مشخصات این فایل
عنوان: تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 26
این مقاله درمورد تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی می خوانید :
جندیشاپور و پزشکی یونانی
پزشکی اسلامی، آنچنان که اعراب با آن آشنا شدند، خود آمیزهای بود از پزشکی یونانی و آموزهها و تجربیات پزشکی کهن اسلامی و هندی.
در این میان، داروشناسی در اسلام باستان و سپس در سراسر دورۀ اسلامی، بیشتر رنگوبویی اسلامی و گاه هندی داشت تا یونانی، زیرا از یک سو برخی داروهای یاد شده در آثار یونانی در سرزمینهای شرقی یافت نمیشد و از سوی دیگر در شرایط اقلیمی متنوع اسلام و هند گیاهان دارویی بسیاری میرویید که یونانیان از وجود آنها آگاهی نداشتند.
این معنی را میتوان از بسیاری واژگان و اصطلاحات فارسی به کار رفته در داروسازی و داروشناسی دورۀ اسلامی به خوبی دریافت.
در واقع حتی در آثار عربی داروشناسی دورترین نقاط جهان اسلام نسبت به اسلام، یعنی مغرب و اندلس، شمار واژگان فارسی بسیار بیش از یونانی یا عربی بود.
اما وضع در پزشکی برخلاف این بود.
پزشکان اسلامی در اواخر دورۀ ساسانی و به ویژه جندیشاپوریان، گرچه از دیرباز کم و بیش با آثار پزشکان هندی آشنا بودند، اما جز در چشمپزشکی، بیشتر به سنت پزشکی یونان گرایش داشتندچندان که یحیی بن خالد برمکی هنگام مقایسۀ جبرئیل بن بختیشوع جندیشاپوری و صالح بنبهله هندی به هارون الرشید گفته بود: پزشکی جبرئیل، پزشکی رومی(در واقع یونانی) است و صالح بن بهله در پزشکی هندی همان مقامی را دارد که جبرئیل در پزشکی رومی.
ورود پزشکی یونانی به اسلام
گرچه براساس آموزههای دینی، مراجعۀ اسلامیان به پزشکان غیراسلامی تنها هنگامی شایسته بود که پزشکان اسلامی در دسترس نباشند، اما چند گزارش از حضور برخی پزشکان یونانی در دربار هخامنشیان در دست است.
هرودت در گزارشی که بیگمان با داستانپردازی آمیخته است، از حضور دموکدس کروتونایی۴، مشهورترین پزشک یونانی روزگار خود در دربار داریوش بزرگ (سل ۵۲۱-۴۸۵قم) در شوش یاد میکند که نخست شکستگی پای وی و سپس دُمَل چرکین سینۀ همسرش آتوسا را درمان کرد.
چندی پس از آن و در حدود سالهای ۴۱۷-۳۹۸قم نیز پزشک یونانی دیگری به نام کتسیاس کنیدوسی۵، از معاصران بقراط (ه م)، به عنوان پزشک شخصی اردشیر دوم هخامنشی (و نه داریوش هخامنشی، چنان که در دانشنامه، [۲۵] آمده است) به کار مشغول بود و در نبرد میان اردشیر و برادرش داریوش، در آوردگاه در کنار شاه بود و زخمی را که داریوش به وی رسانده بود، درمان کرد.
اما این دو پزشک را نمیتوان نمایندۀ واقعی سنت پزشکی یونانی دانست، زیرا پزشکی یونانی بدانگونه که بعدها به اسلامیان و سپس مسلمانان رسید، روایت جالینوس ازسنت پزشکی بقراط بود؛ درحالی که دموکدس سالها پیش از بقراط، و کتسیاس درست در همان روزگار شکلگیری سنت پزشکی بقراطی میزیست.
افزون بر این کتسیاس از شاگردان برجستۀ مکتب کنیدوس بود که نظرات آنان با آراء بقراط و پیروانش تفاوت بسیار داشت.
چندانکه بقراط (یا یکی از پیروانش) رسالۀ «امراض الحادة۶» (بندهای ۱-۳) را با انتقاد از کتاب «جملات کنیدی۷» (از آثار مکتب کنیدوس) آغاز کرده است.
برپایۀ آگاهیهای ما چنین مینماید که تأثیرپذیری پزشکان اسلامی از سنت بقراطی، چندان زودتر از میانۀ سدۀ ۳م نبوده است.
برپایۀ مندرجات کتاب چهارم دینکرد ، شاپور اول (سل ۲۴۰-۲۷۰م) فرمان داد همۀ آثاری را که تا آن هنگام دربارۀ پزشکی و دیگر علوم نوشته شده بود، از هند، یونان و دیگر نقاط جهان گردآورند و به اوستا ملحق کنند.
ابوالفدا هنگام یادکرد این رویداد، گفته است که به فرمان شاپور اول این کتابها برای نگهداری به جندیشاپور فرستاده میشد.
از آنجا که این شهر در همین روزگار و چنانکه گویند در رقابت با انطاکیه ، از مراکز پژوهشی مهم جهانباستان، ساخته شده بود.
شاید بتوان گفت که هدف از بنیاد نهادن آن، ایجاد مرکزی برای پژوهشهای علمی بوده است.
گویا این مرکز نخست در آغاز در تمامی رشتههای علمی فعالیت میکرده، اما اعتبار شعبۀ پزشکی و بیمارستانش چنان بوده است که دیگر کارهای آن چندان به چشم نیامدهاند.
تاریخ بنیانگذاری این مؤسسه و به ویژه مدرسۀ پزشکی آن (البته اگر بتوان عبارت بنیانگذاری را دربارۀ آن به کاربرد)، چندان روشن نیست.
فردوسی در شاهنامه و به هنگام یادکرد روزگار پادشاهی شاپوردوم، تأکید کرده است که مانی به فرمان این پادشاه در کنار دیوار بیمارستان جندیشاپور به دار آویخته شد البته مانی به فرمان بهرام اول و در فوریۀ ۲۷۶یا۲۷۷م کشته شده است.
اما اگر سخن فردوسی دربارۀ بردار شدن مانی در کنار دیوار بیمارستان را، به رغم اشتباهی که در مورد زمان این رویداد داشته، درست بدانیم، باید گفت که بیمارستان دستکم مدتی پیش از این تاریخ، و شاید از همان روزگار شاپوراول تأسیس شده است.
مجموعۀ علمی جندیشاپور در روزگار خسرو انوشیروان به یاری سریانیزبانان نسطوری با پیشرفتی سریع به اوج شکوه و شهرت خود رسید.
اشارۀ قفطی به فعالیت علمی این مدرسه و برگذاری همایشی با شرکت پزشکان جندیشاپور در سال بیستم پادشاهی انوشیروان نیز نشان از همین شکوفایی دارد.
گرچه این مرکز علمی پس از چیرگی اعراب بر خوزستان و تسلیم مردم جندیشاپور به شرط عدم تعرض فاتحان، آسیبی ندید، اما از این پس، از هرگونه حمایت دستگاه خلافت محروم شد، و نخستین اخباری که بار دیگر از آن به دست ما رسیده است، به میانۀ سدۀ ۳ق مربوط میشود.
از این پس نیز یکایک فرهیختگان این بیمارستان به بغداد فراخوانده شدند و مکتب پزشکی بغداد به بهای نابودی بیمارستان و مدرسۀ جندیشاپور رونق یافت.
بخشی از فهرست مطالب مقاله پربیوتیک ها و فراورده های غذایی پربیوتیک
مقدمه
زمینه تاریخی پزشکی اسلامی
تالیفات طبی مسلمانان
شهرت طب اسلامی در خارج از مرزها
مکتب های پزشکی یونانی
یونان باستان
تناسب عنوان با دورههای مختلف
تأثیرپذیری از پزشکی اسلامی
منابع
دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی