فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله زنبورعسل

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله زنبورعسل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69 (
پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.

 

مقدمه
زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان می‌باشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی می‌کرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی می‌کرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره می‌کنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیده‌ای دارند.

ساختار بدن زنبور عسل
سر
در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیله‌ای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی می‌تواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم می‌رسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمی‌رسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی می‌فرستد.
سینه
از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفره‌هایی به نام سبد می‌باشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گرده‌های گل در آن پر و با خود به کندو حمل می‌کند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.
شکم
در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده می‌شود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمی‌تواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.

 

غده های مهم

• در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غده‌ای به نام غده‌های شیری وجود دارد که از خود ماده‌ای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح می‌کند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه می‌نمایند.
• غده‌های بزاقی همراه با یک جفت غده سینه‌ای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور می‌ریزند. ترشحات این غده‌ها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی می‌کنند.
• غدد زیر آرواره‌ای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. ماده‌ای بوسیله این غده ترشح می‌شود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها می‌شود.
• در زیر شکم زنبورها 4 جفت غده‌های مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح می‌کنند و بکار ساختن سلولها و شان می‌خورند.
• غده‌های بویایی: در پشت زنبورها غده‌ای به نام غده بویایی دیده می‌شود که کارش تشخیص بوهاست.
• غده‌های مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غده‌های مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شده‌اند، مرتب ضد عفونی می‌کنند.
زنبورعسل عسل و زنبور عسل از زمانهای بسیار دور شناخته شده‌است و در باره آن سخن گفته‌اند، در زمان قبل از اسلام مردمان پیشین درباره عسل و استعمال آن سخن گفته‌اند، در ایام جاهلی عربهای ما قبل از اسلام و در اشعار شاعران نام عسل و زنبور عسل بسیار ذکر شده‌است. در عصر اسلام خداوند تبارک وتعالی سوره‌ای بنام :(سُورَة الَنحَل) یعنی «زنبورعسل»، نازل فرموده‌است. و در آیاتی مُبین و مُنَزَه فوائد ومنافع عسل بر انسان بیان فرموده‌است. در جمعیت سالم وکامل سه نوع زنبورعسل وجود دارد:
1. یک ملکه .
2. چندصد تا حدود یک هزار عدد زنبورنر .
3. چندهزار تا چند ده هزار زنبور کارگر .
ملکه عسل وهمه زنبورهای کارگر ماده‌اند و فرق بین این دو در این است که دستگاه تناسلی کارگران ناقص بوده وجفتگیری برایشان ممکن نیست. وحال آنکه دستگاه تناسلی ملکه کامل است، امکان جفت گیری برایش وجود دارد وجفت گیری هم می‌کند.

 

جمعیت زنبورعسل
مجموعهٔ زنبورهای نر و کارگر و ملکه هر کندوه را «یک جمعیت زنبورعسل» می‌نامند.

 

کندو

 

محلی که یک جمعیت زنبورعسل در داخل آن زندگی، تولید ورشد می‌کند یک «کندو» نامیده می‌شود. کندو خانهٔ زنبورعسل است.
فرق ظاهری بین ملکه وکارگر در طویلتر بودن شکم واندام است. شناختن ملکه در داخل جمعیت وبین دهها هزار زنبور عسل کار ساده‌ای نیست، ولی زنبوردارهای با سابقه وکار کشته ومجرب با کمی زحمت ودقت ملکه را از بین آنهمه از زنبورها پیدا می‌کنند. فرق ظاهری بین زنبورهای «نر» با «کارگران» و «ملکه» در این است که:
• اولاً: چشمهای مرکب زنبور نر از پشت سر به یگدیگر می‌رسند وحال آنکه چشمهای کارگران وملکه مثل هم بوده وبه همدیگر نمی‌رسند.
• دوم: زنبورهای نر چاقند وکلفتر از کارگران وملکه‌اند.
• سوم: انتهای شکم زنبور نر گرد است ولی ملکه وکارگران دارای انتهای نوک تیز می‌باشند.

 

ملکه زنبورعسل
ملکه تنها موجود مادهٔ کامل وتنها تخمگذار جمعیت است که مثل زنبور کارگر از تخم بارور شده به وجود می‌آید. «ملکه» مادر تمام زنبورهایی است که باوی در یک کندو زندگی می‌کنند. مدت رشدش از تخم تا موجود کامل ۱۷ تا ۱۸ روز بوده وپس از رسیدن به سِّن بلوغ (۴ تا ۵ روز بعد از تولد) در یک یا چند روز آفتابی قبل از ظهرها از کندو به خارج پرواز نموده وبا چند یا چندین زنبور نر جفتگیری می‌کند. بنا براین خیلی از زنبورهای یک جمعیت باوجودی که از یک ملکه به وجود می‌آیند باز هم نسبت نا خواهری دارند، چون دارای پدرهای متفاوتی می‌باشند. به همین دلیل هم خیلی از اوقات زنبورهایی که از ملکه تولید شده‌اند رنگهای مختلفی دارند. پس از شروع تخمگذاری ملکه معمولاً تا آخر عمر دیگر کندویش را ترک نمی‌ کند مگر هنگام بچه زادن. ملکه معمولاً ۵ سال وبه طور استثنایی ۶ سال هم ممکن است عمر کند، ولی اگر بخواهیم جمعیت پر محصول باشد باید وی را حد اکثر در سِّن سه سالگی حذف نموده ویک ملکه جوان وفعال به جای آن به جمعیت داد، به زبان زنبورداران (ملکه را جانشین نمود)، چون با بالا رفتن سِّن وپیری، قدرت تخم گذاری ملکه نیز کمتر می‌شود، در نتیجه جمعیت پس از مدتی ضعیف وضعیفتر می‌گردد، از یک جمعیت ضعیف هم هرگز نباید انتظار محصول عسل فراوان را داشت.

 

زنبور نر
زنبورهای نر از تخمهای بارور نشده بوجود می‌آیند، یعنی پدر نداشته وتنها دارای مادرند، ولی از جانب مادری دارای پدر بزرگ هم می‌باشند. مدت رشدشان «از تخم تا زنبور کامل» ۲۴ روز است. زنبور نر ۱۲ روز پس از تولد به سِّن بلوغ رسیده وقادر به جفتگیری می‌باشد. زنبورهای نر از اواسط فروردین تا نیمه دوم تابستان در کندوها وهمراه کارگران وملکه زندگی می‌کنند. جمعیتهایی که دارای ملکه‌اند از نیمهٔ دوم تابستان نرها را به زور از داخل کندو بیرون می‌رانند ویا مانع ورودشان به کندو می‌شوند تا از گرسنگی بمیرند. این پدیده به نام «نرکشی» معروف است. بنا براین در حالت طبیعی در فصول پائیز وزمستان در کندوها از زنبور نر خبری نیست. وجود زنبورهای نر تنها برای جفتگیری با ملکه‌هایی است که معمولاً در جمعیت تولید می‌ گردند واین کار همیشه در خارج از کندو ودر هوای آزاد وآفتابی انجام می‌گیرد. هر زنبور نر تنها یکبار در زندگی می‌تواند جفت گیری کند چون هنگام جفت گیری دستگاه تناسلی وقسمتی از بدنش پاره شده ودر داخل بدن ملکه باقی می‌ماند. وی در اثر این زخم می‌میرد وزندگیش پایان می‌پذیرد. بدین طریق زنبور نر هرگز فرزندش را نمی‌بیند.

 

 

 


زنبور کارگر
زنبور کارگر مانند ملکه همیشه از تخم بارور شده بوجود می‌آید وباز مانند ملکه از جنس ماده‌است. دوران رشدش «از تخم تا زنبور ماکل» ۲۱ روز است. تمام کارهای داخلی وخارجی کندو وجمعیت را کارگران انجام می‌دهند که مهمترینشان عبار تند از:
• زنبور عسلتمیز کردن داخل سلولهای مومی.
• تغذیه ملکه.
• تغذیه لاروها.
• گرم کردن لاروها.
• تنظیم گرمای داخلی کندو.
• تولید موم.
• ساختن سلولهای مومی.
• دفاع.
• تعویض هوای داخلی کندو.
• جمع آوری شهد وگرده گل.
• تهیه بره موم.
• آوردن آب به داخل کندو ... وغیره.
• دونوع زنبور کارگر وجود دارد که از لحاظ شکل ظاهری کوچکترین فرقی بین آنها دیده نمی‌شود:
• کارگران بهاری که از اوائل بهار تا نیمهٔ تابستان متولد می‌گردند وحد اکثر سنشان «از تولد تا مرگ» از شش هفته تجاوز نمی‌کند.
• کارگران پُائیزی که از نیمهٔ دوم تابستان به بعد تولد می‌یابند وحد اکثر سِّن آنها اغلب از هفت ماه بیشتر است.
تعداد زنبورهای کارگر یک جمعیت نسبتاً خوب در حد اکثر قدرتش درسال «حدود خرداد ماه» به ۶۰۰۰۰ عدد یا بیشتر هم می‌رسد. در صورتیکه که در زمستان تعدادشان از ۸۰۰۰ الی ۱۲۰۰۰ تجاوز نمی‌کند.
زنبورها از گلهای خوشبو ومعطر بهاری تغذیه می‌کنند. در فصل بهار و پائیز کندوها پر می‌گردد و هرکندو در حدود یک تا دو کیلو واحیاناً ۴ کیلو در فصلهای پُربار عسل بدست می‌آید. با مهارت خیلی بسیار کسانی که شغل جمع آوری عسل پیشه گرفته‌اند عسل از این کندوها خارج و در ظرف خالی می‌نمایند و کندو را بیرون نمی‌آورند، چون زنبور عسل طبق عادت همیشه یک جاه سکن می‌نماید بشرطی که کسی اذیت وآزار بر او ننماید.

 

زیبایی کندو
هنگامیکه در یک جای خانه (کندو) می‌سازند خانه‌های آنها به شکل «مسدس متساوی الاضلاع» است در حالیکه مسطر وبیکار وسایر آلات ندارند، ساختن همه آشیانه‌ها به یک شکل منتظم موجب حیرت است. حکماء می‌گویند که اگر از مسدس کدام شکل دیگر اختیار می‌شد در بین خواه نا خواه یک مقداری جای خالی می‌ماند. سردار این زنبورها «یعسوب» نام دارد که با آن جماعت زنبورها می‌رود. خداوند آنهارا فطرتاً به‌طرف شکلی راهنمائی فرموده که یک فرجه جزئی هم بیکار نماند. همه اوامر تکوینیه‌است، خداوند به او هدایت داده که فطرتا مطابق خواست و استعداد مزاج خود غذای خودرا از اقسام میوه‌ها و گلها بدست آورد، چنانکه زنبورها از آشیانه خود بیرون آمده ومیوه و گلهای مختلف و رنگارنگ را که از آنها شهد و موم وغیره بدست می‌آید می‌مکند. وچون برای بدست آوردن غذا بهر طرف پرواز می‌کنند در حین مراجعت راه را کم نکرده ومستقیما به آشیانه خود بر می‌گردند. وبدین مطلب گرفته‌اند که به آن راههای فطری که قدرت برای عمل وتصرف تو مقرر کرده‌است مطیع ومنقاد بوده روان باش مثلاً گل و میوه را می‌مکد و بنا به سرشت خود شهد (عسل) را فراهم می‌کند. شعد دارای رنگهای مختلف است، سفید، سرخ، و زرد وسیاه، می‌گویند رنگها در اثر اختلاف موسم، غذا وعمر زنبور و غیره تفاوت می‌کند.

 

نژادهای زنبور
زنبور هندی Aspis Indica
کمی کوچکتر از زنبور عسل معمولی بوده ، قدر کارگرش 13 میلیمتر می‌باشد. سلولهایی را که با موم در روی شانها درست می‌نماید از سلولهای زنبور عسل کوچکتر هستند.
زنبور درشت Apis Dorsata
در هندوستان و چین زندگی نموده و بزرگترین نوع زنبور عسلی است که تاکنون شناخته شده است. به حالت وحشی زندگی کرده و در زیر شاخه‌های درخت شانش را می‌چسبانند. سالانه چند بار از نقطه‌ای به نقطه دیگر کوچ می‌نمایند.
زنبور ریزApis Florea
از همه زنبورها کوچکتر بوده و فقط یک شان درست می‌کنند که مثل زنبورهای درشت به زیر شاخه درخت می‌چسباند به حالت وحشی در هندوستان و جنوب ایران یافت می‌شوند.
زنبور عسل معمولی Apis Meaifica
همان زنبور عسل معمولی است که فقط آنها را در دهات و شهرها برای تولید عسل در کندوها نگهداری می‌کنند. خواصی را که از یک نژاد خوب باید انتظار داشت عبارتند از: آرام باشند و نیش نزنند، پر محصول باشند، بچه به اندازه لازم بدهند، گلهای شهددار را به سرعت پیدا کنند، در مقابل امراض مقاوم باشند، مصرف عسل زمستانی آنها کم باشد، رشد سالانه‌شان را هر چه زودتر شروع کرده و سریع به حداکثر رشدشان برسند. از مهمترین نژادهای این زنبور می‌توان به زنبور عسل اروپای مرکزی ، زنبور سیاه ، زنبور ایتالیایی قفقازی و زنبور نژاد ایرانی نام برد.

 

آفات و بیماریهای زنبور عسل
از مهمترین بیماریها می‌توان به لوک آمریکایی ، لوک اروپایی ، نوزما ، کنه دونی ، یبوست ، شپشک زنبور عسل و کرم موم خوار اشاره کرد.

 

ساختمان مورفولوژیکی زنبور عسل
• بدن زنبور عسل بطور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) جانبی کوتاهی می‌باشد. و به راحتی دانه‌ها گرده را می‌گیرند. در چشم‌های مرکب و پاها ، موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی در حاشیه ساق (tibia) موهای راست و خشن و کوتاهی را دارد و برای تمیز کردن چشم‌ها از گرده گل بکار می‌رود و برس چشمی (Eye bursh) می‌گویند.
• بالهای زنبور در هنگام رواز بوسیله قلاب‌هایی بهم درگیر می‌شوند و یا بال به نظر می‌رسند. و نوک این بالها مسیر شکل را طی می‌کند. ممکن است 400 بار در ثانیه مرتعش شوند. آرواره‌های زیرین mandibles در کارگران صاف برای جمع آوری گرده و ساختن شاخه‌ها بکار می‌رود. آرواره‌های زیرین maxillae مانند قاشقک‌های طویلی بوده و برای جمع آوری گرده‌های گل بکار می‌رود.
• لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی - بی (Cabialplas) در اطراف آن قرار دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینه‌دان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) کشیده می‌شود. چهار لب مثلثی دریچه‌ای را درست می‌کند و از ورود عسل به معده جلوگیری می‌کند. بجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک و دراز است. و تقریبا به 100 لوله کوچک ، مالپیکی اتصال دارد و روده راست ، بزرگ است و به مخرج ختم می‌شود. در انتهای بدن سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ملکه‌ها دیده می‌شود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشم‌ها دارای تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتا بزرگ است: زنبوران عسل قادر به تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمی‌باشند.

 

محصولات زنبور عسل و نحوه گردآوری آنها
می‌توان به شهد یا عسل و گرده زنبور عسل و بره "موم" که از صمغ‌ها بوجود می‌آید، اشاره کرد. گرده زنبور عسل دارای انواع مواد الی و ویتامین‌ها می‌باشد. گرده شامل قندهای احیا کننده می‌باشد که در کل 31% در گروه کربوهیدرات وجود دارد. میزان متوسط پروتئین گروه حدود 22% است و تمام اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز انسان در ترکیب پروتئینی دانه گروه وجود دارد. عصاره اتری گروه حاوی چربی‌ها و روغن‌ها ، پیگمان‌ها ، دونین‌ها ، ویتامین‌ها و هورمون رشد می‌باشد. گروه حاوی 13 نوع اسید چرب و دو استدول عمده بنام‌های 24- متیلن کلسترول "و بی سی توسترول" است. برای جمع آوری دانه گرده می‌توان از تله گرده ، استفاده کرد، ولی اینکار توصیه می‌شود، چون جمعیت زنبورها را تضعیف می‌کند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زنبورعسل

دانلود مقاله حج

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله حج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

حج با شکوه ترین جلوه توحید نقطه اوج ایمان رایت بلندوپرچم جاودانه اسلام ذخیره بزرگ الهی برای همه انسانها ورمز عزت واقتدار وعظمت مسلمین جهان است. کعبه نخستین بیت عتیق خانه محترم الهی
مطاف فرشتگان ورسولان وموحدان است که برای خیر وسعادت بشریت بپا گردیده < ان اول بیت للناس للذی بمکه مبارکه>
ومسجد الحرم حریم انوار و قبله نیایش خدا پرستان است که هر صبح وشام بسوی آننماز میگزارند ودر حیات وممات خویش رو بسوی آن دارند وحیث ماکنتم فولو وجوهکم شطره.
ومکه شهرنیایش ودعا وتضرع وبکا بلد امن پروردگار ومبحط وحی الهی ومحل نزول فرشتگان ومیعاد گاه طلایه داران رسالت توحید از آدم تا ابرهیم واز ابراهیم تا محمد(ص)واوصیای آن حضرت است.
وحرم حریم امن الهی است برای انسان ها وهمه جانداران وگیاهان وهر کسی بدان پناه برد از غضب خدادر امان است . جایجای مکه ومدینه کوهاودشتهایش گنجینه خاطرهای جاودانه ای است که دست زمان وحوادث زمین آنرا نسوده وبا حیات ایمان زنده وبا تاریخ زندگانی طلایه داران اسلام وختم رسولان وامامان
معصوم (ع)ورجال فضلیت وتقوا امیخته است واز این رواست که مکه مدینه حرم وکعبه از جغرافیا فراتر رفته وتاریخ جاودان هدایت ونهضت رهپویان وادی نور وعدل ومحبت تا قیام حضرت مهدی (عج)است.
وهریک ازمواقف ومشاهد ومناسک حج از میقات گرفته تا حرم وکعبه وصفا ومروه ورکن ومقام وعرفات منا ومشعر رازهای نمادین ورمزهای عمیق وعارفانه ای در درون دارد که دریغ است بدان توجه نشود.
اما مدینه شهر پیامبر شهر عشق وعاطفه باشکوه وجلایش ومسجد النبی باقبه خضرا وروضه ملوکتی ومنارهای نور که فضای عطر اگین بهشتی اش خاطرات نورانی ختم رسولان را تداعی می کند.
و بقیع بل گنجینه های ناشناخته وعقده های در گلو شکسته وزخم های عمیقی که بر سینه دارد از تاریخ مضلومیت وشهادت اولیای خد سخن می گوید.
قبا وشجره ومزار حمزه ومساجد کوچک وبزرگ ومحراب ها ومنارهای بلند هر یک تذکار نماز وگلبانگ اذان در طول چهارده قرن تاریخ اسلام است.
وحج زیرت تذکاری است از این خاطره ها ورازهای بی شمار .
حج فرا گیر ترین عبادتی است که جان وتن مال وتوان رنج وراحت زمزمه وتفکر وقوف وحرکت فردوجمع عقل وعشق گذشته واینده عبادت وسیاست ودنیا وآخرت رادر خودجای نهاده وهریک از مراحل آن سنگ محکمی است برای زائر که عیار جوهر ایمانش را به نمایش می گذارد.تا تسلیم پذیری اش رابیازماید وسهرا از ناسره متمایزسازد باتوجه به آثارمعنوی مادی فردی واجتماعی عبادی وسیاسی حج است که بر این فرضیه عظم تاکید فروان شده وقران کریم ان را حق خداوند بر بندگان خوانده است.
< ولله حج البت من استطاع الیه سبیلا>
اما هدف اصلی این تحقیق مروری است بر پاره ای از اسرار معنوی حج واشاراتی درباره مناسک واماکن تاریخی مکه ومدینه امید است که قبول حق قرار گیرد.

 

بخش اول

 

 

 

 

 


خداوند متعال برای اینکه انسان را فرشته خو کند به انسان دستور طواف حریم کعبه را مدهد که معادل بیت معمور در عرش خداونداست چون فرشتگان اطراف عرش الله به یادحق سرگرم طواف هستند وبه نام حق تسبیح می کنند وبرای دیگران از خداوند طلب آمرزش میکنند.برای انسان نیز در زمین کعبه را بنا ساخت تا انسان وارسته دور ان طواف کند به نام حق زمزمه کند وبرای دیگران از خدا طلب آمرزش بخواهد.برای این که صفات ممتاز آزادی وآزادگی که از آن فرشتگان است در انسان ظهور کند خداوند متعال هم این خانه را خانه آزادی بیان معرفی میکند تا مردم در اطراف این خانه ازاد طواف کنند ومعنای طواف اطراف خانه آزاد آزادشدن وآزادگی اموختن است.
قران در دو جا ازکعبه به عنوان بیت عتیق نام میبرد سوره حج ایات 29 و32 :
<ولیطوفوا بالیت التعیق>و<ثم مهلها الی البت التیق>
عتیق یعنی آزادی وعتق یعنی آزادی این خانه آزاداست خانه ابدا ملک کسی نشده ومالکی جز خدانداشته و ندارد خانه ای است که از رقیت مالیکت ملکیت غیر خدا آزاد است. زائران اطراف خانه آزاد طواف می کنند تا درس ازادگی بیا موزند.ملک احدی نشوند ومملوک کسی نگردیده وزمام امور انها به دست غیر خدا نباشد. امامصادق (ع) فرمودند<النظر الی کعبه عباده> برای ان است که کعبه نمودی از عرش خداوند ومظهر طهارت است این خانه مجلای عتق وازادگی از بندگی غیرخدا است نگاه به معدن طهارت عبادت است.
کعبه اولین خانه عبادت عمومی است.
ان اول بیت وضع للناس للذی ...
خداوند برای این که حاجیان طوافگر در اطراف کعبه به صف فرشتگان متصف شوند واثار فرشته خویی در آنها احیا شود کعبه را به دست پاک ترین وموحدترین بشر یعنی ابراهیم واسماعیل بنا کرد.
<واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسماعیل ...>
کعبه چون یک خانه مکعب شکلی است که کعبه نامیده شده است. امام صادق(ع) فرموند:
سر این چها ردیوار این است که بیت المعموردارای چهار ضلع است ,چون عرش خدا چهار ضلع دارد وچون عرش خدا چهار ضلع دارد و چون کلماتی که معارفیالهی بر ان استوار است
چهارکلمه میباشد سبحان الّله و الحمد اللّه و لا اللّه الا اللّه واللّه اکبر تسبیح است وتهتیل وتمحید است وتکبیر.
کعبه,کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه ست کوی دلبر و قبله است روی دوست
بدان که حرم دوتاست حرم ظاهر وحرم باطن .گردش,گرد خانه خدا حرم ظاهر است .گردش دل مومنان گرد ان خانه حرم باطن. در میان حرم ظاهر،قبله مومنان ودرمیان حرم باطن ،نشانه نظر رحمان .درحرم ظاهر اگرگمشده ای یابند،بر جای نهندتا صاحب آن پیدا شود. در حرم باطن اگر گمشده ای بود کشتن آن ،روا نیست که آن گمشده راز خدایی است.که در هر دلی ،سری نهاده کس را برآن راه نیست وآن سّر،سّر حق است و این مردمان صاحب اسرار. آن کعبه معاملت است واین کعبه مشاهدت،آن موجب مکاشفت واین مقتضی معانیت،آن درگاه عزّت وعظمت واین بارگاه لطف ومرحمت.
گرنباشد قبله عالم را قبله من کوی عشق است
اینجا عالم سر الهی است واومعدن اسرارواصل سّراست به آن رسیده اند که<<پیدا>>همه اوست گرچه <<ناپیدا>>هم همه اوست.
اندر دل من بدین عیانی که تویی
وزدیده من بدین نهانی که تویی
زائران به ذکر خدا فرخوانده شده اند،لبیک گفته وبه خانه رسیده انددر مقابل او لبیک گفتن خطا است که یار خود حضور داردودر عین حضور،بحث از جواب نیکو نیست.اینجا حضور عشق است کعبه است در بیت مبارک.اینجا سرزمین هدایت است. اما با سرزمین کارنیست که کار با<<یار>> است کار با صاحب است در بیت مبارک.که این حج خواص است وآن حج عوام.
من یار همی جویم واوجلوه گه یار
اوخانه همی خواند ومن صاحب خانه
تمامی عبادات یک سّرمشترک دارند ویک سّر مختص .هرگاه انسان به یکی از آن دو ،راه پیدا کند می تواند درباره حج نیز این راه را طی کند. عظمت حج دردعاهای ماه مبارک رمضان بسیار چشمگیر است به نظر می رسد که خداوند متعال می خواهد ضیافت خودرا طی چند ماه تمام کند که آغاز ضیافت شهر الّله وپایان آن حج می باشد. پس حج نیز همانند روزه ضیافت خداوند است وحاجیان ضیوف الرحمان.
یکی از برجسته ترین دعاهای ماه مبارک رمضان طلب حج است آن هم حج مکرر که <<وارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذاو فی کل عام >> در ماه مبارک رمضان خداوند متعال به بندگان صالح خود دستور می دهد از من حج طلب کنید آنگاه در مراسم حج خواستها را عطا می کند در آنجا سخن <<طلب >>نیست سخن از <<عطا>>است.
من بنده عاصیم رضای تو کجا ست
تاریک دلم،نور ضیای توکجاست
ما راتو بهشت ،گر به طاعت بخشی
آنبیع بود لطف وعطای توکجاست
سّر لبیک گفتن ،زبان به اطاعت گشودن است وبرای همیشه از معصیت بستن است آن هم نه تنها در محمدوده محور حج وعمره ،که برای همیشه. راز لبیک گفتن این است که خدایا از آین لحظه متعهد می شوم که هر چه را که طاعت تو است برزبان به جای کنم واز هرچه که معصیت است زبان ببندم.
لبیک عاشقان به ار احرام حاجیان
کاین است سوی کعبه وانست سوی دوست
و سّر احرام پوشیدن است که محرم میگوید خدایا من از آنچه غیر تو است گسستم وتنها به تو پیوستم اول گسستن ازغیر خدا وبعد پیوستن به لطف خدا .
وسّر حجر الاسود آن است که می خواهند تعهد با خداوند را امضا کنند وپیمان را ببندند وآن همه اصرار وبیان بر استعلام این است که خدایا دستم به دست تو رسید هرگز دست به بیگانه نمیدهم .
دست در دست سیاست بازان نمی گذارم .
طواف واسرار آن
در طواف باید بیعت کرد ودر هر دور بیعت را با صدای الّله اکبرتجدید کرد پیامبر اکرم(ص)فرموده : حجر الاسوددست راست خدا است در زمین که خلق با مصافحه می کنند. باید طواف به اراده رفت اما اراده خدایی.اراده تو ،تبعی از وجود وپرتویی از وجود اوستکه در وجود ما تجلی یافته است به اراده خود برو وهمه جهات را طواف کن ودر همه جا <<خدا>>را ببین وجه مارا به وجه رو کنیم وجه خدا است.<<اینما تولوافثم وجه اللّه>>.
وسّررعایت فاصله این است که مواظب باش اسیر اراده مردم نشوی باید خود انتخاب کنی به
حکم خدابرو این هفت شرط هفت نشانه کثرت است .
من وتو عارض ذات وجودیم مشکبهای مشکات شهودیم
همه یک نور دان اشباح وارواح گه از اینهپیدا گه زمصباح
این هفت بار ، برای همیشه پاکت میکند محو محو میشوی لکه خودرا نبینی در فنا به بقا میرسی درباطن به فنا می رسی ، به لباس اکتفا نکن در باطن سفید شوی ،در قلب سفید شوی خود را از خود بشوی وبر محور او دور بزنی ودر جهت او دور بزنی ودرخود جهانی شوی برتر از کوی مکان شو.
یک رهبر تر از کوی مکان شو
جهان بگذارد وخود در خود جهان شو
سّر حجر اسماعیل ومقام ابراهیم این است که بجای انبیا گام نهادن،برراهیان آن دیار مقدس که لحظه به لحظه وقدم به قدم آن مواقف را گرامی بدارند چرا که در آنجا انیا وإولیا گام نهاده اند.
وسّرآب زمزم این است که خدایا من جام طاعت نوشیدم وجام معصیت را ترک کردم صفا را صفا گفته اند برای اینکه از وصف انبیا به خصوص آدم بهره ای برد وحوا را که مراه بود در کوه مروه قرار گرفت از این روآن رامروه خوانده اند واسرار فراوانی در صفا ومروه وجود دارد درقران سعی بین صفا ومروه جز شعائر الهی به شمار آمده است .معن سعی این که انسان ازمعصیت به اطاعت فرار می کندوفرار الی اللّه در سعی بین صفا ومروه به طور بارز ظهور می کند تردد بین این دو کوه یعنی خدایا من بین خوف ورجا به سر میبرم نه خوف محض دارم ونه رجإ محض،بین خوف ورجا به سر می برم خوف از کارهای خود وامید دارم به لطف تو .
دمی از سر خوشی در عالم ناز شده چون شاطران گردن افراز
گهی ازروسیاهی رو به دیوار گهی ازسرخ رویی بر سر دارد
گهی اندر سماع شوق جانان شده بی پاسر چون چرخ گردان
اسرار عرفات
امام سجاد (ع) در حدیثی اسرار عرفه راپنج سر دانسته اند:
1 وقوف در عرفات به این معنی است که انسان به معرفت الهی واقف ،عارف شود وبداند که خداوند به تمامی نیازهای او واقف است وبرای رفع همه نیازمندی های او توانا است.
2 بایدعارف بشود که ذات اقدس الهی به صحیفه قلب اووبه درون اورمز راز او اگاه است زائر باید در عرفات آیه شریفه : <<وان تجهر بالقول فانه یعلم السر واخفی>> رادرک کند.
3 در عرفات کوهی است به نام جبل الرحمه که رازو سر بالا رفتن از جبل الرحمه این است که بداند خداوند بر هرزن ومرد مومن رئوف و رحیم است و این ولایت و رحمت عامه است و اما رحمت خاص و ویزه که برای همه نیست << رحمتی وسعت کل شی فسا کتبها للذین یتّقون >>
رحمتش به سوی متقین است که بالای حبل الرحمه رفتن آدمی را به این سّر وراز آشنا می کند.
4 درعرفات سرزمینی است به نام <<نمره>>که به فرموده امام سجاد (ع)رازاش این است که خدایا به چیزی امرنمیکنم مگر آنکه قبلا خودم به آن عمل کنم وازچیزی نهی نمی کنم مگر آنکه قبلا خودم از آن منزجرشده باشم.
5 روز نهم که وارد سرزمین عرفات می شوند سراش این است که آگاه باشی این سرزمین ، سرزمین شهادت،معرفت وعرفان است خداونداین منطقه واین سرزمین راشاهداعمال شما قرار داده است. سر حضور در منا وحرکت آن این است که انسان جاده وصراط مستقیم حرکت باید بکند نه متمایل به شرق و نه به غرب <<الیمین والشمال مضلّهوالطریقالوسطی هی الجاده>>.
چپ وراست انحراف است وراه وسط همانا صراط مستقیم است همه اینها مقدمه ونقشه تزکیه است وقتی شخص راه راطی کردوارد سرزمین منی می شود این جا است که منیه وآرزوخودرا یافته است امام سجاد(ع)فرمود:سّر مکه رفتن آن است که انسان وقتی به سرزمین منی پاگذاشت بفهمد که به آرزوی خود رسیده است .پس از ظفرمندی نفس مطمئنه بر نفس اماره ،چیرگی خدا بر شیطان وغلبه ایمان بر کفر است.
سّرقربان کردن این است که قطع کردن آخرین رگهای وابستگی ازاعماق وجودیی تعلق را باید در عمل ثابت کرد بایدتمام رشته ها وتارهای محبت اغیار را که در نهانی ترین قسمت های دل است ازدل بزدایی، دل رابروبی ودر مسلح عشق نفس را قربانی کنی.
رمی،یعنی سنگ زدن به شیطان یک عمل رمزی است که به انسان می آموزد همچون ابراهیم واسماعیل باید شیطان های مرئی ونامرئی را رمی کنی ونگهداری آنها سدراهتو به سوی خدا باشند،چه،ابلیس سوگند یاد کرده که برسرراه بنی آدم دام بگستردوآنانرا فریب بدهد و زائراینجا می آید که دام ابلیس رااز سرراه برداردوابلیس صفتان رازیر پای خود لگد کوب کند.
سّرتقصیرآناست کهجمال وزیبایی که بسیار ارزشمند است در پای فرمان آن جمیل محض نثار باید کرد.انسان غرور،کبر،نخوت ومنیت رااز سر خویش به در کند و خود را از هر معصیتی پاک وتطهر نماید.

جهاد
جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
جهاد به معنی جنگ و پیکار در راه خداست، و هنگامی که اسلام در مخاطره قرار گرفته و از طرف دشمنان مورد تجاوز و تهاجم قرار گیرد مصداق می‌یابد، و در صورتی که دفاع از حریم اسلام جز با عملیات نظامی امکان‌پذیر نباشد بر هر مسلمانی که قدرت بر آن داشته باشد واجب می‌گردد.
در تعدادی زیادی از آیات قرآن کریم به جهاد مر شده است که از جمله این آیات است:
بر شما جنگ نوشته شده در حالی که شما آن را مکروه می‌دارید، احتمال دارد که شما چیزی را مکروه بدارید ولی برای شما خیر باشد و احتمال دارد که شما چیزی را دوست بدارید ولی به شما ضرر داشته باشد، خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتٰالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسیٰ اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ اَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لٰاتَعْلَمُونَ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۱۶)
تفسیر: جهاد بطور حتم به حال انسان خداشناس بهتر است، زیرا نتیجه آن یا غلبه و ظفر و سرفرازی است، و یا شهادت و فوز به درجات بهشت است.
و مرگ در بستر برای کسی که ترک جهاد کند علاوه بر اینکه انباشته از حسرت و یأس از رحمت خدای متعال است چه بسا توأم با بیماری‌های بسیار دردآور و شکنجه‌دهنده نیز هست.
تفسیر: این آیه در مورد کفار مکّه نازل شده که با مسلمانان به جنگ برخاسته و آنان را از مکّه بیرون راندند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 21   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حج

دانلودمقاله قلب

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله قلب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

بنام خدا
مقدمه:
ستایش ویژه خداوندی است که عزت بخش و نعمت گستر است، و درود و سلام بر پیامبرش محمد(ص) ، سرور خلایق و خاندان او که ستونهای دین اند ، و نیز بر اصحاب ارجمند و برگزیده او باد .
شریانهای کرونری (اکلیلی) قلب، رگهای کوچکی هستند که به عضله قلب خونرسانی میکنند و باعث رساندن اکسیژن و مواد غذایی به این عضلات میشوند تا این عضلات بتوانند به خوبی کار خود را انجام دهند.
بیماری شریانهای کرونری(CHD) در طی چندین سال ایجاد میشود و میتواند منجر به بروز آنژین قلبی، سکته قلبی و مرگ ناگهانی شود.
اکثر افراد، در اطراف خود کسانی را میشناسند که دچار سکته قلبی شدهاند و بعضی از آنها هیچگونه علامتی از قبل نداشتهاند. بیماری کرونری قلب در طی 50 سال گذشته شیوع بیشتری پیدا کرده است. برای توصیف و شرح بیماری کرونری قلب و اثرات آن بر روی قلب، از اصطلاحات مختلفی استفاده میشود. این اصطلاحات عبارتند از: بیماری ایسکمیک قلب، ترومبوز کرونری، آنفارکتوس میوکارد (MI) و سکته قلبی.
بیماری کرونری قلب میتواند باعث انواع مختلفی از مشکلات شود که تمام این مشکلات به علت عدم اکسیژن رسانی کافی به عضله قلب ایجاد میشوند. شایعترین این مشکلات عبارتند از:
• آنژین: درد سینه در هنگام انجام فعالیت ایجاد میگردد. هر گونه فعالیتی میتواند باعث بروز این درد سینه (آنژین) شود. وقتی فرد استراحت میکند، این درد سینه بهبود مییابد.
• سکته قلبی : درد شدید سینه که بر اثر مرگ یک قسمت از عضله قلب در هنگامی که خونرسانی به آن قسمت به طور کامل متوقف شده است،در سکته قلبی رخ میدهد.
• نارسایی قلبی : تنگی نفس و ورم کردن مچ پاها به علت عدم تلمبه کردن مناسب قلب نارسایی قلب ایجاد میشود.
• نامنظم شدن ریتم قلب (آریتمی) : بی نظمی در ضربانهای قلب میتواند سبب تنگی نفس و طپش قلب شود.
بیماری کرونری، تنها بیماریای نیست که باعث گرفتار شدن قلب میشود، اما مهمترین بیماریای است که قلب را دچار مشکل میسازد. سایر مشکلات قلب عبارتند از:
• بیماریهای مادرزادی قلب : غیر طبیعی بودن شکل قلب که از لحظه تولد در کودک وجود دارد.
• کاردیومیوپاتیها : بیماریهای هستند که عضلات قلب را دچار مشکل میسازند.
• بیماریهای دریچهای قلب: اختلال در هر یک از چهار دریچهای که در قلب وجود دارد میتواند منجر به مشکلاتی گردد که به آنها بیماریهای دریچهای قلب گفته میشود.
در پایان مقدمه جا دارد از تمام کسانی مرا در در اجرای این پروژه یاری کردند تشکر و قدردانی کنم .
امیدوارم که این پروژه مورد قبول دبیر بسیارخوبم آقای خطابی واقع گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش اول:
چه کسانی دچار بیماریهای قلبی میشوند؟
تعداد افرادی که به بیماری کرونری قلب دچار هستند در کشورهای مختلف، فرق میکند. این بیماری در کشورهای پیشرفته اروپایی، آمریکایی و استرالیا از شیوع زیادی برخوردار است اما در کشورهای عقب مانده جهان سوم، تعداد افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب بسیار کمتر میباشد. به نظر میرسد که این وضعیت به علت نحوه زندگی این افراد ایجاد میشود به طوری که افرادی که از کشورهای عقب مانده جهان سوم به کشورهای پیشرفته مهاجرت میکنند نسبت به سایر افراد کشور قبلی خود ، بیشتر دچار بیماری کرونری قلب میشوند. برای مثال، هندیهایی که به انگلستان مهاجرت کردهاند بیشتر به بیماری کرونری قلب مبتلا میشوند.
گرچه توصیفاتی از بیماری کرونری قلب در گذشتههای دور توسط پزشکان بیان میشد، اما تا بعد از جنگ جهانی دوم، به عنوان یک بیماری شایع مطرح نبود. بعد از جنگ جهانی دوم، میزان بیماری کرونری قلب بخصوص در مردان جوان افزایش یافت.
بیماری کرونری قلب از مجموع تمام انواع سرطانها شیوع بیشتری دارد. این بیماری در افراد مسن بیشتر است و در مردها نیز چهار برابر زنها شیوع دارد در مردان جوان، بعد از تصادفات، بالاترین علت مرگ، بیماری کرونری قلب میباشد. سوالی که اینجا پیش می آید این است که چرا بیماری کرونری قلب این قدر در کشورهای پیشرفته شایع میباشد؟ هیچ کسی به طور مطمئن علت این موضوع را نمیداند. اما رژیم غذایی، استعمال دخانیات، عدم تحرک کافی و … به نظر میرسد که از عوامل مهم شیوع زیاد این بیماری در جوامع غربی باشد.
درمان های جدید:
در طی 10 سال گذشته، پیشرفتهای زیادی در درمان بیماری کرونری قلب پدید آمده است.
داروهای جدیدی مثل داروهای از بین برنده لخته خون که بعد از سکته قلبی استفاده میشود ساخته شده است. همچنین داروهای خوبی برای آنژین و پایین آوردن کلسترول خون بوجود آمده است و نیز مطالب بیشتری در مورد داروهای قدیمی مثل بتابلوکرها و آسپرین کشف شده است. این داروها نه تنها میتوانند برای تسکین علایمی مثل درد استفاده شوند بلکه باعث بهبود تغییرات بیماری نیز میشوند.
با این حال، بزرگترین پیشرفت، در جراحی قلب و آنژیوپلاستی ایجاد شده است. جراحی بایپس (CABG یا پیوند بایپس شریان کرونری) می تواند باعث تغییر در زندگی بیماران دچار آنژین قلبی شده و در بعضی موارد همچنین موجب کاهش خطر ایجاد سکتههای قلبی بعدی میگردد. آنژیوپلاستی روشی است که با استفاده از یک بالون (بادکنک) کوچک، رگهای باریک شده و یا مسدود شده، گشادتر میگردند. این روش میتواند بسیار مؤثر باشد. بخصوص امروزه که از استنتهای سیمی باریک برای باز باقی ماندن شریانهااستفاده میگردد.
بخش دوم:
قلب چگونه کار میکند؟
قلب یک تلمبه عضلانی است که در سینه قرار دارد و بطور مداوم در حال کارکردن و تلمبه زدن است. قلب بطور شبانه روزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه میکند در حدود 000/100 بار در روز قلب ضربان میکند. برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد، نیاز دارد که توسط شریانهای کرونری، به عضله خودش هم خونرسانی مناسبی صورت پذیرد.
عملکرد اصلی قلب، تلمبه کردن خون قرمز و روشن که حاوی مقادیر زیادی اکسیژن و مواد غذایی است از طریق شریانهای بزرگ به سرتاسر بدن میباشد. وقتی اکسیژن این خون توسط بافتها برداشته شد ، وریدها خون فاقد اکسیژن کافی را که به رنگ تیرهتری در آمده است را دوباره به قلب بر میگردانند.
قلب دارای دو قسمت میباشد که هر قسمت آن به صورت یک تلمبه جداگانه عمل میکند. هر یک از این قسمتها نیز به دو بخش تقسیم میشود. بنابراین قلب کلاً دارای چهار حفره میباشد. حفرههای بالایی را که اصطلاحاً دهلیز مینامند، به صورت جمع کننده خون ورودی به قلب عمل میکنند و حفرههای پایینی که به آنها «بطن» گفته میشود، با انقباض خود باعث میشوند که خون از قلب به بیرون تلمبه شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قلب

دانلودمقاله فلسطین

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله فلسطین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟

 

به تاریخچه ی فلسطین و اینکه ورود یهودیان به فلسطین چگونه بوده و... .
چون این بحث خیلی مهم است و خیلی موارد هست که ما هنوز ازآنها مطلع نیستیم . خیلی از مردم هستند (وچه بسا ما ها) که وقتی می بینیم که همواره میگویند اسرائیلیان جنایت کار فلسطینی ها راکشتند زدند بردند و... که در مقابل گفته میشود که ای بابا . چی کار به کارشان داریم ؟ اینجا سرزمین اجدادیشون بوده یک چند سالی آواره بودند بدبخت ها حالا آمده اند در سرزمین خودشان ! بگذارید باشند ! و......
در ضمن ادعای صهیونیست ها اینه که چون اینجا سرزمین تاریخی ماست باید اینجا دولت یهودی درست کنیم !
پس برای همین هم می پردازیم به این مبحث
قسمتی از بیانیه ی رسمی اعلام موجودیت دولت اسرائیل در 14 ماه می 1948:
« با توجه به حقوق طبیعی و تاریخی قوم یهود است که این دولت در فلسطین تاسیس شده »
می بینیم که چگونه صهیوونیست ها با استفاده از مفاهیمی چون حق طبیعی ! تاریخی و وعده ی الهی مدعی تصاحب هستند . حالا بهتراست قبل از اینکه بخواهیم بگویم که کجای کارشان ایراد دارد و این ادعا را رد بکنیم بهتراست خودمان از این ادعا اطلاع دقیق داشته باشیم . و یک بار مرور کنیم
آنها معتقدند که : """وقتی حضرت ابراهیم از بابل بنا به امر و وحی الهی به سمت کنعان و مصر رفت و وقتی به کنعان رسید خداوند به وی گفت که این ارض برای خاندان توست و من آن را به ذریه ی تو بخشیدم ، پس از آن اسحاق و یعقوب در کنعان (فلسطین ) زیستند . بعد از مهاجرتشان به مصر و گذراندن آن دوره به همراه حضرت موسی از مصر به سمت فلسطین مهاجرت کردند و از آن زمان پیامبران و پادشاهانشان در آنجا حکمرانی کردند .داوود اورشلیم را پایتخت خود قرار داد و سلیمان معبدی بنا کردو..... و بنی اسرائیل در آنجا ساکن بود تا بخت النصر پادشاه بابل آنها را تبعید کرد و آواره کرد و اورشلیم را ویران نمود . در سال 70 پس از میلاد نیز تیتوس برای بار دوم یهودیان را آواره کرد و شهرشان را تخریب کرد و از آن زمان یهودیان در سرتاسر جهان آواره و پراکنده شدند و در حال حاضر نیز باید از تمامی نقاط زمین یهودیان جمع شوند و در ارض موعود که خدا بهشان وعده داده است ساکن شوند و دولتی یهودی ایجاد کنند و این است مشروعیت ایجاد اسرائیل !""""
خب دیدیم ادعای آنها را و اما پاسخ . برای اینکه بحث طولانی است و آنها را نمیشود در یک مطلب خلاصه کرد بالاجباردر چند قسمت می نویسم .
و اما پاسخ :
پاسخم را با چند سوال شروع میکنیم !
آیا سرزمین فلسطین خالی از سکنه بوده و این منطقه منتظر بوده تا بنی اسرائیل از راه برسد و مدعی تصاحب آنجا شوند ؟
آیا تمدن های بزرگی که در اطراف این منطقه وجود داشته است (ایران در شرق . مصر در غرب و یونان در شمال ) چنین اجازه ای میداداندکه سرزمینی با این امکانات و حاصلخیزی بی سکنه باقی بماند که فقط بنی اسرائیل از راه برسند و داعیه ی تملک آن را بکنند ؟
یعنی در آن دورانی که هر تمدن و کشوری با لشکر کشی سعی در وسعت قلمرو خود را داشته ، فلسطین بدون سکنه بوده و در این حالت بدون دسترسی بوده ؟ و فقط بنی اسرائیل توانستند به آنجا بیایند ؟
مطمئنا اینگونه نبوده است . زیرا ساکنان اصلی و قدیمی ترین اهالی فلسطین ، یبوسی ها بوده اند که در اورشلیم میزیستند . حتی نام اورشلیم نیز در قدیم یبوس نام داشته است . و خود کتاب مقدس نیز اعتراف کرده است .
و اما یبوسی ها چه کسانی بودند ؟
یبوسی ها قبیله ای از کنعانیان بودند که در یبوس میزیستند . مسجدالاقصی هم مثل کعبه از ابتدای خلقت زمین بنا شد
در حدود 5000 سال قبل . یبوسیان شهر خودشان را به موازات مسجد و دور بخش جنوبی کوهی بنا کردند . دیوارهای عظیمی هم دورتادور شهرشان کشیدند و آب را از چشمه ها به سمت شهر روانه کردند . این تاریخی که ذکر کردم یعنی 5000 سال قبل ، یعنی 1000 سال قبل از اینکه حضرت ابراهیم از بابل به مصر برود و از کنعان عبور بکند .
در کتاب مقدس یهود در سفر آفرینش که به طور خلاصه در اینجا ذکر میکنیم
خداوند حضرت ابراهیم را امر کرد که به همراه همسر خود سارا و لوط(برادر زاده ی ابراهیم پسر هاران) به سمتی که تو را هدایت خواهم نمود برو ! و ابراهیم نیز در سن 75 سالگی چنین کرد . وقتی به کنعان رسید ، کنعانی ها در آن ساکن بودند (!!!) خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و به او گفت که من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید (!) سپـــــــــــس به جنوب کنعان رفت و از آنجا به مصر روانه شد و ....
خب توی همین جا کلی مطلب است و قابل ذکر، و اینکه خود تورات هم برای چندمین بار اعتراف کرد که از قبل ساکنانی در کنعان می زیسته اند ! پس نمیتوان این را گفت که آنجا سرزمینی بی ملت بوده و بنی اسرائیل بعد از خروج از مصر آنجا را تصاحب کردند . کنعان نه تنها در زمان خروج بنی اسرائیل از مصر که 3200سال پیش بوده ، بلکه از 5000 سال پیش در آنجا تمدن بوده و کنعانیان زندگی میکرده اند و یبوسیان هم در اورشلیم یا یبوس میزیستند . پس این داعیه ای که آنـجا بی ملت بوده کاملاً پوچ است .
نکته ای دیگر این است که گفته شده که به سمتی که تو را هدایت خواهم کرد حرکت بکن ! پس حضرت ابراهیم به سمت مصر رفته نه به سمت کنعان و اگر هم به کنعان رفته برای عبور بوده است و فقط برای رسیدن به مصر خواسته از آنجا بگذرد پس این دلیل بر این نیست که کنعان برای بنی اسرائیل است !
نکته ای دیگر این است که گفته شده که خدا این سرزمین را به نسل ابراهیم خواهد بخشید . چگونه میتوان بر صحت یا سقم این مطلب حرفی زد ؟ اگر یهودیان در طی این دورانی که هزاران بار متن کتاب مقدس را دستخوش تغییرات خود کردند به جای این جمله می نوشتند که من نیمی از کره ی زمین را به تو بخشیدم ای ابراهیم . ما مسلمین و یا ما مردم جهان بایست این را صحه بگذاریم و بگوییم چون در کتاب یهودیان که صحت آن مورد شک است اینگونه گفته شده پس بفرمایید این هم نیمی از کره ی زمین بگیرید و صفا کنید ؟

صاحبان اصلی فلسطین کیانند (قسمت دوم)
ولی یبوسیان ، تنها ساکنان فلسطین نبودند . بلکه فقط منطقه ای که در حال حاضر اورشلیم نامیده میشود و یا همان بیت المقدس خودمان ، در اختیار یبوسیان بوده .
یبوسیان یکی از قوم ها بوده اند . اقوام دیگری چون آموریان ، آرامیان ، کنعانیان ، حِتیان ، عموئیان ، موآبیان ، ادومیان و...... نیز در منطقه ای که امروزه فلسطین نامیده میشود و اسرائیل داعیه ی تصاحب تمامی آن رادارد ، زندگی می کردند .
بدین ترتیب چگونه میتوان عبرانی ها را اولین ساکنین فلسطین دانست ؟
از لحاظ تاریخی این ادعا کاملاَ بی پایک و اساس است .
علاوه بر این باستان شناسان آثاری از وجود انسان در آن منطقه در 10000 سال پیش به دست آورده اند .
پس فلسطین سرزمینی بدون ملت نبوده که یک ملت بدون سرزمین به نام بنی اسرائیل بخواهد آن را تملک کند !
از لحاظ مدارک و اسناد تاریخی نه تنها صهیونیسم پیروز این محکمه نیست بلکه محکوم نیز می شود .
و اما از جوانب دیگر نیز این مسئله را مورد بحث قرار می دهیم .
گفتیم که یهودیان اینگونه طبق کتاب مقدس خود استدلال میکنند که خداوند ارض کنعان را به ابراهیم بخشید و به او گفت که این زمین را به تو و ذریه ی تو بخشیدم .
ما اگر این جمله از کتاب مقدس را با دید صحت بنگریم و آن را تایید کنیم . باز هم دلیل بر این نمیشود که آن زمین از برای بنی اسرائیل باشد .
همانطور که میدانید حضرت ابراهیم دو فرزند داشت به نامهای اسماعیل و اسحاق ، یعقوب که ملقب به اسرائیل است و فرزندانش که بنی اسرائیل نامیده میشوند همگی از نسل اسحاق هستند .
ولی اسماعیل نیز فرزند ابراهیم است . همین کتاب مقدس نیز به اینکه خداوند به اسماعیل و ذریه ی او برکت داده است نیز اعتراف کرده است
یهودیان مدعی هستند که همگی از نسل اسحاق هستند .
اعراب هم مدعی هستند که از نسل اسماعیلند .
حضرت اسماعیل نیز 12 فرزند داشت که بزرگترین آنها "نبط" نام داشته و نسل حضرت محمد (پیامبر عظیم الشان اسلام) نیز از "نبط" است .
با این تفسیر اگر خداوند بر ابراهیم وحی کرده که این زمین بر ذریه ی تو بخشیده شده . پس این سرزمین تنها از آن یهودیان نیست . بلکه همانقدر که بنی اسرائیل می تواند ادعای آن را بکند ، اعراب نیز همان مقدار داعیه ی تملک آن را میتوانند داشته باشند .

 

سلیمان در یمن . و نه در اورشلیم 1
تا آنجا گفته شد که حضرت سلیمان در قرن ۸ قبل از میلاد می زیسته (سال۷۴۵) .
کشور سبأ نیز در ۸۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت .
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی و همچنین همین کتاب مقدس حکومت بلقیس که در یمن بوده همزمان با حکومت حضرت سلیمان بود
با این حساب پس مشخص میشود که هر دو در قرن هشت قبل از میلاد می زیسته اند و این ادعای یهودیان مبنی بر اینکه معبد در دوره ی حضرت سلیمان و در قرن دهم پیش از میلاد ساخته شده است کذب است در حالی که آن حضرت در آن قرن اصلاً به دنیا هم نیامده بود !!! .
پس تا اینجای کار اینکه هر دو در یک زمان میزیسته اند . و اما اینکه حضرت سلیمان در یمن زندگی می کرده و نه در اورشلیم !
در قرآن اینچنین آمده که :«حضرت سلیمان در میان مرغان جستجوکرد و گفت چرا هدهد را نمیبینم آیا از غایبان است ؟ او را عذابی شدید می کنم و یا سرش را می برم . مگر آنکه برایم دلیلی روشن وموجه بیاورد ..(فمکث غیر بعید) پس دیری نپایید که( هد هد آمد و ) گفت از چیزی آگاهی یافتم که تو نیافتی و برای تو از سبأ گزارشی درست آوردم .من آنجا زنی یافتم که بر آنها سلطنت می کرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت و..... . »
حتماً داستانش را شنیده اید من هم قصد تعریف داستان ندارم .
حضرت سلیمان در میان مرغانش نگاه کرد ولی هد هد را ندید . مدت زیادی طول نکشید که هدهد آمد و گفت که ملکه ای دیدم و.....
خب اینکه میگوید مدت زیادی طول نکشید و مکث غیر بعید . یعنی اینکه فاصله ی قصر ملکه ی سبأ با محل حکومت سلیمان فاصله ی زیادی نداشته و در حد چند ده کیلومتر بوده . و نه اینکه از یمن تا اورشلیم که بیش از هزار کیلومتر است !

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فلسطین

دانلودمقاله پلیس

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله پلیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخچه
ایران کشوری باستانی است ، این کشور در بیش از دو هزار سال قبل و در دوران سلسله هخامنشیان اولین بنیانگذار سیستم حکومتى گسترده امپراطورى مى باشد. از آنجا که هر حکومتى نیازمند به نظم و امنیت مى‌باشد در نتیجه کشور ما انواع سیستمهاى ایجاد نظم و امنیت را در طى تاریخ مورد آزمایش قرار داده است.
اما سیستم نوین ایجاد نظم و امنیت داخلى یعنى سازمان پلیس در ایران به حدود یکصد سال پیش مربوط مى‌‌باشد. شاه قاجار ناصرالدین شاه در سفرهاى سه گانه خود به اروپا و مشاهده پلیس نوین در آن کشورها و با استخدام یک مستشار بلژیکى به نام کنت دو بینو اولین سیستم پلیسى جدید را در ایران پایه گذارى نمود. این پلیس در طى یکصد سال گذشته و تا پیروزى انقلاب اسلامى در بهمن سال 1357 از فراز و نشیبهاى متفاوت برخوردار بوده است.پلیس ایران براى مدتهاى طولانى از دو قسمت مهم پلیس شهرى و ژاندارمرى ( مرزى و روستایى ) تشکیل شده بوده، کثرت نیروهاى پلیس در بعد از انقلاب و ضرورتهاى ادغام این نیروها باعث شد تا در سال 1370 با تصمیم مجلس شوراى اسلامى این سه نیرو در یکدیگر ادغام و سیستم پلیس واحد به وجود آید. براساس قانون جدید، پلیس ایران جزیى از ستاد نیروهاى مسلح و وابسته به وزارت کشور و در تبعیت از رهبرى معظم انقلاب قرار دارد. پلیس جدید ایران در سه بخش تقریباً مستقل فرماندهی، حفاظت و اطلاعات و سازمان عقیدتى سیاسى تشکیل شده است. حوزه فرماندهى و حفاظت و اطلاعات تقریباً در ساختار سیستم پلیس کلیه کشورهاى جهان مشترک مى باشد. اما وجود سازمان عقیدتى سیاسى از ویژگیهاى سیستم پلیس ایران محسوب مى‌گردد. این سازمان موظف است تا در بعد اعتقادی، سیاسى نسبت به حفظ دستاوردهاى ارزشهاى انقلاب و ایجاد روحیه دیندارى و اخلاق متناسب با تعلیم دین اسلام که حفظ حرمت انسانها از جمله اصول اساسى است اقدام نماید.

 

 

 

 

 

 

 

• رسته آماد و پشتیبانى :
• شکل دوار و پیوستگى دو پیکان علاوه بر بیان نظم درونى تداعى‌‏کننده اموال است.
• نماد پیکان ‏القاءکننده حرکت و ترابرى است.
• آرم ساده شده آچار نماد فعالیت تعمیراتى است.
• رسته اطلاعات :
• ترکیب مشعل و سپر القاءکننده فعالیت و حفاظت می‏باشد.
• مشعل نماد آگاهى و دانش و اطلاعات است.
• حضور سپر بیانگر حفاظت از اطلاعات و آگاهى می‏باشد.
• رسته راهنمایى و رانندگى :
• ترکیب دو پیکان القاءکننده تردد و حرکت است.
• دوایر درون پیکان تداعی‏ کننده چراغ راهنامیى است.
• رسته هنر :
• دو گلبرگ از ساقه قلم روییده است.
• نوع گلبرگ‏ها برگرفته از نقوش سنتى اسلامى است.
• رسته مرزبانى :
• برج دیده‏ بانى نماد آشناى رسته‏ هاى نظامى است.
• خورشید نشانه افق و گستردگى مرزهاى مورد حفاظت یگان مرزبانى است.
• رسته عملیات ویژه :
• پرچم نماد ملت و دولت است.
• سپر سمبل حفاظت و نگهبانى است.
• نقش روى سپر نشانگر موجودیت قابل حفاظت و نگهبانى است.
• رسته مخابرات و الکترونیک :
• دویر متداخل القاءکننده امواج است.
• علامت مثلث برگرفته از قطعات الکترونیکى مانند دیود و ترانزیستور است.
• رسته فنى و مهندسى :
• پرگار به عنوان نماد نقشه‏ کشى است.
• ترکیب پرگار و بخشى از برج دیده ‏بانى نوعى فعالیت مهندسى ساختمان را مشخص می ‏سازد.
• رسته ادارى :
• از ترکیب قلم و لوح کاغذى استفاده شده است.
• ترکیب اصلى آرم ناجا مد نظر بوده است.
• رسته حقوق :
• ترازو و شمشیر تاکید مضاعف بر عدالت است.
• قلم نیز به عنوان دانش به کارگیرى علم حقوق در قضاوت است.
• رسته دارایى :
• کلید نماد آشناى نیروهاى مسلح در این رسته است.
• خورشید جنبه زیبایى و خرمى داشته و برگرفته از آرم اصلى ناجا است.
• رسته معارف اسلامى :
• ترکیب قلم و دو مربع از نقش‏هاى معروف معمارى اسلامى است.
• آرم جمهورى اسلامى ایران بر آن تناسب علامت را نشان می‏دهد.
• رسته رایانه و سیستم :
• با توجه به اساس ‏سیستم‏هاى رایانه ‏اى از دو عدد صفر و یک استفاده شده است.
• به علت گستردگى علم ارتباطات از فرم آنالیز شده رایانه استنفاده نشده بلکه فن‏ آورى اطلاعات (IT) مورد نظر بوده است.
• رسته آگاهى :
• ذره بین مهمترین نماد اکتشافى تلقى می‏گردد.
• سیبل نشانه هدفمندى و نشانه‏ گیرى است.
• ترکیب دایره سیبل و فرم بیضى شکل چشمى را تداعى می ‏کند که تاکید بر نگاه تیز بین بر جرایم است.
• رسته دریایى :
• امواج دریا بیانگر زمینه فعالیت رسته است.
• لنگر نماد مشخص وسیله دریایى می‏باشد.
• رسته هوایى :
• نشان دو بال به علامت زمینه فعالیت رسته است.
• فرم مورد استفاده در سایر نیروهاى مسلح آنالیز شده و با سایر نشانه‏ ها هماهنگ شده است.
• رسته انتظامى :
• قاب اصلى علامت نشان (محراب) برگرفته از علامت اصلى ناجا است.
• خورشید نشانه افق و گستردگى حوزه فعالیت رسته انتظامى است (کلانتری‏ها و پاسگاه‏هاى سراسر کشور(
• نشان جمهورى اسلامى ایران در مرکز نشانگر موجودیت و بستر فعالیت رسته انتظامى است.
• ترکیب دو سلاح کمرى تداعی ‏کننده رحل و نگهدارنده اشکال روى آن است از طرفى نشانگر سلاح کاربردى پلیس انتظامى در سراسر جهان می‏باشد.

 





ارتشبد سپهبد سرلشگر سرتیپ سرتیب دوم



 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   58 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پلیس