فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله - فرهنگ واژه های سینمایی

اختصاصی از فی ژوو مقاله - فرهنگ واژه های سینمایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله - فرهنگ واژه های سینمایی


مقاله - فرهنگ واژه های سینمایی

لینک دانلود "  MIMI file " پایین همین صفحه 

 

تعداد صفحات " 51 "

فرمت فایل : "  word  "

 

فهرست مطالب :

  تدوین Editing

 

  تدوین کننده Editor

 

  تدوین موازیCross-cutting

 

  تصاویر روی همMultiple-Exposure

 

  تصاویر کنارهمMultiple-Image

 

  تصویر کمی محوSoft Focus

 

  تهیه کنندهProducer

 

  تیلتTilt

 

  جمپ کات (قطع ناگهانی)Jump cut

 

  حرکت Action

 

  حرکت آرام (اسلوموشن)slow motion

 

  حرکت سریع (فست موشن)Fast motion

 

 

  حرکت معکوسRevers motion

 

  قصه های سینماییspecial Effects

 

  خارجیExterior

 

دالی (ارابه) Dolly

 

  دستگاه نمایشProjector

 

  دکوپاژDecoupage

 

  دوربین ذهنیSubjective camera

 

  دیزآلوت داخل تصاویر Dissolve

 

  دیفوزرDiffuser

 

  راشRushes

 

  راف کات Rough cut

 

  رفلکتور Reflector

 

 

  رویداد موازیParallel Action

 

  زاویه، زاویه دید Angel,Angel of view

 

  زاویه مخالفReverse Angle

 

 

  سروصداهای متفرقهSound Effects   سکانس (فصل)Sequence

 

  سناریو (فیلمنامه)Scenario

 

سناریوی مصور شدهStory Board

 

  سینکرون کردن Synchronization

 

  سینماتوگرافCinematographe

 

 

  سینماگرCineuste   صدای اپتیکOptical sound

 

  صدای مستقیمDirect sound

 

  صدای مغناطیسیMagnetic sound

 

  صحنه (1)scene

 

  صحنه (2)s&t

 

  صحنه یاب (ویوفایندر)View finder

 

  طراح هنریArt Director

 

  عدسی (لنز)Lens

 

  عدسی زومZoom Lens

 

 

  عمق صحنهDepth Field   فاین کاتFine cut

 

فریم (کادر)Frame

 

 

  فلاش بک (رجوع به گذشته)Flush back   فلاش فوروارد (تجسم آینده)Flash Forward

 

فوکوس (وضوح)Focus

 

بخشی از  فایل  :

 

 

  تدوین Editing

 

تدوین فیلم عبارت است از سلسله مراتب جمع آوری «نما»های منفرد و جمع فیلم و نوارهای صوتی و درهم کردن آنها به صورت یک واحد پیوسته متشکل و معنی دار.
تدوین به شکل بدوی و ابتدایی یعنی به هم وصل کردن«نما»های فیلم برحسب ردیفی که قبلاً در سناریو معین شده است. به صورتی جامعتر و وسیع تر، تدوین هنر شکل و نظام، روح معنی و وزن (ریتم) بخشیدن به اجزا ضرورتاً جدا فیلمبرداری شده است، به طوری که از درهم شدن این اجزا «فیلم» (منظور و حرف فلیمساز) حاصل گردد. بسیاری از فیلمسازان معتقدند که فیلم در اتاق تدوین ساخته میشود و تدوین کننده میتواند فیلم را احیا کند.

 

  تدوین کننده Editor

متصدی تدوین فیلم که بانظر کارگردان «نما»های مختلف و غالباً پراکنده را برحسب شماره هایی که دارند، به هم می چسباند. تدوین کننده ضمن این عمل صدای هر «نما» را نیز با آن «سینک» (تطبیق) می کند. لازم به توضیح است که شماره هر «نما» و «سکانس» (فصل) و «برداشت» در آغاز هربار فیلمبرداری روی «کلاکت» نوشته میشود و متصدی «کلاکت» شماره «نما» و سایر مشخصات آن را با صدای بلند ادا می کند تا روی نوار صدا ضبط شود. آنگاه دسته کلاکت را به هم می کوبد. صدای این ضربه روی نوار صدا و تصویر به هم خورد کلاکت روی فیلم، راهنمای سینک صدا و تصویر خواهد بود.  

 

  تدوین موازیCross-cutting

قطع متناوب از یک صحنه به صحنه دیگر و نشان دادن تکه ای از یک واقعه و تکه ای از واقعه ای دیگر به صورتی که دو ماجرا به طور موازی و متناوب پیش برده شود. به عبارتی دو واقعه همزمان درحال روی دادن است.  

 

  تصاویر روی همMultiple-Exposure

یک نمای واحد که از چاپ و یا روی هم افتادن دویا چند تصویر مختلف تشکیل شده باشد. به طوریکه طرح هر یک از تصاویر (هرچندمحو) ازخلال سایر تصاویر پیدا باشد (مثل چهره ای بر زمینه یک ساختمان و روی این دو تصویر صفحه روزنامه ای). این تدبیر برای خلاصه و فشرده بیان کردن یک خبر و یا انتقال حس، حالت یا فضایی خاص به کار میرود.
به این نوع نما «سوپر ایمپوزیشن» supperimposition نیز گفته میشود.  

 

  تصاویر کنارهمMultiple-Image

موقعی که در کادر یک «نمای» واحد دو یا چند تصویر مشابه یا مختلف درکنارهم ظاهر شوند. مثلاً در فیلمهای قدیمی گاهی در صحنه ای که دونفر به هم تلفن می کردند، هرکدام را در یک طرف کادر نشان می دادند که با خطی از وسط جدا شده بودند. به این تدبیر (پرده قسمت شده) split screen هم گفته میشود.

   

 

 

  تصویر کمی محوSoft Focus

تصویری مه آلود و نه چندان واضح که به وسیله قراردادن صافی های مخصوص یا شیشه های آغشته به «وازلین» جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری به دست می آید. خطوط اجسام دراین نوع تصویر کمی محو است و در فیلمهای قدیمی بیشتر در نشان دادن صحنه های عاشقانه و رویایی به کار میرفت.  

 

  تهیه کنندهProducer

کسی که بساط مادی و نیروی خلاقه انسانی فیلم را فراهم و جمع می کند. چنین کسی میتواند شخصاً سرمایه گذار فیلم باشد و یا برای یک سرمایه گذار کار کند، قصه ای را پیدا کند (یا به او عرضه شود) نویسنده ای را به کار تهیه فیلمنامه بگمارد، کارگدان و هنرپیشه ها و سایر افراد کادر سازنده فیلم را استخدام کند و مواظب مخارج و حسن اجرای برنامه تهیه فیلم باشد.  

 

  تیلتTilt

حرکت عمودی دوربین روی محور ثابت، مثل شخصی که ایستاده و طول ساختمان بلندی را از بالا تا پایین (یا برعکس) با حرکت سر نگاه کند.  

 

  جمپ کات (قطع ناگهانی)Jump cut

 

 

جهش غیرمنتظره در جریان روایت تصویری، بیشتر برای خلاصه و فشرده کردن سلسله وقایع، به کار میرود مثلاً مردی از اتاقش در منزل خارج میشسود. قطع به: به اتاق کارش در اداره وارد میشود.
البته اگر دونما به صورتی غلط که موجب پرش شود به هم وصل شوند نیز از این اصطلاح استفاده میشود. مثلاً فردی در نقطه «الف» نشسته است و سخن می گوید ناگهان ببینیم ادامه سخن او در همان مکان قبلی اما در نقطه «ب» جریان دارد. گویا فرد مذکور از نقطه «الف» به نقطه «ب» در یک آن پریده است. این عمل از عیوب تدوین به حساب می آید. این اصطلاح را جامپ نیز تلفظ می کنند.  

 

  حرکت Action

 

دستوری که کارگردان موقع فیلمبرداری برای شروع بازی به هنرپیشه ها می دهد. این دستور شامل چهارقسمت است:
نور LIght که مسئولین چراغها و نورافکنها را روشن می کنند.
صدا soundمتصدی ضبط صدا، ضبط صوت را به کار می اندازد و با صدای بلند ضبط صدا را اعلام می کند.
دوربین cameraمتصدی دوربین، دستگاه را به کار می اندازد.
حرکتAction هنرپیشه ها، بازی را شروع می کنند.  

         

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله - فرهنگ واژه های سینمایی

تحقیق در مورد فرهنگ واژه های سینمایی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد فرهنگ واژه های سینمایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد فرهنگ واژه های سینمایی


تحقیق در مورد فرهنگ واژه های سینمایی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه53

 

فهرست مطالب

 

 

 

  تدوین موازیCross-cutting

 

  تصاویر روی همMultiple-Exposure

 

  تصویر کمی محوSoft Focus

 

  تصاویر کنارهمMultiple-Image

 

  تهیه کنندهProducer

 

  تیلتTilt

 

  جمپ کات (قطع ناگهانی)Jump cut

 

 

 

  حرکت آرام (اسلوموشن)slow motion

 

 

  حرکت معکوسRevers motion

 

تدوین فیلم عبارت است از سلسله مراتب جمع آوری «نما»های منفرد و جمع فیلم و نوارهای صوتی و درهم کردن آنها به صورت یک واحد پیوسته متشکل و معنی دار.
تدوین به شکل بدوی و ابتدایی یعنی به هم وصل کردن«نما»های فیلم برحسب ردیفی که قبلاً در سناریو معین شده است. به صورتی جامعتر و وسیع تر، تدوین هنر شکل و نظام، روح معنی و وزن (ریتم) بخشیدن به اجزا ضرورتاً جدا فیلمبرداری شده است، به طوری که از درهم شدن این اجزا «فیلم» (منظور و حرف فلیمساز) حاصل گردد. بسیاری از فیلمسازان معتقدند که فیلم در اتاق تدوین ساخته میشود و تدوین کننده میتواند فیلم را احیا کند.

 

  تدوین کننده Editor

متصدی تدوین فیلم که بانظر کارگردان «نما»های مختلف و غالباً پراکنده را برحسب شماره هایی که دارند، به هم می چسباند. تدوین کننده ضمن این عمل صدای هر «نما» را نیز با آن «سینک» (تطبیق) می کند. لازم به توضیح است که شماره هر «نما» و «سکانس» (فصل) و «برداشت» در آغاز هربار فیلمبرداری روی «کلاکت» نوشته میشود و متصدی «کلاکت» شماره «نما» و سایر مشخصات آن را با صدای بلند ادا می کند تا روی نوار صدا ضبط شود. آنگاه دسته کلاکت را به هم می کوبد. صدای این ضربه روی نوار صدا و تصویر به هم خورد کلاکت روی فیلم، راهنمای سینک صدا و تصویر خواهد بود.  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فرهنگ واژه های سینمایی

پاورپوینت آناتومی انسانی پایه مبحث واژه شناسی و استخوان

اختصاصی از فی ژوو پاورپوینت آناتومی انسانی پایه مبحث واژه شناسی و استخوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آناتومی انسانی پایه مبحث واژه شناسی و استخوان


پاورپوینت آناتومی انسانی پایه مبحث واژه شناسی و استخوان پاورپوینت مبحث واژه شناسی و استخوان که در 47 اسلاید همراه با تصویر طراحی شده است.
منبع این پاورپوینت کتاب آناتومی انسانی پایه است.
5 اسلاید اول این پاورپینت در روز های آینده در آپارات به صورت فیلم بارگذاری می شود و لینک آن در همین صفحه درج می شود.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آناتومی انسانی پایه مبحث واژه شناسی و استخوان

تحقیق واژه و معنی اسطوره

اختصاصی از فی ژوو تحقیق واژه و معنی اسطوره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق واژه و معنی اسطوره


تحقیق واژه و معنی اسطوره

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:16

فهرست و توضیحات:

چکیده
مقدمه

 

واژه و معنی اسطوره

فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سطر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه «Mythos» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است. 

   آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند‍: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»

گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پاره‌هایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم. »

در قرآن واژه «اساطیر الاولین» که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمرده‌اند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام. »

با توجه به گفتة آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.

انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشة انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبة نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق واژه و معنی اسطوره

دانلود مقاله واژه بهار در قاموس مولوی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله واژه بهار در قاموس مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
واژه ها و اصطلاحاتی در اقیانوس بی کران ادبیّات غنی و ارزشمند فارسی آنچنان برجسته و اصیل و مقدس شده اند، که شعرا و ادبا و اندیشمندان دربارۀ آن اشعار و سروده ها و متون و نقد و تحیلی و بررسی های ریشه ای برای آنها نوشته اند.
یکی از این واژه ها و اصطلاحات (بهار) است. که در کنار واژه هایی مثل صداقت، عشق، هنر، آزادی، کار، فضیلت، اراده، تربیت، مسافرت، و سفر، دانایی، علم، تجربه، تفکّر، صب، حلم، بردباری، دانش، شجاعت، جسارت، میهن، مادر، زبان، کیان، خط، نقاشی، خانواده، رزم، کمند، زلف، یار، می، پیاله، عرفان، شهود، شهر عشق، اعدادی مثل هفت، چهار، چهل و ... مورد عنایت و توجّه عرفا و شاعران ونویسندگان بوده است.
بهار در اشعار شعرا آنچنان عزیز و پرمعناست که عدۀ کثیری از شعرا و ادبا اشعای طویل بنام (بهاریّه) سروده اند.
بهار از مناظر و نگاه های مختلف در نزد آنها تعبیر می شود. گاهی بهار فقط به خاطر طراوت و عطر و زیبایی نقد می شود.
گاهی بهار از اینکه مایۀ حیات زمین برده و خرده است و حیات و زندگی را به زمین منجمد می بخشد، توصیف می شود.
گاهی بهار به عنوان یک صفت در وصف یار و معشوق آورده می شود. و گاهی عناصر بهار چون نسیم بهاری، باد بهاری، شکوه بهاری، عشوه بهاری، صبح بهاری، غروب بهاری، روزهای طولانی و ... در اشعار و آثار ادبا آورده می شود.
اما جلال الدین محمد بلخی یا ملای رومی، عارف و شاعر و شاعر و اندیشمند بزرگ جهانی که بهار وجودش در قرن هفتم و هجرت خانواده اش از بلخ به نیشاپور و سپس قوینه و ادامه سلوک و طریق نزد پدر و عرفای دیگر سکان تربیت و هدایت شاگردانی را بعهده می گیرد. پس از گذشت دوره های از زندگی و تأثیر احوال شمس در وجودش و تغییر احوال و دگرگونی درونی که از حوصله این بحث خارج است.
احتمالاً به سفارش شاگردانی (حسام الدین چلپی) مثنوی معنوی (6 دفتر) را می سراید و در ادامه به غزلیات شمس می پردازد.که غیر از این دو اثر ضد اثر همچون فیه مافیه و غیره نیز دارد. و مولوی در صورتگیری الفاظ و واژه ها قیامتی بر پا می کند و براستی در بیکرانه ادبیات فارسی هنوز کسی به پای مولوی نرسیده است. و جهان دنیوی و اخروی و شخصیت انسانی را با شناختی دقیق و ذکر لایه ای داستانی درداستان به تصویر کشیده است. و جهانیان را پس ازصدها سال مبهوت خویش ساخته است. که ما در اینجا فقط به استناد معلومات اندک و قلیل خویش و با کمک گزارشات و ماهانه ادب فارسی دورۀ هجدهم شماره 4 سال 1684 با شماره چاپ به آن پرداخته ایم.
جلوهای (بهار) در کلام مولانا
موسم (بهار) در ادبیات دینی و عرفانی و عقیدتی جلوه های متعددی دارد، در کلام پیامبر اسلام (ص) (بهار) تجلی قیامت و یاد کردن رستاخیز مردگاندر محضر خداوند است .عارفان گاهی بهار را در فرح و سرور سالک دانسته و در حین غلبه یاحکام شرق بر وجهی که مقضی بود به ترک عبادت که از راه و رسم عادت صادر شده باشد.
گاهی بهار را اعتدال مزاج ذکر کرده اند، آنگاه که دل او از اختلاط اخلاط فاسده و افکار کاسده پاکیزه شده باشد و بعضی آن را مقام علم به شمار اورده اند .
اما (بهار) در ذهن و ضمیر مولانا جلوه های متنوعی دارد و با توجه به آثار و مثنوی ارزشمند و غزلیات این نامور جاوید بر اساس درک و میزان توانایی بهبرخی از صورتگری ها و قوالب ذهنی مولانا در واژه بهار اشاره می کنیم.
(بهار) در آثار مولانا مصادیقی به شرح زیر دارد :
1 ) اواز اسرافیل ، 2 ) آیینه ی اسرار نهان، 3 ) انعکاس حالات درون، 4 ) برهان وجودی رستاخیز، 5 ) پرتو حقایق پنهانی، 6 ) رسول بهشت پنهانی، 7 ) رهایی از خود، 8 ) ستایشگر موحد، 9 ) مشخصه ی حق، 10 ) شاهد عابد، 11 ) عقل و جان، 12 ) نشان حق، 13 ) نفس رحمان 14 ) نقاب عالم غیب
که با توجه به بیان قاصر خود به گوشه ای از نشانه های کر شده می پردازیم.
1 ) آواز اسرافیل :
ثالری درختان غارت شده، نوحه گری اجزای رنجور باغ، باغبان هستی را به تظلم می خوانند تا زاغ غم را از ترکنازی در گلستان باز دارد و سوسن و نترن و سرو و یاسمن ازدست رفته را دریابد.
ای باغ همین گوش کن ناله ی درختان نوش کن
نوحه آن که از هر طرف صدبی زبان صدبی زبان
کوسوسن، کو نسترن ؟ کو سرو و لاله و یاسمن ؟
کو سبز پوشان چمن، کو ارغوان، کو ارغوان ؟
گلزار را پر خنده کن و آن مردگان را زنده کن
مرجشر را تابنده کن، هین العیان، هین العیان
زنده شویم از مردن آن مهرجان آن مهرجان جلد دوم 429
آیینه ی اسرار نهان :
بهار نمایهدهقدرت حق تعالی است که در آیینه ی باغ نمودار می گردد
نقش ها بود پس پرده ی دل پنهانی باغ ها آیینه ی سر دل ایشان شد
آنچه بینی تو زدلی جوی زآیینه مجوی آیینه نقش شود، لیک نتابد جان شد.
مردگان چمن از دعوت حق زنده شدند کفرهاشان همه از رحمت حق ایمان شد
غزلیات 786
3 ) انعکاس حالات درون :
بهار بازتاب کوچکی ازباغ ملکوتی است.
این بهار و باغ بیرون عکس باغ وطن است
یک قراضه است این همه عالم و باطن هست کان
خاصه باغی کماین فلک یک برگ اوست، بلکه آن مغز است و این دیگر چو پوست،
دفتر دوم 3242
4 ) برهان وجودی رستاخیز :
یکی ازتمثیل های زیبای مولوی تشبیه بهار به قیامت است
هر چه حوز دست این زمین رسوا شود،
رازها را می کند حق آشکار
چون بخواهد رست، تخم بد مکار
بردمد آن از دهان و از لبش
تا پدید آید ضمیر و مذهبش،
دفتر دوم 3975، 3973
5 ) پرتو حقایق پنهانی :
به سبب لطافت بهاری که از حقایق پنهانی است در نظر نمی آید و درک آن نیازمند واسطه است. مانند صفات انسانی که در درون وی پنهان است و شناخت آن نیازمند واسطه ی درونی یا بیرونی مثل زبان و رفتار اوست. اگر در خود تأمل هیچ چیزی در نمی یابی، ولی اگر متغیر و متحول شوی صفات تو در تو به حرکت در می ایند، چون امواجج که درون را به ساحل می کوبد.
فیه مافیه صفحه 63
6 ) رسول بهشت پنهانی :
بهار پیام آور قدرت و عظمتی است که لباس هستی بر آن پوشانده است و به جلوه های جمیل آن را نمایانده است.
باغ و بهار است رسول بهشت غیب، لی گوش بشنوید که این ها مبارک است
هر برگ و هر درخت رسولی از عدم، یعنی که کشت های مصفا مبارک است.
دیوان غزلیات صفحه 451
7 ) رهایی از خود :
دگرگونی طبیعت در نگاه مولانا نشان دهنده ی تغییرات درونی انسان است، او معتقد است اگر انسان خویشتن را از (خود) خالی و وجودش رابه نور ایزدی بیاراید بهارسرزمین او خواهد روئید.
مرده شو تا مخرج الحی الصمد، زنده ای زین مرده بیرون آمورد
دی شود بینی تو اخراج بهار، لیل گردی بینی ایلاج نهار
دیوان غزلیات، صفحه 553 و 552
8 ) ستایشگر موحد :
باغ و بهار یکی گویان نشان گرند که تنها به دریوزه ی استان حق رفته اند و به عنایت و ایثار او از کثرت برگ و بار به تنگ آمده حمایت و دستگیری او را استغاثه می کنند.
در نو بهار گوید ایاک نستعین
ایاک نعبد، آن که به دریوزه آمدم
بگشا در طرب، مگذارم دگر خزین
ایاک نستعین، که ز پری میوه ها
اشکسته می شوم، نگهم دارای معین
غزلیات جلد دوم صفحه 595
9 ) شخصه ی حق :
سرمای زمستان زایش و حیات طبیعت را می رباید، بلبلان و نغمه سرایان را به غربت می راند و خون در دل لاله می خشکاند و برگ و بار فرزندان باغ را می پژمراند و بهار با لشکریان سبزه و سوسن و سمن با حلایه داری (صبا) به اردوگاه زمستان می تازد و در سیاحتگاه زمین بر تخت سبزه می نشیند.
مشخصه ی عدل بهار آمد و او پنهان شد ؟
ناظر ملک شد آن نرگس معزول شده
غنچه ی طفل چو عیسی فطن و خط خوانشد ؟
بزم آن عشرتیان بار دیگر زیب گرفت.
باز آن باد صبا باده باده بستان شد.
مثنوی دفتر دوم . صفحه 167، 1666

 

10 ) شاهد عابد :
بنظر میرسد که مظاهر طبیعی گاهی در اندیشه مولانا با رفتار انسان برابری دارد. ابر می گرید، زمین خندان می شود. بهار جشن عروسی می گیرد و جلوه های بهار از رندان آب و خاک رسته اند و به شکرانه آن دست به دعا برداشته اند.
کی چندی کف گشاید در دعا ؟ کی درختی سرفشاند در هوا ؟ کی بیاید بلبل و گل یو کند ؟
کی چو طاب فاخته کوکو کند ؟ آن لطافت ها نشان شاهدی است. آن نشان پای مرد عابدی است.
مثنوی دفتر اول، صفحه 206- 2060
11 ) عقل و جان :
مولوی بهار را حیات دوباره یطبیعت می داند و انسان هم عنصری از عناصر طبیعت است و اگر فرد خود رادر معرض بهار قرار دهد عقل و جان می یابد. و ضرب المثل ازیاد بهار توشه بردار، از بادخزانخود را نگه دار دلیل این ادعاست.
گفت پیغمبر زسرمای بهار تن مپوشانید یاران زینهار
زان که با جان شما آن می کند کان بهاران بادرختان می کند
راویان این را به ظاهر برده اند هم بر آن صورت قناعت کرده اند
آن خزان نزد خدا نفس و هواست عقل و جان یعنی بهارست و بقاست.
مثنوی، دفتر اول 516، 512
12 ) نشان حق :
همه ی جلو ه ها و مظاهر هستی، نشانی از فیض خداوند است، رویش دانه ها در دل خاک حاصل پرتو دانش الهی است، اگر خاک امانت دار است و هر چه در آن بکارند همان را باز می دهد به جهت تابش عدالت حق است، خاک امانتدار زمانی رازها را آشکار می کند و آنچه را فرو برده است بر می آورد.
پرتو دانش زده بر خاک وطین تاکه شد دانه پذیرنده ی زمین
خاک امین و هر چه در وی کاشتی بی خیانت جنس آن برداشتی
این امانت ز آن امانت یافته است کافتاب عدل بر وی تافته است.
تا نشان حق نیارد نو بهار خاک سرها را نکرده آشکار
دیوان غزلیان جلد دوم، 429
13 ) نفس رحمان :
بهار واقعی نفس رحمان است که وزش آن کشتزار وجود را زنده می کند در حالیکه نبود آن حیات را تباه دل را خمار کا جان را ناکار و انسان را سپاه و سوگوار می سازد.
سوخته شد زهجر تو گلشن و کشت زار من
زنده کن به فصل خود ای دم تو بهار جان
بی لپ می فروش تو کی شکفد خمار دل ؟
بی غم ابروی کثرت راست نگشت کار من
باغ که بی تو سبز شد دی بدهد سزای او
جان که جز از تو زنده شد نیست وی از شما جان
جمله درختان صف زده، جامه سیه، ماتم زده
بی برگ زار و نوحه گر، زان امتحان زان امتحان، فیه ما فیه، بدیع الزمان فروزاصنفر،
چاپ 6، 1369 ص 35
14 ) نقاب عالم غیب :
پیامبری که درخواست خداوند را ببیند و در پاسخ شنید که در این ساعت نمی توانی ببینی، لنترانی دیدن بهار، دیدن پدر، دیدن مادر و کوه و دریا و خوشامدن از آنها فقط جلوه ای از دیدن خداوند است و در آن روز (رستاخیز) که جمال حقیقی خدا را می بینی، خواهی دانست که بهار و زیبایی آن و پدر و مادر همه نقاب و پرده های عالم غیب بودند که با دیدن آنها فقط شمه ای از زیبایی خداوند را در مییابی
همچنان که در زمستان هر کسی در جامه ودر خانه و تنور و غار از سرما خزیده است و پناه گرفته و جملل بنات و گیاه و درختاز سرما و زهر دی رخت ها در باطن برده و پنهان کرده و چون بهار جواب ایشان را به تجلی فرماید، آن سبب ها برخیزد و جمله سر برون کنند و بدان و بدانند که موجب آن بلا چه بود.
حق تعالی این نقاب ها را برای مصلحت آفریده است که اگر جمال حق بی نقاب روی نماید ما طاقت آن نداریم حق تعالی چون سرکوه به محاب تجلی می کند او نیز پر درخت و پرگل و سبز و آراسته می گردد و چون بی حجاب تجلی می کند او را زیر و زبر و ذره و ذره می گرداند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله واژه بهار در قاموس مولوی