لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
موضوع تحقیق:
نقش ترویج کشاورزی در اقتصاد
منابع:
www.parsbiology.com
www.mehrnews.com
نقش ترویج کشاورزی در اقتصاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
موضوع تحقیق:
نقش ترویج کشاورزی در اقتصاد
منابع:
www.parsbiology.com
www.mehrnews.com
دانلود تحقیق در مورد مشکلات ارتباط تحقیق و ترویج و ساز و کارهای ارتباطی ممکن
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:28
چکیده
ارتباط تحقیق و ترویج کشاورزی همواره از جمله مهمترین مباحث مطرح در ا دبیات
ترویج و توسعه کشاورزی بوده است . به نظر می رسد انعکاس به مراتب بیشتر این موضوع در
متون ترویج نسبت به تحقیقات حکایت از آ ن دارد که متخصصان ترویج ضرورت ارتباط
تحقیق و ترویج کشاورزی را به صورتی جدیتر احساس کرده اند . در همین حال مطالعات
مختلف نشان می دهد ک ه پاره ای از مشکلات مانع ارتباط اید ه آل تحقیق و ترویج هستند . از
جمله شاخصترین این مشکلات می توان به مواردی از قبیل اهمال در ایجاد توازن مؤثر میان
تحقیقات کشاورزی از یک سو و ترویج و آموزش کشاورزی از سوی دیگر ، کوتاهی در
شناخت نیاز به ابتکار عمل ترویج در حف ظ حلقه های ارتباطی با تحقیقات ، تعداد ناکافی
متخصصان موضوعی در تشکیلات ترویج به جهت کمی و کیفی و شکاف فرهنگی بین
محققان و مروجان کشاورزی اشاره کرد . از میان مهمترین ساز و کارهای ارتباطی نیز م ی توان
از یکپارچگی سازمانی تحقیق و ترویج ، ایجاد واحدهای رابط ، مشارکت محققان ارشد در
∗ به ترتیب: دانشجوی دورة دکتری ترویج و آموزش کشاورزی و استاد دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران
e-mail: irajmalek@yahoo.com
اقتصادکشاورزی و توسعه - شماره ۵۸ (ویژة سیاستهای کشاورزی)
۱۳۶
آموزش حین خدمت کارکنان ترویج ، ایجاد یک واحد تشکیلاتی مشترک ، انجام آزمایشهای
سطح مزرعه به صورت مشترک ، مکان مشترک برای دو نهاد و جابه جایی ادواری کارکنان
تحقیق و ترویج نام برد.
کلید واژه ها:
تحقیق، ترویج، ارتباط
مقدمه
اتخاذ تمهیدات و تدا بیر لازم جهت بهینه سازی ارتباط میان تحقیق و ترویج کشاورزی
همواره یکی از موضوعات مورد توجه علاق ه مندان عرص ه های توسعه کشاورزی و روستایی
بوده است . تحقق نیافتن ارتباط مناسب میان این دو سرویس موجب شده است که نقد و تحلیل
تعداد صفحات : 14 صفحه -
قالب بندی : word
ترویج کشاورزی :
ترویج کشاورزی دولتی در بیست سال گذشته در بسیاری از کشورهای جهان ، از لحاظ محدودیت ها ، منابع مالی و تحت پوشش قرار ندادن تعداد زیادی از کشاورزان، مورد انتقاد جدی بوده است . ترویج کشاورزی جهت رویارویی با چالش های پیش روی خود را به سه رویکرد مجهز نموده است . این رویکردها عبارتند از : نوسازی (اصلاح) ، تمرکززدایی و خصوصی سازی .
الف)نوسازی : دو راهبرد عمدة سیاسی / نهادی ، برای نوسازی نظام های ترویج کشاورزی ملی عبارتند از : حرکت از ساختار رشته محور به سوی ساختار موضوع محور و حرکت از نظام دستوری به سوی نظام مشاوره ای .
ب)تمرکززدایی : تمرکززدایی در ترویج عبارتست از تغییر و انتقال مسئولیت ترویج از سطح دولت مرکزی به سطوح اجرایی ، منطقه ای یا ناحیه ای که درجات مختلف تصمیم گیری عملیاتی واجرایی تا کنترل سیاسی و مدیریت مالی را شامل می شود و اهداف آن تشویق سرمایه گذاری محلی و هدایت برنامه ها ، تخصیص منصفانهتر و مؤثرتر منابع دولتی ایجاد انگیزة تولید و ارائة خدمات، کاهش هزینة خدمات ترویجی، کشف ظرفیت های محلی و پاسخ کارآمدتر به نیازهای محلی است .
ج)خصوصی سازی : خصوصی سازی اولین بار به طور رسمی در کشور انگلستان در دهة 1980 مطرح شد . خصوصیسازی یعنی تغییر فضای حاکم بر مؤسسات دولتی به نحوی که در عین حفظ بافت اصلی فعالیت ،شرایط بازار به نحوة عمل مؤسسه طوری تأثیرگذارد که انگیزه و سازوکارهای بخش خصوصی ملاک تصمیم گیری باشد . منظور از خصوصی سازی کاستن بار دستگاه دولتی در فعالیت ها و واگذاری هر چه سریعتر عوامل تولید و عملیات اجتماعی و اقتصادی به بخش خصوصی است .
به نحوی که ابتدا مروجین با مشکل یابی در سطح محلی نیازسنجی می کنند و با اطلاع به مراکز بالا برای تصمیم گیری صحیح اقدام کرده و گاهی مثبت در جهت پیشبرد بخش توسعه کشاورزی بر می دارند . برای رسیدن به این هدف مقدس باید به موارد زیر دقت کافی داشته باشیم :
1-بررسی موانع موجود در مسیر اجرای برانامه های ترویجی و برطرف کردن آنها .
2-بررسی و تعیین نیازهای آموزشی - ترویجی مجریان طرح های پیشرفتة کشاورزی .
3-تعیین اولویت نیازهای ترویجی .
نگاهی به کشاورزی جهان و ایران در سال 1400 شمسی :
با توجه به اینکه جمعیت تا سال 1400 شمسی در جهان افزایش می یابد ولی نرخ رشد جمعیت به نسبت کم می شود بنابراین تقاضا برای تولید محصولات کشاورزی نیز کم خواهد شد . در دهة پیش 61درصد جمعیت جهان در کشورهایی زندگی میکردند که متوسط سرانة مصرف غذا روزانه 2700 کیلوکالری بود . کاهش رشد تقاضا در کشورهای در حال توسعه مانند ایران شدیدتر خواهد بود و از 7/3 درصد در سی سال گذشته به حدود 2 درصد در سال سال آینده خواهد رسید .
پیش بینی ها نشان میدهد در سال 1400 کسری تراز تجاری کشاورزی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران شدیدتر خواهد شد . به ویژه واردات خالص غله و فرآورده های دامی به سرعت رشد خواهند کرد . برای مثال کاهش شدید مازاد خالص شکر ، دانه های روغنی و روغن نباتی در کشورهای در حال توسعه به دلیل افزایش مصرف و واردات چندین کشور در حال توسعه و همچنین اجرای سیاستهای شدید حمایتی در کشورهای صنعتی بوده است .
بررسی های تفصیلی نشان می دهد در ایران ، زمین ، خاک ، آب و امکانات بالقوه کافی برای افزایش عملکرد وجود دارد . روند افزایش عملکرد آهسته تر از گذشته خواهد بود . اما این موضوع نگران کننده نیست زیرا تقاضا نیز روند مشابهی خواهد داشت . بیشتر مردم هنوز برای تأمین غذا یا درآمد خود به کشاورزی محلی وابسته هستند اما حداقل براساس فن آوری های موجود ، امکانات بالقوة منابع محلی برای افزایش تولید بسیار محدود است برای مثال می توان به منطقه های نیمه خشک و مناطق دارای خاکهای نامناسب اشاره کرد .
توسعة کشاورزی :
کشور ایران با توجه به وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و موقعیت آب وهوایی خود دو نوع سکونت گزینی روستایی و شهری دارد . و اغلب مردم روستا مشغول به کار کشاورزی به شیوة سنتی هستند . با توجه به طابقة طولانی کشور ما در روستانشینی ، تلاشهای فراوانی از سوی دولت برای رفع نارسایی های حاکمدر این منطقه ها صورت می گیرد . در این میان وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی سابق و جهاد کشاورزی فعلی ، از ابتدای فعالیت خود تلاشهای دامنه داری را در جهت توسعه بخش کشاورزی انجام داده است .
توسعة کشاورزی راهبردی برای بهبود زندگی اجتماعی واقتصادی روستائیان فقیر است و ناگزیر برای دستیابی به توسعه کشاورزی نیازمند پرورش و آموزش روستائیان در مورد ماشین آلات ، روشهای بیولوژیکی ، استفاده از بذور اصلاح شده و نحوة صحیحاستفاده از کودهای شیمیایی و بنا کردن گلخانه ها و گسترش کشت هیدروپونیک و رعایت شرایط استاندارد هستیم . بنابراین با محور قرار دادن توسعة کشاورزی وتوسعة صنایع روستایی می توانیم به پرورش استعدادها و تقویت حس مشارکت های مردمی و حل بحرانها بپردازیم .
چالش های توسعة بخش کشاورزی :
امنیت غذایی پایدار :
در این روند باید شاخص خودکفایی (نسبت مصرف یا عرضه به تولید) محصولات کشاورزی مورد توجه قرار گیرد. در طی چند دهة اخیر بعضی محصولات مانند گندم از شاخص خودکفایی سیر نزولی داشته است (تا سال 1375) و برخی دیگر مانند برنج، گوشت قرمز ، تخم مرغ و ... از نظر شاخص خودکفایی روند صعودی داشته است . مداخلة دولت در قیمت گذاری محصولات عمده کشاورزی از طریق پرداخت یارانه به مصرف کننده و تعیین سقف این قیمت برای این محصولات اثر منفی به جا گذاشته است در حالیکه دربارة محصولاتی که دولت در آنها دخالت کمتری داشته است ، موجبات تقویت انگیزه تولید و در نتیجه عرضة بیشتر در بلندمدت فراهم شده است .
به بیان دیگر در حال حاضر نوعی دوگانگی در سیاست های حمایتی دولت وجود دارد . از یک طرف یارانههای غیرهدفمند برای محصولاتی مانند نان و روغن به حفظ ثبات نسبی قیمت و تأمین سیری شکم به نفع مصرف کننده شده و از طرف دیگر اعمال سیاستهای متفاوت در تولید محصولاتی مانند شیر ، گوشت ، سبزی و میوه موجب حمایت از تولید کننده بوده است .
هدف از ارائه و توصیف فرهنگ در بحث مربوط به عمران و توسعه به عنوان مبنائی برای ترویج روستایی، به مناسبت نقش و اهمیت والائی است که فرهنگ جامعه بر نحوه نگرش و تلقی و برخورد مردم در فرآیند فراگیری و فرادهی و پذیرش پدیده های نوین، بویژه در جوامع روستائی دارد. به عنوان نمونه، هر گاه بنیان فکری و رفتاری اعضای یک جامعه برخی ویژگیها، مثل ارزشمندی دانش پدیده های نوین و یا برخی از ویژگیهای مرتبط به توسعه و عمران مثل رهبری اجتماعی، اصول حمیت های حرفه ای و همیاری و خود یاری و مشارکت را به عنوان ودیعه یا میراث های ازلی از پیشینیان، در بستر فرهنگ جامعه خود مستقر داشته باشد، آن گاه می توان از اعضای پرورده آن فرهنگ در آن جامعه توقع داشت تا به سهولت استعداد های بنیادی خود را از قوه به فعل مبدل سازند، و در پرتو تجلیات آن، با استفاده از آموزش های نوین روز به روز فرهنگ کهن سنتی دو غنی خود را غنی تر سازند، که این هم مستلزم مطالعه و پپزوهش به منظور تعدیل و تطبیق در فرآیند تکامل فرهنگ سنتی است.
تحول یا دگرگونی مقدمه و زمینه ساز توسعه و عمران است. هر گونه تحول و دگرگونی در جریان توسعه و عمران و به ویژه در فرآیند آموزش و ترویج روستایی در هر جامعه، منبعث و یا متاثر از بنیان های فکری و رفتاری مستنر در بستر فرهنگی اعضای آن جامعه است. و لذا توسعه و عمران مستلزم شناخت و پژوهش در ماهیت فرهنگ حاکم بر جامعه است.
قلمرو و بنیان های فرهنگی متعدد و شمول آنها وسیع و لذا می توان گفت که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را دربر می گیرند. بنیان این جامعیت و یا کلیت همتانه در طول تاریخ هر جامعه بتدریج تشکیل یافته و کهن شده و لذا می توان گفت که بنیان گذاری یک فرهنگ نو در قالب یک برنامه چند ساله بی معنا است. کما اینکه زندگی فرهنگی را نیز نمی توان بر بنیاد الگوهای کلاسیک برنامه ریزی کرد (3، ص 6). آنچه در این بحث مورد توجه است، شناخت ریشه الگوهای موجود فرهنگی و کوشش در تحول و تکامل آن در طول زمان است. این می تواند از طریق تدوین و اجرای سیاست ها و اصول آموزشی به عنوان مکمل فرهنگ رایج تحقق یابد، که این نیز به نوبه خود مقدمتاً مستلزم شناخت آن است.
ورجاوند (6، ص 22) می نویسد که از «از راه بررسی و شناسائی فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود به نحوۀ پیدایش و ددگرگونی ها و تحولات مربوط به نهادها و سازمان های جامعه، نوع معیشت و نحوۀ تولید و میزان قدرت آفرینش فنی و صنعتی آن مردم پی ببریم». و، بدنبال آن می افزاید که به برکت بررسی و پژوهش در فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود از ریشه و چگونگی پیدایش و سبب پایداری آداب و رسوم، ارزش ها و اعبارها، باورها و اعتقادها و دانش ها و هنرهای آن آگاهی های لازم را کسب و سرانجام از چگونگی و میزان تأثیرپذیری آن از دیگر فرهنگ ها و تأثیر گذاری آن بر دیگر فرهنگ ها با اطلاع شویم. زیرا فرهنگ هر مردمی میراث اجتماعی مردم آن اجتماع است، و اگر قرار است خدمتی به آن مردم عرضه شود، می باید به هویت و ماهیت فرهنگی آن جامعه علم و اشراف داشت.
برنامه ریزان و روشنفکران برنامه های تحول و توسعه از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی چه می خواهند؟ آنان می دانند و اعتقاد دارند که تکامل و تعالی اعضای جوامع انسانی مقدمه و پیشتاز حتمی هر برنامه عمران و توسعه اجتماعی و اقتصادی مستمر است. آنان می دانند که تحقق تکامل و تعالی انسان هم ناگریز مستلزم تعلیم و تربیت است، که این هم به عبارتی ساده تر، نیازمند آموزش های بنیانی در ابعاد متنوع فردی و اجتماعی اعضاء جامعه است. فراگیری و فرادهی در جریان آموزش اصالتاً و ماهیتاً یک فعل ارادی ناشی از استعداد، نیاز و انگیزه هائی است که تحت تأثیر به نحوی نشأت می گیرد. و از این روست که لازم است تا برنامه ریزان و روشنفکران عوامل و عناصر فرهنگی مستتر در بستر فرهنگ سنتی و رایج در جامعه روستائی مورد نظر آگاهی یابند. و این چیزی است که برنامه ریزان و روشنگران از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی می خواهند، که در غیر این صورت در اجرای کامل برنامه های تحولاتی خود ناکام می مانند.
برای روشن تر شدن این قضیه و در ارتباط با برخی از برنامه های تحولاتی ترویج روستائی، ناگریز از ذکر چند مسئله نمونه به صورت فرضیات مقدماتی این بحث است :
1 ) بر مبنای تجارب چند دهۀ اخیر در برنامه های توسعه و ترویج کشاورزی، میزان مشارکت فعالانه و مسئولانۀ روستائیان در برنامه هائی که از سوی واحدهای صحرائی سازمان ها و مؤسسات دولتی عرضه می شود از اشتیاق و پایداری لازم و کافی، بویژه در غیاب عوامل دولتی واحدهای آغازگر فعالیتهای مزبور، برخوردار نیست. به بیان دیگر، مشارکت مردم، آن هم اغلب به صورت ظاهری، فقط تا زمانی استمرار دارد که مأمورین دولتی فعالیتهای مربوط، بر حسن اجرای آن نظارت و همکاری دارند و به محض سپردن آن فعالیتها به جامعه، میزان مشارکت و مدیریت مسئولانه مردم بر آن فعالیتها کاهش و تدریجاً ناپدید می گردد، یعنی بنظر می رسد که این مشارکت از ابتدا ارادی و مسئولانه نبوده و آموزش های مربوطه، اگر هم انجام شده باشد، برای پایداری این مشارکت مؤثر نبوده است.
2 ) توضیح واضح است که زمین به عنوان عامل اصلی، بستر تولید محصولات کشاورزی و به تبع آن پرورش دام است. کشاورزان و دامداران به علت سوء عملیات زراعی (مثلاً شخم نامناسب و یا آبیاری بی رویه) و عدم مدیریت صحیح مراتع (چرای مفرط دامها در مراتع طبیعی) موجبات فرسایش خاک زراعی مزارع و مراتع را فراهم آورده و عموماً توصیه های فنی برای حفاظت از این منابع را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی خود می کاهند، یعنی اگر آموزش هائی به روستائیان ارائه شده باشد، مؤثر نبوده اند.
3 ) باز هم توضیح اینکه، آب عامل کمیاب و لذا محدود کندۀ فعالیتهای زراعی در اغلب مناطق کشور است. روستائیان توصیه های ارائه شده درباب جلوگیری از هدر رفتن آب در جریان انتقال و یا هرز آن در طول عملیات آبیاری را بکار نمی بندند، یعنی اگر در این زمینه هم آموزش هائی به آنان ارائه شده باشد، مؤثر واقع نشده اند.
4 ) به علت محو. تدریجی پوشش گیاهی و بی علف و یا بی درخت و بوته شدن اراضی مرتعی و جنگلی شیب دار از یک سو، و نزول باران های شدید و نتیجتاً جریان یافتن سیل های شدید از سوی دیگر، همه ساله (علاوه بر زیان های جانبی) صدمات زیادی به مزارع و مرتع و جنگلها و بوته زارها وارد می شود. کوشش های مستمر سازمان های ذیربط برای حفظ، احیا و توسعه پوشش گیاهی و بهره برداری صحیح از آنها و نیز انجام عملیات آبخیزداری و ایجاد موانع ویژه به منظور افزایش میزان نفوذ آب در خاک و جلوگیری از روان شدن آب و جریان یافتن سیل با استفاده از عملیات مهندسی پخش سیلابها بر روی زمین برای غنی سازی منابع زیرزمینی آب، تقریباً ناکام مانده است، یعنی اگر در این بارع هم آموزش هائی به روستائیان و عشایر ارائه شده باشد، مؤثر باشد، مؤثر واقع نشده اند.
5 ) با توجه به تجزیۀ کهن بهره برداری از قنات مختل ایران از یک سو، و تعدد بهره برداری وافر توسط چاههای عمیق و نیمه عمیق در مناطق کشاورزی کشور از سوی دیگر، کشاورزان با خطر نقصان منابع آبهای زیر زمینی بخوبی آشنائی دارند، و لیکن به توصیه ها و اخطارهای مکرر سازمان های مسئول برای عدم اقدام به حفر چاههای غیر مجاز و عدم بهره برداری های مفرط از چاههای دایر توجهی ندارند. چنین به نظر می رسد که ارزش بیشتری بر منافع آنی در مقایسه با منافع آتی مترتب هستند. باز هم، یعنی اگر در این باره آموزش هائی به آنان اارائه شده، مؤثر واقع نشده اند.
راستی چرا چنین است؟ اگر نه اینکه همۀ اقدامات و منابعی که طی این نمونه ها در اینجا ذکر شدند اصولاً برای آنان و متعلق به آنان است؟ شاید احساس و امنیت تعلق و تملک وجود ندارد. مگرنه اینکه این روشها و اقدامات تأمین کننده زندگی حال و مایۀ امید آنان برای زندگی آیندۀ خود و خانواده هایشان می باشد؟ شاید آینده برای آنان اهمیتی ندارد، یا اینکه، اصولاً آینده برای آنان چه معنی و مفهومی دارد؟ ضمن اینکه فرض می شود که روستائیان به آینده خیلی نزدیک خود و خانواده هایشان کمی می اندیشند در حالی که، کمترین توجه را به آینده خانواده و جامعۀ خویش دارند.
ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعه روستائی
ترویج و توسعه روستائی، بویژه در کشورهای جهان سوم، اساسی ترین حرکت مستمر هر یک از دولت ها برای توسعه منابع انسانی در جهت تکامل و تعالی انسانهائی است که به عنوان مؤثرترین اقشار یک جامعه، کار تولید، آن هم از منابع طبیعی هر کشور و آن هم در شرایطی سخت را بر عهده دارند. برای تحقق این آمان، دولت ها، علی رغم کمیابی منابع در دسترس خود، همه ساله بخش عمده ای از امکانات و اعتبارات و تسهیلات ملی را به برنامه های ترویج و توسعه روستائی تخصیص می دهند، با این امید که ارزش افزوده به آن منتج بهره وری نیروی انسانی شاغل در بخش روستائی کشورهایشان باشد.
ارباب رجوع و یا گروههای هدف برنامه های ترویج و توسعه روستائی شامل جامعه بزرگسال روستائی اعم از مرد و زن و نیز جوانان روستائی است. حیطۀ فعالیتهای آموزشی برای این طبقات مشتمل بر کلیه زمینه های مرتبط به زندگی روستائی اعم از اشتغالات تولیدی، تسهیلات رفاهی و فعالیتهای عمرانی، بهداشتی، فرهنگی و سایر امور مربوط به زندگی آحاد روستائی در مناطق روستائی هر کشور است.
روشهای آموزشی و عملیاتی مورد استفاده در تحقق آمانها و اهداف «انسان ساز» ترویج مشتمل بر تمام شیوه ها، روشها و تدابیر متداول در نظام های رسمی و غیر رسمی آموزش است. خلاصه اینکه، نهاد ترویج و توسعه روستائی، ناگریز مصمّم است همۀ امکانات و تسهیلات و راه و رشوهای عملی و امکان پذیر برای توسعه منابع انسانی را بخدمت گیرد تا به هدف غائی خود که تکامل و تعالی انسانهای روستائی است دست یابد.
این دیدگاههای وسیع، این حیطه های گسترده، این ارباب رجوع متنوع و این روشهای گوناگون از یک سوی، و ضرورت کارست آنها در شرایط فرهنگی متنوع، در بین اقشار مختلف از لحاظ جایگاههای اقتصادی و اجتماعی و در شرایط سنی ناهمگن از سوی دیگرف حکم می کنند که کار ترویج و توسعه روستائی ناگریز می باید مبتنی بر مبنای علمی تحقّق یابد.
برنامه ریزی و ارزشهای دو فرآیند پیوسته بهم و هر دو مهم از مبانی و روش های علمی، عملاً تنها راه دستیابی مؤثر و مفید به اهداف عالیه این حرکت تعالی بخش است. به نحوی که به جرأت و قوت می توان اظهار داشت که ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعۀ روستائی مهم است، چون :
1 ) آرمانها و اهداف ترویج و توسعه برای جامعه مهم و حیاتی هستند؛
2 ) دیدگاههای ترویج و توسعه وسیع هستند؛
3 ) حیطۀ کار ترویج و توسعه گسترده است؛
4 ) ارباب رجوع برنامه ها متنوع هستند؛
5 ) شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم متنوع هستند؛
6 ) زمینه های کار و تحصّص ها متعدد و متنوع هستند؛
7 ) روشهای مورد استفاده متنوع هستند؛
8 ) توقعّات، انتظارات، نیازها و امکانات مردم متنوع هستند؛
9 ) مسائل و مشکلات مربوطبه هر یک از جوامع روستائی متنوع هستند؛
10 ) امکانات تحول و توسعه متفاوت هستند؛
11 ) بازتاب ها و بازخوردها متنوع و متفاوت هستند؛
12 ) نتایج حاصل از هر حرکت مختلف هستند؛
13 ) تحولات مطلوب و نامطلوب ملازم هر برنامه متفاوت و غیر قابل پیش بینی هستند و سرانجام اینکه،
بعلت ماهیت پیچیده مجموعه این تنوعات و بازتاب های متقابل عناصر آن، چون اعمال برنامه توسعه در هر موقع و مکانی، منتج به ظهور پدیده هائی می گردد که هر یک به نوبۀ خود مستلزم نوعی خاص از تحقیق و ارزشیابی است، پس ارزشیابی مهم است، به همان اندازه که نفس برنامه مهم است. تا آنجائی که ارزشهایی را نهایتاً می توان چراغ راه توسعه نامید و اظهار داشت بدون ارزشیابی، یعنی صرف اعتبار و انرژی و اتلاف نیروی انسانی موظف و داوطلب در مسیری پرپیچ و خک، و سپس طی طریق در تاریکی، که این هم ناکریز یعنی گمراهی، که مالاً سرنگونی را بدنبال دارد. از این رو در اهمیت ارزشیابی به مختصر کلام می توان گفت که :
- ارزشیابی رمز خودشناسی است؛
- ارزشیابی کلید خود آزمائی است؛
- ارزشیابی اصلاح راهی است که در پیش است؛
- ارزشیابی نقد راهی است که پیموده شده است؛
- ارزشیابی یعنی کسب تجربه از موفقیت ها و شکست ها، ولذا
ارزشیابی اصلی غیر قابل اجتناب در فرآیند توسعه و عمران روستائی است.
همه اینها، شمه ای از ضرورت های ارزشیابی و نکات زیر (4، ص 180) نیز مبیّن اهمیّت اجرای آن است.
1 ) ارزشیابی مبنای اصیل و صحیحی برای پیشبرد فعالیتهای ترویج و توسعه بدست می دهد؛
2 ) ارزشیابی به طراحان و مجریان برنامه اعتماد به نفس و تأمین خاطر می بخشد؛
3 ) ارزشیابی به مجریان برنامه کمک می کند تا نیاز به تمرکز و یا هم جهت کردن توان ها و کوشش ها در یک نهضت توسعه روستائی را احساس و درک نمایند. و بدین ترتیب، ارزشیابی می تواند موجد همکاری و هماهنگی برای هم جهت کردن نیروهای پراکنده در برنامه های توسعه روستائی گردد؛
4 ) ارزشیابی با اشاعۀ حقایق در بن مردم، موجب ایجاد و افزایش اعتماد عمومی نسبت به برنامه های ترویجی می گردد؛
5 ) ارزشیابی موجب افزایش تعهدات اجتماعی کارکنان موظف نسبت به مردم می گردد؛
6 ) به هنگامی که ابزاری برای داوری در ارزش روشهای آموزشی مورد نیاز باشد، ارزشیابی های منظم و مستمر می تواند با تدبیر معیارهائی، انتخاب مؤثرترین روشهای آموزشی را میسّر سازد؛
7 ) ارزشیابی کمک می کند تا در واقع ضروری هدف های آموزشی و عملیاتی، بهتر و بیشتر تعریف و برای مردم روشن گردند، و در صورت لزوم تغییراتی در آنها اعمال شود؛
8 ) ارزشیابی طراحان و مجریان برنامه ترویج را قادر می سازد که چرا، چگونه و چه طور ابزار آموزشی خود را انتخاب و بکار بندند؛
9 ) ارزشیابی کمک می کند که نیروی انسانی موظف برای اجرای برنامه های ترویجی را با چه کیفیاتی می باید انتخاب و آموزش داد و چگونه می باید آنان را اداره نمود؛
در طول این فصل، سعی شد که ارزشیابی به عنوان یک فعالیت پژوهشی مبتنی بر روشهای علمی تعریف و مراحل آن توصیف گردد، و سرانجام اینکه ضرورت ضرورت و اهمیت آن در کار ترویج و توسعه روستائی روشن شود. تمام اینها مقدمه ای از باب ارزشیابی بود، در حالی که روشها و شیوه های اجرائی آن نیازمند مباحث مفصل تری می باشد که بیان آنها از حوصله این فصل خارج است و لذا بهتر است برای تکمیل این مبحث به منابع مربوط به روشهای ارزشیابی فعالیتهای ترویج و توسعه روستائی مراجعه نمود و از ثمرۀ دانش و تجربۀ کسانی که در این زمینه تخصص دارند بهره مند گردید.
آموزش : بنیان توسعه روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی منشأ تاریخی دارد. زیراف عمدتاً به علت ماهیّت نظام های کهن زمین داری و در نتیجۀ مناسبات غیر عادلانه «ارباب - رعیتی»، محرومیّت های آموزشی به عنوان هسته و مایۀ اولیۀ استضعاف فرهنگی توسط بزرگ مالکان و عمّال قدرتمند و منتفذ آنان در هر عصر و زمان به بطن و متن جوامع روستائی تحمیل شده و در طول زمان با رشدی مضاعف گسترش و استحکام یافته است. تا آنجائی که امروزه، در آستانه ورود به قرن علوم و تکنولوژی، آثار ناشی از پدیده های دیرینۀ این محرومیّت، هنوز هم شئون فرهنگی اعضای این جوامع را شدیداً متأثر و طول ساخته و می سازد (6، ص 30).
بدین قرار که محرومیت های آموزشی در جوامع روستائی از گذشته، و عمداً در جهت ایجاد تردید و تعلل، و به منظور ممانعت از تأسیس یک فضای فرهنگی متناسب برای پرورش انسانهای آگاه و پیشرو، پایه گذاری شده است. و این تعمد نیز به نوبۀ خود، اصالتاً ناشی از نیات استثمار گرانۀ طبقات حاکمه به منظور «نگهداشت» مردم روستائی در یک جوّ «جهل و بی خبری» برای سهولت بهره کشی از توان های تولیدی آنان در جهت کسب منافع اقتصادی بیشتر از یک سوی، و بر خورداری از توان های اجتماعی بلقوه آنان در به منظور تثبیت قدرت و نفوذ سیاسی خود، از سوی دیگر بوده است.
با این سابقه، فقر فرهنگی ناشی از محرومیّت های آموزشی در جوامع روستائی آنچنان ریشه دار و عمیق است که با حرکات و جهش های مقطعی و موضعی، آن هم در کوتاه مدت، هرگز نمی توان در مقام ریشه کن کردن آن برآمد. و امکان تحقق آن در بلند مدت هم منوط به قبول این فرض است که دولت ها و مجامع فرهنگی و اجتماعی در جوامع روستائی باشند. استمرار حرکت خزنده و مرموز فقر فرهنگی منتج از محرومیت های آموزشی در عصر حاضر، به عمو و یا به سهو، در هر صورت مانع و مزاحم حرکات مترقیانه توسعه اقتصادی و اجتماعی روستائی و مآلاً در کل جامعه است.
مضاف بر علل و ریشه های تاریخی آنها، از جمله عوامل استمرار فقر فرهنگی در جوامع روستائی امروز، وجود نابرابری های مشهود در ارائه خدمات عمومی و بویژه خدمات فرهنگی و آموزشی به مردم روستانشین در مقایسه با مردم شهرنشین است. این نابرابری ها، مزید بر امتیازات نسبی ویژه ای است که دولت ها سهواً (و اگر به عمد نباشد) همواره برای شهرنشینی و ترفیه حال شهرنشینان تدارک دیده و هنوز هم می بینند. ظهور و گسترش این قبیل نابرابری ها عمدتاً ناشی از تفاسیری است که سیاستگذاران و برنامه ریزان ملی، اغلب تحت عنوان کوچکی و پراکندگی روستاها، و لذا اقتصادی نبودن سرمایه گذاری در ارائه خدمات به روستائیان، به عنوان معاذیر خود در برنامه های توسعه، ارائه و توجیه می نمایند. نابرابری های ناشی از این طرز تلقی به عنوان علل وجودی، عامل تشدید استضعاف اقتصادی و فرهنگی و استمرار آن در بین جوامع روستائی و نتیجتاً نرخ تشدید نرخ مهاجرت از روستا به شهرها و مالاً محو تشکل های روستائی از صحنۀ جغرافیایی اقتصادی – اجتماعی در خیلی از کشورها شده و می شود.
هر ناظر ذیصلاح با یک بررسی مقدماتی می تواند آثار این نابرابری ها در روند رو به تزاید از هم گسیختگی بافت اجتماعی در جوامع روستائی را به روشنی مشاهده و ارزیابی نماید. تا جائی که می توان دریافت که هجوم روزافزون نیروهای فعال و جوان روستائی (ماهر در انجام عملیات سنتی تولید) به سوی کانون های شهرنشینی، در واقع عمل، نه حاکی از کشش و جاذبه های توسعه در اقمار صنعتی،؛ و نه ناشی از توسعه مکانیزاسیون در اقطاب تولیدی کشاورزی است، که حقیقتاً مبین عارضه مهلک بی رونقی و بیکاری از یک سو، و معرف محرومیت از مواهب زندگی امروزی و احساس دردناک استضعاف در جوامع روستائی از سوی دیگر است. و از این رو، چنین استنباط می شود که این هجوم، واکنشی سریع و نا منظم از سوی نیروی انسانی مستعد و بالقوه ای است که در بستر «فرهنگ سکوت» در مناطق روستائی رشد یافته و اینک بدون قیم و متولی و در عین «بی خبری» در جوار کانون های دانش اندوزی، به حال خویش رها شده و تدریجاً در تشکل های توده وار مصرف کننده به صورت موانع توسعه اجتماعی به درون ارکان جامعه و یا معرفی یک پدیده نوظهور نیست.
ماهیّت و عوارض فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی این نابرابری ها بر همۀ متفکران معلوم و تبین شده هستند. این یک عارضه مشخص، تعریف شده و قابل لمس و رؤیت است، و حال آنکه سیاستگذاران و برنامه ریزان متقید به محوریّت توسعه صنعتی در مقابل توسعه کشاورزی در کشورهای جهان سوم، هرگز به طور جدی، مصمم به محو این نابرابری ها، بویژه در زمینه های آموزشی و فرهنگی نبوده اند. از این جهت بر دولتمردانف قانونگذاران و مصلحان و مرشدان آینده نگر در هر جامعه فرض است که اندیشمندانه مجدانه به طور مستمر درصدد بررسی و تحلیل آثار وجودی این قبیل نابرابری های حاکم بر زندگی روستانشینان در مقایسه با زندگی شهرنشینان برآیند، تا ضمن برآورد عواقب اقتصادی – فرهنگی ناسالم آنها، از طریق تدوین استراتژی های کارآمند برای گسترش فعالیتهای تولیدی و رونق فعالیتهای اقتصادی در جوامع روستائی، از هجوم غیر طبیعی روستائیان به کانون های شهرنشینی ممانعت به عمل آید (6، صص 32 و 33).
بنیانی ترین اقدام در این شرایط، برنامه ریزی بلند مدت برای حرکت به قصد ریشه کن کردن علل و عوامل استضعاف فرهنگی و زدودن آثار سنتی آن از جوامع روستائی است. این قبیل اقدامات نیز ماهیتاً و قاعدتاً با برنامه های آموزشی و پرورشی برای تکامل کیفیات فرهنگی و ارتقاء معلومات و مهارتهای نوین تولیدی در نسل های حوان روستائی آغاز می شود. این اقدامات بدین منظور است تا مسیر حرکت طبیعی این نیروی بالقوه را از جذب شدن به جریان های غیر مولّد بخش «خدمات کاذب» در کانون های شهرنشینی بدور داشته، و آنان را به اشتغال در فعالیت های تولیدی در بخش های کشاوزی و صنایع وابسته به آن در مناطق روستائی گرایش داده و ودارد.
مضاف بر این، سوابق تاریخی و جریان های متداول به وضوح نشان می دهند که در فرآیند تحول و توسعه، اکثر اعضای جوامع روستائی را به هر صورت می توان اعضای آتی جوامع شهری به حساب آورد. به عبارت دیگر، به جبر ضروریات ناشی از توسعه تکنولوژی و تغییر و تحولات اجتماعی، اعضای جوامع روستائی امروز در یک سرزمین، اغلب عوامل اولیۀ تشکّل و توسعه جوامع شهری فردا در همان سرزمین بوده و خواهند بود. و به قولی، اعضای جوامع روستائی را می توان «سنگ مادر» یا منشأ تولید و تکثیر و پرورش اعضای جوامع شهری فرض کرد و نتیجه گرفت که در روستاها عمدتاً انسانهائی پرورش می یابند که به ناچار شهرنشینان آینده جامعه را تشکیل می دهند. و این روندی قابل ملاحظه و بررسی و هشدار دهنده است.
بنابراین، هرگاه در خال حاضر رهبران سیاستگذاری و برنامه ریزی در هر جامعه، به هر دلیل عمداً و سهواً خود را متقید به تکامل کیفیات فرهنگی و آموزش و ارتقاء مهارتهای نوین تولیدی به اعضای حال و آینده جوامع روستائی ندانند، حداقل بر مبنای استدلال «سنگ مادر» می باید خود را مقیّد و مصّر به پرورش و آموزش نسل های جوان رسوتائی، به قصد آماده نمودن آنان به عنوان اعضای آتی جوامع شهری بدانند. این بدین معنی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان لزوماً می باید بپذیرند که اکثر روستائیان جوان امروز، به حکم لازمه های توسعه تکنولوژی و ضرورت های اقتصادی و اجتماعی فردای جامعه، مردان و زنان آینده جوامع شهری را تشکیل می دهند، و نتیجتاً می باید اقدام برای زودن آثار فقر فرهنگی از زندگی حال و آینده آنان را به عنوان یک «پیش نیاز»، به حساب آموزش و پرورش شهرواندان آتی جامعه جهت اشتغال و زندگی در شهرها و شهرک های نوظهور تلقی کرده و مجدانه در آن راستا حرمت نمایند. (6، صص 32 و 33)
بدین منظور، در جهت تخفیف نابرابری موجود در بین جوامع شهری و روستائی، هرگاه ایجاد امکانات و تدارک تسهیلات لازم برای رونق کار تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستائی هدف مقطعی این جریان فرض می شود، طرح و اجرای برنامه های پرورشی و آموزش مهارتهای نوین تولیدی به نسل های جوان روستائی نقطه شروع یک حرکت بنیانی است، که برای تحقق آن، متولیان و متصدیان هر جامعه ناگریز از انتخاب چندین نهضت فرهنگی به عنوان سنگ زیر بنای این جریان هستند. نهضت سوادآموزی، نهضت اساسی، آموزش های فنی و حرفه ای، آموزش های تعاون و مشارکت، و نیز آموزش های ترویج و توسعه کشاورزی از جمله ارکان یک حرکت موزون فرهنگی، در فرآیند عمران اجتماعی در مناطق روستائی، و یا به عبارت مصطح آن، توسعه روستائی است.
بنیان و ماهیّت همۀ این نهضت های فرهنگی در جوامع روستائی آموزش است. و بر این مبناست که آموزش بنیان توسعه روستائیان تلقی می گردد و این هم بحثی است که در بخش بعدی به توصیف آن پرداخته می شود.
انسان، آموزش و توسعه روستائی
آموزش، اصالتاً تعلیم است و تعلیمات نیز، تدریجاً مقدمه و مبنای شکل گیری قابلب های ذهنی و زیر بنای فکری فرد را مسجم می سازد. با آموزش، مجموعۀ اطلاعات، معلومات و دانش های پایه و کاربردی در جریان آماده شدن فرد برای کسب الگوهای نوین رفتاری متشکل می گردد. با آموزش شالودۀ قالب های فکری و ذهنی فرد پی ریزی می شود و سامان می یابد. از این روست که گفته می شود آموزش مبنای تغییر و تحول در الگوهای رفتار انسانی است.
آموزش عبارت است از تجارب درک شده ای که موجب تحول و تطور الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتار خارجی مانند اعمال صوری و مادی و یا الگو های رفتار داخلی مانند معرفت، تفکّر و دیگر جریان های ذهنی می گردد. با آموزش، دانش ها و معلومات به وسیله انسان کسب می گردد و یا انتقال می یابد، و اینها جریان الگوهای رفتار انسان را بتدریج دگرگون می سازند. (5، ص 79).
آموزش مقدمه و وسیلۀ آغاز بلوغ فکری و تعمیق قدرت تفکر و تحلیل های ذهنی در افراد ئ لذا اسباب استراتژیک تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، و مآلاً سازندگی جامعه است. افراد، و یا به عبارت جامع تر منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اولیۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه گذاری تابع منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اویلۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه های هر جامعه تابع انسانی هستند، و این بدین مفهوم است که حسن تشخیص و بکارگیری کل سرمایه ها و منابع قابل تجدید و غیر قابل تجدید، و یا به عبارت دیگر، بهره برداری بهینه از مجموعه منابع بالفعل و بالقوه در یک جامعه، در گرو بلوغ فکری و توان و وسعت تفکر، اطلاعات و کاردانی اعضای آن جامعه به عنوان عانل و منبع خلاقیت ها و بهره برداری هاست (3، صص 2 و 3)
بدین ترتیب، آموزش را می توان مقدمه و آغاز جریان بلوغ و تکوین قوای فکری آحاد جامعه برای توسعه قلمداد کرد و چنین برداشت نمود که اگر استعدادها و خلاقیت های منابع انسانی در جریان رشد و تحول و توسعه قرار نگیرند، قهراً امکان کشف، بکارگیری و بهره برداری بهینه از مجموع دیگر منابع موجود و مستعد، با اراده و بدست صاحبان آنها، نامقدور و یا ناممکن خواهد بود. در تأیید این کلیت فردریک هاریبسون (2، ص 473) نیز می گوید که :
منابع انسانی ... پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل نی دهد. سرمایه و مابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها راذ متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعۀ ملی را به جلو می برند. به وضوح، کشوری که نتواند مهاتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آکن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
بر مبنای این مقدمات، جوامع روستائی در هر کشور، و بویژه در کشورهای جهان سوم، به عنوان یک منبع سنتی اصیل و مهم نیروی انسانی ، محققاً در عداد یک قشر مولد، متعهد و فعال در جوار دیگر مولدان سایر بخش های اقتصادی در هر سرزمین تلقی می گردند. این قشر، در حقیقت در حکم بزرگترین سرمایۀ بالقوه و به عنوان یک نیروی آمادۀ کسب آموزش و تحول و تکامل، و مستعد قبول مسئولیت و کسب اختیارات برای اقدام و مشارکت در بکارگیری و بهره برداری بهینه از دیگر منابع و ثروت ها و سرمایه های ملی، در کانون جامعه حضور عینی و فعال دارند. بکارگیری و بهره مندی از این نیرو، به خودی خود، مستلزم بررسی و عطف توجه خاص به منظور تدبیر و تمهید راه و روشهای مؤثر در کشف استعدادهای بلقوه آنان، و نیز انتخاب نظامهای متناسب آموزشی در راه توسعه معلومات و اطلاعات فنی و فرهنگی آنان به عنوان مولدان بالفعل و بالقوه کشور و عوامل اساسی تأثیر گذار بر برنامه های توسعه ملی می باشد. و بر این مبناست که به طور کلی می توان اظهار داشت که آموزش این قشر بنیان توسعه روستائی را تشکیل می دعهد، و نیز از این روست که اشارت بر نظام های آموزشی به دنبال این بخش مفید به نظر می رسد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 27 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
ارتقاء دانش و مهارتهای زندگی سالم و مولد در جامعه با استفاده از « داوطلبان متخصص »
اکنون که شبکه عظیم و موفق مردمی ( داوطلبان سلامت ) در اختیار نظام سلامت کشور است و الگوی بیماریها از بیماریهای واگیر به بیماریهای غیرواگیر و رفتاری تغییر نموده است ، با جلب مشارکت بین بخشی و استفاده از افراد متخصص بخشهای توسعه تحت عنوان (داوطلبان متخصص ) الگوی زندگی سالم و مولد را به داوطلبان سلامت منتقل نمود تا آنها با رعایت و ترویج یک زندگی سالم نقش هدایت کننده و مدیران سلامت در خانواده و محله ایفا نمایند
افراد متخصص جامعه می توانند در قالب گروههای داوطلبانه به صورت سازمانی شده بخشی از تخصص علمی و مهارتهای کاربردی خود را از طریق آموزش به داوطلبان سلامت برای توسعه پایدار ، تامین ، حفظ و ارتقاء سطح سلامتی و زندگی سالم برای افراد جامعه بکار بگیرند .
داوطلبان متخصص با ارائه خدمات شایان (حمایتی و هدایتی . مهارتی و آموزشی ) به ارتقاء سلامت در سطح قابل قبولی به صورت فعال کمک می کنند .
وظائف داوطلبان متخصص :
- آموزش مهارتهای تخصصی به داوطلبان سلامت
- پیامهای مباحث بهداشتی را به گروههای زیر مجموعه سازمان خود منتقل می کنند .
- برنامه داوطلبان سلامت را از نظر سیاسی ، رفاهی ، مادی ، فکری ، برنامه ریزی و مدیریتی حمایت نمایند .
شیوه های اجرای طرح داوطلبان متخصص
1- با جلب مشارکت بین بخشی و استفاده از متخصصین سازمانهای دیگر تحت عنوان (( داوطلبان متخصص)) فرصتهای مناسبی جهت ارتقاء دانش و مهارتهای زندگی سالم ومولد برای رابطان بهداشت بوجود آورد و آنها با رعایت و ترویج الگوی زندگی سالم نقش هدایت کننده ومدیران سلامت در خانواده و محله را ایفاء نمایند .
2- با جلب مشارکت بین بخشی سازمانهایی که قشری از جامعه را زیر پوشش دارند با استفاده از یک نظام آموزش فعال ( در نظام سلامت ) آموزشها و مهارتهای بهداشتی را به نمایندگان آن سازمان به عنوان (( داوطلبان متخصص )) منتقل نموده که آنها نیز نقش مدیران سلامت در جامعه زیر مجموعه سازمان خود داشته باشند ( آموزشیاران نهضت سواد آموزی معلمان – دانشجویان ، نماینده نیروی انتظامی و .. ) در واقع پل ارتباطی بین نظام سلامت و جامعه مربوط خواهند بود .
3- جلب مشارکت متخصصین نظام سلامت یاسایر سازمانهای توسعه که بطور انفرادی حمایتهای سیاسی ، مالی ، رفاهی – فکری و مدیریتی از برنامه داوطلبان بهداشت در ایران 0 معاونین ، مدیران ، روسا ، نمایندگان کارشناسان مسئولین صدا وسیما و غیره .... ) را داشته باشند .
روش کار
1- شناسایی سازمان و عواملی موثر در توسعه اجتماعی که باید با آنها ارتباط برقرار نمود
2- برقرای ارتباط رسمی توسط مقامات ذیصلاح دانشگاه
3- تشکیل جلسه توجیهی با حضور نمایندگان سازمانهای داوطلب
4- تعیین حیطه های همکاری بین بخشی با سازمانهای داوطلب
5- تهیه و امضاء موافقتنامه همکاری بین بخشی بین مسئولین همطراز
6- برگزاری کارگاه شیوه آموزش مشارکتی برای مسئولین ادارات و سازمانهای داوطلب
7- تهیه و تنظیم برنامه آموزشی متناسب با گروههای مخاطب و نوع همکاری با (( داوطلب متخصص ))
8- برنامه ریزی و اقدام برای ارزشیابی مداخلات (( داوطلبان متخصص))
9- شروع همکاری ها
10- پایش مرتب همکاریها
نتایج طرح داوطلبان متخصص
- حساس نمودن سازمانهای مربوط نسبت به حل مشکلات سلامت جامعه
- اقدام به رفع حل مشکلات با همکاریهای بین¬بخشی با سازمان متقابل
- جلب اعتمادو ایجاد روابط صمیمانه سازمان متقابل
- ارتقاء سطح آگاهی بهداشتی گروه هدف
- افزایش میزان بهره ¬ وری از منابع انسانی و مالی نظام سلامت و سازمانهای دیگر
- بنابراین برای دستیابی به سلامت قابل قبول درگیر نمودن بخشهای توسعه و اجرای طرح داوطلبان متخصص الزامی است.
بحث و نتیجه گیری
از آنجائیکه مشکلات سلامت در حال حاضر بطور عمده مشکلات ناشی از توسعه است و دربخش سلامت قابل پیشگیری و کنترل نیست مشارکت همه بخشهای توسعه و حتی مشارکت همه نظام و آحاد مردم را می طلبد.
اینترنت و دانش آموزان
داستان نفوذ اینترنت در خانههای ایرانی را مانند داستان گرگ میدانیم و دانشآموزان هم در این قصه نقش شنگول و منگول را دارند.» این نظریه جدید را دبیر کل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان که رصد موضوعات مرتبط با اینترنت توسط جنبش دانشآموزی را از رسالتهای این نهاد انقلابی میداند، مطرح کرده است.
محمدتقی فخریان با بیان اینکه در حال حاضر فقط 15 درصد از مردم از اینترنت بهرهمند هستند که سهم دانشآموزان در این زمینه زیر 10 درصد است، مدعی است: محتوای کار با اینترنت بر مبنای آنچه که مسئولان ادعا دارند نیست و 74 درصد از مردم از این ابزار اصلاً استفاده نمیکنند و 60 درصد کاربران فعلی هم فقط برای سرگرمی و تفنن وارد دنیای اینترنت میشوند.
سخنان آقای فخریان از چند جهت قابل بررسی است:
اول اینکه ایشان که مدعی هستند ادعای مسئولان در مورد تعداد کاربران اینترنت درست نیست، بر اساس چه تحقیق و آمارگیری دقیقی به این نتیجه رسیدهاند که فقط 15 درصد از مردم از اینترنت استفاده میکنند و 74 درصد اصلا از اینترنت استفاده نمیکنند؛ ضمن این که ایشان تکلیف آن یک درصد باقیمانده را هم مشخص نکردهاند. تازه یک درصد اختلاف در صورتی است که ما فرض کنیم ایشان دانشآموزان را جزو مردم به حساب نیاوردهاند و منظورشان از سهم کمتر از 10 درصدی دانشآموزان از اینترنت، این نیست که از بین 15 درصدی که از اینترنت استفاده میکنند، سهم دانشآموزان کمتر از 10 درصد است.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان، به صراحت اعلام کرده اند که: «اینترنت برای دانشآموزان بومرنگ سرگردان است لذا هیچ آمار دقیقی از کاربران دانشآموز در فضای مجازی کشور نداریم.» پس با این سخنان باز این سوال پیش میآید که سهم 10 درصدی دانشآموزان از اینترنت را از کجا آوردهاند؟
ایشان در ادامه نظریهشان به این نتیجه رسیدهاند که از میان همین اندک کاربران ایرانی هم 60 درصد فقط برای تفنن و سرگرمی از اینترنت استفاده میکنند. از بحث سندیت این آمار و البته اختلاف آن با آمار ارائه شده از سوی معاون فناوری اطلاعات وزیر ICT (که چندی پیش اعلام کرد 95 درصد کاربران ایرانی استفادهای جز چت از اینترنت نمیکنند) که بگذریم، به دیدگاه مشترک بین آقای فخاریان و آقای ریاضی میرسیم: اعتقاد به وقتگذرانی کاربران ایرانی در محیط مجازی.
البته با وجود این نگاه مشترک، در بین این دو کارشناس اختلاف نظرهایی هم وجود دارد. آنجا که عبدالمجید ریاضی معتقد است از میان 27 میلیون کاربر ایرانی، دست کم 26 میلیون نفرشان به سرعت اینترنتی بیشتر از ۵۶ کیلو بیت نیاز ندارند؛ اما فخاریان از سرعت پایین اینترنت در ایران شاکی است: «ارائه اینترنت پرسرعت در حد یک شعار تکراری است. ادعای 128 کیلو بایت سرعت در ثانیه در حالی عنوان میشود که کاربران اینترنتی با همین میزان سرعت و با مبلغ ارایه شده در کشورهای همسایه به چندین برابر پهنای باند دست مییابند.»
جالبترین بخش این ماجرا تشبیه اینترنت به گرگ و دانشآموزان به شنگول و منگول است.
واقعا اگر اینچنین است چرا آقای فخاریان خواهان سرعت بالاتر اینترنت است؟ یعنی ایشان مایل است تا آقا گرگه با سرعت بیشتری دانشآموزان خاطی که سر از اینترنت درمیآورند را پارهپاره کند؟
منصفانه که به سخنان ایشان بنگریم پاسخ این سوال میتواند منفی باشد. او میگوید: «با شرایط فعلی اینترنت نیازهای مجازی دانشآموزان ایرانی را برطرف نمیکند.» و «دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیست ساله نظام بدون یادگیری ارتباطات الکترونیک امکانپذیر نیست.»
با این اظهار نظرها به نظر میرسد آقای فخاریان بیش از هرچیز نگران استفاده نادرست دانشآموزان ایرانی از اینترنت است. حتی با این فرض هم بد نیست دبیر کل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان یک بار دیگر به ادبیات خود و مثالش توجه کند. حتی اگر دغدغه ما استفاده صحیح دانشآموزان از اینترنت باشد، تشبیه اینترنت به گرگ چه فایدهای دارد، جز اینکه کسانی که با این مقوله و کاربردهای فراوانش آشنا نیستند، برای برخی تنگنظریها و اعمال محدودیتها دستشان بازتر شود؟ آیا از گرگ میشود استفاده درست هم کرد؟
این قبول که غوطهوری در دنیای مجازی بدون اطلاعات کافی و آگاهیهای لازم میتواند برای دانشآموزان و کودکان مخاطراتی به همراه داشته باشد، اما گناه از گرگ (اینترنت) نیست. این خانمبزیها (متولیان امر) هستند که وظیفه خود را به خوبی انجام نداده و نمیدهند.
این قبول که «سهم دانش آموزان ایرانی از اینترنت در حد اسباب بازی است»؛ دلیلش را هم حتما شما که رصد موضوعات مرتبط با اینترنت توسط جنبش دانشآموزی را رسالت خود میدانید، بهتر از هر کسی میدانید: سرعت پایین اینترنت که امکان استفاده از بسیاری از سرویسها چون آموزش مجازی را محال میکند، آشنایی کم دانشآموزان ایرانی با زبان انگلیسی و کمکاری نهادهای ذیربط در تولید محتوای فارسی و البته به درد بخور در محیط وب و ....
اما چه کسی گفته اگر دانشآموزان ما از اینترنت در همین حد چک کردن ایمیل، چت کردن با دوستان و بازی و سرگرمی استفاده کنند، کار بیهودهای کردهاند و هرآینه احتمال میرود که طعمه گرگ شوند؟
«کودکان حق دارند آزادانه از اینترنت استفاده کنند، چت کنند، آموزش ببینند و یا بازی کنند.» این بخشی از بیانیه جامعه اطلاعاتی کمیسیون اروپا در زمینه استفاده کودکان از اینترنت است. البته در این بیانیه هم آمده است که برای این استفاده آزاد شبکهای، کودکان باید در برابر خطراتی که از سوی بزرگسالان آنها را تهدید میکند محافظت شوند.
میبینید که کمیسیون اروپا هم چون شما و ما نگران استفاده ایمن کودکان و دانشآموزان از اینترنت است؛ با این تفاوت که نگرانی این کمیسیون در قالب یک برنامه 7/61 میلیون دلاری به منظور ایمن کردن اینترنت برای کودکان آن هم در سال 99 میلادی جلوهگر میشود. برنامهای که تمام تلاشش این است که آگاهیهای لازم برای استفاده از این فناوری در اختیار کودکان قرار گیرد و افزایش آگاهی والدین و البته مربیان برای استفاده ابزاری امن از شبکه توسط کودکان را در دستور کار دارد.
افزایش مهارت کارآیی دانش آموزان بر اثر استفاده از رایانه
کار با رایانه، بلی؛ بازی، نه!
براساس نتایج تحقیقی که اخیرا از سوی کالج بوستون و دانشگاه ماسا چوست ترتیب داده شده بود، مشخص شد انجام کارهای عادی باعث تاثیر مثبت بر نحوه عملکرد آنها در آزمون های مدرسه می شود.
در این تحقیق که در خصوص کارآیی افراد و کار با رایانه انجام شده بود، بیش از 986 مدرسه گوناگون مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد دانش آموزانی که معمولا از رایانه شخصی برای انجام کارهای عادی از جمله نوشتن مقالات مدرسه استفاده می کنند. در آزمونی یکسان نسبت به همکلاسان خود که کمتر از رایانه استفاده می کنند، نتیجه بهتری کسب می کنند.
آزمون مورد بررسی در این تحقیق رشته ای بود که نیاز به رایانه و یا پیش زمینه رایانه ای نداشت تا امکان نتیجه گیری دقیق وجود داشته باشد. بدین معنی که مهارت در کار با رایانه به عنوان پیش زمیه موثری در آزمون به حساب نمی آمد و بنابر این آنچه در نتیجه آزمون مشخص می شد، می توانست درباره تاثیر غیر مستقیم یا عدم تاثیر این توانایی بر نتیجه گیری دانش آموزان در آزمون ها اظهار نظر کند.
تا اینجا بخش خوب ماجرا بود، اما این آزمون علمی نتیجه گیری دیگری را نیز به دنبال داشت که شاید به مذاق بسیاری از کابران رایانه و بویژه دانش آموزانی که با رایانه های سر و کار دارند، خوش نیاید. نتیجه ثانویه این گروه تحقیقاتی از مطالعه، تاییدی بود بر نظری که از مدتها پیش دانشمندان به طرق مختلف آن را بیان کرده و نسبت به آن هشدار داده بودند.
بدین ترتیب که تحلیل نتایج این آزمون مشخص کرد. در دانش آموزانی که از رایانه به منظور انجام بازی های رایانه ای، جستجوی سرگرم کننده و بدون هدف اینترنت و با چت با دوستان خود استفاده می کنند. نه تنها از آن اثر مثبتی که در گروه اول دیده شده بود خبری نیست. بلکه تاثیری معکوس و منفی نسبت به دانش آموزان عادی به چشم می خورد. به عبارت دیگر، این دسته از افراد نسبت به افراد عادی کمتری در پشت سر گذاشتن آزمون مورد نظر داشتند. البته فقط این دسته از دانش آموزان نبودند که کار با رایانه تاثیری منفی بر عملکرد آنها داشت. گروه دیگر که کار با رایانه تاثیری منفی بر عملکرد آنها داشت. دانش آموزانی بودند که بیش از حد معمول از اسلاید شوهای آموزشی power point استفاده می کردند. 2 گروه اخیر بویژه توانایی بسیار پایین تری در استفاده از متن در آزمون های خود داشتند.
این تحقیق بخشی از تحقیق گسترده تری است که به بررسی تاثیرات فناوری های نوین بر نحوه زندگی افراد می پردازد.
رشد چشمگیر فناوری گوناگون در چند دهه اخیر و بویژه رشد انفجار گونه فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی، باعث ایجاد موجی شده است که برای عقب نماندن از آن، انسان باید هر روز توانایی جدیدی بیاموزد و معمولا برای جا نماندن از سیل ایجاد شده فرصتی برای فکر کردن درباره تاثیرات این فناوری ها باقی نمی ماند.
به همین دلیل، چنین بررسی هایی از سوی دانشمندان و جامعه شناسان بنیادی و ضروری ارزیابی می شود، چرا که می تواند در تصمیم گیری های اساسی آموزشی و پرورشی افراد موثر باشد.
یکی از محققان همکار در این پروژه معتقد است زمانی که نمی توان از آثار برخورد فناوری های نو در امان بود، بهتر آن است دقیقا نتیجه مواجهه با آنها را بدانیم و بیاموزیم چگونه باید آنها را به خدمت خود درآوریم.
در شرایط فعلی، نه تنها دانش آموزان که مدارس و مراکز آموزشی نیز زیر فشار شدید افزایش امکانات فناوری خود هستند و در چنین شرایطی است که یافته هایی مانند این که استفاده زیاد از نرم افزارهایی چون power point موجب کاهش توانایی افراد در به کارگیری توانایی های خود در رقابت با دانش آموزان عادی می شود، می تواند باعث بررسی بیشتر و اصلاح نحوه رفتاری مراکز آموزشی شود.
البته تنها نکته مهم یافتن نقاط ضعف فناوری های نو نیست. بلکه یافتن نقاط قوت و موثر این فناوری ها و تاکید بر آنها نیز از دستاوردهای مهمن چنین تحقیقاتی است. بخش نخست این بررسی جدید که نشان از افزایش توانایی دانش آموزانی دارد که بیش از سایر همکلاسی هایشان از رایانه برای کاربردهای روزانه استفاده می کنند
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید