فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران


دانلود تحقیق نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران

 

تعداد صفحات : 12 صفحه       -        

قالب بندی :  word              

 

 

 

نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران - پیک و چاپار

 

اشاره: پیشرفت هاى بشر در گذشته و حال و به طور کلى هرگونه دگرگونى در اجتماع از شبکه ارتباطى، راه ها و اطلاع رسانى دقیق، به موقع و درست تاثیر مستقیم مى پذیرد. حتى ممکن است که عدم بهره گیرى صحیح از آن سیر پیشرفت تاریخى یک قوم و سرزمین را محدود و کند سازد. اگر توجه کنیم که جملگى امور حمل و نقل از گذشته از راه زمین انجام مى شده، پست به مثابه تشکیلات مهم در این مورد سهم قابل توجهى را به خود اختصاص مى دهد و همواره در کانون توجهات دولت ها و حکومتگران بوده است. بحث این است که امیران از این سیستم در جهت تحکیم و تثبیت پایه هاى قدرت و بسط محدوده حکومتى خود تقریباً در سراسر تاریخ بشرى سود جسته اند. در این گفتار تاریخ و سیر شکل گیرى و تحولات تاریخى در ساختار پست از نخستین روز هاى آن تاکنون بررسى شده است.
•••
دوران باستان

ایرانیان به جهت تسهیل امور و درجه بالاى اهمیتى که رفاه اجتماعى آنان را به دنبال داشت و به علت مهم تر به واسطه قرار گرفتن در جریان اوضاع سیاسى و اجتماعى کشور دستگاه منظم، پیشرفته و بسیار دقیق را اختراع کرده و به کار گرفتند. «پیک _ چاپار» که امروزه به پست (Mail) تغییر ساختار داده دربرگیرنده نام سیستم اطلاع رسانى ایران عصر باستان است. یونانیان متصدى امور پیک را «افدالموس بازیلئوس» (چشم پادشاه) و ایرانیان به کارگزاران خبرى «سپسک» (Spasak) یا چشم و گوش پادشاه مى گفتند. وظیفه اصلى این دستگاه نظارت و مراقبت در کار هاى ماموران کشورى و لشکرى و اوضاع رعیت و اجتماع و مخابره سریع رویداد ها به پایتخت بود که موجب مى شد شاه به طور مداوم از امور کشور آگاه باشد. پیک هاى خبرى در ابتدایى ترین شکل خود در تمدن هاى میان رودان (بین النهرین) مانند آشور، مکده، آکد و بابل ابراز وجود کرد منتها حیطه فعالیت آنها صرفاً سیاسى بود و امور حکومتى را به انجام مى رساند. حتى واژه «برید» (Barid) اصطلاحى که در دوره اسلامى به پیک و چاپار تعلق مى گرفت ریشه در زبان و فرهنگ بین النهرین دارد. احتمال دارد که آشوریان گسترش دهنده سازمان خبر رسانى باشند که هخامنشیان پس از تسخیر این سرزمین آن را مورد بهره بردارى قرار داده و مطابق سلیقه و ابتکار خود در آن تغییر و تحول ایجاد کرده باشند. البته هخامنشیان رسم آشور و ماد ها را در این مورد تکمیل کردند. آن عبارت بود از بر پا داشتن یک دستگاه پیک در تمامى راه هاى مواصلاتى که مشهورترین آنها شاهراه سارد مرز لیدیه به شوش پایتخت ایران بود که با مرکز استان ها (ساتراپ ها) ارتباط مستقیم داشت.گزنفون و هرودوت مورخان یونانى ضمن اشاره به سازمان خبردهى ایران (پیک) آن را جالب و شگفت آور دانسته اند. هرودوت در کتاب هشتم بند ۹۸ نوشته است که: «خشایارشاه در ضمن پیامى به شوش یادآور شده که اکنون هیچ زنده اى نیست که بتواند به تندى پیک ها راه بپیماید. به شماره روز هایى که براى بریدن هر راهى لازم است مردان و اسبان آماده در راه وجود دارد که فاصله هر پیک تا دیگرى یک روز راه است این کسان را نه برف و نه باران و گرما و تاریکى از کارشان بازنمى دارد...»

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهى به تاریخچه خبررسانى در ایران

دانلود تحقیق نگاهى به روش هاى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق نگاهى به روش هاى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهى به روش هاى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى


دانلود تحقیق نگاهى به روش هاى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى

انسان معاصر با مسائل زیادى مواجه است که یکى از آنها موضوع امنیت غذایى است. فقر، قحطى و گرسنگى، پدیده هایى هستند که گرچه ما قاره سیاه را نماد آن مى دانیم اما در گوشه و کنار این جهان پهناور مى توان از آن سراغ گرفت. علت عمده قحطى ها، تباه شدن محصولات کشاورزى است که در اثر عوامل گوناگونى اتفاق مى افتد. خشکسالى، سرماى ناگهانى هوا و شرایط نامناسب انباردارى مى توانند به از بین رفتن این محصولات منجر شوند. اما شاید بتوان گفت نقش آفات و بیمارى هاى گیاهى در این میان برجسته تر است. به عنوان مثال علت قحطى زمان حضرت یوسف که در کتب مقدسى چون قرآن و تورات به آن اشاره شده، به بیمارى زنگ سیاه گندم نسبت داده مى شود.
پدیده شوم آفات و بیمارى هاى گیاهى، از سالیان دور مطرح بوده است. در دوران باستان مردم و حتى برخى فلاسفه، طبق عقاید خرافى وقوع بسیارى از پدیده ها را ناشى از خشم خدایان مى پنداشتند. در آن زمان بلاى آفات و بیمارى هاى گیاهى نیز از این عقیده مستثنى نبوده و آن را مجازات کشاورزان گنهکار از سوى خدایان خشمگین مى دانسته اند. به طورى که رومیان براى زنگ گندم، رب النوعى به نام روبیگو (Robigo) قائل بودند و هر ساله براى رضایت آن و جلوگیرى از وقوع این بلاى آسمانى، مراسم مذهبى گوناگونى شامل قربانى کردن سگ و... انجام مى شده است!
به هر روى هنوز هم کشاورزان در همه جاى دنیا البته به نسبت هاى متفاوت دست به گریبان این پدیده شوم هستند که هر ساله مقادیر زیادى از انرژى زارعین را مى گیرد و در عوض خسارت هنگفتى نصیبشان مى کند. با این همه کشورهاى توسعه یافته با بهره گرفتن از خرد، دانش و تکنولوژى نوین توانسته اند تا حد زیادى از آسیب آفات و بیمارى هاى یاهى در امان باشند تا جایى که بسیارى از این کشورها اکنون با مسئله مازاد تولید مواجه اند. این در حالى است که کشورهاى در حال توسعه متاسفانه همچنان تاوان سنگین ناتوانى خود در بهره گیرى از تکنولوژى مدرن را مى پردازند. ناآگاهى و عدم دسترسى به روش هاى جدید کنترل آفات و بیمارى هاى گیاهى و تکیه بر روش هاى سنتى و پرخطرى چون استفاده مکرر و بى رویه و بدون منطق از سموم آفت کش، باعث شده این کشورها نه تنها موفقیتى در این زمینه نداشته باشند که انسان و محیط زیست را نیز قربانى فعالیت هاى نادرست خود نمایند.
البته در سال هاى اخیر و با توجه بیشتر بشر به محیط زیست، نگاه جستجوگر انسان خردمند توانسته راهى را براى کنترل آفات و بیمارى هاى گیاهى بیابد که مفید و در عین حال بیشتر از دیگر راه کارها به طبیعت نزدیک باشد. یکى از روش هاى مناسب کنترل بیولوژیک نام دارد که در برنامه مدیریت تلفیقى آفات لحاظ شده است. این نوشتار تلاش دارد نگاهى گذرا داشته باشد به چرایى و چگونگى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى.
• تاریخچه اى از کنترل بیولوژیک
از زمان هاى بسیار دور حتى از دوران رنسانس در اروپا، نمونه هایى از تلاش بشر آن روز براى بهره جستن از روش بیولوژیک وجود داشته است. در چین باستان از کلنى مورچه ها براى کنترل آفات در باغ هاى مرکبات استفاده مى شده است. علاوه بر نمونه مشهور و موفق استفاده از سوسک هاى ودالیا (کفشدوزک هاى شکارچى) براى مبارزه با شپشک استرالیایى در کالیفرنیا، (این آفت در سال ۱۸۸۰ توسط نهال هاى وارداتى از استرالیا به ایالات متحده وارد شد و خسارات هنگفتى به باغ هاى مرکبات در کالیفرنیا وارد ساخت تا این که در سال ۱۸۸۸ گروهى از کارشناسان وزارت کشاورزى ایالات متحده سوسک هاى ودالیا را از استرالیا به عنوان دشمن طبیعى شپشک به کالیفرنیا بردند) نمونه هاى دیگرى نیز قابل ذکر است از جمله استفاده از یک نوع ویروس براى ایجاد بیمارى در سوسک هاى کرگدنى (از آفات مهم نارگیل) و یا استفاده از حشرات پارازیتوئید در کنترل زنجرک نیشکر در هاوایى. خسارت این آفت در سال ۱۹۰۳ تولید شکر در هاوایى را به شدت کاهش داد.

 

 

شامل 11 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهى به روش هاى کنترل بیولوژیک آفات گیاهى

دانلود مقاله نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام


دانلود مقاله نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

 

تعداد صفحه: 19

 

 

مقدمه :

 

نهصد سال پیش در اوج ترکتازى ترکان مسلمان و میدان دارى توأم با تعصب و خشونت بى حد محدثان و فقیهان، در یکى از مراکز عالِم پرور سر زمین ما بذر مکتب وفلسفه اى افشانده شد که با تمام گستردگى و کثرت پیروانش، هیچگاه به نام یک مکتب فلسفی خاص خوانده نشد و در قالب هیچ یک از سیستم های شناخته شدۀ فلسفى نیز ثبت نگردید. سخن از مکتب خیام است و فلسفه اى که او از پایه گذاران آن بود.

از آغاز نفوذ اسلام در سرزمین ما، مردم این سرزمین مبارزات دامنه دار خود را در ابعاد گوناگون و در زمینه هاى مختلف بر ضد اعراب و آئین تحمیلی آنان آغاز کردند. از جمله اینکه، از دل اسلام صدها فرقه و مکتب و مذهب بیرون کشیدند که تعدادى از آنها هنوز هم با سخت جانى ادامۀ حیات می دهند. فرق و مکاتب و مذاهبی نظیر؛ خوارج، قدریه، معتزله، زیدیه، کیسانیه جبریه، اشعریه، مرجئه، ضراریه، کرامیه، باقریه، باطنیه، جعفریه، موسویه، شیطانیه، حازمیه، نظامیه، وهابیه، علویه، شعوبیه، اسماعیلیه، صوفیه، شیعى، سنى و...غیره ازآن جمله اند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهى نو به افکار و اندیشه هاى خیام

دانلود مقاله نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

3. درخشش در جنگ صفین
دوشادوش امام حسن علیه‏السلام
یاور وفادار امام حسین علیه‏السلام
زندگانى حکمت‏آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهم‏السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‏هاى تربیتى آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامى زمینه‏هاى اخلاقى و رفتارى، سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استوارى براى دوستداران فرهنگ متعالى اهل‌بیت عصمت علیهم‏السلام و به ویژه براى نسل جوان، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پر خیر و برکت اهل‌بیت علیهم‏السلام در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است، پرداختن به بُعد حماسى زندگانى آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامى قرار داشته‏اند، براى عامّه مردم و به ویژه جوانان جذّاب و گام مؤثرى در عرصه تبلیغ اهداف خواهد بود.
اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.
همچنین غبار برخى شبهات عامیانه را از چهره مخاطبان مبلغان دینى، در راستاى معرفى و تبلیغ اهداف و انگیزه‏هاى اهل‌بیت علیهم‏السلام خواهد سترد. شبهاتى از قبیل این که چرا مبلغان بیشتر به جنبه‏هاى عاطفى و خصوصاً به مظلومیت اهل‌بیت پیامبر علیهم‏السلام مى‏پردازند؟ اگر چه پاسخ به این پرسش ساده، براى مبلغان بسیار روشن و بدیهى است، اما باید به خاطر داشت که مبلّغ مى‏بایست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان و مخاطبان خود، براى تأثیرگذارى بیشتر در آنان، پاسخگو و برآورنده نیازهاى روحى آنان، با اطلاع رسانى بیشتر در ابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و اندیشه و هدایت نیز باشد. با این پیش درآمد، مى‏توان با تبیین جنبه‏هاى حماسى شخصیت پور بى هماورد حیدر علیه‏السلام در زوایایى از زندگانى آن حضرت که کمتر بیان شده است، گام مؤثرى برداشت. این نوشتار سعى دارد، با بررسى زندگانى حضرت عباس علیه‏السلام پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجرى، به ابعاد حماسى شخصیت او، با نگاهى به فعالیت‏هاى دوران نوجوانى و شرکت وى در جنگ‏ها، چهره روشن‏ترى از آن حضرت به تصویر کشد.
ولادت و نام‏گذارى
داستان شجاعت و صلابت عباس علیه‏السلام مدت‏ها پیش از ولادت او، از آن روزى آغاز شد که امیرالمؤمنین علیه‏السلام از برادرش عقیل خواست تا براى او زنى برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانى شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(1) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعة» را براى همسرى مولاى خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‏البنین» خوانده شد. این پیوند، در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى، به بار نشست.(2) نخستین آرایه‏هاى شجاعت، در همان روز، زینت‌بخشِ غزل زندگانى عباس علیه‏السلام گردید؛ آن لحظه‏اى که على علیه‏السلام او را «عباس» نامید. نامش به خوبى بیانگر خلق و خوى حیدرى بود. على علیه‏السلام طبق سنت پیامبر (صلى‏الله‏علیه ‏و آله) در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشانش را فراگرفت. ام‏البنین علیهاالسلام از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبى در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‏اى دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس علیه‏السلام افزوده شد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام حاضران را از حقیقتى دردناک، اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد مى‏دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانى به امام حسین علیه‏السلام از بدن جدا مى‏گردد و افزود: اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.(3)
امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‏کند تا این که دو دستش قطع مى‏گردد.
کودکى و نوجوانى
تاریخ گویاى آن است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام همّ فراوانى مبنى بر تربیت فرزندان خود مبذول مى‏داشتند و عباس علیه‏السلام را افزون بر تربیت در جنبه‏هاى روحى و اخلاقى از نظر جسمانى نیز مورد تربیت و پرورش قرار مى‏دادند. تیزبینى امیرالمؤمنین علیه‏السلام در پرورش عباس علیه‏السلام، از او چنین قهرمان نام‏آورى در جنگ‏هاى مختلف ساخته بود. تا آن جا که شجاعت و شهامت او، نام على علیه‏السلام را در کربلا زنده کرد.
روایت شده است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام روزى در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بودند. در آن لحظه، مرد عربى در آستانه در مسجد ایستاده، از مرکب خود پیاده شد و صندوقى را که همراه آورده بود، از روى اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست على علیه‏السلام را بوسید، و گفت: مولاى من! براى شما هدیه‏اى آورده‏ام و صندوقچه را پیش روى امام نهاد. امام درِ صندوقچه را باز کرد. شمشیرى آب‏دیده در آن بود. در همین لحظه، عباس علیه‏السلام که نوجوانى نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه‏اى ایستاد و به شمشیرى که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین علیه‏السلام متوجه شگفتى و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست دارى این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس علیه‏السلام گفت: آرى! امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‏کند تا این که دو دستش قطع مى‏گردد.(4) و این گونه نخستین بارقه‏هاى شجاعت و جنگاورى در عباس علیه‏السلام به بار نشست.

 

شرکت در جنگ‏ها، نمونه‏هاى بارزى از شجاعت
1ـ آب رسانى در صفین
پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفرى معاویه به صفین، وى به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین علیه‏السلام، عده زیادى را مأمور نگهبانى از آب راه فرات نموده و «ابوالاعور اسلمى» را بدان گمارد. سپاهیان خسته و تشنه امیرالمؤمنین علیه‏السلام وقتى به صفین مى‏رسند، آب را به روى خود بسته مى‏بینند. تشنگى بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین علیه‏السلام را بر آن مى‏دارد تا عده‏اى را به فرماندهى «صصعة‏بن صوحان» و «شبث بن ربعى»، براى آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادى از سپاهیان، به فرات حمله کرده و آب مى‏آورند.(5)که در این یورش امام حسین علیه‏السلام و اباالفضل العباس علیه‏السلام نیز شرکت داشتند که مالک اشتر این گروه را هدایت مى‏نمود.(6)به نوشته برخى تاریخ نویسان معاصر، هنگامى که امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس علیه‏السلام براى نبرد امتناع مى‏ورزد، او براى تحریض امام حسین علیه‏السلام خطاب به امام عرض مى‏کند: «آیا به یاد مى‏آورى، آن گاه که در صفین آب را به روى ما بسته بودند، به همراه تو براى آزاد کردن آب تلاش بسیار کردم و سرانجام موفق شدیم به آب دست یابیم و در حالى که گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود و نزد پدر بازگشتم... .»(7)

