
پاسخنامه نیمسال اول 95-94
نیمسال اول 95-94
پاسخنامه نیمسال دوم 94-93
نیمسال دوم 94-93
نمونه سوال روانشناسی صنعتی کد درس : 1217220
پاسخنامه نیمسال اول 95-94
نیمسال اول 95-94
پاسخنامه نیمسال دوم 94-93
نیمسال دوم 94-93
تست هوشی گودنیاف (آدمک)
دکتر نادری 28/8/66 اختلالات یادگیری
آزمون فلورانس گودنیاف در سال 1926 ابداع کرده است و در سال 1926 هم ارائه شد.
این آزمون از 3 ساله تا 18 سالگی معتبر است بنا به گفته خود خانم گودنیاف
به هر یک از قسمتهای کشیده شده که زیر توضیح آن می آید بر طبق دستور عمل یکنفره تعلق می گیرد و مجموعه نمره از 50 بیشتر نمی شود.
مواردی که در آزمون آدمک نمره می گیرد؟ تست هوش کودکان
فایل ورد 41 ص
جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینه یادگیرى شناختی، بویژه درباره فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است.
برونر صاحب نظریه یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است. برونر بیشتر به مطالعه فرایند یادگیرى در کلاس درس مىپردازد و به مطالعه یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مىدهد. او دیدگاههاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریه آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است. وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مىتوان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند. به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانستهها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راهحل آنها اقدام کنند. برونر مىگوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مىسازیم و سبب مىشویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایتخاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزههاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.
شامل 6 صفحه فایل word قابل ویرایش
مقدمــــــه :
تعریف کلی علم روانشناسی
روانشناسی یعنی : " مطالعه رفتار" یا " مطالعه علمی رفتار موجود زنده" ،" مطالعه علمی رفتار و فرایند های روانی " ، علمی که رفتار و زیرساختهای آن، یعنی فرایندهای فیزیولوژیکی و شناختی را مطالعه می کند و در عین حال حرفه ای است که در آن از دانش حاصل برای حل عملی مسائل انسانی ، استفاده میشود" .
هر چند سابقه علمی روانشناسی بسیار کوتاه است ، اما در همین دوران کوتاه نیز رویدادهای بسیار و در عین حال مهم باعث گردیده است روانشناسی تا بدین حد در ابعاد مختلف حیات آدمی ، بکار گرفته شود.
در سال 1875 ویلیام جیمز ( بطور مستقل و تقریبأ همزمان با وونت) اولین آزمایشگاه را برای مطالعه در زمینه درون نگری یا مشاهده دقیق و نظام دار تجربه آگاه آزمودنیها به وسیله خویشتن در آمریکا تاسیس کرد.
در سال 1879 وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام گرفتن تحقیقات روانشناسی در لایپزیک (آلمان) تاسیس کرد.
در سال 1881 وونت اولین مجله را برای معرفی نتیجه تحقیقات روانشناسی ، منتشر ساخت.
در سال 1890 ویلیام جیمز کتاب اصول روانشناسی را به چاپ رسانید.
در سال 1892 استانلی هال ، انجمن روانشناسی آمریکا را تاسیس کرد.
در سال 1904 ایوان پاولف نشان داد که چگونه می توان پاسخهای شرطی شده را ایجاد کرد و بدین وسیله مسیر یا راه را برای پیدایش روانشناسی محرک- پاسخ ، هموار ساخت.
در سال 1905 آلفرد بینه اولین آزمون هوش را با موفقیت در فرانسه تهیه کرد .
در سال 1909 استانلی هال از فروید جهت سخنرانی در دانشگاه کلارک در امریکا دعوت به عمل آورد و در نتیجه باعث گردید شهرت رو به گسترش فروید به طور رسمی و خاصه در امریکا نیز پذیرفته شود.
در سال1913 جان بی . واتسون بیانیه رفتارگرایی کلاسیک را نوشت و طی آن اعلام کرد که روانشناسی تنها باید به مطالعه" رفتار قابل مشاهده موجود زنده " بپردازد.
در بین سالهای 1914 و 1918 و در طی سالهای جنگ جهانی اول ، به کارگیری آزمون هوش به طور گسترده آغاز گردید.
در دهه 1920 روانشناسی گشتالت به حداکثر نفوذ خود در بین روانشناسان و نیز در علم روانشناسی نزدیک شد ، در سال 1933 نفوذ نظریه های فروید نا انتشار " سخنرانیهای مقدماتی ولی جدید در زمینه روانکاوی " ، بیشتر تحکیم پیدا کرد.
در طی سالهای 1941 تا 1945 رشد سریع روانشناسی بالینی در پاسخ به تقاضای بسیار زیاد و فزاینده برای دریافت خدمات بالینی ( ناشی از صدمات حاصل از جنگ جهانی دوم ) ، آغاز شد.
در سال 1943 کلارک هال از رفتارگرایی اصلاح شده که طی آن استنباط های دقیق درباره حالتهای غیر قابل مشاهده درونی مجاز شمرده می شد ، دفاع کرد.
در سال 1951 کارل راجرز با انتشار کتاب خود تحت عنوان " درمان متمرکز بر مددجو" باعث شد" نهضت بشر دوستانه " در روانشناسی آغاز گردد.
در سال 1953 بی. اف. اسکینر کتاب معروف خود به نام " علم و رفتار آدمی" را منتشر ساخت و از نهضت رفتارگرایی همانند واتسون پشتیبانی کرد.
در سال 1954 آبراهام مزلو کتاب انگیزش و شخصیت را منتشر ساخت و باعث گردید " نهضت بشر دوستانه " بیشتر تقویت شود.
در طی دو ده 1950 و1960 ، جرقه های تحقیقات جدید باعث گردید علاقه نسبت به شناخت اساس فیزیولوژیکی رفتار و فرایندهای شناختی مجددأ ایجاد گردد.
در سال 1971 اسکینر با انتشار کتاب مجادله انگیز خود تحت عنوان "فراسوی آزاذی و حرمت" ، خشممردم را نسبت به " رفتارگرایی بنیادگرا" برانگیخت.
در سال 1978 هربرت سیمون به خاطر تحقیقات با ارزشی که در زمینه " شناخت" انجام داده بود ، برنده جایزه نوبل گردید.
در دهه 1980 نیاز به استقلال جمعی و از طرف دیگر تنوع و گوناگونی فرهنگی در جوامع غربی باعث گردید علاقه برای پاسخ دادن به این سوال که " چگونه عوامل فرهنگی رفتار آدمی را شکل میدهند " بطور فزاینده افزایش یابد.
در سال 1981 راجر اسپری به خاطر تحقیقات خود در زمینه دو پاره مخ برنده جایزه نوبل ( در فیزیو لوژی و پزشکی) گردید و ...
***
به هر حال ، مروری بر تاریخچه روانشناسی – پس از پذیرش آن به عنوان یک علم – نشان میدهد که در طی 119سال، به پیشرفتهای زیادی نائل آمده است و در دهه اخیر ، روانشناسان( خاصه در کشورهای پیشرفته صنعتی) در ابعاد گوناگون حیات آ دمی به انجام دادن فعالیتهای پژوهشی، آموزشی و مشاوره ای اتغال دارند. بر اساس گزارش انجمن روانشناسی آمریکا که در سال 1993 انتشار یافته است، رشته های اصلی مورد علاقه " محققان" روانشناسی و درصد روانشناسانی که در هر یک از این رشته ها به فعالیت اشتغال دارند ، عبارتند از : روانشناسی رشد (1/25 درصد)، روانشناسی اجتماعی (6/21 درصد) ، روانشناسی آزمایشی( 18/15 درصد)، روانشناسی فیزیولوژیکی ( 4/8 درصد) ، روانشناسی شناختی ( 4/5درصد ) ، شخصیت (3/5 درصد ) ، و روانسنجی (8/4 درصد). از طرف دیگر ، بیشتر روانشناسانی که خدمات حرفه ای خود را در اختیار جامعه قرار داده اند، در یکی از چهار زمینه : روانشناسی بالینی (6/67 درصد) ، روانشناسی مشاوره ( 1/15 درصد) ، روانشناسی تربیت و مدرسه( 8/9 درصد) ، روانشناسی صنعتی – سازمانی (9/5 درصد) ، و سایر زمینه ها ( 6/1 درصد ) ، بکار اشتغال داشته اند. بر اساس همین گزارش ،" 33" درصد از روانشناسان در بخش خصوصی، "22" درصد در بیمارستانها و کلینیک ها ،"27" درصد در کحالج ها و دانشگاه ها ، "4" درصد در مدارس ابتدایی و دبیرستان ها ، "6" درصد در امور تجاری و دستگاههای دولتی و بالاخره "8" درصد نیز در سایر محل ها به فعالیت و کار اشتغال داشته اند.
شامل 22 صفحه word
تغییر دیدگاهها نسبت به رفتار جنسی:
رفتار جنسی همیشه برای اکثر مردم موضوعی بسیار جالب توجه بوده است. درطول قرنها نظرات مردم درباره جنسیت وانحراف جنسی تغییرات قابل توجهی را از سرگذرانیده است. طی قرن چهارم قبل از میلاد یونیان امور جنسی را بخش مطبوعی از طبیعت می دانستند وبرآن اساس، زن ومرد می باید از هم لذت می بردند. این وسعت نظر، با دیگاه متداول دوره بین سقوط رم و قرن چهاردهم، یعنی هنگامی که قدرتمندان کلیسا با موضوعات جنسی به عنوان گناه برخورد کردند به سختی تعارض است. درآن دوره هزاران اروپایی برای اقرار به تماس عاشقانه با شیطان شکنجه میشدند، آنگاه آنها را در انظار عموم زنده زنده می سوزاندند. تمام روستاهای جنوب آلمان وسوئیس بدین طریق نابود گشتند.
بهایی که زنان می بایست برای رهایی از این سرنوشت نافرجام بپبردازند این بود که از همه افکار عاشقانه وجنسی چشم بپوشند. در اواسط قرن نوزدهم، این نظر که زنها باید کاملاً اخلاقی واز لحاظ عشقی سرد واز نظر جنسی بی جاذبه باشند به اوج خود رسید. از زنان انتظار میرفت تنها به خاطر ارضای شوهرانشان وبه انجام رساندن تعهد مادرشدن به رفتار جنسی اقدام کنند.البته علی رغم این انتظارات، مضامین مستهجن، فاحشگی، وبیماری مقاربتی طی قرن نوزدهم رواج یافت.
برخی اشخاص شجاع ترجیح دادند با به خطر انداختن موقعیت حرفه ای خود در مورد نقش جنسیت در رفتار انسان به بحث بپردازند. یکی از این افراد به نام زیگموند فروید موضوعات جمع آوری شده از بیماران متعدد را مورد استفاده قرارداد تا اثرات منفی نگرش وا پس زنی نسبت به مسائل جنسی را شرح دهد. فروید که مطالب فراوان وارزشمندی راجع دوران بزرگسالی رادر رویدادهای مهم کودکی میجست. نظرات اوراجع به مسائل جنسی دوران طفولیت اکثر مردم را تکان داد. هرچند امروزه بسیاری از جنبه های این نظرات هنوز بحث برانگیزند، اما فروید بیش از هر کس دیگری باعث گردید درمورد نقش احساسات جنسی در رشد، تفکر مجددی صورت گیرد.
هاولوک الیس یکی دیگر از افراد پرنفوذ درمورد دیدگاههای مطرح راجع به مسائل جنسی بود. الیس کتابها ومقالاتی به رشته تحریر درآورد که برتمامی رفتارهای جنسی متداول درزندگی روزمره مردم متمرکز بودند. او استمناء رابین مردان وزنان امری مشترک یافت وبه عوض علل جسمانی در اختلالات جنسی، بر علل روانشناختی تاکید ورزید. وی معتقد بود که اکثر افراد وگروهها به خاطر اینکه اذهانشان بیش از حد با داستانهای رذیلانه راجع به جنایات وانحرافات جنسی مشغول است، امور جنسی را به عنوان امری پلید می نگرند. الیس پیشنهاد کرد برای یافتن آنچه در روابط جنسی معمول میگذرد بررسیهای عینی انجام گیرد. این پیشنهاد مفید تا سالهای 1940 عملی نگشت.
همجنسگرایی
رفتار همجنسگرایانه عبارت است از رفتار جنسی با افراد همجنس خود. همجنس گراها افرادی هستند که ترجیح می دهند با افراد جنس خودشان درمدت زمانی دراز به فعالیت جنسی بپردازند. همجنس گرایی زنان غالباً لزبینیسم نامیده میشود. بیشتر همجنسگراها صرفا با افراد گروه جنسی خود به فعالت جنسی دست میزنند ومجذوب افراد جنس مخالف نمی شوند.
ترجیح جنسی چطور رشد میکند
دیدگاه زیست شناختی تحققات حیوانی نشان داده اند که در زمانها هورمونی والدین ممکن است در الگوهای رفتار همجنس گرایانه بعدی نقش داشته باشد. گزارشات چندی وجود دارد مبنی بر اینکه زیادی هورمونهای جنسی قبل از تولد یا نارسایی آنها نیز میتواند رفتار جنسی انسان را تحت تأثیر قراردهد. زنانی که قبل از تولد نوعی افزایش در آندروژن داشتند(هورمونهایی که ویژگیهای ثانویه جنسی رادرمردان ظاهر می سازد) احتمال بیشتری داشت که جهت گیری همجس گرایانه داشته باشند(مونی وشوارتز،1977). البته درمان بزرگسالان با هورمونهای مردانه یازنانه جهت گیری جنسی آنها را به هیچ وجه تغییر نمی دهد. هر چند اثبات این ادعا دشوار است اماممکن است هورمونهای پیش از تولد بتواند افراد را مستعد الگوهای خاص رفتار جنسی در بزرگسالی بکند.
دیدگاه روانپویشی زیگموند فروید معتقد بود که همه مردم ذاتاً دو جنس گرا هستند. هر چند رشد روانی جنسی معمولاً در مسیر رابطه دیگر جنس خواهانه پیش میرود، برخی از شرایط از جمله ناتوانی در حل عقده ادیپ، ممکن است در دوران بزرگسالی به رفتار همجنس گرایانه منجر گردد. درکل، دیدگاه فروید راجع به همجنس گرایی این بود که همجنس گرایی صرفا صورت تغییر یافته ای از رشد جنسی است.
شامل 37 صفحه word