فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق فطرت خداجوی بشر

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق فطرت خداجوی بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق فطرت خداجوی بشر


دانلود تحقیق فطرت خداجوی بشر

دسته بندی :  علوم انسانی _ معارف اسلامی و دینی ، مذهبی

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

عبادت، فطریت بشرّیت است: فطرتاً هر موجودی که لباس هستی پوشیده و از عدم پای به عرصة حیات و زندگی نهاده، به طور مرموز و ناخودآگاه، خواستار و پویای آفریدگار و صانع خویش است و از هر سوی به سوی دیگر خالق و پروردگار خود را می‌جوید، تا پاس حرمت، و احترام لازم او را بنماید، و از فضل و رحمت و اکرام او، تشکّر و سپاسگزاری نموده، و به مصداق اینکه «انسان بندة احسان است» به پیشگاه با عظمت او سرتعظیم فرود آورد.
خداوند می‌فرماید: فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حنیفاً فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ‌النّاسَ عَلَیْها لاتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ، وَلکِنَّ اَکْثَرَ لایَعْلَمُونَ».
به آیین راست خداوند روآور، آیینی که خدا آفرینش انسان را بر روی آنها نهاد، و خلق خداوند تغییرپذیر نیست.
این است دین استوار و محکم، ولی بیشتر مردم جاهل هستند و به آن علم ندارند.
هدف از دین حنیف در آیة شریفه که آفریدگار متعال خلقت انسان را بر آن استوار ساخته است همانا آیین و دین توحیدی و خداپرستی است، که انحراف از جاده و صراط مستقیم توحیدی را مخالف فطرت انسان دانسته است.
فطرت چیست؟ فطرت یک شعور باطنی است که انسان را به طور ناخودآگاه به سوی خالق و آفریدگار رهبری و هدایت می‌نماید، و در هدایت خود به سوی خدا به هیچ‌گونه استدلال و برهانی نیاز ندارد، و ناخودآگاه آدمی را خداخواه و خداجو نموده و این امر غریزی را در نهاد انسان، شکوفا می‌سازد.
بنابراین آدمی باید بالفطره مؤمن و مسلمان و موحد بوده باشد، و صراط مستقیم الهی را بپیماید، و از هرگونه اعوجاج و انحراف به دور باشد.
مگر اینکه در سر راه او خار تبلیغات سوء و انحرافات و اعوجاج اخلاقی باشد، که در این صورت مسیر طبیعی مذهبی و ایمانی او را تغییر می‌دهد نهالی که از زمین بالا می‌آید تا زمانی که خاری، و مانعی در سرراهش نباشد و مسیر او را عوض نکند، راست و مستقیم بالا می‌رود، و از کج شدن و انحرافات به دور می‌ماند.
و آدمی نیز همین حکم را دارد، اگر شیطنت شیطانها و خنّاسها، در سرراهش سبز نگردد، فطرت خداجویی و خداخواهی، او را به سرمنزل فلاح و رستگاری می‌رساند.
در حقیقت فطرت نوری است که در جوهر وجود انسان نهفته است تا از تاریکیها و از چنگال شیاطین رهایی یابد، و صراط‌مستقیم الهی را با نورانیّت فطرت بپیماید و به هدایت ابدی راه یابد.
فطرت پدیده‌ای است مرموز، که در کنه جوهر عبودیت نهفته است وسخن حکیمانة «عبودیت جوهری است که در نهاد آن ربوبّیت نهفته است»بیانگر آن است.
إذعان دانشمندان غرب بر خداجویی بشریّت جان ایورث استاد دانشگاه کلمبیا دربارة مذهب چنین می‌گوید: «هیچ فرهنگ و تمدّنی در نزد هیچ قومی نمی‌توان یافت مگر آنکه در آن فرهنگ و تمدن، شکلی و نقشی از مذهب وجود داشته است، و ریشه‌های مذهب تا اعماقی تاریک از تاریخ، که ثبت نشده و به دسترس بشریّت نرسیده، کشیده است».
ناگف

تعداد صفحات : 129 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق فطرت خداجوی بشر

مقاله نظریه فطرت در قرآن

اختصاصی از فی ژوو مقاله نظریه فطرت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نظریه فطرت در قرآن


مقاله نظریه فطرت در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:19

 

  

 فهرست مطالب

معنى لغوى فطرت

طبیعت، غریزه، فطرت

آیات دسته اول

آیات دسته دوم

ارزیابى نهایى

 

نظریه فطرت در قرآن

یکى از مباحثى که در قرآن و سنت‏با اهمیت ویژه‏اى مطرح گردیده بحث فطرت است. فطرتمندى انسان، فطرى بودن دین، فطرت پسندى، حسن عدل و قبح ظلم، معلوم بودن فجور و تقوا به الهام فطرى، اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى در عالم ذر و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان، از جمله مسائلى است که آیات قرآن و روایات ائمه معصومین‏علیهم‏السلام بر آن دلالت صریح دارند.

اما مهم آن است که اگر چه در پاره‏اى آیات، انسان فطرتمند معرفى شده و بحث از الهام فطرى فجور و تقوا به انسان به میان آمده است ولى در بعضى آیات دیگر، خلقت طبیعى انسان به عنوان موجودى ظلوم، جهول، هلوع، کفار و طغیانگر مطرح شده است.

اگر در پاره‏اى از آیات، دین امرى فطرى معرفى گردیده و یا اقامه عدل هدف رسالت پیامبران بیان شده است (که به دنبال فطرى بودن دین، عدالتخواهى و اقامه قسط و عدل نیز فطرى خواهد بود) اما در پاره‏اى دیگر از آیات، سبب تشریع دین، بروز اختلاف اولیه بین انسانها و نیاز اضطرارى آنها به دین و قوانین لازم براى رفع اختلافات بیان گردیده است و از آن استنباط مى‏شود که دین مولودى اجتماعى است که انسانها به حکم اضطرار و به منظور رفع اختلاف به آن پناه برده‏اند و نه به حکم فطرت. و این البته با نظریه برخى از جامعه‏شناسان نزدیکى زیاد دارد.

 و نیز اگر در برخى آیات سخن از اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان به میان آمده است در برخى دیگر از آیات خالى بودن ذهن انسان در بدو تولد از هر گونه شناخت و معلومى مطرح شده است و این نیز با نظریه‏هاى برخى از روانشناسان قرابت دارد.

در این مقاله برآنیم تا ضمن بحث از معناى لغوى فطرت با توجه به وزن و صیغه آن در کلام عرب، کاربرد و مشتقات آن در قرآن، و تفاوت آن با طبیعت و غریزه، به تبیین بینش خاص قرآن در مورد فطرت و پیآمدهاى اجتماعى آن بپردازیم و مى‏کوشیم تا با بهره‏جویى و استمداد از نظریه بدیع علامه طباطبائى در تفسیر المیزان، که کمتر به آن توجه شده و یا متاسفانه مورد بى‏مهرى واقع گردیده است‏به زدودن پاره‏اى از ابهامات بپردازیم.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نظریه فطرت در قرآن

تحقیق در مورد سرشت حق جوی انسان

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد سرشت حق جوی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سرشت حق جوی انسان


تحقیق در مورد سرشت حق جوی انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

 

 

 

 

پرسش:

کدام یک از آیات قرآن کریم بیانگر فطرت خدا جوی انسان است ؟ آیا دلیل دیگری هم براین امر وجود دارد؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه6886، 6886

پاسخ:

چیست فطرت

فطرت واژه‏ای عربی از ماده (ف، ط، ر) است . «فطر» در عربی به معنی شکافتن وآفریدن ابتدائی و بدون سابقه، آمده است[i].و در قرآن به هر دو معنیبه کار رفته است[ii]

فطرت بر وزن فعله برای بیان حالت فعل و به معنی سرشت، طبیعت و خلقت‏خاص است[iii]فطرت و فطریات اصطلاح‏های متعددی دارد اما آنچه منظور این مقالهاست، نحوه خاص آفرینش انسان است:«انسان فطرت دارد» به این معنی است که انسان مانندلوح سفید یا خمیر شکل یافته‏ای، به دنیا نمی‏آید بلکه از آغاز بینش‏ها و گرایش‏هایخدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخاب‏ها و افعال او را در طول زندگی جهت می‏دهدومنظور از «فطری بودن توحید» این است که انسان نسبت‏ به تعالیم انبیاء، لااقتضاء وخنثی نیست ،بلکه در سرشت انسان، فطرت و تقاضایی است که بعثت انبیا پاسخگوی آن استوپیامبران الهی چیزی را عرضه داشته‏اند که بشر طبق سرشت ‏خود در جست و جوی آن است[iv].درآیاتی از قرآن و روایاتزیادی به فطرت خداجوی انسان اشاره شده است:

الف - آیه فطرت« فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ‏ ، پس روی خویش رابسوی دین یکتاپرستی فرا دار، در حالی که از همه کیش‏ها روی برتافته و حق‏گرای باشی،به همان فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است ، آفرینش خدای ، فطرت توحید، رادگرگونی نیست، این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمی‏دانند.»[v]

در این آیه، فطرت خداجوی بشر و بعضی از ویژگی‏های آن بیان شده است ، طبق این آیه،یکتاپرستی و خداجوئی جزء آفرینش انسان‏ها است ، و طبیعت انسان اقتضا می‏کند تا دربرابر مبداء غیبی که ایجاد، بقا و سعادت او را به دست دارد، خضوع کند و شؤون زندگیشرا با قوانین واقعی جاری در عالم هستی، هماهنگ نماید ، دین فطری که مورد تاکید قرآنو سایر کتب آسمانی است، همان خضوع و همین هماهنگی است[vi]. هم چنین طبقاین آیه، همراهی و ملازمت انسان با آفرینش و خلقت‏ خود، همان آفرینشی که خداوندهمه انسان‏ها را بر آن نوع آفریده است، با توجه کامل به دین، مساوی و برابر است[vii]  دینی که خداوند توجه به آن را از ما می‏خواهد، تشریع مبتنی برتکوین است.

ب - آیه میثاق« وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلین×  أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا ذُرّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُون،و [یاد کن] آنگاه که پروردگار تو از فرزندان آدم، از پشت‏های ایشان، فرزندانشانرا گرفت و آنان را بر خودشان گواه کرد: [گفت:] آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند:چرا، گواه شدیم: [و این گواهی را گرفتیم] تا روز رستاخیز نگویید که ما از آن بی‏خبربودیم . یا نگویید که پدران ما از پیش شرک آوردند و ما فرزندانی از پس آنان بودیم،آیا ما را به سزای آن چه کجروان و تبه‏کاران ، کافران ، کردند، هلاک می‏کنی؟!»[viii]

ظاهر آیه این است که خداوند برای اتمام حجت ‏بر انسان‏ها، از آن‏ها برربوبیت ‏خویش عهد و میثاقی گرفته است، تا کافران در قیامت، هیچ عذر و بهانه‏اینداشته باشند . با توجه به روایات امامان معصوم(ع) ذیل اینآیه، می‏توانیم آن را همسو با آیه فطرت و دلیل بر سرشت ‏خدا جوئی انسان قرار دهیم.زرارة، راوی معروف، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است که این آیهرا به قرار دادن معرفت در قلب‏های بنی آدم تفسیر کرده است:« قال ثبت المعرفهفی قلوبهم ..»[ix]

از سوی دیگر، از امام محمد باقر علیه السلام نیز در تفسیر آیه فطرت چنین نقل شدهاست:«فطرهم علی معرفته انه ربهم ...»[x] از این دو روایت استفادهمی‏شود که مفاد آیه میثاق همان مفاد آیه فطرت است و منظور آیه میثاق از اینتعبیرات، معرفت فطری انسان به خالق خویش است . روایت‏های دیگری نیز این نظریه راتایید می‏کند.[xi]

به جز آیه فطرت و آیه میثاق از آیات متعدد دیگری نیز می‏توان بحث فطرت رااستفاده کرد، مانند: 10/ ابراهیم - 25/لقمان - 138/بقره آیات تذکر مانند: 54/مدثر-21/ غاشیه - 55/ذاریات و .... آیات نسیان مانند: 19/حشر و همچنین 65/عنکبوت-33/لقمان - 53/نحل - 177/آل عمران و  

ج - در نهج البلاغه آمده است:«لما بدل اکثر خلقه عهد الله الیهم فجهلوا حقه واتخذوا الانداد معه و . . . فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاقفطرته و یذکروهم منسی نعمته.....»[xii](و این هنگامی بود که بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد درنوردیدند، و حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند و...پس هر چند گاهپیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست را بگذارندو نعمت فراموش کرده را بیاد آرند).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سرشت حق جوی انسان

دانلود مقاله فطرت

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله فطرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

معنای لغوی و اصطلاحی فطرت
فطرت از ماده« فطر» به معنای شکافتن چیزی از طرف طول است. سپس به هر گونه شکافتن اطلاق شده است و از آنجا که آفرینش و خلقت به منزله شکافتن پرده تاریک عدم آفرینش است یکی از معانی مهم این واژه همان آفرینش و خلقت است.( وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض) من روی خود را به کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است.
فرهنگ اقرب الموارد فطرت را چنین معنا کرده:« الفطرة هی الصفة التی یتصف بها کل مولود فی اول زمان خلقة» فطرت عبارت است از صفتی که هر فرزندی در آغاز آفرینش خود به آن متصف می شود.
بنابرتعریف فوق می توان گفت فطرت عبارت است از صفات و خصوصیاتی که لازمه خلقت انسان بوده و ازآغاز آفرینش در نهاد انسان نهاده شده است. به بیان دیگر اصطلاحاً کلمه فطرت به معنای سرشت اولی یا طبیعت انسانی است یعنی مجموعه نیروها و قوا و استعدادهایی که در نهادو ذات انسان قرار داده شده با درنظر گرفتن تعریف ذکر شده، باید همه استعدادها و خصلتهای درونی را جزء فطریات وی دانست چه گرایش های مثبت درونی و چه گرایش هایی که منفی به نظر می رسند همگی جزو فطرت و سرشت اولی انسان بشمار می روند و این تفسیر صحیحی به نظر نمی رسند که گرایش های خیر و شر جزء فطرت انسان دانسته و گرایشهایی را که بظاهر شر و بد به نظر می ر سند جزء غریزه به حساب آوریم چرا که بسیاری از موارد کلمه غریزه مترادف با فطرت بکار می رود. البته دراینجا باید به این نکته مهم توجه داشت که تعریف فوق از فطرت به معنای عام کلمه است نه به معنای خاص آن، زیرا که در معنای عام فطرت است که همه استعدادهای انسانی چه مثبت و چه منفی منظور می شود در حالیکه درمعنای خاص آن فقط استعدادهای مثبت موردنظر است و بس. در قرآن اصطلاح فطرت به معنای خاص آن بکار رفته است یعنی فطرت در قرآن تنها شامل استعدادهای مثبت آن هم استعدادهای خداجویی و خداشناسی بشر است در آیه شریفه:«فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله». روبه جانب آئین پاک آور آن فطرت خدایی که مردم را بر آن آفرید دگرگونی برای آفرینش او نیست. تنها آیه ای است که در آن کلمه فطرت بکار رفته است و ذاتیات مثبت انسان منظور شده است و ازاین روی فطرت انسانی در قرآن و احادیث اسلامی همواره پاک وسالم به حساب آمده است- در قرآن کریم مشتقات« فطر» بصورت های مختلف بکاررفته مانند»« فطر السموات والارض»،« فطر کم اول مره»،« فطرنا«، « فطرنی»،« فاطرالسموات و الارض» درهمه این موارد به معنای آفریدن و خلق کردن است و فطور در آیه« فارجع البصر هل تری من فطور» در معنای رخنه و شکاف و انفطار در آیه« السماء منفطر به» در معنای شکافته بکار رفته است.

 


ویژگی های امور فطری:
1- همگانی اند
2- بالقوه اند
3- انعطاف پذیرند: عواملی نظیر اختیار فرد، محیط اجتماعی، تعلیم و تربیت، و ضربه ها ی روحی می تواند موجب عدم بروز ظهور آنها شود.
4- تنیدگی: اگر ارضاء نشوند یا به مانعی برخورد کنند( واپس رانده) شده و به وسیله یکی از مکانیسم های دفاعی جبران می گردد به بیان دیگر انسان دارای نیازها و گرایشهای فطری و غریزی فراوان است که هرگاه بر اثر علل و عوامل ارضاء نشود در شخص ایجاد تنیدگی می نمایند.
فطرت از دیدگاه قرآن:
از نظر قرآن انسان دارای فطرت است.« هل جزاء الاحسان الا الاحسان» آیا جزای احسان چیزی جز احسان است؟ از دیدگاه قرآن انسان موجودی 2 بعدی است. یعنی طبیعت انسانی هم دارای بعد مثبت است و هم بعد منفی. انسان هم می تواند سیر صعودی پیدا کند هم نزولی در نهاد او هم استعداد و گرایش به خیرها و نیکی ها وجود دارد و هم گرایش به بدیها و زشتیها ،انسان هم نفس لوامه و سرزنش گر دارد که او را به خوبی هدایت می کند و هم نفس اماره که او را به سوی رذائل و زشتی ها سوق می دهد. انسان در بعد مثبت طبیعت خود گرایش به خدا دارد ،دارای وجدان است. اما در بعد منفی بخیل و حریص است. طبیعت منفی انسان بگونه ای است که آدمی را می تواند به اسفل السافلین بکشاند.
بنابر نظریه فطرت ،انسان دست کم در این دنیا و پیش از رسوخ ملکات مختلف در جان او، نوع واحدی است و دارای یک هویت و ماهیت مشترک است. این نوع واحد، بینش ها و گرایش هایی دارد که در تمام دوران ها و در همه ی مکانها و جامعه ها با او و دورن اوست.خداشناس، خدادوست، خداپرست، و خداخواه است. معشوق نهایی و غایت نهایی او خداست و به هر چه غیر او دست یابد قرار و آرام نمی گیرد. تنها خداست که به او سکون وآرامش می دهد. او موحد است و از شرک و هر گونه کثرت خدایان گریزان می باشد. عدالت خواه است . انسان دوست و خیرخواه است. در برابر فضایل خضوع و خشوع می کند. همواره به سوی خدا در تلاش است. حقیقت دوست و حق طلب است، زیبایی را می پسندد و مجذوب آن می گردد. به کمال و هر چه کامل است عشق می ورزد، فضایل را می پذیرد و تحسین می کند و دهها بینش و گرایش متعالی دیگر را دارا می باشد به کمال و هر چه کامل است عشق می ورزد فضایل را می پذیرد و تحسین می کند و دهها بینش و گرایش متعالی دیگر را دارا می باشد .
من متعالی: فطرت الهی
بنابر نظریه ی فطرت انسان بر حسب خلقت و سرشت نخستین و اولیه ی خود شاکله ای دارد و گرایش ها و بینش هایی دارد که از بیرون بر او تحمیل و عارض نشده، بلکه از درون وجودش برآمده است. این گرایش ها همه مربوط به انسانیت انسان نیست بلکه بخشی از آن میان او و دیگر حیوانات مشترک است و این همان گرایش های من فرودین انسان است و بخشی از آن ویژه ی انسان است و به او اختصاص دارد و درواقع فصل ممیز انسان از حیوان می باشد. مجموعه ی این شناخت ها و بینش هاست که فطرت انسانی را شکل می دهد.
این گرایش ها و بینش ها از آنجا که مربوط به نوع انسان است میان همه ی افراد این نوع مشترک است و اختصاص به دوران و زمانهای خاصی ندارد و منحصر به جامعه و ملت ویژه ای نیست و در نژاد و گونه ی خاصی از انسان منحصر نمی باشد بلکه همه ی ابنای بشر از آن برخودارند.
باید توجه داشت که این امور، بویژه عناصری که مربوط به گرایش انسان است، جنبه ی قوه و استعداد دارد و فعلیت بخشیدن به آن ها در گرو حرکت و تلاش و سعی و کوشش انسان است. اگر آدمی به سوی فعلیت بخشیدن به آنچه از درون به آن گرایش دارد و من علوی او خواستار آن است حرکت کند، از همه ی خلایق و حتی فرشتگان برتر می شود و به بلندترین قله های کمال صعود می کند و اگر شعله ی آنها را در خود خاموش کند و رذایل را بجای فضایل بنشاند، و من متعالی خویش را فدای من فرودین و حیوانی خود سازد از همه ی جنبندگان پست تر می شود و به پائین درجات دوزخ سقوط خواهد کرد.
یکی از مسائل اساسی در شناخت انسان بررسی طبیعت و ماهیت انسان است. از مکاتب باستانی هند و یونان گرفته تا مکاتب فلسفی و روانشناختی معاصر نظرات گوناگونی دراین زمینه ارائه داده شده است. اساساً درباره اینکه انسان چیست و آیا فطرتی دارد یا نه 2 نظریه ارائه شده است:
نظریه 1: که انسان را فاقد فطرت می داند یعنی هیچ خصلت و گرایش ذاتی در درون انسان یافت نمی شود و ظرف وجود انسان در آغاز تهی و خالی است که عوامل گوناگون می تواند به آن شکل ویژه دهد. حال بر سر همین عوامل گوناگون که چیستند و چگونه لوح نانوشته ی وجود انسان را تحت تأثیر قرار می دهند، اختلاف نظر هایی است نظریه اصیل دورکیم که میگوید: انسان هیچگونه ماهیت و طبیعت ثابتی ندارد و این جامعه است که فرد را می سازد یعنی تمام مسائل مربوط به ابعاد وجودی انسان ساخته و پرداخته محیط است و انسان را دو بعدی می داند یک بعدش که جسم است و انسان بعنوان انسان جسمانی و بعد دوم جنبه اجتماعی است و بعنوان انسان اجتماعی و به جبر اجتماعی معتقد است.
نظریه ی مارکسیسم می گوید: انسان بجز یک سلسله نیازهای فردی و نوعی عاری از هرگونه طبیعت و سرشت است. مارکسیسم به جبر تاریخی معتقد است و می گوید انسان در طول تاریخ در رابطه با ابزار تولیدی و مناسبات اجتماعی هر دوره شکل خاصی به خود می گیرد.
ژان پل سارتر: به نظریه فطرت معتقد است و نه به جبر اجتماعی و نه جبر تاریخی- از نظر سارتر انسان موجودی است که خود سازنده ی خویش است و به بیان دیگر لوح نا نوشته ی وجود انسان به دست خود انسان نوشته می شود.

 

نظریه دوم:
که می گوید وجود انسان در ابتدا مانند ظرفی تهی و خالی نبوده بلکه در وجود انسان خصلتها و گرایشهایی نهفته است که انسان براساس آن گرایشها زندگی می کند و این نیازها و گرایشها اگر در شرایط مساعدی قرار گیرند شکوفا می شوند. حال این نظریه خود به دو صورت مطرح می شود:
1- فطریات انسان بالفعل تغییر ناپذیر
2- فطریات بالقوه بالفعل
ایمان فطری به خداوند:
« ان الذین اشتروا الکفر بالایمان لن ینظروا الله شیئاً و لهم عذاب الیم» ) )
( آل عمران/ 177)
این آیه اشاره دارد به این که ایمان اصل و کفر جایگزین آن می باشد: بنابراین انسان، در اصل: یعنی به طور فطری روی به ایمان دارد نه به کفر، این برداشت مبتنی بر آن است که مراد از« الذین» تمامی کافران می باشند نه مرتدان.
2- بازگشت به فطرت در اثر توجه به آیات خداوند
« و کذلک نفصل الایات و لعلهم یرجعون »
دراین آیه« لعلهم یرجعون» بیانگر آن است که آدمیان بیش از گرایش به شرک موحد بودند و وقتی مشرکان توحید را می پذیرند در واقع رجوع می کنند به آنچه که از پیش پذیرفته بودند.
شیطان ومنحرف ساختن انسان از فطرت
« ولاضلنهم و لامنینهم و لأمرنهم فلیبتکن اذان الانعام و لأمرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسراناً مبیناً»
به دو قسمت از این آیه که نقل قول ابلیس است میتوان تمسک کرد:
1- عبارت« لاضلنهم» با این تقریب که گمراه کردن باید مسبوق به هدایت باشد تا گمراه کردن صدق کند و هدایت سابق بر گمراهی نسبت به تمامی انسانها هدایت فطری است.
2- دراین عبارت« فلیغیرن خلق الله» که شیطان مردم را وادار می کند باورها و علایقی را که مغایر با بینش ها و گرایش های فطری آنهاست برگزینند و اندک اندک خلقت الهی خود را دستخوش تغییر و دگرگونی کنند و درواقع خود را مسخ نمایند دراین هنگام تنها صورت آنها انسان است؛ اما سیرت و باطنشان سیرت غیر انسانی خواهد بود.
صاحب المیزان در ذیل این آیه می نویسد:« بعید نیست که مراد از تغییر خلق الله خروج از حکم فطرت و ترک دین حنیف باشد.»
احتمال دیگری نیز در این قسمت از آیه ذکر شده است که مقصود از تغییر آفریده خدا، اخته کردن، خالکوبی و نقش و نگارکردن با سوزن آبدیده روی اندام و اموری مانند آن باشد.
فطرت، راه شناخت خدا
گروهی ا زجمله شهید مطهری و استاد مصباح یزدی براین عقیده هستند که انسان یک نوع شناخت فطری نسبت به خدای متعال دارد؛ یعنی یک نوع آگاهی حضوری – نه حصولی – که او را با مبدأ آفرینش آشنا و مرتبط می کند این ارتباط وجودی و حضوری که در هر انسانی هست زمینه ی مناسبی را برای شناخت حصولی خدای متعالی فراهم می کند.
استاد مطهری در تبیین گرایش فطری انسان به خدا که ا زآن به فطرت دل تعبیر می کند می فرماید:« فطرت دل؛ یعنی انسان به حسب ساختمان خاص روحی خود متمایل و خواهان خدا آفریده شده است. در انسان خداجویی و خداخواهی و خداپرستی به صورت یک غریزه نهاده شده است. همچنان که غریزه ی جستجو ی مادر در طبیعت کودک نهاده شده است غریزه ی خداخواهی و خداجویی نوعی جاذبه ی معنوی است میان کانون دل و احساسات انسان از یک طرف و کانون هستی یعنی مبدأ اعلی و کمال مطلق از طرف دیگر.»
بنابراین، انسان در خود میل و گرایش به خدا را می یابد خود را مشتاق او می بیند و نوعی اعتقاد مرموز در نهاد او نسبت به خدا وجود دارد؛ این اعتقاد ممکن است درسطح شعور باطن باقی بماند و هرگز به سطح شعور ظاهر نرسد. تا آنجا که ممکن است انسان در شعور ظاهر منکر وجود خدا باشد، و در باطن برحسب همان اعتقاد فطری وجود خدا را بپذیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فطرت