فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حکومت غزنویان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله حکومت غزنویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت غزنویان


دانلود مقاله حکومت غزنویان

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت غزنویان
فرمت فایل:word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 18

این مقاله درمورد حکومت غزنویان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت غزنویان می خوانید : 

لشکرکشی های سلطان محمود:
اولین واقعۀ مهم دورۀ امارت مسعود لشکرکشی اوست به ولایت مکران در سا ل۴۲۲٫ سلطان به یاری یکی از دو پسر والی متوفای آن سرزمین سپاهی به آنجا فرستاد و مکران را تا حدود سند تحت حمایت خود آورد.
سال بعد مسعود لشکری دیگر روانۀ کرمان نمود و با گماشتگان ابوکالیجار دیلمی امیر فارس به جنگ پرداخت لیکن سپاهیان او از وزیر ابوکالیجار شکست خوردند و منهزم به خراسان برگشتند.
لشکرکشی سوم مسعود به جانب ری و همدان و بلاد جبل بود در سالهای ۴۲۳ و ۴۲۴ برای دفع مدعیانی که پس از مراجعت او ازاین بلاد به خراسان به سرکشی پرداخته بودند.
درهمان سال فوت محمود و مراجعت مسعود به نیشابور، علاءالدوله کاکویه از خوزستان به اصفهان آمد و با سهولت این شهر و همدان و ری را تصرف کرد و به تعرض املاک فلک المعالی منوچهربن قابوس زیاری که تحت امر غزنویان می زیست، شروع نمود و خوار و رامین و دوماند را از عمال او گرفت.
فلک المعالی به سلطان مسعود توسل جست و مسعود از خراسان سپاهی به مدد منوچهر فرستاد. این سپاهیان به یاری علی بن عِمران از اصحاب فلک المعالی و از ممدوحین منوچهری دامغانی ری را از علاءالدوله پس گرفتند و علاءالدوله در جنگ زخم برداشت و به یکی از قلاع پانزده فرسخی همدان گریخت.
بعداز فرارعلاءالدوله، منوچهر در ری به نام سلطان مسعود خطبه خواند و مسعود هم یکی از رجال خود را که تاش فرّاش بود درتاریخ ۴۲۲ به حکومت ری و بلاد جبل مأمور کرد.
علاءالدوله بعداز التیام جراحت به مدد فرهادبن مردآویج از همدان به بروجرد تاخت و تاش فراش و علی بن عمران به عقب ایشان لشکر فرستادند واین دو سردار بعد از چند جنگ در سال ۴۲۳ بالاخره علاءالدوله را به اصفهان فراری کردند و همدان و بروجرد و شاپور خواست و کرج را از تصرف او خارج ساختند.
در سال ۴۲۴ مسعود خود ازغزنه به عزم اصلاح امور ری و بلاد جبال به خراسان آمد و چون به نیشابور رسید به او خبر دادند که عامل غزنویان در بلاد مفتوحۀ هند سر به عصیان برداشته. سلطان ناچار فسخ عزیمت کرد و مصمم رفتن به هند شد و از نیشابور خواجه ابوسهل حمدوی، وزیر سابق برادرش محمد را به نظارت در کارهای تاش فراش که از جور و ستم مردم را به جان آورده بود به ری فرستاد و عذر علاءالدوله را که طلب عفو می کرد،پذیرفت و او را به شرط تأدیۀ مالی سالیانه بر اصفهان باقی گذاشت.

ابوسهل حمدوی با نهایت عدل وتدبیر به اصلاح خرابی های ایام حکومت تاش پرداخت و بر اثر برانداختن بدعت هائی که سلف او برقرار کرده بود، موجب رفاه و رضای مردم را فراهم نمود و تاش تحت امر او قرار گرفت. تا سال ۴۲۵ بین ابوسهل و علاءالدوله ظاهرا صفائی وجود داشت اما چون علاءالدوله از ادای خراج سالیانه استنکاف ورزید و به مدد فرهاد بن مردآویج به بلاد لر بزرگ به پناه امیر ابوکالیجار گریخت. ابوسهل حمدوی اصفهان را گرفت و خزاین علاءالدوله را غارت نمود و نفایس آن را به غزنه فرستاد و از آن جمله بود کتب حکیم مشهور ابوعلی سینا که در این تاریخ در اصفهان می زیست و سمت وزارت علاءالدوله را داشت. علاءالدوله بار دیگر در سال ۴۲۷ با ابوسهل به جنگ پرداخت لیکن این دفعه هم نتیجه ای نگرفت و به طرف طارم منهزم شد.
دیگر از لشکرکشی های سلطان مسعود در طرف مغرب جنگ های اوست در گرگان و طبرستان با ابوکالیجار کوهی خال و قیم انوشیروان زیاری در سال ۴۲۶ که در این لشکرکشی از سپاهیان غزنوی به مردم گرگان و طبرستان صدمات بسیار رسید و مسعود بدون آن که بتواند نتیجۀ مهمی ازاین سفر بردارد به علت انقلابات خراسان از آنجا کوفته و ملول برگشت.
اما در سمت مشرق یعنی هندوستان مسعود یک بار در سال ۴۲۴ بر اثر عصیان احمد یَنالتَکین عامل پدر او بر هند به آن صوب لشکر برده و پس از مطیع ساختن احمد یکی از قلاع مهم آن کشور از گشوده و در ۴۲۵ بر اثر شنیدن خبر دست اندازی ترکمانان به خراسان برگشته است.
سال بعد در ۴۲۶ احمد ینالتکین بار دیگر عاصی شد و یک بار نیز لشکریان مسعود را شکست داد. مسعود یکی از سپهسالاران هندوی مطیع خود را به دفع او فرستاد او احمد را شکست داد و احمد در حال فرار در آب سند غرق شد و سرش را پیش مسعود فرستادند.
 
در سال ۴۲۸ و اوایل ۴۲۹ مسعود به تقلید پدر به غزو در هندوستان مشغول بود و در این سفر بزرگترین فتوحات او فتح قلعۀ هانسی است در جنوب شرقی پنجاب که به تاریخ ربیع الاول ۴۲۹ دست داده است. مسعود در نتیجۀ این غزوات مانند پدر با غنایم و افتخارات بسیار به غزنین برگشت ولی ایام این فتوحات آخرین دورۀ شوکت آن سلطان بود و چنانکه ذیلا بیاید اندکی بعد ترکمانان سلجوقی در نتیجۀ چند شکست یکسره شکوه او را درهم شکستند.
پادشاهان:
یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن سبکتکین. (۳۸۷تا ۴۲۱)
جلال الدوله ابواحمد محمد بن محمود.(۴۲۱هفت ماه)
شهاب الدوله ابوسعد مسعودبن محمود.(۴۲۱تا ۴۳۲)
شهاب الدوله ابوالفتح مودود بن مسعود.(۴۳۲تا۴۴۱)
بهاءالدوله ابوالحسنعلی بن مسعود و مسعود بن مودود.(۴۴۱ مجموعاً دو ماه)
عزالدوله ابومنصور عبدالرشید بن محمود بن سبکتکتین.(۴۴۱تا۴۴۴)
جمال الدوله ابوالفضلفر خزادبن مسعود بن محمود.(۴۴۱تا۴۵۱)
ظهیر الدوله ابوالمظفر ابراهیم برادر فرخزاد.(۴۴۱تا ۴۹۲)
علاء الدوله ابوسعید مسعود بن ابراهیم. (۴۹۲تا ۵۰۹)
سلطان الدوله ابوالفتح ارسلان شاه پسر مسعود سوم.(۵۰۹تا۵۱۱)
یمین الدوله ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود. (۵۱۱تا ۵۴۸)
تاج الدوله ابوشجاع خسروشاه بن بهرام شاه.(۵۴۸ تا ۵۵۵)
سراج الدوله ابوالملوک خسرو ملک بن خسروشاه.(اقبال آشتیانی ۱۳۸۹: ۲۷۶-۲۷۷)
۱- ابوالقاسم محمود بن سبکتکین
ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین که در اواخر ایام خود بلخ را به پایتختی اختیار کرده و در آنجا می زیست در شعبان ۳۸۷ موقعی که از این شهر به غزنه می رفت در راه فوت کرد و پسر بزرگترش سیف الدوله محمود دراین تاریخ در نیشابور به ادارۀ امور خراسان اشتغال داشت.
۲- سلطان محمدبن محمود
« سلطان محمود در مرض موت خود پسر خویش محمد را که در این تاریخ والی جوزجانان و بلخ بود به جانشینی معین کرد و پسر دیگر مسعود را به علت رنجشی که از او داشت از این حق محروم نمود. محمد پس از فوت پدراز بلخ به غزنه آمد و با لقب جلال الدوله بر جای پدر نشست.
محمد مردی ضعیف النفس و عشرت دوست و نسبت به امور ملکی بی اعتنا بود به همین جهت جمعی از سران سپاهی واکابر دولت پنهانی با مسعود که در این تاریخ در ری به نیشابور آمد و در آنجا جمعی از خواص محمودی و امرای لشکری مثل ابوالنَّجم اَیازبن اُویماق غلام مشهور سلطان محمود و علی دایه به مسعود پیوستند و او را به سلطنت تبریک گفتند و در همین تاریخ بود که از جانب قادر خلیفۀ عباسی نیز فرمان رسمی به نام مسعود رسید و مسعود با قوت قلب تمام به جانب غزنین رهسپار شد.
محمد جاجب بزرگ علی بِّن ایل اَرسَلان را که از منسوبین نزدیک سلطان محمود بود و به همین جهت او علی قریب یا علی خویشاوند می خواندند، باعم خود یوسف بن سبکتکین به سرداری لشکر اختیار نمود و درصدد جلوگیری از مسعود برآمد لیکن این دو سردار بزودی فهمیدند که مقاومت با مسعود و نبرد با او مثمر ثمری نیست،به همین جهت محمد را در ۱۳ شوال ۴۲۱ در حالی که به شرب و نوش مشغول بود گرفتند و کور کردند و در قلعه ای محبوس ساختند. سپس مسعود را بر لشکریان خود امیر و سلطان خواندند اما مسعود همین که به هرات رسید، ابتدا علی خویشاوند را گرفت و کُشت سپس عم خود یوسف را در حبس انداخت و بر بسیاری از سران سپاهی که با برادر از در غدر و مکر پیش آمده بودند بسختی و تخفیف معامله نمود.
وزارت محمد را در مدت هفت ماه امارتش خواجه ابوسهل احمدبن حسن حَمدَوی داشت واین خواجه از بزرگان منشیان و فضلا و ادب پروران زمان خود بود ه و ذکر او باردیگر به میان خواهد آمد.

۳- سلطان مسعودبن محمود
شهاب الدوله مسعود پس از ورود به غزنین و گرفتن مقام پدر امر داد که خواجه ابوالقاسم احمدبن حسن میمندی را که از تاریخ ۴۱۵ به امر سلطان محمود در هند محبوس بود به پایتخت آوردند و وزارت خود را در عهدۀ او گذاشت و این خواجه تا سال ۴۲۴ که تاریخ فوت اوست در این مقام برقرار بود.
از جمله کسانی که در جلوس مسعود به دست او گرفتار آمدند، خواجه ابو علی حسنک وزیر میکالی بود که این سلطان به علت سعیی که خواجۀ مزبور در رساندن محمد به سلطنت کرده بود او را به قرمطی بودن متهم ساخت و او را به دار آویخت.
۴- سلطان مودوبن مسعود(۴۳۲-۴۴۱)
در موقعی که مسعود در کنار شط سند به قتل رسید و محمد به دستیاری دشمنان مسعود به امارت برداشته شد، مودود در خراسان بود. از آنجا با خواجه احمد عبدالصمد به غزنین آمد و به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و پس از تهیۀ سپاهیانی به جنگ با محمد عم خود پرداخت و او را که تا تاریخ قتلش چهارماه دیگر امارت کرده بود( از ربیع الاخر تا شعبان ۴۳۲) گرفت و کشت و قاتلین پدر را نیز بسختی تنبه کرد و غزنین او را مصفا شد لیکن در قدم اول با قیام برادرش مجدود که از طرف پدر در هند حکومت داشت مصادف گردید. مودود لشکری به سرکوبی برادر فرستاد ولی قبل از تلاقی طرفین، مجدود شبانه مُرد و شر او به این وسیله دفع گردید و متصرفات غزنویان در هند اطاعت مودود را گردن نهادند.
در سال ۴۳۵ مودود به قصد گرفتن خراسان لشکری به آن حدود فرستاد اما ایشان از اَلب اَرسَلان پسرطغرل سلجوقی شکست یافتند و با هزیمت به غزنین برگشتند وچون مودود درهمین تاریخ گرفتار قیام سه نفر از راجه های هندو شد، ناچار به سمت هند متوجه گردید و راجه های عاصی را که بر لاهور تاخته بودند مغلوب ساخت و پس از گرفتن قلاعی چند و مطیع نمودن ایشان به غزنین برگشت.
 
در آخرعمر مودود به خیال پس گرفتن ممالک از دست رفتۀ پدری با چند نفر از ملوک اطراف مثل ابوکالیجار دیلمی و خاقان ترک بر ضد سلاجقه اتحاد کرد و قرار شد که متحدین از سه طرف بر سلجوقیان بتازند. لشکریان ابوکالیجار در کویر لوت دچار صدمات بسیارشدند و خود او نیز مریض گردید و به اصفهان برگشت. مودود نیز به محض حرکت از غزنین به قولنج مبتلا آمد و به پایتخت برگشت و کمی بعد یعنی در بیستم رجب ۴۴۱ مُرد. فقط ترکان در حدود خراسان و خوارزم چندی به غارت و تاخت تاز پرداختند و پس از شکست از سلاجقه به اوطان خود مراجعت نمودند.
۵ و ۶- علی بن مسعود و مسعود بن مودود
پس از مرگ مودود، امرا پسر صغیرش مسعود ثانی را امیر خواندند لیکن پس از پنج روز عم او ابوالحسن علی بن مسعود اول را که بهاءالدوله لقب داشت با او در امارت شریک کردند و قریب دو ماه کار سلطنت غزنوی به این شکل می گذشت تا آنکه عبدالرشید پسر دیگر سلطان یمین الدوله محمود که به دست مودود برادرزادۀ خود محبوس شده و پس از مرگ او نجات یافته بود از بست به غزنه تاخت و تاج و تخت را به تصرف خویش آورد.
۷- عبدالرشیدبن محمودبن سبکتکین
عبدالرشید با اینکه مردی فاضل و عاقل بود و شجاعت و جرأتی که لازمۀ سلطنت باشد نداشت و تحت نفوذ یکی از حاجبان برادرزاده اش مودود یعنی طغرل می زیست و چون استبداد طغرل در کارها بالا گرفت، عبدالرشید به خیال دور کردن او وی را به سیستان به جنگ سلاجقه فرستاد. طغرل در نتیجۀ نبردی که با گماشتۀ یبغو در سیستان و الب ارسلان درخراسان کرد و فی الجمله فتوحاتی که او را دست داد مغرور شد و به غزنه بازگشت و بر خداوند خود عبدالرشید عاصی شد و او را گرفت و با نه تن دیگر از شاهزادگان غزنوی کشت و خود به امارت نشست.
امارت این طغرل که او را طغرل کافر نعمت لقب داده اند، چهل روز بیش نکشید چه او نیز به نوبۀ خود به دست یکی دیگر از غلامان غزنوی به قتل رسید. امرا فرخزاد پسر سلطان مسعود اول را که در یکی از قلاع محبوس بود آورده به امارت نشاندند.
۸- فرخزادبن مسعودبن محمود
فرخزاد مدت هفت سال پادشاهی کرد. واقعۀ مهم سلطنت وی لشکرکشی اوست به خراسان و شکست دادن یکی از سرداران الب ارسلان و اسیرکردن او. جغری بیک داوود پدر الب ارسلان فرخزاد را شکست داد و او را به رها کردن سردار اسیر خویش مجبور نمود و فرخزاد با جغری بیک صلح کرد.

بخشی از فهرست مطالب مقاله حکومت غزنویان

مقدمه
آغاز حکومت:
نظام اداری:
وزارت در عهد غزنویان
دستگاه اداری و دستگاه نظامی غزنویان
ارتش سلسله غزنویان:
لشکرکشی های سلطان محمود:
۱- ابوالقاسم محمود بن سبکتکین
۲- سلطان محمدبن محمود
پادشاهان:
۳- سلطان مسعودبن محمود
۸- فرخزادبن مسعودبن محمود
۷- عبدالرشیدبن محمودبن سبکتکین
۵ و ۶- علی بن مسعود و مسعود بن مودود
۹- ظهیرالدوله ابراهیم برادر فرخزاد
۱۰- علاءالدوله مسعودبن ابراهیم
۱۲- یمین الدوله بهرام شاه بن مسعود
۱۱- ارسلان شاه پسر مسعود سوم
منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت غزنویان

دانلود مقاله کامل درباره دوره حکومت انقلابیون

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره دوره حکومت انقلابیون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره دوره حکومت انقلابیون


دانلود مقاله کامل درباره دوره حکومت انقلابیون

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25

 

دوره حکومت انقلابیون

پس از سقوط دولت بنی‌صدر ، آخرین پایگاه نیروهای ملی – مذهبی و سایر گروه‌های مخالف حرکت انقلاب اسلامی به رهبری امام و نیروهای حزب اللهی فرو ریخت و دوران جدید آغاز شد. رهبری انقلاب با سرعت عمل به موقع اوضاع را در کنترل خود در‌‌آورد . مردم با حضور فعالتر در صحنه از رهبری و نیروهای حزب اللهی و روحانیت حمایت کردند و در انتخابات ریاست جمهوری با اکثریت قاطع‌آرا ، محمدعلی رجایی را به ریاست جمهوری برگزیدند . رجایی ، محمدجوا باهنر را به نخست وزیری برگزید و به این ترتیب ، قوه‌ی مجریه نیز در اختیار نیروهای حزب‌اللهی قرار گرفت ، اما هنوز دو ماه از ریاست جمهوری رجایی و نخست وزیری باهنر نگذشته بود که در پی بمب‌گذاری سازمان موسوم به منافقین در ساختمان نخست وزیری رجایی و باهنر به شهادت رسیدند . عملیات تروریستی این سازمان با انفجار ساختمان نخست وزیری به پایان نرسید ، بلکه طی سال‌های 1360 و 61 در حدود دویست نفر از رهبران نیروهای حزب‌اللهی د رعملیات‌های دیگر به شهادت رسیدند که از جمله می‌توان از آیت‌الله دستغیب ، آیت‌الله مدنی ، آیت‌الله صدوقی ، آیت‌الله اشرفی اصفهانی و … یاد کرد .

در این دوره ، نیروهای مخالف حرکت انقلاب اسلامی به دو گروه تقسیم شدند ، گروهی از آنها مانند بنی‌صدر و رهبران سازمان موسوم به منافقین به خارج از کشور پناه بردند ، و نیروهای ملی – مذهبی در داخل منزوی شدند و از صحنه حرکت انقلاب کنار گذاشته شدند .

1 – موفقیت نیروهای حزب‌اللهی

پس از شهادت رجایی و باهنر ، مجدداً انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و در آن آیت‌الله خامنه‌ای به ریاست جمهوری برگزیده شد . آیت‌الله خامنه‌ای نیز میرحسین موسوی را به نخست وزیری انتخاب کرد و دوران موفقیت‌آمیز نیروهای حزب‌للهی شروع شد . پس از عزل بنی‌صدر ، ارتش ، سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی تحت فرماندهی کل قوا با یکپارچگی کامل دشمن متجاوز را مورد تهاجم بی‌امان خود قرار دادند و اولین پیروزی‌های بزرگ نظامی را در عملیات‌‌های ثامن الائمه ، فتح المبین و بیت المقدس به دست آورند ، که طی آنها ، بخش‌های وسیعی از سرزمین ایران ، از جمله شهرهای آبادان و خرمشهر از وجود دشمن متجاوز پاک گردید . پیروزی‌های ارتش اسلام در جنگ تحمیلی با عملیات‌های بعدی تکمیل شد و عراق را در موضع ضعف قرار داد . در این پیروزی‌های باید از ایثار و از خودگذشتگی میلیون‌ها نیروی بسیجی و مردمی یاد کرد که بدون هیچ نوع انتظاری با جان خود به دفاع از خاک و دین و عزت و شرف ملت ایران پرداختند و نام ایران و ایرانی را در تاریخ سرافزار ساختند .

نیروهای حزب‌اللهی علاوه بر کسب پیروزی‌‌های نظامی ، در صحنه‌های داخلی نیز به موفقیت‌های مهمی دست یافتند . موفقیت جهاد سازندگی در محرومیت‌زدایی از روستاها و مناطق محروم – به طوری که طی دو الی سه سال هفتاد درصد روستاهای محروم ایران از نعمت آب و برق و راه‌های ارتباطی مناسب برخورداد شدند – موفقیت نیروهای حزب‌اللهی در خنثی‌سازی توطئه‌های طیف گسترده ضد انقلابیون در داخل و خارج  کشور ، کشف و خنثی‌سازی  کودتاهای متعدد از قبیل کودتای قطب‌زاده ، کشف توطئه‌ی سازمان‌های مخفی و نفوذی وابسته به بیگانه از قبیل حزب توده و متلاشی کردن آن ، مقاومت در مقابل تحریم‌های سیاسی – اقتصادی آمریکا از جمله موفقیت‌های دیگر نیروهای حزب‌اللهی در این دوره محسوب می‌شوند .

2 – ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی

در خردادماه 1368 امام خمینی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی دار فانی را وداع گفت . بلافاصله بعد از وفات امام خمینی ، مجلس خبرگان آیت‌الله خامنه‌ای را به رهبری انقلاب برگزید . بعد از انتخاب رهبر ، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد . دولت هاشمی رفسنجانی با تدوین برنامه اول توسعه اقتصادی – اجتماعی کشور حرکت جدیدی را در انقلاب اسالمی آغاز کرد . محور اصلی برنامه دولت وی ‌«سازندگی اقتصادی» بود . طی دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دو برنامه اول و دوم تهیه و به اجزا گذاشته شد . توسعه اقتصادی د رهر دو برنامه دارای اولویت بود . دلیل چندی اولویتی نیز ضرورت بازسازی ، سازندگی و اصلاح ساختار اقتصادی کشور بعد از هشت سال جنگ بود ، چون در دوران جنگ دولتی میرحسین موسوی تمام تلاش خود را صرف دفاع و اداره امور جنگ و حفظ عدالت اقتصادی در دوران بحران اقتصادی جنگ کرده بود . او با اجرای سیاست اقتصادی هدایت شده و کنترل دولتی ، سامان اقتصادی را حفط کرد ، اما بعد از جنگ ، مردم انتظار داشتند شرایط اقتصادی جامعه بهبود یابد ، سطح زندگی رفاهی افزایش یابد ، خرابی‌های جنگ بازسازی شود ، کارخانجات و بخش‌های تولیدی راه اندازی شوند و رونق اقتصادی آغاز شود .

اجرای پروژه‌های زیربنایی مانند سدسازی ، احداث و بازسازی راه‌آهن و راه‌های شوسه ،‌ راه اندازی کارخانجات نیمه تمام و یا از کار افتاده ،‌افزایش کارایی اقتصادی منابع و معادن ،‌ کاهش کنترل دولتی و افزایش مشارکت بخش خصوصی در امور اقتصادی ،‌ شهرسازی و بازسازی شهرها از جمله شهر تهران ، توجه به بخش کشاورزی و جهت‌دهی آن به سوی صنعت صادرات ، افزایش توان نظامی ایران در جهت تولید سلاح‌های استراتژیک ،‌ از جمله محورهای فعالیت اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی بود . در زمینه سیاست خارجی نیز دولت هاشمی رفسنجانی سعی کرد مخاصمه ایران با سایر کشورهای منطقه‌ای و جهانی را کاهش دهد . وی محور فعالیت سیاست خارجی دولت خود را براساس توجه به کشورهای تازه استقلال‌یافته جنوب شوروی سابق تنظیم کرد .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره دوره حکومت انقلابیون

پاورپوینت آریایی ها و تشکیل حکومت های قدرتمند درایران

اختصاصی از فی ژوو پاورپوینت آریایی ها و تشکیل حکومت های قدرتمند درایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آریایی ها و تشکیل حکومت های قدرتمند درایران


پاورپوینت آریایی ها و تشکیل حکومت های قدرتمند درایران

هزاران سال پیش در بخش های مختلف ایران، اقوام مختلفی زندگی می کردند و تمدن هایی در نواحی مختلف به وجود آمده بود. برخی مورخان معتقدند که حدود چهار هزار سال پیش، مردمانی کوچ نشین که خود را «آریایی »  

می نامیدند از مناطق شمال دریای خزر به تدریج به سرزمین ایران مهاجرت کردند.

آریایی ها دولت های بزرگی در ایران تشکیل دادند و صد ها

سال در ایران حکومت کردند. به نقشه توجه کنید. سه قوم بزرگ

آریایی، مادها، پارتها و پارسها بودند.

هر کدام از این سه قوم بزرگ در کدام بخش ایران سکونت گزیده بودند؟

پس از مهاجرت آریایی ها به ایران به ترتیب سلسله های بزرگ در ایران، حکومت کردند.

این فایل در قالب پاورپوینت و قابل ویرایش در 12 اسلاید می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آریایی ها و تشکیل حکومت های قدرتمند درایران

دانلود مقاله کامل درباره حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)


دانلود مقاله کامل درباره حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24

 

مقدمه

با آفرینش زن برگ زرّینى به برگهاى زرّین عالم وجود افزوده شد. چرا که زن مظهر جمال و جلال خداوند بود که باید شناخته مى شد. این نور الهى از آغاز آفرینش تاکنون دورانهاى تلخ و شیرینى سپرى کرده است. گاه همراه با حرکت انبیاى الهى دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند آسیه همسر فرعون که در هیچ حال دست از دین خدا و پیامبر زمانش(حضرت موسی) برنداشت ودر این راه به بدترین شکنجه ها گرفتار شد .

زنان اولین کسانى اند که افتخار آموزگارى بشر را به عهده گرفته اند و دامانشان کانون شکل گیرى تمام فضیلت ها است. زیرا با عطوفت و صبر در برابر تربیت فرزند بهترین و سازنده ترین نقش تربیتى را بر عهده دارند در قرآن کریم در موارد بسیارى از این گوهر تابناک یاد شده است. سوره اى در قرآن به نام زنان (نساء) و سوره اى به نام یک زن (مریم) است. در برخى از سوره هاى دیگر نیز ماجراهاى زنان مؤمن و فداکار ذکر شده .

امروز شما بانوان همانند بسیارى از مردم به آینده مى اندیشید؛ به یک انقلاب جهانى و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرتهاى بزرگ غلبه پیدا مى کند! آیا برنامه هاى او چیست؟ چه کسانى با او همکارى مى کنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایام ظهور امام زمان (عج) را مورد بررسى قرار مى دهیم :

رفتار غیرانسانى مردم جاهلیت پیش از اسلام با زنان و دختران چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد.در آن روزگار زن یک کالاى بى ارزش شناخته و در بازار برده فروشان عرضه مى شد. دختران به بدترین شیوه زنده به گور مى شدند ، از خود هیچ اراده و اختیارى، حتى حق زندگى شرافتمندانه، نداشتند. در چنین عصرى پیامبر رحمت به دستور پروردگار بارقه امید و چراغ زندگى در دلهاى مأیوس آن ستمدیدگان روشن ساخت و پیوسته با گفتار و رفتار خود در زدودن افکار جاهلیت و بازگرداندن شخصیت به زنان سعى وافر نمود. بخشى از این تلاش هاى خالصانه زنان در دوران پیامبر (ص) و على (ع) را مى توان در زندگى خدیجه کبرى (س) یافت. او اولین زن مسلمان بود که ثروت انبوه خود را در راه اسلام مصرف کرد. نیز دخت پیامبر (ص) بانوى عالم هستى، بهترین نقش را در حفظ اسلام ایفا کرد و سرانجام در راه دفاع از ولایت و امامت شهید گشت . افزون بر این، در صدر اسلام عده زیادى از زنان به همراه پیامبر در صحنه نبرد شرکت مى کردند و به مداوای مجروحان و سرپرستى بیماران می پرداختند که به عنوان مثال می توان به ام عطیه ، ام ابیه ، ام ایمن اشاره کرد.

حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد (عج) چه مى کنند؟ چه کسانى هستند؟ چند نفرند؟ از کجا مى آیند و چه مسؤولیتى بر عهده دارند؟ بر اساس برخى از روایات، حضور  و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، سه گونه است:

الف: حضور پنجاه زن در بین یاران امام (عج) :

 اولین گروه از زنـانى کـه به محضر امام زمان (عج) مى شتابند آنهایند که در آن ایّام مى زیسته اند و همانند دیگر یاران امام (عج) به هنگام ظهور در حرم امن الهى به خدمت امام (عج) مى رسند. جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر (ع) در بیان برخى نشانه هاى ظهور نقل کرده که: «به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معناى آیه شریفه: « هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر مى کند. زیرا او بر هر کارى توانا است». نکته شگفت در این روایت این است که مى فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا امام (ع) مى فرماید: «فیهم». یعنى در این عده پنجاه زن مى باشد. اگر مقصود همراهىِ خارج از این عده بود امام مى فرمود: «معهم»، نه اینکه بفرماید «فیهم». زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه یاران و فرماندهان عالى رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالایى هستند که برخى با ابر جا به جا مى شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنا بر این اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند رتبه و موقعیت ویژه قائل شده و اگر در زمره یاران دیگر حضرت هستند از امتیاز کمترى برخوردارند .

ب: زنان آسمانى : دسته دوم چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى عصر (عج) در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسى (ع) به زمین مى آیند. ابوهریره از پیامبر (ص) روایت کرده که: «عیسى بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.

ج: رجعت زنان: سومین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور بقیة الله رحلت کرده اند. به ایشان گفته مى شود امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد. رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست و هر بانویى خود را با خواسته ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد (عج) تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد ، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى کند. به فرموده امام صادق (عج) : هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...

خلاصه:

زنان که نیمی از پیکر اجتماع را تشکیل میدهند، در هر دورهای وظایف خاصی را بر عهده داشتهاند. در این میان این نکته به ذهن میآید که چرا در دوران ولایت امیرالمؤمنین(ع) از مردان بیشتر سخن گفته میشود و هیچ گفتهای در مورد حضور زنان مطرح نمیگردد. این در حالی است که بیشترین و متنوعترین حضور زنان را در عصر ولایت داشتیم. نقش زنان

شیعی در عصر امیرالمؤمنین(ع) را به سه دسته مهم میتوان تقسیم کرد:

منظومهء سبز ولایت و امامت!

تاریخ حق و عدالت شیعهء آل محمد(ص)؛ در فرهنگی از شهادت و شکوفایی، مشحون از فلسفه ها و حماسه هاست؛ فلسفه ها و حماسه هایی که در گوناگونی زمانپذیر و فراگیر فهم و فضیلت، از اندیشه های آسمانی امامان دین برخاسته و در نیابت از نبوت آسمانی رسول الله(ص) همچون گل و گلاب؛ هر امامی در هرزمانی، برابر با مقتضای حال و احوال امت و ملت اسلام، موضع منطقی و مقتضی اتخاذ کرده و با جهاد و اجتهاد پویا و پیشتاز، راه رستگاری و پرهیزگاری را برای جامعه و جهان رقم زده، حلقهء نگین خاتمیت محمد(ص) را منظومهء سبز ولایت و وصایت گشته، در آسمان بلند عشق و علم، به امامت و سیادت ایستاده اند!
امام علی ابن ابیطالب(ع)؛ که 10سال پیش از بعثت در مکه به دنیا آمد، در بیست و سه سال جهاد و جانبازی خالصانهء دعوت در راه خداو رسول الله، اسطورهء قهرمانی و شکست ناپذیری زمانه و روزگار شد؛ در سی سال زندگی بعد از پیامبر(ص)، در جبههء مبارزه با منیت و انانیت نفس اماره، چه در دورهء غربت و خانه نشینی و چه در دورهء خلافت و زمامداری، الگوی برین و برترین تاریخ گشت و جهاد اکبر با هواها و هوسهای نام و مقام را پیروز و دینفروز، به پایان رساند؛ تا در سال چهلم هجری، به سن 63 سالگی در کوفه با پیشانی پرخون و گلگون، از سجادهء نماز در محراب عشق و عرفان حق، به خدا پیوست و عطرعظمت و ضرورت نماز و نیاز با خدا را، ابد تا ابد بر بستر تاریخ به جریان و جولان گذاشت!

امام حسن ابن علی(ع)؛ سال سوم هجری در مدینه متولد شد و در دوران خطیر و نفسگیری که شمشیرهای شکستهء شرک در چهرهء دین، بی نیام شده و میراث اعظم پیامبر دین و خلفای راشدینش را به تهاجم گرفته بودند و با رویارویی دو دریای امت از شام و عراق، اسلام در شطی از شمشیرهای شعله ور، غرق شده و پیکرهء پیروز وحدت مسلمین پاره پاره بر نیزه های جنگ و نیرنگ بالا می رفت و برباد می شد، ندای صلح سرداد و با پشت پازدن بر تخت و تاج نام و مقام، از ریختن خون مسلم به دست مسلم، جلوگیری نمود و با تکیه بر درایت و کیاست معنوی امامت، خواب های طلایی و طولانی شرک و کفر را نقش برآب کرد و اسلام و مسملمانان را از نطع خون و خطر، نجات داد و بعد از 10 سال امامت در سال پنجاهم هجری به عمر 47 سالگی، در کبودایی از زهرجفا جان داد و در بقیع غربت و غم غروب کرد.

امام حسین ابن علی(ع)؛ مولود شریف سوم شعبان سال چهارم هجری، وقتی احساس کرد که تازه نهال شکسته و افسردهء دین در توفان انحراف و استبداد، آب خون می خواهد و برای بیدارکردن امت بی تفاوت اسلام از خواب گران بیخودی و خارج کردن خلافت اسلام از چنگ میگساران منحرف اموی، جز ریختن خون و دادن جانش، هیچ راه دیگری نیست، پس از ده سال امامت، با حماسهء کربلا و عاشورایش در سن 57 سالگی، در نیمه روز تشنه و تفیتدهء تف، نمایش شکوهمندی از جانبازی و خونفشانی را در سال شصت و یکم هجری به راه انداخت و زمین را زیرپای ظلم و ستم لرزاند و رشته های دیرینهء آل سفیان را پنبه و پاره پاره کرد؛ هرگوشه و زاویه ای از جهان اسلام که خبر شهادت فرزند پیغمبر و جگرگوشهء فاطمهء زهرا(س) و علی مر تضی(ع) را شنیدند، تا اعماق از ریشه تکان خوردند و از خود پرسیدند چه فاجعه یی، دین پیغمبر را فراگرفته که حسین فرزند پیغمبر(ص)، اینگونه به قیام و قیامت برخاسته و با شهادت خود و جوانانش و با اسارت زنان و دخترانش، غربت دین و غباوت مسلمین را فریاد کرده و همگان را به یاری فراخوانده و خود در خون شناور شده است!؟
امام علی ابن الحسین، سید سجاد، زین العابدین(ع)؛ در سال38 هجری در مدینه به دنیا آمد و در شرایطی که از شمشیرهای بنی امیه خون می چکید و سپاه شام سرزمین اسلام را وجب به وجب نیزه و تازیانه فرش کرده بود و گزمه ها و دشنه ها هرکوی و برزنی را زیر نظر داشتند و از بیم خونخواهان حسین(ع)، هر جمعیتی بیش از پنج نفر را سرکوب و پراکنده می کردند و سپاه سرکش یزید، درین راستا مسجدالنبی(ص) را طویلهء اسپهای شان ساخته، سه روز، زنان و دختران مردم را برای خود حلال اعلام نموده، حرمت حرم دین را زیر پاکرده بودند، و مردم را مجال نفس کشیدن نمی دادند؛ با رویکرد از مبارزهء رویارو با شمشیر، به نهادینه سازی عرفان دینی و عشق معنوی در دلها و جانهای امت اسلامی، پرداخت و با تفسیر رویدادهای زمان و پی ریزی مفاهیم بنیادی دین در هیئت دعا، ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی را جرعه جرعه به خورد جامعه و مردم داد و در سی وپنج سال امامت خود، دلها و اندیشه هارا با معرفت دینی و حریت محمدی، آشنا نمود و نسبت به زشتی ها و پلشتی های ظلم و ستم اموی، بیدار و هوشیار کرد؛ و بالاخره خود با دنیایی از اشک و الم بعد از 35 سال امامت، در سال 95 هجری به عمر 57 سالگی توسط ولید ابن عبدالملک اموی، به شهادت رسید و در مدینه مدفون شد!
امام محمد باقر(ع)؛ با تولد در سال 57 هجری در مدینه، و 19 سال امامت خود، در گیرو دار غرور و تکبر آل امیه و مروان از یکسو، و عصیان و طغیان عباسیان از سوی دیگر؛ که سایهء ساطور و سانسور، اندکی از سرشان برداشته شده و دو رقیب نیرومند، در صف آرایی و سیافی خود سرگرم بودند و از فرزندان پیامبر(ص) احساس فراغت و امنیت داشتند، طرح مبارزهء بزرگ فکری و فرهنگی را ریخت و با تاسیس مراکز درس و بحث مفاهیم اسلامی و افتتاح باب علوم فقهی و کلامی در مدینه و مکهء آن روز، طی دو دههء فرصت و فراغت از عمر شریف خویش، پایه های فکری و ایدئولوژیکی مکتب اسلام را گذاشت و با تاسیس مکتب تفسیر قرآن و حدیث جدش پیغمبر(ص)، راه بحث و فحص چارچوب تفصیلی عقاید و احکام دینی را مشخص نمود؛ و هرچند ابراهیم ابن ولید اموی تحملش نتوانست و در سال114 هجری به شهادت رساند؛ اما در 57 سال عمر شریفش، افق های وسیعی از اجتهاد و استنباط، فراروی مسلمانان بازکرد و با پویای و شکوفایی، "شکافندهء علوم" لقب گرفت!

امام جعفر صادق(ع)؛ در سال 83 هجری در مدینهء پیغمبر دیده به دنیا گشود و بر بستری از ایمان و اندیشه، زمانی امامت آل محمد(ص) را عهده دار شد که به اثر تلاشهای علمی و فکری پدرش امام محمد باقر(ع)، حلقه های گسترده یی از درس و بحث در میان امت، جا و پا گرفته و آوازهء رشد و شکوفایی علم و کلام عرب، خارج از مرزهای اسلام حتی یهود و نصاری را نیز به سوی خود کشانده تشنه و شیفتهء اندیشه و آرای تازه و نوشکفتهء اسلام محمد(ص) نموده بود؛ امام صادق(ع)، بعنوان میراثدار علم امامت آل محمد (ص)، به انکشاف مدارس علمی و ارتقای مباحث فقهی و کلامی پرداخت و گذشته از تفسیر قرآن و حدیث، و وضع و شرح احکام و گسترش دایرهء افکار از علوم دینی و فقهی به مباحث فلسفی و کلامی، روزنه های تازه یی، به روی علوم عقلی و تجربی نیز گشود و با تربیت شاگردان برجسته یی چون جابرابن حیان، هشام ابن حکم و...، تحول بزرگی در عرصهء علوم عقلی و تجربی آدمیان به وجود آورد و در نتیجه صدها دانشجوی تشنه و شیفته را برپای جلسات تعلیم و تلمیذ خود کشاند و به جای تکفیر و تفسیق، باب مباحثه و منطق را باز گذاشت و با شرح صدر و وسعت نظر، شخصاً به هرگونه اشکالات و شبهات داخلی و خارجی، پاسخ مستدل و مقنع داد و طی 34 سال امامت خود، اسلام را وارد مرحلهء تازه یی از خرد و عقلانیت نمود؛ و بالاخره درسال 148هجری پس از آنکه از وارد شدن در آلایش دستگاه قضاوت و خلافت عباسیان خودداری کرد، توسط منصور عباسی به شهادت رسید و به عمر 65 سالگی، در مدفن بقیع، آرام گرفت!

امام موسی کاظم(ع)؛ باولادت در سال 128 هجری، پس از آن به امامت رسید که شهرت علمی و آوازهء فکری و فقهی پدر گرامی اش امام صادق(ع)، جهانی شده بود، امام کاظم(ع)، در سایهء شمشیر عباسیان نوظهوری که به وراثت دروغین از محمد و آل محمد(ص) بر بنی امیه غلبه کرده و به مقام خلافت رسیده بودند، شرایط سخت و دشواری را رو به رو شد؛ یا باید وارد دستگاه فاسدعباسیان میشد و معنویت امامت و خلافت محمد (ص) را در لوث شهوت و مادیت آنها می آلود و از شر آنان در امان می ماند؛ یا راه پدرش امام صادق را با آن روشنی و نورافگنی علمی و فکری، می پیمود و هر خطری را می پذیرفت؛ در تخییر میان این دو دشواری، امام بالاخره راه دشوار دوری از دستگاه خلافت را برگزید و سرانجام با تحمل هفت سال زندان، توسط هارون عباسی در سال 183 هجری بعد از 35 سال امامت به شهادت رسید؛ اما هرگز انحراف عباسیان را با حضور خویش در خلافت پرزرق و برق آنان، صحه نگذاشت!
امام علی ابن موسی الرضا(ع)؛ به سال 148 در مدینه متولد شد و زمانی متصدی مقام امامت گشت که شمشیر عباسیان از هرسو امت اسلام را پیچیده و سانسور و اختناق، مراودات و ارتباطات دوستان و پیروانش را در اقصی نقاط جهان، محدود و محصور کرده بود. این ستم ها و سانسورها در آمیزه یی از فساد و انحراف، نفرت از عباسیان را در میان توده ها افزایش داده و ادامهء خلافت شان را با وجود امامان آل محمد(ص)، ناممکن کرده بود؛ بدین جهت، عباسیان بعنوان آخرین چاره، به همسویی امام علی الرضا با خود اندیشیدند و کوشیدند با وارد کردن ایشان در دستگاه خلافت خود، مقام منزه معنوی و ملکوتی امامت شیعه را مخدوش کنند و از خطر محبوبیت شان در افکار عامه، ایمن بمانند؛ بدین خاطر ولایت عهدی خویش را به امام رضا(ع)، تحمیل کردند و وی را ظاهراً آزاد و در حقیقت، تحت الحفظ از عربستان به خراسان آوردند؛ اما، امام در مسیر راه تا رسیدن به در بار آل عباس در خراسان، به هر قریه و قبیله یی از امت که پا گذاشت، اصول فکری و خط مشی مستقل معنوی خویش را درجدایی از دستگاه انحرافی عباسی، اعلام داشت و در خراسان هم، مدتی که در دربار زیست، در فرامین و تصامیم امارتی و خلافتی، دخالت نکرد و در نتیجه میزان مراجعات مردم و افزایش معنویت و محبوبیت ایشان افزوده گشت تا بالاخره بعد از 20 سال امامت، در سال 203 هجری برای مامون عباسی، تحمل ناپذیر شد و به سن 55 سالگی در سرزمین طوس، مسموم و مقتول گشت.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)