لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:10
فهرست مطالب
اخلاق و واقعیت
چکیده
اخلاق و واقعیت
محمول قضایاى اخلاقى
هدف از فعل اخلاقى
تفاوت گزارههاى اخلاقى با غیراخلاقى
پیامدهاى انشایى بودن گزارههاى اخلاقى
رابطه اخلاق با واقعیت
خلاصه نوشتار
مسأله ارتباط احکام اخلاقى با واقعیت از مسائل مهم فلسفه اخلاق است. گروهى که اکثریت فیلسوفان اخلاق مغرب زمین را تشکیل مىدهند، به نفى آن پرداخته و در مقابل، گروهى نیز آن را پذیرفتهاند. در این نوشتار با مطرح نمودن انتقادها و پیامدهاى نادرست نفى رابطه اخلاق و واقعیت بر ارتباط آن دو، تأکید شده است. مهمترین پیامد نفى رابطه میان آن دو، مسأله نسبیت اخلاقى و در نتیجه نفى هر گونه بحث و تبادل نظر درباره آن است؛ چیزى که هیچ عالم صاحب گفتارى در عمل بدان پاى بند نیست. دیگر پیامد مهم نفى رابطه یاد شده، انشایى بودن احکام اخلاقى است که این امر به نوبه خود پیامدهاى ناپذیرفتنى بسیارى به دنبال دارد. ازنظر نگارنده، گزارههاى اخلاقى ضرورت دارد و ضرورت آن از ملاحظه تأثیر فعل اخلاقى در کمال فاعل آن به دست مىآید و این نظریه را مىتوان بطور غیر مستقیم از گفتههاى همه فیلسوفان اخلاق که فعل اخلاقى را هدفمند مىدانند، به دست آورد.
واژگان کلیدى: واقعیت اخلاقى، نسبیت، هدف.
اخلاق و واقعیت
یکى از مسائل مهم فلسفه اخلاق رابطه میان اخلاق و واقعیت است. پرسشهاى اساسى که در این باره مطرح مىشود به قرار زیر است: آیا تکلیفهاى اخلاقى مانند باید راست گفت؛ نباید دروغ گفت، حقایقى عینى است و درخارج از ذهن و احساسات متکلم وجود دارد؛ یا امورى ذهنى است اگر چه بطور غیر مستقیم از خارج حکایت مىکند و یا امورى ذهنى است که هیچ گونه حکایت خارجى ندارد یعنى اعتبارى است؟ به بیان دیگر، سرچشمه حکمهاى اخلاقى چیست؟ آیا واقعیت و عینیت خارجى یا آنچه بدان مربوط است منشأ پیدایش حکمهاى اخلاقى است و یا ذهنیت، احساسات و سلیقهها و بالاخره اعتبارهاى مربوط به متکلم علت پیدایش آنها است؟
این پرسشها پرسش دیگرى را به دنبال دارد و آن این است که آیا گزارههاى اخلاقى، گزارههاى اخبارى است یا انشایى؟ به تعبیر دیگر، آیا گزارههاى اخلاقى مانند گزارههاى علوم توصیفى هم چون فیزیک، شیمى، زیستشناسى و نجوم است یا مانند گزارههاى علوم دستورى هم چون منطق، دستور زبان، حقوق، زیبایىشناسى است؟ این پرسش نیز، پرسش دیگرى را به دنبال دارد و آن این است که اگر گزارههاى اخلاقى با گزارههاى دیگر علوم تفاوت دارد، تفاوت آن در موضوع است یا محمول و یا رابطه آن؟ به دیگر سخن، موضع قضایاى اخلاقى، امورى عینى و واقعى است یا ذهنى و اعتبارى؟ و نیز محمول آن گزارهها چگونه است؟ و همین طور، رابطه آنها؟ این پرسش نیز به نوبه خود به پرسش دیگر بستگى دارد و آن این است که موضوع گزارههاى اخلاقى چیست تا درباره واقعیت یا اعتبار آن سخن بگوییم و نیز محمول چنین گزارهایى چیست؟ حاصل پرسشهاى مطرح شده به ترتیب اولویت بدین قرار است:
1- موضوع و محمول و رابطه گزارههاى اخلاقى چیست؟
تحقیق در مورد اخلاق و واقعیت