فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word

اختصاصی از فی ژوو تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word


تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خوانیم:

 

هر انسانى در زندگى فردى و اجتماعى خود مطلوب و هدفى دارد که براى تحقق بخشیدن به آن تلاش و کوشش مى‏کند. زمانى انسان در راه رسیدن به هدف و مطلوب تلاش مى‏کند که از سویى از نیروى تحرّک بخش و انگیزاننده به سوى آن چه که مطلوب اوست برخوردار باشد و از سویى از نیروى بازدارنده و نگاه دارنده از آن چه که مانع رسیدن او به مطلوب یا موجب کندى پیشرفت او مى‏گردد بهره‏مند باشد، و به عبارت دیگر: انسان در تلاش‏هاى فردى و اجتماعى خود به انگیزه احتیاج دارد تا در او تحرّک ایجاد کند و او را وادار سازد به سوى مطلوب و هدف حرکت کند و به نیروى بازدارنده‏اى نیازمند است تا موانع رسیدن به مطلوب را کنار زند. از این رو انسان هایى که در زندگى هدف آن‏ها تأمین نیازهاى مادى است انگیزاننده او جلب منفعت و بازدارنده او دفع ضرر است یعنى هرچه که سبب جلب منفعت بیشتر او گردد و سود بیشترى را متوجه او کند از آن استقبال مى‏کند و هرچه که موجب ضرر شود از آن گریزان است.
انسان با ایمانى که در جهت لقاء الهى و رستگارى و نجات خود در تلاش است نیازمند به دو نیروى توان بخش و حرکت آفرین و نگاهدارنده است. آن چه که در انسان تحرّک ایجاد مى‏کند یاد خدا و صفات جلال و جمال او و نعمت‏هاى بى پایانش است و آن چه که بازدارنده از موانعى چون خود بینى‏ها و تجاوزها است همانا یاد خداست.
از این رو قرآن کریم فرموده است: «یا ایها الّذین آمنوا اذکروا اللّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً؛(1) اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید و او را به پاکى یاد کنید.»
انسانى که به یاد خدا باشد هم وظائف خود را براى رسیدن به لقاء اللّه به درستى انجام مى‏دهد و هم از معصیت و نافرمانى اجتناب مى‏کند. زیرا یاد خدا یعنى توجه به سرچشمه قدرت روحى و معنوى و عامل سعادت و کمال.
از آن جایى که عوامل غفلت در زندگى‏هاى مادى بسیار فراوان و تیرهاى وسوسه شیطان از هر سو حیات واقعى انسان را نشانه مى‏گیرد، براى مبارزه با آن جز یاد خدا و با تمام وجود به یاد خدا بودن مؤثر نخواهد بود.
شایان توجه است که قرآن فرمود:زیاد و پیوسته به یاد خدا باشید و این به این معناست که یاد خدا باید بر همه اعمال انسان پرتو افکن بوده و بر آن نور و روشنایى بیفکند و در همه صحنه‏هاى زندگى انگیزه مناسب الهى با یاد خدا براى عبادت و اطاعت بوجود خواهد آمد.
