فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

اختصاصی از فی ژوو اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی


اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

 

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

19 صفحه

چکیده

تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسان‌ها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی،‌ نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.

در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

دانلود پاورپوینت تفسیر سوره نور آیات 36 تا 64

اختصاصی از فی ژوو دانلود پاورپوینت تفسیر سوره نور آیات 36 تا 64 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت تفسیر سوره نور آیات 36 تا 64


دانلود پاورپوینت تفسیر سوره نور آیات 36 تا 64

آیه 36:

فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالغُدُوِّ وَالْأَصَالِ (36)
 (این نور هدایت) در خانه‏هایى است که خداوند اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند.

 نکته‏ ها:
 در زیارت جامعه خطاب به ائمّه معصومین‏علیهم السلام مى‏خوانیم: «جَعَلکم فى بیوتٍ أذِن اللّه أن تُرفع...» بنابراین حرم امامان معصوم‏علیهم السلام، یکى از مصادیق این آیه است.
 کلمه‏ى «ترفع» در آیه به معناى بلندى مکانى نیز مى‏تواند باشد، نظیر آیه‏ى «اذ یَرفع ابراهیم القواعِدَ من البیت و اسماعیل که حضرت ابراهیم پایه‏هاى کعبه را بلند ساخت.
 امام باقرعلیه السلام فرمود: مراد از «بیوت» در این آیه، خانه‏هاى انبیا و حکما و امامان معصوم مى‏باشد و «ثعلبى» در تفسیر خود نقل مى‏کند: روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مشغول تلاوت این آیه بود. ابوبکر برخاست و پرسید: آیا خانه‏ى فاطمه
 در فرهنگ قرآن، در موارد متعدّدى به جاى نماز، واژه تسبیح آمده است، مانند: «وسبّح بالعشىّ والابکار»، (و سَبّح بحَمدِ ربّک قبلَ طلوع الشمس و قبل الغروب»

 پیام‏ها:
 1- راهیابى به نور هدایت خداوند، با رفت و آمد به مساجد به دست مى‏آید. «اللّه نور... یهدى اللّه لنوره... فى بیوت...»
 2- بلند ساختن مساجد وکانون‏هاى عبادت مانعى ندارد. «أذن اللّه أن ترفع»
 3- مکان‏ها یکسان نیستند و بعضى از آنها، بر بعضى دیگر برترى دارند. «فى بیوت أذن اللّه أن تُرفَع»
 4- مساجد باید از هر جهت از خانه‏هاى دیگر بهتر و برتر باشند. «أن تُرفَع»
 5 - بزرگى و عظمت، مخصوص خدا و مواردى است که او اجازه مى‏دهد. «أذن اللّه أن تُرفَع»
 6- اصل در استفاده از مساجد، نماز و ذکر خداست، نه مراسم دیگر. «یُذکرُ فیها اسمه»
 7- درهاى مسجد باید در اوقات نماز باز باشد و کسى حقّ ندارد آن را ببندد. «یسبّح له فیها بالغُدوّ و الآصال»
 8 - تسبیح خداوند، باید هر صبح و شام تکرار شود. «یسبّح... بالغُدوّ و الآصال» (عنصر زمان و مکان در

عبادت مؤثّر است.)

 آیه 37:

رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (37)
 مردانى که هیچ تجارت و معامله‏اى، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، به خود مشغول نمى‏سازد، آنها از روزى که در آن، دلها و چشم‏ها دگرگون مى‏شود، بیمناکند.

 نکته‏ ها:
 «تجارت»، داد و ستد دایمى است که براى به دست آوردن سود انجام مى‏گیرد، ولى «بیع» خرید و فروش مقطعى براى رفع نیازهاى زندگى است.
 کلمه‏ى «رِجال» در این آیه شامل همه‏ى بندگان خدا مى‏شود، چه مرد و چه زن.
 در حدیث مى‏خوانیم: مراد از کسانى که در این آیه از آنها یاد شده است، تجارى هستند که با شنیدن صداى اذان، تجارت را رها مى‏کنند و به سوى نماز مى‏روند.
 تجارت، تنها عاملى نیست که انسان را سرگرم مى‏کند و از یاد خدا باز مى‏دارد، عوامل دیگرى نیز در قرآن کریم ذکر شده است، از جمله: تکاثر، آرزو، فرزند و دوست بد.

پیام‏ها:
 1- کسانى که تجارت آنان را غافل نکند، مردان بزرگى هستند. «(رجالٌ» با تنوین آمده که علامت بزرگى و عظمت است)
 2- تلاش و اقتصاد منهاى یاد خدا، پوچ و بى‏ارزش است. «(لا تُلهیهم» به جاى «لاتمنعهم»، بیانگر آن است که اگر به تجارت سرگرم واز نماز غافل شدى کار تو لهو، پوچ وبى‏ارزش است)
 3- تجارت و اقتصاد، لغزشگاه بزرگى است. «لا تُلهیهم تجارة»
 4- اگر ایمان و اراده‏ى قوى باشد، ابزار و وسائل اثرى ندارند. «لا تُلهیهم تجارة»
 5- بازار اسلامى، هنگام نماز باید تعطیل شود. «لا تُلهیهم تجارة»
 6- حتّى کارهاى حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند، چه رسد به کارهاى مکروه و حرام. «لا تُلهیهم تجارة»
 7- ترک دنیا و تجارت، ارزش نیست، بلکه تجارت همراه با یاد خدا و نماز و زکات ارزش است. «لا تُلهیهم تجارة... عن ذکر اللّه و...» (مردان خدا براى زندگى مادّى خود تلاش مى‏کنند، ولى از آخرت غافل نیستند.)
 8 - ایمان به آخرت، دنیا را نزد انسان کوچک مى‏کند. «لا تُلهیهم... یخافون یوماً»
آیه 38:

 لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ (38)
 تا خداوند به آنان به نیکوتر از آنچه کرده‏اند پاداش بدهد واز فضل و رحمت خویش بر پاداششان بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد.

پیام‏ها:
 1- خداوند کم و کاستى‏هاى اعمال مردان خدا را جبران کرده و پاداش کامل به آنان مى‏دهد. «لِیجزیَهم اللّه أحسن ما عملوا»
 2- مردان خدا همواره در حال رشد بوده و ابعاد وجودى آنان گسترش مى‏یابد. «(یَزیدهم...» و نفرمود: «یزید لهم...»)
 3- پاداش را بیش از عمل بدهید. «و یزیدهم من فضله» (در اسلام سفارش شده است که مزد را معیّن کنید، ولى هنگام پرداخت بیش از آن مقدار بدهید.)
 4- اگر از سود دنیا بگذرید، به سود بى‏حساب آخرت مى‏رسید. «لاتُلهیهم تجارة - واللّه یرزق ... بغیرحساب» (مراد از بى‏حساب، پاداشى فراوان و فوق انتظار است.)

شامل 53 اسلاید powerpoint


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت تفسیر سوره نور آیات 36 تا 64

دانلود تحقیق مشروعیت حجاب در آیات و روایات

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق مشروعیت حجاب در آیات و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این مقاله بصورت فایل word و شامل 17 صفحه بوده و بصورت بسیار جامع و کامل به فلسفه حجاب در اسلام و ازدیدگاه قرآن و همچنین به نقش حجاب و اثار آن در زندگی و روایات و ایاتی که به اثبات لزوم حجاب اشاره دارد، پرداخته است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مشروعیت حجاب در آیات و روایات

تحقیق در مورد تفسیر آیات 31 ، 35 و 40 سوره بقره

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد تفسیر آیات 31 ، 35 و 40 سوره بقره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر آیات 31 ، 35 و 40 سوره بقره


تحقیق در مورد تفسیر آیات 31 ، 35 و 40 سوره بقره

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه20

 

تفسیر نمونه


انسان نماینده خدا در زمین

 

 در آیات گذشته خواندیم که خدا همه مواهب زمین را براى انسان آفریده است و در این آیات رسما مسئله رهبرى و خلافت انسان را تشریح مى کند، و موقعیت معنوى او را که شایسته اینهمه مواهب است روشن مى سازد.

در این آیات به چگونگى آفرینش آدم (نخستین انسان اشاره مى کند و در این سلسله آیات که از آیه 30 شروع و به آیه 39 پایان مى یابد سه مطلب اساسى مطرح شده است :

 1- خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمین و گفتگوئى که آنها با خداوند داشته اند.

2- دستور خضوع و تعظیم فرشتگان در برابر نخستین انسان که در آیات مختلف قرآن به تناسبهاى گوناگونى ذکر شده است .

3-  تشریح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى که منجر به خروج او از بهشت گردید و سپس توبه آدم ، و زندگى او و فرزندانش در زمین .

 آیات مورد بحث از نخستین مرحله سخن مى گوید، خواست خداوند چنین بود که در روى زمین موجودى بیافریند که نماینده او باشد، صفاتش پرتوى از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان خواست او این بود که تمامى زمین و نعمتهایش را در اختیار چنین انسانى بگذارد نیروها، گنجها، معادن و همه امکاناتش را.

 چنین موجودى مى بایست سهم وافرى از عقل و شعور و ادراک ، و استعداد ویژه داشته باشد که بتواند رهبرى و پیشوائى موجودات زمینى را بر عهده گیرد.

 لذا نخستین آیه مى گوید: “بخاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد” (و اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض ‍ خلیفة ).

خلیفه “ به معنى جانشین است ، ولى در اینکه منظور از آن در اینجا جانشین چه کسى و چه چیزى است مفسران احتمالات گوناگونى داده اند.

و بعضى گفته اند منظور جانشین فرشتگانى است که قبلا در زمین زندگى مى کردند.

 و بعضى گفته اند منظور جانشین انسانهاى دیگر یا موجودات دیگرى که قبلا در زمین مى زیسته اند.

بعضى آنرا اشاره به جانشین بودن نسلهاى انسان از یکدیگر دانسته اند.

ولى انصاف این است که همانگونه که بسیارى از محققان پذیرفته اند منظور خلافت الهى و نمایندگى خدا در زمین است ، زیرا سؤ الى که بعد از این فرشتگان مى کنند و مى گویند نسل آدم ممکن است مبدء فساد و خونریزى شود و ما تسبیح و تقدیس تو مى کنیم متناسب همین معنى است ، چرا که نمایندگى خدا در زمین با این کارها سازگار نیست .

 همچنین مسئله "تعلیم اسماء" به آدم که شرح آن در آیات بعد خواهد آمد قرینه روشن دیگرى بر این مدعا است

و نیز خضوع و سجود فرشتگان در مقابل آدم شاهد این مقصود است !

 به هر حال خدا مى خواست موجودى بیافریند که گل سر سبد عالم هستى باشد و شایسته ، مقام خلافت الهى و نماینده " الله " در زمین گردد.

در حدیثى که از امام صادق (علیه السلام ) در تفسیر این آیات آمده نیز به همین معنى اشاره شده است که فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم دانستند که او و فرزندانش سزاوارترند که خلفاى الهى در زمین و حجتهاى او بر خلق بوده باشند.

 سپس در آیه مورد بحث اضافه مى کند: “فرشتگان به عنوان سؤ ال براى درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض عرض کردند آیا در زمین کسى را قرار مى دهى که فساد کند و خونها بریزد ؟!” (قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء)

 “در حالى که ما تو را عبادت مى کنیم تسبیح و حمدت بجا مى آوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست پاک مى شمریم “ (و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک ).

 ولى خداوند در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: “فرمود من چیزهائى مى دانم که شما نمى دانید”! (قال انى اعلم ما لا تعلمون )

 فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پى برده بودند که این انسان فردى سر براه نیست ، فساد مى کند، خون مى ریزد، خرابى به بار مى آورد. اما از کجا دانستند ؟!

 گاه گفته خداوند قبلا آینده انسان را بطور اجمال براى آنها بیان فرموده بود،

 در حالى که بعضى احتمال داده اند ملائکه خودشان این مطلب را از کلمه “فى الارض " (در روى زمین ) دریافته بودند، زیرا مى دانستند انسان از خاک آفریده مى شود و ماده بخاطر محدودیتى که دارد طبعا مرکز نزاع و تزاحم است ، چه این که جهان محدود مادى ، طبع زیاده طلب انسانها را نمى تواند اشباع کند، حتى اگر همه دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود، این وضع مخصوصا در صورتیکه توام با احساس مسئولیت کافى نباشد سبب فساد و خونریزى مى شود.

 بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگوئى فرشتگان بخاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!

 این تفسیرهاى سه گانه چندان منافاتى با هم ندارند یعنى ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد، و اتفاقا این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند، و لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انکار نفرمود، بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت ، واقعیتهاى مهمترى درباره انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند!

 آنها فکر مى کردند اگر هدف عبودیت و بندگى است که ما مصداق کامل آن هستیم ، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت ! بیخبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مى کند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده کجا، و عبادت آن ساحلنشینان آرام و سبکبار کجا؟!

 آنها چه مى دانستند که از نسل این آدم پیامبرانى همچون محمد و ابراهیم و نوح و موسى و عیسى (علیهماالسلام ) و امامانى همچون ائمه اهل بیت (علیهمالسلام ) و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانى که همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مى دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت ، افرادى که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است !

 قابل توجه این که فرشتگان روى سه مساءله درباره صفات خودشان تکیه کردند، تسبیح و حمد و تقدیس ، بدون شک تسبیح و حمد یعنى خدا را پاک از هر گونه نقص و داراى هر گونه کمال دانستن ، اما در این که مقصود از “تقدیس “ چیست ؟

 بعضى آنرا پاک شمردن پروردگار از هر گونه نقصان دانسته اند که در حقیقت تاءکیدى مى شود بر همان معنى “تسبیح “.

ولى بعضى دیگر معتقدند که “تقدیس “ که از ماده “قدس “ است ، یعنى پاک سازى روى زمین از فاسدان و مفسدان ، یا پاک سازى خویشتن از هر گونه صفات زشت و مذموم ، و تطهیر جسم و جان براى خدا و کلمه “لک “ در جمله “نقدس “ لک را شاهد این مقصود دانسته اند، چرا که فرشتگان نگفتند “نقدسک " (تو را پاک مى شمریم ) بلکه گفتند “نقدس لک “ از براى تو جامعه را پاک مى کنیم .

در حقیقت آنها مى خواستند بگویند اگر هدف اطاعت و بندگى است ما سر بر فرمانیم ، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم ، و اگر پاک سازى خویشتن یا صفحه روى زمین است ما چنین مى کنیم ، در حالى که این انسان مادى هم خود فاسد است و هم صفحه زمین را پر از فساد مى کند .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر آیات 31 ، 35 و 40 سوره بقره

دانلود تحقیق کامل درمورد بررسى آیات ناسخ و منسوخ

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق کامل درمورد بررسى آیات ناسخ و منسوخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد بررسى آیات ناسخ و منسوخ


دانلود تحقیق کامل درمورد بررسى آیات ناسخ و منسوخ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

بررسى آیات ناسخ و منسوخ

اگر از افراطى که برخى در زمینه اکتشاف نسخ در قرآن کرده ‏اند، بگذریم، با یک سیر اجمالى در اقوالِ بزرگانِ قرآن‏ شناس روشن مى‏گردد که به تدریج با ضابطه‏ مند شدن اصطلاح نسخ، دایره نواسخ قرآن محدود و محدودتر گردیده و نظر محقّقان متأخر خط بطلانى بر نظریّه طرفداران فراوانى نسخ کشیده است به‏ گونه‏اى که: پیشینیان تا حدود پانصد آیه را منسوخ مى‏دانستند.»(28)

مصطفى زید در کتاب خود، موارد ادّعایىِ نسخ را نزد متقدمان این‏گونه گزارش مى‏کند:

ابوعبداللَّه، محمدبن حزم 214 مورد؛ ابوجعفر نحاس 134 مورد؛ ابن‏سلامه 213 مورد، و ابن‏جوزى 247 مورد را از مصادیق نسخ دانسته‏اند.(29)

سیوطى در الاتقان ضمن ردّ طرفداران کثرت نسخ، در یک بررسى در مورد آیات‏نسخ، از ابتدا تا انتهاى قرآن موارد معدودى را ذکر نموده است که عبارتند از: سوره بقره شش آیه، آل‏عمران یک آیه، نساء دو آیه، مائده سه آیه، انفال سه آیه، نور دوآیه، احزاب یک آیه، مجادله یک آیه، ممتحنه یک آیه، مزّمّل یک آیه. مجموعه آیات منسوخ نزد سیوطى، 21 آیه است که در منسوخ‏بودن یک مورد هم تردید مى‏نماید. زرقانى نیز به پیروى از سیوطى همین آیات را مورد بررسى قرار داده است.(30)

دکتر صبحى صالح پس از بیان این مطلب که محقّقان، آیات منسوخ قرآن را اندک مى‏دانند، به نظر سیوطى اشاره نموده مى‏گوید: <اگر بررسى نماییم، درمى‏یابیم آیاتى که پذیراى نسخند افزون بر ده آیه نخواهند بود.»(31)

آیةاللَّه محمدهادى معرفت در بررسى‏هاى خود، تنها هشت آیه را منسوخ مى‏داند، که عبارتند از: آیه نجوا، آیه عدد مقاتلان، آیه اِمتاع، آیه جزاى فاحشه، آیه توارث به ایمان، آیات صفح، آیات معاهده و آیات تدریجى‏بودن تشریع قتال.(32)

علاّمه شعرانى نیز به پنج مورد از نسخ معتقد است.(33) آیةاللَّه خوئى، جز یک مصداق براى نسخ قائل نیست و آن آیه نجواست.(34)

سید اسماعیل صدر افزون بر آیه نجوا، آیه 65 سوره انفال را نیز منسوخ مى‏داند.(35)

در پایان این بحث آیات ناسخ و منسوخ در تفسیر المیزان را انتخاب نموده به اختصار توضیح خواهیم داد.

  1. آیه عفو و بخشش‏

...فاعْفوا واصْفَحوا حتّى یَأتِىَ اللَّه بأَمْرِه.(36) این آیه دستور به گذشت از اهل کتاب درآغاز هجرت مى‏دهد. چراکه هنوز مسلمانان قدرت قابل ملاحظه‏اى نداشتند. علاّمه طباطبائى مى‏گوید: <گفته‏اند این آیه با آیه قتال نسخ گردیده است.»(37) آیه قتال عبارت است از: قاتِلوا الَّذین لایؤمنونَ باللهِ ولا بالْیَوم الآخِرِ وَلا یُحرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّه وَرَسُولُه ولایدینون دینَ الْحَقِ من الّذین اوُتُوا الکتابَ حتَّى یُعطُوا الجزیَةَ عَنْ یدٍ وهُم صاغِرون؛(38) با کسانى از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمى‏آورند و آن‏چه را خدا و فرستاده‏اش حرام کرده‏اند، حرام نمى‏دارند و متدیّن به دین حق نمى‏گردند، کارزار کنید تا با جکمال‏ج خوارى به دست خود جزیه دهند.

از این که علاّمه پس از نقل نسخ آیه سوره بقره، بر آن ایرادى نگرفته، چنین برمى‏آید که نظر خود وى نیز در این زمینه، مثبت بوده است.

  1. آیه نسخ حرمت زناشویى در شب‏هاى ماه رمضان‏

أُحِلَّ لَکُمْ لیلَةَ الصّیامِ الرَّفَثُ إلى‏ نساءِکُم هُنَّ لباسٌ لکم واَنتم لِباسٌ لَهُنَّ...(39) در شب‏هاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید....

این آیه با نزولش حرمت را نسخ و حلیّتِ نزدیکى با همسران را تشریع نمود؛ همان‏گونه که گروهى از مفسّران این عقیده را دارند و تعابیرى نظیر أُحِلَّ لکم و کُنتم تختانون و فتابَ علیکم و فالآن باشروهنّ در آیه، اشعار یا دلالت بر حرمت سابق مى‏کند.(40)

  1. آیه جزاى فاحشه‏

واللاّتى یأتینَ الْفاحِشَةَ من نِساءِکُم فاستشهدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً منکُمْ فإِن شَهِدُوا فَاَمْسِکوهُنَّ فىِ البیوتِ حتَّى یتوفّاهُنَّ الْمَوتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سبیلاً؛(41) و از زنان شما، کسانى که مرتکب زنا مى‏شوند، چهار تن از میان خود جمسلمانان‏ج بر آنان گواه گیرید؛ پس اگر شهادت دادند، آنان جزنان‏ج را در خانه‏ها نگاه دارید تا مرگشان فرارسد، یا خدا راهى براى آنان قرار دهد.

علاّمه مى‏نویسند:

ظاهراً همان‏گونه که گروهى از مفسّران گفته‏اند: مراد از <فاحشه» در این آیه <زنا» ست و روایت نموده‏اند که: پیامبر، هنگام نزول آیه جَلْد(42) فرمود: این همان <سَبیلى» است که خدا براى زنان زناکار قرار داده‏است. شاهد بر این مطلب این است که آیه با جمله أو یجعل اللَّه لَهُنَّ سبیلاً ظهور بر این مطلب دارد که حکمِ آیه در آینده نسخ مى‏گردد.

تردید در آیه اشعار دارد به این که ممکن است این حکم نسخ شود و چنین نیز شد؛ حکم جَلْد و تازیانه، حکم حبس ابد آنها را نسخ نمود و بدیهى است که حکمى که در اواخر زمان حیات پیامبر و پس از آن حضرت بر زنان زناکار جارى مى‏گردید، زدن تازیانه بود و نه حبس ابد آنها در خانه. بنابراین آیه با فرض این که دلالت بر حکم زنان زناکار داشته باشد، با آیه جَلْد (الزّانیة والزّانى‏، فاجلدوا کُلَّ واحدٍ منهما مأة جَلْدة...؛ به هر زن زناکار و مرد زناکار صد تازیانه بزنید...) نسخ گردیده است.(43)

  1. آیه توارث از طریق ایمان‏

إِنَّ الذینَ آمنوا وهاجَروا وجاهَدوا بأموالِهم وأَنْفُسِهِم فى‏ سبیل اللَّهِ والّذینَ آوَوْا ونَصَروا أولئک بعضُهم أولیاءُ بعضٍ...؛(44) کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده‏اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده‏اند و کسانى که جمهاجران راج پناه داده‏اند و یارى کرده‏اند، آنان یاران یکدیگرند....

از بیان علاّمه طباطبائى چنین استفاده مى‏شود که، ولایت بر ارث با اخوّت دینى و نه نَسَب و قرابت، در آغاز هجرت، میان مهاجران و انصار، امرى مسلّم بوده است. پیامبر میان اصحاب خویش عقد اخوّت برقرار نمود و آنان با همین اخوّت از یکدیگر ارث مى‏بردند. مجمع‏البیان از امام باقر(ع) نقل مى‏کند: اِنَّهم کانُوا یَتَوارثونَ بالمُؤاخاة؛ مسلمانان به سبب برادرى دینى از یکدیگر ارث مى‏برند.

درّالمنثور به نقل از ابن‏عبّاس مى‏گوید: پیامبر میان اصحاب خویش برادرى ایجاد نمود و بعضى را وارث بعضى دیگر گرداند؛ تا آن‏گاه که آیه وأُولوا الأرحامِ بعضُهم أَوْلى ببعضٍ فى‏ کتاب اللَّه؛(45) و خویشاوندان جطبق‏ج کتاب خدا، بعضى جنسبت‏ج به بعضى اولویّت دارند جوج بر مؤمنان و مهاجران جمقدّمندج...، نازل گردید.

با نزول این آیه، ارث به نَسَب، جاى توارث به ایمان را گرفت.(46)

  1. آیه نجوا

یا أَیُّهَا الذینَ آمَنوا إِذا ناجیتم الرَسُول فَقَدّموا بینَ یَدَى نَجواکم صَدَقة...؛(47) اى‏کسانى که ایمان آورده‏اید، هرگاه با پیامبر جخداج گفت‏وگوى محرمانه مى‏کنید، پیش از گفت‏وگوى محرمانه خود صدقه‏اى تقدیم بدارید....

آیه فوق را همه قرآن‏شناسان شیعى و بسیارى از دانشمندان سنّى، جزو آیات منسوخ قرآن مى‏دانند. قبلاً اشاره کردیم آیةاللَّه خوئى، تنها مصداق نسخ در قرآن را همین آیه دانسته است. در شأن نزول این آیه گفته‏اند: مسلمانان در اثر کثرت سؤالات غیرلازم، وقت پیامبر را بى‏نتیجه مى‏گرفتند، این آیه نازل شد و براى هر بار صحبت، انفاق یک درهم را به عنوان صدقه واجب نمود.

علاّمه طباطبائى مى‏گوید:

مؤمنان و صحابه، نجوا با پیامبر را براى خوف از بخشش مال، ترک نمودند و هیچ‏کس جز علىّ‏بن ابى‏طالب با پیامبر سخن نگفت. على(ع) ده مرتبه اقدام به این کار نمود و براى هر مرتبه یک صدقه داد؛ تا آن‏که آیه بعدى از همین سوره نازل شد و شدیداً صحابه و مؤمنان را مورد عتاب قرار داد: ءَأَشفَقْتُم اَنْ تُقَدِّموا بَیْنَ یَدى نجواکُم صَدَقات...؛ آیا ترسیدید که پیش از گفت‏وگوى محرمانه خود، صدقه‏اى تقدیم بدارید....

با نزول این آیه، حکم آیه سابق نسخ گردید.(48)

  1. آیه عدد مقاتلان‏

یا أیّها النبىّ حَرِّضِ الْمؤمنین عَلَى الْقِتال إِن یَکُنْ مِنْکُمْ عشرُونَ صابرونَ یَغْلِبُوا مأتین وإن یَکُنْ منکُم مأَة یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الّذینَ کفَرُوا بِأَنَّهم قومٌ لایفقهون؛(49) اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از جمیان‏ج شما بیست تن، شکیبا باشند، بر دویست تن، چیره مى‏شوند و اگر از شما یک صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز مى‏گردند؛ زیرا آنان قومى هستند که نمى‏فهمند.

در مورد این آیه، گرچه التمهید آن را از آیاتى دانسته است که با آیه بعدش نسخ مى‏گردد،(50) البیان و المیزان، سیاق هر دو آیه را، شاهدى بر نزول همزمان آنها دانسته‏اند؛ بنابراین ناسخ‏بودن آیه دوم، نسبت به آیه اوّل را نمى‏پذیرند.(51

ب) وجود نسخ در یک آیه

شیفتگان نسخ در جست‏وجو براى یافتن نواسخ قرآن، گاه به نتایج جالبى رسیده‏اند؛ مثلاً در مورد آیه یا أیّها الذین آمنوا علیکم أنفسَکم لایضرُّکم مَنْ ضَلَّ إذَاهْتَدَیْتُم‏(17) گفته‏اند: اوّلِ آن، منسوخ و آخر آن، ناسخ است!(18)

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد بررسى آیات ناسخ و منسوخ