فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت


تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

مشروعیت ، اساس و پایه حاکمیت است که همزمان به دو موضوع
متقابل اشاره دارد: یکى ایجاد حق حکومت براى «حاکمان» (
Governors) و دیگرى
شناسایى و پذیرش این حق از سوى «حکومت شوندگان» (
Governeds). «غصب»
(
Usurpation) نقطه‏ء مقابل مشروعیت، از جمله مفاهیمى است که با مفهوم مشروعیت
تولد یافته و به درک دقیق‏تر آن مدد رسانده است. از آن‏جا که دوام و قوام حاکمیت‏ها بسته به
مشروعیت آنان است، حکومت‏هاى غاصب و غیرمشروع نیز در تلاشند تا بشکلى حاکمیت
خود را با نوعى از مشروعیت، ولو کاذب بیارایند. «مشروعیت» و «مشروعیت‏یابى»
مى‏تواند «قدرت» وحشى و عریان را به اقتدارى مقبول و متفاهم بدل نماید.

مشروعیت همواره یکى از مباحث محورى متفکران اجتماعى و اندیشمندان سیاسى
بوده است. «گزنفون» معتقد بود که حتى در حکومت‏هاى «تیرانى»، که بر بنیاد اجبار و

مشروعیت دینى

نظریه هاى «ساخت سیاسى» در ایران

ساخت سیاسى «شرقى»

پاتریمونیالیسم

«کاریزماى» پادشاهى

«عصبیّت» ابن‏خلدون

«جابه جایى نخبگان» پارتو

خلافت و دولت‏هاى مستقل شرقى

سلسله‏هاى ایرانى

طاهریان، نخستین سلسله ایران اسلامى

صفاریان، امراى مستولى

سامانیان، امیران مطیع

آل بویه، نخستین دولت شیعى

امارت ترکان غزنوى

دولت بزرگ سلجوقى

دوره مغولى و فترت دینى

صفویه و احیاى دولت دینى

نادر، و سیاست «پان- اسلامیسم»

«زندیه»، دولت مستعجل

«قاجار»، و تحولات ساختارى

«مشروعیت دینى» سلسله‏هاى اسلامى در ایران

سلاطین و «عهد و لوا»ى خلافت

مشروعیت «شمشیر»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت

تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی


تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

 

ضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی(ع)

سیداحمد خاتمی

ضرورت رهبری

مبنای مشروعیّت رهبری

بحث بیعت

حریم مردم در نظام اسلامی

حضور مردم و تحقق خارجی ولایت

حکومت اسلامی، استبداد نیست

 

"رهبری" جایگاه برجسته ای در کلام امام علی(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات
دُرَربار ایشان، تبیین شده است.



ضرورت رهبری

 

اساس ِبحث از جایگاه رهبری، ضرورت رهبری برای جامعه است. بداهت این مسأله،
آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهی است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج
و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبری است.

مرحوم آیت الله نائینی، عدم رضای شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر
غیبت می داند. او گفته است:

از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، علی مغیبه
السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن، حتی در
این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر غیبت را در آن،

 

 

|89|

قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتی با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون
عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایف ِ
راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است،
لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات
مذهب خواهد بود. [1]

در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازی دانستن عدم رضای شارع به اختلال نظام ـ که همان
هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت می داند.

در عصر امام علی(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفی حاکمیت
امام علی(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم
إلاّ لله) گفتند، امام، حقّ ِحاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت:

کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ
للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِه ِالمؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها
الأجل و یُجْمَعُ به الفَیءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیف ِمن
القویّ، حتّی یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ. [2]

[این] سخن ِحقّی است که از آن، اراده باطل شده است! آری، حکم جز از آن ِخدا
نیست، ولی این گروه می گویند: "اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس"، و
حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمی هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در
سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگی خود بهره گیرد تا زمان هر
یک به سر آید، و حقِّ بیت المال ِمسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او،
با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقّ ِضعیف را از قوی بستاند، تا نیکوکار
بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.

پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر
بدیهی است و این، جز با رهبری، امکان پذیر نیست.

امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبری است، نه مشروعیت بخشیدن به
حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتی حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح
دارد! آن حضرت، در سخنی دیگر، گفته است:

 

 

|90|

والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنة تدوم؛ [3]

حاکم ستمگر ِبیدادگر، بهتر است از فتنه ای که ادامه یابد.

نیز گفته اند:

أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛ [4]

شیر درنده، بهتر از حاکم ِستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایی است که
ادامه یابد.

برخی به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبری را زیر سؤال برده
و می گویند: "ولایت، مخصوص محجورانی مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولیّ
ندارند"!

در این شبهه، ولایت کلامی با ولایت فقهی، خَلط شده است. آری، ولایتی که در فقه مطرح
است، اختصاص به کسانی دارد که به جهت نقصان و ناتوانی عقلی، حقّ ِتصرف ندارند، اما ولایتی
که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامی است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران
ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که
برگزیده او هستند، عقل ِانسان رشد یافته و راه سعادت خود را می یابد.



مبنای مشروعیّت رهبری

 

از مباحث مهم و قابل توجه در بحث حکومت و رهبری، مبنای مشروعیّت آن است. این
بحث، در دو محور، مورد ارزیابی قرار گرفته است:

در رابطه با رهبری پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام؛

در رابطه با ولایت فقیه.

در رابطه با محور نخست، نظریه مشهور شیعه، آن است که مشروعیت رهبری پیامبران و
امامان، با نصب ِبدون واسطه الهی است و در این زمینه، مردم نقشی ندارند.

آری، در سالهای اخیر، نظریه ای خلاف این نظریه، مطرح شده است. این نظریه می گوید:
"مشروعیت سیاسی، یک صورت بیشتر ندارد و آن، الهی ـ مردمی است و در این مورد، میان
عصر حضور و غیبت امام، فرقی نیست."

این نظریه معتقد است که تدبیر سیاسی، همواره بر عهده مردم است و منصب الهی رسالت و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

در شرع انور اسلام هم تاخیر حرمت ماههاى حرام از محل خود حرام است، و هم تاخیر آداب و احکام و دستوراتى که در زمانهاى مشخص همچون ماه رمضان براى روزه و ماه ذو الحجة براى حج مقرر شده است.و علیهذا تبدیل ماههاى قمرى به ماههاى شمسى و تبدیل سالهاى قمرى به شمسى بهیچوجه من الوجوه جایز نیست.
مسلمان نمى‏تواند روزه رمضان را در شوال و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر بگیرد و به جهت اعتدال هوا و کوتاه شدن روزها در فصل زمستان آن را بجاى آورد، یعنى نمى‏تواند روزه خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى قرار دهد.
مسلمان نمى‏تواند حج ذو الحجه خود را در محرم و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر به جهت تناسب هوا و فروش امتعه و امور اعتباریه و مصالح مادیه و دنیویه خود، در فصل بهار و یا پائیز قرار دهد، یعنى نمى‏تواند حج‏ خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى بجاى آورد.
و همچنین نسبت‏به سایر تکالیف از واجبات و مستحبات و محرمات و مکروهات و همچنین نسبت‏به احکام اجتماعیه و سنت‏هاى اعتباریه و آداب و رسوم و عاداتى که در جامعه با آن مواجه است.

 

تاریخ إسلام، تاریخ قمری است
مسلمان نمى‏تواند سال شمسى را ملاک و میزان براى اعمال و تاریخ خود معین و مقرر دارد، زیرا که در قرآن مجید با صراحت‏سال مسلمان را سال قمرى قرار داده، و ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعة حرم را اعلان کرده است.
این آیه از چند جهت صراحت دارد بر آنکه سال‏ها و ماههاى رسمى اسلامى سالها و ماههاى قمرى است: اول - از جهت لفظ منها اربعة حرم زیرا از ضروریات است که اسلام هیچ ماهى را از ماههاى حرام قرار نداده است، مگر چهار ماه از ماههاى قمرى را که ذوالقعدة و ذوالحجة و محرم و رجب مى‏باشند.و این چهار ماه، از ماههاى قمرى است نه شمسى، و در روایات عدیده و در خطبه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم آمده است که سه تا از این ماهها پهلوى هم قرار گرفته‏اند و یکى از اینها جدا و تنها است: ثلاثة منها سرد و واحد منها فرد ، آن سه که پهلوى همند ذوالقعده و ذوالحجة و محرم هستند، و آن یک که تنها افتاده است ماه رجب است.
دوم - از جهت لفظ عند الله.و سوم - از جهت لفظ فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض.چون این قیود دلالت دارند بر آنکه این ماهها ابدا قابل تغییر و اختلاف نیستند، و با وضع و جعل و امور قرار دادى سر و کار ندارند، زیرا این ماهها در نزد خداوندى که علم و احاطه او لا یتغیر است، چنین است، و در کتاب خدا در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفریده است چنین بوده است.
پس در حکم نگاشته شده در کتاب تکوین و در قانون نوشته شده در دفتر خلقت اینطور بوده است، و لا معقب لحکمه تعالى.و معلوم است که ماههاى شمسى به هر صورت و به هر عنوان و از هر تاریخى که باشد، ماههاى قراردادى است که بر اساس حساب منجم و زیاده و کمى‏هاى اعتباریه و وضعیه بدین صورت در آمده است.
اما ماههاى قمرى در آن وقتى که خداوند آسمان و زمین را خلقت کرد، همینطور بوده است.یعنى به ابتداى رؤیت هلال به خروج از محاق و تحت الشعاع شروع مى‏شده، و به محاق و دخول تحت الشعاع پایان مى‏یافته است.
و الشمس تجرى لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم و القمر قدرناه منازل حتى عاد کالعرجون القدیم لا الشمس ینبغى لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فى فلک یسبحون (آیه 38 تا 40 از سوره 36: یس) «و خورشید بر مدار معین خود پیوسته در حرکت و گردش است، اینست‏حکم خداوند مقتدر و دانا.و ماه را ما در منزل‏هاى مختلف به سیر و گردش در آوردیم تا عاقبت (که آخر ماه نزدیک و محاق مى‏شود) همانند شاخه زرد و لاغرى در آید، نه در سیر و گردش منظم جهان آفرینش، خورشید را چنین توان و قدرتى است که به ماه برسد و او را دریابد، و نه مى‏تواند شب بر روز سبقت گیرد، و هر یک از این خورشید و ماه و از این شب و روز در مدار معین و مقرر پیوسته در حرکت و شناورند.» ماههاى قمرى حسى و وجدانى است و ابتدا و انتهاى مشخصى در عالم تکوین دارد، به خلاف ماههاى شمسى که قراردادى و اصطلاحى است، و اگر چه فصول اربعة و سال‏هاى شمسى هم تقریبا حسى است، لکن ماههاى دوازده‏گانه که داراى اصل ثابتى هستند فقط ماههاى قمرى است.
و بنا بر این معناى آیه اینطور مى‏شود که: ماههاى دوازده گانه‏اى که از آنها سال درست مى‏شود، آن ماههائى است که در علم خداوند سبحانه و تعالى ثابت است.و همان ماههائى است که در کتاب تکوین در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفرید معین فرمود، و حرکات عامه جهان خلقت را که از جمله آنها حرکات خورشید و ماه است مقرر نمود.و آن حرکت واقعى و ثابت پایه و اصل براى تعیین مقدار این ماههاى دوازده‏گانه قرار گرفت.
و از جمله آیاتى که صراحت در لزوم تاریخ قمرى دارد، همانطور که ذکر شد آیه 5 از سوره 10: یونس است:
هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب .
«خداوند است آنکه خورشید را نوردهنده، و ماه را نورانى آفرید، و ماه را در منزلگاههاى مختلفى به حرکت و گردش در آورد، تا شما شماره سال‏ها و حساب امور خود را از آن بدانید» .
معلوم‌ است‌ که‌ از اشکال‌ مختلف‌ ماه‌ بر آسمان‌ همچون‌ هلال‌ و تربیع‌ و تثلیث‌ و تسدیس‌ تا در شب‌ چهاردهم‌ به‌ شکل‌ بَدْر یعنی‌ دایرة‌ کامل‌ درآمدن‌ ، و سپس‌ رو به‌ نقصان‌ گذاردن‌ ، مردم‌ می‌توانند بدون‌ منجّم‌ و نیازمند بودن‌ به‌ أهل‌ حساب‌ ، در هر نقطه‌ از خشکی‌ و دریا ، و در هر زمین‌ از کوه‌ یا بیابان‌ به‌ مجرّد رؤیت‌ هلال‌ و أطوار مخلتفة‌ آن‌ ، در طول‌ ماه‌ قمری‌ حساب‌ خود را داشته‌ باشند. و این‌ از اختصاصات‌ ماه‌ قمری‌ است‌ نه‌ شمسی‌ . فلهذا با اینکه‌ لفظ‌ شمس‌ در این‌ آیه‌ آمده‌ است‌ ، ولیکن‌ گردش‌ ماه‌ را سبب‌ محاسبه‌ و تقویم‌ قرار داده‌ است‌ .
و از جملة‌ آیات‌ آیة‌ 189 از سورة‌ 2: بقره‌ است‌: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الاْهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ .
«ای‌ پیامبر از تو دربارة‌ علّت‌ اشکال‌ مختلف‌ هلال‌ (که‌ به‌ أطوار گوناگون‌ بر فراز آسمان‌ پدیدار می‌شود) چون‌ بپرسند (درپاسخ‌) بگو این‌ اختلاف‌ أشکال‌ ماه‌ را خداوند به‌ جهت‌ تعیین‌ اوقات‌ مردم‌ و تاریخ‌ آنها و برای‌ أمر حجّ قرار داده‌ است‌.»
ماه‌های‌ قمری‌ را به‌ شمسی‌ تبدیل‌ کردن‌ ، نَسِی‌ است‌ ، یعنی‌ تأخیر انداختن‌ أعمال‌ از زمان‌ مقرّر خود ، و این‌ همان‌ است‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ آن‌ را موجب‌ زیادی‌ کفر به‌ شمار آورده‌ است‌ ، و از کلمات‌ روشن‌ و جالب‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ای‌ که‌ در مِنی‌' ایراد کردند همین‌ نکته‌ است‌ که‌ ماههای‌ قمری‌ را که‌ بر اساس‌ سنّت‌ إبراهیم‌ خلیل‌ و اسماعیل‌ ذبیح‌ علیهما السّلام‌ قرار داده‌ شده‌ بود ، و در زمان‌ جاهلیّت‌ به‌ ماههای‌ شمسی‌ تبدیل‌ کرده‌ بودند ، آن‌ حضرت‌ به‌ همان‌ ماههای‌ قمری‌ برگردانیده‌ ، و جَهاراً علی‌ رؤوس‌ الاشهاد اعلان‌ فرمود که‌ این‌ حجّ ، حجّ صحیح‌ است‌ که‌ در زمان‌ خود واقع‌ شده‌ ، و در اثر گردش‌ زمان‌ دوباره‌ این‌ حجّ در موضع‌ خود قرار گرفته‌ است‌ . و این‌ حجّ را حِجَّة‌ الإسلام‌ گویند ، زیرا که‌ طبق‌ قانون‌ اسلام‌ در جای‌ خود قرار گرفت‌ و در ماه‌ ذوالحجّه‌ که‌ ماه‌ حجّ واقعی‌ است‌ واقع‌ شد .
در «سیرة‌ حلبیّه‌» آورده‌ است‌ که‌: یُقَالُ لَهَا حِجَّةُ الإسْلاَمِ ، قِیلَ لإخْرِاجِ الْکُفَّارِ الْحَجَّ عَنْ وَقْتِهِ لاَنَّ أهْلَ الْجَاهِلِیَّةِ کَانُوا یُؤَّخَّرونَ الْحَجِّ فِی‌ کُلِّ عامٍ أحَدَ عَشَرَ یَوْمًا حَتَّی‌ یَدُورَ الزَّمَانُ إلَی‌ ثَلاَثٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَةً فَیَعُودُ إلَی‌ وَقْتِهِ وَلِذَلِکَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی‌ هَذِهِ الْحِجَّةِ: إنَّ الزَّمَانَ قَدِاسْتَدَارَ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ خَلَقَ اللَهُ السَّمَوَاتِ وَ الاَرْضِ ، فَإنَّ هَذِهِ الْحِجَّةَ کَانَتْ فِی‌ السَّنَةِ الَّتِی‌ عَادَ فِیهَا الْحَجُّ إلَی‌ وَقْتِهِ وَ کَانَتْ سَنَةَ عَشَرَ .
«یعنی‌ به‌ حجّی‌ که‌ رسول‌ خدا به‌ جای‌ آوردند ، حِجَّة‌ الإسلام‌ گویند به‌ جهت‌ آنکه‌ آن‌ حجّ در زمان‌ خود واقع‌ شد ، و طبق‌ آئین‌ اسلام‌ بود ، چون‌ کفّار قریش‌ حجّ را از وقتش‌ به‌ تأخیر می‌انداختند ،
و در هر سال‌ حجّی‌ را که‌ انجام‌ می‌داده‌اند ، یازده‌ روز دیرتر از موقع‌ انجام‌ آن‌ در سال‌ قبل‌ بود ، و پیوسته‌ به‌ این‌ کار مبادرت‌ می‌کردند ، تا در زمان‌ رسول‌ خدا که‌ سی‌ و سه‌ سال‌ از وقت‌ حجّ واقعی‌ گذشته‌ بود ، و زمان‌ حجّ به‌ وقت‌ اصلی‌ خود بازگشته‌ بود . رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ فرمود: اینک‌ زمان‌ دور زده‌ است‌ ، و رسیده‌ است‌ به‌ همان‌ وضعی‌ که‌ خداوند آسمانها و زمین‌ را آفرید ، چون‌ آن‌ حجّ در سال‌ دهم‌ بود ، و آن‌ رأس‌ سی‌ و سوّمین‌ سال‌ از تغییر بود.» .
و به‌ این‌ معنی‌ یعقوبی‌ و مسعودی‌ و ابن‌ اثیر تصریح‌ کرده‌اند بلکه‌ مسعودی‌ فقط‌ از ذکر حوادث‌ سال‌ دهم‌ از هجرت‌ از تمام‌ قضایا و داستان‌های‌ حِجة‌ الوداع‌ ، فقط‌ این‌ جملة‌ رسول‌ خدا را آورده‌ است‌ که‌: إنَّ الزَّمَانَ قَدِ اسْتَدارَ .
و این‌ معانی‌ همه‌ گویا و شاهد صادقند بر آنکه‌ تبدیل‌ سالهای‌ قمری‌ به‌ شمسی‌ جایز نیست‌ ، و مسلمان‌ باید با تمام‌ اهتمام‌ در حفظ‌ اوقات‌ بر اساس‌ تاریخ‌ مقرّرة‌ رسول‌ الله‌ که‌ بر سنّت‌ حضرت‌ ابراهیم‌ پایه‌ گذاری‌ شده‌ ، و قرآن‌ کریم‌ آن‌ را حتم‌ و لازم‌ شمرده‌ است‌ عمل‌ کند .
خداوند عزّوجل‌ به‌ این‌ حقیر توفیق‌ عنایت‌ فرمود تا رساله‌ای‌ دربارة‌ لزوم‌ استناد ابتدای‌ شهور قمریّه‌ ، به‌ رؤیت‌ هلال‌ در خارج‌ ، گرد آورد . این‌ رساله‌ موسوعه‌ای‌ است‌ علمی‌ و فقهی‌ در لزوم‌ اشتراک‌ آفاق‌ در رؤیت‌ هلال‌ برای‌ دخول‌ ماههای‌ قمری‌ ، و در آن‌ بحث‌های‌ فنّی‌ و مراسلاتی‌ است‌ که‌ حلّ هر گونه‌ إشکال‌ را نموده‌ و قلع‌ مادّة‌ خلاف‌ را می‌کند .
این‌ رساله‌ با برهان‌ علمی‌ و دلیل‌ شرعی‌ می‌رسداند که‌ ماههای‌ قمری‌ حتماً باید با دیدن‌ ماه‌ در شب‌ اوّل‌ ماه‌ شروع‌ شود ؛ و قول‌ منجّمین‌ که‌ براساس‌ حساب‌ و رَصَد است‌ ، هیچگونه‌ حجّت‌ شرعی‌ نیست‌ . و به‌ ضرورت‌ آیات‌ قرآن‌ و إجماع‌ اهل‌ اسلام‌ و سنّت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ که‌ فرمود: صُوموا لِرَؤیَتِهِ ، و أفْطِرُوا لِرُؤیَتِهِ ! تمام‌ ماههای‌ قمری‌ باید با مشاهدة‌ هلال‌ در فوق‌ اُفق‌ صورت‌ گیرد . و در هر جا که‌ ماه‌ دیده‌ شد ابتدای‌ آن‌ ماه‌ شروع‌ می‌شود ؛ و در أماکنی‌ که‌ ماه‌ در آن‌ شب‌ قابل‌ رؤیت‌ نیست‌ ؛ و حتماً در شب‌ بعد دیده‌ می‌شود ، ابتدای‌ ماه‌ آنها از شب‌ بعد خواهد بود و علیهذا فتوای‌ مشهور که‌ دخول‌ ماه‌ قمری‌ را تابع‌ رؤیت‌ می‌دانند ؛ و هر نقطه‌ از جهان‌ ، تابع‌ افق‌ خود آنست‌ ؛ صحیح‌ است‌ . و قول‌ بعضی‌ از اعلام‌ و أساطین‌ که‌ خروج‌ ماه‌ را از تحت‌ الشّعاع‌ برای‌ همة‌ جهان‌ و یا برای‌ نیمکرة‌ مسکونی‌ ، کافی‌ می‌دانند ؛ و در یک‌ شب‌ حکم‌ به‌ دخول‌ ماه‌ در سراسر جهان‌ می‌کنند ؛ خالی‌ از اعتبار است‌ . بلکه‌ أدلّة‌ متقنه‌ بر خلاف‌ آن‌ ؛ و براهیم‌ منتهی‌ به‌ ضرورت‌ بر ردّ آن‌ قائم‌ است‌ .
این‌ رسالة‌ علمی‌ و فقهی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ بوده‌ و به‌ نام‌ رسالِة‌ حَوْلَ مَسألة‌ رُؤیَة‌ الْهِلال‌ نامگذاری‌ شده‌ است‌ و از جمله‌ کتب‌ مطبوعة‌ شمارة‌ 6 از دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ انتشار یافته‌ است‌ .

 

تاریخ همه مسلمین جهان باید هجری وقمری باشد
اگر کسی‌ بگوید: چه‌ اشکال‌ دارد که‌ مسلمانان‌ أعمال‌ و تکالیف‌ عبادیّة‌ خود را مثل‌ روزه‌ و حجّ طبق‌ ماه‌های‌ قمری‌ انجام‌ دهند ، و سایر آداب‌ و شئون‌ اجتماعیّه‌ و سیاسیّة‌ خود را طبق‌ ماههای‌ شمسی‌ بجای‌ آورند ، و در اینصورت‌ نَسِی‌ که‌ مستلزم‌ کفر است‌ ، لازم‌ نمی‌آید ، بلکه‌ فقط‌ طبق‌ قراردادهای‌ اعتباریّة‌ خود ، اُمور غیر شرعیّه‌ خود را از واجبات‌ ، بر اساس‌ تاریخ‌ دیگری‌ فقط‌ از جهت‌ تعداد روزهای‌ ماهها همچون‌ تاریخ‌ رومی‌ و یا روسی‌ و یا فرانسوی‌ و یا تاریخ‌ ایران‌ باستانی‌ انجام‌ دهند ، و با فرض‌ آنکه‌ در تمام‌ این‌ تواریخ‌ مبدأ تاریخ‌ را هجرت‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ بگیرند ، فقط‌ تاریخ‌ رسمی‌ خود را بر حسب‌ مصالح‌ دنیوی‌ تاریخ‌ شمسی‌ قرار داده‌اند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی

مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی (ره)

اختصاصی از فی ژوو مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی (ره)


مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی (ره)

 

 

 

 

 

مقدمه (طرح مسئله) :

در طول تاریخ اقلیت شیعه ظالمانه و بی رحمانه شدیداً توسط حکام وقت تحت فشار بودند و سرکوب می شده است. بنابراین اندیشة تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای فقه شیعه همواره یکی از آرزوهای شیعیان بوده است. بعد از به قدرت رسیدن صفویه در ایران مجالی برای دخالت علما در سیاست و امور حکومتی فراهم آمد که پس از روی کار آمدن سلسلة قاجار در ایران این عرصه گسترش یافت. با به قدرت رسیدن پهلوی اول در ایران نهاد مذهب به شدت سرکوب شد و از جانب حکومت روحانیون مورد بی مهری قرار گرفتند. همین عامل بعدها باعث نفرت روحانیون و مردم از رضاشاه گردید که به دلیل عدم حمایتی مردم از او در شهریور 1320 وی از سلطنت خلع گردید که متعاقب آن فضای باز سیاسی در کشور به وجود آمد. آقای خمینی که در سال 1306 یعنی اوج قدرت رضاشاه در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید، در یک خانوادة فقیر روستایی در خمین به دنیا آمد وی در کودکی پدر و مادرش را نیز از دست داد (پدرش در درگیری با یکی از خوانین محلی کشته شد) او که شاهد تحقیر دین و روحانیت از جانب پهلوی اول بود به شدت از رضاشاه و محمدرضا شاه و کلاً سلسلة پهلوی منزجر گردید و تصمیم گرفت تا ریشه های حیات نظام شاهنشاهی را که به تصورش مایة ظلم و فساد و بدبختی مردم و عقب ماندگی کشور و از همه مهمتر تضعیف دینی شده بود را خشک کند. این مسئله در زمان حیات آقای بروجردی میسر نبود. بعد از فوت ایشان یک خلاء بزرگی در مرجعیت پدید آمد. آقای خمینی در این زمان فرد گمنامی بود ولی به واسطة تلاش برخی افراد نظیر آقای خلخالی به عنوان مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی شد، همین مسئله و به خصوص مبارزات وی و دستگیری و تبعیدشان موجب مطرح شدن وی در عرصة داخلی و خارجی گردید. این مبارزات عبارتند از:

16 مهرماه 1341 در خصوص مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی و تحریم رفراندوم. در 2 بهمن 1341، حادثة فیضیه، دستگیری وی در 15 خرداد 1342 و متعاقب آن قیام مردم و سرکوب آن توسط شاه و بعد سخنرانی در مسجد اعظم قم و نطق تند و کوبندة وی در مخالفت با کاپیتالسیون علیه حکومت پهلوی و شخص شاه و به دنبال آن 13 آبان ماه 1343 بازداشت و تبعیدش به ترکیه- 12 مهر 1344 انتقال وی از ترکیه به بغداد و حرکت ایشان از سامراء به کربلا و بعد نجف و 23 آبان 1344 شروع درسهای حوزه ای در نجف که بخشی از اندیشة تشکیل حکومت اسلامی در آن گنجانده شده بود. پیام ایشان در 12 اردیبهشت 1356 به مناسبت چلهم شهدای قم، 2 مهر 1357 محاصرة منزلش توسط عوامل رژیم صدام، 10 مهر 1357 تبعیدش به کویت و از آنجا به فرانسه و در نهایت 12 بهمن 1357 بازگشت وی به ایران و متعاقب آن 22 بهمن 1357 پیروزی انقلاب.

تمامی مسائل فوق و به خصوص فضای حاکم بر دوران تبعید باعث تولید و تبیین اندیشة سیاسی آقای خمینی در خصوص ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و نظریة ولایت فقیه گردید. نگرش جدید وی در فقه شیعه با رویکرد حکومتی و جهانی از دیگر کارهای اوست تفکری که منجر به احیای اسلام سیاسی در تشیع گردید که متعاقب آن اندیشه امت واحد اسلامی مطرح شد و به تبع آن نهضتهای اسلامی ظهور کردند. البته ایده تشکیل حکومت فقها در زمان قاجار توسط ملا احمد نراقی مطرح شده بود اما آقای خمینی چهارچوب آنرا بسط داد و تفکر تشکیل حکومت اسلامی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در غالب تئوری بود، را توانست بر مبنای درک خود از اسلام در قالب جمهوری اسلامی در عمل اجرا کند. وی طرح نظریه ولایت فقیه را در خلال مکتوبات و سخنرانیهای متعددی ارائه کرد. از اولین تألیفاتش که صریحاً به حکومت دینی و نظارت روحانیون در ادارة کشور اشاره می کند، کتاب «کشف الاسرار» است که در سال 1321 به رشتة تحریر درآمد و پیرامون آن در این پژوهش بحث شده است. از دیگر آثار او «الرسائل» «البیع» و «تحریر الوسیله» است که در آنها نیز به طور متفرق و به تناسبهای گوناگون، منصب حکومت و دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی و اصلاح زندگی دنیوی را برای فقیه لازم می داند و به گونه ای پراکنده به مبحث ولایت سیاسی فقیه عادل پرداخته است. اما مهمترین و صریحترین اثر مکتوب وی در باب زعامت سیاسی فقیه، کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی است که بخشی از درس خارج وی در نجف بوده و به طور مبسوط و علنی تری به مسئله پرداخته است و در دهه های پیش از انقلاب به مثابة مانیفست «مبارزان مسلمان در داخل کشور» بود.

علاوه بر آن بخشی از دیدگاهها و سخنرانیهای او در باب حکومت اسلامی پس از پیروزی انقلاب مطرح گردید.


دانلود با لینک مستقیم


مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی (ره)