فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله توبه و شرایط ان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله توبه و شرایط ان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
توبه به معنای برگشت است و لذا در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان توبه به خدا یعنی برگرداندن لطف و رحمت خود بر بندگان و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود و لذا در هر توبه انسان دو توبه از خدا می بینیم به این بیان که اول خدا توبه می کند یعنی لطف خودش را به بندگان گناهکار بر می گرداند و با این لطف انسان متوجه بدی خود می شود و پس از این توجه، انسان هم توبه و از افکار و اعمال خودش پشیمان شده و بر می گردد پس از این حالت بار دیگر خدا لطف کرده وتوبه او را می پذیرد همانند پدری که لطف می کند و سرمایه ای را به فرزندش می بخشد و این فرزند در اثر همین سرمایه اجناسی تهیه می کند دوباره پدر همین اجناس فرزند را با قیمت چند برابر از پسرش می خرد که یک تجارت و سود فرزند میان دو لطف پدر قرار می گیرد.

 

 

 

ابعاد توبه
در حدیث بسیار عالی و جالبی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم توبه را در ابعاد گوناگون بیان می فرماید که ما متن حدیث را با کمی توضیح از خودمان در اینجا می آوریم :
« اَتَدرُونَ مَنِ التَّائِبُ؟ قَالُوا اللَّهُمَّ لَا» آیا می دانید توبه کننده حقیقی کیست؟ گفتند : نه. فرمود :
1-« اِذَا تَابَ العَبدُ وَ لَم یُرضِ الخُصَماءَ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه انسان به زبان و دل توبه کند ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید در حقیقت توبه نکرده است.
2-« مَن تابَ وَ لَم یَزِد فِی العِبادَهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه توبه کند ولی به عبادتش چیزی اضافه نشود او هم توبه نکرده است.
3-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّرُ لِباسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی در لباس و قیافه ظاهری او تغییراتی داده نشود باز هم توبه نکرده است.
4-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر رُفَقائَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه شخصی توبه کند ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنانرا عوض نکندگویا اصلا توبه ای نکرده است.
5-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر مَجلِسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه توبه کند لیکن در نشست و برخاست ها و دعوتها و پذیرائی های او چهره اسلامی مشاهده نشود باز هم توبه او اساسی نیست.
6-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر فِراشَهُ وَ وِسادَتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی در مسائل خانوادگی وزناشوئی و تربیت فرزند اخلاق و رفتار اسلامی نداشته باشد و در مسائل جنسی از راه انحرافی که رفته باز نگردد باز هم توبه نکرده است.
7-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر خُلقَهُ وَ نِیَّتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه کسی توبه کند ولی در حالات روحی و فکری و قلبی و برخوردهای اجتماعی او تغییراتی داده نشود و به جای راضی کردن خدا به فکر راضی کردن این و آن باشد و تکبر و کینه وحسادت و بخل و ریاء را کنار نگذارد و انگیزه ها و هدف های مادی خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.
8-« مَن تابَ وَ لَم یَفتَح قَلبَهُ وَ لَم یُوَسِّع کَفَّهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه توبه کند لیکن روحش باز و رویش گشاده نباشد بلکه همان تنگ نظری های قبلی را داشته باشد و همچنین دستش را از کمک به این و آن بسته نگاه دارد او هم توبه نکرده است.
9-« مَن تابَ وَ لَم یُقَصِّر اَمَلَهُ وَ لَم یَحفَظ لِسانَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی از خیال پردازی های وهم انگیز و آرزوهای دور و دراز خویش دست برندارد و زبانش را از انواع تهمت ها و دروغ ها و غیبت ها و نیش ها و سوگندهای نابجا و گواهی دادن های ناروا و ناسزاها و شایعه سازی ها و یاوه گوئی ها و سخن چینی ها و .... باز ندارد او هم در حقیقت توبه ای نکرده است.
10-« مَن تابَ وَ لَم یُقَدِّم فَضلَ قُوتِهِ مِن بَدَنِهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ» کسی که توبه کند ولی در مسائل اقتصادی و مصرف و توجه به محرومان وگرسنگان جامعه بی تفاوت باشد و حاضر نباشد کمی از تشریفات زندگی شخصی خود را در راه رفاه دیگران صرف نماید او هم توبه نکرده است.
سپس پیامبر عزیز اسلام بعد از بیان این ابعاد و آثار توبه سخن شریف خود را چنین ادامه می دهد :
« اذا استقام علی هذه الخصال فذاک التائب » هر گاه توبه کننده این صفات ده گانه را مراعات کرد توبه حقیقی کرده است.
شرائط و انواع توبه
همانگونه که برای هر نوع مرضی یک دوائی است برای هر نوع گناهی هم توبه ای است که مناسب با آن گناه باشد. مثلا توبه کتمان حقائقی که باید برای مردم گفته شودبه این است که انسان آن مسائل را با بیان رسا و گویا بیان نماید و لذا قرآن بعد از آنکه کتمان کنندگان را به سخت ترین نفرین ها تهدید می کند می فرماید :
« الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم » هر گاه افراد کتمان کننده توبه نمایند وخرابی ها را اصلاح و به جای کتمان های خود دست به بیان حقائق و افشاگری در مورد خود بزنند من لطف و رحمتم را بر آنان بر می گردانم و من توبه پذیر رحیمی هستم.
در این آیه چگونگی توبه با نوع گناه کاملا تناسب و سنخیت دارد. در قرآن شاید آیه ای نباشد که در کنار توبه وظیفه ای را بیان نکرده باشد مثلا مکرر در کنار جمله «تابوا» جمله «اصلحوا» هم آمده یعنی علاوه بر توبه و پشیمانی قلبی باید انسان توبه کننده خرابکاری های سابق خود را اصلاح نماید.
مثلا در کنار توبه منافقین وظائف متعددی بیان شده از جمله اینکه می فرماید : « الا الذین تابو و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین». گرچه منافقان در قعر دوزخند لیکن هرگاه توبه کنند و خرابیهای گذشته را اصلاح نمایند « و اصلحوا» و به جای چنگ زدن و وابستگی به شرق و غرب تنها به خدا متوسل شوند واعتصموا بالله و به جای گرفتن قانونی از این و آن و ایجاد یک مکتب التقاطی و درهم تنها از قانون خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی نمایند « و اخلصوا دینهم لله» آری اگر در کنار توبه به این وظائف عمل نمایند و نشان دهند که به راستی ما از راهی که رفته ایم به شدت پشیمانیم ما هم اینان را همراه مؤمنان قرار می دهیم. « فاولئک مع المؤمنین ». در بعضی آیات در کنار جمله «تابوا» جملات دیگری از قبیل « اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه» آمده یعنی کسانی که توبه می کنند باید نماز را هم بپا دارند و هرگاه این مسلمان مدت ها نماز را رها کرده و یا سالها زکات خود را نمی پرداخته اکنون که توبه می نماید باید در مقام جبران گذشته ها بر آمده و نمازهای ترک شده را قضا و مالیات های نپرداخته را بپردازد. و در آیات دیگری می بینیم که در کنار توبه شرط عمل صالح و ایمان بیان شده است. کوتاه سخن آنکه توبه تنها با پشیمانی نیست بلکه باید هم حق مردم به مردم داده و هم حق خدا انجام گیرد و خرابی ها اصلاح وکتمان ها افشا و کفرها ایمان و شرک ها توحید تا توبه حقیقی صورت گیرد.
نکته جالب
تازه اگر تمام عبادات انجام گیرد و حقوق الهی و مردم پرداخت شود و پشیمانی قلبی هم صد در صد باشد لیکن در مسائل سیاسی واجتماعی انسان دچار لغزش باشد یعنی خط ولایت و رهبری او سالم نباشد تمام کارها و جبران ها و توبه ها نقش بر آب است.
گوشه ای از راههای توبه و جبران
در آیات قرآن و روایات برای آمرزش وجبران گناهان دستورات و رهنمودهائی رسیده که ما چند نمونه آن را بیان می کنیم.
1-کمک ها و صدقات پنهانی
« ان تبدوا الصدقات فنعمّا هی و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیرلکم و یکفّر عنکم من سیّئاتکم » اگر به فقرا آشکارا کمک کنید کار نیکوئی کرده اید ولی اگر همین صدقات را پنهانی انجام داده و رسیدگی به فقرا مخفیانه باشد برای شما بهتر و سبب می شود که گناهانتان محو شود.
2-هجرت وجهاد
« فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفّرنّ عنهم سیئاتهم» پس کسانی که هجرت کرده اند وبخاطر حمایت از حق از خانه هایشان آواره و اخراج شده و در راه من آزارها دیده اند و جهاد کرده و به شهادت رسیده اند من حتما گناهانشان را پوشانده و آنانرا خواهم بخشید.
3-دوری از گناهان بزرگ
« ان تجنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم »
اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید دوری نمائید ما گناهان دیگرتان را می بخشیم (گناهان کبیره به آن گناهانی گفته می شود که یا در قرآن وعده عذاب بدان داده شده باشد و یا عقل و یا مؤمنین آنرا گناه بزرگ بشمارند گرچه نام مخصوصی از آن در قرآن نباشد نظیر فاش کردن اسرار نظامی مسلمانان و جاسوسی برای کفار که هم به حکم عقل و به در دیدگاه جامعه اسلامی گناهی بس بزرگ است بر فرض که آیه ای درباره خطر آن در قرآن یا حدیث نباشد اگر خداوند عمری دهد جزوه ای در گناه شناسی آماده چاپ است که آن شاء الله در اختیار قرار خواهد گرفت.
4-کارهای نیک
در قرآن می خوانیم : « انّ الحسنات یذهبنّ السّیّئات» بدرستی که کارهای نیکو کارهای بد را از بین می برد و لذا در اسلام به ما سفارش شده که هرگاه مرتکب خلافی شدید سعی کنید به جبران آن کارهای نیکی انجام دهید که یکی از آثار کار نیک همین خنثی کردن آثار این جهانی و آن جهانی کارهای بد است.
5-وام و قرض دادن
در قرآن می خوانیم : « آن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفرلکم» هر گاه شما به خدا ( بندگان نیازمندش) قرض نیکو بدهید وامی که در آن بهره و آزار و توقع و ذلت نباشد خداوند پاداش چند برابر عطا می فرماید و گناهان شما را هم می پوشاند.
6-تقوی
در قرآن می خوانیم : « ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفّر عنکم سیّئاتکم و یغفرلکم» هر گاه شما تقوا داشته و از گناهی دوری نمائید خداوند به شما دید خاصی (فرقان) می دهد که به راحتی بتوانید حق را از باطل تشخیص بدهید به علاوه گناهان شما را می پوشاند و از تقصیر شما در می گذرد. و بالاخره ندامت و توبه و دعای اولیای خدا درباره انسان رانیز می توانید از عوامل بخشش خداوند قرار داد و درباره هر یک در منابع اسلامی آیات و روایاتی نیز داریم.
چند تذکر مفید
اکنون که بحث به اینجا رسیده چند تذکر مفید و فشرده نقل می شود.
1-کسانی که از مردن می ترسند بدانند که راه توبه باز و خداوند بخشنده است که در قرآن حدود سیصد مرتبه خود را با صفات (رحمان، رحیم، غفّار، ودود) ستوده است و با یک اراده وتصمیم وبازگشت به خدا می توانند تمام خلافکاریهای خودشان را جبران کنند و بدانند که خداوند آنانرا هم می پذیرد زیرا که خودش فرمود : « قابل التّوب» توبه ها را قبول می کند و هم توبه کننده را دوست دارد « انّ الله یحبّ التّوّابین»
2-توبه تنها یک سفارش اخلاقی نیست بلکه یک وظیفه واجب و ضروری است که هفت مرتبه با جمله (توبوا) به همه مردم فرمان توبه را صادر فرموده است.
3-توبه باید فوری باشد و توبه هایی که انسان در آستانه مرگ و لحظه برخورد با قهر خدا دارد بی فایده است زیرا فرعون هم در آستانه غرق شدن توبه کرد ولی چه سود؟ زیرا در لحظه خطر در حقیقت انسان بطور اجبار توبه می کند نه بر اساس معرفت و ندامت واقعی در آیات قرآن می خوانیم که گروهی به هنگا مشاهده آثار غضب خدا توبه کرده و یا ایمان می آورند ولی سودی ندارد.
« فلمّا راوا باسنا قالوا امنّا بالله»
در جای دیگر چنین می خوانیم : « ولیست التّوبه علی الذین یعملون السّیّئات حتّی اذا حضر احدهم الموت قال الذین تبت الان».
توبه برای کسانی نیست که جنایات زیادی را انجام داده و تا لحظه مرگ غافل و سرمست هستند ولی همینکه مرگ یکی از آنها فرا می رسد و می بیند مردن جدی است می گوید : که خدایا اکنون توبه کردم.
آری در مسائل سیاسی واجتماعی هم چنین می خوانیم که هرگاه افراد فسادگر قبل از دستگیری توبه کنند قابل عفو هستند.
4-همانگونه که قبلا هم اشاره کردیم توبه هرگناهی یک نوعی است اگر شخصی نماز نخوانده توبه اش به آن است که قضای آنرا انجام دهد واگر شخصی به آبرو یا مال مردم تجاوزی کرده باید از شخصی که مورد ظلم قرار گرفته عذر خواهی و او را راضی نماید.
5-اثر توبه تنها آمرزش گناهان نیست زیرا در قرآن و روایات آثار دیگری را هم می بینیم از جمله :
الف-زندگی شما شیرین و نیکو می شود « توبوا الیه یمتّعکم متاعا حسنا» هرگاه شما توبه کنید خداوند شما را به بهره ای نیکو کامیاب می نماید.
ب-علاوه بر بخشش گناهان، همان لغزشها به حسنات تبدیل می شود « الّا من تاب و آمن وعمل عملا صالحافاولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات» کسی که توبه کرده و ایمان و عمل صالح انجام دهد خداوند بدیهای آنان را به حسنات تبدیل می نماید.
ج-هم باران رحمت و هم قدرت و توانمندی «ثمّ توبوا الیه یرسل السّماء علیکم مدرارا و یزدکم قوّه الی قوّتکم» توبه کنید تا خداوند آسمان را برای شما به باریدن فراوان بگمارد و نیروئی بر نیرویتان بیفزاید.
6-همانگونه که توبه واقعی این همه آثار خیر دارد اگر کسی به ظاهر توبه ولی همچنان بر اعمال خلاف خود باقی بماند گویا مسخره کرده امام باقر علیه السلام فرمود : « المقیم علی الذّنب و هو یستغفر منه کالمستهزء» کسی که به گناه پافشاری کند و مرتب استغفار کند مانند کسی است که مسخره کرده.
7-برخورد مردم با گناهکار
پیامبر اکرم در حدیث جالبی وظیفه مردم را چنین بیان می فرماید :
« یحبّون التّائب» مردم باید کسانی را که به راه حق برگشته و توبه کرده اند مورد محبت خود قرار دهند.
« و یرحمون الضّعیف» نسبت به افراد ضعیف رحم نمایند.
« و یعینون المحسن» نیکوکاران را یاری کنند.
« و یستغفرون للمذنب» برای گناهکاران هم دل بسوزانند و طلب آمرزش نمایند.
بنا بود بحث معاد داشته باشیم رسیدیم به این سؤال که چرا از مرگ می ترسیم و عوامل ششگانه ترس را فشرده بررسی کردیم و گفتیم که یکی از عوامل ترس بخاطر گناهان زیاد ما است که آنهم قابل جبران و توبه است ولی در بحث توبه مطالب طولانی شد و لذا از حضور خوانندگان عزیز که توبه ما را می خوانند توبه می کنم که چرا اینقدر وقت گرانبهای شما را گرفتم.
وصیت
گرچه وصیت مخصوص وقت مرگ نیست لکن چون معمولا وصیت ها را در آستانه مرگ می نمایند و از سوی دیگر آخرین فرصت برای وصیت آن وقت است لذا ما درباره وصیت جملاتی می نویسیم.
قرآن می فرماید : « کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین»
بر شما لازم شد که هرگاه مرگ شما فرا رسید و مالی در بساط داشتید برای والدین و بستگان وصیتی شایسته و حکیمانه و عادلانه داشته باشید این وصیت برای افراد با تقوا لازم است.
نقش وصیت
وصیت نشانه دقت و اهل حساب و فکر بودن انسان است
وصیت احترام به حقوق است
وصیت یاد مرگ بودن انسان است
وصیت تداوم بخشیدن به اهداف عالی انسان است
وصیت پر کردن خلأ های اقتصادی افراد محروم است
وصیت بهره گیری از چیزی است که یک عمر جمع کرده است
وصیت راه جبران کارهائی است که در حیات خود نکرده است
وصیت یادگاری انسان بعد از مرگ و زنده کردن یاد خود است
وصیت به قدری مهم است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر که وصیت کرده بمیرد گویا شهید از دنیا رفته و هر که وصیت نکرده از دنیا برود گویا قبل از اسلام بر وضع جاهلیت مرده است.
تذکرات دهگانه
در صیت چند مسأله را باید مورد توجه قرار داد.
1-در وصیت تنها توجه به مسائل مالی نباشد بلکه از قرآن الهام می گیریم که می فرماید : هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید فرزندان خود را فراخواند و پرسید که شما بعد از من چه چیزی را خواهید پرستید؟ مشاهده می فرمائید که در لحظه مرگ به فکر توحید فرزندان است و این امیرالمومنین است که بعد از ضربت خوردن به فرزندانش در اولین جمله وصیت به تقوا سفارش می فرماید.
بنابراین وصیت نباید تنها جنبه های مالی و مادی داشته باشد و همه می دانیم که سفارشات اخلاقی لحظه مرگ برای تمام بستگان از خاطرات فراموش نشدنی است.

 

2-در وصیت نباید انسان سوء استفاده کرده و حقوقی را ضایع و بخاطر انتقام ناراحتی های خود را دفع کند بلکه باید مصلحت و عدالت و نیاز و ضرورت ها را در نظر بگیرد زیرا که در حدیث می خوانیم کسی که در وصیت خود ظلم کند مرتکب گناه کبیره شده است.
3-وصیت نباید حقوق فرزند را ضایع کند. درحدیث می خوانیم که شخصی تمام اموال خود را (با داشتن فرزندان کوچک( در راه خدا بخشید و به هنگام مرگ از مال دنیا هیچ نداشت همینکه ماجرا را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند فرمود : با این مرده چه کردید؟ گفتند : او را به خاک سپرده و دفن کردیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اگر به من خبر می دادید اجازه نمی دادم در قبرستان مسلمانان او را دفن کنید چرا با داشتن کودکان کوچک اینچنین وصیت کرده؟ .
در حدیث دیگری می خوانیم : که گاهی انسان هفتاد سال عبادت می کند ولی در وصیت خود برخلاف عدالت حرکت می کند و با این عمل خود را اهل جهنم می نماید. باز هم در حدیث می خوانیم کسی که خوب وصیت نکند جوانمرد نیست و شفاعت ما هم شامل او نمی شود.
آری نظر اسلام این است که بی انصافی در وصیت به منزله دزدی از مال وارثان است.
4-سعی کنید وصیت تکیه گاه شما نشود
وصیت استفاده از آخرین فرصت ها است ولی این نباید تکیه گاه مردم شود و به امید وصیت کردن به فکر کمک و انفاق نباشند زیرا که کمک با دست خود اثر دیگری دارد به این حدیث توجه فرمائید :
شخصی وصیت کرد که بعد از مرگش انبار خرمای او را در راه خدا انفاق کنند به وصیت او عمل شد ولی یک عدد خرما در انبار بجا ماند رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : اگر او این یک عدد خرما را با دست خودش می داد از وصیت به یک انبار خرما بهتر بود شاید دلیل کلام پیامبر گرامی این باشد که وصیت کردن روح سخاوت را زنده نمی کند و تنها شکمهائی را سیر می کند در اسلام اصل رشد انسانی است نه اقتصاد و سیر شدن شکمها، آری از نظر افراد مادی ارزش انفاق یک انبار خرما بیشتر است ولی از نظر اسلام چیزی ارزش دارد که به من ارزش و رشد دهد انبار خرمائی که مرا بالا نبرد چندان ارزشی ندارد.

 

5-وصیت وسیله محبوبیت
در روایات می خوانیم که امامان معصوم ما برای بستگانی که حتی نسبت به آن بزرگواران بی علاقه بودند وصیت کرده و از مال خود به آنان بهره ای می رساندند و بدینوسیله محبت آنان را به راه و مکتب خود جلب می فرمودند.
6-وصیت گاهی واجب است
گرچه وصیت کردن مستحب است ولی تعبیرقرآن با جمله «کتب علیکم » آمده و این عینا همان تعبیری است که در آن قانون روزه آمده لذا اگر چه وصیت مستحب است ولی تعبیرات قرآن و سفارشات پیشوایان دین آن را تا آستانه و مرز وجوب پیش برده است و در فقه هم چنین است که هرگاه انسانی بدهکار به مردم یا خداست و یا اماناتی از مردم نزد اوست که ترس تلف و ضایع شدن آنها را دارد واجب است برای حفظ حقوق مردم وصیت نماید و ناگفته پیداست که این وجوب شامل کسانی که خمس و زکات و مالیات های اسلامی را بدهکارند نیز می شود.
7-مقدار مورد وصیت
در اسلام، انسان تا یک سوم مالش را بیشتر نمی تواند وصیت کند ولی (بخاطر آنکه به سهم وارثان زیاد ضرر نرسد و روح آنان از انسان و قانون اسلام جریحه دار نشود) بهتر است کمتر از وصیت نماید مثلا از یک چهارم استفاده کند یعنی اگر از دوازده تومان چهار تومان حق دارد ولی بهتر است سه تومان آنرا وصیت کند تا عواطف وارثان جریحه دار نشود البته اگر ما یک نگاه کلی به این قانون بیاندازیم مشاهده خواهیم کرد که این سرمایه ها تا چه اندازه می تواند مشکلات اقتصادی جامعه ها را حل کند.

 

لحظه مرگ
لحظه بسیار حساس و خطرناک است که آیات و روایات فراوانی در زمینه آن سخن گفته هنگامی است که حتی خوبان از آن دلهره و وحشت دارند البته منافاتی ندارد که در عین حال که ترس دارند علاقه هم به لقاء الله داشته باشند مانند زنی که هم علاقه به فرزند دارد و هم از درد زایمان می رنجد. به جای حرفهای دیگران به سراغ کلمات خدا و پیامبر و امامان معصوم می رویم زیرا که آن حالات از عالم ملکوت و غیب است و ما جز از راه وحی راه سالم دیگری برای کشف آن نداریم قرآن می فرماید : « و جاءت سکرت الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید» به حق لحظه گیج کننده مرگ فرا رسید همان که از آن فرار می کردی آری همانگونه که انسان مست نه می فهمد که خودش چه می گوید و نه می فهمد که مردم درباره او چه می گویند در آن لحظه هم حضور مرگ و دلهره ها از یک سو و جدائی از زن وفرزند و مال و مقام از سوی دیگر برای او هوشی نگذاشته و چنان او را گیج و مبهوت کرده که در قرآن و حدیث از آن حالت به لفظ سکره (مستی) یاد کرده است این تعبیر درباره قیامت هم آمده که می فرماید : « و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری ولکنّ عذاب الله شدید»
ای رسول من تو در قیامت مردم را همچون افراد مست می بینی ولی آنان مست نیستند و این عذاب بزرگ الهی است که عقل را از سرشان ربوده است.
بیان امام علی بن ابیطالب علیه السلام
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه صحنه مرگ را چنین بیان می فرماید : ( انواع گیجی ها و حسرت ها و فراق از دنیا و رو آوردن به جهان پر خطر دیگر برای انسان پیدا می شود.
آنچه بر انسان در لحظه مرگ وارد می شود قابل توصیف نیست. اطراف بدن شل می شود رنگ می پرد مرگ می آید زبان می گیرد ولی انسان هنوز می بیند و می شنود ولی دیگر قدرت حرف زدن ندارد فکرش هم کار می کند ولی در اینکه به عمرش چه کرد به قول امام « یفکّر فیما افنی عمره و فیم اذهب دهره» با خود فکر می کند که عمرش را در چه راهی صرف و ایامش را در چه مسیری گذراند.
امام می فرماید : در آن لحظه از اموال و ثروتهائی که در طول عمرش جمع کرده یاد می کند و با خود می گوید این اموال را از چه راهی بدست آوردم فکر حلال و حرام آن نبودم الان گناه و حسابش با من و لذت و بهره اش با دیگران است ولی مأموران مرگ همچنان روح او را از اعضاء جدا می کند تا زبان و گوش آنها هم از کار می افتد و فقط چشمانش می بیند و به اطراف خود نگاه می کند و تلاش و وحشت وحرکات اطرافیان را مشاهده کرده ولی نمی شنود و حرفی هم نمی زند و در لحظه آخر روح از چشم هم گرفته و او در میان دوستان و بستگان همچون مرداری می افتد و همه از او می ترسند و از دورش فرار می کنند و پس از لحظه ای او را زیر خاک و به عملش سپرده و از دورش دور می شوند. در لحظه مرگ مال و فرزندان و عمل انسان برای او مجسم می شوند به مال توجهی می کند می بیند جز کفن سهم دیگر ندارد و فرزندانش تا گور او را بیشتر همراهی نمی کنند ولی تنها عمل اوست که تا ابد با اوست.
و درقرآن می خوانیم که می فرماید : « و انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت فیقول ربّ لولا اخّرتنی الی اجل قریب فاصّدّق و اکن من الصّالحین.»
تا مرگ به سراغ شما نیامده از آنچه به شمار داده ایم در راه خدا به دیگران انفاق نمائید وگرنه لحظه مرگ خواهید گفت خدایا آیا نمی شود مرا تا مدت نزدیک و کوتاهی مهلت دهی تا از اموال جمع کرده خود در راه تو صدقه دهم و بدینوسیله از شقاوت ها رهائی و جزء صالحان شوم؟ در قیامت هم فریاد و التماس مراجعت بلند است و می گویند« فارجعنا نعمل صالحا» خدایا حالا فهمیدیم، ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهیم.
بخاطر بیرون آمدن روح از بدن ساق پاهای او بهم چسبیده و شدائد جدائی از دنیا و ورود به عالم دیگر در کنار هم انسان را در فشاری بس شدید قرار می دهد.
لحظات جان دادن خوبان
« یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه».
در حدیثی که مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر این آیه آورده چنین می خوانیم که مؤمن به هنگام مرگ وحشت دارد ولی مأمور قبض روح به او دلداری داده و می گوید چرا می ترسی؟! من از پدر به تو مهربان ترم چشمانت را باز کن در این هنگام مؤمنی که در حال مرگ است چشم خود را باز می کند قیافه های ملکوتی رسول خدا و ائمه اطهار را می بیند و سپس از طرف خداوند ندائی می رسد که ای روح آرام ( روحی که با یاد خدا آرام بود روحی که با انتخاب رهبری معصوم دلگرم بود و حوادث تلخ و شیرین مسیر ترا کج و قلب ترا به وحشت نیانداخت) به سوی پروردگارت برگرد و در مدار بندگان مخصوص من قرار گیرد و داخل بهشت خودم شو( لطف خدا در این کلام غوغا می کند که می فرماید بهشت خودم و نه می گوید بهشت).
البته پاداش کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و در این راه استقامت هم نمودند این است که ملائکه بر آنان نازل شوند و بگویند ای پایداران راه ایمان نه از خطرهای آینده ترسی داشته باشید و نه نسبت به گذشته دلهره مژده باد شما را به بهشتی که وعده گاه شماست. حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که این نزول فرشتگان و بشارتها به هنگام مرگ است در آیه فوق آمده که نه خوف داشته باشید و نه حزن و این بخاطر آن است که خوف ترس از خطرات احتمالی آینده است و حزن بخاطر ترس از گذشته تاریک است.
کسانی که با کفر و گناه به خود ظلم کرده اند همینکه با فرشتگان مامور قبض روح برخورد می کنند یک سره خود را باخته و تسلیم شده و می گویند ما کار بدی نکرده ایم (اری آدمی که در تمام عمرش حیله و دروغ کارش بوده در لحظه مرگ و قیامت هم آن اخلاقیات خود را از دست نمی دهد و با فرشتگان خدا هم د ر حساس ترین لحظات دروغ می گوید) لیکن جوابی که می شنوند این است که بلی، شما جنایتکارید و خداوند به کارتان آگاه است.
ای پیامبر اگر این ستمکاران را به هنگامی که در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده کنی فرشتگان قبض روح دست گشوده و به آنها می گویند جان خود را خارج سازید که شما امروز گرفتار مجازات خوار کننده ای خواهید شد.
این نوع جان دادن به خاطر دو جهت است که در ادامه نیز بیان شده:
یکی این که بر خدا دروغ بستید.
دیگر اینکه در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید.
چگونه است حال این جنایتکاران به هنگام جان دادن زمانی که فرشتگان مامور جان گیری نزد آنان می ایند و در حالی که انواع دلهره ها و جدائی ها و خطرات انسان را به وحشت می اندازد به جای دلداری با سیلی و کتک جان آنها را می گیرند.
آسان جان دادن
امام اما صادق علیه السلام می فرماید: هر که برادر برهنه ای را با لباس بپوشاند خداوند مردن را بر او آسان می کند.
در روایات دیگر می خوانیم : که پیامبر گرامی اسلام فرمود: هر که علاقمند به حضرت علی علیه السلام باشد مردن بر او آسان می شود
ناگفته پیداست که منظور از علاقه و دوستی انتخاب راه او و حمایت از خط فکر و عقیدتی و عملی مقام آن رهبر معصوم است.
قرآن گرفتن روح را در یکجا به خدا نسبت داده و می فرماید:
«الله یتوفی الا نفس حین موتها » تنها خداوند به هنگام مرگ جانها را بدون کمو کاست می گیرد.
و در جای دیگر جان گرفتن را کار ملک الموت دانسته و می فرماید : «قل یتوفیکم ملک الموت الذی و کل بکم » به مردم بگو جان شما را ملک الموت می گیرد همان فرشته ای که مامور این کار و گرفتن روح شما شده.
بنابراین گیرنده اصلی جانها خداست و ملک الموت و فرشتگان از طرف خداوند مامور این کارند و طبق فرموده امام صادق علیه السلام ملک الموت یارانی از فرشتگان دارد که در اطراف عالم جانها را می گیرند و به عزرائیل تحویل داده و او همه را به خداوند تقدیم می نماید.

 

وظیفه ما هنگام جان دادن دیگران
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جمله لا اله الاالله را به کسی که در حال جا دادن است تلقین نمائید همانا کسی که آخرین کلامش این جمله باشد داخل بهشت می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود ابلیس یاران خود را مامور می کند که در لحظه مرگ انسانها حاضر و او را به کفر و یا تردید کشانده و در چنین حالی جان دهند و لذا هر گاه بر بالین چنین افرادی که در استانه مرگ هستند حاضر شدید شهادت به توحید (لا اله الا الله) و گواهی بر نبوت (اشهد ان محمد رسول الله) را آنقدر تکرار و تلقین نمائید تا از دنیا برود.
در روایات دیگری چنین می خوانیم که علاوه بر شهادت بر توحید و نبوت گواهی بر امامان معصوم یکی پس از دیگری نیز تلقین شود.
البته این گواهی ها باید بر اساس ایمان و یقین باشد و ما هم باید بر اساس مهر و محبت این جملات را به او تلقین نمائیم.
در کتاب بحار و محجة البیضاء دعائی وارد شده که به افراد، در حال مردن تلقین شود و خوشبختانه در رسانه های عملیه هم آمده که ما انرا نقل و معنا می کنیم:
« اللهم اغفرلی الکثیر من معاصیک و اقبل منی الیسیر من طاعتک یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر واعف عنی الکثیر انک انت العفو الغفور اللهم ارحمنی فانک رحیم»
خدایا گناهان زیاد مرا ببخش و اطاعت های کم مرا قبول فرما
ای کسی که هم کم را می پذیری و هم از زیادها می گذری کم مرا هم بپذیر و از زیاد من درگذر تو اهل عفو و بخشش هستی خدایا به من رحم کن زیرا که تو اهل رحم هستی.
به پیامبر اکرم خبر دادد که زبان مردی در حال جان دادن گرفته است رسولخدا صلی الله علیه و آله بر بالای سر او حاضر شد و فرمود: بگو «لا اله الا الله » ولی آن مرد نتوانست بگوید پیامبر اکرم جمله را تکرار کرد باز هم او نتوانست بگوید پیامبر اکرم جمله را تکرار کرد باز هم او نتوانست بگوید پیامبر اکرم به زنی که بالای سر آن مرد نشسته بود فرمود آیا این مرد مادر دارد؟ آن زن گفت بله من خودم مادرش هستم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود آیا از این شخص راضی هستی؟ گفت به بلکه من از او ناراحتم پیامبر گرامی فرمود من دوست دارم که تو از او راضی شوی آن مادر گفت به احترام شما راضی شدم سپس پسامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن مرد جمله اول را تکرار نمود و فرمود بگو لا اله الا الله او هم گفت آری رضایت مادر در حساس ترین موارد نقش دارد.
واجب است مسلمانی را که در حال جان دادن است جوری قرار دهیم که کف پاهایش رو به قبله باشد و سفارش شده که عقاید صحیح اسلامی و گواهی به توحید و نبوت و امامت و معاد طوری تلقین شود که بفهمد و او را به جایگاهی که معمولا در آن نماز می خوانده ببرند و باز سفارش شده که او را تنها نگذارند و افراد جنب و حائض هم نزد او نباشند و گریه و زاری هم نکنند و هر چه ممکن است نزد او قرآن بخصوص سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی بخوانند خدایا در آن حال خطرناک خودت مارا با ایمان و راحت بمیران .

 


همراه با جنازه
در تشییع جنازه سه مساله مطرح است:
1- احترام کسی که از دنیا رفته
2- تسلیت بازماندگان
3- درس عبرت برای تشییع کنندگان
امام باقر علیه السلام فرمود کسی که همراه جنازه ای حرکت کند هر دعائی به مرده کند ملائکه همان دعا را در حق او می نمایند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  28  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توبه و شرایط ان

پایان نامه بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی


پایان نامه بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :161

پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد (M.A)

گرایش :فقه مبانی وحقوق

 

عنوان :

بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                              صفحه

 

فصل اول

  • بررسی واژه فضاء
  • معنای اصطلاحی قضا در فقه
  • دادرسی در اسلام
  • حکم مشروعیت قضا در اسلام
  • اقسام قضاء
  • مشروعیت و ثبوت قضا در اسلام
  • قضاء بخشی از وظایف رهبری است
  • انتصاب فاضی از دیدگاه رهبری است
  • اذن عام و اذن خاص
  • انتصاب قاضی در زمان غیبت
  • انتصاب قاضی در دیدگاه اهل سنّت
  • خلافت بر اساس شورا چیست
  • چگونگی گماردن قاضی

فصل دوم

  • طرق اثبات ولایت قاضی
  • استماع
  • بینّه
  • استفاضه
  • مکاتبه
  • ادعای قاضی
  • چگونگی اثبات ولایت قاضی در شرایط کنونی
  • چگونگی قبول یا ردّ حکم
  • دلیل تشتّت آراء چیست
  • دلایل وجوب قضاء
  • مستندات استجناب قضاء

فصل سوم

  • شرایط قاضی
  • بلوغ
  • عقل
  • اسلام (ایمان)
  • عدالت
  • عدالت از دیدگاه فقهای اسلام
  • نشانه های عدالت
  • علم و اجتهاد
  • علم قاضی از دیدگاه فقهای اسلام

فصل چهارم

  • اجتهاد در لغت
  • اجتهاد از دیدگاه مامیه
  • اجتهاد از دیدگاه اهل سنّت
  • ارکان اجتهاد
  • اعتبار شرط اجتهاد از نظر امامیه نظریه اول
  • عدم اعتبار شرط اجتهاد از نظر امامیه نظریه دوّم
  • اعتبار شرط اجتهاد از نظر اهل سنّت
  • اقسام اجتهاد
  • مجتهد مطلق و متجزی
  • دادرسی غیر مجتهد
  • استخلاف و نیابت در قضاء
  • قضاء غیرمجتهد در شرایط اضطرار
  • تجزی در اجتهاد نزد اهل سنت
  • قضاء مقلد نزد اهل سنت

فصل پنجم

  • رجولیت یا مرد بودن در قاضی
  • فقه شیعه و دادرسی زن
  • فقه اهل سنّت و دادرسی زن
  • شرط طهارت مولد
  • شرط بینایی، شنوایی، گویایی ، حافظه و توانایی خواندن و نوشتن
  • حافظه
  • کتابت
  • بینایی
  • شنوایی و گویایی
  • نتیجه

فصل ششم

6-1      قضاء تحکیم و یا حکمیت در دعاوی

6-1-1   قضاء تحکیم از دیدگاه فقهای شیعه

6-1-2   قضاء تحکیم از دیدگاه فقهای اهل سنت

6-1-3   حوزه عمل قاضی التحکیم

6-1-4   تحکیم در زمان غیبت

6-1-5   شرایط قاضی در حقوق موضوعه

فصل هفتم

نتیجه پایان نامه

چکیده انگلیسی


چکیده :

از آنجا که مبانی استنباط احکام شرعی در فقه شیعه با توجه به حجیّت احادیث ائمه (ع) متفاوت با منابع اهل سنّت می باشد لذا در اغلب موارد نظریه فقهای شیعه و مستندات ایشان بطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و سپس دیدگاه فقهای مکاتب اهل سنت آورده شده، در انتخاب آراء فقها نیز سعی شده است تا معروفترین و معتبرترین نظریات از کتب موجود ارائه شود.

قبل از ورود به بحث اصلی یعنی شرایط قاضی، مباحث مقدماتی و لازم مبنی بر بررسی واژه قضاء، نگرش اسلام به دادرسی، رابطه دادرسی با وظایف رهبری، چگونگی انتصاب قاضی در زمان غیبت نزد شیعه و انتخاب قاضی از دیدگاه اهل سنّت ، ثبوت قضاء و حکم آن در اسلام و راههای اثبات ولایت قاضی بیان گردیده و آنگاه وارد محور اصلی بحث یعنی شرایط قاضی شده ایم، از میان شرایط مختلف سه شرط عدالت، اجتهاد و رجولیت (مرد بودن قاضی) به لحاظ اهمیت موضوع پرداخته و پس از آن، بیان شرایط قاضی التنصیف و قاضی التحکیم و تفاوت حکمیت با دادرسی و نیز قانون موضوعه در ایران و نتیجه کلی ملحقات آن، معرفی اجمالی اعلام و اشخاصی که نام ایشان در متن و پاورقی آمده و فهرست منابع می باشد.


آشتیانی : (1248-1319 هـ)

محمدحسن بن جعفربن محمد الآشتیانی الطهرانی ـ عالم فقیه و اصولی شیعه، متولد آشتیان که در حوزه علمیه بروجرد و سپس نجف اشرف تحصیل نموده و بعداً به طهران مراجعت کرده و پس از رحلت، جنازه او به نجف اشرف حمل و در مقبره شیخ جعفر شوشتری دفن گردیده است.

 

ابن ابی الحدید (586 مدائن ـ وفات 656)

عبدالحمید بن هبةالله بن محمدبن حسین بن ابی الحدید (ابوحامد) ادیب، مورخ متکلم، شاعر، شارح نهج البلاغه و معتزلی مذهب.

معروفترین اثروی: شرح نهج البلاغه امام علی (ع) 20 جلد، و کتاب العقبری الحسان در علم کلام و تاریخ (وشعر)، شرح الآیات البیّنات فخر رازی، الاعتبار علی کتاب الذریعه سید مرتضی، نقص المحصول فی علم الاصول ، شرح الیاقوت ابن نوبخت.

 

ابن ابی یعلی (451-526 هـ)

محمدبن محمدابی یعلی بن الحسین بن محمد ابولاحسین ابی الفراء معروف بابن ابی یعلی، مورخ، فقیه حنبلی مذهب، متولد بغداد که در همانجا نیز بوسیله خدمه اش به طمع دستیابی به اموال وی بقتل رسید.

آثار : طبقات الحنابله ـ المجرد فی مناقب الامام الاحمد ـ المفردات در فقه ، المفردات در اصول و المفتاح در فقه و ........

 

ابن ادریس حلی (543-598هـ)

محمدبن احمدبن ادریس العجلی الحلی (ابوعبدالله) متولد حلّه شهرکی در عراق واقع بر ساحل فرات، و عالم اصول و فقیه شیعه، صاحب کتا معروف السرایر در فقه که اولین کتابی است که به نقد نظرات شهید ثانی و شیخ طوسی پرداخته وی آراء نادری در مسائل فقهی را نقد نبوده و همچون سید مرتضی اخبار آحاد را حجت نمی داند، در مواردی که عنوان " الحلی" به تنهایی در کتب فقهی شیعه آمده، منظور ابن ادریس می باشد.

 

ابن جریرطبری (224-310 هـ)

محمدبن جریربن یزیدالطبری(ابوجعفر)، مفسر، محدث، مورخ، فقیه و اصولی متولد در آمل طبرستان (مازندران فعلی) به ممالک اسلامی مسافرت نموده و در بغداد حکومت گزید او در همانجا وفات نموده و برای خود مذهب خاصی در فقه اختیار نموده و آراء نادری مربوط به جواز قضاء زن بصورت مطلق ابراز نموده مکتب فقهی وی در میان اهل سنت فعلاً متروک می باشد چنانکه در زمان حیات نیز از سوی فقهاء و علمای اسلامی طرد شده است.

از جمله آثار وی : جامع البیان فی تأویل القرآن، تاریخ الامم و الملوک تهذیب الآثار، اختلاف الفقهاء ، آداب القضاء و المحاضر و السجلات.

 

ابن جُنید (... ؟ - 381 هـ)

محمدبن احمدبن جنیدابوعلی الکاتب، الاسکافی، متکلم، محدث، ادیب و فقیه شیعه و متولد در اسکاف از نواحی بغداد، بلحاظ حسن خط و انشاء ملقب به الکاتب گردیده.

نجاشی در کتاب الرّجال خود تألیفات متعددی برای وی ذکر نموده که کتاب مختصر کتاب التهذیب او بدست فقهاء رسیده و در واقع آراء موجود وی برگرفته از این کتاب می باشد.

 

ابن حمزه طوسی (... ؟ 585 هـ)

محمدبن علی بن حمزة المشهدی الطوسی، ابوجعفر عمادالدین ابن حمزه ملقب به ابی جعفر ثانی و متأخر از شیخ طوسی و معاصر شیخ منتجب الدین و از فقهای بنام شیعه می باشد.

مشهورترین اثر منسوب به وی که هم اکنون موجود است کتاب، الوسیله الی نیل الفضیله می باشد.

 

ابن رشد اندلسی (520-595 هـ)

محمدبن احمدبن محمداحمدبن احمدبن رشدالقرطبی الاندلسی معروف به ابن رشد، الحفیدابوالولید عالم به علوم طب، منطق، ریاضی و حکمت و از فقهای اهل سنت (مالکی مذهب) وی فقه اخلاقی را تدریس نموده و کتاب بدایة المجتهدا و نیز بر همین سبک نوشته شده، او بعد از فقه و اصول به فلسفه روی آورده و از مشاهیر فلسفه اسلامی می باشد، مرگ وی در مراکش اتفاق افتاده. از جمله آثار وی: بدایة المجتهد و نهایة القتصد در فقه ـ الکلیات فی الطب ـ مختصرالمستصفی، در اصول فقه تهافة التهافه در فلسفه می باشد.

 

ابن عابدین (1198-1252هـ)

محمدامین بن عمربن عبدالعزیز عابدین الدمشقی ـ از فقهای حنفی مذهب، متولد دمشق و متوفی آنجا.

تصانیف زیادی دارد از جمله : ردّ المحتارعلی الدرّالمختار علی تنویرالابصار معروف به حاشیه ابن عابدین در فقه حنفی، العقود الدریه فی تنقیح الفتاوی الحامدیه و عقود اللآلی فی الاسانیدالعوالی.

 

ابن قدامه (541-620هـ)

عبدالله بن احمدبن محمدبن قدامه المقدسی الجماعیلی، الدمشقی (ابومحمد موفق البن) از فقهای حنبلی مذهب متولد شهر نابلس که برای فراگیری علم به بغداد مسافرت نموده و سپس به دمشق مراجعت و در همانجا وفات یافته.

از جمله تصانیف مشهور وی : المقنع، در فقه حنبلی، والمغنی فی شرح الخرقی (7 جلد در فقه حنبلی) والبرهان فی علوم القرآن، والروضه فی الاصول و کتاب التوابین.

 

ابن ماجه (109-273هـ)

محمدبن یزیدبن ماجه الربعی القزوینی (ابوعبدالله) مورّخ و از محدثّین بنام اهل سنت می باشد وی برای جمع آوری احادیث به اکثر بلاد اسلامی مسافرت نموده است.

مشهورترین اثر وی : السنن، یکی از شش کتاب حدیثی معروف اهل سنت و همچنین تفسیرالقرآن، والتاریخ می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی شرایط قاضی در فقه اسلامی

دانلود مقاله ربا و شرایط تحقق آن

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله ربا و شرایط تحقق آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


مقدمه :
نزدیک به هفده سال از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا واجرای سیستم بانکی مبتنی بر آن می گذرد .هدف قانون گذار از طراحی سیستم مزبور طرد از شبکه بانکی کشور بوده است .آیا این آرمان مقدس عملی شده است ؟پاسخ طراحان ومجریان نظام بانکداری در کشور به این سوال مثبت است .اما متاسفانه امروزه تصور بسیاری از مردم این است که فعالیت بانکها بطور عمده ربوی می باشد و تنها اسم و عنوان قالب کار تغییر کرده است .این فتوا چه درست وچه نادرست زیان های فراوانی دارد از جمله اینکه حرمت رباخواری در ذهن و فکر عامه مردم از بین می رود .ویابسیار کمرنگ می شود و می گویند اگر واقعا ربا حرام است چرا داد وستد ها در ایران براساس ربا است که البته در این زمینه عوامل و علل تشدید کننده ای نیز برای این ذهنیت وجود دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1-تعیین درصد سود سپرده های بانکی از پیش
2-عملکرد بسیاری از بانک ها که غالبا از گیرند گان تسهیلات درمواردی که پیشاپیش نمی توان سود قطعی بر پروژه و کار آنان تعیین کرد نرخ سود معیینی را مطالبه می کنند .
3-استفاده از تعابیر مرسوم بانکداری ربوی دربانکداری کنونی کشور از جمله (بهره و نرخ بهره ،حتی توسط کار گزاران بانک .
4-اهتمام نداشتن بسیاری از کار گزاران بانک نسبت به اجرای دقیق قانون و مقررات بانکداری بدون ربا .
5-پرداخت سود یکنواخت دربانک ها که باعث می شود تلقی نرخ بهره رادر اذهان بوجود می آورد .و مشتریان بانکها تفاوت نحوه و محل درسود دهی بانکهای مختلف را نمی توانند مشاهده کنند .

 

ربا و شرایط تحقق آن :
ازدیدگاه اسلام ربا عبارت است از گرفتن مبلغ اضافی روی دین واقعی مشروط بر اینکه از قبل شرط شده باشد.بااستفاده از همین تعریف ساده ..عملیات بانکداری اسلامی درایران طوری پایه گذاری شده است که تحت چنین شرایطی هیچ نوع رقم اضافی از گیرنده تسهیلات اعتباری اخذ گردد .برای بررسی بیشتر باید نتایج حاصل از این تعریف تشریح گردد .نتایج زیراز تعریف مذکور قابل استخراج است .
1-وجود دین واقعی
2-وجود دائن مستقل از دیدن
3-شرط قبلی برای دریافت رقم اضافی روی دین
4-دریافت مبلغ اضافه روی دین .
هر گونه دین که از اجتماع نتایج مذکور بوجود آید از دید گاه بانکداری اسلامی در ایران شرایط لازم و کافی برای تحقق "ربای پولی "را دارد .لکن در صورتیکه یکی از نتایج مذبور درعمل استقراض وجود نداشته باشد .بظاهر ممکن است عمل استقراض شکل ربوی داشته باشد .لکن عملا ربا تحقق پیدا نمی کند .بعبارت دیگر از دیدگاه ،ضوابط و مقررات بانکداری اسلامی ربا تحقق پیدا نمی کند .مگر بااجتماع چهار نتیجه فوق در امر استقراض .

 

مسئله استقلال داین و مدیون:
وجود دائن مستقل از مدیون ویا وجود مدیون مستقل از دائن از جمله عناصر بسیاراساسی در استقراض است که فقدان استقلال یکی موجب از بین رفتن ماهیت استقراض ودرنتیجه عدم تحقق ربا می گردد.وابستگی راین به مدیون ویا برعکس موجب پیدایش این ویژگی می گردد. طبعا هنگامی که این وابستگی کامل می گردد.از دیدگاه شرعی موجب نقص اصل استقراض می شود .به عنوان مثال اعطای وام توسط یک شعبه به موسسه بازرگانی متعلق به شخص وبه شعبه دیگر آن ظاهرا روجد قرارداد وام بین دو شعبه مزبور است .ولی ذاتا چنین قراردادی از دیدگاه شرعی قرارداد تلقی نگردیده وتعهد آورنیست زیرا عناصر دائن ومدیون درحقیقت دریک شخص جمع می شود ودرنتیجه شخص نمی تواند از خود طلبکار یا به خود بدهکار شود .بهمین ترتیب اعطای تسهیلات اعتباری بین دو شرکت متعلق به یک کرده .مشخص از سها مدران هر چند از دیدگاه بانکداری بظاهر موجر قرارداد استقراض است .لکن از دیدگاه شرعی ایجاد رابطه مستقل بین دائن ومدیون بوجود نمی آید مثال بارزتر آن استقراض یک شعبه یک بانک بایک شرکت از شعبه دیگران است که فقط از لحاظ اداری صورت استقراض بخود می گیرد .ولی از دیدگاه حقوقی رابطه تعهد و طلب ایجاد نمی کند .در تمام این موارد فقط نقل وانتقال وجوه دردرون موسسه متعلق به یک شخصیت صورت می گیرد و اقدام دیگری انجام نمی شود از نتیجه این ویژگی دربانکداری اسلامی استفاده می شود اما مساله ای که اینجا مطرح می شود این است که آیا این مساله رامی توان به رابطه بین مردم و اشخاص حقوقی وبانک ما هم تعلیم داد وآیا واقعا کسی که از بانک وام می گیردویا نزد بانک سپرده دارد قبول می کند که با بانک رابطه پدر وفرزندی دارد ویا اصولا حداقل در جامعه ای که مردم این باور رادارند که با دولت رابطه پدر وفرزندی دارند طبعا در جامعه ای که مردم حتی نسبت به پرداخت مالیات هم اکراه می ورزند .نمی توانند چنین مساله را قبول کنند که پولی که بانک ها یا به دولت می پردازند به نفع خود آنهاست .از طرفی مردم براین باورندکه دولتمردان دربخشهای وسیعی اقتصادی سرمایه گذاری می کنند که آنها شاید نفع زیادی از آن نبرند .ودرواقع کمتر افرادی پیدا می شود که دولت را امین خود بداند .پس نمی توان روی این مساله زیاد تکیه کرد .

 

جبران کاهش ارزش پول :
تحولات پولی درعصر حاضر باعث شده است که پول به عنوان قدرت خرید در طول زمان یک کالای مثلی نباشد و لذا درمورد بهره پول این مساله ذکر می شود که چون درطی سالهای متمادی براساس نرخ تورم از قدرت خرید پول کاسته می شود وبرای جبران ارزش ازست رفته آن ناچار باید درزمان باز پرداخت وام مبلغی رابرای حفظ قدرت خرید پول هم پرداخت کرد .این هم مساله ای است که گاهی برای فرار از ربا و حرمت آن مطرح می شود ویا شاید بتوان آن راوسیله ای برای تجویز ربا دانست اما مسئله ای که دراینجا مطرح می شود این است که نرخ تورم قابل پیش بینی نیست یعنی واقعا نمی توان پیش بینی کرد که صد تومان امروزنیمه سال بعد چند تومان قدرت خرید دارد این درصورتی است که ما میزان این اضافه ارزش رااز قبل تعیین می کنیم و این یکی از مسائل تحقق ربا است که شرط قبلی .برای دریافت رقم اضافه داشته باشیم .دزصورتی که اگر میزان تورم بیش از مبلغ پیش بینی می باشد به دائن و اگر کمتر باشد به مد یون ظلم می شود و اصولا ممکن است تورم ثابت باشد تغییر نمی کند .

 

مساله بانک :
همانطور که می دانیم بانکها دروظیفه یکی دادند تجهیز منابع و تخصیص منابع .
از طرفی بانکها پول نزد مردم را به صورت پس انداز و سپرده دریافت می کنند و از طرفی آن را در امر پرداخت تسهیلات بکار می گیرند .که در هر دو طرف آن این مساله مطرح می شود که تا چه حد عملیات بانکیها از ربا فاصله دادند .و آیا می توان این مساله را قبول کرد که واقعا در کشور ها عملیات بانکی بدون ربا است .یا نه ؟

 

تجهیز منابع :
منابع بانک یا از طریق سپرده های قرض الحسنه است و یا هیچ سودی به آن تعلق نمی گیرد و اصولا شخصی که دارای خود را تحت این عنوان نزد بانک می گذارد به تنهایی می تواند انگیزه داشته باشد :
1-استفاده از خدمات بانکی مثل وصول چک های بانکها و شعب دیگر ویا جوائز بانکی.
2-انگیزه اجر معنوی –چون وام های قرض الحسنه بانکها را از طریق همین سپرده های پس انداز تامین می شود 3-امنیت برای وجوه .
در مورد جوائز به گفته استاد شهید مطهری هیچ اشکالی ندارد عده ای معتقدند که بانک این جوایز رااز محل و ربا تهیه کرده ولی نمی توان این مسئله را با قطعیت ذکر کرد و اگر هم یک در صد احتمال دهیم که این جوائز از غیر ربا است شارع می گوید همان یک احتمال را می توان دلیل بر حلال بودن جوایز دانست .
درمورد سپرده های قرض الحسنه رابطه دائن و مدیون بین بانک و سپرده گذارمطرح است که هیچ گونه پرداخت اضافی هم صورت نمی گیرد وربا هم نیست .
سپرده کوتاه مدت (بلند مدت ):
مسئله اساسی در مورد سپرده های بانکی سپرده های کوتاه مدت و بلند مدت و سود تعلق گرفته به آنهاست .
سود تعلق گرفته به سپرده به صورت زیر است .
کوتاه مدت 7/0درصد
یک ساله دو ساله سه ساله چهار ساله پنج ساله
بلندمدت 14 5/14 5/16 8/16 17/0

 

دراین مورد استدلال این است که رابطه بانک با سپرده گذار رابطه دائن و مدیونی نیست بلکه رابطه وکیل و موکل مطرح است یعنی بانک از طرف سپرده گذار وکیل است که سپرده او رابه گردش بیاندازد .ودرسود حاصله با او شریک است درواقع این سود علی الحساب وسیله و ابزاری برای تشویق سپرده گذار است .

 

سود علی الحساب چیست ؟
سود علی الحساب وجهی است که بانکها قبل از اتمام عملیات بانکی (که از حمل سپرده های مشتریان خود وبه وکالت از آنان آغاز کرده اند )پرداخت می نمایند .پرداخت این وجه منوط به تحقق سود واقعی نمی باشد و می توان درفواصل زمانی معین (ماهانه –شش ماهه ویا هر سال یکبار )به صاحبان حسابهای مذکور پرداخت ویا به بستانکار حساب آنان واریز شود .اگر چه شیوه اعلام و محاسبه سود علی الحساب ربوی است .اما نباید به استناد این مشابهت سود علی الحساب رابهره و بهره را سود علی الحساب تلقی نماییم .پرداخت سود علی الحساب به صاحبان سپرده های سرمایه گذاری ابزاری دقیق و راهگشا ست که اگر حدود نظری آن بدرستی تعیین و اعمال گردد می تواند ضمن ایجاد انگیزه درصاحبان وجوه برای سپرده گذاری دربانکها نظام بانکداری نوین کشور را نیز از اتهامات و شبهات به دور نگه دارد .

 

تفاوت بهره و سود علی الحساب :
براساس قانون بانکداری بدون ربا عقدی که بین بانک و صاحبان سپرده سرمایه گذاری منعقد می گردد عقد وکالت می با شد .بدین ترتیب که بانک به استناد عقد مزبور از طرف سپرده گذاروکیل می شود تا سرمایه وی را در امور مشارکت مضاربه اجاره به شرط تمکین .معاملات اقساطی ،مزارعه ،مساقات ،سرمایه گذاری مستقیم معاملات سلف وجعاله مورد استفاده قرار دهد و سود حاصل از عملیات مزبور را پس از کسر حق الوکاله خویش به وی مسترد نماید .
بدیهی است که صاحبان سپرده های سرمایه گذاری مادام که وکالت کاتب را درمورد سپرده های خود ابطال نکرده اند و سود قطعی ناشی از عملیات بانک نیز محاسبه و معلوم نشده است .حق مطالبه هیچ گونه وجهی از کاتب ندارد .
براین اساس می توان تفاوت بین نرخ بهره و سود علی الحساب رادرقطعی بدون نرخ بهره در بانکداری ربوی و متزلزل بدون نرخ سود علی الحساب در بانکداری اسلامی دانست .
وام گیرنده ای که سپرده سپرده گذاری را با وساطت کاتب ربوی گرفته خواه از عملیات خود سود سرشار ببرد یا مسترر شود .برای سپرده گذار فرقی ندارد نرخ بهره همان است که از ابتدا تعیین شده است .اما نرخ سود علی الحساب درصورتیکه سود عملیات مطابق پیش بینی های قبلی به بار نشیند آنچه به عنوان سود علی الحساب به سپرده گذار پرداخت شده قطعیت می یابد .درعین حال ممکن است سود حاصله بیشتر یا کمتر از مقدار پیش بینی شده باشد که در آن صورت از مقایسه آن با سود علی الحساب پرداخت شده به سپرده گذار بدهکار بودن وی به با نک یا بستانکاربودن اواز بانک معلوم می گردد.
اما مشکل اصلی درعمل این است که دربانکداری ایران سود این سپرده ها قبل از عملیات با نکی برای سپرده گذاران تضمین شده است ودرواقع فرقی با نرخ بهره ندارد از طرفی این سود در طول سالیان متمادی تغییر نکرده است ؟علت چیست ؟

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ربا و شرایط تحقق آن

پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه

اختصاصی از فی ژوو پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه


پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه

پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه

پمپ حرارتی زمین گرمایی :

اگر منحنی تغییرات دمای هوا و دمای زمین در اعماق را در طول یک سال رسم نماییم مشاهده می شود که هرچه به عمق زمین بیشتر شود، میزان تغییرات دمای زمین در طول سال دارای تغییرات کمتری خواهد بود. به طوری که از حدود عمق 3 الی 4 متری از سطح زمین تغییرات دما و نوسانات آن در طول یک سال بسیار ناچیز می باشد. این در حالی است که میزان تغییرات دمای هوا دارای نوسانات بسیار زیادی می باشد. این امر بدین معنی است که زمین منبع خوبی برای تامین گرمایش در ماههای سرد سال است و می توان از حرارت زمین برای تامین گرمایش ساختمان ها استفاده نمود و همچنین از آن می توان برای تامین سرمایش در ماههای سرد سال استفاده بهینه نمود. تکنولوژی پمپهای حرارتی بر این اصل استوار است که در عمق 2 تا 3 متری زمین ،درجه دما ثابت بوده و در زمستان گرمتر از هوای بیرون و در تابستان سردتر از هوای محیط است. سیستم های سرمایش وگرمایش ژئوترمال که با نامهای دیگری هم مانند پمپهای حرارتی با منبع زمین(GSHP) سیستمهای مبدل زمین گرمایی (GeoExchange) ویا سیستم های انرژی زمینی(EES) شناخته میشوند، شامل پمپهای حرارتی هستند که با استفاده از انرژی برق، گرما را از زیر زمین جمع آوری و توسط سیالی که از لوله های کارگذاشته شده میگذرد به واحد نصب شده در داخل ساختمان منتقل میکنند.این واحد گرمای سیال درون لوله ها را جذب کرده و با استفاده از قوانین متراکم سازی (compression) حرارت را تشدید و افزایش داده و به دمای مطلوب جهت گرمایش ساختمان میرساند.گرمای حاصل از پمپهای حرارتی به واسطه احتراق ایجاد نشده و فقط گرما را از محلی به محل دیگر منتقل میکنند.همچنین به طور معکوس در تابستان هوای گرم داخل ساختمان از طریق یک مکنده وارد دستگاه شده و پس از سرد شدن مجددا به داخل اتاق دمیده میشود. در داخل دستگاه حرارت به مبرد منتقل شده و پس از عبور مبرد از سیکل مربوطه، حرارت موجود در آن توسط یک مبدل دو لوله ای به آب داخل کویل زمینی که داخل لوله های پلی اتیلنی نصب شده در داخل زمین منتقل میشود.سیکل کاری این سیستم کاملا مانند یخچال بوده و فقط به جای انتقال گرمای درون یخچال به اطراف یخچال ،گرمای درون ساختمان را به زمین منتقل میکند.راندمان انرژی این سیستم ها 300 تا 400 درصد بوده(در مقایسه با مدرن ترین سیستمهای گازی با 98 درصد راندمان) و به ازای هر 1 دلاربرق مصرفی در این سیستم ،3 تا 4 دلار صرفه جویی مصرف داریم .در واقع یک سیستم منفرد، کار دو سیستم گرمایش و سرمایش را انجام میدهد. استفاده از این سیستم ها تا 66 درصد انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش داده و75 درصد کمتر از سیستم های گرمایش وسرمایش سنتی، الکتریسیته مصرف میکنند.


دانلود با لینک مستقیم


پمپ های حرارتی -تنظیم شرایط محیطی به صورت فایل word 21 صفحه

دانلود پایان نامه اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح

اختصاصی از فی ژوو دانلود پایان نامه اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح


دانلود پایان نامه اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح

اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:137

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد گرایش حقوق خصوصی (M.A)

فهرست مطالب :

مقدمه.......................................... 2

اهمیت موضوع................................... 3

سؤالات تحقیق .................................. 4

الف: سؤال اصلی ............................... 4

ب:‌ سوالات فرعی ................................ 4

فرضیات تحقیق.................................. 4

الف) فرضیه اصلی............................... 4

ب) فرضیه فرعی................................. 5

نوع و روش تحقیق............................... 5

سابقه پژوهش .................................. 5

سازماندهی تحقیق............................... 6

فصل اول: کلیات............................... 7

مبحث نخست: مفهوم نکاح و اقسام آن.............. 8

گفتار نخست: مفهوم نکاح........................ 8

بند 1- مفهوم لغوی نکاح........................ 8

بند 2: مفهوم اصطلاحی نکاح...................... 8

گفتار دوم: اقسام نکاح......................... 9

بند 1- نکاح موقت ............................ 10

بند 2- نکاح دائم ............................ 10

بند 3- تفاوت نکاح دائم و نکاح منقطع.......... 10

گفتار سوم: ماهیت نکاح دائم و منقطع........... 12

بند 1- ماهیت نکاح دائم....................... 12

بند 2- ماهیت نکاح موقت....................... 12

گفتار چهارم: اهمیت نکاح...................... 13

بند 1- فایده فردی............................ 13

بند 2- فایده اجتماعی......................... 14

مبحث دوم: شرط ضمن عقد نکاح................... 15

گفتار اول: مفهوم شرط......................... 15

بند 1- مفهوم لغوی............................ 15

بند 2- تعریف شرط............................. 15

گفتار دوم: انواع شروط........................ 15

بند 1: شروط باطل............................. 15

الف: شروط باطلی که موجب بطلان عقد نیستند...... 15

ب: شروط باطلی که موجب بطلان عقد می‌شوند........ 16

بند 2: شروط صحیح............................. 16

بند 3: اقسام شروط صحیح....................... 16

الف: شرط صفت................................. 16

ب: شرط فعل................................... 17

ج: شرط نتیجه ................................ 17

گفتار سوم: ماهیت شروط ضمن عقد نکاح........... 18

گفتار چهارم: نمونه هایی از شروط ضمن عقد نکاح. 19

فصل دوم: اختلاف طرفین در نوع عقد ....... 20

مبحث نخست: در خصوص تراضی و شرایط آن.......... 21

گفتار نخست: وجود اراده ...................... 21

بند 1- تحلیل روانی اراده..................... 21

بند 2- معنی قصد و رضا........................ 23

الف:رضا...................................... 23

ب: قصد....................................... 23

بند 3- تفکیک قصد و رضا....................... 24

بند 4- مفهوم اراده .......................... 25

بند 5- اوصاف اراده........................... 26

بند 6- اراده باطنی و ظاهری................... 26

بند 7- موارد کابرد اراده ظاهری و باطنی....... 26

بند 8- قراردادهای صوری....................... 27

گفتار دوم: اعلام اراده........................ 28

بند 1- لزوم اعلام اراده....................... 28

بند 2- مفهوم اعلام اراده...................... 29

بند 3- چگونگی اعلام اراده..................... 31

الف: اعلام صریح............................... 31

ب: اعلام ضمنی................................. 31

بند 4- وسایل اعلام اراده...................... 31

بند 5- سکوت و بیان اراده..................... 33

بند 6- مواردی که سکوت نشانه رضا است.......... 34

گفتار سوم: توافق اراده (ایجاب و قبول)........ 35

بند اول: ایجاب .............................. 36

الف: معنی لغوی ایجاب ........................ 36

ب: معنی اصطلاحی ایجاب......................... 37

ج: شرایط ایجاب............................... 38

د: ایجاب عام:................................ 40

و- ایجاب ملزم................................ 42

هـ- زوال ایجاب .............................. 43

1- رد ایجاب ................................. 43

2- رجوع گوینده ایجاب ........................ 43

3- مرگ و حجر یکی از طرفین ................... 43

4- ایجاب متقابل.............................. 44

5- سپری شدن مدت ایجاب ....................... 44

6- از بین رفتن موضوع معامله ................. 44

7- عدم تحقق شرطی که ایجاب معلق بر آن است..... 44

بند دوم: قبول:............................... 45

الف: مفهوم قبول ............................. 45

ب: لزوم مطلق بودن قبول....................... 45

ج: توالی ایجاب و قبول........................ 45

د: مسبوق نبودن به رد......................... 46

و: بقای موضوع عقد............................ 46

ه: مسبوق نبودن به قبول یا عقد معارض.......... 46

ی- رعایت تشریفات قبول........................ 47

گفتار چهارم: عیب تراضی (اشتباه).............. 47

بند 1- تعریف اشتباه.......................... 47

بند 2- مفهوم اشتباه.......................... 47

بند 3- شرایط تأثیر اشتباه.................... 48

الف: اشتباه باید به حکم قانون یا تراضی در قلمرو قصد مشترک قرار گیرد............................................ 48

ب: اشتباه عمده باشد.......................... 48

بند 4- اثر حقوقی اشتباه...................... 48

بند 5- اشتباه در قانون مدنی.................. 49

بند 6- مواردی که اشتباه باعث بطلان معامله است. 50

الف: اشتباه در وجود علت تعهد................. 50

ب: اشتباه در هویت موضوع عقد.................. 50

1- مفهوم خود موضوع معامله.................... 51

2- معیار تشخیص اوصاف اساسی از غیر اساسی:..... 52

1- 2- نظریه شخصی............................. 52

2- 2- نظریه نوعی یا مادی..................... 52

ج: اشتباه در نوع عقد......................... 53

د: اشتباه در صورت عرفیه ی موضوع معامله....... 53

و: اشتباه در هویت جسمی یا اوصاف اساسی شخص طرف معامله، ‌در صورتی که شخصیت

او علت عمده عقد باشد......................... 54

1- اشتباه در شخص طرف......................... 55

2- اشتباه در شخصیت........................... 55

بند 7: مواردی که اشتباه باعث ایجاد حق فسخ می‌شود. 56

الف: اشتباه در قیمت.......................... 56

ب: اشتباه در اوصاف غیر اساسی موضوع (در صورتی که به طور صریح یا ضمنی وارد قلمرو

قرارداد شده باشد)............................ 57

ج: اشتباه در اوصاف غیر اساسی طرف معامله (در صورتی که به طور صریح یا ضمنی وارد

قلمرو قرارداد شده باشد).................... 58

د: اشتباه ناشی از تدلیس...................... 59

بند 8: مواردی که اشتباه در معامله مؤثر نیست.. 60

الف: اشتباه در اررزش مورد معامله............. 60

ب: اشتباه راجع به اوصاف...................... 60

ج- اشتباه در شخص یا برخی اوصاف شخصیت طرف معامله (که علت عمده عقد نباشد)...................................... 60

د- اشتباه در جهت معامله...................... 61

هـ- اشتباه در قانون.......................... 61

بند 9: اشتباه در عقد نکاح.................... 62

الف: اشتباه در هویت جسمی..................... 62

ب: اشتباه در اوصاف........................... 64

فصل سوم: اختلاف طرفین در نوع و شرایط عقد نکاح 66

مبحث نخست: صورتهای مختلف اختلاف در عقد نکاح... 67

1: اختلاف در نوع عقد نکاح..................... 67

2: اختلاف در ذکر اجل.......................... 67

3: انعقاد عقد نکاح بر خلاف قصد دختر........... 67

گفتار نخست: اختلاف در نوع عقد نکاح و اختلاف در ذکر اجل  67

بند اول: نظر فقها و دلایل آنها ............... 67

الف: نظر مشهور فقها که قول مدعی دوام را مقدم می‌دانند. 67

1- بررسی ادله قول دوام....................... 68

ب: فقهایی که قائل به بطلان عقد می‌باشند........ 70

بند دوم: استفتائات و نظرات فقهای معاصر که موافق نظر مشهور می‌باشند.......... 71

بند سوم: استفتائات و نظرات فقهای معاصر که مخالف نظر مشهور می‌باشند.......... 73

بند چهارم: پاسخ مسئله از دیدگاه حقوق و قانون مدنی 75

گفتار دوم: وضعیت نکاح منعقده بر خلاف قصد دختر. 82

بند اول: نظرات و استفتائات فقهای معاصر در خصوص وضعیت نکاح منعقده بر خلاف قصد

دختر................................... 85

مبحث دوم: شروط ضمن عقد....................... 85

گفتار اول: ماهیت شرط ضمن عقد ................ 87

بند اول: شروط تعلیقی و تقییدی................ 87

بند دوم: شرط بنایی یا تبانی ................. 87

بند سوم: وابستگی شرط به عقد.................. 89

بند چهارم: تبعیت شرط از عقد در مرحله انشا و ادامه اعتبار حقوقی ...... 90

گفتار دوم: شروط در ضمن عقد ازدواج............ 92

بند اول شروط غیر صحیحی که قواعد عمومی قراردادها درخصوص آنها رعایت نشده است ... 93

الف: شرطی که عقد ازدواج را معلق گرداند....... 93

ب: شرط خیار.................................. 93

بند دوم: شروطی که قواعد عمومی قراردادها در مورد آنها رعایت می‌شود............. 94

الف: شروط صحیح............................... 94

  1. خیار شرط نسبت به صداق...................... 94
  2. خیار اشتراط................................ 94
  3. سایر شروط صحیح............................. 95

ب: شروط غیر صحیح در عقد نکاح................. 95

1- شروط باطل در ضمن عقد نکاح................. 95

2- شروط باطل و مبطل عقد ..................... 95

گفتار سوم: اختلاف در شروط ضمن عقد نکاح ....... 96

نتیجه گیری................................... 98

پیوست ها.................................... 102

منابع........................................ 115

چکیده انگلیسی.............................. 119

چکیده :

یکی از مسائلی که در عقد نکاح مطرح می‌شود اختلاف زوجین در خصوص نوع عقد است. با توجه به اینکه در حقوق و فقه دو نوع عقد دائم و منقطع آمده است، لذا آثار این دو با هم متفاوت است. و این بحث مطرح می‌شود که در صورت اختلاف در نوع عقد نکاح تکلیف چیست؟ و همچنین در خصوص شروطی که ضمن عقد آمده است وضعیت به چه صورت خواهد بود؟ در خصوص اختلاف در نوع عقد دو نظر عمده وجود دارد. بعضی از فقها و حقوق‌دانان اصل را بر دوام می‌دانند، و بعضی دیگر اصل را بر موقت گذاشته‌اند. با بررسی‌های صورت گرفته این نتیجه حاصل شده که اصل بر دوام است و نظر مشهور فقها و حقوق‌دانان نیز بر این است و در مورد اختلاف در شرط هم در صورت عدم توافق سه حالت قابل تصور است، اول اینکه یکی از طرفین در دادگاه برای اثبات ادعای خود مبنی بر وجود شرط دلیل و بینه اقامه می‌نماید. دوم، یکی از طرفین جهت اثبات ادعای خود به قسم متوسل می‌شود. سوم، حالتی که هیچ یک از طرفین دلیل و بینه‌ای ندارند و به قسم نیز متوسل نمی‌گردند. در این حالت با توجه به اینکه در انعقاد شرط مانند عقد طرفین باید قصد و رضا داشته باشند، لذا به دلیل عدم تطابق دو اراده شرط باطل خواهد بود، ولی باطل شدن شرط صدمه‌ای به اصل عقد نخواهد زد.

واژگان کلیدی: عقد، نکاح دائم، نکاح موقت، شرط، قصد، رضا، نوع عقد، اختلاف در عقد

مقدمه :

«خدای مهربان، به داده‌ات شکر و به نداده‌ات شکر که داده است نعمت است و نداده‌ات حکمت»

موضوع تحقیق حاضر «اختلاف زوجین در خصوص نوع عقد و شرایط ضمن عقد نکاح می‌باشد». همواره عقد نکاح پایه و اساس نهاد خانواده محسوب می‌گردد، و هرگز نمی‌توان از نقش این عقد به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان هر اجتماع چشم‌پوشی نمود. از زمان‌های بسیار دور تا کنون در خصوص شرایط اساسی صحت عقود به طور کلی و عقد نکاح به صورت خاص صحبت به میان آمده است. یکی از مواردی که ذیل شرایط اساسی برای صحت معاملات در فقه و حقوق ماده (190 ق. م) مطرح گردیده، قصد طرفین می‌باشد و در این خصوص گفته شده، هر یک از طرفین عقد بایستی، انشاء عقدی را قصد نماید که طرف دیگر قصد انشاء آن عقد را می‌نماید و واجب است قصد انشاء در ایجاب، مطابق قصد انشاء در قبول باشد. بدین ترتیب قرار گرفتن قصد طرفین بر موضوعی واحد در کلیه عقود لازم‌الاتباع و غیر قابل تخلف خواهد بود. عقد نکاح نیز از جمله عقود معین بود. و البته پیروی از شرایط صحت عقود در زمینه این عقد نیز جاری و ساری می‌باشد، بنابراین وحدت قصد طرفین از شرایط اولیه صحت این عقد نیز خواهد بود. حال سؤالی که مطرح می‌گردد این است، چنانچه میان طرفین (زوجین) در خصوص نوع عقد نکاح و شرایط ضمن آن اختلاف شود آیا عقد واقع شده، دائم است یا موقت و وضعیت حقوقی این عقد به چه صورتی خواهد بود؟ و نهایتاً این که در صورت اختلاف در شرایط ضمن عقد، وضعیت حقوقی عقد و شرایط ضمن آن چگونه است؟

آنچه که در این رساله به صورت مبسوط و مفصل به آن پرداخته خواهد شد، در همین خصوص می‌باشد.

لکن، اگر بخواهیم مختصراً به آن بپردازیم باید گفت، در این خصوص میان فقها و حقوق‌دانان نظر واحدی وجود ندارد. برخی عقد منعقده را باطل دانسته و برخی معتقد به صحت چنین عقدی می‌باشند، مشهور فقها و حقوقدانان معتقدند که در صورتی که در دائم یا منقطع بودن عقد نکاح اختلاف حاصل گردد، آن عقد صحیح، و محکوم به دوام می‌باشد، مگر این که خلاف آن ثابت گردد، و هرگاه در نکاح منقطع مدت، ذکر نگردد، به استناد روایات، چنین عقدی به عقد دائم، مبدل می‌گردد. اما در مقابل، برخی معتقدند که، در صورت اختلاف در خصوص نوع نکاح، عقد حاصله باطل خواهد بود، چرا که مدت شرط عقد موقت بوده و با فقدان آن، مشروط نیز منتفی می‌گردد و نیز در این جا قصد عقد متعه شده و قصدی مبنی بر دوام وجود ندارد و تا زمانی که دلیل یا نشانه ای در خصوص قصد دوام چنین عقدی نباشد عقد تبدیل به دائم نمی‌گردد.

در خصوص اختلاف زوجین در مورد شروط ضمن عقد نکاح، اگر چه فقه و قانون مدنی ایران در این مورد مسکوت است و حقوقدانان و فقها در این مورد اظهار نظر ننموده‌اند. لکن ما در این رساله به تبعیت از قانون مدنی که وحدت قصد در متعاقدین را از جمله شرایط صحت عقود به طور کلی دانسته است، معتقد به بطلان شروط (در جایی که ادله و بینه‌ای مبنی بر اثبات وجود یا عدم شرط مورد اختلاف نباشد) می‌باشیم.

اهمیت موضوع:

با توجه به اینکه در خصوص اختلاف زوجین در مورد نوع عقد و شرایط ضمن عقد نکاح، قانون مدنی ایران سخنی به میان نیاورده است و از آنجایی که بررسی چنین موضوعی می‌تواند آثار بسیار جدی در خصوص ادامه یا انحلال عقد نکاح به دنبال داشته باشد، بعلاوه اینکه دادگاه‌های خانواده در این مسئله رویه واحدی را اتخاذ ننموده‌اند و به نظر می‌رسد هم به جهت پرده برداشتن از ریشه اختلافات و هم به جهت رسیدن به نظر واحد ضرورت پژوهش و تحقیق در این خصوص غیر قابل اجتناب می‌باشد.

سؤالات تحقیق:

الف: سؤال اصلی:

در صورت اختلاف زوجین در مورد نوع عقد نکاح و شرایط آن وضعیت حقوقی عقد چگونه خواهد بود؟

 ب:‌ سوالات فرعی:

1- وضعیت حقوقی شروط ضمن عقد نکاح در صورت اختلاف چیست؟

2- وضعیت نکاح منعقده بر خلاف قصد دختر چگونه است؟

فرضیات تحقیق:

الف) فرضیه اصلی:

به نظر مشهور فقهاء امامیه و اکثر حقوقدانان قول مدعی دوام مقدم است و از ماده 1075 ق. م نیز که برای عقد نکاح منقطع قید اضافی مدت را ذکر کرده چنین استفاده می‌شود که اصل در نکاح دوام است و در صورت اختلاف، باید مدعی انقطاع ادعای خود را ثابت کند.

ب) فرضیه فرعی

1- در انعقاد عقد طرفین باید قصد و رضا داشته باشند، در شرط نیز طرفین باید وحدت قصد در خصوص شرط ایجاد شده در عقد داشته باشند و اگر یکی از طرفین در شرط قصد نداشته باشد، شرط به علت عدم تراضی طرفین باطل خواهد بود، ولی باطل شدن شرط صدمه‌ای به اصل عقد نخواهد زد و اصل عقد صحیح است.

2- در فرضی که دختر اجازه جاری نمودن عقد دائم و پدر اذن در عقد موقت داده است، باید به این نظر بود که عقد مزبور فضولی است، و چنانچه دختر آن را اجازه نمود عقد صحیح و الا عقد باطل خواهد بود و در خصوص مهر نیز باید گفت، چنانچه دختر به عقد واقع شده رضایت دهد، مهر همان است که در ضمن عقد تعیین شده است، ولی در صورت عدم رضایت، اگر نزدیکی صورت نگرفته باشد مهری تعلق نمی‌گیرد، ولی در صورت نزدیکی مهرالمثل تعیین می‌گردد.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه اختلاف زوجین در خصوص نوع و شرایط عقد نکاح