فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها


دانلود مقاله کامل درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :15

 

بخشی از متن مقاله

هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

نیمه ی اول ماه ربیع الاول 1428هـجری قمری، مصادف است با نیمه ی اول اولین ماه ازسال 1386 هجری شمسی که دربردارنده ی دو رخداد مهم تاریخی؛ یعنی ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) وهجرت آن بزرگوارهمراه با اصحاب گرانقدرش از مکه به مدینه می باشد.

در رابطه با ولادت پیامبر اکرم (ص) شاهد برگزاری برنامه های متفاوت از سوی مسلمانان در اقصی نقاط جهان، از مراسمات گرفتــه تا سرودن اشعار و مولود نامه خوانی و شیرینی خوردن و اطعام دیگران وچه بسا در این امر افراط نموده و دچار بدعت نیز گشــــته و روز ولادت ایشان راجشن میلاد نام نهاده اند؛ در حالی که نیک می دانیم اعیاد دینی دو تا بیشتر نیستند: عید قربان و عید فطر.

البته ناگفته پیداست که نمی توان هرگونه مراسم و بزرگداشتی را هم عید تلقی نمود؛ لذا اگر کسی یا جمعی به مناسبتی غیر از دو عید فوق الذکر، به نیت یادآوری تاریخ و پند و موعظه گرفتن از آن، مراسمی – ونه عیدی – را بر پا می نما یند، نباید به بدعت و نو آوری در دین متهَم گردند؛ زیرا تهمت ناروا به دیگران زدن نیز دست کمی از ارتکاب برخی از گناهان ندارد.

اما داعیان، خطیبان، سخنوران، شاعران وهنرمندان آنگونه که باید نسبت به موضوع دوم یعنی«هجرت» توجه آنچنانی مبذول نداشته اند؛ این در حالی است که اهمیت هجرت کمتر از ولادت، معراج و سایر رخدادهای تاریخی نیست.همین موضوع مرا واداشت که قلم نا رسای خویش را برداشته و در این رابطه مطالبی را تقدیم خوانندگان بزرگوار نمایم؛ باشد که اهل قلم در این وادی بیشتر قلم زنند وبه تکمیل یا نقد این مقاله همت ورزند.

 

این مقاله درپی آن است به سوألاتی از این قبیل جواب دهد که: هجرت در تشکیل تمدن ها چه نقشی داشته است؟ اهمیت هجرت در چیست؟ چرا پیامبر دستور هجرت را صادر نمود؟ نتایج هجرت چه بود؟ وچرا هجرت پیامبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام واقع گردید؟

 

تمدن ها همگی در پی مهاجرت ها به وجود آمده اند:

ما در طول تاریخ27 تمدن شناخته شده داریم از جمله: تمدن آمریکای جدید، تمدن اروپای جدید،، یونان، روم، چین، هند، بین النهرین، سومر، آکاد،بابل وامثال این ها همگی درپی مهاجرت قومی از سرزمینی به سرزمین دیگری به وجود آمده اند،یعنی قوم مهاجر در سرزمین جدید تمدن می ساخت و متمدن می شد. مثلاً تمدن "بین النهرین" در پی کوچ مهاجران «آرامی»به قولی از عربستان و به قولی دیگر از نقاط شمالی به عراق فعلی به وجود آمد؛مهاجران در آنجا تمدن عظیم آشوری وآکادی و بابلی و از همه بزرگتر تمدن سومری را تأسیس نمودند یا مثلاً آریا یی ها از نواحی شرقی همراه با برخی از قبایل دیگر در قسمت غربی دریای خزر به هند کوچ کردند و تمدن بزرگ "هند"؛ یعنی فرهنگ،ادبیات؛ هنر و مذهب هند را به وجود آوردند.گروهی دیگر از این قبایل به خراسان آمده و تمدن" پارس" را بنا نهادند و گروهی دیگر به فارس آمدند و "هخامنشیان" و" ساسانیان" را ساختند، گروهی دیگر به نواحی آذربایجان وغرب ایران آمدند وتمدن عظیم "مانَاها" و "مادها" رابنا نهادند و گروهی دیگر به یونان کوچ کردندوتمدن" یونان" را تأسیس نمودندو عده ای دیگر به غرب رفتند وتمدن" روم" را ساختند همه ی تمدن های فوق الذکر را آریائی ها بعد از کوچ خویش بنا نهاده اند. آخرین تمدن نیز که تمدن آمریکای جدید است به وسیله ی مهاجران اروپایی شکل گرفت.

حال سوأل برسر این است که آیا مهاجران شایستگی بنای تمدن ها را داشته اند یا اینکه سرزمین هایی که مهاجران بدانها روی آورده اند، مستعد رشد بودند وزمینه ی تأسیس تمدن ها را داشته اند؟

دکتر علی شریعتی در جواب این سوأل می گوید: هیچکدام ! زیرا آریائی ها بیش از ده الی بیست هزار سال در نواحی خزربه صورت وحشی زندگی می کردند در حالی که کوچکترین اثری از تمدن در میانشان نبود؛ پس خود تمدن ساز نبودند واز آن طرف ایرانی ها و هندی ها هم برای رشد تمدن مساعد نبودند؛ زیرا قبل از ورود آریائی ها دهها هزار سال در ایران وهند می زیستند ولی تمدنی را نساختند. یا مثلاً تمدن جدید آمریکا که آخرین تمدن بشری است، به واسطه ی عده ای از مهاجران اروپایی که به قول شریعتی از وحشی ترین و جنایتکارترین آدمها بودند، شکل گرفت؛ کسانی چون مسیونرها و مزدوران اروپایی که در آفریقا آدم شکار می کردند واگر کوچ نمی کردند و در آلمان و ایتالیا می ماندند باید در زندان هامی پوسیدند ویا به دار کشیده می شدند و از آن طرف سرخ پوستان آمریکاهم قرن ها در آنجا ساکن بودند ولی تمدنی نساختند پس نه سرزمین آمریکا تمدن خیز بود و نه مهاجران اروپا متمدن بودند.

 

حال این سوأل پیش می آید که پس چه چیزی تمدن ساز است؟

جواب این است که نفس مهاجرت تمدن آفرین است؛ هجرت ازسرزمین ابتدایی، هجرت از چارچوب ها و قالب های بسته وسنت های منجمد فکری، هجرت از نظام آموزشی و تربیتی غلط، از عادات و رسوم روزمره ی زندگی، از سرزمین ووطن محبوب، از دل مشغولی ها و مشاغل روزمره، هجرت از هر آنچه لذت بخش است، از خویشاوندان و روابط انسانی گذشته و...

بله ! ترک سرزمینی که قرن ها محل سکونت خود و آباء و اجدادمان بوده و عشق وایمان وتقدس وهمه ی لذت آدمی در آنجا بوده، ورفتن به سرزمینی ناشناخته که هیچ پیوندی با آن سرزمین وجود نداشته، گرچه امری ساده نیست؛ اما در عین حال بسیار تأثیر گذار وتمدن ساز است. کوچ کردن از همه ی این تعلقات را هجرت می گویند وکسی که دست به هجرت می زند مهاجر ودر اساس متمدن گفته می شود؛ چرا که شایستگی تمدن را پیدا می کند، قالب ها و قیدها را در هم شکسته، تغییر را از خود آغاز نموده و منشاء تغییر و تحول در بنیان های اجتماعی گشته است « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم».

