فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش معنوی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش معنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش معنوی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش معنوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:29

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

هوش رفتار حل مسئلۀ سازگارانه­ای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت‌گیری شده است. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی می‌شوند، کاهش می‌نهد. این مفهوم هوش، مبتنی بر گزاره­ای است که فرایند حرکت به‌سوی اهداف، انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع و حل مسئله ضروری می­سازد. (ایمونز، 1999؛ استرنبرگ[1]، 1997؛ به نقل از: نازل، 2004)

گاردنر[2] هوش را مجموعه توانایی­هایی می­داند که برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می‌شوند، به کار می­رود. ازنظر وی انواع نه­گانه هوش عبارت‌اند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ـ ریاضی، فضایی، بدنی ـ حرکتی، هوش‌های فردی (که شامل هوش درون فردی و بین فردی می­شود)، هوش طبیعتی و هوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات وجودی است. (آمرام[3]، 2005)

مفهوم تحلیلی غرب[4] از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات می‌شود؛ درحالی‌که رویکرد ترکیبی شرق[5] نسبت به هوش، مؤلفه­های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، ازجمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل[6] (یکپارچه) در برمی‌گیرد. (نازل[7]، 2004)

درمجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می‌شود و روش­های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می‌نهد. همچنین توانایی شناخت مسئله، ارائه راه­حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش­های کارآمد حل مسائل از ویژگی­های افراد باهوش است.

2-6-2 معنویت

معنویت[8] به‌عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می‌شود بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن باکسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است. (جانسون، 2001)

معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه­های مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشد یافته یا غیر رشد یافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد. (وگان[9]، 2002)

ایمونز[10] تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت می­تواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاً سلامتی بیشتر) را پیش­بینی می­کند و قابلیت­هایی را مطرح می­کند که افراد را قادر می­سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد. گاردنر ایمونز را موردانتقاد قرار می‌نهد و معتقد است که باید جنبه­هایی از معنویت را که مربوط به تجربه­های پدیدار شناختی هستند (مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی) از جنبه­های عقلانی، حــل مسئله و پردازش اطلاعات جدا کرد. (آمرام، 2005) می­توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسئله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل،[11] اخلاق[12] و شخصیت است را به نگاه شناخته‌شده آنان از هوش نسبت داد. (نازل، 2004)

وگان بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

1 ـ بالاترین سطح رشد درزمینه­های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در برمی‌گیرد.

2 ـ یکی از حوزه­های رشدی مجزا می­باشد.

3 ـ بیشتر به‌عنوان نگرش مطرح است. (مانند گشودگی نسبت به عشق)

4 ـ شامل تجربه­های اوج می‌شود.

معنویت در دیدگاه مؤلفان این مقاله عبارت است از: ارتباط باوجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ‌وخم‌های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط باوجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان­یافته و جهت­دار الوهی. این بعد وجودی انسان فطری و ذاتی است و با توجه به رشد و بالندگی انسان و درنتیجه انجام تمرینات و مناسک دینی متحول شده و ارتقا می­یابد.

2-6-3 هوش معنوی و مؤلفه­های آن

ادواردز[13] معتقد است داشتن هوش معنوی بالا با داشتن اطلاعاتی در مورد هوش معنوی متفاوت است. این تمایز فاصله میان دانش عملی و دانش نظری را مطرح می­کند. لذا نباید داشتن دانش وسیع در مورد مسائل معنوی و تمرین­های آن‌ها را هم­ردیف دستیابی به هوش معنوی از طریق عبادت و تعمق برای حل مسائل اخلاقی دانست؛ هرچند می­توان گفت برای بهره­مندی مؤثر از معنویت، داشتن توأمان دانش نظری و عملی لازم می‌باشد.

هرچند که تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هوش معنوی صورت نگرفته است و نیازمند تحقیقات تجربی ـ کیفی است، ولی می‌توان گفت که استعداد این هوش در افراد مختلف، متفاوت است و در اثر برخورد با محیط­های غنی که سؤالات معنوی را برمی‌انگیزاند، به‌تدریج تحول‌یافته و شکل می­گیرد. به نظر می­رسد سن و جنسیت نیز در هوش معنوی اثرگذار باشند. یونگ معتقد است که در بسیاری از افراد پس از 35 سالگی تغییرات عمده­ای در ناخودآگاه صورت می­گیرد که ممکن است در روند معنویت و هوش معنوی تأثیرگذار باشند. همچنین بعضی از محققان، ازجمله یونگ، معتقدند که در زنان این تحول متفاوت از مردان صورت می­گیرد.

