فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اهمیت بهداشت در جلوگیری از ایدز

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اهمیت بهداشت در جلوگیری از ایدز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تعریف ویروس ایدز
عامل ایجاد کننده ایدز ویروسی از خانواده رتروویروسها است و در نوع 1 و 2 دارد که نوع 1 آن شایع‌تر است و نوع 2 آن تنها در غرب آفریقا دیده‌ می‌شود. بنابراین وقتی که از اچ‌آی‌وی صحبت می‌شود منظور نوع 1 آن است.
همان گونه که می‌دانید ویروسها در خارج از بدن زنده نیستند و تنها درون سلول زنده قادر به حیات و تکثر هستند.
اچ‌آی‌وی ویژه انسان است و درون نوع خاصی از گویچه‌های سفید بدن به نام سلولهای CD4+ که در ایمنی بدن نقش اساسی دارند، رشد و زندگی می‌کند. همه ویروسها دارای رشته‌های ژنتیکی DNA یا RNA هستند. ویروس ایدز جزو ویروسهای RNAدار است.
اچ‌آی‌وی از راه خون، غشاهای مخاطی بدن مانند غشاهای دستگاه تناسلی، چشم، دهان و دستگاه گوارش و جاهایی از پوست که زخمی شده است وارد بدن می‌شود (اچ‌آی‌وی نمی‌تواند از پوست سالم بگذرد). پس از چسبیدن به دیواره لنفوسیت، خودش را وارد سلول می‌کند، از روی RNA خود DNA می‌سازد و سپس این DNA را وارد هسته می‌کند. این DNA ممکن است سالها به صورت غیر فعال در هسته باقی بماند که در این دوره فرد. بی‌علامت است. هنگامی که DNA ویروس فعال شود سلول را وارد می‌کند تعداد بسیار زیادی ویروس بسازد. این کار تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که سلول CD4+ پاره شود و ویروسها آزاد شوند. ویروسهای آزاد شده دوباره به دیگر سلولهای CD4+ می‌چسبند و آنها را آلوده و سرانجام نابود می‌کنند. این کار آن قدر ادامه پیدا می‌کند تا سلولهای CD4+ بدن به‌اندازه‌ای کم شوند که دستگاه ایمنی بدن دیگر حتی نتواند در برابر ضعیف ترین عوامل بیماریزا از بدن محافظت کند.
نکته‌ای که حتما باید بدان توجه داشت این است که اگر ویروس ایدز وارد بدن شود، همیشه در خون افراد آلوده باقی می‌ماند. وقتی که اج آی وی وارد بدن کسی شد، اصطلاحا به این فرد «اچ‌آی‌وی مثبت» می‌گویند که با ایدز فرق دارد. ایدز زمانی پدیدار می‌گردد که تعداد سلولهای CD4+ بسیار کم شود (برای مثال به کمتر از 200 عدد در هر میلی متر مکعب برسد) و فرد به عوارض بیماری مانند عفونتهای فرصت طلب و یا سرطانهای خاص ناشی از این بیماری مبتلا گردد که در اصطلاح می‌گویند فرد «علامت دار» شده است. بنابراین هر فرد دچار ایدز، اچ‌آی‌وی مثبت است، اما هر فرد اچ‌آی‌وی مثبتی ممکن است هنوز به مرحله بیماری ایدز نرسیده باشد.

 

تاریخچة ایدز
درباره این که ایدز از کجا سرچشمه گرفته و اولین بار چه زمانی انسان را گرفتار کرده، اطلاعات دقیق و قاطعی در دست نیست. طبق بهترین برآوردها این بیماری نخست در حدود سال 1930 میلادی (75 سال پیش) جایی در غرب آفریقا میان انسانها رواج پیدا کرده است. در میمونهای ساکن جنگلهای این منطقه ویروسی وجود دارد که با ویروس ایدز در انسان شباهتهای بسیاری دارد. بنابراین برخی معتقدند این ویروس ابتدا از میمونها به انسان منتقل شده و به سبب جهشی که پیدا کرده است توانسته چنین بیماری مهلکی را پدید آورد (مردم برخی از این قبایل آفریقایی گوشت وخون میمونها را می‌خورند و حتی خون میمون را به بدن خودشان تزریق می‌کنند). البته انتقال از حیوان به انسان در آفریقا تنها یک فرضیه است و درستی آن هنوز به اثبات نرسیده است. مدتی نیز گمان می‌رفت استفاده از بافتهای بدن میمونها برای تهیه برخی واکسنها در کشورهای آفریقایی باعث انتقال این ویروس به انسان شده است اما این فرضیه نیز چندی پیش رد شد.
در سال 1981 میلادی (1360 هجری شمسی) نوعی سرطان پوستی بسیار نادر به نام «سار کوم کاپوسی» در چندین مرد همجنس گرای آمریکایی گزارش شد. گزارشهای بعدی از بروز نوعی سینه پهلوی بسیار نادرتر در مردان همجنس‌گرا حکایت می‌کرد. از آنجا که دانشمندان تا آن زمان این نوع سرطان و این نوع سینه پهلو را تا این‌اندازه زیاد ندیده بودند، توجهشان جلب شد. آزمایشها نشان می‌دادند که دستگاه ایمنی بدن این افراد کاملأ از کار افتاده است. کسی نمی‌دانست این افراد را باید چطور درمان کند. از آنجا که تصور می‌شد این بیماری فقط مخصوص مردان همجنس گراست، نام آنرا «اختلال ایمنی مرتبط با همجنس گرایی» گذاشتند.
پس از مدتی چند مرد معتاد تزریقی مبتلا هم شناسایی شدند که همجنس‌گرا نبودند. پس از مدتی زنان، کودکان و افراد بیماری که به دلیلی به آنها خون تزریق شده بود نیز با نشانه‌های این بیماری شناسایی شدند. هر چند این بیماری در زنان همجنس گرا هم گزارش می‌شد، اما به نظر می‌رسید که بیماری منحصر به همجنس گرایان نیست و باید نام بیماری عوض شود. بنابراین دانشمندان نام آن را «ایدز» AIDS گذاشتند که در انگلیسی از حروف اول چهار کلمه درست شده و به معنای «بیماری نقص ایمنی اکتسابی» است. نقص ایمنی به این مسئله اشاره دارد که دستگاه ایمنی بدن در این بیماری خوب کار نمی‌کند و اکتسابی نیز به این معنی است که این بیماری ژنتیکی یا مادرزادی نیست و فرد آن را از دیگران می‌گیرد (کسب می‌کند).
به نظر می‌رسید این بیماری از طریق خون و ترشحات بدن منتقل می‌شود، بنابراین در مراکز انتقال خون از افراد مشکوک مانند مردان همجنس‌گرا و معتادان تزریقی خون گرفته نمی‌شد. اما هنوز آزمایشی وجود نداشت که از طریق آن بشود فهمید که فردی آلوده به این بیماری است یا نه. دو سال طول کشید تا دانشمندان در انستیتو پاستور پاریس توانستند ویروسی را کشف کنند که با این بیماری مرتبط بود. در سال 1984 (1363) آمریکایی‌ها هم ویروسی را در خون مبتلایان به ایدز پیدا کردند. البته دو سال دیگر هم گذشت تا این دانشمندان فهمیدند که هر دو یک ویروس را کشف کرده‌اند و اسم آنرا اچ‌آی‌وی HIV یا «ویروس نقص ایمنی انسانی» گذاشتند که متعلق به خانواده‌ای از ویروسها به نام رترویروسهاست.
در ابتدای کار عقیده‌های نادرستی در مورد ایدز وجود داشت. مثلآ پس 13 ساله مبتلا به ایدزی را از مدرسه اخراج کردند چون نمی‌دانستند که داشتن ارتباط معمولی با مبتلایان به ایدز، به شرط آنکه تماسی با خون و ترشحات بدن آنها پیدا نشود، هیچ خطری ندارد. وزیر بهداشت آن زمان آمریکا پیش‌بینی کرد ظرف 6 ماه برای این بیماری آزمایشی ابداع شود و ظرف دو سال هم برای آن واکسنی تهیه گردد. این در حالی است که امروزه پس از گذشت نزدیک به 20 سال از آن زمان و علی رغم تمامی تلاشهای شبانه روزی دانشمندان در سراسر جهان هنوز واکسن مؤثری برای ایدز پیدا نشده است.
ایدز همچنان به گسترش خود ادامه داد و در اروپا نیز همه گیر شد. عده ای معتقدند ایدز از آفریقا و عده ای دیگر برآنند که از آمریکا به اروپا منتقل شده است. سپس ایدز از اروپا به آسیا و از جمله کشور ما انتقال یافت. تا سال 1985، 51 کشور به ایدز آلوده شده بودند.
در سال 1987 نخستین داروی ضد ویروس ایدز به نام زیدوودین وارد بازار شد. اثر این دارو در ابتدا معجزه آسا بود و جلوی پیشرفت بیماری را می‌گرفت، اما ظرف یک سال بیماران نسبت به این دارو کاملآ مقاومت نشان می‌دادند. مشخص شد که زیدوودین علاج این بیماری نیست. تلاشهای زیادی صورت گرفت تا علیه ویروس در مراحل مختلف چرخه زندگی و تکثیرش داروهایی ساخته شود. در سال 1955 مشخص شد که درمان با دو نوع داروی مختلف تاثیر بیشتر درمان سه دارویی هم به اثبات رسید. با وارد شدن این درمانها به بازار، برای اولین بار تعداد مرگهای ناشی از ایدز در کشورهای غربی کاهش یافت.
با این حال این داروها نمی‌توانند بیماری را علاج کنند و تنها می‌توانند پیشرفت آنرا کند سازند تا فرد مبتلا کمی بیشتر عمر کند. همچنین این داروها علاوه بر گران بودن اثرات ناخواسته و عوارض جانبی زیادی هم دارند که مصرف آنها را برای همگان دشوار می‌سازد.
اکنون دانشمندان سراسر جهان در حال همچنان در حال ادامه تحقیقات خود برای تولید داروهای بهتر و واکسنهای مؤثر برای درمان ایدز هستند تا شاید بتوانند راه حلی برای این مسئله بغرنج بشری بیابند.

 

اهمیت آموزش بهداشت در پیشگیری از ایدز
ایدز در سالیان اخیر به یکی از مشکلات عمده سلامت در جهان تبدیل شده است. اما پرسشی که شاید بیاید این است که چرا از میان این همه بیماری، ایدز تا این‌اندازه مورد تاکید و توجه قرار دارد؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت چهار نکته مهم درباره ایدز وجود دارد که آن را از دیگر بیماریهای عفونی متمایز می‌سازد. نخست اینکه ایدز یک بیماری مرگبار است و آسیبهای فراوانی به سلامت عمومی و اقتصاد ملی و جهانی وارد می‌آورد.
ثانیاً این بیماری هیچ گونه درمان قطعی ندارد و با درمانهای موجود تنها می‌توان مبتلایان را بیشتر زنده نگاه داشت. سوم این که ایدز با تضعیف سیستم ایمنی بدن انسان باعث گسترش دوباره برخی بیماریهای عفونی شده است. نکته پایانی این که ایدز به دلیل رفتارهای ناسالم و اصطلاحا «پر خطر» منتقل می‌شود و بنابراین با مواظبت و کنار گذاشتن این رفتارها می‌توان به آسانی از ابتلا به این بیماری پیشگیری کرد. بنابراین با بیماری شدید، پرهزینه و خطرناکی رو به رو هستیم که درمان قطعی هم ندارد، اما می‌توان با آگاهی و روشهایی ساده از آن پیشگیری کرد.
سه دشمن اصلی بشریت از دیرباز «بیماریها»، «ناآگاهی» و «فقر» بوده است. ارتباط بیماریها و ناآگاهی ارتباطی کاملا شناخته شده است. بیماری از راههای گوناگون مانند کاهش توان ذهنی، اختلال در تحصیل ایجاد و تشدید اضطراب و آشفتگیهای روانی می‌تواند سبب گسترش ناآگاهی بیسوادی گردد. از سوی دیگر ناآگاهی هم میتواند سبب بیمار شدن شود؛ مثلاَ اگر فرد مواردی چون اصول مراقبت از بدن، رعایت بهداشت و مراجعه به پزشک در هنگام بیماری را نداند، بیمار خواهد شد و یا بیماری تشدید خواهد شد. این چرخه ای فزاینده است، یعنی هر چه بیماری بیشتر شود ناآگاهی بیشتر خواهد شد و ناآگاهی بیشتر نیز سبب بیماری بیشتر می‌گردد. موثرترین روش برای درمان در هم شکستن این چرخه رویارویی با ناآگاهی از راه «آموزش» است. بنابراین آموزش همیشه بخش مهمی از اقدامات مربوط به مقابله با بیماریها به ویژه ایدز است که گاهی مورد غفلت قرار می‌گیرد.
در بیماری مانند ایدز که پس از ابتلا نمی‌توان برای مقابله با آن کار چندانی انجام داد. ارزش آموزش بیش از پیش نمایان می‌شود. اگر افراد بدانند که برخی رفتارها و بی احتیاطی‌های کوچک چه آسیبهای سنگین و جبران ناپذیری به آنها خواهد رساند، به احتمال بسیار از آن رفتارها دست خواهند کشید.
ارزیابی برنامه‌های آموزش سلامت در نقاط مختلف جهان نشان دهنده کارآمد بودن این برنامه‌ها و کاهش رشد شمار مبتلایان به ایدز بوده است. مثلا در کشورهای غربی می‌توان گفت که گسترش هول انگیز اولیه ایدز تا حد زیادی مهار شده است. یکی از عوامل بسیار مهم این موفقیت، آموزش گسترده و درست به عموم مردم بوده است.

 

نحوه بیماریزایی ایدز
برای اینکه بهتر با بیماری ایدز آشنا شویم بهتر است ابتدا مطالبی راجع به ویروسها و رتروویروسها بدانیم.

 

ویروسها
ویروسها به شکلهای مختلفی وجود دارند اما همه آنها دارای ساختمانی از قطعات پروتئینی هستند. در داخل ویروسها، دی ان ای (DNA) یا آران‌ای (RNA) وجود دارد که برای تکثیر ویروسها لازم می‌باشند.

 

رتروویروسها
اچ‌آی‌وی نوعی ویروس است که به گروه رترووبروس‌ها تعلق دارد. رتروویروس‌ها یک سلول را آلوده کرده و ماده ژنتیکی خود را با دی ان ای سلول میزبان ترکیب نموده و باعث تغییراتی در دی ان ای سلول آلوده می‌کند. به محض اینکه رترویروسها، دی ان ای سلول میزبان را تغییر دادند، از آر‌ان‌ای سلول میزبان برای ایجاد نوعی کارخانه ویروس سازی در خود سلول استفاده می‌کنند.
اچ‌آی‌وی بطور عمده به دو نوع گلبول سفید خون حمله می‌کند که عبارتند از:
(1) ماکروفاژها
(2) سلولهای تی T (تی سل‌ها T cells) از سلولهای تی، یک نوع آن که اصطلاحاً به آن سلول ((تی کمک کننده)) (Tcell Helper ) یا سلول CD4+ گفته می‌شود، بخصوص حساس به اچ‌آی‌وی می‌باشد.
یک ویروس اچ‌آی‌وی در یک ماکروفاژ یا سلول تی می‌تواند سلول میزبانش را مجبور سازد که قبل از نابودی سلول، حدود 250 ویروس جدید بسازد. وقتی سلولهای تی تخریب شده و از تعداد آنها کاسته می‌شوند، توانایی بدن در مقابله با عفونتها از بین رفته و به عفونتهای فرصت طلب و سایر بیماریها این اجازه را می‌دهد که در بدن مستقر شده و ایجاد بیماری کنند.
عفونتهای فرصت طلب ممکن است دارای منشاء قارچی (مثل کاندید یازیس و هیستوپلاسموزیس) ویروسی (مثل سیتومگالوویروس و هرپس) انگلی (مثل پنومونی پیوموسیستیس کارینی و توکسوپلاسموزیس) یا باکتریایی (مثل سل و حصبه) باشند. اچ‌آی‌وی خودش مستقیماً سلول میزبانش را نمی‌کشد بلکه آن را ناتوان کرده و در نهایت سیستم ایمنی بدن را نابود می‌کند. وقتی چنین وضعیتی اتفاق می‌افتد، عفونتهای فرصت طلب و سایر بیماریها می‌توانند به راحتی به سیستم دفاعی بدن غلبه نمایند.

 

علائم ایدز و روشهای تشخیص آن
وقتی که فردی به اچ‌آی‌وی آلوده شود پس از دوره نهفتگی 2 تا 8 هفته‌ای دچار بیماری شبیه سرماخوردگی می‌شود که با تب گلودرد، سردرد، عرق کردن، بزرگ شدن غده‌های لنفی، درد ماهیچه‌ها و مفاصل و گاهی دانه‌ها و لکه‌های قرمز پوستی همراه است. این بیماری اولیه خود به خود بهبود پیدا می‌کند و در نتیجه فرد متوجه عفونت خود به اچ‌آی‌وی نمی‌شود. حتی گاهی ممکن است بدن فرد پس از آلوده شدن هیچ علامتی نشان ندهد. سپس طی دوره طولانی چند ساله ای که ممکن است تا 15 سال هم طول بکشد، فرد به ظاهر سالم و بدون علامت است اما ویروس آرام آرام با نابود کردن سلولهای CD4+ دستگاه ایمنی فرد را از کار می‌اندازد. در این مرحله بیماران مبتلا به اچ‌آی وی در مقابل آنچه به «عفونت‌های فرصت طلب) معروف است آسیب پذیرند. عامل پیدایش این گونه عفونتها باکتریهای شایع، قارچها و انگلهایی هستند که بدن سالم قادر به مبارزه با آنهاست، اما اینها می‌توانند در کسانی مانند بیماران دچار ایدز که سیستم دفاعی بدنشان آسیب دیده است ایجاد بیماری کنند و حتی آنها را از پای درآورند. اینجاست که علامتهای بیماری پیدا می‌شوند. علایم و نشانه‌های بیماری در این مرحله عبارتند از: تب طولانی مدت، از دست دادن بیش از 10 درصد از وزن بدن در مدت یک ماه، اسهال طولانی مدت (بیش از یک ماه)، احساس خستگی شدید برای مدت طولانی، عرق شبانه فراوان، سرفه مداوم و طولانی مدت، دانه‌ها و لکه‌های پوستی خارش دار، برفک دهان گلو، زخمهای دهانی، تبخال، مشکلات عصبی و تورم غده‌های لنفی. البته این علامتها ممکن است در مبتلایان به بیماریهای دیگر نیز وجود داشته باشند و تنها به دلیل وجود آنها نمی‌توان فکر کرد که فرد مبتلا به ایدز است.
اما چطور می‌شود فهمید که فردی دچار ایدز شده است؟ این کار با آزمایش ساده خون امکان پذیر است. این آزمایش بسیار حساس است و نتیجه منفی آن تقریباً به صورت قطعی می‌تواند خیال فرد را راحت کند. اگر نتیجه این آزمایش مثبت باشد، خود آزمایشگاه دوباره آزمایش اختصاصی تری را هم انجام می‌دهد تا مطمئن شود که نتیجه درست است. البته این آزمایش خون عیبی هم دارد و آن هم این است که وجود پادتن ترشح شده به وسیله گویچه‌های سفید را بررسی می‌کند. ساخته شدن این پادتن ممکن است چند هفته تا چند ماه طول بکشد. بنابراین در چند هفته یا چند ماه اول ممکن است فرد آلوده به اچ‌آی‌وی باشد، اما آزمایش آن را نشان ندهد. البته برای تشخیص بیماری در این دوره زمانی هم آزمایشهای دیگری وجود دارند که وجود خود ویروس یا پادتن‌های آن را در خون بررسی می‌کنند، اما هزینه آنها خیلی زیاد است.

 

عوارض ایدز
هنگامی که فردی به مرحله پایانی ایدز برسد که در آن دستگاه ایمنی او بسیار ضعیف می‌شود و در نهایت به عفونتها و سرطانهایی دچار می‌شود که افراد عادی و سالم را به ندرت مبتلا می‌کنند. خود بیماری ایدز کشنده نیست، بلکه همین عوارض ایدز (یعنی سرطانها و عفونتهای فرصت طلب) است که بیمار را از پای در می‌آورد. برخی از این سرطانها و عفونتها عبارتند از:
1) برفک (کاندیدیاز) (شکل 10)، که عفونتی قارچی است و در صورت سالم بودن دستگاه ایمنی تنها در برخی نوزادان دیده می‌شود. برفک در مبتلایان به ایدز بسیار شدید است و گاهی علاوه بر دهان به مری، نای و ریه هم حمله می‌کند و در تمام این قسمتها ضایعات وخیمی ایجاد می‌نماید.
2) سینه پهلوی ناشی از نوعی عامل بیماریزا که به طور معمول در هوا وجود دارد اما نمی‌تواند افراد سالم را بیمار کند. این نوع سینه پهلو در مبتلایان به ایدز کشنده است.
3) اسهال ناشی از چند نوع تک یاخته میکوسکوپی که در انسانهای سالم نمی‌توانند عفونت جدی ایجاد کنند.
4) توکسوپلاسموز،‌ انگلی است که از گربه‌های آلوده به انسان منتقل می‌شود ولی ابتلا به آن در انسانهای سالم (مگر در دوران جنینی) بیماری جدی ایجاد نمی‌کند. توکسوپلاسموز در مبتلایان به ایدز به مغز و چشم حمله می‌کند.
5) انواع باسیلهای غیر معمول شبیه باسیل سل، که در افراد سالم باعث بیماری جدی نمی‌شوند، اما در مبتلایان به ایدز می‌توانند مرگبار باشند.
6) انواعی از ویروسها که تنها افراد دچار ضعف ایمنی را مبتلا می‌کنند و می‌توانند سبب مرگ آنها شوند.
7) سارکوم کاپوسی، که نوعی سرطان نادرست پوست و مخاط است، اما در مبتلایان به ایدز به صورت شایعی دیده می‌شود.
8) لنفوم مغزی، نوعی سرطان مغز است این بیماری در افراد سالم نادر است، اما در بیماران ایدز شایع می‌باشد.
9) لنفوم بورکیت،‌ که نوعی سرطان خون کشنده است.
10) سرطان گردن رحم، که در بیماران ایدز بیشتر دیده می‌شود.

 

عوارض روانی ایدز
بیماران مبتلا به ایدز به چند دلیل بیشتر از دیگران دچار مشکلات عصبی و روانی می‌شوند:
عفونتهای فرصت طلب مغزی، تومورهای مغزی، اختلالهای غدد درون ریز، ابتلای همزمان به اعتیاد، عوارض داروهای ضد ویروسی بر دستگاه عصبی و استرسهای روانی و اجتماعی.
این بیماران از افراد عادی به بیماریها و اختلالهای روانی زیر دچار می‌شوند: انواع ضایعات عملکردی مغز، زوال عقل، اختلالهای اضطرابی (مثل اضطراب، حمله‌های عصبی ناشی از ترس و هراس، ترس اجتماعی) افسردگی،‌ شیدایی (Mania)، جنون (Schizophrenia)، بی خوابی و اعتیاد.
علت بروز مشکلات روانی در بیماران مبتلا به ایدز عبارت است از: عارضه‌های جسمی ایدز که بسیار دردناک و رنج آورند، ترس از مرگ، نامعلوم بودن آینده، دیدن مرگ دوستان و بستگانی که در دام ایدز گرفتار بوده‌اند، بدنام شدن در جامعه و دشواری در برقراری ارتباط با دیگران و ….
افسردگی شایع ترین مشکل روانی در مبتلایان به اچ‌آی‌وی و ایدز است که در 4 تا 40 در صد از این بیماران دیده می‌شود. همچنین با پیشرفت بیماری احتمال ابتلای بیماران به افسردگی شدید باز هم افزایش می‌یابد.
در برخی موارد این تصور نادرست وجود دارد که بیماران ایدزی ممکن است در فکر انتقام جویی از دیگر افراد اجتماع از طریق آلوده کردن ایشان باشند. اما چنین نیست و این بیماران نیز مانند دیگر بیماران نیاز به درمان و کمک دارند. با پرهیز از تهمت زدن به این بیماران و یاری رساندن به ایشان برای درمان وادامه زندگی، آنها نیز مانند دیگران به زندگی متعارف خواهند پرداخت.
انجام مشاوره که اقدامی حمایتی بر پایه علوم روانشناسی است، به دلایل زیر برای مبتلایان به ایدز ضرورت و فایده دارد:
1) سازگاری با بیماری،‌ چون عفونت اچ‌آی‌وی پایدار و همیشگی است.
2) برخورد با مشکلات جسمی ناشی از بیماری
3) کاهش مشکلات روانی ناشی
4) وجود مشکلات اجتماعی در مبتلایان به ایدز
5) نیاز به اطلاع رسانی جهت رفتارهای پرمخاطره از طریق آموزش و تشویق به پیگیری درمان
مشاوره در ایدز برای 3 گروه مختلف انجام می‌شود:‌
1) مبتلایان به بیماری و خانواده‌های آنها
2) افرادی که جهت انجام آزمایش اچ‌آی‌وی معرفی شده‌اند.
3) معتادان تزریقی و خانواده‌های آنها
ارائه مشاوره در ایدز یکی از ارکان مراقبت از این بیماران به شمار می‌رود.

 

راههای انتقال اچ‌آی‌وی و ایدز
ایدز می‌تواند از این راه‌ها منتقل شود:
1)تماس با خون آلوده به اچ‌آی‌وی
• تزریق خون و فراورده‌های خونی آلوده
سرنگ آلوده و مشترک (یعنی دو یا چند نفر از یک سرنگ و سوزن برای تزریق استفاده کنند)
زخمی شدن هنگام مراقبتهای بهداشتی (بریدن غیر عمدی بدن خود با تیغ یا سوزنی که بوسیله شخصی آلوده به اچ‌آی‌وی استفاده شده است)
عملهای جراحی و دندانپزشکی غیر بهداشتی
خالکوبی (ممکن است سوزن خالکوبی قبلا برای فردی آلوده به اچ‌آی‌وی به کار رفته باشد)
استفاده از تیغ مشترک و آلوده ب اچ‌آی‌وی مثلا در آرایشگاهها
تماس غشاهای مخاطی و جاهایی از بدن که زخمی شده‌اند با خون یا ترشحات بدن فرد آلوده به اچ‌آی‌وی
2) تماس جنسی با فرد آلوده به اچ‌آی‌وی بدون استفاده از روشهای ایمن
4) انتقال از مادر به کودک
• در هنگام آبستن
• هنگام زایمان
• در زمان شیردهی

 

احتمال عفونتزایی هر یک از راههای معمول انتقال ایدز
راه انتقال احتمال عفونتزایی (درصد) سهم از کل موارد انتقال در جهان (درصد)
تماس جنسی 3-1 79
انتقال از مادر به جنین 40-20 11-5
تزریق خون و فرآورده‌های آن بیش از 90 5-3
سرنگ آلوده در معتادان تزریقی 60-10 12-5
زخمی شدن هنگام مراقبتهای بهداشتی 3 کمتر از 1

 

ایدز از این راه‌ها منتقل نمی‌شود:
1) تماسهای معمول اجتماعی مانند زندگی در یک خانه با فرد آلوده مسافرت با وسایل نقلیه و شلوغ، معاشرت معمول در جامعه، کار با افراد در یک محیط، همکلاس بودن با فرد مبتلا و نشستن کنار آنها، تماس با پوست، ترشحات اشکی و بزاق افراد مبتلا به شرطی که پوست شما زخمی نباشد، دست دادن، روبوسی کردن، همسفره شدن و استفاده از تلفن،‌ کتاب، مجله یا دیگر وسایلی که فرد مبتلا قبلا به آنها دست زده است. اگر چه ویروس اچ‌آی‌وی در بزاق دهان شخص آلوده وجود دارد، اما میزان آن کمتر از آن است که بتواند بیماری را منتقل کند.
همچنین زمانی که مایعات حامل ویروس خشک شده باشد،‌ خطر انتقال ویروس نزدیک به صفر خواهد بود.
2) استفاده از مکانهای مشترک مانند توالت، حمام، استخر شنا، آبخوری و دستشویی
3) قرار گرفتن در معرض عسطه و سرفه فرد مبتلا
4) گزش حشرات مانند پشه یا ساسی که فرد مبتلا را هم نیش زده باشد.
همان طور که در جدول 2 می‌بینید مؤثرترین راه انتقال (راهی که بیش از همه احتمال آلوده شدن در آن هست) تزریق خون و فراورده‌های خونی می‌باشد، اما شایع ترین راه انتقال بیماری ایدز در جهان تماس جنسی است.

 

نحوه پیشگیری از ایدز
در ایالات متحده آمریکا، فقط وقتی که تشخیص بیماری ایدز در یک فرد داده شد، باید عفونت به اچ‌آی‌وی به مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) گزارش شود. بنابراین تعداد موارد ایدز گزارش شده فقط بنانگر در صد کمی از افرادی است که به عفونت اچ‌آی‌وی آلوده شده‌اند. بعضی از محققین تخمین زده‌اند که به ازاء هر یک بیمار مبتلا به ایدز که گزارش می‌شود، 50 تا 70 نفر دیگر نیز به اچ‌آی‌وی مبتلا هستند.
با پیشرفتهای زیادی که در درمان ایدز ایجاد شده است، به طول عمر بیماران مبتلا به ایدز افزوده شده و این بیماری نیز جزء بیماری‌های مزمن محسوب می‌گردد. افراد مبتلا به عفونت اچ‌آی‌وی و ایدز اکنون عمر بیشتر می‌کنند اما این عفونت تا آخر همراه آنان می‌باشد.
متاسفانه ایدز در بین افراد فقیر شیوع بیشتری دارد. عدم دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، خدمات اجتماعی و اطلاعاتی که برای پیشگیری از این بیماری باید آموخته شود، بعلاوه سایر عوامل باعث می‌گردند که افراد فقیر بیشتر مستعد ابتلا به این عفونت شوند. بسیاری از افراد فقیر در ایالات متحده آمریکا قادر به پرداخت سالی 000/10 تا 000/20 دلار برای خرید داروهای این بیماری نیستند.
گزارشهایی که اخیراً از مراکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) آمریکا اعلام شده است بیانگر این نکته است که حدود پنجاه در صد موارد جدید این بیماری در سیاهپوستانی که فقط 13 درصد از کل جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند دیده می‌شود.
اسپانیایی تبارهای آمریکا نیز با وجود اینکه 10 درصد از کل جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند، حدود 20 درصد از موارد جدید ابتلاء‌ به ایدز را شامل می‌شوند.

 

پیشگیری از ایدز
ساختن یک واکسن برای پیشگیری از ابتلاء به عفونت اچ‌آی‌وی، هدف اصلی درمبارزه با این بیماری می‌باشد. در صورت کشف واکسن، این واکسن می‌تواند بسیار مؤثرتر از درمانهای رایج برای این بیماری باشد. با اینحال واکسن نیز مشکلات خودش را خواهد داشت که عبارتند از:
• اچ‌آی‌وی به سرعت و به آسانی جهش پیدا می‌کند. بنابراین یک واکسن فقط از یک نوع خاص ویروس پیشگیری می‌کند و بر روی سایر انواع جهش یافته آن، اثری ندارد (همانند واکسنهایی که امروزه برای انفوآنزا ساخته شده است و فقط بر روی بعضی از انواع آن کاربرد دارد).
• یک واکسن می‌تواند باعث ایجاد انواع جدیدی از اچ‌آی‌وی شود که به درمانهای رایج، شدیداً مقاوم باشد.
• یک واکسن می‌تواند باعث ایجاد یک اطمینان کاذب در افراد شود که آنها دیگر به ایدز مبتلا نخواهند شد و در نتیجه دست به کارهای پر خطری در ابتلا به این بیماری بزنند.

