فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بررسی نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه بررسی نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده


پایان نامه بررسی نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده

فهرست
چکیده : ۱
معرفی و بیان مسئله پژوهش ۳
هورمونهای استروئیدی ۵
محل ترشح هورمونهای جنسی زنانه ۶
مکانیسم عمل استروژن: ۷
عملکرد استروژن: ۷
استروژن و سیستم عصبی ۹
استروژن و نورو ترانسمیتر ها ۱۱
استروژن و خلق و خوی ۱۳
استروژن و شناخت ۱۴
استروژن و گر گرفتگی ۱۴
اثرات استروژن بر یادگیری و حافظه ۱۵
استروژن محافظت عصبی و بیماری آلزایمر ۱۵
استروژن و بیماری پارکینسون ۱۶
استروژن و درد ۱۷
اپیوئیدها: ۲۴
اپیوئیدهای پپتیدی اندروژن : ۲۵
گیرنده‌های اپیوئیدی : ۲۶
طبقه‌بندی اپیوئیدها : ۲۷
مکانیسم‌های سلولی عمل اپیوئیدها ۲۸
بی‌دردی (analgesia) ۳۲
تحمل به دنبال مصرف اپیوئیدها ۳۳
مکانیسم‌های نوروشیمیایی تحمل نسبت به اپیوئیدها : ۳۴
الف) تنظیم منفی سنتز پپتیدهای اپیوئیدی ۳۵
ب) تغییرات رسپتورها ۳۵
ج) جدا شدن رسپتورها از G پروتئین‌ها ۳۶
د) نقش ادنیلات سیکلاز ۳۸
نیتریک اکساید : ۳۹
سنتز و حذف NO ۳۹
مهار کننده آنزیم نیتریک اکساید سنتاز ۴۱
اعمال فیزیولوژیکی نیتریک اکساید ۴۲
اثرات هورمونهای گنادی روی سیستم های مرکزی تولید کننده نیتریک اکساید : ۴۴
اثر تنظیمی هورمونهای استروئیدی تخمدانی بر تولید نیتریک اکساید : ۴۵
فصل دوم ۴۸
مواد: ۴۹
وسایل مورد نیاز: ۵۰
دستگاه ها: ۵۰
حیوانات و گروههای مورد آزمایش : ۵۰
۱- گروه کنترل (Sham): ۵۰
۲-گروه کنترل- تحمل (Sham-Tol): ۵۱
۳-گروه اوارکتومی ( OVX): ۵۱
۴-گروه اوارکتومی – تحمل ( :( OVX- Tol ۵۲
۵،۷و۶- گروههای اوارکتومی – تحمل تحت درمان با ال – آرژنین (LA – Tol) : ۵۲
۸ و۹- گروههای اوارکتومی – تحمل تحت درمان با ال نیم (-LN Tol) : ۵۲
روش انجام کار: ۵۳
بیهوشی: ۵۳
جراحی: ۵۴
روش اوارکتومی ۵۴
مدیریت کلینیکی ۵۸
مراقبت پس از جراحی: ۵۸
روش ایجاد تحمل به مرفین: ۵۸
فصل سوم ۶۲
۳-۱- مقایسه زمان پایه و زمان های بعد از تزریق mg/kg 5 مرفین در گروه کنترل(Sham) ۶۴
مقایسه زمان پایه و زمان های بعد از تزریق mg/kg 5 مرفین در گروه اوارکتومی( OVX) ۶۸
مقایسه زمان واکنش به درد در گروه کنترل(Sham) و گروه اوارکتومی (OVX) ۷۰
مقایسه زمان پایه و زمان های بعد از تزریق mg/kg 5 مرفین در گروه کنترل- تحمل Tol )– Sham ) ۷۲
مقایسه زمان پایه و زمان های بعد از تزریق mg/kg 5 مرفین در گروه اوارکتومی- تحمل( Tol – OVX ) ۷۴
مقایسه زمان واکنش به درد در گروه کنترل- تحمل Tol )– Sham )و گروه اوارکتومی- تحمل (Tol– OVX ) ۷۶
مقایسه زمان پایه در گروه اوارکتومی- تحمل –Tol ) OVX) با گروههای اوارکتومی - تحمل تحت درمان با ال-آرژنین ۸۰
مقایسه زمان واکنش درد در گروه اوارکتومی- تحمل –Tol ) OVX) با گروههای اوارکتومی - تحمل تحت درمان با ال- آرژنین ۸۲
مقایسه زمان پایه در گروه اوارکتومی- تحمل–Tol ) OVX) با گروههای اوارکتومی - تحمل تحت درمان با ال نیم ۸۶
مقایسه زمان واکنش به درد در گروه اوارکتومی- تحمل–Tol ) OVX) با گروههای اوارکتومی- تحمل تحت درمان با ال نیم ۸۸
فصل چهارم ۹۰
بحث و نتیجه گیری : ۹۱
پیشنهادات: ۹۸
منابع : ۹۹

 


چکیده :
در مطالعه حاضر نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرائی تخمدان برداری شده مورد بررسی قرار گرفت. تعداد ۹۰ سر موش صحرائی ماده تهیه و به ۱۰ گروه تقسیم شدند. ۱- گروه کنترل(Sham) 2- کنترل- تحمل Tol) Sham-) 3-گروه اوارکتومی (OVX)4 – گروه اوارکتومی – تحمل (Tol- OVX ) 6،۵و ۷-گروههای اوارکتومی تحت درمان با ال آرژنین(۵۰،۱۰ و۲۰۰ Mg/kg) (Tol – LA) 8 و ۹- گروههای اوارکتومی تحت درمان با ال نیم(۱۰ و ۵۰) (Tol – LN). گروه های ۳ تا ۹ اوارکتومی شدند. ۸ هفته بعد از تخمدان برداری، تحمل به مرفین در گروههای ۲ و ۴ تا ۹ از طریق تزریق داخل صفاقی ۲۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین در طی ۴ روز ایجادشد. حیوانات گروه ۶،۵ و ۷ همزمان با ایجد تولرانس ۵۰،۱۰ و ۲۰۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن ال آرژنین دریافت کردند. حیوانات گروه ۹ ، ۸ همزمان با دریافت ۲۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین، ۱۰ و ۵۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن ال نیم دریافت کردند. سنجش درد بوسیله تست صفحه داغ (Hot plate ) انجام گرفت. در روز پنجم، ابتدا از حیوانات ثبت پایه گرفته شد سپس حیوانات ۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین دریافت کردند و اثرات ضد دردی هر ۱۰ دقیقه بررسی شد.
نتایج نشان داد که زمان واکنش به درد بعد از تزریق ۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین نسبت به زمان پایه در گروه کنترل و اوارکتومی بالا بود اما تفاوتی در گروههای کنترل – تحمل و اورکتومی – تحمل وجود نداشت. اگرچه زمان واکنش به درد بعد از تزریق ۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین در گروه کنترل از گروه اوارکتومی بالاتر بود. اما تفاوتی بین گروههای کنترل- تحمل و اوارکتومی – تحمل مشاهده نشد.
Repeated measure AVOVA نشان داد که زمانهای واکنش بعد از تزریق ۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین در گروه اوارکتومی –تحمل پایین تر از هر سه گروه دریافت کننده ال آرژنین بود که نشان دهنده این مطلب است که ال آرژنین تحمل به مرفین در موش های صحرایی اوارکتومی شده را کاهش می دهد. نتایج همچنین نشان داد که زمان واکنش به درد بعد از تزریق ۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن مرفین در گروه اوارکتومی- تحمل نسبت به گروههای دریافت کننده ال نیم پایین تر است. این یافته نشان می دهد که ال نیم نیز تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده را کاهش می دهد.
نتایج نشان می دهد که تکرار مصرف مرفین می تواند منجر به تحمل شود. اگر چه تفاوتی بین تحمل در حضور و یا عدم حضور هورمون های جنسی ماده وجود ندارد اما ال آرژنین و ال نیم تحمل به مرفین را کاهش می دهند.

معرفی و بیان مسئله پژوهش
یکی از مشکلات اصلی استفاده از داروهای اوپیوئیدی از جمله مرفین ایجاد تحمل به خواص ضد دردی این داروها می باشد. با وجود انجام تحقیقات بسیار متعدد، مکانیسم دقیق تولرانس به خوبی مشخص نشده است(۳۹) و بنابراین راه حل مناسبی هم برای مقابله با این مشکل ارائه نشده است. مطالعات متعدد میانجی های عصبی مختلفی را دراین پدیده دخیل دانسته اند. به عنوان مثال Zhu و همکارانش، Herman و همکارانش نشان دادند که گلوتامات در این پدیده نقش مهمی دارد.
Maller و همکاران و Sousa و همکاران نشان دادند که که نیتریک اکساید می تواند در درد نقش داشته باشد. یک سری مطالعات نیز نشان دادند که نیتریک اکساید در اثر ضد دردی مرفین نقش دارد(۴۵). مطالعات دیگر نشان دادند که نیتریک اکساید در پدیده تحمل به اوپیوئیدها می تواند نقش داشته باشد(۴۵). اگرچه که نتایج مطالعات متعدد ضد و نقیض می باشد. در یک مطالعه Adams و همکارانش نشان دادند که مهار کننده های آنزیم NOS تحمل به مرفین را کاهش می دهد(۲) در حالیکه در مطالعه دیگری Patakiو همکارا نش نشان دادند که افزایش تولید نیتریک اکساید تحمل به مرفین را کاهش می دهد(۶۶). تداخل عمل مرفین با نیتریک اکساید در بسیاری از اعمال فیزیولوژیک دیگر نیز نشان داده شده است(۴۰).
مطالعات متعدد به نقش هورمونهای جنسی در سیستم عصبی مرکزی پرداخته اند. در این میان بعضی مطالعات وجود دارند که به بررسی نقش هورمونهای جنسی در اثرات ضد دردی مرفین و تحمل به اثرات ضد دردی مرفین پرداخته اند(۳۵). Powellو همکاران نشان دادند که پاسخ به اثرات ضد دردی مرفین در جنس مذکر از جنس مونث بیشتر است(۳۲)Holtman . و همکاران نشان دادند که تحمل به مرفین بین دو جنس تفاوت وجود دارد(۳۵). آنها نشان دادند که تحمل به مرفین در جنس مونث از جنس مذکر بیشتر است(۳۵) در صورتیکه craft و همکاران عکس این نتیجه را ارائه دادند(۱۳).
مطالعات متعدد تداخل عمل نیتریک اکساید با هورمونهای جنسی (۶۴) و بخصوص در سیستم عصبی مرکزی را نشان داده اند(۶).
همینطور مشخص شده است که هورمونهای جنسی بیان نیتریک اکساید سنتاز و در نتیجه تولید نیتریک اکساید را تحت تاثیر قرار می دهند(۵۹). همچنین Du و همکاران نشان دادند که تستوسترون بیان نیتریک اکساید سنتاز نورونی(nNOS) را افزایش می دهد (۱۷). از طرف دیگر بیان شده است که هورمونهای جنسی بسیاری از اعمال تولید مثلی را با واسطه نیتریک اکساید انجام دهند(۶۴). به طور خلاصه شواهدی که در بالا آورده شده نشان می دهند که ۱-مکانیسم دقیق تحمل به مرفین مشخص نیست و میانجی های متعددی می توانند در آن دخیل باشند .۲- هورمون های جنسی در تحمل به مرفین نقش دارند .۳- نیتریک اکساید هم در تحمل به مرفین نقش دارد ۴ – تداخل عمل نیتریک اکساید و هورمون های جنسی در سیستم عصبی مرکزی نشان داده شده است . لذا در این مطالعه بررسی خواهد شد که اولا آیا تحمل به مرفین در حضور هورمونهای جنسی زنانه ( وجود تخمدانها) و عدم حضور هورمونهای جنسی متفاوت است؟ ثانیا آیا نیتریک اکساید که در بسیاری از اعمال سیستم عصبی نقش دارد و از طرفی با هورمونهای جنسی تداخل اثر دارد در این تفاوت تحمل به مرفین نقش دارد؟ لذا دراین مطالعه بررسی خواهد شد که آیا نیتریک اکساید به عنوان یک میانجی عصبی در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان بر داری شده نقش دارد یا خیر؟
هورمونهای استروئیدی
استروژن و پروژستین ها از استروئیدهای تخمدانی مهم در جنس ماده بشمار می‌روند که طی روندهای متابولیک از کلسترول و تا مقداری از استیل کوانزیم A سنتز می‌شوند. فقط سه استروژن به مقادیر قابل ملاحظه ای در پلاسمای زن و جود دارند که عبارتند از: بتا-استرادیول ، استرون واستریول. این هورمونها در تعداد گروه OH و محل قرار گیری آنها با یکدیگر تفاوت دارند(۳۱). استریول یک استروژن ضعیف بوده و یک فراورده اکسیداتیو است که از استرادیول و استرون مشتق می شود و عمل تبدیل به طور عمده در کبد به انجام می رسد(۳۱). مهمترین استروژن بتا-استرادیول است ولی در بارداری میزان استریول بالا می باشد و با سلامت جنین و جفت مادر ارتباط دارد.
استروژنها ۱۸ کربنه هستند واز بنزنی شدن حلقه A آندروژن ها پدید می آیند. بنابر این به نام فنیل استروئید ها شناخته می شوند(۳۱).
پروژسترون مهمترین پروژستینها می باشد. اما باید دانست که مقدار کمی از یک پروژستین دیگر موسوم به ۱۷-آلفا – هیدروکسی پروژسترون نیز همراه با پروژسترون ترشح می شود و عملا دارای همان اثرات است. پروژسترون ۲۱ اتم کربن دارد و استروئیدی است که از پرگننولون تشکیل می شود و محل ترشح آن جسم زرد می باشد. استروژن برای رشد مخاط رحم و ذخیره گلیکوژن ضروری است و مانع دفع تخمک می شود. استروژن و پروژسترون هر دو به طور عمده به صورت چسبیده به آلبومین پلاسما و گلوبولین های اختصاصی گیرنده استروژن ها و نیز گلوبولینهای اختصاصی گیرنده پروژسترون در خون حمل می شوند. اتصالات بین این هورمون ها و پروتئین های پلاسما آنقدرسست است که این هورمون ها به سرعت در ظرف حدود سی دقیقه به داخل بافت ها آزاد می شوند(۳۱).
کبد استروژن ها را مزدوج کرده و گلوکورونید ها و سولفات ها را تشکیل می دهد و حدود یک پنجم این فراورده های مزدوج شده از راه صفرا و قسمت اعظم باقی مانده آنها از راه ادرار دفع می گردد. کبد همچنین استروژن های قوی یعنی استرادیول و استرون را به استروژن تقریبا به طور کامل بی اثر یعنی استریول تبدیل می کند. بنابراین کاهش عمل کبد عملا فعالیت استروژن ها را در بدن افزایش داده و گاهی موجب هیپراسترونیسم می شود.
از نخستین قاعدگی تا یائسگی استروژن اصلی ۱۷ –بتا استرادیول است. استرادیول از تستوسترون و استرون از آندرا استندیوم تولید می شود. استرون ضعیف تر از استرادیول است(۳۱). استروژنها هم در زنان و هم در مردان وجود دارند ولی در زنانی که در سن تولید مثل هستند به میزان معنی داری بالا می رود. این هورمونها رشد صفات ثانویه جنسی را در زنان پیش می برند و باعث افزایش ضخامت آندومتریوم رحم و تنظیم سیکل قاعدگی می شوند. بنظر می رسد استروژن در مردان بعضی از عملکرد های سیستم تولید مثل را تنظیم می کند و در بلوغ اسپرم نقش مهمی دارد و ممکن است که برای تحریک جنسی نیز ضروری باشد(۳۵).
محل ترشح هورمونهای جنسی زنانه
در زنان طبیعی غیر آبستن استروژن ها به مقادیر عمده فقط به وسیله تخمدان ها ترشح می شوند اگر چه مقدار بسیار کمی نیز به وسیله قسمت قشری غدد فوق کلیوی ترشح می گردد (۳۱). استروژن اصلی مترشحه شده از تخمدانها بتا – استرادیول است. مقادیر اندکی از استرون نیز ترشح می شود اما قسمت اعظم استرون در بافت های محیطی از آندروژن های مترشحه توسط قشر فوق کلیوی و سلولهای تکی تخمدانها تشکیل می شود.
درزن طبیعی غیرآبستن، پروژسترون به مقادیر قابل ملاحظه ای فقط در جریان نیمه آخر هر دوره تخمدانی بوسیله جسم زرد ترشح می شود(۳۱).
مکانیسم عمل استروژن:
برای استروژن دو رسپتور شناخته شده است ER آلفا وER بتا(۸۵ ،۸۷). این هورمون‌ها دارای آثار وسیعی در دستگاه‌های مختلف بدن بویژه تولید مثل هستند و اعمال آنها ازطریق اتصال به گیرنده های داخل سلولی ویژه صورت می‌گیرد. تا دهه اخیر تصور دانشمندان بر این بود که بروز اثرهورمون‌ها ی جنسی فقط از طریق اتصال به این گیرنده‌ها و تغییر میزان کپیه‌ برداری از DNA درهسته و درنهایت سنتز پروتئین‌ها صورت می‌گیرد، ولی یافته‌های جدید نشان می‌دهد این هورمون‌ها گیرنده‌های غیرژنومی و شاید غشایی هم دارند که بیشترآثار سریع آنها را وساطت می‌نمایند(۱۵)..
عملکرد استروژن:
عملکردها ی متعددی به وسیله استروژن ها به انجام می رسد.
به طورعمده موجب تکثیرو رشد سلولهای ویژه ای که مسئول پیدایش صفات جنسی ثانویه زن هستند می شوند. استروژن ها درزمان بلوغ تحت تاثیرهورمون های گنادوتروپیک هیپوفیز قدامی قرارمی گیرند. در این زمان اندام های جنسی زن از وضع کودکی به وضع بالغ تغییر شکل پیدا می کنند. علاوه بر این مشخص شده است که این هورمونها رشد طولی را کند و حجم عضلات را کاهش می دهند. استروژنها میزان متابولیسم را نیز مختصری، اما حدود یک سوم هورمون جنسی مردانه( تستوسترون) افزایش می دهند. همچنین موجب تجمع مقادیر بیشتر چربی در بافت های زیر جلدی می شوند. این هورمونها رشد اندومتریال را تحریک می کنند. استروژن ها موجب تکثیر بارزاسترومای آندومتر و رشد و تکامل غدد آندو متر می شوند که بعدا برای کمک به تغذیه تخمک لانه گزیده مورد استفاده قرارخواهند گرفت. استروژنها پوشش مخاطی لوله های رحمی افزایش می دهند و موجب تکثیر بافت غده ای این پوشش شده و تعداد سلولهای اپیتلیال مژک دار را افزایش می دهند(۳۱). استروژن ها تاثیر زیادی بر توزیع مو ندارند اما موجب می شوند که پوست حالتی نرم و صاف پیدا کند و رگهای خونی پوست زیاد شوند. این هورمون جذب استخوان را کاهش و تشکیل استخوان را افزایش می دهند. علاوه بر این موجب افزایش فعالیت استئو بلاستی دراستخوان ها می شوند و بنابراین در زمان بلوغ که زن وارد سالهای تولید مثل خود می گردد رشدش از نظر قد برای چندین سال تسریع می شود. اثر قوی دیگر این هورمون، رشد اسکلت است به این معنی که موجب جوش خوردن زود رس اپیفیزها با تنه استخوانهای بلند می شود. بعد از یائسگی تقریبا هیچ گونه استروژنی توسط تخمدانها ترشح نمی شود. کمبود استروژن منجر به کاهش فعالیت اوستئوبلاستی در استخوان ها، کاهش ماتریس استخوانی و کاهش تجمع کلسیم و فسفات دراستخوان می شود. استرژون ها باعث تکامل بافت های استرومای پستان ، یک سیستم وسیع از مجاری و تجمع چربی در پستان ها می شوند. تولید پروتئینهای انتقال دهنده خون توسط کبد را افزایش می دهند(۳۱) و علاوه براین مشخص شده است که استروژن ها موجب افزایش مختصری در پروتئین کل بدن می شوند و شاهد این امر تعادل نیتروژنی مثبت خفیف در هنگامی است که استروژن ها داده می شوند. می توان گفت که استروژن میزان فاکتورهای ۲ ،۷، ۹ و ۱۰ انعقادی و پلاسمینوژن را افزایش می دهد آنتی ترومبین ۳ را کاهش و چسبندگی پلاکتها را افزایش می دهد. HDL و تری گلیسرید را افزایش داده ، LDL و رسوب چربی را کم می کند. استروژن آب ونمک را در بدن نگه می دارد. با توجه به اینکه بین هورمون های استروژنیک با هورمون های قشر فوق کلیوی تشابه شیمیایی وجود دارد، استروژن ها نظیر آلدوسترون و بعضی از هورمون های دیگر قشر فوق کلیوی موجب احتباس سدیم و آب به وسیله توبولهای کلیوی می شوند و ترشح هورمون هایی از قبیل، هورمون رشد و کورتیزول را افزایش می دهند. استروژن بر عوامل معده ای- روده ای نیز اثر می گذارد و حرکات شکمی را کاهش داده میزان کلسترول را در مایع صفراوی افزایش می دهد و همچنین مشخص شده که عملکرد ریه را در جوندگان و احتمالا در انسان بهتر می کندو نهایت اینکه استروژن با اثر بر روی نرون های هیپو تالاموسی تمایلات جنسی را افزایش می دهد(۹).
استروژن و سیستم عصبی
استروژن از طریق گیرنده های استروژنی درمغز، عملکرد مغز را به طور مستقیم تحت تا ثیرقرارمی دهد(۹). هورمون های تخمدانی بر نورون ها یی از هیپوتالاموس شکمی میانی که در تنظیم رفتار جنسی درموشهای صحرایی ماده مهم هستند، اثر می گذارند(۳۳). این هورمونها همینطور تعداد گیرنده های اکسی توسین را تنظیم می کنند. نقشی که هورمون های جنسی بویژه استروژن در سیستم عصبی اعمال می کنند فراتر از نقش بسیار مهمشان در فرایند های تولید مثل است(۹). حضور mRNAی گیرنده استروژنی بتا در مناطقی از مغز از قبیل سربلوم ، هیپوکامپ، کورتکس سربلار، و بلابهای بویایی(۴۹،۸۱) پیشنهاد می کند که این گیرنده باید به عنوان یک میانجی قوی از عمل استروژن در این مناطق مغز مورد توجه قرار گیرد. استروژن و دیگر استروئیدها بر روی تحریکات عصبی اثر می گذارند(۹).
بطوریکه مطالعات نشان می دهد ۱۷- بتا استرادیول به طور سریعیfiring خودبخودی نورونهایی را در منطقه پراپتیک مدیال کاهش میدهد. این هورمون همچنین پتانسیل پس سیناپسی تحریکی را در هیپوکامپ(۹) و پاسخ به گلوتامات در مخچه را افزایش می دهد(۱۰۰). بتا استرادیول همچنین باعث هیپر پلاریزه شدن سریع نورونها در امیگدال میانی می شود و هیپر پلاریزه شدن ناشی از تحریک رسپتورهای µ-اپوئید و GABA-B در نورونهای هسته قوسی شکل هیپوتالامیک را متوقف می کند(۹). به علاوه ۱۷- بتااسترادیول به طور مستقیمی آزاد شدن دوپامین را از هسته های اکومبنس تقویت می نماید(۹).
استروژن بر خون رسانی مغز نیز تاثیر میگذارد. بر خلاف بعضی اندام های دیگر که می توانند منابع سوختی یا مسیر متابولیکی متناوبی را دریافت کنند، مغز منحصرا به جریا ن خون متکی است. در حقیقت یک سوم مغز از رگ های خونی تشکیل شده است. استروژن پرفوزیون مغزی را افزایش می دهد(۳و۶و۷). استروژن ازاد شدن نیتریک اکساید را به وسیله باند شدن به گیرنده ها در آندوتلیوم، تحریک می کند که باعث گشاد شدن رگ می شود(۶). زنان پس از قاعدگی به طور معنی داری میزان جریان خونشان کاهش پیدا می کند. استروژن هم چنین از طریق عمل کردن به عنوان یک عا مل ضد التهاب رساندن خون به مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و رگ خونی را از خطرات رادیکال های آزاد محافظت می کند و مانع تشکیل پلاک می شود(۳۲).
استروژن روند سیناپس زایی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعات نشان داده است که تعداد سیناپسها هسته های شکمی میانی هیپو تالامیک را در موش های صحرایی بالغ تنظیم می کند که البته این اثر بین ماده ها و نرها متفاوت است(۹).
استروژن ژن های خاصی از قبیل آپو پروتئین E را که در انتقال کلسترول نقش دارد، در استروسیت ها و میکرو گلیا تنظیم می کنند(۹). استروژن مورفولوژی آستروسیت در هیپوتالاموس و هیپوکامپ را نیز تنظیم می کند. بنظر می رسد که استرویید های تخمدانی در توانایی مغز ماده ها در استفاده کردن از گلوکز به عنوان منبع انرژی اولیه شان نقش مهمی بازی می کنند بطوریکه در موشهای صحرایی اوارکتومی شده توانایی استفاده از گلوکز برای متابولیسم به طور معنی داری کاهش می یابد(۹).
استروژن و نورو ترانسمیتر ها
مطالعات متعدد تداخل عمل هورمونهای جنسی را با میانجی های مختلف در سیستم عصبی نشان می دهد(۸۰).
درمان با استروژن آزاد شدن استیل کولین را افزایش می دهد(۲۵). درمان با استروژن در موش های صحرایی ماده جوان و مسن هم بیان mRNAی گیرنده فاکتور رشد عصبی(NGF ) و هم mRNA ی استیل کولین استراز در بازال فور براین((Basal forebrain را افزایش می دهد(۹).
سیستم سرتونرژیک در اعمالی از قبیل تولید مثل ، خلق و خوی ، خواب ، و شناخت دخیل است(۹). در حالیکه فعالیت های سروتو نرژیکی توسط استروئید های تخمدانی تنظیم می شود، مکانیسم های که به خوبی شناخته نشده است(۹). استروژن غلظت نروتراسمیتر سروتونین را در سیناپسهای عصبی افزایش می دهد و بر آزاد شد ن و دوباره بازجذ بش اثر میگذارد(). محققین نشان داده اند که در موش های صحرایی ماده سطح بالایی از سروتونین در تمام مغز (۹) فور براین (۹) هسته رافه(۸۸) کورتکس فرونتال، هیپو تالاموس و هیپوکامپ در مقایسه با مغز موش های صحرایی نر وجود دارد. سطح سروتونین مغز و فعالیت آن در طی دوره های نوسان فیزیو لوژیکی هورمون های تخمدانی، سیکل تحریکات جنسی، حاملگی، یا دوره پست پارتومدر جوندگان دچار تغییر می شود(۹). در مان با استروژن و پروژسترون درموش های صحرایی اوارکتومی شده به طور مثبتی بر سیستم سروتونرژیک در مغز موش های صحرایی اثرمیگذارد(۸،۹).
ارتباط استروژن با نورونهای کاتکولامینرژیک نیز نشان داده شده است .درسیناپسهای عصبی، استروژن غلظت نروترانسمیتر نوراپی نفرین را افزایش می دهد و بر آزاد شدن و جذب دوباره آن اثر میگذارد(۹).
شواهد نشان می دهد که نورونهای کا تکولامینرژیک محتوی تعدادی گیرنده استروژنی هستند(۹). در مان با استروژن بعد از گنادکتومی اثرات وابسته به زمانی را بر روی سطحmRNA ی تیروزین هیدروکسیلاز دارد(۹).
استروژن اثرات متنوعی را بر ترشح و بازجذب دوپامین در مناطق مختلف مغزی اعمال می کند. به عنوان مثال درهسته پشتی میانی آن را افزایش و در پری ونتریکولار، پره اپتیک و سوپراکیاسما کاهش می دهد. استروژن ترشح دوپامین تحریک شده بوسیله آپومرفین و یا آمفتامین را تسهیل می کند و فعالیت حرکتی در موشهای صحرایی که به طور یک طرفه توسط ۶- هیدروکسی دوپامین آسیب دیده اند را بهتر می کند(۹).
استروژن و خلق و خوی
شواهد متعدد نشان می دهد که استروژن با علایم افسرد گی ارتباط دارد و در درمان آن می تواند نقش داشته باشد(۹).
به طور کلی بنظر نمی رسد که زنان در پیش ازیائسگی نسبت به مراحل دیگر زندگی ، به افسردگی مستعد تر باشند. هر چند بالای ۸۰% زنان پیش از یائسگی، نشانه های افسردگی ملایمی را نشان می دهند که ممکن است با عرق کردن شبانه و بی خوابی تظاهر کند. نشان داده شده است که بسیاری از مناطق مغز که در فرایند های عاطفی درگیرهستند دارای گیرنده های برای استروژن می باشند و استروژن به طور مستقیمی غلظت های سیناپتیک نوروترانسمیتر ها ی دخیل در افسردگی را تحت تاثیر قرار می دهد.
نوروترانسمیتر سروتونین یک نقش کلیدی در سیناپس های مغز که در فرایندهای ذهنی در گیر هستند، بازی می کند. مشخص شده است که استرادیول در موش های صحرایی اوارکتومی شده، افزایش معنی داری را در بازجذب سروتونین در کورتکس فرونتال و هیپوتالاموس ایجاد می کند(۷۱). همچنین در موش های صحرایی ایمی پرامین به عنوان یک داروی ضد افسردگی فقط در حضور استروژن روی غلظت های سیناپسی سروتونین می تواند تاثیر داشته باشد(۹). در زنانی که در سن تولید مثل قرار دارند ارتباط مستقیمی بین سطح سرمی استرادیول و سطح سرتونین در خون وجود دارد. محققان همچنین نشان داده اند که سروتونین خون در زنان پس از قاعدگی کاهش می یابد(۲۷). همچنین تحقیقات نشان داده است که سرتونین خون در زنان پس از یائسگی کاهش می یابد و درمان با استروژن مقدار آن را به مقدار قبل از یائسگی بر می گرداند(۹).
استروژن با تریپتوفان بر سر باند شدن به آلبومین پلاسما رقابت می کنند، در نتیجه تریپتوفان بیشتری در دسترس CNS قرار می گیرد. استروژن به طور رقابتی آنزیم غیر فعال کننده نور اپی نفرین را، مهار می کند. بنابر این یک اثر تحریکی مشابه داروهای ضد افسردگی اعمال می کند. استروژن فعالیت مونو آمینو اکسیداز( MAO) را کاهش می دهد که در نتیجه سطح سرتونین و کاتکول آمین را در مغز افزایش می دهد(۴۰).


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی نقش نیتریک اکساید در تحمل به مرفین در موشهای صحرایی تخمدان برداری شده

دانلود مقاله بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

هدف از این تحقیق بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac است. بنابراین پس از جداسازی و تکثیر ژنهای فوق مراحل زیر در این تحقیق انجام گرفت.
1- لکون نمودن ژنهای فوق در یک ناقل انتقال دهنده Cleaning vector
2- تعیین ترادف نوکلئوتیدی ژنهای جداشده و مقایسه آن با ژنهای L7/L12
3- کلون نمودن ژنها در پلاسمید بیان کننده پروکاریونی Procaryotic expression vector
4- تولید و تخلیص پروتئینهای L7/L12 و P39
5- کلون نمودن آنها در پلاسمید بیان کننده اوکاریوتی Eucaryotic expression vector
6- هاری کردن پلاسمیدهای فوق از آندوتوکسین
7- تزریق پلاسمیدها، بسویه واکنش و سویه بیماریزا بروسلاآبورتوس به موش Balb/C
8- سنجشهای ایمونولوژیک
باکتریها و پلاسمیدهایی که برای انجام این پایان نامه استفاده دشه اند بترتیب زیر می باشند:
باکتریها: بروسلاآبورتوس سویه های 19S و 544 اشدیشیالکی سویه
اشریشیالکی سویه BL21 – اشریشیاکی سویه BL21(DE3(Plyss
پلاسمیرها: PGEX4T1 – PRT 28a – SK+(pSK) - Pblue Script-PCDNA3
- جداسازی کروموزوم بروسلا آبورتوس 19S:
برای تکثیر ج داسازی ژنهای L7/L12 و P39 ابتدا کروموزوم باکتری جداسازی گردید.
مواد:
بافر TE:
Tris – Hel 10mm
EDTA 1.0mm
‍PH بافر را پس از تهیه برروی 8 تنظیم می نمائیم.
پروتئیناز K:

 

CTAB/NaCl:
Nacl 4.1gr
CTAB 10gr
DDW 100ml (Final Volume)
روش:
ابتدا محیط برنسط برات را تهیه و استریل نموده و ml5 از محیط را با بروسط آبورتوس سویه 19S تلقیح می نمائیم. پس 48 تا 72 ساعت باکتریها رشد کرده و کدورت مناسبی را پیدا می کند. بقیه مراحل تخلیص کروموزوم بشرح زیر است:
1- 5/1 میلی لیتر از سوسپاستیون فوق را مدت 2 دقیقه در rpm5000 سانتریفوژ می نمائیم. محلول رویی را دور می ریزیم.
2- Ml576 از بافر TE را بر روی رسوب باکتری اضافه کرده و رسوب را در بافر حل می نمائیم. سپس ml30 از SDS(10%) و ml3 از پروئیناز K (mg/ml20) را افزوده و بمدت یکساعت در دمای 0C37 نگهداری می نمائیم.
3- پس از مخلوز Ml100 از (M5)NaCl از محلول CTAB/NaCl بمیزان Ml80 اضافه کرده و بمدت 10 دققیق در 0C65 انکوبه می کنیم.
4- هم حجم مخلوط بالا از ترکیب کلروفرم – ایزوآمیل (1/24) به مخلوط افزوده و سپس از مخلوط بمدت 5 دقیقه در rpm10000 سانترفوژ می کنیم. محلول رویی را به لوله دیگر منتقل می نمائیم.
5- هم حجم محلول روئی ترمیب فنل – کلروفرم – ایزوآمیل (1/24/25) پس از مخلوط بمدت 5 دقیقه در vpr10000 سانتریفوژ کرده و محلول رویی به لوله دیگری منتقل می نمائیم.
6- هم حجم محلول روئی ایزوپروپانل اضافه نموده و مخلوط می کنیم. پس از چند دقیقه DNA کروموزومی ته نشین شده که می توان بات یک پیپت پاستور آنرا جمع آوری نمائیم.
7- رسوب DNA کروموزومی را با الکل 70% شستشو داده و پس از خشک شدن در مجاورت هوا در Ml100 از بافر TE حل می نمائیم.
بررسی کمی و کیفی DNA کروموزومی:
برای تعیین خلوط کروموزوم باکتری از مواد و وسایل زیر استفاده میشود.

1- بافر PBE pH=8(10X)
Tris – base 890mM
Boric Acid 890mM
EDTA 25mM
2- آگارز MP
3- تانک الکتروفورز افقی
روش:
ابتدا آگارز MP در بافر TBE(0.5x) را بکمک حرارت حل کرده و ژل آگارز افقی را سینی مخصوص تانک الکتروفورز افقی تهیه می نمائیم. سپس به مقدار Ml5 از DNA کروموزومی را در چلهک ژل ساخته شده ریخته و در تانک الکتروفورز حاوی بافر TBE(0.5x) پس از برقراری جریان الکتریکی مستقیم الکتروفورز می کنیم.
بریا تعیین مقدار DNA نیز پس از تهیه رقت تز کروموزوم DD آنرا در (Optimal Density) طول موج 260 نانومتر اندازه گیری می نمائیم. مقدار DNA بر اساس فرمول:عکس رقت 50 DD قرائت شده = مقدار DNA تعیین می گردد.
- مرحله پس از جداسازی کروموزوم تکثیر و جداسازی ژنهای مورد نظر است. این فرآیند با استفاده از دستگاه PCR انجام می گردد. در دستگاه PCR با استفاده از عوامل پایه ای، ژن مورد نظر را می توان با استفاده از آنزیم تک پلی مرآز Tag Polymerase تکثیر نمود. عوامل پایه ای ذکر شده شامل موارد ذیل است.
1- قالب
2- پرایمر جلو Forward
3- پرایمر عقب Revers
4- دروکسی نوکلئوتیدها LNTP
5- منیزیوم
6- بافر
7- آنزیم پلی مرآز
8- آب مقطر استریل
برای تهیه پرایمرها ابتدا باید آنها را طراحی کرد. برای طراحی پرایمرهای ژن L7/L12 و P39 ابتدا مترادف نوکلئوتیدی ژنهای فوق را از مرکز اطلاعاتی NCBI بدست می آوریم.
accession No(L7/L12). L27819
accession No(P39). L35038
سپس بر این اساس و درنظر گرفتن نکات استاندارد طراحی پرایمر از جمله طول پرایمر، دمای اتصال G+C%، تولید پرایمر، تولید لوپ یا حلقه و ... ترادف پرایمرهای تعیین میگردد. در این مرحله از آنالیزهای کامپیوتری توسط برنامه Dlogo و Blast استفاده میگردد.
ترادف ژن مورد نظر و پرایمرهای Forward و Reverse برای جداسازی ژنهای فوق از باکتری بروسلا به شرح زیر است:
1- پرایمرهای L7/L12
Forward:
5’ GGA AAT GCT GAT CTC GCA AA3’
Revers:
5’ CCA CTT GAG TTC AAC XTT GGC CA3’
2- پرایمرهای P39
Forward:
5’ GCC GGC GCC TGT TGC CAA 3’
Reverse:
5’ C CGC TTT TGC GGC TTC AA 3’
جهت سهولت مراحل کلونینگ و با توجه به محلهای ممکن برای کلون سازی در پلاسمیدهای حد واسط و پلاسمیدهای بیانی دو جایگاه آنزیمی BamHI و XhoI درابتدا و انتهای پرایمر طراحی شده است. پرایمرهای طراحی شده توسط شرکت MWG آلمان ساخته شد.
برای انجام PCR از دستگاه TECHNE(Cambridge) مدل BENIUS استفاده شده است. برای بهینه سازی تکثیر ژنهای ذکر شده غلظتهای مختلف یون منیزیم (از 5/1 تا 5/3 میلی مولار) و دماهای مختلف مناسب برای اتصال پرایمرها با DNA کروموزومی (66-63 درجه سانتیگراد) بکار رفته است.
- تائید ژنوم سنتز شده توسط PCR:
برای تایید صحت قطعه ژنوم بدست آمده از PCR از هضم آنزیمی ژنهای فوق استفاده می گردد. چنانچه از هضم آنزیمی ژن L7/L12 با آنزیمهای EC0RI و Hind III بترتیب قطعات (168+206) و (305+69) باید دیده شود و از هضم آنزیمی ژن P39 با آنزیمهای NEOL و Hind III بترتیب قطعات (136+560+709) و (553+652) باید دیده شود.
برای تایید نهایی صحت ژنهای تکثیر شده از نظر ماهیت و ترادف نوکلئوتیدی آنها، این ژنها ابتدا در ناقل pSK+ کلون گردید و سپس برای تعیین سکانس به شرکت مربوط ارسال گردید.
- کلونینگ ژنهای L7/L12 و P39 در کلونینگ pSK+:
برای کلونینگ ژنهای فوق ابتدا باید ژنها تحت اثر آنزیمهای BamHI و xhoI قرارگرفته، سپس ناقل پلاسمیدی pSK نیز با آنزیمهای اخیر برش داده شود.
1- برش آنزیمی ژنهای L7/L12 و P39 با آنزیمهای BamHI و xhoI.
2- برش آنزیمی پلاسمید pSK با آنزیمهای BamHI و xhoI پلاسمید pSK در حدود kb96/2 وزن دارد. این پلاسمید دارای یک ناحیه تکثیری ColE1، یک ناحیه مقاومت به آمپی سیلین تحریک ناحیه f1 origin و یک ناحیه بنام multiple cloning site=MCS که جایگاه تعدادی از آنزیمهای تحدیدی را در خود دارد. برای تکثیز پلاسمید فوق از باکتری اشدیشیاکلی استفاده می گردد.
3- برای برش آنزیمی این پلاسمید ابتدا باکتری حاوی این پلاسمید را تکثیر میدهد. در ضمن تکثیر باکتری پلاسمید مورد نظر در باکتری همانندسازی کرده و تعداد آن افزایش می یابد. برای تکثیر باکتری از کشت آن در ml2 محیط LB حاوی ng/ml50 آنتی بیوتیک آمپی سیلین استفاده می شود. پس از 18 ساعت کشت مورد نظر کدورت مناسب را پیدا میکند. پس از آن پلاسمید از باکتری تخلیص میگردد.
مواد:
1- SET buffer:
Sucrose 50mM
EDTA 10mM
Tris-Hcl pH 8 15mM
2- بافر لیزکننده:
Lysis Buffer (1ml)
Na OH (2N) 100ml
SDS (10%) 100ml
DDW 800ml
3- استات پتاسیم 5 مولار با pH 4.2
Potassiun Acetate 5M for 100ml
KAC (4M) 60ml
Acetic Acid 11.5ml
DDW 28.5ml
روش:
ابتدا 5/1 میلی لیتر از کشت 18 ساعت باکتری را با استفاده از سانتریفوژ با دور rpm4000 بمدت 5 دقیقه رسوب میدهیم. سپس رسوب بدست آمده را در 100ml از SET buffer کاملاً حل کرده بمدت 5 دقیقه در حرارت اتاق قرار می دهیم. پس از مدت فوق ml200 از محلول لیز بافر تازه تهیه شده را در رسوب سوسپانسیون فوق ریخته، بخوبی مخلوط کرده و بمدت 2 دقیقه در یخ قرار میدهیم. سپی ml150 از محلول KAC بر نخلوط فوق ریخته پس از مخلوط نمودن مجدداً بمدت 5 دقیقه در یخ میگذاریم.
جهت تفکیک پروتئینهای آزادشده سلولی از DNA پلاسمید ml450 از ترکیب فنل-کلروفرم – ایزوآمیل الکل (1/24/25) بر سوسپانسیون حاوی باکتریهای لیز شده افزوده و بمدت 5 دقیقه با دور rpm10000 سناتریفوژ می نمائیم. محلول رویی را در لوله دیگر ریخته و به آن یک میلی لیتر اتانل مطلق سرد می افزرائیم. سپس با استفاده از سانتریفوژ با دور rpm1000 بمدت 5 دقیقه DNA پلاسمیدی را رسوب میدهیم. DNA رسوب داده را با الکل 70% شستشو میدهیم. پس از خشک شدن رسوب در مجاورت هوا، در ml20 از بافر TE حل نموده و به آن ئم5 از آنزیم Rnase A(5mg/ml) برای حذف RNA موجود اضافه می کنیم و بمدت نیم ساعت در 0c37 قرار میدهیم. برای نگهداری پلاسمید از 0c20- استفاده میشود.
پس از تلخیص، پلاسمید از نظر کیفی و کمی سنجیده میشود. برای این منظور از روشی که قبلاً در مورد کروموزوم باکتری توضیح داده شد، استفاده میگردد.
- هضم آنزمی پلاسمید sPK:
پس از تعیین غلظت پلاسمیدهای خالص شده هضم آنزیمی آن با استفاده از آنزیمهای BamHI و xhoI صورت میگیرد.
pSK 5ml(10ng)
BamHI 1ml
xhoI 1ml
Baffer (y Lango) 2ml
DDW 21ml
Tota l 30ml
پس از مدت 2 ساعت انکوباسیون در دمای 0c37 برای اطمینان از غلظت و کیفیت نمونه هضم شده آنرا برروی ژل آگارز 8/0% بررسی می نمائیم.
- هضم آنزیمی ژنهای L7/L12 و P39:
ژنهای فوق را نیز نظیر پلامید pSK تحت اثر آنزیمهای BamHI و xhoI قرار می دهیم.
L7/L12 10ml P39 10ml
BamHI 1ml BamHI 1ml
xhoI 1ml xhoI 1ml
Baffer 2ml Baffer 2ml
DDW 21 DDW 21
total 30 total 30
- اتصال ژنهای L7/L12 و P39 با پلاسمید (Ligation preparation) PSK برای اتصال قطعات ژنی با پلاسمید PSK از آنزیم T4 DNA Ligale استفاده می شود.
L7/L12 10ml P39 10ml
PSK 2ml PSK 2ml
T4 DNA ligale 1ml T4DNA ligale 1ml
Baffer 1.5ml Baffer 1.5ml
DDW 0.5ml DDW 0.5ml
total 15ml total 15ml

 

مخلوط فوق را بمدت 16 ساعت در 0c14 قرار میدهیم.
- انتقال DNA نوترکیب به میزبان) E0ch (HHI
- برای انتقال DNA نوترکیب به سلولهای میزبان ) E0ch (HHI ابتدا باید سلولهای میزبانهای مورد نظر و آماده پذیرش DNA نوتکریب بنمائیم. Competent cell برای تهیه این سلولها از وش زیر استفاده می گردد.
مواد:
محیط SOB
SOB for 100ml
0.5% yeast extract
2% trypton
10mm Nacl
2.5mm Kcl
10mm Mgcl2
10mm MgSo4
پس از تنظیم pH برروی 7-7.2 تنظیم کرده و پس از آن اتوکلاو می کنیم.
بافر TFBI
TFBI (for 100ml)
KAC 30mm
MnCl2.4H2O 50mm
Kcl 100mm
Cacl2.2H2O 10mm
Glycerol 15ml
H2O Complete to 100ml
PH را برروی 8/5 تنظیم کرده و پس از آن با اتوکلاو استریل می نمائیم.
بافر TFBII
TFB II (for 100ml)
MOPS 10mm
Cacl2.2H2O 75mm
KCL 10mm
Glycerol 15ml
H2O Complete to 100ml
پس از مخلوط نمودن آنرا با اتوکلاو استریل می کنیم.
روش تهیه Competent Cell
100 میلی لیتر از محیط SOB را در یک ارلن یک لیتری تهیه کرده و اتوکلاو می نمائیم. به محیط فوق 1 میلی لیتر از کشت 18 ساعت
) E.col.(DH5را تلقیح می نمائیم. ارلن را برروی شبکه قرار داده و با دور rpm200 در دمای 0C37 قرار داده تا OD550nm به حدود 5/0 برسد. ارلن محتوی باکتری را بمدت نیم ساعت در یخ قرار داده و پس از آن بندت 10 دقیقه در دمای 0C4 در rpm1800 سانتریفوژ می کنیم. برروی رسوب بدست آمده 20 /میلی لیتر بافر TFB I اضافه کرده و به آرامی رسوب را در بافر حل نموده و بمدت 10 دقیقه در یخ می گذاریم. سوسپانسیون فوق را بمدت 10 دقیقه در 0C4 با دور rpm1800 سانتریفوژ کرده و به رسوب بدست‌آمده 2 میلی لیتر بافر FTB II افزوده بمدت 15 دقیقه در یخ قرار می دهیم. پس از این مدت ml100 از سوسپانسیون باکتری را در ایندرف 5/1 ریخته و آنرا در 0C70 نگهداری می نمائیم.
ترانسفورماسیون
مواد لازم:
- سلولهای Competent
- پلاسمید DNA نوترکیبی
- محیط کشت مایع نوترین برات
- پلیت حاوی محیط کشت نوترین آگار به همراه آمپی سیلین
- گرمخانه 0C37
روش کار:
1- سلولهای Comptent باکتری ) E.coli.(DH5 را از 0C70- بیرون آورده روی یخ قرار می دهیم تا باز شود.
2- مقدار ml10 از مخلوط پلاسمید نوترکیب شده در مرحله قبل، را به سلولهای Competent می افزائیم.
3- نمونه فوق را بمدت 30 دقیقه در یخ قرار میدهیم.
4- پس از زمان فوق اپندرف حاوی نمونه را بلافاصله در گرمخانه 0C37 بمدت 5 دقیقه قرار میدهیم.
5- مجدداً نمونه ها را بمدت 2 دقیقه در یخ قرار میدهیم.
6- مقدار ml800 محیط کشت نوترین برات به نمونه فوق اضافه کرده و بمدت یکساعت در 0C37 انکوبه مب کنیم.
7- پس از انکوباسیون، سوسپانسیون فوق را به پلیتهای حاوی نوترین آگار (محتوی Ng/cl60 آمپی سیلین) منتقل کرده و پلیتها را 18 ساعت در گرمخانه 0C37 قرار می دهیم.
- غربالگری
باکتریهای رشد یافته پس از ترانسفورماسیون در محییط نوترین برات آنتی بیوتیک کشت داده و پس از حدود 18 ساعت که کدورت محیط مناسب شد، پلامیت آنها را تخلیص می کنیم. پلاسمیدهیا تخلیص شده را برروی ژل آگارز 1% بررسی می نمائیم. پلاسمیدهائی که حاوی ژن مورد نظر باشند، حرکت کنتری دارند لذا از سایر پلاسمیدهای فاقد ژن قابل شناسایی می باشند. پس از شناسایی این باکتریها با انجام PCR و هضم آنزیمی پلاسمید با آنزیمهای BamHI و xhoI مورد تایید قرار می گیرند بطوریکه در PCR قطعه مورد نظر دیده شود و در هضم آنزیمی از پلاسمید خارج شود.
- تعیین ترادف نوکلئوتیدی قطعه مورد نظر:
پس از بدست آوردن کلون مو رد نظر، پلاسمیدها را پس از تخلیص برای تعیین ترداف نوکلئوتیدی به شرکت MWG ارسال نمودیم.
- کلون نمودن ژنها در پلاسمید بیان کننده پروکاریوتی:
برای تولید پروتئین نوترکیب از ژنهای L7/L12 و P39 به سه جزء اصلی نیاز است:
1- ناقل بیان کننده expression vector
2- قطعه ژن مورد نظر
3- میزبان
1- ناقل بیان کننده:
در این تحقیق از دو ناقل بیانی استفاده شده است. برای بیان ژن L7/L12از ناقل PET2800 و برای بیان ژن P39 از ناقل PGEX4T1 استفاده شده است.
PRT2800 از شرکت Novageh است. خصوصیات این پلاسمید بقرار زیر است:
الف: این ناقل دارای پروموتور فاژ T7 می باشد که تحت کنترل اپراتور Lac میباشد.
ب: در این ناقل برای افزایش میزان توجه، جایگاه اتصال به ریبوزوم تهبیه شده است.
ج: ترادف ویژه مربوط به 6 اسید آمینه هیستیدین در ناحیه ‘5 مکان کلونینگ ژن قرذار گرفته است.
د: دراین ناقل ناحیه ویژه ای برای آنزیمهای تحدیدی برای وارد کردن ژن تعبیه شده است.
و: ژن مربوط به مقاومت به کانامایسین
هـ: دارای ترادف لازم برای همانندسازی پلاسمید
پلاسمید PGEX4T1 از شرکت فارماسیا یم باشد. خصوصیات این پلاسمید بقرار زیر است:
الف: این ناقل دارای پروموتور تریپتونان است که تحت کنترل اپراتور Lac می باشد.
ب: در این ناقل ربای افزایش میزان ترجمه، جایگاه اتصال به ریبوزوم تعبیه شده است.
ج: ترادف ویژه مربوط به آنزیم گلوتایتون S ترانفرآز که در ناحیه ‘5 مکان کلونینگ ژن قرار گرفته است.
د- در این ناقل ناحیه ویژه ای برای آنزیمهای تحدیدی جهت کلون نمودن ژن تعبیه شده است.
و- ژن مربوط به مقاومت آمپی سیلین
هـ - ترداف لازم برای همانندسازی پلاسمید.
- سویه E.coli میزبان: سویه های E.coli نظیر با دارا بودن پروتئازها باعث شکسته شدن پذوتئینهای نوترکیب می گردند. از این نظر برای تولید پروتئینهای نوترکیب از سویه هایی استفاده می شود که فاقد آنزیمها باشند. در این تحقیق برای بیان ژن در ناقل PET280 از سویه BL21(DE3)Plyss و برای بیان آن در ناقل PGEX4T1 از سویه BL21 استفاده میشود.
برای کلون نمودن ژنهای L7/L12 و P39 در ناقل بیان کننده مراحل زیر انجام می شود:
1- استخراج قطعه ژنهای مورد نظر از ناقل PSK
2- برش آنزیمی ناقلهای بیان کننده
3- اتصال دو قطعه DNA
4- انتقال DNA نوترکیب به میزان ) E.coli.(DH5
5- غربالگری
1- استخراج قطعه ژنهای مورد نظر از ناقل PSK
برای این منظور ابتدا باکتریهای حاوی کلونهای PSK-L7/L12 و
PSK-P39 را در محیط مایع نوترین برایت حای آنتی بیوتیک کشت داده و پس از تخلیص پلاسمید با کمک هضم آنزیمی با دو آنزیم BamHI و xhoI را انجام داده و قطعه ژنی بریده شده مورد نظر را از روی ژل خالص می کنیم که در اینجا در کیت Roche استفاده شده است.
مواد لازم:
- آنزیمهای BamHI و xhoI
- ژل آگارز 8/0% استخراج ژن
- محلولهای لازم برای تخلیص پلاسمید
روش کار:
1- در دو لوله حاوی 2 میلی لیتر از محیط نوترین برات حاوی آمپی سیلین از کلون حاوی PSK-L7/L12 و PSK-P39 تلقیح کرده و بمدت 18 ساعت در
0C37 انکوبه می نمائیم.
2- استخراج پلاسمیدها به روشی که قبلاً ذکر گردید.
3- هضم آنزیم پلاسمید با آنزیمهای BamHI و xhoI که بصورت زیر انجام میگردد:
PSK-L7/L12 5ml
BamHI 1ml
XhoHI 1ml
Baffer (y-tango) 4ml
DDW 9ml
Total 20ml

 

PSK-P39 5ml
BamHI 1ml
XhoHI 1ml
Baffer (y-tango) 4ml
DDW 9ml
Total 20ml
سپس بمدت 2 ساعت در 0C37 انکوبه می نمائیم.
4- ژل آگارز 1% را با چاهکهای بزرگ را تهیه کرده و سپس پلاسمیدهای هضم شده را در این چاهکها ریخته و در تانک افقی الکتروفورز می نمائیم. پس از الکتروفوروز، ژل را با اتیدیوم برماید رنگ آمیزی کرده و قطعه ژن های جدا شده از پلاسمید را با امواج V18 با طول موج بالا مشاهده و از روی ژل آگارز با تیغ اسکالیل برداشت میکنیم.
5- استخراج قطعه DNA از ژل آگارز با استفاده از کیت Roche کیت استخراج DNA طوری طراحی شده که تهیه و تخلیص DNA از روی ژلهای آگارز را بخوبی امکان پذیر میسازد و نیازی به تخلیص DNA با فنل و رسوب دادن آن با اتانل نمی باشد.
ذرات Silica بکار رفته در این کیت طوری بهینه شده است که قطعات خیلی کوچک DNA براحتی و با مقدار زیاد می توانند به این ذرات اتصال یابند و مجدداً آزاد گردند. در طی مرلحل شستشو دیگر اجزاء اسید نوکلئیک شامل آگارز پروتئینها و اتیدیوم برماید حذف خواهد شد. پس از استخراج DNA از ذرات Silica، DNA محلول در بافر TE و یا آب بدست آید.
روش کار:
قطعه برش بافته از آگارز حاوی ژن مورد نظر را وزن نموده و به ازای هر mg100 از ژل ml300 از بافر شماره 1 به ژل آگارز افزوده و به این مخلوط ml10 از Silica اضافه می نمائیم. پس از بهم زدن بمدت 15 دقیقه در 0C56 انکوبه کرده و در هر 2 تا 3 دقیقه بشدت مخلوط را بهم می زنیم.
نمونه را بمدت 30 ثانیه سانتریفوژ کرده و بدقت سیوپ رویی را جدا می کنیم رسوب را ml500 بافر شماره 2 شتستشو را
2- برش آنزیمی ناقلهای بیان کننده:
- در شرایط استریل از باکتری E.coli. حاوی ناقل PET28a برداشت کرده و در 2 میلی لیتر از محیط نوترین برات حاوی Ng/ml کانامایسین کشت میدهیم. بهمین ترتیب از باکتری E.coli. حاوی ناقل PGEX4T1 نیز برداشت کرده و در 2 میلی لیتر از محیط نوترین برات حاوی Ng/ml50 آمپی سیلین کشت میدهیم. سپس باکتریها را در الکوباتور شیکردار 0C37 بمدت 18 ساعت قرار میدهیم.
- به روشی که برای تخلیص پلاسمید ذکر شد، ناقلها را تخلیص می کنیم.
- هضم آنزیمی ناقلهای فوق را با استفادهع از آنزیمهای BamHI و xhoI بروش زیر انجام میدهیم
PET 28a 5ml PGEX4T1 5ml
BamHI 1ml BamHI 1ml
XhoI 1ml xhoI 1ml
Baffer(ytango) 4ml Baffer(ytango) 4ml
DDW 9ml DDW 9ml
Total 20 total 20
- پس از مخلوط کردن، نمونه ها را بمدت 2 ساعت در 0C37 قرار میدهیم.
3- اتصال دو قطعه DNA به یکدیگر:
برای اتصال ژن L7/L12 با ناقل PET28a و ژن P39 با ناقل PGEX41T1 از آنزیم T4 DNA ligase استفاده میشود.

 

PET 28a 1m1 PGEX4T1 1m
L7/L12 6ml p39 6ml
T4 DNA ligale 1ml T4 DNA ligale 1ml
Baffer 1ml Baffer 1.5ml
DDW 3.5ml DDW 3.5ml
Total 15ml total 15ml
سپس نمونه های فوق را بمدت 16 ساعت در دمای 0C14 قرار میدهیم.
14- انتقال DNA نوترکیب به میزان ) E.coli.(DH5
برای انتقال DNA نوترکیب به میزان ) E.coli.(DH5 از سلولهای Competetnt میزبان فوق که قبلاً تهیه شده بود، استفاده گردید. روش انتقال DNA نوترکیب قبلاً شرح داده شد.
5- غربالگری:
پس از انجام مرحله ترنسفورماسیون حاوی DNA نوترکیب را غربال می کنیم روش غربالگری قبلاً در همین فصل شرح داده شده است.
3- تولید و تخلیص پرئتئینهای L7/L12 و P39
همانطور که قبلاً ذکر شد پروتئینهای نوترکیب L7/L12 و P39 در سویه هایی از E.coli انجام گرفته است که حداقل تولید پروتئازها را دارند. بهمین دلیل برای تولید پروتئین L7/L12 از میزبان E.coli BL21(DE3)plyss و برای تولید پروتئین P39 از میزبان E.coli Bl21 استفاده دشه است. مراحل تولید پروتئین های فوق به شرح زیر است.
1- تهیه Competent cell از باکتریهای E.coli B121(DE3) PLySS (مقاوم به کارآمفنیکل) و E.coli BL21 : برای تهیه این سلو.ل از روشی که قبلاً در همین بخش ذکر شده، استفاده گردیده است.
2- تخلیص پلاسمیدهای L7/L12 PET 28a-و P39 PGEX4T1- از میزبان
) E.coli.(DH5: تخلیص پلاسمیدهای فوق با استفاده از روشی که توضیح داده شده، انجام گرفته است.
3- انتقال پلاسمیدهای فوق به میزبانهای ذکر شده در بند 1: ترانسفورماسیون پلاسمیدهای فوق در میزبانها مطابق روشی است که قبلاً ذکر شده است.
4- القاء: 5- آنالیز محصول القاء SDS PAGE
بیان پروتئینهای نوترکیب، با انتقال ناقل نوترکیب به سلول میزبان و رشد سلولهای ومیزبان و القاء تولید پروتئین صورت میگیرد.
پروموتورهای استفاده شده در مهندسی ژنتیکی دو دسته هستند.
دسته اول پروموتورهای دائمی که همواره فعال بوده و پروتئین نوترکیب را تولید می کنند و دسته دوم پروموتورهای القایی که در زمانی فعال خواهند بود که مهار از روی آنها برداشته شود.
القاء بیان پروتئین نوترکیب در ناقلهای PET28a و PGEX4T1 با استفاده از پروموتورهای القایی بوده که تحت کنترل اپراتور Lac هستند. بدین ترتیب که با افزودن ترکیب IPIG (isoprogyl - B-D-Thiogalctoside) القاء و تولید پروتئین صورت میگیرد. بدین ترتیب که IPTG به پروتئین سرکوب کننده اپراتور Lac متصل شده، آنرا غیرفعال میسازد. پس از آن RNA پلی مرازهای سلولی ترادف نوکلئوتیدی پائین دست است پروموتور را شناسایی کرده و رونویسی آغاز میگردد. سپس mRNA رونویسی شده به پروتئین نوترکیب توجه میگردد.
مواد لازم برای القاء:
- محیط کشت نوترین برات
- آنتی بیوتیکهای کانامایسین و آمپی سیلین
- محلول یک مولار IPTG
روش کار:
1- ابتدا در 2 میلی لیتر از محلول نوترین برات حاوی آنتی بیوتیکهای کانامایسین و کارآمفنیکل از E,cili BL21(DE3) Plyss حاوی
L7/L12 PET 28a- و در 2 میلی لیتر از محیط نوترین برات حاوی آمپی سیلین E.coli BL21 حاوی PGWX4T1-P39 کشت میدهیم. سپس بمدت 18 ساعت در گرمخانه 0C37 برروی شیکر قرار میدهیم.
2- در دو ارلن یک لیتری مجزا (یک الرلن دارای کانامایسین و کلرآمفنیکل و دیگری حاوی آمپی سیلین) از کشتهای فوق تلقیح می نمائیم. ارلن ها را در گرمخانه 0C37 برروی شیکر قرار میدهیم – دور شیکر باید حداقل rpm170 باشد.
3- در این مرحله پس از اینکه کشت سلوطل در DD600 بمقدار 6/0 رسید و قبل از القاء یک نمونه (در حدود 5/1 میلی لیتر) از محیط کشت برداشت کرده و رسوب سلولی آنرا با سانتریفوژ (8000 دور بمدت 5 دقیقه) بدست می آوریم. این رسوب سلولی را نمونه قبل از القاء نامگذاری می کنیم (Before induction=BI) و در 0C20- نگهداری می شود.
4- القاء بیان ژن را با اضافه کردن IPIG انجام میدهیم بطوریکه غلظت نهایی آن در کشت سلولی به یک میلی مولار برسد.
5- برای مدت 4 تا 5 ساعت کشت سلولها در دمای 0C37 روی شیکر قر ار می دهیم این زمان برای القاء و همچنین حداکثر بیان پروتئین نوترکیب لازم است.
6- پس از این زمان، نمونه دوم (در حد 5/1 میلی لیتر) برداشته و آنرا بعنوان نمونه بعد از القاء درنظر میگیریم. رسوب آنرا تهیه کرده و در 0C20- نگهداری می کنیم.
7- بقیه نمونه های بعد از القاء را سانتریفوژ (30 دقیقه در rpm4000) کرده و رسوب را برای تخلیص پروتئینها در 0C70- نگهداری می نمائیم.
5- آنالیز محصول بعد از القاء با SDS PAGE
برای بررسی نتیجه القاء نمونه های قبل از القاء و بعد از القاء باید بوسیله ژل الکتروفورز SDS PAGE بررسی نمائیم.
مواد و وسایل لازم برای SDS PAGE
1- تهیه ژل 15%
2- بافر x5 (هنگام استفاده به بافر x1 رقیق شود.)
3- تانک الکتروفورز
4- منبع نیرو
5- Loading buffer
6- رنگ آمیزی ژل DSD PSGE
7- تهیه ژل 15%
برای تهیه ژل 15% به مواد زیر نیاز داریم
1- آکریل آمید – بیس Acrl 30% bis 0.8%
آکریل آمید 30 گرم
بیس 8/0 گرم
ایندو را با هم مخلوط کرده و با آب مقطر به حجم 100 میلی لیتر میرسیانیم و و محلول را در شیشه های تیره در 4 درجه سانتیگراد نگه میداریم.
2- تریس هیدروکلراید PH 8.8 Tris.cl/SDS PH 8.8
تریس Tris base 1/9 گرم
آب مقطر 30 میلی لیتر
PH این محلول را به 8/8 می رسانیم و سپس با استفاده از آب مقطر حجم آنرا به 50 میلی لیتر میرسانیم، سپس مقدار 2/0 گرم سدیم دودسیل سولفتات (SDS) به آن می افزائیم.
3- تریس هیدروکلراید PH 6.8 tris.cl/SDS PH 6.8
تریس 05/6 گرم
آب مقطر 40 میلی گرم
ابتدا ایندو را مخلوط کرده و PH آنرا به 8/6 میرسانیم سپس با آب مقطر حجم آنرا به 100 میلی لیتر رسانده و مقدار 4/0 گرم دودسیل سولفات (SDS) به آن افزوده در 0C4 نگداری می کنیم.
3- آمونیم پرسولفات 10% Ammunium persulfate 10%
آمونیم پرسولفات 1 گرم
آب مقطر 10 میلی لیتر
4- بافر الکتروفورز x5
تریس Tris base 15 گرم
گلیسین 12 گرم
سدیم دودسیل سولفات 5 گرم
حجم را با استفاده از آب مقطر به 1000 میلی لیتر می رسانیم.
روش کار تهیه ژل SDS PAGE
ابتدا صفحات شیشه ای و اسپیسرها را با الکل تمیز می کنیم. اسپیسرها در کناره های جانبی دو شیشه قرار داده و با گیره بخوبی محکم می کنیم سپس بوسیله آگار یک درصد انتهای دو شیشه را به بطور عمودی هستند را بخوبی مسدود می کنیم. پس از تهیه محلول Resolving به آرامی با استفاده از یک پیپت یا ستور از یک گوشه شیشه و در حد فاصل دو شیشه محلول Resolving را میریزیم و حدود باقیمانده از بالای شیشه را برای ریختن محلول Stacking خالی نگه میداریم. بلافاصله برروی محلول Resolving آب یا ایزوبوتانل ریخته تا از مجاورت با اکسیژن دور بماند. پس از اینکه ژل Resolving بخوبی بست، ایزوبوتانل را خالی کرده سطح ژل آب مقطر شسته و آنرا با کاغذ صافی خشک می کنیم. بعد از آن محلول Stacking را افزوده و شانه را که از قبل با الکل شسته شده است در حد فاصل دو شیشع درون محلول staking قرار میدهیم. پس از اینکه Staking نیز بصورت ژل درآمد، صفحات شیشه ای حاوی ژل را در داخل تانک حاوی بافر 1x قرار داده و شانه را به آرامی خارج میکنیم. در چاهکهای ایجاد شده نمونه های آماده شده (جوئشانده در Liading buffer) را اضافه کرده، تانک را به منبع نیرو و مل نموده و دستگاه را روی ولتاژ مناسب تنظیم می کنیم. پس از گذشت زمان لازم که براساس ولتاژ و اندازه ژل متفاوت است، باندهای پروتئینی برروی ژل تفکیک میشود. برای مشخص شدن باندها را رنگ آمیزی میکنیم.
DS gel – loading buffer
Tris.cl pH 6.8 50mm
Dithiotheritol 100mm
SDS 2%
Bromophenol 10.%
Glycerol 10%
- رنگ آمیزی ژلهای الکتروفورز SDS PAGE
معمولاً دو روش رنگ آمیزی استفاده میشود:
رنگ آمیزی نقره و رنگ آمیزی کماسی
رنگ آمیزی نقره زمان بیشتری را به خود اختصاص داده اما روشی حساس است که میتواند غلظت پروتئین 1 تا 5 نانوگرم را مشخص نماید.
روش کماسی سریعتر و ساده تر است ولی حساسیت آن کنتر از رنگ آمیزی نقره است و حدود 40 تا 50 نانوگرم حساسیت دارد.
در این پایان نامه از روش کماسی استفاده شده است.
مواد لازم برای رنگ آمیزی کماسی
1- محلول کماسی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   63صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac

پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac

اختصاصی از فی ژوو پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac


پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac

دانلود پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 57

دانلود پروژه آماده

 


دانلود با لینک مستقیم


پروژه رشته پزشکی بررسی ایمنی زایی ژنهای L7/L12 و P39 در موشهای Balac