پس آنگونه که فاشیست ها ونژادپرستان ادعا می کنند، نژادها ذاتاً تمدن ساز نبوده اند و برتری ذاتی در میان انسان ها وجود ندارد و خدا همه را از یک فطرت سرشته است و این آدمیان هستند که بعد از خلقت با استفاده از اختیار خویش ظرفیت وجودی خویش را ارتقاء می دهند. "تاین بی "یکی از فلاسفه ی بزرگ تاریخ معاصر که می گویند بعد از ابن خلدون، مورخ بزرگ وفیلسوفی به عظمت او نیامده، می گوید: « مردانی که تاریخ بشریَت را ساخته اند همگی بدون استثناء دارای یک وجه مشترکند؛ اینان زندگیشان به دودو ره ی متضاد تقسیم می شود 1ـ دوره ی انعزال و دورشدن از جامعه 2ـ دوره ی بازگشت به جامعه. اینان در دوره ی انعزال که افراد عادی جامعه هستند، تشخَص خاصی ندارند واگر هم دارند در استعداد است نه در فعلیت. لذا کسی متوجه غیر عادی بودن آنها نیست. آنان در این دوره به مرحله ی تکوین می رسند وتربیت می شوند، زمینه ی رشد فکری و روحی آنها فراهم می گردد وهنگامی که بر می گردند،انسانی جدید وحامل رسالت جدیدی هستند.در زندگی همه ی شخصیت های بزرگ و مؤثر از پیامبران گرفته تا دیگر مصلحان،این حالت مشترک وجود دارد. » نمونه ی این شخصیت های مهاجر عبارتند از: حضرت ابراهیم که هجرتش از عراق به فلسطین واز آنجا به مصر و مکه، اورا به طلایه دار توحید ویکتا پرستی ودرهم شکننده ی کاخ نمرود ونمرودیان مبَدل ساخت و هجرتش از فلسطین به مکه منجر به تأسیس خانه ی کعبه و مرکز عبودیت انسان ها در جهان گشت. ویا حضرت موسی که در کاخ فرعون در ناز و نعمت بسرمی برد، یک حادثه ( کشتن مرد قبطی ) اورا به صحرا و دوری از جامعه کشاند؛ فقر، چوپانی، آوارگی وگرسنگی را تجربه می کند؛ سپس به دیار فرعون بر می گردد؛ اما نه به عنوان شاهزاده ای کاخ پرور بلکه به عنوان یک چوپان پیامبر، علیه نظامی که در آن پرورش یافته، قیام می کند و نظام فاسد فرعونیان را در هم می شکند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره هجرت و نقش آن در پیدایش و تداوم تمدن ها

نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی

اختصاصی از فی ژوو نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی


نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی

نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی

شامل 20 عدد سوال کلیدی که مهم.

طبق مقایسه انجام شده این سوالات در اکثر امتحانات پایانی درس تاریخ و تمدن اسلامی دانشگا های آزاد و علمی کاربردی آمده است.

فایل PDF

300KB


دانلود با لینک مستقیم


نمونه سوالات درس تاریخ و تمدن اسلامی

دانلود مقاله درباره تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله درباره تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ


دانلود مقاله درباره تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :3

 

بخشی از متن مقاله

تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ

هرسکویتس در تعریف تمدن می نویسد ((تمدن عبارت است از مجموعه ی دانشها ،هنرها ،فنون ،آداب و رسوم تاسیسات نهادهای اجتماعی که در پرتو ابداعات و اختراعات و فعالیتهای افراد و گروههای انسانی طی قرون و اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و در تمتم قسمتهای یک جامعه و یا چند جامعه که با هم ارتباط دارند رایج است مثل تمدن مصر تمدن ایران و هر کدام دارای ویژگیهایی است که به عوامل جغرافیایی ،تاریخی و تکنیکی خاص بستگی دارد.)) (روح الامینی ،1377،ص49)

مارسل موس : تمدن مجموعه ای است به قدر کافی بزرگ از پدیده های شهر نشینی به قدر کافی متنوع و به قدر کافی با اهمیت از نظر کمی و کیفی و معمولا بین چند جامعه مشترک است. (روح الامینی ،1377،صص49-50)

ویل دورانت اندیشه هاو فعالیت های فرهنگی جوامع را وقتی در شمار تمدن به حساب می آورد که شهرنشینی تکامل یافته باشد.وی تمدن را عبارت از نظم اجتماعی می داند که در اثر وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند .وی همچنین تمدن را تابع عواملی چند می داند که یا سبب تسریع در حرکت آن می شود و یا آن را از سیر و حرکتی که در پیش دارد باز می دارد و این عوامل به نظر او عبارتند از شرایط معرفه الارضی ،جغرافیایی ،اقتصادی ،زیستی ،روانی ،نظم سیاسی وحدت زبانی و قانون اخلاقی. (روح الامینی ،1377،ص50)

با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که هر تمدنی  با یک یا چند اندیشه اساسی شکل می گیرد.ممکن است علت شکوفایی تمدنی در عرصه اقتصاد باشد. مثلا تمدن اروپا . تمدن بیشتر به جنبه های مادی و تکنولوژی زندگی انسانها اشاره دارد.که فراتر از قومیت هاست.میراث انسانها در طول تاریخ بشر می باشد.

افرادی مثل ویل دورانت شهرنشینی را لازمه ی  تمدن دانسته اند.با رجوع به تقسیم کار دورکیم  شاید به این علت که در شهر به دلیل تراکم جمعیت و افزایش نیازها تقسیم کار پیچیده می شود این تقسیم کار در تمام نهادهای بشری مثل اقتصادی ، سیاسی،اجتماعی  اتفاق می افتد.و در این حال با راه یافتن تکنولوژی به آن و شکل گیری ابداعات و اختراعات تمدن بروز می کند. عناصر تمدن می تواند نیازهای مادی ساکنانش را برآورده کند.

تمدن، هویت هر جامعه و از نشانه‌های بارز فرهنگ آن است. شناخت تمدن هر جامعه کمک می‌نماید تا نسبت به جهان بینی و دیدگاه آن جامعه نسبت به زندگی پی‌ برد.

 تمدن ها پدیده هایی پویا هستند که انشعاب می یابند در هم ادغام می شوند .و سر انجام افول می کنند.

 

 

تعریف فرهنگ Culture ))

در بین تمامی موجودات زنده انسان تنها موجودی است که دارای فرهنگ است.چون متفکر و ناطق است.

فرهنگ بنا بر دیدگاههای مختلف ، تعاریف گوناگونی دارد..با وجود نقاط مشترک در تعاریف اما باز هم هرکدام از آنها جنبه ای از زندگی انسان را در نظر گرفته اند که برای فرد دیگر آن ممکن است فرهنگ نباشد.

فرهنگ را بیشتر جنبه های معنوی انسان و جامعه و تمدن را به جنبه های مادی اطلاق می کنند.به عبارتی فرهنگ درماست و تمدن درابزار ماست.(رادمنش،1370،ص17)

رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکاتب می داند که به وسیله اعضای جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در میان افراد یک  جامعه مشترک است.(طباطبایی، 1385،ص1)

هرسکویتس می گوید فرهنگ بنایی است بین تمامی باورها رفتارها واکنشها ارزشها و مقاصدی که شیوه زندگی هر ملا را مشخص می کند و از هر آنچه یک ملت دارد از آنچه می کند و هر آنچه می اندیشد.

با توجه به تعاریف فوق فرهنگ را محصول معنوی  مشترک جامعه انسانی می دانند که شامل آداب و رسوم ،رفتارها و عقاید می باشد .و می تواند علت تمایز یک جامعه با جوامع اطرافش شود.فرهنگ می تواند با تعریف دورکیم از واقعیت اجتماعی همخوانی داشته باشد. چون فرهنگ پدیده ای  فرافردی است که با از بین رفتن یک انسان از بین نمی رود بلکه به نسل بعدی منتقل می شود.

منابع

رادمنش،عزت الله،سبکهای تاریخی و نظریه های نژادی ،انتشارات کویر ،1370

روح الامینی،محمود،زمینه ی فرهنگ شناسی ، انتشارات مهدی ،1377

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ

تحقیق در مورد تمدن و فرهنگ هخامنشی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد تمدن و فرهنگ هخامنشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تمدن و فرهنگ هخامنشی


تحقیق در مورد تمدن و فرهنگ هخامنشی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه26

 

بخشی از فهرست مطالب تمدن و فرهنگ هخامنشی

لباس ویژه شاهنشاه

سپاه ایران

سپاه جاویدان

نیروی دریایی : میراث تمدنهای گذشته



 

بنای تخت جمشید توسط داریوش

 

ساختار و نقشه تخت جمشید

 

بنای پاسارگاد توسط کورش

 

نگاهی به پایتخت ها هخامنشی

 



 

پایتخت سلسله های بعدی

اوضاع اجتماعی :

حمایت ویژه هخامنشیان از گسترش کشاورزی

 

دامداری و صنایع دستی

 

بازرگانی و امور مالی

هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند.
پارسیان مردمانی آریایی نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست. در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق شوشتر و حوالی کارون واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی قبیله های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.

 



تمدن و فرهنگ هخامنشی

شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق . م ) اصطلاح شاهنشاه بکار رفت . این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی فلات ایران و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند .
شاهنشاه در پارسی باستان خشایه ثیه یعنی شاه شاهان آمده است.

لباس ویژه شاهنشاه
شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از دیبای ارغوانی که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی راتیار و یا گیسداریس خوانده اند .
شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت .

فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .


کشورداری

داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود.
از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند.

اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند .
در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشت .

سپاه ایران سپاه جاویدان
پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت افراد غیر حرفه ای اداره می شد . داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرماندة آن دژها را ارگب

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تمدن و فرهنگ هخامنشی

دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی


دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی

 

مشخصات این فایل
عنوان: تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 26

این مقاله درمورد تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی می خوانید :

جندی‌شاپور و پزشکی یونانی
پزشکی اسلامی، آن‌چنان که اعراب با آن آشنا شدند، خود آمیزه‌ای بود از پزشکی یونانی و آموزه‌ها و تجربیات پزشکی کهن اسلامی و هندی.
در این میان، داروشناسی در اسلام باستان و سپس در سراسر دورۀ اسلامی، بیشتر رنگ‌وبویی اسلامی و گاه هندی داشت تا یونانی، زیرا از یک سو برخی داروهای یاد شده در آثار یونانی در سرزمین‌های شرقی یافت نمی‌شد و از سوی دیگر در شرایط اقلیمی متنوع اسلام و هند گیاهان دارویی بسیاری می‌رویید که یونانیان از وجود آن‌ها آگاهی نداشتند.
این معنی را می‌توان از بسیاری واژگان و اصطلاحات فارسی به کار رفته در داروسازی و داروشناسی دورۀ اسلامی به خوبی دریافت.
در واقع حتی در آثار عربی داروشناسی دورترین نقاط جهان اسلام نسبت به اسلام، یعنی مغرب و اندلس، شمار واژگان فارسی بسیار بیش از یونانی یا عربی بود.
اما وضع در پزشکی برخلاف این بود.
پزشکان اسلامی در اواخر دورۀ ساسانی و به ویژه جندی‌شاپوریان، گرچه از دیرباز کم و بیش با آثار پزشکان هندی آشنا بودند، اما جز در چشم‌پزشکی، بیشتر به سنت پزشکی یونان گرایش داشتندچندان که یحیی بن خالد برمکی هنگام مقایسۀ جبرئیل بن بختیشوع جندی‌شاپوری و صالح بن‌بهله هندی به هارون الرشید گفته بود: پزشکی جبرئیل، پزشکی رومی(در واقع یونانی) است و صالح بن بهله در پزشکی هندی همان مقامی را دارد که جبرئیل در پزشکی رومی.

ورود پزشکی یونانی به اسلام
گرچه براساس آموزه‌های دینی، مراجعۀ اسلامیان به پزشکان غیراسلامی تنها هنگامی شایسته بود که پزشکان اسلامی در دسترس نباشند، اما چند گزارش از حضور برخی پزشکان یونانی در دربار هخامنشیان در دست است.
هرودت در گزارشی که بی‌گمان با داستان‌پردازی آمیخته است، از حضور دموکدس کروتونایی۴، مشهورترین پزشک یونانی روزگار خود در دربار داریوش بزرگ (سل‌ ۵۲۱-۴۸۵ق‌م) در شوش یاد می‌کند که نخست شکستگی پای وی و سپس دُمَل چرکین سینۀ همسرش آتوسا را درمان کرد.
چندی پس از آن و در حدود سال‌های ۴۱۷-۳۹۸ق‌م نیز پزشک یونانی دیگری به نام کتسیاس کنیدوسی۵، از معاصران بقراط (ه‌ م)، به عنوان پزشک شخصی اردشیر دوم هخامنشی (و نه داریوش هخامنشی، چنان که در دانشنامه، [۲۵] آمده است) به کار مشغول بود و در نبرد میان اردشیر و برادرش داریوش، در آوردگاه در کنار شاه بود و زخمی را که داریوش به وی رسانده بود، درمان کرد.
اما این دو پزشک را نمی‌توان نمایندۀ واقعی سنت پزشکی یونانی دانست، زیرا پزشکی یونانی بدان‌گونه که بعدها به اسلامیان و سپس مسلمانان رسید، روایت جالینوس ازسنت پزشکی بقراط بود؛ درحالی که دموکدس سال‌ها پیش از بقراط، و کتسیاس درست در همان روزگار شکل‌گیری سنت پزشکی بقراطی می‌زیست.
افزون بر این کتسیاس از شاگردان برجستۀ مکتب کنیدوس بود که نظرات آنان با آراء بقراط و پیروانش تفاوت بسیار داشت.
چندان‌که بقراط (یا یکی از پیروانش) رسالۀ «امراض الحادة۶» (بندهای ۱-۳) را با انتقاد از کتاب «جملات کنیدی۷» (از آثار مکتب کنیدوس) آغاز کرده است.

برپایۀ آگاهی‌های ما چنین می‌نماید که تأثیرپذیری پزشکان اسلامی از سنت بقراطی، چندان زودتر از میانۀ سدۀ ۳م نبوده است.
برپایۀ مندرجات کتاب چهارم دینکرد ، شاپور اول (سل‌ ۲۴۰-۲۷۰م) فرمان داد همۀ آثاری را که تا آن هنگام دربارۀ پزشکی و دیگر علوم نوشته شده بود، از هند، یونان و دیگر نقاط جهان گردآورند و به ‌اوستا ملحق کنند.
ابوالفدا هنگام یادکرد این رویداد، گفته است که به فرمان شاپور اول این کتاب‌ها برای نگهداری به جندی‌شاپور فرستاده می‌شد.
از آن‌جا که این شهر در همین روزگار و چنان‌که گویند در رقابت با انطاکیه ، از مراکز پژوهشی مهم جهان‌باستان، ساخته شده بود.
شاید بتوان گفت که هدف از بنیاد نهادن آن، ایجاد مرکزی برای پژوهش‌های علمی بوده است.
گویا این مرکز نخست در آغاز در تمامی رشته‌های علمی فعالیت می‌کرده، اما اعتبار شعبۀ پزشکی و بیمارستانش چنان بوده است که دیگر کارهای آن چندان به چشم نیامده‌اند.
تاریخ بنیان‌گذاری این مؤسسه و به ویژه مدرسۀ پزشکی آن (البته اگر بتوان عبارت بنیان‌گذاری را دربارۀ آن به کاربرد)، چندان روشن نیست.
فردوسی در شاهنامه و به هنگام یادکرد روزگار پادشاهی شاپوردوم، تأکید کرده است که مانی به فرمان این پادشاه در کنار دیوار بیمارستان جندی‌شاپور به دار آویخته شد  البته مانی به فرمان بهرام اول و در فوریۀ ۲۷۶یا۲۷۷م کشته شده است.
اما اگر سخن فردوسی دربارۀ بردار شدن مانی در کنار دیوار بیمارستان را، به رغم اشتباهی که در مورد زمان این رویداد داشته، درست بدانیم، باید گفت که بیمارستان دست‌کم مدتی پیش از این تاریخ، و شاید از همان روزگار شاپوراول تأسیس شده است.
مجموعۀ علمی جندی‌شاپور در روزگار خسرو انوشیروان به یاری سریانی‌زبانان نسطوری با پیشرفتی سریع به اوج شکوه و شهرت خود رسید.
اشارۀ قفطی به فعالیت علمی این مدرسه و برگذاری همایشی با شرکت پزشکان جندی‌شاپور در سال بیستم پادشاهی انوشیروان نیز نشان از همین شکوفایی دارد.
گرچه این مرکز علمی پس از چیرگی اعراب بر خوزستان و تسلیم مردم جندی‌شاپور به شرط عدم تعرض فاتحان،  آسیبی ندید، اما از این پس، از هرگونه حمایت دستگاه خلافت محروم شد، و نخستین اخباری که بار دیگر از آن به دست ما رسیده است، به میانۀ سدۀ ۳ق مربوط می‌شود.
از این پس نیز یکایک فرهیختگان این بیمارستان به بغداد فراخوانده شدند و مکتب پزشکی بغداد به بهای نابودی بیمارستان و مدرسۀ جندی‌شاپور رونق یافت.

بخشی از فهرست مطالب مقاله پربیوتیک ها و فراورده های غذایی پربیوتیک

مقدمه
زمینه تاریخی پزشکی اسلامی
تالیفات طبی مسلمانان
شهرت طب اسلامی در خارج از مرزها
مکتب های پزشکی یونانی
یونان باستان
تناسب عنوان با دوره‌های مختلف
تأثیرپذیری از پزشکی اسلامی
منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی