فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله پلیس

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله پلیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخچه
ایران کشوری باستانی است ، این کشور در بیش از دو هزار سال قبل و در دوران سلسله هخامنشیان اولین بنیانگذار سیستم حکومتى گسترده امپراطورى مى باشد. از آنجا که هر حکومتى نیازمند به نظم و امنیت مى‌باشد در نتیجه کشور ما انواع سیستمهاى ایجاد نظم و امنیت را در طى تاریخ مورد آزمایش قرار داده است.
اما سیستم نوین ایجاد نظم و امنیت داخلى یعنى سازمان پلیس در ایران به حدود یکصد سال پیش مربوط مى‌‌باشد. شاه قاجار ناصرالدین شاه در سفرهاى سه گانه خود به اروپا و مشاهده پلیس نوین در آن کشورها و با استخدام یک مستشار بلژیکى به نام کنت دو بینو اولین سیستم پلیسى جدید را در ایران پایه گذارى نمود. این پلیس در طى یکصد سال گذشته و تا پیروزى انقلاب اسلامى در بهمن سال 1357 از فراز و نشیبهاى متفاوت برخوردار بوده است.پلیس ایران براى مدتهاى طولانى از دو قسمت مهم پلیس شهرى و ژاندارمرى ( مرزى و روستایى ) تشکیل شده بوده، کثرت نیروهاى پلیس در بعد از انقلاب و ضرورتهاى ادغام این نیروها باعث شد تا در سال 1370 با تصمیم مجلس شوراى اسلامى این سه نیرو در یکدیگر ادغام و سیستم پلیس واحد به وجود آید. براساس قانون جدید، پلیس ایران جزیى از ستاد نیروهاى مسلح و وابسته به وزارت کشور و در تبعیت از رهبرى معظم انقلاب قرار دارد. پلیس جدید ایران در سه بخش تقریباً مستقل فرماندهی، حفاظت و اطلاعات و سازمان عقیدتى سیاسى تشکیل شده است. حوزه فرماندهى و حفاظت و اطلاعات تقریباً در ساختار سیستم پلیس کلیه کشورهاى جهان مشترک مى باشد. اما وجود سازمان عقیدتى سیاسى از ویژگیهاى سیستم پلیس ایران محسوب مى‌گردد. این سازمان موظف است تا در بعد اعتقادی، سیاسى نسبت به حفظ دستاوردهاى ارزشهاى انقلاب و ایجاد روحیه دیندارى و اخلاق متناسب با تعلیم دین اسلام که حفظ حرمت انسانها از جمله اصول اساسى است اقدام نماید.

 

 

 

 

 

 

 

• رسته آماد و پشتیبانى :
• شکل دوار و پیوستگى دو پیکان علاوه بر بیان نظم درونى تداعى‌‏کننده اموال است.
• نماد پیکان ‏القاءکننده حرکت و ترابرى است.
• آرم ساده شده آچار نماد فعالیت تعمیراتى است.
• رسته اطلاعات :
• ترکیب مشعل و سپر القاءکننده فعالیت و حفاظت می‏باشد.
• مشعل نماد آگاهى و دانش و اطلاعات است.
• حضور سپر بیانگر حفاظت از اطلاعات و آگاهى می‏باشد.
• رسته راهنمایى و رانندگى :
• ترکیب دو پیکان القاءکننده تردد و حرکت است.
• دوایر درون پیکان تداعی‏ کننده چراغ راهنامیى است.
• رسته هنر :
• دو گلبرگ از ساقه قلم روییده است.
• نوع گلبرگ‏ها برگرفته از نقوش سنتى اسلامى است.
• رسته مرزبانى :
• برج دیده‏ بانى نماد آشناى رسته‏ هاى نظامى است.
• خورشید نشانه افق و گستردگى مرزهاى مورد حفاظت یگان مرزبانى است.
• رسته عملیات ویژه :
• پرچم نماد ملت و دولت است.
• سپر سمبل حفاظت و نگهبانى است.
• نقش روى سپر نشانگر موجودیت قابل حفاظت و نگهبانى است.
• رسته مخابرات و الکترونیک :
• دویر متداخل القاءکننده امواج است.
• علامت مثلث برگرفته از قطعات الکترونیکى مانند دیود و ترانزیستور است.
• رسته فنى و مهندسى :
• پرگار به عنوان نماد نقشه‏ کشى است.
• ترکیب پرگار و بخشى از برج دیده ‏بانى نوعى فعالیت مهندسى ساختمان را مشخص می ‏سازد.
• رسته ادارى :
• از ترکیب قلم و لوح کاغذى استفاده شده است.
• ترکیب اصلى آرم ناجا مد نظر بوده است.
• رسته حقوق :
• ترازو و شمشیر تاکید مضاعف بر عدالت است.
• قلم نیز به عنوان دانش به کارگیرى علم حقوق در قضاوت است.
• رسته دارایى :
• کلید نماد آشناى نیروهاى مسلح در این رسته است.
• خورشید جنبه زیبایى و خرمى داشته و برگرفته از آرم اصلى ناجا است.
• رسته معارف اسلامى :
• ترکیب قلم و دو مربع از نقش‏هاى معروف معمارى اسلامى است.
• آرم جمهورى اسلامى ایران بر آن تناسب علامت را نشان می‏دهد.
• رسته رایانه و سیستم :
• با توجه به اساس ‏سیستم‏هاى رایانه ‏اى از دو عدد صفر و یک استفاده شده است.
• به علت گستردگى علم ارتباطات از فرم آنالیز شده رایانه استنفاده نشده بلکه فن‏ آورى اطلاعات (IT) مورد نظر بوده است.
• رسته آگاهى :
• ذره بین مهمترین نماد اکتشافى تلقى می‏گردد.
• سیبل نشانه هدفمندى و نشانه‏ گیرى است.
• ترکیب دایره سیبل و فرم بیضى شکل چشمى را تداعى می ‏کند که تاکید بر نگاه تیز بین بر جرایم است.
• رسته دریایى :
• امواج دریا بیانگر زمینه فعالیت رسته است.
• لنگر نماد مشخص وسیله دریایى می‏باشد.
• رسته هوایى :
• نشان دو بال به علامت زمینه فعالیت رسته است.
• فرم مورد استفاده در سایر نیروهاى مسلح آنالیز شده و با سایر نشانه‏ ها هماهنگ شده است.
• رسته انتظامى :
• قاب اصلى علامت نشان (محراب) برگرفته از علامت اصلى ناجا است.
• خورشید نشانه افق و گستردگى حوزه فعالیت رسته انتظامى است (کلانتری‏ها و پاسگاه‏هاى سراسر کشور(
• نشان جمهورى اسلامى ایران در مرکز نشانگر موجودیت و بستر فعالیت رسته انتظامى است.
• ترکیب دو سلاح کمرى تداعی ‏کننده رحل و نگهدارنده اشکال روى آن است از طرفى نشانگر سلاح کاربردى پلیس انتظامى در سراسر جهان می‏باشد.

 





ارتشبد سپهبد سرلشگر سرتیپ سرتیب دوم



 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   58 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پلیس

دانلود مقاله اوحدالدین بن حسین مراغه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اوحدالدین بن حسین مراغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سر آغاز
به نام آنـکه ما را نام بخشـــید زبان را در فصاحت کام بخشـید
به نـور خود بر افروزنده ى دل بـه نــار بیــدلى سوزنده ى دل
سر هر نامه اى از نام او خوش جـهان جان ز ژس جام او هوش
درود از ما، سلام از حضرت او دمــادم بر رســول و عــترت او
ابوالقاسم، که شد عالم طفیـلش فــلک دهلیز چـاوشان خیـــلش

 

 

 

 

 

 

 


اوحدالدین بن حسین مراغه ای

 

شاعر سده هفتم و هشتم ایران است. او در مراغه زاده شد و مدتی در اصفهان مقیم بود. معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود. آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر میباشد در 670 هجری در مراغه متولد شد او از جوانی انسانی عارف و وارسته کامل بود و در علوم دینی و عرفانی بدرجه کمال رسید او تحت صافی تخلص می کرد اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند. هم در این سیاحتها بوده است که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شودو به علت انتصاب به طریقت اوحدالدین کرمانی لقب اوحدی گرفت اثر جاویدانی وی ( جام جم )مثنوی شانل پنجهزار بیت است که در 733 آنرا به نظم کشیده است سایر آثار اوحدی ( ده نامه ) ( منطق العشاق ) است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است. وفات اوحدی در سال 738 قمری در مراغه اتفاق افتاد و آرامگاه او در باغی زیبا زیارتگاه عاشقان عرفان است. اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام « جام جم » که مهمترین اثر اوست. این کتاب، یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به « حدیقة » سنـــایی نظر داشته است. و اما غزل زیر که سرودة اوحدی است علاوه بر برخورداری از زبانی گرم و پویا ، مانند غزلهای سعدی تمام زیباییهای خود را به یکباره به خواننده می بخشد.
آثار وی شامل دیوان قصاید و ترجیعات و غزلیات بالغ هشت هزار بیت ، مثنوی ده نامه ی منطق العشاق و مثنوی « جام جم » می باشد
اوحدی اصفهانی از شاعران نسبتا توانای قرن هفتم و هشتم هجری است که تاکنون تحقیق و تفحصی در خور در دیوان اشعار او صورت نگرفته است. رساله حاضر گامی است-هرچند کوچک-در جهت رفع این نقیصه که در آن ابتدا با استفاده از دیوان شاعر ، تذکره ها و کتابهای تاریخی نزدیک به عصر وی، شرح حال ، آثار ، افکار و سبک شاعری او به طور دقیق مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پس از آن کلیه دیوان او-به استثنای مثنوی جام جم-مطالعه گردیده و نکات و اشارات مهم و برجسته این دیوان به قرار زیر شرح گردیده است:1-آیات قرآن، احادیث و سخنان مشایخ.2-تلمحیات و اشارات.3-اهم کنایات و امثال و حکم.4-واژه ها و اصطلاحات عرفانی.5-واژه ها و ترکیبات دشوار..
مست امـــدم امشب کـــه ســر راه بگیـــرم یک بوسه بزور از لب آن مــاه بگیـــــــــرم
دانـــم که دهــد عقل نکو خــــواه مرا پنـــد لیکن عجب از پنـــد نکو خـــــواه بگیـــرم
تا هیچ کسم راز دل ریــش نــــــدانــــــــد این اشک روان بر رخ چـــون کاه بگیـــــــرم
هــر چند بکوشد کــه ببیگــــاه بیایـــــــــد مــــن نیــز بکوشم کــــه بنــاگاه بگیـــــرم
گر زانکه ببالای بلندش نـــرســــــــد دسـت در دست کشم زلفش و کـــوتــاه بگیــــــرم
از چاه زنخ گـــر ندهــــد آب چـــــو دزدان بــــر قافله عشـــق سر چــــاه بگیــــــــرم
با اوحدی ارحیلت روبـــــآه کنــد کـــــــس من نیستم آن شیر کــــه روبـــاه بگیـــــــرم

محل دفن اوحدی مراغه ای

 

 

 

 

 

 

 


سرانجام این شاعر گرانمایه، مردم دوست، خیرخواه، مربی و عارف دلسوخته پس از عمری تکاپوی حقیقت و سوختن و گداختن در 68 سالگی به سال 738هـ.ق. رخ در نقاب خاک کشید و آرام گرفت مزارش در میان باغ سرسبزی جنب هنرستان فنی پور رستم واقع شده‌است.
در سال ۱۳۵۲ از سوی انجمن آثار ملی ایران بنای جدیدی بر روی قبر مزبور احداث شده و سنگ مقبره قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند. در کنار مقبره اوحدی موزه اوحدی واقع گردیده‌است. این موزه به علت اینکه شهر مراغه در دوره ایلخانیان مغول مقر حکومتی و پایتخت آنان بوده‌است عنوان موزهٔ تخصصی ایلخانی را به خود اختصاص داده‌است. اشیاء موجود در این موزه شامل ظروف سفالی ، سکه، کتابت، ظروف مفروغی، شیشه که کتیبه‌های باقی مانده از رصد خانه و سنگ قبور مربوط به دوران اسلامی است.
محل دفن رکن الدین ابوالحسن مراغی مشتهر به اصفهانی و مشهور به اوحدی مراغه ای عارف و شاعر پارسی کوی نامدار صاحب مثنوی معروف جام جم در میان باغ سرسبزی جنب هنرستان پور رستم واقع شده است. صندوق خیراوحدی از سنک کبود درست شده است بر دیوار شمالی و جنوبی ان نام اوحدی و تاریخ فوت که 738 ه.ق است حک شده است. صندوق سنگی قبر وی که سه پله بالاتر از کف باغ قرار گرفته از سنگ کبود معمولی تهیه شده است و بر بالای دیواره های شمالی و جنوبی آن این عبارت عربی نقر گردیده است:
«هذا قبر المولی المعظم قُدوةُ العلما افصح الکلام و زبدة الانام الدارج الی رحمةِ الله تعالی اوحد الملة و الدین ابن الحسین الاصفهانی فی منتَصِفِ سنة ثمان و ثلثین و سبعمائة».
در وسط باغ گنبد زیبایی از بتن آرمه بجای آرامگاه قبلی احداث و سنگ مقبره قبلی به موزه آرامگاه منتقل گردیده است.

 

خلاصه ای از منطق العشاق
گرچه تحفه العشاق در مواردی از منظومه سلفش منطق العشاق تبعیت می‌نماید، لیکن موارد متفاوت با آن نیز در منظومه کم نیست. شاعر در اینجا عناوینی چون حکایت، تمامی سخن یا خلاصه سخن را حذف و گویی آنان را زاید می‌دانسته، یا محتمل است این عناوین و ابیات آنان جزو محذوفات کاتب بوده.
دیگر اینکه اوحدی روایت را به صورت نقل از کسی دیگر آورده، در حالیکه رکن‌الدین به گونه‌ای سروده که گویی از تجربیات عرفانی و عاشقانه خودش بوده است. چنین به نظر می‌رسد که واقعه در اوان جوانی خودش اتفاق افتاده و آن در نتیجه جدا ماندن از امیرزاده مذکور، امیر بهاءالدین بوده است:
مرا روزی هوای دلبـــــری بود نظر بر روی زیبا منـــــــظری بود
که از بهر رخش سرگشته بودم  ز راه عافیت بــــــــــر گشته بودم
نه صبرم بود بی رویش نه آرام گذشته کــــــارم از آغــاز و انجام
نه او آگه ز آحوال درونـــــم که دور از روی او در موج خونم ....
که از آن احساس واقعی شاعر از دور ماندن از امیر بهاء الدین مشهود است. به بیان دیگر اگر اوحدی در منطق العشاق بنا بر درخواست ممدوحی منظومه را سروده،‌ در اینجا رکن صاین تنها و تنها از سوز درون دست به سرودن این منظومه زده .به تصریح خودش زمانی فکر سرودن این منظومه به ذهنش خطور کرده که شدیداً تحت تاثیر دوری از محبوب و لذا دوستی سرودن چنین منظومه را بدو پیشنهاد نموده
شبی با من رفیقی راز می‌گفت زهر معنـــــی حدیثی بـــاز می‌گفت
حدیث عشقرا تقــریر می‌کرد وزان معنی چنین تفسیر مـــــــی‌کرد
که کــــار عاشقی بادرد باشد  همیشه روی عـــــــــاشق زرد باشد
اگر با او سخن گویی ندانــد  سخـــــــــــن جز از ره مستی نراند
گرچه تنظیم و ربط اجزاء این منظومه به نظم و قاعده منطق العشاق نیست، لکن مایه داشتن از عواطف شخصی شاعر و از آن بیشتر سلامت و روانی سخن او بیش از منظومه اوحدی بوده و جلوه خاصی بدان بخشیده. پایان سخن را بر درج غزلی از این منظومه قرار می‌دهیم که فرموده:
دلــــم زار ست و من زارم ز عشقــت  اسیـــــر رنج و بیمارم ز عشقت
علاجی کـن که رفت از دست کــــارم  دوایی کن که بیــــمارم ز عشقت
ز عشــقت نیست حاصل جز غم و درد بلی حاصل همیـن دارم ز عشقت
مرا درد دل از حد رفت لیــــــــــکن به درد دل گـــــرفتارم ز عشقت
اگر چه مــــــــــی‌کند آزار با مــــن ولــــــی هرگز نیازارم ز عشقت
مرا گفتی چرا گـــشتی گرفتـــــــــار  گــــــرفتارم، گرفتارم ز عشقت

 

سومین ده نامه که ما از آن اطلاع داریم توسط «ابن نصوح فارسی» به نظم کشیده شده وعنوانش محبت نامه بوده است. ناظم یکی از معاصران رکن‌الدین صاین مذکور در فوق بوده و نام کاملش را خواجه کمال‌الدین فضل دانسته‌اند. زادگاهش چنانکه در عنوان منظومه مشهود است فارس، لیکن در تبریز توطن داشته. نامبرده چنانکه در منابع مربوط نوشته‌اند یکی از مریدان شیخ علاء الدوله سمنانی، عارف معروف این ادوار (متوفی به سال 736 ه.) و در هنر شاعری استادش را شاعر معروف این دوران «سلمان ساوجی» دانسته‌اند.
ابن نصوح در آغاز شاعر دستگاه خواجه غیاث الدین رشیدی سابق‌الذکر بوده، یعنی همان کس که ممدوح رکن صاین چنانکه گذشت به شمار می‌رفته. لیکن بعداً به خدمت شاهان جلایری عراق عرب درآمده و مدح سلطان احمد جلایر (متوفی به سال 813 هـ.) را گفته که همین سلطان به ظاهر بیشترین حمایت را از شاعر به عمل می‌آورده. وفات ابن نصوح به سال 793 هـ . اتفاق افتاد.
آنچه مسلم است محبّت نامه تقدیم به خواجه غیاث الدین رشیدی وزیر گردیده. دولتشاه سمرقندی، صاحب تذکره الشعرا که این ده نامه را به ما شناسانده متذکر می‌شود که منظومه بسیار مورد توجه مردم و نیز اهل علم بوده است. ولی مؤلف آتشکده آذر، یعنی لطفعلی‌خان بیگلدلی بر عکس این نظر داده و ان را دور از دسترس همگان دانسته. ما نیز نظر به اینکه نسخه این ده نامه تا کنون به نظرمان نرسیده لذا قادر نیستیم قضاوتی در باب مضمون و هنر شاعری ناظم در آن بنمائیم.
چهارمین ده نامه که توسط خواجه عمادالدین فقیه سروده شده بر عکس موارد پیشین نشانی از ده نامه به معنی نامه های عاشقانه متعارف نداشته، بلکه این بار مضمون نامه‌ها خطاب به سلاطین معاصر شاعر چون امیر مبارزالدین مظفر و فرزندش شاه شجاع است. به عبارت دیگر این بار ده نامه منظوم مورد بحث مجموعه‌ایست از نامه‌های منظوم و در بحور و قالبهای شعری متفاوت که شاعر در زمانها و به مناسبهای مختلف برای وزرا و سلاطین وقت سروده و سپس بنابر قراین در اواخر عمر آنها را در مجموعه‌ای که عنوان کلی آن پنج گنج(به سبک نظامی) و یکی از گنجهایش همین ده نامه بوده جمع‌آوری و مقدمه منثوری نیز بر آن نوشته است.
قابل توضیح است که از همین شاعر و در مجموعه فوق‌الذکر منظومه دیگری به نام «محبت‌نامه» در موضوع عرفان ثبت است که در مواردی عنوان آن با ده نامه مورد بحث مشتبه شده. محبت نامه مذکور هشت فصل دارد با عناوینی چون: در بیان تعلق جوهر علوی و سفلی،‌در بیان تعلق جمادی به جمادی، در بیان تعلق جمادی با نباتی ....
قبل از بیان اشتباهی که در مورد این عمادالدین فقیه کرمانی و ابن عماد شیرازی، صاحب ده نامه بعدی توسط فهرست نویسان خارجی به عمل آمده، لازم می‌دانم اضافه نمایم که نام کامل عماد فقیه خواجه عمادالدین علی فقیه کرمانی بوده است. در مثنوی صفانامه، شاعر خود شرحی از احوالاتش آورده و گوید که زادگاهش کرمان، ‌پدرش از محرمان شیخ نظام‌الدین محمودعارف و او خود از شاگردان قطب الاقطاب زین الدین عبدالسلام کامویی(صوفی مشهوراین زمان) بوده است.ازقراین پدرشاعردستگاه ارشادوتکیه صوفیانه داشته بدین ترتیب که شیخ نظام الدین محمود به سال 705 هـ . وفات یافته و به فاصله هفت روز مریدش، یعنی پدر شاعر نیز در گذشته و شاعر تصریح می‌کند که با صغر سن ناگزیر به جای پدر بر مسند شیخی خانقاه نشسته است.
هفتصد و پنج ز هجرت چو رفت وز صفر از روز همانا که هفت
منزل او روضة فــــردوس گشت نامة شادی دلــــــم برنوشت
تکیه به فرزند و برادر گـــذاشت آه، چو فرزند گرامیش داشت
محرم خاصش پـــــدر این گـدا رفت همــــان هفته زدار فنـا
بندة بی تو شه در این گوشه ماند کشته درودند همین خوشه ماند...
اما آغاز ده نامه عماد الدین فقیه چون دیگر ده نامه‌ها با ستایش خداوند است
به نام آنکه معجز نـامه اوست حروف کائنات از خامة اوست
محقق شد که بی‌نامش ز خامه نمی‌آید برون فرخنده نـــــامه
تعالی الله حکیم حکمت آموز  که در لعلی نهد در شب افروز...
سپس در سبب تألیف کتاب گوید:
چنین گوید فقیر خستـــه خــاطر مشوش باطــــن شوریـــده ظاهر
که در بـــــاب بیان اهـــل معنـی سرافـرازان ملـــک نکته دانـــی
که گوی دانش از اقـــران ربودند دراین میدان یــــد بیضا نمــودند
به دیوان در یکی ده نــــامه دارند که از وی گـــــرمی هنگامه دارند
که باید ز در قم ده نامــــــه‌ای را  ز نو اصلاح کـــــردن خامه‌ای را
گرایشان جمله بر یک وزن گفتند جواهر هم سَره هم سنگ سفتند
تو طرزی نو برون آور ز خاطـــر  که گردد صورتش نقش ضمایر
اگر هر نامه در وزنی دهد دست  بر ارباب معـانی رخصتی هست ...
لازم به توضیح است از ده نامه موصوف عماد فقیه سه نامه خطاب به شاه شجاع، یعنی جلال الدین ابوالفوارس حاکم فارس و شیراز مظفری است. چنانکه شاعر در الطاف او گفته:
مرا لطفش ز خاک راه بـــــرداشت کـز آب چشـــم گریانم خبر داشت
همان لطف از کرم با جان من کرد که باران بهاری با چمــــــــن کرد
مرفه خاطرم اکنون و خــــــــّرم  ندارد آشنایی با دلــــــــــم غم ...
دیگر نامه‌ها خطاباتی است به امیر مبارز الدین مظفری پدر شاه شجاع، ‌غیاث الدین محمد وزیروخواجه قوام الدین صاحب عیارممدوح خواجه حافظ
گرچه خود سراینده، چنانکه گذشت، معترف است که شیوه ده نامه او با دیگر منظومه‌های مشابه از حیث قالب شعری و مضمون متفاوت است،مضافاً به اینکه این ده نامه به اعتراف گوینده به گونه ای سفارشی وکمترازمکنونات ذهنی شاعرنشان دارد.وسرانجام اینکه برخلاف دیگرده نامه هاخطابات ومجادلاتی است باشاهان وقت، معهذا دیده می‌شود که چون ده نامه‌های پیشین در بین مثنویهایش قطعات غزلیات لطیفی هم ثبت است:
کسی با بیدلان خواری نکرد دست  عزیزان را جگر خواری نکرده است
دل صاحبدلان را صید کــــــردن  نداند هر که دلــــداری نکرده است
چه داند سرّ ســـــــودای زلیـخا که یوسـف را خریداری نکرده است
دلا پیوسته در دور طلب بــــاش که عاشــق جز طلبکاری نکرد است
* * * *
تمامی سخن
دگـر نوبت، چو باد نوبهــاری به عاشـق برد بوی دوســـتداری
به هوش آمد، بنالید از خطابش نوشت این چند بین اندر جوابش

 

توضیح یک اشتباه
چنانکه گذشت در بعضی فهارس فهرست‌نویسان آثار خطی خارجی بین این عمادالدین فقیه کرمانی و ابن‌عماد شیرازی که شرح ده نامه‌اش می‌آیدغلط نموده‌اند.این غلط بیشترازجانب فهرست نویسان روسی به عمل آمده که به دلایلی نامعلوم نسخه های متعدد ازآثارابن عمادفقیه درآن دریافت وبه ظاهرچون ازابن عمادشیرازی منظورچیزی به نظرشان نرسیده بوده این دوراباهم خلط نموده اند.
نگارنده نمونه کامل این مطلب را در فهرست نگاری متأخر یکی از فهرست نویسان روسی موسوم به «اولگ.اف.اکی موشکین،‌ پرفسور و سرپرست بخش شرقی انستیتو مطالعات شرقی آکادمی علوم روسیه ملاحظه نمود. عنوان نوشته ایشان :"توضیحات در باب شرح حال عمادالدین فقیه کرمانی و کلیاتش. موجود در مجموعه کتابخانه ملی روسیه سن پطرزبورگ»می باشد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اوحدالدین بن حسین مراغه

دانلود مقاله پمپ هیدرولیک

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله پمپ هیدرولیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

با توجه به نفوذ روز افزون سیستم های هیدرولیکی در صنایع مختلف وجود پمپ هایی با توان و فشار های مختلف بیش از پیش مورد نیاز است . پمپ به عنوان قلب سیستم هیدرولیک انرژی مکانیکی را که توسط موتورهای الکتریکی، احتراق داخلی و ... تامین می گردد به انرژی هیدرولیکی تبدیل می کند. در واقع پمپ در یک سیکل هیدرولیکی یا نیوماتیکی انرژی سیال را افزایش می دهد تا در مکان مورد نیاز این انرژی افزوده به کار مطلوب تبدیل گردد.
فشار اتمسفر در اثر خلا نسبی بوجود آمده به خاطر عملکرد اجزای مکانیکی پمپ ، سیال را مجبور به حرکت به سمت مجرای ورودی آن نموده تا توسط پمپ به سایر قسمت های مدار هیدرولیک رانده شود.
حجم روغن پر فشار تحویل داده شده به مدار هیدرولیکی بستگی به ظرفیت پمپ و در نتیجه به حجم جابه جا شده سیال در هر دور و تعداد دور پمپ دارد. ظرفیت پمپ با واحد گالن در دقیقه یا لیتر بر دقیقه بیان می شود.
نکته قابل توجه در در مکش سیال ارتفاع عمودی مجاز پمپ نسبت به سطح آزاد سیال می باشد ، در مورد روغن این ارتفاع نباید بیش از 10 متر باشد زیرا بر اثر بوجود آمدن خلا نسبی اگر ارتفاع بیش از 10 متر باشد روغن جوش آمده و بجای روغن مایع ، بخار روغن وارد پمپ شده و در کار سیکل اختلال بوجود خواهد آورد . اما در مورد ارتفاع خروجی پمپ هیچ محدودیتی وجود ندارد و تنها توان پمپ است که می تواند آن رامعین کند.
پمپ ها در صنعت هیدرولیک به دو دسته کلی تقسیم می شوند :
1- پمپ ها با جا به جایی غیر مثبت ( پمپ های دینامیکی)
2- پمپ های با جابه جایی مثبت
پمپ ها با جا به جایی غیر مثبت : توانایی مقاومت در فشار های بالا را ندارند و به ندرت در صنعت هیدرولیک مورد استفاده قرار می گیرند و معمولا به عنوان انتقال اولیه سیال از نقطه ای به نقطه دیگر بکار گرفته می شوند. بطور کلی این پمپ ها برای سیستم های فشار پایین و جریان بالا که حداکثر ظرفیت فشاری آنها به 250psi تا3000si محدود می گردد مناسب است. پمپ های گریز از مرکز (سانتریفوژ) و محوری نمونه کاربردی پمپ های با جابجایی غیر مثبت می باشد.


پمپ های با جابجایی مثبت : در این پمپ ها به ازای هر دور چرخش محور مقدار معینی از سیال به سمت خروجی فرستاده می شود و توانایی غلبه بر فشار خروجی و اصطکاک را دارد . این پمپ ها مزیت های بسیاری نسبت به پمپ های با جابه جایی غیر مثبت دارند مانند مانند ابعاد کوچکتر ، بازده حجمی بالا ، انعطاف پذیری مناسب و توانایی کار در فشار های بالا ( حتی بیشتر از psi)
پمپ ها با جابه جایی مثبت از نظر ساختمان :
1- پمپ های دنده ای
2 - پمپ های پره ای
3- پمپ های پیستونی
پمپ ها با جابه جایی مثبت از نظر میزان جابه جایی :
1- پمپ ها با جا به جایی ثابت
2- پمپ های با جابه جایی متغییر
در یک پمپ با جابه جایی ثابت (Fixed Displacement) میزان سیال پمپ شده به ازای هر یک دور چرخش محور ثابت است در صورتیکه در پمپ های با جابه جایی متغیر (Variable Displacement) مقدار فوق بواسطه تغییر در ارتباط بین اجزاء پمپ قابل کم یا زیاد کردن است. به این پمپ ها ، پمپ ها ی دبی متغیر نیز می گویند.
باید بدانیم که پمپ ها ایجاد فشار نمی کنند بلکه تولید جریان می نمایند. در واقع در یک سیستم هیدرولیک فشار بیانگر میزان مقاومت در مقابل خروجی پمپ است اگر خروجی در فشار یک اتمسفر باشد به هیچ وجه فشار خروجی پمپ بیش از یک اتمسفر نخواهد شد .همچنین اگر خروجی در فشار 100 اتمسفر باشد برای به جریان افتادن سیال فشاری معادل 100 اتمسفر در سیال بوجود می آید.
پمپ های دنده ای Gear Pump
این پمپ ها به دلیل طراحی آسان ، هزینه ساخت پایین و جثه کوچک و جمع و جور در صنعت کاربرد زیادی پیدا کرده اند . ولی از معایب این پمپ ها می توان به کاهش بازده آنها در اثر فرسایش قطعات به دلیل اصطکاک و خوردگی و در نتیجه نشت روغن در قسمت های داخلی آن اشاره کرد. این افت فشار بیشتر در نواحی بین دنده ها و پوسته و بین دنده ها قابل مشاهده است.
پمپ ها ی دنده ای :
1- دنده خارجی External Gear Pumps
2– دنده داخلی Internal Gear Pumps
3- گوشواره ای Lobe Pumps
4- پیچی Screw Pumps
5- ژیروتور Gerotor Pumps
1- دنده خارجی External Gear Pumps
در این پمپ ها یکی از چرخ دنده ها به محرک متصل بوده و چرخ دنده دیگر هرزگرد می باشد. با چرخش محور محرک و دور شدن دنده های چرخ دنده ها از هم با ایجاد خلاء نسبی روغن به فضای بین چرخ دنده ها و پوسته کشیده شده و به سمت خروجی رانده می شود.
لقی بین پوسته و دنده ها در اینگونه پمپ ها حدود ( (0.025 mm می باشد.


افت داخلی جریان به خاطر نشست روغن در فضای موجود بین پوسته و چرخ دنده است که لغزش پمپ (Volumetric efficiency ) نام دارد.
با توجه به دور های بالای پمپ که تا rpm 2700 می رسد پمپاژ بسیار سریع انجام می شود، این مقدار در پمپ ها ی دنده ای با جابه جایی متغییر می تواند از 750 rpm تا 1750 rpm متغییر باشد. پمپ ها ی دنده ای برای فشارهای تا (کیلوگرم بر سانتی متر مربع200 ) 3000 psi طراحی شده اند که البته اندازه متداول آن 1000 psi است.
2– دنده داخلی Internal Gear Pumps
این پمپ ها بیشتر به منظور روغنکاری و تغذیه در فشار های کمتر از 1000 psi استفاده می شود ولی در انواع چند مرحله ای دسترسی به محدوده ی فشاری در حدود 4000 psi نیز امکان پذیر است. کاهش بازدهی در اثر سایش در پمپ های دنده ای داخلی بیشتر از پمپ های دنده ای خارجی است.

 

3- پمپ های گوشواره ای Lobe Pumps
این پمپ ها از خانواده پمپ های دنده ای هستند که آرامتر و بی صداتر از دیگر پمپ های این خانواده عمل می نماید زیرا هر دو دنده آن دارای محرک خارجی بوده و دنده ها با یکدیگر درگیر نمی شوند. اما به خاطر داشتن دندانه های کمتر خروجی ضربان بیشتری دارد ولی جابه جایی حجمی بیشتری نسبت به سایر پمپ های دنده ای خواهد داشت.



4- پمپ های پیچی Screw Pumps
پمپ پیچی یک پمپ دنده ای با جابه جایی مثبت و جریان محوری بوده که در اثر درگیری سه پیچ دقیق (سنگ خورده) درون محفظه آب بندی شده جریانی کاملا آرام ، بدون ضربان و با بازده بالا تولید می کند. دو روتور هرزگرد به عنوان آب بندهای دوار عمل نموده و باعث رانده شدن سیال در جهت مناسب می شوند.حرکت آرام بدون صدا و ارتعاش ، قابلیت کا با انواع سیال ، حداقل نیاز به روغنکاری ، قابلیت پمپاژ امولسیون آب ، روغن و عدم ایجاد اغتشاش زیاد در خروجی از مزایای جالب این پمپ می باشد.
5- پمپ های ژیروتور Gerotor Pumps
عملکرد این پمپها شبیه پمپ های چرخ دنده داخلی است. در این پمپ ها عضو ژیروتور توسط محرک خارجی به حرکت در می آید و موجب چرخیدن روتور چرخ دندهای درگیر با خود می شود.
در نتیجه این مکانیزم درگیری ، آب بندی بین نواحی پمپاژ تامین می گردد. عضو ژیروتور دارای یک چرخ دندانه کمتر از روتور چرخ دنده داخلی می باشد.
حجم دندانه کاسته شده ضرب در تعداد چرخ دندانه چرخ دنده محرک ، حجم سیال پمپ شده به ازای هر دور چرخش محور را مشخص می نماید.

 

پمپ های پره ای :
به طور کلی پمپ های پره ای به عنوان پمپ های فشار متوسط در صنایع مورد استفاده قرار می گیرند. سرعت آنها معمولا از 1200 rpm تا 1750 rpm بوده و در مواقع خاص تا 2400 rpm نیز میرسد. بازده حجمی این پمپ ها 85% تا 90% است اما بازده کلی آنها به دلیل نشت های موجود در اطراف روتور پایین است ( حدود 75% تا 80% ). عمدتا این پمپها آرام و بی سر و صدا کار می کنند ، از مزایای جالب این پمپ ها این است که در صورت بروز اشکال در ساختمان پمپ بدون جدا کردن لوله های ورودی و خروجی قابل تعمیر است.
فضای بین روتور و رینگ بادامکی در در نیم دور اول چرخش محور ، افزیش یافته و انبساط حجمی حاصله باعث کاهش فشار و ایجاد مکش می گردد، در نتیجه سیال به طرف مجرای ورودی پمپ جریان می یابد. در نیم دور دوم با کم شدن فضای بین پره ها سیال که در این فضاها قرار دارد با فشار به سمت خروجی رانده می شود. همانطور که در شکل می بینید جریان بوجود آمده به میزان خروج از مرکز(فاصله دو مرکز) محور نسبت به روتور پمپ بستگی دارد و اگر این فاصله به صفر برسد دیگر در خروجی جریانی نخواهیم داشت.

پمپ های پره ای که قابلیت تنظیم خروج از مرکز را دارند می توانند دبی های حجمی متفاوتی را به سیستم تزریق کنند به این پمپ ها ، جابه جایی متغییر می گویند. به خاطر وجود خروج از مرکز محور از روتور(عدم تقارن) بار جانبی وارد بر یاتاقان ها افزایش می یابد و در فشار های بالا ایجاد مشکل می کند.
برای رفع این مشکل از پمپ های پره ای متقارن (بالانس) استفاده می کنند. شکل بیضوی پوسته در این پمپ ها باعث می شود که مجاری ورودی و خروجی نظیر به نظیر رو به روی هم قرار گیرند و تعادل هیدرولیکی برقرار گردد. با این ترفند بار جانبی وارد بر یاتاقان ها کاهش یافته اما عدم قابلیت تغییر در جابه جایی از معایب این پمپ ها به شمار می آید .( چون خروج از مرکز وجود نخواهد داشت)

حداکثر فشار قابل دستیابی در پمپ های پره ای حدود 3000 psi است.
پمپ های پیستونی
پمپ های پیستونی با دارا بودن بیشترین نسبت توان به وزن، از گرانترین پمپ ها هستند و در صورت آب بندی دقیق پیستون ها می تواند بالا ترین بازدهی را داشته باشند. معمولا جریان در این پمپ ها بدون ضربان بوده و به دلیل عدم وارد آمدن بار جانبی به پیستونها دارای عمر طولانی می باشند، اما به خاطر ساختار پیچیده تعمیر آن مشکل است.
از نظر طراحی پمپ های پیستونی به دو دسته شعاعی و محوری تقسیم می شوند.
پمپ های پیستونی محوری با محور خمیده (Axial piston pumps(bent-axis type)) :
در این پمپ ها خط مرکزی بلوک سیلندر نسبت به خط مرکزی محور محرک در موقعیت زاویه ای مشخصی قرار دارد میله پیستون توسط اتصالات کروی (Ball & socket joints)به فلنج محور محرک متصل هستند به طوری که تغییر فاصله بین فلنج محرک و بلوک سیلندر باعث حرکت رفت و برگشت پیستون ها در سیلندر می شود. یک اتصال یونیورسال ( Universal link) بلوک سیلندر را به محور محرک متصل می کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پمپ هیدرولیک

دانلودمقاله اخلاق پیامبر اعظم و ازدواج

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله اخلاق پیامبر اعظم و ازدواج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


اخلاق پیامبر اعظم و ازدواج

 

چکیده : در این مقاله مطالبی در مورد نظرات و سخنان پیامبر اعظم در مورد ازدواج خواهم خواند که در چندین بخش مختلف جمع آوری و تفکیک شده است.
ابتدا و در شروع کار مطالبی را در تشویق و ترغیب جوان به ازدواج خواهید خواند و فواید ازدواج نیز در آن ذکر شده است و در ادامه به بحث ازدواج می پردازیم و موارد لازم یک همسر خوب و مواردی که در امر لازم است رعایت شود خواهید خواند .
بعد از اقدام به این امر فرخنده باید به حفظ آن پرداخت زیرا به دست آوردن امری شاید آسان باشد اما حفظ آن مشکل است . که در این مقادیر با توصیه های پیامبر (ص) در دوام ازدواح آشنا می شویم و در ادامه مواردی در مورد حقوق و وظایف زن در ازدواج ذکر شده است .
در آخر مقاله هم روزنه ای تاریخی در ازدواج های پیامبر باز شده است و از نظر تاریخی نیز به این مسائل پرداخته شده است .

 

 

 

 

 


1) مقدمه:
در آغاز کلام می خواهم از کسی صحبت کنم که در تعریفش ظرف مکان وزمان نمی گنجد، همانطور که در حیث آمده است که اگر نور محمد (ص) نبود آسمان و زمین را نمی آفریدم. همانطور که می دانید زمین با آن همه وسعت و پهناوریش تمام برکات و سرمایه های موجود در بدن دارد بالا سر آن آسمان وجود دارد که اگر آسمان و خوردشید با آن نور عالم تاب نباشد حتماً هیچ موجود زنده ای در کره خاکی قادر به اقدام زندگی نمی باشد. کسی که خدا درباره اش چنین لطف کرده باشدو در سوره اسراء آمده که پیامبر(ص) در شب معراج به عرش فرا می خواند که حتی با وسیله پیشرفته امروزه و یا صد سال دیگر امکان پذیر نباشد. چه باید گفت، به قول شاعر اگر آب دریا نتوان کشید- به قدر تشنگی باید چشید من هم در حد بضاعت قلمم چند سطری را در مورد اشرف مخلوقات به رشته تحریر در می آورم. شاید بتوانم قطره ای از دریای بی کران را توصیف کرده باشد.
همانطورکه میدانید پیامر اکرم(ص) الگو و نمونه بشریت در تمام صفات می باشد چه در خانواده و یا در مورد ازدواج. در مورد خانواده خیلی سفارش های فراوان دارد که اگر به تمام سفارشات وی عمل شود افرادش سعادت مند می شوند و حتی در مرد ازدواج نیز توصیه ها و سفارشات فراوان دارد که جوانان و خانواده ها گرامی اگر به کار ببندند شاید هیچ گونه مشکلی در راه جوانان وجود نداشته باشد. ولی متأسفانه در عصر ما بعضی مسائل را تحریف کرده اند.
سپاس خدای را که تیر های اندیشه درباره شگفتی های آفرینش اوبه جایی نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدایع نخستینش جز آنکه سرگردان و متحیر بماند، راه به جایی نبرد، در صورتی که همواره نعمتهای لطیف اوبرای جهانیان یکی پس از دیگری، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زیبایش آن است که از آب بشری را آفرید و او را وابسته و خویشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط کرد تا بدان وسیله نا خواسته وادار به تولید مثل شوند واز این راه به حکم جبر و بدون اختیار نسلشان باقی بماند؛ وانگهی مسئله انساب را مهم شمرده و به آن اجر نهاده است و بدان وسیله زنا را حرام داشته و به خاطر منع وجلوگیری از آن این عمل را سخت زشت شمرده و ارتکاب آن را هرزگی و کار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت کرده و به صورت امری مستحب و فرمانی الهی بر آن تشویق کرده است.
پاک ومنزه است خداوندی که مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسیله آنان را محکوم به مرگ و در هم شکستگی کرده و از طرفی بذر نطفه ها در زمین رحم ها پراکنده ساخته و افراد جدیدی از آن به وجود آورده و آن را وسیله جبران مرگ قرار داده است، تا آنان را آگاه کند که دریای مقدرات او از لحاظ سود و زیان، خیر و شر، دشوار و آسان، پیچیده و گسترده، برای جهانیان فیض بخش است. و درود بر محمد(ص) که برای بیم و امید دادن برانگیخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودی که حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن بر نیایند وسلامی فراوان بر ایشان باد!
باری، براستی که ازدواج پشتوانه دین و خوار کننده شیاطین و در مقابل دشمن خدا دژ استواری است و وسیله زیاد شدن افرادی است که سرور انبیاء(ص) بدان وسیله بر دیگر پیامبران مباهات می کند.بنابر این چقدر بجاست که وسایل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ کنند. از این رو باید اهداف و نیازمندی های آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضیل داد وآن مقدار از احکام نکاح را که دارای اهمیت است در پنج بخش بیان می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


با توجه به اختلاف نظرها درباره ازدواج حقیقت روشن نخواهد شد، مگر اینکه نخست اخبار و آثاری را که در تشویق ازدواج و یا منع از ازدواج رسیده، بیان کنیم وسپس فواید و پیامدهای ناهنجار آن را توضیح دهیم تا فضیلت ازدواج و یا ترک ازدواج درباره کسی که از آفات آن در امان است و یا در امان نیست روشن شود.
ترغیب به ازدواج:
اما از آیات؛ خدای متعال فرموده است: ﴿و انکهوا الایامی منکم﴾(۱) که امر به ازدواج می فرماید، و نیز فرموده است:﴿فلاتعضلوا هن ان ینکحن ازواجهن،﴾(۲) که از ازدواج نکردن نهی می کند؛ ونیز در وصف و ثنای پیامبران می فرماید: ﴿و لقد ارسلنارسلاً من قبلک و جعلنا لهماازواجاو ذرِیه،﴾(٣) که در معرض منت گذاری و اظهار فضل چنان فرموده است.
رسول اکرم(ص) می فرماید:(نکاح سنت من است، هر که سنت مرا دوست دارد پس باید به روش من رفتار کند.) (٤)
و نیز فرمود:
(ازدواج کنید تا افزون شوید که من روز قیامت به جمعیت شما افتخار می کنم حتی به جنینی که سقط شده است.)(٥)
و فرمود: (هرکه از سنت من اعراض کند، از من نیست، براستی که نکاح سنت من است وهر که مرا دوست دارد باید به سنت من عمل کند)
و نیز فرمود: (هر که از ترس فقر و عائله منده ازدواج را ترک کند از ما نیست.)(6)
آن حضرت فرمود: (هر که از شما توان مالی دارد،باید ازدواج کند که ازدواج برای فروهشتن چشم و حفظ ناموس بهتر است و هر که توان مالی ندارد باید روزه بگیرد که روزه داری مانع شهوت است. )(7) این حدیث شریف دلیل بر آن است که علت ترغیب به ازدواج همان بیم از فساد در چشم و شهوت است.
در این حدیث روزه را باعث (رجاء) دانسته است. رجاء عبارتست از کوبیدن خصیتین جوان نر به منظور از بین بردن نری اوست، بنابر این به طور استعاره برای ناتوانی از آمیزش- به وسیله روزه داری- آورده شده است.
پیامبر(ص) فرمود:
(هر گاه کسی که دین و امانتداری اش مورد رضایت شما بود به خواستگاری آمد، با ازدواج با وی موافقت کنید و اگر نکنید روی زمین فتنه و فساد فراوان خواهد شد.)(8) واین حدیث شریف نیز علت و دلیلی برای تشویق و ترغیب به ازدواج به دلیل بیم از فساد است.
و نیز فرمود: (هر که برای رضای خدا ازدواج کند وبرای خدا امکانات ازدواج شخصی را فراهم آورد، استحقاق ولایت الهیه را پیدا می کند.)(9)
و آن بزرگوار فرمود: (هر کس ازدواج کند، در حقیقت بخشی از دینش را تأمین کرده است.بنابراین نسبت به بخش دیگر آن باید از خدا بترسد.) (10)
از طریق خاصه نیز روایتی در کافی با اسناد خود از امام صادق (ع)، به نقل از پدرانش(ع) نقل شده که آن حضرت می گوید : ( رسول خدا(ص) فرمود: تزویج کنید و به همسری در آورید! بدانید که از بهره مندی و خوشبختی انسان، ازدواج کردن ودادن هزینه دامادی است، وهیچ چیزی نزد خدای عز وجل محبوب ترا ز خانه ای نیست که در اسلام به وسیله ازدواج آباد شود.) و هیچ چیزی در نزد خدای عز وجل مبغوض ترازخانه ای نیست که در اسلام به وسیله جدایی- یعنی طلاق- ویران گردد. سپس امام صادق (ع) فرمود: (خدای متعال درباره طلاق تأکید فرموده و خشم خود را نسبت به زن و مرد چندین بار بیان کرده است. )(11)
و نیزبه اسناد خود از آن بزرگوار نقل کرده است: (دو رکعت نمازی را که شخص ازدواج کرده به جا آورد بهتر از هفتاد رکعتی است که فرد مجرد به جا آورد.)(12)
رسول خدا(ص) فرموده: ( تاهل اختیار کنید که روزی تان بیشتر می شود.)
آورده اند که در امتهای سلف عابدی بود که در عبادت سرآمد همه مردم زمان خود بود به پیامبر آن روزگار گفتند که این عابد چقدر خوب عبادت می کند! پیامبر گفت: خوب مردی است اگر یک سنت را ترک می کرد! وقتی که عابد این سخن را شنید، بسیار غمگین شد و حضور آن پیامبر رسید و سؤال کرد: آن سنت چیست؟ پیامبر فرمود: تو ازدواج را ترک کرده ای. گفت: من آن را حرام نمی دانم بلکه تهی دستم و خودم نان خور مردمم. پیامبر گفت: من دخترم را به همسری تو در می آورم و سرانجام پیامبر دخترش را به وی تزویج کرد. بنابراین ازدواج سنتی است استوار و یکی از خصایل انبیا است. مردی به ابراهیم بن ادهم گفت: خوشا به حال تو که به دلیل نداشتن همسر به عبادت مشغولی! گفت: یک طپش قلب تو به دلیل عیالمندی بالا تر از تمام عبادات من است.
رسول اکرم(ص) فرموده است: (بهترین مردم پس از سال دویست، شخص سبک بار کم ثروتی است که زن و فرزند دارد.)
و چند حدیث دیگر: (بدترین شما کسانی هستند که مجردند و بدترین و پست ترین مردگان شما کسانی هستند که مجرد بودند.) (نهج الفصاحه۱۸۰٥)
( به وسیله ازدواج روزی بیابید.) (نهج الفصاحه٤۸۱)
(زن بگیرید که زنان آورنده مال و توانگری هستند.) (نهج الفصاحه٤۸۱)
خلاصه آنکه از کسی درباره اعراض از نکاح به طور مطلق روایتی نقل شده است مگر اینکه به شرطی مقید گردیده است؛ اما در مورد تشویق به ازدواج هم به گونه مطلق و هم مقرون به شرط، روایاتی آمده است. بنابراین با نقل موارد خاص آفات و فواید نکاح، پرده ابهام را برطرف می سازیم.

 

 

 

 

 

 

 



اما عقد و ارکان و شرایط آن که باید مراعات شوند تا عقد،صحیح باشد و باعث حلیت گردد چهار تاست:
البته ارکان و شرایط لازم سه تاست، زیرا حضور دو شاهد از نظر ما- هرچند مستحب است شرط لازم نیست، آری در عقد منقطع ذکر مهر و تعیین مدت شرط لازم است. در روایت صحیح از امام صادق(ع) آمده است که فرمود: (( عقد موقت ممکن نیست مگر با دو چیز: مدت معین و اجرت معین.)) (13)
(( شرط اول اجازه ولی است، اگر ولی نبود، باید سلطان اجازه دهد.))
(( شرط دوم، رضایت زن است، اگر زن غیر دوشیزه بالغی باشد ویا دوشیزه بالغ باشد اما کسی غیر از پدر و جد او را به شوهر دهد.))
احتیاط آن است که هر چند پدر ویا جد او را به شوهر داده باشند، رضایت آن را کسب کنند.
((شرط سوم، ایجاب و قبول است بدون آنکه بین این دو لفظ فاصله شود، با لفظ انکاح یا تزویج و یا کلمه ای که معنای مخصوص آنها را بدهد به هر زبانی که باشد از طرف دو شخص مکلف که هیچ کدام زن نباشند، چه طرف عقد زوج یا ولی و یا وکیل انها باشد. ))
از نظر ما - شیعه- اجرا کننده صیغه عقد، زن باشد مانعی ندارد.
آداب ازدواج پیشنهاد و خواستگاری توسط ولی قبل از هر چیز انجام می گیرد اگر زن عده باشد باید پس از پایان عده باشد نه در حال عده همچنین در حالی که دیگری خواستگاری کرده نماید خواستگاری کند زیرا از این کار نهی شده است .
از جمله اداب ازدواج خواندن خطبه پیش از نکاح و ضمیمه کردن حمد الهی به ایجاب و قبول است ، به این ترتیب که تزویج کننده می گوید: سپس خدای را و درود ب رسول خدا (ص) است ،فلان دختر را بر صداق معین به همسری تو در می آورم آنگاه همسر می گوید: سپاس خدای را و درود بر رسول خدا (ص) همسری او را با این صداق قبول کردم .
زن صالح ودیندار باشد. این مسئله مهمی است و لازم است به آن توجه شود، زیرا اگر زن در خویشتن داری و حفظ عفت خود، دینداری اش سست باشد، همسرش را به چیزی نشمارد واو را در بین مردم رو سیاه کند ودل او را با نخوت خود نگران کند و زندکی را بر او تیره گرداند. با این حال اگر شوهر، راه حمیت وغیرت پیش گیرد، باید همیشه و گرفتاری و اندوه به سر برد و اگر بی تفاوت باشد نسبت به دین و ناموسش سهل انگار است وبه کم حمیتی و بی غیرتی متهم خواهد شد. اگر زن علاوه بر ناشایستگی زیبا هم باشد، گرفتاری بیشتر و سخت تر خواهد شد، زیرا برای شوهر جدا شدن از او دشوار می شود و نمی تواند از او دل بکند و نمی تواند خطری که او را تهدید می کند تحمل کند.آنچه که زنی از دیگر همنوعان خود متمایز می دارد دینداری اوست .
پیامبر (ص) بیشتر بر ازدواج با زن دین دار تأکید می کند و می فرماید: (( با زن، به خاطر مال، جمال فامیل و دینش ازدواج می کنند تو فقط با دیندار ازدواج کن.))(14)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اخلاق پیامبر اعظم و ازدواج