بر اساس تعریف هوش معنویت ممکن است امری شناختی ـ انگیزشی باشد که مجموعه­ای از مهارت‌های سازگاری و منابعی را که حل مسئله و دستیابی به هدف را تسهیل می‌کنند معرفی می­نماید. (سیسک[14]، 2002؛ ولمن[15]، 2001) هوش معنوی انجام سازگارانه و کاربردی موارد یادشده در موقعیت­های خاص وزندگی روزمره است. (نازل، 2004)

به نظر می­رسد هوش معنوی از روابط فیزیکی و شناختی فرد با محیط پیرامون خود فراتر رفته و وارد حیطه شهودی و متعالی دیدگاه فرد به زندگی خود می‌گردد. این دیدگاه شامل همۀ رویدادها و تجارب فرد می‌شود که تحت تأثیر یک نگاه کلی قرارگرفته‌اند. فرد می­تواند از این هوش برای چارچوب دهی و تفسیر مجدد تجارب خود بهره گیرد. این فرایند قادر است ازلحاظ پدیدار شناختی به رویدادها و تجارب فرد معنا و ارزش شخصی بیشتری بدهد. (نازل، 2004)

هوش معنوی بازندگی درونی ذهن و نفس[16] و ارتباط آن با جهان رابطه دارد و ظرفیت فهم عمیق سؤالات وجودی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری را شامل می‌شود. آگاهی از نفس، به‌عنوان زمینه و بستر بودن یا نیروی زندگی تکاملی خلاق[17] را در برمی‌گیرد. هوش معنوی به شکل هشیاری ظاهر می‌شود و به شکل آگاهی همیشه در حال رشد ماده، زندگی، بدن، ذهن، نفس و روح درمی­آید؛ بنابراین هوش معنوی چیزی بیش از توانایی ذهنی فردی است و فرد را به ماوراء فرد[18] و به روح، مرتبط می­کند. علاوه بر این، هوش معنوی فراتر از رشد روان‌شناختی متعارف است. بدین‌جهت خودآگاهی شامل آگاهی از رابطه با موجود متعالی، افراد دیگر، زمین و همه موجودات می‌شود. (وگان، 2003)

آمرام معتقد است هوش معنوی شامل حس معنا و داشتن مأموریت در زندگی، حس تقدس در زندگی، درک متعادل از ارزش ماده و معتقد به بهتر شدن دنیا می‌شود. (آمرام، 2005)

هوش معنوی برای حل مشکلات و مسائل مربوط به معنای زندگی و ارزش­ها مورداستفاده قرار می­گیرد و سؤال­هایی همانند «آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی می‌شود؟» و یا «آیا من در شادی و آرامش روانی مردم سهیم هستم؟» را در ذهن ایجاد می­کند. (ویگلزورث[19]، 2004 به نقل از: سهرابی، 1385)

درواقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا که فرد سؤالات بیشتری را در مورد خود وزندگی و جهان پیرامون خود مطرح می­کند. (مک مولن[20]، 2003)

همچنین قابل‌ذکر است که سؤال­های جدی در مورد اینکه از کجا آمده­ایم، به کجا می­رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی می­باشند.


[1]. Sternberg R.

[2]. Gardner H.

[3] Amram

[4]. Western analytic concept

[5]. Eastern synthetic aproach

[6]. Integrative relation

[7] Nasel

[8] Spirituality

[9] Vaughan

[10]. Emmons

[11]. Intention

[12]. Morality

[13]. Edwards

[14]. Sisk

[15]. Wolman

[16]. Spirit

[17]. Creative life force of evolution

[18]. Transpersonal

[19]. Wigglesworth, C.

[20]. McMullen


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش معنوی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی ذهنی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی ذهنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی ذهنی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی ذهنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:39

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

بهزیستی ذهنی، یک مفهوم شخصی و فردی است و بر حسب ارزیابی افراد از زندگی خودشان تعریف می‌شود (دینر[1] و همکاران، 1996). در واقع ارزیابی افراد از زندگی خودشان در حوزه‌های مختلف زندگی مانند بهزیستی هیجانی، بهزیستی روان‌شناختی و بهزیستی اجتماعی است. بهزیستی هیجانی به تعادل بین عاطفه مثبت و منفی اطلاق می‌شود. بهزیستی روان‌شناختی، عمدتاً ملاکی شخصی و خصوصی برای ارزیابی فردی از کنش‌های روانی فرد است، اما بهزیستی اجتماعی عمدتاً ملاکی عمومی و اجتماعی برای ارزیابی کنش‌های اجتماعی افراد در طول زندگی‌شان و در تعامل با دیگران محسوب می‌شود (کی یز[2]، 1998).

عناصر بهزیستی ذهنی

بنابراین، بهزیستی ذهنی دارای سه عنصر اصلی است: دو عنصر هیجانی «یعنی تجربه مکرر عاطفه یا هیجان مثبت، تجربه نامکرر و اندک هیجان یا عاطفه منفی» و نیز یک عنصر شناختی «ارزیابی افراد از رضامندی از زندگی که شامل رضایت افراد از جنبه‌های مختلف زندگی مثل رضایت زناشویی، رضایت شغلی و. . .» می‌باشد. طی 40 سال اخیر، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به مفهوم‌سازی، اندازه‌گیری و مطالعه ابزارهای اندازه‌گیری سلامت روان از طریق تحقیقات بهزیستی ذهنی پرداخته‌اند (کی یز، 2003).

بهزیستی ذهنی شامل طیف گسترده‌ای از رگه‌ها و ویژگی‌های ذاتی و محیطی است. لیبومیرسکی، شلدوم و اسچکاد[3] (2005)، مدلی تلفیقی یا التقاطی ژنتیک- شخصیت یا مدل عوامل جمعیت شناختی- محیطی را برای بهزیستی و شادمانی ارائه دادند که شامل مجموعه عوامل ژنتیکی، عوامل و شرایط محیطی و نیز فعالیت‌ها و تمرین‌های ارادی و انتخابی است که طبق فرمول زیر تدوین شده است (لیبومیرسکی و همکاران، 2005):

رفتارهای ارادی + عوامل محیطی + عوامل ژنتیکی= بهزیستی

 

عوامل مؤثر بر بهزیستی

نخستین عامل مهم و عمده در تعیین بهزیستی افراد، عوامل ژنتیکی است. تعیین کنند‌ه‌های ژنتیکی در طول عمر افراد ثابت، در طول زمان پایدار و نسبت به تغییر یا کنترل ایمن هستند. این عامل به تنهایی 50 درصد از کل واریانس بهزیستی را به خود اختصاص داده است (لیبومیرسکی و همکاران، 2005).

هم‌چنین طی مطالعه‌ای که بر روی دوقلوها در سن 20 تا 30 سالگی انجام شد، میزان همبستگی بازآزمایی تقریباً 50 درصد بود، مهم‌تر این که میزان همبستگی در مطالعات بازآزمایی شادمانی دوقلوهای یک تخمکی در زمان‌های مختلف 80 درصد بوده است (اسنایدر و لوپز[4]، 2002).

در واقع وراثت، مؤلفه ثابتی در بهزیستی و شادمانی محسوب می‌گردد. در مقابل، همبستگی در دوقلوهای دو تخمکی، نزدیک به 7 درصد بود. مطالعات دیگر، گر چه تخمین‌های متفاوتی در خصوص سهم وراثت در شادمانی را نشان داده اند ولی همگی حاکی از این هستند که دو قلوهای یک تخمکی به طور قابل توجهی دارای الگوهای شادمانی مشابه بیشتری در مقایسه با دوقلوهای دوتخمکی بودند و همچنین میزان شادمانی این افراد در بزرگسالی نیز بخش وسیعی از تعیین کننده‌های ژنتیکی را نشان می‌دهد (هاشمیان، پورشهریاری، بنی جمالی و گلستانی بخت ، 1386).

بنا به تحقیقات لیبومیرسکی (2005)، تعیین کننده‌های ژنتیکی موجب ویژگی‌های خلقی شخصیت مثل برون‌گرایی، درون‌گرایی، خلق منفی، برانگیختگی و. . . می‌شوند که همگی ریشه در نوروبیولوژی افراد دارد. تغییرات این ویژگی‌ها طی طول عمر بسیار اندک است. به عنوان مثال کگان[5]، کودکان را از سن 4 ماهگی تا 11 سالگی مورد پی‌گیری و مطالعه قرار داد و نشان دادند که عدم مردم‌آمیزی کودکان در سن 11 سالگی احتمالاً ناشی از ویژگی عمده و خاص برخی نوزادان است که به واکنش کند معروف است، که این واکنش کند ناشی از الگوهای عصبی شیمیایی و ژنتیکی آن‌هاست (هاشمیان و همکاران، 1386).

عامل دیگری که بر بهزیستی مؤثر است اوضاع و شرایط محیطی است، این عامل 8 الی 15 درصد واریانس بهزیستی و شادمانی را به خود اختصاص می‌دهد و شامل عواملی همچون ملیت، فرهنگ، شرایط جغرافیایی مثل آب و هوا، عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنس، تحصیلات، نژاد، وضعیت تأهل، پیشینه و تاریخچه زندگی فرد مثل ضربه‌های دوران کودکی، تصادف، سوانح، وضعیت شغلی، امنیت کاری، درآمد، سلامتی، مذهب و. . . است (هاشمیان و همکاران، 1386).

گرچه تأثیر این عامل اندک است اما بدیهی است که مردم به طور گسترده‌ای می‌توانند خود را با شرایط جدید و حوادث زندگی به سرعت سازگار کنند، چه یک انطباق حسی باشد، مثل انطباق با بوی بد یا وزن سنگین یا انطباق فیزیولوژیکی (مثل درجه حرارت بسیار بالا یا پایین) یا رویداد خوشایندی مثل افزایش حقوق، هر یک از این متغیرها پاسخی را به محرک ایجاد می‌کند که پایدار و مکرر هستند (لیبومیرسکی و همکاران، 2005).

به عبارت دیگر تغییر و عدم ثبات، یکی از ویژگی‌ها و خصیصه‌ها و شرایط محیطی و موقعیتی است. افراد، قادر به کنترل این تغییرات هستند و در نتیجه شادمانی خود را این گونه افزایش می‌دهند. مثلاً یک بیوه میان‌سال می‌تواند دوباره ازدواج کند یا یک زوج بازنشسته شغل دیگری برگزینند، یا یک بازیکن مدرسه فوتبال، قراردادی جدید ببندد که نتیجه همه این‌ها، شادمانی بیشتر است (هاشمیان و همکاران، 1386).

هدی و ویرینگ[6] (1989)، طی 4 مطالعه طولی درباره حوادث مثبت و منفی، به عنوان مثال یافتن دوستان جدید بیشتر، ازدواج کردن، تجربه مشکلات جدی با فرزندان یا بیکاری، دریافتند که این حوادث بر رضایت از زندگی، خلق مثبت و منفی تأثیر می‌گذارد اما مردم بعد از مدتی به خط پایه اصلی و اولیه شادمانی خود باز می‌گردند و آن خط پایه را حفظ می‌کنند (هاشمیان و همکاران، 1386).

سومین عامل مؤثر بر سطح بهزیستی، فعالیت‌های اختیاری، رفتارهای ارادی و عمدی است یعنی آن چه افراد انجام می‌دهند، ناشی از نگرش و شناخت آن‌هاست. گسترش دوستی‌ها و رفاقت‌ها، گذراندن اوقات بیشتر در طبیعت، گذراندن وقت در حالت وجد و سرشاری، انجام بیشتر فعالیت‌های جسمانی، کشف و استفاده از توان‌مندی‌های خود در حیطه‌های شغلی و سایر حوزه‌های زندگی، مراقبه، آموختن، لذت دوست داشتن، شناسایی و تغییر باورهای غیر مفید و. . . . این گروه از عوامل، گستره وسیعی دارد و شامل دامنه وسیعی از شیوه تفکر و رفتار روزمره افراد است. کلیه فعالیت‌هایی که درجاتی از کوشش و تلاش برای انجام عمل را می‌طلبند فعالیت ارادی محسوب می‌شود که افراد می‌کوشند تا آن را انجام دهند و به خودی خود رخ نمی دهد. فعالیت‌های ارادی، در بهزیستی و شادمانی مؤثر است، مثلاً برخی انواع فعالیت‌های رفتاری، مانند ورزش منظم یا با دیگران مهربان بودن با بهزیستی ارتباط دارد. و نیز برخی انواع فعالیت‌های شناختی مانند بازسازمان‌دهی موقعیت‌ها با یک دیدگاه و چشم انداز مثبت و نیز انواع فعالیت‌های ارادی مانند تلاش جهت دست‌یابی به اهداف مهم شخصی یا تلاش برای یافتن دلایل معنادار و هدف در زندگی نیز در این حیطه قرار دارد (دینر و سلیگمن[7]، 2004).

بهترین شیوه برای ارتقاء میزان بهزیستی انجام فعالیت‌های رفتاری، شناختی و ارادی است که تأثیر زیادی بر میزان بهزیستی افراد دارد. لازم به ذکر است که 40-35 درصد از واریانس بهزیستی و شادمانی توسط فعالیت‌های ارادی تبیین می‌شود (هاشمیان و همکاران، 1386).


[1] Diener

[2] Keyes

[3] Lyubomirisky, Sheldon & Schkade

[4] Snyder & Lopez

[5] Kagan

[6] Hodi & Viring

[7] Diene & Seligman


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی ذهنی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:19

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مهارتهای ارتباطی به منزله آن دسته از مهارتهایی هستند که به واسطه آنها افراد می توانند در گیر تعاملهای بین فردی و فرایند ارتباط شوند؛ یعنی فرایندی که افراد در طی آن ، اطلاعات، افکار و احساسهای خود را از طریق مبادله کلامی و غیر کلامی با یکدیگر در میان می گذارند (هارجی، ساندرز، و دیکسون،1386). این مهارت­ها مشتمل بر مهارت­های  فرعی یا خرده مهارت­های مربوط به "درک پیام­های کلامی و غیر کلامی" ، " نظم دهی به هیجان­ها" ، " گوش دادن" ، "بینش نسبت به فرایند ارتباط" و " قاطعیت در ارتباط" است که اساس  مهارت­های ارتباطی را تشکیل می دهند. این مهارت­ها از چنان اهمیتی برخوردارند که  نارسایی آنها  با احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی، ناسازگاری اجتماعی، افسردگی، عزت نفس پایین و عدم موفقیت­های شغلی و تحصیلی همراه می باشد (حسین چاری و فداکار،1384).

 در واقع مهارت­های ارتباطی به رفتارهایی اطلاق می­شود که به فرد کمک می­کند عواطف و نیازهای خود را به درستی بیان کند و به اهداف بین فردی دست یابد. این مهارت­ها شامل مواردی است که در ذیل به آن­ها پرداخته می­گردد.

2-5-1 مهارت گوش کردن

از میان مهارت­های گوناگون ارتباطی، گوش کردن یکی از مهم­ترین مهارت­هایی است که با پرورش آن می­توان کارایی خود را در تمامی مراحل زندگی به ویژه دوران تحصیل افزایش داد، ضمناً این مهارت یکی از مشکل­ترین مهارت­هاست.

گوش دادن تعهدی برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه است؛ اصطلاح «گوش دادن» در برخوردهای اجتماعی به دو معنا به کار می­رود یکی از آنها اشاره به گوش دادن آشکار دارد که گوش دادن فعال نامیده می­شود. انسان وقتی فعالانه گوش می­دهد که رفتارهایی انجام دهد که حاکی از توجه او به طرف مقابل است. دومین معنای گوش دادن به فرایند شناختی جذب اطلاعات اشاره دارد. در این تعبیر گوش دادن نشانه رفتارهای آشکار شنونده نیست بلکه به جنبه­های نهفته رفتارهای او اطلاق می­شود. برای مثال ممکن است به طور پنهانی بی آنکه علامتی دال بر توجه به دیگران از خودمان نشان دهد به صحبت­های آنان گوش دهد. گوش دادن منفعلانه به همین گوش دادن گفته می­شود(البرتی[1] و امونز[2] ، 1374 ).

مهارت ابراز وجود

ابراز وجود یعنی حمایت نمودن از حق و عقیده خود، بدون این که به حق و عقیده دیگران تجاوزی شود(شلینگ[3]، 1386). ژوزف و ولپی ابراز وجود را اینگونه تعریف می­کند: ابراز مناسب هرگونه هیجانی نسبت به طرف مقابل بدون احساس اضطراب. بنابراین افرادی که در موقعیت های میان فردی منفعل یا پرخاشگر هستند، موردهای مناسبی برای جرأت آموزی تلقی نمی شوند.

جرأت آموزی، برای اغلب اضطراب های مربوط به تعامل های میان فردی یک درمان انتخابی محسوب می شود. از جمله موردهای مناسب برای جرات آموزی این تیپ افراد هستند: کسانی که می ترسند از سرویس بد یک رستوران شکایت کنند، چون نگران هستند که احساسات گارسون جریحه دار شود؛  افرادی که نمی توانند موقعیت اجتماعی کسالت آور را ترک کنند، چون می­ترسند نمک نشناس تلقی شوند؛ آنهایی که نمی­توانند عقاید خود را ابراز کنند، زیرا می­ترسند دیگران از آنها خوششان نیاید؛ کسانی که می ترسند به استادان یا مظاهر قدرت بگویند که دوست ندارند منتظر بمانند، زیرا می ترسند این مظاهر قدرت عصبانی شوند؛ افرادی که نمی­توانند افزایش حقوق یا نمره بالاتری را درخواست کنند، زیرا احساس حقارت می کنند، و کسانی که به خاطر ترس از باختن نمی توانند در بازی­های رقابتی شرکت جویند (پروچاسکا[4]، 1389). ابراز وجود کردن برابری میان انسان­ها را افزایش می­دهد، به فرد امکان می­دهد تا به سود خود اقدامی صورت دهد و بدون اضطراب بی دلیل روی پای خود بایستد و احساسات خود را صادقانه و با خیالی راحت ابراز کند، به فرد امکان می­دهد که بدون ضایع کردن حقوق دیگران، حقوق خود را به دست آورد (البرتی و امونز، 1374 ).

 

2-5-3 ویژگی­های افراد دارای مهارت ابزار وجود

هربرت و جین معتقد است که، فردی که ابراز وجود می کند دارای چهار ویژگی برجسته زیر است:

1- او در ابراز وجود آزاد است و آن را با گفتار واعمال خود نشان می دهد.

2- او با تمام مردم در کلیه سطوح ارتباط بر قرار می کند. این ارتباط همیشه، صریح، مستقیم، صادقانه و مناسب است.

3- او نسبت به زندگی روش فعالانه ای دارد، برخلاف شخص منفعل که در انتظار اتفاقات می نشیند، او اتفاقات را می سازد.

4- او به طریقی که شایسته می­داند عمل می­کند (هربرت[5] و جین بر[6]، 1387).

آموزش مهارت­های ارتباطی

انسان­ها هر روز به گونه­های مختلف با هم در ارتباطند تا اندیشه­ها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگرمنتقل کنند، میزان علاقه و احترام خود را نشان دهند و رنج، اندوه، شادمانی، خرسندی، شک و دودلی خود را با دیگران در میان بگذارند. هر نوع ارتباط اعم از ساده و پیچیده، عمدی و یا غیر عمدی، کلی یا طرح شده برای یک منظور خاص، فعال یا غیرفعال، عمده­ترین وسیله برای دستیابی به نتایج مثبت و ارضای نیازها و تحقق بخشیدن به آرزوهای  افراد است. مهارت­های ارتباطی بیانگر میزان توانایی و اعتماد به نفس افراد بوده، همچنین باعث افزایش میزان احترام و ارزش آن­ها نزد دیگران می­شود (کول[7]، 1379 به نقل از  میرمحمد صادقی،1383).

مهارت­های ارتباطی، توانایی اختصاصی به شمار می­آیند. این مهارت­ها برای ایجاد رابطه ضروری هستند، به طوری که انسان می­تواند با استفاده از آنها در زمان انتقال پیام به شخص دیگر  به شکلی کامل و کافی عمل کنند، بنابراین درمانگر باید به ارزیابی رفتار بپردازد، یعنی موقعیت­ها، مهارت­ها و یا نقص­های مهارتی را که پیوسته به مشکلات ارتباطی زوج­ها مربوط هستند تعیین کند. هدف برنامه­های مهارت آموزی، هم افزایش عملکرد مربوط به تکلیف است و هم بر افزایش کفایت عمومی انسان در موقعیت­های مختلف زندگی توجه می­نماید (برنشتاین[8]،1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).

همان­گونه که گلداسمیت[9] و مکفال[10] (1975) اشاره کرده­اند، برنامه­های مهارت­آموزی بر جنبه­های آموزشی مثبت درمان تأکید می­کنند و وقتی که صادقانه­ترین تلاش­های فرد به عنوان رفتار ناسازگارانه، مورد قضاوت قرار می­گیرد، نشان­دهندۀ وجود یک نقص مهارتی وابسته به موقعیت در گنجینۀ رفتاری اوست. نقص­های ارتباطی که بین زوج اتفاق می­افتد، وابستگی زیادی به موقعیت­های خاص دارند، به این معنا که هنگام صحبت با افراد غریبه روی نمی­دهند و بیشتر احتمال دارد که موقع بحث برای حل تعارض­ها و اختلاف­ها مشاهده شوند. منشاء نقص هر چه باشد، آموزش مناسب در زمینۀ کسب مهارت، می­تواند به زوج در توسعۀ رفتارهای ارتباطی مؤثر کمک کند (برنشتاین، 1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).

آموزش مهارت­های ارتباطی درمانگران رفتاری و شناختی، به نوجوانان می­آموزد که گوش بدهند، درخواست­های سازنده داشته باشند، از عبارت «من» استفاده کنند، بلافاصله پس از انجام یک رفتار ویژۀ مثبت، بازخورد مثبت تکمیلی به طرف مقابل خود بدهند و از پرسش­ها و عبارات توضیحی برای اطمینان یافتن از رفتار کلامی و غیر کلامی یکدیگر استفاده کنند (کارلسون[11]، 1378 به نقل از  میرمحمد صادقی،1383).

وقتی خانوادها از الگوهای ارتباط مؤثر استفاده می­کنند، انتقال و درک واضحی از محتوا و قصد هر پیام دارند. نوع نظام خانواده و الگوهای ارتباطی آن، اثر مهمی بر اعضاء خانواده دارد، زیرا شخصیت، یادگیری، توسعه، ابقاء اعتماد به نفس، قدرت انتخاب و تصمیم­گیری منطقی افراد خانواده، همه به نوع اطلاعات و نحوۀ انتقال اطلاعات بین اعضای خانواده وابسته است. ارتباط مؤثر در خانواده نیازمند آن است که فرستنده، پیام را واضح بفرستد و بازخورد صحیح داشته باشد، به عبارتی، گیرنده، معنی و مقصود پیام را درک کند، بنابراین ارتباط مؤثر در خانواده، فرآیندی است مداوم که در آن فرستنده و گیرنده باید به طور فعال دخالت داشته باشند (همان منبع).


[1] Albert

[2] Emmons

[3] Schelling

[4] Prvchaska

[5] Herbert

[6] Jynber

[7] Cole

[8] Bernstein

[9] Gldasmyt

[10] Makfal

[11] Carlson


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی


مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی

توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل word  در39 صفحه و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

استعداد خستگی شغلی

ریشه لغوی خستگی

از زمان‌های دور (دوره­ی کلاسیک) در مورد خستگی مطالبی به جا مانده است که شرح مفصل آن به قرن چهارم میلادی برمی­گردد (هیلی، 1984). امّا، تا اواسط قرن هجدهم میلادی تعریفی از واژه‌ی خستگی در زبان انگلیسی وجود نداشت و ریشه­ی آن هم مشخصاً معلوم نبود (هیلی، 1984؛کوهن،1976). محققان می‌گویند ریشه‌ی لغت خستگی بسته به اینکه معنای اصلی آن به جنبه‌های جسمی یا روحی اشاره کند، متفاوت است. در میان معادل‌های واژه­ی خستگی جسمی می‌توان به لغات "دلگیر کننده، "کسالت آورنده"، "محزون" اشاره کرد، در حالی که معادلهای روحی آن شامل واژه‌های"ملال آور"،  "یکنواخت" و واژه‌ی فرانسوی (Ennui)  است (هیلی، 1984؛ کوهن، 1976؛ اوکانر، 1967).

در سایر زبانها معانی دیگری از خستگی که ناشی از نحوه‌ی کاربرد این اصطلاح است را می‌توان پیدا کرد. برای مثال در زبان آلمانی، لغت"Lany Wiele"که حاکی از "گذر کند زمان" است معنی خستگی را می‌دهد. در زبان عبری، لغت "Lashemn"به معنای "آرزوی چیزی را کردن" و همچنین" اندوه ناشی از بیکاری" معادل واژه‌ی خستگی است. معنی اصلی واژه­ی خستگی در زبان اسلاوی" Kuka"است که به معنای "تکرار و یکنواختی" است (واف، 1979). نهایتاً ساندبرگ و استات (1992) معادل‌های دیگر واژه‌ی خستگی (خسته کننده) را از زبان‌های ژاپنی، چینی (ماندارین) وکره‌ای که تأکید بر مفاهیم "جالب نبودن"و یا "بیکار بودن" است راگزارش کرده‌اند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ریشه‌ی لغت خستگی می‌توان به نوشته‌های آسمان (1979) و واف (1979) مراجعه کرد. کاربردهای ادبی واژه‌ی خستگی را همچنین در آثار هیلی(1984)، کلاپ (1986)، کوهن (1976)، اسپکز (1995) می‌توان یافت.

 

دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع استعداد خستگی شغلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان


مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان

توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل word  در75 صفحه و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مدیریت دانش مشتری در سازمان

2- 2- 1 مقدمة مدیریت دانش:

مدیریت دانش سازمانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکت‌ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت این موضوع به حدی است که امروزه شماری از سازمان‌ها، دانش خود را اندازه‌گیری می‌کنند و به منزلة سرمایه فکری سازمان نیز شاخصی برای درجه‌بندی شرکت‌ها در گزارش‌های خود منعکس می کنند. (موسوی، 1384: 13). این سازمان‌ها مدیریت دانش را به عنوان بخشی از راهبرد سازمان، ضروری می‌دانند (حسین زاده، 1385: 58). در بخش دوم از فصل دوم با توجه به اهمیت مدیریت دانش، ابتدا، تعاریفی از KM (مدیریت دانش) بیان شده است سپس تاریخچه‌ای از مدیریت دانش و سیر تطور آن عنوان گردیده است. در مرحلة بعدی سه مکتب اقتصادی، سازمانی و استراتژیک مدیریت دانش توضیح داده شده است. توضیحاتی در خصوص دو دیدگاه مدیریت دانش (دانش به عنوان سرمایه و ابزار) داده شده است. بعد از آن سه نسل مدیریت دانش (فناوری مدار، انسان مدار، و گذار از فناوری مدار به انسان مدار) مطرح شده است.

سپس 13 ویژگی مدیریت دانش (مدیریت دانش همراه با تکنولوژی اطلاعات، نظریه تغییر و عرضه مدیریت دانش) بیان گردیده است. بعد از آن چهار مرحله مدیریت دانش مطرح شده و مقایسه‌ای بین مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع صورت پذیرفته است.

مطالبی در خصوص مزایای مدیریت دانش در زمینه‌هایی چون (کارایی، صرفه‌جویی، فرصت‌های جدید، تغییر و نوآوری و منابع انسانی) و در ادامه 8 مزیت مدیریت دانش از نظر دنهام گری بیان شده است.

اشاره‌ای به کاربرد مدیریت دانش در تصمیمات راهبردی شده که منجر به درک عمیق‌تری از موقعیت‌های تصمیم‌گیری می‌گردد. چالش‌های KM عنوان شده و مهارت‌های برطرف نمودن آن نیز مطرح گردیده است.

پس از آن 5 مانع دانش اعم از: عوامل انسانی، سازمانی، فرهنگی، سیاسی و تکنولوژیکی بیان شده است و در نهایت این بخش با توضیحاتی در خصوص 14 مدل از مهمترین مدل‌های مدیریت دانش به پایان رسیده است.


 . Knowledge Management


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع مدیریت دانش مشتری در سازمان