فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره کودکان خیابانی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره کودکان خیابانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره کودکان خیابانی


دانلود مقاله کامل درباره کودکان خیابانی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :29

 

بخشی از متن مقاله

کودکان خیابانی

کودکان خیابانی یک مسئله جهانی است که به همه ما مربوط می شود. برابر برآورد سازمان جهانی دفاع از حقوق بشر در حدود ۱۰۰  میلیون کودک  در سراسر جهان در خیابان کار و زندگی می کنند. آنها برای زنده ماندن به کارهای گوناگون از جمله : گدایی ، فروشندکی ( سیگار ـ میوه ، گل و روزنامه و .....) بزه کاری و تن فروشی مشغول هستند. بخشی از آنها با خانواده هایشان ارتباط دارند و بخش دیگر یا از خانه فرار کرده اند و یا اینکه توسط خانواده به دلیل مشکلات مالی رها شده اند. این کودکان در پارکها ، خرابه ها و یا زیر پلها می خوابند. تعداد زیادی از آنها به مواد مخدر معتاد هستند و گاهی از موادی استفاده می کنند که به آنها آسیب های مغزی ماندگار وارد می کند.

برابر کنوانسیون جهانی خقوق کودک تمامی کشورهایی که آن را امضا کرده اند وظیفه دارند سلامت فیزیکی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی کودکان را تضمین کنند. متاسفانه در بیشتر کشورهای توسعه نیافته با وجود پذیرش کنوانسیون حقوق کودک دولتها در عمل از انجام وظیفه خود شانه خالی می کنند. در بیشتر کشورهای توسعه نیافته نزدیک به نیمی از جمیعت را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل می دهند و به دلیل رشد اختلاف طبقاتی و رشد ناموزون اجتماعی خانواده های تهیدست به تدریج به کناره شهر ها رانده می شوند. تامین یک زندگی حداثل برای روستاییان نیز دشوار می گردد و آنها نیز به سوی شهر ها سرازیر می گردند. در کشورهایی که دچار جنگ داخلی هستند و یا دگرگونیهای طبیعی مانند خشکسالی ، سیل و زلزله امکان زندگی را از آهالی محل  آسیب دیده سلب کرده است آنها را به سوی شهر ها روانه می کند. از آنجاکه تعداد فرزندان خانواده ها ی تهیدست معمولا زیاد است و خانواده ها توان پاسخ گویی به نیاز های  آموزشی و بهداشتی فرزندانشان را ندارند این کودکان برای تامین نیازهای خود و خانواده از حاشیه شهر ها به سوی شهر ها سرازیر می شوند و زندگی نوین خود را در خیابان آغاز می کنند که آغازی است به مانگاری آنها در خیابان.

در طول ۳۰ سال گذشته فاصله طبقاتی بین ثروتمندان و تهیدستان افزایش یافته است ، پول دار ها پول دار تر و تهیدستان تهیدست تر شده اند. بسیاری از کشور های توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته بدهکار هستند و برای باز پرداخت بدهی خود مجبور هستند هزینه های خود را کاهش دهند و این کاهش هزینه در نخستین گام در زمیته بهداشت و آموزش انجام می کیرد. کاهش هزینه ها بیشتر ار همه به تهیدستان آسیب می رساند و زندگی را برای آنها دشوار می کند.

چه کسی کودک خیابانی است؟

توضیح دقیق اینکه چه کسی کودک خیابانی است کار ساده ای نیست. بسیاری از آنها دارای خانواده و مسکن هستند. آنها را نیز باید به عنوان کودک خیابانی در نظر گرفت چرا که خیابان را به عنوان محل کار خود برگزیده اند. زمانی که در باره کودک خیابانی گفتگو می کنیم منظور کودکانی است که در خیابان کار می کنند و یا بی خانمان هستند. تعداد کودکان بی خانمان در اقلیت قرار دارند و تعدادشان را بین ۱۵ ـ ۱۰ در سد از مجموع ۱۰۰ ـ ۸۰ میلیون  کودکی است که در خیابان زندگی و یا کار می کنند. تعدادی از کودکان وضعیت دوگانه دارند یعنی اینکه  بین  خانه و خیابان  جابجا می شوند.آنها شبها و روز ها در خیابان هستند ولی با خانه نیز در ارتباط هستند وبه  مادر ، خواهران و برادرنشان کمک مالی می کنند.کودکان خیابانی بین ۱۳ ـ ۶ ساله هستند وقتی زندگی در خیابان را آغاز می کنند.اکثریت کودکان خیابانی را پسران تشکیل می دهند. در بخشی از کشورها تعداد دختران در حال افزایش است. دختران معمولا مورد تجاوز جنسی قرار می کیرند و اغلب کار خود را از دست می دهند به ویژه دخترانی که به عنوان خدمتکار در خانه ها کار می کنند. بیشترین کودکان خیابانی کودکان کار هستند. بخشی از آنها کار های گوناگون دارند . تعدادی از آنها صاحب کار معمولی دارند و بیشتر به عنوان پادو در مغازه ها ، رستورانها ، هتل ها کار می کنند و اغلب توسط صاحب کار حقوقشان پایمال و یا نا دیده گرفته می شود.

پدیده کودکان خیابانی تنها ویژه کشورهای توسعه نیافته نیست بلکه این پدیده را در بعضی از کشورهای اروپایی و امریکای شمالی نیز می توان مشاهده کرد. در طی دهه 90 پدیده کودکان خیابانی در کشورهای سوسیالیستی سابق در اروپای شرقی و روسیه با همان ویژه گی کشورهای توسعه نیافته در حال گسترش است.

کودکان خیابانی در ایران

 

در کشور ما آمار رسمی در مورد کودکان خیابانی در دسترس نیست. برابر آمارها و برآوردهای غیر رسمی حدود ۱۰۰۰۰۰۰ ـ ۴۰۰۰۰۰ کودک خیابانی وجود دارد و افزایش آنها در شهر های بزرگ قابل مشاهده و غیر قابل انکار است. برابر بعضی از برآوردها سالیانه حدود ۶۰۰۰۰ کودک خانه خود را ترک می کند. شرایط زیستی کودکان خیابانی در ایران مشابه شزایطی است که کودکان خیابانی در دیگر کشورهای توسعه نیافته دارند.

کودکان خیابانی ، گلهای بدون باغبان

می گویند اینروزها میوه فروشها سیبها را رنگ می کنند و علت وجود اینهمه سیبهای قرمز و خوش ظاهر در میوه فروشیها هم ناشی از همین رنگ آمیزی هنرمندانه است . البته نه اینکه سیبها را رنگ کنند، فقط اندکی به رنگ و لعاب آن می افزایند ؛ یعنی با درست کردن یک پاتیل بزرگ از مخلوط پارافین مایع و آب ولرم و قرار دادن سیبها درون آن ، یا صرفا" با کشیدن یک دستمال آغشته به پارافین ،سیبها رابراق وخواستنی می کنند.سیبهایی که به این ترتیب خوش نما می شوند ، البته و صدالبته که دیرتر هم ظاهرشان را از دست می دهند ؛ یعنی لایه ی روغنی ای که پوست سیب را می پوشاند از لک دار شدن وبدمنظر شدن سیب جلوگیری کرده ظاهر آن را حفظ می کند هرچند متاسفانه این عمل باعث خراب شدن و گندیدن و فساد سیب از داخل می شود و نهایتا" سیبها تنها ظاهری نمایشی دارندودلبرانه خودنمایی می کنند اما نه تنها قابل خوردن نیستند و امکان مسمومیت دارند بلکه دریغ که حتی به درد « کرمهای  اسطوره ای سیب » ها هم نمی خورند . البته نباید از نظر دور داشت که سیبهای « ظاهرساخته » ی « از درون فروپاشیده » در روند توسعه و از منظر بازار یعنی مکان اول نظام سرمایه داری بسیار مفید است به چند دلیل : نخست آنکه بدلیل دیرتر از دست دادن ظاهر، زمان بیشتری در چرخه ی بازار و اقتصاد می ماند پس دلالهای بیشتری از آن منتفع می شوند. دوم آنکه به همان دلیل گفته شده کارآفرین است و عده ای را سرکار می گذارد .سوم آنکه به زیباسازی شهر کمک شایانی می کند . چهارم آنکه چون قابل خوردن نیست زودتر ازموعد به مصرف آشغال دانی رسیده و چرخه ی اقتصاد را پویاتر می کند . پنجم آنکه چون روی آن کار تخصصی انجام گرفته ، میوه فروش به عنوان یک متخصص خود باور و خود جوش می تواند ادعا کند که بر روی سیب مذکور کار علمی و عملی انجام داده در اصطلاح جهان سرمایه داری تولید علم کرده و بنابراین از حق قانونی خود به عنوان مخترع یا مبتکر دفاع کند. مهمتر از همه آنکه نه تنها این عمل فضای رشد انگلهای میوه را از بین برده به ریشه کنی آنها کمک می کند بلکه بدلیل خرابی پیش از رسیدن به ذباله دانی ، سیبهای فوق از دسترس آشغال جمع کنها و جویندگان ذباله که آفتهای اصلی و مخدوش کننده ی چهره ی زیبای جامعه ی سرمایه داری هستند دور مانده شاید بتواند از شمار انبوه این ضمایم همیشگی جوامع سرمایه داری اندکی بکاهد . وموارد دیگری که بزرگان می دانند و ذکر آنها در حال حاضر به صلاح جامعه نیست. البته  تنها مشکل این است که این سیبها بدرد خوردن نمی خورد و کارکرد اصلی خود به عنوان یک ماده برطرف کننده نیاز انسانی به غذا را ندارد به عبارت دیگر تنها نام مجازی سیب را به دوش می کشد و بس . بی شک سیبی که تنها پوسته ای زیبا دارد فقط به درد نمایش می خورد و هرگز کارکردی برای رفع نیازهای واقعی انسانها ندارد . اما آیا این موضوع اساسا" مهم است ؟                                          

آنچه تحت عنوان پسرک که چشمش به من افتاد خندید به قلم  خانم مریام .د ، در شماره هیجده نشریه درج گردید و مهمتر از آن تماسها یی که پس از آن گرفته  و در باره ی درج این مطلب اظهار نظر شد، نشان از اهمیت موضوع بچه های خیابانی از نقطه نظر بسیاری از دلسوزان جامعه دارد ؛دلسوزانی که هر چند قدرت در اختیار ندارند و تنها مجبور به خون دل خوردن و نگریستن یا گاهی کمکهایی که خود نیز بی اثر بودن آن را می دانند اما دل بدان خوش می دارند ، هستند لکن با دید عمیق ترو مسئولانه تر  از صاحبان قدرت به این معضل می نگرند. براستی چگونه است که ساعتها وقت صرف می گردد و میلیاردها خرج می شود تا مشکل ترافیک و فوتبال و ساخت و ساز و غیره و غیره اندکی بهبود یابد، اما برای مشکلات انسانی جامعه خصوصا" مشکلاتی که به بی پناهترین و محرومترین قشر جامعه یعنی کودکان بی سرپرست و محروم  از هرگونه قدرت مربوط می شود ، به چند سرتکان دادن ، نچ نچ و آه کشیدن یا روبرگرداندن اکتفا می گردد . نکند اینکه کودکان نه توان فریاد زدن دارند نه از نظر قانونی حق   مالکیتِ دارایی اقتصادی و نه حتی حق رای و به راحتی صدایشان زیر مشت ولگدهای بیرحمانه ی صاحبان قلدرشان به ناله هاو هق هق ها و زنجموره های خاموش تبدیل می شود ،سبب اینهمه بی مهری ، کم لطفی و بی توجهی است  .

« گیرم چند کودکی هم زیر بار ظلم و با رنج جان سپردند یا شب و روزشان ترس و بیزاری شد ، در این دوران وانفسا که هر کس درانبوه مشکلات خودش غرق شده ،صدا از چه کسی به پشتیبانی از آنان یا به اعتراض بلند خواهد شد » یا « بمانند که فردایی پر رنج تر را تجربه کنند! بروند هم برای خودشان بهتر است هم برای کلّ جامعه » و افسوس که بسیاری از این کودکان سالها رنج می کشند و پس از آن با خاطره های روحی و بیماریهای روانی دست و پنجه نرم می کنند و در تمام این سالها در هرلحظه برای راحت شدن از رنجهای ناخواسته آرزوی مرگ می کنند ؛ اما گویی مرگ نیز آنها را فراموش کرده است .

سوال اینجاست ؛ آیا مشکلات انسانی که هر روز حادتر و حادتر می شود به اندازه ی آسفالت خیابانها و بازیهای بوندسلیگا هم ارزش ندارد . نگاه کنید به صفحه ی روزنامه ها و مجلات چه اشکی برای ضعیف شدن تیم پیروزی ریخته می شود و چه فریاد وامصیبتا برای شکست تیم فوتبال سرداده می شود یا چگونه با جابجا شدن لاتاری دنیای سرمایه داری ،بورس ،این قمار مجاز سرمایه داری مالی شده همگان به تکاپو می افتند که ای وای شاخصها چند واحد کاهش یافت. اما هیچکس را غم پرپر شدن و رنج هزاران کودک درحال استثمار شدن نیست . آیا رنج کودکانی که از چند سالگی طعم تلخ تجاوزات و سوءاستفاده های جنسی رامی چشند و محروم از هر گونه پناه اند ، تن کسی را نمی لرزاند ؟ چگونه است که برای هر چیزی در این جامعه چندین دستگاه موازی متولی وجود دارد ، اما هیچ کس حاضر به تقبل تولیت این گلهای معصوم نیست ؟ کودکان و حتی نوزادانیکه همگان از رنجشان و از چگونگی سوءاستفاده های مختلف از آنها باخبرند و چقدر سکوت ؟ فراموش نکنیم در جامعه ای که تامین اجتماعی در آن فقط حرف است و بس ، یک حادثه می تواند کودکان وابسته به خود ما را در جایگاه این کودکان بنشاند . از دست دادن سرپرست در جامعه ای که بسیاری از خانواده ها تنها پس اندازی به اندازه ی چند روز یا هفته دارند و نبود حمایتهای رسمی و مسئو لانه از کودکان و خانواده های بی سرپرست بسیار زودتر از آنچه حتی در تخیل می گنجد می تواند چنین افرادی را طعمه ی باندهای منسجم و سازمان یافته ی مخوف گرداند .

 

کودکان بی پناه در جامعه ی ما به اشکال مختلف طعم تلخ محرومیت و رنج ناشی از بی توجهی جامعه را می چشند . نوزادانی که به فروش می رسند . برای گدایی یا برای پوشش اعمال فساد همچون خودفروشی و نقل و انتقال مواد مخدر اجاره داده می شوند . به عمد با قطع کردن اعضاء ، شکستن دست و پا و ایجاد زخم های شنیع بر صورت و بدن آنها به قصد جلب ترحم مردم ، معلول می شوند و سالها رنج معلولیت و فقر مضاعف را به دوش می کشند. به اجبار لباسهای مسخره می پوشند و با صورتهای بزک شده یا سیاه لودگی می کنند و زخم عمیق حقارت و تحقیر شدن را در قلب و اعماق وجود خود تا دم مرگ یدک می کشند . کودکانی بی آینده و بی خوابِ خوش برای آینده . بی آینده ای که دل بدان خوش کنند و بی رویا،  هرچند لااقل داشتن رویا کمترین حق مشروع هر کودکی است .

کودکانی که ناخواسته ماده ی خام بزهکاران آینده اند . آژانسهای اجتماعی کردن همچون خانواده ، مدرسه ، جمع های گوناگون اوقات فراغت و رسانه ها کدامیک قدمی در راه اجتماعی کردن این کو دکان بر می دارند که بتوان از این کودکان پس از بلوغ انتظار رفتار اجتماعی را داشت به راستی از فردای کودکی که در خودفروشی مادر، اورا همراهی می کند یا با لباسهای نازک در سرمای گزنده و با شکم گرسنه و محروم از رفتن به مدرسه خوشبختی کودکان دیگر را نظاره می کند ، چه انتظاری می توان داشت ؟

آیا تنها به برگزاری چند جشن عاطفه ها و جمع آوری صدقه و امثالهم می توان بسنده کرد و دل خوش کرد ؟ کجایند آن همه داعیه داران حقوق مردم که واژه ی قشر آسیب پذیر ( که واژه ی مد امروز است ) از دهانشان نمی افتد اما همواره در مواجهه با این کودکان و صحنه های فجیع سوء استفاده استفاده از کودکان چشم فرو می بندند و زبان در کام می کشند و بر سرعت قدمها می افزایند که دیدن بعضی صحنه ها و دخالت در بعضی امور به صلاح نیست .

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره کودکان خیابانی