فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله ویژگی قرآن در نهج البلاغه

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله ویژگی قرآن در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 قرآن کتاب آسمانی و گفتار الهی است که برای هدایت بشر و رستگاری او بر پیامبر اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ) نازل شده است. اما چه کسی می تواند آن را بشناسد و برای مردم معرفی کند؟
در پاسخ می توان گفت: کسی که شاگرد و تربیت یافته مکتب وحی و بزرگ شده در دامن وحی باشد.
چون قرآن می فرماید:
«لا یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم»

هیچ کس به حقیقت و تاویل قرآن آشنایی ندارد جز خدا و راسخان در علم و اسلام شناسان واقعی (آل عمران/7). اما راسخان در علم چه کسانی هستند؟
می توان گفت: پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) صاحب وحی و شاگرد ویژه او علی (علیه السلام) و فرزندان ایشان. این دعا را می توان با کنارهم گذاشتن دو آیه قرآن اثبات کرد. چون قرآن می فرماید:
«لایمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
قرآن را جز پاکان کسی نمی تواند مس کند.
اما پاکان چه کسانی هستند؟

در جای دیگر قرآن می فرماید:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب/ 33)

پس به حق باید گفت علی (علیه السلام) از آن پاکان و از جمله اسلام شناسان واقعی است.
« ینحدرعنی السیل و لا یرقی الی الطیر»(خطبه 3)

علوم و معارف از سرچشمه فیض من مانند سیل سرازیر می شود و هیچ پرواز کننده ای در فضای علم و دانش به اوج رفعت مقام من نمی رسد.

در جای دیگر
«این الذین زعموا انهم الراسخون فی العلم دوننا؟ کذبا و بغیا علینا ان رفعنا الله و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا واخرجهم»(خطبه 144)
«کجایند آنهایی که گمان می کنند غیر از ما راسخان در علم و اسلام شناسان واقعی هستند. ادعای آنها دروغ و ستم برماست. چون خداوند ما را برتری داده و آنها را فرو گذاشته و این مقام راسخون در علم را به ما بخشیده و آنها را از این بی بهره ساخته و ما را در آن وارد و آنها را از آن مقام بیرون کرده است.»

پس علی (علیه السلام) است که می تواند قرآن و ویژگی آن را بیان کند، چون در خانه وحی بزرگ شده است. می فرماید:
«نحن شجره النبوه و مهبط الرساله ومختلف الملائکه و ینابیع العلم»(خطبه 108 بند34)
ما درخت نبوت و فرودگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و معدن علوم و سرچشمه های حکمت هستیم.

جای دیگر:
نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب لاتؤتی البیوت الا من ابوابها فمن اتاها من غیر ابوابها سمی سارقا(خطبه 153)
ما جامه زیرین و یاران واقعی و گنجوران دین و درهای دانش هستیم. به خانه ها جز از درهایی که برای آنها قرارداده شده وارد نشوید. چون هرکس از غیر در وارد خانه شود دزد نامیده می شود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ویژگی قرآن در نهج البلاغه

دانلودمقاله علم منطق

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله علم منطق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
یکى از علومى که از جهان خارج وارد فرهنگ اسلامى شد و پذیرش عمومى یافت , و حتى به عنوان مقدمه اى بر علوم دینى جزء علوم دینى قرار گرفت , علم منطق است .
علم منطق از متون یونانى ترجمه شد , واضح و مدون این علم ارسطاطالیس یونانى است.این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت , اضافاتى بر آن شد و به سر حد کمال رسید . بزرگترین منطقهاى ارسطویى که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفاى بو على سینا است , منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است.
تعریف منطق :
منطق < قانون صحیح فکر کردن > است . یعنى قواعد و قوانین منطقى به منزله یک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هر گاه بخواهیم درباره برخى از موضوعات علمى یا فلسفى تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را این مقیاسعا و معیارها بسنجیم و ارزیابى کنیم که بطور غلط نتیجه گیرى نکنیم , منطق براى یک عالم و فیلسوف که از آن استفاده مى کند نظیر شاقول یا طراز است که بنا از وجود آنها براى ساختمان استفاده مى کند و مىسنجد که آیا دیئارى که بالا برده است عمودى است یا نه ؟ و یا آیا سطحی که چیده است افقى است یا نه؟
فائده منطق :
از تهریفى که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق نیز روشن مى شود معلوم شئ فایده منطق جلوگیرى ذهن است از خطاى در تفکر ؛ تفکر عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر براى بدست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم . در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوى یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوى آن مطلوب براى تبدیل آن به معلوم.
ذهن آنکاه که فکر مىکند و می خواهد از ترکیب و مزدوج کردن معلومات خویش مجهولى را تبدیل به معلوم کند , باید به آن معلومات شکل نظم و صورت خاص بدهد . یعنى معلومات قبلى ذهن تنها در صئرتى مولد و منتج مىشوند که شکل و صورت خاصى به آنها داده شود منطق قواعد و قوانین این نظم و شکل را بیان مى کند .

