فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی یکی از مسائل اجتماعی کودکان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بررسی یکی از مسائل اجتماعی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

والدین در نحوه گذراندن اوقات فراغت الگوی فرزندان هستند
اوقات فراغت زمانی است که از پیش برای آن برنامه‌ای وجود ندارد و درخصوص دانش آموزان و دانشجویان، زمانی که برنامه درسی که خود یا والدینشان برای آنان برنامه‌ریزی کردند، به پایان رسیده و ابتدای تابستان اوقات فراغت‌شان آغاز می‌شود.
وجیهه ابراهیمی روانشناس :
برای بزرگسالان، اوقات فراغت زمانی محسوب می‌شود که برنامه کاری که مجبور به انجامش هستند وجود نداشته باشد.
دانشجویان و به خصوص دانش‌آموزان بهترین فرصت آموزش را دارند و خانواده‌ها در راستای برنامه برنامه‌ریزی اوقات فراغت فرزندانشان به 2 گروه تقسیم می‌شوند، گروهی از خانواده‌ها بر این عقیده‌اند که تمام وقت فرزندشان در تابستان باید استفاده شود و بعضی دیگر اعتقاد دارند چون فرزندشان مدرسه نمی‌رود تمام اوقات فراغتش باید آزاد باشد.
زمانی اوقات فراغت تبدیل به فرصت می‌شود که علاقه فرزندمان را بشناسیم و از استعدادهای مختلف ورزشی، هنری، علمی و... وی استفاده شود و از آنجایی که سیستم آموزشی ما تمام مسائل را به دانش آموزان آموزش نمی‌دهد بنابراین بر حسب علاقه و استعداد، کودک یا نوجوان باید در کلاس‌های خاص شرکت کند؛ چراکه استعداد هر فردی متفاوت است و خانواده باید تشخیص داده و کلاس‌ها را برای وی تهیه کند و همچنین بخشی از وقت کودک یا نوجوان برای بازی کردن، فکر کردن یا تمرین برای شناسایی استعدادش در نظر گرفته شود.با توجه به این که نوجوانان خودشان علایق خود را بیان می‌کنند و به دنبال پیدا کردن خود هستند پدر و مادر در این مسیر بهتر می‌توانند عمل کنند و امکانات را برای آنها فراهم کنند.
چرا استفاده بهینه از اوقات فراغت در نوجوانان و جوانان کمتر دیده می‌شود؟
در سیستم آموزشی ما تمام زمان را برای خانواده‌ها برنامه‌ریزی کردند و فرصتی به دانش‌آموزان داده نشده تا خود برنامه‌ریزی کنند چون در این زمینه آموزشی ندیدند، نمی‌توانند از وقت خود استفاده کنند، اما اگر خانواده از دوران کودکی برای اوقات فراغت از کودک بخواهد برای خود برنامه‌ای تهیه کند کودک برنامه ریزی را می‌آموزد.وی با بیان این که والدین در نحوه گذراندن اوقات فراغت الگوی فرزندان هستند. چنانچه پدر و مادر برای خود برنامه‌ریزی نداشته باشند و کودک این مساله را در خانه می‌بیند به فکر برنامه‌ریزی برای اوقات فراغتش نیست.مطالعه کتاب، تشکیل NGOها و شرکت در جلسات آن و داشتن برنامه‌های خاص در اوقات فراغت می‌تواند مورد توجه باشد. فراغت شامل فعالیت هایی جدا از اجبار‌های شغلی، خانوادگی و اجتماعی است که در آن فرد فقط به میل خود عمل می‌کند. در نتیجه فراغت، کار یا بیکاری نیست، بلکه یک تجربه با ارزش زندگی است و به قول ارسطو، فراغت جدی‌ترین مشغله انسان است.‏ پرکردن اوقات فراغت دانش‌آموزان در فصل‎ ‎تابستان گاه به معضلی جدی برای والدین تبدیل می‌شود. اگر از اوقات فراغت تابستان‎ ‎به خوبی استفاده شود، می‌تواند به دورانی اثرگذار در زندگی حال و حتی آینده کودکان و نوجوانان‏‎ ‎تبدیل شود، ولی در بسیاری از مواقع چنین اتفاقی نمی‌افتد.‏‎.‎‏ تا نیمه های شب پای‎ ‎تلویزیون نشستن، ساعت ها بی‌هدف پشت رایانه بودن، صبح ها تا دیر وقت خوابیدن و بخش‎ ‎عمده روز را با کسالت سپری کردن یک مشکل بارز از نحوه گذران اوقات فراغت‏‎ ‎دانش‌آموزان در شهرهاست.تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد یکی از عوامل مهم بزهکاری در نوجوانان خالی بودن اوقات فراغت آنهاست و در این ایام است که زمینه های پذیرش رفتارهای ناهنجار، اعتیاد و انجام جرایم شکل می‌گیرد. کمال مطلوب اجتماعی در این مورد آن است که تمام وسایل مادی، معنوی و فضای سالم جهت بهره‌جویی عمومی آماده شود و با حذف زمینه های فقر اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، انگیزه‌های سالم در میان طبقات مختلف جامعه پرورش یابد. جهت پر کردن اوقات فراغت بچه ها نباید آنها را با اصرار به کلاس فرستاد، بلکه می‌توان از خودشان پرسید که چه چیزی خستگیشان را برطرف می‌کند و آنها را به سمت کارهای مورد علاقه‌شان سوق می‌دهد. اوقات فراغت به نظر بعضی از والدین و مسئولان چیزی زاید‏‎ ‎است‎ .‎طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت بچه‌ها هدف‌گذاری نشود، به طور حتم این اوقات زاید به نظر می‌رسد و والدین روزشماری می‌کنند که تابستان هرچه زودتر‎ ‎به پایان برسد‎.‎ برنامه‌ریزی اوقات فراغت نمی‌تواند چیزی مستقل و بی‌ارتباط با سایر اوقات باشد، بلکه باید در کنار برنامه کلان زندگی، مفید، راهگشا و زمینه‌ساز باشد. در غیر این صورت خواه ناخواه بخش هایی از عمر پر ارزش انسان در وادی پوچی و بی‌ثمری از بین می‌رود و صرف کارهای بیهوده می‌گردد.‏ یکی از روش هایی که می‌تواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار داده و بسیاری از ضعف ها و کمبودهای جسمانی و روانی را رفع و درمان کند، ورزش و تفریحات سالم است. تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد، آنان را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترک آماده می‌سازد. استفاده از بازی در اوقات فراغت فرصتی را برای پیشرفت فرد فراهم می نماید. یکی از مهم‌ترین نعمت ها، نعمت تندرستی و سلامت است که می‌تواند در موفقیت انسان عامل مهمی باشد. خانواده و یا در واحد بزرگتر جامعه تنها زمانی قادر خواهد بود راه ترقی و تکامل را طی کند که متشکل از افرادی سالم، باارزش و پاک باشد. نکته مهم این است که همه افراد جامعه از کودکان تا بزرگسالان باید بیاموزند که تندرستی پدیده‌ای است که عوامل مختلفی در حفظ، بقاء و یا از بین رفتن آن دخالت دارند و تربیت بدنی عامل بسیار مهم و ارزنده‌ای است که می‌تواند به عنوان یک وسیله آموزش عملی و واقعی مفهوم و اعتقاد به تندرستی را در افراد ایجاد نماید.‏ در آموزش و پرورش نیز نخستین هدف، رشد ابعاد گوناگون شخصیت فرد از جنبه های جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است. ورزش و هدف تربیتی آن، یادگیری مهارت‌های رفتاری را باعث می‌شود و با چنین تعبیری ورزش به عنوان یک وسیله کمک‌کننده عملی، پیوسته با تربیت همراه است. معلمان ورزش باید کودکان و نوجوانان را تشویق کنند تا در اوقات فراغت به فعالیت های ثمربخش و سودمند بپردازند. مربی علاوه بر آموزش بازی و انواع مهارت های ورزشی به دانش‌آموزان، باید فعالیت های ورزشی را برای آنها لذت بخش کند، زیرا لذت‌بخش بودن ورزش موجب می‌شود که کودکان در اوقات فراغت، خود بخود بدان روآورده و بدین ترتیب در آنها انگیزه استمرار فعالیت های ورزشی ایجاد می‌شود. به هنگام اجرای فعالیت های ورزشی در اوقات فراعت، باید کودکان و نوجوانان را با ورزش های گروهی آشنا کرد تا در موقعیت های مختلف بتوانند از آن استفاده کنند. آشنایی کودکان و نوجوانان به مقررات ورزشی و اجرای آن در بازی های ایام فراغت ضروری است، زیرا لازم است فرصت استقلال فکری و تصمیم‌گیری به کودکان داده شود تا در چنین فعالیت های مهمی شرکت کنند و اِعمال مدیریت و همکاری با دیگران را به طور عملی تمرین کنند.‏ کودک یا نوجوان باید خود را بشناسد، او می‌تواند از طریق تجربه های صحیح ورزشی، خود را بشناسد و به قدرت ذهنی و جسمی خود پی ببرد. در امر تربیت، نه تنها شناخت کودک از دیدگاه مربی مهم است بلکه "خویشتن‌شناسی" کودک از نظر خود و در ارتباط با دیگران اهمیت خاصی دارد. خود‌شناسی موجب می‌شود کودک بتواند به موفقیت خود در اجتماع و ارتباط با دیگران، بیشتر پی برده و دریابد دیگران او را چگونه می‌بینند، در نتیجه نسبت به حدود توانایی، استعدادها، قدرت های ذهنی و جسمی خود شناخت صحیح‌تری پیدا می‌کند؛ به عبارت دیگر، در شناخت خود به واقعیت نزدیکتر می‌گردد و این خودشناسی عامل مهم در امر یادگیری است. زمانی که کودک احساس کند او را دوست دارند، به او احترام می‌گذارند، مورد قبول اطرافیان و نزدیکان است و موفقیت هایش بر شکست هایش فزونی دارد، در راه استقرار و پی ریزی خودشناسی مفید و مطلوب قرار گرفته است. هیچ چیز به اندازه موفقیت، موجبات پیشرفت کودک را فراهم نمی‌آورد و موجب خودشناسی مطلوب او نمی‌شود. تربیت‌بدنی فرصت های زیادی برای کودک فراهم می‌سازد تا او بتواند خود را نشان دهد، در انجام کارها توفیق یابد، حس ابتکار در او تقویت شود و در محدوده تواناییهای ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی خود تجارب و پیشرفت هایی به دست آورد. کودکان و نوجوانان از طریق ورزش و تربیت بدنی در برابر صفت های منفی ایستادگی پیدا خواهند کرد. از آنجا که سراسر زندگی مبارزه و مسابقه است، اجرای مسابقه و گنجاندن آن در برنامه های ورزشی کودکان، نباید نادیده گرفته شود. مسابقه با همسالان اگر بر مبنای صحیحی برنامه ریزی شده باشد از نظر تربیت و پرورش کودک، مهم و مفید است. کودکان به طور طبیعی میل دارند خود را با دیگران مقایسه کنند و نه تنها از آنان باز نمانند بلکه از دیگر همسالان و همکلاسان خود چندین گام جلوتر قرار بگیرند. این برتری باید در مسیر تربیتی قرار گیرد تا از رقابت‌های نادرست، مخرب و مضر جلوگیری به عمل آید. کامیابی هر کودک باید با توجه به تواناییهای خود او سنجیده شود نه نسبت به دیگر کودکان همسن او. باید به کودکان یاد داد در انجام مسابقه های ورزشی، بدون توقع پیروزی حتمی، بیشترین سعی خود را به کار گیرند. این امر باعث می‌شود، کودکان در صورت باخت مسابقه، زیاد مأیوس نشوند.
تمرین های منظم فعالیت بدنی به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند تا استخوان ها، عضلات و مفاصل سالمی داشته باشند؛ وزن بدنشان متناسب باشد و نیز فعالیت های بدنی در عملکرد قلب و ریه نیز تاثیر بسزایی دارد. این امر در ایجاد هماهنگی حرکت مشارکت نموده و به پیشگیری و تنظیم اضطراب و افسردگی کمک می‌کند.‏ بازیها و سایر انواع فعالیت ‌های بدنی به نوجوانان این فرصت را می‌دهد که خود باوری و اتکاء به نفس داشته باشند و لذت موفقیت و مشارکت و اتحاد جمعی را احساس کنند. این اثرات مثبت همچنین به کاهش خطرات ایجاد شده به وسیله روش‌های زندگی پر استرس و بی‌تحرکی که در نوجوانان امروزی بسیار شایع است کمک می‌کند. پرداختن به فعالیت بدنی هدایت شده می‌تواند باعث پرورش سایر رفتارهای بهداشتی مثل پرهیز از سیگار، مواد مخدر و رفتارهای خشونت‌بار گردد و نیز کودکانی که فعالیت بدنی بیشتری دارند نتایج تحصیلی بالاتری نیز کسب کرده‌اند. همچنین بازیهای گروهی باعث تعامل اجتماعی مثبت می‌شود. الگوهای فعالیت بدنی که در دوران کودکی و بلوغ کسب می‌شوند بیشتر در طول زندگی هر فرد باقی می‌مانند بنابراین باعث فراهم آمدن پایه‌ای فعال و سالم در زندگی می‌شوند؛ برعکس، عادات غیر سالم مثل زندگی بی‌تحرک، تغذیه نامناسب و سوءمصرف مواد که در دوران نوجوانی به وجود بیایند در دوران بزرگسالی نیز معمولاً ادامه می یابند. تربیت بدنی و ورزش راه گریختن از ناتوانی و تنبلی و در نتیجه کسب شادمانی است.‏
برنامه فعالیت‌های ورزشی، باید با در نظر گرفتن استعدادهای ذهنی، جسمی و نیازهای تربیتی کودکان، انتخاب شود تا بیشترین تأثیر تربیتی را در پی داشته باشد. برنامه تدوینی ورزش باید دارای ویژگی های زیر باشد:
1 .متناسب با رشد، نمو و آمادگی جسمانی کودک باشد.
2 .همه‌جانبه و وسیع باشد و مهارت‌های لازم را در کودکان ایجاد کند.‏
‏3 .اوقات فراغت کودکان را در برگیرد تا چنین فرصت هایی را به بیهودگی نگذرانند.‏
‏4 .متنوع و متناسب با نیازها، خصوصیات، قدرت و طبیعت کودکان تدوین شود و حرکت های پایه و اصلی، حرکت هایی همراه با آهنگ، شیرینکاریها، بازیهای گروهی و مسابقه های ورزشی را شامل شود.‏
5 .با توجه به اختلافهای فردی و استعدادهای مختلف کودکان تنظیم شود، به طوری که کودکان ماهر، متوسط، ضعیف و حتی عقب مانده را در بر گیرد.‏
‏6 .معنویت، صفات انسانی و ارزشهای تربیتی را در افراد تقویت کند.‏
‏7 .متناسب با کارایی بدن و همراه با ایجاد مهارت های لازم در افراد باشد.‏
‏8 .متضمن پیشرفت تدریجی و قدم به قدم کودکان باشد، چرا که موفقیت و پیشرفت عامل اساسی تداوم زندگی است.‏
‏9 .برنامه آموزش بهداشت و تربیت بدنی باید در کنار هم تدریس شوند زیرا آموزش بهداشت ورزشی در برنامه های آموزشی اهمیت ویژه‌ای دارد.
فراغت شامل فعالیت هایی جدا از اجبار‌های شغلی، خانوادگی و اجتماعی است که در آن فرد فقط به میل خود عمل می‌کند. در نتیجه فراغت، کار یا بیکاری نیست، بلکه یک تجربه با ارزش زندگی است و به قول ارسطو، فراغت جدی‌ترین مشغله انسان است.‏
پرکردن اوقات فراغت دانش‌آموزان در فصل‎ ‎تابستان گاه به معضلی جدی برای والدین تبدیل می‌شود. اگر از اوقات فراغت تابستان‎ ‎به خوبی استفاده شود، می‌تواند به دورانی اثرگذار در زندگی حال و حتی آینده کودکان و نوجوانان‏‎ ‎تبدیل شود، ولی در بسیاری از مواقع چنین اتفاقی نمی‌افتد.‏‎.‎‏ تا نیمه های شب پای‎ ‎تلویزیون نشستن، ساعت ها بی‌هدف پشت رایانه بودن، صبح ها تا دیر وقت خوابیدن و بخش‎ ‎عمده روز را با کسالت سپری کردن یک مشکل بارز از نحوه گذران اوقات فراغت‏‎ ‎دانش‌آموزان در شهرهاست.‏.
در تعریف اوقات فراغت، مفهوم رضایت، انگیزه و عامل انتخاب، نقش اساسی دارد. در حقیقت برجسته‏ترین ویژگی اوقات فراغت، این است که انسان از روی رضایت باطنی و انگیزه شخصی، از میان مجموعه متنوع و گسترده‏ای از فعالیت‏ها، به اختیار خویش یکی را برگزیند.ناگفته نماندکه اوقات فراغت به معنی بی‏کاری، وقت آزاد یا وقت مرده نیست، بلکه ضرورتی است که انسان، رها از برنامه‏ها و وظایف شغلی، مدرسه‏ای و اجتماعی خویشتن با رضایت و اختیار کامل عهده‏دار چگونگی گذران عمر خویش می‏شود.

 


نقش اوقات فراغت در تکامل انسان
کارشناسان علوم اجتماعی، اوقات فراغت را معیار مناسبی برای تشخیص سلامت و استحکام ساختار تربیتی جامعه می‏دانند. از این رو، بهره‏برداری شایسته از زمان‏های فراغت، جامعه را به سوی سازندگی اخلاقی و شکوفایی اقتصادی هدایت می‏کند و در مقابل، استفاده نامناسب از این فرصت‏ها، ناهنجاری‏های اجتماعی را بیشتر خواهد کرد.
در جامعه ما، همواره میان مسئله اوقات فراغت و جوانان ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. دوران جوانی و نوجوانی که آمیزه‏ای شیرین و شگرف از شور و شعور، اندیشه و احساس و فعالیت برای رسیدن به آرزوها و هدف‏هاست، از مهم‏ترین روزهای زندگی یک فرد به شمار می‏رود. جوانان، شریان گرم و حیاتی جوامع آگاه و بیدار و بازوان کارآمد دولت‏ها هستند. بنابراین، برای بهره‏گیری مناسب از توان‏مندی‏های آنان و فراهم ساختن وسایل آرامش آنها، به برنامه‏ریزی دقیق و سودمند نیاز است تا از این رهگذر، اوقات فراغت ایشان نیز پربارتر سپری شود. البته گاهی به این امر توجه می‏شود، ولی آن‏گونه که در خور شأن جوانان و بهره‏مندی ایشان از اوقات فراغت باشد، تلاشی نشده است. معمولاً اهمیت اوقات فراغت و نقش سازنده و تربیتی آن نادیده گرفته می‏شود. با توجه به اهمیت اوقات فراغت در زندگی انسان، بی‏توجهی به آن، آسیب‏ها و انحرافات فراوان به بار می‏آورد. امام صادق علیه‏السلام در هشدار به‏موقع در بهره‏گیری درست از زندگی می‏فرماید:
انسان اگر به کاری مشغول نباشد، از فرط خوشی و بی‏کاری و بیهودگی، به کارهایی دست می‏زند که ضررش بر او و نزدیکانش بسیار است.پس درمی‏یابیم که اوقات فراغت، زمینه مناسبی برای شکل‏گیری حس رضایت و توان انتخاب‏گری در هر فرد است؛ امری که لازمه احساس استقلال و خودشکوفایی آدمی است و این امر به نوبه خود، در رشد اخلاقی و فکری افراد اجتماع نیز مؤثر است. اگر برنامه‏های اوقات فراغت با جهت‏گیری سودمند و سالم انتخاب شود، بسیاری از نابسامانی‏های روحی و جسمی مردم درمان می‏یابد و خلاقیت‏های فردی و اجتماعی به بار خواهد آمد.
پی‏آمدهای مثبت اوقات فراغت
رشد و تعالی انسان‏ها با گذر زمان معنا می‏یابد. در این میان، پاره‏ای از وقت‏ها، به لحاظ شرایط و ویژگی‏های برترشان، نقش بیشتری در این مهم دارد. اثر تربیتی ساعت‏های فراغت، انکارناپذیر است. در حقیقت، این‏گونه لحظه‏ها، فرصتی است کم‏یاب برای انسان تا به ارزیابی عملکرد گذشته خویش بپردازد.عادت‏های ناپسند گذشته خویش را با رضایت و انگیزه باطنی ترک کند و برنامه‏های ناتمام خود را به انجام برساند. نیز به دور از فشارهای روانی و خستگی‏های روحی و جسمی روزانه، با نشاط و سروری باطنی و روحیه عالی به کسب عادت‏ها و صفت‏های نیک همت گمارد. از این رو، در روایت‏ها توصیه شده است: «رستگار، کسی است که کار روز خویش را اصلاح کند وزیاده‏روی‏ها و نقصان‏های دیروزش را جبران سازد».

 

آثار منفی اوقات فراغت
اوقات فراغت، به همراه خوبی‏های فراوان، می‏تواند بر اثر غفلت و بی‏توجهی انسان، عاملی برای انحراف و ارتکاب لغزش‏ها نیز باشد. هنگامی که انسان بی‏کار است، زمینه دچار شدن او به انحراف‏های اخلاقی و رفتاری برای او فراهم است. به همین علت، در روایت‏ها، امامان دین هشدار داده‏اند که انسان نباید فراغت محض داشته باشد. چنان که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «سزاوار نیست که انسان زمانی داشته باشد که به هیچ کاری مشغول نباشد»..بنابراین، نداشتن برنامه‏ای برای اوقات فراغت، یا فرد را به تنهایی و سردرگمی کامل وبدون هیچ‏گونه نگرش مثبتی می‏کشاند یا زمینه‏های روابط ناسالم را برای او فراهم می‏آورد.متأسفانه، برخی جوانان به علت استفاده نادرست از آزادی اجتماعی و اوقات فراغت و نیز هدایت نشدن آنها به دنبال خوشی‏های زودگذر رفته و سرمایه کشور را به رخوت و روزمرگی کشانیده‏اند. اهمیت اوقات فراغت ولزوم بهره‏گیری بهینه از آن، زمانی بیشتر حس می‏شود که صاحبان زر و زور و تزویر با شبیخون وسیع فرهنگی و با در اختیار داشتن پیشرفته‏ترین تکنولوژی‏ها، به رواج فساد و ابتذال بین نوجوانان و جوانان دامن می‏زنند.
تعادل در برنامه‏های اوقات فراغت.
برنامه‏های اوقات فراغت باید هم شادی‏آفرین، سرگرم کننده و لذت‏بخش باشد و هم ضامن رشد و کمال انسان. این برنامه‏ها باید سعادت‏فردی و سلامت اجتماعی را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر باید در تقویت ارزش‏های اخلاقی، عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و سیاسی زندگی انسان مؤثر باشد. دراین برنامه‏ها، بایدنوعی تعادل رعایت شود و زیاده‏روی و کوتاهی در آن پرهیز کرد، برای مثال نباید وقت زیادی را به تماشای تلویزیون اختصاص داد. همچنین، برنامه‏های اوقات فراغت نباید خلاف شرع و موازین اخلاقی باشد و اگر این معیار به درستی رعایت شود، از بسیاری نابسامانی‏ها و کج‏روی‏ها جلوگیری می‏شود.
راه‏های پر کردن اوقات فراغت
یکی از برنامه‏هایی که می‏تواند اوقات فراغت را پر کند، ورزش است. در اسلام به ورزش، به ویژه ورزش‏هایی که هم بنیه فردی و هم روحیه اجتماعی یک ملت را تقویت می‏کند، ورزش‏هایی مانند تیراندازی، اسب دوانی، شکار و شنا توصیه شده است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «به فرزندانتان شنا و تیراندازی یاد بدهید.» بنابر روایتی دیگر، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برنامه اسب‏دوانی را در مدینه اجرا کرد و برای برنده اول، دوم و سوم جایزه قرار داد.از برنامه‏های دیگر برای پرکردن اوقات فراغت، سفر و گشت و گذار در طبیعت و مناظر و دیدنی و تاریخی استسفالگری و نقاشی، افزون بر تقویت مهارت‏های حسی و حرکتی و نیز پرورش قوای تخیلی فرد، زمینه ورود او را به صحنه اجتماع فراهم می‏آورد.مطالعه کتاب و نشریه‏های مهم نیز وسیله مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت است. دراین میان، وجود کتابخانه‏ها عامل مؤثری درجذب جوانان به مطالعه و کتاب است. تعداد کتاب‏خانه‏ها و کتاب‏خوان‏ها در هر جامعه، با فرهنگ و رشد و توسعه همه جانبه آن جامعه رابطه مستقیم دارد. بدین منظور، کاستن قیمت کتاب، جذابیت نوع چاپ و جلد آن، انتخاب عنوان‏های درست برای کتاب، عرضه محتوای کتاب‏ها منطبق با نیازهای افراد، تأسیس، تجهیز و بهینه‏سازی فضای کتاب‏خانه‏ها نیز تا حد زیادی می‏تواند در فرهنگ‏سازی این امر مؤثر باشد. افزون بر این، پخش کتاب‏های رایگان، مجهز کردن اتوبوس‏ها، قطارها و هواپیماها به تعدادی کتاب جذاب با محتوای عالی برای مسافران ساخت و پخش برنامه‏هایی با موضوع کتاب‏خوانی از رادیو و تلویزیون، می‏تواند مشوق افراد به کتاب‏خواندن باشد.البته از منظری دیگر نیز میتوان به اوقات فراغت نظر نمود:
تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد یکی از عوامل مهم بزهکاری در نوجوانان خالی بودن اوقات فراغت آنهاست و در این ایام است که زمینه های پذیرش رفتارهای ناهنجار، اعتیاد و انجام جرایم شکل می‌گیرد. کمال مطلوب اجتماعی در این مورد آن است که تمام وسایل مادی، معنوی و فضای سالم جهت بهره‌جویی عمومی آماده شود و با حذف زمینه های فقر اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، انگیزه‌های سالم در میان طبقات مختلف جامعه پرورش یابد. جهت پر کردن اوقات فراغت بچه ها نباید آنها را با اصرار به کلاس فرستاد، بلکه می‌توان از خودشان پرسید که چه چیزی خستگیشان را برطرف می‌کند و آنها را به سمت کارهای مورد علاقه‌شان سوق می‌دهد. اوقات فراغت به نظر بعضی از والدین و مسئولان چیزی زاید‏‎ ‎است‎ .‎طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت بچه‌ها هدف‌گذاری نشود، به طور حتم این اوقات زاید به نظر می‌رسد و والدین روزشماری می‌کنند که تابستان هرچه زودتر‎ ‎به پایان برسد‎.‎ برنامه‌ریزی اوقات فراغت نمی‌تواند چیزی مستقل و بی‌ارتباط با سایر اوقات باشد، بلکه باید در کنار برنامه کلان زندگی، مفید، راهگشا و زمینه‌ساز باشد. در غیر این صورت خواه ناخواه بخش هایی از عمر پر ارزش انسان در وادی پوچی و بی‌ثمری از بین می‌رود و صرف کارهای بیهوده می‌گردد.‏ یکی از روش هایی که می‌تواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار داده و بسیاری از ضعف ها و کمبودهای جسمانی و روانی را رفع و درمان کند، ورزش و تفریحات سالم است. تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد، آنان را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترک آماده می‌سازد. استفاده از بازی در اوقات فراغت فرصتی را برای پیشرفت فرد فراهم می نماید. یکی از مهم‌ترین نعمت ها، نعمت تندرستی و سلامت است که می‌تواند در موفقیت انسان عامل مهمی باشد. خانواده و یا در واحد بزرگتر جامعه تنها زمانی قادر خواهد بود راه ترقی و تکامل را طی کند که متشکل از افرادی سالم، باارزش و پاک باشد. نکته مهم این است که همه افراد جامعه از کودکان تا بزرگسالان باید بیاموزند که تندرستی پدیده‌ای است که عوامل مختلفی در حفظ، بقاء و یا از بین رفتن آن دخالت دارند و تربیت بدنی عامل بسیار مهم و ارزنده‌ای است که می‌تواند به عنوان یک وسیله آموزش عملی و واقعی مفهوم و اعتقاد به تندرستی را در افراد ایجاد نماید.‏
در آموزش و پرورش نیز نخستین هدف، رشد ابعاد گوناگون شخصیت فرد از جنبه های جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است. ورزش و هدف تربیتی آن، یادگیری مهارت‌های رفتاری را باعث می‌شود و با چنین تعبیری ورزش به عنوان یک وسیله کمک‌کننده عملی، پیوسته با تربیت همراه است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی یکی از مسائل اجتماعی کودکان

دانلودمقاله تحقیقی پیرامون بیماریهای شایع کودکان

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله تحقیقی پیرامون بیماریهای شایع کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

مقدمه

 


هنگامی که کود کی بیمار می شود همه عشق وفداکاری پدری ومادری به جوش می آید ومی کوشند سلامتی را به دختر یا پسری که هیچ علاقه ای را در مورد وی نمی توان زیادی شمرد برگرداند . شاید نخستین اندیشه این باشد که دست به دامان پزشکی شوند که در فن شنا دادن بیماران چیره دست است .
از انجا ئیکه بیماریهای کودکان از بسیاری جنبه های مخصوص خود با بیماریهای بزرگسالان تفاوت دارد شعبه ای کاملا تخصصی در پزشکی نوین به وجود آمده است که طب کودکان نام دارد .
در پزشکی وبخصوص طب کودکان علوم متعدد ومن جمله جراحی دست به دست یکدیگر داده اند تا حدی که تقریبا معجزه می کنند بیماریهایی که سابقا علل شایع مرگ ومیر کودکان (آنفلوانزا . ذات الریه . سل و.....) بودند اکنون به علت پیشرفت در علوم مصونیت وپیشگیری دیگر خطرات ومرگ ومیر گذشته را ندارند .
هدف از این تحقیق جمع آوری مجموعه ای مختصر ومفید از بیماریهای شایع کودکان می باشد هر فرد نا آشنا با طب پس از مطالعه این مجموعه می تواند اطلاعات هرچند ناچیز ولی ارزشمندی را در این رابطه به دست آورد آنچه مسلم است این واقعیت می باشد که هرچه اطلاعات عموی جامعه با علائم عوارض ودوره بیماریهای فزونی یابد در امر تشخیص ود رنتیجه درمان بیماری توسط پزشک تسریع می شود بدین گونه است که عوارض ومرگ میر به حداقل می رسد .

 

سرخک

 

عامل بیماری : ویروس روبلا (میس لس ) es) Rubeola(measl

 

واگیری : انتشار بیماری از طریق ذرات هوای آلوده بوسیله سرفه یا تنفس شخص بیماراست .اما شخص سالمی که از بیمار پرستاری می کند ناقل بیماری نیست .
دوره جایگیری : از لحظه ای که کود ک دچار آلودگی می شود 8 -12روز طول می کشد تا علائم بیماری ظاهر شود .
علائم بیماری : با سرماخوردگی وآبریزش بینی شروع می شود وهمراه با سرفه خشک وتب است چشمان کودک ملتهب .قرمز وحساس نسبت به نور می باشد . دانه ها از روز سوم یا چهارم از روی گردن شروع می شود . دانه های روی پوست در شروع خیلی کوچک وبه رنگ قرمز است .پس این دانه ها به هم آمیخته شده وبه صورت قرمز کبود در می آید . دانه های قرمز رنگ خارش دار از طرف صورت به سمت پاها منتشر می شود .
درمان : استراحت تا زمانی که تب دارد استفاده از تب بربرای بر طرف کردن طب شدید . استفاده از شربت سرفه برای تخفیف سرفه مؤثر است . برای تسکن التهاب چشمها کمپرس با آب گرم مفید است .همچنین نور زیاد باعث التهاب بیشتر می ود .بنا بر این بهتر است نور اتاق کم باشد .
واکسناسیون : واکسن سرخک ویروس ضعیف شده آن است که باید پس از 14 ماهگی به کودک تلقیح شود .
بهتر است واکسینا سیون در دو نوبت انجام گیرد .
ایمنی : واکسن سرخک برای مدت طولانی ایمنی می دهد ولی دوره ایمنی هنوز مشخص نیست . یک بار ابتلا برای تمام عمر ایمنی می دهد منتهی در تمام موارد اینگونه نیست .
دوره بیماری : از زمان بروز بثورات پوستی 2- 4 روز
اوریون

 

عامل بیماری : ویروس مامپ mamps))
واگیری :سرایت به وسیله تماس مستقیم است ویروس اسن بیماری خیلی سریع درهوا از بین می رود بنابر این از طریق وسایل شخصی آلوده نمی تواند سرایت کند
دوره کمون : 17 -21 روز
علائم بیماری :تب شدید .متورم شدن غدد گوشی بزاقی
درمان ک استراحت تا قطع تب . استفاده از تب بر برا ی پائین آوردن تب
عوارض : مننژیت .تورم بیضه ها در پسران بعد از بلوغ
واکسیناسیون : واکسن دارد
ایمنی : یک بار ابتلا به این بیماری برا تمام عمر ایمنی می دهد ولی ممکن ات مجددا مبتلا شود
دوره بیماری : عمدتا بیماری پس از دو هفته بهبود می یابد
فلج اطفال

 

عامل بیماری : ویروس های پولیومیلیت poliomje listis) )

 

واگیری : از طریق سرفه وتماس با مدفوع شخص آلوده سرایت می کند
دوره کمون : 5- 35 روز ( به طور متوسط 2 هفته )
علائم بیماری : تب .سردرد . سفتی گردن .ظاهر شدن علائم فلج دردستهاوپاها . دفعتا با علائمکاما شبیه به یک سرماخوردگی شروع می شود وبعد در بعضی موارد ضایعات فلجی به جا می گذارد
درمان :تاکنون درمانی برای آن پیدا نشده است .تنها فیزیوتراپی ودادن وضعیت مناب به اندام مبتلا در ابتدای بروز فلج کمک کننده است .جراحی ترمیمی در مراحلی که توام با ضایعات غیر قابل برگشت باشد چاره درمان است .
عوارض : کوتاهی اندام . فلج .ضعف شدد عضلانی . گنلش
واکسناسیون : واکسن فلج به صورت قطره خوراکی در سه نوبت 5 /1 ماهگی وچهارونیم ماهگی همراه با واکسن ثلاث ( دیفتری .کزاز .سیاه سرفه ) به کود داده می شود در سن قبل از مدرسه نیز یک نوبت یاد آوری واردهمچنین در سن 15 ماهگی ترار شود ( ویاد آور باید تلقیح شود )
ایمنی : در اثر واکیناسیون ایمنی می دهد ولی ایمنی قطعی نمی دهد
مخملک

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تحقیقی پیرامون بیماریهای شایع کودکان

پایان نامه مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی


پایان نامه مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 94 صفحه می باشد.

 

