در این کارگاه، سرفصلهای مصاحبه برای طرحواره درمانی، عوامل اثرگذار مثبت، هوش و شروع اخیرمشکل مورد بحث قرار میگیرد.
کارگاه طرحواره درمانی
در این کارگاه، سرفصلهای مصاحبه برای طرحواره درمانی، عوامل اثرگذار مثبت، هوش و شروع اخیرمشکل مورد بحث قرار میگیرد.
تعداد صفحه:51
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
طرح واره به طور کلی به عنوان ساختار[1]، قالب [2] یا چارچوب [3]تعریف می شود.
در فلسفه یونان باستان قدیم منطقیون رواقی[4]، مخصوصاً فروسیپوس[5] (206 الی 279 ق.م) اصول منطقی را در قالب « طرح واره ی استنباط[6]» مطرح کردند (نوسبام[7]،1994 به نقل از یانگ و همکاران 2003) و از آنچه بین همه اعضا یک طبقه مشترک است .همچنین بعضی از حوزه های گوناگون دیگری که در آن از مفهوم طرح واره استفاده شده است، شامل نظریه مجموعه ها، هندسه جبری، آموزش، نقدهای ادبی، و برنامه نویسی کامپیوتری است. زیربنای نظریه طرح واره در کارهای ایمانوئل کانت[8](1929،1781) ردیابی می شود. او توصیف کرد که طرح واره ی سگ یک الگوی ذهنی است که می تواند تصویر یک سگ چهارپا را در کلیتی توضیح دهد که بدون محدودیت برای تجربه ی هر تصویر معین یا بازنمایی هر تصویر ممکن به صورت ملموس و عینی می باشد(آجیده[9]،2003). طرح واره در نظام فلسفی کانت به عنوان «درک ودریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه» تعریف می شود. او معتقد بود ادراک و حافظه، نتیجه تجارب حسی دنیای خارج هستند که تحت ساختارهای شناختی متأثرمی شوند و تغییر شکل می دهند(پیس[10]،1988؛ استین[11]،1992 و استین و یانگ،1992).
کسی که اولین بار مفهوم طرح واره را بسط داد بارتلت[12] در سال 1930 بود .بارتلت(1932) با بسط نظریه طرح واره اش برای روان شناسان عصر خود یک چهارچوب طرح واره ایجاد کرد و در رابطه با اطلاعات جدید به تأثیر آگاهی قبلی بر ادراک و حافظه پرداخت. او دریافت فراخوانی حافظه الزاماّ توسط سرشت و منش تعیین می شود و گذشته فرد در جریان رویدادهای کنونی به طور مداوم بازسازی می شود. متخصصان بالینی قبل از1980، اختلالات شخصیت را با اصطلاح «منش» مشخص می کردند. امروزه در ارتباط با بعد روان شناسی، برای اختلالات شخصیت به جای واژه «منش» از اصطلاح «طرحواره» استفاده می شود. بیشتر اوقات اگر نگوییم همیشه، فرآیندهای مربوط به طرح واره به صورت خودکار و بدون آگاهی بر بخشی از سیستم دریافتی ـ ادراکی ما اتفاق می افتد. بدین ترتیب از اوایل دهه ی 1980، نظریه طرح واره وسیله ای مقدماتی برای درک جنبه های روان شناختی فرهنگ نیز شده است. واژه طرح واره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی، طرح واره به عنوان «نقشه انتزاعی شناختی» در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. بنابراین ما به یک طرح واره زبانی[13] برای فهم یک جمله و به یک طرح واره فرهنگی[14] برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389).
شناخت درمانی، بک (1976) در اولین نوشته هایش به مفهوم طرح واره اشاره کرد. با این حال در بافتار روان شناسی و روان درمانی طرح واره به عنوان اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان درمانی، این است که بسیاری از طرح واره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. این مسئله، همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به هماهنگی شناختی [15] از آن یاد می شود، یعنی «حفظ دیدگاهی در مورد خود یا دیگران؛ حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. با این تعریف کلی، طرح واره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشدو همچنین می تواند در اوایل زندگی در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد (یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389).
سرفصل های پروژه شامل موارد زیر است :
مشخصات فایل:
2-1-طرحواره های ناسازگار اولیه
2-1-1-تعریف طرحواره
بسیاری از انسانها به خاطر مشکلات ارتباطی در جستجوی درمان هستند، همچنین در بسیاری از اختلالات روانی شناخته شده مشکلات بین فردی دیده می شود. اغلب مشکلات بین فردی که افراد تجربه می کنند تحت تأثیر شیوه تصور آنها در مورد خود و دیگران است. این شیوه تصور طرحواره نامیده می شود(بک،1967).
2-1-2-طرحواره های ناسازگار اولیه در نظریه جفری یانگ
متعاقب نظریه های شناختی آسیب پذیری روانی و با وام گیری از دیدگاه پیاژه، جفری یانگ نظری را در رابطه با طرحواره های ناسازگار اولیه گسترده است. وی معتقد است این طرحواره ها که وی از آن ها به عنوان «یک ساختار یا چارچوب مرجع[1]»(یانگ،1994) یاد می کند؛ ساختارهای پایدار و با دوامی هستند که به مثابه عدسی هایی بر ادراک فرد از جهان، خود و دیگران اثر می گذارد. این طرحواره ها در طی تجارب کودکی شکل گرفته و پاسخ فرد به رخدادهای محیطی را کنترلمی کنند (یانگ،1998).
وی عنوان می کند اگرچه عوامل مربوط به جامعه، مدرسه و همسالان در شکل گیری این طرحواره ها موثر هستند، اما اثر آنها آن وسعت و ثبات اثر عوامل خانوادگی را ندارد(تورس[2]،2002).
منشأ این طرحواره ها نیازهای هیجانی اصلی شامل پنج حیطه ی:1- دلبستگی امن به دیگران: (احساس امنیت، ثبات و پذیرش) 2- خودمختاری: (رقابت و احساس هویت، آزادی بیان نیازها، هیجانات، بازی و خود انگیخته بودن) 3- محدودیت های معقول و خود کنترلی 4- تجارب اولیه زندگی: (ناکامی در ارضای نیازهای اولیه، ارضای بیش از حد و همانندسازی با رفتار نادرست والدین) 5- مزاج هیجانی کودک: (مجموعه ویژگی های خلقی کودک که ذاتی هستند و متمایز کننده شخصیت اولیه کودک) است (یانگ،1994).
مطابق نظر یانگ(1999) بعضی از افراد به خاطر تجارب کودکی منفی طرحواره های ناسازگار اولیه ای را ایجاد می کنند که بر شیوه تفکر، احساس و رفتار آنها در روابط صمیمانه بعدی و سایر جنبه های زندگی شان تأثیر می گذارد.
یانگ معتقد است که طرحواره ها به دلیل ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی به وجود می آیند که این نیازها عبارتند از : دلبستگی ایمن به دیگران، خودگردانی، کفایت و هویت، آزادی در بیان نیازها و هیجان های سالم، خود انگیختگی و تفریح، محدودیتهای واقع بینانه و خویشتن داری(یانگ و همکاران،1994 به نقل از حمیدپور و اندوز،1389).