فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

.دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو

اختصاصی از فی ژوو .دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه و طرح سؤال
در تاریخ کشورها و سرزمین‌ها برخی از حرکت‌ها و جنبش‌ها به خاطر تازگی و کارکردشان اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کنند و چه بسا زمینه‌ای برای پیشرفت و یا پسرفت به حساب می‌آیند. جنبش تنباکو در ایران یکی از این مقاطع تاریخی است که مردم ایران را نسبت به قدرت خویش برای مقابله با پیش‌آمدهایی که حیثیت ملی آنها را به مخاطره می‌انداخت، آگاه ساخت. مردمی که یاد گرفته بودند هر آنچه شاه و دربار برای آنها رقم می‌زند بپذیرند و خود را ملزم به اطاعت از آن می‌یافتند هرچند از اجرای آن کراهت داشتند.
در این دوره تحولات در کشورهای اروپایی وارد مرحله‌ای حساس شده بود و سرمایه‌داری پا را از مرزهای خود فراتر گذاشته بود و در پی سود و منفعت خویش خواسته‌ها و مطالعات مردمان آن سوی مرزها را به هیچ می‌انگاشت. بنابراین جنبش تنباکو یک جنبش کاملاً مربوط به مسائل اقتصادی است یعنی ریشه اصلی‌اش به اقتصاد برمی‌گردد و این عملاً ناشی از یک مسئله بسیار مهم و آن به وجود آمدن و رشد امپریالیسم است. این مسئله تنها به ایران مربوط نمی‌شود و آسیا را هم در بر می‌گیرد. در ایران رژیم، رژیم زمین‌داری است و با رژیم سرمایه‌داری چندان میانه خوبی ندارد. لذا است که به واسطه پدید آمدن تعارض منافع زیر ساخت‌های اقتصادی اجتماعی دچار تضاد شده و مقابله با پدیده بیرونی نمود عینی به خود می‌گیرد. برای تحلیل انقلابها و جنبش‌ها در ایران براساس چارچوب نظری چارلزنلسون می‌توان گفت که هر جامعه یک ساخت دارد و ساخت جوامع با یکدیگر متفاوت است و هر ساختی یک عملکرد و کارد به خصوصی دارد. در ساخت اجتماعی ایران هم یک عملکردی وجود دارد که این ساخت‌ها را به هم مربوط می‌کند که به آن ساخت جامعه می‌گویند. این کارکرد، ساخت ارزشی را به وجود می‌آورد و این ساخت ارزش تغییرات مربوط به تجانس را به موجب می‌شود. حال اگر بین ساخت ارزشی و محیط تجانس باشد مشکلی پیش نمی‌آید ولی اگر عدم تجانس بین ساخت ارزشی و محیط به وجود بیاید آن وقت نظام نامتعادل اجتماعی رخ می‌نماید و این چیزی بود که در جنبش تنباکو اتفاق افتاد. به هر حال در این تحقیق در پی آن هستیم تا ببینیم نقش روسیه در این جنبش چه میزان بوده است. آیا همانطور که برخی ادعا می‌کنند سر منشأ و سرنخ ماجرا در دست روسها بوده و مردم را آنچنان که می‌خواستند هدایت می‌کردند یا فقط به خاطر حفظ منافع خود مخالف اعطای امتیاز به رقیب خود بوده‌اند، و این مردم و علما بودند قیام را آغاز کردند و به نتیجه رسانیدند. ما در این تحقیق سعی کرده‌ایم با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی موضوع را قدری بشکافیم. اما به نظر می‌رسد نقش روسیه یک نقش تقویت کننده و تکمیلی بوده تا یک نقش بنیادی و محوری، بررسی ادعاهای طرفین و مدارک تاریخی این را ثابت می‌کند.

نگاهی اجمالی به منابع
نخستین اثر مستقل و تک نگارانه دربارة جنبش تنباکو، کتاب تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلایی است. حاج علی فرزند محمدرضا، پدر شیخ آقا بزرگ طهرانی هم رساله‌ای در تاریخ دخانیه نوشته که متاسفانه تاکنون یافت نشده است. پس از آن کتاب مستقل دیگری که نوشته شده کتاب «تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران» ابراهیم تیموری است که به سال 1328 خورشیدی چاپ شده است. وی از کتاب شیخ حسن، کمال استفاده را کرده و نامی از آن به میان نیاورده است. البته خود او هم تلاش زیادی در جمع‌آوری اسناد و مدارک کرده است.
اثر مستقل دیگر، عنوان «تحریم تنباکو» از خانم نیکی، ر،کدی است که توسط شاهرخ قائم مقامی ترجمه و به سال 1356 خورشیدی در تهران به چاپ رسیده است. تحلیلی از نقش سه گانه شیخ فضل‌الله نوری در نهضت تحریم تنباکو اثر مستقل دیگری از آقای ابوالحسنی (مندر) است که به سال 1360 توسط انتشارات پیام آزادی در تهران چاپ شده است. «پیکار پیروزی تنباکو» از محمد نهاوندیان (تهران، چاپ پرتو) و کتاب «ریشه و روند جنبش تنباکو» (بدون یاد از نام مؤلف) و کتاب «اندیشه دینی و جنبش ضد رژی» از آقای حسین آبادیان (تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1376 آثار مستقل دیگری هستند که در این باره انتشار یافته‌اند.
کتابی نیز با عنوان «بازرگان» از خانم هما ناطق دربارة دادوستد با بانک شاهی ورژی تنباکو در تهران به سال 1373 چاپ شده است.
کتاب ویژه‌ای هم دربارة مرحوم سید علی‌اکبر فال اسیری مجتهد فارس با عنوان «نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو» از آقای محمدرضا رحمتی در تهران و به توسط بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی چاپ شده است.
ما در این تحقیق تلاش نموده‌ایم از منابعی بیشتر بهره ببریم که به شکلی به موضوع مرتبط بود و در آنها به نقش روسیه در جنبش اشاره شده باشد. از جمله این منابع برخی خاطرات از جمله خاطرات دکتر فوریه در ایران است.
همچنین اسناد وزارت خارجه انگلیسی و فرانسه از دیگر منابع است که به آنها مراجعه شده است. بخش دیگر منابعی در واقع منابع مطالعاتی و تحقیقاتی است که با مراجعه به آنها سعی شده تا نتیجه تحقیقات آنها به شکلی در این پژوهش منعکس شود.
از جمله منابعی که به کرات به آنها استناد شده کتاب روس و انگلیس در ایران اثر فیروز کاظم‌زاده است. تاریخ قاجاره اثر آ.ک.س لمبتون از دیگر منابعی است که به قدر نیاز به آنها مراجعه کرده‌ایم.

 

زمینه‌های فرهنگی جنبش
یکی از زمینه‌های جنبش تنباکو در ایران نارضایتی مردم و علما از نفوذ فرهنگی و اقتصادی بیگانگان در کشور بود. این نفوذ که حیثیت و هویت ملی و فرهنگی یک جامعه سنتی را با خطر مواجهه کرده بود تبدیل به یک جنبش ضد بیگانه شد. شیخ حسن کربلایی فضا را این چنین توصیف کرده است: چنان افعال و اطوار زشت و ناپسند فرنگیان در نظرها به زیبایی جلوه گرفت که مسلمان زادگان ایران، با آن وجدانهای سلیم و سلیقه مستقیم، قبایح افعال و اطوار ننگ مغزانة فرنگیان را با شوق و شعف هر چه تمام‌تر، شعار ]شعائر[ خود گرفته، سهل است که مایة مباهات خود دانسته، بدان قبایح نیز بر مردم مملکت افتخار و مزیت جستند؛ و با همة این، باز هم فرنگی مآبی دست از مسلمانان برنگرفت تا بر طبایع ایشان نیز استیلا یافته، استعداد طبیعیه تا مسلمانان را هم از ریشه برانداخت.
نویسنده تاریخ دخانیه در ادامه می‌نویسد:
این شد که از این پس کلمه ملت را که سبب اصلی خرابی کار ایران فهمیده بودند، نفوذ و موقع پیشین از دلها برفت و افکار فرنگستان که ضامن سعادت و نیکبختی ملت و مملکتش می‌دانستند. هر روزه در نظرها رونقی تازه گرفت و به تدریج مقام فرنگیان در ایران خیلی بلند و منتسبات فرنگستان کلّیة خیلی دل‌پسند افتاده و بدین و تیره هر کار فرنگی و فرنگی مآبی را در ایران ]رواج[ افزوده شده و بازار اسلام و مسلمانی را همی (رونق) بکاهید، تا آنجا که بزرگان ایران را از سازش و آمیزش با مردم فرنگستان، عظم بسیاری از منکرات اسلامیه یکسر از نظر به در رفت؛ سهل است که نوبت، کم‌کم به معلومات وجدانیه و مسلمات فطریه رسید.

 



زمینه‌های اقتصادی جنبش تنباکو
نفوذ اقتصادی بیگانگان در ایران یکی دیگر از عوامل عمده پیدایش جنبش تنباکو بود. مردم، تجار و بازرگانان وقتی می‌دیدند که سرنوشت اقتصادی مملکت خود به دست بیگانگان افتاده است به دنباله بهانه به منظور نشان دادن واکنش بودند و این بهانه با اعطای امتیاز توتون و تنباکو به دست آمد.
در اینجا قسمتی از نامه یک تاجر به علمای عراق که توسط شیخ حسن کربلایی در زمینه دخالت خارجی‌ها در مسائل مملکتی و ضررهای آن به اقتصاد کشور در کتاب تاریخ دخانیه آورده شده متذکر می‌شویم:
«نوع اهالی این بلد عمده و معظم که چشم و چراغ ایرانیان است، خاصه صنف تجار را، کار این روزها خیلی سخت و دشوار شده و چگونه سخت و دشوار نباشد و حال آن که چندین سال است تا کنون که ]به[ سبب مداخل و استیلای فرنگیان، رشتة تجارت ایران بالمرّه از دست تجار مسلمان بیرون رفته است.
این جماعت فرنگیان، گذشته از این که در کلیة بلاد ایران، خاصه در این بلد معظم، کم‌کم خیلی زیاد شده و در رشتة بسیاری از کارها، مدخلت جسته‌اند، این جماعت به یک وضع تقلبی در کار تجارت ایرانیان داخل شده و رشته کارها را در هم و برهم زده‌اند که تجار مملکت را علی‌الخصوص با التزام به احکام شریعت، دیگر دادوستد صرفه ]وعاندی[ ندارد، سهل است که این وضع دادوستدهای اسلامی، به جز خسارت، نتیجه و حاصلی نتواند داشت. این است که از چندین سال تاکنون، هر ساله در هر بلد جمعی از تجار مسلمان ورشکسته و خانه‌نشین شده و این باقی مانده هم که امروزه علی الرسم به حجره و کاروانسرا می‌آیند، با کمال کسالت و افسردگی هرکسی در این خیال که تا هنوز به وسیله چرکین ورشکستگی ننگین شده خود ]اختیاراً[ از کار تجارت کناره گرفته و ابتداً خانه نیشن باشد.
مقایسه امتیازاتی که کشورهای ضعیف‌تر به قدرتهای بیگانه داده بودند از دیگر دلایل مخالفت مردم با امتیاز تنباکو بود. چه براساس اسناد میزان سود و بهره‌ای که از بابت امتیاز توتون و تنباکو به ایران داده می‌شد به مراتب کمتر از امتیازات از نوع خود در سایر کشورها از جمله عثمانی بود.
در این اواخر در مملکت ما دو سه فقره امتیاز به اجانب داده شده است که امثال آن شرایط خفیفه ]، حقیقتاً[ در هیچ مملکتی دیده و شنیده نشده است امروز دولت انگلیس با آن همه اقتدار در زنگبار و فرانسه در داهومی (بنین) و دولت ایتالیا در حبشستان با آن شرایط خفیفه امتیاز حاصل نتواند نمود؛ حقوق هیچ مملکت و ملتی بدین پایه رایگان فروخته نمی‌شود؛ آیا واسطه کار هیچ وجدان ندارد ]و به هوش نمی‌آید[ و پیش خود نمی‌اندیشد که این امتیازات متضمن حقوق عمومیه است؟

 

رقابت‌های روس انگلیس در ایران
در دوران قاجار محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه مثبت (جلب رضایت دو ابرقدرت روس و انگلیس، از طریق اعطای امتیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می‌داده است! تا جائیکه به عنوان شیوه‌ای سهل الوصول برای حفظ و بقای شاه و برابر تکاثر طلبی استعمارگران بین‌المللی به کار گرفته می‌شد. و اساساً رژیم حاکم بر هیچ وجه برمبنای منافع مردم محروم کشورمان و هویت و استقلال اسلامی میهنی عمل نمی‌نموده و تنها چیزی که مبنای ارزش‌گزاری و برنامه‌های آن را تشکیل می‌داد حفظ منافع دربار و قدر قدرتی شاه وقت بوده است.
این وابستگی به اجانب به نحو بارزی در نامه سید جمال الدین اسدآبادی به میرزای شیرازی منعکس شده است.
و (شاه) نصف دیگر مملکت را هم به عنوان حق سکوت به دولت روسیه ـ داده اگر شود ـ آنهم عبارتست از:
1ـ مرداب رشت و راه انزلی تا خراسان و آنچه از خانه‌ها و مسافرخانه‌ها و باغستانها تابع ان راه است. ولی دولت روسیه به دماغش خورده و این هدیه را نپذیرفته، او در صدد است اگر این معاهده‌ها ـ که به تسلیم کشور به اجانب منتهی می‌شود به هم نخورد، خراسان را مستعمره خود کرده و به آذربایجان و مازندران نیز دست بیاندازد، این اولین نتیجه‌ای است که بر ریاست این احمق مترتب می‌شود. خلاصه این مرد تبهکار، کشور ایران را اینطور به مزایده گذاشته و خانه‌های محمد و ممالک اسلامی را به اجنبی می‌فروشد ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمت کم و وجه اندک حاضر به فروش می‌شود. بله وقتی پست فطرتی و حرص با خست و دیوانگی آمیخته شود، چنین خواهد شد.
از مدتها پیش بر ناصرالدین شاه و صدر اعظم وی، میرزا حسین‌خان مشیروالدوله، آشکار شده بود که از سوی روسیه تهدیدی بنیادی نسبت به استقلال ایران صورت می‌گیرد و ایران با توجه به موقعیت متزلزل امور مالی‌اش، بدون متحد نمی‌تواند در مقابل نفوذ روسیه مقاومت کند. بنابراین، آنان درصدد برآمدند که توجه قدرتهای بزرگ را به توسعة اقتصادی کشور جلب کنند، به این امید که اگر این قدرتها در کشور سرمایه‌گذاری کنند به حفظ استقلال ایران کمک خواهند کرد. در آن زمان، هیچ یک از قدرتهای بزرگ به جز روسیه و بریتانیا به ایران علاقه نشان نمی‌دادند و بدین ترتیب بود که امتیاز رویتر سرانجام به یک تبعة بریتانیایی اعطا شد. روسها از اعطای این امتیاز به شدت خشمگین بودند و در دیگر کشورهای اروپایی نیز نسبت به این امتیاز انتقادات زیادی شد و بالاخره در 1873م، شاه تحت فشار روسیه این امتیاز را لغو کرد.
شاه و سپهسالار پس از این بخشش (امتیاز رویتر) و با پولی که به عنوان رشوه از رویتر گرفتند، در سال 1290 هجری قمری، از طریق روسیه به فرنگ رفتند. ولی در پایتخت روسیه با اعتراض شدید دولت تزاری نسبت به این عهدنامه روبرو شدند که دنبالة این سفر به اعطای امتیازات دیگری به روسیه منجر شد!
انگلیسی‌ها که به علت حضور رقیب، عهدنامه رویتر را زیاد قابل اجرا نمی‌دیدند، بیشتر به بهره‌برداری سیاسی از آن پرداختند و خود جداگانه با روسیه بر سر حفظ امنیت سرحدات هندوستان و در عوض چشم‌پوشی از تصرف خانات آسیای مرکزی و از جمله شرق دریای خزر که جزء خاک ایران محسوب می‌شد به توافق رسیدند و از سوی دیگر ناصرالدین شاه برای تلافی ظاهری این عمل، تشکیل قوای قزاق را در سال 1296 هـ.ق به روسها واگذار نمود.
چندسال بعد از (قضیه رویتر) انگلستان که زمینه را برای گرفتن امتیازهای بیشتر از طریق رژیم شاه کاملاً مساعد می‌دید، وی را توسط صدراعظم «امین السلطان» برای دیدار از اروپا دعوت کرد. اما روسیه تزاری که خود را در این متضرر می‌دید از ناصرالدین شاه که اجازه عبور از خاک روسیه را می‌خواست تقاضای امتیازاتی به نفع خود نمود. در نتیجه شاه به دولت روس متعهد شد که:
مرداب انزلی و رودخانه‌هایی که مصب آنها در این مرداب هستند و تمام رودخانه‌هایی که به بحر خزر می‌ریزد برای کشتی‌های روس آزاد باشد و اینکه روسها در هر جا که مناسب و مفید بدانند در خاک ایران راه آهن بسازند و علاوه بر این، دولت ایران تا 5 سال به هیچ دولت خارجی اجازه ساختن راه آهن را ندهد.
در سفر (سوم) ناصرالدین شاه به فرهنگ و توقف او در انگلستان (شعبان 1306 هـ . ق) پیشنهاد و اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران به انگلستان مطرح شد به این منظور دولت انگلیس یکی از اتباع خود به نام ماژور تالبوت را به عنوان طرف قرارداد معرفی کرد. سرانجام در رجب 1307 هـ . ق پس از مراجعت شاه به ایران این امتیازنامه در 15 ماده تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه رسید.
نویسنده کتاب تاریخ دخانیه چگونگی سفر شاه به فرنگ و دادن امتیاز را چنین نوشته است:
قضا را در همین اثنا اعلیحضرت اقدس همایون پادشاه اسلامیان پناه در سنة 1306 سومین باره، عزیمت خسروانه به تجدید سیر و سیاحت فرنگستان و گلچین از اوضاع ترقیات آن سامان گرفت. ]![ در این سفر جمعی از بزرگان مملکت را نیز به شرف التزام و رکاب همایونی مفتخر و سرافراز فرموده که پس از اطلاع و آگاهی کامل از اوضاع ترقیات و تنظیمات فرنگستان، تدبیر ادخال و اجرای آن گونه ترقیات و تنظیمات را در وطن‌گری با هم بیندیشند.
شیخ حسن کربلایی در زمینة زیرکی انگلیسی‌ها برای استفاده از موقعیت و نقش امین‌السلطان در این باره چنین ادامه می‌دهد:
معلوم است حریف کهنه‌کار و هوشیار، پس از تمهید این همه مقدمات کار، البته استنتاج نتیجه را فرصت یافته و غنیمت خواهد شمرد. این بود که در همان ایام اقامت موکب همایونی در انگلستان، ماژور تالبت نامی از مردم انگلیس که سابقة ادعایی با دوست ایران داشت رشتة خیلی بلند و رسای امتیاز عمل دخانیه کل ممالک محروسة ]ایران[ را خواستگار وصل جو شده، چنگ توسل به دامان شرف شأن یکی از بزرگان (امین السلطان) که مصدر کارهای بزرگ مملکت بود در آویخت. بزرگ محترم نیز شاید بدین ملاحظه که برحسب مکنون خاطر خطری همایونی ما را در این سفر جز ادخال و اجرای این گونه، کارهای سودمند نتیجه‌دار به ایران مقصدی در نظر نخواهد بود، پذیرفت.

دیورند از مأموران انگلیسی ـ هندی که در دستگاه سرفردریک رابرتس در جنگ دوم انگلیس و افغانستان به عنوان منشی سیاسی خدمت کرده و در وزارت خارجه هندوستان به مقام معاونت وزارت رسیده بود درباره دیدگاه سفارت انگلستان در ایران نسبت به دربار و روسها نوشته است.
قشونی در کار نیست. سربازان با رباخواری امرار معاش می‌کنند.‌.. اگر یک بریگاد (تیپ) روسی به سوی تهران حرکت کند تصور نمی‌کنم که یک گلوله هم به طرف آن شلیک شود. ناصرالدین شاه از ملاها می‌ترسد، زیرا هر کار بخواهند می‌کنند و به راستی دولتی وجود ندارد بهترین فرصت برای اصلاح امور آن است که بین ما و روسها توافقی شود اما می‌ترسم که نتوان به این کار امیدوار بود. ما در نظر ناصرالدین شاه مهاری هستیم برای روسها و روسها از بسیاری جهات به نحوی عجیب از ما هراسان‌اند. هیچ‌گونه احساس حقارتی در کار نیست، اگرچه در واقع قدرت حقیقی در دست روسها است.
در همان زمان یک نشریه انگلیسی در این باره نوشته است.
سیاستمداران توانا و با تجربه معتقدند که دخالت وزارت خارجه در امور ایران، رقابت روسها را برخواهد انگیخت و از هم اکنون شروع فعالیت قدرت اخیر آشکار است. در حال حاضر نمایندگی دولت روسیه در ایران با یکی از کاربرترین و زیرکترین دیپلماتها یعنی موسیو دبوتزوف است که آگاهی کاملی از امور شرق دارد و بی‌شتاب و با دو اندیشی اقدام می‌کند. روسها که هیچ یک از سهامی را که در لندن به فروش می‌رسد نخریده‌اند عملاً تلاش می‌کنند که مانع از اقدامات انگلیسی‌ها شوند و در کار آنها مشکلاتی پدید آورند.
به هر حال مخالفت روسیه، با تنباکوی رژی، از همان ابتدا آشکار شد. سفیر انگلیس در تهران که دریافته بود روسیه با چنین انحصار وسیعی برای اتباع بریتانیا مخالفت می‌کند و از طرفی نیز مایل بود که وسایل پیشرفت مادی و ثابت ایران را فراهم کند، از اعطای این امتیاز به یک شرکت بین‌المللی طرفداری می‌کرد. چند هفته، پس از تلگرام مورخ 51 مارس، وی چنین گزارش داد: برای اجتناب از اصطکاک با روسیه، شرکتی که در مورد این امتیاز کار می‌کند، باید بین‌المللی گردد و از سرمایه‌داران فرانسه، آلمان، روسیه و دیگر کشورهای اروپایی دعوت به همکاری شود.
اعطای امتیاز تنباکو و سپس لغو آن، مبارزه بین روسیه و انگلیس را در ایران کاهش داد و اثر این امر را در سیاست داخلی ایران آشکار کرد. این امر نشان داد که چگونه برای بریتانیا غیر ممکن است که از موقعیت خاص روسیه در ایران غافل بماند. از مدتها قبل آشکار شده بود که هرگونه امتیاز سیاسی حتی دیررس برای بریتانیا در ایران با مخالفت روسیه مواجهه خواهد شد. مخالفت روسیه با امتیاز رویتر و تنباکوی رژی بر این واقعیت مبتنی بود که یک مخالفت به زمینه‌های تجاری نیز کشیده می‌شد.

علما و مردم
اینکه علما و مردم عامل اصلی جنبش تنباکو در ایران بوده‌اند از سوی برخی مورد تردید قرار گرفته است. اگرچه ما ضمن تاکید بر دسیسه چینی‌های روسها در این باره باید تاکید کنیم رشته کار در دست مردم و علما بود و نقش روسیه را باید یک نقش تکمیلی ارزیابی کرد که در صورت فقدان آن جنبش به حرکت خود ادامه می‌داد. در ضمن نمی‌توان میزان نقش روسیه را در این ماجرا واقعاً مشخص کرد. یکی از محققین در این باره می‌نویسد: علی رغم شروع امید بخش (شرکت تنباکوی رژی) اضطرابی در تمام کشور گسترش یافت و نشانه‌هایی از دخالت طبقات مذهبی به چشم می‌خورد. اینکه فعالیت‌های آنان در این مرحله تا چه حد به تحریک روسها انجام گرفته ـ همچنانکه امین‌السلطان اشاره می‌کند. و تا چه حد در نتیجة بدگمانی آنان از دخالت خارجی در کشور بوده است، روشن نیست.
اگرچه برخی بر تحریک علما از سوی روسیه تاکید کرده‌اند اما سندی در این باب به دست نداده‌اند. در ماه مارس آرامش فریبنده پدیدار شد. شرکت شاهنشاهی تنباکوی ایران آماده شده بود که کارهای خود را آغاز کند ـ با پشتیبانی کامل امین السلطان که اکنون صاحب تقریباً پانصد سهم از سهام شرکت بود. اما سفارت روس تارهای گران دسیسه‌چینی را در سراسر ایران تنیده و برای جلب حمایت روحانیان تا شهرهای مقدس عراق گسترده بود.
این ادعا توسط اشخاص دیگری نیز مورد تاکید قرار گرفته و اما به نظر می‌رسد فضای موجود در دربار که همواره از بیگانگان ترس وحشت داشته به بیرون نیز انتقال یافته و این گونه منعکس شده است. در حالیکه گفتیم نقش روسیه در این ماجراها فقط جنبه تقویتی داشته و عامل بنیادین برای شورش و قیام نبوده است.
در تحریک مردم و تجار آذربایجان مأمورین دولت روسیه که با امیر نظام و حاج میرزا جواد آقا مجتهد رابطة نزدیکی داشتند بی‌دخالت نبودند بطوریکه با دادن پول و وعده به استحضار دولت روسیه از هیچ کوششی فروگذاری نداشتند.‌..
29 محرم ـ امروز معلوم شد که در تبریز از چند روز قبل جمعیتی جلوی عمارت ولیعهد اجتماع کرده با تهدید و به سختی رعایت احکام قرآنی را مطالعه می‌کنند چون دولت می‌ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازند از سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند.
در خارج از ایران تمام مردم شیعه مخصوصاً در بین‌النهرین حکم (میرزا) پیروی کردند و دولت روسیه نیز چون این جریان را تقویت می‌نمود به بهانه دستور رئیس مسلمین در قفقازیه و دیگر نقاط مسلمان‌نشین روسیه قدغن کرد در قهوه‌خانه‌ها و سایر مجامع عمومی سیگار و چپق و قلیان استعمال نکنند.
این اتهام که علما از سوی روسها تحریک شده‌اند همانطور که قبلاً اشاره شد اولین بار توسط امین السلطان مورد تاکید قرار گرفته است که در محل خود به علت این موضوع پرداخته‌ایم.
در بایگانی سفارت انگلیس سابقه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد امین السلطان راجع به دومین طغیان بزرگ ضد رژی، یعنی اعتراض تبریز گفته است.
حالا ثابت شده است که مجتهد (میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی) نقش فتنه‌آمیز بزرگی در تمام آشوبهای اخیر مربوط به رژی ایفا کرده و با مجتهد بزرگ در سامره و علمای مشهد و بطور محرمانه با سر کنسول روس در تبریز در ارتباط بوده است.
این اتهام به شکلی مطرح شده است که حتی اقدامات مردم و علما در شیراز هم به تحریک سرکنسول روس در تبریز نسبت داده شده است.
امین السلطان به کندی گفت که صدور این اعلامیه (در تهدید علما در شیراز برای همکاری نکردن با رژی) زیر سر کنسول روس در تبریز است. بوتزوف در تمام رعایای روسیه را آگاه کرد که می‌توانند وجود امتیازنامة تنباکوی رژی را نادیده بگیرند و بی‌هیچ مانع ورادع، خرید و فروش تنباکو پردازند.
بوتزوف با این کار ضربتی بر ژوی فرود آورده و با جنبش ضد رژی به طور ضمنی همداستانی نموده بود.
اینکه دولت روسیه به علما برای مقابله با رژی کمک و مساعدت مالی داده‌اند با وجود طرح، اثبات نشده و در صورتی که مدرکی تا کنون به دست آمده بود قطعاً همگان از آن آگاه می‌شدند.
ناظم‌ الاسلام کرمانی در این باره چنین شهادت داده است.
از قراریکه مسموع می‌شود از طرف روسها بعضی اقدامات می‌شود و بعضی را پول می‌دهند نمی‌دانم مقصود از این پولها چه می‌باشد و روسها برای چه پول خرج می‌کنند آقایان علما و اجراء دستخط شاه عدالتخانه را تقاضا می‌کنند جمعی از دوست داران وطن در خیال اصلاح ادارة دولت گروهی در خیال عزل عین الدوله و نصب امین السلطان می‌باشند. اینها هیچ کدام راجع به روس نمی‌باشد خرج کردن روس و انگلیس و دلسوزی آنها برای ما از روی چه مأخذ است. جناب ذوالریاستین فرمود پول دادن انگلیس و روس را به بعضی من هم شنیده‌ام لیکن معلوم نیست واقعیت داشته باشد. نگارنده گفت من از جاهای دیگر اطلاع قطعی ندارم ولیکن بطور قطع و یقین می‌دانم که در چند شب قبل از این هزار تومان از طرف روسها برای آقای طباطبایی برده‌اند و جنابش را فرموده است این هزار تومان از طرف روسها به توسط ملک و رشید بیگ برده شده است. آقای طباطبایی فرموده است که اگر این پول را می‌دهند که من بر نفع آنها اقدامی کنم این امری است محال و اگر باید بر ضرر آنها اقدام کرد که هیچ عاقلی پول نمی‌دهد که در مقام ضرر دهنده خرج شود وانگهی من آنچه پول بخواهم ملت من خواهد داد و از من مضایقه ندارد پس چگونه من ملت خود را گذارده از دشمن ملت خود پولی که نمی‌دانم به چه قصد به من می‌دهند قبول کنم با لجمله آقای طباطبایی پول را قبول نکرده و رد فرمود.
گزارشی که برخی از نویسندگان پس از پایان جنبش تنباکو آورده‌اند بهترین دلیل ادعای ماست. ما بدون دخل و تصرف قضیه را از کتاب تحریم تنباکو اثر ابراهیم تیموری می‌آوریم.
واقعه تحریم تنباکو درایران مدتها در ممالک اسلامی نقل هر محفلی بود و روزنامه و مجلات تا چندی درباره این موضوع قلمفرسایی می‌کردند و تمام دول به نمایندگان و مأمورین خود در تهران و بغداد دستور دادند شرح احوال میرزای شیرازی را به طور مفصل تحقیق و گزارش دهند تا بدانند این شخص بزرگ کیست.
امپراطوری روس برای آنکه نظر میرزای شیرازی را به خود جلب کند نامه‌ای در نهایت ادب همانطور که برای پاپ می‌نویسند؛ به مرحوم میرزا می‌نویسد و از اقدام او در موضوع تحریم تنباکو سیاستگذاری می‌کند و ضمناً می‌گوید: من اوامر شما را در ممالک روسیه نسبت به مسلمانان اجرا می‌کنم و حاضرم برای پیشرفت مقاصد شما در ممالک ایران هر اقدامی بنمایم. این نامه را سرکنسول روس در سامره دوسه روزه در کشتی توقف کرده و تقاضای ملاقات از میرزا می‌نماید ولی مرحوم میرزای شیرازی از پذیرایی و ملاقات سرکنسول روس عذر خواست و او را به حضور نپذیرفت و به بهانة اینکه آداب نامه نگاری به امپراطوری را نمی‌داند از دادن جواب نیز امتناع کرد و همین قدر پیغام داد که شما از طرف من اظهار امتنان را به امپراطوری بنویسید.

 


شاه و امتیاز تنباکو
اینکه دربار و شاه تحت تأثیر قدرتهای خارجی وقت یعنی روس و انگلیس قرار داشتند و اعمال سیاسی خود را برای جلب رضایت آنان به کار می‌گرفتند شکی نیست. یکی از انتقاداتی که می‌توان به شاه و دربار در این باره داشت این است که قدرت مدیریتی که بتواند از رقابت این دو به نفع کشور سود ببرند را نداشتند. لذا تصمیم‌گیری‌ها تحت تأثیر سیاست‌های یکی از این دول خارجی اتخاذ می‌شد. مثلاً در یک مورد که ولف سفیر انگلیس در تهران در سفری به کشورش قصد بازگشت نداشت شاه (ناصرالدین شاه) در آخرین گفتگویش با ولف درخواست کرد که چنانچه او در سفر به انگلیس برنمی‌گردد فردی شایسته و قدرتمند به جای او به کار مشغول شود تا از او در برابر روسها که تقریباً شب و روز با او به سر می‌برند حمایت کند. آقای کندی که در غیبت ولف، شارژ دافر انگلیس در تهران بود، در توابر پیغام فرستاد که سفیر روسیه گفته است رسماً دستور داشته تا امتیاز تنباکو را به این دلیل که یک امتیاز انحصاری است به رسمیت نشناسد.
شاه ابتدا برای اجرای امتیاز توتون و تنباکو اصرار ورزید اما وقتی فشار روسها را برای لغو آن شدیداً برخود احساس کرد از اصرار خود دست برداشت. در این باره خانم آن لمبتون چنین می‌نویسد: سفیر روسیه، در 6 سپتامبر به حضور شاه رسید و در این ملاقات برای لغو امتیاز پافشاری کرده شاه قاطعانه ایستادگی کرد و از سرکنسول روس در تبریز خواست که از نفوذش برای جلوگیری از وقوع مکرر بحرانهای بعدی استفاده نماید.
فشار سفارت انگلیس مانع از این شد که شاه بتواند امتیازنامه را همان وقت بی‌درنگ فسخ کند اما کندی نمی‌توانست شاه را در فرو نشاندن آتش هرج و مرج که در بسیاری از نقاط کشور در گرفته بود یاری نماید. پس شاه از روی نومیدی، برای یاری جستن رو به سوی کسانی کرد که قدرت داشتند ـ یعنی روسها. بوتزوف اصرار داشت که امتیازنامة رژی بیش از ریشه دوانیدن در مملکت، فسخ شود. شاه با دلیل و برهان ثابت می‌کرد که این کار نشدنی است، زیرا در این صورت باید امتیازات دیگری به جای امتیاز رژی ببخشد ـ امتیازاتی که حتی ممکن است به مزاق روسها ناگوارتر باشد. بوتزوف به اصرار شاه قول داد که به سرکنسول روس در تبریز دستور دهد تا نفوذ خود را برای ممانعت از اختلال و بی‌نظمی به کار برد.
شاه چون دید که روسها اصراری در لغو امتیاز دخانیات و انگلیسی‌ها سماجت در حفظ آن دارند سخت پریشان خاطر شده است در ابتدا می‌خواست که قشون به تبریز بفرستد و مردم شورشی را سرکوب کند لیکن به این علت که دولت روسیه وعدة میانجیگری داده از این تصمیم برگشته و به کار بردن وسایل مسالمت‌آمیز را علی‌العجاله ترجیح داده است.
اما نهایتاً براثر فشار مردم و علما بالاخره شاه هم تسلیم شد و بر لغو امتیاز رضایت داد و همچون امین السلطان به روسها پناه آورد.
یادداشتهای فوریه، خبر از در دامن روس افتادن شاه هم می‌دهد:
امروز اعلیحضرت وزیر مختار روسیه را به حضور پذیرفت و بیاناتی را که امین السلطان به او کرده بود تأیید نمود و رضامندی خود را از الفتی که بین دولتین ایران و روسیه پیش آمده به او خاطرنشان ساخت. شاه وقتی که از این مجلس بیرون آمد بشاش بود.
گزارشهای اعتماد السلطنه هم، همین حاصل را دارند:
. . . شارژ دافر روس می‌گفت «ما با امین السلطان صلح کردیم، به سفارت روس آمد، شرط و عهد بست و قسم خورد که منبعد با ما خلاف نکند.» دیروز هم وزیر مختار روس خدمت شاه رفته بود. شاه هم ضامن صدق قول امین السلطان شده بود. . .
شاه شکار تشریف بردند. من هم در رکاب بودم. قوچی‌آ که دیروز شکار فرموده بودند به توسط امین السلطان به جهت وزیرمختار روس فرستادند
شاه بنا به گزارش دوبالوا وزیر مختار فرانسه در تهران به عبارتی هرچه عاجزانه‌تر به خود خط نامه‌ای به امپراطوری روس نوشته و از او تقاضا کرده است که بر وی رحم کند و وی را مشمول فتوت و بزرگواری خود قرار داده کمک کند تا از وضع ناگواری که انگلیسها برایش فراهم آورده‌اند خلاصی یابد.

 

امین السلطان و امتیاز تنباکو
امین السلطان یکی از دولتمردان وابسته بیگانه بود که در قضیه امتیاز توتون و تنباکو نقشی بسیار خطیر ایفا کرد اما تلاش‌های او بر محور وابستگی به یکی از قدرتهای مطرح روز دنیا دور می‌زد. وی که در ابتدا وابستگی شدیدی به انگلیسی‌ها داشت پس از لغو امتیاز خود را ناچار به افتادن در دامن روسها دید. وی یکی از منابعی است که واقعه تحریم تنباکو را به روسیه نسبت داده و علما را متهم به همکاری با این دولت کرده است. و در واقع حرکت مردم و علما را برای احقاق حقوق خود تحریک شده از سوی روسها می‌داند اما بسیاری از مورخین محققین شهادت وی را در این باره رد می‌کنند. دراین باره فیروز کاظم‌زاده نیز تأیید می‌کند که شهادت امین السلطان کمتر درخور اعتماد است.
بنابراین چنین گزارشهایی نمی‌تواند پایه و مدارک برای قضاوت ما باشد. زیرا می‌توان انگیزه امین السلطان را در اظهاراتی از این قبیل تشخیص داد و آن اینکه او می‌خواسته با انتساب شورش به روسها و با فشاری بر این مطلب، حمایت و مساعدت هرچه بیشتر انگلستان را به خود (که با قوت گرفتن انقلاب، سخت در خطر بوده است) جلب کند و به فرض اگر چنین انگیزه‌ای را هم در او کارگر ندانیم، بینش بیگانه‌نگر او که روس و انگلیس را تنها بازیگران صحنة سیاست می‌دانسته و خبر از نیروی عظیم ملت نداشته است نمی‌تواند مورد تائید قرار گیرد و همین بینش نادرست بوده که گدائی و چاپلوسی درباریان را حاصل می‌کرده است.
زیرا که امین السلطان تا پیش از لغو امتیاز، تنباکو، همیشه سفرة دل پیش نمایندگان انگلیس می‌گشوده و حتی رازهای حکومت و گفتگوهایش با سفیر روس را نیز، با آنان در میان می‌گذاشته است.
و به دلیل همین گوش به فرمانی و جاسوسی است که دولت علیه حضرت ملکة انگلیس، رسماً از ایشان حمایت و قدردانی می‌کند. این وابستگی را روسها نیز می‌دانستند و در اسناد مختلف در این‌باره بر این علم روسها تاکید شده است.
در یک ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه در 21 اوت، بوتزوف به ناصرالدین شاه گفته بود از آنجا که وی می‌داند امین السلطان آنچه را که روسها می‌گویند به اطلاع ولف می‌رساند. هیچ تمایلی به مذاکره با وی ندارد. او برای اثبات این امر، مذاکره اخیری را که بین اسپیر شارژدافر روسیه و امین السلطان انجام شده بود، شاهد آورد. این موضوع تقریباً بلافاصله توسط موریه، سفیر انگلیس در سن پطرزبورگ به گی‌ا.س، وزیر خارجه روسیه گزارش شده بود.
روابط امین السلطان با روسها تا مرحلة دشمنی آشکار به وخامت گراییده بود. بوتزوف او را به جهت تمایلات آنگلوفیلی شاه و به سبب خودداری دولت ایران از همکاری با سفارت روس ملامت می‌کرد. ضمن مذاکره‌ای که در تاریخ 10 ژانویة 1892/9 جمادی‌الثانی 1359 ق بین صدراعظم و بوتزوف صورت گرفته بود، بوتزوف گفته بود که اعتماد تزار نسبت به دوستی شاه تزلزل یافته است. در سابقة اعلیحضرت شاه راضی به شنیدن اندرز روسیه بود اما در این اواخر ظاهراً با آن دولت مخالفت شده و فقط در صدد جلب رضایت انگلیس است.
سرمورتیمر دو راند، سفیر انگلیس در تهران، در دسامبر 1895 چنین اظهاراتی در مورد امین السلطان دارد.
شاید چنانکه برخی معتقدند او از 1892 مخفیانه به طرف روسها رفته باشد ولی محققاً نخست با ما بود و برای پیش‌برد مقاصد ما تلاش بسیار کرد.
فوریه می‌گوید: که در 19 فوریة 1892 م، امین السلطان با سفیر روسیه م.دوبوتزوف ملاقات کرده در این ملاقات، امین‌السلطان که ادامه سیاست قبلی‌اش را بیهوده می‌دانست، تعهداتی در مورد تغییر رفتارش به بوتزوف داد و به همین دلیل سفیر روسیه نیز به او قول حمایت داد. وقتی که بعداً امین السلطان استعفا داد، هرچند شاه استعفای او را نپذیرفت، سفیر روسیه برای جلب دوستی امین السلطان از فرصت استفاده کرد و به شاه توصیه کرد که با امین السلطان توافق کند و به گونه‌ای وانمود کرد که علت این مقام امین السلطان خود اوست.
فوریه در ادامه خاطرات خود درباره سیاست امین السلطان برای نزدیکی به روسیه می‌نویسد:
امین السلطان، پس از شکستی که در تعقیب سیاست سابق خود خورد، برای آنکه از صدارت نیفتد با زیرکی مخصوص، خود را به روسها نزدیک کرده است و همچنین امروز، پس از آنکه انحصار دخانیات از میان رفته و امید به برگشت آرامش در مملکت زیاد شده است، امین السلطان تغییر سیاست خود را عملی کرد. به این معنی که به سفارت روس رفت و تا مدت قریب به سه ساعت با «دو بوتزوف» وزیر مختار مشغول صحبت بود و به او اطمینان داد که از روش سابق برگشته، سپس او را مخاطب ساخته گفت: «ممکن است شما به قول من اعتماد نکنید ولی عملیات من در آینده صدق این مقال را ظاهر خواهد ساخت.»
روسها طبعاً باید از این پیشامد خوشحال باشند زیرا که در دست داشتن امین السلطان برای ایشان، از اصرار در عزل او که طرف علاقه کلی شاه است به مراتب بهتر است به همین جهت وزیر مختار از صمیم قلب به امین السلطان اطمینان داد که اگر چنانچه می‌گوید عمل کند، مورد حمایت دولت روسیه و شخص او خواهد بود.
موقعیت شورش که به رهبری علما به مخالفت امتیاز بر پاشد به معنای افزایش فراوان وجهه و قدرت روسها در ایران در مقابل آن تنزل موقع و مقام انگلیسها بود. این جریان هنگامی روی داد که مناسبات سیاسی و بازرگانی روسها با ایران به سرعت رشد می‌یافت و بیم از امکان تجاوز روسها احساس می‌شد، به طوری که خواه ناخواه روسها موقعیتی روز به روز فائق‌تر پیدا می‌کردند. امین السلطان با مشاهدة نیرومندی توطئه‌های ضد خود که با روی خوش نشان دادن مقامات عالی نسبت به آشوب تنباکو جلوه‌گر می‌شد و با دیدن نفوذ روزافزون روسها مسلماً درصدد برآمد که موقعیت متزلزل خود را از طریق کنار آمدن با روسها، تقویت کند.

 

مستندات روسیه برای مخالفت با امتیاز
یکی از مستندات روسیه برای مخالفت با امتیاز توتون و تنباکو در ایران مفاد عهدنامه ترکمن‌چای بود. دلایل کافی در دست داریم که نشان می‌دهد در اوایل سال 1890 میلادی 1307 قمری بوتزوف نخستین اعتراض خود را علیه رژی مطرح کرد و مدعی شد که وضع انحصار جویانة او ناقض ماده یک منضم به عهدنامة ترکمن‌چای و خواستار الغای امتیازنامه شد.
بوتزوف در اعتراض کتبی خود علیه امتیاز رژی می‌نویسد:
این انحصار، یعنی نامی که به امتیاز داده‌اند، کاملاً برخلاف نص‌صریح پیمانها است. از این رو دولت امپراطوری آن را معتبر و عادی نمی‌شناسد. با نهایت احترام توجه آن جناب را به موارد سابق الذکر معطوف می‌دارم و تعیین داریم که دولت ایران که در موقع اعطای آن امتیاز که کاملاً برخلاف عهد و مواثیق است توجهی به موارد مطرح در پیمانها ننموده و به این جانب فرصت خواهد داد که تا به اطلاع دولت امپراطوری برسانم که انحصار سابق‌الذکر باطل و موقوف شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  49  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


.دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو

دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه و طرح سؤال
در تاریخ کشورها و سرزمین‌ها برخی از حرکت‌ها و جنبش‌ها به خاطر تازگی و کارکردشان اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کنند و چه بسا زمینه‌ای برای پیشرفت و یا پسرفت به حساب می‌آیند. جنبش تنباکو در ایران یکی از این مقاطع تاریخی است که مردم ایران را نسبت به قدرت خویش برای مقابله با پیش‌آمدهایی که حیثیت ملی آنها را به مخاطره می‌انداخت، آگاه ساخت. مردمی که یاد گرفته بودند هر آنچه شاه و دربار برای آنها رقم می‌زند بپذیرند و خود را ملزم به اطاعت از آن می‌یافتند هرچند از اجرای آن کراهت داشتند.
در این دوره تحولات در کشورهای اروپایی وارد مرحله‌ای حساس شده بود و سرمایه‌داری پا را از مرزهای خود فراتر گذاشته بود و در پی سود و منفعت خویش خواسته‌ها و مطالعات مردمان آن سوی مرزها را به هیچ می‌انگاشت. بنابراین جنبش تنباکو یک جنبش کاملاً مربوط به مسائل اقتصادی است یعنی ریشه اصلی‌اش به اقتصاد برمی‌گردد و این عملاً ناشی از یک مسئله بسیار مهم و آن به وجود آمدن و رشد امپریالیسم است. این مسئله تنها به ایران مربوط نمی‌شود و آسیا را هم در بر می‌گیرد. در ایران رژیم، رژیم زمین‌داری است و با رژیم سرمایه‌داری چندان میانه خوبی ندارد. لذا است که به واسطه پدید آمدن تعارض منافع زیر ساخت‌های اقتصادی اجتماعی دچار تضاد شده و مقابله با پدیده بیرونی نمود عینی به خود می‌گیرد. برای تحلیل انقلابها و جنبش‌ها در ایران براساس چارچوب نظری چارلزنلسون می‌توان گفت که هر جامعه یک ساخت دارد و ساخت جوامع با یکدیگر متفاوت است و هر ساختی یک عملکرد و کارد به خصوصی دارد. در ساخت اجتماعی ایران هم یک عملکردی وجود دارد که این ساخت‌ها را به هم مربوط می‌کند که به آن ساخت جامعه می‌گویند. این کارکرد، ساخت ارزشی را به وجود می‌آورد و این ساخت ارزش تغییرات مربوط به تجانس را به موجب می‌شود. حال اگر بین ساخت ارزشی و محیط تجانس باشد مشکلی پیش نمی‌آید ولی اگر عدم تجانس بین ساخت ارزشی و محیط به وجود بیاید آن وقت نظام نامتعادل اجتماعی رخ می‌نماید و این چیزی بود که در جنبش تنباکو اتفاق افتاد. به هر حال در این تحقیق در پی آن هستیم تا ببینیم نقش روسیه در این جنبش چه میزان بوده است. آیا همانطور که برخی ادعا می‌کنند سر منشأ و سرنخ ماجرا در دست روسها بوده و مردم را آنچنان که می‌خواستند هدایت می‌کردند یا فقط به خاطر حفظ منافع خود مخالف اعطای امتیاز به رقیب خود بوده‌اند، و این مردم و علما بودند قیام را آغاز کردند و به نتیجه رسانیدند. ما در این تحقیق سعی کرده‌ایم با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی موضوع را قدری بشکافیم. اما به نظر می‌رسد نقش روسیه یک نقش تقویت کننده و تکمیلی بوده تا یک نقش بنیادی و محوری، بررسی ادعاهای طرفین و مدارک تاریخی این را ثابت می‌کند.

نگاهی اجمالی به منابع
نخستین اثر مستقل و تک نگارانه دربارة جنبش تنباکو، کتاب تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلایی است. حاج علی فرزند محمدرضا، پدر شیخ آقا بزرگ طهرانی هم رساله‌ای در تاریخ دخانیه نوشته که متاسفانه تاکنون یافت نشده است. پس از آن کتاب مستقل دیگری که نوشته شده کتاب «تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران» ابراهیم تیموری است که به سال 1328 خورشیدی چاپ شده است. وی از کتاب شیخ حسن، کمال استفاده را کرده و نامی از آن به میان نیاورده است. البته خود او هم تلاش زیادی در جمع‌آوری اسناد و مدارک کرده است.
اثر مستقل دیگر، عنوان «تحریم تنباکو» از خانم نیکی، ر،کدی است که توسط شاهرخ قائم مقامی ترجمه و به سال 1356 خورشیدی در تهران به چاپ رسیده است. تحلیلی از نقش سه گانه شیخ فضل‌الله نوری در نهضت تحریم تنباکو اثر مستقل دیگری از آقای ابوالحسنی (مندر) است که به سال 1360 توسط انتشارات پیام آزادی در تهران چاپ شده است. «پیکار پیروزی تنباکو» از محمد نهاوندیان (تهران، چاپ پرتو) و کتاب «ریشه و روند جنبش تنباکو» (بدون یاد از نام مؤلف) و کتاب «اندیشه دینی و جنبش ضد رژی» از آقای حسین آبادیان (تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1376 آثار مستقل دیگری هستند که در این باره انتشار یافته‌اند.
کتابی نیز با عنوان «بازرگان» از خانم هما ناطق دربارة دادوستد با بانک شاهی ورژی تنباکو در تهران به سال 1373 چاپ شده است.
کتاب ویژه‌ای هم دربارة مرحوم سید علی‌اکبر فال اسیری مجتهد فارس با عنوان «نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو» از آقای محمدرضا رحمتی در تهران و به توسط بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی چاپ شده است.
ما در این تحقیق تلاش نموده‌ایم از منابعی بیشتر بهره ببریم که به شکلی به موضوع مرتبط بود و در آنها به نقش روسیه در جنبش اشاره شده باشد. از جمله این منابع برخی خاطرات از جمله خاطرات دکتر فوریه در ایران است.
همچنین اسناد وزارت خارجه انگلیسی و فرانسه از دیگر منابع است که به آنها مراجعه شده است. بخش دیگر منابعی در واقع منابع مطالعاتی و تحقیقاتی است که با مراجعه به آنها سعی شده تا نتیجه تحقیقات آنها به شکلی در این پژوهش منعکس شود.
از جمله منابعی که به کرات به آنها استناد شده کتاب روس و انگلیس در ایران اثر فیروز کاظم‌زاده است. تاریخ قاجاره اثر آ.ک.س لمبتون از دیگر منابعی است که به قدر نیاز به آنها مراجعه کرده‌ایم.

 

زمینه‌های فرهنگی جنبش
یکی از زمینه‌های جنبش تنباکو در ایران نارضایتی مردم و علما از نفوذ فرهنگی و اقتصادی بیگانگان در کشور بود. این نفوذ که حیثیت و هویت ملی و فرهنگی یک جامعه سنتی را با خطر مواجهه کرده بود تبدیل به یک جنبش ضد بیگانه شد. شیخ حسن کربلایی فضا را این چنین توصیف کرده است: چنان افعال و اطوار زشت و ناپسند فرنگیان در نظرها به زیبایی جلوه گرفت که مسلمان زادگان ایران، با آن وجدانهای سلیم و سلیقه مستقیم، قبایح افعال و اطوار ننگ مغزانة فرنگیان را با شوق و شعف هر چه تمام‌تر، شعار ]شعائر[ خود گرفته، سهل است که مایة مباهات خود دانسته، بدان قبایح نیز بر مردم مملکت افتخار و مزیت جستند؛ و با همة این، باز هم فرنگی مآبی دست از مسلمانان برنگرفت تا بر طبایع ایشان نیز استیلا یافته، استعداد طبیعیه تا مسلمانان را هم از ریشه برانداخت.
نویسنده تاریخ دخانیه در ادامه می‌نویسد:
این شد که از این پس کلمه ملت را که سبب اصلی خرابی کار ایران فهمیده بودند، نفوذ و موقع پیشین از دلها برفت و افکار فرنگستان که ضامن سعادت و نیکبختی ملت و مملکتش می‌دانستند. هر روزه در نظرها رونقی تازه گرفت و به تدریج مقام فرنگیان در ایران خیلی بلند و منتسبات فرنگستان کلّیة خیلی دل‌پسند افتاده و بدین و تیره هر کار فرنگی و فرنگی مآبی را در ایران ]رواج[ افزوده شده و بازار اسلام و مسلمانی را همی (رونق) بکاهید، تا آنجا که بزرگان ایران را از سازش و آمیزش با مردم فرنگستان، عظم بسیاری از منکرات اسلامیه یکسر از نظر به در رفت؛ سهل است که نوبت، کم‌کم به معلومات وجدانیه و مسلمات فطریه رسید.

 



زمینه‌های اقتصادی جنبش تنباکو
نفوذ اقتصادی بیگانگان در ایران یکی دیگر از عوامل عمده پیدایش جنبش تنباکو بود. مردم، تجار و بازرگانان وقتی می‌دیدند که سرنوشت اقتصادی مملکت خود به دست بیگانگان افتاده است به دنباله بهانه به منظور نشان دادن واکنش بودند و این بهانه با اعطای امتیاز توتون و تنباکو به دست آمد.
در اینجا قسمتی از نامه یک تاجر به علمای عراق که توسط شیخ حسن کربلایی در زمینه دخالت خارجی‌ها در مسائل مملکتی و ضررهای آن به اقتصاد کشور در کتاب تاریخ دخانیه آورده شده متذکر می‌شویم:
«نوع اهالی این بلد عمده و معظم که چشم و چراغ ایرانیان است، خاصه صنف تجار را، کار این روزها خیلی سخت و دشوار شده و چگونه سخت و دشوار نباشد و حال آن که چندین سال است تا کنون که ]به[ سبب مداخل و استیلای فرنگیان، رشتة تجارت ایران بالمرّه از دست تجار مسلمان بیرون رفته است.
این جماعت فرنگیان، گذشته از این که در کلیة بلاد ایران، خاصه در این بلد معظم، کم‌کم خیلی زیاد شده و در رشتة بسیاری از کارها، مدخلت جسته‌اند، این جماعت به یک وضع تقلبی در کار تجارت ایرانیان داخل شده و رشته کارها را در هم و برهم زده‌اند که تجار مملکت را علی‌الخصوص با التزام به احکام شریعت، دیگر دادوستد صرفه ]وعاندی[ ندارد، سهل است که این وضع دادوستدهای اسلامی، به جز خسارت، نتیجه و حاصلی نتواند داشت. این است که از چندین سال تاکنون، هر ساله در هر بلد جمعی از تجار مسلمان ورشکسته و خانه‌نشین شده و این باقی مانده هم که امروزه علی الرسم به حجره و کاروانسرا می‌آیند، با کمال کسالت و افسردگی هرکسی در این خیال که تا هنوز به وسیله چرکین ورشکستگی ننگین شده خود ]اختیاراً[ از کار تجارت کناره گرفته و ابتداً خانه نیشن باشد.
مقایسه امتیازاتی که کشورهای ضعیف‌تر به قدرتهای بیگانه داده بودند از دیگر دلایل مخالفت مردم با امتیاز تنباکو بود. چه براساس اسناد میزان سود و بهره‌ای که از بابت امتیاز توتون و تنباکو به ایران داده می‌شد به مراتب کمتر از امتیازات از نوع خود در سایر کشورها از جمله عثمانی بود.
در این اواخر در مملکت ما دو سه فقره امتیاز به اجانب داده شده است که امثال آن شرایط خفیفه ]، حقیقتاً[ در هیچ مملکتی دیده و شنیده نشده است امروز دولت انگلیس با آن همه اقتدار در زنگبار و فرانسه در داهومی (بنین) و دولت ایتالیا در حبشستان با آن شرایط خفیفه امتیاز حاصل نتواند نمود؛ حقوق هیچ مملکت و ملتی بدین پایه رایگان فروخته نمی‌شود؛ آیا واسطه کار هیچ وجدان ندارد ]و به هوش نمی‌آید[ و پیش خود نمی‌اندیشد که این امتیازات متضمن حقوق عمومیه است؟

 

رقابت‌های روس انگلیس در ایران
در دوران قاجار محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه مثبت (جلب رضایت دو ابرقدرت روس و انگلیس، از طریق اعطای امتیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می‌داده است! تا جائیکه به عنوان شیوه‌ای سهل الوصول برای حفظ و بقای شاه و برابر تکاثر طلبی استعمارگران بین‌المللی به کار گرفته می‌شد. و اساساً رژیم حاکم بر هیچ وجه برمبنای منافع مردم محروم کشورمان و هویت و استقلال اسلامی میهنی عمل نمی‌نموده و تنها چیزی که مبنای ارزش‌گزاری و برنامه‌های آن را تشکیل می‌داد حفظ منافع دربار و قدر قدرتی شاه وقت بوده است.
این وابستگی به اجانب به نحو بارزی در نامه سید جمال الدین اسدآبادی به میرزای شیرازی منعکس شده است.
و (شاه) نصف دیگر مملکت را هم به عنوان حق سکوت به دولت روسیه ـ داده اگر شود ـ آنهم عبارتست از:
1ـ مرداب رشت و راه انزلی تا خراسان و آنچه از خانه‌ها و مسافرخانه‌ها و باغستانها تابع ان راه است. ولی دولت روسیه به دماغش خورده و این هدیه را نپذیرفته، او در صدد است اگر این معاهده‌ها ـ که به تسلیم کشور به اجانب منتهی می‌شود به هم نخورد، خراسان را مستعمره خود کرده و به آذربایجان و مازندران نیز دست بیاندازد، این اولین نتیجه‌ای است که بر ریاست این احمق مترتب می‌شود. خلاصه این مرد تبهکار، کشور ایران را اینطور به مزایده گذاشته و خانه‌های محمد و ممالک اسلامی را به اجنبی می‌فروشد ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمت کم و وجه اندک حاضر به فروش می‌شود. بله وقتی پست فطرتی و حرص با خست و دیوانگی آمیخته شود، چنین خواهد شد.
از مدتها پیش بر ناصرالدین شاه و صدر اعظم وی، میرزا حسین‌خان مشیروالدوله، آشکار شده بود که از سوی روسیه تهدیدی بنیادی نسبت به استقلال ایران صورت می‌گیرد و ایران با توجه به موقعیت متزلزل امور مالی‌اش، بدون متحد نمی‌تواند در مقابل نفوذ روسیه مقاومت کند. بنابراین، آنان درصدد برآمدند که توجه قدرتهای بزرگ را به توسعة اقتصادی کشور جلب کنند، به این امید که اگر این قدرتها در کشور سرمایه‌گذاری کنند به حفظ استقلال ایران کمک خواهند کرد. در آن زمان، هیچ یک از قدرتهای بزرگ به جز روسیه و بریتانیا به ایران علاقه نشان نمی‌دادند و بدین ترتیب بود که امتیاز رویتر سرانجام به یک تبعة بریتانیایی اعطا شد. روسها از اعطای این امتیاز به شدت خشمگین بودند و در دیگر کشورهای اروپایی نیز نسبت به این امتیاز انتقادات زیادی شد و بالاخره در 1873م، شاه تحت فشار روسیه این امتیاز را لغو کرد.
شاه و سپهسالار پس از این بخشش (امتیاز رویتر) و با پولی که به عنوان رشوه از رویتر گرفتند، در سال 1290 هجری قمری، از طریق روسیه به فرنگ رفتند. ولی در پایتخت روسیه با اعتراض شدید دولت تزاری نسبت به این عهدنامه روبرو شدند که دنبالة این سفر به اعطای امتیازات دیگری به روسیه منجر شد!
انگلیسی‌ها که به علت حضور رقیب، عهدنامه رویتر را زیاد قابل اجرا نمی‌دیدند، بیشتر به بهره‌برداری سیاسی از آن پرداختند و خود جداگانه با روسیه بر سر حفظ امنیت سرحدات هندوستان و در عوض چشم‌پوشی از تصرف خانات آسیای مرکزی و از جمله شرق دریای خزر که جزء خاک ایران محسوب می‌شد به توافق رسیدند و از سوی دیگر ناصرالدین شاه برای تلافی ظاهری این عمل، تشکیل قوای قزاق را در سال 1296 هـ.ق به روسها واگذار نمود.
چندسال بعد از (قضیه رویتر) انگلستان که زمینه را برای گرفتن امتیازهای بیشتر از طریق رژیم شاه کاملاً مساعد می‌دید، وی را توسط صدراعظم «امین السلطان» برای دیدار از اروپا دعوت کرد. اما روسیه تزاری که خود را در این متضرر می‌دید از ناصرالدین شاه که اجازه عبور از خاک روسیه را می‌خواست تقاضای امتیازاتی به نفع خود نمود. در نتیجه شاه به دولت روس متعهد شد که:
مرداب انزلی و رودخانه‌هایی که مصب آنها در این مرداب هستند و تمام رودخانه‌هایی که به بحر خزر می‌ریزد برای کشتی‌های روس آزاد باشد و اینکه روسها در هر جا که مناسب و مفید بدانند در خاک ایران راه آهن بسازند و علاوه بر این، دولت ایران تا 5 سال به هیچ دولت خارجی اجازه ساختن راه آهن را ندهد.
در سفر (سوم) ناصرالدین شاه به فرهنگ و توقف او در انگلستان (شعبان 1306 هـ . ق) پیشنهاد و اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران به انگلستان مطرح شد به این منظور دولت انگلیس یکی از اتباع خود به نام ماژور تالبوت را به عنوان طرف قرارداد معرفی کرد. سرانجام در رجب 1307 هـ . ق پس از مراجعت شاه به ایران این امتیازنامه در 15 ماده تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه رسید.
نویسنده کتاب تاریخ دخانیه چگونگی سفر شاه به فرنگ و دادن امتیاز را چنین نوشته است:
قضا را در همین اثنا اعلیحضرت اقدس همایون پادشاه اسلامیان پناه در سنة 1306 سومین باره، عزیمت خسروانه به تجدید سیر و سیاحت فرنگستان و گلچین از اوضاع ترقیات آن سامان گرفت. ]![ در این سفر جمعی از بزرگان مملکت را نیز به شرف التزام و رکاب همایونی مفتخر و سرافراز فرموده که پس از اطلاع و آگاهی کامل از اوضاع ترقیات و تنظیمات فرنگستان، تدبیر ادخال و اجرای آن گونه ترقیات و تنظیمات را در وطن‌گری با هم بیندیشند.
شیخ حسن کربلایی در زمینة زیرکی انگلیسی‌ها برای استفاده از موقعیت و نقش امین‌السلطان در این باره چنین ادامه می‌دهد:
معلوم است حریف کهنه‌کار و هوشیار، پس از تمهید این همه مقدمات کار، البته استنتاج نتیجه را فرصت یافته و غنیمت خواهد شمرد. این بود که در همان ایام اقامت موکب همایونی در انگلستان، ماژور تالبت نامی از مردم انگلیس که سابقة ادعایی با دوست ایران داشت رشتة خیلی بلند و رسای امتیاز عمل دخانیه کل ممالک محروسة ]ایران[ را خواستگار وصل جو شده، چنگ توسل به دامان شرف شأن یکی از بزرگان (امین السلطان) که مصدر کارهای بزرگ مملکت بود در آویخت. بزرگ محترم نیز شاید بدین ملاحظه که برحسب مکنون خاطر خطری همایونی ما را در این سفر جز ادخال و اجرای این گونه، کارهای سودمند نتیجه‌دار به ایران مقصدی در نظر نخواهد بود، پذیرفت.

دیورند از مأموران انگلیسی ـ هندی که در دستگاه سرفردریک رابرتس در جنگ دوم انگلیس و افغانستان به عنوان منشی سیاسی خدمت کرده و در وزارت خارجه هندوستان به مقام معاونت وزارت رسیده بود درباره دیدگاه سفارت انگلستان در ایران نسبت به دربار و روسها نوشته است.
قشونی در کار نیست. سربازان با رباخواری امرار معاش می‌کنند.‌.. اگر یک بریگاد (تیپ) روسی به سوی تهران حرکت کند تصور نمی‌کنم که یک گلوله هم به طرف آن شلیک شود. ناصرالدین شاه از ملاها می‌ترسد، زیرا هر کار بخواهند می‌کنند و به راستی دولتی وجود ندارد بهترین فرصت برای اصلاح امور آن است که بین ما و روسها توافقی شود اما می‌ترسم که نتوان به این کار امیدوار بود. ما در نظر ناصرالدین شاه مهاری هستیم برای روسها و روسها از بسیاری جهات به نحوی عجیب از ما هراسان‌اند. هیچ‌گونه احساس حقارتی در کار نیست، اگرچه در واقع قدرت حقیقی در دست روسها است.
در همان زمان یک نشریه انگلیسی در این باره نوشته است.
سیاستمداران توانا و با تجربه معتقدند که دخالت وزارت خارجه در امور ایران، رقابت روسها را برخواهد انگیخت و از هم اکنون شروع فعالیت قدرت اخیر آشکار است. در حال حاضر نمایندگی دولت روسیه در ایران با یکی از کاربرترین و زیرکترین دیپلماتها یعنی موسیو دبوتزوف است که آگاهی کاملی از امور شرق دارد و بی‌شتاب و با دو اندیشی اقدام می‌کند. روسها که هیچ یک از سهامی را که در لندن به فروش می‌رسد نخریده‌اند عملاً تلاش می‌کنند که مانع از اقدامات انگلیسی‌ها شوند و در کار آنها مشکلاتی پدید آورند.
به هر حال مخالفت روسیه، با تنباکوی رژی، از همان ابتدا آشکار شد. سفیر انگلیس در تهران که دریافته بود روسیه با چنین انحصار وسیعی برای اتباع بریتانیا مخالفت می‌کند و از طرفی نیز مایل بود که وسایل پیشرفت مادی و ثابت ایران را فراهم کند، از اعطای این امتیاز به یک شرکت بین‌المللی طرفداری می‌کرد. چند هفته، پس از تلگرام مورخ 51 مارس، وی چنین گزارش داد: برای اجتناب از اصطکاک با روسیه، شرکتی که در مورد این امتیاز کار می‌کند، باید بین‌المللی گردد و از سرمایه‌داران فرانسه، آلمان، روسیه و دیگر کشورهای اروپایی دعوت به همکاری شود.
اعطای امتیاز تنباکو و سپس لغو آن، مبارزه بین روسیه و انگلیس را در ایران کاهش داد و اثر این امر را در سیاست داخلی ایران آشکار کرد. این امر نشان داد که چگونه برای بریتانیا غیر ممکن است که از موقعیت خاص روسیه در ایران غافل بماند. از مدتها قبل آشکار شده بود که هرگونه امتیاز سیاسی حتی دیررس برای بریتانیا در ایران با مخالفت روسیه مواجهه خواهد شد. مخالفت روسیه با امتیاز رویتر و تنباکوی رژی بر این واقعیت مبتنی بود که یک مخالفت به زمینه‌های تجاری نیز کشیده می‌شد.

علما و مردم
اینکه علما و مردم عامل اصلی جنبش تنباکو در ایران بوده‌اند از سوی برخی مورد تردید قرار گرفته است. اگرچه ما ضمن تاکید بر دسیسه چینی‌های روسها در این باره باید تاکید کنیم رشته کار در دست مردم و علما بود و نقش روسیه را باید یک نقش تکمیلی ارزیابی کرد که در صورت فقدان آن جنبش به حرکت خود ادامه می‌داد. در ضمن نمی‌توان میزان نقش روسیه را در این ماجرا واقعاً مشخص کرد. یکی از محققین در این باره می‌نویسد: علی رغم شروع امید بخش (شرکت تنباکوی رژی) اضطرابی در تمام کشور گسترش یافت و نشانه‌هایی از دخالت طبقات مذهبی به چشم می‌خورد. اینکه فعالیت‌های آنان در این مرحله تا چه حد به تحریک روسها انجام گرفته ـ همچنانکه امین‌السلطان اشاره می‌کند. و تا چه حد در نتیجة بدگمانی آنان از دخالت خارجی در کشور بوده است، روشن نیست.
اگرچه برخی بر تحریک علما از سوی روسیه تاکید کرده‌اند اما سندی در این باب به دست نداده‌اند. در ماه مارس آرامش فریبنده پدیدار شد. شرکت شاهنشاهی تنباکوی ایران آماده شده بود که کارهای خود را آغاز کند ـ با پشتیبانی کامل امین السلطان که اکنون صاحب تقریباً پانصد سهم از سهام شرکت بود. اما سفارت روس تارهای گران دسیسه‌چینی را در سراسر ایران تنیده و برای جلب حمایت روحانیان تا شهرهای مقدس عراق گسترده بود.
این ادعا توسط اشخاص دیگری نیز مورد تاکید قرار گرفته و اما به نظر می‌رسد فضای موجود در دربار که همواره از بیگانگان ترس وحشت داشته به بیرون نیز انتقال یافته و این گونه منعکس شده است. در حالیکه گفتیم نقش روسیه در این ماجراها فقط جنبه تقویتی داشته و عامل بنیادین برای شورش و قیام نبوده است.
در تحریک مردم و تجار آذربایجان مأمورین دولت روسیه که با امیر نظام و حاج میرزا جواد آقا مجتهد رابطة نزدیکی داشتند بی‌دخالت نبودند بطوریکه با دادن پول و وعده به استحضار دولت روسیه از هیچ کوششی فروگذاری نداشتند.‌..
29 محرم ـ امروز معلوم شد که در تبریز از چند روز قبل جمعیتی جلوی عمارت ولیعهد اجتماع کرده با تهدید و به سختی رعایت احکام قرآنی را مطالعه می‌کنند چون دولت می‌ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازند از سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند.
در خارج از ایران تمام مردم شیعه مخصوصاً در بین‌النهرین حکم (میرزا) پیروی کردند و دولت روسیه نیز چون این جریان را تقویت می‌نمود به بهانه دستور رئیس مسلمین در قفقازیه و دیگر نقاط مسلمان‌نشین روسیه قدغن کرد در قهوه‌خانه‌ها و سایر مجامع عمومی سیگار و چپق و قلیان استعمال نکنند.
این اتهام که علما از سوی روسها تحریک شده‌اند همانطور که قبلاً اشاره شد اولین بار توسط امین السلطان مورد تاکید قرار گرفته است که در محل خود به علت این موضوع پرداخته‌ایم.
در بایگانی سفارت انگلیس سابقه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد امین السلطان راجع به دومین طغیان بزرگ ضد رژی، یعنی اعتراض تبریز گفته است.
حالا ثابت شده است که مجتهد (میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی) نقش فتنه‌آمیز بزرگی در تمام آشوبهای اخیر مربوط به رژی ایفا کرده و با مجتهد بزرگ در سامره و علمای مشهد و بطور محرمانه با سر کنسول روس در تبریز در ارتباط بوده است.
این اتهام به شکلی مطرح شده است که حتی اقدامات مردم و علما در شیراز هم به تحریک سرکنسول روس در تبریز نسبت داده شده است.
امین السلطان به کندی گفت که صدور این اعلامیه (در تهدید علما در شیراز برای همکاری نکردن با رژی) زیر سر کنسول روس در تبریز است. بوتزوف در تمام رعایای روسیه را آگاه کرد که می‌توانند وجود امتیازنامة تنباکوی رژی را نادیده بگیرند و بی‌هیچ مانع ورادع، خرید و فروش تنباکو پردازند.
بوتزوف با این کار ضربتی بر ژوی فرود آورده و با جنبش ضد رژی به طور ضمنی همداستانی نموده بود.
اینکه دولت روسیه به علما برای مقابله با رژی کمک و مساعدت مالی داده‌اند با وجود طرح، اثبات نشده و در صورتی که مدرکی تا کنون به دست آمده بود قطعاً همگان از آن آگاه می‌شدند.
ناظم‌ الاسلام کرمانی در این باره چنین شهادت داده است.
از قراریکه مسموع می‌شود از طرف روسها بعضی اقدامات می‌شود و بعضی را پول می‌دهند نمی‌دانم مقصود از این پولها چه می‌باشد و روسها برای چه پول خرج می‌کنند آقایان علما و اجراء دستخط شاه عدالتخانه را تقاضا می‌کنند جمعی از دوست داران وطن در خیال اصلاح ادارة دولت گروهی در خیال عزل عین الدوله و نصب امین السلطان می‌باشند. اینها هیچ کدام راجع به روس نمی‌باشد خرج کردن روس و انگلیس و دلسوزی آنها برای ما از روی چه مأخذ است. جناب ذوالریاستین فرمود پول دادن انگلیس و روس را به بعضی من هم شنیده‌ام لیکن معلوم نیست واقعیت داشته باشد. نگارنده گفت من از جاهای دیگر اطلاع قطعی ندارم ولیکن بطور قطع و یقین می‌دانم که در چند شب قبل از این هزار تومان از طرف روسها برای آقای طباطبایی برده‌اند و جنابش را فرموده است این هزار تومان از طرف روسها به توسط ملک و رشید بیگ برده شده است. آقای طباطبایی فرموده است که اگر این پول را می‌دهند که من بر نفع آنها اقدامی کنم این امری است محال و اگر باید بر ضرر آنها اقدام کرد که هیچ عاقلی پول نمی‌دهد که در مقام ضرر دهنده خرج شود وانگهی من آنچه پول بخواهم ملت من خواهد داد و از من مضایقه ندارد پس چگونه من ملت خود را گذارده از دشمن ملت خود پولی که نمی‌دانم به چه قصد به من می‌دهند قبول کنم با لجمله آقای طباطبایی پول را قبول نکرده و رد فرمود.
گزارشی که برخی از نویسندگان پس از پایان جنبش تنباکو آورده‌اند بهترین دلیل ادعای ماست. ما بدون دخل و تصرف قضیه را از کتاب تحریم تنباکو اثر ابراهیم تیموری می‌آوریم.
واقعه تحریم تنباکو درایران مدتها در ممالک اسلامی نقل هر محفلی بود و روزنامه و مجلات تا چندی درباره این موضوع قلمفرسایی می‌کردند و تمام دول به نمایندگان و مأمورین خود در تهران و بغداد دستور دادند شرح احوال میرزای شیرازی را به طور مفصل تحقیق و گزارش دهند تا بدانند این شخص بزرگ کیست.
امپراطوری روس برای آنکه نظر میرزای شیرازی را به خود جلب کند نامه‌ای در نهایت ادب همانطور که برای پاپ می‌نویسند؛ به مرحوم میرزا می‌نویسد و از اقدام او در موضوع تحریم تنباکو سیاستگذاری می‌کند و ضمناً می‌گوید: من اوامر شما را در ممالک روسیه نسبت به مسلمانان اجرا می‌کنم و حاضرم برای پیشرفت مقاصد شما در ممالک ایران هر اقدامی بنمایم. این نامه را سرکنسول روس در سامره دوسه روزه در کشتی توقف کرده و تقاضای ملاقات از میرزا می‌نماید ولی مرحوم میرزای شیرازی از پذیرایی و ملاقات سرکنسول روس عذر خواست و او را به حضور نپذیرفت و به بهانة اینکه آداب نامه نگاری به امپراطوری را نمی‌داند از دادن جواب نیز امتناع کرد و همین قدر پیغام داد که شما از طرف من اظهار امتنان را به امپراطوری بنویسید.

 


شاه و امتیاز تنباکو
اینکه دربار و شاه تحت تأثیر قدرتهای خارجی وقت یعنی روس و انگلیس قرار داشتند و اعمال سیاسی خود را برای جلب رضایت آنان به کار می‌گرفتند شکی نیست. یکی از انتقاداتی که می‌توان به شاه و دربار در این باره داشت این است که قدرت مدیریتی که بتواند از رقابت این دو به نفع کشور سود ببرند را نداشتند. لذا تصمیم‌گیری‌ها تحت تأثیر سیاست‌های یکی از این دول خارجی اتخاذ می‌شد. مثلاً در یک مورد که ولف سفیر انگلیس در تهران در سفری به کشورش قصد بازگشت نداشت شاه (ناصرالدین شاه) در آخرین گفتگویش با ولف درخواست کرد که چنانچه او در سفر به انگلیس برنمی‌گردد فردی شایسته و قدرتمند به جای او به کار مشغول شود تا از او در برابر روسها که تقریباً شب و روز با او به سر می‌برند حمایت کند. آقای کندی که در غیبت ولف، شارژ دافر انگلیس در تهران بود، در توابر پیغام فرستاد که سفیر روسیه گفته است رسماً دستور داشته تا امتیاز تنباکو را به این دلیل که یک امتیاز انحصاری است به رسمیت نشناسد.
شاه ابتدا برای اجرای امتیاز توتون و تنباکو اصرار ورزید اما وقتی فشار روسها را برای لغو آن شدیداً برخود احساس کرد از اصرار خود دست برداشت. در این باره خانم آن لمبتون چنین می‌نویسد: سفیر روسیه، در 6 سپتامبر به حضور شاه رسید و در این ملاقات برای لغو امتیاز پافشاری کرده شاه قاطعانه ایستادگی کرد و از سرکنسول روس در تبریز خواست که از نفوذش برای جلوگیری از وقوع مکرر بحرانهای بعدی استفاده نماید.
فشار سفارت انگلیس مانع از این شد که شاه بتواند امتیازنامه را همان وقت بی‌درنگ فسخ کند اما کندی نمی‌توانست شاه را در فرو نشاندن آتش هرج و مرج که در بسیاری از نقاط کشور در گرفته بود یاری نماید. پس شاه از روی نومیدی، برای یاری جستن رو به سوی کسانی کرد که قدرت داشتند ـ یعنی روسها. بوتزوف اصرار داشت که امتیازنامة رژی بیش از ریشه دوانیدن در مملکت، فسخ شود. شاه با دلیل و برهان ثابت می‌کرد که این کار نشدنی است، زیرا در این صورت باید امتیازات دیگری به جای امتیاز رژی ببخشد ـ امتیازاتی که حتی ممکن است به مزاق روسها ناگوارتر باشد. بوتزوف به اصرار شاه قول داد که به سرکنسول روس در تبریز دستور دهد تا نفوذ خود را برای ممانعت از اختلال و بی‌نظمی به کار برد.
شاه چون دید که روسها اصراری در لغو امتیاز دخانیات و انگلیسی‌ها سماجت در حفظ آن دارند سخت پریشان خاطر شده است در ابتدا می‌خواست که قشون به تبریز بفرستد و مردم شورشی را سرکوب کند لیکن به این علت که دولت روسیه وعدة میانجیگری داده از این تصمیم برگشته و به کار بردن وسایل مسالمت‌آمیز را علی‌العجاله ترجیح داده است.
اما نهایتاً براثر فشار مردم و علما بالاخره شاه هم تسلیم شد و بر لغو امتیاز رضایت داد و همچون امین السلطان به روسها پناه آورد.
یادداشتهای فوریه، خبر از در دامن روس افتادن شاه هم می‌دهد:
امروز اعلیحضرت وزیر مختار روسیه را به حضور پذیرفت و بیاناتی را که امین السلطان به او کرده بود تأیید نمود و رضامندی خود را از الفتی که بین دولتین ایران و روسیه پیش آمده به او خاطرنشان ساخت. شاه وقتی که از این مجلس بیرون آمد بشاش بود.
گزارشهای اعتماد السلطنه هم، همین حاصل را دارند:
. . . شارژ دافر روس می‌گفت «ما با امین السلطان صلح کردیم، به سفارت روس آمد، شرط و عهد بست و قسم خورد که منبعد با ما خلاف نکند.» دیروز هم وزیر مختار روس خدمت شاه رفته بود. شاه هم ضامن صدق قول امین السلطان شده بود. . .
شاه شکار تشریف بردند. من هم در رکاب بودم. قوچی‌آ که دیروز شکار فرموده بودند به توسط امین السلطان به جهت وزیرمختار روس فرستادند
شاه بنا به گزارش دوبالوا وزیر مختار فرانسه در تهران به عبارتی هرچه عاجزانه‌تر به خود خط نامه‌ای به امپراطوری روس نوشته و از او تقاضا کرده است که بر وی رحم کند و وی را مشمول فتوت و بزرگواری خود قرار داده کمک کند تا از وضع ناگواری که انگلیسها برایش فراهم آورده‌اند خلاصی یابد.

 

امین السلطان و امتیاز تنباکو
امین السلطان یکی از دولتمردان وابسته بیگانه بود که در قضیه امتیاز توتون و تنباکو نقشی بسیار خطیر ایفا کرد اما تلاش‌های او بر محور وابستگی به یکی از قدرتهای مطرح روز دنیا دور می‌زد. وی که در ابتدا وابستگی شدیدی به انگلیسی‌ها داشت پس از لغو امتیاز خود را ناچار به افتادن در دامن روسها دید. وی یکی از منابعی است که واقعه تحریم تنباکو را به روسیه نسبت داده و علما را متهم به همکاری با این دولت کرده است. و در واقع حرکت مردم و علما را برای احقاق حقوق خود تحریک شده از سوی روسها می‌داند اما بسیاری از مورخین محققین شهادت وی را در این باره رد می‌کنند. دراین باره فیروز کاظم‌زاده نیز تأیید می‌کند که شهادت امین السلطان کمتر درخور اعتماد است.
بنابراین چنین گزارشهایی نمی‌تواند پایه و مدارک برای قضاوت ما باشد. زیرا می‌توان انگیزه امین السلطان را در اظهاراتی از این قبیل تشخیص داد و آن اینکه او می‌خواسته با انتساب شورش به روسها و با فشاری بر این مطلب، حمایت و مساعدت هرچه بیشتر انگلستان را به خود (که با قوت گرفتن انقلاب، سخت در خطر بوده است) جلب کند و به فرض اگر چنین انگیزه‌ای را هم در او کارگر ندانیم، بینش بیگانه‌نگر او که روس و انگلیس را تنها بازیگران صحنة سیاست می‌دانسته و خبر از نیروی عظیم ملت نداشته است نمی‌تواند مورد تائید قرار گیرد و همین بینش نادرست بوده که گدائی و چاپلوسی درباریان را حاصل می‌کرده است.
زیرا که امین السلطان تا پیش از لغو امتیاز، تنباکو، همیشه سفرة دل پیش نمایندگان انگلیس می‌گشوده و حتی رازهای حکومت و گفتگوهایش با سفیر روس را نیز، با آنان در میان می‌گذاشته است.
و به دلیل همین گوش به فرمانی و جاسوسی است که دولت علیه حضرت ملکة انگلیس، رسماً از ایشان حمایت و قدردانی می‌کند. این وابستگی را روسها نیز می‌دانستند و در اسناد مختلف در این‌باره بر این علم روسها تاکید شده است.
در یک ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه در 21 اوت، بوتزوف به ناصرالدین شاه گفته بود از آنجا که وی می‌داند امین السلطان آنچه را که روسها می‌گویند به اطلاع ولف می‌رساند. هیچ تمایلی به مذاکره با وی ندارد. او برای اثبات این امر، مذاکره اخیری را که بین اسپیر شارژدافر روسیه و امین السلطان انجام شده بود، شاهد آورد. این موضوع تقریباً بلافاصله توسط موریه، سفیر انگلیس در سن پطرزبورگ به گی‌ا.س، وزیر خارجه روسیه گزارش شده بود.
روابط امین السلطان با روسها تا مرحلة دشمنی آشکار به وخامت گراییده بود. بوتزوف او را به جهت تمایلات آنگلوفیلی شاه و به سبب خودداری دولت ایران از همکاری با سفارت روس ملامت می‌کرد. ضمن مذاکره‌ای که در تاریخ 10 ژانویة 1892/9 جمادی‌الثانی 1359 ق بین صدراعظم و بوتزوف صورت گرفته بود، بوتزوف گفته بود که اعتماد تزار نسبت به دوستی شاه تزلزل یافته است. در سابقة اعلیحضرت شاه راضی به شنیدن اندرز روسیه بود اما در این اواخر ظاهراً با آن دولت مخالفت شده و فقط در صدد جلب رضایت انگلیس است.
سرمورتیمر دو راند، سفیر انگلیس در تهران، در دسامبر 1895 چنین اظهاراتی در مورد امین السلطان دارد.
شاید چنانکه برخی معتقدند او از 1892 مخفیانه به طرف روسها رفته باشد ولی محققاً نخست با ما بود و برای پیش‌برد مقاصد ما تلاش بسیار کرد.
فوریه می‌گوید: که در 19 فوریة 1892 م، امین السلطان با سفیر روسیه م.دوبوتزوف ملاقات کرده در این ملاقات، امین‌السلطان که ادامه سیاست قبلی‌اش را بیهوده می‌دانست، تعهداتی در مورد تغییر رفتارش به بوتزوف داد و به همین دلیل سفیر روسیه نیز به او قول حمایت داد. وقتی که بعداً امین السلطان استعفا داد، هرچند شاه استعفای او را نپذیرفت، سفیر روسیه برای جلب دوستی امین السلطان از فرصت استفاده کرد و به شاه توصیه کرد که با امین السلطان توافق کند و به گونه‌ای وانمود کرد که علت این مقام امین السلطان خود اوست.
فوریه در ادامه خاطرات خود درباره سیاست امین السلطان برای نزدیکی به روسیه می‌نویسد:
امین السلطان، پس از شکستی که در تعقیب سیاست سابق خود خورد، برای آنکه از صدارت نیفتد با زیرکی مخصوص، خود را به روسها نزدیک کرده است و همچنین امروز، پس از آنکه انحصار دخانیات از میان رفته و امید به برگشت آرامش در مملکت زیاد شده است، امین السلطان تغییر سیاست خود را عملی کرد. به این معنی که به سفارت روس رفت و تا مدت قریب به سه ساعت با «دو بوتزوف» وزیر مختار مشغول صحبت بود و به او اطمینان داد که از روش سابق برگشته، سپس او را مخاطب ساخته گفت: «ممکن است شما به قول من اعتماد نکنید ولی عملیات من در آینده صدق این مقال را ظاهر خواهد ساخت.»
روسها طبعاً باید از این پیشامد خوشحال باشند زیرا که در دست داشتن امین السلطان برای ایشان، از اصرار در عزل او که طرف علاقه کلی شاه است به مراتب بهتر است به همین جهت وزیر مختار از صمیم قلب به امین السلطان اطمینان داد که اگر چنانچه می‌گوید عمل کند، مورد حمایت دولت روسیه و شخص او خواهد بود.
موقعیت شورش که به رهبری علما به مخالفت امتیاز بر پاشد به معنای افزایش فراوان وجهه و قدرت روسها در ایران در مقابل آن تنزل موقع و مقام انگلیسها بود. این جریان هنگامی روی داد که مناسبات سیاسی و بازرگانی روسها با ایران به سرعت رشد می‌یافت و بیم از امکان تجاوز روسها احساس می‌شد، به طوری که خواه ناخواه روسها موقعیتی روز به روز فائق‌تر پیدا می‌کردند. امین السلطان با مشاهدة نیرومندی توطئه‌های ضد خود که با روی خوش نشان دادن مقامات عالی نسبت به آشوب تنباکو جلوه‌گر می‌شد و با دیدن نفوذ روزافزون روسها مسلماً درصدد برآمد که موقعیت متزلزل خود را از طریق کنار آمدن با روسها، تقویت کند.

 

مستندات روسیه برای مخالفت با امتیاز
یکی از مستندات روسیه برای مخالفت با امتیاز توتون و تنباکو در ایران مفاد عهدنامه ترکمن‌چای بود. دلایل کافی در دست داریم که نشان می‌دهد در اوایل سال 1890 میلادی 1307 قمری بوتزوف نخستین اعتراض خود را علیه رژی مطرح کرد و مدعی شد که وضع انحصار جویانة او ناقض ماده یک منضم به عهدنامة ترکمن‌چای و خواستار الغای امتیازنامه شد.
بوتزوف در اعتراض کتبی خود علیه امتیاز رژی می‌نویسد:
این انحصار، یعنی نامی که به امتیاز داده‌اند، کاملاً برخلاف نص‌صریح پیمانها است. از این رو دولت امپراطوری آن را معتبر و عادی نمی‌شناسد. با نهایت احترام توجه آن جناب را به موارد سابق الذکر معطوف می‌دارم و تعیین داریم که دولت ایران که در موقع اعطای آن امتیاز که کاملاً برخلاف عهد و مواثیق است توجهی به موارد مطرح در پیمانها ننموده و به این جانب فرصت خواهد داد که تا به اطلاع دولت امپراطوری برسانم که انحصار سابق‌الذکر باطل و موقوف شده است.
بوتزوف اصرار داشت که امتیازنامه رژی ناقص عهدنامه ترکمن چای است زیرا در آن به یک کمپانی خارجی امتیاز انحصاری واگذار و رعایای روسیه را از تجارت آزاد در ایران مانع شده است بوتزوف می‌نویسد: البته دولت ایران حق دارد که برای استفاده در امر زراعت و علوم و غیره ترتیباتی بدهد، اما این ترتیبات به هیچ وجه من‌الوجوه، نباید مخالف با آزادی تجارت مطرح در عهدنامة مقدس باشد. یکی از شرایط آزادی تجارت آن است که بدون دخالت با مزاحمت کسی در جایی هر نوع متاع از هر قبیل را بتوان خرید و فروخت و حمل و نقل کرد و اگر دولت ایران امتیاز مخصوص به یک فرد یا شرکت برای دادوستد یک کالای تجارتی اعطا کند و در آن واحد مشغول اجرای مواد امتیازنامه باشد بقیه مردم از دادوستد آن کالا ممنوع خواهند بود.
اما حکومت ایران این تعبیر از پیمان ترکمانچای را رد کرد و عقیده داشت که در قرارداد مطرح نشده است که اگر حکومت ایران به خاطر منافعش در جهت پیشرفت کشاورزی، علوم، خزانه‌داری با امور مالی امتیازی به یک خارجی اعطا کند، در انجام آن آزاد نخواهد بود؛ به‌ویژه اگر حکومت این امتیازات با قراردادها، اتباع خارجی دیگر را از تجارت منع نکرده باشد.
اتباع روسیه (در زمان جنبش مردم) مقادیر زیادی تنباکو خریدند و بنابراین شرکت تنباکو از حکومت ایران خواست تا بخشنامه‌ای خطاب به سفارتخانه‌های خارجی صادر کند و به آنان در مورد انحصار اخطار دهد، شاه و امین السلطان با این موضوع مخالفت کردند. سرفرانک لاسلس که در اکتبر با سمت سفیر بریتانیا به تهران رفت، در 4 دسامبر این حوادث را چنین گزارش می‌دهد: در ملاقاتی که دوشنبه با اعلی‌حضرت داشتم، وی گفت که روسیه دیگر رسماً بارژی مخالفت نمی‌کند و بنابراین بهتر است راجع به این مسئله صحبتی نشود. مع‌هذا رویة مخالفت خود را از راه توطئه بروز می‌دهد و او شک ندارد که اتباع روسی، با توصیه سفارتخانة خود به خرید تنباکو اقدام کرده‌اند و از این رو به نظر اعلیحضرت به عهده دولت بریتانیاست که برای پایان دادن به این دسیسه‌ها، نماینده‌ای به سن پطرزبورگ بفرستد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 49   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش روسیه در جنبش تنباکو

دانلود مقاله سوسیالیسم کوبایی و جنبش 26ژوئیه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله سوسیالیسم کوبایی و جنبش 26ژوئیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
موقعیت جغرافیایی :
قسمتی از جزایر آمریکای مرکزی از جمله کوبا در سال 1492 میلادی کشف شده این کشور در 90 میلی جنوب کی بست و 112 میلی خاک ایالات متحده آمریکا در دریای آنتیل ها و یا کاراییب میان آمریکای شمالی و جنوبی در نزدیکی مدار راس سرطان واقع شده است .
قسمت غربی این جزیره در دهانه ورودی خلیج مکزیکو قرار دارد در حالیکه در قسمت شرقی به داخل اقیانوس اطلس پیش رفته است .
کوبا از غرب به شرق 745 میل درازا دارد و پهنای متفاوت از 22 تا 125 میل است و دارای 44218 میل متری مربع مساحت دارد.
کوبا در مقابل و مقایسه با آمریکا سرزمین بسیار کوچکی است و امروزه تخمیناً جمعیتی بیش 7 میلیون نفر است .
این سرزمین از نظر وسعت از کشورهای نظیر هلند ، بلژیک و مجارستان و اتریش و دانمارک یا سوئیس بزرگتر است.
در سال 1492 کیریستف کلمپ پس از کشف جزایر آنتیل گفت از سرزمین کوبا زیبا تر چشم بشر هرگز ندیده است چهار ده درصد آنها سیاه و ده درصدشان دو رگه و باقی سفید پوست زبان آنها اسپانیایی ومذهب آنها کاتولیکی هستند پایتختش هاوانا و شهرهای بزرگش سانیتاگو کاکاگی ،ماتانزا است
در سال 1898کوبا مستعمره اسپانیا بود و از آن پس تا 1902اشکارا به ایالتهای امریکا وابسته شد درسال 1902دارای قانون اساسی و رژیم جمهوری گشت چون جنگ جهانی اول به پایان رسید ماکادو در آن کودتا کرد وفرمانروایی خود را جانشین جمهوری ساخت در 1933رژیم استبدادی ماکادو بایک انقلاب دموکراتیک واژگون گشت اما چند ماهی بر نیامد که دیکتاتور تازه بنام گروهبان با تیستا زمام کشوررا بدست گرفت
پس از 10 سال خود کامگی با تیستا دست به کار انتخابات جمهوری زد و چون از اورنگ فرمانروایی به زیر افتاد روی به آمرکا نهاد و به آن کشور پناه برد
سپا از جنگ جهانی دوم در 1952 با تیستا به دستیاری امریکا به کوبا بازگشت وخود را نامزد مقام ریاست جمهوری کرد در جریان انتخابات کودتای دوم امریکا صورت گرفت گروهبان با نیت از نوبه زمام دارای رسید ُاوتااخرین روزهای سال 1958حاکم مطلق و فرمانروای خودکامه کوبا بود در این هنگام سرکشان ریشوی فیدلی پس از جنگ و گریزهای دو ساله پیروزمندانه پا به هاوانا پایتخت کوبا نهاد و باتیستا دیکتاتور نابکار ناگزیر دوباره راه امریکا را در پیش گرفت.
هوای کوبا در تابستان و زمستان معتدل است و دهقان کوبایی واهمه سرما زدگی محصول خود را ندارد . خاک کوبا بسیار حاصل خیز است و نیمی از زمینها ی کشاورزی آن قابل کشت است و برای بار آوردن هر نوع محصول مناسب است در حدود سه پنجم زمین جزیره اصلی کوبا مسطح است و قسمت اعظم زمینهای غیر قابل کشت و برای چرا مناسب است کوبا زغال ندارد و مقدار نفتی که تا کنون در آنجا کشف شده است ناچیز است اما پر از ذخایر آهن و نیکل است و تقریبا می توان گفت که یکی از بزرگترین منابع دنیا است . (محسن محمدی، 1381، ص 3)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوسیالیسم کوبایی و جنبش 26ژوئیه
مشخصه عمده ای که انقلاب کوبا را از انقلاب های سوسیالیستی پیش از آن متمایز می کند ماهیت چریکی آن است آغازگر این انقلاب به جای یک حزب انقلابی که از طریق به دست آوردن رهبری اعتراضات طبقه ی کارگر قدرت سیاسی را در دست می گیرد گروهی کوچک چریک بودند که با هم دست گرفتن اسلحه با دولت حاکم وارد مبارزه مسلحانه شده بودند حزب کمونیست و هوادار شوروی کوبا یا حزب سوسیالیست مردم کوبا تشکیل شده در دهه بیست میلادی و عضو کمنترن تحت هدایت مسکو علاوه برحمایت از حکومت باتیستا در کابینه او هم دارای وزرایی بود به همین دلیل در ابتدای به دست گرفتن قدرت توسط انقلابیون حزب کمونیست و اپوزیسیون سنتی چپ کوبا تردیدهای جدی نسبت به نیات شورشیان جنبش بیست و شش ژوئیه می کرد
با این حال تا سال 1961 گرایش کاسترو و نیرو های سنتی کمونیسم در کوبا به طور روز افزون به هم نزدیک تر شدند تا سرانجام در این سال جنبش بیست و شش ژوئیه حزب سوسیالیست مردم کوبا و گروه انقلابی سیزده مارس با پیوستن به یکدیگر سازمان متحدی تشکیل دادند که بعدها تبدیل به حزب کمونیست کوبا گردید و تا امروز قدرت سیاسی را در کشور کوبا در دست دارد .
کاسترو و سازمان اش در بدو امر و حتی تا مدتی پس از تصرف قدرت سیاسی خود را کمونیست نمی دانست جنبش بیست و شش ژوئیه بیش از همه چیز جنبشی ضد امپر یالیست با گرایشات قوی و ناسیولیستی بود حرکت کاسترو در واقع واکنشی به دخالت همه جانبه ی دولت ایالات متحده در امور کوبا تسلط کمپانی های آمریکایی بر تمام شئون اقتصاد این کشور و فقر و عقب ماندگی شدید مردم کوبا در نتیجه این عوامل بود (داوود پزشک ، 1384 ، ص 1).
استقلال طلبی و برنامه پیشرفت کوبا
این گرایش ضد امپریالیستی جنبش کاسترو در کنار شاخصه شدید استقلال طلبانه قرار می گرفت که تمام ملت های امریکای لاتین را مخاطب خود قرار می داد و خواهان پاسخی به آنچه استعمار آمریکایی میدانست بود این در حالی است که مفهوم استعمار برای کشور های امریکای لاتین که استقلال خود را از پی قرن ها سلطه اسپانیا از طریق جنگ های استقلال خونین با این کشور به دست آوردند تا هژمونی دولت آمریکا بلافاصله جایگزین استعمار اسپانیاشود مفهومی بنیادین است.
این مسئله در سخنرانی 26سپتامبر 1960فیدل کاسترو در مجمع عمومی سازمان ملل وضوح دیده می شود در این سخنرانی که مدت کوتاهی بعد از انقلاب صورت گرفت و در دوره ای که اختلاف با ایالات متحده در حال بالاگرفتن است کاسترو تلاش می کند چارچوب های انقلاب کوبا را برای رهبران دنیا بیان کند و در واقع در رو در روی رهبران دنیا از سیاست های انقلاب دفاع نمایند.
در این سخنرانی کاسترو از یک سو در عین حالی که نسبت به بلوک شرق همدلی نشان می دهد در برابر کمونیست خوانده شدن از سوی ایالات متحده مقاومت می کند و از سوی دیگر با بر شمردن مشکلاتی که مردم کوبا با آن دست گریبانند و کاسترو و امپریالیسم را برای آن سرزنش می کند راه حل های دولت انقلابی را برای این مشکلات اعلام می کند.
او از جمله درصد بیکاری بالا برخوردار نبودن نیمی از جمعیت کوبا از انرژی برق عدم مسکن قابل زندگی برای سه ونیم میلیون از مجموع 6میلیون کوبایی وضعیت نامناسب آموزش و پرورش و بهداشت و عدم مالکیت 85درصد از دهقانان کوبایی بر زمین هایی که بر ان کار می کردند به عنوان مشکلات به جای مانده از دوران پیش از انقلاب اشاره می کند توجه به این نکته ضروری است که بخش اعظم زیر ساخت های اقتصادی کوبا اعم از زمین های کشاورزی صنایع برق و تلفن و غیره پیش از روی کار آمدن دولت انقلابی در اختیار کمپانی های آمریکایی قرار داشت که همه این ها موجب تراز مثبت تجاری به نفع آمریکا و ارزش بیش از یک میلیارد دلار در طول دهه پنجاه میلادی شده بود در پاسخ به این وضعیت است که دولت انقلابی علاوه در بر در پیش گرفتن سیاست هایی از قبیل کاهش اجازه مسکن لغو امتیازهای داده شده به سرمایه های خارجی اصلاح قوانین و توزیع مجدد اراضی کشاورزی ملی کردن صنایع و معادن دست به کمپین هایی برای بهبود وضع بهداشت و ریشه کن کردن بی سوادی می زند از همه این سیاست ها مهمتر دولت انقلابی قول می دهد اقتصاد کوبا را از اتکا به صادرات شکر نجات دهد وبرنامه ای برای صنعتی کردن کوبا در پیش بگیرد.(همان منبع ، ص 2)
اتحادیه بلوک شرق
تقسیم مجدد اراضی و اصلاح قوانین کشاورزی از پایه ای ترین قول های دولت انقلابی بود با این حال این سیاست ها که شامل خلع مالکیت سرمایه ایالات متحده بر زمین های کشاورزی می شد دولت این کشور را وادار به واکنش کرد در نتیجه این تنش و اقدام دولت کاسترو و در جستجوی بازار جدید برای محصول شکر خود کوبا از سال 1961میلادی آغاز به برقراری روابط تجاری نزدیک با دولت شوروی نمود این چرخش دو پیامد عمده و مرتبط به هم داشت که سرنوشت انقلاب کوبا را از ان به بعد تعیین کرده است نزدیک شدن کوبا به بلوک شرقی که سرآغاز ان امضای قراردادی برای صدور شکر به شوروی درازای نفت خام بود تبعا منجر به عکس العمل شدید آمریکا و تیره شدن بیشتر روابط قبلا آشفته دو کشور گردید تا جاییکه سرانجام دولت آمریکا علاوه بر این اجرا گذاشتن تحریم اقتصادی کامل کوبا دست به مسلح کردن گروه های هوادار باتیستا وحمله نظامی به کوبا زد نتیجه این اقدامات نزدیکتر شدن و نهایتا اتحاد کوبا با دولت شوروی بود .
از سوی دیگر پیوستن کوبا به بلوک شرق تبعات غیر قابل بازگشتی برای نوع سوسیالیسم این کشور و سرنوشت انقلاب کوبا داشت ماهیت روابط کوبا اتحاد شوروی را می توان تهیه شکر برای بلوک شرق از سوی دولت کوبا و سوبسید های گسترده به شکل پول تسلیحات و غیره از طرف دولت شوروی که منابع آمریکایی تا شش میلیارد دلار در سال تخمین می زنند مشخص کرد .
پیامد اصلی این شکل رابطه با شوروی ادامه اتکای کوبا به شکر به عنوان شکل اصلی تولید اقتصاد بود . باید توجه کرد از آنجا که در بسیاری از مطالب تاریخی دلیل اصلی عقب ماندگی کوبا عقب همین اتکا به شکر دانسته شده است ، دولت پس از انقلاب اعلام کرد ه بود قصد دارد این مسئله را از طریق صنعتی کردن کوبا حل کند . بنابراین سیاست کلان نزدیکی به بلوک شرق منجر به پیگیری نشدن برنامه صنعتی سازی کوبا شد که این مسئله به نوبه خود شکل نظم یافتن ساختار سیاسی و فرهنگی کوبای سوسیالیست را تا به امروز رقم زده است . (همان منبع ، ص 3)
پس از فروپاشی :
با فروپاشی شوروی و قطع حمایت های اقتصادی شوروی از کوبا اقتصاد این کشور که حول ساختار مشخص بالا شکل گرفته است .دچار بحرانی اساسی شد در سال 1989تجارت با اتحاد شوروی به تنهایی 85درصد از حجم کل بازرگانی کوبا در برمی گرفت در حالی که تجارت خارجی به نوبه خود بالغ بر نیمی از درآمد ملی کشور را تشکیل می داد به فاصله پنج سال از فروپاشی بلوک شرق تولید نا خالص ملی کوبا با پنجاه درصد از 19/3 میلیارد دلار به حدود 10میلیاردکاهش پیدا کرد تولید صنعتی به 15درصد ظرفیت سقوط کرد و تولید کشاورزی تقریبا به طور کامل فلج شد.
این وضعیت دولت کوبا را مجبور به دور شدن از سیاست نوع شوروی و تلاش برای ایجاد نوع جدیدی از سوسیالیسم نمود به این ترتیب و در پاسخ به این وضعیت دولت سوسیالیست کاسترو وپاره ای اصلاحات اقتصادی را تحت عنوان شرایط ویژه در زمان صلح معرفی کرد این برنامه ها شامل یک برنامه غذا به هدف خودکفا نمودن مزارع دولتی در کوبا از طریق کوچک کردن اندازه خودگردانی و استقلال اقتصادی این مزارع جذب سرمایه درصنعت جهانگردی که منجر به تبدیل شدن این صنعت به بزرگترین منبع درآمد کوبا بالا تر از شکر گردید قانونی کردن دلار آمریکا در کنار پزوی کوبایی کاهش برخی سوبسید ها و تشویق خود اشتغالی در شکل کار هایی از قبیل رستوران داری می شود
با به کار بستن این اصلاحات از سال 1995میلادی و اقتصاد کوبا به مرور بهبود پیدا کرد و علی رغم تشدید تحریم های ایالات متحده درشکل دو قانون جدید توسعه خود را از سر گرفت به طوری که بین سال 1994تا1996میلادی نرخ رشد کوبا به ترتیب به 7درصد ،2/5و 7/8 بالغ شد این اتفاق در حالی افتاد که دولت کوبا علی رغم اصلاحات موفق به حفظ خدمات اجتماعی که از اصول اولیه انقلاب کوبا دانسته شده اند از جمله حق تحصیل و خدمات درمانی رایگان برای همه گردید .
با این حال علیرغم این رشد اقتصادی که آن را معجزه کوبایی خوانده اند به کار بستن این اصلاحات وضعیت پیچیده ای را برای سیستم سوسیالیستی کوبا به وجود آورده است مجموعه این اصلاحات نهایتا به تقسیم کردن اقتصاد کوبا به دو بخش کاملا مجزای خارجی که درآمد ارضی کشور را در اختیار دارد و بخش داخلی که هم چنان بر مبنای پزوی کوبا وبر مبنای اقتصاد برنامه ریزی شده اداره می شود منجرشده است این تقسیم اقتصادی باعث پدید آمدن نابرابری اجتماعی میان شاغلین هر بخش شده است.
تبعابرای دانستن این که سوسیالیسم کوبایی با این تناقض درونی چگونه برخورد خواهد کرد و به چه سویی خواهد رفت منتظر تحولات آینده ماند. (همان منبع ، ص 3)
بهداشت و درمان در کوبای سوسیالیست:
بر مبنای آنچه اصل سوسیالیستی دسترسی عادلانه ی کلیه اعضای جامعه به خدمات بهداشتی دانسته شده، حقوق بشر در کوبا شامل بهداشت و درمان رایگان برای همگان است به همین دلیل از سال 1959 با انقلاب کوبا دولت انقلابی دست به اصلاح سیستم بهداشت و درمان این کشور زد که با تاکید بر روش های پیشگیری از بیماری کوبا را به یکی از موفق ترین کشورها در مدیریت بهد اشت عمومی تبد یل کرد اساس ا رائه این خد ما ت بهد اشتی و درمانی بر پیشگیر ی بیماری با بهینه سا ز ی بهیاری در سطح محلی و سرمایه گزاری درآموزش های بهداشتی به عمومی مردم است نهادهای بهداشتی در کوبا به سه قسمت عمده تقسیم می شوند .سیستم بهداشت کوبا امروز در سطح اولیه مراکز درمانی شامل بیمارستان های تخصصی پزشکی است که 25 تا 30 هزار کوبایی را پوشش می دهند. بیمارستان های استانی که شامل پلی کلینک های تخصصی ، ccu و Icu و اورژانس هستند برای هر 4000تا 5000کوبایی خدمات درمانی ارایه می کنندبهداشت در کوبا در سال های دهه شصت میلادی بر مبنای مدیریت و درمان بیماری ها در بیمارستان ها آغازشد و در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی به سمت پیشگیری بیماری ها در سطوح محلی ترقی پیدا کرد به این ترتیب اکنون برای هر 600کوبایی یک تیم پزشکی مجهز شامل پزشک خانوادگی پرستار و مددکاران اجتماعی در پایگاه های بهداشتی محله ای معین شده اند.
موفقعیت سیستم بهداشتی کوبا در بهینه سازی ارتباط این تیم های کوچک پزشکی با خانواده های ساکن هر محله هست که با دادن آموزش های بهداشتی ،مراقبت های تشخصی،مراقبت های اولیه ،مراقبت از زنان باردار،و تنظیم خانواده برای پیشگیری وتشخیص بیماری تلاش می کنند . ( همان منبع ، ص 5)
وضعیت بهداشت در کوبا
بسیاری از متنقدین نسبت بالای هزینه ترتیب پزشکان ،که پانزده درصد میزان تولد ناخالص ملی را تشکیل می دهد ،را اتلاف سرمایه ملی و غیر ضروری می دانند .در حالی که کوبا که دارای رتبه سوم تعداد پزشک برای هر شهروند نسبت به هر کشور دیگری در جهان است با ترتیب مازاد متخصصین بهداشت به یکی از صادر کنندگان پزشک و خدمات درمانی به سایرکشور هادر حال توسعه مبدل شده است.
به عنوان مثال در سال 2004میلادی دولت کوبا و ونزوئلا یک برنامه انسان دوستانه برای درمان بیماری های چشم در آمریکا لاتین و کارانئیب را آغاز کردند عملیات مئجزه یک پروژه ده ساله است که با هدف ریشه کن کردن بیماریهای چشم در سطح آمریکای لاتین تا کنون 250000 نفر را تحت پوشش قرار داده است بیماران چشم هرساله برای انجام عمل جراحی به کوبا میروند و دولت کوبا در مقابل این خدمات از دولت ونزولا روزانه 90 هزار بشکه نفت پایین دریافت می کنند این در حالی است که با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی ،کوبا یک شبه از 85درصد تجارت خود و شش میلیارد دلار رایانه ی سالانه شوروی محروم شده است با توجه به گزارش های سازمان ایدز حقوق بشر در سال 2003درکوبا 3300مبتلا به بیماری ایدز زندگی می کنند که این رقم پایین ترین در قاره آمریکا و یکی از پایین ترین ها در جهان است دولت کوبا در طی دهه ی هشتاد در میان انتقاد شدید مجامع بین الملی برای پیشگیری از ایدز آزمایش های سراسری اچ آی وی را اجباری و مبتلایان به این بیماری را در آسایشگاهای مخصوص قرنطینه کرد
ازسال 1993 به دنبال فشارهای بین المل کوبا شرایط بازگشت به زندگی عادی را برای این بیماران فراهم کرده است .امروزه مبتلایان به ویروس اچ آی وی ناچارند که دوره های سه ماهه آموزشی را در آسایشگاه های مخصوص بگذارنند و تنها به شرط اینکه لیست تمامی شریک های جنسی خود را در اختیار مسئولین بهداشت قرار دهند است که اجازه ترک آسایشگاه را دارند (همان منبع ، ص 6) مهمترین پیشرفت کوبا در مبارزه با ایدز ساخت بومی شش نوع مختلف داروهای ضد رترو و ویروس ها است با وجود تحریم های دارویی ایلات متحده کوبا امروزه موفق ترین کشور در حا ل توسعه برای تولید و صدور واکسن های رترو ویروسی و با قیمتی بسیار پایین تر از صنایع دارسازی ایالات متحده است .
بیوتکنولوزی نگاه کوبا به آینده :
با پیشرفتهای کوبا در علوم پزشکی و بیوتکنولوژی ایالات متحده به شدت در مورد خطر استفاده این کشور از صلاح های میکروبی ابراز نگرانی کرده و به همین خاطر کوبا در لیست دولت های تروریست واشینگتن قرار گرفته است . این در حالی است که کوبا خود می تواند هدف چنین حملاتی قرار بگیرد . در همین حال باید توجه کرد تحریم های اقتصادی واشیگتن که شامل دارو هم می شود کوبا را ناچار ساخته که از دانشمندان بومی برای توسعه صنعت دارو سازی و بیوتکنولوژی استفاده کنند.
شایان ذکر است علا رغم آنکه هیچ شاهد رسمی بر استفاده بایوتروریسم توسط ایالات متحده یا کوبا بایو تروریسم بر علیه یکدیگر وجود ندارد برخی منابع اپیدمی بیماری تب دنگویی سال 1981 را نشانه ای از بایو تروریسم آمریکا بر علیه آمریکای لاتین دانسته اند برای مقابله با ویروس تب دانگویی کوبا توانست برای اولین بار در سطح انبوه پروتئین انترفرون را برای درمان این بیماری توسط مهندسی ژنیتیکی تولید انبوه کنید این خود بزرگترین پیشرفت کوبا در زمینه بیو تکنولوژی است علاوه بر این واکن منژیت ساخت کوبا امروزه در سرتاسر آمریکای شمالی مورد استفاده قرار می گیرد همچنین مسئولین بهداشت کوبا امروزه توانسته اند علاوه بر ریشه کنی بیماریهای فلج اطفال ، سل ، تب تیفوید و دیفتری واکن بیماریهای منژیت و هپاتیت ب را تولید کنند . کوبا از سال 1959 در بالا بردن شاخص امید به و پایین آوردن شاخص مرگ و میر نوزادان پیشرفت های چشم گیری به دست آورده است بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی شاخص امید به زندگی در مردان و زنان کوبایی برابر با همان شاخص در ایلات متحده به ترتیب 75 سال و 80 سال است آمار مرگ و میر نوزادان 5.6 در هر هزار نوزاد با کشور کانادا و در میان ثروتمند ترین کشورهای غربی رقابت می کند . کوبا سعی دارد بیوتکنولوژی را تبدیل به صنعت اول خود کند در پی همین سیاست درآمد خاص حاصل از صدور محصولات صنعت بیو تکنولوژی کوبا از 130 ملییون دلار در سال 1998 با 42 درصد افزایش به 300 ملیون دلار در سال 2005 رسیده است . (همان منبع ، ص 7)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند برنامه انقلابی و واکنشها و تحولات
الف ) اصلاحات ارضی : در هفدهم ماه مه 1959 قانون اصلاحات ارضی بعداً از روز سوم ماه ژوئن همان سال رسمیت یافت به عنوان قانون امضاء و منتشر شد اجراء مقررات این قانون ظاهراً برای بهار سال 1960 درنظر گرفته شده بود.
مفادی که در قانون اصلاحات ارضی گنجانده شده بود و به مقدار فراوان هدفها و آرزوهای انقلابیون را خلاصه کرده بود. دولت انقلابی امیدوار بود با اجرای مفاد قانون اصلاحات ارضی، به هدف های زیر نایل آید :
1 ) تشویق توسعه اقتصادی از طریق استفاده عاقلانه تر از منابع طبیعی کشور.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    24صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سوسیالیسم کوبایی و جنبش 26ژوئیه

تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران (تاثیر انقلاب ایران بر جنبش های شیعی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس )

اختصاصی از فی ژوو تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران (تاثیر انقلاب ایران بر جنبش های شیعی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع :

تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران
تاثیر انقلاب ایران بر جنبش های شیعی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس

فایل word قابل ویرایش

بسیاری از صاحب نظران معتقدند رهنمودهای امام خمینی (قدس سره) در مورد قیام علیه حکام مستبد الهام بخش شیعیان استان شرقی عربستان بوده است. بدون شک انقلاب اسلامی ایران تاثیر بسزایی بر جهان اسلام و به ویژه شیعیان برجای گذاشت. درواقع درپی شورش ها و تظاهرات شیعیان ایران در سال1978 روح در هم شکسته و خسته شیعیان عربستان و دیگر نقاط جهان اسلام زنده شد و مجدداً روح امید در کالبد آنان دمیده شد. پس از انقلاب ایران، روحیه خود باوری و اعتماد به نفس شیعیان عربستان که رو به خاموشی می رفت مجددا زنده و تقویت شد و آنان جرأت و شجاعت خود را باز یافتند تا در مقابل اربابان سعودی بایستند و به طور علنی و بی پرده شکایات و مطالبات خود را مطرح کنند. در حقیقت به واسطه انقلاب ایران آگاهی و بینش جدیدی در میان شیعیان عربستان و دیگر نقاط جهان پدید آمد و انقلاب به الگوی آنان تبدیل شد، همچنین انقلاب ایران موجب شد فضای جدیدی در عربستان ایجاد شود و مخالفت سیاسی شیعیان با حکومت شتاب و عمق بیشتری پیدا کند.

انتفاضه شیعیان عربستان در سال 1979

قبل از قیام یا انتفاضه شیعیان عربستان در سال 1979، جنبش مبلغان به عنوان مهم ترین جنبش سیاسی شیعی عربستان از جایگاه اجتماعی و ساختار سازمانی مستحکمی برخوردار بود. همچنین پایگاه مردمی جنبش بسیار قوی بود و در میان شیعیان هواداران و طرفداران بسیاری داشت، از اینرو جنبش توانست بر مشکلاتی که محافظه کاران پیش پای آن می گذاشتند فائق آید، زیرا طیف مذکور...

تعداد صفحات : 10 صفحه

نوع فایل : word (قابل ویرایش )


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران (تاثیر انقلاب ایران بر جنبش های شیعی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس )

دانلود مقاله جنبش های اسلامی در قرن 20(هند،پاکستان وافغانستان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله جنبش های اسلامی در قرن 20(هند،پاکستان وافغانستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جنبش های اسلامی در قرن 20(هند،پاکستان وافغانستان)

 

 

 

مقدمه
با تسلط استعمارگران اروپایی بر کشور های اسلامی که چند قرن به درازا کشید،دو نوع واکنش در جوامع اسلامی علیه آن به وجود آمدند:
1-واکنش ملی گرایانه؛
2-واکنش دین گرایانه.
واکنش اول را روشنفکران تحصیل کرده در مدارس و مراکز آموزشی جدید انجام دادند که تحت تاثیر تفکر ملی گرایی غرب قرار داشتند؛اما واکنش دوم،ریشه در تمدن و فرهنگ بومی جوامع اسلامی داشت که مایه های اصلی آن آموزه های دینی بود.
حال لازم است مفهوم اصلی و کلیدی این پژوهش،را تعریف و تبین کرده :
جنبش اسلامی
«جنبش»عبارت است از «حرکت یا رفتار گروهی نسبتآ منظم و با دوام برای رسیدن به هدف اجتماعی- سیاسی معین و بر اساس نقشه معین که ممکن است انقلابی یا اصلاحی باشد.»(آقابخشی،1374،ص213)
تام با تامور در جامعه شناسی سیاسی نیز جنبش را چنین تعریف می کند:
به طور کلی جنبش اجتماعی و سیاسی به کوشش جمعی برای پیشبرد هدف یا مقاومت در برابر دگرگونی در یک جامعه اطلاق می شود.(باتامور،1374،ص56)
دکتر کلیم صدیقی در تعریف «جنبش اسلامی»می نویسد:
نهضت اسلامی به آن بخشی از امت اطلاق می شود که امکانات و منابع معنوی،فکری،مادی وانسانی خود را در جهت تاسیس حکومت اسلامی بسیج می نماید.(صدیقی،1375،ص107)
اگر بخواهیم «جنبش»را با پسوند «اسلامی»به کار ببریم،معنای آن «تلاش جمعی و نسبتآ منظم برای پیشبرد اهداف اسلامی»خواهد شد.(عارفی،1379،ص17)
البته جنبش الزاما یک حزب با سازماندهی و رهبری واحد نیست.«یک جنبش معمولا به علت گستردگی افکار و عقاید،طیف وسیعی از مردم را در خود جای می دهد وغالبا به ایجاد انواع گروه های نسبتا آشکار سیاسی در درون خود گرایش دارد.»(موثقی،1374،ص2)
جنبش ها اسلامی در تمام کشورهای اسلامی در یک امر محوری،اشترک دارند وآن احیای قوانین و ارزش های اسلامی است.
امااساس این که این ارزش ها ماهیت سنتی داشته باشد یا نوگرا،اصلاح طلب باشد یا انقلابی،گرایش های مختلفی را در جنبش اسلامی می توان مشاهده کرد. جنبش از نظر گرایش های فکری،انواع مختلفی پیدا می کند که از بررسی آن از حوصله این پژوهش خارج است.
با توجه به توضیحات فوق،«جنبش اسلامی»را در این پژوهش چنین تعریف می کنیم:جنبش اسلامی عبارت از کوشش جمعی اسلام گرایان برای تحقق عملی قوانین و احکام اسلامی در تمامی زمینه ها از طریق در اختیار گرفتن قدرت سیاسی است.شایان ذکر است که در این جا واژه های «جنبش اسلامی»،«گروه های اسلامی»،«اسلام گرا»و «بنیاد گرا یان» مترادف هم به کاررفته وازآنها معنای واحدی اراده شده است.
علل و عوامل ظهور جنبشهای اسلامی معاصر:
بحث های نظری
در رابطه با ظهور جنبشهای اجتماعی و پیوستن افراد به این جنبشها و دست زدن به اقدامات جمعی جهت رسیدن به اهداف خاص نظریات گوناگونی درغرب مطرح شده است.ازآنجا که جنبش های اسلامی قرن 20 و یا بنیادگرایی اسلامی نوعی جنبش اجتماعی ( با رنگ و ماهیت دینی ) به حساب می آیند، دراین قسمت چند نظریه خاص مربوط به جنبشهای اجتماعی ارائه میدهیم.
دررابطه باظهور جنبشهای اجتماعی دو نظریه اقدام جمعی ونظریه انتخاب حسابگرانه ودررابطه با جنبشهای اسلامی دو نظریه تجدیدحیات اسلامی و نظریه ادواری از اهمیت بسزایی برخوردارند.
ا)collective action theory1 : نظریه اقدام جمعی (ا
این نظریه بدنبال اعتراضات گسترده دانشجویی و جوانان در 1968 درامریکا و فرانسه پیدا شد. عده ای بر آن شدند که علل مشارکت جوانان درجنبشهای اجتماعی و درگیر شدن آنها در اقدام جمعی خشونت بار را تبیین کنند.
این نظریه از سوی تد رابرت گر مطرح شد و درکتاب او تحت عنوان چرا انسانها شورش می کنند بحث شد. اساس نظر گر بر محرومیت نسبی استوار بود. به نظراومحرومیت نسبی زمانی بوجود می آید که میان انتظارات افراد و توان آنها برای رسیدن به این انتظارات و برآوردن آنها تناسب وجود نداشته باشد.
یعنی زمانی که افراد برای برآوردن انتظارات خود ( چه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ) دارای توان کافی نباشند احساس محرومیت نسبی می کنند. این محرومیت نسبی باعث احساس سرخوردگی و توسل به خشونت می شود و اقدام سیاسی و شرکت افراد در اقدامات جمعی و خشونت بار را بدنبال می آورد. البته مسالمت آمیز بودن اقدام جمعی و یاخشونت بار بودن آن بستگی به عوامل متعدد دیگر دارد. نارضایتی افراد از نظام اجتماعی و سیاسی بخاطر عدم نفوذ اجتماعی آنها و محرومیت اقتصادی آنها است.
منتقدان به این نظریه می گویند که همه شرکت کنندگان دراعتراضات اجتماعی مثل دانشجویان جزو طبقات محروم نیستند و بطور مثال مشارکت در جنبش آزادی زنان ازسوی زنان متنفذی صورت می گرفت که از نظر اقتصادی در محرومیت بسر نمی بردند. بطور کلی طبقات متوسط بیشتر از طبقات محروم در جنبشهای اجتماعی شرکت میکنند. یکی ازمنتقدان میگوید که محرومیت نسبی درصد اندکی از علل پیوستن به جنبشهای اجتماعی اعتراض آمیز است.
)rational choice theory) 2- نظریه انتخاب حسابگرانه
بر اساس این نظریه انقلابات یا دیگر انواع اقدام جمعی و یا مشارکت مردم در جنبش های اجتماعی بخاطر احساس روانی محرومیت نسبی یا نگرانی برای اهداف اجتماعی صورت نمی گیرد. دلیل عمده شرکت افراد در اقدامات جمعی و جنبش های اجتماعی امید به کسب سود بیشتر و انگیزه های سود جویانه است. شرکت افراد در فعالیت های سیاسی نیز به همین دلیل است.
منکور اولسون نظریه پرداز اصلی در این مورد بوده است. بگفته او افراد در اقدامات جمعی گسترده شرکت نمی کنند مگر اینکه سود این مشارکت بیش از زیان آن باشد. پس منافع شخصی انگیزه اصلی مشارکت افراد در احزاب و جنبش های اجتماعی و انقلابی است. انحراف از این مدل ، زمانی صورت می گیرد که زور و سرکوب و قیدوبندهای خارجی در کار باشد.
منتقدان این نظریه می گویند که طرفداران این نظریه بیشتر اقتصاددانهای سیاسی هستند و اینها نمی توانند توضیح دهند که چرا افرادگاه در جنبش هایی شرکت می کنند که منافع آنها رابرآورده نمی کندو مشارکت در آنها از نظر مادی به زیان آنها نیز هست. بنظر منتقدان این نظریه ( انتخاب حسابگرانه ) مسئله ماجراجویی افرادو یاسود جمعی را تبیین نمی کند. اهداف بیشتر جنبش های اجتماعی جدید نظیر جنبش های زنان و محیط زیست خیر جمعی است تا سود شخصی. اکثر جنبش های اجتماعی جدید منافع شخصی برای شرکت کنندگان به دنبال نمی آورند.
تحقیقات تجربی و عملی نشان می دهد که اهداف ایدئولوژی جمعی بر محاسبات متکی بر منافع و سود شخصی برتری دارد.
3- نظریه تجدید حیات اسلامی
نظریه پرداز اصلی در این رابطه ، خورشید احمد ، از رهبران جماعت اسلامی در پاکستان است. خورشید احمد طی مقاله ای جنبش های اسلامی قرن بیست را به نفوذ استعمار در جهان اسلام ربط می دهد. به گفته خورشید احمد سلطه استعمار چهار نتیجه عمده بر جوامع اسلامی در بر داشت :
الف : غیر مذهبی کردن جامعه در اثر سلطه استعمار و نفوذ آن : همه وجوه زندگی مسلمانان غیرمذهبی شد و پایه های معنوی جامعه روبه سستی نهاد.
ب : وابسته شدن به غرب: در جوامع اسلامی تحت استعمار نهادهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جدید براساس تجربه غرب خلق شد که با نهادهای سنتی درتضاد بودند.
ج : قطب بندی کردن آموزشی : بر اساس نفوذ استعمار دو نوع آموزش در جوامع اسلامی ایجاد شد. یک نوع آموزش ملهم از غرب در برابر آموزش سنتی و مذهبی بوجود آمد. جامعه به دو گروه نخبگان مدرن تحصیل کرده جدید و رهبری سنتی قدیم تقسیم شد.
د : بحران رهبری : در نفوذ استعمار ، رهبری سنتی بطور سیستماتیک ضعیف شد و از بین رفت و نوعی رهبری سیاسی خارجی به جامعه اسلامی تحمیل گردید. این رهبری ، طرفدار غرب و از مردم خود بیگانه بود. بنظر شیخ احمد جامعه اسلامی در برابر این نفوذ استعمار و سلطه آن و عقب ماندگی و انحطاط جامعه عکس العمل نشان داد. برای نجات از این بحران و حل این مشکل چندین استراتژی مطرح شد.
استراتژی مدرنیسم : طرفداران این استراتژی مدعی بودند که زمانه عوض شده است و باید ارزشهای تکنولوژی و نهادهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی قدرت سلطه گر را گرفت و جامعه را به پیشرفت رساند.
استراتژی اسلامی : به نظر عده زیادی از مردم علل این اوضاع و احوا ل دوری جستن از اسلام است. در این رابطه دو گروه ظهور کردند. گروه نخست دارای یک موضع سنتی بودند و معتقد بودند که سنن اسلامی را باید حفظ کرد و تغییری در آن ایجاد نکرد. آنها هیچ گونه بدعت و تغییری را نمی پذیرفتند و مخالف هرگونه پیروی از ارزشهای غربی بودند. بنابراین دوری جستن ازمظاهر تمدن جدید و تاکید بر حفظ سنت ها هدف اصلی انها بود. گروه دوم معتقد بودند که حفظ سنت های گذشته کافی نیست و پاسخی به تهدیدهای موجود نمی دهد. باید ابتدا ماهیت تمدن غرب را درک کرد و بجای آن الترناتیو ( جایگزین ) ارائه داد. پاسخ به تمدن غرب باید جامع و مثبت باشد. پس از شناخت تمدن غرب . اسلام رابه عنوان اساس تمدن و فرهنگ جدید ارائه کرد. بدین منظور لازم است به پیام اولیه اسلام رجوع کرد ه و ارتباط آن با عصر کنونی راپیدا کنیم. جنبش های اسلامی جدید ناشی از این گروه است. بنابراین جنبش های اسلامی یک عکس العمل صرف در برابر حکومت استعماری نیست ، بلکه باید آنرا در چارچوب آمال مثبت امت اسلامی برای بدست آوردن چیزی دانست که سلطه غرب آنرا از بین برد.
) cyclical theory نظریه ادواری : (
این نظریه از سوی هرایر دکمجیان در کتاب جنبشهای اسلامی در جهان عرب مطرح شده است. او نظریه خود را بر اساس ترکیب نظریات اسلام گرایان و تجربه جوامع اسلامی با نظریه های جامعه شناسی غرب استوار ساخته است.
حال به بررسی جنبش های اسلامی در سه کشور هندوستان ،پاکستان و افغانستان می پردازیم .
در آغاز لازم است برای فراهم شدن بستر موضوع و آشنایی با پیشینه تاریخی دین و حرکت های احیا گرای دینی در شبه قاره هند،مروری کوتاه به سیر تحول تاریخی اسلام در این سه منطقه بیندازیم،زیرا جنبش های اسلام گرای یک قرن اخیر در این سه کشور رابطه ناگستنی با پیشینه تحول سیاسی اسلام در این منطقه دارد.در واقع حرکت های دین خواهانه در این سه کشور مثل اکثر کشورهای دیگر این منطقه ،تماما پاسخی در جهت جبران شکست فرهنگی و سیاسی تاریخی مسلمانان در پی تهاجم از خارج بوده است. (عارفی،1379)
هندوستان
هند یا هندوستان با نام رسمی جمهوری هند (هندی: भारत गणराज्य؛ تلفظ: بهارت گنراجیا) کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو است. هندوستان از شمال باختری با پاکستان؛ از شمال با چین، بوتان، نپال و تبت؛ و از شمال خاوری با برمه و بنگلادش همسایه‌است. همچنین هند از باختر با دریای عرب، از خاور با خلیج بنگال، و از جنوب نیز با اقیانوس هند مرز آبی دارد.
پهناوری هندوستان ۳،۲۸۷،۲۴۰ کیلومتر مربع (هفتم در جهان، ۲ برابر ایران) است. بیشتر سرزمین هندوستان پست و هموار است و رشته‌کوه‌های بزرگ هیمالیا و هندوکش که در شمال کشور قرار دارد باعث شده‌است که رطوبت و ابرهای باران زا به شمال آسیا نفوذ نکند و در نتیجه هند کشوری پرباران و مرطوب و دارای خاک بسیار حاصلخیز است. این موضوع باعث شده‌است که این کشور جمعیت بسیار فراوانی داشته باشد.
جمعیت هندوستان حدود ۱،۱۴۸ میلیون تن (براورد ۱۳۸۷) است که دومین کشور پرجمعیت جهان پس از چین به شمار می‌آید. بندر بمبئی (مومبائی) با جمعیتی نزدیک به ۱۴ میلیون تن، پرجمعیت ترین شهر هند است. هند بیش از سی و پنج شهر بزرگ با جمعیت بالای یک میلیون تن دارد. بمبئی (مومبائی)، دهلی، کلکته، مدرس، بنگلور، حیدرآباد، اگرا، میسور، جی‌پور، گوا، پونا، بوپال، تریفندرام، سورت ، کانپور و احمدآباد از شهرهای مهم این کشور پهناور هستند.
هندوستان دارای تاریخ و فرهنگ بسیار کهن و پرباری می‌باشد که به ۳ هزار سال پیش از میلاد می‌رسد. هندوستان سرزمین نژادها، زبان‌ها، آیینها، و فرهنگهای فراوان و گوناگون می‌باشد. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر زبان هندی و زبان انگلیسی که زبان‌های اصلی هند هستند، ۸ زبان دیگر نیز رسمی هستند. (کتاب سبز (هند)، وزارت امور خارجه، 1379)
اسلام در شبه قاره هند
شبه قاره هند با داشتن حدود سیصد میلیون مسلمان،بزرگ ترین ومتراکم ترین جمعیت جهان اسلام را در خود دارد.که در جغرافیای سیاسی این منطقه نام کشور های هند،پاکستان،بنگلادش وکشمیر به چشم می خورد.البته ما در این پژوهش فقط به دو کشور هندوستان وپاکستان در شبه قاره هند می پردازیم .
سابقه اسلام
اسلام در شبه قاره هند سابقه ای کهن دارد.و تاریخ سیاسی اسلام در شبه قاره هند مراحل گوناگونی داشته ؛سه مرحله عمده تحول تاریخی اسلام در شبه قاره که از اواخر قرن اول هجری(قرن هشتم)شروع و تا قرن دوازدهم هجری(هجدهم میلادی)ادامه می یابد عبارت است از:
1-ورود اسلام به شبه قاره؛
2-اعتلای سیاسی در شبه قاره؛
3- انحطاط سیاسی اسلام در شبه قاره.
1.ورود اسلام به شبه قاره
اسلام از نیمه نخست قرن اول هجری حضور خود را در مرزهای هند تثبیت کرد.پیشرفت سریع اسلام در شبه جزیره عربستان و سپس ایران که به مثابه دروازه هند تلقی می شد،این پیام را به مردم شبه قاره می داد که در آینده ای نه چندان دور،سربازان ناآرام مسلمان را درشهر و دیار خود خواهند دید.این انتظار برای هر دو طرف،حداقل در نواحی مرزی،چندان به درازا نکشید.پیشرفت های مسلمانان در اوایل قرن هشتم به سال 712 میلادی به حدود سند رسید اما در همان جا متوقف گشت.(نهرو،ص389)
توقف پیشرف اسلام در هند به معنای قطع روابط هند با دنیای اسلام نبود.هند ومسلمانان در طول سالیان بلکه قرن های بعد روابط تجاری،فرهنگی و حتی سیاسی(از طریق مبادله سفیران)خود را حفظ کردند.
نفوذ اسلام در هند
به نظر می رسد در نفوذ آیین اسلام در هند و استقبال هندوان ازآن،چند عامل موثر بوده اند:
اول،اندیشه عدالت خواهی اسلام:درآن زمان بر جامعه هند،نظام «کاستی»حاکم بودو در درون آن هر«کاست»محکوم به زندگی و بر خورداری از امتیازات محدود و ویژه کاست خود بود.تعلیمات اسلامی که خواهان برابری و برادی همه انسان ها واقشار جامعه بود،جاذبه زیادی برای طبقات محروم این جامعه داشت و احتمالا همین عامل در جذب کاست های پایین تر هندو به اسلام بسیار موثر بوده است.
دوم،بردباری هندوها در برابر عقاید مخالف: جواهر لعل نهرو درباره بردباری و تحمل مردم هند در برابر عقاید و ادیان دیگر می گوید:سنت قدیمی هند این بود که نسبت به هر نوع اعتقاد و ستایش مذهبی سازش و بردباری داشت. بدین قرار اسلام چند قرن پیش از آن که به صورت یک قدرت سیاسی به هند بیاید،به عنوان یک مذهب به هند راه یافته بود.(نهرو،380)
سوم،بافت اجتماعی هند: بافت طبقاتی جامعه هند به گونه ای است که تغییر و تبدیل فکر و اعتقادی در آن عمدتا به صورت دست جمعی و گروهی انجام می گیر د.هر گاه سران وبزرگان کاست یا افرادذی نفوذ سنتی در هر محله و روستایی،مذهب خود را تغییر دهند افراد وابسته به آنان نیز چنین می کنند و این عامل در گسترش اسلام در شبه قاره نقش مهمی ایفا کرد. (نهرو،441)این عامل به همراه عوامل سیاسی واقتصادی که پس از به قدرت رسیدن مسلمانان به وجود آمدند،تاثیر مهمی در توسعه اسلام در هند داشته اند.
2.اعتلای سیاسی اسلام در شبه قاره
چنانچه اشاره گردید،اسلام در اواخر قرن اول هجری(هشتم میلادی)به دصورت گسترده و رسمی وارد سند وجنوب پنجاب شد؛اما مسلمانان تا چند قرن در همین محدوده باقی ماندند و نتوانستند به دیگر شهرهای بزرگ هند دست یابند. اما پس از سه قرن رکود و ایستایی اسلام در هند،سرانجام شعله های جدیدی از نور اسلام از غزنه زبانه کشید واین بار بسیار سریع تر وقدرتمند تر ،مرکز پنجاب را هدف خود قرار داد وپایگاه های متعدد بر همنا وبودا را تحت سیطره خود در آورد.و سلسله غزنویان در شمال غربی هند فتوحات اسلامی را گسترش داد.غزنویان نخستین کسانی بودند که سلطه نظامی اسلام را به طور کامل بر شمال هندگستردندو سلسله های بومی مقتدری چون سلسله هندوشاهان را برانداختند.
پس از غزنویان حکومت های مسلمانی که دارای اقتدار بودند در هند با نام سلاطین مغول معروف بودند که بین سالهای 1526تا1857میلادی براکثر نقاط هند حکومت می کردند. دوران اقتدار سیاسی مسلمانان در هند دوران شکوفایی تاریخ و تمدن هند به شمار می آید.
انحطاط سیاسی اسلام در شبه قاره
با تزلزل و بی ثباتی در نظام دولت مغولی که به سبب حملات ماراتاها در غرب وپیشروی آنان تا دهلی و یورش نادرشاه در سال 1739م،از طرف دیگر در اوایل قرن هفدهم،کمپانی هند شرقی از طریف ایجاد اختلاف بین حکمرانان محلی،سلطه سیاسی بر هند را در دستور کار خود قرارداد.و انگلیسی ها توانستند بعد از جنگ پلاسی سلطه خود را بر هند کامل کنند.سلطه سیاسی و اقتصادی بریتانیا بر هند به معنای زوال اقتدار سیاسی و حقوقی مسلمانان بر هند بود.
نهضت های اصلاحی در هند
انحطاط فکری،فرهنگی و اجتماعی در میان مسلمانان هند قبل از زوال سیاسی آنان شروع شده بود.ریشه های این انحطاط به ضعف های ساختاری و عملکرد های فرهنگی،دینی واجتماعی-اقتصادی بر می گردید.حال به بررسی نهضت های اسلامی در هند از زمان سلطه انگلیسی ها تا اکنون می پردازیم:
1)جنبش دهلوی
1-1اصول و مبانی فکری
یکی از نهضت های اسلامی که پیش از تقسیم هند به دو کشور هند و پاکستان ،در هند پدید آمد،نهضتی است که توسط شاه ولی الله دهلوی (1114-1176ه.ق)شکل گرفت.این جنبش در ابتدا جنبشی فکری و اصلاحی بود،ولی بعدا به یک نهضت اجتمای و سیاسی تبدیل شدو علیه سلطه ی انگلستان موضع گیری نمود.جنبش یاد شده دارای دو جنبه ی داخلی و خارجی بود و دو هدف عمده و مهم داشت؛یکی جلو گیری از انحطاط داخلی و دیگری مبارزه با تهدید و تهاجم خارجی.البته قابل ذکر است که این جنبش بتدریج آشکارا رنگ تصوف به خود گرفت و در واقع در پی تفسیری از اسلام بود که یک تصوف خالص رابا یک سنت عاری از آلایش منطبق سازد(ول اسمیت،1356،ص45).رهبر جنبش نیز شعار مبارزه با بدعت ها و خرافات،عقب ماندگی و تفرقه ی مسلمانان را سر می دادو خواستار بازگشت به اسلام راستین و اولیه و وحدت و یگانگی عقدتی-سیاسی مسلمانان بود.او که بنیان گذار تفکر فطری بودن اسلام بود،تفکر دینی در زمینه ی تکامل را در چهار مرحله به ترتیب زیر نشر می داد:
1-با استعمال وسایل و ابزاری که به منظور رفع نیاز های اولیه ی حیات مورد بهره برداری قرار می دهد،از مرحله ی زندگی حیوانی پا فراتر نهاده و با پیشرفت در این زمینه،راه تامین احتیاجات مادی و اقتصادی خود را باز می کند.
2-انسان در مرحله ی دوم به تشکیل سازمان اجتماعی مبادرت می کندو ارتباطات حیاتی رتا توسع می دهد.
3-بعد از تاسیس تشکیلات عالی زندگی شهری،قانون ونظام اجتماعی به مرحله ی تشکیل دولت پا می گذارد؛در این مرحله اخلاق جایگزین عرف و عادت می شود.
4-توسعه ی زندگی شهری به ایجاد کشورهای مستقل و منازات مرزی می انجامد که این ریشه ی جنگ و خونریزی است. در این مرحله است که دروازه های تمدن به روی انسان گشود می شود و ناگریز به قوانین عام تر و سازمان های سیاسی وسیع تر تن در می دهد.در چنین شرایطی از تکامل زندگی اجتماعی بشر است که دین وارد عرصه ی حیات می گردد وبا فساد و شرارت ها مبارزه می کند. به عقیده ی دهلوی در همین مرحله است که اسلام به صورت وحی الهی برپیامبر(ص)اسلام نازل شدو جایگزین نظام های زمینی ایران و روم شد.
آرمان های جنبش دهلوی را می توان در دو بعد متمایز بیان کرد:
اول،احیای تفکر خالص نخستین اسلام و زدودن پیرایه ها،بدعت ها و خرافات از چهره ی دین.
دوم،تلاش در جهت استقرار حاکمیت اسلام در سرزمین پهناور هند که قرن ها سابقه ی حکومت مسلمانان را داشت-از طریق وحدت سیاسی بین آن دسته از فرق اسلامی که به سنت و سیره سلف ارج می نهند.(عمید زنجانی،1371،ص245)
از دیگر بنیان های فکری جنبش دهلوی،ضرورت و لزوم خلافت جهانب اسلام بود.ایده ی وحدت مسلمانان نیز در راستای همین تز دنبال می شد،اما در این میان ،آرمان وحدت و یگانگی مسلمانان جهان شامل شیعیان نمی شد.و از دیگر سو وجه تلفیقی از دین و نیازها و اقتضائات زمان ازاساسی ترین افکار و اندیشه های دهلوی است.(امرایی،1383،ص160)
2-1رهبران
همان گونه که ذکر شد،این جنبش توسط شاه ولی الله دهلوی شکل گرفت.البته این نهضت تبلور کامل خود را در کوشش های سید احمد برلاوی و اسماعیل شاه ،از نوادگان ولی الله یافت.این نهضت حول محور مصلحت می چرخید.جنبشدهلوی در ابتدا جنبشی فکری و اصلاحی بود،ولی بعدا در زمان شاه عبدالعزیز و شاه اسماعیل به یک نهضت اجتماعی-سیاسی تبدیل شد و علیه سلطه ی انگلستان موضع گرفت.
این جنبش دارای دو جنبه ی داخلی و خارجی بود و دو هدف مهم داشت؛یکی جلوو گیری از انحطاط داخلی و رفع آن و دیگری مبارزه با تهدید و تهاجم خارجی.
شاه ولی الله در افکارش،مایه های استدلالی و کلامی و بویژه گرایش های صوفیانه داشت.از همین دیدگاه ،اوخواهان طرد انحرافات و آلودگی های وارد شده بر دین و بازگشت به اسلام خالص و تصفیه شده بود.اما شکلی که او برای اسلام تصفیه شده ی خود در نظر داشت دارای رنگی تصوف گرا بود اما به رغم تصوف داشتن اندیشه اش،شعار مبارزه با بدعت ها و خرافات و جهل و عقب ماندگی و تفرقه ی مسلمانان را سر می داد و به جای آن ،بازگشت به اسلام راستین اولیه و وحدت ویگانگی عقیدتی-سیاسی مسلمانان و اندیشه های نو را مطرح و دنبال می کرد.او که اندیشه ی بنیادین و هدف اساسی اش،آشتی دادن مذاهب گوناگون اسلامی وفرقه های کلامی ومذهبی ونحله های مختلف فکری مسلمانان بود،در فقه نیز به تلفیق و تعدیل آرا واحکام مورد اختلاف مذاهب چهار گانه ی اسلامی همت گماشت ودر زمینه رساله هایی به نام «اختلاف بین فقها»نوشت،شاه ولی الله که به شدت نگران وجود اختلاف در جامعه ی اسلامی بود،علاوه بر توجه به تلفیق مذاهب،کوشید تا عقاید دو مکتب و طریقه یتصوف رایج زمان یعنی مکتب وحدت وجود،متاثر از فلسفه ی ابن عربی و مکتب وحدت شهود شیخ احمد سر هندی،را با هم تلفیق کند.
دهلوی که در نوشته های خود به نوآوری هایی دست زده بود،در تعقیب اندیشه ی بنیادی خود یعنی وحدت مسلمانان-که البته شیعیان را در بر نمی گرفت-علاوه بر کتاب«الانصاف فی بیان سبب الاختلاف»،کتاب مهم دیگری به نام «حجه الله البالغه»نوشت و طی آن کوشید تا شریعت مصطفوی را در لباس برهان به جامعه عرضه کند و اسلام اهل تسنن را چه در نظر و چه در عمل به شهرت و اعتبار اولیه اش برساند.(امرایی،1383،صص162-161)
عزیز احمد در باره ی آرا واهداف اصلاحی شاه ولی الله و اهمیت آن در تاریخ و تفکر معاصر مسلمانان هند می نویسد:
«قصد وی تماس با عامه ی علما در سر تاسر دنیای اسلام بود و به همین منظور به دو زبان فارسی و عربی قلم زد.او مطالعه یحدیث را که پیش از این در قرن دهم هجری،عبدالحق دهلوی در هند احیا کرده بود،نیرویی تازه بخشید وآن را با تحقیقات فقه مالکی مربوط ساخت.وی گرایش های وحدت وجود صوفیانه را با معتقدات مذهبی آشتی داد وقرآن را به فارسی برگرداند.آن چه اهمیت اساسی دارد این است که وی سنت تحقیقات مذهبی و مکتبی را پایه ریزی کرد که می رفت فکر دینی بنیادگرایی،ستمگرایی وهم چنین نوگرایی را در هند مسلمان برای سه قرن آینده تحت تاثیر قرار دهد.»(عزیزاحمد،1376،صص15-16)
بنیادگرای شاه ولی الله همانند ابن عبدالوهاب،بر رد قطعی شرک استوار بود.
3-1اهداف و فعالیت ها
مبارزه ضد انگلیسی حیدر علی و فرزندش تیپو سلطان در جنوب هند از حوادث ماندگار این سرزمین است،اما این مقاومت ها در نهایت ناکام ماندند و سلطه ی استعمار به همراه ضعف و انحطاط درونی جامعهی مسلمان هند ادامه یافت.در چنین وضعیت بحرانی ای بود که شاه ولی الله دهلوی،جنبشی در چارچوب اصلاح طلبی دینی به راه انداخت و رهبری فکری و مذهبی مسلمانان را به دست گرفت. این جنبش عمدتا در واکنش نسبت به انحطاط و زوال داخلی جامعه هند ظهور کرد.این زوال،ریشه در ضعف های ساختاری و عملکردی،فرهنگی،دینی،اجتماعی و اقتصادی داشت.شاه ولی الله که از فساد و انحطاط جامعهی اسلامی و تباهی مذهبی،فکری و اجتماعی مسلمانان هند رنج می برد به ضرورت اصلاح و نوآوری و تحول فکری متناسب با اوضاع و احوال عصر پی برد. او به رغم گرایش های صوفیانه اش همانند عبدالوهاب شعارهای اصلاحی سرداد وبه منظور بازگرداندن اسلام به شهرت و اعتبار اولیه اش،به نفی و رد خرافات،بدعت ها و پیرایه ها وطرح شعار بازگشت به اسلام راستین،بویژه رفع تفرقه وتشتت از میان مسلمانان سنی و ایجاد وحدت بین مذاهب اسلامی(غیر از شیعه)وآشتی دادن پیروان آن مذاهب همت گماشت.
از نظر اجتماعی و اقتصادی،او به عقب ماندگی و فقر مردم که بر اثر زندگی اشرافی و نیز تحمیل طبقات بالا وفرمانروایان،گریبانگیر آنها شده بود توجه کرد و تا حدی با تمایلات مساوات جویانه و سوسیالیستی در صدد رفع وحل آن مسائل بود.او از نظر سیاسی به استعمار غربی و انگلستان و حضور و نفوز آن ها توجه اساسی نکرد-شاید به دلیل این که هنوز تهاجم و سلطه ی سیاسی و نظامی غربیان در مراحل اولیه ی شکل گیری خود بود،اما با احساس خطر فرو پاشی قدرت و حاکمیت سیاسی سنتی مسلمانان در هند و روی کار آمدن طوایف غیر مسلمان،به مبارزاتی عملی به منظور حفظ و پاسداری از حوزه ی اسلامی هند دست زد. تا آن جا که طی نامه ای،از احمد شاه ابدالی،حاکم افغانستان در نیمه ی دوم قرن نوزدهم میلادی خواست که وارد هند شود و حاکمان غیر مسلمان را سرکوب کند.
برداشت شاه ولی الله دهلوی از اسلام به سبب گرایش های عقلی،کلامی،اجتهادیو نیز صوفیانه بسیار عمیق تر از افکار ابن عبدالوهاب بود.اندیشه های او تاثیر زیادی بر اندیشه و عمل اصلاح طلبان و جریانات مذهبی-سیاسی دو قرن اخیر هندوستان گذاشت،در عین حال تفسیر علمی قرآن و مطالعه ی علمی حدیث،که او بدان ها معتقد بود به محدود شدن قرآن در مایه های علمی و طبیعی منجر شد و به تقویت مکتب اهل حدیث انجامید.
موضع گیریی خصمانه ی شاه ولی الله نسبت به تشیع نیز با همان دیدگاه بنیادگرایانه و به گونه ای مشابه با وهابیان بود.او به رغم گرایش های اصلاحی،صوفیانه،کلامی ونوآوری خود با شعار بازگشت به قرآن و سنت و طرد شرک و بدعت و با عنوان طرفداری از وحدت مسلمین درقالب مکتب حدیث و ابن تیمیه و طریقه ی نقشبندیه،به عقاید مذهب شیعه حمله کرد و بدین طریق به درگیری ها و جدال های موجود میان اهل سنت و شیعیان در هند دامن زد.
شاه ولی الله به رغم گرایش های بنیادگرایانه و صوفیانه و طرد مکتب اصالت عقل،در عین حال دارای گرایش عای عقلی،علمی،اجتهادی و نونیز بود و بر همین اساسدر مقایسه با ابن عبدالوهاب،افکار از عمق و غنای بیشتر و جنبه ی اثبانی و سازنده ی قوی تری داشت.او علاوه بر مطالعه و تفسیر علمی قرآن وحدیث با ارایه ی نظریه ی دین فطری بر افکار نوگرایان و تجدد طلبان مسلمان هند تاثیر گذاشت به طوری که سر سید احمد خان بعد ها این نظریه را تکمیل کرد و بدین ترتیب این نظریه سر آغاز یک سو سیالیسم انقلابی قرار گرفت که به وسیله ی عبیدالله سندی-مفسر آثار ولی الله-جامه ی عمل به خود پوشاند.(مورگان ،1342،ص280)
برخی از آرا و گرایش های فکری و عملی شاه ولی الله دقیقا بنیاد گرایانه بود و جلوه ی عقلی و اجتهادی اصلاح دینی از را کم رنگ می کرد.این وضعیت در نهایت آن را به سمت محافظه کاری سنتی کشاند.نکیه ی وی بر اجتهاد؛کلام و شعار وحدت مسلمانان تا حد زیادی رنگ و بوی افکار ابن تیمیه وغزالی را داشت و نوآوری های او هرگز محتوای عمیق فلسفی وعقلی نیافت،به حدی که به رغم گرایش های مبتنی بر نوسازی اش در اسلام و طرح نظام جهانی احکام اسلام و اصل طتبیق وانتقادش از تقلید،درآخر عمر،بشدت از تقلید و پیروی از عقاید پیشینیان دفاع کرد.(امرایی،1383،ص166)
از نظر آثار و نتایج،جنبش شاه ولی الله،سرچشمه ی بسیاری از حرکت ها و جنبش های بنیادگرایانه ی اصلاح طلب اسلامی در هند بود که ما در ادامه به آن می پردازیم.
2) جنبش هندی خلافت
1-2-اصول و مبانی فکری:
پس از چندین دهه زوال سیاسی و فکری،نوعی تجدید حیات و بازخیزی اسلامی با تکیه بر ابعاد اجتماعی وسیاسی احساس می شود؛بویژه در وضعیت اولیل قرن بیستم در هند که دسته ای از مسلمانان جذب کنگره ی ملی شده و دسته ای دیگر از روشنفکران متجدد در حزب مسلم لیگ جمع شدند و عدهای دیگر از علمای سنتی بریده از جامعه و سیاستدر انزوا به سر بردند.در همان اوایل دهه قرن بیستم،شبلی نعمانی و برجسته ترین شاگرد او ابوالکلام آزاد بشدت با اندیشه ی جدایی دین از سیاست مخالفت می کردند و علما را به ارایه ی تفسیر جدیدی از دین و ایدئولوژی سیاسی مبتنی برآن دعوت می کردند.اگر چه ابوالکلام آزاد،نظریه پرداز اصلی جنبش خلافت،از سه مکتب سید احمد خان،سید جمال الدین ومکتب اصلاح اسلامی سخن می گفت خود را وابسته به مکتب سوم می دانست،ولی از جهات مختلف،آرایی مشابه آرا واقوال سید جمال الدین داشت.او با نظر به توانایی اسلام در حل مسائل،معتقد بود که مسلمانان هیچ نیازی به تقلید از هندوان در تنظیم خط مشی سیاسیشان ندارند.(مشیر الحسین،1376،ص56)تاکید او به جای ملت بر امت بود و می کوشید تفسیری از امت ارایه دهد که به نوعی شامل غیر مسلمانان نیز بشود و هم کاری محدود باآن هارا نیز مجاز بشمارد و پایه و اساسی برای اتحاد سیاسی مسلمانان با کنگره ی ملی هند فراهم آورد.(امرایی،1383،ص167)
او و دیگر رهبران خلافت،فراتر از شیوه های مسالمت آمیز گاندی و بر اساس تعالیم اسلام،معتقد به قیام و انقلاب و مبارزه ی مسلحانه و جهاد در راه آزادی هند بودند.به عقیده ی او جامعه ی پان اسلامی (امت)روی پنج پایه ی جامعه شناختی استوار است:
1-هوا خواهی آن جامعه از یک خلیفه ی واحد و اعتقاد و وفاداری نسبت به او؛
2-تجدید قوا و اجتماع به نام او؛
3-اطاعت و فرمانبری آن جامعه از او؛
4-مهاجرت از دارالحرب؛
5-جهاد.
او که نگران تفرقه ی مسلمانان هند بود و می دید که آن ها در حالی که بزرگترین جمعیت مسلمانان دنیا هستند هیچ پیوند و اتحادی ندارند،طرح مشخصی برای جامعه ی مسلمان هند ارایه داد؛در این طرح هر کشور مسلمان می بایست امام و رهبری مذهبی برای خود داشته باشد و به صورت امارت،زندگی سیاسی واجتماعی مسلمانان آن کشور را سامان دهد.(موثقی،1374،ص310)
2-2-اهداف و فعالیت ها:
با توجه به ریشه های فکری رهبران خلافتو تاثیر پذیری بسیاری از آنان از مکتب اصلاحی و اتحاد اسلامی سید جمال الدین و نیز از جریان شاه ولی الله،مواضع فکری-سیاسی این جنبش میان دوو شاخه ی جریان اصلاح طلبی دینی یعنی رادیکالیسم و بنیادگرایی در نوسان بود.در مقابل جریان متاثر از ولی الله که متمایل به محافظه کاران سنتی و نوعی جریانی بنیادگرا بود،جریان نوگرایانه سید احمد خان شکل گرفت که آن هم تا حدودی متاثر از آرای اصلاحی ولی الله و مخالف تقلید و پایبند به اجتهاد و طرفدار رنظریه ی دین فطری و تفسیر علمی قرآن بود.البته او برخلاف ولی الله از میان چهار منبع شرغی ،تقریبا تنها بر قرآن تکیه می کرد.(امرایی،1383،ص168)
از نظر سیاسی،سید احمد خان دارای دو دیدگاه اساسی بود:یکی لزوم جدایی از هندوها و دیگری تفاهم و هم کاری با انگلیسی ها وغرب.به عقیده ی برخی نویسندگان از لحاظ نظری این نکته که مسلمانان یک ملت جداگانه هستندو وحدت با هندو ها،دست کم از نظر فرهنگی و اجتماعی،غیر ممکن است.عقیده ی ایجاد پاکستان از لحاظ فکری متعلق به او ست.سید احمد خان به قصد رفع عقب ماندگی داخلی و با هدف اخذ فرهنگ و تمدن جدید غرب،شعار تفاهم و سازش با انگلستان و پیوند با غرب را سر داد.در واقع هدف اصلاح طلبی برای سید احمد خان در نهایت یک نوع تطبیق و انطباق نهایی با غرب بود.( موثقی،1374،ص282)البته شاید بتوان گفت افراط سید احمد خان تا حدود زیادی در نتیجه تفریط علما و رهبران جریان سنتی بود،زیرا او بیشتر متوجه رفع و جبران عقب ماندگی مسلمانان و رسانیدن آن ها به موقعیتی قابل قبول بود.با این دیدگاه سید احمد خان به کمک انگلیسی ها مدرسه ی علیگره را ساخت و نیز حزب مسلم لیگ را تاسیس نمود.در مقابل دو جریان سنتی و متجدد(سید احمد خان)،جریان سومی مربوط به سید جمال الدین بود،مواجهه ی او با دو جریان محافظه کار و نوگرا،تاثیر زیادی برآن ها گذاشت وتعداد زیادی از علما و روشنفکران دو جریان را جذب نمود.
باروی کار آمدن عبدالحمید دوم در عثمانی که سیاست خارجی مبتنی بر پان اسلامیسم را دنبال می کرد،به تدریج در صفوف مسلمانان هند شکاف ایجاد نمود و عده ای به رهبری سید احمد خان،به غرب و انگلستان وفادار ماندند و دسته ی دیگر یعنی بخش عظیمی از توده های مسلمان به رهبری علما که طرفدار اتحاد اسلامی و خلافت عثمانی بودند،به مخالفت با غرب و انگلیس پرداختند و به پان اسلامیست معروف شدند.با توقف جنبش خلافت به دلیل شکست همکاری مشترک با هندوان در ایجاد انقلابی علیه انگلیس ،این جنبش به چند شاخه تقسیم شد .( امرایی،1383،ص168)
حال به بررسی چند جنبش اسلامی دیگر در قرن بیستم در هندوستان می پردازیم:
1-وهابیت :(Wahabis)
جنبش وهابیت درقرن نوزدهم درعربستان سعودی و به وسیله محمد بن عبدالوهاب( (1792 - 1730 آغاز شد.این جنبش همه مذاهب دیگررانوعی بدعت وکفرمحسوب می کردو نسبت به آنها تساهل نشان نمی داد. جنبش وهابیت در هند به واسطه سید احمد بریلاوی (1831 - 1789 م) آغاز شد.
زمانی که مشاهده کرداسلام به سوی خرافه پرستی وپرستش اغراق آمیزاز قدسیان و پیامبران سوق داده شده است، اسلام را بیشتر به ریشه های بنیادی اش به قرائت وهابیت، کشاند.
به هر حال، وهابیون بریلاوی هیچ رابطه مستقیمی با همتایانشان در جزیره عربستان نداشتند.
هدف این گروه تاسیس حکومت اسلامی در هند یا در دارالسلام (islam - ul - Dar) بود. اگرچه جنبش وهابیت با بریتانیا می جنگید، ولی اصل مهم این جنبش تغییری نکرد که برتری مسلمانان در سراسر هند بود. دو جنبش بنیادگرای دیگر که تحت تاثیر جنبش وهابیت قرار گرفت و برای موجودیت آن اهمیت قائل بود، جنبش شریعت الله (shariatullah) بود که با جنبش فایرزی تاسیس شد و تلاش می کرد به دهقانان فقیر در بنگال علیه زمین داران ستمگر کمک کند. بزودی این جنبش، یک جنبش ضد هندو شد و جنبش دئوبان (Deoban) شهرت یافت. این جنبش مدارسی را برای آموزش مسلمانان هند تاسیس کرد، مدلی که هنوز در مدارس جهان اسلام دیده می شود. این جنبش دانش آموزانی را از سراسر جهان اسلام جذب کرد و ملت های عرب ثروتمند، از نظر مالی بودجه این مدارس را تامین می کردند. بنیادگرایی در این مدارس نهادینه شده بود.
در کشور هند یک نوع گرایش از ناسازگاری بین جنبش دئوبان و جنبش وهابیت وجود دارد که عمدتا به علت اختلاف مالی می باشد. در گذر زمان این نهضت ها تحت عنوان جنبش اصلاحات مسلمانان شروع شده بود که مسیرها را تغییر داد و متمایل به قدرت و کنترل بر جمعیت گشت.

 

2-جنبش تبلیغی :( Tabligis)
دایانادا ساراسوتیز آریسا ساماج نوکیشان مسلمان را به تزکیه نفس واداشت. همچنان که در واکنش به این مسئله، مولانا الیاس موات یک نهضت تبلیغی را در سال 1927 م در راجستان به راه انداخت. نوکیشان هندو به اصول مختلط از اسلام عمل می کردند. همچنان که از لحاظ فرهنگی بیشتر به هندو شبیه بودند تا مسلمان. مولانا را با تبدیل کردن دین نوکیشان به «مسلمانان کامل » این جنبش را آغاز کرد و این شعار را مطرح کرد: «آی مسلمانان، مسلمان باشید». آداب و رسوم و آموزه های اسلام به شیوه سازش ناپذیری آموزش داده شد. در ابتدا این جنبش به منطقه موات محدود شد، اما بعد از مرگ مولانا به سرعت به مناطق دیگر اشاعه یافت. این جنبش اصول خشکی را از قوانین اسلام دنبال کرد.
تبلیغیون به اعتقادات دینی، الگوهای حجاب و متدهای جامع آداب و رسوم دینی مقید هستند. انبوهی از مردم مسلمان (Jama|at) دور هم جمع می شوند و جزئیات دقیق اصول دینی به آنها تعلیم داده می شود تا از آن پیروی کنند. اکنون نیمی از جمعیت مسلمانان در این شبه قاره از این جنبش پیروی می کنند. اگرچه این جنبش یک سازمان غیرسیاسی است، اما توانایی دارند تا در کوتاه ترین مدت به بسیج گروه زیادی از مسلمانان برای گردهمایی بپردازند. بیشتر اصلاحات میانه روتر در دین اسلام به طور همزمان اتفاق افتاد. امروزه چنین اصلاحاتی طرفداران کمی دارد. جنبش های علیگره و احمدیا دو نهضت اصلاحی میانه رو هستند.

 

3 -جنبش علیگره :( Aligarh Movement)
سید احمدخان (1891 - 1817) تلاش کرد تا یک جهش اجتماعی در میان مسلمانان هند براه اندازد که به اصطلاح جنبش علیگره نامیده شد. هدف اصلی این جنبش ایجاد تعدادی مدارس و کالج برای بالا بردن سطح آموزش بود. در این مدارس و کالج ها به زبان اردو اهمیت زیادی داده می شد. سید احمد خان، صلح و سازش بین اسلام و مسیحیت را برقرار کرد و با قصد خاصی، شباهت های این دو دین را نشان داد و حتی دلسوزانه کتابی را در ارتباط با کتاب انجیل نوشت. ترجمه اردوی کتاب هایی در رابطه با هنر و علوم غربی توسط انجمن ترجمه ای که او تاسیس کرده بود، صورت گرفت. علی رغم اشاعه موفقیت آمیز اصلاحات اجتماعی، سید احمد خان نتوانست به اعتدال مورد نیاز دین در اموری نظیر تحصیلات زنان و سیستم حجاب (P U R DA) برای زنان مظلوم دست پیدا کند. تحصیلات مختص طبقات متوسط و بالا بود و اصلاحات سید احمد خان به این علت که همه مسلمانان را در بر نمی گرفت، مورد انتقاد قرار گرفت.

 

4-جنبش احمدیا :( Ahmadias)
این جنبش در سال 1889 میلادی توسط میرزا غلام احمد پایه گذاری شد. این جنبش بر اساس دین جهانی برای همه جوامع پایه گذاری شد. این جنبش، آموزش به صورت لیبرال غربی را در بین مسلمانان با تاسیس تعدادی از مدارس و کالج ها اشاعه داد. میرزا غلام با جهاد کردن مخالف بود، اما در همان زمان روحیه دینی قوی را در بین مسلمانان القا کرد. این جنبش محکم ترین و سازمان یافته ترین گروه مسلمان در کشور هند بود. علت سقوط این جنبش عقیده به تصوف بود.

 

5 -گروه آقاخان :( The Aga Khan|s)
جدا از فرقه سنی ها و شیعیان، فرقه ای دیگر در شبه قاره هند، به نام آقاخانی ها وجود دارد که جامعه اسلامی نیزاری (Nazari) است که امامشان آقاخان است و از یک گروه انشعابی نشات گرفته است. این گروه، اسماعیل را به عنوان امام هفتم به جای برادرش پذیرفتند. این فرقه یک خط پیوسته از امامان را دنبال کرد تا اینکه امروز به آقاخان که نفر چهل و نهم این سلسله است، رسید. بعضی از فرقه های شیعه از قبول هر امامی پس از مرگ امام دوازدهم که بدون وارث بود، امتناع کردند. مسلمانان نیزاری به خاطر این تفاوت ها گروه متفاوت از یکدیگر هستند. در نسل سیزدهم بعد از علی (ع) بود که فرقه شیعه مجددا، بین پیروان نیزاری و برادرش تقسیم شد (که بعدا به عنوان جامعه بحرا شناخته شد). مسلمانان نیزاری از آقاخان پیروی می کنند و سالروز تولدش را به عنوان یک روز مقدس تر از محرم جشن می گیرند. پیروان آقاخان از هر گروه مسلمان دیگری، غربی تر هستند. بیشتر پیروانشان در انگلستان تحصیل می کنند. هزاران سال پیش، آنها رقبای خلفای بغداد بودند و مانند خلفای فاطمیان در مصر، حکومت می کردند. بعد از اینکه نفوذشان در مصر کم شد، در ایران تا سال 1840 م، زمانی که چهل و ششمین خلیفه مجبور به ترک ایران شد، باقی ماندند. آنها سپس به طرف هند و پاکستان حرکت کردند و در آن جا رابطه ای دوستانه با بریتانیا برقرار کردند. شهر مکه اینان را نپذیرفت، لذا نتوانستند آنجا را زیارت کنند. در سال 1866 م تفسیرشان از قرآن، باعث اختلاف بین پیروانشان و کسانی که به فرقه های دیگر شیعه رجعت کرده بودند، شد. آقاخانی ها همچنین به سوءاستفاده کردن از بودجه مالی نیزاری ها در سال 1905م متهم شدند، ولی در دادگاه پیروز شدند.

 

مدرنیزاسیون دین توسط آقاخانی ها، جایگاه مناسبی را در دنیای مسلمانان پیدا نکرد. مسلمانان نیزار گجرات، خوجاز نامیده شدند. در طول قرن شانزدهم و هفدهم، نیزاری های هندی اغلب عقیده داشتند که به متون هندو مراجعه کنند; همچنان که به قرآن کریم (که البته اولین کتاب آنها بود) رجوع می کردند. در واقع، امروزه تعداد قابل ملاحظه ای از آقاخانی ها از آرمان ها و القائات به گاوادا گیتا لذت برده و چیزهایی را اقتباس کرده اند. بر خلاف مسلمانان دیگر، آنها سروده هایی را در طول مراسم دعا می خوانند که معمولا این سروده ها به زبان هندی، مثلا گجراتی بود. به علاوه بعضی از نیزاری ها عقیده دارند که تجسم روح در یک شرایط خاص ممکن است. عمدتا اینان مسلمانانی هستند که صوفیسم را می پذیرند. زمانی آقاخانی ها تلاش کردند تا حضرت علی (ع) را به دهمین تجسد ویشنو (Vishnu) طبقه بندی کنند، گرچه امروزه، دیگر به آن عقیده ندارند. در نتیجه اختلاف بین اصلاح طلبان و فرقه های ارتدکس دین، بسیاری آنها را ترک گفتند و به فرقه شیعه پیوستند و بدین ترتیب با آنها یکی شدند. عقیده بر آن بود که تنها چهار میلیون مسلمان به آقاخان وفادار ماندند. به هر حال پس از فروپاشی شوروی و تولد کشورهای تازه استقلال یافته نظیر ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان، بسیاری از آقاخانی ها در این کشورها زندگی می کردند و معتقد به دین خود بودند. امروزه عقیده بر آن است که آقاخان، حدود بیست میلیون نفر طرفدار دارد.

 

تلاش های دیگری برای مدرنیزه کردن مناسک دینی با تاثیرات متفاوتی در کشور صورت گرفته است. شیبلی نعمانی سعی کرد تا مسلمانان، نگرش انعطاف پذیرتری نسبت به هندوها از خود نشان بدهند و ایده های جدیدی را بپذیرند، اما موفق نشد. بارالدین تیجی (1906 - 1844م) تلاش کرد تا سیستم حجاب را در شهر بمبی براندازد. حرکت هایی به سوی تعبیر مجدد از کتب مقدس، تاریخ و رفتار از سوی هالی و اخیرا از سوی مولانا وحیدالدین خان صورت گرفته است. نیروهای مسلمان سنتی آنقدر قوی هستند که اجازه هیچ تغییر اساسی در جبهه مذهبی - اجتماعی نمی دهند. بر خلاف اینکه اصلاحات در آیین هندو صورت گرفته است، اصلاحات بنیادین واقعی در اسلام به صورت رؤیای افراد خاص در طول تاریخ باقی مانده است. پهاک در سال 1989 م نوشت که «نفوذ اسلام سنتی (ارتدکسی) بر افکار مسلمانان آنقدر قوی بود که در هیچ جای هند، جامعه مسلمانان تا کنون نتوانسته است از گروه های بارز مسلمانان آزادیخواه که به ارزش های مدرن متعهد هستند، حمایت کند. هیچ تلاش جدی در ارزیابی نقادانه واقعی از میراثشان صورت نگرفته است.» پس از استقلال هند، اصلاحات در دین اسلام توسط اقلیت مسلمان با شک و تردید روبه رو بود.
6-جنبش اصلاح طلب بحرا (Bohra)
جنبش اسلامی میانه رو دیگری که برای اصلاحات تلاش کرد، جنبش اصلاح طلب بحرا (Bohra) است. اعضای بحرا عمدتا در کار تجارت تجهیزات نظامی هستند. این جنبش مدرن می کوشد تا اقتدار رهبران مذهبی را بر دین تعدیل کند. آنها همچنین سعی دارند که قرآن را از دید الهیات لیبرال مسیحی تفسیر کنند. در دهه 1970م یک اصلاح طلب دیگر که حمید دالوی نامیده می شد، برای مدرنیزه کردن اسلام در هند تلاش جدی را شروع کرد. او پیشنهاد کرد که از سیستم حجاب باید دوری کرد و به زنان آزادی بیشتری در جوامع اسلامی اعطا شود. به این علت جنبش او را کفرآمیز خواندند و پس از مرگش این نهضت دیگر ادامه پیدا نکرد. بیشتر نهضت های مشابه این نهضت، نتوانسته اند نتایج مهمی را در اصلاح جنبه های اجتماعی - دینی اسلام در هند به دست آورند. بنیادگرایی در هند به آسانی پذیرفته می شد; در حالی که از پذیرش نهضت های میانه رو اجتناب می شود. ( عارفی،1383)
پاکستان
فرایند تاریخی شکست سیاسی مسلمانان در هند و اوج گرفتن قدرت هندوهای تحت حمایت بریتانیا،همبستگی و وحدت ملی در این کشور را به شدت آسیب پذیر کرد. در دوران سلطه استعمار انگلیس بر هند،جابه جایی عظیمی در

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جنبش های اسلامی در قرن 20(هند،پاکستان وافغانستان