دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لشگرکشی تیمور :
مقارن انحطاط و اضمحلال ایلخانان و حکومت های محلی بازمانده از آن دوران, امواج یک سلسه مهاجمات تازه ای, از ماوراءالنهر با لشگر خونریز تیمور به سوی ایران به حرکت درآمد که تمام خراسان, جبال یا همان منطقه غرب ایران و فارس و قسمتی از نواحی مجاور را در سیل خون انداخت. ا
این لشگرکشی ها تنها به ایران محدود نماندند بلکه حتی تا شهر مسکو و از سویی دیگر تا دمشق در سوریه فعلی و تا کشور هند و از سویی دیگر تا غرب امپراطوری عثمانی ادامه یافت و همه جا با پیروزی همراه شد .
نتیجه حمله های تیمور :
این حمله ها در قسمت های گوناگون تأثیرات مختلف برجای گذاشت اما در ایران و تمدن ایرانی به سلسله هایی از ترکمانان از یک سو و به جانشینان خود تیمور از سوی دیگر منجر شد .
در بخش های غربی و مرکزی ایران و حتی بخش های جنوبی ترکمانان به قدرت رسیدند . دولت ترکمانان از تیره قراقویونلو و آق قویونلو در جای جای این فلات باقی ماند و تا ظهور صفویه ادامه پیدا کرد.
جانشینان تیمور :
شاهرخ میرزا فرزند تیمور که پس از او به حکومت رسید ، درست نقطه مقابل پدرش بود . فردی فرهنگ دوست ، با رفتاری غیر نظامی و به شدت ترویج کننده هنر و معماری و فرهنگ . همین ویژگی ها در پاره ای از جانشینان شاهرخ نیز ، ادامه یافت و حتی کسانی همچون الغ بیک خود از هنرمندان و دانشمندان عصر خود محسوب می شدند .
عصر پس از تیمور :
همه این عوامل و خصوصا تجمع ثروتی که تیمور فراهم آورده بود و میزان بالایی از هنرمندان که در مناطقی نظیر سمرقند گرد آمده بودند ، سبب شد تا با حمایت کسانی همچون شاهرخ تیموری و همسرش گوهرشاد آثار درخشانی از هنر و معماری و نقاشی و خطاطی پدید بیاید .
گویی بازی روزگار کار را با تیمور و فرزندان و جانشینانش به آخر برده است که از پدری تا آن درجه خونخوار و زورگو ، فرزندانی چنین هنرپرور و فرهنگ دوست به وجود بیاید .
چنانچه حتی علم و دانش نیز در این دوره درخششی کوتاه مدت داشته است و رصدخانه الغ بیگی که با حمایت الغ بیک تیموری و با نظارت دانشمند بزرگ عصر یعنی غیاث الدین جمشید کاشانی بنا شد ، نمونه ای از این موارد است .
عصر درخشان هنرها :
پاره ای از زیباترین نقاشی ها ، ریشه در مکتب هرات دارند که بطور کامل با حمایت شاهزاده های تیموری در شهر هرات شکل گرفت و استاد بزرگ نقاشی یعنی کمال الدین بهزاد برخاسته از چنین مکتبی است .
خطوط زیبای فارسی نظیر خط نستعلیق در دوره جانشینان تیمور شکل گرفت و آخرین مراحل تکاملی اش را در این دوره طی نمود .
پاره ای از زیباترین آثار معماری ایرانی در این دوره به وجود آمد که از آن جمله می توان به مسجد گوهرشاد در شهر مشهد و در کنار بارگاه امام رضا علیهالسلام اشاره نمود . این مسجد که با حمایت گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری ساخته شده است ، یکی از درخشان ترین آثار معماری ایرانی است . در گوشه ای کتیبه های این مسجد و در سمت ایوان مقصوره آن ، کتیبه ای از بایسنقر میرزا از شاهزادگان تیموری وجود دارد که خود از خطاطان بزرگ عصر خویش بود .
میراث تیموریان در اختیار صفویه :
معماری صفوی و یا نقاشی و خطاطی آنها ، کاملا ادامه میراثی است که از تیموریان برجای ماند . خصوصا که صفویه با حمایت گسترده خویش ، این میراث را درخشان تر نموده ، باعث رشد و گسترش آن گشتند .
یکصد و پنجاه سال تهاجم:
این مدت از فاجعه تهاجم چنگیز تا یورشهای مصیبت بار تیمور, تقریباً یکصد و پنجاه سال به طول انجامید. سپس در پایان یک سده دیگر که از پایان حیات تیمور می گذشت, ایران واپسین دوران ملوک الطوایفی ( یا حکومت های کوچک محلی ) خود را پشت سر گذاشت و وارد دوره صفوی شد که مورخان جدید, غالباً آن را اعتلای ایران به مرحله دولت ملی خوانده اند .
فاجعه چنگیز در قلمرو پارسی زبانان, عاقبت به ماوراءالنهر محدود شده امّا شگفت آنکه, فاجعه غمبار تیمور از همان ماوراءالنهر آغاز شد . چرا که دولت خونین تیمور, از میان ویرانه های دولت های بجای مانده از حمله چنگیز شکل گرفت .
مضاف بر اینکه در مدت فرمانروایی تیمور و سپس در دوران بعد از او , سراسر ایران زمین, از خراسان تا مازنداران و فارس و آذربایجان عرضه تاخت و تاز ترکمانان آسیای صغیر و ترکان آسیای میانه شد.
• آذربایجان در آن زمان شامل استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و اردبیل و همچنین جمهوی آذربایجان و جمهوی ارمنستان و بخش هایی از ترکیه فعلی نیز بود .
مساجد تاریخی ایران
مسجد ومحراب اگر چه در آموزه های دینی دارای جایگاهی منحصراً معنوی نبوده ( به ویژه محراب که اسم مکان از ریشه حرب است ) و بیشتر به عنوان پایگاهی برای پاسخگویی به غالب نیازهای مسلمانان برآمده بود ، به اندک زمانی با روحی که از لطافت ایمان و جذبه حضور درآمیخته بود به زیباترین بنای اسلامی بدل شد . به گونه ایی که شکل و ساخت مساجد در کشورهای اسلامی زیر بنای هنر و معماری اسلامی را تشکیل داد. معماری زیبا ، با کاشی کاری های هوش ربا ، کتیبه ها، گچبری ها ، معرق ها و دیگر عناصر معماری در هم آمیخت ومعماری اسلامی را پدیدآورد که هم اکنون مایه فخر ومباهات ملل اسلامی و یکی از جاذبه های گردشگری این کشورهاست . نمونه هایی از این مساجد ، مسجد شیخ لطف الله در اصفهان و تاج محل در آگره هند است .
در این گفتار سعی داریم مسجد یا مساجدی را از دوره خلفای عباسی تا قاجار معرفی کرده و به پاره ای ویژگی های معماری هرکدام از این بناها اشاره کنیم .
دوره عباسی :
در اوایل این دوره مساجد با طرح صحن روباز و ایوان های ستون دار ساخته می شدند که نمونه ای از معماری دوره اموی و به طور کل اعراب بوده است . در بناها بیشتر از خشت استفاده شده و ستون های یک پارچه بودند . رفته رفته تغییراتی اساسی در بنای ساختمان ، ایجاد و به جای خشت از آجر استفاده شد و دیگر ستون های یک پارچه به کار نرفت . ازویژگی بسیار مهم مساجد در این دوره آن است که سقف مساجد کاملا مسطح و مناره در خارج و یا در جوار مسجد ساخته می شد. و برای تزیین دیوارها از کتیبه هایی به خط کوفی بهره گرفته می شد . نمونه برجا مانده از این دورهمسجد تاری خانه دامغان که در قرن دوم هجری ساخته شده و قدیمی ترین مسجد ایران است . جلوه این ساختمان با شکوه در سادگی و بی پیرایگی آن متجلی است . صحن این مسجد تقریباً مربع است که با ردیف طاق ها ، سه دالان را در امتداد قبله ایجاد می کند. طاق های بیضی شکل این مسجد به وسیله دیوارهای آجری ضخیم استوانه ای برپا ایستاده است . مسجد تاری خانه بیانگر ترکیبی از تکنیک های اصیل ایرانی و نقشه عربی است .مناره موجود، مدور و در قرن پنجم هجری ساخته شده است ، ولی بقایای یک مناره مربعی شکل که احتمالاً به هنگام بنای کل مسجد ساخته شده ، برجای مانده است.
دوره آل بویه :
ویژگی های معماری این دوره شبیه معماری ساسانی ( پیش از اسلام ) بوده و ابنیه مذهبی این دوره چهارایوانی ، دارای ستون های عظیم و ایوان های بلند طاقدار است . تزیین اصلی بنا در این دوره گچبری است که دارای رنگهای متنوع بوده و طرح های آن ، سنت های قدیمی ایران در دوره ساسانی را یادآوری می کند . از مساجد این دوره می توان بهمسجد جمعه نایین اشاره کرد. این مسجد که هنوز مورد استفاده است قدیمی ترین مناره به یادگار مانده در ایران را داراست . نقشه آن نقشه یک مسجد ساده ستون دار است که از قدیم تا کنون دچار تغییرات زیادی شده است . مناره این بنا که در اصل بر بالای قاعده مربعی شکل قرار داشت با نمای مسجد هماهنگ بود اما چندی بعد با اضافاتی محصور شد . بدنه هشت ضلعی آن کاملاً بدون تزیین است و نشانه مرحله انتقالی از مناره های مربعی به مناره های مدور است، شکوه و جلال اصلی مسجد جمعه نایین در غنای گچبری های آن است .
ازدوره غزنویان و سامانیان که تقریباً مقارن با آل بویه بوده اند ، در ایران مسجدی بر جای نمانده است . بنابراین به بررسی مساجد دوره سلجوقی می پردازیم .
دوره سلجوقیان :
ویژگی معماری این دوره را به اختصار می توان موقر ، نیرومند و دارای ساختاری زیبا توصیف کرد . در این دوره با وجود فاصله زمانی نزدیک به چهار قرن با ایران باستان باز هم می توان طرح کلی چهارایوانی ساسانی را مشاهده کرد . طرح مساجد و مدارس این دوره اکثراً چهارایوانی با طاقنماهای دیواری است ، ایجاد گنبدهای عظیم بر روی گوشواره در مساجد از دیگر ویژگی های مساجد این دوره است و در تمام ابنیه این دوره سردر اهمیت به سزایی دارد. بناها آجری و تزیینات آن شامل خطوط و نقوش هندی به صورت مهر در آجر، گچبری ، کاشی ساده معرق و کتیبه هایی به خط کوفی و نسخ است . از جمله مساجد به جای مانده از این دوره می توان بهمسجد جمعه اردستان ومسجد جمعه زوره اشاره کرد .
مسجد جمعه اردستان
در قرن ششم ساخته شده است ، طاق ایوان ، مزین به گچبری زیبای مشبک با نقش برگ نخلی است که به آن وجهه ی بی نظیری داده است . محراب و گچبری های آن در این مسجد در دوره ایلخانان مغول بازسازی شده است .
زوره
واحه ی کوچکی در حاشیه غربی کویر مرکزی است ومسجد جمعه آن براساس نقشه چهارایوانی بناشده و تاریخ بنای آن به خط کوفی ساده روی کتیبه ای در حیاط نوشته شده است ، مناره این مسجد دارای آجرکاری با کاشی های آبی روشن و تیره است . حجره محراب دارای گچبری ظریف و دارای شکوه وجلال خارق العاده ای است ، سادگی گنبد این مسجد حاکی از ساخت این بنا در دوره سلجوقی است .
دوره ایلخانان :
در این دوره انواع ساختمان ها ، حالت سنتی و سبک سلجوقی خودرا حفظ کرده، ولی مغولان برای نمایش قدرت خود به ساخت بناهای عظیم با گنبدهای بسیار بزرگ و برج های بلند روی آوردند و برای افزایش هیبت بنا ، نماهای ساختمان را با قاب های باریک و بلند وهلال های نوک تیز آراستند . در این زمان استفاده از تزیینات آجر لعابدار و بدون لعاب ، قطعات گچ و آجر در موزاییک ، کاشی های آبی رنگ با نقش های زیبای گل و بوته ، کتیبه های زیبای کوفی و نسخ با نوارهای تزیینی ونازک گچبری به صورت بندکشی رواج داشت . از بناهای مذهبی و مساجد این دوره می توان ازمسجد جمعه ورامین نام برد. این مسجد مانند مسجد زوره بر اساس طرح کلی چهارایوانی ساخته شده و برخلاف دیگر مساجد ایران سردر کوتاهی دارد آنچنان که کل ساختمان در سیطره گنبد بزرگ بالای حجره ی جلوی محراب قرار گرفته است . طرح داخلی این مسجد نشانه پیشرفت معماری نسبت به قرون قبل است که احساس خاصی از ارتفاع را در بیننده ایجاد می کند . دیوارهای جانبی با روزنه هایی جهت ورود نور، مشبک شده اند . تزئینات محراب با تصاویر گل های کاملاً شکفته تزیین شده است. سردر ورودی و ایوان قبله دارای نیم گنبدهایی بر فراز طاق های مقرنس کاری شده و مزین به آجرهای لعابدار آبی رنگ است که مشخصه عمده تزئینات این دوران به شمارمی رود.
دوره تیموریان:
بناها در این دوره بازهم بر پایه شکل ها و ساختمان های دوره سلجوقی استوار است. ولی در سایه تسلط مغولان ، مقیاس و عظمت تازه ایی یافته و در تزئینات بنا توجه بسیار مبذول شده است. بناها اغلب چهار ایوانی با ایوان های بلند و سردرهای مزین به مقرنس کاری های بسیار زیباست و تزئینات عمدتاً شامل کاشی کاری های زیبا و باشکوه و معرق و هفت رنگ است ، گنبدهای پیازی شکل و شیاردار از ویژگی های بناهای خاص دوره تیموریان است . معماری این دوره را می توان کمال کاربری رنگ در معماری دانست که نمونه های آن را می توان در کتیبه های کوفی، نسخ و ثلث به رنگ طلایی در زمینه کاشی های آبی مشاهده کرد . از مساجد نمونه و بسیار معروف این دوره می توانمسجد گوهرشاد را نام برد . بی اغراق اوج هنر و تکنیک کاشیکاری این دوره و ایران را می توان در این بنا مشاهده کرد . در این بنا مناره در جوار ساختمان قرار دارد ، پیش از این مناره ها برفراز دیوارها قرار داشتند و این سبک(مناره جدا از ساختمان) احتمالاً از سبک معماری هند اقتباس شده است.
دوره ترکمانان:
نمونه ابنیه مذهبی این دورهمسجد مظفریه یا کبود تبریز است که در نوع خود ممتاز بوده و هم اکنون در حال مرمت است. حیاط مرکزی کاملاً سرپوشیده و دارای گنبد است. نماهای داخلی و خارجی آن به ظریف ترین کاشی های ایران مزین شده است. قاب های مختلف و هماهنگ دارای رنگ های مختلف به همراه آبی روشن و در برخی قسمت ها با روکش طلا ست.
دوره صفویه:
بناهای این دوره باز هم دارای طرح کلی چهار ایوانی است البته به ساخت ایوان های عظیم با ابعاد بزرگ توجه بسیار شده است. در ابنیه مذهبی کاشی های لعاب دار، معرق و هفت رنگ در تزیین دیواره های خارجی و داخلی بنا ، طاق ها، مناره ها، گنبدها و محراب ها استفاده شده است. کتیبه های نسخ و ثلث سفید و درخشان، در طاقچه ها به کاتر رفته و نور ورودی از طریق پنجره های تعبیه شده در ساقه گنبد حالتی روحانی به فضا می بخشد. در بناهای ییلاقی تزئینات چوبی نقش اصلی را به عهده داشته و بر روی آن تذهیب کاری و نقاشی های لاکی استفاده شده است. از نمونه های معماری این دوره می توان بهمسجد شاه اصفهانکه توسط شاه عباس ساخته شده و اوج ساختمان سازی در اصفهان به شمار می آید اشاره کرد. این مسجد دارای ابتکارات و نوآوری هایی در هنر معماری است ، سردر ورودی آن در مرکز ضلع جنوب میدان(نقش جهان) قرار دارد، ولی خود مسجد با زاویه ای روبه قبله ساخته شده است ، معماران این تغییر زاویه مسجد را به قدری استادانه و با موفقیت اجرا کرده اند که در قسمت ورودی مسجد کسی به وجود چنین زاویه ای پی نمی برد و نمای عمومی آن از سمت میدان ناموزون به نظر نمی رسد.مساجد در این دوره همچنان با طرح چهار ایوانی و گنبدهای بزرگی که به اوج کمال رسیده اند، ساخته شده است .
مسجد شیخ لطف
اولین بنای ساخته شده در اطراف یک مربع می باشد که هسته سازنده یک مجتمع شهری جدید در زمان شاه عباس را تشکیل می داد. دالان ورودی ابتکاری بنا ، باعث شده که مسجد رو به سمت قبله بوده و در ضمن نمای بیرونی آن هم ردیف با میدان باشد. نورخورشید از طریق پنجره های دوتایی واقع درساقه گنبد وارد شبستان می شود. داخل گنبد کوتاه این مسجد با طرح های لوزی شکل که اندازه آنها رفته رفته تا مرکز گنبد کاهش می یابد تزئین شده است.
مسجد جمعه یا مسجد اعظم
که می توان آن را کلکسیونی از مساجد دوره های پیشین دانست ، از دیگر شاهکارهای معماری دوره صفویه است ؛ با حفاری های اخیر، بسیاری از آثار مربوط به مساجد قدیمی قرن دوم هجری در این مکان و آثار و بقایای مساجد آل بویه و سلجوقیان کشف شده است.
دوره قاجار:
این دوره را باید دوره افول معماری ایران به شمار آورد چرا که در مقایسه با ابنیه بسیار زیبای دوره صفوی ، بنایی که بتواند با آن برابری کند ، ساخته نشد. برجسته ترین ابنیه این دوره متعلق به فتحعلی شاه است که خود تقلیدی از ابنیه صفوی است و اکثر تزئینات مهم از هنر اروپایی اقتباس شده است .
مسجد و مدرسه سپهسالار(شهیدمطهری)
یکی از عمارت های معروف تاریخی تهران است که توسط میرزا حسین خان سپهسالار ساخته و وقف شده است . اولین کلنگ آن درسال 1296ق زده شد . حیاط مسجد توسط 62حجره ای که جهت سکونت طلاب ساخته شده ، از چهار جهت محصور شده است . در سردر هر یک از حجره ها طرحی بدیع و مجزا از یکدیگر با مقرنس کاری زیبا تزئین یافته است. در اصلی بسیار بزرگ، دو لَتی و فلزی است ودر قسمت بیرونی با کاشی کاری های معرق و مقرنس کاری زیبایی تزئین شده لست. گنبد اصلی عمارت بر روی شبستان تابستانی و تماماً از بیرون و درون کاشی کاری می باشد. کل ساختمان دارای 8 مناره است که تماماً با کاشیکاری تزئین شده است .
از دیگر مساجد دوره قاجار می توان به مسجد نصیرالملک در شیراز ، مسجد ومدرسه آقا بزرگ در کاشان و مسجد معاون الملک در کرمانشاه اشاره کرد.
جلوخان ، فضایی وسیع در جلو پیشطاق ورودی بعضی از بناهای بزرگ و مهم. جلوخان، مرکّب از واژه ترکی جلو و واژه فارسی خان (به معنای کاروانسرا، خانه و سرا رجوع کنید به فرهنگ بزرگ سخن ، ذیل «جلوخان»، «خان»؛ نفیسی، ذیل «خان»)، به معانی پیشگاهِخانه، میدانگاهِ جلو درِ خانه و محوطه بازِ روبهروی درِ خانه و مسجد و کاروانسرا و زیارتگاه بهکار میرود ( فرهنگ بزرگ سخن ؛ نفیسی؛ صدری افشار و همکاران، ذیل مادّه). در بعضی از شهرهای ایران، جلوخان یا پیشخان مترادف با پیشطاق نیز هست (سلطانزاده، 1372ش، ص70).
این اصطلاح معماری ایرانی از دوره صفویه (ح906ـ 1135) در منابع به کار رفته (برای نمونه رجوع کنید به منشی قمی، ج2، ص626) و در دوره قاجار (1210ـ1344) اصطلاحی رایج بوده است. (برای نمونه رجوع کنید به سپهر، 1368ش الف ، ص209، 211؛ مستوفی، ج1، ص170).
تا دوره سلجوقیان (429ـ707) به فضا و نمای ورودی بناهای مهم چندان توجه نمیشد. از دوره سلجوقیان ساخت پیشطاقها و سردرهای زیبا رواج یافت و فضاهایی مانند دالان، هشتی و ایوان طراحی گردید. پس از آن نیز در دوره ایلخانیان (ح654ـ ح750)، ساخت پیشطاقها و سردرهای بسیار بلند، برای تأکید بر فضا و نمای ورودی، اهمیت یافت. با این زمینه، فضای ورودی در دوره تیموریان (807ـ913)، به عنوان بخشی از ساختمان بناهای مهم، موردتوجه معماران قرار گرفت، بهطوری که در مسجد بیبیخانم * در سمرقند، فضای ورودی قسمت مهمی از بنا در نظر گرفته شد (سلطانزاده، 1372ش، ص25ـ26، تصویر 16). ساخت جلوخان به شکل رایج در ادوار اخیر، به شیوهای که از ویژگیهای معماری ایرانی محسوب میشود، از دوره صفویه و قاجار در جلو بسیاری از بناهای مهم، به ویژه مساجد، ضروری شمرده میشد. گاه نیز ساخت جلوخانِ مساجد تدبیری بود برای رفع مشکلی در ساختمان، مثلاً در مسجد امامِ (مسجد شاه) اصفهان، که ورودی مسجد در جهت قبله قرار نداشت، با ساخت یک جلوخان به اضافه پیشطاق و هشتی، درِ ورودی در جهت قبله ساخته شد و فضای ورودی مسجد با میدان نقش جهان هماهنگ گردید (همان، ص28ـ29؛ پوپ، ص210).
فضای ورودی کاخها اهمیت ویژهای داشت و اغلب شکوهمند ساخته میشد، و اگر کاخی فاقد جلوخان بود، گاه ترجیح میدادند که یک جلوخان یا میدان برای آن بسازند؛ از اینرو، در کاخهایی مانند شمسالعماره تهران، که به شیوه اروپایی ساخته شده است و جلوخان ندارد، کمبود این عنصر محسوس است (سلطانزاده، 1372ش، ص57).
جلوخانِ کاروانسراهای بیابانی وسیع ساخته میشد (همان، ص53). از نمونههای کاروانسراهای شهری، کاروانسرای مهیار اصفهان از دوره صفویه است که جلوخان آن به بازارچه متصل است (کیانی و کلایس، ص89).
ساخت جلوخان برای خانههای اعیانی دوره قاجار متداول بود (مستوفی، ج1، ص170). احداث آن در باغهایی که دارای طراحی دقیقی بودند نیز مورد توجه قرار میگرفت، چنان که این شیوه در دوره قاجار معمول بود (سلطانزاده، 1372ش، ص55؛ نیز رجوع کنید به سپهر، 1368ش ب ، ص209).
جلوخان بازارها و بازارچهها بهعنوان فضایی مرکزی، برای ارتباط با بناهای دیگر مانند مسجد و آبانبار و غیره، ساخته میشد (معتمدی، ص228، 300).
نمای جلوخانها را معمولاً با تزئینات گوناگون، مانند کاشیکاری و گچبری، میآراستند. اگر جلوخان در کنار میدان قرار میگرفت و احتمال داشت از فضای میدان تأثیر بپذیرد، با احداث یک سکو یا دستانداز، قلمرو جلوخان را از فضای میدان متمایز میکردند. این شیوه در مسجد امام اصفهان، با ساخت سکو، اعمال گردید. همچنین ساخت حوضی با ابعاد متناسب در بسیاری از جلوخانها، بهویژه جلوخانهای مساجد (از جمله مسجد امام و مسجد شیخلطفاللّه * در اصفهان، مسجد امام تهران و مسجد جامع یزد) رایج بوده است. در دهههای اخیر تعدادی از این حوضها از بین رفته و تغییراتی در فضای جلوخانها ایجاد گردیده است (سلطانزاده، 1372ش، ص66، 69).
دوره شکوفایی ساخت جلوخان، در عهد قاجاریه و در بناهای متعددِ این دوره، بهویژه مساجد و مدارس، بوده است. در این دوره مساجد منحصر به فردی با جلوخانهای بزرگ و تزئینات کاشیکاری و گچبری ساخته شد، مانند مسجد و مدرسه سپهسالار * (شهید مطهری)، مسجد امام * (سلطانی، شاه) تهران، مسجدالنبی قزوین و مدرسه امام خمینی (شاهزاده) یزد (رجوع کنید به غنچه، ص105؛ محمدی، ص179؛ ملازاده، 1378ش، ص111؛ ملازاده، 1381ش، ص197).
طراحی جلوخان در معماری هند دوره گورکانیان (932ـ 1274) نیز با معماری ایرانی ارتباط نزدیک داشت و بهویژه در ساخت آرامگاههای بزرگ از آن استفاده شد. جلوخانی که در جلو جبهه جنوبی تاج محل ساخته شد، تداوم شیوهای بود که پیش از آن در مقبره جهانگیر اعمال شده بود. این اصطلاح در معماری هند به چوکِ جلوخانه (میدانِ جلوخانه) معروف است (کخ ، ص98).
جلوخان، که به پیروی از ساخت ورودیها در معماری ایرانی، با عقبنشینی از معبر عمومی ساخته میشد (مرادی و امیرکبیریان،ص16)، کارکردهای گوناگونیداشت.مهمترین کارکرد آن اهمیت بخشیدن به فضای ورودی بنا و جنبه دیگر آن ایجاد فضایی واسطهای و انتقالی بین فضای بیرونی و درونی بود؛ از اینرو، جلوخان محلی برای توقف و انتظار، مکانی برای ارتباط فضاهای عمومی یا نیمهعمومی یا خصوصی و نیمهخصوصی، مکانی برای تغییر مسیر حرکت، بدرقه و استقبال بود (سلطانزاده، 1370ش، ص170،176؛ همو، 1372ش، ص172). در مساجد، جلوخان را میتوان حدفاصل فضای عادی بیرون و فضای معنوی درون بهشمار آورد (فلاحفر، ذیل مادّه).
از کارکردهای اجتماعی جلوخان، استفاده از آن برای تجمع عادی یا برگزاری برخی مراسم بود، بهطوری که بعضی از جشنهای ملی یا مذهبی و عزاداریها، از جمله مراسم تعزیه، در فضای جلوخان یا پیشطاق ورودی بناهای مهم انجام میشد و هنگام اعیاد و جشنها، پیشطاق و جلوخان خانهها و بناهای بزرگ را آذین میبستند و حتی گوسفند قربانی را در جلوخان ذبح میکردند (سپهر، 1368ش ب ، ص211؛ همو، 1368ش الف ، ص213؛ سلطانزاده، 1372ش، ص173، 176ـ177).
جلوخان کارکرد اقتصادی هم داشت؛ دکانهایی در اضلاع آنها ساخته میشد و دستفروشها هم در آنجا مستقر میگردیدند و خرید و فروش انواع کالا، بهویژه در جلوخان بازارها، صورت میگرفت (رجوع کنید به کمپفر ، ص194؛ فلاحفر، همانجا).
گاه جلوخان محل نصب کتیبهها و وقفنامهها و فرمانها بود؛ جلوخانِ مسجد امام تهران از نمونههای آن است (رجوع کنید به سلطانزاده، 1372ش، ص178؛ غنچه، همانجا).
چکیده : در این مقاله تلاش خواهد شد با "رویکرد زیباشناختی معماری" به نقش معماری در احراز هویت های دینی و نمایندگی فرهنگی و هنری در ایران بپردازد. در این راستا، مقاله همچنین به تحلیل یکی از بناهای معماری (مسجد جامع اصفهان) و ویژگی ها و شاخصه های آن می پردازد. در این بحث ابتدا نگاهی به مفهوم معماری ایرانی و رابطه جهانی شدن و معماری ایرانی- اسلامی می کنیم و سپس به جایگاه معماری ایرانی- اسلامی و بطور خاص مسجد جامع اصفهان در تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام توجه خواهد شد. سپس، با تکیه بر مفاهیمی چون جهانی شدن و هویت فرهنگی تلاش خواهد شد برآیند تعامل نگاه ملی و فراملی را در قلمرو معماری ایرانی – اسلامی مورد تاکید قرار گیرد.
کلید واژهها : جهانی شدن، معماری ایرانی-اسلامی، مسجد، هویت فرهنگی، تمدن
معماری ایده های بزرگ انسانیت را در بر گرفته است. نه فقط سمبل هر دینی، بلکه تفکر هر انسانی یک برگ از این کتاب وسیع را شامل می شود.
"ویکتور هوگو"
معماری زنده آن است که معرف صادق زمانه خود باشد. در همه قلمروهای ساخت آنرا می جوییم و از میان آنها کارهایی را برمی گزینیم که سخت از کاربری مورد انتظار تابعیت کرده ، با مصالح خردمندانه ساخته شده و با ترکیب متناسب عناصر ضروری به زیبایی دستیافته باشند. "آگوست پره"
مقدمه
در آغاز لازم است اشاره شود که بنا به گفته موتیسوس، معماری وسیله واقعی سنجش یک ملت بوده و هست (گروتر، 1375) و از آنجایی که ”معماری “ یکی از مظاهر بیرونی فرهنگ یک جامعه است نماد مناسبی برای مطالعه ”فرهنگ “ آن جامعه محسوب می شود.
از سوی دیگر، جهانی شدن به معنای همه گیر شدن مقوله های مادی و معنوی است و با توجه به اینکه مقاله حاضر در قالب مفهومی جهانی شدن و پیامدها و تاثیرات آن بحث میکند، سعی در اینجا بر این است که به پاسخ این سوال برسیم که آیا سبک های معماری فراملی (جهانی) تاثیری بر معماری ایرانی- اسلامی (بطور خاص ایران پس از اسلام) داشته است یا خیر؟ به بیانی دیگر آیا عنصر یا عناصری از معماری قابلیت همه گیر شدن یا جهانی شدن را داشته اند. به زعم تافلر جهانی شدن ”ادغام نظامهای معنایی “ است، در صورتیکه این نظام های معنایی قابلیت تلفیق و سپس تبدیل شدن به یک سبک خاص را داشته باشند.
هر بنایی بعنوان سمبلی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک بینش و تفکر را از طریق شکل ظاهری خود عینیت ببخشد و به این ترتیب بازتولیدی خواهد شد برای ارزیابی یک فرهنگ. از این دیدگاه تعریفی که (هانس هولاین، 1962) از معماری می کند قابل درک است: معماری بعنوان نظمی معنوی در ساختمانها تجسم یافته است که در این صورت هر ساختمانی یک "شاهد فرهنگی" است چه به مفهوم خوب و چه به مفهوم بد آن.
لذا در همین راستا به بررسی مسجد جامع اصفهان می پردازیم و پس از کاوش در همه ابعاد آن به دنبال عناصر فراملی در موجودیت فرهنگی و هنری این بنا می گردیم.
مسجد جامع یا مسجد جمعه اصفهان از قدیمی ترین مساجد ایران است که تحولات معماری دوره های گوناگون اسلامی را در دوره ای بیش از هزار سال در بر دارد.
این مسجد یکی از کاملترین نمونه های مساجد چهار ایوانی در ایران است که در دوره های مختلف تاریخی ساخته شده و بیش از 13 قرن معماری ایران را نشان می دهد. از اینرو این مسجد را موزه معماری ایران بشمار می آورند.
در این مقاله تلاش خواهد شد با "رویکرد زیباشناختی معماری" به نقش معماری در احراز هویت های دینی و نمایندگی فرهنگی و هنری در ایران بپردازد. در این راستا، مقاله همچنین به تحلیل یکی از بناهای معماری (مسجد جامع اصفهان) و ویژگی ها و شاخصه های آن می پردازد. در این بحث ابتدا نگاهی به مفهوم معماری ایرانی و رابطه جهانی شدن و معماری ایرانی- اسلامی می کنیم و سپس به جایگاه معماری ایرانی- اسلامی و بطور خاص مسجد جامع اصفهان در تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام توجه خواهد شد. سپس، با تکیه بر مفاهیمی چون جهانی شدن و هویت فرهنگی تلاش خواهد شد برآیند تعامل نگاه ملی و فراملی را در قلمرو معماری ایرانی – اسلامی مورد تاکید قرار گیرد.
مفاهیم و نگرش ها
در این بخش ابتدا مفهوم معماری ایرانی را مورد بحث قرار می دهیم و سپس به تحلیل مفهوم جهانی شدن می پردازیم. سپس، به رابطه جهانی شدن و معماری ایرانی خواهیم پرداخت. مجموعة این تعاریف مفهومی بنیاد تحلیلی لازم را برای فهم دقیق تر فضاهای بومی- جهانی فراهم می آورد.
1. معماری ایرانی
”معماری از یک موجودیت و هستی تمدنی حکایت می کند که لزوما مربوط به مرگ های گذشته نیست بلکه حکایت گر هستی امروز و هستی آینده نیز هست. تمدن یک "برجستگی ملی"است که هم ماندگاری گذشته را بیان می کند و هم چگونه بودن حال و آینده را رقم می زند. در واقع معماری تلاشی برای از بین رفتن "فاصله با گذشته" و منعکس کننده "استمرار گذشته در حال و آینده" است“ (عاملی، 45 : 1383 ( .
درخشانترین و مستحکم ترین تمدن های تاریخ از یک منظر با یکدیگر اشتراک دارند، بدین معنا که اصالت هنر برای آنها تقدسی ویژه داشته است. معیار اساسی برای ارزشیابی تمدن های باستانی، معماری آنهاست. از اینرو به گوشه ای از تجربیات تمدنی باشکوه و تاثیرگذار در ایران اشاره می کنیم.
تمدن اشکانیان : پارتیان در شمال خاوری ایران معماری نوینی را تکوین بخشیدند. معماری پارتیان، با ترکیب عناصر ایرانی و یونانی شیوه جدید و بی نظیری را در معماری بوجود آورد.
تمدن هخامنشی: نخستین کانون امپراتوری هخامنشی در پاسارگاد است. آنچه که بعدها از شوش به مجموعه معماری هخامنشی راه پیدا کرد در قالب یک کاخ بزرگ بود با دیوارهای منقوش به حیوانات اساطیری و نگهبانان، که با خود هنر بین الملل آن دوره را هم به ارمغان آورد. در دوره هخامنشی شاهد ترکیب عناصر فراوانی از هنر ایرانی، آشوری، مصری، یونانی و سکایی هستیم.
تمدن ساسانی: هنر ساسانی اساسا با "جهان بینی مذهبی" همراه است و هر چند ادامه هنرهای قدیم ایران و هخامنشی و پارتی است و تحت تاثیر جریان های مختلفی که از سمت شرق و غرب به سوی این هنر سرازیر بود شکل گرفته است؛ اما ویژگیهای خاص خود را نیز دارد (ابوذری، 1380).
2. جهانی شدن و محلی- جهانی شدن
جهانی شدن در یک نگرش به معنای حضور عناصر غیر ملی در حوزه ملی است. بطور کلی ”جهانی شدن به معنای جهان گیر شدن مقوله های مادی و معنوی است که در قلمرو های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معنای متفاوتی پیدا می کند. جهانی شدن به مفهوم جدید، محصول ظهور (صنعت ارتباطات جهانی) است، که منعکس کننده (ارتباطات همزمان جهانی) است “ (عاملی، 169: 1380). جهانی شدن در وهله اول، عام گرایی فرهنگی گسترده ای رابراساس ارزشهای مدرن در سطح جهان به وجود می آورد.
این فرآیند با درهم شکستن مرزهای محدود به زمان و مکان، انسانها را در اقصی نقاط دنیا به یکدیگر متصل و مرتبط کرده است و هویت های درون مرزی را با گذشت زمان دچار فرسایش و اختلال می نماید. پیش از ظهور و فراگیر شدن جهانی شدن جوامع گوناگون دارای انسجام و یکپارچگی بودند اما پدیده جهانی شدن با شکستن مرزهای ساختگی و تسخیر جهان موجب ادغام نظام های معنایی، حذف بخشهایی از این نظامها و در انتها اضافه شدن قسمتهایی از معناهایی که محصول مدرنیته و جهانی شدن هستند می شود و این نظام های معنایی و هویت بخش را به سمت یکسان سازی با نمونه های مشابه در گوشه و کنار جهان هدایت کرده و موجب گسترش ارزشهای عام و جهان شمول براساس فرهنگ جهانی مدرنیته می شود (تافلر، 1378).
مسجد جامع اصفهان نمایش این تلفیق و همسان سازی است و منعکس کننده هنر بیزانس و کلاسیک در قالب یک بنای سنتی و اسلامی است.
از سوی دیگر، جهانی شدن به معنای توسعه جهانی مقوله های مادی و معنوی است که منجر به بازسازی تولیدات جدید در قلمروهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده است. در واقع نگاه جهان گرایانه و در عین حال محلی گرایانه، لازمه هر نوع تحلیل نهادهای اساسی جامعه معاصر است و به نوعی عوامل ملی و فراملی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار دارند (عاملی، 1384).
3. معماری ایرانی- اسلامی
”معماری اسلامی یکی از بزرگترین جلوه های ظهور یک حقیقت هنری در در کالبد مادی بشمار می رود. از لحاظ تاریخی معماری اولین هنری بشمار می آید که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار نموده، از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد. معماری اسلامی بعنوان یکی از موفق ترین شیوه های معماری در تاریخ معماری جهان قابل بازشناسی است. در یک نگاه جامع نگر می توان پیوستاری ارزشمند و پویا را در بناهای اسلامی باز شناسی کرد که موجب شده تمامی آنها در قالبی واحد با عنوان معماری اسلامی در کنار یکدیگر قرار گیرند “ (محمدی نژاد، 58 : 1383). پایه و مایه اصلی معماری اسلامی را باید در بنای مساجد جستجو کرد. لذا در همین راستا به تاریخچه مساجد در ایران نگاهی می اندازیم.
پس از فرو افتادن ساسانیان، ساخت مساجد در ایران آغاز شد. در سه قرن نخستین حکومت اسلامی در ایران، مساجد به شیوه ای بسیار ساده و به پیروی از معماری ساسانی ساخته می شد. زادگاه اولین نمونه های معماری اسلامی ایران را در خراسان دانسته اند، لذا طریق ساخت بناهای این دوران (شامل امویان، عباسیان، طاهریان و . . . ) به شیوه خراسانی معروف است. در این شیوه که نقشه عمومی بناهای آن از مساجد صدر اسلام اقتباس شده، مساجد بصورت "شبستانی" یا "چهل ستونی" ساخته شده اند “ (ذکرگو، 46 : 1380).
با پدیدار شدن اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیانی که زیر بیدادگری و ستم بودند دگرگونی هایی در ساختمان سازی رخ داد:
1- پس از اسلام، با الگو گرفتن از باورهای اسلامی ساختمانها "مردم وار"تر شدند. گرچه در شیوه پارتی نیز مردم واری و پرهیز از بیهودگی نمایان بود ولی پس از اسلام این ارزش ها بیشتر نمودار شدند.
2- در شیوه های پیشین بنابر شرایط، ساختمان سازی کیفیت ویژه ای یافت. برای نمونه در شیوه پارتی در روزگار اشکانیان، ساختمان ها با سبک پاکتراش و با ریزه کاری بیشتری ساخته می شدند، اما در دوره دوم زمان ساسانیان چون به ساختمانهای بیشتری نیاز داشتند ساختمان را با سنگ لاشه می ساختند، بدین گونه کیفیت ساختمان سازی نیز افت می کرد (پیرنیا، 134 : 1383). این امر به روی نحوه ساخت مساجد در دوره های مختلف تاثیر گذاشت. بطور مثال ”در دوره سلجوقی آجر کاری و در دوره ایلخانی گچ بری و در دوره تیموری و صفویه کاشیکاری رایج بوده است. نقشه ساختمانی مساجد نیز تفاوت های آشکاری در هر دوره دارد. در ایران اسلامی با مساجد شبستانی، یک ایوانی، دو ایوانی، چهار ایوانی و ترکیب گنبد خانه با ایوان اصلی روبرو هستیم “ (ابوذری، 117 : 1380).
3. 1 مسجد و مسجد جامع:
تفاوتهای موجود بین مسجد و مسجد"جامع" با ویژگی های هرکدام به خوبی مشخص است شاخصه هایی پایدار که در سراسر جهان اسلامی و در طول زمانی حدودا هزار سال همچنان باقی مانده است. مسجد مکانی بوده صرفا به جهت عبادت اما از آنجایی که در گذشته استفاده های دیگری هم از آن می شد نظیر قضاوت، نگهداری بیت المال، برپایی اجتماعات بزرگ، بزودی نماد قدرتمند اسلام شد و هم عرصه های دینی و هم قلمروهای دنیوی را در برگرفت، اما نتوانست پاسخگوی نیازهای مذکور باشد، ساخت مسجد "جامع" بعلت حفظ این دو جنبه بود. فقدان نهادها و بناهای رسمی عمومی نظیر تالار شهر و یا محاکم اسلامی، به نقش دووجهی مسجد جامع اهمیت بیشتری بخشید. این تمایز کارکردی، تفاوتی را در منزلت و مقصود مساجد منعکس ساخت و در دو واژه کاملا مجزا رسمیت یافت، یعنی مسجد و جامع. علیرغم تمایز آشکار کارکردی بین مسجد و جامع، از لحاظ طرح تفاوتی بین این دو وجود ندارد. در واقع "جامع" عملا ابعاد بزرگتر و تزئینات بیشتری را دارا می باشد (براند، 1383).
ویژگی های ساختاری هر مسجد شامل انعطاف ذاتی، بی تفاوتی نسبت به نماهای خارجی، تاکید متقابل بر فضای داخلی، و گرایش طبیعی به تزئینات کاربردی است. زمانی که از مسجد "جامع" سخن می رانیم در واقع همان مسجد است با ویژگی هایی مضاف و فراتر از مسجد و وام گرفته شده از معماری دوره بیزانس با ریشه های کلاسیک. به اعتقاد پیرنیا (1383)، ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست داشته اند و آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد.
از این وجوه خاص که جامع را از مسجد متمایز می کند، می توان به محراب، منبر یا سکوی وعظ ، مقصوره یا محصوره، ناو یا راهروی بالا آمده میانه شبستان و گنبد اشاره کرد. ذکر این نکته حائز اهمیت است همه این عناصر در یک بنا با درجه اهمیت برابر باقی نماندند و با همه آنها به یک نحو برخورد نمی شد (براند، 1383). در بخش دوم مقاله با تکیه بر مفاهیم مطرح شده به بررسی و تحلیل مسجد جامع اصفهان می پردازیم و بطور جزئی تری به عناصر پذیرفته شده توسط معماری ایرانی می پردازیم.
4. مسجد جامع اصفهان نمودی از تعامل سنت ایرانی و معماری کلاسیک غربی
این مسجد مجموعه تاریخی وسیعی را به ابعاد 170*140 متر در شمال شرقی اصفهان و کنار میدان کهنه نشان می دهد و امروز شامل قسمتهای مختلفی است از قبیل گنبد نظام الملک، گنبد تاج الملک، ضمن چهار ایوانی شبستانها، مدرسه مظفری محراب الجایتو که هر یک نمایانگر سیر هنر معماری اسلامی در دوره ای خاص هستند. بنا بر شواهد تاریخی، مسجد جامع اصفهان بر روی ویرانه های مسجد قدیمی تری ساخته شده که اعراب ساکن قریه طهران در اصفهان در قرن دوم هجری در یهودیه بنا کرده بودند. مسجد اولی بر خرابه های ابنیه ای مربوط به اواخر دوره ساسانی برپا شده بود (دهباشی، 130 : 1383). مسجد جامع اصفهان نماد پایداری از تقابل سنت اصیل شرق و هنر مسیحی است و انعکاس دهنده رویکرد تمدنی از منظر حفظ کارکرد و هویت وارزشهای آن است.
همچنین مسجد جامع اصفهان در دوره سلجوقی بنا شد و یکی از شاهکارهای سبک رازی است. این عناصر که برشی از معماری کلیساهاست به شرح زیر است:
الف) محراب: طاقنمایی است که جهت نمازگذاری را نشان می دهد؛ در واقع مذبح شکل کوچک شده محراب است که در کلیسای مسیحی وجود دارد. وجود محراب در همه مساجد لازم نیست. در مسجدی که بطور صحیح جهت یافته دیوار قبله بعنوان شاخصی هدایتگر، محراب را غیر ضروری می کند (براند، 1383). مسجد جامع اصفهان از مساجدی است که محراب های متعددی دارد. بلند آوازه ترین محراب آن در ضلع شمالی ایوان غربی آن، در شبستانی که بوسیله اولجایتو ساخته شد قرار دارد. این محراب نمونه نفیسی از تزئین گچبری است با گل و بته و شکل های هندسی. هشت محراب دیگر در این مسجد وجود دارند که تدریجا ساخته شده است (پیرنیا، 1383).
ب) منبر: منبر در معماری اسلامی هرگز به سان محراب وجهه تقریبا جهانی بدست نیاورد. کارکرد آن بیشتر در صلات جمعه بود و بالطبع در مساجد جامع مورد مصرف داشت. خطبه جزء جدایی ناپذیر نماز جمعه بود و منبر مکانی برای خطیب. نمونه مشابه منبر در مراسم عبادی مسیحی، سکوی وعظ است (براند، 1383). مشهورترین منبر مسجد جامع اصفهان، منبری است که به محراب اولجایتو وابسته است. این منبر از چوب ساخته شده و دارای منبت کاری نفیسی است، منبر عموما در زمره اثاثیه مسجد بشمار می رود(پیرنیا، 1383).
ج) مقصوره: مقصوره از نظر شکل عبارت است از یک فضای محصور و مربع شکل در درون مسجد و در مجاورت محراب. ریشه و خاستگاه مقصوره هر چه باشد کمترین تردیدی در نوع کارکرد نمادین آن نیست.
از مقصوره نمونه های کمتری باقی مانده و محتمل است که این وضعیت بازتابی از ندرت نمونه های آن در سدههای میانه باشد (براند 50 : 1383). در پیرامون فضای گنبد نظام الملک یک دهلیز وجود داشت که آنرا از مابقی جدا می کرد و احتمالا گنبد را بصورت مقصوره با نمازخانهای برای اشراف و امیران که مایل بودند مجزا از مردم نماز بگذارند تشکیل می داد (پیرنیا، 184 : 1383).
د) ناو یا راهروی بالا آمده شبستان: این عنصر بدلیل آنکه ریشه های بیگانه دارد و نمی توانست در تمام مساجد بکار رود با استقبال زیادی مواجه نشد. شیروانی برجسته راهروی مرکزی به هیچ وجه بخش الزامی و مرسوم یک مسجد نیست. شبستان های مختلفی به فراخور ساخت و وظیفه ای که دارند در مسجد جامع اصفهان وجود دارد. نظیر شبستان چهلستون. وجه تسمیه اینگونه شبستان ها آن است که ستون های فراوان دارند(پیرنیا، 1383).
س) گنبد: استفاده از مقیاس بزرگ گنبد در کلیساها و صومعه ها انگاره ای جاافتاده و تثبیت شده بود آنچنانکه عظیمترین بنای مذهبی رومی (پانتئون) گنبد را نقطه کانونی خود قرار می دهد. بهترین مکان برای قرارگیری گنبد در درون مسجد طبعا نزدیک محراب بود، زیرا که بعنوان قسمتی از رابطه پیچیده ای به حساب می آمد که بین محراب، منبر، مقصوره و راهروی مرکزی برقرار می شد. حضور یک گنبد تمام عیار قطعا تاکیدی بر یک کانون عبادی است. با توج