دانلودمقاله خدا در قرآن‏

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله خدا در قرآن‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


براساس بیان و هدایت قرآن، خدا نه وجود است نه موجود، بلکه‏حقّ "قیوم" است.وجود اگر چه نامى مقدّس از نامهاى نیک خداوند است و اگرچه‏نورى است که حقایق هستى را آشکار مى‏سازد و اگرچه با موجودات تفاوت دارد ولى به رغم همه این امور نمى‏توان‏آن را خدا دانست و نمى‏توان خدا را وجود دانست -پاک و مبراست‏پروردگار از این که چنین باشد- بلکه "وجود"، مخلوقى از"مخلوقات" خداست و هرگونه که بخواهد در آن تصرّف مى‏کند و آن‏را به پدیده‏اى مى‏بخشد و در نتیجه آن پدیده آشکار شده و آفرینش‏مى‏یابد.نزدیکترین وسیله براى شناخت آن که وجود، مخلوق است‏تصرّف در آن مى‏باشد و این که یک بار به چیزى داده مى‏شود و سپس‏از آن ستانده مى‏شود، پس "وجود" هم "حقیقتى" است که مالک آن‏یعنى خداوند قادر آن را تدبیر مى‏کند.
موجودات نیز خدا نیستند، بلکه ستاره و درخت در برابر خداسجده مى‏کنند و خورشید و ماه به تدبیر خدا جریان دارند و زمین‏تسلیم امر اوست، ساده‏ترین دلیل آن نشانه‏هاى آشکار ضعف‏پدیده‏هاست که هرگز نمى‏توانند خداوند قادر باشند -پاک و منزّه‏است خدا از این که چنین باشد.این اصل فلسفى که وجود را به ممکن و واجب تقسیم مى‏کندووجود ممکن را "مخلوق" و وجود واجب را "خالق" مى‏پندارد درقرآن اصلاً مردود است، زیرا خدا نه وجود است و نه مخلوق به‏وجود. بلکه وجود، نورى است در اختیار خدا و بخشیده شده به‏مخلوقات، پس چگونه ممکن است خداوند و آفریده‏ها در یک‏اساس مشترک باشند و آن را وجود بنامیم و حال آن که سه اساس‏وجود دارد: خدا، وجود و آفریده‏ها.این "اصل صوفیانه" که خدا را "ذات موجودات" مى‏پندارد و نیزاین "اصل مادى" که پدیده‏ها را "ذاتاً مسلّط" برخود مى‏داندوبنابراین همین پدیده‏ها، خود خدایند و بس، همگى اصولى‏مردودند. زیرا خداوند والاتر، بالاتر و بزرگتر از مخلوقات‏وآفریده‏هاى خود است، نه او مخلوقات و نه مخلوقات، او هست‏ومیان او و مخلوقاتش تباین است و اشتراکى نیست، مگر در الفاظى‏که در حدود امکانات آفریده‏ها وضع شده است. میان خدا ومخلوقات تباین مطلق است پس هر آنچه در مخلوقات جایز باشددرباره خداوند محال است و بر عکس.
با وجود چنین تباینى روشن مى‏شود که نمى‏توان خدا را تعریف‏کرد و صفاتش را مکشوف ساخت، زیرا ما در فضاى مخلوقات‏زندگى مى‏کنیم و با صفتى آشنایى نداریم، مگر به قدرى که در یکى ازمخلوقات وجود داشته باشد مثلاً صفت قدرت را در انسان، درموج، در طوفان، در برق و اتم مى‏شناسیم و اگرچه صحیح است که‏در تمامى اینها صفت قدرت وجود دارد. لکن بر حسب شناخت ماتماماً در مخلوقات موجودند و بنا به طبیعت تباین میان خالق‏ومخلوق نمى‏توانیم آنها را با خدا قیاس کنیم و به همین ترتیب است‏صفت علم و حکومت و... ولى با این وجود مى‏توانیم از طریق‏شناخت صفات مخلوقات نظیر علم و قدرت و حکومت به وجودهمین صفات در آفریدگار به نحو بالاتر و والاتر پى ببریم، آفریدگارى‏که این صفات را در مخلوقات به امانت گذاشته است، ما گاه این اموروالاتر و بزرگتر از صفات مخلوقات را قدرت نامحدود و علم کامل‏وحکومت جاودانه مى‏خوانیم، ولى مفهوم این نامگذارى ایجادپیوند میان قدرت مخلوق و قدرت خالق نیست تا به گونه‏اى واحد درآیند چنانچه ایجاد پیوند میان علم مخلوق و علم خالق و خواست‏مخلوق و خواست خالق ونظایر آن نیست، زیرا هیچ رابطه‏اى میان‏خالق و مخلوق نیست جز رابطه تقابل واکنش شدید که از انعکاسى‏شدید حاصل مى‏شود، بلکه مى‏خواهیم با این نامگذارى پیوند میان‏لفظ را بر قرار سازیم تا مفهوم آن امر والاتر را که براى خالق ثابت است‏اشاره گونه دریابیم.
از همین رو اثبات هر صفتى براى خدا تنها اشاره‏اى است -درمحدوده فهمى که از آن برخورداریم- به صفات و اسماء خداوندبدون آن که تعریفى باشد براى خدا یا بدون آن که او را در محدوده‏مخلوقات قرار دهیم و صفات مخلوقاتش را بر مقام کبریائیش سرایت‏دهیم -پاک و منزّه است خدا از این که چنین باشد.اگرچه لفظ میان خدا و مخلوقات مشترک است و در هر دو مورد"قدرت" و "علم" و حکومت نامیده مى‏شود، لکن به میزان اختلاف‏و تباین میان خدا و مخلوقات مفاهیم این الفاظ نیز با یکدیگر تفاوت‏دارند.قدرت مطلق و ابدى خدا کجا و قدرت محدود و عرضى و ضعیف‏مخلوقات کجا. شناخت ما نسبت به اشیاء کجا و علم خداوند که‏محیط بر همه پدیده هاست کجا یا مالکیت ما نسبت به کالا کجاومالکیّت خدا بر آسمانها و زمینها کجا؟ما مى‏دانیم که وجود خداوند ثابت است امّا هرگز ثبوت اوتشابهى با وجود ما ندارد؟ زیرا خداوند ثابت است و بر پایه ذات‏خویش استوار است.
و حال آن که ما موجوداتى هستیم که متّکى به وجود خدا و آیااتّکاء به ذات اتّکاء به وجود غیر یکسان است؟! اصولاً مى‏توان گفت‏میان خالق و مخلوق تفاوت بسیار است، زیرا میان آن دو کمترین‏تشابهى وجود ندارد، بلکه آنچه هست تباین است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خدا در قرآن‏