خطاى ذهن :
ذهن آنگاه که تفکر مى کند و امورى را براى امرى دیگر قرار میدهد ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. منشاء خطا یکى از دو امر ذیل ممکن است باشد :
1- آن مقدماتى که آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض کرده خطا و اشتباه باشد . یعنى مقدماتى که مصالح استدلال ما را تشکیل مىدهد فاسد باشد.
2- نظم و شکل و صورتى که به مقدمات داده شده غلط باشد یعنى هر چند مصالح استدلال ما صحیح و درست است ولى شکل استدلال ما غلط است.
خطا سنجى منطق ارسطویى منحصراً مربوط به شکل و صورت استدلال , اما سنجش خطاى ماده استدلال از عهده منطق ارسطویى خارج است , لهذا منطق ارسطویى را منطق صورت مى نامند .
موضوع منطق :
موضوع علم عبارت است از آن چیزى که آن علم در اطراف آن بحث مىکند و هر یک از مسائل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانى است از یکى از احوال و خواص و آثار آن . عبارتى که منطقیین و فلاسفه در تعریف موضوع علم بکار برده اند اینست : موضوع کل علم هو ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه یعنى موضوع هر علم آن چیزىاست که آن علم درباره عوارض ذاتى آن بحث مىکند.
در اینجا دو نظریه است :
1- علت این امر اینست که مسائل هر علمی بالاخره در اطراف یک حقیقت معینى بحث میکند . مثلا علت هم خانواده بودن مسائل حساب اینست که همه آنها در اطراف عدد و خواص و آثار اعداد است و علت هم خانوادگی و قرابت مسائل هندسى اینست که همه آنها در اطراف مقدار مى باشند.
2- نظریه دوم اینست که پیوند مسائل علوم با یکدیگر ناشى از آثار و فوایدى است که بر آنها مرتب میشود. فرضا یک عده مسائل در اطراف یک موضوع معین نباشد , هر مسئله ای مربوط به موضوع جداگانه ای باشد اگر آن مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضىکه به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و اشتراک داشته باشند کافى است که قرابت و هم خانوادگى میان آنها برقرار گردد و ضمناا آنها را از مسائل دیگرى که علم دیگر بشمار میرود متمایز کند. ولى این نظریه صحیح نیست اینکه یک عده مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضى که به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و سنخیت پیدا مى کند ناشى از شباهت ذاتى لأن مسائل بیکدیگر استو شباهت ذاتى آن مسائل بیکدیگر ناشى از اینست که همه أن مسائل از حالات و عوارض موضوع واحدی می باشند.
کلی و جزیى :
یکی دیگر از بحثهای مقدماتى منطق بحث کلى و جزیى است .تصورات کلى و تصورات جزیى :
تصورات جزیی یک سلسله صورتها است که جز بر شخص واحد قابل انطباق نیست , در مورد مصداق این تصورات کلماتى از قبیل " چندتا" کدامیک " معنى ندارد.
ادراک کلى , علامت رشد و تکامل انسان در میان جانداران است . راز موفقیت انسان – بر خلاف حیوانات-
به درک قوانین جهان و استخدام آن قوانین و ایجاد صنایع و تشکیل فرهنگ و تمدن ، همه در ادراک کلیات نهفته است .منطق که ایزار صحیح فکر کردن است هم با سروکار دارد هم با کلى ، ولى بیشتر سرو کارش با کلیات است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   37 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله علم منطق

دانلودمقاله نظر اسلام نسبت به دانش

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله نظر اسلام نسبت به دانش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده

 

ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.

 

مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در خوربحث وتحقیق است بحث امروزمافقطدرباره یکی از اینهاست یعنی پیرامون نظر اسلام درباره علم است.
توصیه به علم در اسلام*
در اینکه در اسلام راجع به علم تاکیدوتوصیه شده ودرکمتر موضوعی وشاید نسبت به هیچ موضوعی اینقدر توصیه وتاکید نشده بحثی نیست.
از قدیمی ترین زمانی که کتب اسلامی تدوین شده در ردیف سایر دستورهای اسلامی از قبیل نماز و روزه و حج وجهادوامربه معروف ونهی از منکر بابی هم تحت عنوان بابوجوب طلب العلم باز شده وعلم به عنوان یکی از فرائض شناخته شده.
همانطوری که آدمی مال خودرا گم کرده در دست هر کس ببیند معطل نمیشود وبرمیدارد مومن نیز علم رامال خود میداند در دست هر که ببیند آنرا می گیرد.
علم فریضه ایست که نه از لحاظ متعلم ونه از لحاظ معلم ونه از لحاظ زمان ونه از لحاظ مکان محدودیت نداردواین عالیترین وبالاترین توصیه ای است که می توانسته بشود وشده.
منظور از علم چیست؟*
برای کسی که درست با اسلام ومنطق اسلام آشنا باشد جای این احتمال نیست که بگوید نظر اسلام درباره علم منحصراً علوم دینی است،این احتمال فقط از ناحیه طرز عمل مسلمین در قرنهای اخیر که تدریجاً دائره
---------------------------------------------------
* بیست گفتار
معلومات را کوچکتر کردند ومعلومات خود را محدود کردند پیدا شده والا آنجا که می فرمایدحکمت گمشده مومن است پس آن را بچنگ آوریدولو اینکه بخواهید از دست مشرکان بگیرید معنی ندارد که خصوص علوم دینی باشد.
مشرک را با علوم دین چه کار؟
گذشته از همه اینها درمتن سخنان رسول اکرم(ص) تقییدوتحدیدوتفسیر شده که مقصود چه علمی است اما نه تحت عنوان اینکه فلان علم باشد یا فلان علم بلکه تحت عنوان علم نافع علمی که دانستن آن فایده برساندوندانستن آن ضرربرساند هر علمی که متضمن فایده واثری باشدوآن فایده واثررااسلام به رسمیت بشناسد یعنی آن اثر را اثرخوب ومفیدبداندآن علم از نظر اسلام خوب وموردتوصیه وتشویق است.وهر علمی که تاثیر سوء دارد با آن مخالف است.
نظر قرآن*
قرآن علم رانوروجهل را ظلمت میداندومیفرمایدمطلقاً نوربر ظلمت ترجیح دارد.قرآن صریحاً مسائلی را به عنوان موضوع مطالعه وتفکرپیشنهاد میکند.این موضوعات همانها است که نتیجه مطالعه آنها همین علوم طبیعی و ریاضی وزیستی وتاریخی وغیره است که امروز در دنیا می بینیم.
----------------------------------------------------
*بیست گفتار
سوره بقره آیه 164 میفرماید:«ان فی خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار والفلک التی تجری فی البحربما ینفع الناس وما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة وتصریف الریاح والسحاب المسخربین السماء والارض لایات لقوم یعقلون» یعنی در آفرینش آسمانها وزمین در گردش شب وروزدرحرکت کشتی برروی آب که بوسیله آن بشرمنتفع میگردد آمدن وریزش باران که سبب حیات زمین میگردد حیواناتی که در روی زمین حرکت میکنند گردش بادها وحالت مخصوص ابرها که در میان زمین و آسمان معلقند در همه اینها نشانه های قدرت وحکمت پروردگار است یعنی همه اینها قوانین ونظاماتی دارند وشناختن این نظامات شما را به توحید نزدیک میکند.
قرآن کتابی است که اولین مرتبه که نازل شد سخن خود را با خواندن،علم، کتابت آغاز کرد.وحی قرآن با تذکراینها آغاز گشت«اقراباسم ربک الذی خلق.خلق الانسان من علق.اقراوربک الاکرام الذی علم بالقلم.»
در جای دیگر قرآن میفرماید:
«یا معشر الجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان»*
این آیه در هزار وچهارصد واندی پیش انسانها را
----------------------------------------------------
* دانستنی های قرآن
مورد خطاب قرار می دهد که نفوذ در آسمان تنها از طریق علم و عقل وقدرت فکری میسر است.
قرآن صریحاً مردم رابه مطالعه در این امور توصیه کرده ومیدانیم مطالعه همین ها است که منجر بعلم فلک وستاره شناسی،زمین شناسی،دریا شناسی،علم کائنات جویه،حیوان شناسی و... شده است.همچنین است در سوره جاثیه آیه 2 وسوره فاطرآیه 25 وبسیاری آیات دیگر.
آیا علم وسیله است یا هدف؟*
شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید: فقها وعلماء دینی اصطلاحی دارند میگویند وجوب علم،تهیوئی است یعنی از ان جهت واجب است که امادگی وتهیؤ میدهد برای کاری که موافق با منظور اسلام است.حتی خود یاد گرفتن مستقیم مسائل عملیه یعنی احکام و مسائل نماز وروزه و خمس وزکاة وحج وطهارت که معمولاً در رساله های علمیه ذکر میشود فقط برای این است که شخص بتواند وآماده بشود که وظیفه دیگری را درست انجام دهد مثلاًیک نفر مستطیع که می خواهد بحج برود با یاد بگیرد تا آمادگی وتهیؤ پیدا کند که مراسم حج را درست انجام دهد.
وقتی که این اصل را دانستیم نوبت به اصل دیگر و مطلب دیگر میرسد وآن اینکه اسلام چگونه دینی است؟ وچه هدفهایی دارد؟وچگونه جامعه ای میخواهد؟
----------------------------------------------------
* بیست گفتار
آیا اسلام میخواهد که جامعه مسلمان مستقل باشد یا اهمیت نمی دهد که زیر دست و محکوم باشد؟ بدیهی است که اسلام جامعه ای میخواهد مستقل،آزاد،عزیز،سربلند،مستغنی.
وباز مطلب سومی را هم باید بشناسیم وتوجه کنیم وآن اینکه امروزدنیا بر پاشنه علم میچرخد کلید همه حوائج علم واطلاع فنی است،بدون علم نمیتوان جامعه ای غنی ،مستقل،آزاد عزیزوقوی بوجود آورد.خود بخود نتیجه می گیریم که در هر زمانی خصوصاًدر این زمان فرض وواجب است بر مسلمین که همه علومی را که مقدمه رسیدن به هدفهای اسلامی است فرا گیرند وکوتاهی نکنند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نظر اسلام نسبت به دانش

دانلود مقاله منبت کاری در ارومیه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله منبت کاری در ارومیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

هنر منبت کاری
یکی از ظرایف‌ صنایع‌ دستی ایران که‌ چونان دیگر انواع این‌ صنعت پر پیشینه تلفیق بلیغی از‌هنر و حوصله محسوب میشود دست‌ اندر کاران آن از مواد اولیه یی‌ ارزان و فراوان ‌محصولاتی‌ گران بها با ارزش‌های مصرفی‌ و هنری فوق العاده‌ بالا به‌ وجود می‌آورند صنعت ‌منبت کاری‌ است‌ که‌ از گذشته هایی‌ دور در ایران رواج داشته و علیرغم‌ بی‌ دوا چوب در ‌برابر عوامل‌ جوی، در کاخها، صندوقچه ی روی‌ مقابر، منابر مساجد و... که‌ از روزگاران قدیم‌ ‌به جا مانده دلیل خوبی‌ بر گستردگی‌ این‌ هنر و رونق‌ در رواجش‌ در ایران می‌باشد. ‌
منبت کاری‌ هنری است‌ مشتمل بر حکاکی‌ و کنده کاری‌ بر روی‌ چوب بر اساس نقشه یی‌‌دقیق. این‌ تعریف‌ اصولی‌ منبت کاری‌ است‌ که‌ در وحله ی اول‌ هیچ خاطره یی‌ را زنده نمیکند ‌و غیر از یک‌ تعریف‌ معمولی‌ کتابت‌ شده هیچ چیز دیگری را به‌ ذهن‌ متبا در نمینماید در ‌حالیکه چوبهای منبت کاری‌ شده هر کدام نمونه‌ ی خوبی‌ از احساس، ادراک و اندیشه ی ‌پدید آوردند گانش‌ می‌باشد.
تاریخچه منبت کاری‌ همانند بقیه ی هنرها و صنایعی که‌ بنیانگذار آن مردم‌ عادی‌ بوده‌اند و‌در امان جوامع‌ پراکنده ی بشری متولد شده و رشد کرده‌ چندان روشن‌ نیست و به‌ درستی ‌نمیتوان گفت این‌ هنرصنعت از چه‌ زمانی‌ ابداع شده و رواج یافته. اما آنچه مسلم است‌ ‌چوب به‌ عنوان فراوانترین‌ ماده‌ ی اولیه ی موجود در طبیعت جزو نخستین موادی‌ است‌ که‌ ‌توجه‌ بشر را به‌ خود جلب کرده‌ و برای ساخت‌ و پرداخت‌ انواع وسایل‌ مصرفی‌ و هنری مورد ‌استفاده‌ قرار گرفته. بنا به‌ اسناد و مدارک‌ موجود منبت کاری‌ در ایران متکی به‌ سابقه یی‌ ‌بیش از هزار و پانصد سال است‌ و حتی عده یی‌ از محققان به‌ صراحت‌ اظهار نظ‌ر نموده‌اند که‌ ‌قبل از ظهور ساسانیان نیز منبت کاری‌ در ایران رواج داشته، ولی‌ هیچ بازمانده ی تاریخی که‌ ‌این‌ ادعا را اثبات کند در دست‌ نیست. ‌
قدیمیترین‌ اثر منبت موجود که‌ تاریخ‌ نیمه ی اول‌ قرن سوم هجری قمری را دارد یک‌ لنگه‌در چوبی‌ متعلق به‌ مسجد جامع‌ عتیق شیراز است‌ که‌ در دوره‌ ی عمر و بن‌ لیث صفاری‌ ‌ساخته شده و دارای زیر سازی‌ از چوب تبریزی می‌باشد و روی‌ آن با خلال هایی‌ از چوب گردو ‌و نقوش پر ضلعی بسیار زیبایی‌ زینت شده و بعد از آن باید یک‌ سر در منبت کاری‌ شده ‌از چوب کاج را مورد اشاره‌ قرار داد که‌ ساخت‌ قرن چهارم‌ هجری قمری است‌ و روی‌ آن با ‌ظرافت‌ کامل‌ خط‌وط کوفی‌ با قط‌ری حدود سه‌ سانتی متر کنده کاری‌ شده است‌. بعد از ظهور ‌اسلام و با توجه‌ به‌ شیوع روحیه ی ساخت‌ مراکز و مساجد اسلامی‌، هنرمندان ایرانی‌ جزو ‌اولین کسانی‌ بودند که‌ تمامی‌ توان و استعداد خویش‌ را صرف تزئین مساجد کردند و به‌ ‌موازات هنر نمایی‌ معماران، کاشیکاران سنگتراشان، گچبرها و... منبت کاران نیز جذب ‌فعالیت در این‌ زمینه شدند و آثاری‌ به‌ وجود آوردند که‌ متاسفانه‌ امروزه‌ نمونه‌های زیادی‌ از ‌آنها در دست‌ نیست ولی‌ به‌ اتکای همان باقیمانده های ناچیز میتوان گفت آنچه برای تزئین ‌مساجد و به‌ شکل منبر، رحل‌ قرآن و در و پنجره ساخته شده نمونه‌ ی بسیار ارزنده یی‌ از ‌ذوق‌ و هنر ایرانیان است‌. ‌
در دوره‌ ی صفویه‌، با توجه‌ به‌ اینکه ساخت‌ ابنیه ی مذهبی و نیز کاخهای سلطنتی در ایران‌افزایش‌ چشمگیر و محسوسی‌ یافت‌ عده ی زیادی‌ از هنرمندان به‌ اصفهان که‌ مرکز کشور بود ‌و اکثر ابنیه ی مورد اشاره‌ در آن احداث می‌شد روی‌ آوردند و تجمع این‌ هنرمندان در یک‌ ‌نقطه‌ که‌ تبادل‌ تجربیات از اولین برآیندهای آن بود باعث‌ شد تا آثاری‌ ماندنی‌ و اعجاب انگیز ‌به وجود آید. ‌
به دنبال حمله ی افغانها به‌ ایران و پس‌ از آن درگیریهای سیاسی‌ که‌ عرصه را بر هر نوع‌فعالیت سازنده یی‌ محدود می‌گردد هنرمندان و صنعتگران منبت کار تدریجا پراکنده و ‌جذب مشاغلی غیر تخصصی شدند و آن عده یی‌ هم‌ که‌ هنوز به‌ کار اشتغال داشتند و با ‌سماجت‌ می‌کوشیدند تا جلوی مرگ این‌ هنر صنعت ارزنده را بگیرند مجال چندانی‌ برای ‌فعالیت در رشته ی هنری و صنعتی خود نداشتند. در این‌ زمان، آباده‌ (از توابع‌ استان ‌فارس‌) تنها مرکز تجمع منبت کاران کشور به‌ حساب می‌آمد و جز این‌، در هیچ جای دیگر از ‌کشور پهناورمان نشانی‌ از منبت کاران و منبت کاری‌ دیده نمیشد.
بعد از سقوط سلسله ی قاجاریه‌، مردم‌ که‌ از واگذاری‌ بدون‌ قید و شرط کشور توسط‌‌حکومتگران به‌ بیگانگان به‌ تنگ آمده و جستجو گر راهی‌ برای بازگشت به‌ ازرش‌های ‌فرهنگی و صنعتی خویش‌ بودند، علیرغم‌ حکومت‌ کودتا که‌ سعی در حفظ روابط‌ و ضوابط‌ ‌پیشین داشت‌ بسیاری‌ از معیارها را در هم‌ ریختند و بدیهی است‌ که‌ در چنین شرایط‌ی‌ ‌هنرمندان و صنعتگران و اهل‌ حرفه‌ نیز نقشی بزرگ‌ داشتند. در همین رابط‌ه‌ استاد احمد ‌صنیعی و استاد علی مختاری‌ که‌ جزو معدود باقیماندگان استادان منبت کار بودند به‌ تهران ‌آمده و ضمن جدی گرفتن حرفه‌ ی منبت کاری‌ به‌ تربیت شاگردانی‌ جهت احیا و حفظ هنر و ‌صنعت آبا واجد ایشان پرداختند و تاسیس سازمان صنایع‌ دستی ایران به‌ عنوان حافظ‌ و ‌نگاهبان صنایع‌ سنتی و بومی‌ وسیله ی دیگری بود که‌ باعث‌ شد تا عده یی‌ در زیر چتر حمایت‌ ‌آن گرد آمده و مانع‌ مرگ منبت کاری‌ در ایران شوند. ‌
هم اینک شهر آباده‌ در استان فارس‌ و شهر گلپایگان در استان اصفهان مرکز اصلی منبت‌کاری‌ محسوب میشود و جز این‌ در شهر بوشهر نیز عده یی‌ به‌ منبت کاری‌ اشتغال دارند و در ‌دیگر نقاط کشور هم‌ به‌ طور پراکنده منبت کاری‌ رایج‌ است‌.
منبت کاران ایرانی‌ با بهره گیری از انواع چوب که‌ به‌ راحتی و با قیمت ارزان از داخل‌ کشور‌قابل‌ تهیه است‌ و به‌ کمک ابزار کاری‌ بسیار ساده‌ و ابتدایی‌ که‌ از چند قلم و اسکنه ی فلزی ‌تجاوز نمیکند با صبر و حوصله یی‌ در خود ستایش‌ ذهنیات خود را که‌ اکثرا نیز منبت از ‌ارزش‌های اصیل اسلامی‌ و ایرانی‌ است‌ و به‌ شکل خط‌وط کوفی‌ و نقوش اسلیمی، ختایی‌ و ‌گل و مرغ و... متجلی میشود به‌ منصه ی ظهور میرسانند و علاوه‌ به‌ درهای مسجد و ‌زیارتگاهها، صندوق‌های روی‌ مقابر و ساخت‌ انواع رحل‌ و منبر در اندازه‌های مختلف که‌ نمونه‌ ‌ی آنها را در اکثر مساجد و زیارتگاههای کشور میتوان دید به‌ تهیه و تولید وسایل‌ مصرفی‌ ‌نیز اشتغال دارند و محصولاتی‌ نظ‌یر قاب عکس، قاب آئینه جعبه ی قاشق‌ و چنگال، ‌سرویس‌های رومیزی اداری‌، انواع ظروف‌ و... تولید می‌کنند که‌ خریداران و مصرف کنندگان ‌زیادی‌ دارد.

تاریخچه استفاده از چوب و هنرمنبت کاری
«با نگاهی به پیشینه ی تاریخی این هنر در شهر ارومیه»
شاید کسی به درستی نداند که هنر منبت چوب از چه زمانی شروع شده و برای رسیدن به تکامل چه مسیرهایی را طی کرده است اما روشن است که سابقه و تاریخ منبت کاری در ایران جدا از تاریخ مصرف چوب نمی باشد و پژوهشگری که می خواهد به ریشه و سابقه ی صنایع چوبی دسترسی داشته باشد به طبع مجبور است روند استفاده و کاربرد چوب را مورد مطالعه قرار دهد ولی لازم به ذکر است که تاریخ مصرف چوب نیز در ایران چندان گویا نبوده و اسناد و مدارک که دال براین امر باشد چندان در دسترس نیست.
«اما آنچه از خلال نوشته های جسته گریخته ی محققان ، مورخان و باستان شناسان می توان استنباط کرد ،حاکی از آن است که در ایران عصر حجر استفاده از چوب معمول بوده و بنا به نوشته ی« گیرشمن » مردم بومی ایران که قرن ها قبل از مهاجرت آریایی ها در ایران می زیستند،در حدود 4200سال قبل از میلاد مسیح برای ساخت خانه های محیط اطراف خود از چوب استفاده می کرده اند و نقش یک لوح ی متعلق به 3000سال قبل از میلاد در شوش به دست آمده نشان می دهد استفاده از چوب برای ساخت وسایلی نظیر نردبان در این دوره رواج داشته است.
همچنین قطعه چوبی که در یکی از مقبره های متعلق به 5000سال قبل در اطراف شهرستان فسا به دست آمده و نوع آن توسط آزمایشگاه چوب شناسی دانشکده جنگلداری گلخونک(با استناد به تحقیقات انجام شده توسط دکتر رضا حجاری این نوع درخت که جزو گیاهان همیشه سبز است ،هنوز هم در مناطق مختلف استان فارس می روید)تشخیص داده نشان می دهد که در آن زمان ایرانیان از چوب برای ساخت ابزار مختلف استفاده می کرده اند.
در اکتشافات باستان شناسی تپه چراغعلی نیز ماکت گاو آهنی بادیرک بلند به دست آمده که نشان دهنده استفاده از چوب در ساخت گاو آهن و سایر وسایل کشاورزی می باشد .افزون براین،مطالعه و نوشته های مورخینی مانند «هرودوت» «گزنون»و«کنت کورث» با وجودی که پیرامون دوره ی مادها اطلاعات زیادی به دست نمی دهد،ولی در مورد دوره های هخامنشیان کاملا؛ گویاست.چنانکه« گرنفون» در مورد سلاح جنگی ایرانیان به نیزه هایی که از چوب درخت سنجد ساخته شده بود اشاره کرد و متذکر شده است:ایرانیان برای فتح«سارد» از ارابه های چند محوری بزرگی که وسط آن برجی برای استقرار تیراندازان وجود داشته استفاده کرده اند. درهمین دوره،به غیر از ابزار جنگی ،برای امور کشاورزی ،کشتی سازی و خانه سازی نیز از چوب استفاده می شد .نقش یک گاواهن که مربوط به 400سال قبل از میلاد مسیح(اواخر دوره هخامنشیان) می باشد به خوبی نحوه ی استفاده از چوب در کشاورزی را نشان می دهد.
پاره ای از محققان نیز اظهار کرده اند که :بعضی ازپوشش تخت جمشید چوبی بوده و براثر آتش سوزی از بین رفته است و گروهی دیگر صریحا؛ اظهار نظر کرده اند که برای سقف بندی کاخ های شوش و تخت جمشید از چوب سدر لبنان استفاده شده است «گزنون» ضمن اشاره به کشتی سازی ایرانیان ، به پل های چوبی ساخته شده برروی دریای سیاه نی اشاره کرده و حتی کشتی سازی ایرانیان،به پل های چوبی ساخته شده برروی دریای سیاه نیز اشاره کرده و حتی مدعی شده است در ایران باستان ساختن و استفاده از نوعی اسکی چوبی هم متداول بوده است.
از دوره ی سلوکی ها مدرک قابل توجهی در دست نیست اما در دوره ی اشکانیان جز در مواردی مانند تیر و کمان سازی،سایر صنایع آنان و از جمله صنایع چوبی از دوره ی هخامنشی عقب تر بوده است. با این وجود و علی رغم آن که معماری این دوره به پای معماری دوره های قبل تر نمی رسیده ،استفاده از چوب در ساختمان ها کاملا؛ رواج داشته و نکته ی قابل توجهی که در معماری ساسانیان دیده می شود استفاده از کلاف های چوبی در میان دیوارهاست که ظاهرا؛ به منظور استحکام بخشیدن به دیوارها انجام می شد و اقتباسی از نحوه معماری رومیان و به روایتی دیگر معماری یونانیان بوده است.
اقدام مهم دیگری که در دوره ی ساسانیان انجام می شده استفاده از چوب برای قالب سازی سقف و گنبد های ابنیه است که به وقت خود انقلابی در معماری محسوب می شده و امروزه نمونه ی ان را می توان در ساختمان بقعه ی بی بی شهر بانو که تقلیدی از معماری ساسانیان است ملاحظه نمود.اسلوب صنعتی ساسانیان ، بعد از ظهور اسلام ،بدون هیچ تغییری به خدمت ساخت و پرداخت در و پنجره ی ابنیه مذهبی و مساجد و معابد ومسلمانان درآمد و هنرمندان ایرانی ،دراین دوره شاهکارهایی از خود برجای گذاشتند. برای نمونه درها و منبر مسجدی که ابومسلم خراسانی در نیشابور ایجاد کرد و بعدها به وسیله ی عمروبن لیث صفاری تکمیل گردید قابل اشاره است این شیوه که تا ظهور سلجوقیان (1059 میلادی) درگوشه و کنار کشور ادامه داشت .تقریبا؛شکل عوض کرد و گواین که متاسفانه نمونه چندانی از هنر ـ صنعت چوب این دوره در دست نیست. ولی با توجه به دو قطعه از یک منبر که ساخت قرن دوازدهم میلادی یعنی حدود اواخر دوره ی سلجوقیان است و هم اینک در موزه ی «متروپولتین» نگهداری می شود ، می توان گفت در این دوره تزئین چوب با گل و بوته های برجسته و فرورفته (چیزی شبیه به منبت کاری فعلی) رواج داشته .کمااینکه برروی یکی از قطعات یاد شده کتیبه یی چند سطری به خط کوفی و طرح هایی گیاهی حکاکی شده و برروی قطعه دیگری که قسمتی از چهار چوب منبر است ،طرح های درشت نخل ،نام وقف کننده و تاریخ سال 456 هجری قمری کنده کاری شده است.
ادامه ی صنعت منبت کاری به دوره چنگیز و تیمور نیز کشیده و چون از این دوره ها آثار نسبتا“ بیشتری در دست است، به راحتی می توان شاهد ترکیب نقوش ایرانی با طرح های چینی بود. از صنایع چوب این دوره ، منبر مسجد نائین که تاریخ 711 هجری قمری را دارد و بااشکال هندسی و برگ های مدور تزئین شده و نیز صندوق مرقد حضرت عبد العظیم در شهر ری قابل اشاره است .در نیمه ی دوم قرن چهاردهم میلادی میلادی(قرن هشتم هجری قمری)صنعت چوب ایران ،بخصوص در ترکستان غربی به درجات بالایی از لحاظ فنی و هنری رسید ویک رحل چوبی که هم اینک در موزه ی«متروپولتین» موجود است نمونه ی بسیار خوبی از منبت کاری این دوره ه حساب می آید و برروی آن علاوه بر نام دوازده امام،نام سازنده ی آن حسن بن سلیمان اصفهانی و تاریخ ذیحجه ی سال 761 هجری قمری حک شده است.درعصر تیموریان ، شیوه ی صنعتگری دوره ی مغول ها ادامه یافت و از نمونه های خوب این دوره یک جفت در متعلق به نیمه ی دوم قرن پانزدهم میلادی (قرن نهم هجری قمری)قابل اشاره است که در موزه ی «متروپولتین» نگاه داری می شود.رویه ی این دولنگه در ، به قطعات مربع تقسیم و داخل هر کدام نیز تقسیمات دیگری شده و تزئینات آن عبارت است از اشکال هندسی و برگه های ظریفی که معمولا“ تذهیب کاران دروه تیموری از آن ها استفاده می کردند .نمونه مشابه این دوره تابوتی است در مدرسه ی طراحی« رپرویدانس» که به احتمال قوی در رمضان 877 هجری قمری «فوریه 1473» در مازندان ساخته شده و دارای تزئینات یاد شده است(حسن بیگی ـ 1365)
«کهن ترین درب چوبی منبت کاری شده اکنون در موزه ی (اکبر آباد)هندوستان حفظ می شود این درب متعلق به کاخ سلطان محمود در غزنه است.در موزه های ایران نیز چند درب چوبی متعلق به قرن های چهارم و پنجم هجری موجود است کنده کاری این دربها به صورت شاخ و برگ و کتیبه های مختلف با آیه های قران مجید است مطالعه ی دقیق این درب های چوبی نشان می دهد که هنر منبت کاری و هنر گچ بری از نظر موضوع تزئینات زیاد اختلاف نداشته اند در حقیقت همان تحولی که از دوره ی ساسانیان تا دوره اسلامی در گچ بری ها دیده می شود در کنده کاری چوب نیز به چشم می خورد .آثاری از چوب های منبت کاری شده در دوره های پیش از اسلام در دست نیست و آثاری که از منبت کاری دوره ی اسلامی باقی مانده متعلق به بناهای مذهبی است.
در دوره ی زند و قاجار هنر ظریف منبت کاری از رونق افتاد . ساختن درب های منبت یا قطعات بزرگ جای خود را با اشیاء ،کوچکتری مانند رحل و قاب آیینه داد.درعصر حاضر هنر منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه وکنار ایران هنرمندان بسیاری بدان مشغولند اما متسافانه رفته رفته استفاده از نقوش اصیل که شامل طرح های اسلیمی و ختایی یا گل و بوته است رو به فراموشی می رود و طرح های خارجی جای آنها را می گیرد.اگر این شیوه به همین شکل ادامه یابد،هنر منبت کاری ایران در مقایسه با منبت کاری کشورهای هند پاکستان و تایلند عقب خواهد ماند(ستاری محمد ـ 1368) بیشتر هنرهایی که با چوب ساخته می شوند به دورترین دوره ی تاریخ کشورمان می رسد،ولی چون چوب با سپری کردن زمان پوسیده و از بین می رود،نمونه های قابل ارائه ای که گویای پیشینه و سابقه ی این هنر باشد به دست مانرسیده است.هنر منبت یا هرچوب منبت کاری شده دارای فرهنگ و ذوق سرشار ملتی را بیان می کند که هرگز زور ،زورگویان هیچ یک از اقوام نتوانسته آن را به نابودی سوق دهد و به عبارتی هرکدام از هنرها و صنایع دستی حکایت از استقامت در مقابل ناملایمات و گواه سرزندگی و غرور راستین آن ها در برابر تهاجمات ضد فرهنگی بیگانگان است.علاوه برهنر زیبا و ظریف منبت کاری،ریزه کاری چوب از جمله صنایع دستی پررونق شهرهای ارومیه و سسندج بوده و اساس آن روکش کردن قطعات چوبی آماده شده براساس طرح مورد نظر است.محصولات ریزه کاری چوب بسیار متنوع بوده و شامل انواع سینی ،شکلات خوری ،قاشق ،زیر سیگاری ،ظروف میوه و … می شود. پس می توان می گفت:منبت کاری یا کنده کاری ،هنری است شامل برجسته کاری و مشبک کردن چوب براساس نقشه ای دقیق و حساب شده .این دست ساخته ها که از لحاظ حسن تناسب و هماهنگی شکل و رنگ و تزئین ،ستودنی است نمودار گرایش ساکنان این مرز وبوم به زیبایی و خلاقیت با در نظر گرفتن ضروریات و لوازم زندگی است.
«صنعت و هنر ریزه کاری چوب در آذربایجان رونق و رواج شایسته ای (داشته)ودارد و اگر چه تولیدات فعلی به دلیل برخورداری صنعتگران از بازار مناسب فاقد ویژگی های لازم می باشد و اکثر تولید کنندگان شهری به جای خلق آثار ارزشمند هنری ترجیح می دهند محصولاتی مشتری پسند ارائه دهند،با این وجود هنوز در محلات پراکنده شهر ونیز در قسمتی از مناطق روستایی تولید کنندگان (وهنرمندانی)یافت می شوند که صبر و هنرشان را پشتوانه ی ساخت فرآورده های ظریف هنری و مصرفی کرده اند»(حسن بیگی -1365)
اطلاعات تاریخی و باستان شناسی اشاره دارد که روزگاری(حدود هزاره اول ق .م)این منطقه(آذربایجان غربی)پر از جنگل و درخت بود.بااستناد به حکله سارگون دوم در 800ق.م برعلیه دولت اورارتو که به منطقه اشنویه اشاره دارد می توان دریافت که استفاده از چوب می توانست به عنوان ماده اولیه نه تنها در ساخت بنا ها و ابزار آلات مورد استفاده در زندگی روزمره بلکه در ارائه هنرهای چوبی نقش اساسی را داشته باشد.من باب مثال در خنجر یافته شده از تپه حسنلو آثاری از چوب های مثلثی شکل که در شبکه های تزئینی دسته خنجرفوق به کار گرفته شده،یاد کرد.دراین میان اگرچه آثار هنری قابل ملاحظه ای به عنوان هنر منبت در دست نیست اما یکی از کارهای قابل توجه ،درب چوبی منبت کاری شده ی کلیسای طاطا وس یا قره کلیسا واقع در روستایی به همین نام در شهرستان چالدران ،از توابع استان آذربایجان غربی است که مربوط به در ساختمان اصلی و قدیمی کلیساست.به گفته ی کارشناسان ،این در چوبی مربوط به دوره ی قاجاریه و زمان سلطنت عباس میرزا است که نزدیک به 130سال از عمر آن سپری می شود.
گفتنی است در سال های قبل حدود 35 سال پیش, ارامنه تبریز برای حفاظت بیشتر آن را به موزه ی ارامنه در تبریز انتقال دادند.
با توجه به شواهد و مطالعات میدانی در این پژوهش و با استناد به گفته ی شفاهی هنرمندان و استاد کاران و همچنین نظر کارشناسان می توان گفت :که در منطقه ی آذربایجان غربی خصوصا“ ارومیه هنر منبت کاری از سالیان دور«نزدیک به یک و نیم قرن پیش » در این خطه از سرزمین ایران نیز رواج داشته ،که اکنون به مرحله ی تکامل خود رسیده است.با ذکر این نکته مهم که در ابتدای کار ،صاحبان حرف با نازک کاری «ریزه کاری» برروی چوب که از دیر باز معمول بوده،درمیان هنرمندان و هنر دوستان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند.

 

چوب آذربایجان
معمولا“هنرمندان منبت کاردر این منطقه برای خلق یک اثر چوبی اغلب از چوب گردو استفاده می کنند.
عمده ترین ماده اصلی در منبت کاری ،چوب و چوب گردو مناسبت ترین چوب برای منبت کاری است.
از خواص چوب گردو می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-دارای تنوع رنگ است.
-مقاوم است.(خوش مغار می باشد).
-دارای بافت ریز و محکمی است.
-دارای الیاف منظم و نامنظم ونقوش زیباست.
-خاصیت هم کشیدگی متوسطی دارد.
-از خانواده پهن برگان می باشد.
-به خوبی رنگ و لاک می پذیرد.
-خوش رنگ و خوش جنس است.
در منبت کاری از سایر چوب ها نیز استفاده می شود.مثل چوب راش که البته کیفیت رنگ آن به پای گردو نمی رسد و بیشتر برای کارهای درشت مثل تاج مبل به کار می رود. چوب گلابی نیز به علت عدم تنوع رنگ و نداشتن قطعه های بزرگ کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.

 

طرز تهیه و خشک کردن چوب
بیشتر منبت کاران ارومیه چوب مورد نیاز خود را در پاییز و زمستان یعنی زمان برش درختان از سنندج خریداری می کنند.چون که چوبهای منطقه ی سنندج خوش رنگ و خوش جنس هستند.لذا برای ساخت اشیاء چوبی به مراتب مناسب تر از چوب های دیگر می باشند.بعد از تهیه چوب که به صورت الوار می باشد آن را ورقه ورقه کرده وسپس خشک می کنند معمولا“ خشک کردن چوب به دوصورت انجام می گیرد:
1-به صورت مصنوعی که به وسیله ی دستگاه بخار خشک می شود.
2-به صورت طبیعی،که در این روش چوب ها را در محلی قرار می دهند که هوا جریان داشته باشدآفتاب مستقیم نباشد(در سایه باشد)و بین چوبها باید فاصله ای ایجاد کنند تا جریان هوا در حرکت باشد،معمولا“ برای این کار از چوب دستک استفاده می کنند.
عموما“ مدت زمان خشک شدن چوبها بستگی به ضخامت آن دارد.حداکثر خشکی چوب 20% می باشد ،بین 20تا30درصد چوب احتمال ترک بیشتری دارد. استادکاران مراحل خشک شدن را به صورت تجربی تشخیص داده و با دست زدن به چوب و صدای آن خشکی چوب را می فهمند.

 

وسایل وابزار منبت کاری
مغار :وسیله ای است برای تراشیدن چوب ،واندازه های مختلفی دارد که این اندازه ها براساس پهنای مغار تعیین می شود.درموقع کنده کاری باید انحنای شیب دار مغار به سمت کار باشد.

 

انواع مغارکبریتی:
«مغار کبریتی:نازک ترین مغار است .نوک آن یک میلی متر پهنادارد وبرای کندن سطوح صاف بکار می رود.
2-مغار تخت یا صاف:از این مغار برای شیب دادن و کندن سطوح صاف استفاده می شود.
3-مغار نیم باز:تیغه این مغار کمی انحنا دارد.داخلش نسبت به مغار تخت کمی گود است.دارای دهانه ای باز می باشد و برای ایجاد قوس و سطوح شیب دار بکار می رود که با مغار صاف امکان پذیر نیست.
4-مغار گلویی یا کیلویی:برای ایجاد انحناهای عمیق استفاده می شود.این مغار نیم باز گودی بیشتری از مغار باز دارد و شیب آن تندتر است.
5-مغار شفره:مقطع این مغار به شکل « v » است و برای ایجاد خط بین دو سطح که نسبت به هم زاویه دارند یا عمود هستند بکار می رد وهم چنین طرح را از زمینه جدا میکند« محمد ستاری -1368»

 


چکش:
«از چکش برای ضربه زدن به مغار استفاده می شود.جنس چکش در گذشته از چوب و اکنون از چوب ویا پلاستیک فشرده می باشد.البته بعضی از منبت کاران چکش چوبی را خود ساخته و به طرفین سرآن لاستیک نازک می چسبانندوبه چهار دلیل منبت کاران از چکش چوبی یا لاستیکی استفاده می کنند.
1-به خاطر اینکه هنگام ضربه زدن به مغار باعث می شود ضربات کمتر صدا داشته باشد .
2-دسته مغار خراب نشود و آسیب نبیند.
3-وزن آن سبکتر از چکش فلزی است و باعث می شود تا منبت کاران کمتر خسته شوند.
4-چون سرچکش چوبی بزرگتر است راحتر می توان کار کرد.
به چکش چوبی تخماق نیز گفته می شود که لغتی ترکی می باشد.«(حمید طوجی -1380)
سوهان:شکلهای مختلفی دارد و برای ساییدن چوب و سایر موادمورد استفاده قرار می گیرد.
1-سوهان دوسرصاف:این ابزار برای ساییدن چوب بکار می رود.
2-سوهان دوسر کچ:جاهای گود را با این سوهان صاف می کنند.
3-سوهان سه پهلو سه گوش:برای صاف کردن و تراش دادن قسمت های مورد نیاز به کار می رود.
4-سوهان نیم گرد.
6-سوهان دوکاردی

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منبت کاری در ارومیه

دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.
طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.
تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:
محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.
جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.
اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.
محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.
سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.
در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.
قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.
محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.
در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.
آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.
(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.
محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.
محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.
ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.
بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.
در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.
وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.
با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.
در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.
آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.
طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.
هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:
1- مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.
2- پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.
3- صله رحم را بجا بیاورند.
4- از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.
5- ولخرجی و اسراف نکنند.
6- لئامت نداشته باشند.
7- مبادرت بزنا ننمایند.
8- از قتل نفس بپرهیزند.
9- مال دیگران و بالاخص مال یتیمان را غصب ننمایند.
10- اندازه سنگ و پیمانه را نگاه دارند و خدعه نکنند.
11- از مبادرت بکارهای دور از عقل بپرهیزند.
12- غرور نداشته باشند.
محمد (ص) بعد از واقعه معراج؛ تمام کسانی را که در آسمان دید معرفی کرد و بی مناسبت نیست که بگوئیم که (دانته) نویسنده کتاب (کمدی خدائی) در کتاب خود برای ذکر وقایع و معرفی اشخاص روشی پیش گرفته که همان روش بیان وقایع معراج از طرف محمد (ص) است.
در سفر (معراج) محمد در آسمان تمام برجستگان نوع بشر را دید و توانست همه آن ها را بشناسد.
او کسانی را دید که (حاوی بین الیراع والاسل) بودند یعنی هم رزمجو بشمار میآمدند و هم قلمزن و بقول امروزیها صاحب السیف و القلم محسوب میشدند.
محمد (ص) تمام پیغمبران بزرگ و همه بزرگان علم که در قرون قبل زندگی را بدرود گفته بودند در آسمان دید و این موضوع برای او یک موفقیت بزرگ شد چون توانست همه را از نزدیک بشناسد.
بعضی از تذکره نویسان نوشته اند با این که محمد (ص) هفت آسمان را پیمود و به (سدره المنتهی) رسید و در آنجا با خدا صحبت کرد وقتی که برگشت و بخانه خود ورود نمود چفت درب اطاق او یا چفت درب خانه اش که هنگام رفتن باز شد هنوز تکان می خورد.
اینموضوع با توجه به فرضیه نسبی (انشتین) که در ایندوره معروفیت دارد خیلی عجیب نیست زیرا در فرضیه مزبور ذکر شده که زمان، برای دو نفر که یکی ساکن و دیگری متحرک است یک اندازه جلوه نمی کند و بنابراین میتوان قبول کرد که شخصی از خانه خارج شود، و بآسمان ها برود و از آن جا برگردد ولی هنوز چفت خانه یا زنجیر درب خانه اش تکان بخورد.
چون در این خصوص یعنی نسبی بودن زمان خیلی بحث شده و همه از آن اطلاع دارند من چیزی نمی گویم.
در معراج محمد (ص) این موضوع عجیب نیست بلکه آن چه تولید شگفت میکند این که آیا محمد توانست با همین جسم که متشکل از گوشت و خون و استخوان و پوست است بآسمان ها برود؟
علمای اسلامی راجع به معراج محمد (ص) دو نظریه دارند و بعضی میگویند که وی با همین جسم خاکی بآسمان رفت و برخی دیگر عقیده دارند که روحش بآسمان پرواز نمود ولی هیچ یک از علمای اسلامی نگفته اند محمد در حال خواب بآسمان رفت و در رؤیا توانست که به (سدره المنتهی) برسد.
آنهائی که عقیده دارند که جسم محمد (ص) بآسمان رفت میگویند که او، چون پیغمبر بود می توانست همه کار را بکند و از جمله قادر بود که با همین جسم خاکی بآسمان برود و تا آسمان هفتم را طی کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست