فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تفسیر المیزان سوره نساء 44 ص

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد تفسیر المیزان سوره نساء 44 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

تفسیر سوره نساء

آیه 1

بیان آیه

بطورى که از همین آیه (که اولین آیه این سوره است ) برمى آید سوره نساء در مقام بیان احکام زناشوئى است ، از قبیل اینکه : ((چند همسر مى توان گرفت ))، ((با چه کسانى نمى توان ازدواج کرد)) و... و نیز در مقام بیان احکام ارث است و در خلال آیاتش امورى دیگر نیز ذکر شده ، نظیر احکامى از نماز، جهاد، شهادات ، تجارت و غیره و مختصرى هم درباره اهل کتاب سخن رفته است .

و مضامین آیاتش شهادت مى دهد بر اینکه این سوره در مدینه و بعد از هجرت نازل شده و از ظاهر آنها بر مى آید که یک باره نازل نشده است ، هر چند که غالب آیات آن بى ارتباط به هم نیستند.

و اما آیه مورد بحث با چند آیه بعدش که متعرض حال یتیمان و زنان است فى نفسه به منزله زمینه چینى براى مسائل ارث و محارم است که بزودى متعرض آن خواهد شد و اما عدد زوجات که در آیه سوم از آن سخن رفته هر چند که مساءله زوجات از امهات مسائل سوره است اما آیه شریفه به عنوان طفیلى و استفاده از کلام ذکر شده ، کلامى که گفتیم جنبه مقدمه و زمینه چینى دارد.

یَأَیهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّکُمُ...

در این آیه مى خواهد مردم را به تقوا و پروا داشتن از پروردگار خویش ‍ دعوت کند، مردمى که در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند و در این حقیقت بین زنشان و مردشان ، صغیرشان و کبیرشان ، عاجزشان و نیرومندشان ، فرقى نیست ، دعوت کند تا مردم درباره خویش به این بى تفاوتى پى ببرند تا دیگر مرد به زن و کبیر به صغیر ظلم نکند و با ظلم خود مجتمعى را که خداوند آنان را به داشتن آن اجتماع هدایت نموده آلوده نسازند، اجتماعى که به منظور تتمیم سعادتشان و با احکام و قوانین نجات بخش تشکیل شده مجتمعى که خداى عزوجل آنان را به تاءسیس آن ملهم نمود، تا راه زندگیشان را هموار و آسان کند همچنین هستى و بقاى فرد فرد و مجموعشان را حفظ فرماید.

از همین جا روشن مى شود که چرا در آیه شریفه ، خطاب را متوجه ناس ‍ (همه مردم ) کرد و نه به خصوص مؤ منین و نیز چرا فرمان ((اتقوا)) را مقید به قید ((ربکم )) کرد و نفرمود: ((اتقوا الله از ((خدا)) پروا کنید))، بلکه فرمود: (از پروردگار خود پروا کنید) چون صفتى که از خدا به یاد بشر انداخت (که همه را از یک نفر خلق کرده ) صفتى است که پر و بال آن تمامى افراد بشر را مى گیرد و اختصاصى به مؤ منین ندارد و این صفت خود یکى از آثار ربوبیت او است چون منشاءش ((ربوبیت )) خدا یعنى تدبیر و تکمیل است نه ((الوهیت )) او.

و اما این که فرمود: ((خدائى که شما را از یک نفس آفرید))، منظور از ((نفس )) به طورى که از لغت برمى آید عین هر چیز است مثلا مى گویند: ((جائنى فلان نفسه فلانى خودش نزد من آمد)) در اینجا منظور این است که عین او آمد. البته منشاء اینکه دو کلمه ((نفس )) و ((عین )) متعین در معناى ((چیزى که بوسیله آن شى ء، شى ء مى شود)) باشد، مختلف است .

و نفس چیزى است که انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح و جسم در دنیا و روح به تنهائى در زندگى برزخ که بحث در این باره در ذیل آیه : ((و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ...)) گذشت .

مراد از نفس واحده و زوج او که انسان از آن آفریده شده است

و از ظاهر سیاق برمى آید که مراد از ((نفس واحده )) آدم (علیه السلام ) و مراد از ((زوجها)) حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان است که ما نیز از آن نسل مى باشیم و بطورى که از ظاهر قرآن کریم برمى آید همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهى مى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر المیزان سوره نساء 44 ص

دانلود تحقیق تفسیر آل عمران

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق تفسیر آل عمران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تفسیر آل عمران


دانلود تحقیق تفسیر آل عمران

دسته بندی :  علوم انسانی _ معارف اسلامی و دینی ، مذهبی

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر آیات 36 و37 سورهی مبارکهی آلعمران: (فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتها انثی) با اینکه میتوانست بفرماید: (فلما وضعت مافی بظنها) از جملهی آنچه در بطن داشت تعبیر کرد.
و فرمود: (وقتی آن را وضع کرد) و این خود کوتاهگوئی لطیفی است و معنای جمله این است که زمانیکه فرزند خود را در شکم داشت بزائید و معلومش گردید که دختر زائیده گفت(پروردگارا من آن را دختر آوردم) و این سخن بهظاهر جملهایست خبری ولی منظور از آن حسرت و اندوه است بهانکه بخواهد بهخدا خبری داده باشد.
(والله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی) این دو جمله از همسر عمران نیست بلکه کلام خدای تعالی است که به عنوان جملهی معترضه آورده شده و بعضی در اینباره دو احتمال میدهند یکی اینکه هر دو جمله کلام مدر مریم همسر عمران باشد دوم اینکه جملهی اولی کلام خدا و دومی کلام همسر عمران باشد که هیچیک درست نیست.
اما اولی درست نیست زیرا پرواضح است که اگر کلام همسر عمران باشد باید آیه به این صورت باشد(خدا بهتر میداند من چهچیز زائیدهام) لکن از آنجا که گفتیم جملهی قبلی(رب انی وضعتها انثی) درمقام اظهار حسرت و اندوه بود از ظاهر جملهی(والله اعلم بما وضعت) استفاده میشود که میخواهد بفرماید ما میدانیم که فرزند او دختر است ولکن با دخترکردن فرزند او خواستیم آرزوی او را به بهترین وجه بر آوریم و به طریقی برآوریم که او را خشنودتر سازد و اگر اومیدانست چرا فرزند در شکم او را دختر کردیم هرگز حسرت نمیخورد و آنطور اندوهناک نمیشد.
او نمیدانست که اگر فرزندش پسر میشد امیدش آنطور که باید محقق نمیشد و ممکن نبود نتایجی که در دختر شدن فرزندش هست در پسرشددن آن بهدست آید.
برای اینکه نهایت نتیجهای که ممکن بود از پسربودن فرزندش بهدست آید این بود که فرزندی چون عیسی از او متولد شود که پیامبری باشد شفادهندهی کورمادرزاد و بیماری برصی و زندهکنندهی مردگان؛ ولکن در دختر بودن حملش نتیجهای دیگر عایده میشود و آن این است که کلمهی الله تمام میشود و پسری بدون پدر میزاید و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیتی و معجزهای برای اهل عالم میشوند، پسری میزاید که در گهواره با مردم سخن میگوید، روح و کلمهای از خدا میشود، فرزندی که مثلش در نزد خدا مثل آدم است و از او و مادرش آن دختر طاهرهی مبارکه که آثار و برکات و آیا مالی دیگری بروز میکند.
از اینجا روشن میشود که جملهی: (و لیس الذکر کالانثی) نیز نمیتواند کلام همسر فرعون باشد بلکه آن نیز کلام خدای تعالی است و اگر کلام همسر عمران بود جاداشت بفرماید: (و لیس الانثی کالذکر) نهاینکه عکس آن را بفرماید و این بسیار روشن است برای اینکه وقتی انسان یک چیز ارجمند و یا مقام بلندی را آرزو دارد ولی چیزی کمتر از آن و یا مقامی پایینتر از آن بهاو داده میشود از درد حسرت میگوید: این آن نیست که من در طلبش بودم و یا میگوید آن

تعداد صفحات : 11 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تفسیر آل عمران

دانلود تحقیق تفسیر قرآن

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق تفسیر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تفسیر قرآن


دانلود تحقیق تفسیر قرآن

دسته بندی : علوم انسانی _ معارف اسلامی ، مذهبی ، دینی ، تحقیق

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تفسیر قرآن تفسیر، به معنای توضیح دادن چیزی است تا قابل فهم گردد و اصطلاحاً در مورد شرح‌هایی که در مورد قرآن نوشته می‌شود گفته می‌شود. واژه شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن [۱]. تعریف تفسیر در این قسمت، به تعریف تفیسر از دیدگاه افذاد و گروهها می‌پردازیم. علامه طباطبائی: «تفسیر عبارت است از بیان کردن معنای آیه‌های قرآن، روشن کردن و پرده برداری از اهداف و مفاهیم آیه‌ها.» [۲] از این جملهٔ علّامه طباطبایی در کتاب شناخت قرآن و دانشنامهٔ رشد چنین نتیجه گیری شده: «بنابر این تفسیر به معنای برداشتن پرده ابهام و نشان دادن معنای باطنی و درونی الفاظی است که در نگاه اول به دست نمی‌آید. از این رو تکیه بر معنای ظاهری آیات را تفسیر نمی‌نامند.» و نیز آمده:«تفسیر یعنی روشن ساختن مفهوم آیات قرآن مجید، و واضح کردن منظور پروردگار.»[۳] [۴] ظاهر و بطون قرآن قرآن دو دسته منظور دارد: یک ظاهر (یعنی منظوری که واضح است) و بسیاری بطون[۵] (یعنی منظورهایی که واضح نیست)[۶] به گفتهٔ روایات و عالمان حدیث، بطون قرآن شدیداً گسترده و ناشناخته‌اند. در قرآن: «وَ ما یعلَمُ تأویلَهُ الّی الله و الرّاسخون فی العلم» در کلام پیامبر اسلام: «لا تُحصی عَجائبُه و لا تُبلی غرائبه» یعنی شگفتی‌های قرآن هرگز تمام نمی‌شود و نوآوری‌های آن به کهنگی نمی‌گراید در حدیث: «قرآن هفتاد بطن دارد» ابن عبّاس: القرآن یفَسِّرُهُ الزَّمان مکارم شیرازی: قرآن تراوشی از کلام و علم و ذات نامتناهی خداست. که نمی‌توان تمام جنبه‌های آن را آشکار کرد.[۷] گفته شد قرآن منظورهایی دارد که غیر از ظاهر آن اند. بیان این منظورها را تاویل می‌گویند. تاویل در لغت یعنی «بازگرداندن چیزی به مصداق آن»[۸]. مصداق یعنی معادل خارجی یا واقعی مفهومی در ذهن یا لغتی در زبان.[۹]. در اینجا بازگرداندن یعنی آشکار کردن رابطه‌ای که وجود دارد، امّا آشکار نیست.در قرآن آمده که کسی تاویل قرآن را نمی‌داند بجز خدا و رسوخ کنندگان در علم. هدف تفسیر هدف تفسیر تلاش برای پرده برداشتن از بعضی منظورها و رسیدن به بعضی تاویل هاست. یعنی هدف تفسیر یا بالاترین حدّ آن، تاویل است.[نیازمند منبع] انواع تفاسیر جامع یا موضوعی گستردگی بطون قرآن که از آن بحث شد، نیاز به مطالعهٔ گسترده‌ای را در جهت فهم منظور آیات ایجاد کرده. و لذا انواع زیادی از روش‌های تفسیر را موجب شده‌است، که در ادامه می‌آیند. امّا تفاسیر با غیر از روش شان هم دسته بندی می‌شوند: عربی یا فارسی؟ در جهان اسلام عربی زبانی بین المللی ست، و لذا معمول است که دانشمندان اسلامی؛ از فلاسفه ای چون ابن سینا گرفته تا فقهایی چون سید روح‌الله خمینی؛ از ایرانیان چون ملاصدرا گرفته تا اهل اندلس چون ابن رشد؛ از قدمایی چون فارابی گرفته تا معاصرانی چون علامه طباطبایی؛ برای نشان دادن تسّط خود بر علم و بر زبان عربی، کتاب‌های خود را به عربی می‌نوشتند. لذا اکثر کتب جهان اسلام به عربی و تعداد کمتری به فارسی، انگلیسی،

تعداد صفحات : 16 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تفسیر قرآن

تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی


تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج  در ارتباطات خانوادگی

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :90

مقدمه:

کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)

 

نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی

دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره آل عمران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره آل عمران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره آل عمران


دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره آل عمران

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :132

 

بخشی از متن مقاله

«بسم الله الرحمن الرحیم»

اهل تحقیق در اسم «الله» با هم اختلاف دارند که آیا از معنایی مشتق شده است یا نه؟ عده زیادی از آنها معتقدند که از معنایی اشتقاق پیدا نکرده است و اسم «الله» فقط به خداوند سبحان اختصاص دارد، و همانند اسم علم در مورد غیر خداوند می باشد و هنگامی که این لفظ به گوش اهل معرفت می رسد، فهم و علم آنها به سراغ معنایی غیر از وجود خداوند سبحان نمی رود. و حق این کلمه آن است که همراه با شهود قلبی باشد، لذا انسان هنگامی که با زبانش «الله» گفت و یا با گوش خود آن را شنید، با قلبش هم شهادت به «الله» بدهد.

و همچنان که این کلمه به معنایی جز «الله» دلالت نمی کند، مشهود گوینده آن نیز نباید جز «الله» باشد، پس با زبانش «الله» بگوید و با دلش به «الله» علم پیدا نماید و با قلب خود «الله» را بشناسد و با روح خود «الله» را دوست بدارد و با باطنش «الله» را ببیند و با ظاهر خود در پیشگاه خداوند تملق نماید و با سر خویش، به حقیقت «الله» برسد و احوال خود را برای «الله» و در راه او صرف نماید به گونه ای که در اعمالش، نصیب و بهره ای جز برای خدا نباشد و هنگامی که در نزدیکی حالتی قرار گرفت که محو در «الله»، برای او و به وسیله او شد، خداوند سبحان، با رحمت خویش، جبران نقایص او نموده و با گفتن «الرحمن الرحیم» موجب می گردد که جلوی تلف شدن آنها گرفته شده و باقی بمانند و قلبهایشان پاکیزه گردد، لذا لطف و مهربانی، سنتی از جانب خداوند سبحان است تا اولیاء او به طور کلی فانی نشده و از بین نروند.

آیه 1 و2: الم* الله لا اله الا هو الحی القیوم

با گفتن «الف» اشاره به این نمود که در همه حالات، تو را کفایت می کند، زیرا تو در اسارت غفلت بوده و صلاح و رشد خود را نمی توانی پیدا نمایی و او نقایص تو را برطرف کرده و یاری او تو را کفایت می نماید، پس بدون درخواست تو- بلکه بدون اینکه از حالت خبر داشته باشی- تو را کفایت می نماید، بدون اینکه بفهمی و به تو عطا می نماید، بدون اینکه درخواست نمایی.

«لام»، اشاره به لطف او به توست در نهان سر و درون تا جایی که محل منت را بر تو آشکار نمی نماید، مکانی که تو را در آنجا تثبیت و پابرجا نموده است. و «میم» اشاره به موافقت جریان تقدیر الهی با متعلقات خواسته ؟؟ اولیاء الهی است، لذا در دنیا چیزی حرکت نمی‌کند و ذره ای ظاهر نمی شود، مگر اینکه مورد رضایت آنهاست، تا جایی که اگر فردی در مورد سخن خداوند یعنی «کل یوم هو فی شأن[1]» بگوید: مقصود از شأن در این آیه، محقق کردن مراد و مقصود اولیاء الهی است، سخنی دور از حقیقت بیان نکرده است.

و گفته می شود: از قلبت- با شنیدن این حروف مقطعه که برخلاف عادت مردم در محاوره و گفتگوست- که قلب از موهومات و معلومات خالی شد و سر و باطن از امور عادی و معهود پاک شد، این اسم یعنی «الله» بر قلب مقدس از هر بیگانه و باطن پاک شده از هر کیفیتی، وارد می گردد، پس فرمود: «الم الله لا اله الا هو الحی القیوم» او، کسی است که کار لهو نمی کند تا شما را از یاد ببرد و کار سهو نمی نماید تا از انجام کارهایش جا بماند، لذا او در همه احوال، مراقب سر و باطن شماست، اگر در خلوت باشید، مراقب شماست و اگر در میان مردم هم باشید، باز مراقب شماست و به طور خلاصه- در هر حالتی که باشید- او علاقمند به شماست.

(قسمتی از) آیه3: نز علیک الکتاب بالحق

ای محمد (ص) تو نمی دانی که کتاب چیست و قصه دوستان را نمی دانی، اما خداوند از روز ازل تو را اختیار نمود و به تو امری را القا کرد که منشأش عجیب، برهانش آشکار و محل و مکانش عزیز است.

(ادامه) آیه3: مصدقاً لما بین یدیه

یعنی آنچه را که به تو وعده داده، در کتاب، بر زبان انبیاء (ع) محقق نموده است.

(ادامه) آیه 3 و (قسمتی از) آیه4: و انزل التوراه و الانجیل* من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان

یعنی ما هر چند که قبل از تو کتابهایمان را بر پیامبران نازل کردیم، اما در هیچ کتابی، از نام و یاد تو خالی نگذاشتیم، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

و در نزد من برای دوستانی که غایب هستند

ورق هایی است که عنوان آن، ذکر و یاد توست

و همچنان که به واسطه تو، نور انبیاء را کامل و تمام کردیم، با یاد تو، همه آنچه را که از ذکرها نازل کرده بودیم، زینت دادیم.

(ادامه) آیه4: ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید و الله عزیز ذوانتقام

و او در نهایت حجاب است، اما آنها درک نمی کنند و خداوند بر اولیایش عزیز بوده و از دشمنانش، انتقام گیرنده است، عزیزی است که هر فردی او را می خواهد، اما- در بیشتر وقت ها- کسی او را نمی یابد.

آیه5: ان الله لایخفی علیه شیئ فی الارض و لا فی السماء

بنده هیچ نفسی نمی کشد مگر اینکه خداوند سبحان و متعال، آن را محاسبه می نماید و در آسمان و زمین هیچ ذره ای حاصل نمی گردد مگر اینکه خداوند سبحان، ایجاد کننده و خالق آن است و هیچ کس، به صفتی متصف نمی گردد مگر اینکه او متولی آن است.

مطالب فوق برای عموم مردم بود، اما برای خواص: هیچ کس حاجتی را به سوی او نمی برد مگر اینکه او برآورده کننده آن است و هیچ فردی در سیر نزولی به او رجوع نمی کند، مگر اینکه او آن را کفایت می کند.

(قسمتی از) آیه 6: هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء

این مسئله در موردی است که از جهت خلقت زایل نشده باشد، و او کسی است که از روز ازل، حالات شما را هر طور که خواسته، مقدر نموده است و این مورد، در جایی است که از جهت قضا و قسمت، زایل نگردیده است.

(ادامه) آیه6: لا اله الا هو العزیز الحکیم

حکم او به دنبالش نقص نمی آید و مقدرات او در معارضه با اهمال و ترک قرار نمی گیرد.

آیه7: هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ماتشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی اللم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا اولو الالباب.

خطاب به آنان را به دو نوع انجام داد، یک بخش که ظاهر بوده و تنزیلش واضح است و بخشی دیگر برای محفوظ نگهداشتن اسرار از فاش شدن آن برای بیگانگان است. روش علماء، یافتن معنای آیات بر طبق اصول و مبانی آن است، آنچه را که وفق آن باشد، قابل قبول و چیزی که فکر و اندیشه در آن راهی ندارد به عالم غیب واگذار می کنند.

و راه اهل اشاره و فهم، شنیدن با حضور قلب است، لذا آنچه که از روشنایی های تعاریف به فهم های آنها خطور می کند، اشارات کشف را بر آن بنا می کنند.

اگر از آنها خواسته شد که به ستر و پوشش و طی کردن سر و باطن ادامه دهند، از حرف زدن پرهیز می کنند، و اگر به آنها دستور داده شد که اظهار نموده و منتشر کنند، حق را بیان نموده و چیزهایی را که در عالم غیب دیده اند، بیان می کنند، اما کسانی که مؤید به نور بصیرت هستند، با شعاع خورشید فهم، روشن می گردند و اما افرادی که لباس شک پوشیده‌اند و از لطایف حقیقت محروم شده اند، احوال آنها تقسیم گردیده و ظن و گمان به سوی آنها حمله ور می شود و در وادی شک و تردید رها می گردند و جز به جهل و شک آنها چیز دیگری اضافه نمی شود.

سخن خداوند که فرمود: «و ما یعلم تأویله الا الله» یعنی و کسی که علم خود را از خدا بداند، ایمانش بدون احتمال وجود ذهن هایی است که تأویل را جایز بداند بلکه بالاتر از این، بدون اینکه تصریح به ظهور این امر نماید. اما افرادی که صاحب عقل های روشن می باشند، به جهت ظهور دلایل و احکامی که تحصیل کرده اند، متذکر این مسئله هستند.

آیه8: ربنا لاتزع قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب

به قربشان اضافه نگردید مگر اینکه ادبشان افزون شد و پناه بردن به دوری از اسباب مادی و دنیوی، قوی ترین وسیله برای رعایت ادب است.

آیه9: ربنا انک جامع الناس لیوم لاریب فیه ان الله لایخلف المیعاد

امروز، دوستان را بر سفره قرب جمع نمود و فردا (روز قیامت) همه را در محل دادن پاداش و کیفر جمع می کنند، امروز باطن ها را برای کشف جلال و جمال جمع می کند و فردا (روز قیامت) بدنها و ظواهر را برای دیدن حالات و سختی آنچه که از آن احوال خبر داده، جمع خواهد نمود.

آیه10: ان الذین کفروا لن تغنی عنهم اموالهم و اولادهم من الله شیئاً و اولئک هم وقود النار

نه فدیه ای به حال آنها سودی دارد و نه ثروت می تواند عذاب را از آنها دفع نماید و نه مالی از آنها قبول می گردد و نه حجابی از آنها مرتفع می شود و نه حرفی از آنها شنیده می شود، به وسیله آنها آتش جهنم شعله ور می گردد و طرد نمودن دردناک و دوری و آتش داغ برای آنان است.

آیه11: کدأب آل فرعون و الذین من قبلهم کذبوا بآتنا فاخذهم الله بذنوبهم و الله شدید العقاب

بر اساس سنت بر تجاوز اصرار ورزیدند و ما هم بر طبق سنت خویش بر انتقام از آنها ادامه دادیم، و نه به خاطر اصرار قلع و قمع گردیدند و نه در بخشش طمع ورزیدند، و به خدا قسم که آنها کسانی بودند که بر انجام کارهای خود احساس ندامت کرده و حسرت خوردند، اما موقعی که در را بسته یافتند و دیگر پشیمانی آنها قابل قبول نبود.

آیه12: قل للذین کفروا ستغلبون و تحشرون الی جهنم و بئس المهاد

خداوند به آنها خبر داد که در آن دنیا، سخن گفتن حق را با خود از دست می دهند و در این دنیا هم لذتی از زندگی نمی برند و آنان کسانی هستند که اگر در آخرت از شدت کیفر دیدن، آتش آنها را در بر بگیرد، برایشان سنگین تر است از اینکه در دنیا از خداوند در غیبت به سر برده و دچار حالت تفرقه شوند، اما آنها چشم بصیرت نداشتند و عذاب دردناک را حس نکردند.

آیه13: قد کان لکم فی فئتین التقتافئه تقاتل فی السبیل الله و اخری کافره یرونهم مثلیهم رأی العین و الله یؤید بنصره من یشاء ان فی ذلک لعبره لاولی الابصار

اگر خداوند انجام کاری را اراده نماید، جمعیت زیادی را در چشم گروهی کم جلوه داده و جمعیت کمی را در چشم گروهی دیگر، زیاد جلوه می دهد و موقعی که چشم بصیرت افرادی را بپوشاند، چشم تیزبین ظاهری به حال آنها سودی نخواهد داشت و هنگامی که چشم باطن عده ای را باز نماید، مسدود کردن چشم ظاهری به حال آنها ضرری نخواهد زد.

آیه 14: زین للناس حب الشهوات من الناس و البنین و القناطیر المتقنطره من الذهب و القضه و الحین المسمومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیاه الدنیا و الله عنده حسن المآب

برخی از مصداق های شهوت و خواسته را بیان نمود، در حالی که مصداق های دیگر نیز در همین معنا و راستا می باشند و فی الجمله، چیزهایی که انسان را از شهود حق در حجاب نگه می دارد، در این آیه بیان شده است.

و سخت ترین مانع در این راه، شهوت خفی است و انجام عبادات به گونه ای که خود شخص از آن لذت ببرد، در نزد عرفا، از جمله موارد شهوت خفی شمرده می شود. از جمله مقاطع مشکل این راه، توقف کردن به آن چیزی از مراتب رب است که نصیب فرد می‌گردد، مثل اینکه خداوند در حالی که با تو نجوا می کند، به تو نزدیک می شود، و او با هر لطفی، تو را تصفیه می نماید و در ذیل آن نیرنگ های مخفی وجود دارد. و شخصی که به سعادت برسد، شاهد جلال و جمال او خواهد بود در حالت ثابت شدن دراحوالات لطیفش به وسیله او، و آنچه که از فضل و اقبال خداوند به او اختصاص می دهد.

آیه 15: قل أ انبئکم بخیر من ذکلکم للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد

خداوند در این آیه، فضیلت و برتری اهل تقوا را بر صاحبان امور دنیوی بیان کرده و فرموده: گروه دوم، تبعیت از آرزوها و هواهای نفسانی کردند و گروه اول دارای درجات عالی هستند و خداوند به بندگانش آگاه است، هر گروهی را به مقصدش و هر دسته ای را به آنچه که نسبت به آن شایستگی دارد، می رساند.

آیه16: الذین یقولون ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا وقنا عذاب النار

یعنی به طور کلی به سوی ما منقطع می گردند و با یاد رنج ها و مصیبت ها، در پیشگاه ما به تضرع و زاری می پردازند، اینها از سوی ما به قرب و درجات خاص و بلندمرتبه و قسمت‌هایی که مورد رضایت باشد، خواهند رسید.

آیه17: الصابرین و الصادیقن و القانتین  المنفقین و المستغفرین بالاسحار

صبر به معنای حبس کردن نفس است و دارای سه مرتبه می باشد:

1- صبر بر آنچه که به بنده دستور داده شده است، 2- صبر از آنچه که از آن نهی شده است و 3- صبر به معنای ایستان تحت جریان حکم الهی بر طبق آنچه که او اراده می کند، یا در از دست دادن محبوب یا هجوم آنچه که بنده توانایی مقابله با آن را ندارد.

حال اگر بنده، از این صفت ترقی کرد- بدین معنی که مشقت یا راحتی به او نرسید- این مرتبه، رضا نامیده می شود، نه. و گفته می شود: اینها کسانی هستند که بر امر خداوند صابر بوده و بر آنچه که با خداوند پیمان بسته اند صادقند. و آنها اطاعت کننده و تواضع کننده هستند با جانهایشان، از طریق استقامت کردن در راه محبت الهی و آنها، استغفار کننده اند از همه آنچه که انجام داده اند، چرا که در راه خدا، خود را مقصر می دانند.

و گفته می شود: با قلبهایشان صابر، و با روحشان صادق، و با نفس هایشان متواضع و با زبانشان استغفار کننده اند.

و گفته می شود: بر صدق مقصد و هدف خود صابر، در عهدها صادق و با حفظ حدود، اطاعت کننده و بر اعمال و احوال خود هنگام استیلای سلطنت توحید، استغفار کننده می‌باشند.

و گفته می شود: «صابرین»، افرادی هستند که بر طلب و خواسته خود صبر کرده اند و از صحنه فرار نکرده و از خستگی خشمگین نشده و از هر راحت و خواسته ای هجرت نمودند. و بر مصیبت ها صبر کردند و شکایت کردن را کنار گذاشتند تا به مولای خود رسیدند و چیزی از موانع دنیا و آخرت نتوانست راه آنها را به مقصد مصدود نماید.

و «صادقین»، افرادی هستند که در طلب خود صداقت داشتند و قصد آن را نمودند و از خود صداقت نشان دادند تا وارد گردند و باز هم صداقت به خرج دادند تا دیدند و باز هم صداقت نشان دادند تا یافتند و باز هم صداقت از خود نشان دادند تا اینکه دیگر خود را ندیدند، لذا ترتیب آن عبارت است از قصد، ورود، شهود، وجود و خمود.

و «قانتین» کسانی هستند که ملازم درگاه الهی گردیدند و بر خوردن اندوه و ناراحتی متداومت نمودند، و چیزهای دوست داشتنی را ترک نموده و صحبت و همراهی را کنار گذاشتند تا به قرب الهی رسیدند.

و «منفقین» اشخاصی هستند که ابتدا از حیث عمل با نفس خویش بخشش نمودند، آنگاه در حد توان خود از اموالشان بخشیدند و سپس با قلب های خود به وسیله درستی حالشان بخشش کردند و در نهایت، با ترک گفتن همه حظ و بهره های دنیوی و اخروی بخشیدند تا در قرب و وصل الهی مستهلک شوند، به خاطر اموری که آنها را به استیصال و بیچارگی کشاند و آنها را از بیخ و بن ریشه کن نمود.

و «مستغفرین» (استغفار کنندگان) از همه اینها، هنگامی که موقع سحر یعنی ظاهر شدن روشنایی به حالت صحو بازگشتند و آن، فجر و طلوع قلبهاست که با وجود آن، فجر دیگری در اقطار زمین ظاهر نخواهد شد.

(قسمتی از) آیه18: شهد الله انه لااله اله هو

یعنی خدا می داند و خبر می دهد و حکم می کند که خدایی جز او نیست، و این شهادت حق برای حق است که او حق می باشد، و اول کسی که شهادت به الله داد، خود او بود، و او در روز ازل با قول و کلام و خطاب خود به این امر شهادت داد و از وجود یگانه و بی نیاز بودن و کمک پایدار و ذات دایم و جلال سرمدی و جمال ابدی خویش خبر داد و فرمود: «شهد الله» سپس در ابدیتش، خداوند شهادت می دهد یعنی برهان ها را بیان کرده و دلایل یقین را ثابت نمود و آیات و نشانه ها را روشن کرد و دلایل و برهان ها را واضح نمود. لذا هر جزئی از هر آن چه خلق کرده و آفریده و از عدم ظاهر نموده و برهر چه از صفات ذاتیه حاصل کرده، از موجودات عینی، و آثاری که در وجود آنها مضمحل نموده و وجودهایی که قابلیت ملاقات با حق را دارند و صفت هایی که در آنها به وجود می آید- او روشن کننده وجود خود و واضح کننده ربوبیت خویش است و بر قدمت خود، شاهد بوده و برای عقول خبر داده که واحد عزیز و ماجد بوده و به بزرگی قدر خود و کمال عزت خویش شهادت داده، زمانی که انکار و کوشش خلقی نبود و عرفانی برای مخلوقی وجود نداشت و عقل و وفاق و کفر و حدثان و غیر و الحاد و شرک و فهم و فکر و آسمان و فضاء و ظلمت و روشنایی نبود و راهی برای پیوستن زوجها (شیء و ضد آن) وجود نداشت و فضل و بخششی به خاطر اختلاف آفت ها نبود.

(ادامه) آیه 18: و الملائکه

شهادت خویش به وحدانیتش را با شهادت فرشتگان تأیید ننمود بلکه آنها را مؤید و سعادتمند نمود موقعی که به آنها توفیق داد و راهنمایی کرد تا به او شهادت دهند، و آنها را به شناخت وحدانیت خود ارشاد نمود.

(ادامه) آیه18: و اولوا العم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم

و صاحبان علم، همان اولیاء بنی آدم هستند، زیرا بزرگی قدرت او را درک کردند و صفت عزت او را فهمیدند و خداوند هم آنها را گرامی داشت به گونه ای که شهادت خود را با شهادت آنان همراه ساخت، و آنها هم از روی شهود عینی و واقعی شهادت دادند، نه از روی ظن و گمان، اگر آنها- امروز در این دنیا- خداوند را از روی ضرورت و به صورت حسی درک نکرده بودند، از روی ظن و حدس به او اعتقاد پیدا نمی کردند، خداوند خود را به آنها شناساند و آنها هم او را شناختند، و خداوند آنها را شاهد بر خود قرار داد و به همین جهت، آنها شهادت دادند و اگر خداوند به آنها نفرموده بود که چه کسی است، آنها نمی‌توانستند بفهمند که خداوند کیست.

و اما علماء با روشنی عقل های خود شهادت می دهند و موحدان بعد از خمودشان شهادت می دهند، همچنان که گفته شده:

افرادی که با قهر الهی مستهلک شده اند، به تحقیق که مردند

و بعد از فنا شدنشان، در مورد توحید به سخن در آمدند

و لذا کسی که آنها را به جریان درمی آورد، غیر آنان را برای خودشان آشکار نمی نماید، و آن فردی که قیام کننده از طرف آنها می باشد به آن وضعیتی که در آن قرار دارند، غیر خود آنهاست، آنها وجود داشتند، اما وی آنها را آشکار نمود، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

نامه من به سوی شما، یک شب بعد از مرگ من آمد

و من نمی دانستم که بعد از مرگم می توانم بنویسم

و صاحبان علم دارای سلسله مراتب می باشند: 1- دانشمندی که صفتش، وفاق و رهبانیت است، 2- عالمی که وصفش فناء و ربانیت می باشد، 3- صاحب علمی که احکام حلال و حرام الهی را می شناسد، 4- عالمی که اخبار و سنت ها و آثار خداوند را می داند، 5- دانشمندی که علم به کتاب الهی و تفسیر و تأویل و محکم و تنزیل آن را دارد، 6- صاحب علمی که صفات و ویژگی های الهی را می داند و دلایل و برهان های الهی و وحدانیت او را سخنان خود تقویت می نمایند، 7- عالمی که مورد لطف الهی قرار می گیرد تا اینکه خداوند او را در محضر خویش حاصر می کند، سپس او را به حالت مکاشفه می رساند و آنگاه مورد قهر الهی قرار می گیرد، و در نتیجه اسم او باقی و وجودش محو می گردد و حکم الهی وارد شوند و کوبنده و بنده محو و نابود شونده است، سراینده آنها (عرفا) گفته است:

فرزندان حق، صبح کردند در حالی که خالص برای خدا بودند

و ویژگی های خلق در آنها پنهان بود

و اشاره این آیه چیزی جز فانی شدن آنها از احساسشان و هنگام علمشان به نفسهایشان نمی‌باشد، اما اعمال و وجودشان، مخلوق خداوند است، و آنچه از حالات وجودیشان فهمیده می شود، قبلاً در حکم ازلی الهی وجود داشته است و ذات حق تعالی، وصف به حدوث نمی شود و صفات ذات او نه اتصال به غیر را می پذیرد و نه از ذات وی منفصل می‌گردد، حق تعالی از هر ضد و مثل و مانند، وصل و فصل، جمع و فرق، عین و خلق، ملک و فلک، رسم و اثر، عبد و بشر، خورشید و ماه، و شبکه و گرد و غبار، منزه و پیراسته است.

(قسمتی از) آیه19: ان الذین عند الله الاسلام

دینی که از ان راضی است و به صاحب آن حکم نموده که بر اساس آن جز اراده و آن را بلند مرتبه می گرداند و با فضل و بخشش با آن برخورد می نماید، دین اسلام است.

و اسلام به معنی اخلاص و تسلیم شدن است، و غیر از آن، مردود بوده و راه نجات بر دارنده آن بسته است.

(ادامه) آیه 19: و ما اختلف الذین اوتوالکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم و من یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب

علم به سوی آنها آمد که برایشان حجت بود، نه معرفتی که همراه با بیان و استدلال باشد، و آنها بر انکار خویش اصرار نمودند، زیرا از محل شهود، در حجاب قرار گرفتند.

آیه20: فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن و قل للذین اوتوالکتاب و الامیین أاسلمتم فان اسلموا قد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد

با چشم باطن آنها را مطالعه کن تا حال تو در دیدن اختلافات آنها با یکدیگر، متفرق نگردد، چرا که اگر کسی موجودات را با چشم قدرت الهی بنگرد، متوجه می گردد که ایجاد کننده همه- علیرغم آنچه که به هر یک از آنها اختصاص یافته است- یکی است.

در مقابل صدای بلند، با صدای بلند آنها را بخوان، و شاهد تصرفات ما نسبت به آنها از طریق درون باش و زبان خویش را با نصیحت آنان مشغول کن و قلب خود را از سخن آنان خالی نما و باطن خویش را از دیدن آنها جدا کن، چرا که از امور آنها چیزی را جز ابلاغ وحی به تو تکلیف نکردیم، و ما اجرا کننده امور و ایجاد کننده آنها هستیم.

آیه 21: ان الذین یکفرون بآیات الله و یتقلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم

همانا به افرادی که دچار خذلان و حرمان نمودیم، خبر ده که اعراض ما از آنها ابدی است و حکم سابق و ازلی ما به منتقل شدن آنها از بهشت به جهنم و از خذلان و حرمان به عقوبت و آتش تعلق گرفته است.

آیه22: اولئک الذین حبطت اعمالهم فی الدنیا و الآخره و ما لهم من ناصرین

آنان، کسانی هستند که- امروز، در این دنیا، توفیق اعمال خوب را ندارند و فردا (روز قیامت) هم به آرزوهایشان نخواهند رسید و این بدان جهت است که آنان در هر دو دنیا، یاری ما را از دست داده اند و عزت و قدرت ما را مشاهده ننمودند.

آیه 23: الم تر الی الذین اوتوا نصیباً من الکتاب یدعون الی کتاب الله لیحکم بینهم ثم یتولی فیق منهم و هم معرضون

تو را امتحان کردیم به دعوت افرادی که در علم ازلی ما ثبت شده که آنها دعوت را اجابت نمی کنند، و لذا بر آنچه در مورد آنها به تو امر کردیم، صبر نما و من بدی حال آنان را می‌دانم، به درستی که آنها از اجابت دعوت تو روی گردان هستند، زیرا آنها حسن تجلی را از طریق اراده ازلی ما از دست دادند.

آیه24: ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودات و عزهم فی دینهم ما کانوا یفترون

در دنیا آنها را به سنت استدراج عقوبت نمودیم به گونه ای که برای خودشان، حکم به نجات و تخفیف عذاب نمودند و به زودی خواهند دانست که بلایی بر آنها مضاعف گردیده و آنان گمان می کردند که جایگاهی دارند، بدانید که آنها دروغگو هستند. خطاکاران، حکم اشتباهی را تصور می کردند.

آیه 25: فکیف اذا جمعناهم لیوم لاریب فیه و وفیت کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون

این آیه، سخن تعجب آمیز است نسبت به آنچه به آن خبر داده است از بزرگی امر و بلندای شأن و مرتبه هنگام بهت عقول آنان و وحشت باطنهایشان و عدم برآورده شدن دعاهایشان و کنده شدن قلوب آنها از جایگاهشان و حالت احتضار آنان، سپس آنچه که از حساب و عتاب، و عذاب و عقوبت، و عدم احترام و اجابت دعوت، و آنچه در این راستاست به آنها خواهد رسید.

و قیامت کفار، روز محشر، و قیامت دوستان هنگام وقت[2] است و شرح این مسئله، تفسیر طولانی می طلبد.

(قسمتی از) آیه26: قل اللهم مالک الملک

«اللهم» معنایش یا الله است و میم آخر آن، بدل از حرف نداء یعنی یا می باشد. در این آیه، خداوند چگونگی ثنا گفتن بر حق را تعلیم داده است یعنی توصیف کن مرا به آنچه که از بزرگی قدر و اندازه، مستحق آن هستم، پس بگو: ای صاحب ملک و پادشاهی، تو شریک و کمک کننده و پشتیبان و همتایی نداری و کسی در ذات، همتای تو نیست و در ملک و پادشاهی تو کسی بهره و سهمی ندارد و در خلق کردن، شخصی معارض تو نیست.

(ادامه) آیه26: تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء

تا بدانیم که ملک و پادشاهی برای اوست و پادشاه از جنس مخلوقات، در مقابل او تواضع می کند، و فردی که پادشاهی از او گرفته شده، از کسانی است که بر خداوند تکبر ورزیده، بنابراین زیبایی خلق در تواضع آنها برای حق و عزتشان در محو شدن آنان در او، و بقای آنها در فنا شدنشان در اوست.

(ادامه) آیه26: و تعز من تشاء

یعنی با عزت ذاتی، هر کس را بخواهد عزت می بخشد.

(ادامه) آیه26: و تذل من تشاء

یعنی با خذلان و خواری اش، هر کس را بخواهد ذلیل می نماید.

و هر کس را که بخواهد عزیز می کند بدین گونه که او را هدایت می کند تا شاهد خداوند بوده و او را یکتا بداند و هر کس را که بخواهد ذلیل می کند بدین صورت که خداوند را انکار کرده و او را از دست بدهد. با یمن اقبال خود به هر شخصی که بخواهد عزت می‌بخشد، و با ترس اعراض و دوری از خود، هر فردی را که بخواهد ذلیل می نماید. با انس به خود هر کسی را که بخواهد عزیز می نماید و با وحشت و ترس از خود، هر شخصی را که بخواهد ذلیل می کند. با مشغول کردن به خود، افرادی را که بخواهد عزیز، و با منصرف کردن افراد از خود، آنهایی را که بخواهد، ذلیل می نماید. به وسیله ساقط کردن احکام نفس از افراد، هر شخصی را که بخواهد عزیز و با غالب نمودن پستی نفس، هر فردی را که بخواهد، ذلیل می کند. با طوالع[3] انس، هر کس را بخواهد عزیز و با حوادث ناگوار و کوبنده نفس، هر فردی را که بخواهد ذیل می نماید. با بسط[4] خود، هر فردی را که بخواهد عزیز و با قبض[5] خویش، هر شخصی را که بخواهد، ذلیل می کند.

با بستن کمربند خدمت، به هر کس بخواهد، ملک و پادشاهی می دهد، و با دور کردن از سفره عبادت، ملک و پادشاهی را از هر شخصی که بخواهد، می گیرد. با مختص کردن سر خود به شخص، به هر فردی که بخواهد پادشاهی می بخشد و با دلبسته کردن قلب اشخاص به مخلوقات، پادشاهی را از هر کس که بخواهد می گیرد. به وسیله ؟؟ افراد به اراده خود، به هر کس که بخواهد عزت، با بازگرداندن اشخاص به آن مرحله ای که اهل عادت در آن قرار دارند، به هر فردی که بخواهد، ذلت و خواری می بخشد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره آل عمران