فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بازتاب روان و ناخرسندی دختر

اختصاصی از فی ژوو بازتاب روان و ناخرسندی دختر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بازتاب روان و ناخرسندی دختر 18صغحه

از آنجایی که بانو گشسپ ،خود در گزینش شوهر دلخواه خود، نقشی نداشته است بلکه رستم ،گیو را به عنوان شوهر او انتخاب یا اینکه شاید بر او تحمیل کرده است ،از این روی او از این کار رنجیده خاطر و دل پریشان است و اعتراض خویش را به جامعه ی مردسالاری که هیچ گونه حقی را برای دختری آن هم دختر جهان پهلوان که خود نیز جهان پهلوانی است در نظر نمی گیرد ،بیان می کند.

هنگامی که گیو با بانو گشسپ خلوت می کند و می خواهد او را فرا چنگ آورد ،او بر مرد گستاخ ی خروشد و بر پر و جامعه ی خویش نه با سخن بلکه با کرداری نمادین اعتراض می کند:

ببردند مه را به خلوت سرای                       چو شد بسته کابین آن دلگشای

چو در خلوت خاص شد گیو گرد                   بیامد بر ماه با دستبرد

همی خواست مانند گستاخ وار                      درآرد آن ماه را در کنار

زتندی برآشفت بانوی گرد                          نمود آن جهانجوی را دستبرد

بزد بر سر گوش او مشت سخت                   بدان سان که افتاد از روی تخت

دو دست و دو پایش به خم کمند                   ببست و به یک گوشه اش درفکند

 

اعتراض بانو گشسپ به شوهر در آن روزگار غوغایی به پا می کند و زنگ خطری برای مردان است که زنی بازوان شوی خویش را بسته است و او را به گوشه ای افکنده ،در مرام خوش نمی آید ،حتی اگر این دختر ،دختر جهان پهلوان باشد ،از آنجایی که زن است باید فرمانبردار شوی ،پدر و خلاصه جامعه ی مرد سالار باشد .

گودرز ،پدر گیو دست و پای خویش را گم کرده پیکی به سوی رستم می فرستد:

که بانو به بیداد بگشاد دست                      دو بازوی گیو دلاور ببست

 

تهمتن به نزدیک دختر خویش می آید ،بانو گشسپ  را می بیند که بر تختی نشسته است و گیو را نزد او نمی یابد.چشم و روی دختر را می بوسد.احوال شوی را از او می پرسد ،اما او افگنده سر خویش بر پشت پای. با رستم نیز سخن نمی گوید ،با نگاه خویش به او نیز می خروشد گویی با رستم نیز از در ناآشتی وارد شده است و در این هنگام :

یکی ناله بشنید رستم نهان                چنین گفت کای پهلوان جهان

منم در نهان خانه افگنده پست            به خم کمندم گره با دو دست

تهمتن شد و بازکردش زبند               شو از دخت خوار و زباب ارجمند

 

کسی به کردارهای نمادین و اعتراض آمیز بانو گشسپ ارجی نمی نهد.

چشم بر آنها بسته اند،گویی که هیچ گاه نمی خواهند اندیشه کنند که او از چه رویی دست به این کار زده است و چرا با پدر خویش سخن نمی گوید.پدر شروع به اندرزگویی می کند و از او می خواهد که با شوهر خویش بسازد،زیرا سرافرازیش از اوست:


دانلود با لینک مستقیم


بازتاب روان و ناخرسندی دختر