فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در بارة دولت و سیاست در جهان سوم

اختصاصی از فی ژوو مقاله در مورد مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در بارة دولت و سیاست در جهان سوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در بارة دولت و سیاست در جهان سوم


مقاله در مورد مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در بارة دولت و سیاست در جهان سوم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:51

 

  

 فهرست مطالب

 

 

  • مقدمه
  • نظریات متفکران کلاسیک دربارة ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی
  • مباحث نظریه پردازان نوسازی دربارة دولت و سیاست
  • مباحث نظریه پردازان وابستگی دربارة دولت و سیاست
  • خلاصه و نتیجه گیری
  • منابع

 

       

 

 

 

مقدمه:

 

- مباحث نظری دربارة دولت و سیاست در جهان سوم:

 

در مورد خصوصیات سیاسی کشورهای جهان سوم نیز همچون ویژگیهای اقتصادی این کشورها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:

 

  • یک دیدگاه در مورد نقاط اشتراک موجود میان این کشورها تاکید می کند و می کوشد به نظریه هایی عام (قابل تعمیم) دربارة ماهیت دولت و سیاست در این کشورها دست یابد.
  • دیدگاه دیگر به تفاوتهای موجود میان آنها توجه دارد و می کوشد ویژگیهای خاص هر کشور و یا هر دسته از کشورهای جهان سوم را در زمینه دولت و سیاست توضیح دهد. پژوهشگران مسائل جهان سوم طی سالهای اخیر به دیدگاه دوم توجه بیشتری نشان داده اند، با وجود این دیدگاه اول نیز از سابقه پرباری برخوردار است و میراث مفیدی برای فهم مسائل سیاسی کشورهای جهان سوم به جای گذاشته اند. در این تحقیق با مرور برخی از نوشته ها و نظریات مبتنی بر دیدگاه اول برخی از خصوصیات کلی و مشترک دولت و سیاست را در جهان سوم نشان داده و در برخی تمایزات و تنوعات موجود در زمینة دولت و سیاست وجود دارد که به شرح آن نیز می پردازیم.
  • نظریات متفکران کلاسیک دربارة ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی:

 

توجه به ویژگیهای دولت و سیاست در جوامع مرسوم به جهان سوم به یک معنا سابقه ای طولانی تر از پیدایش و رواج اصطلاح کشورهای جهان سوم دارد. از چند قرن پیش برخی از صاحبنظران غربی به تفاوت بین دولت های شرقی با دولتهای غربی توجه کرده اند. اگر از اشاره های متفکران یونان باستان نیز نظیر «هردوت وارسطو» دربارة تفاوت جامعه و سیاست در کشورهای نظیر ایران با جامعه و سیاست در یونان بگذریم  و اگر از اشارة «ماکیاول» به تفاوت ماهوی دولت عثمانی با دولتهای اروپایی صرف نظر کنیم، طی قرون اخیر «منتسکیو» از اولین و مهمترین صاحبنظرانی است که به این تفاوتها توجه کرده است. او در کتاب معروف خود – روح القوانین – با به کارگیری مفهوم «استبداد شرقی » درصد مقایسه حکومت های آسیایی با حکومتهای اروپایی بر می آید. وی بر اساس تجربة فئودالیسم در اروپا مقایسه آن با امیراتوری های بزرگ در آسیا می گوید: «آسیا همیشه امپراتوری های بزرگ داشته است اما در اروپا امکان چنین امپراتوری هایی هرگز وجود نداشته است. در آسیا همیشه قدرت سیاسی باید استبدادی باشد. زیرا اگر یوغ تعبد و بردگی قومی نباشد امپراتوری تجریه می شود»

 

منسکیو یکی از علل این تفاوت را ویژگیهای جغرافی مشرق زمین می داند و می گوید: «طبیعت جغرافیایی آسیا امکان تسلط یک حکومت استبدادی به سرزمین وسیع را ممکن می سازد. در حالی که در اروپا تقسیمات جغرافیایی به گونه ای است که مانع چنین امپراتوری های وسیعی می شود. کشورهای اروپایی وسعت خاک متوسطی دارد» منتسکیو حکومتهای اروپایی را مبتنی بر قانون ، ولی حکومتهای آسیایی را مبتنی بر زور می داند و علت این تفاوت و پیامدهای آن را اینگونه بیان می کند: «کشورهای اروپایی برای تداوم بقای خود ناچار بوده اند که متکی به قوانین باشند و این خصوصیت باعث پیدایش قریحة آزادی در میان این جوامع شده است. در حالی که در آسیا روح تعبد و بردگی حاکم است» منتسکیو در کتاب خود به تفضیل دربارة خصوصیات استبداد شرقی در زمینه ساختارها و نهادهای سیاسی و قضایی ، نحوة انتقال قدرت ، روانشناسی فرمان روایان و فرمان برداران می پردازد». دیگر متفکران اروپایی نیز مباحث منتسکیو را در مورد استبداد شرقی دنبال کرده اند. «مارکس» با به کارگیری مفهوم «شیوة تولید آسیای» ضمن توضیح خصوصیات اجتماعی و اقتصادی جوامع آسیای ، به ویژگیهای سیاسی این جوامع نیز توجه کرد. البته مارکس تاکید افراد بی چون «منتسکیو» بر عوامل جغرافیایی، به عنوان یکی از خصوصیات جوامع شرقی (آسیایی) را قبول نداشت و در مقابل بر عوامل اجتماعی و اقتصادی و به ویژه بر شیوة تولید در جوامع آسیایی تاکید می کرد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در بارة دولت و سیاست در جهان سوم

دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مباحث و موضوعاتى که در نهج البلاغه مطرح است و رنگهاى مختلفى به این سخنهاى آسمانى داده است زیاد است . این بنده ادعا ندارد که بتواند نهج البلاغه را تجزیه و تحلیل کند و حق مطلب را ادا نماید , فقط در نظر دارد نهج البلاغه را با این دید مورد بررسى قرار دهد و شک ندارد که در آینده کسانى پیدا خواهند شد که حق مطلب را بهتر ادا کنند .
نگاهى کلى به مباحث و مسائل نهج البلاغه
مباحث نهج البلاغه که هر کدام شایسته بحث و مقایسه است , به قرار ذیل است :
1 - الهیات و ماوراء الطبیعه ,
2 - سلوک و عبادت ,
3 - حکومت و عدالت ,
4 - اهل البیت و خلافت ,
5 - موعظه و حکمت ,
6 - دنیا و دنیا پرستى ,
7 - حماسه و شجاعت ,
8 - ملاحم و مغیبات ,
9 - دعا و مناجات ,
10 - شکایت و انتقاد از مردم زمان ,
11 - اصول اجتماعى ,
12 - اسلام و قرآن ,
13 - اخلاق و تهذیب نفس ,
14 - شخصیتها .
و یک سلسله مباحث دیگر .
بدیهى است که همانطورى که عنوان مقالات نشان مى دهد ( سیرى در نهج البلاغه ) این بنده نه ادعا دارد که موضوعات بالا جامع همه موضوعاتى است که در نهج البلاغه طرح شده اند و نه مدعى است که بحث درباره موضوعاتنامبرده را به پایان خواهد رسانید و نه دعوى شایستگى چنین کارى را دارد . آنچه در این مقالات ملاحظه مى فرمائید از حد یک نگاه تجاوز نمى کند . شاید بعدها توفیق حاصل شد و بهره بیشترى از این گنجینه عظیم حاصل گشت و یا دیگران چنین توفیقى به دست خواهند آورد . خدا دانا است . انه خیر موفق و معین .
توحید و معرفت
یک بخش از بخشهاى اساسى نهج البلاغه , مسائل مربوط به الهیات وماوراء الطبیعه است . در مجموع خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار در حدود چهل نوبت درباره این مطالب بحث شده است , البته بعضى از این مواردجمله هاى کوتاهى است . ولى غالبا چند سطر و احیانا چند صفحه است .
بحثهاى توحیدى نهج البلاغه را شاید بتوان اعجاب انگیزترین بحثهاى آن دانست , بدون مبالغه این بحثها با توجه به مجموع شرائط پدید آمدن آنهادر حد اعجاز است .
بحثهاى نهج البلاغه در این زمینه مختلف و متنوع است , قسمتى از آنهااز نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهى است , در این قسمت گاهى نظام کلى آسمان و زمین را مطرح مى کند . گاه موجود معینى را , مثلا (خفاش) یا ( طاووس) یا ( مورچه) را , مورد مطالعه قرار مى دهد و آثار آفرینش یعنى دخالت تدبیر و توجه به هدف را در خلقت این موجودات ارائه مى دهد . ما براى اینکه نمونه اى از این قسمت به دست داده باشیم بیان آن حضرت را در مورد ( مورچه) نقل و ترجمه مى کنیم :در خطبه 177 چنین آمده است :
الا ینظرون الى صغیر ما خلق کیف احکم خلقه و اتقن ترکیبه و فلق , لهالسمع والبصر , و سوى له العظم و البشر , انظروا الى النمله فى صغر جثتهاو لطافه هیئتها لا تکاد تنال بلحظ البصر , و لا بمستدرک الفکر کیف دبت على ارضها و صبت على رزقها , تنقل الحبه الى جحرها و تعدها فى مستقرها ,تجمع فى حرها لبردها و فى وردها لصدرها مکفوله برزقها , مرزوقه بوفقها ,لا یغفلها المنان , و لا یحرمها الدیان , و لو فى الصفا الیابس و الحجرالجامس , و لو فکرت فى مجارى اکلها فى علوها و سفلها , و ما فى الجوف من شراسیف بطنها , و ما فى الراس من عینها و اذنها لقضیت من خلقهاعجبا . . .
یعنى آیا در مخلوق کوچک او دقت نمى کنند ؟ چگونه به خلقتش استحکامبخشیده و ترکیبش را استوار ساخته , به او دستگاه شنوائى و بینائى عنایت کرده و استخوان و پوست کامل داده است ؟ . . .
در مورچه با این جثه کوچک و اندام لطیف بیندیشید , آنچنان کوچک است که نزدیک است با چشم دیده نشود , و از اندیشه غائب گردد , چگونه بااین جثه کوچک روى زمین مى جنبد و بر جمع روزى , عشق مى ورزد , و دانه رابه لانه خود حمل مى کند , و در انبار نگهدارى مى نماید , در تابستانش براىزمستانش گرد مىآورد , و هنگام ورود اقامت زمستانى , زمان بیرون آمدن را پیش بینى مى کند , اینچنین موجود اینچنینروزیش تضمین شده , و تطبیق داده شده است , خداوند منان هرگز او را ازیاد نمى برد , ولو در زیر سنگ سخت باشد , اگر در مجراى ورودى و خروجىغذا و در ساختمان شکم او و گوش و چشم او , که در سرش قرار داده شدهتفکر و تحقیق کنى و آنها را کشف کنى سخت در شگفت خواهى رفت .
ولى بیشتر بحثهاى نهج البلاغه درباره توحید , بحثهاى تعقلى و فلسفى است , اوج فوق العاده نهج البلاغه در این بحثها نمایان است , در بحثهاى توحیدىتعقلى نهج البلاغه آنچه اساس و محور و تکیه گاه همه بحثها و استدلالها واستنتاجها است اطلاق و لاحدى و احاطه ذاتى و قیومى حق است , على ( ع ) دراین قسمت داد و سخن را داده است , نه پیش از او و نه بعد از او کسى بهاو نرسیده است .
مساله دیگر ( بساطت مطلقه) و نفى هر گونه کثرت و تجزى و نفى هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است , در این قسمت نیز مکرر بحث بهمیان آمده است .
یک سلسله مسائل عمیق و بى سابقه دیگر نیز مطرح است از قبیل : اولیت حق در عین آخریت او و ظاهریت او در عین باطنیتش , تقدم او بر زمان وبر عدد , و اینکه قدمت او قدمت زمانى و وحدت او وحدت عددى نیست ,علو و سلطان و غناى ذاتى حق , مبدعیت او و اینکه شانى او را از شان دیگر شاغل نمى شود , کلام او عین فعلش است . حدود توانائى عقول برادراک او و اینکه معرفت حق از نوع تجلى او برعقول است , نه از نوع احاطه اذهان بر یک معنى و مفهوم دیگر , سلب جسمیت و حرکت و سکون و تغییر و مکان و زمان و مثل و ضد و شریک و شبیه و استخدام آلت و محدودیت و معدودیت از او , و یک سلسله مسائل دیگر که به حول و قوه الهى براى هر یک از اینها نمونه اى ذکر خواهیم کرد .
اینها مباحثى است که در این کتاب شگفت مطرح است و یک فیلسوف وارددر عقائد و افکار فلاسفه قدیم و جدید را سخت غرق در اعجاب مى کند .
بحث تفصیلى درباره همه مسائلى که در نهج البلاغه در این زمینه آمده است , خود یک کتاب مفصل مى شود و با یک مقاله و دو مقاله , توضیح دادهنمى شود , ناچار به اجمال باید بگذریم ولى براى اینکه بتوانیم نگاهىاجمالى به این بخش نهج البلاغه بکنیم ناچاریم مقدمتان به چند نکته اشارهکنیم :
اعتراف تلخ
ما شیعیان باید اعتراف کنیم که بیش از دیگران درباره کسى که افتخارنام پیروى او را داریم ظلم و لااقل کوتاهى کرده ایم , اساسا کوتاهیهاى ماظلم است . ما نخواسته و یا نتوانسته ایم على را بشناسیم , بیشتر مساعى مادرباره تنصیصات رسول اکرم ( ص ) درباره على علیه السلام و سب و شتمکسانى است که این نصوص را نادیده گرفته اند بوده است نه درباره شخصیت عینى مولا على . غافل ازاینکه این مشکى که عطار الهى بحق معرف اوست خود بوى دلاویزى دارد و بیشاز هر چیز لازم است مشامها را با این بوى خوش آشنا کرد یعنى باید آشنابود و آشنا کرد , معرفى عطار الهى به این منظور بوده که مردم با بوى خوشآن آشنا شوند نه اینکه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خویش راصرف بحث در معرفى وى کنند نه آشنائى با او .
آیا اگر نهج البلاغه از دیگران مى بود با او همین گونه رفتار مى شد ؟ کشورایران کانون شیعیان على ( ع ) است و مردم ایران فارسى زبانند شما نگاهىبه شرحها و ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه بیافکنید و آنگاه درباره کارنامهخودمان قضاوت کنید .
بطور کلى اخبار و احادیث شیعى , و همچنین دعاهاى شیعى , از نظر معارف الهى و همچنین از نظر سایر مضامین , با اخبار و احادیث و دعاهاىمسلمانان غیر شیعى , قابل مقایسه نیست , مسائلى که در اصول کافى یاتوحید صدوق یا احتجاج طبرسى مطرح است , در هیچ کتاب غیر شیعى مطرحنیست . آنچه در کتب غیر شیعى , در این زمینه مطرح است احیانا مسائلىاست که میتوان گفت قطعا مجعول است زیرا بر خلاف نصوص و اصول قرآنىاست و بوى تجسیم و تشبیه مى دهد . اخیرا هاشم معروف حسنى در کتابى که بهنام ( دراسات فى الکافى للکلینى و الصحیح للبخارى( تالیف کرده است ابتکار خوبى به خرج داده , مقایسه مختصرى میان صحیح بخارى و کافى کلینى از نظر روایات مربوط به الهیات به عمل آوردهاست .
عقل شیعى
طرح مباحث الهیات بوسیله ائمه اهل بیت علیهم السلام و تجزیه و تحلیلآن مسائل که نمونه آنها و در صدر آنها نهج البلاغه است سبب شد که عقلشیعى از قدیم الایام به صورت عقل فلسفى در آید و البته این یک بدعت وچیز تازه در اسلام نبود , راهى است که خود قرآن پیش پاى مسلمانان نهادهاست و ائمه اهل بیت علیهم السلام به تبع تعلیمات قرآنى و به عنوانتفسیر قرآن آن حقائق را ابراز و اظهار نمودند . اگر توبیخى هست متوجهدیگران است که این راه را نرفتند و وسیله را از دست دادند .
تاریخ نشان مى دهد که از صدر اسلام , شیعه بیش از دیگران به سوى اینمسائل گرایش داشته است , در میان اهل تسنن گروه معتزله که به شیعهنزدیکتر بودند گرایشى بدین جهت داشتند , ولى چنانکه مى دانیم مزاجاجتماعى جماعت آنرا نپذیرفت , و تقریبا از قرن سوم به بعد منقرض شدند.
( احمد امین) مصرى در جلد اول ( ظهرالاسلام) این مطلب را تصدیقمى کند , او پس از بحثى درباره جنبش فلسفى در مصر بوسیله فاطمیین کهشیعى بودند مى گوید :
( و لذالک کانت الفلسفه بالتشیع الصق منها بالتسنن نرى ذالک فى العهد الفاطمى و العهد البویهى , و حتى فى العصور الاخیره کانت فارس اکثر الاقطار عنایه بدراسه الفلسفه الاسلامیه و نشرکتبها, و لما جاء جمال الدین الافغانى مصرفى عصرنا الحدیث و کان فیه نزعه تشیعو قد تعلم الفلسفه الاسلامیه بهذه الاقطار الفارسیه کان هو الذى نشر هذهالحرکه فى مصر) .
فلسفه به تشیع بیش از تسنن مى چسبد , و این را در عهد فاطمیون مصر و آلبویه ایران مى بینیم , حتى در عصرهاى اخیر نیز کشور ایران که شیعه است ازتمام کشورهاى اسلامى دیگر بیشتر به فلسفه عنایت داشت . سید جمال الدیناسد آبادى که تمایلات شیعى داشت و در ایران تحصیل فلسفه کرده بود همینکه به مصر آمد یک جنبش فلسفى در آنجا بوجود آورد) .
ولى احمد امین در اینکه چرا شیعه بیش از غیر شیعه تمایل فلسفى داشتهاست عمدا یا سهوا دچار اشتباه مى شود , او مى گوید : علت تمایل بیشترشیعه به بحثهاى عقلى و فلسفى , باطنیگرى و تمایل آنها به تاویل است ,آنها براى توجیه باطنیگرى خود ناچار بودند از فلسفه استمداد کنند , وبدین جهت مصر فاطمى و ایران بویهى , و همچنین ایران صفوى و قاجارى ,بیشتر از سایر اقطار اسلامى تمایل فلسفى داشته است .
سخن احمد امین یاوه اى بیش نیست , این تمایل را ائمه شیعه به وجود آوردند , آنها بودند که در احتجاجات خود , در خطابه هاى خود , در احادیث و روایات خود , در دعاهاى خود , عالى ترین و دقیق ترین مسائل حکمت الهى را طرح کردند , نهج البلاغه یک نمونه از آن است , حتى از نظر احادیث نبوى , ما در روایات شیعه روایات بلندى مى یابیم که در روایات غیر شیعى از رسول اکرم روایت نشده است , عقل شیعى اختصاص به فلسفه ندارد , درکلام و فقه و اصول فقه نیز امتیاز خاص دارد و ریشه همه یک چیز است .
برخى دیگر این تفاوت را مربوط به ( ملت شیعه) دانسته اند و گفته اندچون شیعیان ایرانى بودند و ایرانیان شیعه بودند و مردم ایران مردمى متفکرو نازک اندیش بودند با فکر و عقل نیرومند خود معارف شیعى را بالاتربردند و به آن رنگ اسلامى دادند .
برتراند راسل در جلد دوم کتاب ( تاریخ فلسفه غرب) بر این اساساظهار نظر مى کند . راسل همچنان که مقتضاى طبیعت و یا عادت او است بىادبانه این مطلب را ادا مى نماید . البته او در ادعاى خود معذور است زیرا او فلسفه اسلامى را اساسا نمى شناسد , و کوچکترین آگاهى از آن نداردتا چه رسد که بخواهد مبدا و منشا آنرا تشخیص دهد .
ما به طرفداران این طرز فکر مى گوئیم ( اولا) نه همه شیعیان ایرانىبودند , و نه همه ایرانیان شیعه بودند , آیا محمد بن یعقوب کلینى و محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى ومحمد بن ابیطالب مازندارانى ایرانى بودند اما محمد بن اسماعیل بخارى وابوداود سجستانى و مسلم بن حجاج نیشابورى ایرانى نبودند ؟ آیا سید رضى که جمع آورى کننده نهج البلاغه است ایرانى بود ؟ آیا فاطمیین مصر ایرانىبودند ؟
چرا با نفوذ فاطمیین در مصر فکر فلسفى احیا مى شود و با سقوط آنها آنفکر مى میرد , و سپس بوسیله یک سید شیعه ایرانى مجددا احیا مى شود ؟ !
حقیقت اینست که سلسله جنبان این طرز تفکر و این نوع تمایل , فقط وفقط ائمه اهل بیت ( ع ) بودند , همه محققان اهل تسنن اعتراف دارند کهعلى علیه السلام حکیم اصحاب بود و عقل او با مقایسه با عقول دیگران نوعدیگر بود , از ابو على سینا نقل شده که مى گوید :
( کان على (ع ) بین اصحاب محمد صلى الله علیه و آله کالمعقول بینالمحسوس
یعنى : على در میان یاران رسول خدا مانند ( کلى) در میان ( جزئیات محسوسه) بود و یا مانند ( عقول قاهره) نسبت به ( اجسام مادیه) بود .
بدیهى است که طرز تفکر پیروان چنین امامى با مقایسه با دیگران تفاوت فاحش پیدا مى کند .
احمد امین و برخى دیگر دچار توهمى دیگر شده اند . آنان در انتساب ایننوع کلمات به على علیه السلام تردید کرده اند , و مى گویند عرب قبل ازفلسفه یونان با این نوع بحثها و تجزیه و تحلیلها و موشکافى ها آشنا نبود ,این سخنان را بعدها آشنایان با فلسفه یونان ساخته اند و به امام على بن ابیطالب بسته اند !
ما هم مى گوئیم عرب با چنین کلمات و سخنانى آشنا نبود , نه تنها عرب آشنا نبود غیر عرب هم آشنا نبود , یونان و فلسفه یونان هم آشنا نبود ,آقاى احمد امین اول على را در سطح اعرابى از قبیل ابوجهل و ابوسفیان ازلحاظ اندیشه پائین مىآورد و آنگاه صغرى و کبرى ترتیب مى دهد ! مگر عرب جاهلى با معانى و مفاهیمى که قرآن آورد آشنا بود ؟ ! مگر على تربیت شدهو تعلیم یافته مخصوص پیامبر نبود ؟ ! مگر پیامبر على ( ع ) را به عنواناعلم اصحاب خود معرفى نکرد ؟ ! چه ضرورتى دارد که ما به خاطر حفظ شانبرخى از صحابه که در یک سطح عادى بوده اند شان و مقام دیگرى را که ازعالیترین مقام عرفانى و افاضه باطنى از برکت اسلام بهره مند بوده است انکار کنیم ؟ !
آقاى احمد امین مى گوید قبل از فلسفه یونان مردم عرب با این معانى ومفاهیمى که در نهج البلاغه آمده است آشنا نبودند .
جواب اینست که با معانى و مفاهیمى که در نهج البلاغه آمده است بعد ازفلسفه یونان هم آشنا نشدند ! نه تنها عرب آشنا نشد , مسلمانان غیر عرب هم آشنا نشدند ! زیرا فلسفه یونان هم آشنا نبود , اینها از مختصات فلسفهاسلامى است , یعنى از مختصات اسلام است و فلاسفه اسلام تدریجا با الهام ازمبادى اسلامى آنها را وارد فلسفه خود کردند .
ارزش تعقلات فلسفى در مسائل ماوراء طبیعى
گفتیم که در نهج البلاغه مسائل الهى به دو گونه مطرح شده است : در یک گونه آن جهان محسوس با نظاماتى که در آن به کار رفته به عنوان (آئینه اى) که آگاهى و کمال پدید آورنده خود را ارائه مى دهد مورد تامل وجستجو قرار گرفته است . و در گونه دیگر اندیشه هاى تعقلى محض و محاسبات فلسفى خالص وارد عمل گردیده است . بیشترین بحثهاى الهى نهج البلاغه راتفکرات عقلى محض و محاسبات فلسفى خالص تشکیل مى دهد , درباره شؤون وصفات کمالیه و جلالیه ذات حق تنها از شیوه دوم استفاده شده است .
چنانکه مى دانیم , در ارزش اینگونه بحثها و در بکار بردن این شیوه تفکر, شک و تردیدهائى هست , همواره افرادى بوده و هستند که اینگونه بحثهارا از نظر عقلى و یا شرعى و یا هر دو ناروا مى دانند . در عصر ما گروهىادعا مى کنند که روح اسلام با اینچنین تجزیه و تحلیلها ناسازگار است ومسلمین تحت تاثیر فلسفه یونان , نه به هدایت و الهام قرآن , وارد این گونه مباحث شدند ,و اگر دقیقا تعلیمات قرآن را مد نظر قرار مى دادند , خود را گرفتار اینمباحث پر پیچ و تاب نمى کردند . این افراد به همین جهت در اصالت انتساب این قسمت از مباحث نهج البلاغه به على علیه السلام تشکیک مى کنند.
در قرن دوم و سوم هجرى گروهى از نظر شرعى با اینگونه بحثها مخالفت کردند . این گروه مدعى بودند که بر مسلمانان فرض است که به آنچه ازظواهر الفاظ در همان حدى که عامه مردم فهم مى کنند , فهمیده مى شود متعبدباشند و هر گونه سوال و جواب و چون و چرائى بدعت است . احیانا اگر فىالمثل کسى درباره آیه قرآن : الرحمن على العرش استوى(1)پرسش مى کرداخم مى کردند و ناراحت مى شدند و طرح چنین سؤالى را ناروا مى دانستند ومى گفتند : الکیفینه مجهوله و السوال بدعه . یعنى حقیقت مطلب بر مامجهول است و پرسش ممنوع ( 2 ) . !
در قرن سوم این گروه که بعدها اشاعره نامیده شدند بر معتزله که اینگونهتعقلات را جایز مى شمردند , پیروز شدند و این پیروزى ضربه بزرگى بر حیات عقلى اسلام وارد آورد . اخباریین خود ما در قرنهاى دهم تا چهاردهم ومخصوصا در قرنهاى دهم و یازدهم دنباله رو افکار اشاعره بودند . این ازجنبه شرعى .
اما از جنبه عقلى : در اروپا به دنبال پیروزى روش حسى و تجربى بر روشقیاسى در طبیعیات , این فکر پیدا شد که روش تعقلى نه تنها در طبیعیات , بلکه در هیچ جا اعتبار ندارد و تنها فلسفه قابل اعتماد , فلسفه حسىاست , نتیجه طبیعى این نظر این بود که مسائل الهى مشکوک و غیر قابلاعتماد اعلام شود زیرا از قلمرو مشاهدات حسى و تجربى بیرون است .
سابقه موج اشعریگرى در دنیاى اسلام از یک طرف , موفقیتهاى پیاپى وحیرت انگیز روش حسى و تجربى در طبیعیات از طرف دیگر , گروهى ازنویسندگان مسلمان غیر شیعى را سخت به هیجان آورده و سبب پدید آمدن یک نظر تلفیقى شد که هم از جنبه شرعى و هم از جنبه عقلى به کار بردن روشتعقلى را در الهیات مردود اعلام کردند . از جنبه شرعى مدعى شدند که ازنظر قرآن تنها راه قابل اعتماد براى خداشناسى همان روش حسى و تجربى یعنىمطالعه در آفرینش است و آنچه غیر این است بیهوده است , قرآن در ده هاآیه خود در کمال صراحت مردم را به مطالعه مظاهر طبیعت دعوت کرده است و کلید و رمز مبدا و معاد را در طبیعت دانسته است و از جنبه عقلىگفته هاى فیلسوفان حسى اروپا را در گفته ها و نوشته هاى خود منعکس کردند .
فرید وجدى در کتاب ( على اطلال المذهب المادى) و سید ابوالحسن ندوىهندى در کتاب ( ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین) و نویسندگان (اخوان المسلمین) از قبیل سید قطب و غیره در کتابهاى خود این نظر را تبلیغ و نظر مخالف را سخت تخطئه کردند .
ندوى در فصل ( عبور مسلمان از جاهلیت به اسلام) تحت عنوان (محکمات و بینات در الهیات) میگوید :
( پیامبران مردم را از ذات خدا و صفات او و آغاز و انجام جهان وسرنوشت نهائى بشر آگاه کردند و اطلاعاتى به رایگان در این زمینه ها دراختیار بشر قرار دادند و او را از بحث در این مسائل که مبادى و مقدماتشدر اختیار او نیست ( زیرا این علوم ماوراء حس و طبیعت است و قلمروعلم و اندیشه بشر منحصرا محسوسات است ) بى نیاز ساختند اما مردم ایننعمت را قدر ندانستند , و به بحث و فحص در این مسائل که جز گام گذاشتندر منطقه هاى تاریک و مجهول نیست پرداختند) (3) .
همین نویسنده در فصلى دیگر از کتاب خود که درباره انحطاط مسلمین بحث مى کند تحت عنوان ( کم اهمیت دادن به علوم مفید( علماء اسلام رااینچنین مورد انتقاد قرار مى دهد :
دانشمندان و اندیشمندان اسلامى آن اندازه که به بحث درباره مابعدالطبیعه که از یونان آموخته بودند اهمیت دادند به علوم تجربى و عملى اهمیت ندادند , ما بعد الطبیعه و فلسفه الهى یونانىچیزى جز همان معتقدات بت پرستى آنها که آب و رنگ فنى به آنها داده اندنیست . یک سلسله گمانها و حدسها و لفاظیها است که حقیقت و معنى ندارد, خداوند , مسلمانان را با تعلیمات آسمانى خود از بحث و فحص و تجزیه وتحلیل در این مسائل که بى شباهت به تجزیه و تحلیلهاى شیمیائى نیست بىنیاز ساخته است . اما مسلمانان این نعمت عظمى را ناسپاسى کردند و نیروو نبوغ خود را صرف در این مسائل کردند( ( 4 ) .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مباحث و موضوعات در نهج البلاغه

لینک دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان

اختصاصی از فی ژوو لینک دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان


لینک دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان

قابل توجه مهندسین گرامی:


آزمون نظام مهندسی ساختمان در 29 و 30 بهمن ماه سال 94 برگزار خواهد شد و مهلت ثبت نام از 7 تا 25 آذر 94 می باشد

دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان :::


قوانین نظام مهندسی:
http://uploadboy.me/76o44bdtwelk/Ganoon-nezam-mohandesi.pdf

مبحث اول از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/1ur4tw9w5kea/Mabhas1.pdf

مبحث دوم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/a6lsm7ptrmbd/Mabhas2.pdf

مبحث سوم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/no7l9x3bmq0f/Mabhas3.pdf

مبحث چهارم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/67zx30prg9rb/Mabhas4.pdf

مبحث پنجم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/m8c61bys9c5g/Mabhas5.pdf

مبحث ششم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/xucwap2o0wlb/Mabhas6.pdf

مبحث هفتم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/c204izhky8u5/Mabhas7.pdf

مبحث هشتم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/cu5x74wgzldi/Mabhas8.pdf

مبحث نهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/35hkvfzdyurt/Mabhas9-R4.pdf

مبحث دهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/tlr42kaf6zdr/Mabhas10.pdf

مبحث یازدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/wx7dpeenndx4/Mabhas11.pdf

مبحث دوازدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/caf3kw2mmjr2/Mabhas12.pdf

مبحث سیزدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/0y30r3nkbcjp/Mabhas13.pdf

مبحث چهاردهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/t72iaxujt845/Mabhas14.pdf

مبحث پانزدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/4m8jrs4zd82z/Mabhas15.pdf

مبحث شانزدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/h0yz4exlptyc/Mabhas16.pdf

مبحث هفدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/9rauiso1nmt5/Mabhas17.pdf

مبحث هجدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/mbpm2ebsx68v/Mabhas18.pdf

مبحث نوزدهم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/sm2t4c8ohmpj/Mabhas19.pdf

مبحث بیستم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/hpw7mnse9nyt/Mabhas20.pdf

مبحث بیست و یکم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/n8ktjgex8suq/Mabhas21.pdf

مبحث بیست و دوم از مقررات ملی ساختمان:
http://uploadboy.me/6dpfjfublm6p/Mabhas22.pdf

آیین نامه طراحی ساختمان در برابر زلزله:
http://uploadboy.me/latthebqgbwp/Ayeenname-tarrahi-sakhtemanha-dar-barabar-zelzele.pdf


 برای دانلود رایگان با لینکهای بالا وارد سایت شوید و سپس گزینه دانلود با تاخیر را بزنید و صبر کنید تا زمان شمارش معکوس برای دانلود به پایان برسد. سپس گزینه ایجاد لینک دانلود را کلیک کنید. در آخر هم رو گزینه دانلود فایل کلیک کنید تا دانلود فایل شروع شود.
@freebookjozve


دانلود با لینک مستقیم


لینک دانلود رایگان مباحث مقررات ملی ساختمان

کتاب آموزشی مباحث Network + بصورت فارسی

اختصاصی از فی ژوو کتاب آموزشی مباحث Network + بصورت فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب آموزشی مباحث Network +  بصورت فارسی جهت آشنایی با شبکه های کامپیوتری ، تجهیزات و ...


دانلود با لینک مستقیم


کتاب آموزشی مباحث Network + بصورت فارسی

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی با موضوع مباحث نظریه پردازان نوسازی با فرمت ورد word

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی با موضوع مباحث نظریه پردازان نوسازی با فرمت ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی با موضوع مباحث نظریه پردازان نوسازی

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

                    درس نظریه های مختلف در روابط بین الملل

                         مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی

                                      موضوع تحقیق

 مباحث نظریه پردازان نوسازی ، وابستگی و نظام جهان در باره دولت و سیاست در جهان سوم

                                   فهرست مطالب:

 مقدمه

  • نظریات متفکران کلاسیک درباره ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی
  • مباحث نظریه پردازان نوسازی درباره دولت و سیست
  • مباحث نظریه پردازان وابستگی درباره دولت و سیاست
  • خلاصه و نتیجه گیری
  • منابع

 

مقدمه:

– مباحث نظری درباره دولت و سیاست در جهان سوم:

در مورد خصوصیات سیاسی کشورهای جهان سوم نیز همچون ویژگیهای اقتصادی این کشورها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:

  • یک دیدگاه در مورد نقاط اشتراک موجود میان این کشورها تاکید می کند و می کوشد به نظریه هایی عام (قابل تعمیم) درباره ماهیت دولت و سیاست در این کشورها دست یابد.
  • دیدگاه دیگر به تفاوتهای موجود میان آنها توجه دارد و می کوشد ویژگیهای خاص هر کشور و یا هر دسته از کشورهای جهان سوم را در زمینه دولت و سیاست توضیح دهد. پژوهشگران مسائل جهان سوم طی سالهای اخیر به دیدگاه دوم توجه بیشتری نشان داده اند، با وجود این دیدگاه اول نیز از سابقه پرباری برخوردار است و میراث مفیدی برای فهم مسائل سیاسی کشورهای جهان سوم به جای گذاشته اند. در این تحقیق با مرور برخی از نوشته ها و نظریات مبتنی بر دیدگاه اول برخی از خصوصیات کلی و مشترک دولت و سیاست را در جهان سوم نشان داده و در برخی تمایزات و تنوعات موجود در زمینه دولت و سیاست وجود دارد که به شرح آن نیز می پردازیم.
  • نظریات متفکران کلاسیک درباره ویژگیهای سیاسی جوامع شرقی:

توجه به ویژگیهای دولت و سیاست در جوامع مرسوم به جهان سوم به یک معنا سابقه ای طولانی تر از پیدایش و رواج اصطلاح کشورهای جهان سوم دارد. از چند قرن پیش برخی از صاحبنظران غربی به تفاوت بین دولت های شرقی با دولتهای غربی توجه کرده اند. اگر از اشاره های متفکران یونان باستان نیز نظیر «هردوت وارسطو» درباره تفاوت جامعه و سیاست در کشورهای نظیر ایران با جامعه و سیاست در یونان بگذریم  و اگر از اشاره «ماکیاول» به تفاوت ماهوی دولت عثمانی با دولتهای اروپایی صرف نظر کنیم، طی قرون اخیر «منتسکیو» از اولین و مهمترین صاحبنظرانی است که به این تفاوتها توجه کرده است. او در کتاب معروف خود – روح القوانین – با به کارگیری مفهوم «استبداد شرقی » درصد مقایسه حکومت های آسیایی با حکومتهای اروپایی بر می آید. وی بر اساس تجربه فئودالیسم در اروپا مقایسه آن با امیراتوری های بزرگ در آسیا می گوید: «آسیا همیشه امپراتوری های بزرگ داشته است اما در اروپا امکان چنین امپراتوری هایی هرگز وجود نداشته است. در آسیا همیشه قدرت سیاسی باید استبدادی باشد. زیرا اگر یوغ تعبد و بردگی قومی نباشد امپراتوری تجریه می شود»

منسکیو یکی از علل این تفاوت را ویژگیهای جغرافی مشرق زمین می داند و می گوید: «طبیعت جغرافیایی آسیا امکان تسلط یک حکومت استبدادی به سرزمین وسیع را ممکن می سازد. در حالی که در اروپا تقسیمات جغرافیایی به گونه ای است که مانع چنین امپراتوری های وسیعی می شود. کشورهای اروپایی وسعت خاک متوسطی دارد» منتسکیو حکومتهای اروپایی را مبتنی بر قانون ، ولی حکومتهای آسیایی را مبتنی بر زور می داند و علت این تفاوت و پیامدهای آن را اینگونه بیان می کند: «کشورهای اروپایی برای تداوم بقای خود ناچار بوده اند که متکی به قوانین باشند و این خصوصیت باعث پیدایش قریحه آزادی در میان این جوامع شده است. در حالی که در آسیا روح تعبد و بردگی حاکم است» منتسکیو در کتاب خود به تفضیل درباره خصوصیات استبداد شرقی در زمینه ساختارها و نهادهای سیاسی و قضایی ، نحوه انتقال قدرت ، روانشناسی فرمان روایان و فرمان برداران می پردازد». دیگر متفکران اروپایی نیز مباحث منتسکیو را در مورد استبداد شرقی دنبال کرده اند. «مارکس» با به کارگیری مفهوم «شیوه تولید آسیای» ضمن توضیح خصوصیات اجتماعی و اقتصادی جوامع آسیای ، به ویژگیهای سیاسی این جوامع نیز توجه کرد. البته مارکس تاکید افراد بی چون «منتسکیو» بر عوامل جغرافیایی، به عنوان یکی از خصوصیات جوامع شرقی (آسیایی) را قبول نداشت و در مقابل بر عوامل اجتماعی و اقتصادی و به ویژه بر شیوه تولید در جوامع آسیایی تاکید می کرد.

او این موضوع را مطرح می کرد که شیوه تولید در جوامع آسیایی فاقد تضادهای پویا در درون خود است و این وضع باعث کندی تحولات اجتماعی در این جوامع شده است. به عبارت دیگر مارکس ادعا می کرد که تضادهایی نظیر تضاد طبقاتی (ناشی از مالکیت خصوصی) یا تضاد بین شهرها و روستاها (ناشی از تمایز اقتصاد کشاورزی روستایی با اقتصاد تجاری – صنعتی شهری) در جوامع غربی باعث تسریع تکامل اجتماعی آنها شده است. در حالی که چنین تضادهایی در جوامع آسیایی وجود نداشته است. به نظر مارکس خصوصیات سیاسی جوامع آسیایی – از جمله تداوم حکومتهای استبدادی – را نیز باید در همین ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی جستجو کرد. استدلال مارکس این بود که ضعف مالکیت خصوصی و پراکندگی جماعات دهقانی در جوامع آسیایی زمینه های لازم برای تشکیل و تداوم حکومتهای خودکامه در این جوامع فراهم کرده است. چنین دولتهایی بر منابع اقتصادی تسلط دارند و از طریق بروکراسی های ارضی – تجاری که به طور عمده در شهرها مستقر هستند بر سرزمینهای وسیع و جماعات بیشمار اما پراکنده روستایی اعمال قدرت می کنند.

«ویتفوگل K . A . Witfogel» نیز با اشاره به خصوصیات جغرافیایی و به ویژه تاکید بر مسله کمبود آب در جوامع آسیایی در صد توضیح تبیین خصوصیات سیاسی جوامع آسیایی یعنی استبداد شرقی برآمد. او استدلال کرد که در این جوامع به دلیل نیاز کشاورزی به سیستم آبیاری مصنوعی و ناتوانایی مالکان خصوصی منفرد و جماعات دهقانی در احوادث و نگهداریی چنین سیستمهایی به ناچار دولت در امر تولید دخالت کرده است. از جمله اینکه دولت وظیفه احداث و حفظ شبکه های آبیاری را به دست گرفته اند. این موضوع به نوبه خود به تحکیم و تداوم قدرت اقتصادی دولت (مالکیت بر اراضی) و تفوق سیاسی آن (خودکامگی) انجامیده است.

«ماکس وبر» نیز تاکید بر پیدایش و گسترش فرایند عقلانی شدن اقتصاد و سیاست در اروپای غربی و قرار دادن دولت مدرن و بوروکراسی عقلانی در مقابل اقتتدارهای سنتی ، نظیر نظامهای سیاسی و پدرسالاری و سلطانی – که به نظر وی در جوامع آسیایی و آفریقایی و امریکایی لاتین موجود بودهاند – به توضیح برخی تمایزات دیگر در میان دولتهای شرقی و غربی پراخته است. به نظر وبر در این نوع نظامهای سیاسی که او از آنها به عنوان نظامهای «پاتریمونیال Patrimonial» بحث می کند معمولاً منابع اقتصادی به پدرسالار یا سلطان تعلق دارد و او از طریق توزیع و بذل و بخشش این منابع در میان کارگزاران خود، حمایت و خدمات اداری و نظامی آنها را جلب و حفظ می کند کارگزاران در این نوع نظامهای سیاسی نوکران شخصی سلاطین و پادشاهان و مردم نیز رعایای آنها محسوب می شوند. در این نظامها طبق سنتها یک طبقه آزاد برای کارگزاران و مردم وجود دارد اما در عین حال قلمرو خود کامگی حکام نیز بسیار وسیع است و از آنجا که مرزهای این دو قلمرو هیچگاه با ضوابط مشخصی تعیین نشده است همواره نوعی سردرگمی را برای کارگزاران و رعایا وجود دارد . تشخیص تخلف و همچنین میزان مجازات نیز به عهده حکام است کافی است که رعایا و کارگزاران سطح پایین و هم عالی ترین کارگزاران در یک بحظه از هر آنچه تاکنون داشته اند (مناصب ، مال و حتی جانشان) محروم شوند. در عین حال همین حاکم می تواند مناصب و منابع موجود در قلمرو خود – که همگی در واقع به او تعلق دارد – به هر آن کس که بخواهد عطا کنند. به طور کلی «وبر» بر خصوصیات شخصی بودن قدرت و مشروعیت (فقدان ضوابط و قوانین عمومی) و همچنین خودکامگی در جوامع سنتی غیر اورپایی تاکید می کند.

نظریات مذکور همگی به ویژگیهای دولت و سیاست جوامع غیر اروپایی در ادوار پیشین پرداخته اند که می توان آنها را نخستین مباحث نظری درباره دولت و سیاست جهان سوم به شمار آورد. زیرا دست کم برخی از ویژگیهایی که این نظریه پردازان به آن توجه کرده اند هم اکنون نیز در جوامع جهان سوم دیده می شود.ویژگیهایی که صاحبنظران امروزی نیز به این مسائل جهان سوم توجه می کنند. برای مثال می توان به خودکامگی و استبداد سیاسی موجود در این جوامع اشاره کرد که گرچه با خودکامگی ها و استبدادهای سنتی که قبلاً در این جوامع وجود داشته است تفاوتهایی دارد، کاملاً بی ارتباط با آن نیست

– مباحث نظریه پردازان نوسازی درباره دولت و سیاست:

در ابتدای این بحث به مسله «نوسازی و ملت سازی» می پردازیم. بحران در تئوری توسعه از این جا ناشی نمی شود که تئوری پردازان به پایانی مرگبار رسیده است بلکه بیشتر منتبع از عدم توفیق در پاسخ جرمی دادن به یک سوال قدیمی می باشد . «توسعه چه کسی؟» از همان آغاز نظریه پردازان توسعه – به ویژه اقتصاددانان توسعه – به حکومتها توجه می کردند که به توسعه ملی باید بالاترین اولویت سیاسی را داردو آن را رعایت نمود. به علاوه دولت به مثابه واحدی همگون ، مستقل از سایر عاملان دایره ای قدرت سیاسی و اقتصادی ، دارای کنترل بر روابط اقتصادی خارجی و با ظرفیت و توانایی فنی – اداری و مدیریتی برای اجرای برنامه ها تلقی می شد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی با موضوع مباحث نظریه پردازان نوسازی با فرمت ورد word