و به عبارت دیگر: هنگامى که یاد خدا برده مى‏شود یک دنیا عظمت، قدرت، علم و حکمت در قلب انسان متجلى مى‏گردد. زیرا خداى سبحان داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام کمالات و منزّه از هرگونه عیب و نقص است، توجه مداوم به چنین حقیقتى که داراى چنان اوصافى است روح انسان را به نیکى‏ها و پاکى‏ها سوق مى‏دهد و از بدى‏ها و زشتى‏ها پیراسته مى‏دارد و در واقع اوصاف جمال الهى در آدمى تجلّى مى‏کند و آدمى که اوصاف جمال الهى در او تجلّى کرد از گناه و فساد و آلودگى اجتناب مى‏نماید.
در حقیقت یاد او، یاد مراقبت او، یاد حساب و جزاى او، یاددادگاه عدل او و بهشت و جهنم و دوزخ او است و این یاد است که جان را صفا و دل را نور و حیات مى‏بخشد.
راز کثرت یاد خدا
این که قرآن در آیه مورد بحث از مؤمنان خواسته تا زیاد به یاد خدا بوده و در همه حالات و شؤون او را یاد کنند براى آن است که:
اولاً: شیطان در حال غفلت به انسان حمله مى‏کند و اگر کسى به یاد خدا متذکر باشد به دام شیطان نمى‏افتد.
ثانیاً: یاد خدا سنت حسنه‏اى براى تقویت روح فرشتگى در انسان ذاکر است. زیرا ملائکه دائماً به یاد خدا هستند و هرگز خسته و افسرده نمى‏شوند: «یسبّحون اللیل و النهار لایفترون؛(2) تمام شبانه روز تسبیح خدا میگویند و سست نمى‏شوند.» پس انسانى که مى‏خواهد فرشته خو شود پیوسته به یاد خداست.
در کثرت یاد شده کمیت و کیفیت هر دو باید لحاظ شود زیرا خداى سبحان از ذکر بدون اخلاص و حضور قلب به عنوان ذکر قلیل و اندک یاد مى‏کند: «ولایذکرون اللّه الّا قلیلا؛(3) منافقان کم به یاد خدا هستند.» زیرا ذکر آن‏ها بدون روح و زبانى است و در واقع ذکر کثیر یعنى ذکر با روح و با خلوص است که حافظ انسان است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه وتعالى جعل الذکر جلاءً للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقادبه بعد المعانده؛(4) خداى سبحان یاد خود را مایه جلاى قلب‏ها قرار داده که بر اثر آن گوش، پس از سنگینى (بر اثر غفلت) شنوا شود و چشم پس از کم سویى بینا گردد و از لجاجت و عناد به اطاعت و انقیاد باز گردد و رام شود.
هنگامى که انسان نام خدا را به عظمت مى‏برد و اوصاف جمال و جلالش رااز علم و قدرت و سمع و بصر و مقام رحمانیّت و رحیمیت و مراقبت او را نسبت به بندگان بر مى‏شمارد و پرده‏هاى غفلت از مقابل چشم او کنار مى‏رود و حق را به خوبى مى‏بیند. غوغاى هوا و هوس‏ها فرو مى‏نشیند و نداى داعیان حق را شنیده و در برابر فرمان خداى متعال به انقیاد کامل دست مى‏یابد.

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word

تحقیق انسان در اسلام با عنوان انسان کامل (مطلوب) از دیدگاه اسلام و روانشناسى 21 صفحه word

اختصاصی از فی ژوو تحقیق انسان در اسلام با عنوان انسان کامل (مطلوب) از دیدگاه اسلام و روانشناسى 21 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق انسان در اسلام با عنوان انسان کامل (مطلوب) از دیدگاه اسلام و روانشناسى 21 صفحه word


تحقیق انسان در اسلام با عنوان انسان کامل (مطلوب) از دیدگاه اسلام و روانشناسى 21 صفحه word

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

مقدمه 
توجه به انسان کامل - انسانى که معیارى براى افراد انسانى باشد - سابقه‏اى بس دیرینه دارد. در سیر تاریخ، آدمى همیشه به دنبال انسان کامل بوده است و شاید در همین جستجو بوده که گاه موجودات ماوراء الطبیعى و رب النوعها و گاه قهرمانان افسانه‏اى و اساطیرى; و زمانى هم شخصیتهاى برجسته تاریخ را به عنوان انسان کامل مطرح کرده است. در هر یک از فرهنگها و مکاتب فکرى وفلسفى و آیینها و مذاهب، ردپایى از انسان کامل را مى‏یابیم. بودا، کنفوسیوس، زردشت، عیسى(ع) وحضرت محمد(ص)، افلاطون، ارسطو، متصوفه، عرفا و همچنین برخى از روانشناسان معاصر، سخن از انسان کامل یا مطلوب به میان آورده‏اند (با نامهاى مختلف: آزاده، فیلسوف، انسان بزرگوار، شیخ و پیر، ابر انسان، خلیفه‏الله، انسان به فعلیت رسیده و...). شاید بتوان گفت ریشه گرایش به انسان کامل، میل به کمال در درون آدمى است و همچنین دورى از نقص و ضعف و حقارت است. بنا به قول آدلر، دورى از احساس کهترى، از نیازهاى اساسى آدمى است; و نیز مى‏توان گفت: منشا آن در اندیشه «خداگونه بودن انسان‏» است که هم در تفکرات دینى و هم فلسفى وجود دارد. 
اگر چه بررسى جامع موضوع «انسان کامل‏» که در حقیقت موضوعى میان رشته‏اى است (حداقل مشترک میان فلسفه، روانشناسى و اخلاق)، نیازمند فراغ بال و جمع مساعى اندیشمندان عدیده است; اما در این جستار با نگاهى گذرا به پیشینه تاریخى این موضوع، تعریف وتحدید آن، بررسى تحلیلى و تطبیقى آن را از زاویه‏اى محدود (دیدگاه روانشناسى و اسلام) در دو بخش پى‏مى‏گیریم. 
اهمیت مقام انسان از نظر هر متفکرى مربوط به جهان بینى و روانشناسى اوست. بدین معنا، فیلسوفى که مادى است و به انسان از دیدگاه امور مادى و روابط سیاسى و قوانین حاکم بر ماده مى‏نگرد، او را موجودى سلطه‏جو، وطالب هرج و مرج دانسته است; مثلا «هابز» مى‏گفت: «انسان براى انسان، گرگ است‏»; اما کسانى که انسان را از جنبه معنوى و ملکوتى مى‏نگریسته‏اند، او را به درجه‏اى والا مى‏دانسته‏اند که مانند «اسپینوزا» مى‏گفته‏اند: «انسان براى انسان، خداست‏». 
یکى از اصول عمده انسانشناسى را در نیمه قرن پنجم ق. م «پروتاگوراس‏» یونانى بیان کرد: «انسان معیار همه اشیاست‏» و سقراط، اصل «خودت را بشناس‏»، مقدمه تعالیم خود قرار داد. انسان، جهان و خدا، موضوعات عمده تفکر غربى را از آغاز تاریخ مکتوب آن تشکیل مى‏داده است. در قرون وسطى با الهام از اندیشه مسیحى، پایگاه انسان عبارت از این بود که «انسان یکى از مخلوقات خداست‏» و باید اندیشه و کردار او چنان سامان یابد که تفوق ارزشهاى دینى را منعکس نماید. دانش انسانشناسى گرچه به صورت مستقل نبوده، ولى در بخشى از «کلام‏» که در آن از سقوط و هبوط انسان بحث مى‏شد و امکان نجات او را به توفیق الهى و از طریق فدا شدن مسیح(ع) مطرح مى‏کرد، قرار داشت. 
در دوره رنسانس، انسان خود را از قید و بندهاى تفکر یونانى و مسیحیت آزاد ساخت و مدعى شد که مى‏تواند به کامیابیهاى خود افتخار کند و به ستایش خود بپردازد. دو موضوع «شرافت‏» و «عظمت‏»، بویژه براى اومانیستها بسیار گرانقدر بود (در مقابل تفکر «وجدان گناهکار» در مسیحیت). اومانیسم یا انسان مدارى، محصول همین دوره رنسانس است. این نهضت که در سده چهاردهم در اروپا به وجود آمد، بیشتر حالت عصیان بر ضد رفتار و سلطه اولیاى دین قرون وسطایى داشت و انسان را واجد کمال اهمیت دانست. «میشل دو مونتنى‏» از پیشگامان اندیشه انسانشناسى در قرن شانزدهم سعى داشت ماهیت اصلى «شخص انسانى‏» را تعریف کند. انسانشناسى او به خود انسان باز مى‏گردد و تقدم را به حقیقتى مى‏دهد که در باطن اوست. وى کوشش کرد انسانیت را در میان کلیت اشیا جاى دهد: «هستى انسان به منزله دایره‏اى است که محیط آن همه جا ومرکز آن هیچ جا نیست‏». 
پاسکال، دکارت، اسپینوزا و مالبرانش، هر کدام تاملاتى فلسفى در انسانشناسى داشتند و این اندیشه را پیش بردند. «جان لاک‏» انگلیسى با مبانى واقع گرایانه‏تر چنین گفت: «انسان باید خود را به عنوان ساکن خردمند این جهان بشناسد»; یعنى انسان موضوع مطلقى نیست، بلکه شعور مجسمى است‏با همه نابسندگیها ومحدودیتهاى واقعیت انسانى. در عصر روشنگرى (قرن هجدهم)، انسانشناسى شاخه‏اى از فلسفه شده بود که با علوم انسانى پیوند نزدیک داشت و مى‏کوشید معلومات عینى جدید گرد آمده درباره انسان را با ارزشهایى که شعور انسانى را تشکیل مى‏داد ارتباط دهد (انسان جانورى در میان جانوران و در عین حال یک موجود فرهنگى است). در سده نوزدهم با پیشرفت‏سریع و گسترده علوم اجتماعى، انسان در محاصره تخصصها قرار گرفت. جهان‏بینى و کلى نگرى انسان کاهش یافت و هر عالمى سنگ علم خود را به سینه مى‏زد و از دیگر علوم مربوط به انسان غافل بود. 
این نکته نیز در قرون پس از رنسانس قابل توجه است که با شکستن تحریم «کالبدشناسى انسان‏» در قرن شانزدهم، به وسیله پزشک بلژیکى «آندراس وسالیوس‏»، قداست جسم انسان شکسته شد; ولى باز هم انسان را داراى روح و موجودى عقلانى مى‏دانستند (پاسکال و دکارت) و بر توازى‏گرایى روح و بدن پافشارى مى‏کردند. تا اینکه با کشف میمونهاى آدم‏نما (شمپانزه و اورانگوتان)، بتدریج مشابهتهاى آنها با انسان، از جهت تشریحى و زیستى فهرست‏شد و این تمایز و تفاوت نیز از میان رفت و انسان نیز موجودى در میان جانداران دیگر تلقى شد، با این تفاوت که در زنجیره هستى داراى سابقه تکامل بیشترى است و در نهایت، به عنوان حاصل این تکامل پذیرفته شد. 
در طول قرن نوزدهم، چارچوب مادى و معنوى تمدن قدیم، تحت‏تاثیر انقلاب صنعتى و انقلابهاى سیاسى در هم شکست. ماکس استیرنر، کرکگور و نیچه، هر کدام یک نوع فردگرایى افراطى عرضه کردند. اگرچه مفهوم شخص نزد آنها تا حدى جهت‏گیرى منفى داشت، ولى مفهوم شخص‏گرایى در قرن بیستم (با الهام از همان فردگرایى قرن نوزدهم) مى‏کوشد تصورى مثبت‏باشد و اجزاى تشکیل دهنده انسان را به هم بپیوندد. «شخص‏» بیش از آنکه بکوشد یک منش استثنایى پیامبرانه نمایش دهد، عبارت از مجموعه‏اى از ارزشهاست که هر انسانى را مى‏سازد. همین امر یکى از تفاوتهاى مهم انسانشناسى شرق و غرب است. در کشورهاى شرقى، تاکید بر وجود فردى، غالبا نوعى خطا و گناه تلقى مى‏گردد و نجات یا آزادى را در انکار فردیت و محو کامل نفس در ذات نیستى مى‏توان یافت. در مقابل، «گوته‏» آلمانى مى‏گفت: «کیفیت‏یک شخصیت‏به تنهایى مى‏تواند سعادت آدمیان را تضمین کند». در انسانشناسى فلسفى، فرد انسانى موضوع ارزشها به شمار مى‏رود; ولى ساختارگرایى اشتراوس، اندیشه اصالت جمع افرادى چون مارکس، و روان‏پژوهى بیمارگونه فرویدى، همگى جریاناتى هستند که انسانشناسى فلسفى را تهدید کردند. در این علوم، انسان نه به عنوان فاعل، بلکه به عنوان منفعل و موضوع ترکیبات اندیشه‏ها عرضه گردیده است; ولى در مقابل، انسانشناسى فلسفى، تاکید دارد که هر موجود انسانى -على‏رغم همه تاثرات داخلى و خارجى- باید مسئولیت وجود خود را مسلم فرض کند. این علائق در پدیدارشناسى معاصر، که از «ادموند هوسرل‏» آلمانى و شاگردش «ماکس شلر» الهام گرفته است دیده مى‏شود. در نظر آنها، شعور شخصى عبارت از پیوستن به اصل و غایت‏حقیقت عینى است. اصالت وجود «کارل یاسپرس‏»، «بردیانف‏»، «مارتین هایدگر»، «گابریل مارسل‏»، «موریس مولو پونتنى‏» و «ژان پل سارتر»، براى شعور شخصى به عنوان منشا همه تعهدات عینى انسان، تقدم قائل مى‏شود. 

 

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق انسان در اسلام با عنوان انسان کامل (مطلوب) از دیدگاه اسلام و روانشناسى 21 صفحه word

تحقیق آماده با موضوع تغییر نگرش 28 صفحه word

اختصاصی از فی ژوو تحقیق آماده با موضوع تغییر نگرش 28 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده با موضوع تغییر نگرش 28 صفحه word


تحقیق آماده با موضوع تغییر نگرش 28 صفحه word

 

مقدمه

هرچند که در رواشناسی اجتماعی درباره نگرش ها مطالعات اختصاصی انجام نگرفته است، اکثر مردم آن را به کار می برند، ام احساس نمی کنند که به معنای دقیق انها نیاز دارند. خود روانشناس زمانی که با چنین مفهوم مهمی روبروست و به طور دایم ان را مورد استفاده قرار می دهد باید دقت لازم را به کار ببرد تا دقیقا بداند که منظورش چیست. در طول سالها پژوهشگران سعی کرده اند تا مفهوم نگرش را تعریف کنند. از بین آنها تعریفی را انتخاب می کنیم که ساده تر و درست تر از همه به نظر می رسد. نگرش عبارت است از یک حالت عاطفی مثبت یا منفی نسبت به هر چیزی که بتوانیم در ذهن خود مجسم کنیم، از جمله افراد. ممکن است موضوع نگرش کاملا عینی باشد (مثل چند همسری) یا خیالی باشد( مثل سریالهای تلویزیونی). حتی ممکن است موضوع نگرش خود ما باشیم در ان صورت از چیزی صحبت خواهد شد که عزت نفس می نامیم.

 

نگرش و انواع آن

نگرش­ها از مفاهیم روانشناسی و روانشناسی اجتماعی است که نخستین بار با تحقیقات زنانیکی (Zaniecki) وارد بررسی­های جامعه شناختی شد. این اصطلاح از دهه 1950 به بعد متداول گردید و بویژه در روانشناسی اجتماعی بسیار به کار می­رود. نگرش را «آماگی برای بعضی از انواع واکنش­ها» تعریف می­کنند و هدف از مطالعه آن، تاثیرگذاری بر رفتار است، زیرا انواع نگرش­ها به عنوان شاخص­ها یا عوامل پیشگویی رفتار شناخته می­شود. به علاوه، تغییر دادن آنها می­تواند یک سرآغاز معنی­دار برای تعدیل رفتار، نه فقط در پژوهش­های روان شناختی، بلکه در زندگی روزمره باشد. مثال­های زیر این نکته را روشن می­سازد:

1- سیاستمداران می­کوشند تا درباره خود و برنامه­های خود نگرش­ها و عقاید مثبت را برانگیزانند و انتخاب یا دوباره انتخاب شدن خویش را محقق سازند.

2- بازرگانان کالاهای خود را به شوه­ای تبلیغ می­کنند که مصرف کنندگان متقاعد شوند که کالاهای جدید دارای محسنات چندی است تا به این ترتیب مشتری بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کنند.

3- نگرش منفی (مثل پیشداوری) نسبت به گروه­های خاص (نظیر کارگران مهاجر) می­تواند به رفتارهای متمایز (مانند امتناع از استخدام

 

 برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده با موضوع تغییر نگرش 28 صفحه word

تحقیق جرم و زن - 19 صفحه وورد

اختصاصی از فی ژوو تحقیق جرم و زن - 19 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق جرم و زن - 19 صفحه وورد


تحقیق جرم و زن - 19 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

پیشرفت علم و تکنو لوژی در پایان قرن بیستم و فرا رسیدن عصری جدید رویکرد جهان به سوی استفاده بیشتر از علم و دانش بشری در حل مشکلات و معضلات بشریت را ایجاب می نماید.

هر چه پیچیدگیهای صنعتی و توجه کشورها به تولید مطلق جدا از مسایل معنوی و بازتابهای آن بیشتر گردد لزوم عنایت به از خود بیگانگی انسانها در عصر ماشین افزون تر می گردد.

بعد از تحول، و انقلاب صنعتی دررفتارهای اجتماعی تغییراتی  به وجود آمده و بسیاری از نا بسا مانیها اجتماعی و آسیبهای فردی و گروهی درجامعه مانند اعتیاد، فساد اخلاقی، طلاق و....... را بطور معمول رایج، بنیاد هزاران خانواده را به خطر انداخته  و دستخوش اضمحلال نموده است.

بدیهی است هر چه آسیبها و پدیده مشابه آن بر خانواده و افراد جامعه بیشتر باشد میزان بهروری جامعه از نیروی خود کمتر و ضایعه آن بیشتر خواهد بود لذا ابتدا شناخت این تنگناها و پیدا نمودن بهترین راه حل اولین قدم در مقابله با این بحران است که تنها از طریق انجام پژوهشهای علمی میسر می گردد.

خوشبختانه رویکرد مسوولین در برخورد با این گونه مسایل منطقی در خور تحسین است. چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی زندان تنها برای نگهداری زندانیان در نظر گرفته نشده بلکه محلی برای تهذیب اخلاق و تغییر رفتار مجرمان تلقی شده است.به همین جهت انجام اینگونه تحقیقات به طور یقین می تواند راه گشای نهادها و سازمانهای ذیربط در رفع بسیاری از مشکلات اجتماعی خصوصا در مسائل تربیتی و اصلاحی باشد.

تحقیق حاضر سعی دارد تا ضمن بررسی عوامل فردی خانوادگی، اجتماعی و وضعیت روانی زنان زندانی در مقایسه با زنان بهنجار با اتخاذ رویکرد علمی به مسائل، ضمن شناخت مشکل، راه حلهای عملی در حل آن را بیان دارد.(الوندی،1378).

اهمیت و ضرورت تحقیق:

سازمان زندانها عهده دار مراقبت و باز پروری زندانیان است. در این خصوص بخشی از زندانیان را زنان تشکیل می دهند.

بنابراین بررسی مجرمین زن با توجه به خصوصیات خاص جنسی، شخصیتی و اجتماعی این گروه می تواند راهبردهای عملی جهت اصلاح و تربیت مجرمین که از اهداف اصلی سازمان زندانهاست فراهم سازد.

 

بیان مسئله:

امروزه جرم و بزهکاری ارتباط زیادی با جرم شناسی دارد. در جرم شناسی به عوامل جرم زا، شرایط و محیطی که جرم در آن اتفاق افتاده و خصوصیات و شخصیت مجرم توجه می شود و سعی می گردد اثرات متقابل محیط بر روی شخص و یا شخص بر روی اجتماع و همچنین انگیزه های ارتکاب ، جرم شناسی شوند.

ارتکاب جرم پدیده ای است که معلول عوامل متعدد فردی، روانی، اجتماعی است. از جمله عوامل مؤثر وضعیت روانی و ویژگیهای شخصیتی فرد مجرم است، که شناخت دقیق ویژگیهای شخصیتی می تواند در شناسایی بهتر افرادی که در معرض ارتکاب جرم قرار دارند مفید باشد.

اغلب جرم شناسان بر این عقیده اند که مردان و زنان همانطوریکه از نظر جسمی و بیولوژیک با هم متفاوتند از نظر روانی و اجتماعی نیز با یکدیگر تفاوتهایی دارند که این باعث تفاوت در نوع و میزان ارتکاب جرایم می شود.

توجه به این نکته ضروری است که فرهنگ هر جامعه و نوع نگرش و طرز تلقی هر جامعه نسبت به زنان و مردان و نقش و وظیفه ای که از هر یک انتظار می رود در شکل گیری شخصیت و نحوه رفتار و عمل آنها تأثیر اجتناب ناپذیری دارد، که ممکن است تفاوت بین میزان و نوع جرایم ارتکابی توسط هر یک از دو جنس را سبب گردد.

بنابر این برای شناخت علمی بزهکاری زنان ضروری می نماید که بطور اختصاصی جرایم زنان و علل و عوامل مؤثر در ارتکاب جرایم در زنان و پراکندگی و چگونگی جرایم زنان مورد بررسی قرار گیرد.

 

برای دریافت کل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید:

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق جرم و زن - 19 صفحه وورد

تحقیق فمینیسم - 21 صفحه وورد

اختصاصی از فی ژوو تحقیق فمینیسم - 21 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق فمینیسم - 21 صفحه وورد


تحقیق فمینیسم - 21 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

زنان نیمی از نوع بشر را تشکیل می دهند اما جامعه دیدگاهی نسبتاً نا برابر و نا مساوی به زنان و نقش آنان در جامعه داشته و دارند. پاسخ به این نا برابری ها و این که نمی توان شاهد بی طرفی باقی ماند در چند دهه اخیر باعث پیدایش نوعی نظام تفکری و نظریه های جامعه شناختی در باب زنان و موقعیت و نقش آنان در جامعه شده است به نام نظریه فمینیسم کار در جامعه سرمایه داری چیزی است که توسط مردان انجام می گردد دسترسی زنان به پول فقط از طریق شوهرانشان امکان تحقق پیدا می کند. بسیاری از مردان نائل آمدن زنان خود را به وضعیت افراد حقوق بگیر با سوء ظن نگاه می کنند چون پول به معنای برخورداری از قدرت استقلال است. از آنجا که کار زن در برداشت های متداولی که ازمفهوم کار وجود دارد نمی گنجد به طرز اسرار آمیزی تبدیل به چیزی می شود که اصلاً کار به حساب نمی آید. زنی که در خانه به سر می برد زنی که می تواند کاری انجام نمی دهد، در حالی که از نقطه نظر کمیت صرف کار منزل حجم عظیمی از امر تولید را که اجتماعاً ضرورت دارد دربر می گیرد. با این همه در جوامعی که بنیانش بر تولید کالایی استوار است کار منزل معمولاً کار واقعی به حساب نمی آید، چون خارج از حرفه و بازار داد و ستدهای تجاری قرار دارد.

برآوردی که ار کار زنان خانه دار انجام گرفته نشان داده است که این قبیل زنان با داشتن بچه و بدون شغل خارج از خانه هفته ای هشتاد ساعت کار انجام می دهند. زنان دیگری که با داشتن بچه در خارج از خانه هم به کار اشتغال دارند علاوه بر آن پنجاه ساعت نیز در خانه کار می کنند. عدم شناسایی کار زنان در خانه به عنوان کار سبب می شود که آن ها ابداً نتوانند به عنوان یک گروه ارزشی برای خود احساس کنند. ماهیت خاص شرایط زن بودن به حفظ این وضع کمک می کند. هر چند زنان می توانند از جهات اخلاقی و معنوی ارزش خود را مورد تأیید قرار دهند اما این ایستادگی صرفاً در حد مقاومتی دفاعی باقی می ماند.

کار منزل نه فقط مشمول برداشت اقتصادی متداول نمی شود بلکه مادیت بالفعل این نوع کار، آن را به یک معنای دیگر نیز غیر قابل رؤیت می کند. به نظر می رسد که مردها عموماً انجام شدن این کار را نمی بینند و در برگشت به خانه توجهشان به کمبودها و چیزهایی است که انجام نگرفته است.

دامنه کار منزل سراسر هستی زن خانه دار را در بر می گیرد و فقط بیماری او یا تعطیلاتش وقفه ای در این گستره به وجود می آورد. فضای آن تمامی فضای عمر یک زن است و زن سر کار نمی رود بلکه بیدار می شود که کار کند. خانه همان کار است و کار همان خانه. کار در منزل در نظام سرمایه داری با آن که کار بدون مزد و کار غیر تولید به خاطر این که خارج از بازار داد و ستد تجاری قرار دارد است که به فرودستی زنان کمک می کند.

فعالیت هایی که یک زن به ازای دریافت دستمزد انجام می دهد فقط اهمیت درجه دوم دارند. از آنجا که ایدئولوژی نان آور بودن مردی که زن و بچه به او بستگی دارند از دیرپا پابرجا بود. سهم زنان در اقتصاد از نظر آماری برجستگی کمتری پیدا کرده است. در سال 1851 منع اشتغال زن شوهر دار و کودکان در کارخانه شروع شد و تا جنگ جهانی دوم زن شاغل « قابل رؤیت» زنی بود که مجرد باشد. زمانی اعتقاد بر این بود که ازدواج بیشتر زنان به معنای جدایی همیشگی از اشتغال توأم با دریافت مزد می باشد. تصویر موقعیت اقتصادی در گزارش «بیوریج» که بعداً مبانی قانون تأمین اجتماعی در دوران بعد از جنگ قرار گرفت به گونه ای دیگر بود. طبق گزارش او تنها اقلیت کوچکی از زنان شوهر دار به مشاغل استخدامی اشتغال داشته و بیوریج زنان متأهل خانه دار را طبقه ای خاص و طبقه ای وابسته در نظر گرفت و به آن ها توجه کرد تا به جای آن که سهمی کامل در قبال جامعه و خانواده بر عهده گیرند ترجیح بدهند که به کارکرد شوهرانشان متکی باشند. بدین ترتیب فکر نان آور بودن مرد به ترتیب گسترده تر تأمین اجتماعی سال های پس از جنگ در انگلستان منتقل شد و به صورت جزء جدایی ناپذیر از آن در آمد. بنابراین امتناع از پذیرفتن زن به عنوان حامیان اقتصادی برخی خانواده ها به خصوص آن هایی که هر کدامشان یک مرد بالغ را نیز شامل می شوند وسیله ای است برای این فکر که دستمزدهای زنان باید پایین تر از مردان باشد، چرا که گویا یک زن یا برای تأمین شخص خودش کار می کند و یا درآمد او فقط مکمل دستمزد مرد خانه به حساب می آید. نظام تأمین اجتماعی انگلستان بر پایه نگهداشتن فکر نان آور بودن مرد و در نظر گرفتن زن به عنوان همسر خانه دار و نه فقط از استثمار اقتصادی زنان بلکه از پدر سالاری نیز فعالانه حمایت می کند.

فمینیسم، جنبشى سازمان یافته براى دست یابى به حقوق زنان و ایدئولوژى ایى براى دگرگونى جامعه است؛ که هدف آن، صرفا تحقق برابرى اجتماعى زنان نیست، بلکه رؤیاى دفع انواع تبعیض و ستم نژادى را در سر می پروراند.

همه گرایش هایى که زیر چتر گسترده این جنبش گرد آمده اند، در این باورند که زنان با بىعدالتى و نابرابرى روبه رو شده اند؛ اما درباره علل ستم بر آنان، تحلیل هاى مختلفى ارائه مىدهند و بر همین پایه، راهبردهاى متفاوتى نیز پیشنهاد میکنند.

نخستین بار، واژه فمینیسم (Feminisme) در یک متن پزشکى به زبان فرانسه، براى تشریح گونه اى وقفه در رشد اندام ها و خصایص جنسى بیماران مردى به کار رفت که تصور مىشد از خصوصیات زنانه یافتن بدن خود در رنج بود. سپس الکساندر دوما، نویسنده فرانسوى، این واژه را در جزوه اى با عنوان «مرد و زن»، درباره زناى محصنه و زنانى به کاربرد که به گونه اى ظاهرا مردانه رفتار مىکردند.

فمینیسم به عنوان یک اصطلاح سیاسى، از سال 1837 م. وارد فرهنگِ فرانسه شد. این واژه هر چند در ارائه چهره اى کلى و منهاى مشخصه هاى یک مکتب سیاسى - اجتماعى، واژه اى گویا است؛ اما با دارا بودن این کلیت مفهومى، از مؤلفه ها و شناسه هاى معرفى یک تفکر خاص، تهى مى باشد. براى فهم معناى خاصِ اراده شده از فمینیسم، به پسوند آن نیاز است و این پسوندها هستند که تعیین کننده نوع گسترش، مشخصه ها و اهداف خاص آن مى باشند و بدین ترتیب است که مثلاً فمینیسم رادیکال از فمینیسم سوسیالیست متمایز مىگردد.

در مباحث آکادمیک، فمینیسم به معناى اعم، شامل هر گونه مطالبات حقوقى و اجتماعى زنان است؛ اما آن چه امروز به عنوان فمینیسم مطرح مىشود، فمینیسم به معناى اخص است که جنبشى کاملاً سیاسى - ایدئولوژیکى و حمایت شده از کانون هاى خاص در جهان است.

بهتر آن است که بگوییم فمینیسم قبل از آن که یک مکتب و ایدئولوژى مستقل باشد، یک وجه اجتماعى براى احقاقِ حقوق زنِ مظلوم در اروپا و غرب است.

در دهه 1840 م.، جنبش حقوق زنان در ایالات متحده ظهور کرد و به فعالیت در جهت تبیین جایگاه زن در جامعه آمریکا پرداخت. دستاورد مهم این فعالیت ها، اعلامیه «احساسات» است که خواهان رعایت اصول آزادى و برابرى در مورد زنان بود.

قبل از ظهور جنبش هاى مدافع حقوق زنان، نویسندگان زن درباره نابرابرى ها و بى عدالتىهاى اجتماعى علیه زنان، مطالبى نوشته بودند. در واقع، آغازگرِ این گونه جنبش ها و منشأ پیدایش نهضت فمینیسم، همین نویسندگان بودند که با تحولات فکرى و فرهنگى، زمینه خیزش زنان جهت احقاقِ مطالبات خود را فراهم نمودند. به عنوان نمونه، مىتوان به خانم مرى ولستن کرافت، نویسنده «احقاق حقوق زنان» و سیمون دو بوار، نویسنده «جنس دوم» اشاره نمود.

در یک جمع بندى کلى از تعریف فمینیسم، مىتوان گفت جنبش هاى فعالى از حقوق زنان، چه در جهان غرب و چه در کشورهاى اسلامى، در اعتراض به برخى نابرابرى هاى اجتماعى شکل گرفتند؛ اما با گذشت زمان، به جریانى فرهنگى تبدیل شدند که بر اساس انگاره هاى مشخص اعتقادى، به تحلیل نابرابرى هاى زنان و آرمان هاى زنانه پرداختند. امروزه، واژه فمینیسم به دفاع از حقوق زنان بر اساس آرمان برابرى طلبى اطلاق مى شود.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق فمینیسم - 21 صفحه وورد