 

پیشگیری اولیه
از آنجایی که هنوز هیچ واکسنی برای پیشگیری از ابتلاء به عفونت اچ‌آی‌وی کشف نشده و هیچ معالجه ای برای ایدز ایجاد نشده است، پیشگیری اولیه مطمئن ترین روش برای توقف انتقال ویروس می‌باشد. پیشگیری اولیه شامل تمام مواردی می‌باشد که برای ارتقاء‌ بهداشت و پیشگیری از ابتلاء به عفونت اچ‌آی‌وی صورت می‌گیرد.
روشهای رایج پیشگیری اولیه عبارتند از:
• آموزش بهداشت عمومی
• ارتقاء فعالیتهای بهداشتی
• اطلاع رسانی درباره روشهای جلوگیری از بارداری
• در دسترس بودن وسایل حفاظتی مثل کاندوم
اقدامات خاصی که برای پیشگیری از عفونت اچ‌آی‌وی باید انجام شود عبارتند از:
• خودداری از فعالیت جنسی با افراد آلوده به اچ‌آی‌وی
• خودداری از فعالیتهای جنسی مضر مثل ارتباط جنسی از طریق مقعد (زیرا ممکن است باعث آسیب به بافتهای بدن شود)
• عدم استفاده از مواد مخدر تزریقی
• عدم استفاده از وسایل شخصی دیگران مثل مسواک، تیغ یا سایر وسایلی که ممکن است حاوی خون یا ترشحات بدن باشند.
• انجام آزمایش آنتی با دی اچ‌آی‌وی در هنگامی که قصد حامله شدن وجود دارد.
اکثر موارد انتقال اچ‌آی‌وی شغلی در حرفه پزشکی و بهداشتی رخ می‌دهد، بطوریکه در پرستاران، تکنسین‌های آزمایشگاهی و پزشکان این احتمال بیشتر وجود دارد. در اینجا چند روش پیشگیری اولیه برای پرستاران و سایر افرادی که به حرفه پزشکی مشغول هستند آورده شده است:
• همیشه احتیاط‌های استاندارد را بکار برید.
• دستها را بطور مرتب بشوئید.
• تمام وسایل تیز و برنده را با احتیاط بردارید.
• از محفظه‌های مقاومی که برای وسایل تیز یک بار مصرف ساخته شده‌اند استفاده نمایید.
• هیچگاه دوباره اقدام به گذاشتن درپوش سوزن نکنید.
• برای پیشگیری از انجام تنفس دهان به دهان در مواقع ضروری، همیشه وسایل تنفس مصنوعی را در دسترس داشته باشید.
یک بار مواجه شدن با خون آلود به اچ‌آی‌وی تقریباً یک در 300 احتمال منجر شدن به عفونت اچ‌آی‌وی را دارد که مقایسه با هپاتیت ب B که این میزان، یک در 3 می‌باشد، مقدار نسبتا ناچیزی است.
پیشگیری ثانویه
در پیشگیری ثانویه از ایدز، هدف ما شناسایی زود هنگام عفونت اچ‌آی‌وی و درمان زودتر آن می‌باشد. شناسایی بیماران در مراحل اولیه ابتلا به عفونت، ممکن است به کاهش شدت بیماری کمک نماید.
اقدامات رایجی که در مرحله پیشگیری ثانویه انجام می‌گردد شامل فعالیتهای بیماریابی و آموزش درباره شناسایی علایم بیماری می‌باشد.

 

ارزیابی بیماران مبتلا به ایدز
ارزیابی بیماران مبتلا به ایدز می‌تواند بسیار مشکل باشد، اولاً بخاطر اینکه تشخیص عفونت اچ‌آی‌وی در افراد ممکن است دشوار باشد زیرا ویروس دارای یک دوره طولانی کمون (نهفتگی) می‌باشد. آزمایشها ممکن است به مدت چندین ماه وجود ویروس در بدن را نشان ندهند. بعلاوه، علایم و نشانه‌های اولیه عفونت اچ‌آی‌وی اغلب با یک آنفلوآنزای ساده اشتباه گرفته می‌شوند.

 

دورة پنجره
در صورتی که آنتی بادی در مقابل عفونت اچ‌آی‌وی هنوز در بدن تشکیل نشده باشد، آزمایش اچ‌آی‌وی بی نتیجه خواهد بود. به مدت زمانی که عفونت اچ‌آی‌وی در بدن وجود دارد اما هنوز آنتی بادی‌های آن ایجاد نشده‌اند، اصطلاحاً «دوره پنجره» (Window Period) گفته می‌شود و ممکن است چندین روز یا چندین ماه طول بکشد. این مدت در بیشتر موارد،‌ کمتر از سه ماه طول می‌کشد اما در بعضی مواقع نیز می‌تواند مدت بیشتری باشد ولی معمولاً از شش ماه کمتر می‌باشد.

 

از ایجاد عفونت تا پیدایش بیماری مزمن
از هنگام ابتلا به عفونت تا بروز اولین نشانه‌های بیماری ایدز بطور میانگین حدود 10 سا ل طول می‌کشد. این مدت ده سال فقط در بالغین می‌باشد و در کودکان، این مدت تنها 17 ماه می‌باشد. با اینحال با کشف داروهای جدید به این زمانها افزوده می‌گردد و افراد دیرتربه ایدز دچار می‌شوند.

 

معاینه کامل
وقتی یک بیمار مشکوک به عفونت اچ‌آی‌وی معاینه می‌شود باید بطور کامل شرح حال او گرفته شود، معاینه کامل انجام شده و آزمایشهای تشخیصی برای او درخواست گردد. عفونت اچ‌آی‌وی بطور مستقیم می‌تواند تقریباً تمام قسمتهای بدن را درگیر سازد.
در مراحل اولیه،‌ عفونت اچ‌آی‌وی باعث تغییرات جزئی و غیر اختصاصی در بدن می‌شود اما بعد از مدتی مشکلات بیشتر و پیچیده تری را در بدن ایجاد می‌کند. وقتی که بیماری ایدز در بدن پیشرفت می‌کند، ممکن است علایم و نشانه‌های زیر دیده شود:
• درد استخوان و عضلات
• بی اشتهایی و کاهش وزن
• تب
• سردرد
• بزرگ شدن غدد لنفاوی
• بی حالی
• تهوع، استفراغ و اسهال
• گلودرد
مراحل پیشرفت عفونت اج آی وی و ایدز را می‌توان با دو روش زیر مشخص نمود:
• سیستم مرحله بندی والتر رید (Walter Reed)
• سیستم مراکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC)

 

گرفتن شرح حال بیماران
در گرفتن شرح حال از بیماران مشکوک به ایدز باید خیلی دقت نمود تا تمام نکات ضروری پرسیده شوند. در مراحل اولیه، عفونت اچ‌آی‌وی ممکن است ایجاد علایم غیر اختصاصی کند. بیمار ممکن است از بروز علائم زیر شاکی باشد:
• بی اشتهایی
• افسردگی
• اسهال
• تنگی نفس در هنگام فعالیت
• خستگی
• تب
• خواب آلودگی
• عرق ریزش شبانه
• کاهش وزن
بخاطر داشته باشید که بعضی از بیماران ممکن است تا هنگام ابتلاء ناگهانی به پنومونی پنوموسیستیس کارینی، سارکوم کاپوزی یا علایم سایر بیماریهای فرصت طلب، هیچگونه مشکلی نداشتند. همچنین باید در مورد علایم ایجاد شده، سؤالات زیر پرسیده شوند:
• این علائم از چه زمانی شروع شده است.
• چقدر طول کشیده است.
• شدت آنها چگونه است.
• چه عواملی باعث کم شدن یا تشدید آنها می‌گردند.
• در مورد سوابق پزشکی و سایر بیماریهایی که بیمار داشته است نیز باید سؤالاتی پرسیده شوند:
• آیا قبلاً نیز چنین علایمی وجود داشته است.
• تشخیص‌ها و درمانهای قلبی چه بوده است.
• آیا سابقه بستری شدن در بیمارستان وجود دارد.
• چه دروهایی قبلاً مصرف می‌‌کرده است.
• آیا اعتیاد به مواد مخدر و یا الکل وجود دارد.
• آیا سابقه بیماری مننژیت و یا تومور مغزی داشته است.
• آیا آلرژی به دارو، غذا یا چیز دیگری وجود دارد.

 

آزمایشهای تشخیصی
مراکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) در ایالت متحده آمریکا توصیه می‌کند که سه ماه بعد از مواجه شدن فرد با عفونت احتمالی اچ‌آی‌وی، اقدام به انجام آزمایش شود زیرا قبل از این مدت، ممکن است آنتی بادیهایی که برای تشخیص عفونت استفاده می‌شوند هنوز در بدن تشکیل نشده باشند. با اینحال غیر شایع نمی‌باشد که حتی در بعضی موارد تا شش ماه هم آزمایش منفی نشان داده شود. در موارد نادری، یک بیمار ممکن است حتی تا 35 ماه بعد از ابتلاء به عفونت اچ‌آی‌وی، دارای آزمایش منفی باشد.
رایج ترین آزمایشی که برای شناسایی آنتی بادی‌های اچ‌آی‌وی در آزمایشگاهها مورد استفاده می‌گیرد آزمایش الایزا (ELISA) می‌باشد. در آزمایش الایزا،‌ نمونه خون بیمار در کنار ویروس زنده اچ‌آی‌وی قرار داده می‌شود. در صورتی که آنتی بادیهای اچ‌آی‌وی در خون وجود داشته باشند، این آنتی بادیها واکنش نشان خواهند داد.
گاهی اوقات در آزمایش الایزا ممکن است خون فردی که از نظر عفونت اچ‌آی‌وی منفی است، بطور کاذب مثبت گزارش شود. بنابراین اگر در آزمایش اول، عفونت اچ‌آی‌وی مثبت گزارش شد، باید یک بار دیگر نیز این آزمایش تکرار شود تا مشخص گردد که آیا واقعاً مثبت بوده است یا بطور کاذب مثبت شده است.
برای تائید موارد مثبت در آزمایش الایزا،‌ از آزمایش و سترن بلات (western Blot) استفاده می‌شود. آزمایش وسترن بلات یک آزمایش دقیق‌تری می‌باشد که می‌تواند آنتی بادیهای اختصاصی اچ‌آی‌وی را شناسایی نماید و برای تایید عفونت اچ‌آی‌وی در افراد بکار می‌رود.
در صورت وجود اچ‌آی‌وی نوع دوم (HIV-2)، ممکن است بطور کاذب،‌ آزمایش منفی گزارش گردد.
سایر آزمایشهایی که برای تشخیص عفونت اچ‌آی‌وی بکار می‌روند،‌ شدت سرکوب ایمنی بیمار را‌اندازه گرفته و یک پایه ای را برای مقایسه در نظر می‌گیرند. این آزمایشها عبارتند از:
• آزمایش آنرژی (Anergy testing)
• شمارش سلولهای CD4+ و CD8+
• ESR – CBC
• کشت اچ‌آی‌وی
• آنتی ژن P24
• بتامیکروگلوبولین سرم
• لود ویروسی اچ‌آی‌وی ( load viral )
از آنجایی که خطر عفونتهای فرصت طلب نیز وجود دارد،‌ آزمایش تشخیص این عفونتها نیز باید انجام شود که شامل عفونتهای زیر می‌باشد:‌
سایتومگالوویروس
• هپاتیت ب B
• هیستوپلاسموزیس
• سیفیلیس
• توکسوپلاسموزیس
• سل
با استفاده از آزمایش آنتی ژن P24، می‌توان آنتی ژن اچ‌آی‌وی را دو هفته بعد از بروز عفونت شناسایی نمود.
در آزمایش کشت اچ‌آی‌وی، می‌توان ویروس زنده اچ‌آی‌وی را شناسایی نمود، اما برای رسیدن به نتیجه، حدود چهار هفته وقت لازم است.

 

درمان مبتلایان به ایدز
وقتی که برای اولین بار بیماری ایدز در ایالات متحده آمریکا کشف شد، هیچگونه دارویی برای مقابله با مشکل نقص ایمنی که در این بیماری دیده می‌شود وجود نداشت و برای درمان عفونتهای فرصت طلب نیز، داروهای کمی در دسترس بود. با اینحال در طی ده سال اخیر، درمانهای مختلفی برای مبارزه با عفونت اچ‌آی‌وی و عفونتها و سرطانهای همراه آن بوجود آمده است. ادارة دارو و غذای آمریکا (FDA) چندین دارو را برای درمان عفونت اچ‌آی‌وی تایید کرده است که این داروها عبارتند از:
• آبا کاویر سوکسینات
• دیدانوزین(ddi)
• لامی وودین (3tc)
• استاوودین (D4T)
• زال سیتابین (ddc)
• زیدوودین (AZT)
این داروها باعث کند شدن گسترش عفونت اچ‌آی‌وی می‌شوند و موجب تاخیر در بروز عفونتهای فرصت طلب می‌گردند. اما این داروها باعث پیشگیری از انتقال عفونت اچ‌آی‌وی به سایر افراد نمی‌شوند.
همچنین داروهایی از گروه NNRTI وجود دارند که می‌توان همراه با سایر داروهای ضد ویروس تجویز شوند. این داروها گروه NNRTI عبارتند از:
• دلاوبردین
• افاویرنز
• نویراپین
تکثیر ویروسها را می‌توان به وسیلة داروهایی به نام مهارکنندگان پروتئاز در مراحل بعدی متوقف نمود. داروهای گروه مهارکنندگان پروتئاز عبارتند از:
• ایند یناویر
• نل فیناویر
• ریتوناویر
• ساکوئیناویر
عفونت اچ‌آی‌وی می‌تواند به داروهای هر یک از این گروهها، مقاوم شود، بنابراین برای اینکه این داروها مؤثر واقع شوند و باعث گردند که تعداد ویروسها در خون کاهش یابد، باید ترکیبی از داروها از هرگروهی به بیمار داده شود.
این داروها ضد ویروس باعث معالجه قطعی عفونت اچ‌آی‌وی یا ایدز نمی‌شوند و فقط سرعت پیشرفت بیماری را کم می‌کنند. داروهای ضد ویروس دارای عوارض جانبی زیادی هستند.
عوارض جانبی زیدوودین (AZT) شامل کم شدن تعداد گلبولهای سفید یا قرمز خون می‌باشد که در صورت شدید بودن آن، باید از مصرف این دارو خودداری کرد.
عوارض جانبی داروی دیدانوزین (ddi) عبارتند از:
• اسهال
• اختلالات گوارشی
• تهوع
• آسیبهای دردناک عصبی
• التهاب لوزالمعده
داروهای گروه مهارکنندگان پروتئاز می‌توانند با سایر داروها تداخل نموده و ایجاد عوارض جانبی شدیدی مثل توزیع غیرطبیعی چربی در بدن کنند.
داروهایی که در درمان عفونتهای فرصت طلب بکار می‌روند عبارتند از:
• فوسکارن
• گانسیکلوویر
• فلوکونازول
• پنتامیدین
• کوتریموکسازول
داروهایی که در درمان اچ‌آی‌وی و ایدز بکار می‌روند از سه طریق این کار را انجام می‌دهند:
1 – با کند کردن سرعت تکثیر ویروس‌ها
2 – با سرکوب، پیشگیری یا توقف عود عفونتهای فرصت طلب
3 – با تقویت کردن سیستم ایمنی
درمان با ترکیبی از داروها که اصطلاحاً به آن «درمان ضد ویروسی خیلی فعال» یا HAART گفته می‌شود،‌ روشی است که برای درمان عفونت اچ‌آی‌وی توصیه می‌گردد. با استفاده از این روش، می‌توان عفونتهای فرصت طلب را تا 90 درصد کاهش داد. در صورتی که بیمار بتواند چنین درمانی را تحمل نماید، در سلامت کلی و کیفیت زندگی او بسیار مؤثر می‌باشد. متاسفانه این داروها دارای عوارض جانبی زیادی مثل تغییر در سوخت و ساز (متابولیسم) چربی در بدن هستند که باعث افزایش کلسترول خون می‌گردد. مقاومت بدن در مقابل داروها، بزرگترین تهدید در مصرف طولانی مدت درمان ترکیبی می‌باشد. همانگونه که باکتری‌ها نسبت به آنتی بیوتیکها مقاوم می‌شوند، اچ‌آی‌وی نیز نسبت به داروهای ضد ویروس مقاوم می‌گردد، اما این مقاومت خیلی سریعتر اتفاق می‌افتد.
داروهایی که برای دمان ایدز بکار می‌روند داروهای گران قیمتی هستند. این داروها باعث معالجه قطعی بیماری ایدز نمی‌شوند بلکه فقط موجب می‌گردند که بروز بیماری در افراد مبتلا به ایدز به تاخیر بیفتد.

 

درمان غیر دارویی
امروزه درمان‌های غیر دارویی در درمان اچ‌آی‌وی و ایدز خیلی گسترش یافته است. بسیاری از بیماران مبتلا به عفونت اچ‌آی‌وی عقیده دارند که درمانهایی مثل رژیمهای غذایی خاص، گیاهان دارویی و ترکیبات ویتامینی می‌تواند به کنترل عفونت اچ‌آی‌وی آنها کمک نماید با اینحال اثر بخشی چنین درمانهایی هنوز به اثبات نرسیده است.

 

بیماریهای مرتبط با ایدز
عوارض ایدز معمولاً عبارتند از:
• بروز عفونتهای فرصت طلب
• ایجاد بدخیمی‌هایی مثل سارکوم کاپوزی
• عفونتهای فرصت طلب
در هنگامی که سیستم ایمنی بدن سرکوب می‌گردد و بخصوص سلولهای تی T ضعیف می‌شوند، عفونتهای فرصت طلب از این موقعیت استفاده کرده و شخص مبتلا به ایدز را گرفتار می‌سازند. میکروبهایی که باعث ایجاد عفونتهای فرصت طلب می‌شوند بطور طبیعی در محیط اطراف انسانها وجود دارند اما نمی‌توانند به افرادی که سیستم ایمنی سالمی دارند آسیبی برسانند و فقط در کسانی که سیستم ایمنی آنها ضعیف شده است، ایجاد بیماری می‌کنند.
عفونتهای فرصت طلب اغلب منجر به بیماری پیچیده ای می‌شوند که به سرعت تمام بدن را گرفتار می‌سازد. از آنجایی که سیستم ایمنی این افراد، ضعیف و سرکوب شده است،‌ این بیماریها به درمان مقاوم بوده و بطور مکرر عود می‌کنند. عفونتهای فرصت طلب عبارتند از: کاندیدیازیس (برفک)، کوکسیدیوزیس، کریپتوکوکوزیس، کریپتوسپوریدوزیس، سایتومگالوویروس، هرپس سیمپلکس، هرپس زوستر، هیستوپلاسموزیس، مایکوباکتریوم آویوم، پنومونی، پنوموسیستس کارینی، سالمونلوزیس، توکسوپلاسوزیس و توبرکولوزیس (سل).

 

ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایدز
هرکشور زمانی می‌تواند رشد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی داشته باشد که مردمان آن سالم باشند. عده‌ ای از دانشمندان، سلامت را محور توسعه پایدار می‌دانند زیرا جامعه ای که اعضای آن بیمار و ناتوان و درگیر بیماریهای همه گیر گوناگون باشند، چندان قادر به توسعه نخواهد بود.
به عنوان مثال سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا که همواره اوضاع کشورها را زیر نظر دارد به تازگی گزارش فوق محرمانه خود را با عنوان «شکست حکومتها» منتشر کرده است که در آن بالابودن آمار مرگ کودکان زیر یک سال که نماینده وضعیت بهداشتی هر کشور است از عوامل مؤثر در اوضاع کشور دانسته شده و همراه مواردی چون کودتا، هرج و مرج، جنگ داخلی و … آمده است. یعنی وضعیت بهداشت در کشورهایی که دچار هرج و مرج و آشوب شده‌اند عاملی موثر و مرتبط با اوضاع نابسامان آن کشورها شناخته شده است.
همه گیری ایدز در جهان تاثیرهای فرهنگی و اجتماعی بسیار عمیقی داشته و درسهای بسیاری به جهانیان داده است.
پیش از این دانشمندان می‌گفتند تماس جنسی پس از دوران بلوغ هیچ اشکالی ندارد و حتی باید تشویق شود، اما امروز همان دانشمندان معتقدند که برای مبارزه با ایدز اولین تماس «باید» تا حد امکان به تاخیر بیفتد. نشان داده شده است که ختنه کردن پسران شانس به عفونتهای آمیزشی و از جمله ایدز را کاهش می‌دهد. بنابراین امروزه حتی در کشورهای غیر مسلمان شاهد روی آوردن به این اقدام هستیم.
تاثیرات ایدز بر جهان در ابعاد فرهنگی و اجتماعی بیشتر ویرانگر بوده است. بد نامیها و طرد کردن بی دلیل افراد یکی از این اثرات بوده است. در حالی که مبتلایان به ایدز می‌توانستند آزا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت بهداشت در جلوگیری از ایدز

دانلودمقاله امپراتوری روم

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله امپراتوری روم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مرگ سزار جمهوری را نجات نداد. آنتوان معاون سزار و اکتاویان(پسر خواندة سزار) با هم متحد شده و جمهوری طلبان را در جنگ فیلیپ مقهور ساختند.
بعد از آن آنتوان و اکتاویان، فاتحین مملکت، روم را بین خود تقسیم کردند. مغرب نصیب اکتاویان شد که بخوبی از عهدة ادارة آن برآمد، مشرق به آنتوان رسید که به خوبی نتوانست از عهدة ادارة آن برآید.
بالاخره میان آنتوان و اکتاویان برای نفوذ و غلبة مطلق کشمکش درگرفت، اکتاویان در جنگ آکتیوم1بر آنتوان غالب گشت و صاحب اختیار منحصر به فرد مملکت روم شد. فتح وی به عصر جنگهای داخلی و به دورة جمهوریت خاتمه داد.(ماله، 1362، ص 198)
اکتاویان به اشکال مختلف، در عین اینکه به دلیل نفرت و بی‌اعتمادی مردم روم نسبت به عناوینی چون دیکتاتور یا پادشاه، از این عناوین حذر می‌کرد، قدرت مطلق یک دیکتاتور را داشت. در عوض، او می‌خواست تصویر خیرخواهانة ناجی و محافظ مردم را داشته‌باشد. در سال 27 ق.م، او به عنوان افتخاری امپراتور سزار اوگستوس، به معنای «حاکم و ظفرمند بزرگ» مفتخر شد. اما اکتاویان هرگز خود از عنوان امپراتور استفاده نکرد و اصطلاح شهروند درجة اول را ترجیح می‌داد. نام او هرچه بود در عمل اولین نفر از فهرست بلندبالای امپراتوران روم بود. با آغاز حکومت او، روم و ایالات آن امپراتوری روم نام گرفت.(ناردو، 1383،ص130)
در امپراتوری روم، دولتی پدید که تا ابد در یادها خواهدماند و امروزه نیز ملتهای جهان آن را احساس می‌کنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهای اسکاتلند قلمرو دولت واحدی بود که زیر حاکمیت مقتدر و کارآمد شد مردمانی متعلق به نژادهای گوناگون و با اعتقادات و سنتهای مختلف به سر می‌بردند. برتون‌ها، لگها، اسپانیاییها، آلمانیها، آفریقاییها، مصریها، یونانیها، سوریان و عربها فقط چندتایی از آن نژادهای مختلف بودند.( سایت اینترنتی: www.Iranduc.ac.ir)
سلطنت آگوست نشانة آغاز عهد عظمت روم است. برای 200سال امپراتوری گستردة روم از پاکس‌رومانا2(صلح روم) برخوردار ماند. در این دوران روم به منطقة مدیترانة صلح، قانون و حکومتی خوب را عرضه داشت. دنیای باستان هرگز قبل از آن برای چنین مدت طولانی از صلح و نظم برخوردار نمانده‌بود. روش دقیق و کارآمد مدیریت رومی‌ها تا بدان حد تکامل یافت که توانستند در ادارة امپراتوری عظیم خود، استعداد خود را در زمینة تشکیلات نمایان سازند.(پری، 1377، ص121)

حکومت اوگوستوس:(14م-27 ق.م)
اکتاویان در 23 سپتامبر سال 63 ق.م در روم متولد شد. پدر وی گایوس اکتاویوس و مادرش آتیا خواهر ژولیوس سزار بود. ژولیوس سزار برطبق وصیت‌نامه‌اش بیشتر املاک خود را به اکتاویان بخشید و او را به پسر خواندگی خویش برگزیده بود. پس از آنکه اکتاویان وصیت‌نامة سزار را خواند، تصمیم گرفت که دیگر اکتاویان پسر اکتاویوس نباشد. بلکه سزار پسر سزار باشد. اکتاویان با اختیار فوری نام سزار برای خود منبع عظیمی از قدرت فراهم ساخت. او از خویشتن شخصی ساخته‌بود که تمام کسانی که یاد سزار را عزیز می‌داشتند و از قتل ناجوانمردانة‌ وی متأثر بودند، بتوانند به دورش گرد آیند.
سربازان سزار اکنون سزاری جدید یافته‌بودند که اخلاص خود را می‌توانستند به وی منتقل سازند. اکتاویان که اینک مقام الوهیت یافته‌بود در سن 36 سالگی در سال 27 ق.م صاحب بی‌چون و چرای روم گشت. رسیدن به قدرت مطلق بطور عمده برای وی با زور اسلحه تأمین شده‌بود ولی تکلیف آینده بکار بردن آن قدرت به نحو خردمندانه در خدمت صلح بود.(رائل، 1349، صص30،31و 81)
از آنجایی که اکتاویان با احتیاط‌تر از سزار بود، دیکتاتور بودند یا شاه شدن را بر خود نپسندید، هیچ حکومت و منصب تازه برای او ایجاد نگردید، ظاهراً‌ تشکیلات و طراز ادارة‌ جمهوریت تغییر نکرد، لکن باطناً سلطنت تنها در دست یک نفر، یعنی شخص امپراتور بود.
همانطور که ذکر شد، اکتاویان عنوان مخصوص خدایان یعنی اگوست1 را حائز شد، بدین ترتیب که در ابتدا از طرف سنا به وی توصیه شد تا نام رمولوس، بانی شهر روم براساس افسانه‌ها، را بپذیرد ولی وی امتناع ورزید و نام آگوست یا آگوستوس را برای خود اختیار کرد، البته در عین حال تصمیم گرفته‌شد که ماه سکستی‌لیس2به افتخار امپراتور، آگوست نامیده‌شد. نام ماه پیش از آن کوینتی‌لیس3 نیز قبلاً به افتخار ژولیوس سزار به ژولیوس تغییر نام یافته‌بود. در واقع نام دو ماه انگلیسی یعنی ژوئیه و آگوست یادگاری از همان زمان است.(همان، ص 91)
آگوست اختیارات وسیعی را در دست خویش تمرکز داد و در داخل مملکت امنیت و آرامش را در همه جا حکم فرما کرد. دنیای رومی که از صدمات یک قرن جنگهای داخلی خسته و فرسوده شده‌بود بالاخره روی راحت و آسودگی را دید. در زمان سلطنت آگوست قلمرو روم افزایش پیدا کرد و لژیونهای رومی تحت فرمان سرداران لایق مثل آگریپا، تیبرو دروسوس به فتوحات جدید نائل شدند. رومیان از جبال آلپ و رود رن گذشته تا رود آلپ و دانوب رسیدند.(ماله، 1362،ص206)
مجلس سنا مشاغل متعدد را که مطابق قانون می‌بایست به چندین صاحب منصب مختلف و برای مدت یکسال داده‌می‌شد مادام‌العمر به او تفویض کرد. بنابراین آگوست رتبة ایمپریوم و اقتدار تریبون‌ها و کنسول‌ها و پیشوای روحانی را مالک شد.
همانطور که ذکر شد در دورة جمهوریت ارتش دائمی در روم وجود نداشت و به هنگام جنگ قشون را جمع می‌کردند اما از زمان حکومت آگوست به بعد قشون دائمی مجهز ایجاد شد که این قشون به صورت دائمی در سرحدات کشور اردو می‌زد. رئیس و فرماندة کل ارتش شخص امپراتور بود اما از آنجایی که آگوست بنیة قوی نداشت و جنگ را هم دوست نداشت صفات یک سرباز در او یافت نمی‌شد اما وی در سیاست خارجی جدیت و فعالیت بسیار نشان می‌داد.(همان، ص214)
قبل از آگوست رومیان هیچوقت موفق نشده‌بودند قسمتی از آلپ را که مانند قوسی صحرای پو را احاطه می‌کند، متصرف گردند. اما آگوست در سال 8 ق.م تسخیر اراضی مزبور را خاتمه داد و به یادگار این پیروزی مجسمه‌ای در ایالت پروانس در شهر توربی1نزدیکی مناکو2برپا داشت. اما امپراتور به این هم اکتفا نکرد و به فکر تصرف دامنه‌های شمالی آلپ تا رود دانوب افتاد، که برای این کار باید اراضی سوئیس شرقی، باویر3، اتریش، هنگری، یوگسلاوی، بلغارستان و رومانی را می‌گرفت. این فتح بزرگ و وسیع در نتیجة جنگهای شدیدی بدست آمد و در سال 10 ق.م پنج ایالت جدید تأسیس گشت: رتی4، نریک5، پاننی6، دالماس7 و مزی8.(همان، ص 215)
سزار رودخانة رن را سرحد مملکت روم قرار داده‌بود و آگوست می‌خواست دولت امپراتوری را تا رود آلپ گسترش داده و آلمان شمال‌غربی امروزه را تصرف کند. وی این مأموریت را به داماد خود دروسوس داد. اما دروسوس به همراه سپاه روم در سال 9 ق.م شکست سختی خورد بدین ترتیب آگوست از تسخیر ژرمنی منصرف شد و مجدداُ رود رن را سرحد قرار داد. از این تاریخ به بعد سرحدات امپراتوری روم عبارت بود از رن و دانوب در اروپا، فرات علیا و مشرق سوریه در آسیا و صحرای کبیر در آفریقا.(همانجا)
آگوست به منظور ادارة امپراتوری آن را به دو گروه ایالت تقسیم کرد: ایالاتی که تحت صلح بودند را تحت نظارت سنا قرار داد و ایالات سناتوری نامید. ایالاتی را که اصولاً دردسر آفرین بودند، مستقیم زیر نظر خود گرفت و ایالات امپراتوری نام نهاد.(رابینسون، 1370، ص639)
آگوست به عنوان فرمانروای رومیها در سنن و عقاید دینی مردم ایالات دخالت نمی‌کرد. اهالی ایالات که در قشون روم خدمت می‌کردند، شهروند روم می‌شدند. این امتیاز برای آنان و خانوادة‌شان مزایای زیادی را موجب می‌شد، و باعث می‌گشت که اهالی ایالات باور کنند، آگوست به رفاه آنان توجه دارد. با مبارزه با فساد اداری، پایان دادن به جنگهای خانمانسوز، و پذیرفتن تعداد بیشتری شهروند، آگوست وضع مالی در ایالات بهبود بخشید.(پری، 1377، ص 120)
اوگستوس در عین حال مترصد بود تا آن کیفیتهایی را که علت بزرگی رومی‌ها بود بازسازی کند. وفاداری به دولت، وابستگی خانوادگی محکم، کارکردن سخت، انظباط، زندگی ساده، قوانینی از تصویب گذشت که مردم را ترغیب می‌کرد تا ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. بعضی مردم فقیر روم در کار ساختمان بناهای عمده کار یافتند. لکن آگوست هرگز نکوشید تا مشکل بیکاری و فقر را در روم از میان بردارد، و فقرای شهری همچنان غلة ارزان یا مجانی دریافت می‌داشتند که دولت تأمین می‌کرد.(همان، ص121)
همانگونه که ذکر شد در شهر روم از دورة جمهوری آتش‌سوزیهای نابهنگام زیادی رخ می‌داد. آگوست نمی‌توانست این وضع را تحمل کند زیرا زیباساختن شهری که قسمتهای آ“ن پیوسته کنده می‌شد و براثر آتش‌سوزی زشت میگردید چندان به زحمتش نمی‌ارزید. آگوست پس از تجدید سازمان شهر در سال 7 ق.م به چهارده منطقه(regiones ) و در حدود 265 بخش (vici) روش جدیدی به معرض آزمایش گذارد. وی از بردگانی که قبلاَ بطور اتفاقی درخاموش‌کردن آتش شهر خدمت کرده‌بودند بعنوان گروههای آتشنشان، زیر فرمان رؤسای بخش، استفاده کرد.( رائل، 1349،ص 172)
شهر روم وقتی به بالاترین درجة کامیابی در ادبیات و هنرها رسید که امپراتور آگوست آن قدرتهای واقعی و اختیارات معنوی را دارا شد و وی را مبدل به متنفذترین مردم جهان روم ساخت. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    100صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امپراتوری روم

دانلود مقاله مراحــل ساخــت تونلهــای بــزرگ

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مراحــل ساخــت تونلهــای بــزرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


مطالعات اولیه ؛
ابتدای مسیری را که می خواهند در آن تونل حفاری شود را مورد بررسی قرار می دهیم . به این صورت که هیاتی از مشاورین ، طراحان و نقشه بردران مسیر را بصورت هوایی یا زمینی بازدید کرده و سه مسیر پیشنهادی در نظر گرفته می شود بعد در دفتر فنی این سه مسیر از نظر های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد و بهترین مسیر از بین آنها انتخاب می شود .
مسیر انتخاب شده توسط مهندسین زمین شناس مورد بررسی قرار میگیرد و در فواصل مختلف از کوه نمونه برداری می کنند و آنها را در آزمایشگاه مورد بررسی قرار می دهند ، و گسلهای موجود در منطقه را شناسائی و نوع حرکت آنها را مشخص می کنند ، سپس نقشه ای از مقطع طولی کوه انتخاب کرده و روی آن جنس نوع سنگها ، محل گسلها و مقاطع ریزشی را مشخص می کنند .
در مرحله بعد مسیر توسط نقشه برداران میخ کوبی می شود و از هردو طرف کوه مورد بررسی قرار می گیرد و بعد از مثلث بندی کردن مراحل ساخت تونل شروع می شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابتدا قسمتهای کم ارتفاع در دو سرکوه که از سنگهای شکننده و ترک دار می باشند را از هرد و طرف ابتدا و انتهای تونل کوه بری کرده تا مقاطع اصلی تونل که سطحی تقریباً یکپارچه است بدست آید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در تونل های بزرگ حفاری از هر دو طرف کوه شروع می شود و این عمل آنقدر ادامه پیدا کرده تا هر دو حفره تونل به هم برسند .
درموقع حفاری باید مرتباً مسیر از هر دو طرف توسط نقشه برداران بررسی شود چون اگر اشتباهی در این مرحله صورت گیرد وتونل از هر دو طرف به هم نرسد چه از نظر اختلاف ارتفاع و چه از نظر مقطع چپ وراست ، عواقب جبران ناپذیری را به همراه دارد .
حفاری در دو مرحله انجام می شود . به این صورت که اول سطح بالائی تونل که تقریباً 3/2 ارتفاع تونل می باشد را حفاری کرده و بعد از اتمام کار شروع به کف برداری یعنی 4/1 پائین تونل می کنیم .
ارتفاع حفاری اولیه تونل باید به اندازه ای باشد که ماشینهای سنگین بتوانند برای تخلیه سنگهای تونل براحتی در آن حرکت کنند .

 

چگونگی حفاری :
این عمل بوسیله مته های دستی و یا دستگاههای حفاری و چالزنی از جمله ارتراک و درل واگن صورت می گیرد .
باید ابتدا مقطعی را که می خواهیم چالزنی کنیم در سطح اولیه مقطع تونل خط کشی کنیم بعد محل چالها روی سطح مشخص شود و سپس چالها را به طول و مقطع مناسب حفر کنیم . سپس داخل آن را با دینامیت و مواد آمفو پر کرده و چاشنی گذاری کنیم و آنگاه خاک سرند شده مرطوب ریخته و بکوبیم .
این کار را برای هر یک از چالها انجام داده و سیمهای آنها را به هم وصل کرده ، و بوسیله سیمی بلند و دور از محل انفجار برق یا باطری را وصل می کنیم و انفجار صورت می گیرد .

 


نحوه چاشنی گذاری؛
در موقع چاشنی گذاری و استفاده از مواد منفجره چه از نظر مقدار ، فاصله چالها و ترتیب بندی انفجار باید دقت زیادی کرد .
از نظر مقدار مواد جداولی وجود دارد که می توان به آنها رجوع کرد و آنها را مورد استفاده قرار داد ولی با توجه به مختلف بودن جنس سنگها و مواد منفجر بهتر است از روش تجربی مقدار موارد را بدست آورد .
اگر در مقدار مواد دقت نشود ، چه کم و چه زیاد خسارت را به همراه دارد اگر مقدار مواد کم باشد مقاطع مورد نظر به میزان دلخواه حفاری نمی شود و لازم به انفجار مجدد می باشد و این امر از نظر وقت و مقدار مواد اقتصادی نیست ، و اگر مقدار مواد زیاد باشد . اولاً ممکن است موجب ریزش تونل شود و ثانیاً مقدار ریزش تونل باید بعداً‌ توسط بتن یا سنگچین تا سقف خود کوه پرشود و این عمل هم از نظر هزینه و وقت به ضرر می باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 


از نظر چاشنی گذاری :
چاشنی به چند گروه تقسیم بندی می شوند مهمترین آنها چاشنی فوری و تاخیری می باشد که چاشنی های تاخیری نیز بر اساس سرعت زمان انفجار آنها به یک ناحیه ، دو ثانیه و . . . تقسیم بندی می شوند ، پس باید تربیت چاشنی گذاری رعایت شود . مثلاً‌ در ترانشه ها چاشنی ها باید به ترتیبی کارگذاشته شوند که از بالا به پائین منفجر شوند تا بهترین کاربری را دارا باشند و استفاده بهینه از مواد و مصالح شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فاصلــه چـــالها :
فاصله چالها باید به نحوی باشد که شعاع انفجار هر چال ، شعاع انفجار چال بعدی را پوشش دهد تا مقطع دلخواه تخریب شود .
بعد از هر انفجار سنگهای خرد شده بوسیله لودر و کامیون به بیرون از تونل حمل می شود . اگر سنگهای خرد شده دارای مقاوت کافی باشند می توان از این سنگها برای مصالح بتن و غیره استفاده کرد . برای این کار می توانیم مقدار مواد منفجره را افزایش داده و یا چالها را به هم نزدیک کنیم تا مصالح ریز بدست آید . این کار چند مزیت دارد ، اول اینکه ازنظر تعداد دفعات حمل ونقل به نفع بوده و استفاده بهینه از مصالح تونل می شود و دیگر اینکه دانه های سنگی که دربتن استفاده می شود صد درصد در همه جهت شکسته و عاری از خاک می باشند .

 

کـف بــرداری تــونل :
بعد از حفاری قسمت فوقانی تونل و رسیدن دو طرف تونل به هم نوبت به کف برداری تونل می شود این کف برداری همانند مقطع فوقانی تونل توسط چالزدن وانفجار صورت می گیرد با این تفاوت که این بار چالها به جای افقی بصورت عمودی و یا مایل زده و انفجار می شوند همانطور که در کف برداری تونل جلو می رویم می توان مراحل بعدی تونل را پشت سر هم انجام داد از جمله پی ریزی ، دیوار سازی ، قالب بندی ، بند ریزی ، سنگ چینی و . . .

 

بعد از پایان پی کنی نوبت به بتن ریزی پی می رسد ، این بتن ریزی حجمی و وزنی می باشد و فقط برای اتصال به مرحله اول دیوار ستون آماتورهائی به شکل انتظار در درون بتن خز می کنیم ، معمولاً‌ بتن 300 مورد مصرف قرار می گیرد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بعد از بتن ریزی پی نوبت به قالب بندی وبتن ریزی مرحله اول دیوار بتنی تونل می رسد که بتن این مقطع نیز معمولاً بتن 300 می باشد

همانطور که دیواره ستون ساخته وبتن ریزی می شود ،پشت سر آن تا ارتفاع بالای دیوار خاک دستی ریخته می شود.
این امر برای ساختن در قالب بندی وکم کردن ارتفاع برای سنگ کاری می باشد.

 

در نزدیکی تونل معدنی را پیدا می کنیم که سنگهای ان از نظر مقاومت و از نظر رنگ مورد قبول استاندارد ماباشد بعد این سنگها را توسط سنگتراشان جدا کرده وبه شکل مورد نظر تراشیده می شود.
سنگهایی که در نما استفاده می شود باید ، سنگ مالویی باشدکه حتماً یک طرف آن صاف باشد وشکل آن بصورت مربع یا مستطیل باشد.وسنگهایی که درپشت آن برای پر کردن استفاده می شود لازم نیست صاف وصیقلی شوند.

 

سنگ چینی به این صورت انجام می شود که اول سنگهای مالون نما گذاشته می شوند وبعد از آن پشت آن را با سنگ وملات ماسه سیمان به صورت لایه لایه کار می کنند .
باید توجه داشت که این سنگ چینی باید تا زیر سقف انفجار شده و حفاری شده ادامه پیدا کند تا به ان بچسبد و بین آن هیچ فاصله ای نباشد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مراحــل ساخــت تونلهــای بــزرگ

دانلودمقاله آیت الله طالقانی

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله آیت الله طالقانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
شرح زندگی
سید محمود طالقانی به سال‏1289 ه. ش. در روستای گلگرد طالقان از توابع استان تهران، دیده به جهان گشود و نزد پدری همچون آیت‏الله سید ابوالحسن طالقانی که از علمای برجسته تهران به شمار می‏رفت ، پرورش یافت. پدری که حضرت امام خمینی در باره مقام و منزلت او چنین می‏گوید:
«رحمت‏خداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهیزکاران بود.»
در باره زهد و پرهیزکاری آسید ابوالحسن طالقانی، آیت‏الله سیدحسین بدلا که با وی حشر و نشر داشته چنین می‏گوید:
«علی‏رغم این که محل رجوع عام و خاص مردم بود ولی به هیچ وجه من الوجوه از وجوهات شرعیه و سهم مبارک امام علیه السلام استفاده نمی‏کرد و زندگی روزمره خویش را به وسیله تعمیر ساعت تامین می‏کرد».
سید محمود طالقانی در 10 سالگی به مکتب خانه روستای گلگرد می‏رود و پس از طی این دوره روانه مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان تهران می‏شود و شروع به تعلم دروس حوزوی می‏نماید. پس از اندکی وارد مدرسه رضویه قم می‏شود و در نهایت در مدرسه فیضیه سکنی می‏گزیند. دروس سطح حوزه علمیه را نزد آیاتی چون نجفی مرعشی، ادیب تهرانی و حجت‏به پایان می‏برد. بنا به گفته سیدتقی طالقانی، سید محمود دارای هوشی فوق‏العاده بود و در مدت اندکی دروس سطح را به پایان رساند. وی می‏گوید:
«با آنکه سید محمود خیلی جوان بود، سطح را تمام کرد و وارد حلقه درس آیت‏الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم گردید.
طالقانی در کنار دروس فقه و اصول حوزه (که درس معمول و رایج در حوزه‏هاست و هر طلبه‏ای الزاما آن را باید بخواند)، فلسفه و حکمت را نزد آیاتی همچون تقی اشراقی و میرزا خلیل کمره‏ای طی کرد. سید محمود در سال 1310 ه.ش. پدر خویش را در سن 72 سالگی از دست می‏دهد و پس از فوت پدر به وی پیشنهاد می‏شود که در تهران امام جماعت مسجدی شود و به وعظ و خطابه مردم مشغول گردد. ولی از آنجا که سید محمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتی و مرید و مرادی ترجیح داد و برای تکمیل تحصیلات خود عازم نجف اشرف گردید. در آنجا از محضر آیت‏الله سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین غروی و آقاضیاء عراقی بهره‏مند گردید و از دست مرجع بزرگ جهان تشیع آیت‏الله ابوالحسن اصفهانی موفق به اخذ درجه اجتهاد گردید. در قم نیز آیت‏الله عبدالکریم حائری یزدی به وی اجازه استنباط و اجتهاد احکام الهی می‏دهد و از آقایان نجفی مرعشی و شیخ عباس قمی اجازه نقل حدیث و روایت دریافت می‏کند.
در آستانه جنگ دوم جهانی (1317 - 1318) وارد تهران می‏شود و پس از تشکیل خانواده، فعالیت‏های علمی و فرهنگی خویش را در آنجا آغاز می‏کند. خود طالقانی در این زمینه چنین می‏گوید:
«پس از دوره تحصیلی که بیشتر در حوزه قم بود و مدتی هم در نجف و دریافت اجازه اجتهاد از مراجع قم و نجف به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم (سال 18 -17) چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته‏اند و به پیروی از روش مرحوم پدرم جلساتی برای عده‏ای از جوانان و دانشجویان در باره بحث در اصول و تفسیر قرآن تشکیل دادم و در دنباله این جلسات بعد از شهریور 1320 انجمن‏ها و کانون‏های اسلامی تشکیل شد، مانند کانون اسلام، انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین، که هر کدام دارای نشریات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آنها برای پیشرفت تعالیم اصول اسلامی همکاری می‏کردم، قسمتی از تفسیر قرآن و نهج‏البلاغه را در مجله آئین اسلام می‏نوشتم. این انجمن‏ها هر یک به سهم خود با فقر شرایط مادی و مانوس نبودن مردم با چنین اجتماعات و تبلیغات، آثار خوبی از خود نشان داد .... مشکل بزرگتری که دین و ملت پس از شهریور 20 با آن مواجه شد، گسترش سریع اصول مارکس و تشکیل حزب توده بود. همیشه هیات حاکمه ایران دچار این اشتباه [بوده] است که هر عقیده و فکری را که با مصلحت و وضع خود مضر تشخیص داده‏اند، خواسته‏اند با فشار و زور و زندان و کشتن، از بین برده و یا محدود سازند با آنکه فکر و عقیده را هیچ وقت نمی‏توان با این طریق از بین برد و به فرض آنکه زیر پرده رفت، هر وقت فرصتی بدست آید با وضع دیگری آشکار می‏شود».
طالقانی پس از اقامت در تهران با آیت‏الله کمره‏ای حشر و نشر پیدا می‏کند و این دو، در راه نشر معارف اسلامی و جلوگیری از خطر سستی عقاید جوانان و گرایش آنان به اصول و اندیشه‏های مارکسیم همکاری لازم را با یکدیگر به عمل می‏آورند و علاوه بر این نوع فعالیت‏ها، از فعالیت علمی هیچ گاه غافل نمی‏شد. آقای کمره‏ای از آن دوران که با آقای طالقانی مانوس بوده است، چنین می‏گوید:
«ما با هم جلساتی داشتیم و در این جلسات نهج‏البلاغه را با آقای طالقانی مجاهد، در مورد نقشه پیاده کردن دولت امیرالمؤمنین مورد مطالعه قرار دادیم. بخصوص خطبه بیعت‏با امیرالمؤمنین را که خطبه‏ای است انقلابی. درصدد برآمدیم دو نفری نهج‏البلاغه را تجزیه کنیم و کتب و کلمات را که مشتملات نهج‏البلاغه است، هر خطبه‏ای را به ضمیمه قطعات مناسب آن در یکجا جمع‏آوری کنیم. نهج‏البلاغه بیست و دو کتاب شد، مقدماتی بر آن نوشتیم و در معیت آقای طالقانی در ماه رمضان پس از نماز در مسجد شاه‏آباد و در مسجد مرحوم حاج سیدمصطفی حجازی من دیکته می‏کردم و صفحه را تصفح می‏کردم و قطعات متناسب را تعیین می‏کردم و آقای طالقانی یادداشت می‏کردند. الان دفترچه تجزیه نهج‏البلاغه به خط آقای طالقانی در کتابخانه من موجود است‏».
طالقانی فعالیت علمی، فرهنگی و حتی سیاسی خود را با این پیش فرض آغاز کرد که اگر روحانیان و مجتهدان مصلح به جوانان مبارز و حرکت‏بخش طرح و نقشه مهندسی اجتماعی اسلام را ارائه ندهند، به طور طبیعی جوانان سرشار از انرژی و فعالیت‏به سمت امثال مارکس، لنین و استالین جذب خواهند شد و از آنان پاسخ سؤال خود را خواهند خواست. طالقانی نسبت‏به جوانان، دیدی عاشقانه و مشفقانه داشت و اگر با جوانان، از هر مکتب و ایدئولوژی‏ای که بودند، با مهربانی و نرم خویی رفتار می‏کرد به این دلیل بود که اعتقاد داشت جوان پاک است و زمینه رشد و تعالی و تکامل او بسیار است. بدین سان طالقانی از شهریور 20 به بعد فعالیت‏خویش را بیشتر در جبهه فرهنگی جهت ارائه اندیشه و معارف ناب اسلامی قرار داد. به خاطر همین فعالیت‏های فرهنگی و اسلامی که از سال‏های‏17 - 1318 آغاز کرده بود و عمامه به سر بود، رژیم رضاخان وی را دستگیر و به مدت 50 روز زندانی می‏کند که در نهایت‏با ضمانت آزاد می‏گردد.
پس از پایان جنگ دوم جهانی (1317 - 1322) و به دنبال شورش کمونیست‏ها و تجزیه‏طلبان در آذربایجان به رهبری پیشه‏وری، طالقانی از سوی علما و مجامع دینی و مذهبی به آن منطقه اعزام می‏شود و پس از بررسی مسائل و توقف ده روز در آنجا، در باره اوضاع و احوال آن منطقه چنین می‏گوید:

«تجزیه نشدن آذربایجان از ایران چندین علت داشت. ولی از جنبه داخلی می‏دانید که مؤثرترین ضربه به تجزیه‏طلبان، بنا به اعتراف رئیس دولت وقت (قوام السلطنه)، فوت مرحوم آیت‏الله ابوالحسن اصفهانی مرجع شیعیان بود. عزاداری ایشان چنان آذربایجان را تکان داد که تجزیه‏طلبان با هر قدرت تا مدتها نتوانستند از بروز نتایج این احساسات جلوگیری کنند و مردم مسلمان آن سرزمین عملا به آنان فهماندند که عمیق‏تر و پایدارتر از این قدرتهای موقت قدرت ایمان است که بالاخره دست متجاوز را کوتاه می‏کند. لذا پس از برگشت‏به تهران از مشاهدات و مطالعات خود بیش از پیش متوجه شدم که انحرافهای فکری عده‏ای از مردم و جوانان و عواقت آن خطر بزرگی برای تمامیت و استقلال کشور دارد که ممکن است‏به نابودی و تجزیه آن بکشد و تکلیف شرعی خود دانستم که اهتمام بیشتری در تشکیل جلسات مرتب و مفصل و منظم که مدتها در راه آن می‏کوشیدم برای سخنرانی، بحث و انتقاد بر محور اصول برهانی خداپرستی و رد و انتقاد بر اصول ماتریالیستی و کمونیستی بنمایم. در نتیجه سپاهی از دانشجویان برای بحث و فهم اصول اسلامی و مقایسه آن با اصول مادی تشکیل دادم که در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشکار و هویدا گردید و بر محور همین فکر و نظر، انجمن اسلامی دانشجویان که در سال 1322 تشکیل شده بود و پس از آن (انجمن اسلامی) معلمین و اطباء تشکیل گردید.»
طالقانی تشکیل انجمن‏های اسلامی پزشکان، معلمان و دانشجویان دانشگاه‏ها را در دهه 20 که بحرانی‏ترین دهه برای رژیم و مخالفان آن بود، با اهداف ذیل تبیین و تحلیل می‏کند:
الف) وظیفه کلی و دینی این بود که جوانان با بحث آزاد، اصول دین را دریابند. زیرا از نظر علمای اسلام اصول دین را باید با تحقیق و برهان و بحث آزاد دریافت.
ب) وظیفه خاص دیگری که پیش آمده بود، مبارزه‏ای منطقی با اصول ماتریالیسم بود که اذهان جوانان و تحصیلکرده‏های ما را می‏رفت فرا گیرد.
طالقانی با توجه به این مقدمات و با آن دید اسلامی و جهانی خود، احساس تکلیف سنگین می‏کند که اصول اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را برای مسلمانان داخل و خارج کشور احیا کند. این وظیفه را نخست نسبت‏به کشور خود احساس می‏کند که سابقه تاریخی و درخشانی در علم و تحقیق، بخصوص علوم اسلامی دارد. از این رو، طالقانی علاوه بر فعالیت‏سیاسی بیشتر به مسائل فرهنگی و آموزشی توجه داشت و بدین خاطر مسجد هدایت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. او مسجد هدایت را نمونه‏ای از مساجد صدر اسلام در مکه و مدینه کرد که در آن مجاهدین و مبارزین گرد هم می‏آمدند و به شور و مشورت می‏پرداختند. یکی از نمازگزاران قدیمی مسجد هدایت در این باره چنین می‏گوید:
«از زمانی که مسجد هدایت‏به شکل کنونی آن ساخته شد، رفته رفته دانشگاهیان و جوانان تمایل زیادی به آمدن به آنجا از خود نشان دادند. مطالبی که در آنجا به وسیله آیت‏الله طالقانی بیان می‏شد برای همگان تازگی داشت و ما هیچ کدام مطالب را آنگونه از زبان هیچکس تا آن روز نشنیده بودیم. جذبه و بحث و گیرایی و ملموس بودن صحبت‏ها، جوانان را بیشتر جذب می‏کرد. شبهای جمعه از هفتاد و هشتاد کیلومتری تهران می‏آمدند برای شنیدن صحبت‏های آقا.»
طالقانی در مسئله نهضت ملی نفت که دو گروه ملیون و مذهبیون فعالیت داشتند که در نهایت این دو گروه به وادی اختلاف کشانده شدند، سعی در متحد کردن آن‏ها داشت و همواره در تلاش بود که جلو تفرقه نیروهای مبارز علیه رژیم را بگیرد. در این باره خود ایشان می‏گوید:
«عوامل استبداد داخلی و جاسوسان اطراف این قدرتها شروع به تفحص کردند و نقطه ضعفها را یافتند. به فدائیان اسلام گفتند شما بودید که این نهضت‏ها را پیش بردید، فدائیان گفتند ما حکومت تامه اسلامی می‏خواهیم، به آنها می‏گفتند دکتر مصدق بی دین است، یا به دین توجهی ندارد و خواسته‏های شما را نمی‏خواهد انجام دهد، آنها به دکتر مصدق می‏گفتند فدائیان اسلام جوانانی پر شور و تروریست هستند، باید از آنها بپرهیزید و من که خود در این میان می‏خواستم بین این دو تفاهم ایجاد کنم، دیدم نمی‏شود، امروز صحبت می‏کردم، اما فردا می‏دیدم که دو باره چهره‏ها عوض شده ; باز خصومت و توطئه.»
طالقانی بعد از کودتای 28 مرداد روش جدیدی در مبارزه بر ضد رژیم در پیش گرفت و به کار جمع‏آوری نیروهای قدیمی اعم از ملی و اسلامی و تشکیل هسته‏های جدید مبارزات اسلامی پرداخت و موفق به تشکیل نهضت مقاومت ملی گردید که تا سال‏1339 فعال بود. در این دوره عناصر ارزنده‏ای از این نهضت‏بازداشت‏شدند و از جمله طالقانی به زندان رفت که یک سال به طول انجامید. طالقانی در این دوره علاوه بر فعالیت‏سیاسی و مذهبی در راستای نشر فرهنگ اسلامی، در مسیر پژوهش‏های سیاسی‏اش کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله‏» آیت‏الله نائینی را با مقدمه و پاورقی و توضیحات خود به چاپ می‏رساند. سپس دست‏به تالیف کتاب «اسلام و مالکیت‏» می‏زند که در طی یک سال بنا به گفته خود طالقانی دو بار تجدید چاپ می‏شود.
طالقانی برای ایجاد جامعه‏ای به دور از جنگ و خونریزی و دارای امنیت و عدالت در گستره جهان اسلام و در نهایت جهان بشریت، به همفکری و مشورت علما و اندیشمندان اسلامی می‏پرداخت. وی در این راستا در طول دهه 1330 به همراه عده‏ای از علما در کنگره شعوب المسلمین کراچی شرکت کرد و در کنگره بین‏المللی قدس که همه ساله از نیمه دوم دهه 30 در بیت‏المقدس تشکیل می‏شد، حضور داشت و در سال 1338 به نمایندگی از آیت‏الله بروجردی برای شرکت در کنگره اسلامی دارالتقریب در قاهره به کشور مصر رفت و پیام آقای بروجردی را به شیخ شلتوت رئیس الازهر رساند.
در سال‏1339 به دنبال شروع انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی، فعالیت‏های طالقانی به اوج خود می‏رسد و مسجد هدایت‏به ستاد مبارزاتی علیه استبداد و خفقان تبدیل می‏شود. به دنبال اوجگیری این مبارزات، جلسات مسجد هدایت‏به وسیله عوامل رژیم سرکوب و تعطیل می‏شود، اما این جلسات در منزل اشخاص مختلف تشکیل می‏شود. طالقانی به همراه شهید مطهری در این جلسات به تحلیل مسائل اجتماعی و افشای رژیم می‏پردازند.
طالقانی در سال 1340 در تشکیل نهضت آزادی مشارکت نموده و در همان سال به زندان می‏افتد. وی در باره انگیزه‏ها و اهداف پیوستن خود به اعضای مؤسس نهضت آزادی چنین می‏گوید:
«ایمان و خلوص نیت و استقلال فکری و اصالت‏خانوادگی که مؤسسین آن داشتند، با اخصی از علما و روحانیون که در این مورد صاحب‏نظرند و تشخیص تکلیف دینی و استعانت و استخاره از قرآن کریم عضویت آن را در هیات مؤسس اولیه پذیرفتم، با توجه به گرفتاریهای دیگر و انجام وظایف روحانیت قبول این مسؤولیت‏برایم دشوار بود ... تنها مسؤولیتی که در این جمعیت‏به عهده گرفته‏ام، همان راهنمائی به اصول و احکام عالیه اسلام است که جزء مرامنامه باشد و پاسخ به پرسشها و روشن کردن افراد و جوانان و جوابگویی مسائل مطروحه در این حدود»
دولت ایران در سال 1341 لایحه انجمن‏های ایالتی و ولایتی رامطرح می‏کند که مورد مخالفت علما و مراجع تقلید ایران قرار می‏گیرد و هر کدام از آن‏ها با تلگراف‏های جداگانه‏ای به شاه خواستار عدم تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی می‏شوند. طالقانی نیز در زمره علمای مخالف بوده است. در نهایت رژیم مجبور به عقب‏نشینی می‏شود و رسما اعلام می‏کند که از تصویب این لایحه صرف‏نظر کرده است. اما در بهمن 1341 رژیم ترفند دیگری به کار می‏گیرد و آن، اصول و لوایح شش گانه‏ای بود که از سوی شاه به مردم عرضه می‏شود تا آنان در باره لوایح به صورت رفراندوم اظهار نظر کنند. روحانیون، علما و مراجع این بار نیز مخالفت می‏کنند و طالقانی نیز که به اتفاق دیگر روحانیون و سران نهضت آزادی با این مسئله مخالفت نموده بود راهی زندان قزل قلعه می‏شود. وی در این باره می‏گوید:
«روز سوم بهمن ماه 1341 مامورین سازمان امنیت‏بدون اجازه و تشریفات قانونی وارد خانه من شدند و مرا، با حال کسالت و بیماری به زندان قزل قلعه بردند. به چه گناهی و به چه جرمی؟! و به استناد به کدام یک از موارد قوانین اساسی و حقوق بشری، هنوز نمی‏دانم ... مقارن با زندانی کردن من عده زیادی از علما از پیرمرد نود ساله تا جوان‏ها از سران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران تا کاسب و کارگر و بازاری و دانشجو را در تهران و شهرستان‏ها به زندان کشیدند. به چه بهانه؟! به این بهانه که روز ششم بهمن قرار است‏شش ماده مصوبه در معرض تصویب و رفراندوم گذارده شود تا آزادانه؟! مردم! رای موافق و مخالف! خود را ابراز دارند. ما هم صاحب رای بودیم و نه خود و هیچ مرجع صلاحیتدار و نه ملت ما را از مهجورین در اظهار نظر نشناخته، چرا باید زندانی شویم و از دادن رای و اظهارنظر محروم باشیم ... با آنکه علما طبق نص صریح اصل دوم متمم قانون اساسی نسبت‏به هر طرحی از جنبه اسلامی حق نظر و قبول یا رد آن را دارند ... پس از آنکه به زندانم کشیدند به حسب معمول و برای پرونده سازی و صورت قانونی درست کردن، اشخاصی که آماده برای بازجوئی و ساختن پرونده هستند و برای همین کار پرورش یافته‏اند، در تاریخ‏9/11/1341 مشغول بازجوئی شدند، محور سؤالات در باره شش ماده بود.»
رژیم پس از حدود 5 ماه، طالقانی را در اوایل خرداد 1342 آزاد می‏کند و ایشان از موقعیت استفاده کرده، در دهه محرم 1342 در مسجد هدایت‏به منبر می‏رود و به بیان برنامه‏های امریکایی انقلاب سفید و ستم‏هایی که بر مردم روا می‏دارند و جنایاتی که اعمال می‏کنند، می‏پردازند. علاوه بر فعالیت‏ها و سخنرانی‏ها، وی به نوشتن و نشر اعلامیه‏ای خطاب به افسران ارتش بوده است، صادر می‏کند.
پیرو این فعالیت‏ها، احساس می‏کند که رژیم درصدد دستگیری وی است. از این رو، شب دوازدهم محرم 1342 از رفتن به منبر در مسجد هدایت‏خودداری می‏کند و به ناچار چند روزی در لواسانات مخفی می‏شود. پس از کشتار پانزده خرداد 1342، اعلامیه‏ای با عنوان «دیکتاتور خون می‏ریزد» از طرف نهضت آزادی صادر می‏شود. دستگاه امنیتی رژیم مطمئن بود که محرک اصلی این اعلامیه طالقانی است و درصدد دستگیری وی برمی‏آید که در نهایت در تپه‏های لواسانات وی را دستگیر می‏کند. محمد بسته نگار داماد طالقانی در باره چگونگی دستگیری ایشان می‏نویسد:
«آیت‏الله طالقانی خود در زندان تعریف می‏کرد که صدای غرش خودروهای ارتشی در کوهستان پیچید و من نگران شدم که این جنایتکاران برای پیدا کردن من نسبت‏به روستائیان بیگناه به هر جنایتی دست‏برنند، لذا بر فراز تپه‏ای رفتم و دست تکان دادم و صدایشان زدم، همگی شگفت زده به طرف من آمدند و گفتند چند روز است دنبال شما می‏گردیم. به آنان گفتم من اینجا بود، شما بیخود این طرف و آن طرف می‏گردید. به هر حال در 22 خرداد همراه آنان به زندان قصر آمد و در زندان شماره 2 قصر، جدا از دیگر یاران زندانی شد.»
پس از خرداد 42 طالقانی به ده سال زندان محکوم شد. وی پس از محکومیت، برنامه تربیتی و سازندگی خویش را در زندان آغاز می‏کند. زندان تبدیل به مکتب درسی وی می‏گردد و تفسیر قرآن وی هفته‏ای سه شب ; و سایر سخنرانی‏ها و دروس وی در زندان برای زندانیان سیاسی آرام جان بوده است. تالیف سه جلد تفسیر «پرتوی از قرآن‏» و تکمیل کتاب «اسلام و مالکیت‏» از آثار سال‏های زندان پس از خرداد 1342 وی می‏باشد.
باید گفت که طالقانی در زندان، در احیای دوباره قرآن و در متن زندگی قرار دادن آن و زدودن غبار از چهره نورانی آن، نقشی فراموش ناشدنی داشت. در این دوره از زندان با افراد مجاهدین خلق مثل حنیف نژاد و سید محسن و دیگران آشنا می‏شود و به پرورش روحی و معنوی آنان می‏پردازد.
رژیم پهلوی سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی و واکنش‏های بین‏المللی، او را در سال‏1346 آزاد می‏کند. در سال 1348 در خطبه نماز عید فطر، ضمن یک سخنرانی پر شور به بحث در باره خلقت انسان، بعثت پیامبران و برقراری حکومت اسلامی می‏پردازد و در پایان نظر مردم را به مسئله فلسطین جلب می‏کند. فرازی از سخنان وی در آن روز به قرار ذیل است:
«مصیبت دیگر که آواره‏های فلسطین دارند، مگر کم مصیبت است. مردمی که بیست‏سال، متجاوز از بیست‏سال در بیابانها زندگی می‏کنند و بانگ می‏زنند، به وجدان بشریت، به مردم دنیا که به داد ما برسید، آنها به جای اینکه به دادشان برسند، با بمب‏های ناپالم بر سرشان می‏ریزند. این مصیبت نیست؟ این گرفتاری نیست؟»
در سال‏1349 زمینه سازی برای نفوذ و دخالت‏شرکت‏های امریکایی در ایران هر چه بیشتر نمایان‏تر شده بود و رژیم نیز برای جشن‏های دوهزار و پانصد ساله برنامه‏ریزی می‏کرد. شهید سعیدی با این جریان به مخالفت‏برخاست و با صدور اعلامیه‏ای علیه سرمایه گذاری خارجی و نفوذ روزافزون امریکاییان در ایران، موضع گرفت. رژیم، شهید سعیدی را به این جرم دستگیر و روانه زندان می‏کند و پس از اندکی وی را در زندان قزل قلعه به شهادت می‏رساند. طالقانی پس از شنیدن خبر شهادت شهید سعیدی ابتدا به منزل آن شهید رفته، سپس همراه با جمعیتی به مسجد موسی بن جعفر در خیابان غیاثی که شهید سعیدی در آن اقامه جماعت می‏کرده، می‏رود و در آنجا مراسم ختم برای آن مرحوم برگزار می‏کند. رژیم فردای آن روز طالقانی را دستگیر می‏کند، ولی بر اثر فشار افکار عمومی و ترس از مردم دو روز بعد او را آزاد می‏کند.
طالقانی از یک سو، دغدغه تحول فکری و اندیشه‏ای مردم ایران را داشت و همواره سعی می‏کرد که ملت ایران از حاکمیت استبداد و نفوذ بیگانگان در امان باشند و به صورت مستمر علیه استبداد و نفوذ استعمار مبارزه می‏کرد و از سوی دیگر، دغدغه سرنوشت مسلمین جهان را نیز در سر داشت. از این رو، در سال‏1349 همانند سال 1348 در باره فلسطین صحبت می‏کند و در عید فطر همان سال، فطریه برای مسلمانان آواره فلسطین جمع می‏کند. در این سال شهید مطهری و زنده یاد شریعتی که در حسینیه ارشاد فعالیت فرهنگی داشتند، طالقانی را در این امر اسلامی و انسانی یاری می‏کنند و مبالغ زیادی از حسینیه ارشاد و دیگر مراکز مذهبی و مساجد برای مردم فلسطین، فطریه جمع‏آوری می‏شود. این اقدام طالقانی، مطهری و شریعتی سرآغازی می‏شود بر گسترش این اقدام روشنگرانه به اماکن و مساجد دیگر شهرهای ایران که رژیم در عید فطر 1350 دیگر به طالقانی اجازه حضور در مسجد هدایت را نمی‏دهد و وی را دستگیر و در حالت‏بیماری به زابل تبعید می‏کند. محمد بسته نگار در این زمینه چنین شرح می‏دهد:
«در عید فطر سال 1350 ماموران رژیم خانه آیت‏الله طالقانی را به محاصره درآوردند و مانع ورود او به مسجد می‏شوند و یک ماه بعد او را به زابل تبعید می‏کنند.»
یکی دیگر از فعالیت‏های طالقانی در اواخر دهه 1340 حمایت از مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود که در حال شکل گرفتن بود. ایشان با سازمان‏های مسلحانه مسلمان ارتباط و همکاری داشت و راهنمایی‏های لازم را چه از جنبه فکری و چه از جنبه عملی به آنان می‏کرد. این نوع شیوه برخورد و مبارزه با رژیم و استبداد نه در دهه 40، بلکه از دهه 20 در اندیشه طالقانی بود. از زمانی که تفسیر قرآن خویش را در مسجد هدایت‏شروع کرد، این اندیشه را ترویج داد و حتی شهید نواب صفوی که بعد از شهریور 20 اولین اقدام مسلحانه را انجام داد، از شاگردان مکتب طالقانی در آن مسجد بود.
بنابراین، می‏توان گفت که تفیسر قرآن او شالوده مبارزه مسلحانه را علیه استبداد ریخت و همین تعالیم ناب اسلامی و قرآنی بود که همراه با دیگر عوامل به مبارزه علیه استبداد پهلوی شدت بخشید. آقای هاشمی رفسنجانی در این باره می‏گوید:
«تایید ایشان (طالقانی) از مبارزات مسلحانه تاثیر بسیاری در جامعه مذهبی داشت.»
ارتباط طالقانی با سازمان‏های مسلحانه و همین طور مطرح ساختن مسئله فلسطین به عنوان مسئله روز برای ایرانیان موجب شد که «کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران‏» به دستور مستقیم ساواک، وی را در سال 1350 دستگیر و به مدت ده سال به زابل تبعید کند. این تبعید موجب اعتراضات همگانی و شخصیت‏های بزرگ از جمله آیت‏الله احمد آشتیانی گردید. مرحوم آشتیانی طی نامه‏ای به شهربانی کل کشور که رونوشت آن را به ساواک و دادرسی ارتش ارسال داشت، اعتراض خود را نسبت‏به تبعید طالقانی اعلام داشت و خواستار رفع گرفتاری از ایشان گردید. متن نامه وی که در تاریخ 15/10/1350 صادر شده است‏به قرار ذیل است:
«به قرار اطلاع حضرت حجة‏الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی به زابل تبعید و در حال بیماری زندانی شده‏اند و از ملاقات با ایشان جلوگیری می‏شود. انتظار می‏رود هر چه زودتر رفع گرفتاری از معظم له شده و اینجانب را مستحضر نمایید.»
رژیم شاه تحت تاثیر فشارهای علما و شخصیت‏های مذهبی و نیز با در نظر گرفتن مصالح خاصی که طبق آن مامورین محلی رژیم، اقامت ایشان را در زابل خلاف مصلحت می‏دانستند، در حکم صادره برای وی تجدید نظر نموده و با تقلیلی در آن، محل اقامت اجباری ایشان را از زابل به «بافت کرمان‏» تغییر می‏دهد ; ولی از آنجا که طالقانی چه در زابل و چه در بافت مرجعی برای راهجویان و رهبری برای هدایت و روشن کردن مستضعفان بود، رژیم تحمل تبعید وی در آنجا را نیز نمی‏کند و بالاخره پس از 18 ماه دوری از تهران، وی را در خرداد ماه 1352 به تهران بازمی‏گرداند. پس از بازگشت از تبعید، طالقانی دیگر به مسجد هدایت نمی‏تواند برود و در نتیجه جلسه تفسیر و خطابه خویش را به ناچار در منزل خود برقرار می‏کند و به فعالیت علمی، تفسیری و سیاسی ادامه می‏دهد و با انقلابیون تماس‏های مستقیم و غیر مستقیم برقرار می‏کند. در مجموع فعالیت‏های دهه 40 و ابتدای دهه 50 موجب شد که شاه در برخی محافل خصوصی از دست طالقانی اظهار درماندگی بنماید. از استاد سید غلامرضا سعیدی نقل می‏کنند که:
«محمدرضا گفته بود که پدرم را سید حسن مدرس بیچاره کرد و خودم را سید محمود طالقانی. نمی‏دانم چکار کنم.»

