فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تهاجم فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله تهاجم فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیشگفتار:
فرهنگ از مقولات سهل و ممتنع است که هم می توان برخورد سطحی و صوری با آن کرد و هم می توان به ذات معنایی و لایه های تو در تو، پیچیده و ظریف آن نظر افکند. هم می توان به مثابه یک ناظر صرف، از بیرون به آن نگریست و درباره آن به داوری نشست و هم می توان به عنوان یک ناظر بازیگر به اعماق و لایه های درونی آن دست یافت. اگر فرهنگ را " معرفت مشترک" تعریف کنیم و لایه های آن را از عمیق ترین تا سطحی ترین لایه به ترتیب جهان بینی، ارزش، هنجار، نماد ، تکنولوژی مادی (مهارت به کارگیری و ساخت اشیاء ) و تکنولوژی اجتماعی (مدیریت و سازماندهی اجتماعی) بدانیم، به طور قطع ، فهم و درک عمیق لایه های گوناگون فرهنگ، روش شناسی متناظر و متناسب با خود را می طلبد و این امر مستلزم شناخت پارادایم های شناخت شناسی، مفروضات هستی شنانختی آنها و اطلاع از توانمندی تکنیک های هر کدام از این روش شناسی هاست.
با هر پارادایم و تکنیکی نمی توان به لایه های زیرین فرهنگ، به ویژه در سطوح جهان بینی و ارزش ها دست یافت مقاله فرهنگ شناسی، ضمن مرور بر تعاریف مختلف فرهنگ (عمومی) و ارائه تعریف پیشنهادی به بحث در مورد نحله های گوناگون شناخت شناسی و ملزومات هستی شناختی و تناسب آنها برای مطالعه فرهنگ می پردازد.
بدون تردید توجه به فرهنگ و هویت فرهنگی و تاریخی به عنوان عمیق ترین لایه نظام اجتماعی در تحولات و دگرگونی های اجتماعی و سیاستگذاری ها و رفتارهای اجتماعی لازمه پویایی و بقاء یک نظام اجتماعی است. تاریخ یکصد ساله ایران گواهی است روش بر اهمیت فرهنگ و هویت دینی و تأثیر آن بر میزان موفقیت سیاست های اقتصادی، فرهنگی و حتی برنامه های سیاسی هر زمان بیگانه با فرهنگ و هویت این مرز وبوم بوده ایم ، حاصلی جز ناکامی و شکست نداشته ایم. همان گونه که اشاره شد دست یابی به حاق و ذات بنیادین فرهنگ نیز کاری سهل الوصول نبوده و نیازمند روش شناسی مناسب و تحقیقات بنیادین و گسترده است.
مقاله تاملی بر نقش نهادهای مردمی در همبستگی اجتماعی، ضمن ریشه یابی یکی از مؤلفه های فرهنگ، یعنی هنجارها و نهادهای اجتماعی و مرور بر کارکردها و تنوع آنها به نقش تعیین کننده آنها در ایجاد همبستگی اجتماعی و تحکیم هویت اجتماعی در سطوح مختلف می پردازد. تعامل و تعاطی فرهنگ و جامعه و ارتباطات فرافرهنگی و فراجامعه ای یکی دیگر از محورهای این مقاله است که ناظر به تغییر و تحول نهادهای اجتماعی و معنادار بودن این تغییر و تحول برای گروه ها و اقشار مختلف است.
این مقاله ضمن پرداختن به تعریف خرده فرهنگها و عوامل پیدایی و تنوع آنها، عامل انسانی دست یابی به وفاق اجتماعی و پایدار را در توجه به حق اجتماعی و مشارکت توسط سیاستگذاران و دولتمردان می داند. این مقاله با توجه به فرآیند تمایز یافتگی در جامعه ، شکل گیری خرده فرهنگ ها را امری اجتناب ناپذیر می داند و رویش و تقویت آنها به ویژه در بعد انجمنی و مدنی با عنایت به فرآیند انسجام و وحدت نمادین در جامعه را توصیه می کند.
در اینجا فرصت را مغتنم شمرده و از تمامی کسانی که مرا در تهیه این پژوهش یاری رساندند تقدیر و تشکر نمایم.
رحیمه رضایی

 

 

 

 

 

مقدمه :
واقع آن است که فرهنگ عمومی یکی از پر رمز و رازترین مفاهیم است و اگربتوان مفهوم سهل و ممتنع را برای پدیده ای انسانی به کار گرفت ، عمده ترین مصداق آن فرهنگ عمومی یا در کل، فرهنگ است که هم می شود برخورد روزمره ای و ساده با آن کرد و هم می توان حق مطلب را در خصوص آن ادا کرد و سعی کرد با توجه به لایه های تو در تو، پنهانی و عمیق فرهنگ، به کنه و اعماق آن پی برد . دست یابی به اعماق فرهنگ نیز با کارهای تحقیقاتی روزمره، امکانپذیر نیست. با پر کردن چند پرسشنامه و پرسش چند سئوال از مردم که در واقع وجه سطحی و رویینی از رفتار آنها را می سنجد، به هیچ وجه نمی توان به لایه های عمیق فرهنگ عمومی پی برد و اگر می خواهیم برنامه ریزی فرهنگی درخدمت اهداف متعالی جامعه داشته باشیم، بدون شناخت این لایه ها، امکان پذیر نیست.
سال هاست که درسیاست های فرهنگی کشور به ندرت شاهد نگاه کیفی و عمیق به فرهنگ هستیم و همواره نگاه غالب، نگاه کمی به فرهنگ بوده است. در هشت سال گذشته تحت عنوان توسعه فرهنگی و فرهنگ توسعه سعی کرده اند تا از بالا و از بیرون به فرهنگ نگاه کنند و برخلاف دهه اول انقلاب، آن را عقب مانده و ضد توسعه جلوه دهند. حال آنکه فرهنگ از درون باید مطالعه شود. باید در نگاه مردم، در تعبیر و تفسیر مردم، در فهم مردم و در نحوه استدلال مردم شریک بود و این امکان ندارد جز با ممارست های طولانی تاریخی و انتخاب روش های مطالعه مناسب .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مفهوم تهاجم فرهنگی :
تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته تمام یا بخشی از یک یا چند گروه اجتماعی- فرهنگی یا ملت یا جامعه یا تمدن و یا دولت. برای تحصیل مبانی و اصول اجتماعی، باورها، ارزش ها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع و ارائه اطلاعات انبوه به ملت ها و تغییر در نظام و ارزش هایشان به طوری که تصمیم گیری ها در کشور مورد تهاجم ، منجر به تامین سیاسی و اقتصادی و ... کشورهایی بشود که از این حربه استفاده می کنند.
هدف از تهاجم فرهنگی، کنترل فرایند تصمیم گیری و شیوه اطلاع رسانی و تغییر در نظام ارزش هاست که منجر به استیلای سیاسی و اقتصادی آنها می شود . بدین ترتیب که «مهاجم فرهنگی» سعی می کند با استفاده از برتری اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فن آوری به مبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورده و با تهدید، تضعیف، تحریف و احیاناً نفی و طرد آنها، زمینه حاکمیت اندیشه، ارزش ها، و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورد. اساسا کالاهای فرهنگی این گروه، دو دسته است که یکی مصرف داخلی دارد و دیگری کالاهای صادراتی است که پوچ گرایی و فساد را رواج می دهد و در واقع در اثر تهاجم این نوع اخیر از کالاها در کشورهای مقصد، فرهنگ مهاجم در این کشورها راه می یابد برای مثال می توان به ویژگی اخلاق کار اشاره نمود که هیچ گاه به کشورهای مورد تهاجم منتقل نشده است. این ترویج از طریق زور نیست بلکه با بهره گیری از قوانین بازتابهای شرطی است که انسان بر طبق آن به محرک های خارجی پاسخ می دهد.
بنابراین، تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت فرهنگی و ملی کشور مورد هجوم ، برای برقرار کردن سلطۀ فکری و فرهنگی از طریق تغییر باورها، رفتارها، روش ها و آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی آن ملت، منطبق با الگوریتم های فرهنگ مهاجم خواهد بود.
خرده فرهنگ ها
در درون هر فرهنگ الگوهای متنوعی قابل مشاهده است که جامعه و شناختی به آنها «خرده فرهنگ» می گوید. خرده فرهنگ، فرهنگ بخشی از جامعه است که در عین اینکه با فرهنگ کل جامعه پیوند دارد، دارای ویژگی های منحصر به خود نیز می باشد. تنوع خرده فرهنگ ها که گاه توام با تعارض با یکدیگر نیز هست می تواند زمینه ساز تهاجم فرهنگی باشد. اگر تمدن و مدنیت پذیری را مجموعه ای از اندوخته های معنوی و مادی جامعه بدانیم خرده فرهنگ ها بخشی از مدنیت و تمدن جامعه را شامل می شوند که اسباب گسست فرهنگی را فراهم می آورند .
ویژگی های تهاجم فرهنگی در جامعه دارای دو بعد سخت افزاری یا ساختاری (اسباب تهاجم فرهنگی) و بعد کارکردی (شامل زمینه های بروز تهاجم فرهنگی) است. بعد کارکردی دارای دو بخش است که بخش دوم آن نیز به شرح زیر دارای تقسیماتی است:
1- خانواده
2- جامعه
1-2- کودکان (دختران ، پسران)
2-2- نوجوانان (دختران ، پسران)
3-2 – جوانان (دختران، پسران)
4-2- جامعه زنان (مادران)
5-2- جامعه مردان (پدران)
هر یک از این زیر گروهها دارای خرده فرهنگ هایی هستند که عموما در تعارض با یکدیگر عمل می کنند. حوزه تأثیر پذیری تهاجم فرهنگی از طریق خرده فرهنگ ها را می توان در عدم دستیابی به عزم و وحدت ملی بازشناخت.

تهاجم و تبادل فرهنگی
فرهنگ در وجه پویایی و خلاقیت، کارکردهای متفاوتی دارد. تبادل و تعامل فرهنگی از جمله این کارکردهاست. آنچه ما تهاجم فرهنگی می خوانیم، وجهی خاص از کارکردویژه یک فرهنگ در برابر فرهنگ دیگر است، وجهی که در آن فرهنگ مهاجم با تلاش برای تسلط بر فرهنگ مورد تهاجم، فرایند دو سویه تعامل را به کشمکش مخرب بدل می کند. کارکرد این فرایند به لحاظ تبیین یکی از ویژگی های مهم فرهنگ ها، یعنی تبادل و تعامل بهتر شایان درک خواهد بود.
- تبادل فرهنگی، آموختن و فراگرفتن انتخابی پاره ای از اندیشه ها و رفتارها از فرهنگ های دیگر به وسیله عموم از افراد یک جامعه است.
- در تبادل فرهنگی ، هدف بارور کردن و کامل نمودن فرهنگ ملی است، ولی هدف تهاجم فرهنگی، تسلط بر فرهنگ دیگر و خود باخته و دنباله رو نمودن آن و احیانا از بین بردن فرهنگ دیگر است.
-تبادل فرهنگی، با آگاهی و اراده است، ولی تهاجم فرهنگی با تحمیل خود آگاهانه یا ناخودآگاهانه انجام می شود.
- در تبادل فرهنگی، فرهنگ ها گیرندۀ عناصر مطلوب فرهنگی یگدیگرند، اما در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم، هنجارها، باورها و ارزش های خود را که در فرهنگ مورد تهاجم نامطلوبند بر فرهنگ مورد تهاجم تحمیل می کند.
- تبادل فرهنگی، با اتکا به نقاط قوت فرهنگ ها انجام می شود، اما تهاجم فرهنگی با اتکا به نقاط ضعف مورد تهاجم و نقاط قوت فرهنگی مهاجم به وقوع می پیوندد.
در زمینه شناسایی مرز میان تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی، چگونگی انتخاب و تعیین، اصول زیر، نقش محوری دارد:
1- اصل گزینش
این سئوال از دیر باز فرا روی اندیشمندان غیر غربی بوده است که در برابر فرهنگ های بیگانه چه موضعی باید اتخاذ کرد؟ گروهی که شیفتۀ فرهنگ جدید اروپایی بوده اند، حتی بعضاً با نیت خدمت به مردم و کشور خویش، تسلیم بی چون و چرا و استحاله کامل در فرهنگ غربی را توصیه کرده اند و گروه دیگر، خزیدن به کنج انزوا و محبوس نمودن خود در حصار جزمیت را توصیه نموده اند. اما راه صحیح آن است که آنچه مفید و مثبت است را به فرهنگ خودی جذب کرد و در عین حال از آفات و ناهنجاری های فرهنگ های دیگر پرهیز نمود. تشخیص خوبها و بدها نیز ، باید بر اساس معیارهای ارزشی فرهنگ خودی سنجیده شود. البته آنچه در فرهنگ خودی قابل ذکر است اینکه در فرهنگ خودی نیز می تواند ارزش های منحطی وجود داشته باشد. رژیم قبل نیز از طریق برخی اقدامات ظاهری و مضحک سعی داشت نشان دهد که حافظ فرهنگ خودی است.
2- اصل تحصیل و جذب
گزینش ویژگی های مثبت فرهنگ های دیگر، به تنهایی نمی تواند نقشی موثر در بالندگی و رشد فرهنگ ایفاد کند. از طرف دیگر، اتکای صرف به گزینش مزبور، فرهنگ را آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از گزینش یک جزء فرهنگ دیگر باید آن جزء تجزیه و تحلیل و سپس سنخیت آن با فرهنگ خودی سنجیده شود تا بتوانند در مجموعه فرهنگ خودی ثبوت و قرار یابد.
3- اصل تولید فرهنگی
سومین اصل در نظریه تعامل فرهنگی، تولید فرهنگی است. یعنی فرهنگی بالنده است که علاوه بر پاسخگویی به سئوالات موجود سئوال ساز نیز می باشد. در این مقام ، فرهنگ از حالت «واکنشی» صرف خارج و به جایگاه «کنشی» صعود می کند.
با توجه به سه اصل فوق در تعامل فرهنگی، در می یابیم که تعامل گزینش حذف یا تسلیم در برابر فرهنگ بیگانه نیست بلکه فرایندی است که در آن فرهنگ خودی با توجه به غنای درونی خویش و با در نظر داشتن نیازهای خود، جزئی از فرهنگ بیگانه را گزینش و تحلیل کند و آن را در قالب یک باز تولید فرهنگی همگون و هم سنخ با ماهیت خود به کار گیرد. اما اگر هر یک از این سه اصل و یا جملگی از جریان تعامل خارج شوند و قدرت فرهنگی فرهنگ بیگانه در این داد و ستد ، اعمال و حاکم شود، پدیده ای شکل می گیرد که آن را «تهاجم فرهنگی» می نامیم.
فرهنگ مهاجم، فرصت گزینش ، شناخت و تجزیه و تحلیل مواد تشکیل دهندۀ خود (ارزش ها، مبانی ، معیارها و ...) را به فرهنگ مورد تهاجم نمی دهد، بلکه با برخورداری از قدرت تهاجمی خود، ارزش ها و معیارهایی را بر آن تحمیل می کند که گاه حتی در حیطه سرزمین خودش نیز فاقد مطلوبیت و مشروعیت است.
تعامل فرهنگی ، عاملی در جهت رشد شکوفایی و غنی شدن فرهنگ هاست . ولی هجوم فرهنگی ، ارزش ها و معیارهای مذهبی و ملی فرهنگ مورد هجوم را از ساخت آن زدوده و یا تضعیف می کند و فرهنگی با ارزش های مغایر و متضاد با گذشته جانشین می سازد .
هدف هجوم فرهنگی، کمرنگ کردن و در صورت امکان، هدم ونابودی باورها و ارزش های فرهنگی و جانشینی ارزش های مورد نظر خویش است . در حالی که تعامل فرهنگی غنای فرهنگ های متعامل را افزایش میدهد و با آشنا نمودن فرهنگ ها با یکدیگر ، افق های دید آنها را وسعت می بخشد و آنها را رساتر می سازد. تهاجم فرهنگی با انگیزه ایجاد دگرگونی های مطلوب در بخش های اساسی فرهنگ مورد تهاجم و شناختها، باورها، ارزش ها، گرایشها،رفتارها و کردارها) صورت می گیرد.
بنابراین وقتی که فرهنگی از وجه تعامل با فرهنگ های دیگر خارج شود و از راههای اعمال قدرت، چون غالبیت سیاسی یا اقتصادی و در نهایت با قدرت فرهنگی سعی در تحمیل ارزش های خود به فرهنگ دیگر نماید کارکرد فرهنگ غالب را«تهاجم فرهنگی» نامند. هدف تهاجم ، ترویج بخشی منحط و غیرکارآمد از فرهنگ است. اگر مصداق یک تهاجم استیلای فرهنگی برتر بر فرهنگی منحط باشد پسندیده است مانند انچه درصدر اسلام مسلمین انجام دادند .

 

 

 


مراحل و ابعاد تهاجم فرهنگی
1- شناخت ملت ها
طبیعی است که نفوذ در هر جامعه و بهره برداری بیشتر و بهتر از آن و تربیت هر ملت به صورت دلخواه مستلزم شناخت زبان، تاریخ و جغرافیا، آداب و رسوم آن جامعه و آگاهی از روحیات و خصلت ها و باورها و اعتقادات آن ملت است. از این رو کشورهای سلطه گر برای پیشبرد اهداف خود مجبورند وضع گذشته و حال جوامع مورد نظر را مطالعه کنند و در این راه از علوم گوناگون به خصوص علوم اجتماعی و جامعه شناسی بهره جویند.
مهاجمان فرهنگی به تجربه دریافته اند که برای گشودن زمینه تسلط بر ملت ها باید در وهله اول فرهنگ آن جوامع را مطالعه کنند و شناخت جامعه شناسانه و روان شناسانه قوی از مردم آنها بدست آورند. این ویژگی تهاجم، اصلی ترین شناسه توسعه طلبی و فرهنگ ستیزی نظام سرمایه داری است که در راس مهاجمین به فرهنگ سایر ملل ، فعال است .
2- بی هویت کردن و از خود بیگانه ساختن ملت ها
برای اینکه ملت ها وابستگی به فرهنگ سرمایه داری را بپذیرند و تقلید و پیروی از الگوهای آن را از ضروریات اجتناب ناپذیر زندگی خود بدانند، لازم است که احساس کنند خود چیزی ندارند و یا آنچه دارند، بی ارزش و غیر مفید است. این خود کم بینی و احساس نیاز سبب می شود دست نیاز به سوی دنیای سرمایه داری دراز کنند و برای جبران عقب ماندگی و رسیدن به قافله تمدن فرهنگ سفارشی آنها را بپذیرند ؛ لذا برای ایجاد آن احساس نیاز نظام سرمایه داری اقدام به بی اعتبار ساختن فرهنگ بومی و از خود بیگانه ساختن ملت ها می کند و برای دستیابی به این هدف از راهها و ابزارهای گوناگونی بهره می گیرد، که مهم ترین آنها به قرار زیر است:
1-2- تضعیف باورها و اعتقادات مذهبی:
رفتار انسان محصول اندیشه و بینش اوست که مجموعه جهان بینی، رفتار و انکار انسان را شکل می دهد. در جامعه اسلامی هر فرد مسلمان بر اساس جهان بینی و اعتقادات و باورهای مذهبی خویش رفتار می کند و مهاجم فرهنگی درصدد است این باورها را تضعیف و تخریب نماید.
2-2- بی ارزش ساختن ارزش های اخلاقی و ترغیب به رها شدن از قیود
مهاجمان فرهنگی از راه طرح و ترویج اندیشه ها و نظریاتی که مبانی و ریشه ارزش ها و اخلاق را می سوزاند، مانند دنیا گرایی، رفاه طلبی و مصرف گرایی، آزادی بی قید و نسبی بودن ارزش های اخلاقی که معمولا با ابزار هنری و ادبی انجام می گیرد و همچنین با گسترش فساد و فحشا از طریق تئاتر، سینما، تلویزیون، ماهواره و مجلات و نظایر آن ، تلاش کرده اند تا عملا اخلاق را از جوامع بزدایند.
3-2- تحقیر و تحریف تاریخ
فرهنگ هر جامعه ریشه در تاریخ آن جامعه دارد و تاریخ هر ملت، شناسنامه و حافظ هویت و اصالت آن است. از این رو، سلطه گران برای به اجرا درآوردن مقاصد خود و تجمیل فرهنگ دلخواه خویش، دست به تحقیر و تخریب تاریخ ملت ها می زنند در این راستا تا جایی که بتوانند، این ملت ها را بی تمدن و تاریخ و خود را دارای تمدن باستانی و با سوابقی روشن معرفی می کنند. در حالی که مردم جوامع از تاریخ خود بی خبر و یا به آن بی توجه اند. آموزش تاریخ خود را برای آنان ضروری و مهم جلوه می دهند و چنین القا می کنند که چون تاریخ آنها اهمیتی ندارد و در تمدن و پیشرفت نقشی نداشته است شایسته نیست مورد مطالعه و آموزش قرار گیرد. به هیمن علت کودکان و نوجوانان جوامع تحت سلطه تاریخ و قهرمانان کشورهای سلطه گر را به خوبی می شناسند ولی از تاریخ و نقطه های عطف تاریخی شان ودانشمندان و قهرمانان جامعه خود اطلاعی ندارند و اگر هم اطلاعی داشته باشند نادرست و نا منظم است. سلطه طلبان اگر دریافتند که تاریخ ملتی به قدری پرآوازه است که نمی توانند آن را از مردمش بستانند، دست به تحریف تاریخ آن ملت می زنند و بخش های کم اهمیت آن را مهم و با عظمت نشان می دهند تا از قسمت های مهم و اصل تاریخ خود غافل بمانند.
4-2- تخریب و نفی هویت ملی
پیوندهای ملی و بومی سبب پایداری جامعه و ایجاد هویت واحد می شوند. بی هویت جلوه دادن اقدام و یا ایجاد تفرقه های فرهنگی- زبانی، موجب گسستگی پیوندهای اجتماعی را فراهم می آورد و هویت ملی و فرهنگی را خدشه دار می سازد. دشمنان سعی می کنند به روش های گوناگون این ویژگی ها را از هم متمایز و در مقابل یکدیگر قرار دهند. یکی از ترفندهای قدیمی مهاجمان در سده های اخیر ایجاد تفرقه های قومی قبیله ای و مذهبی است. آنان با ایجاد و تقویت جریان های انحرافی و نیز حمایت از تشکل های وابسته در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سعی در بر هم زدن وحدت و یکپارچگی جامعه دارند.

5-2- تخریب الگوها و اسوه های خودی:
انسان ها و به ویژه جوانان برا ی تنظیم چگونگی حیات فردی و اجتماعی نیازمند الگو هستند. الگوها هر چه بیشتر با فرهنگ خودی سازگار باشند، رفتار اجتماعی جامعه از هم سویی و هماهنگی بیشتری برخوردار خواهد شد. مهاجمان فرهنگی با درک این نیاز، سعی در تخریب الگوهای مذهبی و ملی دارند و تلاش می کنند با استفاده از امکانات و ابزارهای تبلیغی نظیر فیلم های تلویزیونی و سینمایی، برنامه های ماهواره ای کتب و مجلات و نشریات و حتی تبلیغات تجاری و اقتصادی، الگوهای منطبق با فرهنگ خویش را بسازند و در بین گروههای مختلف جامعه رواج دهند. تاریخ جوامع اسلامی به ویژه جامعه شیمی ایران مملو از شخصیت های علمی، اجتماعی ومبارزاتی است که هر یک به نوبه خود می توانند الگوهای سازنده ای برای جامعه باشند الگو پذیری بعضی از جوانان از نوع و طرح لباس آرایش مو، رفتارهای اجتماعی لوازم مصرفی بیگانگان و غیره نمونه ای از هجوم فرهنگی بیگانه است.

6-2- ترویج خط و زبان بیگانه
خط و زبان، دو نمود از هویت ملی هر جامعه و عامل پیوند اجتماعی به شمار می روند. از طریق این دو وسیله ارتباطی، پیامها مبادله می شوند و مواریث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابند. خط و زبان فارسی که خود یکی از مفاخر ادب بشری است، طی قرون متمادی و بیش از هزار سال با فرهنگ اسلامی درآمیخته و هویت اسلامی- ایرانی یافته است. مهاجمان فرهنگی سعی در بی اعتبار کردن این میراث گرانبها دارند و در صدد ترویج خط و زبان خویش هستند. از این رو تلاشی که در بعضی از کشورهای منطقه به منظور محو آثارفارسی از زبان های بومی صورت می گیرد، در همین زمینه است. حذف واژه های عرب و تزریق واژه های انگلیسی و فرانسوی به زبان فارسی در زمان گذشته را نباید اتفاقی تلقی کرد. متاسفانه کماکان عده ای سعی دارند با استفاده از واژه ها اصطلاحات بیگانه در گفتگو ها مکتوبات، دانسته یا ندانسته این ترفند دشمن را رواج می دهند. در کنار این خطر ، باید به این مسئله وقوف داشت که در دنیای معاصر زبان انگلیسی یک زبان علمی است.
7-2- تحقیر استعداد و توان مردم
اگر مردم نیرو و استعدادهای خدادادی خود را بشناسند و باور کنند، دیگر دست نیاز به سوی بیگانه دراز نخواهند کرد. دشمنان برا ی این که این دست همیشه دراز بماند و این احساس نیاز تداوم یابد توانایی ها و استعدادهای مردم و به ویژه جوانان را تحقیر و در بسیاری موارد سرکوب می کنند
8-2- تعارض علم و دین
مهاجمان فرهنگی برای القای شبهات عقیدتی، بزرگ نمایی مشکلات فکری ، غافل نمودن از مبانی استدلالی و منطقی، ترویج سطحی نگری از یک سو و تحجر گرایی از سوی دیگر و در نتیجه آسیب پذیری عقیدتی و جز آن ، در تلاشند تا ارزش تعالیم وباورهای اسلامی را خدشه دار سازند و تعلیمات آن را در پاسخگویی به نیازهای فکری – فرهنگی جدید نسل جوان در عصر حاضر ناتوان جلوه دهند.
9-2- ناکارآمد نشان دادن دین:
یکی از شبهات عقیدتی، مطرح کردن مسئله ناکارآمد بودن دین در امر حکومت است، که شبهه ای قدیمی و نشات گرفته از تفکر جدایی دین از سیاست است . حال آن که در مکتب اسلام دین و دولت، دنیا و آخرت ، همانند عقل و دین ملازم و قرین اند. ملازمتی که در تفکر غربی انکار شده است.
در اسلام رهبری دینی و سیاسی در بسیاری از مقاطع وبه ویژه در صدر اسلام ، یکی بوده است. به خصوص که علاوه بر وظایف اساسی دولت اسلامی در خصوص تامین نظم و آرامش و تنظیم روابط اجتماعی فراهم آوردن مقدمات تعالی روحی و سعادت معنوی جامعه نیز بر عهده حکومت اسلامی نهاده شده است. اما سکولاریسم به صورت ابزاری، ایدۀ جدایی دین از سیاست یا ناکارآمد بودن دین در امر حکومت را القا و تبلیغ می کند و غربزدگان در کشورهای مسلمان و به ویژه ایران میز همین اندیشه را رواج داده اند.
2- تحمیل فرهنگ
بدیهی است مردمی که از فرهنگ خود دور شوند و یا از انتساب به فرهنگ و تمدن و تاریخ خود احساس حقارت کنند، در پذیرش و قبول هویت فرهنگی جدید، آمادگی بسیار دارند، در این هنگام است که مهاجم فرهنگی، فرهنگ دلخواه خود را با وسایل گوناگون و به وسیله تبلیغات فراوان و ظاهری آراسته و فریبا در بین مردم می گستراند تا به تدریج مردم با ارزش ها، معیارها و عقاید مورد نظر او، خو بگیرند و فرهنگ وارداتی در آنها پدیدار شود. اهم روش ها و ابزارهایی که دشمن به این منظور استفاده می کند عبارتند از:
1-3- آموزش
سردمداران تمدن و فرهنگ غرب، پس از آنکه حضور مستقیم و بی واسطه خویش را در سایر کشورها به منظور گسترش نفوذ و سلطه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ممکن و مقدور ندیدند سعی کردند نمایندگانی از بین خود ملت ها برگزینند و مسئولیت فراهم آوردن زمینه سلطه پذیری را به انان واگذار کنند که اکثر غربزدگان خود باخته در جهان اسلام عهده دار این وظیفه شدند. آنان که معمولا پس از مسافرت به غرب و تحصیل و حشر و نشر در آن دیار مقهور پیشرفت و فن آوری برتر غرب می شدند پس از بازگشت به کشور خویش به بلندگوی فرهنگ بیگانه تبدیل می گشتند. از طرف دیگر در پی پذیرش باورهای علمی، به ویژه باور برتری دانش تجربی و همچنین اخذ دانش تجربی از غرب به علت ناسازگاری شیوه های تحصیل دانش جدید با شیوه های دستیابی به دانش قدیم شیوه های تحصیل دانش قدیم مورد انتقاد قرار گرفت و به دنبال آن الگوهای جدید مطرح و فراگیر شدند. الگوهای یاد شده هم از نظر سازمانی و هم از نظر شیوه های آموزش اشاعه یافت و کمک موثری به تحقق و شکل گیری پدیده تهاجم فرهنگی نمود.
2-3- تبلیغات
اگر تبلیغات را مهم ترین سلاح نظام سلطه به منظور نفوذ فرهنگی در جوامع بدانیم، چندان مبالغه نکرده این. اهمیت تبلیغات را از حجم عظیم سرمایه گذاری هایی که در این زمینه شده است می توان دریافت. امروز سلطه طلبان از آخرین پیشرفتهای روانشناسی و پیشرفته ترین دستاوردهای صنعتی برای تبلیغات رنگارنگ خود سود می جویند. شبکه های ماهواره ای همچون تار عنکبوت فضای پیرامون کره زمین را احاطه کرده اند. با تبلیغ کاهی را کوهی و کوهی را کاه و حق را ناحق و ناحق را حق جلوه می دهند. از سوی دیگر پخش یک سویه گزارش های خبری از طریق خبرگزاری های خارجی و شبکه های رادیویی و تلویزیونی سراسری غربی نمایش مداوم فیلم های سینمایی و مجموعه ها و کارتون های تلویزیونی امریکایی ، اروپایی و ژاپنی و نظایر آنها در انتقال نمادها و ارزش ها و شیوه های زندگی فریبنده جوامع سرمایه داری، نقش های اصلی را ایفا می کنند.
3-3- ارتباطات
در قرن حاضر چشم گیر ترین پیشرفت های فن آوری در عرصه ارتباطات رخ داده است . به واسطه این پیشرفت ها افراد بشر به آسانی می توانند در کمترین زمان ممکن با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و بر روی انکار وشکل زندگی یکدیگر تاثیر بگذارند و ان را دگرگون سازند این ویژگی. رسانه ها ی ارتباطی را ابزار دست مهاجمان فرهنگی قرار داده است. تا به واسطه آن بر ذهن و دل انسانها تسلط پیدا کنند و تعیین کنند که انسانها باید به چه فکر کنند. از چه واقعه ای مطلع شوند چه بپوشند. چه بخورند و چگونه زندگی کنند در حالی که مردم جهان سوم از وقایع پیرامون محل زندگی خود اطلاع ندارند. با نام های روسای جمهوری امریکا هنر پیشگان هالیوود و خوانندگان غربی به خوبی آشنا هستند. به واقع بمباران خبری و تبلیغی بدون وقفه با استفاده از دستاوردهای پیشرفته فن آوری ارتباطی مانند ماهواره و ویدئو بسیاری از مردم کشورهای غیر پیشرفته را از هویت خود بیگانه کرده و در ایمن و اعتقاد انها به فرهنگ بومی و سنت های خودی خلل وارد ساخته است. از طریق دو دسته اطلاعات جاری و تاریخی در تصمیم گیری های ملی ملاحظه صورت می گیرد. این امر گاه حتی مسئولان یک کشور را نیز به سمت تصمیم گیری ها ی ملی ملاحظه صورت می گیرد. این امر گاه حتی مسئولان یک کشور را نیز به سمت تصمیم گیری های هدایت می کند که به نفع خود است و در عین حال مسئول احساس آزادی و استقلال و کرامت انسانی نیز می نماید مکان بارز این رویکرد مسئولین فرهنگی جامعه ما نسبت به موسیقی پاپ است.
4-3- انتشارات
انبوه انتشارات گوناگونی که در صدها هزار نسخه چاپ و منتشرمی شود اهمیت و تاثیر آن را در شکل گیری فرهنگ عمومی مردم نشان می دهد. تاثیر تبلیغات غیر مکتوب یا شفاهی برمخاطبان فوری است ولی انتشارات بر خوانندگان نفوذی دیر پا و ماندگار دارد و به همین لحاظ اهمیت بیشتری نیز دارد در این روش می توانند مفاهیم مورد نظر در قالب داستانهای شیرین و جذاب درآید و با کیفیت مطلوب و عکس ها و طرح های زیبا و با تعدادی وسیع د راختیار علاقه مندان قرار گیرد. برای نمونه به انتشار کتاب آ یات شیطانی در طرح ها و اندازه های گوناگون و با زبانهای متفاوت اشاره کرد انواع برگه های تبلیغاتی که همراه کالاها وارد کشور می شوند یکی دیگر از ابزارهای نفوذ و القای فرهنگ بیگانه است اولین تاثیر منفی ان ورود تعداد زیادی واژه و اصطلاح بیگانه به زبان فارسی است یعنی ورود کالاهای خارجی به خودی خود ، حامل فرهنگ بیگانه است.
5-3- تحقیقات
پژوهش هایی که کشورهای غربی درباره جوامع شرقی به ویژه جوامع اسلامی انجام می دهند همواره به منظور کشف حقایق و خدمت به جهان اسلام نیست بلکه بسیاری از این پژوهش ها برای شناخت نقاط قوت و ضعف این جوامع و یافتن راههای نفوذ و رخنه در انها ست.
از این روست که گاهی بودجه تحقیقاتی مستشرقان از طریق مراکز دفاعی و نظامی یا سیاسی پرداخت می شود نه دانشگاهها و مراکز علمی بنابراین یکی از بهترین و مطمئن ترین راههای القای فرهنگ بیگانه انتشار نتایج بعضی از این پژوهش ها توسط مهاجمان فرهنگی است.
عوامل درونی سلطه پذیری فرهنگی یا پذیرش تهاجم فرهنگی
تبادل و برخورد فرهنگی بین جوامع مختلف امر ی طبیعی و اجتناب ناپذیر است. تنویر افکار و رشد فرهنگی جامعه در پرتو تبادل فرهنگی با دیگران قابل حصول است. ولی اگر جامعه ای از درون تهی و آسیب پذیر شد تبادل فرهنگی تبدیل به تهاجم فرهنگی می شود ضعف و ناتوانی و آسیب پذیری در درون فرهنگ هر جامعه است که زمینه سلطه پذیری را فراهم می سازد عوامل درونی سلطه پذیری اعم از فرهنگی و غیر فرهنگی را باید شناسایی و مرتفع کرد تا زمینه آسیب پذیری به حداقل برسد. به طور معمول خلا فرهنگی زمینه مساعدی برای تهاجم فرهنگی است اگر اندیشه اسلامی موجود و دستاوردهای فکری انقلاب اسلامی نتواند نیازهای فکری و فرهنگی افراد جامعه به ویژه افراد جامعه به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده و تشنه حقیقت و انسانیت را پاسخ دهد میدان برای هجوم فکری و تبلیغی غرب باز می شود عوامل درونی آسیب پذیری را می توان در سه حوزۀ کلان نظری و ساختاری و برنامه ریزی اجرا دسته بندی کرد:
حوزه اول- آسیب پذیری های ناشی از مشکلات نظری
1- آسیب پذیری در فهم و درک مسائل فرهنگی و هنری بین صاحب نظران غیر حکومتی و مسئولان نظام که موجب تعارض د رمعیارها و ارزش های فرهنگی جامعه شده است.
2- عدم تعمیق بینش دانش وتربیت دینی به عنوان مبانی فرهنگ و اندیشه ملی
3- تعارض نظریه فقهی در مرجعیت یا نظریه مرجعیت حاکم
4- عدم تبیین دقیق و همه جانبه اندیشه های مختلف
5- پاسخ ندادن استادان و صاحب نظران حوزه و دانشگاه و مراکز تحقیقاتی به نیازهای نظری و فکری جامعه .
6- عدم تبیین مبانی و سیاست های اصول نظام در عرصه فرهنگ و هنرو (ادبیات ، فیلم، تئاتر و ...)
7-تفکر انفعالی جامعه علمی و فنی کشور در برابر غرب و تاثیر پذیری فرهنگی ناشی از ان .
8- وجود بنیان های فکری مبنی بر ناکار آمدی نظام حکومت مبتنی بر دین
9- عدم شناخت دقیق و عمیق غرب در ایران و روی آوردن به سطوح ظاهری آن
10- بی توجهی به گذشتۀ تاریخی کشور در مسیر شناخت و برنامه ریزی حال و اینده
11- عدم ارتباط نظام مند معرفتی بین حوزه و دانشگاه در جهت حل مشکلات فکری و بینشی عقیدتی.
12- حوزه دوم- آسیب پذیری های ناشی از اشکالات یا ویژگی های ساختاری
الف- فرهنگی
1- فقدان الگوی فرهنگی در سطوح مختلف فرهنگی
2- وجود ضعف های جدی در نظام تعلیم و تربیت
3- یکسان پنداری عملکرد مدیران، روحانیون و اسوه های فکری با ارزش های دینی و دامن زدن به این باور در نگرش عمومی.
4- عدم وجود الگوی تبیینی برا ی تعمیق ارزش ها و باورهای دینی در جامعه
ب- اجتماعی
1- نارسایی در گستره عدالت اجتماعی
2- مطلق گرایی در تحقق و تامین ایده آل ها و ارمانها بدون توجه به واقعیات موجود.
3- ناهمگونی نهادهای اجتماعی و تداخل در وظایف
4- فقدان پیوند مستحکم بین نهادهای اجتماعی و اقشار گوناگون مردم
5- جوان بودن جمعیت کشور
ج – اقتصادی
1- نارسایی در گسترۀ نظام اقتصادی مبتنی بر دین.
2- عدم توجه به اقتصاد بومی و منطقه ای در فرایند نوسازی اقتصادی
3-نارسایی ر رویکرد اقتصاد و فرهنگ و هنر کشور.

 

د- سیاسی
1- آمیختگی مصالح فرهنگی نظام با منافع گروهها
2- تسلط بعضی خرده فرهنگ ها از طریق سیاسی بر فرهنگ ملی در تاریخ کشور.
3- کم توجهی به نظرات مردم در تصیمم گیری های سیاسی
4- نقش تخریب متقابل جناح های سیاسی (گرایش های مختلف سیاسی در مجموعه طرفداران نظام) که نتیجه اش اجماع مرکب بر ناتوانی و ناکارآمدی و حتی فریبکاری نظام است.
5- قطبی شدن فضای سیاسی کشور (قطب های افراطی) و تضعیف فضای اعتدال و عقلانیت و صمیمیت
حوزه سوم- آسیب پذیری های ناشی از اشکالات برنامه ریزی- اجرا
1- فقدان نظام ارزیابی عملکرد فرهنگی دستگاهها و نهادهای رسمی و غیر رسمی
2-عدم توجه به سیاست های مصرف فرهنگی نظام جمهوری اسلامی
3- کم توجهی به فرهنگ در نظام برنامه ریزی کشور
4- عدم شناخت کافی از نیازهای فرهنگی جامعه
5- عدم توجه به نیازهای فرهنگی جامعه
6- توزیع نا مناسب امکانات فرهنگی
7- کم توجهی به نیازهای طبیعی و جدید جامعه به ویژه طبقه جوان در برنامه ریزی های فرهنگی.
8- تضعیف یا عدم توجه به نهادهای فرهنگی سنتی (مانند کانون ها و هیئت های مذهبی و ...)
9- وجود آثار نسبتا عمیق سیاست های فرهنگی دوران گذشته و به ویژه دوران پهلوی
10- تغییرات مکرر در سیاست گذاری و جهت گیری های سازمانی
11- فرایند جهانی شدن و عدم جلوگیری از آثار مضر آن در فرهنگ خودی
سیاست های مقابله با تهاجم فرهنگی
الف- سیاست های کلی
1- مشخص کردن نقاط تهدید و مورد هجوم
2-تعمیق شناخت و باور دینی
3- اصلاح رفتار مدیران
4- ترویج و گسترش معرفت و ارزش های اسلامی- ایرانی و انقلاب اسلامی و رسوخ در قلوب
5- ایجاد زمینه های مناسب برای شناسایی و هدایت استعدادها و حمایت از خلاقیت های انسانی و کوشش برای شکوفا شدن روحیه ابداع هنری و نوآوری در حوزه های مختلف

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 45   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تهاجم فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن

دانلود مقاله صنایع فرهنگی گیلان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله صنایع فرهنگی گیلان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 خبرگزاری فارس: رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان گفت: طی هشت سال حدود 90 پژوهش در زمینه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان انجام شده که 75 درصد آن کاربردی و بقیه به صورت بنیادی بوده است.
محمدحسین مهدی‌پور امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در رشت با بیان اینکه در مراحل مختلف کاری در سازمان میراث فرهنگی کارهای پژوهشی بسیار انجام می‌گیرد، افزود: بخش میراث فرهنگی و ‌هنرهای سنتی قطعاً از پژوهش باید برخوردار باشد تا بتواند آثاری را تولید کند.
وی ادامه داد: در بخش گردشگری و سرمایه‌گذاری مربوط به آن اگر کارها بر مبنای پژوهش صورت نگیرد، توجیه فنی و اقتصادی ندارد، بنابراین سازمان میراث فرهنگی یک مجموعه علمی و پژوهشی است.
مهدی‌پور با اشاره به اینکه ظریف‌ترین و دقیق‌ترین کارها در حوزه مرمت و یا در حوزه هنرهای سنتی انجام می‌شود، اظهار داشت: این پشتوانه جز علم، تخصص، پژوهش و فناوری چیز دیگری نیست به ویژه فناوری بومی که بر آن مترتب است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان مرمت بناهای تاریخی را در هفت مرحله مطالعه و تصویب بیان کرد و ادامه داد: بعد از انجام این مراحل می‌توانیم بنا را به مرحله مرمت، احیا و بهره‌برداری برسانیم.
مهدی‌پور اذعان داشت: ‌گیلان را تنها با آثار طبیعی آن می‌شناسند، در حالی که آثار تاریخی آن بسیار فراوان‌تر از آثار طبیعی استان است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان تاکید کرد: هنرهای سنتی به عنوان جاذبه و مقصد گردشگری است و نه به صورت سوغات و توجه معمولی به آن، بنابراین همه ابعاد حوزه‌های کاری ما از اندیشه گرفته تا برنامه‌ریزی و اجرا، تمام مراحل آن همراه با پژوهش و تحقیق بوده، به ویژه اینکه دولت نهم به این موضوع بسیار توجه داشته است.
وی خاطرنشان کرد: در دور نخست سفر هیئت دولت به گیلان در حوزه مرمت بناهای شاخص استان که قطعاً باید مطالعات عمیق روی آن انجام شود، به ویژه قلعه‌رودخان، هتل ایران و مانند آنها، مطالعات عمیقی صورت گرفت که به صورت الگو در سطح کشور مطرح شده است.
مهدی‌پور از مطالعات تفصیلی 61 منطقه نمونه گردشگری مصوب دور نخست سفر و 11 منطقه گردشگری جدید تصویب شده در دور دوم سفر هیئت دولت به گیلان خبر داد و بیان داشت: مطالعات جامع، تفضیلی، استعدادیابی و امکان‌سنجی این مناطق در تمام استان در حال انجام بوده و مراحل استعدادیابی این مناطق کلاً اجرا شده است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی گیلان اظهار داشت: از آنجا که گیلان باید قطب گردشگری جهان اسلام باشد، در افق 1404 از 20 میلیون گردشگر خارجی، 5/5 درصد آن در استان جذب می‌شوند که برای این امر لازم است حتماً مطالعات عمیق داشته باشیم و در این زمینه مدعی جزو دستگاه‌های پیشرو هستیم و انتظار داریم بقیه حوزه‌ها در بخش اجرا به ما کمک کنند.
وی اعتبارات خاص حوزه پژوهش میراث فرهنگی گیلان را در سال جاری حدود 400 میلیون تومان اعلام کرد و افزود: مطالعات مربوط به بازارچه‌ها، بافت بناهای تاریخی و تفضیلی حوزه گردشگری استان بالغ بر 5/1 میلیارد تومان است، ضمن اینکه سرمایه‌گذاران تمام مناطق گردشگری طرح‌های جامعی باید انجام و ارائه دهند.
مهدی‌پور بیان داشت: بیش از 70 گروه سرمایه‌گذار برای مناطق گردشگری گیلان تا کنون مجوز گرفته‌اند و برای ارائه طرح‌های خود نیاز به مطالعه مناطق دارند که هزینه مطالعه هر یک از مناطق از 50 تا 400 میلیون تومان است.
تفاهمنامه راه‌اندازی خانه‌های فرهنگ روستا در گیلان امضا شد
تفاهمنامه راه‌اندازی خانه‌های فرهنگ روستا بین دفتر امور روستایی و عشایری استانداری گیلان و اداره کل فرهنگ و ارشاد استان امضا شد.مدیرکل دفتر امور روستایی و عشایری استانداری گیلان در مراسم امضای تفاهمنامه مذکور اظهار داشت: به طور متوسط 33 درصد جمعیت کشور روستایی هستند و 70 درصد تولیدات کشاورزی در روستاها انجام می‌شود.عیسی مهدوی جمعیت روستایی گیلان را 47 درصد اعلام کرد و افزود: به فرموده مقام معظم رهبری، بنای اقتصاد کشور در دست روستائیان است.
وی با بیان اینکه نظام جمهوری اسلامی زیرساخت‌های خوبی در روستاها فراهم کرده است، تصریح کرد: بحث نرم‌افزاری روستاها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
مهدوی اضافه کرد: اگر چه در زیرساخت‌های روستایی اقدام‌های اساسی انجام شده اما با کاهش جمعیت روستایی و مهاجرت روستاییان مواجه هستیم.
مدیرکل دفتر امور روستایی و عشایری استانداری گیلان فراهم کردن امکانات نرم‌افزاری در روستاها را ضرورت خواند و گفت: فاصله فرهنگی و معیشتی روستا باید کاهش یابد و دراین راستا از امکاناتی که دولتمردان در اختیار گذاشته‌اند، بهره کافی برده شود.وی وجود دهیاران را در روستاها واسطه‌ای برای انتقال امکانات و سیاست‌های نظام و دولت در روستاها دانست و افزود: با کمک دهیاران بحث فرهنگی روستاها پیگیری می‌شود.
مهدوی با اشاره به وضعیت عمران روستاها خاطرنشان کرد: برای توسعه عمران روستاها با بیشتر دستگاه‌های اجرایی تفاهمنامه امضا شد و اقدام‌های خوبی نیز در دست اجرا‌ست.
مدیرکل دفتر امور روستایی و عشایری استانداری گیلان ساماندهی مزار شهدای روستاها را از جمله اقدام‌های دفتر امور روستایی و عشایری استانداری نامید و گفت: تا کنون گلزارهای دو مزار و تک مزار روستاهای استان ساماندهی شدند و گلزارهای سه مزار و پنج مزار نیز آغاز شده است که به عنوان یک فعالیت فرهنگی اجرا می‌شود.
وی در بحث احداث کتابخانه‌های روستایی اظهار داشت: در این راستا با مدیرکل کتابخانه‌های گیلان تفاهمنامه امضا شد تا در بخش فرهنگی روستاها اقدام‌هایی انجام شود.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان نیز در این مراسم فرزانگان و فرهیختگان را ستون جامعه دانست و گفت: حقیقت وجود انسان با حضور این فرهیختگان احیا می‌شود و آنها احیاگر خوبی‌ها و درستی‌ها هستند.
حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پورعیسی لذت حقیقی انسان را معنویت بیان کرد و افزود: کتاب غذای روح بشر بوده و لذت حقیقی به کتاب، اندیشه و افکار نورانی است.وی هدف از امضای تفاهمنامه راه‌اندازی خانه‌های فرهنگ روستا را محرومیت‌زدایی روستاها عنوان کرد.
سازمان صنایع فرهنگی استان گیلان
سرپرست یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان گیلان گفت: چهارمین مانور خودرویی، موتوری و پیاده نیروهای یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان گیلان به مدت دو روز در ارتفاعات شهرستان سیاهکل و در منطقه دیلمان برگزار شد.
حمیدرضا آذرپور با اعلام این مطلب در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقه خزر اظهار داشت: ارتقاء ظریب ایمنی منطقه، آشنایی سرپرستان و نیروهای پایگاههای نقاط مختلف استان با منطقه، ناامن کردن منطقه برای حفاران غیر مجاز، افزایش توان نیروهای یگان حفاظت در مواجه با حوادث، سرکشی به بناها، محوطه های تاریخی و بازرسی گلوگاههای ایست بازرسی از جمله اهداف مهم برگزاری این مانور بوده است.
وی افزود:چهارمین مانور نیروهای یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی در حالی طی مدت دو روز در منطقه دیلمان شهرستان سیاهکل برگزار شد که شعار اصلی این مانور (حتی یک مورد حفاری در استان اضافه است) بود.
حمیدرضا آذرپور گفت: در نیمه نخست امسال بیش از 46 هزار مورد بازدید و سر کشی از آثار تاریخی استان گیلان به عمل آمده که از این میزان نسبت به مدت مشابه سال گذشته 28 درصد افزایش داشته است.
وی ادامه داد: همچنین در این مدت 76 مورد انجمن میراث فرهنگی در سراسر استان تشکیل شده که با رشد 85 درصدی نسبت به نیمه نخست سال گذشته تعداد این انجمن ها در استان به 431 مورد رسیده است.
سرپرست یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان گیلان خاطرنشان کرد: در نیمه نخست امسال 4 باند حفاری غیر مجاز اشیا تاریخی در گیلان منهدم شده و تعداد 17 نفر متخلف نیز دستگیر شده اند و این افراد اشیاعی همچون پیاله شیشه ای، استوانه سنگی، دستبند، سکه های طلا و نقره، کمان با طرح مار و حیوان افسانه ای فلزیاب و غیره به دست آمده است.مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری گیلان روز پنجشنبه افتتاح شد.
رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری گیلان گفت: این مرکز با هدف ایجاد یک مرکز علمی و تحقیقاتی برای همه پژوهشگران به صورت منسجم و هدفمند تاسیس شده است.
محمد حسین مهدی پورافزود: این مرکز شامل بانک عکس و کتاب است و ایجاد بانک پژوهش و نقشه در مرحله ی بعد قرار دارد.
وی اظهار کرد : سه هزا ر و ‪۱۸۵‬جلد کتاب با دو هزار و ‪۳۳۰‬عنوان و همچنین بیش از ‪۸۰‬هزار عکس در بانک اطلاعاتی این مرکز موجود است.
وی تصریح کرد: موارد یاد شده در حوزه‌های دین ، روانشناسی ، علوم اجتماعی ، زبان ، ریاضیات ، هنر، ادبیات، جغرافیا، تاریخ ، باستانشناسی، موزه داری ، گردشگری ، فلسفه ، معماری و مرمت است.
مهدی پور گفت:هرگونه پژوهشی که از طریق سازمان صورت می‌گیرد یک نسخه از آن نیز در اختیار این مرکز قرار می‌گیرد.
وی اضافه کرد: عکسها ، کتابها و اسناد درون سازمانی است و در مرحله ی بعد طی فراخوانی از مردم خواسته خواهد شد تا مستندات خویش را در زمینه‌های مربوط ارایه دهند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله14    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صنایع فرهنگی گیلان

تحقیق در مورد تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی


تحقیق در مورد تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه38

 

تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

از پیش خواندم که رشد ومفهوم کمی است وتوسعه علاوه برآن شامل مفهوم کیفی هم می شود وبه کشورهای پیشرفته (غربی) عمدتاً توسعه یافته وبه ما شرقی ها – جهان سومی ها- توسعه نیافته می گویند واین نامگذاری سبب می شود که کمتر درباب ماهیت توسعه بیاندیشم ، به این که توسعه چیست ؟ چه زمانی ، کجا ، چراوچطورمطرح شد؟ شرایط وزمینه های تحقق توسعه چیست ؟ واین که توسعه چه نسبتی با سیاست ، اقتصاد وازهمه مهمترفرهنگ دارد ؟

غرب که امروز توسعه یافته معرفی می شود توانسته درحوزه اقتصاد وعلم وصنعت وفرهنگ وتکنیک وسیاست به توسعه بپردازد واین پیشرفت باعث حیرت ما گردیده ، چنانکه از شدت حیرت عقلانیت را به کناری گذاشته وخود را ملزم به گزینش راه غرب می دانیم وکمتر به مبانی نظری توسعه درغرب فکر می کنیم با تصوراین که با شعاردادن ودست به گزینش زدن می توان یک شبه راه توسعه را پیمود ، همگان را دعوت به تبعیت از گفتارمان وپذیرش بی چون وچرای آن می کنیم ، درحالی که چنانچه اشاره شد نتوانسته ایم به درک درستی از توسعه برسیم وتوسعه را تعریف کنیم و برای رسیدن به آن یا طی آن برنامه ریزی درست ودقیق وعلمی نماییم وبا فضاسازیهای سیاسی وگل آلود کردن آن برعلیه کسانی که مارادعوت به تفکر درباب چگونگی محقق شدن شرایط توسعه وهمین طوراز امکان بودن توسعه حرف می زنند خودرا منطقی جلوه می دهیم !! ونهایتاً کارمان به جایی ختم پیدا می کند که دیگران را مقصربدانیم وبا برچسب زدن به مخالفان داخلی ومتهم کردن مخالفان خارجی از پاسخگویی فرارکنیم ، غافل از این که نزدیک به 50 سال از طرح توسعه درایران می گذرد وما هنوز درالفبای آن مانده ایم ومتوجه این موضوع نشده ایم که اولاً توسعه هدف نیست ، ثانیاً توسعه تعریفی دارد وبرای اجرای آن نیازمند تحقق شرایطی هستیم ، به عبارتی هربذری که درهرزمینی نمی روید پس برای بذرریختن درزمین ابتدا باید آن را شخم زد وعلف های هرز آن را از بین برد .....

بعد که زمین برای کاشت مساعد شد دست به کاشت بزنیم وبعد از تلاش منطقی ومستمرانتظاربرداشت داشته باشیم وگرنه با شعار دادن هرگز به توسعه نمی رسیم وتوسعه محقق نخواهد شد ، چرا که توسعه شرایط خاص خود

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

پایانامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

اختصاصی از فی ژوو پایانامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان


پایانامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:180

فهرست و توضیحات:

فهرست مطالب

 

عنوان

صفحه

 

چکیده ..........................................................................................................................

مقدمه ...........................................................................................................................

فصل اول: کلیات..........................................................................................................

1-1بیان مسأله .............................................................................................................

1-2سؤال های پژوهش ..............................................................................................

 1-3 فرضیه ..................................................................................................................

1-4 تعریف واژگان .......................................................................................................

1-5 اهمیت تحقیق........................................................................................................

1-6 محدودیت و مشکلات تحقیق ..............................................................................

1-7 روش تحقیق .........................................................................................................

1-8 پیشینه تحقیق .......................................................................................................

1-9 قلمرو تحقیق .......................................................................................................

1-10 بررسی منابع ......................................................................................................

فصل دوم: جغرافیای تاریخی ساری ........................................................................

2-1- جغرافیای تاریخی مازندران .............................................................................

2-1-1- وجه تسمیه طبرستان ...................................................................................

2-1-2- وجه تسمیه مازندران ....................................................................................

2-2- جغرافیای طبیعی ساری ....................................................................................

2-3- وجه تسمیه ساری ............................................................................................

2-4- ساری از دیدگاه کتب پیشینیان ........................................................................

2-4-1- ساری در دوران پیش از اسلام ....................................................................

2-4- 2- ساری در دوره اسلامی ..............................................................................

2-5- ساری از دیدگاه سیاحان و جهانگردان ..............................................................

1

3

4

5

5

6

6

8

8

8

9

9

10

15

16

18

21

23

28

30

30

33

37

فصل سوم: اوضاع سیاسی ساری از سقوط آل زیار تا دوره ی مرگ اسپهبد علی علاءالدوله 

3-1- پیشینه تاریخی ساری ........................................................................................

-2- ساری در عهد سلجوقیان .....................................................................................

3-3- پادشاهی اسپهبدان باوندی در ساری (نوبت دوم از سال 466- 606 ﻫ ق).......

3- 3- 1- اسپهبد شهریار چهارم حسام الدوله نخست باوند - ( 466- 503 ﻫ ق / 1073م - 1109م)     .....................................................................................................................

3-3-1-1- نبرد سلجوقیان در ساری (جنگ مذهبی آمل و ساری) ......................  

3-3-1-2- اسپهبد قارن سوم نجم الدوله باوند (503- 509 ﻫ ق) .........................  

3-3-1-3- اسپهبد رستم دوم فخرالملوک باوند (509- 511 ﻫ ق/ 1115م- 1117م)   

3-3-1-4- اسپهبد علی علاءالدوله (یکم) باوند (511- 536 ﻫ ق)  ..........................

3-3-1-5- بازگشت اسپهبد علاءالدوله علی باوندی به طبرستان .............................

3-3-1-6- روابط سلطان محمود سلجوقی با اسپهبد علی علاءالدوله .......................

3-3-1-7- روابط سلطان سنجر سلجوقی با اسپهبد علی علاءالدوله باوندی   .............

3-3-1-8- مرگ اسپهبد علی علاءالدوله (536 ﻫ ق) .................................................

4 ـ 1 ـ فصل چهارم ـ اوضاع سیاسی ساری از دوره اسپهبد رستم سوم شاه غازی نصیرالدوله باوند تا

ظهور مرعشیان  ..............................................................................................................               

4-1-1 ـ اسپهبد رستم سوم شاه غازی (یکم) نصیرالدویه (یکم) باوند (536- 558 ﻫ ق)

4-1 2 - جدال شاه غازی با مرداویج (تاج الملوک).................................................  

4-1ـ 3- جدال شاه غازی با اسماعیلیان ......................................................................

4 ـ 1 ـ 4- جنگ شاه غازی با ترکمانان غز .................................................................  

4 ـ 1 5 ـ جدال شاه غازی با کیکاووس و فخرالدوله (553 ﻫ ق)............................

4 ـ 1 ـ 6 ـ  جدال شاه غازی با سلطان محمود سلجوقی ...........................................   

4 ـ 1ـ 7 ـ  مرگ شاه غازی (558 ﻫ ق)  ...................................................................  

4 ـ 2 ـ  اسپهبد حسن یکم شرف الملوک (یکم) علاءالدوله دوم (558- 568 ﻫ ق) 

4 ـ 2 ـ 1 ـ  شورش مردم لاریجان علیه باحرب (563 ﻫ ق)   ........................................

4 ـ 2 ـ 2 ـ پناه گرفتن سلطان شاه خوارزمی به طبرستان (568 ﻫ ق ) ........................

4 ـ 2 -3- آمدن مؤیدآی ابه به طبرستان (568 ﻫ ق ) .................................................

4 ـ 3 ـ  اسپهبد اردشیر یکم حسام الدوله دوم باوند (568- 602 ﻫ ق) .....................   

4 ـ 3 ـ 1 ـ جدال اسپهبد اردشیر حسام الدوله با مؤید آی ابه (568 ﻫ ق) .................

4 ـ 3 ـ 2- روابط اسپهبد اردشیر حسام الدوله با حکام خارج از طبرستان...................

4 ـ 4 ـ  ساری در دوره ی خوارزمشاهیان، مغولان ......................................................

4-4-1- ساری در جنگ با خوارزمشاه و سقوط آن ....................................................

4-4-2- مرگ اسپهبد اردشیر حسام الدوله (602 ﻫ ق) ...............................................

34-4-3- اسپهبد رستم چهارم شاه غازی دوم شمس الملوک (یکم) باوند (602 ﻫ ق- 606 ﻫ ق/1205م- 1209م) .....................................................................................

4-4-4- مغولان در مازندران و ساری ....................................................................

4- 5- ساری در دوران سلسله کینخواریه (باوندیان دوره ی سوم) ........................

  فصل پنجم : اوضاع اجتماعی و فرهنگی ساری    ...................................................

5-1- نژاد و قومیت ..................................................................................................

5-2- خط و زبان ....................................................................................................  

5-3- مذهب ...........................................................................................................

5-4- طبقات اجتماعی مردم طبرستان و ساری .......................................................

5-5- مشاهیر ساری.................................................................................................

5-5-1- شیخ شهر آشوب ......................................................................................

5-5-2- ابن شهر آشوب   ...........................................................................................

5-5-3- شیخ احمد طبرسی ...................................................................................

5 ـ 5 ـ 4 ـ شیخ علی طبرسی ................................................................................                 

5-5-5- سید ابوالفضل حسینی ساروی    ...............................................................

. 5-5-6- سید شرف الدین المنچب بن الحسین ساروی .......................................

5-5-7- گرد بازو ....................................................................................................

5-5-8- تاج الملوک ...............................................................................................    

5-6- آثار و بناهای تاریخی ....................................................................................   

5-6-1- مسجد زنگو  .......................................................................................... 

5-6-2- خانقاه .......................................................................................................

5-6-3- خانقاه و گنبد دلارام ..................................................................................    

5-6-4- خانقاه و گنبد زاهده خاتون .......................................................................

5-6-5- قصر حسام الدوله اردشیر باوندی .............................................................  

5-6-6 ـ قصر اسپهبد حسام الدوله شهریار بن قارن ...............................................  

5-6-7- گاو پوستی (مدرسه و دخمه اسپهبدان باوندی در ساری) ......................... 

5-6-8- قلعه توجی .................................................................................................

5-6-9- برج رسکت ...............................................................................................  

نتیجه گیری ...............................................................................................................    

ضمایم    .......................................................................................................................

فهرست منابع و مآخذ ..............................................................................................    

41

42

53

54

 

54

55

58

60

61

64

65

66

69

 

71

72

72

74

75

77

78

79

81

82

83

84

 

86

86

88

88

91

93

 

94

97

98

104

105

107

110

111

113

113

113

115

115

117

117

117

118

118

118

119

 

119

119

120

121

121

122

122

125

130

136

 

بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

 

با حمد و ثنا به ذات باری تعالی که زمین و آسمان و دیگر موجودات را از نیستی به هستی درآورده است و نعمت های فراوانی را بر بندگانش اعطا فرموده است. بر خود واجب می دانم از زحمات اساتید ارجمند و دوستان بزرگوارم که در تنظیم این رساله یاری ام داده اند تقدیر و تشکر نمایم. بدین منظور از آقای دکتر صالح پرگاری استاد راهنما که در این راه از راهنمایی های داسوزانه و حکیمانه ایشان برخوردار گشته ام تشکر نموده و سلامتی و طول عمر ایشان را از خداوند منان مسئلت می نمایم.

 

همنیطور از آقای دکتر محمد حسن رازنهان که امر مشاوره این رساله را به عهده گرفتند و با دلسوزی و محبت بنده را یاری کرده اند تشکر نموده و برای ایشان آرزوی توفیق و بهروزی دارم.

 

همچنین از آقای دکتر زاهد مدیر محترم گروه تاریخ و دکتر رضا شعبانی و دکتر غفاری و دکتر صفاکش که افتخار شاگردی در محضرشان را به این بنده عطا کرده اند سپاسگزاری نمایم.

 


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه بررسی تحولات سیاسی،اجتماعی، فرهنگی ساری از سقوط آل زیار تا ظهور مرعشیان

دانلود مقاله تهاجم فرهنگی واقعیت یا ضرورت

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله تهاجم فرهنگی واقعیت یا ضرورت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من این‌ها را برای سایه‌ام که روی دیوار افتاده است می‌نویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگراف‌ها اینگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیده‌اید که گندم را چگونه می‌پوساند؟»
این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگویم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خیزش‌های دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگی‌مان را آغاز می‌کردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود.
آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را می‌زد، چهره‌ی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامه‌هایش با برنامه‌های ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم می‌زد ـ حرف‌هائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامه‌ای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بوده‌اند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه ساله‌ی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سال‌ها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پله‌ها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن می‌گفت. دیکتاتوری هم بنظر می‌رسید که رفته رفته دارد وا می‌دهد. نشانه‌اش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسه‌ی کیهان در پی انتشار دو نشریه‌ی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی توده‌ای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شماره‌ی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شماره‌ی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بی‌جزوه‌ی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.
در پی انتشار همین شماره‌ی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همه‌ی جزوه‌ها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوه‌ها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوه‌ها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتاب‌ها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچه‌ها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذ‌های کاهی. و ما پخش کننده‌ی کتاب ممنوعه‌ای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوه‌ی اولش با خبر بودیم.
کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزی‌ها به آن «گفتمان» می‌گویند. (و همینجا، بعنوان نکته‌ی معترضه بگویم که دیده‌ام این روزها بسیارانی خیال می‌کند که «گفتمان» واژه‌ی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیون‌ها می‌شنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیع‌تر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان.
کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیده‌ایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کرده‌ایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است.
ما تازه قرار بود که این حرف‌ها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بی‌شاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا توده‌ای‌ها را تیربارن کنند. من سال‌ها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفته‌ام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف می‌گفت. ملیون و نیروی سومی‌ها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برای‌شان چندان پناهی نبوده است. آن‌ها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون می‌آمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانه‌اش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق می‌شد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن می‌گفت.
و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص می‌داد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی در برخورد با غرب بجای اینکه بتوانیم تمدن غربی را بشناسیم (یا بقول تقی‌زاده، «سراپا غربی شویم») و ارزش‌های خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشته‌ایم بلکه ارزش‌های خوب خودمان را هم در این چالش از دست داده‌ایم و در نتیجه موجودی شده‌ایم بی‌هویت؛ یک شتر-گاو-پلنگ ذلیل.» آل احمد چنین موجودی را «غربزده» نام گذاشته بود.
نسل من که در فراسوی ٢٨ مرداد به جوانی و دانشگاه رسیده بود اما با غرب آشناتر از اینها بود، لباس و پوشاک و موسیقی غربی را دوست داشت، از «پارتی گرفتن» و رقصیدن با آهنگ‌های غربی خوشش می‌آمد، دوست دختر یا پسر داشتن در بین‌اش مد شده بود، سینمای غرب، ادبیات غرب، نقاشی مدرن و معماری نوی غرب را دوست داشت. جریان انقلاب مشروطه و اصلاحات رضاشاهی و سیاست زدائی بخش دوم سلطنت محمد رضا شاه در این نسل شکلی تازه از آدم ایرانی را بظهور رسانده بود. اما حالا آل احمد به او می‌گفت سراپای آنچه که تو داری دروغ و قلابی و عاریتی و وصله پینه‌ای ست.
و همان سال‌ها بود که ترجمه‌ی کتاب «مقدمه‌ی ابن خلدون» هم منتشر شد و آل احمد خواندن آن را به همه‌ی اطرافیانش توصیه کرد. و ما دیدیم که ابن خلدون مراکشی هم در ٥٧٠ سال پیش نظرات آل احمد را تأئید می‌کند. ابن خلدون، که از شمال افریقا به شرق سفر کرده و در بازگست ـ علاوه بر سفرنامه‌ای که نوشت ـ مقدمه‌ای هم بر آن افزود و در آن مقدمه کوشیده بود تا مشاهدات خود را جمع بندی کرده و به نوعی قانونمندی اجتماعی در زمینه‌ی مباحث فرهنگی دست یابد در این «مقدمه» (که از خود سفرنامه‌اش مشهورتر شد و بصورتی مستقل در دست اهل مطالعه گشت)، سخنی دارد که آنروز من و ما را سخت تکان داد و بیشتر مجذوب آل احمد کرد. بگذارید تکه‌ای از این سخن را برای شما نقل کنم:
«قوم مغلوب همواره شیفته‌ی تقلید از شعائر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است، زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکست خورده را مسخر خود می‌سازد حاصل می‌شود، و منشاء یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت مغلوب است و یا بدان سبب است که ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه می‌شود و بجای اینکه این اطاعت را معلول غلبه‌ی طبیعی آن قوم بداند آنرا به کمال و برتری آنان نسبت می‌دهد... ملت شکست خورده گمان می‌کند که پیروزی غلبه جویان در پرتو عادات و رسوم و شیوه‌ی زندگی آنان حاصل آمده است. و به علت همین اشتباه می‌بینیم که قوم مغلوب خواه در نوع لباس و مرکوب و سلاح و خواه در چگونگی پوشیدن و بکار بردن همواره از قوم پیروز تقلید می‌کند... » (باب دوم، فصل ٢٣، صفخه‌ی ٢٨٧)
آل احمد به ما می‌گفت که ما «قوم شکست خورده»‌ایم و به این خیال که «پیروزی غلبه جویان در پرتو عادات و رسوم و شیوه‌ی زندگی آنان حاصل آمده» سعی می‌کنیم ادای آنها را در آوریم. پهلوی اول عبا و عمامه مان را برداشته بود، با این تصور که اگر ما را با کت و شلوار کازرونی و کلاه پهلوی و مانتوی گاباردین بپوشاند ما به مادموازل ژیزل و مستر آرمسترانگ تبدیل می‌شویم و فراموش کرده بود که توی آن لباس و زیر آن کلاه فرنگی قرضی مغزی هم هست که هیچ یک از ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی این مادموازل و موسیو را در نمی‌یابد و، بقول آل احمد، بجای اینکه نگاهی به موتور ماشینش بیاندازد یا ترمزها را چک کند تا در رانندگی آسیب نبیند، یک آیت الکرسی به آینه‌ی ماشینش آویزان می‌کند و بیمه‌اش را هم با حضرت عباس تمشیت می‌دهد و نه شرکت سهامی بیمه‌ی ایران. (که البته نمی‌دانم کدام شیر پاک خورده‌ای کشف کرده بود که بین انبیاء و اولیاء ما حضرت عباس امور بیمه این عالم را بر عهده دارد.)
اما کتاب آل احمد به این «تشخیص بیماری» بسنده نکرده و در پی ارائه‌ی «دارو و راه علاج» هم برآمده بود. و مشکل ما هم از همین جا شروع شد. از نظر او، ما دو راه بیشتر در پیش نداشتیم: یا باید یکسره «غربی» می‌شدیم و یا به «فرهنگ اصیل» خود بر می‌گشتیم. آل احمد می‌گفت که تجربه‌ی صد ساله‌ی بعد از جنگ‌های ایران و روس تا کنون به ما نشان داده است که راه اول کاملاً به بن بست رسیده است و ما چاره‌ای نداریم که راه دوم را انتخاب کنیم. و بدینسان، با شیپور رستاخیز او، نسل من راهپیمائی بزرگ خود را با عنوانی که چند سال بعد دکتر علی شریعتی بدان داد، یعنی با عنوان «بازگشت به خویش»، آغاز کرد.
اما واقعیت این بود که ما از این «خویشی» که بدان باز می‌گشتیم چندان چیزی نمی‌دانستیم و معنای فرهنگی این «خویشتن اصیل» را در نمی‌یافتیمو، بدینسان، بازگشت ما به خویش نیز جز امری ظاهری نمی‌توانست باشد.
با اینهمه چند سال بعد تمام کارکنان سازمان برنامه ـ که من در آن کار می‌کردم و یکی از اماکن تجمع روشنفکران و نخبگان بود ـ پشت میزهای «برنامه ریزی برای عمران و توسعه‌ی کشور» تسبیح شاه مقصود بدست گرفتند و سبلت پرپشت درویشانه رویاندند. ابتدا خانقاه‌ها توسعه یافتند، در خانه زیرشلواری و عبا پوشیدیم و سراغ کتاب‌های فراموش شده‌ی منطق الطیر و شیخ محمود شبستری رفتیم. و نظریه پردازان تازه نفس هم هر دم بیشتر از راه رسیدند. دکتر احسان نراقی، احمد فردید، رضا داوری و داریوش شایگان برایمان احادیثی شیرین از فرهنگی گفتند که بر پایه‌های عرفان و درویشی و اعتقاد به آخرت و تحقیر عقل و دنیا گذاشته شده بود. حس می‌کردیم که یکباره از معنویت پر شده‌ایم و از وجناتمان نور حقیقت تپق می‌زند. از زیارت شاه نعمت الله ولی شروع کردیم تا کی به سراغ شاه عبدالعظیم برویم. و برعکس حافظ، که از مسجد به خانقاه و از خانقاه به خرابات رفته بود، ما از خرابات راهی مسجد شده بودیم. حتی دربار محمد رضا شاهی هم که قرار بود قبله گاه غربزدگی و غرب گرائی باشد از این روند فرهنگی مصون نمانده بود. تعزیه شد نمایش سنتی و روی صحنه‌ی جشن هنر شیراز رفت. پاتوق‌های ما از سورنتو و چاتانوگا به زیرزمین‌های خیابان سیروس مبدل شد. و آنگاه، وقتی که علیرغم آن همه «جاوید شاه»؛ سرطان خون جان «اعلیحضرت همایونی» را فرا گرفت و مردم کوچه و بازار خبر شدند که «چنان نماند و چنین نیز نخواهند ماند»، دیگر هیچ نهاد مدرن، هیچ متفکر صاحب اثر، و هیچ سیاستمدار خوش نفسی باقی نمانده بود که آینده‌ای روشن را برایمان خبر دهد. ما در شیشه‌ی جادو را گشوده و غولی را که سه نسل از پداران ما به زحمت در شیشه کرده بودند آزاد ساخته بودیم.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تهاجم فرهنگی واقعیت یا ضرورت