فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه و بیان مساله:
فرایند تربیت یک کودک باهوش و سالم برای والدین هم لذت بخش است و هم مشکلات و ناراحتیهای فراوانی همراه دارد. این در حالی است که در مورد خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی این فرایند بسی پیچیده تر، مشکل تر و فشارزاتر است.
قبول عقب ماندگی کودک، کندی رشد، نیاز به امکانات ویژه برای مراقبت از او، سرخوردگی آرزوها و امیدها و تعدیلی که والدین باید در انتظارات خود برای آینده کودک ایجاد کنند، تحمل صحبتهای دیگران، احساس خجالت و پنهان کردن موضوع، خدشه دارشدن رابطه کودک و والدین در اثر جدایی از افراد همسال، مشکلات که در ارتباط با خواهران و برادران او ایجاد می گردد، مشکلات آموزشی و گاهی وابستگی درازمدت عاطفی و اقتصادی کودک عقب مانده، مشکلاتی هستند که والدین در نگهداری و تربیت کودک عقب مانده با آنها کم و بیش مواجه اند و همگی موجب واردآمدن فشار و استرس روی والدین و خانواده شده و احتمالاً آرامش خانوادگی را بهم می زنند.
بعلاوه، خانواده، یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضا و اجزاء آن می تواند کل نظام خانواده را مختل کند و این نظام مختل شده موجب تشدید اختلالات مربوط به اعضا و پیدایش مشکلات جدی شود. و وجود کودک عقب مانده ذهنی و مشکلات گوناگون در مراقبت و تربیت او فشارهای زیادی بر والدین و خانواده بعنوان یک کل واحد وارد سازد. این فشارها به نوبه خود می توانند سلامت روانی والدین را به مخاطره انداخته و مآلاً موجب تشدید عقب ماندگی کودک شده و کودک را از داشتن یک محیط سالم برای رشد بهینه محروم سازند، و در واقع یک چرخه معیوب را ایجاد کنند. در این میان بنظر می رسد مادر بخاطر نقش ویژه اش در مراقبت و تربیت کودک، فشارهای بیشتر و حادتری را تجربه کند.
تا کنون نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که پدران و مادران این کودکان در نگهداری از فرزندان عقب مانده اشان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. برای مثال وایت (1971) می نویسد: «عقب ماندگی ذهنی، اغلب بعنوان یک مشکل خانوادگی در نظر گرفته می شود و بنظر می رسد که خانواده ها سعی دارند عضوی را که توانائی اش کمتر از حد نرمال است، محافظت و پنهان کنند... و به نظر می رسد که یک عضو بدون عملکرد، مشکلات شدیدی را برای خانواده ایجاد کند.»
او به مشکلات فیزیکی و مراقبت پزشکی مناسب از کودک عقب مانده ذهنی فشار شدیدی که این مشکلات روی خانواده دارد، نیز اشاره کرده است. محققین دیگر، از جمله جاستین، اکانرووارن به مشکلات والدین کودکان عقب مانده در زمینه های بهداشتی، رفتاری، نگهداری و ناتوانایی های فیزیکی ؛ و اسمیت و همکارانش به مشکلات والدین در زمینه چگونگی گذراندن اوقات فراغت و کمبود امکانات اشاره کرده اند. (البرزی و بشاش، 1372)
البرزی و بشاش (1372) می نویسند: مطالعات انجام شده در کشورمان حاکی از آن است که مشکلات هوشی، حرکتی، تکلمی، تحصیلی و رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی از جمله مسائل عمده ای است که به والدین این کودکان با آنها مواجه هستند.
رابینسون نیز اظهار می کند: «معلولیتهای کودک، کندی رشد و مدیریت ویژه ای که برای مراقبت جسمی، آموزش و همراهی این کودکان لازم است، و سرخوردگی رویاهای بربادرفته؛ جملگی بر والدین فشارهائی وارد می کند که موجب برهم خوردن آرامش و تعادل خانواده می شود. همچنین مشکلات مالی، پیچیدگی روابط والدین- کودک و کناره گیری از گروه همسال و غیره به مسائل فوق اضافه می شود.» (ترجمه ماهر، 1370).
مطالعات اخیر، استرس فزاینده ای را که خانواده های دارای کودکان عقب مانده ذهنی تجربه می کند، نشان داده اند. (بکمن، 1983؛ فردریک 1981؛ هالروید و مک آرتور 1976؛ هافستاترز، به نقل از وایت، 1971). برای مثال بکمن (1983) تأثیر و ویژگیهای خاص کودک را برروی استرس این خانواده ها بررسی کرده و به پنج ویژگی اشاره می کند: میزان پیشرفت کودک، پاسخدهی اجتماعی، خلق و خو، الگوهای تکراری رفتار کودک، و وجود تقاضاهای مراقبت اضافی یا غیرمعمول، همه ویژگیها به استثناء با میزان پیشرفت، با استرس گزارش شده توسط والدین مرتبط بودند. انواع استرس گزارش شده شامل مشکلاتی از قبیل سلامتی یا خلق پائین، تقاضاهای زیاد زمانی، نگرش منفی نسبت به کودک، مراقبت اضافی، فقدان حمایت اجتماعی، تعهد مفرط، بدبینی، و مشکلات خانوادگی شامل فقدان انسجام خانواده، محدودیت فعالیتهای خانواده و مسائل مالی بود.
مطالعات دیگر، نیز نشان داده اند که خانواده های کودک عقب مانده نسبت به خانواده های کودکان عادی از سطوح استرس بیشتری برخوردارند. (برای مثال دیسون 1991؛ انستی و اسپنس 1986). وایت (1971) همچنین اشاره کرده مادر بعنوان یک والد، تجارب فردی حادتری را به دلیل نقشش دربارداری و تولد کودک دارد. مادرممکن است از طریق انکار به احساسات آشفته اش راجع به واقعیت غم انگیز عقب ماندگی بپردازد. او ممکن است با فشار گناه نامعقول ناشی از نگرانی و اضطراب زیاد، و نگرش بیش مراقبتی، که واقعاً مانع رشد کودک می شود، مقابله کند. وقتی که مادر، احساسات اندوهگینش را با ایجاد یک حس گناه دفع کند، ارتباط و پیوستگی او با کودک عقب مانده افت می کند و ممکن است در ارتباط با سایر اعضاء خانواده شکست بخورد، چون احساس می کند که باید زندگی اش را صرف مراقبت از کودک عقب مانده کند. موضوع دیگر، شیوه های مقابله خانواده ها و مادران کودکان عقب مانده ذهنی با استرس است. هرچند تحقیقات کمی در مورد چگونگی مقابله والدین این کودکان با فشارهای روانی ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده انجام گرفته است، برخی از آنها به مهارتهای مقابله ای متفاوتی اشاره کرده اند. نتایج یک مطالعه روی والدینی که فرزندانشان در برنامه پیش دبستانی قرارداشتند، نشان داد که بعضی از والدین، خصوصاً آنها که جوانتر بودند و تحصیلات کمتری داشتند از مذهب بعنوان وسیله مقابله بهره می گرفتند. نتایج این بررسی همچنین نشان داد عقیده به این که کسی یا نیروئی کنترل امور را در دست دارد می تواند در تحمل فشار روانی ناشی از داشتن کودک عقب مانده مفید باشد (فردریک و همکاران؛ نقل از ساراسون و ساراسون؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1373).
فولکمن، اسکافرولا زاروس پنج نوع از منابع مقابله را مطرح کرده اند که فرض می کنند اثرات استرس را می توانند میانجیگری کنند (پاتون، پاین، و بیرن اسمیت 1986). کرنیک، فردریک و گرینبرگ (1983) اشاره می کنند که این منابع ممکن است به مقابله خانواده با استرس ناشی از سازگارشدن با یک عضو عقب مانده کمک کند. این منابع شامل:
1- سلامتی فیزیکی و روانی اعضای خانواده
2- مهارتهای حل مسئله
3- شبکه های روابط حمایت کننده اجتماعی
4- منابع مفید (مثل درآمد و طبقه اجتماعی)
5- باورهای شخصیتی فرد هستند.
چنانچه اشاره شد نتایج تحقیقات متعدد، حاکی از آن است که مشکلات ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی و مراقبت از او، فشارهای روحی و روانی زیادی را برای والدین به همراه دارد و موجب واکنشهای مقابله ای متفاوتی می شود. همچنین، نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات (برای مثال مارتین، 1975؛ تو و همکاران، 1977) نشان داده اند که شدت عقب ماندگی کودک هیچ تاثیری بر استرسی که والدین تجربه می کنند، ندارد بنابراین به نظر می رسد مراقبت، اداره و تربیت کودکان عقب مانده ذهنی خفیف (آموزش پذیر) نیز به واسطه سرخوردگی امیدها و آرزوهای والدین، نیازهای ویژه کودک، ترس و نگرانی خانواده نسبت به آینده تحصیلی ، شغلی و زناشویی این کودکان برای والدین و مخصوصاً مادر که در فرهنگ ما نقش ویژه ای در نگهداری و تربیت فرزندان دارد، استرسها و فشارهای روانی زیادی به دنبال داشته باشد و مهارتهای مقابله ای خاصی را ایجاد کند. بدین ترتیب با توجه به این که اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی را عقب مانده های خفیف تشکیل می دهند ـ کودکانی که از لحاظ ظاهری تفاوتی با کودکان عادی ندارند و حتی در سازگاری شکل چندانی ندارند و فقط برای چند ساعت و در مدرسه و یادگیری مشکل دارند ـ و اغلب پژوهشها یا برروی والدین کودکان عقب مانده ذهنی متوسط و شدیدبوده و یا شدت عقب ماندگی مطمح نظر نبوده است، و نیز با عنایت به مسائل فرهنگی در تعمیم یافته های تحقیقات و منابع تحقیقی کم پیرامون استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار (غیر عقب مانده) سنین دبستان است. آیا بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهمیت تحقیق :
در سالهای اخیر به چهار جنبه از محیط زندگی کودک توجه بیشتری شده است که عبارتند از: شرایط محروم ساز پرمایه سازی، تحریک کلامی و تعامل والدین کودک. بنظر می رسد که هریک از این جنبه ها در رشد و تحول هوشی فرد اثرات معنی دار و مهمی داشته باشد. محیط خانواده یا بعبارت بهتر تاثیر متعامل والدین کودک چنان تاثیر پر قدرتی بر کودک دارد که در برابر آن تمام تاثیرات محیطی دیگر ناچیز بنظر می رسد. برای مثال، ورنر، بیرمن و فرنچ دریافتند که با گذشت زمان، رابطه بین فشار قبل از تولد و شایستگی کودک کاهش می یابد. اما تاثیرات خانواده بطور تصاعدی بارز می شود (رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر، 1370)
از آنجا که خانواده هایی که از کودکان عقب مانده اشان در خانه مراقبت می کنند با مسائل متنوعی از قبیل زمان مورد نیاز برای سرپرستی آنها ، مشکلات مالی، محدودیت برای فعالیت و خستگی مادر مواجه هستند (هولت؛ نقل از رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر؛ 1370).
این مشکلات می تواند استرسها و فشارهائی را برای مادران که مسئولیت عمده ای را در خانواده برعهده دارد و وقت بیشتری را با کودک می گذراند به همراه داشته باشد و این فشارهای روحی نیز به نوبه خود می توانند تعاملات مادر- کودک را خدشه دار ساخته و کودک عقب مانده را از داشتن یک محیط سالم محروم نموده، موجبات تشدید اختلال او را فراهم آورند. حتی ممکن است آرامش و تعادل خانوادگی را بهم زده و عامل بسیاری از اختلالات عاطفی والدین و سازگاری ضعیف تر سایر کودکان غیرعقب مانده خانواده شوند.
بنابراین با توجه به مسائل فوق می توان گفت اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر بطور کلی در پیشگیری از تشدید اختلال کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و کمک به بهداشت روانی خانواده های این کودکان است.
در راستای این موضوع، ابتدا لازم است به بررسی و مقایسه میزان استرس و شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی پرداخت، و سپس با آموزش مهارتهای مقابله ای مفید و مهارتهای لازم جهت مراقبت و اداره این کودکان، و انجام مشاوره های لازم روانشناختی و تربیتی و اقدامات درمانی مناسب، مادران را در سازگاری با کودکانشان و در فراهم نمودن محیطی مناسب و موثر برای رشد و پیشرفت آنها راهنمائی و یاری کرده و از تشدید اختلال کودک، اختلالات عاطفی مادر و سایر اعضای خانواده پیشگیری به عمل آید.

 


اهداف تحقیق:
با توجه به اهمیت موضوع، اهدافی که در این پژوهش دنبال شد، عبارت بودند از:
- مقایسه استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف و مادران پسران عقب مانده ذهنی.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی.
سؤالات تحقیق:
همانطور که قبلاً اشاره شد با توجه به این که اکثر کودکان عقب مانده ذهنی ، عقب مانده های خفیف هستند و منابع تحقیقی معدود پیرامون استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف در کشورمان و با توجه به مسائل فرهنگی در تصمیم یافته های تحقیقات سوالهای این پژوهش به قرار زیر بودند:
1- آیا بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستانی تفاوت وجود دارد؟
2- آیا بین شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد؟
3- آیا بین استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی خفیف تفاوت وجود دارد؟
4- آیا بین شیوه های مقابله مادران دختران عقب مانده با مادران پسران عقب مانده تفاوت وجود دارد؟

 

فرضیه های تحقیق:
1- استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از مادران کودکان بهنجار است.
2- مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف در مقایسه با مادران کودکان بهنجار بیشتر از شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه استفاده می کنند.
3- بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد.
4- بین شیوه مقابله متمرکز بر عاطفه مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار سنین دبستان تفاوت وجود دارد.
5- بین استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی خفیف تفاوت وجود دارد.
6- بین شیوه های مقابله مادران عقب مانده با مادران پسران عقب مانده تفاوت وجود دارد.

 

تعاریف واژه ها:
استرس :
کاربرد واژه استرس سابقه طولانی دارد. این واژه که از ریشه لاتین Stringere-strictus گرفته شده، به معنی سخت کشیدن، یا بستن است و می توان آن را در نوشته های تا سده چهارده به معنی مشقت و سختی یا فلاکت پیدا کرد. (لوم سدن؛ نقل از نصر اصفهانی، 1376).
بنظر می رسد این واژه اهمیت تکنیکی خود را در قرن هفدهم در کارهای پزشک و زیست شناس سرشناس «روبرت هوک» بدست آورده است. تحت تاثیر تحلیل هوک بتدریج این واژه در علوم فیزیولوژی و روانشناسی نیز کاربرد یافت (لازاروس، نقل از نصر اصفهانی، 1376). ذوالفقاری (1376) اشاره می کند، واژه استرس به معنای نیرو، فشار و اجبار، واژه ای است انگلیسی و در زبانهای مختلف با همین لفظ بکار برده می شود. در حقیقت تحول اساسی در مفهوم استرس و نقش تعیین کننده آن در بیماریها مدیون پژوهشهای هانس سلیه است. سلیه، میان استرس و عامل بوجودآورنده آن تفاوت قائل شد، و سندرم سازگاری عمومی را مطرح کرد.
مقابله :
تعریفها و تقسیم بندیهای چندی نیز از مفهوم مقابله توسط نظریه پردازان ارائه شده است. از آن جمله، تعریفها و تقسیم بندیهای لازاروس، هامبورک و آدامز؛ فریدمن و همکارانش، پرلین و اسکولر می باشد (ذوالفقاری، 1376). همه این طبقه بندیها و توصیفها براین اساس است که واکنش به استرس در افراد مختلف، بسیار متفاوت است و همیشه این واکنشها به کاهش استرس و فشار منتهی نمی شوند. نکته دیگر، اینکه افراد در رویاروئی با استرس، فرایندی را طی می کنند که دارای مراحلی چند و متاثر از متغیرهای گوناگون است. برای نمونه، لازاروس معتقد است که در رویارویی با استرس، نخست فرد تهدیدی را نسبت به خود دریافت می کند.
در دومین مرحله، فرد توانائی خود را برای رویاروشدن با فشار روانی ارزیابی می کند. مطابق دیدگاه تعاملی مقابله لازاروس و لانیر مقابله می تواند بعنوان کوششهای رفتاری و شناختی منظور شود که جهت کاهش یا تسلط بر الزامات خارجی و داخلی بکارگرفته می شود (فالمن و همکاران؛ نقل از ذوالفقاری، 1376).
عقب ماندگی ذهنی :
هانگرفورد از کودک عقب مانده ذهنی تصویر کلیشه ای که زمانی معمول بود ، و این قبیل افراد را به صورت اشخاص بی دست و پا و بی پناه معرفی می نمود، ارائه داده است. اما امروزه چنین چیزی بنا به دلایلی صادق نیست. زیرا اولاً اغلب کودکانی که بعنوان عقب مانده ذهنی طبقه بندی می شوند از نوع خفیف هستند که می توانند شبیه کودکی باشند که در همسایگی آنها زندگی می کند و دارای هوش متوسط است. ثانیاً این گمراه کننده است که ما کودکان عقب مانده راحتی کسانی که عقب ماندگیشان در سطح شدید است، بی دست و پا و ناتوان معرفی کنیم. به علت پیشرفتهائی که در نحوه روشهای آموزشی و شغلی حاصل شده است، تعداد زیادی از افراد عقب مانده در حال حاضر قادرند زندگی مستقلی را بگذرانند. همچنین تحقیقات بسیاری نشان داده اند که عقب ماندگی ذهنی بیش از آن که یک مسئله کیفی باشد، یک مسأله کمی است. در بسیاری از موارد، کودک عقب مانده، رفتاری همچون یک کودک عادی دارد. با این تفاوت که کودک عادی از سن زمانی کمتر و او از سن زمانی بیشتری برخوردار است. حتی تفاوتهائی که در کودکان عقب مانده ذهنی وجود دارد نباید مایه نومیدی والدین در سراسر عمر باشد. این افراد هم می توانند مایه افسردگی، عذاب، تنفر و ناکامی باشند و هم مورد عشق والدین قرارگیرند.
در یک زمان به گروهی از کودکان متعلق به گروههای اقلیت بودند و پایه درسی اشان در مدرسه پائین تر از دیگران بود، بطور اتوماتیک برچسب عقب مانده ذهنی زده می شد. این طرز عمل امروزه تغییر کرده و حالا سعی می شود که از برچسب زدن به این کودکان خودداری شود. تمام تغییرات مثبتی که در این زمینه وجود آمده، کلا به خاطر تغییراتی است که در تعاریف ارائه شده از مفهوم عقب ماندگی ارائه گردیده است (هالاهان و کافمن، ترجمه مجتبی جوادیان، 1371).

فصل دوم: مروری بر تحقیقات پیشین
نظریه ها و تعاریف
- استرس
- مقابله
- عقب ماندگی ذهنی
تحقیقات انجام شده
- مشکلات والدین کودکان عقب مانده
- استرس والدین کودکان عقب مانده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استرس:
استرس، اصطلاحی است که در طب و زیست شناسی بصورت گوناگون بکارگرفته شده است. و به معنی تنش روانشناختی ناشی از این رویدادها و موقعیتها، به مفهوم دقیق تر هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم اختلال بوجود آورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز کند، استرس شمرده می شود. استرس، ممکن است بصورت محرکهای فیزیکی، عفونتها و واکنشهای آلرژیک و نظایر آن باشد و یا بصورت تغییر کلی در جو اجتماعی-روانی، فرق آنها این است که اولی یک عامل استرس زای فیزیولوژیکی است که از طریق هیپوتالاموس، غده فوق کلیوی و سلسله اعصاب سمپاتیک و با ترشح هورمونهای مختلف تاثیر می گذارد، و دومی، نه تنها با قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است، بلکه با کیفیت درک شخص از آن عامل ارتباط دارد.
جاسمیت و کانتین استرس را چنین تعریف می کنند: استرس، عبارت است از بهم خوردن تعادل درونی بصورت تغییرات هیجانی، شناختی و فیزیولوژیکی است که در اثر عامل بیرونی (مانند رویدادهای زندگی، سرما، گرما و رطوبت) و یا تحریکات درونی (مانند ارضاء غرایز، امیال و تکانه ها) بوجود می آید و درجه تهدیدآمیز بودن آن در یک ارزیابی شناختی تعیین می گردد. (ذوالفقاری، 1376).
همچنین، استرس را می توان فشار در وضعیت یا شرایطی دانست که فرد را از حالت آرامش خارج ساخته و به واکنش در ابعاد گوناگون بدنی، روانی و رفتاری وادارد.
بطور کلی در بیان مفهوم استرس گروهی گرایش به تاکید بر تعیین یک پاسخ خاص یا الگوی پاسخی که موقعیتی را منعکس می سازد، دارند. برای مثال نشانگان انطباق عمومی که توسط سلیه در سال 1974 مطرح شد، نمونه ای است از مفهوم استرس مبتنی بر پاسخ از سوی دیگر، گروهی در تعریف استرس، تاکید بر محرک دارند. در مدل استرس مبتنی بر محرک، چنین گفته می شود که استرس از محیط فرد ناشی می شود و واکنش به منابع استرس خارجی، فشار نامیده می شود. معهذا، مدلهای تعاملی هم مطرح شده اند. در این مدلها هر دو جنبه محرک و پاسخ، استرس درنظر گرفته می شوند و اینکه استرس، طی یک رابطه خاص بین شخص و محیطش اتفاق می افتد. در این مدل به فرد بعنوان عنصری فعال در مقابل جریان استرس نگریسته می شود که خود نظم دهی شناختی- رفتاری و عاطفی و راهبردهای مقابله اش بر شیوه برخورد با منبع استرس تاثیر می گذارد. (ذوالفقاری، 1376).
مقابله:
همانطور که گفته شد تقسیم بندیهای چندی نیز از مفهوم مقابله توسط نظریه پردازان ارائه شده است. از آن جمله: تعریفها و تقسیم بندیهای لازاروس، هامبورک و آدامز؛ فریدمن و همکارانش؛ پرلین و اسکولر می باشد. همه این طبقه بندیها و توصیفها براین اساس است که واکنش به استرس در افراد مختلف، بسیار متفاوت است و همیشه این واکنشها به کاهش استرس و فشار منتهی نمی شود. (ذوالفقاری، 1376).
لازاروس میان دو نوع مقابله عمومی تفاوت گذاشته است:
1- مقابله متمرکز بر مساله که در راستای حل مشکل یا انجام عملی است که منبع استرس را تغییر می دهد.
2- مقابله متمرکز بر عاطفه، که کاهش دهنده یا اداره کننده آشفتگی عاطفی همراه یک موقعیت است.
گرچه بیشتر منابع فشار، نیاز به کاربرد هر دو نوع مقابله را ایجاب می کنند، لیکن مقابله متمرکز بر مسأله گرایش به تسلط بر موقعیت دارد. و هنگامی کاربرد دارد که فرد احساس می کند کارهای بنیادی و سودمندی می تواند انجام دهد. مقابله عاطفی، از سوی دیگر، هنگامی بکار می رود که افراد احساس می کنند ناگزیر از تحمل منبع فشار روانی هستند. (کارور، شیر، و وینتروپ، 1989).
تعاریف عقب ماندگی :
طی این قرن، تغییرات مهمی در تعاریف عقب ماندگیهای ذهنی رخ داده است. تعریفهای نخستینی که از این اصطلاح به عمل آمد عموماً مختصر و روشن بودند، بطوری که نسبتاً جائی برای بجث در آنان باقی نبود. اما بعدها هرچه می خواستند مطالب بیشتری در رابطه با عقب ماندگیها فراگیرند، مجادلات بیشتری بر سر چگونگی تعاریف بوجود می آمد. تعاریفی که اخیرا ارائه شده اند منعکس کننده نتایج منفی است که از نام گذاریها و برچسب زدنهای نادرست روی افراد ناشی شده اند.
سالهای زیاد، تعاریف مورد قبول و استاندارد در مورد عقب ماندگیهای ذهنی متعلق به ادگاردال بوده است. به نظر او: برای ارائه یک تعریف و مفهوم درست، بطور کلی رعایت پنج معیار ضرورت دارد که عبارتند از:
1- عدم قابلیتهای اجتماعی که از عقب ماندگی ذهنی ناشی می شود.
2- عقب ماندگیهایی که جریان رشد را متوقف می سازند.
3- عقب ماندگیهایی که مانع بلوغ و پیشرفتند.
4- عقب ماندگیهایی که ریشه های سرشتی دارند.
5- عقب ماندگی هائی که لزوما غیرقابل درمان هستند.
تعریفی که اخیراً مورد قبول اغلب متخصصان قرارگرفته، تعریفی است که بوسیله انجمن آمریکائی عقب ماندگی ذهنی، که تخصصی ترین سازمان در زمینه عقب ماندگی ذهنی است، بکار می رود.
عقب ماندگی ذهنی، سطحی از عملکرد هوش عمومی است که میزان آن به مقدار زیاد، از حد متوسط کمتر بوده، بطوری که منجر به نقایصی در رفتار سازشی فرد گردیده، و در جریان رشد خود را نشان می دهد. دو نکته مهم در این تعریف حائز اهمیت است و آن این است که برای این که بتوان فردی را جزء عقب ماندگی ذهنی بحساب آورد، او باید هم از نظر هوشی، هم از نظر رفتارهای سازشی کمتر از متوسط باشد. در این تعریف ذکری از غیرقابل معالجه بودن این افراد به میان نیامده است. امروزه این طور فکر می کنند که عقب ماندگی ذهنی به معنای آن نیست که در تمام طول زندگی دامن گیر فرد باشد.
برعکس، یک فرد ممکن است در طول دوره ای از زندگی خود عقب مانده بوده و زمانی دیگر چنین نباشد. (هالاهان و کافمن؛ ترجمه جوادیان، 1371).

 

تعریف عقب ماندگی ذهنی از نظر جامعه شناسی:
جامعه شناسی بنام جین مرسر معتقد : تصمیم بر این که چه کودکی را عقب مانده ذهنی تلقی کنیم، بستگی به آن جامعه ای دارد که کودک در آن زندگی می کند. بعنوان مثال اغلب کودکان عقب مانده ذهنی، بخصوص آنان که درجه عقب ماندگی اشان خفیف است، مادام که وارد مدرسه نشده اند، رسما عقب مانده قلمداد نمی شوند.
تعریف رفتاری:
برخی از متخصصان از تعریفی استفاده می کنند که منعکس کننده یکی از تئوریهای مربوط به یادگیری است. مثلا سیدنی بی جو معتقد است که فرد معمول کسی است که دارای مجموعه ای از رفتارهاست که براساس وقایعی که در طول زندگی او رخ می دهند، شکل می گیرند. او همچنین می گوید: بنظر ما رفتار عقب مانده، نتیجه یک سری شرایط اجتماعی، جسمانی، بیولوژیکی و قابل مشاهده ای است که تمام آنها دارای وضعیتی با متغیرهای انفرادی می باشند. در نظریه سنتی، رفتارهائی عقب مانده تلقی می شود که معلول عوامل روانی نظیر کمبود هوش بود، و یا معلول عوامل بیولوژیکی نظیر معایب جسمی. دو طبقه بندی رایج وجود دارد که کودکان عقب مانده را براساس بهره هوش و شدت مشکلاتی که با آن مواجه هستند، طبقه بندی می کنند که عبارتند از: طبقه بندی سیستم AAMD و طبقه بندی آموزشی (هالاهان و کافمن، ترجمه جوادیان، 1371)
طبقه بندی سیستم AAMD:
اصطلاحات میزان IQ
عقب ماندگی ذهنی خفیف 50-55تا 70
عقب ماندگی ذهنی متوسط 35-40 تا 50-55
عقب ماندگی ذهنی شدید 20-25 تا 35-40
عقب ماندگی ذهنی عمیق از 20 تا 25 به پائین
طبقه بندی آموزشی :
عقب ماندگی ذهنی آموزش پذیر (FMR) یا خفیف
عقب ماندگی ذهنی تربیت پذیر (TMR) یا متوسط
عقب مانده های شدید و عمیق (SPH)
بیشتر افرادی که به عنوان عقب ماندگی ذهنی شناخته می شوند، جزء طبقه ای بحساب می آیند که به آنها عقب ماندگان ذهنی خفیف می گویند. آنها از نظر وضع ظاهر با کودکان غیرعقب مانده (بهنجار) تفاوتی ندارند و تا زمانی که به مدرسه نرفته اند، معمولا به عنوان عقب مانده شناخته نمی شوند و در اکثر موارد علت دقیق عقب ماندگی آنها روشن نیست.
افراد عقب مانده ذهنی خفیف را گاه عقب ماندگان فرهنگی و خانوادگی گفته اند. در برهه ای از زمان این اصطلاح در مورد مردمی بکار برده می شد که:
1- علائمی از ضربه مغزی در او دیده نشود.
2- حداقل یکی از والدین او عقب مانده باشند.
3- حداقل یکی از خواهران و برادرانش نیز عقب مانده باشند. البته اگر خواهر یا برادری می داشت.
فرض براین بود که عقب ماندگی را معلول عوامل ژنتیکی و یا عوامل محیطی- اجتماعی بدانند. هالاهان و کافمن اظهار می کنند که اخیرا این اصطلاح را موقعی بکار می برند که بجای عامل وراثت، شرایط نامناسب محیطی- اجتماعی احتمالا باعث به وجودآمدن عقب ماندگی شده باشد. بنابراین اغلب متخصصان معتقدند که یک شخص عقب مانده فرهنگی- خانوادگی کسی است که :
1-دارای عقب ماندگی خفیف باشد و
2-نشانه ای از ضربه مغزی در او دیده نشود.
3- درجایی تربیت شده یا می شود که شرایط اجتماعی- محیطی آن نامناسب باشد. چنین تصور می شود که این شرایط بدان سبب باعث عقب ماندگی می شود که نتوانسته اند فرصتهای یادگیری و انگیزه کافی برای فرد فراهم آورند. از آنجا که نمی توان این عوامل را دقیقاً علت اصلی دانست، بنابراین طبقه بندی عقب ماندگیها براساس عوامل فرهنگی- خانوادگی ظاهرا یک طبقه بندی مهم و در واقع کاذب است. وقتی متخصصان نمی توانند علت تعداد زیادی از عقب ماندگیها را تعریف کنند، هنگام صحبت از عقب مانده ها از آنها بعنوان کسانی نام می برند که دارای عقب ماندگیهای فرهنگی- خانوادگی هستند (هبر؛ نقل از هالاهان و کافمن، ترجمه جوادیان، 1371).
مشکلات والدین کودکان عقب مانده ذهنی :
یافته های تحقیق جاستیس، اکانرووارن نشان داده اند که والدین این کودکان در زمینه های بهداشتی، رفتاری، نگهداری و ناتوانیهای فیزیکی کودکان عقب مانده خود با مشکلاتی مواجه هستند. بریستول و شوپلر نیز به مواردی از قبیل اداره کودک، مهارتهای خودیاری، و وابستگی بعنوان مشکلات والدین اشاره کرده اند. روزنبرگ و رابینسون هم در تحقیقات خود بدین نتیجه رسیدند که کمبود سواد، فشارهای مالی و ساعات طولانی کار برروی توانائیهای مادران در نگهداری از فرزندان عقب مانده اشان تاثیر منفی می گذارد. (البرزی و بشاش، 1372). پژوهش البرزی و بشاش (1372) در کشورمان نیز نشان داد که والدین کودکان عقب مانده در باب مسائل مربوط به پیشگیری، آموزشی و امکانات موجود در جامعه آگاهی کافی نداشتند. آنها نگران آینده فرزندان خود بودند و وجود مراکز گذران اوقات فراغت و ذیربط با حرفه فرزندانشان مهمترین نیازهای آنها را تشکیل می داد. همچنین نتایج تحقیق البرزی و بشاش (1375) در مطالعه ای دیگر نشان داد، والدین این کودکان اعتقاد داشتند که عمده ترین تاثیری که کودک عقب مانده ذهنی بر خانواده گذاشته است، احساس خجالت است که به شدت عقب ماندگی فرزند بستگی داشت. یافته های این محققین نشان داد که بیشترین اثری که کودک عقب مانده ذهنی بر سایر فرزندان گذاشته است، ایجاد جلب همکاری و ابراز محبت است و بارزترین واکنش دیگران نسبت به خانواده کودک ابراز عطوفت و دلسوزی است.
کامینگز، برادشوولاتون، و بردن نیز در مطالعات خود دریافتند که خانواده های کودکان معلول، هنگام پی بردن به معلولیت فرزندانشان دچار بحران گشته و در نتیجه واکنش هایی نشان می دهند، که از آن جمله باید به مشکلات زناشویی، طلاق و افسردگی پدر و مادر اشاره کرد. (البرزی و بشاش، 1375). ترن بل در این مورد به گستره ای از احساسات قوی از جمله خشم، ناامیدی و احساس گناه اشاره کرده اند. گالاگر (1983) هم دریافت پنج مشکلی که به نظر می رسد قوام خانواده های کودکان عقب مانده را تضعیف می کند و مستلزم توجه محققین و ارائه دهندگان سرویسهای ذیربط است عبارتند از:
1- کودک در شکل دادن تبادلهای تقویت کننده دوسویه و چندگانه با والدین توانائی کمتری دارد.
2- نیازهای وابستگی بیشتر کودک معلول، که مراقبین را مجبور به صرف زمان بیشتر و تلاش برای کنارآمدن و سازگاری با نیازهای کودک می کند.
3- خطر کاهش تعاملات اجتماعی تقویت کننده چندگانه با بزرگسالان و کودکان دیگر خانواده، دوستان و همسایه ها وجود دارد.
4- خانواده ها باید با مرگ سمبولیک آرزوها و امیدهایشان کنار بیایند.
5- ساختارهای متنوع خانواده باید با این مشکلات کنار بیایند.
بنابراین با توجه به نتایج تحقیقات تردیدی نیست که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در امر مراقبت و اداره کودکانشان و بطور کلی در سازگاری با آنها با مشکلات عدیده ای مواجه هستند و واکنشهای متفاوتی را نشان می دهند.
استرس والدین کودکان عقب مانده :
نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که مشکلات ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی و نگهداری و مراقبت از او می تواند استرسهای فزاینده ای را برای والدین بدنبال داشته باشد. (بکمن 1983؛ فردریک، 1981 ؛ هالروید و مک آرتور، 1976؛ هافستاترز) و در واقع شاید همین استرسها هستند که باعث می شوند والدین واکنشهایی را نشان دهند.
فاربر (1959) یکی از اولین محققینی بود که افراد مختلف استرسی را که بواسطه یک کودک معلول در خانواده ایجاد می شود، جدا و مجزا کرد. یک الگوی رایج بنظر می رسد واکنش سوگی باشد که از مرگ سمبولیک کودک نرمالی که مورد انتظار والدین بوده، ریشه می گیرد. فاربر (1975) همچنین خاطرنشان می سازد، حضور یک کودک عقب مانده، رشد خانواده را به تاخیر می اندازد. او ویژگی بحرانی را که خانواده های دارای کودکان عقب مانده ذهنی به عنوان یک بازدارنده در سیکل زندگی خانوادگی با آن مواجه می شوند، مشخص کرده است که به موجب آن (الف) رشد خانواده کند می شود و (ب) نقشهای خانواده از حالت همزمانی خارج و منحرف می شوند و توالی رشد خانوادگی مختل می شود. فاربر اشاره می کند این فقدان همزمانی ممکن است در طول عمر خانواده تاثیر بگذارد.
بکمن (1983) دریافت که تقاضای مراقبتهای نامعلول است که بنظر می رسد منبع برجسته مشکلات یا استرس در خانواده های کودکان معلول باشد. مطالعات لوباتو همچنین نشان داد وجود کودک عقب مانده، فشار روانی زیاد بر خانواده وارد می کند. والدین احساس از دست دادن امید، درماندگی، کاهش عزت نفس و افزایش شرم ، گناه و کشمکش زناشویی را گزارش می کنند. (ساراسون و ساراسون؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1370). در پژوهشهای متعدد دیگری، استرس پدران و مادران کودکان عقب مانده ذهنی بطور مشخص تری بررسی شده است. برای مثال، دیسون در بررسی استرس والدین و عملکرد خانواده های کودکان عقب مانده دریافت گرچه خانواده های کودکان عقب مانده، سطوح استرس بالاتری را نسبت به خانواده های کودکان غیر عقب مانده نشان دادند. لیکن آنها در عملکرد خانوادگی اشان تفاوتهای خیلی کمی نسبت به گروه کنترل (والدین کودکان عادی) نشان دادند که این درجه بالای انعطاف پذیری آنها را نشان می دهد. انستی و اسپنس (1986) در بررسی عوامل مرتبط به استرس در مادران کودکان ناتوان هوش دریافتند 42 درصد از مادران دارای کودکان عقب مانده ذهنی، سطح بالائی از استرس را تجربه می کردند. یافته های این محققین نیز نشان داد فشارهای زندگی بیشتر به استرس مرتبط بودند تا وقایع زندگی، و عزت نفس مادران، بهتر از میزان حمایت بیرونی، استرس را پیش بینی می کند.
دونوان (1988) در مطالعه اش برروی ادراکات مادران کودکان عقب مانده ذهنی و اوتیستیک از استرس خانواده و روشهای مقابله، دریافت مادران اوتیستیک استرس خانوادگی بیشتری از مادران عقب مانده ذهنی داشتند. لیکن در سازگاری زناشویی دو گروه تفاوتی وجود نداشت. هاورز و سلیگمن (1991) در تحقیقشان که برروی دو گروه از پدران نوجوان عقب مانده ذهنی و پدران نوجوانان عادی انجام دادند، دریافتند دو گروه از استراتژیهای مقابله متفاوتی استفاده می کردند. لیکن هیچ تفاوت معنی داری در سطح استرس بین گروهها وجود نداشت و جنسیت نوجوانان هیچ تاثیری روی سطوح استرس پدران نداشت. کراوس نیز در بررسی والدین 121 نوجوان دچار عقب ماندگی در می یابد پدران، استرس بیشتری را در ارتباط با خلق و خوی کودکانشان و رابطه کودک-پدری گزارش می دادند در حالی که مادران، استرس بیشتری را از پیامدهای شخصی والدینی گزارش می کردند. پدران نسبت به اثرات محیط خانوادگی حساس تر بودند. در حالی که مادران از شبکه های حمایتی شخصی متاثرتر بودند.
محققین دیگر، به یک سری متغیرهای دیگری که می توانند در استرس و شیوه های مقابله خانواده های کودکان عقب مانده موثر باشند، و یا به نحوی با استرس در ارتباط باشند، اشاره کرده اند. برای نمونه روسی و همکاران (1992) در بررسی ادراکات مادران و پدران دارای کودکان با ناتوانائیهای شدید از استرس و مقابله، دریافتند جنسیت والدین بنظر می رسد اثر کمی روی ادراکات آنها از استرس و مقابله دارد. پدران و مادران در زیر مقیاس بدبینی پرسشنامه با همدیگر متفاوت بودند. در واقع مادران نسبت به پدران در خصوص آینده کودکانشان بدبین تر بودند. معهذا در نمره کلی استرس، هیچ تفاوت معنی دار بین پدران و مادران وجود نداشت. این محققین همچنین اشاره می کنند اعتبار پرسشنامه منابع و استرس برای مادران وپدران مورد تایید قرارگرفت.
وود و فلینت (1990) در مطالعه اشان در مورد حمایت اجتماعی و استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی دریافتند بین رضایت از حمایت صمیمی و توانائی مقابله مادر همبستگی معنی داری وجود نداشت، در حالی که بین رضایت از حمایت دوستانه و توانائی مقابله مادر همبستگی ضعیفی نشان داده شد. همچنین بین رضایت از حمایت اجتماعی و توانائی مقابله مادر هیچ همبستگی معنی داری وجود نداشت. مادرانی که رضایت بیشتری از حمایت صمیمی و دوستانه ابراز می کردند، بیشتر احتمال داشت با استرس، مقابله موفقیت آمیزی داشته باشند. بنابراین چنین برداشت شد که ادراکات رضایت یا عدم رضایت از منابع خانوادگی ممکن است تاثیر چشمگیری روی ابراز استرس خانوادگی بگذارد. فلینت و وود (1989) در مطالعه ای دیگر برروی مادران کودکان عقب مانده ذهنی سه گروه سنی (کودک، نوجوان و جوان) دریافتند استرس و رفتارهای مقابله مادران سه گروه سنی تفاوت معنی داری نداشت. نژاد و سن مادر در میزان استرس تاثیر داشت و در رفتارهای مقابله ای، نژاد، وضعیت زناشویی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی تاثیر داشت.
مینس (1988) نیز به ویژگی های کودک و منابع بحران زای خانواده، بعنوان پیش بینی کننده های مهمی از شکلهای مختلف استرس اشاره کرده است. کرنیک و همکارانش هم دریافتند که دامنه سازگاریهای ممکن خانواده های کودک عقب مانده ذهنی و منابع مقابله آنها و محیطهای بوم شناختی به عنوان سیستمهای تعاملی هستند که میانجی پاسخ خانواده به استرس می باشند.
بنابراین چنانچه ملاحظه می شود تحقیقات، نه تنها به استرس والدین کودکان عقب مانده اشاره کرده اند، بلکه به تعیین عوامل و متغیرهای موثر و پیش بینی کننده های استرس در خانواده های این کودکان نیز پرداخته اند. مطالعات دیگر نیز حاکی از آن است که در تجربه استرس بواسطه مسائل خانوادگی عواملی چند روی هم اثر می گذارند که عبارتند از: تجربه خانواده در مورد استرس، رفتار آنها، واقعیت حوادثی که سبب استرس می شوند، برداشت خانواده از آنچه رخ داده است و منابع موجود برای خانواده جهت تطبیق با آن رخداد. الگوهای خانوادگی یکی دیگر از عواملی است که در تجربه استرس می توانند موثر باشند. مینوچین معتقد است خانواده ها براساس یک سیستم اجتماعی بوجود آمده اند و دارای الگوهائی هستند که این الگوها شامل روشهایی است که برطبق آنها خانواده، جریان عادی یک زندگی روزمره و مشکلات آنرا اداره می کند. لیکن رویدادهایی رخ می دهند که با الگوهای بنیادین خانواده در تضاد قراردارند. رویدادهائی مثل تولد یک نوزاد جدید، بازنشسته شدن و مرگ افراد خانواده موضوعات عادی هستند که تمام خانواده های آنها باید در جستجوی راههائی باشند که با واقعیتهای موجود تطبیق داشته باشد. (مینوچین و مینوچین؛ نقل از برنستین و همکاران، 1987).
برخی از محققین و مولفین عواملی در کودک از قبیل شدت عقب ماندگی، سن، جنسیت و رفتارهای خاص کودک توجه کرده و تاثیر و نقش آنها را در استرسی که والدین کودکان عقب مانده تجربه می کنند، مورد تفحص و بررسی قرارداده اند که ذیلا به چند نمونه از آنها اشاره می شود.
شدت عقب ماندگی کودک: نتایج مطالعات در رابطه با شدت عقب ماندگی، متفاوت است. دریافته های برخی از محققین، شدت عقب ماندگی هیچ تاثیری برروی استرس والدین ندارد. (مارتین 1975؛ تو و همکاران 1977) و برخی از آنها به تاثیری مشخص اشاره کرده اند (بریستول و شوپلر، 1984).
سن کودک: یکی دیگر از ویژگیهای کودک مربوط به سازگاری بهتر والدین، سن کودک عقب مانده است. برای مثال بریستول (1979) ، بریستول و شوپلر (1984)، دونوان (1985) و فاربر (1959) دریافتند که والدین کودکان کوچکتر ، استرس کمتری را نسبت به والدین کودکان بزرگتر نشان می دهند. در مورد ترتیب تولد تاثیری یافته نشده است. (بریستول و شوپلر، 1984)
دلایلی که برای استرس کمتر والدین کودکان کوچکتر ذکر شده است عبارتند از: (الف) اندازه کوچکتر و پذیرش اجتماعی و قابلیت کنترل کودک. (ب) فقدان دانش یا انکار ثبات معلولیت کودک (ج) خوش بینی بیشتر والدین برای آینده این کودکان و (د) در اغلب موارد این واقعیت که سرویسها برای کودکان معلول کوچکتر، نسبت به کودکان بزرگتر و نوجوانان ممکن است بهتر و در دسترس تر باشد. (بریستول و شوپلر، 1983 و دونوان 1985)
این موضوع جالب است که متخصصین ممکن است گرایش داشته باشند استرس مربوط به تولد و تشخیص کودک را بیش از اندازه برآورد کنند و استرس والدین را در رشد کودک معلول کمتر از حد برآورد نمایند (وانگ، رینولدز و والبرگ، 1989).
سوئلز و کینان نیز دریافتند بیشتر والدین کودکان عقب مانده تا وقتی کودک، خردسال است تا حدی راجع به پیشرفت آینده کودک خود خوشبین هستند. مثلا ممکن است توان یادگیری کودک را زیاد برآورد کنند و مشکلات یادگیری را کم، پذیرش والدین بطور واقعی در مراحل خاصی از رشد کودک به شدت به چشم می خورد. خانواده های کودکان عقب مانده به موازات اینکه کودک به مراحل رشد گوناگونی می رسد وارد سلسله بحرانهائی می شوند. (ساراسون و ساراسون؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1370)
جنسیت کودک:
همانند مطالعه انجام شده روی کودکان بهنجار (هترینگتون 1981) در مطالعات انجام شده روی کودکان عقب مانده شدید (فاربر 195) کودکان دارای اختلالات رفتاری (پاترسون 1980) و کودکان اوتیستیک (بریستول 1979؛ بریستول و شوپلر 1984) دختران نسبت به پسران، کمتر از استرس زا بوده اند. اثر نامطلوب تر برای پسران ممکن است مربوط به تفاوتهای ذاتی پسران از قبیل اندازه فیزیکی بزرگتر، تحریک پذیری بیشتر، پاسخدهی اجتماعی کمتر و مراقبت سخت تر باشد، چنانچه بل (1986) برای کودکان غیرمعلول اشاره می کند.
فاربر (1959) انتظارات فرهنگی مختلف را برای کودکان عقب مانده مطرح کرده است. او اشاره می کند که حداقل در خانواده های طبقه اجتماعی- اقتصادی پائین تر، انتظارات بالاتری برای پسران نسبت به دختران وجود دارد. مادران دختران در مطالعه برستول (1979) و بریستول و شوپلر (1984) اشاره کرده اند که دختران را می توان آشپز و خانه دار درنظر گرفت و پریشانی کمتری در مورد شغل و استخدام آنها داشت. بنابراین نقشهای جنسیتی و انتظارات والدین از دختران و پسران خود، در استرسی که تجربه می کنند، تاثیر دارد و به نظر می رسد این موضوع در فرهنگهای مختلف تاثیر متفاوتی داشته باشد.
رفتارهای خاص کودک:
تقریبا واریانس استرس خانواده را که با پرسشنامه منابع و استرس هالروید اندازه گیری می شود، می توان براساس ویژگیهای کودکان و محیطهای آنها پیش بینی کرد. این ویژگیها شامل ویژگیهای شخص کودکان از قبیل مشکلات کنترل کردن آنها، مزاحمت اجتماعی آنها، درجه وابستگی اشان و نیاز برای مهارتهای خودیاری، و کفایت فعالیتهای کودکان، سرویسها و احتمال مستقل زندگی کردنشان هستند. (بریستول و شوپلر، 1984).
بکمن (1983) یافته های مشابهی بدست داده است. او دریافت که سطوح استرس بالاتر والدین، مربوط به خلق و خوی سخت کودک، پاسخدهی اجتماعی کمتر، الگوهای رفتار کلیشه ای تر، میزان پیشرفت کمتر و تقاضاهای اضافی و مراقبت نامعمول است. همین که معلولیت تشخیص داده شده، بنظر می رسد خانواده های دارای کودکان کمتر وابسته و با سرویسهای بسنده تر قادرند سازگاری موفقیت آمیزتری داشته باشند. خوشبختانه اکثر ویژگیهای خاص کودک که مربوط به استرس هستند (استرس زا هستند) را می توان از طریق مداخله بهبود بخشید. تلاقی استرسهای دیگر یا گرفتاریها نیز بطور معنی داری سازگاری در خانواده های کودکان معلول را هم برحسب اهمیت استرسهای دیگر (بریستول، 1984) و هم گرفتاریها از قبیل از دست رفتن فرصتهای شغلی مادر بخاطر کودک معلول، پیش بینی می کند. (بریستول و شوپلر، 1984)
سازگاری و شیوه های مقابله والدین کودکان عقب مانده ذهنی :
تحقیقات بسیاری در مورد سازگاری و شیوه های مقابله والدین کودکان عقب مانده با استرس انجام شده است که برخی از آنها به سازگاری و منابع روانشناختی و اجتماعی سازگاری این خانواده ها پرداخته اند و برخی دیگر، مشخصاً شیوه های مقابله والدین کودکان عقب مانده را با استرس ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده مورد بررسی قرارداده اند.
تقریبا اکثر تحقیقات روی خانواده های کودکان معلول اثرات منفی این کودکان را روی خانواده هایشان مورد بررسی قرارداده اند. نتایج مطالعات به مشکلات در سازگاری و بحرانهای خانوادگی از قبیل طلاق، مشکلات زناشوئی، افسردگی (برادشاو ولاتن، 1978. بردن، 1980) و نگهداری موسسه ای (دمیرو گلدبرگ، 1983؛ لوتر، 1978) اشاره کرده اند از طرف دیگر، تحقیقات و مدارک بالینی نیز وجود دارند و برخلاف تقاضاهای زیاد آنان عملکرد خوبی دارند. (اکرلی، 1975؛ بریستول، 1984، دارلینگ 1979؛ گالاکز و همکاارن 1981).
معهذا، پژوهشهای متعددی، رابطه منابع سازگاری روانشناختی- اجتماعی و ویژگیهای دموگرافیک را با استرس والدین کودکان عقب مانده ذهنی مورد بررسی قرارداده و به معرفی منابعی که می توانند در افزایش یا کاهش استرس این والدین تاثیر داشته باشند، پرداخته اند. برای مثال مک کوبین و پاترسون (1982) منابعی را برای سازگاری خانواده های کودکان عقب مانده مشخص کرده اند که عبارتند از: ویژگیهای روانشناختی، اجتماعی بین فردی و مادی اعضای خانواده، واحد خانواده، و ارتباطی که ممکن است در کاهش تن

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی

دانلود مقاله شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

«مقدمه»
اَلحَمُدللِه الذَّی هَدانا لِهذا وَ ما کُنا لِنَهتَدی لَولا اَن هَدانا اَللهُ (ستایش خدای را که ما را بدین [راه] هدایت نمود ، و اگر خدا ما را راهبری نمی کرد ما خود هدایت نمی یافتیم).
حمد و سپاس خدای را که به عنوان خالق «ماسوی الله» هر موجودی را در راه سعادت خودش تا نهایت کمالش راهنمایی کرده و فرموده : «رَبُنّا الَذی اَعطی کُلَ شَیءٍ خَلقه ثُمَّ هَدی».(پرودگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده ، سپس آن را هدایت فرموده است).و هیچ موجودی را از قائده به کمال رسیدن مستثنی نکرده و انسان را که اشرف مخلوقات دانسته ، کمال و سعادت عظمی عنایت فرموده و به سوی آن هدایت کرده است.و عقل را راهنما به سوی کمال و منشا شکوه و سربلندی انسان قرار داده است.
اما از آنجایی که سعادت و کمال انسان منحصر به سعادت مادی نمی باشد ، بلکه جهان معنا هر دو جهان را شامل می گردد به همین خاطر خداوند متعال اول عقل آفرینش یعنی حضرت محمد (ص) را به عنوان نبوت برگزید و او را به بندگانش حجت قرار داد : «حُجَهُ اَللهِ عَلَی العِبادِ النَبِّیُ و الحُجَه فیما بَینَ العِبادِ وَ بَینَ اَللهِ اَلعَقلُ» .(حجت خداوند بر بندگان پیامبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است).و آن حضرت را خلیفه خود بر روی زمین قرار داد تا راهنما و هدایت گر خلق به سوی او باشد و ایشان بشارت دهنده و ترساننده نیکان و بدان قرار داد تا حجت را بر مردم تمام گرداند.
«رُسُلاً مُبَشرینَ وَ مُنذرینَ لِئَلا یَکونَ لِلناسِ عَلَی اللهِ حُجَه بَعدَ الرُسُلِ وَ کانَ اَللهُ عَزیزاً حَکیماً» .(پیامبرانی که بشارت گر و هشدار دهنده بودند، تا برای مردم ، پس از (فرستادن) پیامبران ، در مقابل خدا (بهانه) و حجتی نباشد و خداوند توانا و حکیم است.)
بنابراین همچنان که بدون نبوت غافله بشریت به هدفی که از آفرینش او در نظر بوده است نمی رسد، تبیین احکام و مقررات الهی توسط راهبران غیر معصوم نیز راه به جایی نخواهد برد و موجب گمراهی خواهد شد و این نیازمند به دلایل عقلی و نقلی محکم می باشد.
در این رساله تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اسلام (ص) با تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن» با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث معصومین به بررسی شیوه های دعوت رسول اکرم (ص) پرداخته و پس از بررسی و تحلیل نظرات مختلف ، نظریه مختار بیان گردیده است.و به اندازه بضاعت اندک ، قطره ای ناچیز از این دریای بیکران چشیده و به نکات زیر دست یافتم که : «حکمت» نوری افاضه ای از سوی خداوند است به کسانی که از نیروی عقل خود بتوانند درست استفاده نمایند ، عطا خواهد شد و در سایه آن به حقایق معلومات و درجاتی از کمال می رسند.
و موعظه یکی از راه های دعوت و جلب قلوب شمرده می شود که پیامبر اسلام (ص) برای جذب افرادی که دارای احساسات و عواطف جوشان و بیداری عمومی بودند از موعظه بهره می برد و خداوند متعال برای اینکه پیامبرش را اسوه اهل استدلال قرار دهد، به او ابلاغ فرمود که استدلال محض ، همه جا سودمند نیست ،‌بلکه علاوه بر آن ، از موعظه برای دعوت دیگران استفاده نماید.
و «مجادله» که رسول اکرم (ص) به طور مطلق از آن نهی نشده است بلکه از آن مجادله غیر احسن و یا باطل منع شده است ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : «وَلا تُجادَلوا اَهلَ الکُتابِ اِلا بِالَّتی هِیَ اَحسَن» ، بنابراین مجادله احسن در اسلام جایز می باشد که قانون عملی برای رسول اکرم (ص) در مقابل مخالفان اسلام بوده است.در مقابل مجادله احسن مجادله باطل قرار می گیرد که مطابق قرآن کریم و روایات معتبر معصومین ، بر مردم حرام گردیده است زیرا در این نوع جدال ،‌سعی و تلاش مخالفان در جهت حق جلوه دادن عقاید باطل و نادرستشان می باشد در حالی که مجادله احسن با استفاده از اصول مشترک طرفین برای محقق ساختن حق و اثبات آن صورت می پذیرد.
این پایان نامه به روش کتابخانه ای و با استفاده از منابع تفسیری و روایی و با راهنمایی اساتید محترم راهنما و مشاور در پنج فصل تالیف و تنظیم گشته است :
فصل اول- شامل کلیات (اهداف و انگیزه موضوع ، سوالات تحقیق ، پیشینه تحقیق ،‌روش تحقیق و ساختار و محدوده تحقیق) می باشد.
فصل دوم- مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اکرم (ص) شامل (معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه و جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم و شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی به خصوص شیوه رسول اکرم (ص) می باشد).
فصل سوم- جلوه های حکمت الهی که اهم آن شامل : (اهمیت حکمت از نظر اعتقادی ، حکمت و توحید ، حکمت الهی هدف بعثت انبیاء ، اعطای حکمت بر صالحین در قرآن کریم ، حکمت واعطای فضل بر رسول اکرم (ص) و خاندانش (علیهم السلام) ، تاویل حکمت در قرآن و روایات) می باشد.
فصل چهارم- جلوه های موعظه از منظر قرآن و روایات معصوم که اهم آن شامل : (موعظه در قرآن کریم ، موعظه اخلاقی ، نفسانی ، تاثیر گذاری موعظه ،‌اقسام موعظه ،‌تاویل موعظه) می باشد.
فصل پنجم- جلوه های مجادله در قرآن و روایات که عبارتند از : (انواع مجادله در قرآن و روایات ، مجادله احسن پیامبران الهی ، جلوه های مجادله احسن پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم و زمینه های مجادله غیر احسن ، اهداف مجادله) می باشد.
در نهایت به نتیجه گیری کلی پرداخته شده است.
از پروردگار متعال پیوسته درخواست نماییم «الهم انّی اسئلک ان تصلّی علی محمد نبّی رحمتک و کلمه نورک و ان تملأ قلبی نور الیقین و صدری نور الایمان و فکری نور النیات و عزمی نور العلم و قوّتی نور العمل و لسانی نور الصدق و دینی نور البصائر من عندک و بصری نور الضیاء و سمعی نور الحکمه و مودتی نور الموالاه لمحمد و اله علیه السلام......
(خدایا از تو می خواهم که اولاً درود فرستی بر محمد پیغمبر رحمتت و کلمه نورت و ثانیاً پر کنی دلم را با نور یقین و سینه ام را با نور ایمان و فکرم را با نور تصمیمات و تصمیمم را با نور دانش و نیرویم را با نور کار و زبانم را با نور راستی و دینم را با نور بصیرت ها از پیشت و دیده ام را با نور روشنایی و گوشم را با نور حکمت و مودتم را با نور دوستی و پیوستگی با محمد و آلش که سلام بر آنان باد......)

 


فصل اول : کلیات

 

1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
1 – 2 – سؤالات تحقیق
1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
1 – 4 – روش تحقیق
1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
هدف و انگیزه اصلی در این پایان نامه ، شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» می باشد.از آنجایی که پیامبران و خصوصاً پیامبر خاتم (ص) به منزله سراج منیر و دعوت کننده به سوی خدا «سراجاً منیراً و داعیاً الله» هستند ، بسیار مشتاق بودم برای فهم و شناخت پیرامون این شیوه ها و ابعاد و جلوه ها و مصادیق آنها بتوانم بهره هایی از کلام الهی و نور حکمت را بر قلب خود دریابم و با فهم موعظه از موعظه حسنه در شناخت حقایق الهی و عبرت از خلایق الهی آگاه شوم و با درک مجادله احسن به عنوان روش نیکوتر خداوند در مقابل مخالفان خدا و رسول و اولیاء معصوم الهی به اثبات حقانیت عقاید شیعی خود برسم.

 

1 – 2 – سؤالات تحقیق
پیرامون موضوع رساله ، سؤالات بسیاری مطرح می باشد که از پرسش های ویژه این تحقیق می توان اشاره کرد به :
1 – حکمت و موعظه و جدال از نظر لغوی و اصطلاحی چیست ؟
2 – تاویل حکمت بر اساس آیات قرآن و روایات چیست؟
3 – انواع موعظه کدام است ؟ منظور از موعظه حسنه در آیات قرآن کریم چیست؟آیا موعظه می تواند غیر حسنه باشد؟
4 – شیوه ها و اقسام مجادلات انبیاء در قرآن کریم و تعالیم اسلامی بر چه اساسی
می باشد؟
5 – آیا در قرآن و روایات نمونه هایی از مجادلۀ احسن انبیاء بر اساس قرآن و روایات آمده است؟

 

1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
تا کنون کمابیش پیرامون آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روشهای تبلیغی انبیای الهی و روش تبلیغی و دعوت پیامبر اسلام (ص) کتب و مقالاتی نگاشته شده که گاه مورد استفاده در رساله موجود هم بوده است.مانند 1- راه و رسم تبلیغ نوشته گروهی از فضلای قم.2- مقاله قانون عملی پیامبر اسلام (ص).3- آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روایات با نگاهی به کتاب مقدس از عبدالله ستوده ارشد علوم قرآن ، 1387. 4- شیوه های هدایتی و تبلیغی انبیا از دیدگاه قرآن و روایات از طیبه خداویسی ، 1386.
می توان وجه امتیاز رسالۀ موجود نسبت به تالیفات پیشین را اولاً فراهم نمودن یک بخش تأویلی از آیات قرآن کریم را در کنار بخش تفسیری آن که مرتبط با موضوع می باشد در نظر گرفت که رسالۀ حاضر علاوه بر تفسیر به تأویل ، تا جایی که امکان داشته پرداخته است . و ثانیاً به گردآوری شیوۀ رسول اکرم ( ص) در یک مجموعه که به طور مستقل و تخصصی (قرآنی و روایی) به هر یک از آنها پرداخته شده است . وعلت انتخاب موضوع ، علاقمندی این جانب به دانستن روش های دعوت اسلام و جذابیت موضوع مورد بحث و فهم و درک بیشتر از دین تشیع ، فهم آیات قرآن کریم چه از جهت ظاهری و چه از جنبۀ تأویلی و شناخت رسول اکرم (ص) و اهل بیتش «علیهم السلام » که امید است باری تعالی با الطاف و عنایت خویش این حقیر را در جهت گام نهادن و سوق دادن به این جهت یاری فرماید .

 

 

 

1 – 4 – روش تحقیق
در این رساله ، ابتدا با هماهنگی استاد راهنما ، یک طرح کلی از پایان نامه تنظیم گردید و با راهنمایی وافر و تحسین برانگیز ایشان به مطالعه و مرور کتابهای معتبر روایی و قدیمی پرداخته . وکار تحقیق موضوع را آغاز نمودم و جمع آوری مطالب از طریق فیش برداری از کتاب ها با روش کتابخانه ای و با استفاده از CD های تفاسیر و سایتهای اینترنتی ( با مراجعه به منابع اصلی و معتبر ) تنظیم و تدوین گردیده است . و برای انجام این امر ، بیشترین بهره برداری از کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وبعد کتابخانه دانشکده الهیات تهران و در موارد بسیار محدودی از کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی به عمل آمده است .
ذکر این نکته لازم است که ، متون عربی مرتبط با موضوع که در منابع قدیمی و یا بعضاً جدید بچشم می خورد اولاً به یاری خداوند متعال و بعد با سعی و تلاش خود ، به فارسی روان ترجمه کردم و در کل ، در تنظیم و تهیۀ رساله از راهنمایی سرکار خانم دکتر هاشمی و مشاورۀ آقای دکتر رضوی ، بهره و استفاده لازم صورت گرفته است که کمال تشکر را از این دو بزرگوار دارم .

 

1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق
موضوع مورد بحث تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اکرم ( ص ) یا تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن » در محدودۀ قرآن و روایات معصومین « علیهم السلام » از کتب و تفاسیر شیعی بهره گرفته شده است که در طی یک چکیده و مقدمه و پنج فصل و جمع بندی و نتیجه نهایی می باشد که هر فصل نیز شامل مباحثی که امید است به یاری خداوند این گام کوچک مورد عنایت پروردگار قرار گیرد .

 


فصل دوم : مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)

 

2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
2 – 1 – 3 - معنی لغوی و اصطلاحی جدل
2 – 2 – کاربرد تعابیر مربوط به حکمت ، موعظه ، جدل در قرآن کریم
2 – 2 – 1 – کاربرد تعبیر حکمت
2 – 2 – 2 – کاربرد تعبیر موعظه
2 – 2 – 3 – کاربرد تعبیر جدل
2-3 شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی در قرآن کریم
2-3-1 شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)
2-3-2 تبیین و تفسیر «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» در آیه 125 از سوره نحل

 

 

 


2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
واژۀ « حکمت » به معنی استواری و دانش درست که شکی در آن راه ندارد می باشد. شریف عاملی در مفردات خود آورده است : « حکمت در اصل به معنای منع از جهل و زشتی است از این رو بعضی آن را به عدل و علم و بعضی آن را به معرفت برترین اشیاء به برترین علوم تفسیر کرده اند . »
« حاکم » و هر چه که به معنای آن باشد مانند کسی است که حکم می کند ، همانگونه که در تاج العروس آمده است . « حکیم بر وزن فعیل ٌ به معنای فاعل یا کسی است که اشیاء را محکم می کند و به معنای صاحب حکمت و عالم نیز گفته شده است . »
حکم به معنای عدالت در قضاوت آمده است و اکثر لغویین د رکتابهای شان اشاره به این معنی ، داشته اند . چنانکه راغب می گوید : « اصل کلمۀ حکم منع کردن جهت اصلاح است . و از این رو لجام و افسار را مانع چارپا دانسته اند زیرا او را محکم نگه می دارد .
از تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که واژه حکمت از ریشه « حکم » مشتقاتی دارد که همۀ آنها در تعریف لغوی و توضیح به یک اصل واحد اعاده می گردند و آن تعریف واحد همان « علم به حقایق اشیاء است که قضاوت و عمل کردن به مقتضای آن می باشد و یا علم و تفقه در دین قضاوت بر اساس عدالت می باشد .»
واژه حکمت در اصطلاح ، با توجه به این که به حکمت علمی و عملی تقسیم می شود ، در واقع نوعی از قوه عقلی علمی است که همان حکمت الهیه می باشد .
چنانکه خداو.ند متعال می فرماید : «وَلَقد ءاتینا لقمانَ الحکمَهَ . ( و براستی ، به لقمان حکمت دادیم ).
پس در این آیه مذکور ، منظور از حکمت ، جهت عقلی می باشد که موافق احکام شریعت است ، و به عبارتی دیگر ، حکمت ، اصابت حق با علم و عمل است و حکمت در مورد پروردگار ، معرفت اشیاء و ایجاد آنها با هدف إحکام آنها می باشد و در مورد انسان معرفت موجود است و انجام امور خیر می باشد . در تفاسیر آمده است که حکمت در این آیه «و یعلمه الکتاب و الحکمه» .علم شریعت و احکام می باشد و در آیات «اتاه الله الملک و الحکمه» و «شددنا ملکه و ءاتیناه الحکمه و فصل الخطاب» .به معنی نبوت و رسالت بیان گردیده است.
از آنجایی که حکمت ، اسرار علوم شریعت و طریقت را که همان اسرار حقیقت الهیه است ، در بردارد ، معنی قرآن و تورات و انجیل نیز ذکر گردیده است . چنانکه خداوند می فرماید : « یُوتِی الحِکمهَ مَن یشاءُ و مَن یؤتَ الحکمهَ فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( به هر کسی که خواهد حکمت عطا کند و به هر کسی که حکمت داده شد به او خیر کثیر عطا شده است . )
که منظور ، تأویل و اصابت سخن حق در آن می باشد .(الحکمه ضاله المومن)
شعرانی در نثر طوبی آورده است که : رسول اکرم ( ص ) در ضمن حدیثی حکمت را گمشدۀ مؤمن معرفی می کند که هر جا آن را یافت فرا گیرد و گاه آن گوهر گمشده را از گمراهی می شنود و آن را می آموزد .
ذکر « حکیم » به عنوان صفتی برای قرآن کریم آمده است : همانگونه که زبیدی در تاج العروس آورده است : « حکیم صفتی برای قرآن کریم است ، یعنی حاکم بر شما و یا آن حکمی است که در آن اختلاف و اضطراب نیست . »
بعضی از لغویین واژه « حکم » را بصورت امر کلی که فراگیر است و هم حکمت و هم غیر آن را شامل می شود در نظر گرفته اند : « حکم » در اصطلاح اعم از حکمت است و می توان یادآور شد که هر حکمتی حکم است ولی هر حکمی حکمت نیست از این جهت است که در حکم چیزی با چیز دیگر قضاوت و داوری می شود . خداوند متعال در سورۀ مبارکه مریم می فرماید : « وَ اتیناه الحُکمَ صبیّاً » یعنی به او در حالیکه کودک بود ، نبوت دادیم که اشاره به این مطلب دارد که از کودکی علم و نظر حکیمانه و فقیهانه به او عطا کردیم .»
« محکم » این واژه صفت قرآن است که همان صفت کلام و آیۀ قرآن بحساب می آید که در مقابل تشابه قرار می گیرد و کلامی است که معنی آن آشکار و واضح است و متشابه کلامی است که آشکار نمی باشد و در آن شبهه قرار دارد .
بنابراین « حکمت » همان تفقه و اندیشیدن در دین می باشد که مسببی جهت مطیع بودن برای پروردگار متعال و پذیرش ولایت را ایجاب می کند و همچنین ، حکمت را می توان از هر کسی فرا گرفت . البته در صورتیکه ابتدا با عقل و درک خود در مورد آن سخن بسنجیم و اگر صحیح بود آن را بپذیریم ، اما در مورد سخنان حکمت آمیز انبیاء و ائمه معصومین « علیهم السلام » این گونه نیست بلکه در صورت انتساب صحیح آنها به معصومین باید تعبداً آن را پذیرفت .

 

2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
واژۀ وَعَظَ ، یَعِظُ ، وَعظاً ، یعنی نصیحت کردنی که همراه با ترساندن باشد ، طوری که شخص دلش نرم گردد و به طاعت و فرمان خدای تعالی بپردازد و به سوی او هدایت گردد و از عقاب و شکنجه به واسطۀ گناه بترسد .
خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ اِذ قال لقمانُ لابنِهِ و هو یعظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشرِک بِاللهِ انّ الشرکَ لَظلمٌ عظیمٌ » . « و یاد کن هنگامی را که لقمان به پسر خویش در حالی که وی او را اندرز می داد گفت : ای پسرک من ، به خدا شرک میاور که براستی شرک ستمی بزرگ است » .
و موعظه در اصطلاح عبارت است از پند و اندرز که در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده است . از قبیل : « یا أیها الناس قد جائتکم موعظه مِن ربکم و شِفاءٌ لما فی الصُّدور» .
( ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی ، و درمانی برای آنچه در سینه هاست آمده است ).
همچنین « الموعظه الحسنه » اشاره به قرآن کریم دارد .و به همین ترتیب اگر در دعا دقت نماییم ، این عبارت ملاحظه می شود : « اَعوذ بک اَن تجعلَنی عِظه لغیری » (پروردگارا به تو پناه می برم از این که مورد موعظه برای دیگران قرار گیرم و آنان بواسطۀ من پند پذیرند) . و به عبارتی دیگر ، یعنی این که ، خداوند را از این که مورد عبرت برای دیگری قرار گیرم من را حفظ گردان . و همچنین موعظه را سفارش به تقوی و طاعات و دور شدن از گناهان و فریب خوردن دنیا و مانند آن دانسته اند .

 

2 – 1 – 3 – معنی لغوی و اصطلاحی جدل
بعضی از لغویین در تعریف جدل از جهت لغوی این گونه بیان کرده اند :
« جدل » از نظر لغوی به معنی خصومت فراوان و توانایی بر آن می باشد و جدل منطقی ، آن قیاسی است که از مشهورات و مسلمات بدست می آید و هدفش ، استعمال و ارائه خصم و فهماندن کسی است که از ادراک مقدمات برهان کوتاهی می کند . و لفظ « جدال » مشارکت در منازعه و مغالبه می باشد گویا هر یک از دو طرف متخاصم از جهت رأی با هم درگیر هستند که اصل در جدال ، گلاویز شدن و به سختی طرف مقابل را شکست دادن می باشد .
و علامه شعرانی گوید : « جدل یعنی دشمنی کردن ، کاویدن جدال ، مجادله به همان معنی می باشد که خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ لَقَد صَرَّفنا فی هذَا القرانِ للناسِ من کُلِّ مثلٍ و کان الانسانُ اکثرَ شیءٍ جدلاً » .( براستی در این قرآن ، برای مردم از هر گونه مثلی آوردیم ، ولی انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد) .
همچنین لفظ مجادله به معنای مناظره و مخاصمه کردن و جدل مقابله دلیل با دلیل ذکر شده است . و خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : « وَ جادَلوا باالباطِلِ لِیُد حِضوُا بِهِ الحَقَّ» . ( به وسیلۀ باطل دفاع نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند ) . این کار کافران است که با سخن باطل خویش در براندازی گفتار پیغمبران اقدام کردند .
بنابراین در قرآن کریم و روایات جدال کافران معاند که با باطل صورت می گیرد مردود شمرده شده است ولی جدال احسن که مورد تأکید قرآن و روایات می باشد ، برای هدایت عموم مردم است و قابل پذیرش می باشد از این رو می فرماید : « وَ جادِلهم بالتی هی احسن » .

2 – 2 – کاربرد تعابیر مربوط به حکمت ، موعظه ، جدل در قرآن کریم
2 – 2 – 1 – کاربرد تعبیر حکمت
واژه « حکمت » در آیات شریفه قرآن کریم بیست مورد استعمال شده است . از جمله در سورۀ مبارکۀ بقره خداوند تعالی می فرماید : « یُؤتِی الحکمه مَن یَشاءُ وَ مَن یُؤتَ الحِکمه فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( خداوند به هر کسی که بخواهد حکمت می بخشد و به هر کسی حکمت داده شود ، به یقین ، خیر فراوان داده شده است ).
با تأمّل در این آیۀ شریفه مشخص می شود که حکمت در آن به معنی « معرفت و تفقه در دین و عمل کردن به آن » بکار رفته است .
با نگرش بر سورۀ مبارکه قمر که خداوند متعال می فرماید : « وَ لَقَد جاءَهم مِن الأنباءِ ما فیه مُزدَجَرٌ حِکمه بالِغه فَما تُغنِ النُّذر » . ( و قطعاً از اخبار ، آنچه در آن مایۀ انزجار [ از کفر ] است به ایشان رسید . حکمت بالغۀ [ حق این بود ] ، ولی هشدار ها سود نکرد.)
متوجه خواهیم شد که واژۀ حکمت به معنای « قرآن » در این آیه شریفه استعمال گردیده است .
وهمچنین حکمت در بعضی از آیات شریفۀ قرآن به معنی « نبوت » آمده است . نظیر آیۀ: « وَ شَدَدنا مِلکَهُ و اتیناهُ الحِکمه و فَصلَ الخِطاب » . ( و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده عطا کردیم ) .
« حکیم » نیز به معنای « دانا و صاحب حکمت » بسیار فراوان یعنی نود وچهار مورد ، در قرآن کریم آمده است . مانند این آیۀ شریفه که خدای عز و جل می فرماید :
« قالوا سبحانک لا عِلمَ لنا اِلّا ما عَلَّمتُنا اِنَّکَ اَنتَ العلیمُ الحکیم . »
( گفتند : منزهی تو ، ما را جز آنچه [ خود ] به ما آموخته ای ، هیچ دانشی نیست ، تویی دانای حکیم) .
واژه « حکم » در موارد بسیاری در قرآن کریم به معنی « علم و حکم نبوت و حکمت » استعمال گردیده است .نظیر این آیۀ شریفه که خداوند تعالی می فرماید : « وَلَمّا بَلَغَ اَشَدَّه وَ استوی اتیناهُ حُکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین » .
( و چون به رشد کمال خویش رسید ، به او حکمت و دانش عطا کردیم ، و نیکوکاران را چنین پاداش
می دهیم).
و همچنین این واژه « حُکم » در بعضی از آیات قرآن کریم به صورت فعل مضارع و افعل تفضیل در معنی « قضاوت » آمده است مانند این آیات شریفه :
« یا أیها الذینَ امنوا أوفوا بالعقودِ اُحِلَّت لکم بَهیمَه الأنعام الّا ما یُتلی علیکم غیرَ مُحِلّی الصَّید وَ أنتم حُرمٌ اِنَّ الله یَحکُمُ ما یُرید » .
( ای کسانی که ایمان آوردید ، به قراردادهای خود وفا کنید ، برای شما گوشت چارپایان حلال گردیده ، جز آن چه [ حکمش ] بر شما خوانده می شود ، در حالی که نباید شکار را در حال احرام ، حلال بشمرید . خدا هر چه بخواهد فرمان می دهد ).
و آیۀ : « ألیس اللهُ بِاَحکَمَ الحاکمین » ( آیا خداوند نیکوترین داوران نیست ؟)
بنابراین واژه حکمت و مشتقاتش که از ریشۀ حکم اخذ شده است در موارد بسیار فراوان در قرآن کریم بکار رفته است که امیدواریم با تدبّر در این آیات قرآن ، بیشتر پی به حکمت و معرفت خداوند ببریم .
2 – 2 – 2 – کاربرد تعبیر موعظه
واژۀ « موعظه » به معنی « پند و اندرز » در قرآن کریم هشت مورد استعمال گردیده است .که خداوند در آیات شریفه اشاره به این واژه و مشتقات آن دارد از جمله :
« فجَعلنا ها نکالاً لِما بَین یَدیها وَ ما خَلفَها وَ مَوعظه لِلمتّقین »
( و ما آن [ عقوبت ] را برای حاضران ، [ و نسلهای ] پس از آن ، عبرتی و برای پرهیزکاران پندی قرار دادیم) و به صورت اسم فاعل « واعظ » یک مورد در قرآن کریم به شکل جمع مذکر بکار رفته است . مانند :
« قالوا سواءٌ عَلَینا اَوَ عَظتَ اَم لَم تکُن مِنَ الواعظین » .
( گفتند : خواه اندرز دهی یا از اندرز دهندگان نباشی برای ما یکسان است ) .
و کلمۀ « وعظ » به صورت فعل مضارع ده مورد در قرآن کریم آمده است . مانند این آیۀ شریفه که خداوند متعال می فرماید : « یَعِظُکُمُ اللهُ أن تَعوُدوا لِمثلِهِ أبَداً اِن کنتم مؤُمنین» .
( خدا اندرزتان می دهد که هیچ گاه دیگر مثل آن را – اگر مؤمنید – تکرار نکنید ) .
همچنین گاه در موارد کمتری به شکل فعل ماضی استعمال گردیده است نظیر این آیه شریفه :
« قالوا سواءٌ عَلَینا اَوَ عَظتَ اَم لَم تکُن مِنَ الواعظین » که ترجمۀ آن در بالا اشاره شده است .
و واژه « وعظ » به صورت فعل امر یک مورد در قرآن کریم آمده است . مانند این آیه شریفه که خداوند متعال می فرماید : « فَاَعرِض عَنهم وَعِظهُم و قُل لَهُم فی أنفسِهِم قَولاً بلیغاً » .
( پس از آنان ، روی برتاب ، ولی پندشان ده ، و با آنها سخنی رسا که در دلشان مؤثر افتد ، بگوی ) .
2 – 2 – 3 – کاربرد تعبیر جدل
واژه « جدل » به صورت فعل مضارع هیجده مورد در قرآن کریم آمده است (گاه با حرف جر «عن» آمده است به معنای دفاع کردن ، نظیر این آیه شریفه که خداوند تعالی
می فرماید : « و لا تُجادِل عن الّذین یختانون أنفسهم اِنَّ الله لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّاناً أثیما» .
( و از کسانی که به خویشتن خیانت می کنند دفاع مکن ، که خداوند هر کسی را که خیانتگر و گناه پیشه باشد دوست ندارد . )
همچنین واژه « جدل » به معنای « جدال و خصومت » به صورت فعل ماضی ، دو مورد در قرآن کریم استعمال شده است . نظیر این آیه شریفه : « وَ اِن جادَلوکَ فَقُلِ اللهُ اَعلَمُ بما تعملون » . ( اگر با تو مجادله کردند ، بگو : خدا به آنچه می کنید داناتر است ) .
و آیۀ : « وَجادَلُوا بالباطِلِ لِیُدِحضُوا بِهِ الحق » . ( و به [ وسیلۀ ] باطل دفاع نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند ) .
و امّا جدل به شکل فعل امر به معنی « مجادلۀ احسن » یک مورد در قرآن کریم آورده شده است . مانند این آیه شریفه : « اُدعُ إلی سبیلِ رَبَّکَ بالحکمَه وَ الموعظه الحَسَنَه وَ جادِلهُم بِالّتی هِیَ أحسَنُ » . ( با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نمای ) .

 

2 – 3 - شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی در قرآن کریم
از جمله موضوعاتی که در موضوع بعثت و رسالت انبیاء مورد توجه قرار دارد ، بحث روشها و شیوه های تبلیغ رسالت است . تأثیراتی که انبیاء بر افراد داشتند قابل مقایسه با تأثیر دانشمندان بر افراد نیست . زیرا انبیاء بر دل و جان مردم نفوذ کرده و برای ابلاغ پیام خود از بهترین وسیله ها و شیوه ها استفاده کردند . آنها برای هدایت و رشد انسانها از هر فرصتی استفاده کردند و عموماً به سراغ مردم می رفتند تا پیام خود را به گوش آنان برسانند .
از آنجایی که سیره تبلیغی این پیامبران از برجستگی و دوام بیشتری برخوردار گشته است به همین دلیل قرآن بیش از جهات دیگر زوایای تبلیغی سیره این بزرگواران را به بررسی گرفته است و از بررسی سیره انبیاء بدست می آید که برای تبلیغ آئین خود از روش حکمت و موعظه و مجادلۀ احسن ، بیشترین بهره را اتخاذ کرده اند .
نمونه ای از حکمت های انبیاء که به عنایت خداوندی از این فضیلت برخوردار
گردیده اند ، نظیر : حکمتهای حضرت داود ، لقمان حکیم ، حضرت عیسی (ع ) ، حضرت یحیی ( ع) ، پیامبر اکرم ( ص) و ............ در آیات قرآن کریم مشاهده می شود .
از مجادله های احسن در قرآن کریم می توان به مجادلۀ انبیاء الهی اشاره نمود ، از جمله حضرت ابراهیم ( ع ) که به عنوان روشی برای دعوت به سوی توحید از آن استفاده می کردند . بی شک مجادلۀ ابراهیم ( ع ) با مشرکان زمانش ، درخشانترین جلوه جدال احسن را درطول تاریخ اندیشه بشری رقم زده است که این احتجاجهای نیکو با مخاطبان مختلف مانند پدر ، قوم ، پادشاه و درباریان و اشراف صورت گرفته و تأثیر شگرف بر جان آنان نهاده است .

 

2-3-1 شیوه دعوت پیامبر اسلام ( ص )
خداوند متعال در آئینی که برای معرفی رسول خود بیان می کند حداقل پنج مورد ، مردم را هدف رسالت بیان می دارد و پیامبر ( ص ) را بر خاسته از تودۀ مردم معرفی می نماید : «لَقَد جاءَکُم رسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیکُم بِالمؤمنین رَؤفٌ رَحیمٌ» . ( قطعاً ، برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید ، به [هدایت ] شما حریص ، و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است ) . در این آیه شریفه امتیاز و ارزش رسالت را در مردم داری بیان فرموده است .
در آیۀ دیگر توجه به مردم را سند پیروزی و اقتدار پیامبر اکرم ( ص ) عنوان می کند و می فرماید : « فَبِما رَحمَه مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَلو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لا نفضُّوا مِن حَولِکَ فاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فی الأمر»
( پس به [ برکت ] رحمت الهی ، با آنان نرمخو [ و پر مهر ] شدی ،و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند . پس ، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه ، و در کار [ ها ] با آنان مشورت کن) .
همانطور که در سخنان امیرالمؤمنین ( ع ) نیز چنین آمده است : « خدا ، پیامبر اسلام (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند ، در فتنه ها به سر می بردند ، هوی و هوس بر آنها چیره شده ، خود بزرگ بینی و تکبر بر لغزشهای فراوانشان کشانده بود ، و نادانیهای جاهلیت پست و خوارشان کرده و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند ، و بلای جهل دامنگیرشان بود . پس پیامبر ( ص ) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمائی ، و مردم را به حکمت و موعظه نیکو دعوت نمود » .
رسول اکرم (ص ) روش خاصی را در دعوت مردم به اسلام در سیرۀ عملی خود بر اساس آیات قرآن کریم عرضه می داشتند . همانگونه که در فتوح البلدان آمده است : در سیرۀ عملی رسول خدا ( ص) بر پایۀ آیات فراوانی از قرآن می توان چند روش مشخص را در دعوت مردم به اسلام بازشناسی کرد . نخستین شیوه بر اساس « هدایت فکری مردم » از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم بود . این شیوه تا به آخر نیز دعوت مکرر در قرآن به تأمل و تدبّر و نیز توصیه به رسول خدا ( ص ) برای « دعوت به حکمت و موعظه » و « مجادله احسن » نشان آن بود که این راه ادامه دارد .رسول اکرم ( ص ) با همین شیوه ، توانست عدۀ زیادی را به اسلام فرا خواند ، مردم مدینه از طریق آشنایی با همین دعوت و صرفاً با نشر آیات قرآنی ، اسلام را پذیرفتند ،آنگونه شهرت یافت که مدینه با قرآن گشوده شد .
خدواند متعال در قرآن کریم رسول اکرم ( ص ) را با ویژگی هایی معرفی می کند و می فرماید: « یا اَیُهَا النَبیُ اِنّا أرسَلناک شاهِداً و مُبَشِّراً و نَذیراً و داعِیاً الی اللهِ باذنِه و سِراجاً مُنیراً » . (ای پیامبر ، ما تو را [ به سِمَتََ ] گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم ، و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک ) .
با توجه به آیه شریفه یکی از وظایف پیامبر اسلام ( ص ) دعوت مردم به سوی خداست که این دعوت ابزار می طلبد که طبیعتاً این ابزار حکمت ، موعظه ، مجادله أحسن خواهد بود .
پیامبر اسلام ( ص ) قبل از هجرت در صحرای « منا » تبلیغ می کرد . رئیس قبیله « بنی عامر » که تحت تأثیر سخن رسول اکرم ( ص ) قرار گرفته بود ، جلو آمد و گفت : « من در قبیله خود هزار مرد شمشیر زن دارم که همگی حاضریم به تو ایمان آوریم امّا به شرط آن که پس از تو خلافت در قبیله بنی عامر باشد . » .
رسول اکرم ( ص) نپذیرفت و آنان نیز ایمان نیاوردند . در صورتی که در فرهنگ ریاکارانه غرب به مردم وعده های دروغ می دهند و عمل نمی کنند . ولی در منطق اسلام « هدف وسیله را توجیه نمی کند » و با گناه نمی توان به هدف ثواب رسید مگر در مواردی که جایز باشد و نص صریح باشد و آنهم اضطرار نه در همۀ موارد . پس اینست فرهنگ متعالی اسلام که موجب سعادت جامعه است .
اصولاً قرآن کریم ، که کتاب برهان و نور است ، رسول اکرم ( ص ) را به نورانیت و برهان دعوت می کند و از پذیرفتن سخنان بدون برهان نهی می نماید . چرا که می فرماید : «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلم اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئوُلاً »
( و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن ، زیرا گوش و چشم وقلب ، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .)
از این رو روایاتی که در زمینۀ احتجاجهای رسول اکرم ( ص ) وارد شده ، به خوبی گویای این حقیقت است که آن حضرت هم اهل استدلال و مناظره وهم محور استدالال و مجادله های او ، معارف قرآن کریم بوده است . به عنوان مثال : روزی فرزند رسول اکرم (ص ) ابراهیم بیمار شد و درگذشت . اتفاقاً در همان روز هم خورشید گرفت . مردم این حادثه را به حساب فوت ابراهیم گذاشتند . این برداشت ، زمینۀ خوبی برای تبلیغ و پیشرفت پیامبر ( ص ) بود ، اما هنگامی که سخنان مردم را شنید با کمال ناراحتی به مسجد آمد و خطاب به مردم فرمود :
« ای مردم ، آفتاب و ماه دو نشانه از آیات قدرت پروردگار هستند و به خاطر مرگ کسی ، گرفتگی پیدا نمی کنند . فرزندم ، ابراهیم به موجب بیماری از دنیا رفت و گرفتگی خورشید و ماه حساب دیگری دارند . شما به جای سخنان بی اساس در چنین مواقعی که خورشید یا ماه می گیرد ، نماز آیات بخوانید و خسوف و کسوف را نشانۀ قدرت قاهره الهی بدانید . »
بنابراین ، با دقت در این روایت متوجه خواهیم گردید که تبلیغ رسول اکرم ( ص ) بر اساس منطق درست استوار و بر پایه علم و استدلال است نه بر اساس جهل و خرافات که موجبات انحراف شنوندگان مخاطب را فراهم می سازد .

 

 

 

2-3-2- تبیین و تفسیر « حکمت ،موعظه حسنه ومجادله احسن » در آیۀ 125 از سورۀ مبارکه نحل
خداوند متعال می فرماید :
« اُدعُ اِلی سَبیلِ ربِّکَ بِالحِکمه وَ المَوعظه الحَسَنه وَ جادِلهُم بالّتی هی اَحسَنُ انَّ رَبَّکَ هو اَعلَمُ بمَن ضلَّ عن سبیله وَ هو اَعلَمُ بالمهتدین » .( با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [ شیوه ای ] که نیکوتر است مجادله نمای . در حقیقت ، پروردگار تو به [ حال ] کسی که از راه او منحرف شده داناتر ، و او به [ حال ] راه یافتگان [ نیز ] داناتر است . )
این آیۀ شریفه ، چگونگی تبلیغ و دعوت جوامع بشری به آخرین رسالت الهی را تبیین می کند . اصول و فروع دین ، در چهارچوب معیّنی از جانب خداوند متعال اعلام گردیده است ، کیفیت تبلیغ در اسلام نیز باید در چهارچوب معینی صورت پذیرد . پس روش خطابه و تبلیغ در این آیۀ مبارکه بر سه محور استوار است . اول ، حکمت است ، دوم ،موعظۀ نیکو می باشد ، و سوم ، مجادلۀ نیکو تر است .
مفسران در مورد حکمت گفته اند ، که حکمت قرآنی و الهی غیر از حکمت یونانی و فلسفی است . حکمت قرآنی همان بینش الهی است که به فرموده قرآن : « وَمَن یُؤتَ الحِکمَه فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( به هر کسی که حکمت داده شده به او خیر کثیر عطا شده است . ) این گونه حکمتی بی گمان در همه جا و برای همه پسندیده است ، به همین جهت در آیه « حکمت » به طور مطلق ذکر شده و قیدی برایش نیامده است » . اما « موعظه » و « جدل » با پسوند خاصّی بیان شده است ، زیرا ، موعظه و جدل بر شیوه ناپسند بسیار دیده شده است و خداوند حکیم برای موعظه ، قید « حسنه » و برای جدل ، پسوند « أحسن » را بکار می گیرد ، چرا که موعظۀ حسنه تأثیر دارد ولی جدل نیکو ممکن است اثر نداشته باشد ، زیرا مجادله ، نزاع و درگیری به دنبال دارد ، به همین خاطر فقط مجادلۀ احسن می تواند تأثیر گذار و نافذ باشد نه جدال نیکو . و مجادله احسن عوارض و پیامدهای مجادله را که همان نزاع و درگیری می باشد منتفی می سازد . »
همچنین علامه طباطبائی اشاره دارد یکی دیگر از عواملی که خداوند متعال ، موعظه را مقید به « نیکو » و جدا ل را مقید به « نیکوتر » بیان می دارد ، بعید نیست به خاطر تعلیلی باشد که در ذیل آیۀ شریفه آمده است ، در قرآن کریم آمده است : « انَّ رَبَّکَ هو اَعلَمُ بمَن ضَلَّ عن سبیله و هو اَعلَمُ بالمهتدین » .وجه تقیید مذکور را نشان می دهد: « د رحقیقت ، پروردگار تو به
[ حال ] کسی که از راه او منحرف شده داناتر ، و او به [ حال ] راه یافتگان [ نیز ] داناتر است.»
بنابراین او می داند تنها چیزی که در این راه مفید است همانا حکمت و موعظه و جدال است اما نه هر موعظه و جدال بلکه منظور « موعظۀ حسنه » و « جدال احسن » است .
شریف لاهیجی به بیان هر یک از این شیوه های دعوت پرداخته است و در تفسیر خود آورده است : « اُدعُ یعنی بخوان ای محمد ، امت خود را به سوی راه پروردگار خود که اسلام است و یا به سوی تبعیت ائمه معصومین « علیهم السلام » چنانکه علی بن رئاب از امام صادق (ع) نقل کرده است که : « وَاللهِ نحنُ سبیلُ الذی أَمَرَکُم الله بِاتباعِه » « به خدا قسم ما سبیلی هستیم که خداوند شما را به پیرویش امر کرده است . » « بالحکمه » به شیوه گفتگوی صحیح و دلیل متین که حق را اثبات کند و از بین برندۀ شبهات باشد و « الموعظه الحسنه » یعنی خطابی که شامل پند ونصیحت نیکو باشد و « جادِلهم » یعنی با خصمان مباحثه کن از طریق بهره گیری مقدمات مسلّم نزد آنها ، و « بالتی هی احسن » آنهم به طریقه ای که بهترین طرق مجادله باشد . » آنگاه شریف لاهیجی در ادامه به تمییز مخاطبان هر یک از روشها پرداخته و بیان می دارد : که شیوۀ اول « حکمت » برای دعوت خواص است که طالب حقایق اند و شیوه دوم «موعظۀ حسنه » برای دعوت عوام ، و سپس شیوه سوم « مجادلۀ احسن » جهت دفع معاندان و منکران می باشد و از حضرت امام صادق ( ع ) مرویست که مجادله به احسن با قرآن است .
بنابراین می توان یادآور شد که نیکوترین راه مجادله که مورد تأکید قرآن و روایات است همان رفق و خوش خویی و ترتیب مقدمات ظاهری به اندازه عقول است . همانطور که رسول اکرم ( ص ) فرموده است :
« انّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نکلِّمَ الناس علی قدر عقولهم » ( ما پیامبران مأموریم با مردم ، بر پایه عقل و استعدادشان سخن بگوییم ) .
بعضی از مفسرین طرق سه گانۀ دعوت رسول اکرم ( ص ) را مکشوف از سه وجه می دانند ، اول باب حکمت که آن بخششهای زیاد می باشد که بدون واسطۀ جبرئیل ( ع ) افاضه می گردد و آن کرامتی است که به هر کسی اعطاء نمی شود و دوم ، باب موعظۀ حسنه که اختصاص آن به علم طریقت سزاوارتر است که مبتنی بر مراعات ادب و نیکویی و مدارا کردن و خوش خویی باشد و باب دیگر مجادلۀ احسن که مختص به راه شریعت است که مبتنی بر تکلیف احکام و بیان اوامر حلال و حرام می باشد .......... .

 


فصل سوم : جلوه های حکمت الهی از منظر قرآن و روایات معصومین

 

3 – 1 – اهمیت حکمت از نظر اعتقادی در قرآن و روایات
3 – 1 – 1 – حکمت و توحید
3 – 1 – 2 – حکمت و نفی از شرک
3 – 2 – حکمت در نبوت و شریعت
3 – 2 – 1 – حکمت الهی ، هدف بعثت انبیاء
3 – 2 – 2 – حکمت الهی ، اخذ و میثاق با پیامبران
3 – 3 – اعطای حکمت بر صالحین در قرآن کریم
3 – 3 – 1 – لقمان حکیم
3 – 3 – 1 – 1 – برگزیده هایی از سخنان حکمت آمیز لقمان
3 – 3 – 2 – حکمت حضرت داود ( ع )
3 – 3 – 2 – 1 – آزمون داود ( ع )
3 – 3 – 2 – 2 – سخن خداوند با داود ( ع ) و گزیده ای از سخنان آن حضرت
3 – 3 – 3 – حضرت عیسی ( ع )
3 – 3 – 3 – 1 – برگزیده ای از حکمت ها و مواعظ عیسی ( ع )
3 – 3 – 4 – حضرت یحیی ( ع )
3 – 3 – 5 – حضرت موسی ( ع )
3 – 4 – بررسی حکمت بر پیامبر ( ص ) مبنی بر اعطای فضل بر او و خاندانش « علیهم السلام »
3 – 5 – حکمت و نزول قرآن
3 – 6 – حکمت و معاد
3 – 7 – حکمت و بی رغبتی به دنیا در قرآن کریم
3 – 8 – حکمت و تواضع
3 – 9 – تأویل حکمت در قرآن و روایات
3 – 9 – 1 – حکمت حقیقی ، معرفت به اولیاء و ائمه معصومین ( علیهم السلام )
3 – 9 – 2 – ائمه معصومین ، وارثان علم و حکمت الهی
3 – 9 – 3 – ائمه معصومین ، معادن حکمت الهی
3 – 9 – 4 – ائمه معصومین ، مستودع حکمت الهی
3 – 9 – 5 – ائمه معصومین ، دعوت کننده به خداوند با حکمت
3-10- نتیجه گیری بحث

 

 

 


3 – 1 – اهمیت حکمت از نظر اعتقادی در قرآن و روایات
3 – 1 – 1 – حکمت و توحید
قبل از این که به اهمیت حکمت در توحید و شناخت خدای متعال اشاره کنیم ، با مراجعه به اصل معنی حکمت می توان بدست آورد که حکمت یک حالت و خصیصۀ درک و تشخیص است ، که شخص بوسیلۀ آن می تواند حق و واقعیت را درک نماید و مانع از فساد گردد .
همچنانکه در فصل دوم گذشت ، بطور خلاصه یادآور می شویم در کتب لغوی ، اصل حکمت به عدل و علم و حلم تفسیر گردیده است . و در مفردات آمده است که حکمت ، رسیدن به حق بواسطه علم و عقل می باشد .
ائمه معصومین حکم کنندگان به عدل و قسط می باشند . آنان آمده اند که به حکم خدا امر کنند و شکی نیست که حاکمان و خلفای خدا در دنیا و آخرت این بزرگواران هستند .و حکمت ، فهم معانی است و از آن جهت که مانع از جهل است حکمت نامیده شده است ........
علامه مجلسی در بحارالأنوار به توصیف حکمت واقعی می پردازند و بیان می دارد که حکمت در واقع تحقیق علم و اتقان در عمل است ...... که بر علوم حقیقی سودمند که توأم با عمل باشد و نیز بر علوم افاضه ای از جانب خداوند بر بنده بعد از عمل کردن به آنچه می داند اطلاق می شود .
در روایت است که حکمت افاضه شده از خداوند متعال بر قلب بنده می باشد به شرط آن که در او کمال توحید و اخلاص و ولایت برای اولیائش و زهد در دنیا و سکوت و جوع ، باشد طوری که حقایق را بفهمد و گفتارش مطابق حق گردد . حکمت ، موجب طاعت و خوف از خدا می شود و بنده را از ارتکاب قبایح و محارم باز می دارد و هنگامی که بنده در عملش اخلاص بورزد ، سرچشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می گردد . همانگونه که امام رضا ( ع ) در روایتی از اجداد گرامیش نقل فرمود که : رسول خدا ( ص ) فرمودند : « بنده ای نیست که برای خداوند عز و جل ، چهل روز خود را خالص گرداند مگر آن که سرچشمه های حکمت از قلب او به زبانش جاری می گردد . » .
یکی از صفات جلالیه و جمالیه حق تعالی ، حکیم بودن است . چنانکه در آیه شریفه
می فرماید:
« وَلَهُ الکِبریاءُ فِی السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکِیمُ » ( و در آسمانها و زمین ، بزرگی از آن اوست ، و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار ) .
در این آیه ، « عزیز » اشاره به کمال قدرت و حکیم اشاره به کمال علم است و هر دو از صفات باریتعالی است و نشان دهندۀ حسن تدبیر خداوند متعال دربارۀ نظامهای موجودات
می باشد که تحت یک نظام واحد عمومی وصورت می پذیرد و هیچ نقصی در آن مشاهده
نمی شود.
در تفسیر المیزان واژه حکیم چنین توصیف شده است :
حکیم صاحب حکمت است و حکمت عبارت است از معارف حقه الهی در مبدأ و معاد و معارفیکه حقایق عالم طبیعت را از آن جهت که ارتباط با سعادت انسانی دارد شرح می دهد .
در دیگر تفاسیر شیعه نیز حکمت ، وسیل

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن

تحقیق تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

اختصاصی از فی ژوو تحقیق تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان


تحقیق تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:15

فهرست:

ندارد

انسانها در بَدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی بر روی آن نوشته نشده است. (راموز, ۱۹۷۶ : ۱۱۹) هر آنچه که ما بر روی آنها بنویسیم, در آینده همان را خواهیم خواند. به عبارت دیگر، شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود. یعنی, قاعدتا شکل، فرم و محتویِ هر کدام از این منابع, نسبتا مشابه شکل, فرم و محتویِ شخصیتِ روانی، اجتماعی و هویت فرهنگی جوانان خواهد بود.

این منابع بطور یکسان عمل نکرده و تاثیر یکسانی بر روی افراد جامعه ندارند. در بعضی از افراد، خانواده و در افراد دیگر، مدرسه و در تعدادی دیگر, ممکن است رسانه ها بیشترین تاثیر را داشته باشند. اما، همانطوری که تحقیقات نشان می دهند، بیشترین تاثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان، در نتیجه, شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از ۶ سال پایه ریزی می شود و این زمان را انسان بیشتر در خانواده می گذراند. (دادسون, ۱۹۷۲)

در مواقعی که خانواده بتواند با روابط آموزشی صحیح، فرزند را به سمت خود جذب کند، تاثیر نیروهای دیگر حتی در صورتی که مخالف با فرهنگ رایج خانواده باشند, به حداقل خواهد رسید، و در صورت موافقت نیز تشدید خواهد شد. در صورتیکه خانواده با روابط نا صحیح خود نقش دافعه را نسبت به فرزند داشته باشد، طبیعتا, منابعِ دیگر که رابطه ای بهتر و آموزشی تر از خانواده ایجاد کنند، می توانند بر روی چگونگی شخصیتِ روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان اثر بسزایی داشته باشند. از منظری دیگر، در صورتیکه رابطة خانواده، رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی باشد، اولا, فرزند بیشتر به سمت خانواده تمایل نشان خواهد داد، ثانیا, جنبة اجتماعی شدن او بیشتر تقویت شده و وی نقش فعالتری را در جامعه ایفا می کند. در غیر اینصورت غالبا دیده شده که فرد منزوی بوده و با محیط اطراف خود منفعلانه بر خورد خواهد کرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

تحقیق شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

اختصاصی از فی ژوو تحقیق شیوه های رفتاری در گروههای مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق شیوه های رفتاری در گروههای مختلف


تحقیق شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:40

فهرست:

ارزیابی اهداف روان درمانی

طرح معالجه

نقش و وظایف رهبر گروه

تقویت کردن

شیوه های رفتاری در کار گروهی به طور گسترده بروز می کند و نمایان می شود یکی از دلایل این نمایانی یا شهرت پیدا کردن تاکید کردن روی این موضوع است که این روشها روی آموزش مهارتهای خود اداره خودمحوری کردن مراجعه کنندگان و بیماران می تواند پیاده شود آنها می توانند از این روشها برای کنترل زندگی شان، رفتارشان به طور موثر با مشکلات حال و آینده استفاده کنند، و وظایفشان را به خوبی بدون ادامه روان درمانی انجام دهند. نویسندگان با یک مبدا رفتاری، همانند واتسون و تارپ(2002)، کتابهایی را به موضوع کمک کردن به مردم در زمینه رفتار شخصی یا رفتار خود محوری اختصاص داده اند. این هدف از طریق تنوع های وسیع و گسترده، در مورد تکنیکهای شناختی و رفتاری با مبدا عملی انجام می شد. اکثر این تکنیکهای درمانی مراحلی هستند که مراجعه کنندگان می توانند برای حل مشکلات درون شخصیتی، احساسی و تصمیم گیری روی خودشان پیاده کنند و انجام دهند.

- اصطلاح روان درمانی رفتار به کاربرد چند مرحله و تکنیک اشاره می کند که از یک متغیر در تئوریهای یادگیری ریشه گرفته است. برای اینکه هیچ تئوری به تنهایی تمرینهای روان درمانی موقتی را تایید نمی کند، هیچ مدل گروهی تنها وجود ندارد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق شیوه های رفتاری در گروههای مختلف

دانلود مقالات ISI تغییرات در شیوه تخصیص سهام - مدیریت منابع انسانی و تغییر سازمانی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقالات ISI تغییرات در شیوه تخصیص سهام - مدیریت منابع انسانی و تغییر سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی : تغییرات در شیوه تخصیص سهام - مدیریت منابع انسانی و تغییر سازمانی

موضوع انگلیسی : Changes  in  capital  allocation  practices  –  ERM  and organisational  change

تعداد صفحه : 17

فرمت فایل :pdf

سال انتشار : 2015

زبان مقاله : انگلیسی

چکیده

این مقاله با هدف به مطالعه تغییرات در روال تخصیص سهام پس از معرفی یک سیستم مدیریت ریسک جدید، شرکت مدیریت ریسک (ERM). بر اساس یک چارچوب نهادی و شواهد تجربی از منابع متعدد در یک بزرگ بیمه UK
شرکت، ما ارزیابی میزان و ماهیت تغییرات سازمانی. ERM به عنوان راننده anexternal به تغییر در روال موجود، که به نوبه خود به changesin داخلی روال تخصیص سهام جدید به رهبری دیده می شد. تغییر شدید شد، که این بدان معناست که روال تخصیص سهام موجود بودند به اندازه کافی قوی برای مقابله با ERM به عنوان یک عامل کلیدی را تغییر دهید.

کلمات کلیدی:
تخصیص سرمایه
مدیریت ریسک بنگاه (ERM)
نهادی
نظریه
بیمه
تغییر مدیریت ریسک


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقالات ISI تغییرات در شیوه تخصیص سهام - مدیریت منابع انسانی و تغییر سازمانی