فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره مکاتب سیاسی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره مکاتب سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مکاتب سیاسی


دانلود مقاله کامل درباره مکاتب سیاسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14

 

مکاتب سیاسی

متنی که پیش رو دارید اطلاعاتی مختصر در رابطه با مکاتب ، اصطلاحات اجتماعی ، سیاسی و فلسفی است که جهت آشنائی نسل عظیم و نوپای دانشجو گردآوری شده است تا همان گونه که رهبر فرزانه انقلاب فرموده اند : دانشجوئی با دید و بینش وسیع سیاسی در دانشگاهها به تحصیل و تهذیب بپردازند . امید است که متن حاضر برای دانشجویان و خوانندگان عزیز مفید واقع شود .

آبسولوتیسم  (Absolutisme  )  ؛ ابسولو به معنی مطلق و مقصود از آبسولوتیسم ، حکومت مطلقه و ریاست یکنفر شخص مطلق است بر جامعه . در این آئین حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است .

اپیس کوپالیسم (Episcopalisme  ) ؛ نام مسلکی است که در قرن 16 در اروپا بوجود آمد . این مسلک منسوب به ژان کالون تئولوژیست فرانسوی است . او به سلطنت تکیه نداشت و معتقد بود که قدرت روحانی ، تفوق بر قدرت جسمانی دارد .

آتاشه (Attache  ) ؛ وابسته سفارتخانه .

اپتی میسم (Optimisme  ) ؛ عقیده به خوش بینی و حسن ظن است . این اصطلاح غالباً ملحق باصطلاحات حاکی از مرامهای اصلی و سیاسی می گردد .

اپورتونیسم (Opportunisme  ) ؛ مسلکی است که طرفدارانش بسرعت بر حسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخص ، تغییر عقیده می دهد .

اپولوژیسم (Apologisme  ) ؛ نام فرقه ای موسوم به اپولوژیسم ها که در قرن 17 در خلال جنگهای داخلی انگلستان برای مردم حق مقاومت در برابر پادشاه قائل بودند . فلاسفه آغاز مسیحیت را که معتقد به استدلال در مقابل مخالفین مسیحیت بودند نیز اپولوژیسم می خواندند .

اتوریتاریانیسم (Autoritarianisme  ) ؛ مسلک و سیستم حکومتی است که درآن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار می گیرد .

اتوکراسی (Autocracy  ) ؛ سیستم حکومتی را گویند که در آن تمام قدرتها در دست زمام دار باشد .

اریستروکراسی (Aristocrascy  ) ؛ حکومت اشرافی ، سیستم و نوعی حکومت که در آن قدرت و نظارت در دست عده کمی از اشراف باشد .

اریستوکرات (Aristocrate  ) ؛ عضو هیئت حاکمه اشرافی هوا خواه حکومت اشرافی را گویند .

اسکولاستیک (Schoolastic  ) ؛ حکومت و فلسفه حکومت قرون وسطائی را که در مدارس به تدریس اشتغال داشتند ، اسکولاستیک می نامند . فلسفه این حکما که بنام مدرسیون یا اصحاب مدرسه نیز نامیده می شوند ، بیشتر جنبه دینی داشت . از فلاسفه مهم این مکتب : آبلار ، تاس داکن ، گیوم داکن ، و سنت آنسلم را می توان نام برد .

اسکی پیسم (Escapisme  ) ؛ به معنی فرار است و مقصود از آن فرار از شرکت در کارهای اجتماعی و امتناع از قبول پستهای دولتی و شرکت در امور حکومت است .

اکسپانسیونیست (Expansioniste  ) ؛ طرفدار توسعه و گسترش اراضی کشور بوسیله فتوحات نظامی یا به وسایل اقتصادی .

الیگارشی (Olygarichie  ) ؛ روشی در حکومت که توسط چند نفر اداره می شود و کلیه قدرتها در اختیار عده ای محدود باشد.

امپریال (Imperial  ) ؛ امپراتوری ، شاهنشاهی .

امپریالیست (Imperialiste  ) ؛ طرفدار و هواخواه امپراطوری را گویند .

امپریالیسم (Iperialisme  ) ؛ هواخواه امپراطوری ، عقیده و روشی را گویند که هدفش بسط امپراطوری و توسعه قلمرو حکومت بر دیگران است .

اگوئیسم (Egoisme  ) : عقیده باینکه طبیعت انسان در همه جا و همه زمانی اساساً خودخواه است ، لذا زمامدار باید انگیزه اش اگوئستیک ، یعنی خودخواهی و خودپرستی باشد .

آنارشی (Anarechie  ) ؛ آشوب ، بی نظمی و هرج و مرج ، در زبان یونانی به معنای بدون حکومت است .

آنارشیست (Anarechiste  ) ؛ آشوب طلب .

آنارشیسم (Anarrchisme  ) ؛ هرج و مرج خواهی مسلک آنارشیست حکومت را تنها مجب بدبختی و مصیبتهای اجتماعی می داند .

انترناسیونال (Interntional  ) ؛ جهانی ، بین المللی .

انترناسیونالیسم (Internationalisme  ) ؛ در مقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت ما بین ملتهای جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است .

انتلکوتوال (Intellectual  ) ؛ روشنفکر ، خردمند .

انتلکتوالیسم (Intellectualisme  ) ؛ مکتب اصالت قریحه و هوش و عقیده بر اینکه علم زاده عقل است و عقل منبع حقیقت است یا علم صحیح بواقعیت تنها از طریق قریحه و هوش و عقل میسر است .

اندوستریلیسم (Industrialisme  ) ؛ یعنی صنعتی شدن زندگی انسان و رواج صنعت و کارخانه و ماشین و اهمیت دادن به صنعت .

اندیویدوالیسم (Indinidualisme  ) ؛ یعنی اصالت فرد و طبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هر کس با اختیار آزاد برای خود فکر و کار کند .

اوبژکتیویسم (Obgectivism  ) ؛ که آن را ایده آلیسم اژکتیف نیز می نامند ، فلسفه ایست که حقایق را از نظر حسی نگاه می کند .

اوتارکی (Auatrk  ) ؛ بمعنی استقلال اقتصادی است .

اولترااندیوویدوالیسم (Ultra Individualisme  ) ؛ عقیده به خود گرائی افراطی است .

اولتیماتوم (Ultimatum  ) ؛ اتمام حجت ، آخرین پیشنهادی که دولتی به دولتی
می دهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ می شود .

ایرولاسیونیسم (Irolationisme  ) ؛ اعتقاد به لزوم تبعیت از یک خط مشی و سیاست و کناره گیری علنی یک ملت از همکاری سیاسی و اقتصادی .

بکوش نیسم (Bakuninisme  ) ؛ عقیده سیاسی باکونین ، پیشوای آنارشیست روسیه و اروپا . وی این مکتب را که اصولش لزوم تخریب دولت و حفظ حقوق فردیت و انکار خداوند است را ابداع کرد .

بالشویسم (Balsnewism  ) ؛ ایده ای خاص از مکتب ( مارکسیسم ) است که طبق آن طبقه کارگر باید بوسیله دستجات محلی که پیرو انطباق شدید از طرف دولت مرکزی باشند هر چه زودتر قدرت سیاسی را بدست آورند .

بربریسم (Barbarisme  ) ؛ وحشیگری ، توحش و حالت بدوی زندگانی جوامع اولیه و اقوام دور از تمدن .

کرافت یونیونیسم (Craft - Unionisme  ) ؛ نوعی اتحادیه کارگری که مرکب از کارگرانی که در شغل و یا حرفه خاصی کار می کنند .

کمونیسم (Comonisme  ) ؛ جامعه شتراکی ، اعتقاد به لزوم کنترل جامعه نسبت به کل حیات اقتصادی ، خاصه مالکیت کل مشترک توده نسبت به وسایل تولیدی که دولت نماینده آن است .

کمیته (Comitte  ) ؛ انجمن ، جائی که اعضای برجسته حزب و یا هر جمعیتی برای گفتگو و مذاکره جمع می شوند .

کمینتون (Comintern  ) ؛ نامی است برای مجمع کمونیست بین الملل سوم که لنین در سال 1915 در کنگره حزب سوسیالیست بین المللی اساس آن را گذارد .

کمینفرم (Cominforme  ) ؛ سازمان ارتباطی احزاب کمونیستی که بنابر پیشنهاد روسیه شوروی از نمایندگان احزاب کمونیست دنیا برای تبادل عقاید و آراء تشکیل
می شود .

کنتراسوسیال (Contratsooial  ) ؛ فرضیه ایست که طبق آن زمامدار و دولت وقتی می توانند حکومت کنند که رعایت حقوق مردم را بنمایند .

کنتروسیسم (Controisisme  ) ؛ عنوان گروهی است که در قرون وسطی درباره رابطه دولت با کلیسا با هم بحث و مناظره می کردند .

کنستی توسیونالیسم (Constitutionalisme  ) ؛ مشروطیت ، حکومت مشروطه بر مردم طبق قانونی بنام قانون اساسی .

کنسرواتیسم (Coservatisme  ) ؛ محافظه کاری ، شامل کلیه موارد چه مذهبی ، چه سیاسی و چه اجتماعی می شود .

کنسرواتیرف (Conservatirf  ) ؛ حزب محافظه کار ، متمایل به روش محافظه کاری را گویند .

کنسول (Consoul  ) ؛ مامور دولتی ، در کشور خارجی جهت برسی روابط و رسیدگی به کار هم وطنانش .

کنسولات (Consoulate  ) ؛ کنسولگری ، مقام کنسول .

کنفدراسیون (Confedrasione  ) ؛ اتحادیه چند کشور که مجموعاً به صورت دولت واحدی درآمده باشند ،‌ ولی در داخل این دولت واحد دولتهای عضو استقلال خود را حفظ کنند .

کنوانسیون (Convantione  ) ؛ موافقت نامه بین دو یا چند کشور در امر مربوط به بازرگانی . ضمناً نام مجلس فوق العاده ایست که قدرت مستقله حاکم بدان داده می شود
( جهت ایجاد تغییرات مهم در قانون اساسی )

کواتیسم (Qutisme  ) ؛ مکتب و مسلک بردباری ، تحمل و سکوت .

کودتا (Codetat  ) ؛ تغییر رژیم ناگهانی و سقوط دولتی بوسیله عده ای برای بدست گرفتن حکومت .

کولکتیویسم (Collectivisme  ) ؛ سیستمی است اجتماعی که کوشش می کند جامعه را توسط مساعی گروهی اداره نماید .

گوبی نیسم ؛ عقیده ای منسوب به ژوزف گوبینو ( 1816 - 1882 ) که معتقد به عدم تساوی نژاد انسانی است .

لگالیسم (Legalisme  ) ؛ اعتقاد به اصالت قانون و اصول حقوقی .

لنینیسم (Lenibisme  ) ؛ شکلی است از مارکسیسم که منسوب به لنین است .

لیبرال (Libral  ) ؛ آزادی خواه ، پیرو مکتب لیبرالیسم .

لیبرالیسم (Liberalisme  ) ؛ فلسفه آزادی طلبی ، اعتقاد به اینکه انسان آزاد بدنیا آمده و صاحب اختیار و اراده است و باید مجاز باشد بهر اندازه که ممکن است آزاد پرورش و تربیت یابد .

ماتریالیست (Materialiste  ) ؛ مادی گرا ، پیرو مکتب ماتریالیست .

ماتریالیسم (Materialisme  ) ؛ ماده پرستی ،‌ مادیت و اصالت ماده .

مارکسیسم (Marxisme  ) ؛ عنوان فلسفه مارکس فیلسوف آلمانی ( 1818 - 1883 ) و مبتکر فرضیه کمونیسم .

ماکیاولیسم (Machiavelisme  ) ؛ مکتب ماکیاولیسم که آن را فلسفه استبداد جدید نیز می خوانند ،‌ عبارت است از مجموعه ، اصول ، روش و دستوری است که ماکیاول فیلسوف و سیاستمدار ایتالیائی قرن پانزده برای زمامداری بر مردم می دهد و اولین مرتبه در تاریخ باختر زمین افکاری را برای روش حکومت استبدادی بر روی کاغذ می اورد .

میتینگ (Miting  ) ؛ جمع شدن مردم برای سخنرانی و مذاکره در خصوص مسائل اجتماعی .

متروپل (Metropol  ) ؛ کشورهائی که دارای مستعمرات هستند .

موبوکراسی (Mobocracy  ) ؛ حکومت رجاله ها و مردم عوام که غالباً در خلال بحرانها و شورشها بشکل موقتی تشکیل می شود .

مرگانتالیسم (Mergantalisme ) ؛ نام فرضیه ای است که می گوید یک ملت تنها بوسیله ای می تواند از لحاظ اقتصادی قوی شود که صادراتش بر وارداتش فزون یابد .

منشویسم (Manshevisme  ) ؛ نام حزبی است که در ابتدای انقلاب بلشویکی روسیه از حزب سوسیالیست انشعاب یافت و عبارت است از مرامی که تبعیت از سوسیالیسم معتدل را تبلیغ می کند .

مونارشی (Monarchie  ) ؛ حکومت پادشاهی ،‌‌ سلطنتی و عبارت است از اداره حکومت و امور دولت بدست یک فرد زمامدار در قالب موروثی .

میلیتاریسم (Militarisme  ) ؛ عبارت است از اعتقاد باینکه جنگ و اماده باش مهمترین وظیفه ذاتی یک ملت و عالی ترین شکل خدمات توده است .

ناسیونال (National  ) ؛ ملی ، قومی .

ناسیونالیسم (Nationalisme  ) ؛ مکتب ملیت ، ملیت پرستی ، قوم پرستی ، اعتقاد به برتری یک ملت و تفوق آن نسبت به ملل دیگر و وفاداری مطلق گروه تبعه به ملت خود و عقیده به برتری معتقدات و ارزشهای آن ملت به سایر ملل .

نئومارکسیسم (Neo-Maixisme  ) ؛ منسوب به ژرژ سارل است که به نحو افراطی بر ضد صلح می باشد و متکی به اصل تحریک پسیکولوژی انقلاب . بدین دلیل که طغیان، جنگ و شدت عمل علائم نیکی هستند در تقلای وجود سالم و بهزیستی بشر.

ویگیسم (Whiggisme  ) ؛ عنوان شایع حزب آزادیخواه انگلیس است که تا اواسط قرن 19 بدین نام خوانده می شدند.

ایومنیسم (Humanisme  ) ؛ نام نوعی از فرهنگ است که ناشی از تعلیمات کلاسیک و قدیم باشد .

یوتیلیتاریلیسم (U-Tilitariaulism  ) ؛ فلسفه سیاسی است که در قرن 19 بوسیله گروهی از لیبرالهای انگلیس پرورده شده و آن را می توان ( فلسفه انتفاعی ) یا ( سود جوئی ) نامید . این فلسفه تمام نیکیها را در ترازوی مفید بودن می سنجد .

یوتوپیانیسن ؛ اصطلاحی است بسیار شایع در علوم سیاسی و آن عبارت است از یک جامعه ایده آل و کمال مطلوب و دولتی است بی عیب .

بلوک (bloc ) ؛ دسته متحد ، گروه هم بسته .

بورژوا (Bourgeris  ) ؛ سرمایه داری ، دولتمند ، شهر نشین ثروتمند .

بورژوازی (Bourgeooisie  ) ؛ سرمایه دار ، طبقه ثروتمند و سوداگر.

بنتهامیسم (Benthamimsme  ) ؛ به نوع مخصوصی از لیبرالیسم اطلاق می گردد .

پاتریوت (Patriot  ) ؛ میهن پرست .

پاتریوتیسم (Patriotisme  ) ؛ به معنی میهن پرستی است .

پارتیکولاریسم (Particularisme  ) ؛ علاقه شدید هر شهر به حفظ حالت خود .

پولیتیک (Pplitique  ) ؛ علم سیاست .

پارتیزان (Partisan  ) ؛ سرباز چریک ، هواخواه ، طرفدار .

پارلمان (Parlement  ) ؛ مجلس نمایندگان ، مجلس شورا و سنا .

پارلامانتر (Parlementaire  ) ؛ عضو پارلمان ، مطابق با آداب و رسوم پارلمان .

پارلامانتریسم (Parlamanterisme  ) ؛ روشی است در حکومت که در آن قوه مجریه خود مسول قوه مقننه ، یعنی پارلمان می باشد .

پاروشیالیسم (Parochialisme  ) ؛ محدودیت فکر و دلبستگی به انجام کارهای بلوکی و بخشی و محلی .

پاسی فیسم (Pacifisme  ) ؛ صلح طلبی ، مخالفت با جنگ بهر نوع و شکلی که باشد.

پراگماتیسم (Pragmatisme  ) ؛ اصالت عمل و نقطه مقابل متافیزیک است . پیشوای این مکتب ویلیام جیمز آمریکائی است .

پرووینسیالیسم (Provinclisme  ) ؛ عقیده به عدم تمرکز امور کشور در پایتخت و تقسیم مسئولیتهای هر ایالت به متصدیان امور همان ایالت .

پلوتوکراس (Ploutocracy  ) ؛ نام سیستم حکومتی است که توسط ثروتمندترین افراد یک جامعه اداره می شود .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مکاتب سیاسی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.