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آیت الله طالقانی

دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن
"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده مارکسیستی با نظریه های غربی مؤید این باشد که در دست داشتن جوامع روستایی کلیدی است که می تواند تلاطمات انقلابی را برانگیزد. [ 2 ] کشاورزان از معرکه برکنار ماندند، تصور کردند که کشمکش، جدال و ستیز بین مردم شهرنشین است. سه ماه پس از این که نیروهای خمینی قدرت را بدست گرفتند، اکثریت عظیمی از کشاورزان روستاهای نزدیک تهران عقیده داشتند که شاه پس از معامله با رهبری اسلامی به سلطنت بازخواهد گشت! زارعین انعطاف پذیر بودند. روستائیانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند و از بحران اقتصادی صدمه دیده بودند، مشتاق به پیروی از ملاهای ناراضی بودند. تا نوامبر 1978 که دورنمای سقوط رژیم شاه پدیدار گردید، روستائیانی که در روستاها بودند، همه بطور یکسان خواستار شرکت در راهپیماییهای دولتی بودند.
اگر سازمانهای گسترده انقلابی مخفی تشکیل نمی گردیدند، با وجود همه مشکلات، انقلاب اتفاق نمی افتاد و یا می توانست به مسیری کشانده شود که اساسا متفاوت باشد. البته با وجود شبکه مسجد به روحانیون افراطی امکان داد تا بر اوضاع تسلط یابند و سپس تحول نهضت را کنترل کنند. برای خمینی آسان بود که با بسیج یک گروه فعال و موثر به رهبر پیامبر گونه متعصبین مذهبی تبدیل شود. در دوران حکومت شاه در ایران، روحانیون از سال 1963 تا 1977 یک نیروی حاشیه ای بودند که بطور فزاینده ای منزوی می شدند. بنابراین جای تعجب نیست که بنیادگرایان، نظام سیاسی سلطنتی را رد کرده و سیاستهای افراطی ضد دولتی را در پیش گیرند. [ 3 ] از نظر تاریخی، مهمترین پی آمد انقلاب، ممکن است اثبات ظهور مذهب به عنوان یک نیروی مهم سیاسی باشد. با درهم آمیختن ایدئولوژی حکومت الهی و قدرت انبوه مردم بر مبنایی درست، شق دیگری از انقلاب ارایه میشود که مارکسیسم و دیگر نمونه ها را تکامل می بخشد. این طریقی است که قدرتی دیگر مبتنی بر توجیهی متفاوت جانشین قدرت و مشروعیت شاه و یا هر رهبر غیر مذهبی دیگر می شود، و از نظر موضعی هدف خود را بدون توسل به خشونت به انجام می رساند. در این حالت بنیادگرایان اثبات کردند که حتی یک نیروی مسلح قدرتمند می تواند از دوران متلاشی شود. مهترین عامل مضطرب کننده در مورد جنبش اسلامی خمینی، دکترین جنبش نیست بلکه بسیج موثر آن بود که گروههای مختلف اجتماعی را برای حمایت از یک حکومت اسلامی در یک سازمان سیاسی متشکل کرد. برتری روحانیت، آنچنان که خمینی ادعا کرد، نشان ضمنی به مبارزه طلبی دولتهای غیر مذهبی در همه جاست. اگر این پدیده به موجودیت و مقاصد خود ادامه دهد، روش دیرین غرب را مبنی بر جدایی حکومت و کلیسا تغییر خواهد داد.
تسلط روحانیت در ایران، جنبش خمینی را از شورش ساندینیستها در نیکاراگوئه، گروهی که در بسیاری موارد مشابه ایرن است، متمایز می سازد. سال 1979 در نیکاراگوئه، یک جنبش انقلابی در اصولی مبهم توسط یک گروه از نخبگان سازمان یافته رهبری شد، اما در آنجا مبارزه برای تحقق یک حکومت الهی نبود. در هر دو کشور، علی رغم حضور ابرقدرت آمریکا به عنوان تامین کننده تجهیزات نظامی، جنبش مردمی قادر بود که اول ناراضیان و سپس اکثریت عظیمی از جامعه را بسیج کند و تا جایی پیش برود که کشور را از اجرای وظایف خود باز دارد. نتیجه در هر دو کشور، بر کناری فرمانروایی که اهرمهای سنتی قدرت را در اختیار داشت اما نتوانست از آنها بهره بگیرد. شاه و سوموزا هنگامی که کوشیدند تا به دلایل سیاسی نیروهای نظامی را، خواه با قدرت کامل و یا در سطحی پایین تر به کار گیرند، هر دو، به این دلیل که دریافتند اگر چنین کاری بکنند وضع بدتر خواهد شد ونه بهتر، عجز مشابهی احساس کردند. در نیکاراگوئه، ساندینیستها ظرف دوماه یک دولت کارآمد ایجاد کردند. در ایران هنوز مردم رأی و نظری ندارند اما امکان موفقیت متداوم برای حکومت خمینی تیره و تار به نظر می رسد.
اعتقادات ملی و مذهبی مبارزین اسلامی که در فوریه 1979 به مشروعیت و قدرت رسید، نه توان تشکیلاتی دارد که ایران را اداره کند و نه دارای یک فلسفه و یا برنامه ای عقیدتی است که در درازمدت بتواند اکثریت مردم را جذب نماید. امروزه رهبری اسلامی از حمایت شوریده جمعی و پشتیبانی توأم با نگرانی گروهی دیگر و «بیعت توأم با بی تفاوتی » بسیاری از مردم بهره مند است. به هر حال، همچنان که فروپاشی اقتصاد ایران ادامه می یابد، گروههای قبیله ای و چپگرایان با جذب هواداران به آرمانهای خود بیش از پیش نیرومند می شوند. جاذبه روحانی خمینی، جنگ با عراق و نبودن یک سازمان نیرومند مبارز، موچب شده است تا نهضت اسلامی، هرچند ضعیف، کنترل را به دست گیرد.
اگر چه مردم روستا از شور انقلابی سرشار نبودند اما مخالفین به دلیل استراتژی سازمانی خوب و به علت ناکافی بودن عکس العمل دولت در برابر رشد نارضایتیها، توانستند ابتکار سیاسی را از دست شاه خارج کنند. اقدام سریع توسط نخبگان حکومت برای کنترل ناآرامیها، چه از طریق انجام اصلاحات و یا درهم شکستن انقلابیون به وسیله نیروهای نظامی ویا به کارگیری هر دو مورد، می توانستند انقلاب را متوقف و یا آن را از مسیر خود منحرف سازد. این استراتژی کج دار و مریض شاه بود که موجب رشد احساسات انقلابی گردید و میانه روهارا به سویی راند تا به کسانی نزدیکتر شوند که خواستار سرنگونی نظام موجود بودند ونه سازش با آن. انقلابهای موفق، طبیعتا به سوی مواضع تند و تعصب آمیز میل می کنند. این که آیا آنچه در ایران اتفاق افتاد ناگزیر باید از این الگو تبعیت می کرد امر چندان مسلمی نیست. اگر شاه در دهه 1970 برای توسعه نظام سیاسی مملکت یک کوشش جدی به عمل آورده بود، مطمئنا نتیجه ای متفاوت به دست می آمد. شاه مردد بود، چرا که از پی آمدهای اقدامات مختصری که طی سالهای 1961 و 1962 برای دادن آزادی بیشتر به عمل آورده بود، خرسند نبود. متاسفانه تشویق مردم به مشارکت در امور سیاسی، شاه را با خطراتی درگیر کرد که برای پذیرفتن آن آمادگی نداشت. شاه اگر بیشتر انعطاف پذیر بود شاید بطور کلی انقلاب رخ نمی داد و یا دست کم زمینه تسلط انقلابیون میانه رو بیش از افراطیون فراهم می گردید. اما محمدرضا پهلوی فاقد درک و احساس بود و قادر نبود نتیجه حاصل از ناتوانی خود را در انتخاب بین فرصت دادن به مردم برای مشارکت در امور مملکت و یا تشدید اقدامات خود، پیش بینی کند. شاه با این وقت گذرانی لعنت هر دو جهان را به جان خرید.
چگونه یک نظام سیاسی فرو می ریزد
بسیاری استدلال کرده اند که شاه باید برای حفظ نظام سیاسی پهلوی با قدرت کامل عمل می کرد. در حالی که شاه به دلایل خاص خود از ارتش جلوگیری به عمل آورد.- به دلیل عدم تمایل در قتل عام مردم و ترس از این که با اعمال خشونت، پسرش نتواند جانشین او بشود- به علت تسلط شاه بر جریانات تصمیم گیری، رهبران دستگاه حاکمیت مایل نبودند که بدون اطمینان از جانب شاه شخصا دست به عمل بزنند. از 1963 تا 1978 شاه تمام قدرت سیاسی و تصمیم گیری را در اختیار خود گرفت. سیاستمدارانی که از اعتبار برخوردار بودند و برای حفظ شاه، مهارت سیاسی داشتند و او را از مشکلات آگاه می کردند یا مرده بودند و یا از نظر سیاسی بی اثر شده بودند. هنگامی که فشار بالا گرفت، اکثر نخبگان به کشورهای خارج کوچ کردند و برای اقامت همیشگی خود جوامعی را برگزیدند که ارزشهای حاکم بر آن جوامع بالاتر از ارزشهایی بود که برای ایجاد آن در کشور خود کوشیده بودند، به خصوص که پس از پیروزی، بنیادگرایان همه آنچه را که نخبگان ایجاد کرده بودند خنثی کردند.
امتناع شاه از تقسیم قدرت با اطرافیان دستچین خود در حزب رستاخیز، این حزب را به عنوان یک قدرت سیاسی به شدت نابود کرد. شاه که خویشتن را به کانون وفاداران ارتشی مبدل کرده بود، به هنگام بحران در اوت 1978 تا فوریه 1979 موجب شد تا بلندپایگان نظامی از دست زدن به عمل منع شوند، چرا که شاه، آنها را حتی در مواردی که قضاوت درست تری داشتند از اقدام بازداشت. در سپتامبر 1978 مهارت سیاسی شاه شدیدا زیر سؤال بود و هنوز هیچ یک از مشاوران مورد اطمینان، دوستان قدیمی و یا سیاستمداران جدید برای ارایه طرحی در جهت ایجاد وضعی مورد قبول چه از طریق چه از طریق اعمال خشونت و یا اقدامات صلح آمیز قدم پیش نگذاشته بودند. جمع افراد صمیمی اطراف شاه هیچ گاه گروه بزرگی را تشکیل نمی دادند و این گروه، با کنار گذاردن رهبران سیاسی، به تدریج کوچکتر شد و از واقعیتها جدا افتاد. در ماه نوامبر شاه برای مذاکره با مخالفین و انقلابیون متعهد که حالا در کنار یکدیگر صف آرایی کرده بودند دیگر کسی را نداشت. در این ضمن مخالفین با دقت و احتیاط، مفهوم قدرت و مشروعیتی را که به مدت 50 سال توسط رضاشاه و محمدرضا شاه در ایران حفظ شده بود به تدریج از میان برد.
احساس عدم اطمینان شاه و سیاست تردید آمیز او که طبیعت سیاستهای رژیم پهلوی بود، منجر به سقوط سیاسی کشور گردید. هیچ نهاد مستقلی برای جلوگیری از درهم شکستن نظام و جذب برخی از قدرتها که در حال فروپاشی بودند وجود نداشت. نه شاه و نه نیروهای مسلح او آنقدر نیرومند نبودند تا برای تظاهراتی که در حال نابود کردن حاکمیت بود محدودیتهایی ایجاد کنند. اقدامات ناچیز ارتش در بحرانهای شدید- ژوئن 1978 برای جلوگیری از شورش، سپتامبر برای اعاده نظم پس از قضیه میدان ژاله، و ماه نوامبر برای آرام کردن تهران- فقط بطور موقت فروپاشی نظام را متوقف ساخت. کسانی که برای پیروزی برنامه ای جامع را داشتند انقلابیون بودند و نه شاه و دولت او. در پایان ماه نوامبر مخالفین بسیار نیرومند شدند و پیشرفت حوادث چنان با سرعت فزونی گرفت که هر گونه تلاش جدی برای متوقف کردن و یا منحرف ساختن انقلاب منجر به خونریزی شدید می گردید. قبل از این زمان شاه اندک مجالی برای تدبیر داشت، اگرچه در آغاز ماه اوت این امکانات شدیدا رو به کاهش نهاد.
شاه چه می توانست بکند؟ پاره ای استدلال می کنند که جز سرکوبی جنبش چریکی به هنگام شروع عملیات در آغاز سال 1970 چاره ای نداشت. تا آن زمان شاه کشور را با ابزار سیاسی اداره می کرد- ریشخند کردن این، اغوا کردن آن و رشوه دادن به دیگری- و از نیروی نظامی به عنوان یک وسیله برای کنترل کشور استفاده میشد. همچنان که توجه شاه به مسایل بین المللی معطوف گردید و گروهههای شورشی جسورتر شدند، شاه به ساواک بیشتر متکی گردید و عملا می گفت « خودتان مشکل را حل کنید و مزاحم من نشوید». ساواک دستور را با شدت اجرا کرد و کسانی که نارضایتی اندکی داشتند با خشونت به اردوی مخالفین رانده شدند. به هر حال، مخالفین زمانی واقعا نیرومند شدندکه شاه در سال 1977 تصمیم گرفت به مردم اجازه دهد تا در فعالیتهای سیاسی مشارکت بیشتری داشته باشند. مخالفین از قِبَل نارضایتیها که اوج می گرفت برای ایجاد برنامه سیاسی استواری که بتواند جایگزین عملیات جنگ و گریز چریکها باشد سود بردند. با تبدیل نظام ایران به نظام سیاسی تک حزبی، شاه ایران مطمئن شد کسانی که رژیم را حمایت می کردند درگیر فعالیتهای سیاسی «قابل قبول» خواهند شد. اما عکس العمل ناشی از نظام تک حزبی به جای جذب مخالفین میانه رو، منزوی کردن چپگرایان و بی تحرک ساختن مرتجعین مذهبی، موجب شد تاگروههایی که خارج از حزب واحد بودند به سوی همبستگی رانده شوند. ائتلاف مخالفین بین ناراضیان غیر روحانی که از مهارتهای سیاسی برخوردار بودند و رهبری مذهبیون افراطی و میانه رو شکل گرفت. گروههای غیر متجانس تنها بر پایه دشمنی با رهبر کشور متحد گردیدند. از آنجا که چاره اندیشیهای شاه چه در زمینه فشار و تهدید و یا جلب و تحبیب، سخت ناهنجار بود، گروه افراطی تر صف مقدم مخالفین- مذهبیون مرتجعی که در اطراف ملاها حلقه زده بودند- مورد حمله قرار گرفتند.[ 4 ] موضوع اصلی، مشارکت مردم در امور سیاسی بود. همچنان که شاه، به سمبل سیاست درهای بسته مبدل می گردید آنچه توسط مخالفین ارایه می گردید باعث می شد که حتی قشرهای میانی جامعه خواسته ها و انتظارات بیشتری از شاه داشته باشند. شاه تا روزی که درگذشت درک نکرد که رفاه اقتصادی مردم کشور کافی نبوده است. همین که زندگی مردم به یک سطح قابل قبول رسید مردم می خواستند بدانند که امور مملکت چگونه اداره می شود. شاه مردد بود که آیا به مردم آزادی بیشتری بدهد و مردم را بفریبد که راست یا دروغ باور کنند از آزادی سیاسی برخوردارند و یا از پذیرفتن درخواستهای مردم امتناع ورزیده و آنها را مجبور به اطاعت سازد. فاجعه این است که شاه هرگز نتوانست تصمیم بگیرد که کدام راه درست است.[ 5 ]

 

نفی تجدد از سوی انقلابیون
اکثریت عظیمی از ایرانیان به منظور « پاکسازی» سیاست پیشرفتهای اقتصادی ایران ائتلاف انقلابی را پشتیبانی کردند و نه برای معکوس کردن جریان پیشرفت آن. اما بنیادگرایان اسلامی اطراف خمینی آنچه را که در جامعه ایران «غرب زدگی» می نامند رد می کنند و به جای آن درصدد بازگشت به راههای کهنه و نفی همه کوششهای نوسازی هستند. حزب جمهوری اسلامی توانایی دگرگون کردن سیاستهای اقتصادی شاه را دارد اما کمتر سیاست سودمندی دارد که جای آن را بگیرد. احتمال داده نمی شود که مخالفت با نوسازی به عنوان یک سیاست قابل دوام باقی بماند. سال 1979 تولید ناخالص ملی حداقل 20 تا 25 درصد کاهش یافت و این تنزل در سال 1980 بسیار بیشتر بود. با این همه اکثر ایرانیان عیبی در بهبود وضع اقتصاد کشور نمی دیدند. ملاحظات عمل دلبستگی شدید مردم را به اسلام تعدیل می کرد.
با این همه، یکی از دلایلی که موجب مخالفت با شاه شد این بود که بسیاری از مردم فکر میکردند که کمتر از استحقاق خود دریافت می دارند. بنیادگرایی خمینی با توجه به آشفتگیهای جدی اقتصادی، بدون یک نوع تحریک فوق العاده مردم مثل موضوع هجوم عراق، نمی تواند به عنوان یک ایدئولوژوی به مردم ارایه شود. این بنیادگرایی برای حفظ دستاوردهای سیاسی خود مشکلات زیادی خواهد داشت.
بنیادگرایان اسلامی در حال تحمیل منهیات دیرین اسلامی که فراموش شده است بر یک جامعه انقلابی هستند. مشروبات الکلی غیر قانونی است و قابل پیش بینی است که بازار سیاه رواج یابد. یکی از موفقیتهای ناچیز آیت الله مبارزه با موسیقی غربی است که «نوار قاچاق» در همه جا یافت می شود. قضاوتها و محاکمات انقلابی، سریع، شدید و بیش از حد مستبدانه است. احکام مربوط به عهد عتیق مانند سنگسار زناکاران و اعدام متهمین به همجنس بازی، موجب فریاد و فغان همان سازمانهای حقوق بشر شده است که در زمان شاه نسبت به اتهامات کم دامنه تر و مجازاتهای کم اثرتر اعتراض می کردند. از بی رحمی پلیس کاسته شده است اما هرگز از بین نرفته است. خشونتهای بی دلیل و تصادفی به جایی رسیده است که بسیاری از شهروندان خود را امن تر از زمان شاه نمی بینند.
در آموزش و پرورش اصول اسلامی دوباره مورد تاکید قرار گرفت. به منظور به حداقل رساندن کار مراکز آموزش عالی، از ژوئن 1980 دانشکده های علوم انسانی و هنری، در دانشگاههای مهم کشور بسته شدند، تنها دانشکده های پزشکی و علوم بازماندند. کلاسهای مختلط از بین رفت. معلمین اجازه ندارند تا در دروس آمار برای توضیح احتمالات از تاس تخته نرد استفاده کنند، چرا که اسلام قماربازی را حرام می داند. کتابهای درسی تاریخ دوباره نوشته شد و عکسها و صفحاتی که مربوط به نظام شاه بود از کتابهای درس تمام مدارس ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی حذف گردید. بسیاری از قدیمیها و معلمین با صلاحیت که پیشگام حرکت انقلابی بودند توسط جوانهای بی تجربه اما پر حرارت کنار زده شدند. تحصیل کرده های دانشگاههای غرب که اصولا با سرنگونی شاه موافق بودند، به علت توهینی که به اعتقادات« فاسد » آنها می شد هرگاه فرصت به دست می آوردند از کشور خارج شدند. اواسط سال 1980 یک فیلسوف کهنسال اسلامی در تهران اظهارنظر کرد که «فاصله ای که ایران امروز را از قرون وسطی جدا می کند بسیار ناچیز است».
اکثریت بزرگی از کشاورزان و قشرهای فرودست جامعه شهری به اصول مبارزه خمینی علیه نوسازی و ارزشهای فرهنگی غرب کاملا بی علاقه هستند. آنها از احیای اسلام، فعال شد مجدد قوانین قرآنی و سخت کردن محدودیتهای زمان خوشحال هستند اما از گزارشات مربوط به توسعه فساد بین ملاها و به خصوص شایعات مربوط به ارسال مبالغ هنگفت به خارج توسط ملاها ناخشنودند. اینک پرسشهایی مطرح است که چرا کشور، تحت حکومت شاه از نظر اقتصادی وضع بهتری داشت در حالیکه طبق گفته خمینی و افراطیون اسلامی، شاه ثروت مملکت را می دزدید و مردم را فریب می داد. این مردم تهیدست شهری بودند که نیروی انسانی تظاهرات انبوه مردم را تامین می کردند. این مردم، سرانجام آمادگی آن را دارند که آنن را دارند که آلت دست دیگران، به خصوص فداییان و حزب توده که بدون تب و تاب اسلامی طرفدار راه حلهای ریشه ای اقتصادی هستند قرار گیرند.
همچنان که مفاهیم اقتصادی بنیادگرایان روشن بشود، قشرهای میانی جامعه نیز و به خصوص زنها بطور فزاینده ای بیزار خواهند شد. در حالی که تمایل شرکت این بخش از جامعه بای احیای امور اقتصادی و تجاری ایران ضروری است.
قوانین اسلامی با گسترش کمبودها، ادامه بیکاریهای زیاد و ضعیف شدن حس میهن پرستی، مشوق رشد چپگراها و و گسترش احساسات ضد مذهبی شده است و شادی انقلابی به ستیز و خون ریزی تبدیل گردیده است قانون اساسی اسلامی اقلیتهای قومی و نیز اغلب رقبای مذهبی خمینی را که بیشتر میانه رو بودند بیزار کرد و هر دو گروه از شیعه گری خاص خمینی دچار ترس شدند. محاکمات انقلابی بر مبنای قوانین اسلامی و محکوم کردن مقامات پیشین به اتهام «محاربه با خدا» و «مفسد فی الارض» همان نتیجه ناخواسته را برای خمینی دارد که عملکرد ساواک برای شاه داشت . افراد خانواده کسانی که به قتل رسیدند دشمن حکومت اسلامی شده اند . بستگان قربانیان بالقوه سرشار از ترس و نفرت گشته اند. در حالی که بسیاری از نزدیکان انها که اعدام شده اند به خارج گریخته اند بسیاری دیگر برای گرفتن انتقامی شدید و مخالفت بی امان با ملارها در ایران باقی مانده اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران