فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله قیصر امین‏پور

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله قیصر امین‏پور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

زندگینامه

 



قیصر امین‏پور متولد دوم اردیبهشت 1338 دزفول است .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد .

 

در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شدو از همین سال تاکنون در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد.

 

در سال 1382 نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.

 

در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر« از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود. »
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات مى‏رسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشه‏اى مى‏دهد که در ساختارى نو عرضه مى‏شود. آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.

 

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان 2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.

 

در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امین‏پور نشان مى‏دهند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما و... به دست چاپ مى‏سپارد که در سال 78 به بازار مى‏آید. "گل‏ها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امین‏پور نیز در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپ‏هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏رو شد.

 

دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و هم‏اکنون ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می کند وبه کارهاى پژوهشى مشغول است.

 


ویژگی سخن

 



قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبانهاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر "به قول پرستو" و "مثل چشمه- مثل رود" آوازه خوبی دارند.

 

در طلیعه دفتر "به قول پرستو" شاعر با طرح چند پرسش ارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:

 

چرا مردم قفس را آفریدند؟ ----- چرا پروانه را از شاخه چیدند؟

 

چرا پروازها را پر شکستند؟----- چرا آوازها را سر بریدند؟

 

 

 

قالبهای مورد علاقه همین پور عبارتند ار:چهارپاره – غزل – دو بیتی- قالب نیمایی- مثنوی

 


ویژگی های شعری
الف: مضمون بکر

 

هوشیاری و دقت نظر امین پور از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی او از نوعی نیست که وی را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (مثل شاعران سبک هندی)

 

ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار است.

 

مثلاً شعرهای لحظه سبز دعا- حضور لاله ها- لحظه شعر گفتن

 

ب: اندیشه های نو

 

یک تفکر سنتی در این مورد بر این باور است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان است. اما پاسخی دیگر هست که می گوید: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز و به خلق و کشف مدام هنری باور دارند.

 

قیصر یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.

 

در قطعه "راه بالا رفتن" این نوگرایی در مضمون و اندیشه دیده می شود.

 

ج: زبان امروزی

 

امین پور در شعرهایش می کوشد از زبان امروزی در نهایت سلاست و روانی استفاده کند و رعایت کامل قوانین بکار گرفتن فرهنگ کنایات و اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می کند. او در شعر "بال های کودکی" بیش از هر شعری فرهنگ زبانی توده مردم را وارد کرده است.

 

د: گوناگونی موضوعات

 

موضوعات برگزیده او ،عام و متعلق به نوجوانان و مردم است و تازگی و طراوت خوبی دارند و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می دهد.

 

هـ: وزن

 

یکی از راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژه های موزون و خوش آهنگ است و امین پور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده کرده است.

 


نمونه شعر

 

خلاصه خوبیها برای امام خمینی، از کتاب تنفس صبح

 



لبخند تو خلاصه خوبیهاست ----- لختی بخند خنده گل زیباست

 

پیشانیت تنفس یک صبح است ----- صبحی که انتهای شب یلداست

 

در چشمت از حضور کبوترها----- هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

 

رنگین کمان عشق اهورایی----- از پشت شیشه دل تو پیداست

 

فریاد تو تلاطم یک طوفان----- آرامشت تلاوت یک دریاست

 

با ما بدون فاصله صحبت کن----- ای آن که ارتفاع تو دور از ماست

 

قصیر امین پور، در حوزه ی شعر کودک و نوجوان نامی آشناست ولی مانند بعضی از شاعران، در حوزه ی شعر کودک مکث چندانی از خود نشان نداد و بیشتر توجه خود را به نوجوانان معطوف داشت. نمونه آثار او در بخش شعر نوجوان: مثل چشمه، مثل رود(1368)- به قول پرستو(1375)- تنفس صبح(1363)- در کوچه انقلاب (1363)

 

راز زندگی: از کتاب به قول پرستو- نشر زلال- چاپ اول 1375

 

غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


آثار
تنفس صبح

 

در کوچه آفتاب
مثل چشمه ، مثل رود

 

ظهر روز دهم

 

آینه‏ های ناگهان

 

گل‏ها همه آفتابگردانند

 

گزینه اشعار « مروارید »

 

بی بال پریدن

 

طوفان در پرانتز

 

به قول پرستو « مجموعه شعر نوجوان »

 

سنت و نو آوری در شعر معاصر

 

 

 


لحظه هاى کاغذى
- قیصر امین پور شاعر، ادیب و فارسى پژوه متولد ، 1338 گتوند خوزستان
- ترک تحصیل از رشته دامپزشکى دانشگاه تهران 1357
- ترک تحصیل از رشته علوم اجتماعى دانشگاه تهران 1363
- اخذ دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران با راهنمایى دکتر شفیعى کدکنى 1376
- تدریس در دانشگاه الزهرا 70 - 1367
- تدریس در دانشگاه تهران 1370 تاکنون
- دبیر شعر هفته نامه سروش 71-60
- سردبیر ماهنامه ادبى - هنرى سروش نوجوان 83- 67
- عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى
- برخى از آثار او عبارتند از: ظهر روز دهم (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) به قول پرستو (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) تنفس صبح، در کوچه آفتاب، منظومه روز دهم، توفان در پرانتز، بى بال پریدن، گلها همه آفتاب گردانند و...
- برنده تندیس مرغ آمین 1368
- برنده تندیس ماه طلایى (برگزیده شعر کودک و نوجوان 20 سال انقلاب)
اگر بخواهیم شعرى از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن، قیصر امین پور به یادمان خواهد آمد همانکه روزگارى براى من و هم نسلانم سروده بود:
مى خواستم شعرى براى جنگ بگویم
دیدم نمى شود
دیگر قلم زبان دلم نیست.
گفت:
باید زمین گذاشت قلم ها را
دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست
باید براى جنگ
از لوله تفنگ بخوانم
با واژه فشنگ
قیصر امین پور در آستانه دهه پنجم عمرش اما دیگر به دنبال واژه و فشنگ نیست. چه مدتهاست که زادگاه و سرزمین مادرى اش به دور از «وضعیت خطر» و «آژیر قرمز» نفس مى کشد. با این همه گویى غبار آن سالهاى نه چندان همچنان بر چهره شاعر «خانه هاى خونین» و «عروسک خون آلود» تازه مانده که گاه به گاه به یاد آن ایام داغ ولى تازه مى کند. گر چه «این حرمهاى داغ دلش را دیوار هم توان شنیدن نداشته است.» از همین روست شاید که امین پور لحظه هاى کاغذى اش را مى سراید و مى گوید:
خسته ام از آرزوها، آرزوهاى شعارى
شوق پرواز مجازى، بال هاى استعارى
لحظه هاى کاغذى را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانى، زندگى هاى ادارى
آفتاب زرد وغمگین، پله هاى رو به پایین
سقف هاى سرد و سنگین، آسمان هاى اجارى
عصر جدول هاى خالى، پارک هاى این حوالى
پرسه هاى بى خیالى، نیمکت هاى خمارى
رونوشت روزها را روى هم سنجاق کردم:
شنبه هاى بى پناهى، جمعه هاى بى قرارى
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزى، باد خواهد برد بارى
روى میز خالى من، صفحه باز حوادث
درستون تسلیت ها، نامى از مایادگارى
قیصر امین پور، چنانچه از شعرهایش مى آید، جنوبى است و اهل «گتوند». منطقه اى در محدوده دزفول. به همین خاطر هست که جنگ را مى توان در اشعار روزگار جوانى اش به دیده ذهن دید و پریشان شد و بارید. او که در سال 1338 متولد شده، تا سال 1357 در همان منطقه به تحصیل پرداخت و در این سال بود که براى ادامه تحصیلات و ورود به دانشگاه تهران عزیمت کرد.
امین پور جوان در بدو ورودش به تهران و آغاز تحصیلات دانشگاهى جذب حوزه هنرى آن سالها مى شود و آشنایى اش با شاعران جوانى که در حوزه هنرى گردآمده بودند او را به حضور در جمع آنان کشاند و باعث شد تا او تحت تأثیر یاران هم سلک و مرامش و به اشتیاق شاعرانگى هایش رشته تحصیلى اش را از علوم اجتماعى به ادبیات تغییر دهد.
او در سال 1366 به همراه دوستان نویسنده و شاعرش، بیوک ملکى و فریدون عموزاده خلیلى، نشریه سروش نوجوان را طراحى و منتشر کرد که تا چندى پیش هم انتشار این مجله و مسؤولیت قیصر امین پور در سمت سردبیرى ادامه داشت.
از سال 1367 امین پور تدریس در دانشگاه الزهرا را آغاز کرد و دبیرى بخش ادبیات فصلنامه هنر و مسؤولیت در دفتر شعر جوان را به کارهاى خود ضمیمه کرد که تاکنون ادامه دارد. امین پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نو آورى در شعر معاصر» که با راهنمایى دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى به سامان رسیده بود و موفق به اخذ مدرک دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها این پایان نامه در شمارگان بالایى به چاپ رسید.
قیصر امین پور درباره این اثر مى گوید: « پیشنهاد بررسى درباره این موضوع از طرف استاد ارجمند دکتر شفیعى کدکنى بود و من از میان موضوعات مختلف، این موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پایان نامه دکترى برگزیدم.»(1)
او مى گوید: «دشوارى کار آنجا بود که چون من به نسلى آرمانگرا تعلق دارم و کار ادبى و خلاق را براى خود انجام مى دهم، شعرى که دلم مى خواهد مى نویسم و هیچ کس هم در آن دخالت ندارد، فکر کردم در کار تحقیقى هم مى شود، این گونه بود؛ اما چنین نبود.»(2)
او ادامه مى دهد:« به هر حال من، آدمى دوزیست بودم. هم در مطبوعات هستم و هم در دانشگاه. دانشگاه از من توقعى داشت و لابد انتظار داشت از چشم انداز سنت، نو آورى را بررسى کنم و دوستان مطبوعات بر عکس. بین این دو دیدگاه سرگردان بودن مشکل کار من بود و موقعى این مسأله حل شد که تصمیم گرفتم یک چشم سوم برگزینم و به قول گادامر یک جور فاصله گرایى.»(3)
با این همه آنچه پس از بررسى این کتاب نصیب خواننده مى شود، این موضوع است که امین پور در این کتاب قصد نداشته تا تاریخ معاصر ادبیات را به رشته تحریر درآورد. چه ،کار این کتاب به جاى اینکه تاریخ ادبیات باشد، این است که سنت و نو آورى را با توجه به تفکیک تعاریف سنت به معناى دینى و ادبى، به شکل دو عرصه لازم و ملزوم نگاه مى کند. او در این کتاب از نظریه پردازى پرهیز کرده و به بررسى مکاتب مختلف پرداخته است.
اهمیت این کتاب به زعم کسانى چون ضیاء موحد در آن است که بعد از حافظ تماماً نقد شعر ما تقلید و چسبیدن به قالبهاى آهنین تا دوره مشروطه است و کتابهاى شعر ما از اول تا زمان حاضر تماماً تکرار و امر به تقلیدات و اینکه مبادا پایتان را از سنت بیرون بگذارید.
موحد متذکر مى شود: اگر کسى عظمت نیما را با این کتاب نفهمد و متوجه نشود که جاى این آدم در تاریخ شعر ما کجاست، در جاى دیگرى نمى فهمد. من واقعاً بى طرفانه مى گویم که با این کتاب حق نیما ادا شده است.(4)
گرچه این کتاب در سال 1372 آماده به چاپ بود اما به اقتضاى اینگونه پژوهشهاى دانشگاهى دامنه موضوع معین و محدود بود و تبدیل آن به کتاب نیازمند گسترش و پرورش یا پردازش بیشتر بود. پس قیصر امین پور به امید ادامه پژوهش و کشاندن دامنه سخن تا شعر امروز و شاخه هاى گونه گونش، در چاپ آن تا سال 1383 دریغ کرد. با این همه خودش مى گوید: دریغا که در این درنگ 5 ساله، از بسیارى کار و گرفتارى و بیمارى و دیگر پیشامدهاى ناگوار روزگار، حتى فرصت و فراغت بازنگرى در آن را نداشته ام چه رسد به بازنگارى.

آثار قیصر امین پور در محافل و جشنواره هاى ادبى همواره مطرح بوده و هستند. چنانکه او درسال 1368 توانست تندیس مرغ آمین را از جایزه ویژه نیما دریافت کند و دو کتابش با نام هاى «ظهر روز دهم» و «به قولى پرستو» در همان سالهاى نشریعنى در سال هاى 1365 و 1375 جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوان را از آن خود کرد.
قیصر امین پور همچنین جایزه تندیس ماه طلایى را که به برگزیدگان شعر کودک و نوجوان 20 ساله اخیر تقدیم شده است، به دست آورده است.
درباره کتاب معروف او «سنت و نو آورى در شعر معاصر» برخى از اهالى شعر و ادب معتقدند که او درباره شاملو کمى بى عنایتى کرده و به حرفهاى اخوان بیشتر پرداخته که شاید مأخذ لازم را در اختیار نداشته و درباره بعضى ها هم مثل خانلرى و توللى، گزینش غیر لازم صورت گرفته است.
با این همه بسیارى از کارشناسان مثل محمود فتوحى معتقدند که این کتاب امین پور در نوع خودش اولین پژوهش جدى دانشگاهى است که به مسأله سنت و تجدد پرداخته است. او درباره این کتاب مى گوید: «بررسى کتاب را مى توان از سه نظر تاریخ ادبى، مدرنیزم و توهم مدرنیزم و جامعه شناسى ساختگراى تکوینى مورد بررسى قرار داد و به نظر من از فصل نهم تا پانزدهم کتاب ماهیتاً نگرش تاریخ ادبى دارد؛ اما شاهد آن سنت تاریخ نویسى که خلأیى 80 ساله محسوب مى شود، نیستیم و در این کتاب تا حدى جبران شده است. در حقیقت بخش هاى مغفول تاریخ ادبیات مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلاً تقى رفعت، محمد مقدم و تندرکیا مورد توجه هستند؛ اما مثلاً پروین اعتصامى در این کتاب نمى تواند جایگاهى داشته باشد.»(5)
چنانچه پیش از این آمد امین پور محصول تلاش فکرى سالهاى 57 و نسل دوم انقلاب است. او که در سال 1357 زادگاهش را براى تحصیل در رشته دامپزشکى در دانشگاه تهران ترک کرده بود و پس از مدتى از این رشته انصراف داده بود و به رشته علوم اجتماعى نقل مکان کرده بود و باز هم این رشته را پس زد و در رشته موردعلاقه اش ادبیات سرانجام گرفته بود، در همان سالها در شکل گیرى حلقه هنرى و اندیشه اسلامى در حوزه هنرى با افرادى چون سید حسن حسینى، سلمان هراتى، محسن مخملباف، حسام الدین سراج، محمدعلى محمدى، یوسفعلى میر شکاک، حسین خسروجردى و ... همکارى داشت. گروهى که بنیانگذاران جوان حوزه هنرى نام گرفتند و بعد ترها چهره هایى چون سهیل محمودى، ساعد باقرى، عبدالملکیان، کاکایى و فاطمه راکعى و علیرضا قزوه نیز به آنان پیوستند. البته هشت
سال بعد یعنى در سال 1366 او به همراه بسیارى از هم دوره اى هایش، از حوزه هنرى خارج شد و 2 سال بعد به کمک دوستانش دفتر شعر جوان را راه اندازى کرد.

امین پور در دهه هاى دوم و سوم زندگى اش شاعرى انقلابى و جنگ زده مى نماید و شعرهاى دوران جنگش از نوادر ادبیات جنگ و پایدارى آن سالهاست. اوخودش در پاسخ به این سؤال که «قضاوت شما در مورد شعر دفاع مقدس از ابتدا تا کنون چیست؟» مى گوید: قضاوت به ویژه براى ادبیات و هنر دوره هاى خاص، بسیار دشوار است. منظور از دوره هاى خاص دوره هایى مانند مشروطیت، انقلاب، جنگ و دفاع مقدس است که انگار شعر و ادبیات در این دوره ها وظیفه، کار کرد و رسالت و در نتیجه گویى تعریف دیگرى پیدا مى کند. بنابراین اگر بخواهیم با همان معیارهاى آرمانى و همیشگى دوره هاى دیگر به سراغ این دوره ها برویم چه بسا که دست خالى بر گردیم و گمان کنیم که خبرى از هنر و ادبیات نبوده است. در حالى که در بررسى چنین دوره هایى بهتر است که به جاى نقد ایده آل به نقد رئال بیشتر بپردازیم. یعنى واقعگرایانه تر نگاه کنیم نه صرفاً آرمانى و ایده آل.
امین پور که تجربه تدریس و مقطع راهنمایى را در فاصله سال هاى 60 تا 62 در کارنامه خود دارد، از سال 67 نیز به تدریس در دانشگاه الزهرا پرداخت، اما شروع تدریس او در دانشگاه تهران به سال 1370 بر مى گردد که همچنان ادامه دارد.
فعالیت هاى قیصر امین پور سال گذشته از فعالیت هاى مطبوعاتى اش فاصله گرفت و از مهرماه سال گذشته نیز به همراه کامران فانى، حسن انورى، محمد على موحد، یدالله ثمره، سلیم نیسارى و هوشنگ مرادى کرمانى، به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسى در آمد.
قیصر امین پور و اشعارش هر چه که باشند، نمونه کامل زبان نسل دوم انقلاب است. نسلى که از آرمان گرایى رفته رفته به واقع گرایى رخ پوشانده و همین واقع گرایى موجب نوشدن افکار و آراى آنها را داشته است. شاید به همین خاطر باشد که اشعار دهه آخر عمر امین پوربیش از پیش مورد استقبال و اشتیاق نسل سوم انقلاب قرار گرفته است و آنها در کتابخانه هاى خود لااقل یکى از دیوان هاى او را در کتابخانه خود به غنیمت برده اند. بهتر است مهرگان امروز را با یکى از اشعار امین پور به پایان و از خواندنش لذت ببریم:
سراپا اگر زرد وپژمرده ایم
ولى دل به پاییز نسپرده ایم
چوگلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
دلى سربلند و سرى سربه زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم

 

 

 

 

 

یادداشتها :

 


لحظه دیدار، قیصر امین پور

 

بعضی از کلمات بر گردن آدمی حق حیات دارند وآدمی نمی‌داند که آنچه آموخته است از او آموخته است. بعضی از کلمات ٌ پاره های بودن ٌ آدمیند و چگونه می توانم ننویسم وقتی که یکی از پاره های بـودنم، پاره لحظـه سرودنم، نه، یکی از پـاره های دلم ، که ز تمام دلـــم عظیمتر و عزیزتر است، با لهجه ای نجیب در گوشم می گوید : بنویس!

 

و چنین است که پیش ازآنکه تردید را به تصمیم برسانم، دارم می نویسم: بعضی از کلمات کلمه نیستند، پاره خطی از سرنوشت تو هستند. قطعه ای ازتو، قطره ای ازخون تو… کلماتی که تو را بزرگ کرده اند.

 

وبعضی از کتابـها کتاب نیستند. یک دوره از خاطرات دستهای لـرزان تو بوده اند که در قطع جیبی پنهان می کردی. لابلای برگهای آن قد می کشیدی. بعضی از کتابها سطر سطر سرنوشت تو را رقم می زنند. این کتابها بر گردن تو حق دارند، بلکه واژهای آنها در رگهای گردنت جاری هسـتند. معلم ما بوده اند. معلمانی که بسیار بسیار شاگردان ناشناس دارند که هیچ گاه آنها را ندیده اند.

 

گیرم که آن چند جلسه را هم به کلاس درس او نرفته بودم و بر سر شعر ٌ مرد و مرکب ٌ و ٌ خوان هشتم ٌ با او چند و چون دانشجویانه نکرده بودم …که جوان بودم ولی جویای نام نبودم. دانشجوی جامعه شناسی بودم و در نتیجه به ادبیات بیشتر علاقه مند بودم و گهـگاه ر کلاس ادبیات معاصر شرکت می کردم. عروض را جند سال پیش از روی چند برگ مجله ای پیدا کرده بودم، آموخته بودم. اما عروض شعر نو را خوب نمی شناختم، تا اینکه اتفاقا مقاله نوعی وزن در شـعر فارسی را مثل یک قاره ناشناخته کشف کردم. همان چند سطر، چند سال مرا به جلو پرتاب کرد.

 

خلاصه یک نوجوان روستایی که دانشجوی آن کلاس هم نبود، آن روز وقت کلاس را به خود اختصاص داده بود. خوب یادم نیست ولی گویا کلماتی از قبیل شعر ، روایت، سمبولیسم، سیاست، مردم، عـــوام و خواص و …بین ما رد و بدل می شد. شاید بـــرای اینکه می خواستم بگویـم من هم این چیزها را می دانم. و او چه مهربانانه کلاس را رها کرده بود تا مرا مجاب کند. مرا که نگاهم مثل پروانه در فضای باغ او می گشت. مرا که فقط او را می دیدم و نمی شنیدم. و همین که حدیــث مهربانیش روی با من داشت برایم کافی بود.
یادم هست که در آخر صحبتهایش پرسید: تو خودت هم شعر می گویی؟

 

من درآنجا چیزی نگفتم، ولی بعد از کلاس دفتری از سیاه مشقهایم را به او دادم تا بخواند هفه بعد لحظه دیدار شاعر ٌ لحظه دیدار ٌ فرا رسید. روز زیبایی بود. ومــن باز گویی در جهان دیگری بودم. در سایه مجـسمه فردوسی ایستاده بودم که در آینه نمایان شد / با ابــر گیسوانش در باد و به سان رهنوردانی که در افسانه هـا گویند، گیسوانش را – چو شیری یالهاش – افشــاند: سلام بر شما از داخل کیفش دفترم را بیرون آورد و به من داد. ومن از نزدیک به هـمان تصویر دور خیره بودم. همان تصویری که نگاه نوجوانـی مرا بر روی جلد کتابهایش خیره می کرد. لحظه دیدار مثل لحظه دیدار کوتاه بود.

 

* * *

 

مگر می شود به لبها دستور داد که درست در ساعت هشت وسی دقیقه وسی ثانیه یک لبخند سی وپنج درجــه ای بزنند؟
مگر می شود برای شانه های شاعر بخشنامه ای صادر کرد درست سر یک ساعت معین را به گریه اختصاص دهند؟
شعر یعنی این! و شاعر یعنی دلی که دستور نمی گیرد. و دستی که فقط از دل دستور می گیرد. وگردنی که فقط در برابر راستی خم می شود.

 

پس زیبا باش، تا تو را بسرایند!
پس راست باش، تا تو را بسرایند!
تو می توانی هر شعری را که تو ر ا خوش نیامد، مچــاله کنی و دور بیندازی.
اما شاعر تنها چند برگ از تاریخ نیست که آن را از شیرازه جدا کنیم و به دورش افکنیم. مثل این است که بخواهی پاره ای از پوســــت و گوشت خویش را برکنی و به دور بیندازی.
با این خط کشی که تو در دست گرفته ای و هر چه را که از آن بلند تر یا کوتاهتر بنماید، قطع می کنی. با این قلمی که نه، با این تـــیغ، چه بازوها باید قلم شوند. بازوهایی که به راستی انگشت شمارند. اما این خط کش تو تا قوزک پای حلاج، نه، تا رد پای حلاج هم قـد نمی دهد. اگر دست تو بود، نه تنها دست و پای حلاج می بریـدی، بلکه از او جز سایه ای بر دارنمی ماند . اگر دست توبودعین القضات و شیخ اشراق را صد بار سنگسـار می کردی، بر دار می کردی. و حتی بوعلی و رازی و ملاصدرا و حافظ و مولوی وسعدی و …
چرا یک لحظه فکر نمیکنی که مـــــمکن است خط کش تو کوتاه باشد. وگرنه دیگران بی قواره نیستند.

 

دعا کنیم که روزی ، چشم، در دور تکامل خود به نقطای برسد که ذرات زیبایی را در صورت دشمن ببیند.
کجاست آن چشمی که بسراید با مطـــلع : آه دشمن زیبای من، تو را دیدم!
کجاست آن گوشی که بسراید: آه ، دشنام زیبا ، تو را شنیدم.

 

 

 

یک گفتگوی قدیمی با قیصر امین‌پور

عبدللله مقدمی: مرحوم قیصر امین‌پور معمولا تمایلی به گفتگو با رسانه‌ها نداشت. گفتگوی زیر از معدود گفتگوهای قیصر امین‌پور است که سال ۱۳۸۰ انجام شده و پیش از این در ماهنامه تجربی فرهنگی-ادبی کرک به شکل محدود منتشر شده است.

 


اخوان می‌خواست از یوش، پلی به توس بزند

 

باید خیلی مهربان باشی، تا ساعت‌ها بنشینی، حتی بایستی بدون اینکه کسی رسما دعوتت کند و به شعرهای جوان‌هایی گوش کنی که تو را و اشعارت را دوست دارند.
برای آنها حرف بزنی و به حرف‌هایشان گوش کنی. قیصر امین‌پور را کمتر کسی نمی‌شناسد. اما جوان‌ترها با شعرهایش بزرگ شده‌اند و هنوز نوای «حاصل جمع قطره‌ها و ...» در گوش‌شان طنین‌انداز روزهای خوش کودکی است.
علاقه‌ای به مصاحبه ندارد شاید به همین خاطر باشد که حضور استاد در مطبوعات و رادیو-تلویزیون سال‌هاست فقط به‌واسطه شعرهای زیبایش است.

 

می‌خواهمت، چنان‌که شب خسته را
می‌جویمت، چنان که لب تشنه آب را

 

حتی اگر نباشی می‌آفرینمت باز
چونان که التهاب بیابان سراب را

 

به هرحال گفتگویی را که می‌خوانید هیچ کس نمی‌توانست سبب شود به‌جز اخوان.

 

- استاد با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار نهادید. به عنوان اولین سوال می‌خواستم بپرسم چند سال شاگرد اخوان بودید؟

 

- رسما شاگرد ایشان نبودم. من آن موقع دانشجوی دامپزشکی بودم، بعد هم جامعه‌شناسی خواندم. کلاسی بود آن روزها در دانشگاه تهران که شعرهای نیما و پس از نیما را بررسی می‌کردند. من هم گاهی به صورت آزاد در کلاس‌های ایشان شرکت می‌کردم. در کلاس‌های استاد اخوان و دکتر شفیعی کدکنی که درس‌های مثنوی و حافظ و ادبیات معاصر داشتند حضور داشتم، اما حضور من کاملا آزاد بود.

 

- صدای اخوان، صدایی گرم و گیرا بود. می‌خواستم بپرسم برخورد ایشان با دانشجویانش چگونه بود؟

 

- خوب بود، بله! اتفاقا استاد صدای بسیار گرمی داشت، ولی خب خیلی لهجه مشهدی داشت و فکر می‌کنم به همین خاطر بود که کاست‌های شعرخوانی ایشان، به اندازه نوارهای مرحوم شاملو فروش نکرد. در عین حال که شعرهای عالی داشت و خوب هم می‌خواند. حتی در کلاس هم شعرهای نیما را با لهجه مشهدی می‌خواند و همین به نظر من برای دانشجویان بسیار خوب بود. یعنی حتی اگر بحث نمی‌کرد، همین که شعرهای نیما را با آن دست‌اندازهای زبانی برای دانشجویان درست می‌خواند، خیلی عالی بود.
توجه زیادی به دانشجویان داشت. موقع امتحان سوالات سنجیده‌ای از دانشجویان می‌کرد، و اینکه جواب آنها را به خوبی می‌داد. خود من با اینکه دانشجوی‌شان نبودم، ولی وقتی که یکی دو سوالی از ایشان می‌پرسیدم، ایشان چند دقیقه‌ای به من اختصاص می‌دادند.

 

- سوال بعدی من راجع به نقد اخوان است. نقدی که گاه صورت تندی به خود می‌گیرد. مانند نقد دکتر حمیدی شیرازی که در کتاب حریم سایه‌های سبز چاپ شده است. آیا استاد همیشه همانطور بیرحمانه نقد می‌کردند؟

 

- ویژگی که اخوان داشت این بود که ترکیبی از ادبیات کلاسیک و شعر جدید بود. یعنی وقتی به زبان اخوان نگاهی کنیم می‌بینیم که از آبشخورهایی سیراب شده است که زبان سهل و ممتنع سبک خراسانی دوم اینکه زبان ساده و مردمی دوره مشروطه مثل ایرج و بهار و ... و سوم زبان امروز را داشت. که به قول خودش می‌گفت: «می‌خواهم از یوش پلی به توس بزنم.» یعنی از دستاوردهای زبانی نیما استفاده کنم، در عین حال آنها را ربط بدهم به زبان فاخر و فخیم سبک کلاسیک خراسانی. که البته در این کار هم موفق بود. شما ببینید که اخوان صاحب سبک خاص خودش است و در این زمینه از کسی تقلید نکرده است. نقدش هم چون تربیت یافته انجمن‌های ادبی خراسان بود ترکیبی بود از نقد بلاغی و نقد ذوقی.
نقد بلاغی، نقدی بود که به آنها در مورد قوانین فصاحت و بلاغت در انجمن‌های ادبی به آنها می‌آموختند، بحث می‌کردند که این شعر ایهام دارد، ایجاز دارد، فصیح است، بلیغ است و از این‌جور بحث‌ها که در کتاب‌هایی مثل المعجم شمس قیس و چهار مقاله نظامی عروضی این مباحث وجود دارد. به‌اضافه ذوق خود اخوان، یعنی تربیت و دانش‌آموختگی‌اش از طریق نیما. اخوان یکی از اولین کسانی بود که توانست شعر نو را به جامعه ادبی بشناساند، حتی بیشتر از خود نیما. چون اخوان تربیت ذهن کلاسیک داشت و می‌دانست که سنتی‌ها از شعر چه توقعی دارند. از همان نقطه‌ها وارد می‌شد. مثلا در ابتدا می‌گفتند شعر نیما نه وزن دارد، نه قافیه، نه معنی و نه هنجار. و اخوان جواب می‌داد ۱-وزن دارد ۲-قافیه دارد ۳- معنا دارد ۴- فرم و ساختار دارد.
کسی بود که می‌دانست مشکل مخاطب برای درک شعر نو چیست و همانها را حل می‌کرد. در نتیجه بهترین مقاله‌ای که نوشت «نوعی وزن در شعر فارسی» بود که در مطبوعات آن دوره چاپ شد و بعد هم در کتاب «بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج» منتشر شد. وقتی نیما این مقاله را خواند، گفت «اخوان حلقه مفقود شعر کلاسیک و شعر نو را کشف کرد.»
این مقاله نشان داد که عروض و قافیه شمس قیس چطور تکامل یافته و رسیده به شعر نیما. دستگاه عروض و قافیه نیما را تبیین کرد، کاری که نیما قولش را داده بود، ولی هیچ گاه فرصت چاپ کتابی اینچنین را نداشت. البته در مقاله‌ها و یادداشت‌هایش، پراکنده به این موضوع اشاره کرده بود. ولی هیچ وقت اینها را نتوانسته بود به صورت یک مجموعه کامل و مستقل گردآوری کند.
قوانین عروض، پایان‌بندی مصرع‌ها، فرق شعرنو با مستزاد و بحرطویل و ... اخوان اینها را خیلی خوب روشن کرد و پلی خوب برای آشتی و آشنایی مخاطب فرهیخته و عام با شعر نیمایی بود.
به‌طوری که الان هم اگر کسی باشد که بخواهد با شعر نیمایی آشنا شود. به جای اینکه از او بخواهیم زبان سخت نیما را اول برو اخوان بخوان، بعد که با اخوان آشنا شدی می‌توانی شعر نیما را بخوانی.

 

- اشاره کردید به برخوردها. حالا می‌خواهم دقیق‌تر بشوم و راجع به حمید بپرسم. چرا اخوان و شاملو خیلی‌های دیگر اینقدر به حمیدی حمله می‌کردند؟

 

- چون حمیدی هم به آنها حمله می‌کرد.

 

- یعنی تقصیر حمیدی بود؟

 

- البته من که نمی‌توانم قضاوت کنم. این یک بحث تاریخی و سبک‌شناسی و ذوقی است.

 

- که آیا شما از اشعار حمیدی خوشان می‌آید یا نه؟

 

- به هر حال حمیدی هم شاعری بود که در حد خودش کارهایی کرده است و حتی نوآوری‌هایی هم داشته است. استحکام زبان و قالب و فرم و موضوعات تازه - که کمی هم تحت تاثیر رومانتیسم بود - را داشته است. اما خب ایشان روی قالب‌ها و قواعد خیلی متکی بود و از همان ناحیه با شعر نیمایی مخالف بود.

 

یعنی از همان کسانی بود که می‌گفت: شعر نیما نه وزن دارد، نه قافیه و نه فرم، فقط حمق دارد و بلاهت! بعد هم شاملو و اخوان که شاگردان نیما بودند جواب می دادند .ٌ یک بار هم حمیدی شاعر را بر دار شعر خویــش آونگ کردم"ٌ و نقد اخوان .

 

- استاد سوالی که می‌پرسم، بر می‌گردد به مقاله‌ای که یازده سال پیش نوشته بودید. در آنجا به برخورد با متفکران، شاعران و نویسندگان انتقاد کرده بودید، با توجه به اینکه در روزگار امروز هم شاهد چنین برخوردهایی هستیم که آخرین نمونه آن گستره تبلیغی مرگ شاملو بود .
دکتر! هنوز هم به آن حرفها معتقدید؟

 

- بله، صددرصد. اگر مـعتقد نبودم که نمی‌نوشتم. مخصوصا من آن مطـالب را موقعی نوشتم که این گونه حرف‌ها مد نبود. الان می‌بینید که خیلی از این حرفها –آزادی بیان، تکثر فرهنگی، آزادی سبک و اینها – مد شده است. که البته بد نیست، بودنش بهتر از نبودنش است. الان هم کماکان قضیه ادامه دارد. حالا مصداقهایش را خودتان پیدا کنید. چون اگر من بخواهم وارد بحث بشوم صحبت طولانی می‌شود.

 

- خبرهای ضد و نقیضی راجع به انتقال قبر استاد اخوان شنیده می‌شود می‌خواستم ببینم آیا خبر بیشتری دارید؟ یا اینکه نظر خاصی؟

 

- نظر خاصی ندارم، خوب بود با همکاری دوستان و شاگردان ایشان، دکتر شفیعی کدکنی، گرمارودی، خانواده و مسئولان ارشاد وقت، استاد را به جایی که می‌خواست منتقل کردند.

 

- الان، استاد! الان یعنی در سال 1380. این کار را می‌خواهند بکنند.

 

- نه! انجام شد. به توس منتقل شد.

 

- بله در توس که هست. اما چندی پیش در روزنامه آفتاب یزد خبری چاپ شده بود که خودشان هـم گفته بودنـد چندان مطمئن نیستند از این خبر و مثالی که آورده بودند این بود که: فلانـــی به خاطر اینکه ترساست، از قبرستان مسلمـانان بیرون می‌شود. یعنی بحث انتقال نیست، بلکه صحبت از بیرون کردن بود.

 

- نه! من اطلاعی از این قضیه ندارم پس اظهار نظری نمی‌کنم. چون اشکال بزرگ ما این است که در موضوعاتی که اطلاعی از آن نداریم دخالت می‌کنیم.

 

- به عنوان آخرین سوال راجع به اخوان، ایشان را در یک جمله تعریف کنید.

 

- سخت است، نمی توانم.

 

- حالا می‌خواهم چند سوال در مورد خودتـان بپرسم. پارسال خبرهایی راجع به بیماری شما در مطبوعات به چاپ رسید. می‌خواستم بپرسـم، الان وضعیت سلامتی شما چگونه است؟

 

- الان بد نیستم. اما من زیاد دوست ندارم درباره مسائل شخصـی صحبت بکنم. هر کس مشکلاتی دارد. من هم مشکلاتی دارم. من دعا می‌کنم، شما هم دعا کنید بهبود پیدا کنم.

 

- انشاا… . سوال بعدی اینکه آخرین حضور شما در صفحه تلویزیون ملی کی بود؟

 

- یادم نمی‌آید. چون هیچ وقت به صورت رسمی در هیچ برنامه تلویزیونی شرکت نکردم.

 

- یعنی خودتان نخواستید؟

 

(با خنده) بلد نیستم. اصلا روحیه‌اش را ندارم. خوشبختــانه یا متاسفانه از این سعادت محرومم. هر کجا هم بوده تصـادفی بوده است، که من یادم نیست. ولی شاید در آینـده بـشود. البته درخواستهایی بوده، ولی من چون عادت ندارم به این کارها، نه در مطبوعات، نه کتابها و نه تلویزیون. سعی می‌کنم زیاد حرف نزنم. (حالا شما دارید از من حرف می‌کشید!) چون آدم اگر کار بلـد باشد کار می‌کند. حرف را همیشه می‌توان زد.

 

- آقای امین پور ما منتظر شعرهای جدید شما هستیم، تا کی باید صبر کنیم ؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قیصر امین‏پور

پایان نامه کارشناسی ارشد غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه کارشناسی ارشد غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی


پایان نامه کارشناسی ارشد غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:162

پایان نامه جهت دریافت درجه ی کارشناسی ارشد MA در رشته ی زبان و ادبیات فارسی

دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی

عنوان پایان نامه:

غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی

فهرست

فصل اول مقدمه و روش تحقیق    ۱
۱-۱-کلیات    ۲
۱-۲- فرضیه ها    ۲
۱-۳- روش کار    ۲
۱-۴- سابقه و ضرورت انجام تحقیق    ۳
۱-۵-روش و ابزار گردآوری اطلاعات    ۳
۱-۶-جامعه ی آماری    ۳
۱-۷-شعر و آفرینش    ۳
۱-۸-شعر و فرهنگ شاعر    ۵
۱-۲-ساختار ( structure ) یا ساخت ۶
۱-۳-زمینه ی تاریخی ساختارگرایی۷
۱-۴-اصول ساختار گرایی۸
۱-۴-۱-دید همزمانی و درزمانی۷
۱-۴-۲-زبان وگفتار۷
۱-۴-۳-دال و مدلول۸
۱-۴-۴-روابط هم نشینی و جانشینی۸
۱-۵-اهداف ساختارگرایی۸
۱-۵-۱-ساختار شعر کلاسیک فارسی ۹
۱-۵-۲-ساختار شعر نو فارسی ۹
۱-۶-شعر روایتی ۱۰
۱-۶-۱-شعر روایی در ادبیات فارسی۱۰
۱-۶-۲-انواع اشعار روایی۱۰
۱-۶-۲-۱-اشعار غنایی ( lyric poetry )12
1-6-2-2-اشعار عرفانی – تعلیمی (mystic- didactic poetry  )۱۳
۱-۶-۳-شعر روایی در ادبیات معاصر فارسی۱۴
۱-۶-۴-شعر روایی در ادبیات غربی۱۴
فصل دوم۱۸
۲-۱-قیصر امین پور۱۹
۲-۲-حوزه های هنری شاعر۲۰
۲-۳-کاربرد واژگان امروزی۲۴
۲-۴-آثار پور قیصر امین۲۴
۲-۵-قالب های شعری۲۵
۲-۶-سید حسن حسینی۲۷       
۲-۷-معرفی شعر سید حسن حسینی۲۸
۲-۸-اسطوره در شعر حسینی۲۹
۲-۹-آثار سید حسن حسینی۳۰

فصل سوم۳۱
۳-۱-غزل در پویه ی تاریخ۳۲
۳-۱-۱-معنای لغوی واصطلاحی غزل۳۳
۳-۱-۲-مضامین و زبان مشخص و محدود غزل۳۴
۳-۱-۳-غزل در عربی۳۵
۳-۱-۴-غزل در غرب۳۵
۳-۲-سیر تحول تاریخی غزل۳۵
۳- ۲-۱-اشعار غنایی در ایران پیش از اسلام۳۵
۳-۲-۲-غزل در ایران پس از اسلام۳۶
۳-۲-۳-تغزل چیست ؟۳۶
۳-۲-۴-فرق غزل و تغزل۳۸
۳-۲-۵-دوره رواج غزل ( آغاز قرن ششم تا پایان قرن نهم )۴۰
۳-۲-۶-شاعران موثر در تحول غزل۴۲
۳-۲-۷-غزل عارفانه یا سیر تحول غزل از نظر معنی۴۳
۳-۲-۸-غزل در نیمه اول قرن نهم تا اواسط قرن دوازدهم۴۵
۳-۲-۹-غزل در دوره ی بازگشت ( از اواسط قرن دوازدهم تا دوران مشروطیت )۴۶
۳-۲-۱۰-غزل دوران معاصر ( از دوران مشروطیت تا عهد حاضر )۴۶
۳-۳-انواع ساختار غزل ۴۷
۳-۳-۱-انواع ساختارهای اصلی یا پایه۴۷
۳-۳-۱-۱-ساختار خطاب ۴۹
۳-۳-۱-۱-۱-انواع مخاطب ۵۱
۳-۳-۱-۲-ساختار غیبت ۵۳
۳-۳-۱-۳-ساختار حدیث نفس ۵۵
۳-۳-۱-۳-۱-تک گویی درونی  ۵۵
۳-۳-۱-۳-۲-تک گویی نمایشی  ۵۵
۳-۳-۱-۳-۳-حدیث نفس یا خود گویی ۵۶
۳-۳-۱-۳-ساختار گفتگو ۵۷
فصل چهارم۵۸
۴-۱-یک داستان کوتاه ۵۹
۴-۲-غزل هایی که حاوی داستانند؛ اما دارای ساختار روایی نیستند ۶۰
۴-۲-۱-غزل هایی که دارای تلمیح هستند۶۰
۴-۲-۲-غزل هایی که حاوی یک حکایت هستند۶۰
۴-۲-۳-غزل های دارای مقدمه برای گفتگو ۶۱
۴-۲-۴-غزل های ارجاعی۶۲
۴-۲-۴-۱-رخدادهای شخصی۶۲
۴-۲-۴-۲ رخدادهای تاریخی۶۳
۴-۲-۴-۳-رخدادهای مذهبی – اساطیری۶۴
۴-۳- تعریف غزل روایی۶۴
۴-۴- بخش های اصلی یک غزل روایی ۶۵
۴-۴-۱- مقدمه ۶۵
۴-۴-۲- تنه ۶۶
۴-۴-۳ –پایان۶۶
۴-۵- داستان و عناصر آن۶۸
۴-۵-۱- داستان۶۸
 ۴-۵-۲-قصه ۶۹
۴-۶- کیفیت عناصر داستانی در غزل روایی۷۰
۴-۶-۱- شخصیت (character) 70
4-6-1-1- شخصیت ها بر اساس میزان نقش آنها در داستان۷۰
۴-۶-۱-۱-۱- شخصیت مخالف۷۰
۴-۶-۱-۱-۲-شخصیت مقابل۷۰
۴-۶-۱-۱-۳-شخصیت همراز۷۰
۴-۶-۱-۲-انواع شخصیت ها براساس تمایزات فردی۷۱
۴-۶-۱-۳- انواع شخصیت ها بر اساس تحول آنها در داستان ۷۱
۴-۶-۱-۴- شخصیت ها در غزل روایی ۷۱
۴-۶-۱-۴-۱ -شخصیت های اصلی۷۱
۴-۶-۱-۴-۲- شخصیت های فرعی که خود به سه دسته تقسیم می شوند۷۱
۴-۶-۲- صحنه ۷۲
۴-۶-۲-۱-صحنه  ی فراخ منظر و صحنه نمایشی۷۳
۴-۶-۲-۲- صحنه فراخ منظر و نمایشی در غزل روایی ۷۳
۴-۶-۲-۱- صحنه در غزل روایی ۷۴
۴-۶-۲-۱-۱-زمان۷۴
۴-۶-۲-۱-۲ مکان ۷۴
۴-۶-۳- پیرنگ۷۵
۴-۶-۳-۱-تفاوت داستان با پیرنگ ۷۵
۴-۶-۳-۲- انواع پیرنگ ۷۵
۴-۶-۳-۳ پیرنگ در غزل روایی۷۶
۴-۶-۳-۳-۱- انواع غزل روایی از نظر وجود پیرنگ ۷۶
۴-۶-۳-۳-۲- انواع غزل روایی از نظر نوع پیرنگ ۷۸
۴-۶-۴- زاویه ی دید ۷۹
۴-۶-۴-۱ -زاویه ی دید درونی ۷۹
۴-۶-۴-۱-۱- راوی – قهرمان ۸۰
۴-۶-۴-۱-۲- راوی – ناظر ۸۰
۴-۶-۴-۲- زاویه ی دید بیرونی ۸۰
۴-۶-۴-۴- زاویه ی دید در غزل روایی ۸۰
۴-۶-۵- عمل داستانی ۸۱
۴-۶-۶ حادثه ۸۲
۴-۶-۶-۱- حادثه ی استقلال یافته ۸۲
۴-۶-۶-۲ -حوادث اصلی و فرعی ۸۲
۴-۶-۶-۳- حادثه در غزل روایی ۸۳
۴-۶-۷-گفتگو۸۳
۴-۶-۷ -۱-گفتگو در غزل روایی ۸۴
۴-۶-۸- مضمون یا درون مایه۸۴
۴-۶-۸-۱- انواع درون مایه ۸۴
۴-۶-۸-۲- درون مایه در غزل روایی ۸۵
۴-۶-۹- کشمکش۸۵
۴-۶-۹-۱- انواع کشمکش۸۶
۴-۶-۹-۱-۱- کشمکش جسمانی۸۶
۴-۶-۹-۱-۲- کشمکش ذهنی ۸۶
۴-۶-۹-۱-۳- کشمکش اخلاقی۸۶
۴-۶-۹-۲- کشمکش در غزل روایی ۸۶
۴-۶-۱۰- اوج۸۶
۴-۶-۱۰-۱- اوج در غزل روایی ۸۷
۴-۶-۱۱- گره گشایی و نتیجه گیری ۸۷
۴-۶-۱۱-۱- گره گشایی و نتیجه گیری در غزل روایی ۸۷
فصل پنجم ۸۹
۵-۱-درآمدی بر شعر و شعرای مورد بحث۹۰
۵-۲- غزل¬های روایی۹۱
۵-۲-۱- بررسی داستان های روایی و عناصر آن ۹۲
۵-۳- غزل¬های غیر روایی عبارتند از۹۸
۵-۳-۱- غزل¬های ارجاعی۹۸
۵-۳-۱-۱- رخدادهای تاریخی – مذهبی ۹۹
۵-۳-۱-۲-رخدادهای شخصی ۱۱۴
۵-۳-۱-۳- رخداد مذهبی اساطیری۱۲۴
۵-۳-۲-غزل هایی که دارای تلمیح هستند۱۳۲
۵-۳-۳-غزل های دارای مقدمه برای گفتگو ۱۴۶
نتیجه گیری۱۴۸
فهرست منابع و مآخذ۱۵۰

فهرست منابع و ماخذ :

-         ابراهیمی، نادر،۱۳۷۸، ساختار و مبانی ادبیات داستانی، تهران: نشر فرهنگان

-         امین پور، قیصر،۱۳۸۷، مجموعه ی کامل اشعار،تهران:  نشر مروارید

-         انوری، حسن، ۱۳۷۲، گزیده ی غزلیات سعدی، تهران: انتشارات علمی

-         بارت، رولان، ۱۳۸۷، درآمدی بر تحلیل ساختاری روایت ها( ترجمه ی محمد راغب )، تهران: نشر فرهنگ صبا

-         باطنی، محمد رضا، ۱۳۷۶، نگاهی تازه به دستور زبان، تهران: انتشارات سخن

-         بشردوست، مجتبی، ۱۳۷۹، از صورت تا معنا، تهران: انتشارات امیرکبیر

-         بهار، محمد تقی، ۱۳۷۳، سبک شناسی، تهران: انتشارات امیر کبیر

-         حیدری، مریم، ۱۳۸۶، بررسی ساختار روایی در غزل فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی به راهنمایی دکتر سید محمد ترابی

-         حسینی، سید حسن، ۱۳۸۷، هم صدا با حلق اسماعیل، تهران: انتشارات سوره ی مهر

-         خطیب رهبر، خلیل، ۱۳۷۹، دیوان غزلیات مولانا، تهران: نشر صفی علیشاه

-         خطیب رهبر، خلیل، ۱۳۸۶، دیوان فرخی سیستانی، تهران: نشر صفی علیشاه

-         داد، سیما، ۱۳۷۸، فرهنگ اصطلاحات ادبی،تهران: انتشارات مروارید

-         ۱۳۸۶، رسم شقایق، سوگنامه ی قیصر امین پور، تهران: سروش ( انتشارات صدا و سیما )

-         روزبه، محمد رضا، ۱۳۷۸، سیر تحول در غزل فارسی، تهران: انتشارات روزنه

-         شمیسا، سیروس، ۱۳۸۶، انواع ادبی، تهران: انتشارات میترا

-         شمیسا، سیروس، ۱۳۸۵، سبک شناسی شعر، تهران: انشارات میترا

-         شمیسا، سیروس، ۱۳۸۶، سیرغزل در شعر فارسی، تهران: انتشارات علم

-         شمیسا، سیروس، ۱۳۸۵، نقد ادبی، تهران: انتشارات میترا

-         شفیعی کدکنی، محمد رضا، ۱۳۸۰، ادوار شعر فارسی، تهران: انتشارات میترا

-         شفیعی کدکنی، محمد رضا، ۱۳۸۷، در اقلیم روشنایی، تهران: نشر آگاه

-         شفیعی کدکنی، محمد رضا، ۱۳۸۵، موسیقی شعر، تهران: انتشارات آگاه

-         صفا، ذبیح الله، ۱۳۷۴، تاریخ ادبیات در ایران، تهران: نشر قطره

-         صفا، ذبیح الله، ۱۳۶۳، حماسه سرایی در ایران، تهران: انتشارات امیر کبیر

-         صبور ، داریوش،۱۳۸۲، آفاق غزل فارسی،تهران: نشر زوار

-         کزازی، میرجلال الدین، ۱۳۷۲،« پرنیان پندار غزل »، مجله ی شعر، سال اول (۲)

-         لنگرودی، شمس، ۱۳۷۰، تاریخ تحلیلی شعر نو( جلد یک )، تهران: نشر مرکز

-         سجودی، فروزان، ۱۳۷۶،« ساختار گرایی در شعر معاصر»، مجله ی کتاب ماه ادبیات،
سال دوم(۷۵ )،( هارلند )

-         معدن کن، معصومه، ۱۳۸۸، بزم دیرینه عروس، تهران: نشر مرکز دانشگاهی

-         میرصادقی، جمال، ۱۳۸۶، ادبیات داستانی، تهران: نشر سخن

-         میر صادقی، جمال، ۱۳۸۵، عناصر داستان، تهران: نشر سخن

-         میرصادقی، جمال و میمنت( ذوالقدر )، ۱۳۸۷، واژه نامه ی هنر داستان نویسی، تهران: نشر کتاب مهناز

-         میر صادقی، میمنت( ذوالقدر )، ۱۳۸۷، واژه نامه ی هنر شاعری، تهران: نشر کتاب مهناز

-         هروی، حسینعلی، ۱۳۷۵، شرح غزل های حافظ، تهران: نشر سیمرغ

یونسی، ابراهیمی، ۱۳۸۸، هنر داستان نویسی، تهران: انتشارات نگاه  

چکیده

غزل شکل نهایی و تکامل یافته ی شعر ماست و شاید بتوان گفت قدیمی ترین قالبی است که در شعر فارسی توانسته است حیات خود را به هزاره ی جدید بکشاند و این کار کوچکی نیست  . یکی از شاعران برجسته ی معاصر ایران که خلاقیّت و آفرینندگی را با پژوهش و تتبّع جمع آوری کرده است و هم محافل ادبی و هم جامعه ی دانشگاهی  او را در زمان حیاتش جدّی گرفت ، مرحوم قیصر امین پور و سید حسن حسینی  است . قالب غزل در همه پنج مجموعه ی شعری قیصر امین پور دیده می شود. سید حسن حسینی نیز در قالب غزل اشعار قابل توجهی دارد .موضوع این پژوهش بررسی غزل های روایی و سایر انواع آن در غزل های سید حسن حسینی و قیصر امین پور می باشد . غزل روایی غزلی است که در محور عمودی خود ، به نقل رویدادی بپردازد ، رویدادی که شرح آن ، درون غزل باشد و کل ساختار غزل را در برگیرد . هر غزل روایی ، از سه بخش مقدمه ، تنه و پایان تشکیل شده است.عناصر داستانی در غزل روایی وجوددارند که عبارتند از : شخصیت ، صحنه ، پیرنگ ، زاویه دید ، عمل داستانی ، حادثه ، گفتگو ، مضمون ، اوج ، گره گشایی و نتیجه گیری.

در سایر انواع غزل نیز با داستان مواجه هستیم اما داستان ها و روایاتی که در بیرون از غزل رخ داده است و فهم آن به درک و اطلاعات مخاطب یا خواننده بستگی دارد. سایر انواع آن شامل غزل های ارجاعی، غزل هایی که حکایت دارند ، غزل های دارای مقدمه برای گفتگو ، غزل هایی که تلمیح دارند، می باشد.

واژگان کلیدی : غزل _ غزل روایی _ غزل غیر روایی _ عناصر داستان _ قیصر امین پور _ سید حسن حسینی

 فصل اول

مقدمه و روش تحقیق

 ۱-۱-کلیات

تعریف مساله و بیان سوال های اصلی تحقیق

        مهم ترین سوال های این پژوهش به قرار زیر است :

        یک- نگاه قیصر امین پور و سید حسن حسینی به قالب غزل چگونه است ؟

دو- کارکرد غزل های روایی و سایر انواع غزل در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی چگونه است ؟

        سه-  کیفیت عناصر داستان در غزل های روایی و غیر روایی چگونه است ؟

۱-۲- فرضیه ها

        یک – غزل در همه ی پنج مجموعه ی شعری قیصر امین پور به طور تقریباً یکسان وجود دارد .

        دو -  قیصر امین پور یکی از شاعران توانمند معاصر بود که توانست در دهه ی شصت با اینکه کشور در شرایط جنگ به سر می برد ، با استفاده از قالب غزل ناب شعر را از ایستگاه های غمگین برهاند و آوازی سر دهد از جنس تغزل و تعهد که هر یک از این غزل ها نوعی روایت سال های جنگ و بعد از آن می باشد که این روایت ها یا در محور عمودی غزل رخ داده است یا بیرون از غزل. سید حسن حسینی نیز از شاعران توانمند در زمینه ی روایت های مذهبی است و همه او را ، با این عنوان می شناسند .

        سه -  در غزل روایی یک روایت در محور عمودی آن وجود دارد . در غزل های غیر روایی هم داستان به نوعی وجود دارد. وجود داستان چه در غزل روایی و چه در غیرآن خواننده را به سوی درک بیشتر مفاهیم شعری  سوق می دهد . این همان هنری است که شاعر از خود باقی می گذارد .

۱-۳- روش کار

 این کار پژوهشی در پنج فصل می باشد …

علت اصلی انتخاب قیصر امین پور و سید حسن حسینی این بود که از شاعران توانمند سه دهه ی اخیراند و در میان خاص و عام جایگاه رفیعی پیدا کرده اند و اشعارشان همه کس فهم شده است .

۱-۴- سابقه و ضرورت انجام تحقیق

با توجه به جستجو و تامل نگارنده ، تاکنون اثر پژوهشی که به غزل های قیصر امین پور و سید حسن حسینی با رویکرد روایی و غیر روایی توجه داشته باشد ، انجام نشد .  در  چند پایان نامه ای که وجود دارد فقط بر روی زیبایی های شعری یا مفاهیم کلماتی خاص و حداکثر در دو مجموعه از اشعارش کار شده است . پایان نامه مورد نظر که درباره ی بررسی غزلیات روایی و سایر انواع آن می باشد توانایی و برتری و نو بودن پژوهش حاضر را نشان می دهد .

۱-۵-روش و ابزار گردآوری اطلاعات

کتابخانه ای و فیش برداری

۱-۶-جامعه ی آماری

کل غزل های قیصر امین پور و سید حسن حسینی

۱-۷-شعر و آفرینش

         زندگی بشر دور از شعر قابل تصور نیست. چرا که اندیشه های انسان درباره ی خودش و طبیعت که شکل شعر های ساده و ابتدایی دارد، از ابعاد روح به شمار می رود و نمی توانیم زندگی او را از این بعد روحی مجرد سازیم. سر گذشت شعر به دورانی می کشد که از حدود تاریخ و گزارش های تاریخ به دور است و از لحظه ای آغاز می شود که کاروان زندگی در جاده ی زمان به راه پویی پرداخته و شعر نوای جرس پیشرو این قافله است. از این رو پیدا کردن نخستین شعر و اولین سراینده ممکن نیست. افسانها یی نظیر  این وجود دارد که گفته اند اولین شعر جهان را آدم ابو البشر سرود. مرثیه ای در سوگ هابیل. ( شفیعی کدکنی: ۵۶۲ )از دیر باز مردم به شعر به عنوان سخنی غیر معمولی و غیر طبیعی می نگریستند تا جایی که سخن شاعر را سخنی از زبان خدا، خدایان، الهه های گوناگون و یا موجودات غیر انسانی تلقی می کردند. که انسان در حالت بی خودی، روح خود را در اختیار آن ها می گذارد و زبان و سخن و پیام آنان می شود. اعراب معتقد بودند که ( جن )، به آن ها تلقین شعری می کند و آنان ناخواسته و تحت تاثیر این موجودات ناشناخته، سخنان آنان را باز گو می کنند. ابو العلا معری می گوید: ” انَ لکل شاعر شیطانا یقول شعر علی لسانه ” حتی شاعران ایرانی که تحت تاثیر نظرات مستقیم و غیر مستقیم شاعران عرب بودند. کم و بیش در اشعار خود به این اعتقاد اشاره دارند. ناصر خسرو در بیتی چنین بیان می کند که

« بازی گریست فلک گردان                             امـروز کـرد تـابعـه تلقینم »

 این اعتقاد هنوز بیش و کم در میان مردم وجود دارد که گاهی اوقات رنگ باخته و در پشت جملات و نظراتشان خفته و گاهی به شکل دیگری بروز می کند. امروزه هر چند شعر را تلقین خدایان و موجودات مرموز نمی دانند؛ ولی شاعر را موجودی با شعور و شناختی برتر از شعور طبیعی بشر قلمداد می کنند و عقیده دارند که شاعران پیامبران سرزمین کلماتند و خدایگان واژگان که در روح کلمات و واژگان، جایی تازه می دهند و دوباره آنان را می آفرینند و شاید ساختن اصطلاح ” در رستاخیز کلمه ها ” با این اعتقاد و باور بی ربط نباشد. شناخت شعر، قرن ها آدمیان را به خویش مشغول داشته است. فیلسوفان و ادیبان تلاش های پی گیر در تعریف شعر به کار بسته اند و هزارها تعریف از شعر در فرهنگ ها و کتاب های جهان مسطور و مندرج است. کهن ترین تعریف از شعر را نزد منطقیان می یابیم که می گویند: ” شعر کلام موزون و قافیه دار است.” و متاخران به تلفیقی از دو تعریف منطقی و عروضی قایلند و شعر را ” کلام خیال انگیز موزون و قافیه دار ” می خوانند. ( بشر دوست: ۱۲۶ )

۱-۸-شعر و فرهنگ شاعر

          شاعر تحت تاثیر جریانات مختلف ذهنی خود است که از بدو تولد ساخته شده و در جریانات مختلف زندگی و در محیط های گوناگون فرهنگی و طبیعی خود با آن مواجه شده است؛ شعر می گوید. شعر آن چنان نیست که در یک لحظه با کلمات ساخته شده در قالب شعری خاص تولد یابد. هر کلمه ای که از ذهن شاعر خارج می شود مانند صندوقی است که تمام دانسته ها و احساسات نهفته در لایه های ذهنی شاعر را با خود جمع کرده، به این طرف رمز و رازها می آورد.

شفیعی کدکنی، مجموعه عواملی که جریان ذهنی شاعر را تشکیل می دهد به سه دسته تقسیم می کند: ۱) فرهنگ عمومی شاعر؛ یعنی آگاهی او از آن چه در گذشته و حال، در محیط دور و نزدیک او جریان داشته، از مسایل تاریخی، اجتماعی و سیاسی تا اطلاعات دینی، اساطیری، علمی و فلسفی.

۲- فرهنگ شعری که حاصل خوانده ها و شنیده ه های او در زمینه ی الفاظ و معانی شعری است.

۳- تجربه های خصوصی، در طول زندگی، از روزگار کودکی تا لحظه ی سرودن و خلق آفرینش هنری که از پیچیده ترین عناصر ذهنی است و در تحقیقات ادبی به خصوص در بحث صور خیال، دارای اهمیت است.” ( شفیعی کدکنی  ۲۰۳ )

آن گونه که پسا ساختار گرایان اعتقاد دارند: ” هدف هر خوانش باید تولید معنا باشد و معنای بیش تر را می توان با درگیر کردن آشکار و آگاهانه ی آرزوهای لذت مدار و سیاست مدار خود با متن تولید کرد. حتی پیچاندن استراتژیک متن یا خوانش ( بر خلاف منش ) پیام آشکار متن، چیزی بیش از ادامه ی منطقی آن چه که همه ی خوانندگان انجام می دهند، نیست. قدرتمند کردن خواننده، در عین حال قدرتمند کردن منتقد است که به عنوان نماینده ی خواننده عمل می کند. ( هارلند: ۶۰- ۳۸۵ )

از دیر باز آن چه زبان شعر را از زبان معمولی متمایز و برجسته تر می نماید، موسیقی و وزن شعر می باشد. همین که مردم عامی، هر گروه واژه را در کنار هم با ردیف و قافیه و آهنگ که گوش نواز می آید، شعر می پندارند؛ نمایانگر این است که اولین تلاش های انسان ها در استفاده جدید از کلمات روزمره، در به کارگیری کلمات در یک زنجیره ی جدید آوایی و موسیقیایی جدید بوده است.

شفیعی کدکنی، موسیقی شعر را به چهار دسته تقسیم کرده، شعری را برجسته می داند که بتواند هم زمان این چهار دسته ی موسیقی را در خود نهفته باشد.

۱-    موسیقی بیرونی شعر: همان وزن عروضی که لذت بردن از آن امری غریزی می باشد.

۲-    موسیقی کناری: منظور تناسبی است که از رهگذر هماهنگی دو کلمه یا دو حرف در آخر مصراع ها دیده می شود؛ مثل خواب و آب …

۳-    موسیقی داخلی: مجموعه تناسب هایی که در میان صامت و مصوت های کلمات یک شعر ممکن است که وجود داشته باشد.

۴-    موسیقی معنوی: آن چه قدما طباق و تضاد و مراعات النظیر و … خوانده اند، نوعی آهنگ در درون شعر به وجود می آورد و رعایت این تناسب ها، اگر به طرزی باشد که خواننده متوجه تصنع هنر مند نشود، بسیار پر اهمیت است. ( شفیعی کدکنی: ۸۸ – ۹۶ )

۱-۲-ساختار ( structure ) یا ساخت

به طور کلی به شیوه ی اتصال میان عناصر و اجزای سازنده اثر ادبی گویند. ساختار مانند ریسمانی است که بدون دیده شدن دانه های تسبیح  ردیف می کند.(داد ۲۷۶)

ساختار چار چوب طرح ریزی شده ی اثر ادبی است که در این صورت به دو شکل ساختار صوری و غیر صوری نمود پیدا می کند. از دیدگاهی دیگر، ساختار تعریفی عمیق تر دارد و آن حاصل روابط کلیه ی عناصر تشکیل دهنده ی اثر با یکدیگر است؛ یعنی ارتباط ذاتی بین اثر هنری که کل اثر را دربر می گیرد و به آن یکپارچگی می دهد. به این ترتیب در مورد شعر، ساختار تشکیل و تنظیم ارتباطی است قوی و یکپارچه بین همه ی عناصر شعر که شاعر آن را با به کار بردن تدابیر فن شعر به وجود می آورد. (میرصادقی، ذوالقدر ۱۴۵)

هم چنین ساختار را بیان صریح و روشن اثر ادبی و مفهومی دیگر، آن چه که به صورت بیان نثری می توان از شعر بیرون کشید یا خلاصه و فشرده ی شعر به صورت نثر نیز تعریف کرد. در ادبیات، چگونگی ساختار بر محتوا تأثیر می گذارد، بدین معنی که طرز قرار گرفتن اجزای اثر ادبی، محتوا را تغییر می دهد.(همان ۱۴۶)

پس ساختار یک شیوه و روش است و سخن آن این است که هر جزء یا پدیده در ارتباط با یک کل بررسی می شود. بدین ترتیب ساختار گرایی بین مباحث سنتی ادبیات از قبیل بدیع و بیان و عروض و قافیه و یافته های جدید زبان شناسی ائتلافی به وجود آورده است.

 ۱-۳-زمینه ی تاریخی ساختارگرایی

ریشه ی ساختارگرایی به فرمالیسم روس و مکتب پراگ می رسد. و در هر یک از مکتب های فوق به نحوی است، که به شرح زیر است.

الف) در مکتب فرمالیست ها روشی است برای کشف رابطه ی تکواژهای درون جمله و رابطه ی آن ها با طرح کلی زبان. آن ها معتقد بودند تکیه بر فرم باید باشد نه محتوا.

ب) ساختارگرایی در مکتب پراگ رابطه ی بین اجزاء یک پیام ادبی است که ساخت آن را تشکیل می دهند. به نظر آنان اثری هنری است که در آن همه ی عناصر هم صورت است و هم محتوا و هیچ جزئی را نمی توان به زبان دیگر جز همان زبان ادبی به کار گرفته شده، توضیح داد. (شمیسا، نقد ادبی ۱۹۳)

۱-۴-اصول ساختار گرایی

شالوده ی دیدگاه فردینان دوسوسور- که مکتب فرمالیسم، و در پی آن، ساختارگرایی، براساس آن بنا شدند بدین شرح است:

۱-۴-۱-دید همزمانی و درزمانی

در دید همزمانی که ساختارگرایی مبتنی بر همان دید است. به علل و عوامل قبلی توجه ندارد بلکه توجه اصلی آن متوجه به ربط اجزا و پدیده ها در یک زمان و دوره مشخص است، اما از آن جایی که ساختارها در زمان های گوناگون تغییر می کند. ساختارگرایان یک دید در زمانی هم در نظر می گیرند. یعنی جنبه ی تاریخی را در نظر می گیرند، و به مطالعه ی تاریخ یک زبان و بررسی تحولات آن در طول زمان می پردازند. در حالی که دید همزمانی مطالعه ی زبان در یک مقطع خاص است.

۱-۴-۲-زبان وگفتار

فردینان دوسوسور میان زبان و گفتار، تمایز قائل شده است. زبان یک دانش و قوه ی ذهنی است که طرح آواها و نحو و معانی را در خود دارد و گفتار محقق شدن آن در کسوت الفاظ است. یعنی گفتار جنبه ی عینی و ملموس زبان است و زبان نظامی است بالقوه فقط در ذهن اهل زبان وجود دارد و در واقع توانایی گوینده شنونده برای درک جمله هاست. (شمیسا ۱۹۵)

۱-۴-۳-دال و مدلول

طبق نظر دوسوسور، بین دال و مدلول پیوند قراردادی است. دال صورت آوایی یا نوشتاری نشانه است و مدلول، مفهوم ذهنی آن است. ساختارگرایان نیز می گویند هر دال، مدلولی دارد؛ اما پسا ساختارگرایان معتقدند: دال می تواند چندین مدلول را در اختیار مخاطب قرار دهد. لذا معنی را نویسنده به وجود نمی آورد. او دال را در متن می نشاند و مدلول ها را در اختیار خواننده است. و رابطه ی میان دال و مدلول یک رابطه ی صریح نیست. این موضوع شامل حال آثاری می شود که متن باز دارند و شامل متونی که بسته هستند، نمی شود. (همان ۲۰۲-۲۰۳)

۱-۴-۴-روابط هم نشینی و جانشینی

دوسوسور ساخت درونی زبان را به دو مقوله تقسیم کرده است.

الف) روابط هم نشینی (syntaymatic)

ب) روابط جانشینی (paradiymatic )رابطه ی هم نشینی پیوند عناصر را در زنجیره ها و جملات توجیه می کند در حالی که روابط جانشینی ارتباط عناصر را با جانشین های آن ها توصیف می کند.

دوسوسور رابطه ی هم نشینی و جانشینی را که برای توصیف همه جانبه ی زبان کارآمد بود، جانشین تقسیم بندی سنتی در توصیف زبان نمود که شامل صرف و نحو، واج شناسی و واژگان می باشد. (مانفرد ۳۰-۳۳)

۱-۵-اهداف ساختارگرایی

ساختارگرایی، مطالعه ی اجزای تشکیل دهنده ی یک اثر،و بررسی مناسبات آن ها با هم است برای آسان تر شدن تجزیه و تحلیل یک پیام ادبی، مطالعه ی ساختاری باعث می شود که در میان کثرت های به ظاهر متفاوت و مختلف متوجه نوعی وحدت شویم که حامل پیامی است و در نتیجه درک ما دقیق تر می شود.

در ساختارگرایی توجه به معنا مورد توجه قرار می گیرد نه مسائل اجتماعی و اقتصادی. در نقد نو نیز اثر ادبی بر مبنای

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد غزل روایی و سایر انواع آن در اشعار قیصر امین پور و سید حسن حسینی

پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور


پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور

دانلود پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 470

دانلود پایان نامه آماده

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ                 شایسته ی تحسین است .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ،                 روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور

پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور


پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور

دانلود پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 470

دانلود پایان نامه آماده

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ                 شایسته ی تحسین است .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ،                 روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته ادبیات دکتر قیصر امین پور