چکیده
در سالهای اخیر به چهار جنبه از محیط زندگی کودک توجه بیشتری شده است که عبارتند از: شرایط محروم ساز پرمایه سازی، تحریک کلامی و تعامل والدین کودک. بنظر می رسد که هریک از این جنبه ها در رشد و تحول هوشی فرد اثرات معنی دار و مهمی داشته باشد. محیط خانواده یا بعبارت بهتر تاثیر متعامل والدین کودک چنان تاثیر پر قدرتی بر کودک دارد که در برابر آن تمام تاثیرات محیطی دیگر ناچیز بنظر می رسد. برای مثال، ورنر، بیرمن و فرنچ دریافتند که با گذشت زمان، رابطه بین فشار قبل از تولد و شایستگی کودک کاهش می یابد. اما تاثیرات خانواده بطور تصاعدی بارز می شود.
از آنجا که خانواده هایی که از کودکان عقب مانده اشان در خانه مراقبت می کنند با مسائل متنوعی از قبیل زمان مورد نیاز برای سرپرستی آنها ، مشکلات مالی، محدودیت برای فعالیت و خستگی مادر مواجه هستند.
این مشکلات می تواند استرسها و فشارهائی را برای مادران که مسئولیت عمده ای را در خانواده برعهده دارد و وقت بیشتری را با کودک می گذراند به همراه داشته باشد و این فشارهای روحی نیز به نوبه خود می توانند تعاملات مادر- کودک را خدشه دار ساخته و کودک عقب مانده را از داشتن یک محیط سالم محروم نموده، موجبات تشدید اختلال او را فراهم آورند. حتی ممکن است آرامش و تعادل خانوادگی را بهم زده و عامل بسیاری از اختلالات عاطفی والدین و سازگاری ضعیف تر سایر کودکان غیرعقب مانده خانواده شوند.
بنابراین با توجه به مسائل فوق می توان گفت اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر بطور کلی در پیشگیری از تشدید اختلال کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و کمک به بهداشت روانی خانواده های این کودکان است.
در راستای این موضوع، ابتدا لازم است به بررسی و مقایسه میزان استرس و شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی پرداخت، و سپس با آموزش مهارتهای مقابله ای مفید و مهارتهای لازم جهت مراقبت و اداره این کودکان، و انجام مشاوره های لازم روانشناختی و تربیتی و اقدامات درمانی مناسب، مادران را در سازگاری با کودکانشان و در فراهم نمودن محیطی مناسب و موثر برای رشد و پیشرفت آنها راهنمائی و یاری کرده و از تشدید اختلال کودک، اختلالات عاطفی مادر و سایر اعضای خانواده پیشگیری به عمل آید.
جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر ۷ تا ۱۱ ساله شهر تهران، و در گروه مقایسه نیز جامعه آماری، کلیه مادران کودکان بهنجار ۷ تا ۱۱ ساله همین شهر بودند. گروه نمونه این پژوهش ۱۰۰ نفری بودند که ۵۰ نفر از آنها را مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (خفیف) ۷ تا ۱۱ ساله (۲۵ مادر دختر و ۲۵ مادر پسر) و ۵۰ نفر دیگر را مادران کودکان بهنجار ۷ تا ۱۱ ساله (۲۵ مادر دختر و ۲۵ مادر پسر) تشکیل می دادند. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری خوشه ای است . تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات کل استرس مادران کودکان عقب مانده و مادران کودکان غیرعقب مانده (بهنجار) تفاوت معنی داری وجود دارد یعنی مادران کودکان عقب مانده نسبت به گروه مقایسه از سطوح استرس بالاتری برخوردارند.
واژه های کلیدی: استرس، مقابله، عقب ماندگی ذهنی
فهرست مطالب
مقدمه و بیان مساله: ۱
اهمیت تحقیق : ۸
اهداف تحقیق: ۱۰
سؤالات تحقیق: ۱۰
فرضیه های تحقیق: ۱۱
تعاریف واژه ها: ۱۲
استرس: ۱۲
مقابله: ۱۳
عقب ماندگی ذهنی: ۱۴
فصل دوم: مروری بر تحقیقات پیشین ۱۶
استرس: ۱۷
مقابله: ۱۹
تعاریف عقب ماندگی : ۲۰
تعریف عقب ماندگی ذهنی از نظر جامعه شناسی: ۲۲
تعریف رفتاری: ۲۲
طبقه بندی سیستم AAMD: ۲۳
مشکلات والدین کودکان عقب مانده ذهنی : ۲۵
استرس والدین کودکان عقب مانده : ۲۷
شدت عقب ماندگی کودک: ۳۳
سن کودک: ۳۴
جنسیت کودک: ۳۵
رفتارهای خاص کودک: ۳۶
سازگاری و شیوه های مقابله والدین کودکان عقب مانده ذهنی : ۳۷
فصل سوم: روش تحقیق ۵۱
روش تحقیق : ۵۲
جامعه آماری: ۵۲
نمونه و روش نمونه گیری : ۵۲
ابزارهای اندازه گیری : ۵۴
پرسشنامه منابع و استرس: ۵۵
روش نمره گذاری: ۶۲
روش جمع آوری اطلاعات: ۶۲
روش آماری: ۶۳
فصل چهارم: نتایج تحقیق ۶۵
نتایج تحقیق: ۶۶
سوالات: ۷۲
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری ۷۷
بحث و نتیجه گیری: ۷۸
محدودیتهای تحقیق : ۸۶
پیشنهادها: ۸۷
پیشنهادهای کاربردی : ۸۸
فهرست منابع: ۹۰

 


مقدمه و بیان مساله
فرایند تربیت یک کودک باهوش و سالم برای والدین هم لذت بخش است و هم مشکلات و ناراحتیهای فراوانی همراه دارد. این در حالی است که در مورد خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی این فرایند بسی پیچیده تر، مشکل تر و فشارزاتر است.
قبول عقب ماندگی کودک، کندی رشد، نیاز به امکانات ویژه برای مراقبت از او، سرخوردگی آرزوها و امیدها و تعدیلی که والدین باید در انتظارات خود برای آینده کودک ایجاد کنند، تحمل صحبتهای دیگران، احساس خجالت و پنهان کردن موضوع، خدشه دارشدن رابطه کودک و والدین در اثر جدایی از افراد همسال، مشکلات که در ارتباط با خواهران و برادران او ایجاد می گردد، مشکلات آموزشی و گاهی وابستگی درازمدت عاطفی و اقتصادی کودک عقب مانده، مشکلاتی هستند که والدین در نگهداری و تربیت کودک عقب مانده با آنها کم و بیش مواجه اند و همگی موجب واردآمدن فشار و استرس روی والدین و خانواده شده و احتمالاً آرامش خانوادگی را بهم می زنند.
بعلاوه، خانواده، یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک از اعضا و اجزاء آن می تواند کل نظام خانواده را مختل کند و این نظام مختل شده موجب تشدید اختلالات مربوط به اعضا و پیدایش مشکلات جدی شود. و وجود کودک عقب مانده ذهنی و مشکلات گوناگون در مراقبت و تربیت او فشارهای زیادی بر والدین و خانواده بعنوان یک کل واحد وارد سازد. این فشارها به نوبه خود می توانند سلامت روانی والدین را به مخاطره انداخته و مآلاً موجب تشدید عقب ماندگی کودک شده و کودک را از داشتن یک محیط سالم برای رشد بهینه محروم سازند، و در واقع یک چرخه معیوب را ایجاد کنند. در این میان بنظر می رسد مادر بخاطر نقش ویژه اش در مراقبت و تربیت کودک، فشارهای بیشتر و حادتری را تجربه کند.
تا کنون نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که پدران و مادران این کودکان در نگهداری از فرزندان عقب مانده اشان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. برای مثال وایت (۱۹۷۱) می نویسد: «عقب ماندگی ذهنی، اغلب بعنوان یک مشکل خانوادگی در نظر گرفته می شود و بنظر می رسد که خانواده ها سعی دارند عضوی را که توانائی اش کمتر از حد نرمال است، محافظت و پنهان کنند… و به نظر می رسد که یک عضو بدون عملکرد، مشکلات شدیدی را برای خانواده ایجاد کند.»
او به مشکلات فیزیکی و مراقبت پزشکی مناسب از کودک عقب مانده ذهنی فشار شدیدی که این مشکلات روی خانواده دارد، نیز اشاره کرده است. محققین دیگر، از جمله جاستین، اکانرووارن به مشکلات والدین کودکان عقب مانده در زمینه های بهداشتی، رفتاری، نگهداری و ناتوانایی های فیزیکی ؛ و اسمیت و همکارانش به مشکلات والدین در زمینه چگونگی گذراندن اوقات فراغت و کمبود امکانات اشاره کرده اند. (البرزی و بشاش، ۱۳۷۲)
البرزی و بشاش (۱۳۷۲) می نویسند: مطالعات انجام شده در کشورمان حاکی از آن است که مشکلات هوشی، حرکتی، تکلمی، تحصیلی و رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی از جمله مسائل عمده ای است که به والدین این کودکان با آنها مواجه هستند.
رابینسون نیز اظهار می کند: «معلولیتهای کودک، کندی رشد و مدیریت ویژه ای که برای مراقبت جسمی، آموزش و همراهی این کودکان لازم است، و سرخوردگی رویاهای بربادرفته؛ جملگی بر والدین فشارهائی وارد می کند که موجب برهم خوردن آرامش و تعادل خانواده می شود. همچنین مشکلات مالی، پیچیدگی روابط والدین- کودک و کناره گیری از گروه همسال و غیره به مسائل فوق اضافه می شود.» (ترجمه ماهر، ۱۳۷۰).
مطالعات اخیر، استرس فزاینده ای را که خانواده های دارای کودکان عقب مانده ذهنی تجربه می کند، نشان داده اند. (بکمن، ۱۹۸۳؛ فردریک ۱۹۸۱؛ هالروید و مک آرتور ۱۹۷۶؛ هافستاترز، به نقل از وایت، ۱۹۷۱). برای مثال بکمن (۱۹۸۳) تأثیر و ویژگیهای خاص کودک را برروی استرس این خانواده ها بررسی کرده و به پنج ویژگی اشاره می کند: میزان پیشرفت کودک، پاسخدهی اجتماعی، خلق و خو، الگوهای تکراری رفتار کودک، و وجود تقاضاهای مراقبت اضافی یا غیرمعمول، همه ویژگیها به استثناء با میزان پیشرفت، با استرس گزارش شده توسط والدین مرتبط بودند. انواع استرس گزارش شده شامل مشکلاتی از قبیل سلامتی یا خلق پائین، تقاضاهای زیاد زمانی، نگرش منفی نسبت به کودک، مراقبت اضافی، فقدان حمایت اجتماعی، تعهد مفرط، بدبینی، و مشکلات خانوادگی شامل فقدان انسجام خانواده، محدودیت فعالیتهای خانواده و مسائل مالی بود.
مطالعات دیگر، نیز نشان داده اند که خانواده های کودک عقب مانده نسبت به خانواده های کودکان عادی از سطوح استرس بیشتری برخوردارند. (برای مثال دیسون ۱۹۹۱؛ انستی و اسپنس ۱۹۸۶). وایت (۱۹۷۱) همچنین اشاره کرده مادر بعنوان یک والد، تجارب فردی حادتری را به دلیل نقشش دربارداری و تولد کودک دارد. مادرممکن است از طریق انکار به احساسات آشفته اش راجع به واقعیت غم انگیز عقب ماندگی بپردازد. او ممکن است با فشار گناه نامعقول ناشی از نگرانی و اضطراب زیاد، و نگرش بیش مراقبتی، که واقعاً مانع رشد کودک می شود، مقابله کند. وقتی که مادر، احساسات اندوهگینش را با ایجاد یک حس گناه دفع کند، ارتباط و پیوستگی او با کودک عقب مانده افت می کند و ممکن است در ارتباط با سایر اعضاء خانواده شکست بخورد، چون احساس می کند که باید زندگی اش را صرف مراقبت از کودک عقب مانده کند. موضوع دیگر، شیوه های مقابله خانواده ها و مادران کودکان عقب مانده ذهنی با استرس است. هرچند تحقیقات کمی در مورد چگونگی مقابله والدین این کودکان با فشارهای روانی ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده انجام گرفته است، برخی از آنها به مهارتهای مقابله ای متفاوتی اشاره کرده اند. نتایج یک مطالعه روی والدینی که فرزندانشان در برنامه پیش دبستانی قرارداشتند، نشان داد که بعضی از والدین، خصوصاً آنها که جوانتر بودند و تحصیلات کمتری داشتند از مذهب بعنوان وسیله مقابله بهره می گرفتند. نتایج این بررسی همچنین نشان داد عقیده به این که کسی یا نیروئی کنترل امور را در دست دارد می تواند در تحمل فشار روانی ناشی از داشتن کودک عقب مانده مفید باشد (فردریک و همکاران؛ نقل از ساراسون و ساراسون؛ ترجمه نجاریان و همکاران، ۱۳۷۳).
فولکمن، اسکافرولا زاروس پنج نوع از منابع مقابله را مطرح کرده اند که فرض می کنند اثرات استرس را می توانند میانجیگری کنند (پاتون، پاین، و بیرن اسمیت ۱۹۸۶). کرنیک، فردریک و گرینبرگ (۱۹۸۳) اشاره می کنند که این منابع ممکن است به مقابله خانواده با استرس ناشی از سازگارشدن با یک عضو عقب مانده کمک کند. این منابع شامل:
۱- سلامتی فیزیکی و روانی اعضای خانواده
۲- مهارتهای حل مسئله
۳- شبکه های روابط حمایت کننده اجتماعی
۴- منابع مفید (مثل درآمد و طبقه اجتماعی)
۵- باورهای شخصیتی فرد هستند.
چنانچه اشاره شد نتایج تحقیقات متعدد، حاکی از آن است که مشکلات ناشی از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی و مراقبت از او، فشارهای روحی و روانی زیادی را برای والدین به همراه دارد و موجب واکنشهای مقابله ای متفاوتی می شود. همچنین، نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات (برای مثال مارتین، ۱۹۷۵؛ تو و همکاران، ۱۹۷۷) نشان داده اند که شدت عقب ماندگی کودک هیچ تاثیری بر استرسی که والدین تجربه می کنند، ندارد بنابراین به نظر می رسد مراقبت، اداره و تربیت کودکان عقب مانده ذهنی خفیف (آموزش پذیر) نیز به واسطه سرخوردگی امیدها و آرزوهای والدین، نیازهای ویژه کودک، ترس و نگرانی خانواده نسبت به آینده تحصیلی ، شغلی و زناشویی این کودکان برای والدین و مخصوصاً مادر که در فرهنگ ما نقش ویژه ای در نگهداری و تربیت فرزندان دارد، استرسها و فشارهای روانی زیادی به دنبال داشته باشد و مهارتهای مقابله ای خاصی را ایجاد کند. بدین ترتیب با توجه به این که اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی را عقب مانده های خفیف تشکیل می دهند ـ کودکانی که از لحاظ ظاهری تفاوتی با کودکان عادی ندارند و حتی در سازگاری شکل چندانی ندارند و فقط برای چند ساعت و در مدرسه و یادگیری مشکل دارند ـ و اغلب پژوهشها یا برروی والدین کودکان عقب مانده ذهنی متوسط و شدیدبوده و یا شدت عقب ماندگی مطمح نظر نبوده است، و نیز با عنایت به مسائل فرهنگی در تعمیم یافته های تحقیقات و منابع تحقیقی کم پیرامون استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف، هدف از پژوهش حاضر، مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار (غیر عقب مانده) سنین دبستان است. آیا بین استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهمیت تحقیق :
در سالهای اخیر به چهار جنبه از محیط زندگی کودک توجه بیشتری شده است که عبارتند از: شرایط محروم ساز پرمایه سازی، تحریک کلامی و تعامل والدین کودک. بنظر می رسد که هریک از این جنبه ها در رشد و تحول هوشی فرد اثرات معنی دار و مهمی داشته باشد. محیط خانواده یا بعبارت بهتر تاثیر متعامل والدین کودک چنان تاثیر پر قدرتی بر کودک دارد که در برابر آن تمام تاثیرات محیطی دیگر ناچیز بنظر می رسد. برای مثال، ورنر، بیرمن و فرنچ دریافتند که با گذشت زمان، رابطه بین فشار قبل از تولد و شایستگی کودک کاهش می یابد. اما تاثیرات خانواده بطور تصاعدی بارز می شود (رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر، ۱۳۷۰)
از آنجا که خانواده هایی که از کودکان عقب مانده اشان در خانه مراقبت می کنند با مسائل متنوعی از قبیل زمان مورد نیاز برای سرپرستی آنها ، مشکلات مالی، محدودیت برای فعالیت و خستگی مادر مواجه هستند (هولت؛ نقل از رابینسون و رابینسون؛ ترجمه ماهر؛ ۱۳۷۰).
این مشکلات می تواند استرسها و فشارهائی را برای مادران که مسئولیت عمده ای را در خانواده برعهده دارد و وقت بیشتری را با کودک می گذراند به همراه داشته باشد و این فشارهای روحی نیز به نوبه خود می توانند تعاملات مادر- کودک را خدشه دار ساخته و کودک عقب مانده را از داشتن یک محیط سالم محروم نموده، موجبات تشدید اختلال او را فراهم آورند. حتی ممکن است آرامش و تعادل خانوادگی را بهم زده و عامل بسیاری از اختلالات عاطفی والدین و سازگاری ضعیف تر سایر کودکان غیرعقب مانده خانواده شوند.
بنابراین با توجه به مسائل فوق می توان گفت اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر بطور کلی در پیشگیری از تشدید اختلال کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و کمک به بهداشت روانی خانواده های این کودکان است.
در راستای این موضوع، ابتدا لازم است به بررسی و مقایسه میزان استرس و شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی پرداخت، و سپس با آموزش مهارتهای مقابله ای مفید و مهارتهای لازم جهت مراقبت و اداره این کودکان، و انجام مشاوره های لازم روانشناختی و تربیتی و اقدامات درمانی مناسب، مادران را در سازگاری با کودکانشان و در فراهم نمودن محیطی مناسب و موثر برای رشد و پیشرفت آنها راهنمائی و یاری کرده و از تشدید اختلال کودک، اختلالات عاطفی مادر و سایر اعضای خانواده پیشگیری به عمل آید.
اهداف تحقیق:
با توجه به اهمیت موضوع، اهدافی که در این پژوهش دنبال شد، عبارت بودند از:
- مقایسه استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف با مادران کودکان بهنجار.
- مقایسه استرس مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف و مادران پسران عقب مانده ذهنی.
- مقایسه شیوه های مقابله مادران دختران عقب مانده ذهنی خفیف با مادران پسران عقب مانده ذهنی.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه استرس و شیوه های مقابله با استرس مادران کودکان عقب مانده ذهنی خفیف و مادران کودکان بهنجار سنین ابتدائی

پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی


پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی

چکیده
با مطالعه متون عقب ماندگی شاهد تحول بزرگی در خصوص توجه و مراقبت از عقب ماندگان ذهنی هستیم در جوامع مختلف چگونگی برخورد و نگرش انسانها نسبت به مسئله کودکان که دچار اشکالات مشخص شده ذهنی و جسمی هستند ، بستگی به شرایط و آگاهیهای اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی ، مذهبی و اخلاقی مردم آن جامعه دارد اما بطور کلی از نقطه نظر تاریخی ، بشر از سه مرحله فکری متفاوت نسبت به کودکان گذشته است.در مرحله اول این قبیل کودکان یا به طرق مختلف از بین برده می شدند یا از اجتماع طرد می گشتند.در مرحله دوم به این گروه با دید ترحم و حمایت نگریستند.و در مرحله سوم یعنی در سالهای اخیر، پذیرفتن کودکان عقب مانده در جامعه در کنار دیگر کودکان و استفاده از تواناییهای آنان تا آنجا که امکان پذیر باشد مطرح گردیده است .
از آن جا که والدین نقش اساسی در تعلیم و تربیت کودک دارند و می توانند در خانواده با ایجاد جو عاطفی مناسب زمینه را برای تعلیم و تربیت موفق فراهم کنند.بویژه در سالهای اولیه زندگی کودک که فقط والدین واعضای دیگر خانواده با کودک بسر می برند.تلاش و کوشش بیشتر والدین در خصوص تعلیم وتربیت کودکان موجب پیشرفت و سرعت یادگیری آنها در سنین بعدی می شود و هر چقدر والدین توجه بیشتری به کودک داشته باشد و امکانات بیشتری را برای او صرف کنند یادگیری بهتر خواهد بود.این مسئله در مورد والدین با کودکان ناتوان هوشی نیز صادق است.
والدین با کودک ناتوان هوشی پس از آگاهی از ناتوانی هوشی فرزند شان دچار شوک شده و این شوک موجب بوجود آمدن بحرانهایی در والدین می شود.اگر والدین نتوانند ناتوانی هوشی فرزند خود را بپذیرند و در این زمینه مقاومت نشان دهند موجب می شود به تعلیم و تربیت کودک توجهی نکنند.عدم توجه به تعلیم و تربیت کودک منجر به این مسئله میشود که توانایی و استعداد شکوفا نشده و نتواند به یادگیری بپردازد.
به منظور بررسی مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی تعداد ۱۰۰ نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی با ۱۰۰ نفر والدین کودکان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند . افراد مورد نظر ازوالدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر اراک در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند .وبا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند از تعداد کل نمونه ۱۰۰ نفر را مادران و ۱۰۰ نفر را پدران تشکیل می دهند به این ترتیب که والدین کودکان ناتوان هوشی را ۵۰ مادر و ۵۰ پدر و والدین با کودکان عادی نیز شامل ۵۰ پدر و ۵۰ مادر می باشد.
همچنین وجود مشکلات روانشناختی در پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج آزمون t مستقل برای دو گروه از والدین نشان داد که والدین با کودکان ناتوان هوشی مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با والدین کودکان عادی تجربه می کنند . تفاوت بین آنها در زمینه های شکایات جسمنانی ، حساسیت فردی ، افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری ، روان پریشی و حالات وسواسی معنا دار بوده و در زمینه های ترس مرضی حالت پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد ، نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی نشان می دهد که مادران مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با پدران تجربه می کنند و تفاوت بین پدران و مادران در زمینه های شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی تفاوت معنی داری وجود دارد ودر زمینه های ترس مرضی ، روان پریشی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین پدران و مادران کودکان با ناتوانی هوشی وجود ندارد .
واژه های کلیدی: شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی
فهرست مطالب
چکیده : ۱
مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک ۱
مقدمه ۲
فصل اول ۴
کلیات ۴
بیان مسئله ۵
سوالات پژوهش ۶
اهمیت پژوهش ۷
اهداف تحقیق: ۸
متغیرهای پژوهش ۹
فرضیه های پژوهش ۹
تعریف واژه ها و اصطلاحات ۱۰
تعریف متغیرهای پژوهش: ۱۰
مشکلات روان شناختی: ۱۰
عقب ماندگی ذهنی ۱۰
دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر : ۱۰
دانش آموزان عادی : ۱۱
فصل دوم ۱۲
پیشینه تحقیق ۱۲
تاریخچه ناتوانی هوشی: ۱۳
تعریف ناتوانی هوشی ۱۴
طبقه بندی کودکان ناتوان هوشی: ۱۶
طبقه بندی بر اساس شدت ناتوانی هوشی ۱۶
ناتوانی هوشی خفیف ۱۶
ناتوانی هوشی متوسط ۱۶
ناتوانی هوشی شدید ۱۷
طبقه بندی برای هدفهای آموزشی : ۱۷
کودکان ناتوان هوشی آموزش پذیر : ۱۹
کودکان ناتوان هوشی تربیت پذیر: ۱۹
کودکان ناتوان هوشی حمایت پذیر ۲۱
علل ناتوانی هوشی ۲۱
خانواده ۲۳
خصوصیات خانواده ۲۳
ترکیب خانواده ۲۳
خانواده تک والد و خانواده طبیعی ۲۴
سن والدین ۲۵
ترتیب تولد کودکان ۲۵
واکنش های والدین نسبت به کودک ناتوان هوشی : ۲۶
۱٫واکنش اضطرابی : ۲۸
۲٫تمایل به طرد کودک : ۲۹
۳٫احساس گناه والدین : ۲۹
۴٫افسردگی : ۳۲
۵٫خشم : ۳۲
۶٫مشکلات زناشویی : ۳۳
مراحلی که والدین کودکان ناتوان هوشی در سازگاری طی می کنند. ۳۵
۱٫ مرحله آگاهی از خطر : ۳۵
۲٫ مرحله مقاومت ۳۷
مکانیزمهای دفاعی والدین با کودک ناتوان هوشی ۳۹
فشار روانی بر روی والدین کودکان ناتوان هوشی ۴۳
تاثیر کودک ناتوان هوشی بر خانواده ۴۳
تاثیر کودک ناتوان هوشی بر تعاملات خانوادگی ۴۴
تاثیرکودک ناتوان هوشی بر رابطه بین پدر و مادر ۴۴
تاثیر کودک ناتوان هوشی بر پدر : ۴۶
تاثیر کودک ناتوان هوشی بر مادر: ۴۷
موقعیت اقتصادی – اجتماعی والدین با کودکان ناتوان هوشی ۴۷
تاثیر میزان تحصیلات والدین در سازگاری با کودک ناتوان هوشی ۴۸
تاثیر مذهب در خانواده دارای کودک ناتوان هوشی ۴۸
«تحقیقات انجام شده در خصوص والدین کودکان ناتوان هوشی» ۵۰
تحقیقات انجام گرفته بر روی مادران کودک ناتوان هوشی : ۵۴
تحقیقات انجام شده در خصوص پدران با کودک ناتوان هوشی : ۵۹
تحقیقات انجام گرفته در ارتباط با مقایسه بین پدر و مادر دارای فرزند ناتوان هوشی: ۶۰
تحقیقات انجام شده در مورد تاثیر کودک ناتوان هوشی بر زندگی زناشویی والدین : ۶۷
تحقیقات انجام شده در رابطه با سازگاری والدین با کودک ناتوان هوشی : ۶۸
تحقیات انجام شده در خصوص جنسیت کودکان ناتوان هوشی و تاثیر آن بر والدین ۷۰
تحقیقات انجام شده در خصوص سن کودکان ناتوان هوشی و تاثیر آن بر روی والدین ۷۱
فصل سوم ۷۳
روش تحقیق ۷۳
روش تحقیق: ۷۴
جامعه آماری: ۷۴
نمونه : ۷۴
روش نمونه گیری: ۷۵
روش جمع آوری اطلاعات : ۷۵
ابزار پژوهش ۷۶
ابعاد این آزمون شامل: ۷۷
اعتبار آزمون: ۸۰
پایایی آزمون : ۸۱
پایایی آزمون در ایران ۸۲
اعتبار آزمون۹۰ ScL در ایران ۸۲
روشهای تحلیل آماری داده های پژوهش : ۸۲
فصل چهارم ۸۳
تحلیل داده ها ۸۳
مقدمه ۸۴
بخش اول ) تجزیه و تحلیل توصیفی ۸۵
الف ) توصیف ویژگی های نمونه مورد بررسی ۸۵
ب) توصیف مقایسه ای نمرات والدین کودکان عادی و ناتوان هوشی ۹۱
ج) توصیف مقایسه ای نمرات پدر و مادر کودک ناتوان هوشی ۱۰۰
توصیف نمرات شکایت جسمانی پدر و مادر کودکان ناتوان هوشی ۱۰۰
توصیف نمرات وسواس اجباری پدر و مادر کودکان ناتوان هوشی ۱۰۱
توصیف نمرات حساسیت در روابط متقابل پدر و مادر کودکان ناتوان هوشی ۱۰۲
بخش دوم ) تجزیه و تحلیل استنباطی ۱۰۹
بررسی فرضیه های پژوهشی : ۱۰۹
بررسی فرضیه اول ۱۰۹
فصل پنجم ۱۱۷
نتیجه گیری ۱۱۷
بررسی نتایج ۱۱۸
الف :بررسی نتایج مربوط به فرضیه اول در عوامل نه گانه پرسشنامهSCl 90 ۱۱۸
۱٫شکایات جسمانی ۱۱۸
۲٫حالات وسواسی – اضطراری ۱۱۹
۳٫حساسیت در روابط متقابل ۱۱۹
۴٫افسردگی ۱۱۹
۵٫اضطراب ۱۲۰
۶٫پرخاشگری ۱۲۱
۷٫ترس مرضی ۱۲۲
۸٫افکار پارانوئیدی ۱۲۲
۹٫ روان پریشی ۱۲۲
ب: بررسی نتایج مربوط به فرضیه دوم درعوامل نه گانه پرسشنامه SCL90 ۱۲۲
۱: شکایات جسمانی ۱۲۲
۲٫ حالات وسواسی - اضطراری ۱۲۳
۳٫حساسیت در روابط متقابل ۱۲۳
۴٫افسردگی ۱۲۴
۵٫اضطراب ۱۲۴
۶٫ خصومت(پرخاشگری) ۱۲۴
۷٫ترس مرضی ۱۲۵
۸٫ حالات پارانوئیدی ۱۲۵
۹٫ روان پریشی ۱۲۵
محدودیت های پژوهش ۱۲۶
پیشنهادات ۱۲۷
الف:نظری ۱۲۷
ب) کاربردی ۱۲۷
سوالات پرسشنامه SCL90 ۱۲۹
پاسخنامه پرسشنامه SCL90 ۱۳۵
منابع فارسی ۱۳۶


مقدمه
انسانها برای تامین نیازهای مادی ، معنوی و عاطفی خویش گروه تشکیل می دهند. یکی از
طبیعی ترین گروه هایی که می تواند نیازهای انسان را ارضاء کند خانواده است. فلاسفه و متفکران از دیرباز مدعی این نظریه بوده اند که خانواده نهادکلیدی در ساختار اجتماعی هر جامعه است وهرچه سلامت ورشدخانواده بیشتر باشد، بالندگی جامعه نیز افزون ترخواهد بود . برهمین اساس در فرهنگهای مختلف همواره تمهیداتی برای رشد هر چه بیشتر خانواده تدبیر شده است. با شروع تحولات نوین میل محققان به ارزشیابی عملی نظریه های موجود شدت گرفت وبه تبع آن ، نظریه مذکور نیز به محک آزمایش گذاشته شد. از جمله شاپ و یندتفلت [۱] (۱۹۹۴)نشان دادند که بین تعامل های خانواده وآسیب شناسی روانی آنان ارتباط وجود دارد. (حسینی فر ،۱۳۸۴)
خانواده یک نظام اجتماعی واز ارکان جامعه می باشد که ازطریق تفاهم بین زن وشوهر تشکیل می گردد. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان وتربیت انها،برقراری ارتباط سالم اعضاء با هم و کمک به استقلال کودکان است حتی اگر کودک کم توان ذهنی باشددر هر صورت کودک یکی از اعضاء نظام خانواده است. کودک کم توان ذهنی و والدین نه تنها بریکدیگر تاثیر متقابل دارند ، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند در این زمان آرامش خانواده از بین می رود و تمام نگاههای خانواده به سوی کودک معلول معطوف می شود، به بیان دیگر معلولیت یکی از فرزندان مانع آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را به نحوئ مطلوب داشته باشد(دیسون[۲]۲۰۰۰)از جمله این کارکردهاتامین محیطی دلپذیربرای اعضاء و ایجاد پایگاهی برای برقراری روابط اجتماعی اعضاءبا دیگران است. زن وشوهر هر کدام خودیا دیگری را مسئول تولد فرزند معلول می دانند ومشاجرات خانوادگی از همین جاشروع می شودودر نهایت ممکن است به طلاق وجدایی ،مشکلات روحی، روانی وبرهم خوردن سازگاری اعضای خانواده منجر شود.
وجود کودک معلول می تواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده داشته باشد. پدرومادرممکن است از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج ببرندودچار حالاتی همچون افسردگی، اضطراب پرخاشگری ،ترس وخجالت شوند وآروزی مرگ داشته باشند. (ملک پور ، ۱۳۷۶).
تولد کودک معلول در روابط خانوادگی تغییراتی را ایجاد می کند به خصوص اگر معلولیتی شدید باشد یا کودک دارای معلولیتهای چندگانه باشد این تغییرها شدید خواهد بود.
معمولاً مادر بیشترین ضربه روحی را متحمل می شود و شاید بسیاری از مهارتهای مربوط به مراقبت از کودک را از دست بدهد و از طرف دیگر توجهش به دیگر اعضای خانواده کاهش پیدا کند.در چنین مواقعی نقش دیگر اعضای خانواده حساس تر و سنگین تر می شود.
واکنش اعضای خانواده تا حد زیادی به میزان سابقه فرهنگی ، باورها و ارزش های آنان بستگی دارد.همچنین تولد فرزند معلول یا ناتوان ذهنی در خانواده ای که دارای مشکلات مالی و ارتباطی است چه بسا موجب انحلال و از هم پاشیدن خانواده بشود.به تدریج کودک بزرگ می شود و والدین دل مشغولی استقلال کودک می شوند.
به راستی آیا او می تواند مستقل زندگی کند؟ بسیاری از مادران شیوه بیش حمایتی پیش
می گیرند که ممکن است برای مدت طولانی ادامه پیدا کند و متاسفانه نمی توان به راحتی بر آن غلبه کرد.این موضوع به خصوص از سال های نوجوانی به بعد اهمیت ویژه ای می یابد و ممکن است مشکلاتی را به دنبال داشته باشد.(علیزاه ، ۱۳۸۴).
بیان مسئله
فرآیند تربیت کودک برای والدین لذت آور است و این در حالی است که این فرآیند با مشکلات و ناراحتی هایی نیز همراه می باشد.از والدین انتظار می رود صبور ،فهیم ، زیرک ، خوش خلق و قدرتمند باشند.حتی در مورد والدینی که دارای کودکان باهوش و سالمی هستند نیز شکیبایی ، خلوص و توانایی تفاهم زیادی لازم است . با وجود این چنین موقعیتی برای خانواده یک کودک ناتوان ذهنی پیچیده تر و مخاطره آمیز بوده و پاداش «والدین بودن» احتمالاً بسیار ناچیز است.
بررسی ها نشان داده است که بسیاری از خانواده هایی که فرزند معلول دارند معمولاً محدود
می شوند و برای این خانواده ها محدودیت هایی در زمینه فعالیت های اوقات فراغت، شرکت در ورزش ها و بهره گیری از تسهیلات اجتماعی ، استفاده از وسایل حمل و نقل وجود دارد و این خانواده ها متحمل هزینه های پزشکی زیادی می شوند.
اما گروهی دیگر از پژوهشگران به نتایج متضادی دست یافته اند آنها گزارش کرده اند که این خانواده ها با خانواده های دارای کودک عادی از نظر استرس و کنش خانوادگی تفاوتی ندارند (هانت[۳]و مارشال ،۱۹۹۴).
کازاک[۴] و ماروین معتقدند که این خانواده ها در مقایسه با والدین کودکان عادی رضایت زناشویی یکسانی دارند.روشن است که برخی از این تناقضات ناشی از ضعف های روش شناختی از قبیل طرحهای تحقیقی ناقص ، نداشتن گروه های مقایسه یا نمونه های تحقیقی کوچک می باشد ؛ بخش دیگر به عواملی از قبیل شرایط فرهنگی ، مذهبی و محیطی مربوط می شود ،همچنین مسائل شناختی و چگونگی ارزیابی خانواده ها از وقایع، تفاوتهای فردی ،وسایل فرهنگی ، اجتماعی و اعتقادات مذهبی و سبک مقابله فردی مربوط می شود محققین در تلاشند به این مساله پی ببرند که چه عواملی در سازگاری خانواده تاثیر می گذارد و حضور و وجود کودک ناتوان ذهنی در خانواده چه مسائل و مشکلاتی را بوجود می آورد.
در کشورهای دیگر تحقیقاتی انجام شده به نتایجی دست یافته اند این تحقیقات نه جامع است و نه می توان نتایج را به همه فرهنگها تعمیم داد.
بنابراین با توجه به منابع تحقیقی کم در زمینه خانواده های دارای فرزند مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در ایران و با توجه به شرایط فرهنگی، مذهبی و صنعتی منطقه مورد پژوهش شهر (اراک ) سوال اصلی در پژوهش حاضر این است.
سوالات پژوهش
۱) آیا والدین کودک ناتوان هوشی در مقایسه با والدین کودک عادی مشکلات روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند؟
۲) آیا مادران کودک ناتوان هوشی در مقایسه با پدران کودک ناتوان هوشی مشکلات روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند؟

اهمیت پژوهش
اهمیت این تحقیق شناخت هرچه بیشتر و عمیق از خصوصیات خانواده یک کودک ناتوان هوشی و به خصوص ویژگیهای والدین آنان به عنوان یک عامل موثر در رشد کودک ناتوان هوشی و یک منبع مهم اطلاعات برای مربی در جهت ارائه هرچه بهتر برنامه های آموزشی برای والدین و کودکان ناتوان هوشی است.یکی از مهمترین شرایط لازم برای سلامتی روانی وجود محیط سالم خانوادگی است این محیط در دسترس آدمی است که می توان آن را طوری تنظیم کرد که هر آینه در بهبود وضع افراد اگر موثر نباشد لااقل موجب تخریب آن نگردد.در جامعه ما اعتقاد بر این است که حمایت از نظام اجتماعی – حمایت از جامعه انسانی است .
بنابراین حجم قابل توجهی از خانواده ها در جامعه ایرانی از اثرات منفی داشتن یک کودک ناتوان هوشی و همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد فشارهای روانی و اجتماعی و مالی و عاطفی ناشی از داشتن یک کودک معلول رنج می برند ، این عمل می تواند ثبات خانوادگی را بهم زده و باعث بر هم ریختگی سازمان خانواده شوند.
از طرفی دیگر بسیاری از محققانی که با افراد معلول و ناتوان هوشی کار می کنند به نیت خانواده واقف هستند و همچنین اثر شگرف یک کودک معلول را بر پویایی های یک خانواده را درک میکنند.متخصصان کودکان ناتوان هوشی از تاثیرات منفی و مثبت یک کودک معلول بر خانواده با خبرند و از سوی دیگر متخصصان تعلیم و تربیت در می یابند که خانواده یک کودک معلول و ناتوان می تواند سر چشمه لایزال حمایتی برای کودکان و یک منبع گرانقدر اطلاعات برای معلم است (ماهر ،۱۳۸۵).

اهداف تحقیق:
از آن جا که والدین نقش اساسی در تعلیم و تربیت کودک دارند و می توانند در خانواده با ایجاد جو عاطفی مناسب زمینه را برای تعلیم و تربیت موفق فراهم کنند.بویژه در سالهای اولیه زندگی کودک که فقط والدین واعضای دیگر خانواده با کودک بسر می برند.تلاش و کوشش بیشتر والدین در خصوص تعلیم وتربیت کودکان موجب پیشرفت و سرعت یادگیری آنها در سنین بعدی می شود و هر چقدر والدین توجه بیشتری به کودک داشته باشد و امکانات بیشتری را برای او صرف کنند یادگیری بهتر خواهد بود.این مسئله در مورد والدین با کودکان ناتوان هوشی نیز صادق است.
والدین با کودک ناتوان هوشی پس از آگاهی از ناتوانی هوشی فرزند شان دچار شوک شده و این شوک موجب بوجود آمدن بحرانهایی در والدین می شود.اگر والدین نتوانند ناتوانی هوشی فرزند خود را بپذیرند و در این زمینه مقاومت نشان دهند موجب می شود به تعلیم و تربیت کودک توجهی نکنند.عدم توجه به تعلیم و تربیت کودک منجر به این مسئله میشود که توانایی و استعداد شکوفا نشده و نتواند به یادگیری بپردازد.
هدف از پژوهش حاضر این است که مشکلات روان شناختی گروهی از والدین کودک ناتوان هوشی و والدین کودک عادی مقایسه شود تا مشخص شود که آیا والدین با کودک ناتوانی هوشی مشکلات روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند یا خیر؟


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی

پایان نامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان


پایان نامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 122 صفحه می باشد.

 

فهرست
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه ۲
بیان مسئله ۴
هدف پژوهش ۶
ضرورت پژوهش ۷
فرضیه پژوهش ۸
تعاریف اصطلاحات ۹
فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه ۱۲
مفهوم و تعریف های مختلف هوش ۱۳
تعریف تربیتی هوش ۱۸
تعریف تحلیلی هوش ۱۸
تعریف کاربردی هوش ۱۹
انواع هوش از دیدگاه ثراندایک ۱۹
انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن ۲۰
انواع هوش از دیدگاه ترستون ۲۰
تقسیم بندی هوش به انواع کلامی و عملی ۲۱
انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ ۲۱
انواع هوش از دیدگاه گاردنر ۲۲
هوش از دیدگاه رشد ۲۲
تاریخچه مطالعات مربوط به هوش ۲۳
تاریخچه آزمون های هوش ۲۴
سیرتحول نظری های زیربنایی تست های هوش ۲۵
عوامل موثر بر هوش ۳۱
محیط و تاثیر آن در پیشرفت تحصیلی ۳۱
اهمیت خانواده ۳۲
تاثیر محیط خانواده در هوش ۳۲
عوامل بیولوژیکی ۳۳
خانواده با وضعیت اقتصادی مطلوب ۳۴
خانواده با وضعیت اقتصادی نامطلوب ۳۴
موفقیت اجتماعی خانواده ۳۵
میزان تحصیلات والدین ۳۷
کم خونی و فقر آهن و اثر آن بریادگیری ۳۸
غلبه طرفی ۳۹
تفاوتهای جنسیتی ۴۱
سنجش و ارزیابی کودکان پیش دبستانی ۴۳
طرح سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان در ایران ۴۸
نتایج پژوهشهای انجام شده در ایران ۵۵
نتایج پژوهشهای انجام شده در خارج ۵۹
فصل سوم: روش تحقیق
جامعه آماری ۶۴
نمونه و روش نمونه گیری ۶۴
روش نمره گذاری ۶۵
روایی و اعتبار تست ۶۵
دستور اجرای آزمون ۶۷
روش آماری ۶۷
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه ۶۹
جداول یک بعدی ۷۰
الف- توصیف متغیرها ۷۰
ب- تحلیل داده ها ۷۹
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
محدودیت ها و مشکلات ۱۰۵
پیشنهادها ۱۰۵
پیشنهادهای کاربردی ۱۰۵
پیشنهادهای پژوهش ۱۰۵
منابع و ماخذ ۱۰۶
منابع انگلیسی

 


مقدمه :
در گذشته، بسیاری از اقدامات برای رشد و تکامل کودکان خردسال بر دو عملکرد متکی بود:
آماده کردن کودکان برای ورود به دبستان و یا آزاد کردن خانواده ها از گرفتاری مراقبت از کودکان در روزهای کار. این دو عملکرد بخش مهمی از سیاست و اقدامات تربیتی رشد و تکامل کودکان خردسال را تعیین می کردند. اکنون در رشد و تکامل کودکان خردسال، بْعد سومی که تاکنون نادیده گرفته شده بود، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و به عنوان پایه و اساس آن تلقی می شود و آن تندرستی و رفاه کلی کودک و رشد و تکامل احساس و ذهن او است.این بْعد اهمیت خود را در دنیای پرآشوب و تضاد و دستخوش تغییرات دائم نشان می دهد. همانگونه که تحقیقات مکرر نشان داده است، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال راه گشای زندگی در آموزش، خوداتکائی و پژوهش است. رشد و تکامل کودکان خردسال، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال نامیده می شود تا بیشتر بر مفاهیم رشد و تکامل تأکید شود. لیکن چه عبارت رشد و تکامل کودکان خردسال و چه مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال بکار رود، منظور فرایند تحقق یافتن حق هر کودک برای زنده ماندن، پشتیبانی، مراقبت و مطلوب ترین رشد و تکامل از آغاز بارداری به بعد است. کودک انسان، بی دفاع است و عدم آمادگی اش برای دنیای خارج بسیار طولانی است، طولانی تر از دورانی که برای موجودات شناخته دیگر وجود دارد. خردسالی دورانی پر از بیم و خطر و همچنین پْر از امکانات فوق العاده است. زمانی است برای اکتشاف، تجربه و تغییرات عمده. در این دورة حساس، کودک تمایل مثبتی به یادگیری و نیز علاقة زیادی به مشارکت در کارهای دنیای خارج پیدا می کند. (سازمان ملل متحد یونیسف، ترجمه: عالی پور، ۱۳۸۰).

مفهوم و تعریف های مختلف هوش
همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی‌های روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته‌های فلاسفه و دانشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته‌های بسیار دور از تفاوتهای فردی آگاه بوده است. چنانکه افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسان ها را مورد توجه قرار داده و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود. او دربارة تفاوتهای افراد، در کتاب جمهوریت خود چنین گفته است: «اشخاص به طور کاملاً یکسان به دنیا نمی آیند، بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند، یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغلی دیگر مناسب است».( شریفی، ۱۳۸۳).
ارسطو شاگرد برجستة افلاطون نیز در نوشته های خود تفاوتهای فردی و گروهی انسانها را از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرار داد و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی اجتماعی، و جنسی اشاره کرد. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه قرار نگرفت. تصمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتاً به طور نظری انجام می گرفت و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار به کار بسته نمی‌شد. در این زمان روان شناس قوای ذهن که توسط سنت آگوستین و سنت توماس مطرح شده بود بر نظام آموزش قرن عصر حاکم بود. (شریفی، ۱۳۸۳).
براساس این نظریه، حافظه، تخیل و ارادة عناصر اساسی ذهن به شمار می روند و پرورش این قوا موجب می شود که انسان در همة زمینه ها توانایی و مهارتهای لازم را کسب کند. در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی عده ای از دانشمندان تعلیم و تربیت مانند روسو، پستالوزی هربارت، و فروبل تفاوتهای فردی کودکان را از نظر علایق، فعالیتهای ذهنی و توانایی های یادگیری مورد توجه قرار دادند که در روشهای تعلیم و تربیت کودکان تأثیری عمیق برجای گذاشت.( شریفی،۱۳۸۳).
یکی از مسایل مهمی که در تعلیم و تربیت و رسیدن به اهداف پرورشی باید در نظر گرفت اصل تفاوت های فردی است. این اصل بدین معنا است که همه کودکان صرفنظر از تفاوت های درون فردی و بین فردی بتوانند از امکانات و فرصت های آموزشی مطابق با حداکثر توانایی ها و ظرفیت خود استفاده نمایند بدون توجه به این که ظرفیت و توانایی آموزشی آنان کم باشد یا زیاد. برای آنکه تفاوت های بین فردی و درون فردی دقیق تر اندازه گیری شوند، به وسایلی برای سنجش نیاز است تا بدین وسیله بتوان آموزش و پرورشی مبتنی بر شناخت همه جانبه کودکان و متناسب با توانایی ها و رغبت هایشان ارائه داد. براساس دیدگاه مرسوم، هوش عبارت است از برخی ویژگی های نسبتاً ثابت فرد که در تعامل بین محیط و وراثت شکل می گیرد(استرنبرگ[۱] و گریگورنکو[۲]، ۱۹۹۷).
پدیده هوش بارزترین فعالیت توان ذهنی در بشر می باشد که قدرت سازگاری او را در محیط میسر می سازد. مطالعه هوش از دیرباز مورد نظر روان شناسان بوده و در سالهای اخیر تحقیقات فراوان در این باب انجام گرفته است.(عظیمی، ۱۳۸۰)
یکی از تعریف‌هایی که خیلی زیاد مورد استفاده قرار گرفته تعریفی است که وکسلر در ۱۹۵۸ پیشنهاد کرده است. او هوش را به عنوان یک استعداد کلی شخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف کرد. بنابراین، از نظر وی هوش شامل توانایی های فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد مؤثر با محیط است از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی و یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگی هایی مانند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست. به نظر هامفریز[۳] هوش عبارت است از خزانة مهارتهای ذهنی آدمی و بورینگ[۴] عقیده داشت هوش چیزی است که به وسیلة آزمونهای هوش اندازه گیری می شود.( شریفی، ۱۳۸۳)
چندین راه برای تعریف هوش وجود دارد، سه نظر متداول:
- هوش عبارت است از توانایی یادگیری
- هوش عبارت است از توانایی فرد در تطبیق با محیط خود
- هوش عبارت است از توانایی تفکر انتزاعی (براونینگ[۵]، ۱۹۹۰).
این سه تعریف مغایر یکدیگر نیستند، تعریف اول تأکید بر تعلیم و تربیت دارد. تعریف دوم بر شیوه مواجه افراد با موقعیت‌های جدید تأکید می کند، و تعریف سوم ناظر بر توانایی افراد در زمینه استدلال کلامی و ریاضی است. به این ترتیب، این سه توانایی با یکدیگر وجوه مشترکی دارند.
در زمینه هوش دو نظر کلی، تواناییهای ذهنی انسان دارای یک عامل مشترک است که اسپیرمن آن را عامل g [6] معرفی می کند. در نظریه چند عامل، چند عامل مجزا یا مهارتهای اساسی وجود دارد که هر فعالیتی با یک یا چند عامل از آنها درگیر است.( بامدادی ،صادق پور، ۱۳۸۷به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد)
هوش، یکی از مفاهیم انتزاعی است که تغییر و تحول زیادی داشته است. عده ای هوش را محصول استعدادهای ذهنی و تعدادی هوش را توانایی یادگیری، خوب استدلال کردن، سازگاری با محیط و تحلیل اطلاعات می دانند. بینه عقیده داشت:« هوش چیزی است که به وسیلة تست او سنجیده می شود» و بورینگ[۷] معتقد بود: «هوش چیزی است که به وسیلة آزمونهای هوش اندازه گیری می شود». کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق از هوش به عمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده و به تعریفهای بحث انگیزی منجر شده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و درواقع هیچگونه پایة محسوس و عینی و فیزیکی ندارد. هیچ نقطه ای در مغز انسان وجود ندارد که بتوان آن را جایگاه هوش دانست. اصطلاح هوش فقط نامی است که به فرایندهای ذهنی فرضی یا مجموعة رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (شریفی، ۱۳۸۳).
چنین رفتاری شامل توانایی های مختلف و دیگر متغیرهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر تفاوت می کند. بنابراین، هوش یک برچسب کلی برای گروهی از فرایندهاست که از رفتار ما و پاسخهای آشکار افراد استنباط می شود. به عنوان مثال، می توان فنون حل مسئله را مشاهده کرد و نتایج حاصله از به کار بستن این فنون را مورد سنجش قرار داد، اما هوش، که فرض می شود این فنون را به وجود می آورد به طور مستقیم قابل مشاهده و اندازه گیری نیست. مفهوم هوش تا اندازه ای شبیه اصطلاح «نیرو» در فیزیک است: نیرو را می توان از روی آثارش شناخت و از این طریق حضور آن را استنباط کرد. هوش نیز موجب می شود که شخص به محض برخورد با مسائل مختلف به شیوه های معین رفتار کند. (شریفی،۱۳۸۳)
دیدگاه بدیل دربارة هوش آن است که هوش یک نوع خبرگی رشد یابنده است و آزمونهای هوش نوعاً یک بعد محدود از خبرگی را اندازه می گیرد. دیدگاه تکوین خبرگی سهم عوامل ژنتیکی را منبع تفاوتهایی در توانایی تکوین مقدار مشخصی از خبرگی نمی داند. بسیاری از ویژگی های انسانی از جمله هوش، نشان دهندة تغییرات همگام و تعامل میان عوامل ژنتیکی و محیط است. اگر چه سهم ژن ها را در هوش افراد نمی توان به طور مستقیم اندازه گیری و یا حتی برآورد کرد. اما چیزی که اندازه گیری می شود بخشی از آن چیزی است که علائم تکوین خبرگی نامیده می شود.(استنبرگ[۸]، ترجمه: حجازی و عابدینی، ۱۳۸۵)
یکی از قدیمی ترین تعریفهای هوش توسط بینه و سیمون[۹] (۱۹۱۶) به صورت زیر مطرح شده است:
«قضاوت، و به عبارتی دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن اینها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند. در حالی که بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسائل تلقی می کنند، روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری، استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیت های جدید می دانند.( شریفی،۱۳۸۳)
وکسلر روان شناس آمریکایی هوش را این طور تعریف می کند:
- مجموعه شایستگی‌های فرد در تفکر عاقلانه رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در سازش با محیط.
آلفرد بینه در سال ۱۸۵۷-۱۹۱۱ روان شناس فرانسوی می گوید:
- هوش آن چیزی است که آزمونهای هوش آن را می سنجد و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز کند.(میلانی فر، ۱۳۸۷)
استرنبرگ (۱۹۸۵) عملکرد در آزمونهای هوش و در شاخص های موفقیت را به عنوان فرامؤلفه های تفکر مطرح می کند. بازشناسی مسائل، تعریف مسائل و تنظیم راهبردهای حل مسائل، بازنمایی اطلاعات، تخصیص منابع و نظارت و ارزیابی راه حلهای مسئله، تکوین این مهارتهای حاصل تعامل و تغییر همگام محیط و ژن است.
همانطور که افراد بشر از نظر شکل و قیافة ظاهری با یکدیگر متفاوت هستند، از لحاظ خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی های روانی و شخصیتی نیز با هم تفاوت دارند. حتی نوشته های فلاسفه و دانشمندان قدیم بیان می دارد که انسان درگذشته های دور به تفاوتهای فردی اعتقاد داشته است. افلاطون حتی برای گزینش سربازان و نظامیان مناسب برای مدینة فاضله خود گونه ای از «آزمون عملی» را پیشنهاد کرد. (آناستازی[۱۰]، ۱۹۵۸، ترجمه: شریفی، ۱۳۷۶)
تعریف تربیتی هوش:
به اعتقاد روان شناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد، تحصیل به شمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیت‌های زندگی بستگی به میزان هوش ندارد.(عبدالعزیز، ۱۳۸۵، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).
تعریف تحلیلی هوش
بنا به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت های جدی و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شادی بهترین تعریف تحلیل هوش به وسیله دیوید وکسلر روان شناس آمریکایی پیشنهاد شده است که بیان می کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار مؤثر در محیط. (عبدالعزیز ، ۱۳۸۵، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).
تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی، هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش همین باشد.(عبدالعزیز، ۱۳۸۵، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).
به طور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و براین اساس طبقات مختلفی از انواع هوش زیر مطرح شده است:

انواع هوش از دیدگاه ثرندایک[۱۱].
ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از توانایی های خاص گوناگون می داند. او از سه نوع هوش صحبت می کند که افراد مختلف در هر یک از این انواع می توانند متفاوت باشند.
هوش انتزاعی: این نوع از هوش با اندیشه و نمادها سروکار دارد. درک روابط اجزا و پدیده ها با این نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظریه و ریاضیات و … به این نوع هوش مرتبط است.هوش مکانیکی: به ویژگیهایی ارتباط دارد که به بهره گیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط می شود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها و مهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخوردارند. هوش اجتماعی: به تواناییهای فردی که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر می سازد اطلاق می شود. (فاطمی ، ۱۳۷۸، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد).
انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن
اسپیرمن معتقد است که همه کارکردهای روانی و یک عامل کلی هوش (g) و شماری از عوامل اختصاصی هوش (s) وجود دارد. به عبارتی او هوش را به یک نوع هوش کلی و تعدادی هوش اختصاصی تقسیم می کند. (هوشمند، ۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد).

انواع هوش از دیدگاه ترستون[۱۲]
ترستون بر خلاف اسپیرمن معتقد است که نوعی از هوش به نام هوش کلی وجود ندارد و بلکه هوش از انواعی از استعدادهای نخستین روانی تشکیل یافته است. که شامل هوش کلامی، استعداد عددی، درک روابط فضایی، درک معنای کلامی، حافظه، استدلال و ادراک را شامل می شود. هوش کلامی روابط واژگان ارتباط کلامی و استعداد عددی سرعت و دقت در عملیات حساب را شامل می شود. درک روابط فضایی به استعداد پی بردن به بازشناسی و همگونی شکلها به یاری بینایی اطلاق می شود و منظور از درک معانی کلامی عبارت از به خاطر سپردن واژه های منحصر به فرد است.
منظور از حافظه، حفظ کردن هرگونه طرح و نقشه، شعر و قطعه، اعداد و ارقام، به صورت طولی واراست و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنین توانایی در حل مسائل اطلاق می شود. ادراک عبارت است از تمیز دادن اختلافهای اندازه، شکل، طول و عرض یا جای خالی واژه ها و اندامها در شکل ها. (هوشمند،۱۳۸۷ ، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد).

تقسیم بندی هوش به انواع کلامی و عملی (غیرکلامی)
این نوع تقسیم بندی در آزمونهایی چون استنفرد ـ بینه و آزمون هوش وکسلر دیده می شود. در سال ۱۹۳۷ ترمن با همکاری مریل تجدیدنظری در آزمون هوش استنفرد ـ بینه به عمل آوردند و آن را به دو دسته M و C ( کلامی و عملی) تقسیم نمودند. هرچند این دسته بندی در تجدید نظر سال ۱۹۶۰ چهار گستره عمده استدلال کلامی، استدلال انتزاعی، استدلال کمی و حافظه کوتاه مدت را در انواع هوش که مورد سنجش قرار می داد شامل شدد.آزمون وکسلر دو نوع هوش کلامی و عملی را اندازه گیری می کند. نوع آزمون که هوش کلامی را دارای آزمون می سنجند عبارتند از: اطلاعات عمومی،‌درک مطلب محاسبه عددی، تشابهات، فراخوانی ارقام یا حافظه عددی و اجزا آزمونهای مربوط به هوش عملی عبارتند از: تکمیل تصاویر، تنظیم تصاویر، طراحی مکعبها، الحاق قطعات ، رمزگردانی یا رمزنویسی.( فاطمی،۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد).

انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ
اشترن برگ نظریه خود را در دهة ۸۰ میلادی مطرح کرده به اجزای عالیه، عملیاتی و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره می کند و بر این اساس هوش را به انواع هوش کلامی، هوش کاربردی و هوش اجتماعی تقسیم می کند. هوش کلامی: در این نوع هوش فرد مطالب را به سرعت می خواند و می فهمد و در سخن گویی واژگان بیشتر و دقیقتری بکار می برد. هوش کاربردی: با استفاده از این نوع هوش فرد هوشمند همواره موقعیت ها را خوب بررسی می کند و مسایل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل می کند. هوش اجتماعی : فرد هوشمند با این نوع از هوش آن گونه که هستند می پذیرد پیش از سخن گفتن می اندیشد و رفتار و کرداری با سنجیدگی و ژرف نگری همراه است. (فاطمی،۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد) .
انواع هوش از دیدگاه گاردنر
هاورد گاردنر روان شناس آمریکایی هوش را هفت نوع جداگانه مشخص کرده است:
هوش زبانی یا کلامی، هوش هنر موسیقی، هوش منطق ریاضی، هوش فضایی، هوش حرکات بدنی، هوش اجتماعی و هوش درون فردی یا مهار نفس، گاردنر معتقد است که افراد آدمی برای هر مسأله خاصی، هوش مربوط به آن مسأله را بکار می برند.
هوش هیجانی دارای حداقل ۴ مؤلفه است: اولین مؤلفه هوش هیجانی، آگاهی هیجانی است. هیجانات طیف وسیع و گسترده ای دارند. شادی، شور و شعف هیجانات مثبت و ترس و اضطراب از هیجانات منفی هستند. منظور از آگاهی هیجانات این است که تا چه اندازه هیجانات خود را بشناسیم و اینکه بدانیم در شرایط مختلف آنچه بر ما حاکم است چیست؟(هوشمند ،۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی پی ۳۰ ورلد).
هوش از دیدگاه رشد
پیاژه هوش را نوعی انطباق فرد با جهان خارج تلقی می کند. درواقع او بر این باور است که انسان برای ادامه حیات خود باید وسایل انطباق خویش با محیط را فراهم آورد. از این دیدگاه هوش عبارت است از نمونه ای ویژه از انطباق زیستی، یا توانایی ایجاد کنش متقابل و کارا با محیط.
پیاژه رشد شناخت را عبور گام به گام از بازتابهای نوزاد تا توانایی بزرگسالی از حیث استدلال منطقی و انتزاعی می داند. براین اساس، سازوکار(مکانیسم) حالات رشد شناخت برای هر فرد اختصاص به خود او دارد، زیرا محیط هر فرد وضعیت خاص بر او تحمیل می کند و در نتیجه، رشد شناخت هر فرد هم محدود به فرایندهای عام رشد ذهن و هم محدود به تجارب خاص اوست.( بامدادی،۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد).
پیاژه استدلال می کند که چهار عامل اساسی در رشد تفکر آدمی تأثیر می گذارد:
۱) بلوغ زیست شناختی
۲) تجربه اندوزی از محیط فیزیکی
۳) تجربه اندوزی از محیط اجتماعی
۴) تعادل.
با بلوغ کودک، ساختار جسمی او کاملتر می شود و می تواند از محیط خود با مهارت بیشتری کسب تجربه کند.
فرایند تعادل جویی نیز، به سبب تنظیم و یکپارچه سازی تغییراتی که در اثر بلوغ و نیز تجارب مادی و اجتماعی پدید می آید، در تحقق رشد کودک از نظر توان شناخت نقشی مهم دارد. درواقع، تعادل جویی از طریق جذب و انطباق، فرد را از حالت عدم تعادل به سوی تعادل می برد. از دیدگاه پیاژه، هوش همین فرآیند تعادل جویی است.( صادق پور،۱۳۸۷، به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد).

تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مسأله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بیان انسانها موجب می شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می توان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده اند. فلاسفه بر اندیشه های مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت، بر توانایی یادگیری تأکید داشته اند. در مقاله ای معتبر که در سال ۱۹۰۴ منتشر شد، چارلز اسپیرمن روان شناس بریتانیایی، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوش بینه ـ سیمون، در سال ۱۹۰۵، به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفر و بینه در سال ۱۹۱۶ در امریکا، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال ۱۸۳۸ اسکیرول به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانشی ذهنی شناخته شده امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می دهد.
ترستون، ژندایک، سیریل برت، گیلفورد، فیلیپ و رنون، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند. (عبدالعزیز ، ۱۳۸۵ ، به نقل از سایت عبدالعزیز).
تاریخچه آزمون های هوش
شروع آزمون های هوش از فرانسه و شهر پاریس می باشد و تاریخ آن نیز اوایل قرن بیستم است. در آن زمان مدارس پاریس تعدادی دانش آموز داشتند که ظاهراً از روش تعلیمات معمول استفاده ای نمی بردند. مشکل در این بود که آیا علت عدم یادگیری مناسب نبودن روش تدریس بوده و یا کودکان از نظر هوش ضعیف بودند. بدیهی است تعریف عملی هوش در اینجا مصداق دارد زیرا هوش را معیاری برای پیشرفت و موفقیت تحصیلی می دانستند. به منظور مطالعه در باب این موضوع هیئت مخصوصی مأموریت یافت. در میان اعضاء هیئت مزبور دانشمندی بنام «آلفرد بینه» بود که با همکاری سیمون، اولین آزمون هوش را ابداع نمودند. با این تصور که پیشرفت تحصیلی با پدیده هوش ارتباط دارد بینه و سیمون از خود سؤال کردند برای موفق شدن در امر تحصیل وجود چه عاملی الزامی است. در حقیقت تفسیر پرسش مزبور این است که بخش های سازنده هوش چه می باشند. پاسخ آن مستلزم استفاده از تعریف تحلیلی هوش است زیرا شامل برخی از توانایی ها می گردد که در پیشرفت و موفقیت تحصیلی بکار می روند. بینه و سیمون متوجه شدند که از میان سایر عوامل ظاهراً توانایی و مهارت در استفاده از لغات و تفاوت و تمیز گذاردن میان حوادث مختلف و همچنین بخاطر داشتن و کاربرد و یادگیری اعداد ارتباط با آنچه که آنان هوش خواندند دارند. با توجه به این مطالب دو دانشمند فرانسوی فوق الذکر مبتکر اولین آزمون هوش می باشند. (عظیمی،۱۳۸۰)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان