دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
براساس نتایج سرشماری سال ۹۰ و همچنین بنا به گفته مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار خانوار از خانوارهای کشور توسط زنان، سرپرستی میشود که رقمی حدود ۱۲٫۱ درصد کل خانوارهای کشور است. این آمار نسبت به ۵ سال گذشته یعنی سال ۸۵بیشتر از ۹۰۰ هزار خانوار افزایش یافته و به عبارت بهتر طی ۵ سال تعداد زنان سرپرست خانوار از حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به حدود ۲میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسیده است. طلاق، فوت همسر و ازدواج نکردن دختران سه دلیل مهم افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار است.
مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعداد زنان سرپرست خانوار تحت حمایت سازمانهای حمایتی را کمتر از مجموع این زنان دانست و گفت: ۱۷۴ هزار نفر از این زنان تحت حمایت بهزیستی هستند و در حدود یک میلیون و ۵۰ هزار نفر نیز تحت پوشش حمایتی کمیته امداد امام خمینی قرار دارند. وی افزود: سازمانهای حمایتی میبایست در کنار حمایتهای مستقیم از زنان سرپرست خانوار آموزشهای لازم برای رویارویی بامشکلات و جلوگیری از ابتلا به آسیبهای اجتماعی را به آن ها ارائه بدهند.
زنان سرپرست خانوار و راه دشوار توانمند شدن
برای حل مشکلات زنان سرپرست خانوار توانمندسازی آنان به جای فرهنگ اعانه گرفتن باید یکی از مهمترین اولویتهای ۲۲ نهادی باشد که هریک به نوعی با این زنان در ارتباط هستند. زنان سرپرست خانوار بیش از آنکه به کمکهای مقعطی نیازمند باشند به راهکارهایی نیاز دارند که در بلند مدت بتواند استقلال مالی آنان و رسیدن به سطح مطلوبی از رفاه را برایشان به ارمغان بیاورد. آموزش کسب و کار و مشاغل خانگی، آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر افزایش اعتماد به نفس، افزایش خلاقیت و در نظر گرفتن فضاهایی برای فروش کالاها و بازار فروش برای آنان رویکردی مناسب جهت توانمندسازی این زنان به نظر میرسد.
امروزه اغلب کشورها برای دست یابی به توسعه پایدار، «توانمندسازی» را کارآمدترین روش یافته اند (Parsons, 2003)؛ که در برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران به خصوص در مورد اقشار آسیب پذیر، بدان اشاره شده است. از آن جا که زنان سرپرست خانوار جزو اقشار آسیب پذیر به حساب می آیند، پژوهش حاضر در پی بررسی شیوه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان های حمایتی می باشد.
روش:
روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانواری هستند که طی سال های ۸۶ تا ۸۴ در دو سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره)، وارد طرح توانمندسازی شده که کل توانمند شده ها در کمیته امداد ۵۰ خانوار و در بهزیستی ۴۴ خانوار بودند و همگی به عنوان نمونه نهایی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته ها:
تحلیل توصیفی یافته ها همراه با نتایج حاصل از مصاحبه و مشاهده مددجویان توانمند شده، نشان داد که اجرای برنامه های توانمندسازی همان گونه که در سایر کشورها نتایج مثبتی به همراه داشته است، اجرای آن در مورد زنان سرپرست خانوار، نه تنها به اشتغال و افزایش سطح درآمد و ارتقا آن ها به سطوح طبقاتی بالاتر اجتماعی اقتصادی جامعه منجر می شود، بلکه به کمک آموزش شغلی از وابستگی آن ها به سازمان های حمایتی کاسته شده و به لحاظ اقتصادی اجتماعی خود را همچون سایر افراد جامعه می بیند. علاوه بر این، اجرای طرح توانمندسازی روانی سبب شده است تا زنان سرپرست خانوار در حوزه های مختلف روانشناختی هم چون؛ خود کارآمدی، خود ارزشمندی و عزت نفس، کنترل بر زندگی، قدرت تصمیم گیری، و حل مساله و افزایش سازگاری توانمند شوند، که خود سرمایه ای پایان ناپذیر است.
نتایج:
اجرای برنامه توانمندسازی نه تنها به اشتغال، افزایش سطح درآمد و کاهش وابستگی زنان سرپرست خانوار منتهی می شود بلکه توانایی آن ها در حوزه های روان شناختی را نیز به دنبال دارد.
پدیدهیی به نام «زن سرپرست خانوار» یک واقعیت اجتماعی است که امروزه در تمام جوامع به چشم میخورد و به دلایل مختلف به وجود میآید. زنان سرپرست خانوار از آسیبپذیرترین افراد جامعه هستند. پس مطالعه و بررسی الگوی زندگی و مشکلات آنان رسالتی است بر دوش تکتک مصلحان و دلسوزان اجتماعی که دغدغه کمک به همنوعان خود را دارند. مقاله حاضر بر اساس یافتههای چند پژوهش اجتماعی در زمینه زنان سرپرست خانوار، به روش اسنادی از نوع تحلیل محتوا گردآوری شده است.
نتایج تحقیقات انجام شده حاکی ازآن است که زنان سرپرست خانوار با مشکلات بسیاری روبرو بوده و آسیبهای جسمی، روحی و روانی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری را تجربه میکنند.
بنابراین انتظار میرود تمام افراد توانا و سازمانهای حمایتی دولتی و غیردولتی برای توانمندسازی این زنان درابعاد مختلف تلاش کرده تا سطح کیفی زندگی این زنان و فرزندانشان افزایش یابد. توانمندسازی زنان سرپرست خانوار یکی از اهداف مهم توسعه پایدار ودستیابی به عدالت اجتماعی است.
طبق تعریف سازمان بهزیستی کشور، « زن سرپرست خانوار» زنی است که عهدهدار تامین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار خویش است. زنان مطلقه، زنان افراد معتاد و بیکار، زنان بیوه، زنان افراد از کار افتاده و زنانی که شوهرانشان مهاجرت کردهاند به عنوان زن سرپرست خانوار شناخته میشوند. این زنان به دلیل ایفای نقشهای چندگانه (نقش مادری، نقش عاطفی، نقش تامین معاش خانواده، فرزندپروری و…) باید تحت حمایت اقتصادی، اجتماعی و روانی کامل قرار گیرند.
علاوه بر مسوولیتهای سنگین اشاره شده، این زنان عموما دراجتماع با مشکلات و تهدیدات بسیاری مواجه میشوند. ممکن است آسیبپذیری زن سرپرست خانوار باعث ایجاد ناهنجاریهای شدید اجتماعی و فرهنگی در کودکان آنان و اجتماع شده و به بدنه جامعه آسیبهای جدی وارد آورد. در حالی که میتوان با حمایت مالی و ایجاد اشتغال مناسب و آموزش کافی برای این زنان از آنان به عنوان نیروهای تولیدی قوی و باانگیزه بهره جست که هم احساس رضایت فردی درآنان ایجاد شود و هم برای جامعه مفید باشند. براساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، ۴/۸ درصد از خانوارها در ایران زن سرپرست هستند.
توانمند ساختن این زنان کار چندان مشکلی نیست. انجام این کار مستلزم همکاری جدی و مداوم سازمانهای حمایتی دولتی و غیردولتی در حمایت کافی از این زنان و همچنین مشارکت بیشتر مردم در امور خیریه است. میتوان با قرار دادن این زنان در جایگاه واقعیشان و بالا بردن کیفیت زندگی فرزندانشان گامی بزرگ در جهت توسعه برداشت. به هرحال زن سرپرست خانوار یک واقعیت اجتماعی است و باید پذیرفت که این زنان در جامعه فشارهای روانی و اقتصادی بسیار زیادی را متحمل میشوند و این فشارها بر عملکرد آنان در زندگی تاثیر منفی گذاشته و باعث افت کیفیت زندگی وکاهش احساس رضایت از زندگی در آنان میشود.
در بسیاری موارد کودکان این زنان از روی ناچاری به انجام مشاغل کاذب رو میآورند که این خود پدیده ناهنجاری به نام «کودکان کار» یا «کودکان خیابانی» را به وجود آورده است.
شامل 16 صفحه فایل word قابل ویرایش