 

2ـ تقویت روحیه جنگاورى عباس علیه‏السلام
در جریان آزادسازى فرات، توسط لشکریان امیرالمؤمنین علیه‏السلام، مردى تنومند و قوى هیکل به نام «کُرَیْب بن ابرهة»، از قبیله «ذمى یزن»، از صفوف لشکریان معاویه، براى هماوردطلبى جدا شد. در مورد قدرت بدنى بالاى او نگاشته‏اند که وى یک سکه نقره را بین دو انگشت شست و سبابه خود چنان مى‏مالید که نوشته‏هاى روى سکه ناپدید مى‏شد.(8) او خود را براى مبارزه با امیرالمؤمنین علیه‏السلام آماده مى‏سازد. معاویه براى تحریک روحیه جنگى او مى‏گوید: على علیه‏السلام با تمام نیرو مى‏جنگد [و جنگجویى سترگ است] و هر کس را یاراى مبارزه با او نیست. [آیا توان رویارویى با او را دارى؟] کریب پاسخ مى‏دهد: من [باکى ندارم و] با او مبارزه مى‏کنم. نزدیک آمد و امیرالمؤمنین علیه‏السلام را براى مبارزه صدا زد. یکى از پیش مرگان مولا على علیه‏السلام به نام «مرتفع بن وضاح زبیدى» پیش آمد. کریب پرسید: کیستى؟ گفت: هماوردى براى تو! کریب پس از لحظاتى جنگ، او را به شهادت رساند و دوباره فریاد زد: یا شجاع‏ترین شما با من مبارزه کند، یا على علیه‏السلام بیاید. «شَرحبیل بن بکر» و پس از او «حرث بن جلاّح» به نبرد با او پرداختند، اما هر دو به شهادت رسیدند.
امام على علیه‏السلام در این جا با به کار بستن یک تاکتیک نظامى کامل، سرنوشت مبارزه را به گونه‏اى دیگر رقم زد و از آن جا که «خدعه» در جنگ جایز است،(9) تاکتیک نظامى به کار برد. او فرزند رشید خود عباس علیه‏السلام را که در آن زمان على رغم سن کم، جنگجویى کامل و تمام عیار به نظر مى‏رسید،(10) فرا خواند و به او دستور داد که اسب، زره و تجهیزات نظامى خود را با او عوض کند و در جاى امیرالمؤمنین در قلب لشکر بماند و خود لباس جنگ عباس علیه‏السلام را پوشیده بر اسب او سوار شد و در مبارزه‏اى کوتاه، اما پر تب و تاب، کریب را به هلاکت رساند... و به سوى لشکر بازگشت و سپس محمد بن حنفیه را بالاى نعش کریب فرستاد تا با خونخواهان کریب مبارزه کند(11) و ... . امیرالمؤمنین از این حرکت چند هدف را دنبال مى‏کرد؛ هدف بلندى که در درجه اول پیش چشم او قرار داشت، روحیه بخشیدن به عباس علیه‏السلام بود که جنگاورى نو رسیده بود و تجربه چندانى در نبرد نداشت والا ضرورتى در انجام این کار نبود و نیز افراد دیگرى هم غیر از عباس علیه‏السلام براى این کار وجود داشت. از این رو، این رفتار خاص، بیانگر هدفى ویژه بوده است. در درجه دوم، او مى‏خواست لباس و زره و نقاب عباس علیه‏السلام در جنگ‏ها شناخته شده باشد و در دل دشمن، ترسى از صاحب آن تجهیزات بیندازد و برگ برنده را به دست عباس علیه‏السلام در دیگر جنگ‏ها بدهد تا هر گاه فردى با این شمایل را دیدند، پیکار على علیه‏السلام در خاطرشان زنده شود. و در گام واپسین (به روایت برخى تاریخ نویسان)، امام با این کار مى‏خواست کریب نهراسد و از مبارزه با على علیه‏السلام شانه خالى نکند.(12) و همچنان سرمست از باده غرور و افتخارِ به کشتن سه تن از سرداران اسلام، در میدان باقى بماند و به دست امام کشته شود تا هم او، هم همرزمان زرپرست و زور مدارش، طعم شمشیر اسلام را بچشند.
اما نکته دیگرى که فهمیده مى‏شود، این است که با توجه به قوت داستان از جهت نقل تاریخى، تناسب اندام عباس علیه‏السلام، در سنین نوجوانى، چندان تفاوتى با پدرش ـ که مشهور است قامتى میانه داشته‏اند ـ نداشته که امام مى‏توانسته بالاپوش و کلاهخود فرزند جوان یا نوجوان خود را بر تن نماید. از همین جا مى‏توان به برخى از پندارهاى باطل پاسخ گفت که واقعاً حضرت عباس علیه‏السلام از نظر جسمانى با سایر افراد تفاوت داشته است و على رغم این که برخى تنومند بودن عباس علیه‏السلام و یا حتى رسیدن زانوان او تا نزدیک گوش‏هاى مرکب را انکار کرده و جزء تحریفات واقعه عاشورا مى‏پندارند، حقیقتى تاریخى به شمار مى‏رود. اگر تاریخ گواه وجود افراد درشت اندامى چون کریب (در لشکر معاویه) بوده باشد، به هیچ وجه بعید نیست که در سپاه اسلام نیز افرادى نظیر عباس علیه‏السلام وجود داشته باشند؛ که او فرزند کسى است که در قلعه خیبر را از جا کند و بسیارى از قهرمانان عرب را در نوجوانى به هلاکت رساند. آن سان که خود مى‏فرماید: «من در نوجوانى بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان در قبیله معروف «ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم...».(13)

 

3. درخشش در جنگ صفین
در صفحات دیگرى از تاریخ این جنگ طولانى و بزرگ که منشأ پیدایش بسیارى از جریان‏هاى فکرى و عقیدتى در پایگاه‏هاى اعتقادى مسلمانان بود، به خاطره جالب و شگفت‏انگیز دیگرى در درخشش حضرت عباس علیه‏السلام بر مى‏خوریم. این گونه نگاشته‏اند: در گرماگرم نبرد صفین، جوانى از صفوف سپاه اسلام جدا شد که نقابى بر چهره داشت. جلو آمد و نقاب از چهره‏اش برداشت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام

دانلود مقاله نگاهى به مبانى نظرى انرژى هسته اى

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نگاهى به مبانى نظرى انرژى هسته اى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

اتم در زبان یونانى به معنى تقسیم ناپذیر است. این ایده، زاده تفکر دموکریتوس فیلسوف یونانى در ۲۳۰۰ سال پیش است. براى او این تصور محال بود که اجسام مادى بتوانند بى حد و حصر تقسیم شوند. اما «جان دالتون» شیمیدان بود که نخستین نظریه اتمى نوین را ارائه کرد. دالتون که کارش پژوهش در مورد هواشناسى بود، به ترکیب گازها علاقه مند شد و خیلى زود ایده تشکیل گازها از واحدهاى کوچک غیرقابل تقسیم در ذهنش شکل گرفت. او این نظریه را در سال ۱۸۰۸ تحت عنوان «سیستم جدید فلسفه شیمى» منتشر کرد. تا دهه پایانى قرن نوزدهم دو جنبه اساسى فیزیک کلاسیک یعنى مکانیک کلاسیک و الکترومغناطیس به خوبى شناخته شده بود و دانشمندان گمان مى کردند که طبیعت براساس دو نیروى گرانشى و الکترومغناطیسى ساخته شده است. درست در همین زمان بود که پدیده هایى مشاهده شد که طى دهه هاى ابتدایى قرن بیستم منجر به بزرگترین انقلاب هاى تاریخ علم یعنى نسبیت عام و مکانیک کوانتومى شدند.

 


•رادیواکتیویته

 

در سال ۱۸۹۶ آنتوان هانرى بکرل (Becquerel) فیزیکدان فرانسوى که از کشف اشعه X به وسیله رونتگن مطلع شده بود، به دنبال یک رشته آزمایش روى سنگ معدنى به نام اورانیل، فعالیت هاى پرتوافشانى خود به خودى خاصى را کشف کرد و آن را «رادیواکتیویته» نام گذاشت. پس از او مارى و پى یر کورى هم دو عنصر رادیوم و پولونیوم را کشف کردند که خاصیت رادیواکتیویته بسیار بیشترى داشتند. اما بیشتر پژوهش ها روى رادیواکتیویته به وسیله لرد رادرفورد انجام شد. او کشف کرد که خاصیت رادیواکتیویته ناشى از پراکنش سه نوع اشعه است:
۱- اشعه آلفا که توسط یک برگ کاغذ متوقف مى شود. بار آن مثبت است و در حقیقت همان یون هاى هلیوم دو بار مثبت یا هسته اتم هلیوم است.
۲- اشعه بتا که از ورقه چند میلى مترى آلومینیوم رد مى شود. بار آن منفى است. ماهیت این اشعه الکترون هاى پرانرژى است.

 


۳- اشعه گاما که از صفحات سربى به ضخامت ده ها سانتى متر هم عبور مى کند، از لحاظ الکتریکى خنثى است. این اشعه فوتون هاى پرانرژى با طول موج بسیار کوتاه است.
دانشمندان با توجه به مجموعه آزمایش هاى رادرفورد به این نتیجه رسیدند که اتم ها برخلاف نامشان از اجزاى کوچکترى هم تشکیل شده اند.

 

• هسته

 

افتخار کشف هسته اتم نیز از آن رادرفورد است. او با کمک دو دانشجویش به نام گایگر و مارسدن با انجام آزمایشى که «پراکندگى» نام دارد، به وجود هسته پى برد. رادرفورد فکر مى کرد که اتم ها مثل مدل کیک کشمشى تامسون از تعدادى الکترون تشکیل شده اند که در یک فضاى پیوسته با بار مثبت قرار دارند. به همین دلیل ذرات آلفا را به سمت ورقه نازکى از طلا پرتاب کرد. اما پراکندگى این ذرات از هسته طلا نشان داد که بارهاى مثبت در ناحیه بسیار کوچکى در وسط اتم متمرکز شده اند. شعاع اتم حدود یک آنگسترم (۱۰-۱۰ متر) است ولى اندازه هسته حدود ۱۰ فرمى (۱۴ -۱۰ متر) است.

 

• نیمه عمر

 

پس از اینکه رادرفورد ماهیت تشعشع رادیواکتیو را کشف کرد، دانشمندان پى بردند که رادیواکتیویته به علت تلاشى خودبه خود هسته هاى سنگین و تبدیل آنها به هسته هاى سبک تر است. در حین این تبدیل، ذرات آلفا، بتا و گاما ساطع مى شود. در حقیقت پس از خارج شدن این ذرات از هسته، ماهیت آن تغییر مى کند. تعداد هسته هایى که در هر لحظه متلاشى مى شوند با تعداد هسته ها در آن لحظه نسبت مستقیم دارد. زمانى را که نیمى از هسته هاى ماده ابتدایى متلاشى مى شوند، نیمه عمر ماده مى گویند. یعنى اگر در ابتدا یک گرم ماده رادیواکتیو داشته باشیم، پس از یک نیمه عمر نصف و پس از دو نیمه عمر، یک چهارم و پس از سه نیمه عمر، یک هشتم مقدار اولیه را خواهیم داشت. نیمه عمر مواد مختلف متفاوت است و از چند میلیاردیوم ثانیه تا چندین میلیارد سال تغییر مى کند. معمولاً هرچه نیمه عمر بیشتر باشد، انرژى ساطع شده از تلاشى رادیواکتیویته کمتر است. نیمه عمر اورانیوم ۵/۴ میلیارد سال است. نیمه عمر رادیوم ۱۵۹۰ سال و نیم عمر راکتانیوم کمتر از ۱۰ هزارم ثانیه است.

 

• درون هسته

 

مدل اتمى رادرفورد بیانگر این مطلب بود که هسته در وسط اتم داراى بار مثبت است و الکترون ها با بار منفى در اطراف آن قرار دارند. مدل اتمى بور هم مدل رادرفورد را کامل کرد و سازوکار منظمى را براى استقرار الکترون ها در اطراف هسته تدوین کرد. اما تفسیر و توجیه رادیواکتیویته تردیدى به جاى نمى گذارد که هسته ها خود مجموعه مکانیکى پیچیده اى هستند که از اجراى سازنده متفاوتى تشکیل شده اند. این واقعیت که وزن اتمى ایزوتوپ هاى اتم هاى مختلف (بعضى از اتم ها درحالى که جرم اندکى متفاوت با هم دارند، خواص شیمیایى کاملاً یکسانى دارند، به این اتم ها ایزوتوپ مى گویند.) با اعداد صحیح (یا لااقل بسیار نزدیک به عدد صحیح) بیان مى شوند، نشان مى دهد که پروتون ها (حاملان بار مثبت) باید نقش یکى از اجزاى اصلى سازنده هسته را داشته باشند. ابتدا فرض مى کردند که درون هر هسته علاوه بر پروتون، الکترون هم هست. یعنى مثلاً کربن که جرم ۱۲ و بار ۶+ دارد، درون هسته خود ۱۲ پروتون و ۶ الکترون دارد و علاوه بر آن در بیرون هسته هم ۶ الکترون به دور آن مى چرخند اما این راه حل از لحاظ نظرى مشکلات عدیده اى را به همراه داشت. اما رادرفورد و بور پیشنهاد کردند که علاوه بر پروتون ذره دیگرى هم جرم آن ولى بدون بار درون هسته است. آنها نام نوترون را براى آن انتخاب کردند و این ذره در سال ۱۹۳۲ توسط چادویک کشف شد.

 

 

 


• اسپین

 

اتم ها در اثر گرفتن انرژى، تابش مى کنند. این تابش ناشى از این است که الکترون هاى اطراف هسته، انرژى مى گیرند و بعد این انرژى را به صورت یک فوتون با طول موج معین بازمى تابانند. اما خود این طیف در مجاورت میدان الکترومغناطیسى، به چند طول موج جدا از هم تفکیک مى شود. علت این است که الکترون ها در اتم، اندازه حرکت زاویه اى هم دارند. اشترن و گرلاخ نشان دادند که الکترون ها علاوه بر این اندازه حرکت زاویه اى، خاصیت دیگرى هم دارند که فقط در حضور میدان مغناطیسى آن را بروز مى دهند. به دلیل شباهت این خاصیت به اندازه حرکت زاویه اى، نام آن را «اندازه حرکت زاویه اى ذاتى» یا اسپین نهادند. بعدها ثابت شد که علاوه بر الکترون، باقى ذرات بنیادى هم اسپین دارند. مهمترین ویژگى اسپین این است که یک خاصیت کاملاً کوانتومى است و مشابه کلاسیک ندارد. ذراتى که اسپین نیم صحیح دارند (یک دوم، سه دوم، ...) فرمیون مى نامند، مثل الکترون، پروتون، نوترون و... این ذرات تشکیل دهنده ماده هستند. در مقابل ذراتى که اسپین صحیح دارند(صفر، ۱ ، ۲ و...) بوزون گفته مى شوند، مثل فوتون، مزون، گلوتون و... این ذرات حامل نیروها هستند.

 

• ایزواسپین و نیروى هسته اى

 

 

 


هنگامى که نوترون توسط چادویک کشف شد، این واقعیت مسلم شد که علاوه بر نیروى گرانش و الکترومغناطیسى، حداقل یک نیروى دیگر در طبیعت وجود دارد و این نیرو است که عامل پیوند نوکلئون ها (پروتون ها و نوترون ها) درون هسته است. زیرا در صورت عدم وجود این نیرو، در اثر دافعه شدید بارهاى مثبت پروتون ها بر هم، هسته از هم مى پاشد. از این مثال برمى آید که اولاً این نیرو باید جاذبه اى باشد تا در مقابل دافعه پروتون ها بایستد و ثانیاً برد آن باید خیلى کوتاه باشد و از ابعاد هسته بیشتر نباشد. زیرا نیروى الکترومغناطیسى (در مدل بوهر) آرایش الکترون ها در مدارهاى اتمى را به خوبى توضیح مى داد. اما واقعیت مهم و جالب تر این است که باید براى این نیرو، پروتون و نوترون به یک شکل دیده شوند و فارغ از اختلاف بار الکتریکى این دو ذره یک شکل باشند. هایزنبرگ با استفاده از این واقعیت و با ایده گرفتن از نظریه اسپین، مفهوم ریاضى جدیدى به نام «ایزوتوپ اسپین» یا ایزواسپین را معرفى کرد. او پیشنهاد کرد که همان طور که در حضور میدان الکتریکى خطوط طیفى یکى هستند و با ظهور میدان مغناطیسى به چند خط دیگر شکافته مى شوند، نوکلئون ها (پروتون و نوترون) هم در حقیقت در مقابل نیروى هسته اى یک ذره هستند اما هنگام ظهور نیروهاى الکترومغناطیسى به دو ذره با ایزواسپین متفاوت تبدیل مى شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهى به مبانى نظرى انرژى هسته اى