فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معاد

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

غیراز وحی, راهی ندارد
معاد از ماده عودب معنی برگشتن است چون روح دوباره به بدن برگردانیده می شود.
معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده می شود و به جزای عقیده و عملش می رسد.
مساله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمی شود هرچند اصل معاد به دلیل عقل ثابت است بتفصیلی که ذکر می شد لکن محال است کسی بتنهائی سر در بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگر ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقام ست ادراکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلاً طفلی که در عالم رحم است محال است چگونگی و بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا دریابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماده و طبیعت است چگونه می شود ملکوت را بفهمدکه باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم می باشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت به کسی که در عالم دنیا است غیب است و برای شناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبرداده راهی نیست.

 

خصوصیات معاد, ربطی بعقل ندارد
بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است که پس از مرگ فلان طور شود اصلاً حرفش مورد قبول نیست چون خصوصیات آن ربطی به عقل ندارد و جمیع عقلا پشت به پشت هم بزنند از جزئیات جریانات عالم دیگر خبری نخواهند داشت چیزی که هست آنچه را که محمد (ص) و آل او فرموده اند ما هم تصدیق مینمائیم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند.

 

آیا مرده حرف می زند؟
با این بیان شبهاتی که بعضی از بیخردان می کنند معلوم شد که همه بی اساس است مانند اینکه میگویند کسی که مرد بدنش در حکم جماد است نظیر چوب خشک, دیگر سئوال و جوابش در قبرش چیست و ما اگر دهان مرده را پرکنیم و روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را ملاحظه کنیم خواهیم دید که چیزی از دهانش خارج نشده است (جواب این شبهه بزودی روشن می شود)

 

حکم رویا, تصدیق انبیاء است
حضرت موسی بن جعفر (ع) می فرماید بشر در ابتدای خلقت, رویا (خواب دیدن) نداشت و بعد خدا به او داد سببش آن بود که خداوند پیغمبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد و او مردم ار به اطاعت و بندگی پروردگار عالم امر کرد گفتند اگر ما خدای را بپرستیم در برابرش چه داریم در حالیکه دارائی تو از ما بیشتر نیست آن پیغمبر فرمود اگر اطاعت خدا کنید جزای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما دوزخ است گفتند بهشت و دوزخ چیست ؟
پس برای ایشان هر دو را توصیف کرد و شرح داد پرسیدند کی بآن میرسیم فرمود هنگامیکه مردید گفتند ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و ریسیده و خاک می شوند و برای آنها چیزی از آنچه وصف کردی نیست و آن پیغمبر را تکذیب کردند.
خداوند احلام (خواب دیدن ) را برای آنها قرار داد در خواب دیدند که می خورند و می آشامند و حرکت می کنند می گویند می شنوند و غیره چون بیدار شدند اثری از آنچه دیده بودند ندیدند پس نزد آن پیغمبر آمدند و خوابهای خود را بیان کردند آن پیغمبر فرمود خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند روح شما چنین است هنگامی که مردید هر چند بدنهای شما در خاک پوسیده شود ارواح شما در عذاب است تا قیامت (یا در روح و ریحان و ناز و نعمت)
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است

 

لازمه عقل کثرت محتملات است (انما یعرف عقل الرجل بکثره محتملاته ) یعنی هر مطلبی که می شنود و و محال عقلی نباشد احتمال بدهد شاید صحیح باشد و اگر خبردهنده اش معصوم باشد بگوید حتما صحیح است. وقتی که کم عقل و جاهل است می گوید این حرفها چیست؟ نپذیرفتن دلیل بر کوچکی و کم ظرفیتی است که نمی تواند فوق طبیعت را دریابد مثل حیوان دوپائی است که اندازه ادراکش همین است خوردن و خوابیدن و با جنس مخالف جمع شدن است البته با خر و گاو هم اگر بگویند وقت مردن ملک می آید یا در قبر سئول و جواب می شود نمی تواند قبول کند چون حد ادراکش از شکم و فرجش نمی گذرد. چنانکه قبول مطالب عالیه مال بزرگی و وسعت روح است.
شرح مساله معاد بطور تفصیل اقتضاء ندارد آنچه که می شود از منزل اول تا آخر که در اخبار اهل بیت (ع) ذکر شده گفته می شود.

 

 

 

منزل اول مرگ
حقیقت مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است برای علاقه روح به بدن تشبیهات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ, کشتی را از تحت اختیار کشتیبان بیرون میبرد می گوئی پای من, دست من, چشم من, من غیر از دست و پا و چشم و گوش است وقتی که میگوئی رفتم درست است که تو رفتی لکن بپایت رفتی و تو غیر از پا هستی, می گوئی دیدم, شنیدم, گفتم همه برگشتش بشخص واحد است این شخص, روح شریف تو است که از این مظاهر ظهور پیدا میکند روح می بیند, می شنود اما از این سوراخ چشم و گوش پس بیننده روح است این چشم آلت دیدن اوست روح چراغی است که در ظلمتکده تن روشن گردیده است از مجرای چشم و گوش و سایر حواس روشنائی می دهد.
مرگ یعنی جابجا کردن چراغ ـ مثلاً فرض کنید در کلبه ای که چندین سوراخ داشته باشد چراغ گازی قرار دهید از این مجراها روشنی می دهد چراغ را که بیرون بردند تاریک می شود مرگ یعنی بیرون بردن این چراغ از بدن.

 

روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد
لکن باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه اینطور نیست چون روح مجرد است و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دارد توجه تامی به بدن دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که مرگ باذن خداست همان کسی که روح را به بدن علاقه داد در شکم مادر تا روز آخر همان کس هم قطع علاقه می کند محبی اوست و ممیت هم اوست آنقدر در قرآن ذکر شده که خدا زنده می کند و می میراند بعضی از عوامل از عزرائیل بدشان می آید و او از طرف پروردگار عالم ماموریت دارد.

 

کیفیت قبض روح
در کیفیت قیض روح رد ضمن احادیث معراج است که حاصلش این است که لوحی جلو حضرت عزرائیل است که نام همه در آن ثبت شده هرکس جلش برسد اسمش پاک می شود و فوراً عزرائیل قبض روحش می کند در آن واحد ممکن است هزارها نفر نامشان پاک شود و عزرائیل هم قبض روحشان نماید تعجبی ندارد مثل بادی که هزار چراغ را یک مرتبه خاموش کند همه به خدا بر می گردد عزرائیل قببض روح می کند اما در حقیقت خدا میرانده چون از طرف اوست جل و علی.

 

 

 

 

 


برزخ
برزخ عالمی میان دنیا و آخرت
برزخ در لغت بمعنی پردهو حائل است که بین دوچیز واقع می شود و نمی گذارد این دو به هم برسند. مثلاً دریای شور و شیرین و موجند لکن خدایتعالی مانعی بینشان قرار داده که هریک دیگری را نمی تواند از بین ببرد این را برزخ می گویند. اما بحسب اصطلاح, برزخ عالمی است که خدای عالم بین دنیا و آخرت قرار داده که این دو به وصف خود باقی باشند عالمی است بین امور دنیوی و اخروی.

 

حد وسط در نعمتها و نقمتها
در برزخ, دیگر سردرد و دندان درد و دردهای دیگر نیست اینها لازمه ترکیبات این عالم ماده اند, اما آنجا عالم مجردات است لکن به صراحت آخرت هم نیست یعنی برای اهل معصیت, ظلمت محض و برای اهل طاعت نور محض هم نیست.
از امام سئوال می کنند که برزخی کی هست؟ می فرماید از ساعت مرگ تا هنگامی که سر از قبر در می آورند و در قرآن مجید می فرماید و از پشت ایشان برزخ است تا روز قیامت.

 

عالم مثالی و بدن مثالی
برزخ را عالم مثالی هم می گویند چون مثل این عالم است البته از لحاظ صورت و شکل ولی از لحاظ ماده و خواص و خصوصیات فرق می کند پس از مرگ در عالمی وارد می شویم که این دنیا نزد آن مانند شکم مادر نسبت به این عالم است.
بدن تو هم در برزخ بدن مثالی است یعنی از لحاظ شکل عین همان بدن است لکن دیگر جسم و ماده نیست و لطیف است لطیف تر از هوا است هیچ چیز مانع آن نخواهد بود هر نقطه ای که قرار بگیرد همه چیز رامی بیند اینطرف دیوار و آن طرف دیوار برایش ندارد حضرت صادق میفرمایند اگر آن بدن مثالی را ببینید می گوئید همان بدن دنیوی است الان اگر شما پدرتان را در خواب ببینید با همان بدن دنیوی مشاهده می کنید لکن جسم و ماده اش در قبر است این صورت و بدن مثالی است بدن برزخی چشم دارد بشکل همین چشم هم هست لکن دیگر پیه ندارد, چشم درد ندارد تا قیام قیامت می بیند خوب هم می بیند نه مثل این چشم گاهی ضعیف شود و احتیاج به عینک داشته باشد.

 

تصویر در آینه با دو شرط
حکما و متکلمین آنرا تشبیه به تصویری که در آینه میافتد می کنند در صورتیکه دو شرط در آن جمع شود یکی قیام بالذات یعنی طوری شودکه قیام به خودش داشته باشد نه به آینه و دیگر ادارک و شعور است بدن مثالی قائم به خود و با شعور و فهم است.
نظیرش همین خوابیکه می بینید که در یک چشم به همزدن مسافتها را طی می کنید مکه میروید, مشهد می روید و در آن عالم انواع خوردنیها و آشامیدنیها و نوشیدنیها و صورتهای زیبا و دلربا و نغمه ها که اهل دنیا طاقت هیچیک از آنها را ندارد موجود است و ارواح در بدنهای مثالی از همه آنها بهره می برند و رزق می خورند.

 

همه خوردنیها در یک خوردنی جمعند
البته خوردنیها و آشامیدنیها و سایر نعمتهای آن عالم همه لطیف است و بستگی بماده ندارد و بهمین جهت همانطوریکه در روایات رسیده شیئی واحد ممکن است به انواع مختلفه بر حسب اراده مومن تغییر کند. مثلاً زردآلو است لکن اگر چیز دیگری مثلاً هلو خواستی, هلو می شود و بر طبق اراده تو است.
چنانکه در روایتی از حضرت رسول (ص) است که فرمود عمویم حمزه سیدالشهداء را دیدم (پس از شهادت حمزه) که طبقی از انار بهشتی جلوش بود و میل می کرد یکدفعه دیدم انگور برطب تغییر کرد غرضم تبدیل یک چیز بچیزهای گوناگون است چون ماده نیست و لطیف است.

 

شدت تاثیر و تاثر
از مزیتهای عالم برزخ به این جهان فانی, قوت تاثیر است یک بیان علمی در حکمت عالیه شده است که برای عموم گفتنی نیست فقط اشاره ای از این موضوع می شود و رد می شویم (مدرک یعنی اداراک کننده و ادراک شونده هرچه لطیف تر باشد ادراک قوی تر است)
این میوهها و شیرینی ها و لذتی که از چشیدن و خوردن ان می بریم قطره ای است از میوه ها و شیرینی ها و لذتهای عالم برزخ ـ اصلش آنجاست اگر گوشه ای از صورت حورالعین باز شود چشمها را می زند نور حور اگر در این عالم بیاید برنور آفتاب چیره می شود بلی حمال مطلق آنجاست پروردگار عالم در قرآن می فرماید ما آنچه بر زمین است زینت قرار دادیم اما زینتی که سبب امتحان است کوچک از بزرگ و بچه از عاقل تمیز داده شود معلوم شود چه کسی به این بازیچه دلخوش می شود و چه شخصی فریب این ها را نمی خورد و در پی لذت حقیقی و جمال واقعی و خوشی راستی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


قیامت
قیامت بحکم عقل
اگر دلیلهای نقلی بر فرض نداشتیم و همه پیغمبران بر این که روز رستاخیزی هست و مردم را بآن دعوت می کردند که گفتار و کردار و عقایدتان مورد بازخواست قرار می گیرد نیامده بودند عقل بزرگترین شاهد و دلیل است که این گردش عالم افلاک و خلقت اولیه هر موجودی بدون نتیجه و غایتی نخواهد بود. هر عاقلی اطرافش را که می نگرد می بیند شب روز می شود و روز شب, می خورد و می خوابد و تخلیه می کند و شهو تراین می کند, بچه بزرگ می شود و جوان بعد پیر می شود و می میرد.
دستگاه نامتناهی و عریض و طویلی که مشاهده می شود آیا منظور همین است! پس انسان را کارخانجاست سازی آفریده اند اینکه عبث ولغو است, برای خوردن و شهوترانی که حیوانات بودند احتیاجی به انسان نبود.

 

منکرین آخرت حکمت خدا را نفهمیده اند
آنهائیکه منکر آخرتند, خدایرا بحکمت قبول ندارند (استغفرالله) چون معنیش اینستکه این دستگاه بی نتیجه و لغو است اما اشتباه کرده اند, هر جای از هر چیزی را که مشاهده می کنیم, همراه با هزاران حکمت است که بشر ممکن است بپاره ای از آن برسد. ضعیف ترین اجزاء عالم وجود بی مصلحت نیست حتی اجزاء زائد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


معاد قابل شک نیست
براستی اگر انسان بوجدان و عقل و فطرت خود مراجعه کند می فهمد که در هر چیزی ممکن است شک و تردید کند مگر در مسئله مبدء و معاد یعنی اعتقاد به پروردگار عالم و اعتقاد بحیات ابدی پس از مرگ و عالم جزا که در ان دو مسئله شک و تردیدی نیست (وان الساعه آتیه لارب فیها) چیزی که هست بیشتر مردم در اثر فرو رفتن در شهوات و اشتغال بمادیات و ارتکاب گناهان فطرت خود را ضایع کرده و پر از ریب و شک شده اند (بل یریدالانسان لیفجر امامه)
پس بحکم عقل از خلقت این افلاک و عوالم و بدن هر فردی منظوری است که در روز واپسین معلوم می شود بنابراین باید از پس این عالم سرای دیگری باشد.

 

لازمه عدل خدا برپاکردن روز جزاست
در بحث توحید ضمن بیان صفات پروردگار گفتیم که خدا عادل است. هر موجودی هر چیزی را که تکویناً می خواسته بدون اینکه اظهار کند و به زبان بیاورد, به او عنایت فرموده.
ما عدم بودیم تقاضامان نبود لطف حق ناگفته ما می شنود
از موارد عدل الهی جزا دادن افراد است نیکوکارانی را می بینیم که عمر خود را در عبادات و اطاعت و خیر و صلاح گذرانیدند و آنطوریکه باید در دنیا پاداش خود را ندیدند و همچنین بدکاران را می بینیم که چه فسادها و تبه کارئی از آنها سر می زند و پاداش کردار خود را نمی بیند بلک غالباً اهل فساد خوش تر از اهل صلاح عمر خود را می گذرانند و نیز می بینیم که بشر چه ظلمهائیکه به یکدیگر می کنند و از غضب و تلف اموال و هتک اعراض و ریختن خونها, و چون خدا عادل است پس یقیناًُ روزی را خواهد آورد که هر کس بجزای عملش برسد و حق هر کس بر عهده اوست که وعده داده شده برسد مقتولی که بی گناه کشته شده از قاتلش انتقام بگیرد و به مظلوم و مقتول اجر دهد تا تلافی شود و نیز نیکوکار را جزاء خیر و تبه کار را جزاء شر دهد تا عدل او ظاهر گردد.

 

راستگویان از قیامت خبر می دهند
چون پیغمبران که راستگویان خلقند و گفته آنها برای هما ما حجت و برهان است به آمدن قیامت خبر داده اندو جمیع متدینین عالم از هر مذهب و ملت بروز واپسین اعتقاد داشته و دارند اصلاً اساس دیانت برگشتش بدو اصل مبداء و معاد و در اکثر آیات قرآن که از اعتقاد به خدا صحبت می شود, بلافاصله ایمان بروز جزا را هم بیان می فرماید "یومنون بالله و الیوم الاخر" و جمیع مذهب ها و دیانت ها در این دو اصل یکی هستند یعنی همه به مبداء و معاد معتقدند.
اجمالا مخبرین صادق نه یک نه بلکه ده هزارها به آمدن روز جزا خبر می دهند (پس بحکم تواتر) عقل می گوید حتما باید پذیرفت که چنین روزی خواهد آمد.

 

بهترین دلیل امکان "وقوع" است
همانطوریکه قبلا گفته شد, مساله معاد محال عقلی نیست و وقتیکه عقل حسابش را می کند, حکم می کند باینکه قیامت امری ممکن است, علاوه بر اینک مخبرین صادق یعنی 124 پیغمبر و اوصیای ایشان خبر داده اند که هر یک بتنهائی برای قبول فقل سلیم کافی است. برخی از بیخبران القاء شبهه کرده اندکه اعاده المعدوم مما امتنعا یعنی چطور می شود چیزی که هیچ شد دوباره چیزی شود. البته هیچگونه دلیلی برآن مدعا ندارد و فقط بضرورت می چسبند و می گوید دلیل ما ضروری بودن و واضح بودن این مطلب است!! و به فرض هم اگر کسی بتواند دلیلی بیاورد قبلاً جواب داده شده است.

 


در معاد اعاده معدوم نیست
اولا بقول محقق طوسی خواجه نصیرالدین علیه الرحمه که در معاد اعاده معدوم نیست, بلکه جمیع متفرقات است توضیح فرمایش ایشان اینست که بدن که مرکب از اجزاء و ذراتی بود خورده شده ریزه ریزه گردید و پراکنده شده است. قیامت کمی شود این ذرات پراکنده بقدرت پروردگار جمع می گردد پس معاد یعنی جمع شدن اجزاء و جمع شدن روح و جسد پس از جدائی.
لذا معاد اعاده معدوم نیست که ممتنع باشد یا نه (علاوه اینکه اصل مطلب صحیح نیست.)

 

اقوای دلیل امکان وقوع است
ثانیاً بزرگترین و بهترین دلیل برای امکان هر شئیی وقوع مثل آنست. هر انسانی اگر فکر کند در حالت اولیه بدنش خواد دانست که در ابتداء ذرات بیشمار متفرق بعضی جز خاک و آب و هوا که بقدرت قاهره الهی جمع گردیده و بصورت انواع خوردنیها از سبزیها و حبوبات و بقولات و حیوانات در آمده سپس از گلوی پدر وارد معده شده و برای مرتبه دوم در تمام اجزا بدن پدر متفرق شد. آنگاه هنگامه هیجان شهوت خلاصه غذای هضم شده از ذرات رطوبات متفرقه از تمام اعضاء گرفته شده واز پشت پدر بطرق اوعیه منی خارج گردیده و در رحم قرار گرفته (از اینجاست که پس از جنابت واجب است تمام بدن غسل داده شود چون ذرات نطفه از تمام بدن گرفته شده) و بالجمله هر بدنی در ابتداء دو مرتبه اجزا متفرقه بوده که دست قدرت آنرا جمع فرموده اول در خاک و آب و هوا (انا خلقناکم من تراب) مرتبه دوم در تمام اجزا بدن پدر.

 

برای سومین بار نیز جمع می فرماید
پس از دیدن و دانستن این دو مرتبه آیا برای مرتبه سوم که در قبر پوسیده شده ذرات بدن متفرق می شود, تعجبی است در جمع شدن و درست شدن این ذرات هر آینه شما دانستید کیفیت خلقت دنیوی و نشاه اولی را پس چرا متذکر نمی شوید یعنی ای انسان تو خاک بودی دست قدرت ما ترا جمع کرد یعنی بصورت ماده غذائی جزء بدن پدر شدی و پس از پخش شدن در اطراف بدن پدر, دوباره ترا جمع کرده و بصورت نطفه از پدر خارج شده و در رحم مادر قرارت دادیم. این جمع و تفرقه ها را در این عالم دیدی پس چرا تعجب می کنی که برای مرتبه سوم ترا پس از تفرقه اجزائت در اطراف عالم جمع کنند.

 

زنده شدن مرده ها در دنیا
و نیز زنده شدن پس از مردن چقدر اتفاق می افتد حیات نباتی را در بهار می بینید که درختان نباتی پس از مرگ و خشکیدن دوباره جان تازه ای می گیرد و خود انسان پس از مرگ اتفاق افتاده که زنده شده است, احیاء موتی بدست حضرت مسیح (ع) و همچنین ائمه ما علیه السلام زیاد اتفاق افتاده که در کتب اخبار بعضی از آن درج شده است. برای زنده شدن مرده دو قضیه از قرآن ذکر شود.

 

عزیز صدسال مرد
در سوره البقره خدای تعالی داستان عزیز را ذکر می فرماید که خلاصه آیات و شان نزول و تفسیر آن اینست که عزیز از جمله پیغمبران بنی اسرائیل و حافظ تمام تورات بوده و در بیت المقدس معلم و پیشوای یهودیان بود, وقتی با الاغشان سفر می کرد, مقداری نان و انگور همراه داشت بقریه ای رسید که سالیان پیش اهل آن هلاک شده بودند و جز استخوانهای پوسیده از ایشان باقی نمانده بود.
عزیز از روی حیرت و تعجب نگاهی به این استخوانها کرد و گفت "انی یحیی هذه الله بعد موتها" خدا این استخوانهای پوسیده و ریسیده شده را چطور دو مرتبه زنده می فرماید (البته از روی شگفتی و استعجاب بود نه اینکه منکر قیامت و بعث شده باشد.) خدایتعالی برای اینکه بالحس باو بفهماند که قیامت نزد تو شگفت آور و بزرگ است ولی برای خدایتعالی اهمیتی ندارد, همانجا او را می رانید و یکصد سال بهمین حال افتاده بود لکن الاغش استخوانهایش هم پوسیده شد تعجب اینجاست که انگور با آن لطافت, تازه ماند.
پس از یکصد سال خدا عزیز را زنده کرد. ملکی بصورت بشر از او پرسید شما چقدراست که اینجا آمده اید عزیزگفت یکروز است که آمده ام بلکه کمتر از یکروز. ملک گفت صدسال است که اینجا افتاده بودی. نگاه الاغش کرد دید استخوان پوسیده ای شده. آنوقت ملک گفت نگاه الاغت کن ببین که خدا چه می کند.
عزیز دید اجزا و ذرات بدن الاغ یکمرتبه بحرکت در آمد و بهم می چسبند, دست, پا, سر, چشم و گوش و غیره بهم متصل یکمرتبه الاغ کاملی درست شده و از جا حرکت کرد. بعلاوه گفت عزیز نگاه انگورت کن اصلا خراب نشده و قدرت خدایرا مشاهده کن و بدان که خدا برهرچیز تواناست.
عزیز به بیت المقدس برگشت, دید وضع شهر عوض شده, آنهائی را که می شناخت نمیدید, به نشانی که داشت بمنزلش آمد, درب خانه اش را کوبید, از داخل خانه گفتند کیست؟
گفت من عزیزم, گفتند شوخی می کنی صد سال است که خبری از عزیز نیست ـ آیا علامتی که در او بود در تو هست؟ (عزیزمستجاب الدوعوه بود) من خاله تو هستم و کور شده ام, از خدا بخواه تا چشمم را به من باز دهد.
عزیز دعا کرد چشم خاله اش روشن گردید. جریان کارش را ذکر کرد و عبرتی برای خودش و دیگران گردید.

 

چهار پرنده ای را که دوباره زنده کرد
قضیه دیگر در قرآن مجید راجع به حضرت ابراهیم است که عرض کرد پروردگارا میخواهم چگونگی زنده کردن مرده ها را ببینم تا اینکه قلبم اطمینان پیدا کند. امر شد که چهار مرغ بگیر (از چهار نوع, زاغ و خروس و کبوتر و طاووس) آنگاه آنها را کشته و پاره پاره کن و هر جزئی را برسر کوهی قرار ده و سپس آنها را بخوان که بشتاب بسوی تو خواهند آمد و در تفسیر دارد که حضرت ابراهیم سر مرغها را در دست گرفت و یکی یکی آنها را خواند. دید ذرات بدن هرکدام علیحده بهم چسبیده شد و هر بدن درست شده ای رو بسر خودش می شتابد خواست امتحان کند سر دیگر را بر بدن آن یکی گرفت ولی نچسبید. بالاخره بدنها درست شده هر مرغی بسر خودش متصل گردید و هر چهار پرنده زنده شدند.
خدا بر هر کاری تواناست
ممکن است در نظرها بیاید که ذرات بدن خدا داند چقدر تغییر و تبدیل پیدا کرده, چگونه با هم مجتمع میگردد این شبهه در اثر غفلت از علم و قدرت پروردگار است. وقتیکه در بحث توحید ما دانستیم که خدای تعالی "احاط بکل شیئی علما" بر هر چیزی احاطه علمی دارد و ذره ای از ذرات وجود از علمش بیرون نیست و دیگر اینکه بهر کاری هم تواناست, دیگر این شبهه موردی پیدا نمی کند. این بدن مدتی که ماند گندیده می شود و خوراک مور و جانوران می گردد یا اینکه میماند تا پوسیده و خاک می شود سپس همراه باد به این طرف و آن طرف می افتد, جزء گندم و جو و سایر حبوبات می شود درست است و در هر صورت از بین نمی رود و در علم خدا گم نمی شود و خدایتعالی می تواند این ذرات خاک را از هر جا که هست جمع فرماید. چنانکه گفتیم که امر شد بدن مرغها را حضرت

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  51  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معاد

دانلودمقاله سازمان کشاورز

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله سازمان کشاورز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
در چند دهه گذشته جنبشهای پر تحرک و پویایی در قلمرو مدیریت پدیده آمده که هر یک به سهم خود به افزایش دامنه دانش و بینش مدیران یاری به سزایی داده اند. جنبش سازمانی که در نیممه دوم سده بیستم پایه ریزی شده و در دهه کنونی به رشد رسایی در خور توجه رسیده است. بر پایه مفروضاتی استوار است که با ارزشهای والای انسانی سازگاری کامل دارد. بالندگی سازمانی ریشه هر گونه توانمندی و شکوفایی در قلمرو تلاشهای انسانی را در «بالندگی انسانی» جست و جو می کند و انسان را عامل اصلی و مایه بنیادی هر گونه دگرگونی به شمار می آورد. اصول و موازین این جنبش از دورن دانشهای گسترده ای چون روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، اقتصاد و بسیاری دیگر از دانشهای رفتاری سرچشمه می گیرد و از به هم پیوستن آنها مجموعه ای فراهم می آید که شناخت انسان و رشد و شکوفایی او را به عنوان برجسته ترین هستی منظومه ای جهان آسان می سازد.
جنبش بالندگی سازمانی دگرگونی، بهپویی، تازه گردانی، و دستیابی به برتریهای بزرگ را در شمار هدفهای نخستین خود قرار داده و برای رسیدن به آنها سازو کارهای مناسب را فراهم آورده است.
تحقیق کنونی مجموعه ای از نوشته های عملی بسیاری از صاحبنظران دانش مدیریت است و با این انگیزه گرد آوری شده است که بتواند پیام شکوفایی و برتری جویی را میان جامعه کارکنان سازمانهای اداری، صنعتی، بازرگانی و خدماتی برانگیزد و کارکنان و مدیران در برگزیدن راهی سزاوار و شایسته یاری دهد.
بخش اول
ریشه های پیدایش بالندگی سازمانی
با آنکه بالندگی سازمانی پدیده ای به نسبت تازه در قملرو و مدیریت به شمار می آید و هنوز دستورهای آن، به گونه ای در خورده صورتبندی و استوار نشده، ولی در چهار کنونی از گسترش بسیار شایانی برخوردار بوده است. هم اکنون موضوع بالندگی سازمانی در شمار درسهای مهم و بنیادی دوره های آموزشی بسیاری از دانشکده های دانشهای رفتاری به ویژه مدیریت در سراسر جهان است. بالندگی سازمانی نه تنها در دوره های آموزشی دانشگاهی آموخته می شود، بلکه در بسیاری از برنامه های ضمن خدمت کارکنان بخش دولتی و خصوصی به گستردگی ارایه می گردد و از روشهای آموزشی و پژوهشی آن برای بررسی و شناسایی دشواریهای سازمانی و برتری بخشیدن به کارسازمانها بهره گیری می شود. به سخن فشرده، بالندگی سازمانی است که به رغم کوتاهی زمان پیدایش آن، راهی بلند پیموده و سودمندیهای بسیار فراهم آورده است.
برای پی بردن به اهیمت بالندگی سازمانی و رسالتی که این جنبش نوید بخش است شایسته است که ریشه و خاستگاه آن را در گذشته پیدایش دانش مدیریت و کارگردانی سازمانهای بزرگ جست و جو کنیم.
بی گمان کار را باید از پیدایش «انقلاب صنعتی» آغاز کرد و برخی از ویژگیهای آن را همراه با دیگر رویدادهای گذشته که سرانجام به پدید آوردن بالندگی سازمانی انجامیدند بازکاوی کنیم.
انقلاب صنعتی در سالهای پایانی سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی یک رشته دگرگونی در روشهای صنعتی و شیوه کارگردانی سازمانهای اجتماعی و اقتصادی انگلستان پدید آمد.
پژوهشهای ناب در دانش فیزیک و شیمی در پایان سده هجدهم در قاره اروپا به ویژه در فرانسه و هلند پیشرفت نمایانی کرده بود. ولی در انگلستان کاربرد یافته های عملی در کارهای علمی، به ویژه در صنعت آشکار بود. در این کشور یک وابستگی همگانی به پیشرفتهای فنی دیده می شود. اوضاع سیاسی اجتماعی و حقوقی همراه و هوادار شکوفایی صنعتی بود. آزادی سیاسی، آزادی از پیگرد غیر قانونی پاس حقوق مالکیت و پیمانها، قانون ثبت اختراع، آزادی دین و فراهم بودن فرصت و بخت بالا رفتن از نردبان ترقی اقتصادی و اجتماعی، فضایی پدید آورد که برای کارآفرینی سازگار و برازنده بود و جست و جوی نیک فرجامی را بر می انگیخت.
در این زمان به کار گرفتن یافته های علمی در صنعت تلاشی سخت پدیدار می شود. یک رشته نو آفرینی و نوآمدی نمایان در دستگاههای ریسندگی و بافندگی پدید آمد که همه فراگرد نساجی را نو کرد.
تراز بازدهی را بالا برد و هزینه تولید را کاهش داد.
برای بهره گیری از دستگاههای تازه، بایسته بود که از نیرویی جز نیروی بدنی انسان یاری گرفته شود.
تا این زمان انسان ناچار از به کار بردن وسیله های دستی بود ه در اندازه تولید، محدودیت پدید می آوردند. ولی پس از آنکه دستگاههای ابزاری و سپس برقی به کار گرفته شدند دیگر برای تولید انسان و توانایی او مرزی باقی نماند. در هم شکفتن مرز تولید به پدید آمدن تولید انبوهه و پدید آمدن تولید انبوهه به سر برافراشتن مصرف انبوهه انجامید و اندازه و مرز تولید و مصرف انبوهه به ناچار به پیدایش شرکتهای بزرگ بازرگانی و صنعتی انجامید. تولید در نظام کارخانه سازمان یافت و کارگران و کارمندان بر پایه دستورهای ویژه در این کارخانه ها و شرکتها سرگرم شدند. با پدید امدن کارخانه ها و شرکتها و سازمانهای بزرگ تولیدی ناگزیر دو پدیده دیگر به نام مدیریت علمی و دیوانسالاری در آغاز سده بیستم میلادی پدیدار شدند و بر نظام تولید و مصرف نفوذ کردند.
در میان دانشمندان که به پدید آمدن اندیشه های فکری بالندگی سازمانی یاریهای کلیدی و بنیادی دادند می توان از «کرت لوین» نام برد. او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به دلیل مخالفت با شیوه های سیاسی حاکم در آلمان نازی از کشور خود به ایالتهای متحده آمریکا کوچ کرد و در دانشگاههای این کشور به آموزش و پژوهش علمی و رفتاری پرداخت. او کوششهای پژوهشی بسیار عمیقی را در علوم رفتاری، به ویژه روانشناسی اجتماعی، بنیاد نهاد. همزمان با کوششهای علمی وی، «جنبش آموزش آزمایشگاهی» و پدید آمدن کنش پژوهشی و باز خورد اطلاعات در شمار عاملهای کارساز در پدید آمدن فعالیت بالندگی سازمانی قرار گرفتند. دلبستگی پرشور آتشین «لوین» به دانش رفتاری کاربردی یک یاری عمده در پدید آمدن جنبش «آموزش آزمایشگاهی» و پژوهشی و دیگر کوششهای بالندگی سازمانی بود. از این رو لوین را می توان چهره مرکزین در همه جنبشهای وابسته به این قلمرو علمی تازه به شمار آورد.
«آموزش آزمایشگاهی» که در واقع گردهم آیی آزاد و بی قید و بند گروهی کوچک از افراد است در سال 1946 بنیاد گرفت. در پی کوششهای پراکنده ای که در قلمرو آموزشهای گروهی صورت گرفت، سرانجام «آزمایشگاه آموزش علمی برای پرورش گروهی» پدید آمد. در سالهای 195 و 1960 نیز کوششهای پی گیر و پر شوری برای به کار بردن مهارتهای حاصل از «آموزش آزمایشگاهی» و پویایی شناسی گروه در سازمانهای پیچیده بزرگ پدیدار شد. در این دوره جنبشهای واقعی و نمایان برای وارد کردن آرمانها و شیوه های مردم سالاری به دورن فرا گروهای مدیری و تصمیم گیری های سازمانی در سازمانهای بزرگ آغاز گردیدند و برای بالا بردن توان سازمانها، پایوران و کارکنان جملگی، تصمیم گیری با هم درباره هدفهای مشترک فرا خوانده شدند. از دورن این تلاشها بالندگی سازمانی سرچشمه گرفت و گامهای بزرگ و گسترده ای در زمینه توانمند کردن سازمانهای گوناگون صنعتی، آموزشی، بهداشتی و مانند آنها برداشته شد.
بخش دوم
تعریف بالندگی سازمانی
سرچشمه پیدایش و رواج عبارت «بالندگی سازمانی» به روشنی آشکار نیست. ولی بر اساس تجربه ای که در شکرت جنرال میلر برای دگرگونی سازمان پدید آمد رابرت بکهارت چنین می نویسد:
در آن زمان می خواستیم برای برنامه ای که در جنرال میلز به کار گرفته شده بود عنوان مناسبی برگزینیم. ما به راستی نمی خواستیم آن را «پرورش مدیریت» بخوانیم، زیرا کاری که صورت گرفته بود تلاشی سراسری در سازمان بود.
نمی خواستیم آن را «بهتر کردن سازمان» بنامیم زیرا این عنوان را دارای سرشتی ایستایی پنداشتیم. بنابراین، ما آن را «بالندگی سازمانی» نام نهادیم که به تلاش دگرگونی در سراسر سازمان اشاره داشت.
بالندگی سازمانی گونه ای از کوشش برنامه ریزی شده برای پدید آوردن نوعی از دگرگونی است که هدف آن یاری دادن به اعضای سازمانهاست تا بتواند کارهایی را که موظف به انجام دادن آن هستند به صورتی بهتر از پیش به انجام برسانند. بدین سان بالندگی سازمانی وسیله ای برای بهگشت و پیشرفت سازمانی است.
بالندگی سازمانی برای بهتر کردن کار افراد و سازمان از رویکردهای دیگری یاری می گیرد، به ساختار و طرح سازمانی نظر می دوزد. فن شناسی و پیرامون سازمانی را زیر بررسی قرار می دهد.
ولی توجه بنیادی بالندگی سازمانی به جنبه های انسانی سازمان است. سازمانی که به صورت یک نظام اجتماعی در نظر گرفته می شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  34  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سازمان کشاورز

دانلود مقاله تاریخ چسیت

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله تاریخ چسیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخ و تعریف آن

 

واژه «تاریخ» ( History ) از زبان یونانى گرفته شده و هرودوت (هرودوتوس Herodotus ) مُبدع و «پدر تاریخ» شناخته شده است. تاریخ، از نظر هرودوت، به معناى مطالعه و یا بررسى روزگاران گذشته است. البته چیستى تاریخ از پرسش هایى است که تاکنون پاسخى جامع، دقیق و مورد اتفاق نداشته، همه تعریف هاى آن با ایراد یا انتقادهایى رو به رو بوده است; زیرا گروهى معناى تاریخ را بس گسترده دانسته، احوال گذشته جهان و حتى پدیده هایى که انسان در آن مؤثر نیست، موضوع آن به شمار مى آورند; دسته اى آن را به وقایع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولت ها محدود مى کنند و جمعى مشخص ساختن احوال انبیا، ائمه (علیهم السلام) ، فرمانروایان، وزیران و حوادث بزرگى مانند جنگ ها و فتوحات بر حسب زمان را معناى اصطلاحى تاریخ مى دانند ابن خلدون، مورخ بزرگ، تاریخ را دانشى سرچشمه گرفته از حکمت و بیان گر سرگذشت ملت ها، سیرت پیامبران و سیاست پادشاهان مى داند با در نظر گرفتن دو عنصر موضوعى تاریخ یعنى «انسان» و «زمان»، مى توان گفت: تاریخ مجموعه اى از اطلاعات خام یا تحلیل شده درباره گذشته انسان ها است که امورى چون نقل و تحلیل هدایت، گمراهى، تکامل، انحطاط، پیروزى، شکست، خوشبختى یا بدبختى ملت ها را در بر دارد. از آن جا که هر یک از تعریف هاى یادشده بُعد خاصى از تاریخ را بیان مى کند و از جهتى با اشکال جامع یا مانع نبودن رو به رو است و نیز به دلیل گسترده شدن مسائل مربوط به تاریخ، برخى از اندیش مندان، علوم مربوط به تاریخ را تقسیم کرده، براى هر قسم تعریفى خاص ارائه کرده اند. فیلسوف شهید مطهرى(ره) تاریخ را یکى از منابع معرفت انسانى دانسته، علم تاریخ را به دو بخش نقلى و علمى تقسیم مى کند و قواعد استنباطى تاریخ علمى را به حال و آینده قابل تعمیم مى داند.
تاریخ نقلى
تاریخ نقلى علم به وقایع و حوادث سپرى شده و آگاهى از اوضاع و احوال گذشتگان مى باشد. زندگینامه ها، فتحنامه ها و سیره ها، از این مقوله است. علم تاریخ در این معنا، به یک سلسله امور جزئى و فردى مربوط است; و در واقع علم به «بودن»هاست; چرا که به گذشته تعلق دارد.
تاریخ علمى
تاریخ علمى یعنى مطالعه، بررسى و تحلیل وقایع گذشته و استنباط قواعد و سنت هاى حاکم بر زندگى گذشتگان. در واقع محتواى تاریخ نقلى ـ حوادث و وقایع گذشته ـ «مبادى» و مقدمات این علم شمرده مى شود و براى استنباط قوانین کلى و عمومى و کشف طبیعت حوادث تاریخى و روابط علّى و معلولى آن ها سودمند است

 

فایده تاریخ
شاید از خود پرسیده باشید آشنایى با انبوه نام ها، حوادث، فراز و نشیب ها، طلوع و افول ها و عملکرد نیاکان و دیگر انسان ها در زندگى روزمره و شکل گیرى زندگى آینده ما چه نقشى دارد؟ اگر بپذیریم هر حادثه اى مولود علت یا علت هاى پیش از خویش و نیز دست کم انگیزه سلسله حوادث بعدى است، بدین نتیجه مى رسیم که زندگى ملت ها چون رشته اى دراز است و مجموع انسان هاى یک عصر تنها یکى از مهره هاى آویخته بدین رشته به شمار مى آید. استوارى و نااستوارى هر مهره به چگونگى پیوند آن به مهره پیشین و پسین وابسته است. پس زندگى مردم یک عصر در هر کشور از زندگانى گذشتگان و آیندگان جدا نیست و براى یافتن علت حوادث نامطلوب و راه رویارویى با آن ها، باید به تحقیق در گذشته ملت ها پرداخت تاریخ نه مایه سرگرمى بلکه نوعى پل ارتباطى میان نسل هاى متوالى بشر براى دستیابى به تجربه ها و اندوخته هاى پیشینیان است. مطالعه تطبیقى و تحلیلى تمدن هاى گوناگون، کوشش براى یافتن رابطه اى علّى میان حوادث زنجیره اى تاریخ و دقت در آنچه براى انسان ها رفته است، سرمایه مناسبى است که مى تواند انسان را در پى ریزى یک زندگى سالم و خردمندانه یارى دهد. افزون بر این، بررسى تاریخ پاسخى مثبت به آرزوهاى همیشگى انسان است که اصرار دارد از خود و دیگران آگاهى حاصل کند، (3) علل و انگیزه ظهور و سقوط تمدن ها را بشناسد، حق را از باطل تمیز دهد و با راه تکامل و سعادت دنیوى و اخروى خود آشنا شود. بنابراین، مصلحان بزرگ و انسان هاى متعالى در تجربه هاى انسانى تاریخ دقت مى کنند و در بهره گیرى از آن مى کوشند. امام على (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) و همه انسان ها مى فرماید: فرزندم، هر چند من عمر همه کسانى را که پیش از من زیسته اند، سپرى نکرده ام; ولى در اعمال همه آن ها نگریسته، در اخبارشان اندیشیده ام. براى شناخت تاریخ آنان چنان در آثارشان به تفکر پرداخته ام که چون یکى از آنان شده ام. به سبب آگاهى از سرگذشت آنان، گویا با همه آن ها، از اولین فرد تا آخرین شان زندگى کرده، زلال و پاکى زندگانى آنان را از تیرگى هاى آن و نفع و سودمندى اش را از زیان آن بازشناخته ام. خداوند متعال در بیش تر سوره هاى قرآن به بیان سرگذشت انبیا و ملت هاى پیشین پرداخته است. در مکتب اسلام، (6) تجربه پیشینیان چنان اهمیت دارد که خداوند به پیامبرش فرمان مى دهد در راه اعتلاى کلمه توحید و رستگارى و هدایت بندگان از تاریخ استفاده کند
اعتبار و ارزش داده هاى تاریخ
گروهى به علم تاریخ و داده هاى آن بسیار بدبین و بى اعتمادند. اینان علم تاریخ را نورى ضعیف مى دانند که در مسیر ناهموار زندگى کم تر مى توان بدان اعتماد کرد دشوارى ارزیابى دقیق علل رفتارها، روابط علّى و معلولى آن ها (در تاریخ علمى)، هم چنین مشکل تاثیر بسیار غرض ها، تعصب ها، منافع و اهتمام خودکامگان و سیاستمداران به تدوین تاریخ، این بدبینى را دو چندان کرده است. به عقیده بیش تر محققان، نگاهى چنین بدبینانه نسبت به شناسنامه تمدن ها واقع بینانه نیست; (3) زیرا اولا ماهیت برخى از وقایع به گونه اى است که امکان تحریف و دروغ در آن ها راه ندارد; و ثانیاً نمى شود همه افراد بشر را متهم کرد که «همیشه»، مطابق منافع و خواسته هاى خود، حوادث را ثبت و نقل کرده اند. (4) نگاه عبرت آموز و مثبت امام على (علیه السلام) به تاریخ بر درستى این دیدگاه گواهى مى دهد. امام على علیه السلام مى فرماید: پیمان و شخصیت خود را در گرو آنچه مى گویم قرار مى دهم و ضمانت آن را به عهده مى گیرم، بى گمان هرکس به روشنى از پیش آمدهاى تاریخى و فرجام بد امت ها در گذشته عبرت گیرد، پیوسته آن ها را در نظر داشته باشد، ژرف در آن ها بنگرد و قوانین و نوامیس حرکت جوامع را از آن حوادث دریابد، واقع بینى و پروادارى او را از غلتیدن در جایگاه هاى شبهه ناک و هلاکت بار باز مى دارد.
فلسفه تاریخ
در بحث از فلسفه تاریخ بشر، حقیقت و علت وجودى و نتایج رویدادها و تحولات تاریخ بررسى مى گردد و گذشته بشر چراغ راه آینده اش قرار مى گیرد مقصد و شیوه حرکت تاریخ، محرک و منازل برجسته مسیر حرکت آن (فلسفه نظرى تاریخ)، نقاط ضعف و قوت علم تاریخ، قانون مندى تاریخ، اصول حاکم بر آن و روش هاى پژوهش تاریخ (فلسفه علم تاریخ) بخشى از مسائلى است که در فلسفه تاریخ مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد. هرچند اندیشه حرکت تاریخ و بحث درباره روح، اراده، قانون، مبدأ و مقصد آن و... پیشینه اى دیرین دارد و به افلاطون (428 ـ 347 ق. م) و «اگوستین» قدیس، متکلم و مجتهد کلیسا (430 ـ 354 م) منسوب است; ولى بیش تر محققان، دانشمندِ معروف مسلمان عبدالرحمن بن خلدون را پایه گذار تاریخ نگارى تحلیلى و فلسفه تاریخ مى دانند.
اصول و سنن حاکم بر تاریخ
یکى از معانى کلمه «سنت»، راه، روش و رفتارى است که استمرار داشته باشد. این واژه به
همین معنا در زبان عربى و قرآن کریم در مورد خداوند و انسان به کار رفته است. ناگفته پیداست یک سنت واحد مى تواند، از لحاظ نسبتش با «فاعل» به خداى متعال و از لحاظ نسبتش با «قابل» به انسان ها اضافه شود. البته الهى بودن یک سنت به معناى صدور مستقیم و بىواسطه افعال خاص از خداوند نیست; بلکه ممکن است اسباب طبیعى، عادى و یا غیبى در کار باشد. بنابراین، سنن یعنى روش هایى که امور جهان و انسان بر پایه آن ها تدبیر و اداره مى شود. (6) این سنت ها اقسام بسیار دارد; بخشى از آن ها عبارت است از:
اختیار انسان در شؤون اجتماعى و تعیین سرنوشت خویش
هر انسان عاقل و هر جامعه بیدار وقتى که شایستگى موقعیتى را احساس کرده و قدرت حرکت و تکاپو براى وصول به آن موقعیت را در خود دیده است با کمال جدیت حرکت کرده و آن موقعیت را به دست آورده است. بر این اساس، جزئى ترین حرکت ها تا پیچیده ترین پدیده ها ناشى از اختیار انسان و عوامل معین است
سیر صعودى و تکاملى داشتن کاروان بشریت
با همه اختلاف نظرهایى که در تفسیر تکامل، آثار و لوازم آن وجود دارد، امورى چون فلسفه قابل قبول زندگى و آغاز و انجام داشتن و هدف دار بودن نظام آفرینش و مسؤولیت انسان، که هرگز با اختیار منافات ندارد، روند تکاملى زندگى بشر را تأیید مى کند
قرار داشتن اساس شخصیت انسان در متن خلقت او و تکامل و به فعلیت رسیدن تدریجى آن
ارتباط و تأثیر متقابل فرد و جامعه
حاکمیت اصل علیت بر تحولات تاریخى
سنت هدایت انسان ها به وسیله انبیا
امداد الهى به همه انسان هاى مؤمن و غیرمؤمن
البته امداد اهل باطل محدود به حدودى است، ولى امداد اهل حق مرز ندارد.
عوامل محرک تاریخ
هرچند نمى توان همه تغییرات جوامع مختلف در طول تاریخ را تکامل و پیش برنده نامید، ولى سیر متعالى جوامع و زندگانى انسان در مجموع، امرى انکارناپذیر است. عامل پیش برنده تاریخ از مباحث مهم فلسفه تاریخ شمرده مى شود و نظریه هاى گوناگونى درباره
آن ارائه شده است. علامه محمدتقى جعفرى افزون بر 20 نظریه در این خصوص مى شمارد برخى از مهم ترین آن ها عبارت است از:
تاریخ بر پایه نژاد
طبق این نظریه، تنها بعضى از نژادها استعداد تمدن و فرهنگ آفرینى دارند. فقط برخى مى توانند علم، فلسفه، صنعت، هنر، اخلاق و غیره تولید کنند و دیگران صرفاً مصرف کننده اند. کنت گوبینو; فیلسوف معروف فرانسوى، معتقد است نژاد معناى تاریخ را روشن مى کند و براى پیشوایى، خون اصیل است نه هوش

تاریخ بر پایه جغرافیا
طبق این نظریه، عامل سازنده تمدن، فرهنگ و صنعت، اقلیم خاص و محیط طبیعى است. محیط هاى معتدل مغزهاى نیرومند و مزاج هاى معتدل بهوجود مى آورد. منتسکیو، جامعه شناس فرانسوى، معتقد است دلیل مغلوب شدن متعدد اقوام جنوب به دست اقوام شمال، اختلاف آب و هواى این دو منطقه است.
تاریخ بر پایه قهرمانان
بر اساس این نظریه، منشأ تحولات تاریخ در ابعاد مختلف علمى، سیاسى، اقتصادى، اخلاقى و غیره نوابغ اند. تنها نوابغ که افرادى استثنایى اند و از هوش، عقل، ذوق، اراده و ابتکار خارق العاده بهره مى برند، در حرکت چرخ هاى تاریخ تأثیر مى گذارند. سایر مردم مصرف کننده اندیشه آنانند و در پى آن ها حرکت مى کنند. کارلایل، فیلسوف معروف انگلیسى مى گوید: اگر در وجود بشر سودى هست، همانا وجود مردان بزرگ است
نظریه اقتصادى تاریخ
بر اساس این نظریه، عامل اساسى تاریخ در هر عصرى اقتصاد است; زیرا مجموع روابط تولیدى بناى اقتصادى اجتماع را مى سازد و بناى اقتصادى، پایه واقعى روبناهاى قانونى،
سیاسى و غیره است. به اعتقاد کارل مارکس، عوامل اقتصادى در کمین هر حادثه بزرگى نشسته است و غایات و جمله بندى هاى اخلاقى و دینى پوششى بر آن است
گردش چرخ هاى تاریخ بر پایه مشیت الهى
طبق این نظریه، تاریخ جلوه گاه مشیت حکیمانه و حکمت بالغه الهى است. بوسوئه، مورخ و اسقف معروف، معتقد است تاریخ، گستره بازى اراده مقدس الهى است و هر حادثه اى درس عبرتى است که آسمان به زمینیان مى دهد. با توجه به این که نسبت مشیت الهى به همه اسباب و علل متحول و ثابت جهان یکسان است، بحث در این است که مشیت الهى زندگى انسان را با چه نظامى و رازى آفریده که متحول شده است; در صورتى که زندگى جانداران دیگر فاقد آن «راز» است. بنابراین، این نظریه بى ربط است.
نظریه جریان هستى براساس حق وگرایش ذاتى انسان به آن
براساس این نظریه، هرچند باطل نفى نمى شود ولى نسبى و تبعى شمرده مى شود. لذا انسان در عین برخوردارى از آزادى و اختیار، بالفطره گرایش به صداقت، امانت، عدالت و... دارد. حنیف و حق گرا است. لذا در جریان هستى و «سرنوشت نهایى تاریخ» حق پیش برنده و پیروز است.
تفسیر تاریخ بر اساس ابعاد چهارگانه روح انسان (حس کنجکاوى، نیکى، زیبایى و مذهبى);
تکامل تاریخ بر پایه عامل درونى و غرایز
تبیین حرکت تاریخ بر اساس اصطکاک تمدن ها و تلاقى امت ها
نقش ناسیونالیسم و قوم گرایى در تحول و پیش برد تاریخ
نظریه سنخى و یا تیپ شناسى در حرکت تاریخ
نظریه افزایش جمعیت
نظریه حوادث غیرمترقبه جوى و زمینى و عوامل مخفى
نظریه محرکیت فکر و اندیشه
تکامل و پیشرفت تاریخ بر پایه نیازهاى مادى و معنوى انسان
نکته قابل توجه در همه یا بیش تر این نظریه ها تفاوت ننهادن میان شرایط و زمینه هاى مساعد در شکوفایى تمدن و پیشرفت تاریخ و علل سازنده و نیروهاى محرک واقعى تاریخ است. پاى فشارى بر عامل واحد در ساختارهاى اجتماعى و فلسفه تاریخ از آموزه هاى اسلام دور مى نماید. بر اساس این آموزه ها، مى توان مجموعه اى از عوامل درونى (گرایش هاى فطرى بشر چون حق جویى، کمال طلبى) و عوامل بیرونى (نیازهاى اجتماعى و...) را عامل حرکت تاریخ و شکل گیرى فرهنگ ها و تمدن ها به شمار آورد.البته این بیان منافاتى با پیروزى حق در سرنوشت نهایى تاریخ ندارد. چون از نظر قرآن و سایر آموزه هاى اسلامى، تأثیر غلبه ظاهرى و موقت باطل حتى تشکیل حکومت اهل کفر و ظلم در تمدن بشر پذیرفته است، امّا پیروزى نهایى از آنِ حق و طرفداران آن است و آخرین حلقه کمال و سرنوشت نهایى بشر با غلبه حق رقم مى خورد
اهمیّت و ارزش تاریخ اسلام
جوامع چون موجودى زنده اند; هر یک هویتى مشخص دارند و در حرکت خویش از سمت گیرى و کارمایه هاى ویژه خود بهره مى برند. شناسنامه هر ملتى بر اساس «میراث هاى تاریخى»اش شکل مى گیرد. میراث هاى تاریخى و فرهنگى جهان اسلام در واقع حافظه تاریخى ملت هاى مسلمان را شکل مى دهد; پیکر جامعه اسلامى را نیرو و نشاط مى بخشد و سبب پایدارى، استوارى و وحدت جهانى مسلمانان مى شود. بى تردید آگاهى از تاریخ اسلام و بارور نگاه داشتن این میراث فرهنگى در پیروزى انقلاب جهانى اسلام، اثرى بنیادین دارد. تلاش دولت هاى استکبارى در جهت تغییر خط، زبان، آداب و رسوم ملل مسلمان براى از بین بردن همین حافظه تاریخى و خود آگاهى مسلمانان بوده است، زیرا یادآورى روزهاى عظمت و قدرت، مسلمانان زیر سلطه و تحقیر شده را از نیرو و امید برخوردار مى سازد و مکتب شعب ابوطالب و مقاومت حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در آغاز نهضت، به حرکت هاى اصلاحى و رهایى بخش، درس ایستادگى و نهراسیدن از توطئه ها و محاصره ها مى دهد. افزون بر این:
اثبات مسأله وحى و پیوستگى پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) به منبع لایزال الهى و معجزه جاویدان وى از طریق برخى از بررسى هاى تاریخى قابل تبیین و ارائه است.
آگاهى از رازهاى توفیق بسیار پیامبراکرم (صلى الله علیه وآله) در دگرگون ساختن بنیاد نظام قبیله اى جاهلیت و تبدیل آن به یک حکومت منسجم، پویا و زنده، در پرتو تحقیق در زوایاى پیدا و پنهان گذشته تاریخ اسلام ممکن است.
دستیابى به بخش گسترده اى از مبانى نظرى و سنت عملى پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) در عرصه هاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و... تنها با ژرف نگرى در آینه حوادث تاریخ و دقت در گفتار و کردار آنان در برخورد با آن حادثه ممکن است.
از آن جا که سرنوشت مردم مسلمان ایران با سرنوشت و فرهنگ این آب و خاک گره خورده و اسلام و ارزش هاى دینى مبنا و رمز ماندگارى این فرهنگ شمرده مى شود، وظیفه ملى ماست که از پیشینه آنچه سرنوشت ملى و میهنى ما بر آن استوار است، آگاهى یابیم.
تاریخ نگارى در اسلام
بذر افکار تاریخى که در قرآن و احادیث پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) جوانه زده بود، از همان آغاز ظهور اسلام روییدن آغاز کرد. تاریخ نگارى در اسلام با جستوجو، گردآورى و نقل اخبار و روایاتى درباره رویدادهاى خاص، که تا آن زمان سینه به سینه نقل مى شد، آغاز گردید. این تلاش در مدتى کوتاه به بار نشست و با تنوع و ژرفاى ویژه اش در میان سایر دانش هاى اسلامى جایگاهى والا و برجسته یافت. به تدریج دانشى مدون شکل گرفت که نه تنها شاخه هاى جداگانه و مستقل داشت; بلکه از ادبیات متنوع و «روش هاى خبریابى» و «پژوهشى» ممتازى برخوردار بود. مورخ مسلمان مى کوشید تا اخبار را با نقد و ارزیابى و تحقق صلاحیت راویان آن بپذیرد; به طورى که بعدها «علم رجال» و «فن جرح و تعدیل» در شمار ابزارهاى اصلى او قرار گرفت. از آن جا که شخصیت پیامبرخدا (صلى الله علیه وآله) و زندگى پربار آن حضرت (صلى الله علیه وآله) الگوى همه مسلمانان بود، تاریخ نگاران مؤمن کار خود را با ثبت سیره نبوى و امور مربوط به نبردهاى وى آغاز کردند; سپس تاریخ عمومى نگارش یافت و به تدریج در علم تاریخ و فلسفه آن کتاب هایى نوشته شد.هرچند تاثیر فعالیت ها و منابع پیش از اسلام، مانند قصه هاى ایام، انساب و... در روش هاى تاریخ نگارى اسلامى قابل انکار نیست; ولى گروهى بر این باورند که این فعالیت ها به پیدایش عقیده تاریخ نگارى خاصى نینجامید و تنها شاخه هاى متنوع تاریخ نگارى اسلامى را شکوفا ساخت
شعبه هاى تاریخ نگارى اسلامى
در باور بسیارى از پژوهشگران، تاریخ نگارى، بخش عظیمى از فرهنگ مکتوب عصر اسلامى را به خود اختصاص داده و با تکامل عمومى نهضت فکرى و علمى در اسلام همداستانى داشته است. تاریخ از معدود دانش هاى هماره زنده تمدن اسلامى به شمار مى آید; زیرا گروهى از دانشوران، تدوین تاریخ را از مصادیق واجب کفایى دانسته اند برخى معاصران در طبقه بندى گونه هاى تاریخ نگارى اسلامى، اسامى کتب نوشته شده را ملاک قرار داده و بر این اساس، نوشته هاى تاریخى مسلمانان و شعب تاریخ نگارى را به هفت گروه عمده تقسیم کرده اند که عبارتند از: (3) سیره نگارى و شرح حال نویسى; تک نگارى در مسائل و وقایع مهم; تاریخ نویسى عمومى و تقویمى; تاریخ نگارى براساس نسب شناسى; سبک خبرى و پیوسته; تاریخ نگارى محلى و تاریخ نگارى فرهنگى و اجتماعى. برخى دیگر عنصر زمان، مکان و موضوع را لحاظ کرده و براى تاریخ نگارى اسلامى شش روش عمده معرفى کرده اند که بسیارى با تقسیم بالا مشترک است. (1) باید توجه داشت که اولا برخى شیوه هاى فوق جداى از هم نبوده و متداخل اند و در ثانى، منابع موجود نیز مى تواند در ذیل یک یا چند روش و شیوه قرار گیرد. درعین حال برخى منابع تاریخى، رأساً در تحت عناوین فوق قرار نمى گیرند از آن جا که برخى دیگر از مورخان از وجود بیش از 40 شاخه تاریخ نگارى اسلامى خبر داده اند که در هر شاخه آن صدها کتاب نوشته شده است. (2) به منظور تبیین نقش اساسى مسلمانان در سیر تکاملى این دانش، به برخى از مهم ترین شاخه هاى تاریخ نگارى اسلامى اشاره مى شود:
 سیره نگارى ها و شرح حال نویسى (زیست نامه ها)، مانند سیره ابن اسحاق و سیره حلبى
 تاریخ نویسى عمومى و تقویمى، مانند تاریخ طبرى، تاریخ یعقوبى، العبر ابن خلدون و اخبارالطوال دینورى
 تبارنامه نویسى (نسب نامه نویسى)، مانند الانساب سمعانى، جَمهرة النسب کلبى و انساب الاشراف بلاذرى
 گاه شمارى ها، مانند الایام واللیالى والشهور یحیى بن زیاد فراء، الشماریخ فى علم التاریخ سیوطى
انگیزه هاى گرایش و اهتمام مسلمانان به تاریخ نگارى
انبوه آثار تاریخى به جاى مانده از مورخان مسلمان، شعبه هاى متنوع تاریخ نگارى در حوزه علوم اسلامى و گستردگى محتواى مسائل مرتبط با تاریخ، هریک به تنهایى براى اثبات وسعت قلمرو و اهتمام مسلمانان به مسأله تاریخ نگارى، به عنوان یکى از ابعاد و مظاهر فرهنگ اسلامى، کافى است. افزون بر آنچه در بحث اهمیت تاریخ اسلامى ذکر شد، بخشى از علل و انگیزه هاى توجه کم نظیر مسلمانان به مسأله تاریخ و تاریخ نگارى عبارت است از:
قداست مطلق دانش و ارزش والاى آن در اسلام
 تلقى خوش بینانه از آینده زمین و بشر ساکن در آن در قالب مسأله انتظار فرج و ظهور مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف
 موضع تصدیقى قرآن در برابر انبیاى پیشین و اصول و مبانى تعلیماتى آنان
 ترغیب و تشویق هاى قرآن درباره سیر و مطالعه در زمین و کشف فلسفه تاریخ و عبرت گیرى از سرنوشت منکران، تکذیب کنندگان، باطل گرایان و...
 لزوم بهره گیرى از سیره و سنت معصومان، به عنوان اسوه حسنه و الگوهاى کامل دین، و گسترش فرهنگ جاویدان اسلام
 اهتمام فرمانروایان به ماندگارى حکومت خویش و ارائه تصویرى مناسب از خود
 ورود ملت هاى گوناگون جهان به آیین اسلام و داد و ستد فرهنگى با دیگر اقوام و ملل.
اصول و قواعد عام تاریخ نگارى با تکیه بر ارزش هاى اسلامى
برخى از مورخان، برخوردارى از دانش هاى گوناگون، بهویژه آگاهى از متون دینى و منابع اولیه اسلام ـ قرآن و سنت صحیح ـ در اختیار داشتن منابع متعدد، حسن نظر و پاى فشارى بر درستى اسناد و چگونگى راویان را از ویژگى هاى ضرورى مورخ مى دانند و سنجش اخبار و حکایات نقل شده با اصول و معیار حکمت، مقایسه آن ها با نظایر هریک و در نظر گرفتن طبایع کاینات را از قواعد تاریخ نگارى به شمار مى آورند. بر این اساس، برخى از معیارها و ضوابط تاریخ نگارى که سبب توجه و اعتماد بیش تر به اسناد و داده هاى تاریخى مى شود، عبارت است از:
 توجه به همه علل و عوامل پیشرفت یا انحطاط یک سلسله یا ملت و اعتماد بر اسناد و مدارک معتبر از بدو شکل گیرى و پیدایش آن سلسله
 پرهیز از اظهارنظر درباره موضوعى قبل از بررسى و تحقیق کامل
 رعایت عینیت و واقعیت در تحقیق، حفظ امانت و درستى، عدم تعصب در حقایق علمى و ثبت و نقل وقایعْ آن گونه که هست
 در نظر گرفتن امکانات زمان وقوع حادثه و توجه به آداب، رسوم و سنن جامعه مورد نظر
 پرهیز از اعتماد همه جانبه و بدون بررسى و تحقیق به نظر نویسندگان گذشته، به ویژه در موضوعاتى که به طور مستقیم با منافع افراد مرتبط است
 اهتمام و توجه فوق العاده به نقش مردم، زیرا تاریخ شناسنامه ملت ها است نه پادشاهان و درباریان
 جستوجوى روح حوادث تاریخى، نفوذ به عمق و سیرت تاریخ، یافتن روابط و پیوستگى اسناد و مدارک و پرهیز از انتقام جویى و تصفیه حساب هاى شخصى و گروهى
 ارائه نظریه، قانون و قاعده اى سازنده در جهت شناخت و ارزیابى هرچه بهتر زمان حال و پیش بینى و برنامه ریزى بهتر آینده
 پژوهش در تاریخ اسلام آنگاه علمى و کاشف از حقیقت است که واجد شاخص هایى چون، امکان عقلى، استناد معتبر، هماهنگى محتوا و سازگارى با وقایع قطعى تاریخ و قرائن خارجى بوده و مخالف قرآن و روایات صحیح نباشد.
برخى از مشهورترین مورخان مسلمان
بزرگ ترین و بیش ترین نویسندگان تاریخ و مسائل آن، مسلمان بوده اند. میراث بزرگ تاریخى آنان، در ابعاد مختلف، بر درستى این سخن گواهى مى دهد. بررسى این گنجینه معنوى نشان دهنده آن است که در جاى جاى سرزمین پهناور اسلامى از اندلس تا مصر، دمشق، عراق، تونس و... همواره گروهى به این امر اهتمام ورزیده اند. (1) جرجى زیدان مى گوید: مسلمانان بیش از هر ملت دیگر (به استثناى ملل جدید) در تاریخ پیشرفت کرده، کتاب نوشتند. ناگفته پیداست که پرداختن به مکاتب تاریخ نگارى این مورخان (3) و بیان ویژگى هاى نگارشى آنان از حوصله این نوشتار بیرون است; بنابر این، تنها به معرفى برخى از چهره هاى شاخص این فن و مهم ترین آثار آن ها بسنده مى کنیم:
محمد بن اسحاق
هرچند از سیره نویسان و مغازى نویسانى چون ابان بن عثمان بن عفان و عروة بن زبیر و محمدبن شهاب زهرى (124 ـ 51) (5) در رتبه پیش از ابن اسحاق نام برده مى شود; ولى بزرگ ترین و اصلى ترین مورخ اسلام، که امروزه کتابش ( سیرة الرسول ) در دسترس قرار دارد، محمدبن اسحاق (81 یا 85 ـ 150 یا 151 هـ . ق) است. ابن اسحاق در مدینه پرورش یافت. هرچند مهاجرتش به عراق سبب انتقال دانش سیره از زادگاهش به عراق شد; ولى عمده نقل هاى وى مدنى است. کتاب او سه بخش دارد: آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و فرزندان اسماعیل تا بعثت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) ; از بعثت تا تشکیل دولت مدینه و مغازى و غزوات پیامبر (صلى الله علیه وآله) ، سقیفه بنى ساعده و... . البته بیش تر مطالب ابن اسحاق از طریق ابن هشام و کتاب مشهور چهار جلدى وى ( سیره ابن هشام) که تهذیب کتاب ابن اسحاق است، در دسترس قرار دارد. ابن هشام در تنقیح کتاب ابن اسحاق، احیاناً به خاطر برخى تعصب ها، در بخش هایى از آن تصرف کرده، به حذف یا افزایش مطالبى دست یازیده است
یعقوبى
احمد بن ابى یعقوب اسحاق بن جعفر بنوهب بنواضح (وفات 284 هـ . ق)، کاتب و به اخبارى شهرت دارد. تاریخ یعقوبى مهم ترین کتاب وى در تاریخ است که مى توان آن را یک دوره تاریخ عمومى دانست. این کتاب شکل تاریخ نگارى و انحصار آن در تاریخ اسلام و سیره نویسى را دگرگون ساخت و رویدادهاى آغاز خلقت تا قرن سوم هجرى را در قلمرو تاریخ جاى داد. تاریخ یعقوبى، مضبوط ترین و دقیق ترین دائرة المعارف گونه فرهنگ اسلامى تا عصر نویسنده است.
طبرى
ابوجعفر محمدبن جریربن یزید طبرى (224 یا 225 ـ 310 هـ . ق) از مورخان نامى دوران اسلامى است. کار عمده او در فقه بود; اما دو اثر او جامع البیان در تفسیر و تاریخ الرسل و الامم و الملوک در تاریخ، شهرت بسزایى برایش به ارمغان آورد. کتاب تاریخ او، تاریخ عمومى است و حوادث آغاز خلقت تا زمان خود وى به تفصیل در آن نوشته شده است. بیش تر پژوهش گران نگاشتن افسانه ها، خرافات و اسرائیلیات را عیب بزرگ این اثر مى شمارند و نقل اخبـار بدون اشاره به درستى و نادرستى آن را در شأن دانشمنـدى چون طبـرى نمى دانند.
ابن خلدون
عبدالرحمن بن خلدون (808 ـ 732 هـ . ق) (4) از اندیش مندان بلند پایه جهان اسلام و پایه گذار فلسفه تاریخ است. او، پس از روى آوردن به کارهاى علمى و مطالعه تاریخ هاى گذشته، نظریه دو لایه بودن تاریخ را ارائه داد. لایه بالایى همان حوادث و رخدادهاى تاریخى است و لایه زیرین، که به نظر وى تا آن زمان مورخان پیشین به آن توجه نکرده بودند، علل و عوامل پشت پرده رخدادهاى تاریخى است.
مورخان معاصر
امروزه اندیش مندان وارسته بسیار در عرصه تاریخ نگارى اسلامى فعالیت مى کنند. بى تردید، بررسى زندگى علمى، شیوه تاریخ نگارى و معرفى آثار همه آنان رساله اى ویژه مى جوید. با آن که آشنایى نسل حاضر با فرهیختگان معاصر این فن بسیار اهمیت دارد، ناگزیر تنها به معرفى چند تن از آنان مى پردازیم:
استاد شهید مرتضى مطهرى(ره)
استاد مطهرى که بیشتر به عنوان فیلسوف تاریخ شناخته شده است نظریه فطرت در حرکت تاریخ را ارائه داد و کتاب هایى چون فلسفه تاریخ ، جامعه و تاریخ ، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ ، نقدى بر مارکسیسم و... از خویش به یادگار نهاد. شهید مطهرى در این آثار به مباحثى چون فلسفه تاریخ و انواع آن پرداخته و آراى فلاسفه غرب را مورد بررسى قرار داده است. در تاریخ تحلیلى از آثارى چون، سیرى در سیره نبوى ، سیرى در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) ، حماسه حسینى ، خدمات متقابل اسلام و ایران را مى توان یاد کرد
استاد مصباح یزدى
جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن ، نقدى فشرده بر مارکسیسم و پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژیک بخشى از آثار وى به شمار مى آید. ایشان به طرح مباحث مفهومى تاریخ پرداخته و برخى از نظریه ها درباره حرکت تاریخ را مورد بررسى و نقد قرار مى دهد. آیت اللّه مصباح یزدى از فیلسوفان تاریخ به شمار مى آیند.
دکتر سید جعفر شهیدى
کتاب هاى تاریخ تحلیلى اسلام ، قیام حسین (علیه السلام( ، زندگانى فاطمه زهرا و زندگانى على بن الحسین (علیهما السلام) شمارى از آثار اوست. تحلیل تاریخ اسلام بر اساس شکاف میان قبایل و بررسى و تحلیل زندگانى خاندان رسالت را مى توان از ویژگى هاى آثار وى دانست.
معنا و پیشینه شرق شناسى
پژوهش هاى علمى دانشمندان غربى درباره ملل، تمدن، مذاهب، ادبیات و تاریخ مشرق زمین را شرق شناسى مى گویند. البته نباید غربیان را پیش گامان این عرصه دانست. قرن ها پیش از پدیدآمدن تمدن غربى، دانشمندانى چون هرودوت، یعقوبى، مسعودى، ابوریحان بیرونى، ابن بطوطه و از این ها پیش تر فردوسى به مطالعه و بررسى فرهنگ جوامع دیگر پرداخته اند. این دانشمندان بر آن بودند فرهنگ سرزمین هاى دیگر را به هموطنان خود بشناسانند و از این رهگذر در گسترش دانش و فرهنگ گام برداشتندگروهى 1312 م. را سال تولد شرق شناسى در غرب مى دانند و مبتکر آن را «ریمون لول» به شمار مى آورند. «لول» بر این باور بود که براى مطالعه بهتر فرهنگ و معتقدات عرب ها و مسلمانان نخست باید زبان آنان را آموخت و آن گاه به راحتى میان آن ها نفوذ کرد. جمعى پطروس آلفوسى یهودى مسیحى شده را پایه گذار این رشته مى دانند و آغاز آن را زمان فرمانروایى مسلمانان بر اندلس ذکر مى کنند. در اواخر سده نوزدهم، مسأله تربیتِ آموزش یافتگانى که در مسائل شرق تخصص داشته باشند، ضرورى تشخیص داده شد و کرسى درس تربیت اسلام شناس، ایران شناس و... در دانشگاه هاى اروپا رسمیت یافت. رشد نهضت هاى اسلامى در جهان اسلام، به ویژه مصر، تحولات پاکستان، رویدادهاى افغانستان و به ویژه پیروزى امیدبخش انقلاب اسلامى ایران چشم اندازى نوین در برابر اروپا و امریکا گشود و سبب رویکرد جدى و روزافزون آن ها به پژوهش هاى اسلامى شد

 

خاستگاه خاورشناسى
این که بخشى از این پژوهش ها بر پایه شناخت شرق، به عنوان فرهنگ و جامعه اى دیگر و با هدف روشنگرى و شناخت معارف تاریخى بشر انجام گرفته، امرى انکارناپذیر مى نماید. یگانه دانستن نیاى ساکنان زمین، نیاز انسان ها به شناخت متقابل و فطرى بودن کنجکاوى در انسان منشأ این تلقى به شمار مى رود. سیاست هاى جهان گشایانه، نژادپرستى و قوم گرایى بر تار و پود بسیارى از این تلاش ها و تحقیقات خاورشناسانه سایه افکنده، غبار بدبینى بر بسیارى از این فعالیت ها نشانده است تا آن جا که بسیارى، خاورشناسى را بخشى از استراتژى سیاسى قدرت هاى غربى شمرده، ادعاى دانش و بى طرفى را غیرقابل پذیرش دانسته اند.سیاست هاى استعمارى غربیان سبب شده است تا شرقیان، شرق شناسى را ابزارى براى پایمال کردن میراث فرهنگى، ارزشى و دینى خود به شمار آورند گره خوردن آشکار و پنهان شرق شناسى علمى با اهداف سیاسى تا آن جا پیش رفته است که حتى برخى از شرق شناسان درشمار منتقدان جدى آن قرارگرفته اند. یکى از پژوهش گران مى نویسد:
اگر مستشرقى گفت: ماست سفید است، همیشه جاى این احتمال را در ذهن خود نگاه دارید که یا ماست اصلا سفید نیست، یا اثبات سفیدى ماست مقدمه اى است براى نفى سیاهى از ذغال.
خانم «آن مارى شیمل»، ضمن اشاره به انگیزه هاى استعمارى پژوهش گران انگلیسى و فرانسوى، چنان معتقد است که نگرش هاى شرق شناسان در طول دهه هاى اخیر پیوسته مورد انتقاد قرار گرفته است
یکى از خاورشناسانى که تحقیقات بسیارى درباره تاریخ اسلام انجام داده و سخت مورد نقد و اعتراض حتى غیرمسلمان ها قرار گرفته «هنرى لامنس» است. دانشمند منصف مسیحى جورج جورداق در نقد عالمانه اى از غرضورزى این کشیش بلژیکى اظهار تأسّف کرده و این گونه آثار را خلاف روحیه و روش علمى مى داند تاریخ اسلام دانشگاه کمبریج» یکى از آثار جدید شرق شناسان درباره تاریخ اسلام است که به عنوان دریافتى نوین و به هدف گسترش فهم و ادراک اسلام ارائه شده است. ادوارد سعید ـ پژوهش گر مشهور مسیحى فلسطینى مقیم امریکا ـ درباره این اثر مى نویسد: «... نه تنها کتاب تاریخ اسلام دانشگاه کمبریج، اسلام را به عنوان یک دین، بسیار بد مى فهمد و عرضه مى کند، بلکه هیچ ایده واحدى هم به منزله یک تاریخ از خود ندارد... در صدها صفحه اى که جلد اول این تاریخ را به خود اختصاص داده است، معنا و مفهومى که از اسلام مستفاد مى شود عبارت از یک سلسله جنگ هاى بى پایان، سلطنت ها، مرگ و میرها، ظهور و خوشى ها، آمدنورفتن هاست که بخش عمده آن با یک نواختى هولناکى نوشته شده است بدین ترتیب درباره گره خوردن شرق شناسى با انگیزه هاى استعمارى به امور زیر که ریشه در تاریخ اسلام دارد مى توان اشاره کرد تأویل نصوص اسلامى براساس پیش داورى ها و صدور احکام خودسرانه در مورد آن ها; تحریف عمدى نصوص اسلامى در موارد بسیار و برداشت نادرست در موارد غیر قابل تحریف; ایجاد احساس حقارت در مردم شرق و کوشش در راه شیفتگى مسلمانان به تمدن مصرفى غرب معرفى اسلام به عنوان فراورده ادیان پیشین تلاش در نفى مبانى کلامى و فقهى تشیع و اثبات تأثیرپذیرى آن از آیین زرتشت و منشأ ایرانى دادن به مذهب شیعه ارائه چهره اى دیکتاتور و جنگ جو از پیامبراسلام (صلى الله علیه وآله) ; تقویت عواطف ملى گرایانه و جدایى طلبانه در میان مسلمانان; زشت نمایاندن حجاب، تحقیر زن مسلمان و جایگاه او در ارزش هاى اسلامى; تحریف نظر اسلام درباره شخصیت انسان، مقوله اندیشه، آزادى، اختیار انسان و صدها مسأله دیگر بى تردید برخى از خاورشناسان پژوهش هاى دقیق خود را با خبرگى به فرجام رسانده اند، به گونه اى که حتى آثار مغرضانه نیز اگر به درستى مورد بهره بردارى، ارزیابى و نقد قرار گیرد، نتیجه مطلوب پدید مى آورد.
محیط پیدایش اسلام
ضرورت بحث
اسلام با رخداد عظیم بعثت پیامبرخدا حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) متولد شد. با این تولد، تاریخ پرماجراى انسان در بسترى نو، به راه خویش ادامه داد. اختصاص حجم وسیعى از اندیشه و تحقیق دانشمندان به شناخت ماهیت اسلام و آثار این موهبت الهى نشان دهنده اهمیت بسیار این رستاخیز بزرگ در تغییر بنیادین باورهاى جوامع بشرى است.بى تردید ارزیابى کمى و کیفى تحول جوامع پس از بعثت، بدون شناسایى جوامع جاهلى ممکن نیست; زیرا تا باورها، فرهنگ و تمدن، آداب و سنن جوامع کهن شناخته نشود، میزان تاثیر آیین نو آشکار نمى گردد.بر این اساس، بررسى اوضاع جزیرة العرب و دو تمدن بزرگ آن روزگار، ایران و روم ضرورى به نظر مى رسد.
ایران در عصر ساسانیان

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ چسیت

دانلود مقاله انواع کانی ها

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله انواع کانی ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

کانیها :‍(kinerals)
مواد طبیعی غیر الی هستند که دارای ساختمان و ترکیب شیمیایی مشخصی هستند .

 

خصوصیات فیزیکی کانیها :
1-رنگ olivine سبز رنگ Azurite ابی رنگ
2-فرم کریستالی :کریستالها بلورهائی هستند که کوچکترین قسمتهای آنها یعنی اتمها به شکل منظمی کنار هم قرار گرفته اند .
قانون یکسانی تارپ ها :
هرنوع کانی کریستالی دارای نوع خاصی زاویه بین وجه هایشان است که به آنهاSpaue angle می گویند و برای تمام کریستالهای یک کانی یکسان باقی
می مانند .
3- کلیواژ (cleavage) هنگامی که یک کانی ضربه ببیند در راستای صفحات ضعیفی که ناشی از پیوند ضعیف بین اتمها در ان صفحه است شکسته میشود که این صفحه شکست را کلیواژ گویند .
مانندMica (طلق) یک کلیواژ است .
4- شکستگی(Fracture) : بعضی از کانی ها دارای کلواژ نیستند ولی در عوض دارای سطح شکنندگی خاصی می باشند که ممکن است منظم باشد مانندOliyine یا نامنظم و زبر مانندQuartz
5- سختی (Hardness) : مقاومت در برا بر خراش را سختی سنگ گویند .
انواع سختیها :
1-talkیا پودر بچه 6- آزتور
2-Gepsum ژیپس یا سنگ گچ 7- کوارتز
3- کلسیت یا سنگ اهگ 8- توپاز
4- فلوئورین 9-گرندون
5- آپاتیت 10-الماس
6- خاکه:(streak)
7- وزن مخصوص :نسبت وزن کانی به آب هم حجم خود است
8- سنگینی(Heft) : .وزن نسبی کانی را سنگینی گویند .
9- جلا(luster) :درخشش ظاهری یک کانی است .

 

جلای کلی کانیها:
1- جلای فلزی Metalic luster
2- جلای غیر فلزیNon Metalic luster

 

انواع جلاها :
1- جلاهای فلزی :نور را به خوبی منعکس میکند مثل پیریت و گالن
2- جلاهای شیشه ای :روشن هستند مثل شیشه و هالیت (سنگ نمک)
3- جلاهای صمغی : روی سطح کانی حالتی مانند صمغ دارند مثل سولفید روی .
4- جلاهای ابریشمی : ظاهری رشته رشته دارند مانند پنبه نسوز
5- جلاهای چرب : مثل این است که سطح آن را چرب کرده اند مثل گل سر شور talk
10- شکست نور نوری که می تابد به دو قسمت تقسیم می گردد
11- شفافیت : نوشته و تصویر از پشت آن قابل روئیت است مثل Salt. quartz
12- چکش خواری :
الف ) شکنندگی (brittle) : مثل quartz و سنگ نمک
ب ) تورق(Mallable) : مثلMica و سنگ مس
ج) خاصیت انحراف پذیری : پس از تغیرفرم به حالت اولیه بر نمی گردد مثل کلسیت
د) خاصیت الا ستیک : که اگر آن را خم کنید به حالت اولیه بر می گردد مثل Mica
کانیهای متعاول تشکیل دهنده سنگها :
پوسته زمین از کانیهای زیر تشکیل شده است (مهمترین آنها) :
1- فلدسپاتها 2- کوارتز 3- پیروکسن
4- آمفی بول 5- میکا 6- آلوین

 

1-فلدسپاتها :
رنگ روشن دارد عمدتا 2 کلیواژ خوب دارند
الف – اورتوکلاسها : فرمول شیمیاییds1o2 ,Al2C3 ,k1O سختی حدود6 رنگ سفید یا صورتی دارند و زاویه بین کلیواژ هایشان 90 درجه است .
ب – PLagioclaseها دارای کلیواژ های با زاویه 86 درجه هستند ودارای رنگ خاکستری ویا سبز بوده و سختی آنها حدوداً5/6است و دارای فرمول شیمیایی Nao + ,Al2o3 ,6sio2 می باشند
ج-Micraocline ها : ترکیبی شبیه اورتوکلاسها دارند و تفاوت در فرم کریستالی آنها است و دارای رنگ از کرمی تا قرمز به صورت متغیر هستند .
موارد استفاده فلد سپاتها در صنایع چینی و سرامیک سازی است .

 

2-کوارتز ها :
کوارتز خالص : بی رنگ و خالص هستند و بی دون کلیواژ بوده و شکننده اند دارای سطحی ناصاف اند و ضریب سختی آنها 7 است .

 

3-پیروکسنها :
دارای فرمول شیمیاییMgfe sid3 ,camg(sid3)2 هستند و دو کیلواژ خوب دارند زاویه بین کلیواژشان 87 درجه و 93 درجه است . و دارای رنگ سبز و تیره هستند .

 

آمفی بولها:
دارای فرمول شیمیایی Tremo lite: 2co2mgsi8o22(OH)2
Actinotite:Ca2(Mgfe)5Si8O22(OH)2
و سبز رنگ تا مشکی رنگ هستند کریستالهای 6 وجهی دارند و زاویه بین کلیواژها است .

 

5-میکا :
الف ) Muscoviteیا میکای که سفید و بی رنگ هستند دارای فرمول شیمیاییKAL3Si3O10(OH)2 می باشند .
ب ) bictteیا میکای سیاه که دارای فرمول شیمیایی K(Mgfe)3 Alsi3O10(CH)2 هستند .
میکاها دارای 1 کلیواژن خوب هستند و در عایق سازی استفاده می شوند .

 

6- آلوین :
آلوینها جلای شیشه ای دارند و معمولا به رنگ سبز هستند دارای فرمول شیمیایی(Mgfe)2 SIC4 هستند .
کانیهای رسی (Ciay minerals):
1- کائولینت (Kaolinite)
2- ایلیت (Illite)
3- مونت موریلونیت (Mant Marilonite)
واحدهای اصلی که رسها از آنها تشکیل یافته اند :
1- واحدهای سیلیکا تترا میدرال Sio2
2- واحدهای 10 کتاهیدرال Al2C3
1- کائولینت : دانه های ریز کائولینت ورقه ای شکل هستند و در مناطق مرطوب یافت می شود مثل هالوژنها :
در آزمایشگاه برای بررسی آن دقت زیادی لازم است .
2- ایلیت : این نوع کانیها از تخریب سنگ میکا بدست می آید و در آنها اگر مشکل یون پتاسیم نداشته باشد مشکل جذب آب نخواهیم داشت .
3- مونت موریلونیت : این سهاتورم خیلی زیادی دارند و در مناطق گرم وخشک یافت می شوند چادر خاکستری آتشفشانی .

 

سنگها DOCKS)):
مواد طبیعی متراکم ، نیز سخت تا سخت که از یک یا چند نوع کانی تشکیل یافته است .

 

طرق تشکیل سنگها:
1- بدلیل سرد شدن مواد مذاب داخل زمین .
2- بارسوب وته نشین شدن مواد غیر آلی در آب .
3- با رسوب صدفهای بعضی از موجودات زنده .
4- بدلیل تراکم گازها در آنها قطعات سنگها وجود دارد .
5- بدلیل تغییر شکل سنگها اولیه در اثر حرارت زیاد و یا فشار سنگهای همجوار .
6- بدلیل تجزیه سن گها و در اثربه هم پیوستن دوباره آنها به شکلی که نوع جدیدی از سنگ بوجود آ”مده باشد .

 

انواع سنگها:
1- سنگهای آذرین ((Igheous
2- سنگهای رسوبی (Seaimentry)
3- سنگهای دگرگون(Metamerphic)

 

تشکیل سنگهای آذرین
1- انجماد سریع
2- انجماد تدریجی مثل TUFF

 

مواد تشکیل دهنده سنگهای آذرین :
پتاسیم 3- Pctasium سیلیسیم2- silisium اکسیژن 1- Oxzgen
کلسیم Calcium6- آ‎هن 5- Iron آلومینیوم 4- Alcminium
منیزیم 8- Magnesium سدیم 7- Sadium

 

کانیهای موجود در سنگهای آذرین :
پیروکسین 3- pyrokene آلوین 2- olivine فلدسپار 1- Feldspar
میکا 6- Mica آمفی بول 5- Amphiboles کوارتز 4- Quartz

 

شناسائی سنگهای آذرین :
1- بافت (texture) مربوط است به اندازه و شکل مواد یا رگه ها و کریستالها و آرایش آنها
2- ساختمان(Structure) مربوط است به شکل ظاهری ، فرم ظرافت درزها (Joints)
3- سختی

 

4- بافتهای موجود در سنگهای آذرین :
1- phaneritic
کریستالهای با چشم غیر مسطح به راحتی مشاهده می گردند
2-par phyritic -phaneritic
کریستالهای کوچک دور کریستالهای بزرگ رافرا گرفته اند و هر دو گروه با چشم دیده می شوند .
3- Aphanitic texzre
در این نوع بافت کریستالها فقط با چشم مسلح (میکروسکوپ ) قابل مشاهده اند
4- porphyritic -Aphanitic texture
اگر کریستالهای بزرگی که با چشم قابل روئیت هستند درAphanitic یافت شوند این نوع بافت بوجود می آید .
5- Glassy
حتی با میکروسکوپ کم کریستالهای آن قابل روئیت نیستند .
6- Fragmental texture
این بافت شامل قطعات شکسته و گوشه دار سنگهای آذرین است ودر خاکستر آتشفشان یافت می شوند .

 

شناسائی سنگهای آذرین :
1- تعیین نوع بافت
2- تعیین درصد تیره بودن کانیهای تشکیل دهنده .
الف) سنگهائی اسیدی دارای مقدار کمتری کانیهای تیره رنگ هستند.
ب ) سنگهائی با تیرگی متوسط که حدود 50% کانیهای تیره رنگ دارند .
ج) سنگهای تیره که حدود 70% کانیهای تیره رنگ دارند .
3- تعیین نوع فلدسپار :
الف) فلدسپار صورتی K پتاسیم .
ب ) فلدسپار سفید یا خاکستری plagiclase
4- تعیین درصد تقریبی کوارتز

 

QUARTZ+Z<5% QUARTZ +Z>5% مقدار نوع فلدسپات
نفوذی خروجی نفوذی خروجی
Trcchyte
Latic Syenite
Marigonitc Rboyolitc
Quortz catcitc Granite
Grandasite K>plcgicclasc
K<plegioclase

 

سنگهای آذرین که در جدول نیستند ؟
1- ابسیدین Obsidian سیاه رنگ و بافت شیشه ای
2- پومیکا Pumica سنگ پا
3- توف TUFFخاکستر آتشفشانی
4- براسیاBreccia ، قطعات بزرگ سنگهای آتشفشانی

 

مراحل شکل گیری سنگهای رسوبی
1- هوازدگی شیمیایی یا فیزیکی سنگهای مادر
2- حمل بوسیله باد و یخچال
3- رسوب در محلهای ویژه
4- بهم فشردن و چسبیدن مواد رسوبی و تشکیل سنگها

 

5- ترکیبات سنگهای رسوبی :
1- کوارتزQUARTZ
2- کلیستCalcite
3- خاک رس Clay
4- سنگ شکسته ها Rock Fragment

 

ساختمان سنگهای رسوبی :
1- لایه های افقی
2- مقاطع لایه ای

 

بافت سنگهای رسوبی :
1- آواری (Clastic) از خرد شدن سنگهای دیگر بوجود می آیند .
الف ) Coarse –grained درشت دانه
ب ) Medium- grained متوسط دانه
ج) Fine grained ریز دانه

 

نمونه های مهم سنگهای رسوبی آواری :
1-Cong lomerate
2- Sand -Stoneاز جوش خوردن ماسه های متوسط بوجود می آید
3- Silt- stone از جوش خوردن ریز دانه ها بوجود می آید
4- Shaleسنگ لوح
2-سنگهای غیر آواری( Nan –Clasti)
حالتی است که کانیهای محلول درون آب خارج شده به صورت سنگ در می آیند نمونه های مهم سنگهای رسوبی غیر آ‎واری :
1- Limestoneسنگ آهک
2- Chalk ورقه های منظم میکروسکوپی
3-dolomite
4-gypsumسنگ گچ
5-Roksaltسنگ نمک
6- travcrtineنمای ساختمان (تراورتن )

سنگهای دگرگونی :
سنگهائی که از سایر سنگها تحت اثر فشار زیاد و یا حرارت ویا واکنش شیمیایی با مواد مذاب بوجود می آیند .

 

اثرات دگرگونی :
1- بوجود آمدن کانی جدید با ترکیبات شیمیایی جدید
2- تغییر فرم جهت کانیهای تشکیل دهنده سنگ اولیه
3- تشکیل کریستالهای بزرگتر از کریستالهای اولیه

 

انواع دگرگونی :
1- دگرگونی تماسی :Contact metna marchism
2- دگرگونی ناحیه ای : بوجود آمدن تنشهای زیاد تحت اثر عوامل کوهزائی
P.P : plinic pal point
تصویر گرفته شده از هواپیما

خط پرواز :(plight line)
نواری است که هر بار هواپیما روی آن حرکت می کند
معمولا خط پرواز را طوری انتخاب می کنند که هرعکس با عکس قبل %60 پوشان داشته باشد . علامت ها و سمبل زیادی که روی عکسهای هوایی دیده می شود .
1- روی هر سری عکسها مقیاس آنها روی اولین عکس نوشته می شود ( )
2- عدد ارتفاع سنج
3- تاریخ عکس برداری شماره عکس
4- شماره حلقه عکسبرداری 82/7 به شماره حلقه
5- نام شرکتی که عکس راتهیه کرده اند .

 

ویژگی سنگهای دگرگونی :
پولکی ورقه ورقه بودن 1- Faliati6/1
توده ای و غیر منظم 2- Ncn Foliation

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله33    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انواع کانی ها

دانلود مقاله بزهکاری

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ـ مقدمه
بزهکاری و علل و انگیزه های آن ، از جمله مشکلات اجتماعی است که از دیرباز چشم تیزبین و ذهن روشن محققین و دانشمندان از آن به دور نبوده است . مطالعة پژوهشهای متخصصان علوم انسانی در طی دو سه قرن گذشته نشان می دهد که عده زیادی از آنان همواره وقت خود را مصروف این مهم کرده اند ،تا شاید کشف علل بزهکاری و از میان برداشت عوامل موثردر پیدایش آن راه گشایی در جهت رفع این آفت اجتماعی باشند. افزایش میزان تبهکاری و بزهکاری از نیم قرن پیش یعنی از اواخر قرن نوزدهم وپس از دو جنگ بین الملل اول و دوم ،که منجر به متلاشی شدن خانواده ها وسرگردانی کودکان گردید، مورد بحث محافل بین الملل قرار گرفت. در سال 1984 در اعلامیه حقوق بشر و اعلامیه های سایر سازمانهای بین المللی لزوم توجه به حقوق اساسی و ارزشهای بشری و حفظ حقوق اساسی و ارزشهای بشری وحفظ حقوق حقه کودکان منظور گردید و به رسمیت شناخته شد.
بزهکاری نوجوانان یکی از انواع ناسازگاری زیستی روانی اجتماعی است و چنانکه لاوری میگوید،
سلوک رفتاری که خود شخص را ارضاء نماید ولی مورد پسند جامعه نباشد سلوک دشوار یا بزهکاری و حتی در برخی موارد جنایت نامیده می شود . صرف نظر از قوانین تدوین شده برای این پدیده، بزهکار دیگر به عنوان یک فرد ضد اجتماعی که برای مصالح اجتماع باید مجازات شود شناخته نمی شود، بلکه جوانی است مبتلا به اختلال در رشد شخصیت که بزه وی نیز با توجه به الگوی شخصیتی و تاثیرات خانواده و رفتار و موازین آنها و شرایتی که جرم اتفاق افتاده است ارزشیابی می شود. بطور کلی، عقاید گوناگونی در مورد افزایش بزهکاری ذکر شده است.
کانگر (1983) ازدیاد جرم و جنایت و تشکیل باندهای بزهکاری را توسط نوجوانان از اختصاصات جوامع کنونی دانسته و معتقد است که تحرک جامعه امروزی از قبیل صنعتی شدن کشورها، ازدیاد مهاجرت، نفوذ فرهنگهای مختلف در یکدیگر ،ازدیاد مشکلات اجتماعی، اختلاف طبقاتی و فقر، فقدان اعتقادات مذهبی و اخلاقیات، منازعات خانوادگی، وغیره انگیزهای برونی و درونی نوجوانان را در ارتکاب بزه تشکیل می دهد.
تحقیقات و آمارها روشنگر رو به گسترش نهادن بزهکاری نوجوانان در اکثر جوامع می باشد. طبق گزارش موسسه تحقیق جرم و جنایت آمریکا(1987)، 90 درصد از نوجوانان آمریکایی حداقل یکبار مرتکب بزهکاری شده اند. همچنین آمار منتشره در سال 1984 در ایالت متحده آمریکا نشان می دهد که 50000 نوجوان به جرم ارتکاب بزهکاری در کانون اصلاح و تربیتی نگهداری می شده اند (پاپالیا و الدز، 1985 ، صفحه 617 ).
گزارش دیگری در همین زمینه نشان می دهد که خشونت و تبهکاری در جامعه آمریکا به طرز روزافزونی رو به گسترش نهاده است. به عنوان مثال در سال 1980 میزان جنایت در حدود 148 درصد و شامل بیشتر از 11 تا 13 درصد کل جمعیت آمریکا بوده است، گزارش دیگری از موسسه تحقیق جرم و جنایت در آمریکا نشانگر این مهم بوده است که بین سالهای 1989ـ1980 میزان جنایت 69% ، تجاوزات جنسی 116 درصد. وبالاخره مشاجرات توام با خشونت 102 درصد نسبت به سالهای قبل افزایش داشته است. این آمار بخصوص در مورد بزهکاری نوجوانان هشدار دهنده بوده، و نشان داده است که بین سالهای 1967ـ1958 در حدود 300 درصد سرقت توسط نوجوانان انجام گرفته است. ضمنا با آمار فوق باید 40% تبهکاری و بزهکاریهای گزارش نشده را نیز اضافه کرد . بطور نسبی بغیر از اتحاد جماهیر شوروی ، سایر کشورهای اروپای غربی آمار مشابهی در این زمینه داشته اند . از کشورهای اروپای شرقی آمار دقیقی در زمینه بزهکاری نوجوانان در دست نیست و به نظر می رسد بزهکاری نوجوانان یا بسیار محدود بوده، و یا با معانی دیگری تعبیر شده است(دی فلوئر و دیگران، 1987 ،صفحه 78).
2ـ بیان مساله :
هرگاه صحبت از بزهکار یا ناسازگاری جوانان و نوجوانان یا اجتماع می شود بلافاصله این فکر به خاطر خطور می کند که از چه راه و با چه وسایلی می توان اعمال ضد اجتماعی و نابهنجار این گونه افراد را پیشگیری و یا کنترل نمود؟
امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا، طرق و وسایل خاصی برای این مسئله حاد اجتماعی در نظر گرفته اند که یکی از آنها تربیت مجدد اطفال و نوجوانان در کانونهای اصلاح و تربیت است . ولی باید توجه داشت برای اینکه بتوانیم نوای جوانی را، که در داخل خانواده خود به خوبی تربیت نشده و بر اثر عدم هماهنگی جامعه خویش به صورت یک فرد بزهکار قانون شکن و ضد اجتماع در آمده است مجددا تربیت نموده وبا اصول و موازین حاکم بر اجتماع تطبیق دهیم می بایستی علاوه بر وجود وسایل و تجهیزات لازم ، وقت و فرصت کافی نیز برای این کار در اختیار داشته باشیم که خود دلیلی بر ارائه خدمات آموزشی در محله های بزهکار خیز است .
امروزه این مطلب مسلم است که جوان یا نوجوانی که به سرقت و جیب بری و قاچاق مواد مخدر و نظایر این گونه اعمال ضد اجتماعی عادت کرده است به صرف توقف سه ماه یا شش ماهه در کانون اصلاح و تربیت تغییر روش نخواهد داد و هرگاه از زندان و یا کانون اصلاح و تربیت آزاد شود مجددا چون حرفه و کار شرافتمندانه نمی داند و ترک عادات قدیمی برایش مشکل است به محیط سابق و زندگی فساد آمیز خود مراجعت خواهد کرد .
بنابراین متفکرین و متخصصین اجتماعات غربی با ابداع و استقرار سیستم صدور حکم محکومیت به مدت نا معین مسئله اصلاح و تربیت و نوجوانان را به نحو مطلوب حل کرده و به موازات آن با تشکیل سازمانهای اختصاصی وابسته به دادگاههای اطفال برای استقرار یک نظم نوین در زندگی بی بندوبار نوجوانان بزهکار و ناسازگار راه حل های جدیدی یافته و بدین گونه از فشار بار دادگاه های اطفال نیز به نحو محسوسی کاسته و تعداد پرونده های ناشی از ارتکاب جرم جوانان بزهکار را بطور چشمگیر تقلیل داده اند .
در کشورهای غربی معمولا در جوار دادگاههای اطفال ، موسسات خاصی وجود دارد (کانون اصلاح و تربیت) که عهده دار تربیت اطفال بی سرپرست بوده و قاضی اطفال این گونه کودکان را به آن موسسات تحویل می دهد . تجربه نشان داده است که تشدید مجازاتها از تعداد قرون وسطائی نتوانسته عامل لازم و کافی برای پیشگیری و اجتناب از ارتکاب جرم و تکرار آنها باشد ولی آموزش توسط نهادهای مختلف شهری بر اساس نیازهای خاصی آن محیط ها توانسته نگرش اعضای آن جامعه خاص را تغییر دهد .
بنابراین باید بدنبال روشهای آموزشی و فرآیندهای آگاهی رسانی که موجب جلوگیری از وقوع جرائم می شود، و از راه کشف آن علل که بیشتر از فساد محیط یا از عکس العملهای احساسات و تمایلات ناآگاه مجرم سرچشمه می گیرد ، از وقوع حوادث ناهنجار و جرائم کاست و شخصیتهای معلول و حادثه جو را از بسیاری کارها که سبب اتفاق جرمها می شود منع کرد .
جامعه شناسی کیفری با اندیشه های نو ، افکار جدید و ارزندهای که مربوط به اعاده حیثیت افراد است ، می کوشد تا واقعیت را بصورتی که باید جلوه گر سازد و بی عدالتیهایی را که تا کنون رواج داشته است و باز هم ادامه دارد به وجهی شایسته آشکار نماید .
علم جامعه شناسی کیفری اثبات می کند که بزهکاران حیوانی وحشی نیستند که باید کشته بشوند، میکروب به شماره نمی آیند که باید در نابودیشان کوشید ، زشت و پلید و نابکار و غیر قابل اصلاح نمی باشند که به دیار نیستی رهسپار گردند . بلکه انسانند و می توانند مانند سایرین دارای اندیشه های عالی و منشها و اخلاقیات شایسته باشند و حتی در زمره بهترین انسانها در آیند به همین جهت ریشارد می نویسد :
که فراموش شده است که بزهکاران میکروب نیستند بلکه انسانند و جرم تنها عیب برخی از افراد استثنایی نیست ، بلکه تهدیدی است اخلاقی که بر رفتار همه مردم ، سنگینی خود را تحمیل می کند .
امروزه به خوبی به ثبوت رسیده است که خشونت و اجرای مکافات باعث ستیزه گری بیشتر بزهکاران می شود و هیچگاه و در هیچ زمانی و مکانی خشونت وسیله ارشاد و اصلاح نیست ، بلکه با آ موزش و آگاهی انسانی به اعضای جامعه می توان پیشگیری یا علاج واقعه قبل از وقوع را انجام داد.
ژرژ ویدال بوسیله آمارهایی که از بزهکاران در فرانسه بدست آورد ، اثبات کرد که رقم جرائم در این کشور و پس از اجرای کیفرهای بسیار سنگین افزایش یافت در حالیکه پس از آموزش های خاص مشروط بطور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرد وبه همین جهت الن کی استاد تعلیم و تربیت در مورد سیاست کیفری صحیح می نویسد :
نرمش و ملایمت در جلسات آموزش به مراتب با ارزش تر از خشونت و شدت عمل است .
سوالات پروژه حاضر عبارتند از :
آیا بین ویژگی های فردی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های اخلاقی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های خانوادگی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های مذهبی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های اقتصادی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های فرهنگی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟
آیا بین ویژگی های اجتماعی نوجوانان وبزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

 

3ـ اهمیت مسأله :
در ایران طبق گزارشهای آماری ،‌ تا سال 1345 تعداد بسیار کمی از نوجوانان در کانونهای تربیتی نگهداری می شدند . ولی از سال 1356 به بعد سرقت از ناحیه صغار کمتر از 18 سال 65 درصد ،‌ میزان ضرب و جرح و چاقو کشی و قاچاق 45% افزایش داشته است . با توجه به آمارهای منتشر بطور خلاصه می توان گفت که 50% از جرائم نوجوانان ،‌جرا ئمی علیه اشخاص از نوع ضرب و جرح غیر عمدی 45%‌ از نوع منازعه و چاقو کشی و یا ضرب و جرح منتهی عضو بوده است ،‌ و فقط 5% بقیه مربوط به قتل های عمدی می باشد ( صلاحی 1357،صفحه 48و 178) .
اکثر دانش پژوهان رشد و شخصیت نظیر فروید و اریکسون بر این عقیده می باشند که دوران اولیه کودکی دورانی سرنوشت ساز و دوران نوجوانی یک بحران محسوب می شود . بدین جهت است که رعایت بهداشت روان و بررسی بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری نوجوانان می باشد . به موجب آمارهایی که توسط متخصصین امور تربیتی و جرائم اطفال در بلژیک بدست آمده است از تعداد 4221 مجرم صغیر تعداد 1607 نفر آنان یتیم بوده اند که از این عده 406 نفر آنها هم پدر و هم مادر خود را در طفولیت از دست داده اند ،‌ضمناً‌تعداد 1201 کودک منتسب به پدران و مادران این گروه مجرم می باشند ،‌که طبق همان آمار 937 نفر از پدران 264 نفر از مادران این گروه معتاد به مشروب بوده اند . تعداد 546 نفر از این اطفال دارای نامادری و یا نا پدری بوده و تعداد 316 نفر آنان پدران و یا مادران معتاد به مواد مخدر داشته اند . علاوه بر این ،‌ تعداد 228 نفر از اطفال مذکور از ازدواجهای غیر قانونی متولد شده ،‌ یعنی فاقد پدر قانونی بوده اند . ضمناً 189 نفر از کودکان فوق الذکر نیز پدر و مادر مجرم و محبوس داشته اند . و بالاخره تعداد 139 نفر از اطفال بزهکار مورد مطالعه پدر و یا مادرشان قبلا به موجب حکم دادگاه به حبسهای بیش از 3 ماه محکوم شده و بقیه نیز بر اثر سوء‌ معاشرت و عدم تربیت صحیح به ارتکاب جرم دست زده اند برخی یافته ها حاکی از آن است که ، فشارزاهای روانی ـ اجتماعی در قالب رویدادها و تغییرات زندگی ،‌می تواند علت تغییر و دگرگونی عجیب در رفتار نوجوانان و جوانان باشد (هولمز وراهه ،1967 ، ص 116) . قوی ترین و متقاعد ترین شواهد ،‌از مطالعه هایی به دست آمده که در شرایط مختلف ،‌پیامدهای فشارزاها مورد بررسی قرار گرفته اند . شرایط یا رخ دادهای طبیعی یا مصائب وارده (مصیبتها ) رویدادها یا تغییرات شدید شخصی ـ‌ اجتماعی ،‌ از مجموعه منابع بنیادی این مفهوم می باشند ( براهنی و همکاران ،1366ص 268)
ارتباط فشار زاهای شدید که مغایر با تغییرات به هنجار هستند ،‌ جزء‌ شواهدی محسوب می شوند که از لحاظ اولویت بر دیدگاه اختلالهای رفتاری ارجعیت یافته اند . گزارشهای بالینی و نتایج بررسیهای آماری -‌ پژوهشی ،‌ نشان دهنده آن است که عمده ترین تأثیر رویدادها یا تغییرات زندگی این است که کارکرده های روانی اجتماعی شخصی را دچار نقص کرده و پیامد این تجربه ناخوشایند ،‌ رفتار بزهکارانه خواهد بود (‌ پور افکاری ،‌ 1368،ص39 )
مساله بزهکاری نوجوانان و جوانان به طور کلی ،‌ از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردار است . این مشکلات که قسمت عمده آنها ریشه در خانواده و محیط زندگی دارد ،‌باعث می شود که شخصیت سالم و نوجوان امروز آسیب پذیر و نوجوان فردا ،‌ در آینده به عنوان فردی که دچار اختلالهای روانی – رفتاری است جلوه گر شود (بیلر ،1974،کدیور، 1371،ص96 )
در مطالعه تکوینی نوجوانان مقطع دبیرستان ،‌ وضعیت آموزشگاهی و محیط اجتماعی مربوط به آن عامل اصلی انجام هویتی در مقابل آشفتگی هویتی ،‌ کاربرد یافته است ،‌ نظریه مارشیا که بحث از وجود تعهد و بران در چهار وضعیت مختلف آموزشگاهی از لحاظ ویژگیهای روانی – رفتاری اختصاصی یافته به سطح آموزشگاه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی می نگرد و پیامد این نظر ایجاد طبقات از لحاظ عوامل ایجاد کننده بهداشت روانی دانش آموزان مطرح هستند(سیف،‌1373، ص 116)
اگرچه خانواده می تواند تا حد زیادی نوجوانان و جوانا ن را در ارضای نیازهایش کمک کند ،‌ولی همیشه منابع محیطی و سطوح مختلف طبقات اجتماعی به شیوه ای کاربردی در رشد و سازگاری یا در مقابل ناسازگاری نوجوانان و جوانان و به تصویر کشیدن نشانه های آشفتگی های روانی –رفتاری مؤثر بوده اند. دلیل بزرگ این ادعاء این است که همیشه در برخی از محیطهای زندگی با سطوح اقتصادی و اجتماعی یا پایین تر،‌وضعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بر آن الگوساز رفتارهای ناسازگارانه بوده و همچنین طبق پژوهش های مشاهده ای سازگاری دارند و پیوسته با نیروهای قضایی و حقوقی درگیر هستند . وضعیت نارسای اقتصادی و اجتماعی خانواده ها (والدین)
گاهی نیازهای اساسی فرزندان راناکام می گذارند و گاهی عوانل مستعد کننده ای که در شخصیت نوجوانان وجود دارند ،‌ مانع سازگاری کافی آنان می شوند . نتیجه مطالعه یابررسی بسیاری از پژوهشهای روانشناسان پرورش موید آن است که سطوح مختلف طبقات اجتماعی ،‌خود تعیین کننده وضعیت اقتصادی نوجوانان و جوانان بوده و این عمل اجتماعی ،‌یعنی نشانه های روان ـ‌رفتاری مشاهده می شو د که دانش آموز برای ارضای نیازهای خود در جهت نادرستی قدم می گذارد ،‌لازم است که هرچه زودتر آنرا مشخص کنیم ،‌هرچه دانش آموز بیشتر به مکانیسمهای دفاعی یا واکنشهای نورتیک (روان رنجورانه ) پناه ببرد ،‌ غیر قابل انعطاف تر می شود و در مقابل تغییر ،‌ بیشتر مقاومت می کند . یکی از بزرگترین مشکلاتی که روانشناسان آموزشگاهی برای متقاعد کردن دانش آموزان مدارس سطح پایین جامعه با آن درگیرند ،‌ تغییر الگو های رفتاری همکلاسان یا همسالان در محیط مدرسه و اصلاح یادگیریهای که به صورت مشاهده ای ،‌ نقش سرمشق را بازی می کنند (جی. ا. جانسون 1967).
برآوردهای بسیار درمورد درصد نوجوانان و جوانانی که در یک فرآیند تغییر رفتار نوعی کاملاً سازگار شده اند و آنهایی که سازگار نیستند وجود دارد . این برآوردها با توجه به معیارها یاملاکهای آشفتگیهای روانی ـ رفتاری و ابزارهای ارزشیابی شخصیت یانیم رخ روانی به دست آمده است و نشان دهنده تفاوت بین شاخصها در محیطهای تحصیلی و زندگی متفاوت می باشند . ولی دو مجموع ارقام ارائه می شود تا شاخص از آنچه در فعالیتهای آموزش براین تغییر رفتار نوجوانا ن و جوانان انتظار می رود داشته باشند . ایران منش و همکارانش (1989)برآورد زیر را بر اساس درجه بندی 800 نوجوان ده جوان که تحت آموزش تغییر رفتار محلی قرار گرفته اند ارائه داده اند :
سازگار کامل :20 %
بدون مشکل مشخص :52%
دارای اختلال رفتاری : 20%
دارای اختلال در سازگاری :8%
سی. ای . اولمن (1982) دریافت که وقتی کارشناسان تغییر رفتار نوجوانان و جوانان به طور مستقل به قضاوت می پردازند ،‌همگی متفق القول اند که حدود 8% نوجوانان پسرها به دخترها،‌ چهار به یک بوده است و رفتار بزهکارانه پسرها به علت ثب قانونی بیشتر از دخترهاست .
آر . جی استنت برآورد کردکه حدود 22%‌ از دانش آموزان دبیرستانی یک ناحیه آموزش و پرورش سطح پایین جامعه که خدمات رایگان دولتی برخوردارند ،‌به طور جدی یامتوسط از نظر اختلالات رفتار بلوکی (بزهکاری) دارای نشانه های آشفتگی شدید یا حتی در برخی از مناطق عمیق هستند .

 

هدفهای مطالعه :
از نظر هدف ،‌ متخصصین امور بزهکاری ،‌ مجموعه اقداماتی که د رزمینه پیشگیری به عمل می آید، از سه زاویه قابل طرح و بررسی است :
1. کوشش کنیم به صورت زود رس و قبل از موقع و مدتها پیش از آنکه اعمال بزهکارانه از فرد سر بزند کشف کنیم که بزهکاران بالقوه چه کسانی هستند و اقدامات لازم را در مورد شان به عمل آوریم ،‌تا به عمل پیشگیری تحقق بخشیده باشیم .
2. اقدامات مربوط به پیشگیری را در سطح قبل از وقوع بزهکاری اعمال کنیم . منظور این است که مرتباً در صدد کشف افراد خطرناک جامعه باشیم،‌ افرادی که وجود اختلالات در آنها به ما هشدار می دهند که باید در مورد کنشها به موقع به عمل پرداخت ،‌تا بتوان از بزهکاری قریب الوقوع آنها جلوگیری کرد.
3. پیشگیری را در سطح تکرار جرم انجام دهیم ،‌ یعنی سعی کنیم کسانی که یک با ر به بزهکاری دست زده اند باری با ردوم مرتکب جرمی نشوند . پیشگیری و برخورد با بزهکاریها نوجوانان ، باید ابتدا عوامل ایجاد آنها را شناسایی کرد بزهکاریها ،‌مشکلاتی نیستند که بیست و چهار ساعته ایجادشده باشند با برای آنها راه حلهای کوتاه ،‌ آسان و سریع وجود داشته باشد . لوسین بودت مشاور بهداشت روانی سازمان بهداشت جهانی ،‌ مخرج مشترک معالجه و درمان نوجوانان بزهکار را عبارت از کسب احساس ایمنی مجدد برای آنان م داند تا در نتیجه این ایمنی،‌بتوانند روابط قابل اطمینان و محبت آمیزی با دیگران داشته باشند. بنابراین در آموزش و فرآیند آگاهی رسانی به آنها احساس امنیت را القاء‌کنیم.
انحراف رفتار و بزهکاری حاصل یک سلسله عکس العمل های طولانی و بغرنج است و همانگونه که میلر می گوید : “‌ نوجوان بزهکار بیش از هر نوجوانی با مسائل ناگوارتر و حاد تری درهویت و موجودیت خویش روبروست اضطراب او بیشتر و دشمنی و عداوتش قوی تر است رفتار بزهکاری در بسیاری از موارد راه حلی است که نوجوان در اختیار دارد و غالباً به منزله بهترین و مهیج ترین اعتراض علیه وضعیت موجود و آینده غیر قابل قبول و ملال انگیز است . وقتی چنین باشد ،‌راه حل عبارت از کمک به بزهکار درشناخت خویش و محیط است که تنها با آموزش قابل اجراست . در کمک به بزهکاران برای ایجاد تصویر مثبتی از خویش ،‌باید آنان را آدمهای غریبه و جدای از سایر انسانها ندانیم . به استثنای ،‌رفتار بزهکارانه که معمولاً نوجوان رامطرود میکند فرد بزهکار ،‌انسانی دارای نیازها ،‌ احساسات و عواطف مانند سایرین است در راه حلها، بایستی بازیابی ارزش شخصی بزهکاران ،‌گنجانده شود . مابه افراد متخصص برای بررسی علل بزهکاری و ارائه و اجرای راه حل برای آنها نیاز داریم . وجود این افراد به طرح برنامه ها و نحوه اجرای آن کمک می کند و جلو اشتباه کاری رامی گیرد وجود برنامه از اقدامات بدون طرح و نقشه جلوگیری می کند و شامل برنامه کوتاه مدت و بلند مدت می شود .
5- پیش فرضها – حدود مطالعه و محدودیتها :
پیش فرض های تحقیق عبارتند از :
بین ویژگی های فردی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد .
بین ویژگی های اخلاقی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد .
بین ویژگی های خانوادگی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد .
بین ویژگی های مذهبی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد.
بین ویژگی های اقتصادی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد.
بین ویژگی های فرهنگی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد .
بین ویژگی های اجتماعی نوجوانان و بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد .
حدودمطالعه به مرحله رشد نوجوانی معطوف است و نوجوانان دختر و پسر را تحت بررسی قرار داده است. از عمده ترین مشکلات پژوهش حاضر عبارت است از عدم توانایی نمونه گیری نسبی یا نسبتی بر اساس حجم جامعه طبقه بندی شده در تحقیق .
برخی دیگر از مشکلات و محدودیتها عبارتند از :
الف- عدم دسترسی به پیشینه های پژوهشی که مستقیماً با موضوع پژوهش ارتباط داشته باشند.
ب- فقدان مطالب نظری د ر زمینه موضوع پژوهش .
ج- مشکلات عدم همکاری برخی از مسؤولان و دست اندرکاران .
د- محدودیت زمانی جهت جمع آوری و تکمیل اطلاعات پرسشنامه ها .
ه- عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی دقیق در زمینه ثبت آمار بزهکاری نوجوانان و جوانان .
تعریف اصطلاحات مهم :
بزهکاری : عبارت است از مجموعه رفتارهایی که نوجوانان و جوانان بر خلاف قوانین اجتماعی و اخلاقی مرتکب می شوند .
علل بزهکاری : عبارت است از مجموعه ویژگی های فردی ،‌ اخلاقی ،‌خانوادگی ،‌مذهبی ، اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی .
تعریف بزهکاری:
بزه عبارت است از اقدام 1 به هر نوع عملی که برخلاف موازین ،‌مقررات،‌قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد . و بزه رابط بین عمل و اجتماع را بیان می کند . اعمال بزهکارانه نوجوانان به اموری گفته می شود که قانو ن آنها را برای نوجوانان بزه می داند و قوانین مربوط به بزه نوجوانان د رکشورهای مختلف فرق می کند و بزهکار کسی است که متهم به ارتکاب رفتار ضد اجتماعی یا قانون شکنی است ولی به علت آنکه به سن قانونی (معمولاً 18 سا ل) نرسیده است دراکثر کشورها مانند یک مجرم بزرگسال مجازات نمی شود ولی در برخی از کشورها جرائم اطفال و جوانان ،‌ عنوان خاصی را ندارد یعنی صغیر مثل کبیر اگر مرتکب عملی شود ،‌ قانون ،‌ ارتکاب آنرا برای همه جرم شناخته و آن کس رامجرم می داند ولی در بعضی از ممالک اعمال بخصوصی عفو می شود مثل فرار از مدرسه ،‌کوچه گردی ، عدم اطاعت از روی لجبازی به اولیاء‌،‌ نوشیدن مشروبات الکلی یا سیگار کشیدن د رمنظر عمومی که از نظر بهداشتی ،‌تربیتی برای اطفال و نوجوانان مضر است و جزء بزه محسوب می شود . رفتار نوجوانان بزهکار که دست به ناهنجاریهای اجتماعی زده موجب می شود که دریک زمان ومکان معین بوقوع می پیوندد و در معنای واقعی ،‌مطالعه گسترده د رسطح یک جامعه ای است که باید جرمها را از دیدگاههای مختلف واز نقطه نظر عوامل بوجود آورنده آنها دقیقاً‌ شناسایی به عمل آورد به همین جهت هنگامی که بزهکاری بررسی می شود یعنی در حقیقت کلیه پدیده های اقتصادی ،‌ فرهنگی ،‌بهداشتی ،‌سیاسی ،‌ مذهبی ،‌ خانوادگی و … یک جامعه عمیقاً مورد مطالعه قرار می گیردو بزهکاران از جهات مختلف:
سن ،جنس،نژاد،تجردوتأهل ،شهری و روستایی بودن ،فقیر و متوسط و ثروتمند بودن و … تقسیم بندی می شوند .
در مورد بزهکاری هر یک از دانشمندان 2 با توجه به رشته تخصصی خود و عقاید مکتبی که از آن الهام گرفته اند ، تعریفهای گوناگونی نموده اند .

 


1- فرجاد ،محمد حسین ،آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی جرم ،انتشارات کوکب 1356،ص168.
2- نوابی نژاد ،شکوه ،رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان ،انتشارات ابتکار ،تهران1365،ص110.
روانشناسان معتقدند :بزهکاران نوجوان از هر نوع که باشد سلوک و رفتاری است که خود شخص را ارضا می کند ولی مورد قبول جامعه نیست و افرادی مرتکب آن می شوند که به سن قانونی نرسیده اند. حقوقدانان معتقدند که بزهکاری عبارتست از هر فعل یا ترک فعلی که نظم و آرامش اجتماعی را مختل نماید و قانون برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد.
و جامعه شناسان هم آنرا یک پدیده طبیعی و دائمی می دانند که در هر زمان و مکان اتفاق می افتد و با تحولات جامعه تغییری نمی یابد ونزد وجدان و عامه مردم زشت و ناپسند است و ازدیدگاه جرم شناسان هم یکی از اشکال اجتماعی ، ناسازگاری اطفال است .
بزهکار کسی است که مرتکب جرم یا بزه شود . اما تعریف جرم کار آسانی نیست . گفته می شود و بعضی معتقدند که جرم علمی است که باعث برهم خوردن نظم اجتماعی می شود . اما این تعریف جامع و مانعی نیست زیرا د ر این صورت ما اول باید معلوم کنیم که نظم چیست ؟
دوم : اجتماع چیست ؟ سوم اینکه : تشخیص نظم اجتماعی با چه کسی است ؟
جرم یک پدیده جهانی و همگانی است و تمام دنیا از بدو پیدایش انسان شاهد بروز جرم به نحوهای گوناگون بوده است و تحت عناوین مختلفی آنرا ذکر کرده اند مانند : سرپیچی ،سرکشی ،رفتار ناشایسته و …
جرم در حالت انزوا معنی و مفهوم ندارد و در زمان و مکان متغییر است . آنچه را که جامعة‌ ما جرم می شمارد د رجامعه غرب جرم شناخته نمی شود . آنچه را که اکنون جرم می دانیم در گذشته جرم نبوده است مانند لواط در آتن و قبیله چوکچی و سرقت در قوم اسپارت که جرم شناخته نمی شده ولی ما جرم می دانیم .
غالباً جرم را به بیماری اجتماعی تشبیه کرده اند ولی نزدیک کردن این دو مفهوم دقیقاً درست نیست ، زیرا بیماری ،‌ در عالم واقع ،‌ با نشانه ها و علائم و نمود ارهایی مشخص می شو د که جنبة‌ محسوس و ملموس دارد و ممکن است به خودی خود مورد بررسی قرار گیرد . اما هیچ عملی نیست که ب خودی خود جرم با شد . در نها یت با ید جرم را اینگونه تعریف کرد :
جرم عملی است که بر خلاف یکی از موارد قانون مجازات عمومی هر کشور است و مجرم کسی است که در زمان معین عمل او بر خلاف مقررات رسمی کشور باشد .
تعریف بزه قبل از شروع تحقیقات علمی :
دریونان باستان ، علت ارتکاب بزه را تقدیر و یا سرنوشت می دانستند و معتقد بودند که سرنوشت ویا تقدیر ،‌ که رفتار و کردار افراد را تحت تأثیر قرار می دهد ناشی از مشیت خدایان و یا نفوذ اراده نیروهای مرموزی است که خواست و اختیار بشر در بروز آن نقشی ندارد .
سقراط :( 399-470 قبل از میلاد ) فیلسوف یونانی ،‌ضمن انتقاد از شدت مجازاتها می نویسد :
ما نبایستی با تبه کاران با خشونت رفتار کنیم بلکه باید به آنها بیاموزیم که به چه ترتیب از ارتکاب بزه خودداری نمایند . زیرا جنایت ثمره نادانی و جهل است و تعداد بی شماری از افراد که در نتیجه بد شناسی ،‌ نتوانسته اند معرفتی کسب کنند مرتکب جرم می شوند .
افلاطون : (347-428 قبل از میلاد ) فیلسوف یونانی که از شاگردان سقراط و استاد ارسطو بود ،‌ درتشریح علل وقوع جرائم ،‌عوامل اجتماعی و اقتصادی مخصوصاً فقر و ثروت را منشأ بروز جرائم اعلام و معتقد است که :
دو عامل مذکور ، عواطف انسانی را دگرگون ساخته و افراد را به طرف ارتکاب بزه می کشاند .
جالینوس (130-200 قبل از میلاد ) فیلسوف و پزشک رومی به روش علمی بیماریهای روانی را مورد بررسی قرار داده و در زمان بزهکاران مبتلا به بیماریهای روانی را توصیه می کرد . پس از این دوران مطالعات علمی برای شناسایی و درمان بیماریها و علل بزهکاران آغاز شد البته قبل از این دوره جادوگری اوهام جایگزین مطالعات علمی شده بود که با افشاگری افرادی چون ، جان ویر ،‌اسکات نویسنده انگلیسی ،توماس مورس و دیگران منسوخ گشت .
آغاز تحقیقات علمی :
از جمله افرادی که می توان آنها را به عنوان بنیانگذاران مطالعه علمی بزهکاری نام برد: دلاپورتا اهل ناپل (ایتالیا) ولاواتر فیلسوف و شاعر سوئیسی است . درسال 1640 دلاپورتا در کتاب خود تحت عنوان ((قیافه شناسی ))روابطی را که بین قسمتهای مختلف چهره و خصیصه های گوناگون افراد وجود دارد مطالعه و قیافة‌ دیوانگان و کسانی را که رفتار خشونت آمیز داشتند با سر حیوانات مقایسه نمود و بعضی از علائم آن دو را مشابه اعلام کرد . این نظریه توسط لاوترا در سال 1776 مورد تأیید قرار گرفت . بعد از این دو افراد دیگری نیز تحقیقات مفصلی انجام داده اند که به شرح زیر می باشد :
گال f . I gall (1828-1758 ) پزشک اتریشی ،‌ با تحقیقات علمی سعی کرد که روابط بین برآمدگیهای جمجمه و خصلتهای افراد را ارائه دهد .
وازان f.voision در سال 1837 نتایج تحقیقات علمی خود را دربارة عیوب جسمی اکثر تبه کاران ،‌ در اختیار آکادمی فرانسه قرار داد .
کتله a. quctelet (1874-1796) بلژیکی ،‌ آمار های جرائم فرانسه و هلند را بررسی نمود . د رسال 1835 نظریه خود را راجع به تأثیر محیط جغرافیایی منتشر کرد .
مورل A.morel (1857) پزشک فرانسوی ،‌ د ر کتاب خود به عنوان ((تباه نوع بشر ))‌روابط بین بزهکاری و فساد نسل انسانی را تأیید نمود .
ویرجیلیوvirgilio (1874) استاد ایتالیایی در کتاب خود ((ذات بیماری بزهکاری )) تأثیر وراثت را در وقوع جرائم تشریح کرد .
گابریل تارد G.tarde (1904 –1843)‌ قاضی فرانسوی ،‌ درسال 1886 نتایج مطالعات خود را تحت عنوان ((بزهکاری تطبیقی)) منتشر و تقلید را بروز بزهکاری اعلام داشت .
سزار سبروزو S.lombros (1909-1835) پزشک ایتالیایی ، با پیروی از عقاید گال ،‌ویرجیلو ،‌بروکا ،‌جمجمه مجرمین مرده را مورد آزمایش قرار داد و در سال 1876 اثر مصرف خود ((انسان تبه کار)) را منتشر ساخت .
از جمله دیگر افراد فعال در این زمان می توان از فری دور کیم ،گور،ژولی نام برد .
طبقه بندی بزه کاران از نظر تیپ بدنی و قیافه :
1- طبقه بندی کین برگ : کین برگ یک جرم شناس سوئدی بود . وی معتقد بودکه بروز تمایلات نفسانی و وضع اعضای بدن به چهار خصلت روانی مربوط می شود :1- لیاقت 2- سلامتی
3- عادت 4- پایداری
2-طبقه بندی دی تولیو : وی مجرمین را بر اساس عوامل زیر طبقه بندی نموده است .
- عامل نخست ، نسبت بین قد و حجم بدن است . در قد بلندها ، رشد قد طولی است . دست و پاهای آنها دراز و شکم کوچک و صورت کشیده است .
-عامل دوم ، ناشی از مجموعه ماهیچه ها ونیروی محرکه است که هر یک از این دو گروه خود به دو دسته استرنیک ، سترنیک تقسیم می شوند .
استرنیک افرادی پر هیجان ، پر تحرک و دمدمی مزاج هستند .
سترنیک افرادی فاقد نیرویی کافی و مبتلا به ضعف و ناتوانی بوده اما آرام و ثابت قدم می باشند .
3-طبقه بندی کرچمر : این دانشمند افراد بزهکار را به چهار دسته تقسیم می کند :
- افراد لاغر و دراز که 50% جمعیت و 40% بزهکاران را تشکیل می دهند .
- افراد قوی هیکل و عضلانی که 30% جمعیت و 50% بزهکاران را تشکیل می دهند .
- افراد چاق و فربه که 20% جمعیت و 10% بزهکاران را تشکیل می دهند .
- تیپ مختلف از مشخصات مذکور که این افراد کم حرف ، دارای دستهای پهن ، بازوان لاغر می باشند و جرایمی مانند قتل و سرقت را نیز انجام می دهند .
در هر حال این مجموعة کوچکی است از تعاریف وعقاید بعضی از دانشمندان راجع به بزه و بزهکاران و در این مورد اجتماعی هر دانشمندی عقیدة خاص خود را دارد که مجال ذکر آن در این جزوه بسیار کوچک ، نیست .
انواع جرمهای ارتکابی:
به طور کلی جرائم ارتکابی نوجوانان را می توان به صورت زیر بیان کرد :(حشمتی 76)
1- قتل 2- سرقت 3- استعمال مواد مخدر 4- ایراد ضرب و جرح
5- اعمال منافی عفت 6- تکدی گری 7- کلاهبرداری
8- رشوه گری
تفاوتهای جنسیتی د رآسیب پذیری در برابر فشار :
در دوران کودکی ، اختلال روانی در پسران شایعتر از دختران است .1 شایعترین اختلالات دوران کودکی اختلال رد رفتار و اختلال کمبود توجه است .
اختلال نادری که در پسران شایعتر از دختران است اختلال هویت جنسی است . کودکانی که این اختلال را دارند تمایل بسیار شدید به بودن با جنس مخالف نشان می دهند و به طور مستمر به رفتارهای جنس دیگر می پردازند . 2
به رغم شیوع عمومی اختلال روانی در میان پسران ،‌ ازدوران اولیه کودکی ، دختران به مراتب بیشتر از پسران مشکلات عاطفی و به خصوص اختلال اضطراب نشان می دهند .3
میزان شیوع افسردگی دوران کودکی برای دختران و پسران مشابه است .4
وقتیکه کودکان به دوران نوجوانی می رسند دختران در برابر اختلال آسیب پذیرتر از پسران می شوند . در نوجوانی ،‌ دختران به مراتب بیش از پسران دچار اختلال در خوردن غذا ،‌ نظیر بی اشتهایی عصبی می شوند . د رمطالعه ای که از کودکان 1 تا 3 ساله به عمل آمد ، پسران در برابر اثرات فشار خانواده آسیب پذیرتر از دختران بوده اند و پیامد تجربه به عوامل فشار را نظیر اختلاف زناشویی یا افسردگی ها در برابر پسران اختلال رفتار بوده .5

 

1. rutter , tizard&whit more offord etal , 1987
2. zucker,&green,1992
3. last,1989,mitter , beyour.
4. Fleming , offord &boyle ,1989.
5. Farls & jung ,1987.

 

پسران نسبت به طلاق والدین و دیگر عوامل فشارزا نظیر تولد یک خواهر یا برادر ،‌ آسیب پذیر تر از دختران بوده اند. 1
به مرور زمان که کودکان به دورة‌ نوجوانی می رسند ،‌دختران درمقایسه با پسران به فشار واکنشی منفی تر نشان می دهند . (شرار 1378 ،سوزان ورابین فی دش :نویسندگان )

 


1. RUTTER , 1985

 

تاریخچه بزهکاری :
در طول تاریخ ، بزهکاری همواره اندیشه ها و تلاشهای پژوهشگران را به خود جلب کرده است و بسیاری از متخصصان و کارشناسان سال بهداشت روانی – اجتماعی بر آن شدند که جنبه های مختلف این معزل را شناسایی کنند زیرا بیشتر آنان بر این باورند که بزهکاری نوجوانان و جوانان ،‌ پدیده ای نیست که تنها در قرن حاضر خود نمایی کرده باشد بلکه این مشکل اجتماعی از زمانهای دور تاکنون هم وغم محققان ودلسوزان جامعه را به خود مشغول داشته است .این مسئله از تاریخ 306 قبل از میلاد مسیح وجود داشته است1 و اولین نظرات ابراز شده بیشتر جنبة نظری داشت ولی متدرجاً به مرحله مشاهده و تجربه در آمد و این تجارب و آزمایشها گسترش یافت و صورت علمی به خود گرفت و جرم شناسی هم بین سالهای 1815 تا 1840 در سایه روانپزشکی به وجود آمد وتوسعه یافت و چون بزهکاری در تمام جوامع موجود بود ودر تمام زمانها ، اثرات نامطلوبی در اذهان و قلوب باقی گذاشته است به همین جهت د رقدیم آنرا نوعی مصیبت و ضیافت به جامعه و جزء اعمال شیطانی می پنداشتند و مکافات و قصاص می کردند و برای جنبه های ارعابی مجازات و ایجاد خوف و هراس د ربزهکاران و اعمال مجازاتهای سنگین مانند دست بریدن ،‌ سنگباران کردن ، اعلام ،‌حبسهای دراز مدت توأم با شکنجه اهمیت زیادی قائل بودند.
دریونان قدیم یا قرون وسطی همیشه مسئله بزه از نقطه نظر اخلاق و قانون مورد مطالعه قرار می گرفت و به همین علت نزد متفکرانی همچون (هزیود )2 ، (پتیاگور )3، ( سقراط )4 ،(پروتاگوراس)5
(هراکلیت)6 ،(افلاطون )7 ، (ارسطو )8 اندیشه مربوط به جانی و لزوم مجازات دیده می شود . در تراژدی یونان ،‌علل جرم بیشتر از سایر موضوعات مورد توجه بوده است مخصوصاً در بعضی از اشعار شعرا دیده شده و شعرا توجهی به جنبه های روانی ریشه جرم داشتند ولی به هر حال بزه را معمولاً یک بدبختی و سرنوشت شومی می دانستند که از طرف دستگاه آفرینش به بشر تحمیل گذشته است اما افلاطون و ارسطو نظریات عمیقتری داشتند و واقع بین تر بودند . آنها علل بزهکاری را در

 

1. کوراکیوس ،‌ ویلیام سی (یونسکو) ،بزهکاری نوجوانان،انتشارات کتاب کودک ،تهران 1367،ص2 2. HESIOD 3. PYTHAGORE 4. SOGHRATH 5. PORTAGORE 6. HERACLITE 7.AFLATOON 8 .ARASSTOO
تشکیلات اقتصادی و اجتماعی و عواطف بشری جستجو می کردند و به خصوص روی تهیدستی و فقر تکیه داشتند . 1
بعد از یونان به روم می رسیم ولی در روم هم اثری ازیک مطالعه علمی در این زمینه یافت نمی شود زیرا درمیان قوانین اولیه رومیان پیش بینی هایی برای کودکانی که دزدی می کردند به عمل آمده است رومیان تشخیص داده بودند که مسئولیت کودکان در برابر چنین جرائمی محدود است بدین ترتیب می توان متذکر شد که بزهکاری نوجوانان به هیچ وجه مخصوص نسل امروز نیست و تا حدی به صورت دفاع ،‌ عده ای می توانند ادعا کنند که این مسئله حتی انحصاری هیچ کشور یا فرهنگی نیست .2
در ادبیات لاتین هم جز تکیه بر فقر ورابطه آن به بزه چیز دیگری به چشم نمی خورد اخلاقیون هم با وجود آنکه فقر را ما در کلیه مفاسد قلمداد می کردند از توانگری و ثروت هم به نوبة‌ خود مذمت می نمودند و معتقد بودند این عامل قبل از آنکه راحتی و آسایش ایجاد نماید ،‌ نارضایتی خاطر ،‌پر توقعی و حرص ایجاد می کند و در نتیجه اخلاقیات را در معرض خطرهای بزرگ قرار می دهد به طور کلی دانشمندان این عصر همچون ( کنتیلین )3، (سالوست)4 ، (ویرژیل)5 ،(ژوونال)6 ، فقر و بدبختی را عامل بزرگ نابسامانیها به شمار می آورند .7
درقانون همواره بی مربوط به 2200 سال پیش از میلاد مسیح ،‌ مجازاتهایی برای سوء‌ رفتار و اعمال خلاف اخلاق جوانان در نظر گرفته شده بود . د رقرن هفدهم در روم و نیز دراوایل سده هیجدهم در انگلستان بازداشتگاههایی به سبک امروزی برای نوجوانان بزهکار ایجاد شده در بیمارستان سنت میشل 8 در روم برای بهسازی ، اصلاح و آموزش نوجوانان هرزه و فاسق اختصاص یافت .

 

1 . مظلومان ،‌رضا ، جامعه شناسی کیفری،‌انتشارات دانشگاه تهران،1353،ص153-149.
2. کوراکیوس ،ویلیام سی (یونسکو) بزهکاری نوجوانان ،انتشارات کتاب کودک ،تهران 1367،ص3
3.QUINTILIEN 4. SALLUSTE 5. VIRGILE 6. GUVENAL
7.مظلومان ، رضا ،‌جامعه شناسی کیفری ،انتشارات دانشگاه تهران 1353،ص160و159
8. SANTMICHEEL
بدین ترتیب نوجوانان هرزه و ولگرد که به حال خود و جامعه خویش مضر و زیان آور بودند می توانستند تحت آموزش و تعلیم قرار گیرند و به عناصری سودمند برای اجتماع ،‌ تبدیل شوند . در انگلستان نهاد اصلاح و بهسازی کینگزوود 1 تأسیس شد تا گروههای نوجوانان قانون شکن که به خیابانهای شهرهای جدید صنعتی هجوم می آورند و منشاء اذیت و آزار عامه بودند را بازداشت کنند و بدیهی است پدیده بارز و ناسودمندی چون بزهکاری نوجوانا ن که چنین ریشه دار ، عمیق و نمایان است بزرگسالان را بر آن داشت تا د رجستجوی علل ،‌ آثار و تبعیات آن برآیند. 2
در اواسط قرن 18 ، د رفرانسه قیامهایی علیه بیرحمی و استبداد مجازاتها صورت گرفت که دراین مبارزه فلاسفه بزرگی همچون (منتیسکو)3 ، (روسو)4 ، (ولتر )5 ،(دلباخ )6 شرکت نمودند وعقایدی ابراز داشتند . مبارزه جدی آنها باعث گشت که برخی قانونگذاران به دنبال آنها کشیده شوند و این مبارزات د رفرانسه به سایر کشورها هم ریشه دواند و روی بسیاری از محققان تأثیر زیادی گذاشت منجمله (بکاریا ) از ایتالیا و (هوارد)(بنتام) از انگلستان که این سه دانشمند به سنگینی و بیرحمی مجازاتها حمله نمودند و برای بهبود شرایط نامطلوب موجود و تجدید نظر د ر قوانین قیام نمودندو خواستار اصلاحات عمیقی گشتند . در واقع قرن 19 است که جرم شناسی به صورت علمی شروع به گسترش می کند و در سایه روانپزشکی با ( نپل )7 ،( اسکیرول)8 بوجود می آید و در حقیقت از سال 1875 به بعد است که اندیشه های جدید مبنی بر مشاهده و تجربه امور بزهکاری شروع به گسترش می نماید و اولین مطالعات علمی را ( لمبروزو)9 ، (ایزیکوفری) 10 ،(گاروفالو )11 در ایتالیا پایه گذاری کردند.12.
1.KING SWOOD
2.مظلومان ،‌ رضا ،‌جرم شناسی ،‌ انتشارات دانشگاه ملی ایران ،تهران 1347،ص1444و145
3.MONTEQUIEU 4.gg.Rousseau 5. Voltaire 6. Delboch
7.pibel 8.esquirol 9. Cesar lombroso 10. Ennico ferri
11 . rafael garafalo
12. مظلومان ، رضا ،‌جامعه شناسی کیفری ،انتشارات دانشگاه تهران 1353.ص 167 تا180

علل و عوامل مؤثر در بزهکاری :
برای تأمین سلامتی افراد ،‌پیشگیری مرض بهتر از معالجه آن است پس باید قبول کنیم که از نظر حفظ مصالح اجتماعی پیشگیری نیز بهتر ازمجازات است ولی می دانیم که برای پیشگیری از بزه ، شناختن علل وانگیزه های آن لازم است بنابراین در این مبحث قبل از هر چیز به بررسی علل بزهکاری می پردازیم .
این نکته مسلم است که هیچ معلولی بدون علت نیست مثلاً طفلی که مرتکب جنایت و یا هر نوع عمل ضد اجتماعی می شود به احتمال قوی ، تحت فشار اجتماعی ، خانوادگی ، جسمی و روانی خویش قرار دارد .عوامل فردی و جسمی نظیر نقایص روانی و علل جسمانی از یک سو و عوامل اجتماعی ،‌ اقتصادی و خانوادگی مربوط به محیط زندگی طفل از سوی دیگر رل مهمی را در بزهکاری او بازی می کنند به طورکلی چهار عنصر اصلی که هر یک دارای معنا و مفهومی کاملاً جداگانه و گسترده است در گرایش به بزهکاری مؤثر هستند یکی از عناصر آن عامل است . عامل ،‌پدیده ای است که د رآفرینش ،‌ رشد و شکل گیری وبالاخره پیدایش جرم نقش بسیار مؤثری را ایفا می کند . عامل هیچگاه بوجود آورنده جرم نیست بلکه در واقع پرورش دهندة‌ آن می باشد . نقش عامل از نظر تأثیر بخشی ،‌ بستگی کامل به افراد دارد زیرا عاملی که با قدرت فراوان بر روی فردی اثرات بسیار عمیقی می بخشد و او را در مسیر بزهکاری قرار میدهد ممکن است نسبت به دیگری فاقد آن قدرت و اثر باشد و نقش زیانبخشی ایفا ننماید و یا درجه نفوذش زیادتر نباشد . مثلاً عاملی که به سادگی ممکن است بر روی فرد بیسوادی اثر کند و مقدمات بزهکاری اورا فراهم آورد ،‌ نمی تواندبر فرد آموزش دیده و باسواد تأثیر نماید . از طرفی ظرفیت تحمل افرد نسبت به یکدیگر فرق می کند زیراممکن است فردی در برابر ناراحتیها ،‌زودتر تسلیم شود و دست به اقدامات ناهنجار بزند ولی فرددیگری قدرت ایستادگی و مقاومت بیشتری داشته باشد . عواملی که تأثیر قوی دارند به عوامل نادر موسومند که هم نسبت به افراد و هم اجتماع فرق می کنند . از طرفی عوامل جرم باهم فرق می کنند زیرا هر دسته از عوامل ،‌جرم خاصی رابوجود می آورد. بنابراین اگر فرضاً عوامل سازنده یک جرم خاص به دو نظر یکسان اثر بخشد ،‌نوع جرم ،‌ نحوه ارتکاب آن به وسیله ای که بکار می رود و … همه بستگی به خصوصیات آن دو نفر دارد. جرم شناسان هم در بررسیهای خود به عوامل مختلفی اشاره کرده اند . زیرا برای آنکه جرمی به وقوع به پیوندد به تعداد زیادی عامل نیازمند است که باید با هم جمع شوند و بر هم اثر بخشند . عنصر دوم ، علت است . علت آفریننده جرم است ولی ظهور آن بستگی کامل به عوامل مختلف دارد یعنی اگر چند عامل گرد هم آیند و رویهم اثر بخشند در نتیجه جرمی بوجود می آید و در واقع مجموعه آنها علت است و عنصر سوم ،‌انگیزه است . انگیزه یک پدیده روانی است که کاملاً فردی و درونی می باشد که گاهی انگیزه می تواند به حدی نیرومند باشد که بدون برخورداری از یاری عوامل خارجی ،‌ جرمی را بوجود آورد. ناراحتیهای شدید روانی ، اختلافات مختلف درونی ،‌ جنونهای گوناگون و … از انگیزه های بسیارقوی می باشند که قادر هستند گاهی مستقیماً نقش مؤثری را در ایجاد جرم ایفا نمایند و عنصر چهارم هم شرط است . شرط پدیده ای است که زمینه را برای ارتکاب جرائم گوناگون به خوبی آماده می سازد . شرط یاشرایط راباید پدیده ای به مراتب قویتر از کلیه عوامل محسوب کرد. زیرا زمانی که شرط یاشرایطی به عوامل موجود اضافه شوند امکان ایجاد جرم جدید و افزایش جرائمی که وجود داشته است بسیار زیاد می شود .
پس جرم از امتزاج و ترکیب چندین عامل بوجود می آید و برای شناسایی و کشف علت حقیقی آنها باید ابتدا این عاملها را شناخت و به حدود تأثیراتشان پی برد ودر جهت تدابیر اصلاحی و تهذیبی آنان بر آمد به طور کلی دو دسته از عوامل در ایجاد بزهکاری مؤثر می باشند :
1- عوامل ذاتی و فردی
2- عوامل خارجی که خارج از وجود طفل قرار دارند که همانا اثر ثانوی محیط و اجتماع است .
عوامل فردی همچون نقایص و عیوب ارثی ،‌یا عارضی در طفل ،‌عوامل جسمانی و روانی ،‌روحیه ضعیف و تلقین پذیر اتفاقات در محیطهای نامناسب بخصوص کودکان و اطفالی که روحی حساس و اعصابی ضعیفتر از بزرگسالان دارند طبعاً خیلی زودتر از آنان ،‌متهور تأثیرات سوء‌نظیر فقر ،‌بیکاری و سرمشقهای بد قرار می گیرند . رفتار معاشرین ناشایسته ممکن است موجبات سقوط طفل را فراهم سازند . عوامل ذاتی و سرشتی ،‌توارث،‌اثراتی که امراض در فرد ایجاد می کند به سه صورت ممکن است :
1- مجموعه صفات و اوصاف موروثی منتقل از پدر و اجداد
2- تحولاتی که از آغاز زندگی جنینی بر اساس این صفات و به دنبال یک سلسله قبل در تکوین شخصیت طفل موثر است و م

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بزهکاری