فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مالیات بر ارزش افزود

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مالیات بر ارزش افزود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مالیات بر ارزش افزوده، روشها و آثار
به اعتقاد آدام اسمیت نظریه پرداز مکتب کلاسیکها معقولترین انواع مالیات، مالیات بر ارزش افزوده می باشد که از بهره مالکان، سود و مزد فاش می شود. و بدین ترتیب اصل سهل الوصول بودن ، اصل عدالت، اصل شفافیت، اصل کارآیی، صرفه جویی و ... که از اصول یک سیستم مارآمد مالیاتی می باشد فراهم می آورد.

 

-مفهوم و روشهای اعمال مالیات بر ارزش افزوده
مالیات بر ارزش افزوده (VAT) یک نوع مالیات غیر مستقیم بر مصرف و فروش داخلی کالاها و خدمات است. این نوع مالیات، مالیات چند مرحله ای می باشد که در هر مرحله بر اساس ارزش افزوده ایجاد شده میزان مالیات محاسبه و اخذ می گردد.
روشهای مالیات بر ارزش افزوده عبارتند از:
الف)روش تجمعی
ب)روش تفریقی
در روش تجمعی از حاصل جمع عواید نهادهای تولید یعنی دستمزد، اجاره، سود بانکی، سود بنگاه و... محاسبه می شود در حالی که در روش تفریقی از رابطه زیر محاسبه می شود.
ارزش افزوده تفریقی=ارزش کل معاملات- ارزش معاملات واسطه ای
و روشهای دوگانه ذکر شده به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم اعمال می گردد و در شیوه مستقیم کل ارزش افزوده در هر مرحله محاسبه و مبنای مالیات قرار می گیرد و در روش غیر مستقیم اجزاء تولید کننده ارزش افزوده مبنا قرار می گیرد. که به این اساس چهار شیوه کلی اعمال مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد
1-روش تجمعی مستقیم. 2-روش تجمعی غیر مستقیم. 3-روش تفریقی مستقیم
4-روش تفریقی غیر مستقیم.
در وضعیت موجود در ایران نظام مالیاتی بصورت اعم و مالیانهای غیر مستقیم به صورت اخص از کارآیی لازم برخوردار نمی باشد و درصد بالایی از مالیاتهای غیر مستقیم اخذ شده از نفت و فرآورده های نفتی می باشد در صورتی که شرکت نفت دولتی بوده و قیمت گذاری محصولات آن توسط دولت صورت می گیرد از طرفی بخش های خدماتی مخصوصا تجارت که رشد چشم گیری داشته است از پرداخت مالیات خودداری و بخشهای صنعت با توجه به مولد بودن آن و عدم کارآیی لازم در رقابت در سطح جهانی مالیاتهای متعددی پرداخت می نماید. بنابراین جاشیه سود در فعالیتهای خدماتی بالاتر از بخشهای صنعت می باشد که این امر رشد نزولی سرمایه‌گذاری در این بخش را فراهم آورده است.
با این وصف به نظر می رسد که طراحی و اجرا یک نظام مالیاتی جامع نظیر مالیات بر ارزش افزوده می تواند مؤثر واقع شود و مزایایی داشته باشد که این مزایا بصورت خلاصه عبارتند از عدالت مالیاتی، رفع نارسائیها در سازمان مالیاتی، تشویق صادرات، تشویق سرمایه گذاری و ایجاد تعادل بخشی در تولید ناخالص داخلی.
قدر مسلم روش مالیات بر ارزش افزوده با توجه به جدید بودن و گسترده بودن پایه‌های مالیاتی نیاز به برنامه ریزی داشته و می بایستی از طریق آموزش کارکنان، بهره گیری از سیستم کامپیوتری و یکپارچه نمودن اطلاعات مالیاتی، طبقه بندی فعالیتهای اقتصادی و اطلاع رسانی از پیش شرطهای موفقیت مالیات بر ارزش افزوده در کشور ما می باشد.

 

نقد مقاله:
از مشخصات عمده کشورهای در حال توسعه اقتصادی بیمار و عدم کارآیی نظام مالیاتی این کشورها می باشد و دولتها مالیات را صرفا منبعی درآمدی جهت تأمین هزینه ها تلقی می نمایند در حالی که در هر کشوری ترکیب و نرخ و شیوه وصول مالیاتها مهمترین ابزار سیاستهای مالی می باشد. یکی از عوامل مهم و غیر قایل انکار در ناکار آمدی نظام مالیاتی کشور ما ساختار و فعالیت شرکتهای دولتی می باشد که با برخورداری از امکانات و بودجه زیاد در بازارهای انحصاری و حجم عظیم فعالیت مالیات ناچیزی می پردازند لذا به نظر می رسد که اگر ساختار اقتصادی کشور نظیر فعالیتهای موجود شرکتهای دولتی، عدم گسترش خصوصی سازی به معنای واقعی و وجود بنیادها و سازمانهایی که از امکانات اقتصادی و دانشهای اقتصادی استفاده می نمایند و از پرداخت مالیات معاف می باشند... اصلاح نگردد روش مالیات بر ارزش افزوده نیز کارآیی لازم را نخواهد داشت.
برگرفته از فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی – الیاس نادران- پژوهشکده امور اقتصادی شماره اول- تابستان 1380

دیدگاه های مختلف در زمینه اقتصاد و سیاست بین الملل
مطالعات مختلفی که در خصوص اقتصاد و سیاست بین المللی انجام گرفته است را می توان در سه شاخه طبقه بندی نمود
الف)دیدگاه لیبرالیسم
ب)دیدگاه مارکسیسم
ج)دیدگاه واقع گرایی
-دیدگاه لیبرالیسم
آدام اسمیت و دیوید دیکارد اقتصاد دانان کلاسیک درجه قالب هر کانتیلیست ها که دولت اقتصاد ملی و اقتصاد بین المللی را به شدت کنترل می نمود افکار لیبرالی داشته و به آزادی اقتصاد و مبادلات در سطح ملی و بین المللی اعتقاد داشتند.
این نظریه به سه فرض استوار می باشد 1-لیبرالها عامل اصلی در اقتصاد سیاسی را فرد می دانند به دلیل اینکه تمامی فعالیت های اجتماعی نهایتا بوسیله افراد انجام می شود.
2-لیبرالها اعتقاد دارند که افراد به دنبال به حداکثر رساندن مطلوبیت می باشند و جهت بدست آوردن حداکثر مطلوبیت از طریق محاسبه هزینه- فایده به دلیلهایی را گزینش می نمایند که حداکثر رضایت همزمان را داشته باشد.
3-به زعم لیبرالها افراد با جایگزینی کالاها مطلوبیت خود را حداکثر می کنند و مبادله کالا با کالا را تا جایی انجام می دهند که در وضعیت بهینه قرار گیرند به عبارت دیگر اگر افراد با توجه به کالاهای موجود بتوانند با آزادی کامل مبادلات خود را انجام دهند همه افراد می توانند مطلوبیت خود در بالاترین سطح بوجود آورند.
لیبرالها اعتقاد دارند که دخالت دولت در امور اقتصادی بایستی محدود شود دخالت دولت در مواردی تجویز می شود که در بخش خصوصی بدلیل عدم انتفاع از سرمایه گذاری و تولید خودداری می نماید مانند برخی کالاهای عمومی که جنبه رفاهی و دفاعی دارند و با برنامه ریزی و سیاستهای خود از تمرکز ناعادلانه قدرت در بازار جلوگیری می نماید.

 

دیدگاه مارکسیسم
مارکس اعتقاد داشت که اقتصاد بازار آزاد باعث افزایش سرمایه سرمایه داران و فقر طبقه کارگر می شده مارکسیسم بر سه فرض استوار می باشد.
1-از دیدگاه کارکسیسم دو طبقه تعیین کننده در اقتصاد سیاسی وجود دارد که عبارتند از سرمایه دارای و صاحبان ابزار تولید و کارگران.
2مارکسیستها اعتقاد دارند که همچنانکه در دیدگاه لیبرالیسم افراد جهت حداکثر نمودن سود خود تلاش می نمایند مارکسیستها نیز عقیده دارند که هر طبقه برای حداکثر کردن رفاه اقتصادی کل طبقه تلاش می نماید.
3-به زعم کارکسیستها اساس اقتصاد استثمار کارگران می باشد و همیشه دستمزد پرداختی به کارگران کمتر از ارزش واقعی کار انها می باشد و سرمایه داران با مالکیت ابزار تولید این تفاوت ارزش کار را به نفع خود برداشت می کنند.
مارکس بر این باور بود که رابطه بین سرمایه داران با کارگران رابطه ای تضادانگیز می باشد به عبارت دیگر لحاظ نمودن هر مزیتی برای کارگران مستلزم کاستن از مزایای طبقه سرمایه دار می شود.
مارکسیستها متذکر می شوند که همچنانکه در داخل یک کشور سرمایه داران با استثمار طبقه کارگر حاصل دسترنج کارگران را به یغما می برند در سطح بین المللی سرمایه داران سلطه گر با اهرمهایی نظیر شرکتهای چند ملیتی که در اختیار دارند کشورهای پیرامون را مورد استثمار قرار می دهند.

 

-نظریه واقع گرایی
از دیدگاه واقع گرایی دولتهای قدرت طلب، سمت و سوی اقتصادها را تعیین می نمایند.
این نظریه بر سه فرض به شرح ذیل استوار می باشد:
1-عامل اصلی در اقتصاد سیاسی بین المللی دولتها می باشند.
2-با عنایت به اینکه نظام بین المللی بر اساس هرج و مرج استوار می باشد استفاده از نیرو و قدرت بر اساس هرج و مرج استوار می باشد استفاده از نیرو و قدرت بر ضد دیگر کشورها اجتناب ناپذیر می باشد و هر کشور فقط به منافع کشور خود می‌اندیشد.
3-در ایم نظریه عوامل اقتصادی مکمل و تابع فاکتورهای سیاسی می باشد.

 

نقد مقاله:
اقتصاد سیاسی بین الملل در زمان کنونی با عنایت به تجارت جهانی و جهانی شدن اقتصاد با دیدگاه لیبرالیسم و واقع گرایی منطبق است زیرا در فرضیات نظریه پردازان لیبرالیسم به آزادی اقتصاد و مبادلات در سطح ملی و بین المللی اعتقاد دارند و به اعتقاد واقع گرایان دولتها عامل اصلی در اقتصاد سیاسی بین المللی می باشند که از فرصتها استفاده نموده و تمهیدات احتمالی را به فرصت تبدیل می نمایند.برگرفته از فصل اول کتاب اقتصاد سیاسی بین الملل نوشته دکتر مهدی تقوی.

جهانی شدن بازارهای مالی و تودین سیاستهای اقتصادی
جهانی شدن عبارتست از برداشتن مرزهای جغرافیایی، توسعه تجارت، سرعت بخشیدن به نقل و انتقالات کالا و تکنولوژی می باشد و کشور ما می بایستی یا با تقویت زیرساختهای اقتصادی با این موج بین المللی قوی همسو شده و یا منزوی شده و از بین بروند.

 

-جهانی شدن چیست و چرا پدیده ای رخ داده است.
یکی از عوامل مهم جهانی شدن اقتصاد و بازارهای مالی نوآوری های صورت گرفته در زمینه ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات است، و به همین علت گشورهای مختلف جهان علی رغم تفاوت فرهنگ، زبان، ناژاد و دین و... به شکل یک دهکده جهانی در آمده است.
یکی از ویژگیهای جهانی شدن بازارهای مالی و افزایش وابستگی متقابل در سطح بین المللی می باشد و تمامی گروههای ذینفع اعم از سرمایه گذار، وام گیرنده و واسطه های مالی و ... می خواهند در وضعیت موجود بهترین عملکرد مالی داشته باشند و در این راستا سه عامل موجب جهانی شدن بازارهای مالی شده است.
1-حذف مقررات دست و پا گیر
2-پیشرفت تکنولوژی
3-نهادی شدن بازارهای مالی
و کشور ما جهت از بین بردن مقررات زائل در بازارهای مالی و بوجود آوردن رقابت در سطح ملی و بین المللی نسبت به آزاد سازی بازارهای مالی اقدام نمودند و مقررات زدایی از دو طریق انجام شد.
الف:مقررات زدایی بازار:با خلاف مقررات مربوط به سقف بهره و حق کمیسیون ثابت برای نقل و انتقال اوراق بهادار و زمینه سازی جهت دسترسی کشورهای خارجی به بازارهای داخلی.
ب:مقررات زدایی نهادی:در وضعیت جدید عموما این افراد نمی باشند که خریدار و فروشنده اوراق بهادار می باشند بلکه نهادهای مالی و داخلی و خارجی بیشتر حجم معاملات را انجام می دهند که با مقررات زدایی نهادی محدودیتهای نهادی مالی داخلی و خراجی خلاف می گردد.
در حالی که آزادسازی بازار ما موجب جهانی شدن می شود اما خود از جهانی شدن تأثیر می پذیرد به عبارت دیگر آزادسازی و جهانی شدن تشدید کننده یکدیگر می‌باشند در جهانی که هزینه مبادله پایین می باشد سرمایه سریعتر جریان می یابد و این امر موجب سرمایه گذاری و همچنین انگیزه لازم جهت ابداع و نوآوری فراهم می‌آورد.
جهانی شدن یک پدیده پویا می باشد و نهادهای مالی از طریق واسطه مالی می توانند منابع مورد نیاز خود را در سطح داخلی و بین المللی جذب نموده و یا منابع خود را در هر کشور سرمایه گذاری نمایند و بخش خصوصی نیز از توان و آزادی عمل بیشتری برخوردار می شود.
یکی از نتایج جهانی شدن این است که تصمیم گیری یک کشور در زمینه اقتصادی ممکن است نظام اقتصادی جهان را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
جهانی شدن و آزاد سازی اقتصادی اثرات داخلی سیاست های ملی را محدود نموده است و هر چه کشوری کوچکتر و باز تر باشد کمتر می توان از طریق سیاستهای مالی به فعالیتهای اقتصادی خود اثرگذار باشد. به عبارت دیگر با جهانی شدن اقتصاد استقلال پول داخلی کم رنگ شده است.
در جهانی شدن سیاستهای اقتصادی داخلی نسبت به سیاستهای خارجی کاهش می یابد. در جهانی شدن کشورهایی که دارای فرصت های سرمایه گذاری سودآوری بیشتر از حد عرضه پس انداز داخلی مستند قادرند به سادگی از کشورهایی که در انها طرحهای سرمایه گذاری سودآور در مقایسه با عرضه پس انداز اندک است وام بگیرند و از این طریق هر دو طرف به بازده بیشتری دست یابند.
در جهانی شدن هزینه اطلاعات و پردازش آن کاهش می یابد و فرآیند تصمیم گیری در بازارها بهتر از گذشته انجام می شود و چشم انداز آینده بیشتر قابل پیش بینی می‌باشد.
و به دلیل گسترش آزاد سازی باعث آزاد شدن جریان سرمایه در کشورهای بیشتری خواهد شد و فرآیند جهانی شدن ادامه می یابد زیرا
1-موانع بین بانکها و مؤسسات فعال در امور سهام در حال از بین رفتن می باشد.
2-پیشرفتهای مستمری در تکنولوژی و مهندسی مالی صورت می گیرد.
3-استفاده کنندگان نهایی از خدمات مالی جهانی از این خدمات سود می برند.
4-واسطه های مالی بین المللی به ارائه خدمات مالی پیچیده تر و خدکات جدید به بازارها ادامه خواهند داد.

 

نقد مقاله:
با بررسی علل و عوامل جهانی شدن، محدودیت سیاستهای اقتصادی، هزینه ها و مزایای جهانی شدن و چشم انداز آینده و اجتناب ناپذیر بودن فرآیند جهانی شدن وابستگی متقابل بازارهای مالی در سطح بین المللی به خوبی بیان شده است. صرف نظر از مفید بودن یا نبودن جهانی شدن بازارهای مالی در وضعیت موجود کشورهای در حال توسعه نظیر کشور خودمان بایستی تا فرصت دارند با برنامه ریزی زیرساختهای اقتصادی و بازارهای مالی را تقویت نماید و در غیر این صورت ابتکار عمل را از دست داده و محکوم به شکست ومنزوی شدن در سطح جهانی خواهند شد.
-برگرفته از فصل نهم کتاب اقتصاد سیاست بین الملل نوشته دکتر مهدی تقوی.

توسعه مالی، بحران های مالی و رشد اقتصادی
تسوسعه مالی و رشد اقتصادی
در سطح کلان مشخص شده که توسعه مالی اثر مثیت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. والتر بیگسون (1973) و جوزف شومپیتر (1912) اهمیت نظام بانکی را در مورد نرخ گسترش درآمد ملی از طریق شناسایی و یافتن سرمایه گذاری ملد مورد تأکید قرار داده اند. جون رابینسون (1952) مدتی است که رشد اقتصادی برای خدمات مالی تقاضا ایجاد می کند.
در چارچوب دسته درون زا فاکتورهای مالی به بخش اقتصاد عبارتند از:
1-تخصیص کارآمد سرمایه
2-تبدیل پس انداز بر سرمایه گذاری
3-اثر گذاری بر نرخ پس انداز
در خصوص اثرگذاری توسعه مالی بر رشد اقتصادی مطالعات تجربی بسیاری صورت گرفته است که نتایج آن حکایت از آن دارد که یک نظام مالی کارآمد باعث کاهش هزینه های استقراض خراجی می شود و هم بازدهی پس انداز کنندگان افزایش می دهد و به انها اطمینان می دهد که پس اندازها به پروژه هاییتخصیص می یابد که بالاترین بازدهی را داشته باشد که این موارد بصورت بالقوه بر رشد اقتصادی تحت تأثیر قرار می دهند. یک نظام مالی دو وظیفه اصلی را انجام می دهد: تخصیص و انتقال منابع در مولد پروژه ها و اطمینان از اینکه پروژه های انتخابی بالاترین بازدهی را برای تأمین کنندگان مالی فراهم می اورند.دو نوع نظام مالی معمول در کشورها عبارتند از:
1-نظام مالی رابطه مدار (پایه بانکی)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مالیات بر ارزش افزود

دانلود مقاله ارزش های اخلاقی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله ارزش های اخلاقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

تعریف اخلاق
اخلاق در لغت بمعنی خویها و خصلتها و سرشت ها می باشدکه جمع خلق است و در اصطلاح ، فنی است که بحث از ملکات انسان می کند که متعلق به قوای نباتی و حیوانی و انسانی انسان می باشد و هم چنین کار این فن تمیز دادن فضائل آن ملکات از رزائلش
می باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالی کردن خود از رزائل کمال وجودی یابد .

 

اخلاق :
« بِمَعنی نَفْس الاَفعالِ الَّتی تَسْتَحِقُ المَدْحِ اَوِ لذَّمَّ »
اخلاق به افعالی گفته می شود که سزاوار ستایش یا نکوهش باشند .
معمولاً در مورد اخلاق گفته می شود که ( عبارت است از علم زیستن یا علم چگونه زیستن ) ولی آنچه مربوط به اخلاق است تنها این نیست که ( چگونه باید زیست ) بلکه این است که ( برای اینکه با ارزش و مقدس و متعالی زیست کرده باشیم چگونه باید زیست ) . البته ناگفته ماند که یک چیز را در تمام این تعریفات باید بعنوان اصل موضوع اتخاذ کرد و آن آزادی و مختار بودن است ، یعنی اخلاق رسیدن به کمال انسانی از راه انجام دادن کارهای نیک و از بین بردن کارهای زشت است .
اختیاراً باید گفت : چیزی که کار را اخلاقی یا غیر اخلاقی می کند اراده و اختیار است و لذا موجوداتی که از راه اراده و اختیار بی بهره اند خارج از این بحث اند و برای همین هیچ گاه نمی گویند : فلان حیوان کار خلاف اخلاق مرتکب شد و یا فلان حیوان کار اخلاقی انجام داد .
موضوع علم اخلاق
موضوع علم اخلاق همانطوری که از تعریفش پیداست شکوفا نمودن خصائص نیک انسان و از بین بردن خصائص پست انسانی است ، بنابراین موضوع علم اخلاق انسان را از حیث رفتار و کردار و گفتار می باشد .

 

هدف و غایت علم اخلاق
هدف علم اخلاق را از موضوعش می توان یافت ، بدینگونه که وقتی موضوعش شکوفا نمودن خصائص خوب انسانی و مضمحل نمودن صفات رذبله او باشد نتیجه این کار بوجود آوردن یک مدینه فاضله بوسیله انسانهای خود ساخته خواهد بود ، زیرا تمام زشتی ها از ناحیه بودن صفات حیوانی و نبودن صفات انسانی بوجود می آیند و وقتی موضوع علم اخلاق ( که نابود کردن صفات رذیله و شکوفا کردن صفات حسنه باشد ) محقق شود ، دیگر جائی برای زشتی ها که شامل افراد بسیاری مانند دزدی ، تجاوز ، خیانت ، دروغ و غیبت و رشوه و غیره باشد ، نخواهد ماند ، در نتیجه انسان از حیوانیت محض بیرون آمده و به سوی الهی شدن پیش خواهد رفت و در نتیجه الهی خواهد شد، پس غایت اخلاق ، الهی شدن انسان است و به همین معنی اشاره دارد . روایتی که
می فرماید :
« تَخلَقوا بالاخلاقِ الله » « خودتان را به خویهای الهی رئوف آراسته کنید »
بنابراین انسان در زندگی باید سعیش بر این باشد که خود را به صفات خدائی متصف کند، همانطوریکه خداوند سبحان رئوف است ، او هم رئوف است ، همانطوری که خداوند سبحان رحیم است ، او هم رحیم باشد ، همانطوریکه خداوند سبحان جبار است او هم به موقعش جبار باشد که :
« محمد رسول الله وَ الَذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ علیَ الْکفارِ اُمحاؤُ بَیْنَهُمْ »
یعنی : « محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند و پیرو او هستند سخت گیران بر دشمن اند و مهربان بر خودشان » .

 

برداشت نادرست از علم اخلاق
از این جا نیز می توان به نادرستی یک تصور شایع در مورد علم اخلاقی پی برد . بدین منظور که عده ای علم اخلاق را نه به سان علمی که قابل تعلیم و تعلم است ، بلکه به صورت مشتی مواعظ و نصایحی می شناسند که تنها از راه ایجاد ( حال‌) می توان آنها را در متعلم تثبیت کرد . چنین برداشت نادرستی در میان کسانی شیوع دارد که به ماهیت این علم و نقش حیاتی ان از لحاظ ایجاد بینش صحیح اخلاقی و تعلیم راه و رسم خودسازی جاهل اند .
توضیح اینکه هر گونه تحول اخلاقی در انسان مسبوق به علم و آگاهی است . اگر چه علم وآگاهی به تنهایی و به خودی خود منتهی با سازندگی اخلاقی نمی شود ؛ اما برای هر نوع تعلیم و تربیت اصولی در زمینه اخلاقی یک عضو لازم و ضروری است ، زیرا در مراحل گوناگون تربیت ، نکات حساس و ظرائف فراوانی پیش می آید که تا شخص از بینش صحیح و معلومات کافی در آن زمینه برخورداز نباشد ، و به تعبیر دیگر ، حریم حق وباطل را در تمامی این زمینه ها به خوبی نشناسد ، قادر به تربیت صحیح خویشن نمی شود . بنابراین هدف علم اخلاق ایجاد احساس های روحی مطبوع ولی زود گذر در متعلمین نیست و نه اکتفا کردن به آن شرط عقل است .
این قبیل احساسها به همان اندازه که سهل الوصولند ، سهل الانهدام نیز هستند و هرگز
نمی توان بنیان تربیت اخلاقی را بر این گونه حالات و احساسها که در زمان تعلیم پیش
می آیند ، استوار کرد .
سازندگی روحی و معنوی انسان قبل از همه محتاج پیدایش بصیرت و معرفت است . تحول و انقلاب درونی که متکی بر علم و معرفت نباشد ، پشتوانه قابل اعتمادی ندارد .
پیامبر اکرم (ص) خطاب به ابن مسعود فرمود :
« ای ابن مسعود ! هرگاه به کاری دست می بری ، با علم و عقل دست ببر . » و باز آن حضرت فرمودند : « آنکه بدون علم به عمل برخیزد پیش از انکه اصلاح کند ، سبب تباهی می شود . »
و از سخنان امام علی (ص ) است که می فرمایند :
« لا یُری الْجاهِلُ اِلا مُفرِطاً اَوْ مُفْرطاً »
«جاهل را نبینی جز اینکه یا افراط می کند یا تفریط »
حضرت علی (ع) خطاب به کمیل می فرمایند :
« یا کُمَیل : مامِن حَرِکةَ الا و اَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعْرِفَةٍ »
ای کمیل ! هیچ حرکتی نیست جز اینکه تو در آن نیازمند معرفتی هستی :
حال باید پرسید چنان معرفتی را چگونه باید تحصیل کرد ؟ آیا جز این نیست که ایجاد آن محتاج تعلیم و تعلم جدی و اصولی از سوی مربیان شایسته است ؟
غالباً کسانی که حوصله چنان تعلیم و تربیت جدی و پرزحمت را ندارند ، آن را امری غیر ضروری معرفی کرده و به همان حالات زودگذر روحی بسنده می کنند و یا با عنوان کردن مطالبی از این قبیل که ( اخلاق رفتنی است نه گفتنی ) ، ( اخلاق تنها جنبه عملی دارد ) و امثال آن ، از زیر بار تعلیم و تعلم اصولی و آموزش تا مرحله حصول بصیرت و معرفت شانه خالی می کنند . و این خطای بزرگی است که تاوان آن شکست در خودسازی و تربیت نفس است .
کسانی که عملاً در وادی تربیت خود و دیگران قدم نهاده و با حساسیت فوق العاده ای تربیت اخلاقی آشنا هستند ، نیک می دانند که مشکلات و موانع موجود بر سر این راه هدف نه چنان است که بتوان به اتکاء مشتی حالات زودگذر به سلامت از این موانع گذشت و به نتیجه مطلوب دست یافت .
امام جعفر صادق (ع) در اهمیت تحصیل علم و اگاهی بعنوان پشتوانه ضروری برای عمل و نکوهش عملی که همراه با علم و بصیرت نباشد ، می فرمایند :
« العاملُ علی غیْرِ بَصیرَةٍ ، کالسائرِ علی غیرِ الطّریقِ لا یَزیدهُ سُرعَةُ السّیدِ اِلّا بُعْداً »
« کسی که بدون بصیرت و بینش عمل کند ، هم چون کسی است که در طریق و مسیر پیش نمی رود ، از این رو هر چه بر تندی و حرکت خود بیفزاید ، از قصد دورتر
می شود».
امام علی (ع) نیز بی نتیجه بودن مساعی کسانی را که عمل انها از روی بصیرت و بینش نیست ، چنین بیان می فرمایند :
« الْمُعْ‎بدُ بِغیرِ علمٍ کحمارِ الطاحُوتةَ یَدُوُر و لا یَبْرَحُ مِن مکانِهِ »
« عبادتگر بی علم ، هم چون خر اسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گاهی پیش نمی رود .»
از این رو تغییرات تند و تکان دهنده می توان به اهمیتی که اسلام به علم و معرفت و ضرورت تعلیم و تربیت نمی شناسند ، دریافت . .

 

ضرورت ارزشهای اخلاقی
پس از آگاهی به تعریف و ارزش اخلاقی و شناخت نقش و موضوع علم اخلاق و هدف ازآن ، حال باید ارزشهای اخلاقی را بشناسیم ، زیرا که اخلاق فردی یا اجتماعی ، بدون ارزشها واقعیت پیدا نمی کند . باید یدانیم که ارزشهای اخلاقی کدامند ؟ راه بدست آوردن آنها چیست ؟ و ضد ارزش و موانع پیدایش اخلاق اسلامی انسان کدامند ؟ و چگونه باید آنها را از سر راه تکاملی خود برداریم ؟ زیرا دلهای ما مانند یک زمین کشاورزی است که برای بدست آوردن محصول سالم و فراوان باید دو کار اساسی و سرنوشت ساز توجه نماییم .
اول : شناخت بذرهای سالم و مفید و کاشتن دانه ها در زمین و فراهم نودن مسائل رشد و تکامل آن مانند ، آبیاری ، کود پاشی .
دوم : پاکسازی زمن کشاورزی کاشته شده از علفهای هرز و خارهای مزاحم مانند : سم پاشی و کندن و دور ریختن گیاهان هرزه تا هر روز دانه های کاشته شده ، رشد و نمو کنند و علفها و خارهای مزاحم و هرزه نتواند جلوی رشد و تکامل محصولات مورد لزوم را بگیرند .
ارزشها و ضد ارزشها
تواضع و فروتنی
تواضع و فروتنی یکی از ارزشهای اخلاقی پسندیده ای است که می شود با آن بر همه دلها، حتی دلهای دشمنان خود راه یافت و شیطان و شیطنتهای ویرانگر را از جامعه دور ساخت . و آنها را که با ما قهر کردند می توان با تواضع و فروتنی به دوستی و مهربانی وادار کرد و گل بوته های رضایت و لبخند را بر همه دلها کاشت که امام علی (ع)
می فرمایند :
« وَ بالتَّواضُعِ تُتِمُّ النِّعمَةُ »
« با فروتنی و تواضع و خوشروئی و نرمی ، نعمتها کامل می شود .»
امانت داری
یکی از ارزشهای اخلاقی ، امانت داری است که با آن می توانیم بزرگترین خدمت شایسته را به دوستان خود روا داریم . امانت داری گاهی نسبت به اموال دیگران مطرح است و زمانی در رابطه با مسائل اخلاقی است ، یعنی اگر رازی را برای ما فاش کرده اند و یا به اسرار دیگران آگاهی پیدا نمودیم باید راز داری و صبر و پایداری ، امانت دار امینی باشیم وآبروی دوستان خود را حفظ نمائیم .

 

نیکوکاری و ترک منت گذاری و سرزنش دیگران
صفت نیکوکاری و علاقه به انجام کارهای درست و مفید برای دیگران ، وقتی با ارزش است که با صفت و عادت پست منت گذاری و سرزنش کردن ، آلوده نگردد . منت گذاری دلها را می رنجاند و قهر و ناراحتی به همراه دارد و اثر کارهای خوب را نابود
می سازد . امام علی (ع) می فرمایند :
« ایّاکَ وَ اَلْمنَّ 000 فَانَّ امَّنَ یُبطلُ الاحْسانَ »
« از منت گذاری بپرهیزید زیرا اثر نیکوکاری تو را از بین می برد» .
خیر خواهی و اصلاح امور دیگران
یکی از ارزشهای والای اخلاقی این است که نسبت به دیگران خیر خواه و مهربان باشیم، نگذاریم دشمنی ها ، قهر کردن ها ، در میان دوستان ما باقی بماند . اگر متوجه شدیم دو برادر ، دو دوست ، دو همسایه با هم قهر کردند ، تلاش کنیم ناراحتی ها را ازبین ببریم ، زیرا اصلاح امور دیگران یکی از عبادتهای پسندیده و ارزشمند است .
عفو و گذشت
کینه توزی و لجاجت ویژه روحهای حقیر و همتهای پایین است و بر عکس آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند پوزشها را می پذیرند . از خطاهای دیگران چشم می پوشند و از حق شخصی خویش در می گذرند . بلند نظری انسان عامل محبت دلهای دیگران است. برای خود انسان نیز نوعی لذت روحی را دارد و گفته اند : ( در عفو لذتی است که در انتقام نیست ) . عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزشهای دیگران دانه های جلب محبت است و دیگران را خوشبین ، وفادار و با محبت نگاه می دارد.
امام سجاد (ع) در دعای بلند « مکارم الاخلاق » از خداوند اینگونه می طلبد : « خداوندا ! 000 مرا ثابت قدم و استوار بدار تا با خالصان و دغلها ، خیرخواهانه برخورد کنم .
بخشش و محبت
آدمیزاد بنداه احسان است . به هر کسی نیکی کند ، او را رام و مطیع خویش می سازی و به هر کس محبت و لطف کنی قلعه دلش را فتح کرده ای . به قول سعدی :
بنده حلقه بگوش ار ننوازی برود لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه بگوش
این تعلیم حضرت رسول (ص) است که:
« ای مردم ! می دانم که نمی توانید با همه اموالتان ، همه مردم را راضی کنید ولی با چهره باز و گشاده روئی و خوش اخلاقی می توانید » .
و سخن مولایمان حضرت امیر (ع) چنین است :
« با الایثارِ یُسْتَرَقُ الاحرارُ »
« آزاد مردان با ایثار ، بنده و غلام می شوند .»
البته بنده و غلام خویها و کرامتهای اخلاقی . این هم گام دیگری در جذب دلها و ایجاد الفتها و تحکیم رابطه های عاطفی در جامعه بشری است .
حسن خلق
کاملترین مومنین از لحاظ ایمان ، خوش خوترین آنان است . پیامبر اکرم (ص)
می فرمایند: حسن خلق آثار خطاها را از بین می برد ، هم چنانکه آفتاب یخ را و سوء خلف عمل را تباه می سازد ، هم چنانکه سرکه عسل را . امام صادق (ع) لبخند مرد بر روی برادرش حسنه است و دور کردن هر نوع سختی و ناراحتی از وی حسنه است و خدا پرستیده نشده بکاری که محبوبتر باشد نزد او از شاد کردن دل مومن .

 

فصل دوم

 

برتری نظام اخلاقی اسلام و الگو برداری از آن

 

 

 

 

 

 

 


گفتیم که : هر نظام اخلاقی بر سه اصل موضوعی بنا می شود :
1- انسان مختار است .
2- در افعال اختیاری خود هدفی را دنبال می کند که دارای مطلوبیت ذاتی است .
3- یگانه راه وصول به آن هدف انجام افعال اخلاقی خواهد بود ؛ یعنی در حقیقت این افعال اختیاری هستند که موجب سعادت یا شقاوت انسان می شوند و جز این طریق کسی به سعادت یا شقاوت نمی رسد .
البته باید یاد آوری کنم که بسیاری از نظامهای اخلاقی توجه تفصیلی به این اصول نداشته و آنها را بعنوان اصول موضوعه خود مطرح نکرده اند ؛ ولی ما با تجزیه و تحلیل به این نتیجه می رسیم که این سه اصل هر چند به طور ارتکابی و اجمالی مورد قبول و پذیرش هر یک از نظامهای اخلاقی خواهد بود .
نظام اخلاقی اسلام نیز در پذیرش اصول فوق با دیگر نظامها هماهنگی دارد و بر اساس اعتراف به اصول نامبرده پی ریزی شده است و در این زمینه با دیگر نظامها هماهنگی دارد و تفاوتی ندارد . اکنون این پرسش مطرح می شود که بنابراین چه تفاوت اساسی بین نظام اخلاقی اسلام با سایر نظام های اخلاقی وجود خواهد داشت ؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم : نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامهای اخلاقی تفاوتهایی نیز دارد که در اینجا دو تفاوت اساسی را به ترتیب مورد بررسی قرار می دهیم .
سعادت در نظام اخلاقی اسلام
باید بگوییم : اخلاق اساسی نظام های اخلاقی به لحاظ مفاهیم کلی نیست ؛ بلکه بیشتر به مصادیق آن مفاهیم کلی مربوط می شود . یعنی هر انسانی بطور کـلی فطراً طـالب سعـادت است و هیچگاه این خواست را نمی تواند از خویش صلب کند و می توان گفت: این حقیقت را همه نظامهای اخلاقی پذیرفته و در آن اتفاق نظر دارند و اختلاف میان نظامهای گوناگون اخلاقی ، متوجه تشخیص مصادیق ( سعادت ) خواهد بود . مشکل اساسی و نقطه درگیری نظامها و نقطه نظرهای متنوع و متضادی که اظهار می دارند ، در پاسخ دادن به این پرسش خلاصه می شود :
آیا آن سعادتی که گمشده انسان است و او با همه تلاش خود بدنبال آن می گردد.
بدیهی است پاسخگویی به پرسش فوق کار آسانی نخواهد بود و می توان گفت : رمز اشکال و گره کار در اینجاست که سعادت ـ این گمشده همه انسانها ـ یک شیء عینی و موجود خارجی و یا حتی یک حیثیت نفسانی و پدیده روحی و روانی خاص نیست تا بتوانیم به آسانی به آن دست یابیم و زمینه اختلافات کم شود .
در پاسخ به این پرسش اصولی باید بگوییم : ما قبلاً نظر خود را توضیح دادیم و گفتیم : سعادت ، یک مفهوم انتزاعی است که منشاء انتزاع آن ، دوام و شدت لذت است . به طور مطلق و اگر میسر نشد دوام و شدت نسبی خواهد بود . بر این اساس اگر زندگی ما توام با رنج و ناراحتی باشد و در آن جا که آلام کمتر است و به حداقل می رسد و در مقابل آنها لذایذ ما در سطح بالایی قرار دارد ، سعادت صدق می کند .
کوتاه سخن اینکه سعادت خواهی فطری بشر است . همه می خواهند لذایششان دائمی و در عالیترین کیفیت و شدت و در مقایسه با آلامشان بیشتر باشد ولی نمی دانند ، چگونه بایدبه آن دست یافت و هر کس در این زمینه سخنی می گوید .
از اینجاست که می توان گفت : درباره مفهوم سعادت اتفاق نظر وجود دارد ، ولی در تشخیص مصداق سعادت اختلاف فراوان به چشم می خورد .
انسان در نظام اخلاقی
نظام اخلاقی اسلام مبتنی بر نوعی جهان بینی است که وجود خداوند را به عنوان مبداء وآفریننده موجودات و انسان را بعنوان موجودی وابسته و نیازمند به او معرفی می کند. انسان در این بینش فقر محض است و نسبت به خداوندی وجودی ربطی بیش ندارد . خداوند درقرآن می فرماید :
« یا ایُّها النّاسُ اَنْتُمْ الفُقَرائُ اِلی اللهِ هُوَ الغَّنیُ الْحمیدً »
« ای مردم شما نیازمند به خدا هستید و فقط خداوند بی نیاز و ستوده است »
طبیعی است این نظام برای آنکه مسیرش مبتنی بر حقایق و هماهنگ با واقعیتها و بر کنار از اوهام و تخیلات باشد ، ناگذیر است رابطه عبودیت و ربوبیت فوق را مورد توجه قرار دهد و بر اساس این اصل و با ملاحظه آن برنامه ریزی کند .
البته بایدتوجه داشت آن چه در بالا گفتیم از ویژگی انسان نیست ، بلکه تمام موجودات بدون استثناء نسبت به خداوند از چنین موقعیتی برخوردار بوده و به تمام معنی وابسته و از اعمال هستی نیازمند به خداوند هستند ؛ ولی ، از آن جا که ما درباره نظام اخلاقی بحث می کنیم ؛ منتها از وابستگی انسان یاد کردیم .
با توجه به این وابستگی عمومی به این نتیجه دست پیدا می کنیم که هر گاه انسان در اشیاء دخالت و تصرف می کند و از آنها بهره مند می شود باید بداند که در ملک خداوند تصرف کرده است . البته ما منکر این نیستیم که انسان به یک لحاظ و در یک مرتبه در ملک خود تصرف می کند . حال یا در ملک تکوینی خود مثل اعضای بدنش و یا در ملک تشریعی و اعتباری خود مثل اشیاء خارجی که بر اساس قرار و قانون ، ملک او شمرده می شوند . ولی از این حقیقت نباید غافل شد که همه اینها نهایتاً و در یک مرحله عالی تر مربوط به خداوند بوده و مالک حقیقی همه اشیاء اوست .
حفظ این رابطه نتیجه دیگری نیز به دنبال دارد و ما را برآن می دارد تا حتی اگر کاری را فرض کنیم که به نفع زندگی و نیروی انسان نباشد و خود بخود در سعادت اخروی وی نیز تاثیری نداشته باشد ؛ ولی مع الوصف همین کار غیر مفید و بی خاصیت ، مورد امر خداوند قرار گیرد( که باید ان را انجام دهی ) ما را بر آن می دارد که حتی اطاعت امر خداوند را در چنین مواردی نیز لازم بدانیم .
انسان با حالت انقیاد کامل و بدون هیچ گونه اعتراضی باید در برابر اوامر و نواهی خداوند تسلیم محض باشد ، زیرا اعتقاد به ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند چنین اقتضایی دارد که انسان در مقام عمل ، گوش به فرمان او بوده و مراقبت باشد تا چه کاری ازوی
می خواهد و چه کاری را منع می کند.
این حقیقت واضح است که اوامر و نواهی خداوند تابع مفاسد و مصالح هستند و مفاسد و مصالح نیز صرف نظر از اوامر و نواهی خداوند که تابع مصالح و مفاسد هستند و بوده و واقعیت دارند . ما نیز این حقایق را انکار نمی کنیم ، سخن ما این است که حتی اگر هم تابع مصالح و مفاسد نمی بودند اطاعت آنها بر انسان واجب بود و او در چنین فرضی نیز در برابر خداوند باید چنین توطین نفسی داشته باشد.
اکنون اگر سوال شود که آیا نظریه فوق یک تئوری محض است یا واقعیت دارد و تا کنون چنین فرمانی از جانب خداوندصادر گردیده است ؟ در پاسخ باید بگوییم :
صدور چنین امری از جانب خداوند آن چنان هم دور از باور نیست و بعنوان نمونه
می توان از ف مان خداوند به حضرت ابراهیم (ع) بر ذبح فرزندش حضرت اسماعیل (ع) نام برد زیرا، کشتن فرزند خود بخود نه سعادت دنیا را نتیجه می دهد و نه سعادت آخرت را . با هیچیک از آن دو رابطه تکوینی ندارد و اگر خداوند چنین فرمانی نداده بود و اقدام به ذبح اسماعیل موجب سعادت آخرت نمی شود و حضرت ابراهیم هرگز چنین کاری را تجویز نمی کرد و انجام نمی داد .
در هیچ نظام اخلاقی غیر الهی ، چنین قابل توجه نیست اما از آن جا که حقیقت دیگری هم وجود دارد همه چیز رابطه وابستگی به خداوند دارد و مملوک خداوند است در نظام های الهی هر کاری که او می گوید باید انجام داد ، خواه مصلحتی برای خود یا جامعه دربر داشته باشد و خواه نداشته باشد . همه اینها ملک خداوند است و مکلف ؛ حق ندارد چون و چرا کند .
رابطه عبودیت انسان به ریوبیت خداوند می تواند به تمام کارهای انسان رنگ بزند و چنانکه بعد از این توضیح می دهیم رنگی جالب تر و موثرتر از هر چیز دیگر در وصول انسان به سعادت خویش که خداوند درباره آن می فرماید :
« صِبْغًةَ اللهَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنُ اللهِ صِبْغَةً »
« رنگ خدایی است و چه کسی در رنگ آمیزی ( توحیدی ) از خدا بهتر است »
می توان گفت : در حقیقت این موضوع سبب شد بعضی از اندیشمندان مسلمان ، چنین گمان کنند که اساس ارزشهای اخلاقی در اسلام چیزی جز امر و نهی خداوند نیست .
( خوب ) آن است که خداوند به آن ( امر ) می کند و خوبی آن به لحاظ همین امر است و (بد) آن که خداوند از آن ( نهی )می کند و سرچشمه بدی آن همان ( نهی ) است .
آنان گفتند : کار خود بخود نه خوب است و نه به بی تفاوتی و خنثی است ، هیچ مطلوب و یا مبغوضیتی ندارد ، حسن و قبح ، ذاتی افعال نیست بلکه تابع امر و نهی خداوند خواهد بود .
باید بگوییم : این هم اشتباه بزرگی بود که این گروه مرتکب شدند ، زیرا خوبی یا بدی افعال دربست از طرف امر و نهی خداوند بیاید و ذاتاً عاری از خوبی و بدی باشند . حقیقت این است که حیثیت امر و نهی حیثیتی است جدای از حیثیت ذاتی افعال که چون مورد امر نهی خداوند قرار گرفتند ، علاوه بر ارزش ذاتی خود خود ، زمینه چنین ارزش مثبت یا منفی را نیز برای انسان بوجود می آورند . یعنی ارزش بندگی اطاعت و انقیاد نسبت به خداوند و فرامین او و یا بی بندو بی باری مخالفت و تجدی نسبت به او خواه ، مصلحت مفسده ای هم در متعلق امر و نهی لحاظ شده باشد. نظیر اکثر قریب به اتفاق احکام وفرامین الهی یا نشده باشدنظیر نمونه ای که یادآوری گردید .
آیات قرآن خود شاهدی بر مدعای ما هستند و از ارزش ذاتی افعالی پرده بر داشته اند . خداوند می فرماید :
« اِنَّ اللهَ یا‏مرُ بالعدلِ وَ الاحسانِ »
« محققاً خداوند به عدالت و میکی کردن فرمان می دهد .»
و می فرماید:
«قُلْ انَّ اللهَ لایاْمُرُ بافحْشاءِ »
« بگو محققاً خداوند به انجام کار زشت فرمان نمی دهد .»
از آیات فوق بخوبی می توان دریافت که : عدل و احسان ، متعلق فرمان خداوند هستند و قبل از اینکه بر آنها امر شود بصورت خصیصه ذاتی یک سری از افعال انسان وجود و واقعیت دارند و این افعال به لحاظ همین ویژگی ذاتی ، مورد امر خداوند قرار می گیرند نه آنکه چون خداوند امر کرده است خصیصه ذاتی برای یک سری از افعال دیگر وجود دارد و از این جهت خداوند به انجام چنین کارهائی فرمان می دهد .
بنابراین عدل و احسان یا فحشاء بدون توجه به هیچ امر و نهی ، دارای مصادیق خارجی و چنانکه قبلاً توضیح دادیم انتزاعی هستند .

 

الگوی اخلاقی اسلام
نکته مهم دیگری که ضرورت تحصیل آگاهی و ومعرفت و وجود تعلیم و نعلم جدی در زمینه اخلاقی را روشن می سازد . عظمت هدفی است که در تعالیم اسلامی از سازندگی اخلاقی تعقیب می شود چه ، هدف از تربیت اخلاقی در اسلام تنها ، این نیست که شخصی پاره ای آداب ظاهری را فرا گرفته و یا برخی فضایل سطحی و ظاهری را در خود ایجاد کند ، بلکه هدف نهایی از سازندگی اخلاقی و معنوی در مکتبهای آسمانی عموماً و در مکتب اسلامی خصوصاً ، چنان با عظمت ، حساس و متعالی است که هرگز و در تحت هیچ شرایطی نمی توان با انواع جهالتها ، ساده اندیشی ها و سطحی نگیری ها
بی آنکه شخص از عمق فکری و معنوی لازم بر خوردار گردد به آن دست یافت . از این رو ، تفاوت بسیاری است بین الگوهای اخلاقی و معنوی اسلام ، و آن چه در عرف و اجتماع بعنوان تیپ مقدس مآب معروف خاص و عام است .
این قبیل افراد که تنها به ظاهر آداب شرع توجه کرده و از فضایل به دسته خاصی ، آن هم به صورت صوری و سطحی بنده می کنند ؛ هرگز الگوهای مطلوب اخلاقی اسلامی نبوده و نمی توانند باشند . اینان به جهت بی بهره بودن از فضایل و کمالات اساسی و محرومیت از عمق معنوی لازم ، نتوانستند اهداف تربیتی و معنوی اسلام را به طور هماهنگ و به صورت عمیق در وجود خود پیدا کنند ، بلکه به جهت یک جانبه نگری و تک بعدی بودن ، فرسنگها از انسان نمونه اسلام که شخصیتی چند بعدی ، عمیق و همه جانبه دارد ، فاصله دارد .
اساسی ترین عنصری که شخصیت معنوی این قبیل افراد ظاهراً با تقوا فاقد آن است ، همان عنصر ( آگاهی و معرفت ) است . فقدان علم و آگاهی در این افراد سبب می شود نارسائی فکری بر کل شخصیت آنها سایه افکنده و از آنها انسانهای سطحی و موجودی بسازد که هیچ انسان اگاه و بیداری حاضر نیست آنان را به عنوان الگوی تربیتی خویش بپذیرد یا آرزوی شباهت به آنها را در دل داشته باشد .
الگوی اخلاقی اسلام ، انسان وارسته و بکمال پیسوته ای است که علاوه بر ظاهر از نظر باطن نیز به تسویه کامل نائل آمده و دلش روشن به نور معرفت است . هدف از تربیت اخلاقی در اسلام ، افزایش مراتب و درجات قلبی در سایه معرفت الهی است تا شخص شایستگی لازم برای تقرب به خدا را پیدا کند . از این رو ، تعلیمات اخلاقی باید در جهت نیل به این هدف متعالی قرار گیرد و از هر نوع سطحی نگری و ظاهر گرائی مصون ماند تا به جای ترببیت مقدس مآبان جمود ، انسانهای شایسته ، آگاه و عمیق تربیت شوند که هم از لحاظ بینش و معرفت و هم از لحاظ عمل در سطح بالایی از کمالات قرار گیرد و گرنه تنها توجه به جهات عملی و بی توجهی به نقش و اهمیت علم و بصیرت که آن همه در اسلام به آن تاکید شده است ، از آفات بزرگ تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی است که اگر به طور جدی با آن مبارزه نشود سبب خواهد شد ، انسانهای یک بعدی ، سطحی و متحجرالفکری بار آیند که از کمال لایق انسانی و ارزشهای متعالی اسلام ، فرسنگها فاصله دارند.
اینان نه تنها خود از رسیدن به کمال باز می مانند بلکه با مقدس مآبی ها و تعصبات احمقانه، تیشه بر ریشه اسلام زده و دیگران را از این دین و آئین الهی گریزان می سازد. از این رو ، پیشوایان آسمانی از دست این گروه از متعبدین جاهل دردمندانه شکوه کرده و آنان را در ردیف عالمان فاسد و بی حیا و وسیله شکست اسلام معرفی نموده اند . امام صادق (ع) فرمود :
« قَطَعَ ظَهدی اتُنانِ : عالِمٌ مثتَهَتّکٌ و جاهلٌ مُتَنَسّکٌ ، هذا یَصُدُ الناسَ عنْ علمهِ بتَهتُّکه وَ هذا یَعُدُّ الناسُ عَنْ نُسْکه بجَهْله »
« دو طایفه کمر مرا شکستند : عالم فاسد و بی حیا و جاهل مقدس مآب . اولی مردم را از علم خویش یا فساد و پرده دری باز می دارد و دومی آنان را از عبادت به جهات خویش گریزان می سازد .

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

تربیت و اخلاق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آغاز تربیت
نقطه آغاز تربیت ، تربیت خویشتن است . کسی می تواند مربی باشد که پیش از دیگران به تربیت خود بپردازد . کسی می تواند مربی باشد که بیش از آنکه از دیگران انتظار تغییر و اصلاح داشته باشد، از خود چنین توقع کند . انسان بدون تربیت مستمر خود نمی تواند یک مربی موفق باشد . انسانی که خود اهل مطالعه نیست ، چگونه می تواند دیگران را به این کار دعوت کند . کسانی که خود به لحاظ اخلاقی منزه نیستند چگونه می توانند دیگران را به اخلاق پاک دعوت کنند ؟
سه عامل مهم برای تقدم تربیت دیگران عبارتند از :
1- عمل مربی بیش از کلام او بر روی متربی اثر می کند .
2- مربی ومعلم باید همیشه جلوتر از متربی خود حرکت کنند .
3- برای درک مشکلات متربی مربی خود باید بخشی از انتظاراتی را که از او دارد ، در مورد خود عملی سازد .

 

ابعاد تربیتی
خداوند انسان را بگونه ای خلق کرده که دارای شخصیتی چند بعدی است . تربیت او هم باید متوجه همه این ابعاد باشد . مهم ترین ابعاد شخصیت انسان عبارت است از :
بعد شناختی ، بعد عاطفی ، بعد حرکتی - جسمانی ، بعد اجتماعی ، بعد اخلاقی و بعد هنری .
یک تربیت متعادل و متوازن باید همه این ابعاد را در نظر قرار دهد . دین مبین اسلام دینی است که به تمامی این ابعاد توجه کرده ، برای پرورش متعادل و درست آن برنامه دارد.
بنابراین برای تحقق یک تربیت اسلامی و کامل باید با کودک و نوجوان بگونه ای مواجه شویم که او بتواند در همه این ابعاد فعال باشد و رشد پیدا کند کسانی که به ابعاد محدودی توجه دارند کودک را نامتعادل بار می آورند . از آن جمله کسانی هستند که تنها به پیشرفت درسی و یا رشد جسمانی کودک یا نوجوانان توجه دارند و لذا او را ناقص تربیت می کنند .

 

رشد و کمال
انسان در مقایسه با سایر حیوانات رشدی بسیار آرام ولی گسترده و عمیق دارد.فرزندان حیوانات بسیار سریع به این درجه و مرحله می رسند ، ولی فرزند انسان بسیار کند به این درجه و محله می رسد ؛ که هیچ موجودی نمی تواند به آن سطح دسترسی پیدا کند . طی این مسیر در مورد انسان با آرامی و به تدریج انجام می گیرد ؛ لذا در تربیت باید برای رسیدن به اهداف بلند و عالی ، عزم را جزم کرد و با آرامش ، لکن با استواری و استحکام به طرف آن اهداف حرکت کرد .
عجله کردن برای رسیدن به اهداف ، آن هم اهدافی ظاهری ، مانند گرفتن دیپلم و لیسانس، نه تنها به سود تربیت نیست ، بلکه به آن آسیبی جدی وارد می کنند . برای تربیت زمینه لازم را فراهم کنیم ، بگونه ای که بتوانیم تا پایان عمر به رشد خود ادامه دهد .

 

تفاوتهای فردی
توجه به تفاوتهای فردی لازمه یک تربیت متعادل و درست است . انسان ها همه یکسان خلق نشده اند و اساساً باید بگوییم هیچ کدام از مخلوقات الهی دارای شباهت کامل با یکدیگر نیستند و هر موجودی دارای خلقی منحصر به فرد است که گواه وحدانیت خداوند است . از این رو مربیان باید ضمن داشتن برنامه کلی در تربیت ، به ویژگی های منحصر به فرد هر یک از تربیان توجه خاص داشته باشند . بنابراین لازم است :
1- مربیان به ویژگیهای اساسی و بنیادی در تربیت از قبیل هوش ، انگیزش ، خلاقیت و سلامتی روانی توجه داشته باشند و تفاوتهای فردی متربیان را در این زمینه ها مورد عنایت قرار دهند .
2- جایگاه هر متربی را در میان هم سالان خود مشخص کنند .
3- پیشرفت هر کودک و نوجوانی را نسبت به خود او در نظر بگیرند .
4- در طراحی برنامه های تربیت متربی را اصل قرار دهند نه برنامه را .

 

انگیزه و تربیت
آنچه می تواند کودک را به طرف رشد و کمال سوق دهد انگیزه هایی است که از درون او را به سمت اهداف هدایت می کند . انگیزه ها نیروی حرکت به طرف اهداف تربیتی را تامین می کنند . از این رو این انگیزه ها باید شناخته شده در جهت تحریک بیش تر کودک و نوجوان تقویت شوند . به این منظور در مورد انگیزه ها لازم است بدانیم که :
1- انگیزه های اولیه و طبیعی مانند گرسنگی ، تشنگی ، کنجکاوی و 000 می تواند برانگیزاننده تعدادی از رفتارها باشند.محرومیت نسبی در این انگیزه ها می تواند موجب تشدید آن ها شود.
2- به کمک انگیزه های اولیه و طبیعی باید انگیزه های ثانوی ای مانند تمایل به پیشرفت تحصیلی را ایجاد و تقویت نمود .
3- باید با فراهم آوردن زمینه لازم برای عمل موفقیت آمیز کودک و نوجوان انگیزه های او را تقویت کرد .
4- از طریق اجتناب از اجبار آشکار و محسوس ، از تضعیف انگیزه ها جلوگیری کرد .

 

نسبیت در تربیت
تربیت بدون تشویق و تنبیه مناسب امکان پذیر نیست ، لکن باید توجه داشت که هر چیزی در مورد کودک نمی تواند مورد تشویق و یا بخصوص مورد تنبیه واقع شود . مثلاً نباید تغییراتی که خارج از اختیار و اراده کودک و نوجوان است ، زیاد مورد تشویق قرار گیرد و یا خدای ناکرده تنبیه شود .
آشفتگی دوره نوجوانی چیزی نیست که به سبب آن نوجوان را تنبیه و یا سرزنش کنیم ، هم چنین بدلیل زیبایی چهره و یا هوش سرشار یک کودک نباید او را مورد تشویق قرار داد ، بلکه آن چیزی که باید مورد تشویق قرار گیرد ، عمل و بازده موفقیت آمیز کودک و نوجوان است . یعنی چیزی که با تلاش و کوشش او بدست آمده است . هر گام کودک و نوجوان به جلو ، می تواند مورد تشویق قرار گیرد و در مواردی نیز هر کدام از گامهای او به جلو ( در صورتیکه اضافی باشد ) یا عقب تنبیه شود .

تربیت از راه دل
اساساً‌ اگر مفاهیم و روش ها و اقدامات تربیت از طریق مربیان صاحب دل به روش تربیت از راه قلوب و عواطف صورت نگیرد ، جزء آموزشهای سطحی و دانشهای حفظی و صوری حاصلی به بار نخواهد داشت .
در چنین شرایطی می توان تربیت درونی را جایگزین تربیت بیرونی کرد و به جای دانش به تغییر منش اندیشه و در نهایت به جای تاکید صرف بر اطلاعات ذهنی به هدایت قبلی دست یافت . اگر تربیت با روش صاحب دلی و با منش اهل معنا انجام گیرد نیازی به انبوه کاری و انبوه گویی نیست . اگر در فرآیند انتقال پیام به تمایل درونی و رغبت و انگیزش افراد توجه شود تنها یک اشاره کافیست تا قلب آدمی نورانی شود .

 

گرداندن ( ساختن ) با بعد اخلاقی
همه تلاشها و زحمات یک باغبان گل پرور که ممکن است به آموزشها و تکاپوهای علمی فراوان نیازمند بوده باشند ، برای رویانیدن گل هایی است که به مرحله شکوفایی برسند . تخلق به اخلاق والای اسلامی و انسانی ، یعنی شکوفایی همه استعدادها و حقایق مربوط به انسان .
آن پیشتازان فکری که دوران ها را پایان دوران ماقبل تاریخ ( تاریخ انسانی ) می نامند و برای آغاز تاریخ انسانی هرگونه تلاش می کنند و از بکار گرفتن هیچ منطقی مضایقه ندارند ، باید بدانند تغییر دادن وضع زندگی انسانها دررابطه با صنعت و هنر و پول و جریانات نظامی و دیگر شئون امروزی بشری ، به وضعی دیگر ، بدون احساس ضرورت گردیدن و گردادن اخلاقی ، ادامه همان دوران ما قبل تاریخ است ، نه پایان بخشیدن به آن. هیچ راهی برای ختم دوران ما قبل تاریخ ، جز شکوفا کردن انسان ها با اخلاق عالی انسانی که همان شکوفائی حقایق است ، دیده نمی شود.
شاید درباره انسان سخنی نمانده باشد تا گفته شود و تجربه ای نمانده باشد تا انجام شود و تلاشی در مسیر حیات معقولش نمانده است تا صورت پذیرد. محصولی که بشر از سرمایه و تلاش خود برای پیشرفت خود برداشته است به قدری در مقابل آن رسیده است که معلمان و مربیان به هر نحوی که شده است به انسان های مورد تعلیم و تربیت بفهمانند که
( هرگز فراموش مکن که تو انسانی آنان که در زندگی باآنها شرکت داری نیز انسانند . آنان نیز مانند تو خوشی لذت را در می یابند و درد و ناگواری الم را می فهمند و همان عامل جلب سود و لذت که برای تو ، انگیزگی دارد و تحریک می کند . در همه آنان که مستقیم و یا غیر مستقیم با انان در ارتباط هستی ، نیز انگیزگی دارد ).
بدون تحریک و جوشش برای دریافت اصل فوق قرار گرفتن در مسیر گردیدن و گرداندن هرگز به نتیجه ای نخواهد رسید . آن مربیانی که بعد والای اخلاقی انسانهای مورد تربیت خود را تقویت نمی کنند وان را به فعلیت نمی رسانند و در عین حال مراکز دانش و منابع پیشرفتی که هزاران نوع نیرو و واسطه در اختیار انسانها می گذارند ، کاری جز آماده کردن میدان برای تناز ع در بقاء انجام نمی دهند . معلوم است برد در این میدان که خطرناک تر است از جنگل ، با کیست و باخت با کیست .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 71   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارزش های اخلاقی

دانلود مقاله اهمیت و ارزش علم و دانش از نظرگاههاى حکماء و کتب کهن اسمانی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اهمیت و ارزش علم و دانش از نظرگاههاى حکماء و کتب کهن اسمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
لقمان :
لقمان حکیم به فرزند خود مى گوید: ((فرزند عزیز! دیدگان بصیرت خود را در انتخاب مجالسى که در آنها شرکت مى کنى کاملا باز کن و به گزین باش . اگر دیدى مجلسى از مردمى متشکل شده است که با دل و جان و زبان ، خدا را یاد مى کنند، در آن مجلس شرکت کن ؛ زیرا اگر عالم و دانشمند باشى علم و آگاهى تو در چنین مجلسى به مدد تو برمیخیزد و به تو سود میرساند و خاطر ترا نسبت به علم تجدید مى نماید. و اگر جاهل و نادان باشى آنان به تو علم مى آموزند، و با شرکت در آن مجلس سرانجام ، به علم و بصیرتى دست مى یابى . بنابراین باز هم شرکت تو در چنین نشستى ، درخور و مناسب تو مى باشد، و این امید هم وجود دارد که خداوند، شرکت کنندگان در این مجلس را زیر سایه لطف و رحمت خود قرار دهد، و از طریق ، چنین لطف و مرحمتى ضمنا شامل حال تو نیز گردد.
آنگاه که با گروهى از خدابى خبر مواجه شوى و ببینى که در مجلسى ، افرادى شرکت دارند که از خدا یاد نمى کنند، بلکه او را بدست فراموشى سپردند، با آنان نشست و برخاست نکن ؛ زیرا اگر خود، از علم و آگاهى برخوردار باشى ، علم تو در طى مجالست با آنها به تو سودى نمى رساند. و اگر جاهل و نادان باشى همنشینى تو با آنها، جهل و بى خبرى و غفلت ترا فزاینده تر مى سازد. علاوه بر این ممکن است خداوند متعال آنانرا به کیفر جهل و غفلت دچار سازد و این کیفر، ترا نیز دربرگیرد)) (124) .توراة :
در توراة آمده است که موسى (علیه السلام ) فرمود: ((علم و حکمت و استوارمندى در اندیشه و گفتار و کردار را، بس شگرف و عظیم برشمار و از آن تجلیل کن ؛ زیرا اگر من نیروى حکمت و صواب اندیشى را در قلب کسى برقرار مى سازم صرفا بدین منظور است که مى خواهم او را مشمول رحمت و آمرزش خویش قرار دهم .
اى موسى ! حکمت آموز باش و رفتار خویش را بر موازین حکمت منطبق ساز و آنرا به دیگران بیاموز تا در این رهگذر به کرامت من در دنیا و آخرت دست یابى )).
زبور:
خداوند متعال در کتاب زبور به داود پیامبر(علیه السلام ) مى فرماید: ((داود! به احبار و دانایان و علماء بنى اسرائیل و رهبانان (صومعه نشین ) هشدار ده که با مردمان پرهیزکار، گفتگو و مجالست و بحث و مذاکره نمائید. اگر در محیط خود؛ با مردم تقوى پیشه و پرهیزکار برنخوردید با علماء و دانشمندان به بحث و مذاکره بنشینید. و اگر در جمع افراد محیط و پیرامون خود، دانشمندى را نیافتید با عقلاء و بخردان نشست و برخاست و گفتگو کنید؛ زیرا پرهیزکارى و دانش ‍ و خردمندى عبارت از سه مرحله و درجه اى است که هدف من از سپردن هر یک از این سه مرحله به مردم ، اینست که مى خواهم بشر دچار سقوط و نابودى نگردد)). (و هر کسى گمشده خویش یعنى تقوى و علم و عقل را در جوامع بشرى بیابد. و از هر یک از گروه پرهیزکاران و دانشمندان و خردمندان ، بهره خویش را بازگیرد تا جامعه انسانى احساس فقر و کمبود نکرده و دچار انحطاط و سقوط نگردد).
درباره مطلب فوق ، این سؤ ال پیش مى آید که چرا خداوند در طبقه بندى این مراحل ، تقوى و پرهیزکارى را بر سایر مراتب دیگر مقدم داشته است ؟
پاسخ چنان سؤ الى این است که تقوى و پرهیزکارى ، با علم و دانش به گونه اى پیوند و همبستگى دارد که تقواى بدون علم ، قابل تصور و امکان پذیر نیست . و چنانکه قبلا نیز یادآور گشتیم خشیت و بیم از خداوند صرفا در سایه علم و دانش امکان پذیر است . لذا خداوند در طبقه بندى مراتب سه گانه مذکور، علم و دانش را بر عقل و خرد مقدم نموده است ؛ زیرا هر عالم و دانشمندى ، ناگزیر باید عاقل و خردمند باشد تا به مرحله علم ارتقاء یابد.
انجیل :
خداوند متعال در سوره هفدهم انجیل مى فرماید: ((واى بر کسى که نام و عنوان علم و دانش بگوش او برسد و از آن جویا نگردد. او چگونه حاضر است ، با نادانان محشور شود و در آتش جهنم با آنان همنشین گردد؟
مردم ! پویاى علم باشید و آنرا بیاموزید؛ زیرا علم و دانش اگر فرضا موجبات سعادت و نیکبختى شما را فراهم نیاورد باعث تیره روزى و بدبختى شما نمى گردد. اگر علم و دانش ، مقام شما را رفیع نگرداند، سبب پستى و فروهشتگى منزلت شما نمى شود. اگر شما را بى نیاز نسازد، تهى دستى را براى شما به ارمغان نمى آورد. اگر به شما سودى نرساند، زیانبخش نخواهد بود.
این سخن را بر زبان جارى نسازید: که مى ترسیم عالم و دانشمند شویم و نتوانیم به مضمون علم و آگاهى خود عملا پاى بند باشیم ؛ بلکه باید بگوئید: امیدواریم که عالم و دانشمند گردیم و طبق آگاهى و علم خود عمل کنیم .
علم و دانش به مدد عالم و دانشمند برمیخیزد، و از او شفاعت و وساطت مى کند، و بصورت قدرتى درمیآید که با عالم و دانشمند همیارى مى نماید. بنابراین حقا نباید خداوند، عالم و دانشمند را در روز قیامت ، فرومایه و ذلیل سازد.
اى گروه علماء و دانشمندان ! درباره پروردگار خود چگونه مى اندیشید؟ آنها مى گویند: فکر و گمان ما درباره پروردگار ما این است که ما را مشمول رحمت و آمرزش خویش قرار دهد. خداوند به آنان مى گوید: من هم به اندیشه و درخواست و امید شما عمل کردم ؛ زیرا من حکمت و دانش و استحکام و استوارمندى در تفکر و رفتار را به شما سپردم و هدف من از این کار، چنین نبود که بدخواه شما بودم ؛ بلکه نسبت به شما اراده خیرخواهى داشتم . بنابراین - زیر سایه لطف و رحمت من - همراه بندگان شایسته من به بوستان بهشت و سراى نیکبختى من درآئید)).
مقاتل بن سلیمان مى گوید: در کتاب ((انجیل )) به این مطلب برخوردم که خداوند متعال به عیسى (علیه السلام ) فرمود:
((دانشمندان را گرامى دار و دربزرگداشت آنان دریغ مکن ، و اهمیت و ارزش مقام و مرتبت والاى آنانرا بشناس ؛ زیرا من دانشمندان را از لحاظ مقام و منزلت بر تمام آفریدگانم - بجز پیامبران و رسولان خود - مزیت و برترى بخشیدم ، مزیت و برترى آنان بر مخلوقات ، همانند مزیت و برجستگى آفتاب بر ستارگان ؛ و همسان برترى آخرت بر دنیا، و همچون برترى من بر تمام پدیده هاى هستى مى باشد)).
و از سخنان مسیح (علیه السلام ) است که فرمود:
((اگر کسى به زیور علم و دانش آراسته گردد، و رفتار خود را با موازین علمى خویش منطبق سازد، یعنى به علم خود عمل کند، او همان کسى است که در ملکوت آسمان ها به عنوان شخصیتى عظیم و شکوهمند و انسانى بزرگ نامبردار بوده و از او به عظمت یاد کنند)).
و - سخن فرزانگان دین و دانش درباره علم و علماء و دانشجویان
ابى ذر غفارى :
((هر باب و درى از علم که فراسوى ما گشوده مى شود و آن را فرامى گیریم از دیدگاه ما از هزار رکعت نمازى که استحبابا و با هدف طاعت از امر غیر واجب انجام مى شود، محبوب تر و خوش آیندتر است )) (125) .
ابوذر غفارى مى گوید: از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) شنیدیم که مى فرمود: ((اگر مرگ دانشجوئى - همزمان با تحصیل و دانشجوئى او - در رسد به عنوان شهید و سرباز جان باخته در راه خدا محسوب مى گردد)).
وهب بن منبه (126) :
(تحصیل و تاءمین بسیارى از مزایا در خود دنیا نیز رهین علم و آگاهى انسان مى باشد)؛ زیرا علم و دانش منشاء بسیارى از مزایا است و این مزایا از علم سر برمى آورند، آرى علم است که به شخص فرومایه ، منزلت ، و به انسان ذلیل و خوار، عزت و سرفرازى ، و به اشخاص فراموش شده و نادیده انگاشته و بدور از انظار، قرب و منزلت ، و به افراد تهى دست و بى چیز، غناء و بى نیازى ، و به انسانهاى گمنام ، شهرت و نام آورى ، و به افراد فاقد شخصیت و نفوذ اجتماعى ، هیبت و شکوه (127) ، و به افراد بیمار و سست مزاج ، نیرو و تندرستى مى بخشد)).
سخن عارفان در مزایاى علم :
یکى از عرفاء مى گوید: ((مگر نه چنین است که اگر از بیمار، غذا و نوشیدنى و دارو را دریغ دارند آن بیمار مى میرد؟! قلب و دل آدمى نیز (به غذا و دارو نیازمند است ). اگر دل و جان انسان از دانش و تفکر و حکمت محروم گردد چنین دل و جانى از کار مى افتد و دچار مرگ و نابودى مى شود)).
آثار نیک همنشینى با دانشمندان :
عارفى دیگر مى گوید: ((اگر کسى در حضور عالم و دانشمندى بنشیند و نتواند از اندوخته هاى علمى او مایه اى ذخیره کند و در صیانت و حفظ کردن و از بر نمودن سخنانش احساس عجز و ناتوانى نماید (علیرغم چنین محرومیت و ناتوانى ، صرف همنشینى با عالم و دانشمند و شرفیابى از محضر او) هفت کرامت و فضیلت ، نصیب او مى گردد:
1- به فضیلت و پاداشى - که (در تعالیم و فرهنگ دانش پرور اسلامى ) براى شاگردان و دانش آموختگان منظور شده است - دست مى یابد.
2- مادامى که در محضر عالم و دانشمند بسر مى برد از گناهان و معاصى مصونیت دارد (و قهرا از تیررس جرم و نافرمانى خدا بدور است ).
3- و آنگاه که در جهت پویائى از علم و دانش اندوختن ، از خانه خویش بیرون مى آید - تا آنگاه که در سراى عالم و مجلس درس او حاضر شود - مشمول لطف و رحمت الهى است .
4- وقتى که در میان حلقه درس و در حضور عالم و دانشمند، جلوس مى کند - نظر به اینکه سایه رحمت الهى ، چنین حلقه اى را زیر پوشش خود قرار میدهد - او را از این بارش رحمت ، نصیبى خواهد بود.
5 - مادامى که او به درس و سخنان عالم و دانشمند گوش فرامى دهد، همین گوش فرادادن ، به عنوان طاعت او به شمار آمده و در پرونده اعمال او ثبت و ضبط مى گردد.
6- و اگر او علیرغم استماع سخنان استاد، احساس کند که چیزى از گفتار او را درک نکرده و به خاطر چنین احساسى ، اندوهگین گردد، همین اندوه و تنگدلى ، وسیله اى براى قرب او به پیشگاه خدا مى شود؛ چون خداوند متعال فرموده است :
(( ((انا عندالمنکسرة قلوبهم )) ))
من در دلهائى که (به خاطر من ) درهم شکسته و فرو ریخته است ، جاى دارم .
7- چنین شخصى با حضور خود در حوزه درس عالم و دانشمند - با وجود اینکه نمیتواند از لحاظ دانش اندوزى ، طرفى ببندد - این حقیقت را در مى یابد که مسلمانان به عالم و دانشمند دینى ارج مى نهند، و فاسقان و گناهکاران را تحقیر و تقبیح مى نمایند. درک این حقیقت موجب مى شود که قلبش از فسق و گناه ، متنفر و روى گردان شده و سرشت و طبیعتش به علم و دانش ، گرایش و آمادگى یافته ، و روحش با علاقه و دلبستگى به علم و معرفت ، آمیخته و عجین گردد. به همین جهت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) به مردم فرمان میدهد که با افراد صالح و مردمى که کاملا آراسته و پیراسته اند مجالست و نشست و برخاست نمایند)).
آثار متفاوت همنشینى با طبقات مختلف :
و نیز همان عارف گفته است : ((مجالست و همنشینى با هفت فرقه ، موجب فزونى هفت خصلت مى گردد:
1- مجالست با اغنیاء و دولتمندان ، موجب فزونى دلبستگى به دنیا و ازدیاد
گرایش و تمایل عصبى انسان به مسائل دنیوى مى شود.
2- نشست و برخاست با تهى دستان و فقراء، سبب ازدیاد رضاى درونى و شکر و سپاس انسان در برابر همان مقدارى از نعمتها مى گردد که خداوند نصیب او ساخته است .
3- همدمى با پادشاهان ، مایه فزایندگى قساوت و سخت دلى و باعث ازدیاد تکبر انسان مى شود.
4- همنشینى با زنان بر مراتب جهل و بى خبرى و هوسرانى آدمى مى افزاید.
5 - مجالست با کودکان و خردسالان موجب فزایندگى جراءت و جسارت انسان نسبت به گناه و باعث تاءخیر و مسامحه در توبه و تعویق در بازگشت به خدا مى شود.
6- مخالطت و شدآمد انسان با افراد صالح و شایسته ، بر گرایش انسان در طاعت از خداوند متعال ، فزونى مى بخشد.
7- رفت و آمد و مجالست با علماء و دانشمندان بر علم و آگاهى انسان مى افزاید)) (و فرد از این رهگذر، اندوخته هاى علمى خود را غنى تر مى سازد(128) ).
هر علم و فنى راه گشاى نیکبختى انسان است :
((خداوند متعال ، هفت چیز را به هفت نفر آموخت :
1- اسماء اعظم (و رمزهاى گشایشگر و نمایانگر حقایق ) را به آدم ابوالبشر (علیه السلام ) تعلیم داد.
2- فراست و هوشمندى ژرف بینانه اى به خضر(علیه السلام ) اعطاء کرد.
3- تعبیر رؤ یا و خواب گزارى را به یوسف (علیه السلام ) تعلیم داد.
4- فن و هنر زره سازى را به داود (علیه السلام ) آموخت .
5 - زبان مرغان و پرندگان را به سلیمان (علیه السلام ) تعلیم داد.
6- عیساى مسیح (علیه السلام ) را به توراة و انجیل آشنا و آگاه ساخت .
قرآن کریم در این باره مى گوید:
(( ((و یعلمه الکتاب و الحکمة والتوراة و الانجیل (129) )) ))
خداوند متعال به عیسى (علیه السلام ) کتاب و حکمت و توراة و انجیل را تعلیم میدهد.
7- به (خاتم الانبیاء) محمد (صلى الله علیه و آله ) شریعت و قوانین الهى و آئین یگانه پرستى را آموخت )). و منظور از تعلیم کتاب و حکمت به پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) (که در آیات قرآنى به چشم میخورد) همین آگاهیهاى مربوط به قوانین الهى و آئین یکتاپرستى است .
نتیجه :
الف - علم و آگاهى آدم ابوالبشر (علیه السلام ) به اسماء و حقایق الهى ، سبب گشت که فرشتگان در پیشگاه او به سجده افتند و رفعت مقام و منزلت انسان بر همه موجودات ، محرز گردد.
ب - هوشمندى و فراست و ژرف بینى خضر (علیه السلام ) موجب شد که موسى و یوشع (علیهماالسلام ) همچون شاگردان مکتب او گردند، و سرانجام موسى را ناگزیر کند که در برابر او سخت فروتنى نماید؛ چنانکه این حقیقت از لابلاى آیات مربوط به داستان موسى و خضر(علیهماالسلام )، استفاده مى شود.
ج - علم به تعبیر رؤ یا و خواب گزارى یوسف (علیه السلام ) زمینه اى براى او فراهم ساخت که خاندانى آبرومند تشکیل دهد، و ریاست مملکت و کشورى را بدست گرفته و به گونه اى تمکن یابد که به عنوان فرد شاخص و برگزیده اى در میان خاندان یعقوب و تمام خاندان بشرى بدرخشد.
د - مهارت و کارآئى فنى داود (علیه السلام ) در امر زره سازى ، موجب ریاست و والائى مقام او گشت .
ه‍- سلیمان (علیه السلام ) از رهگذر درک زبان مرغان ، توانست بلقیس را بیابد و بر حکومت او (یعنى حکومت ابرقدرت زمان ) چیره شود.
و - اطلاع عیسى (علیه السلام ) بر حقایق توراة و انجیل ، موجب گشت که لکه هاى تهمت را از دامن مادر پاکدامن خویش بسترد.
ز - بصیرت و آگاهى حضرت خاتم الانبیاء محمد (صلى الله علیه و آله ) به راه و رسم زندگانى انسانى و قوانین الهى و آئین یکتاپرستى ، این افتخار را نصیب او ساخت تا از امت خود در روز قیامت ، شفاعت کند)).
راه بهشت و سعادت جاوید در دست چه کسانى است ؟
((راه بهشت و نیکبختى جاوید در دست چهار کس قرار دارد: عالم ، زاهد، عابد، و مجاهد:
1- اگر عالم و دانشمند در دعوى خویش ، راستین باشد، حکمت و دانائى و ژرف اندیشى بدو ارزانى مى شود.
2- زاهد و پارسا (در سایه زهد و پارسائى خود) از رفاه و امنیت روحى و آرامش درونى برخوردار مى شود، و در روز قیامت از عذاب دوزخ ایمن است .
3- عابد و نیایشگر درگاه الهى ، از نعمت خوف و بیم از خداوند بهره مند مى گردد.
4- مجاهد و کوشاى در راه خدا (که همه هم خویش را به راه خدا مى نهد و در اعلاء کلمه حق ، فرسایش ناپذیر و نستوه است ) از ستایش و تکریم خدا و خلق برخوردار مى شود)) (و گامهایش در راه حق ، استوارتر مى گردد).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت و ارزش علم و دانش از نظرگاههاى حکماء و کتب کهن اسمانی

دانلود پروژه مالی رشته حسابداری با موضوع مالیات بر ارزش افزوده

اختصاصی از فی ژوو دانلود پروژه مالی رشته حسابداری با موضوع مالیات بر ارزش افزوده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 موسسه آموزش عالی علامه جعفری

 گروه حسابداری

 پروژه مالی رشته حسابداری

 مالیات بر ارزش افزوده

 استاد راهنما:

جناب آقای دکتر انصاری

 دانشجو:

محمد شمس

چکیده :

  هدف ازتهیه این پروژه معرفی مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یکی از روش های جدید تعیین مالیات وتوضیحات درباره مفاهیم و اهداف تعیین مالیات براساس ارزش افزوده و همچنین تبعات متفاوت اقتصادی حاصل از اجرای مالیات برارزش افزوده می باشد. همچنین در این پروژه سعی شده است که مزایا و معایبی که این نوع مالیات به دنبال دارد بیان گردد ,همچنین در مورد معافیتهای مالیاتی و معافیتهای مربوط به این نوع مالیات توضیح داده شده است .قوانینی که در این مورد وضع شده و انواع مالیات برارزش افزوده و نحوه محاسبه هرکدام با استفاده از فرمول ها و درصدهای مربوط به آن از دیگر مطالب ارائه شده می باشد و با استفاده از جداول مختلف فرآیند ارزش افزوده طی مراحل مختلف تولید و میزان مالیات بر ارزش افزوده در بین کشورهای مختلف تبیین شده علاوه بر این درباره ترکیب درآمدهای دولت و درآمدهای مالیاتی و اثر درآمدی مالیات بر ارزش افزوده در ایران و عملکرد مالیات بر ارزش افزوده در بین کشورهای مختلف و موارد معافیتها در برخی کشورها و بررسی تطبیقی شاخص های اقتصادی کشورها توضیح داده شده است . درآخر نیز به نقش حسابداری در اجرای مالیات بر ارزش افزوده و معرفی یک سیستم ساده حسابداری مالیات بر ارزش افزوده و نحوه ثبتهای حسابداری آن اشاره شده است. بطور کلی با استفاده از فرمول ها, جداول, نمودارها و سایر توضیحات درباره مطالب و مفاهیم مختلف به تشریح مالیات بر ارزش افزوده و چگونگی حسابداری آن پرداخته شده است.

پیش گفتار:

این تحقیق درباره مالیات برار زش افزوده می باشد که به عنوان مطالب روز در محافل اقتصادی مطرح می باشد.

در این پایان نامه کلیه مطالب مربوط به مالیات بر ارزش افزوده در قالب توضیحات , مثال های مختلف , جداول و سایر موضوعات به تفصیل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند .

در فصل اول تاریخچه و کلیات مالیات و در فصل دوم تعریف ها و مفاهیم تئوری مطرح می شود .

در فصل سوم قوانین حاکم بر مالیات بر ارزش افزوده مطرح میشود و مواد و تبصره های قانونی آن مورد بررسی قرار می گیرد .

,فصل چهارم به بحث درباره مفاهیم و مبانی نظری اهداف , خصوصیات , مزایا ومعایب, تبعات اقتصادی حاصل از اجرای مالیات بر ارزش افزوده,موانع اجرایی, ویژگی ها و نحوه محاسبه مالیات ارزش افزوده می پردازد.

فصل پنجم به درآمدهای مالیاتی که شامل ترکیب درآمدهای دولت و درآمدهای مالیاتی و ضرورت اصلاح نظام مالیاتی در ایران و اثر درآمدی مالیات بر ارزش افزوده و آثار اقتصادی مالیات بر ارزش افزوده در ایران اختصاص می یابد.

در فصل ششم مالیات بر ارزش افزوده در کشورهای مختلف بررسی می شود , سپس در فصل هفتم نقش حسابداری در مالیات بر ارزش افزوده و در فصل هشتم نحوه ثبت حسابداری آن در دفاتر مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

تاریخچه مالیات

تاریخ شکل گیری مالیات را می‌توان هم پای تشکیل نخستین جوامع بشری دانست. انسان‌ها برای تامین معاش بسامانتر و حفاظت در برابر خطرات بلایای طبیعی و حیوانات درنده زندگی فردی را ترک کردند و درقالب اجتماعات مختلف با امیدی افزونتر به آینده، تشکل یافتند. طبیعی است که در این زندگی جمعی پاره ای از نیازهای فردی می‌بایست از طریق اجتماع ارضا گردد. در این راستا گروهی از افراد، توانایی‌های جسمی‌یا ذهنی خویش را در اختیار اجتماع قرار می‌دادند تا چنین حوایجی بی پاسخ نماند. طبیعی است در این صورت جامعه می‌بایست به نحوی هزینه ی خدمات این گروه را بپردازد. بعدها با تکامل اجتماعات و افزایش نیازهای جمعی دریافت مالیات بصورت نقدی و جنسی رواج یافت. هر چه دولتها توسعه یافتند و تنوع و کیفیت خدمات عمومی‌گسترده تر گردید، مالیات‌ها پر اهمیت تر شدند. علی الاصول دولتها بمنظور ارضا نیازهای عمومی‌و تحقق سیاست‌های کلی هر جامعه در حوزه‌های گوناگون و نیل به اهداف پیش بینی شده در چشم انداز توسعه کشور نیازمند منابع تامین اعتبار هستند. مالیات یکی از منابع مهم تامین هزینه‌های دولت به شمار می‌رود. اهمیت مالیات تا بدانجاست که عموماً منابع تامین هزینه‌های دولت را به مالیاتی و غیر مالیاتی تقسیم می‌کنند.

در ایران از زمان هخامنشیان سازمان مالیاتی دقیق و دفاتر مالیاتی مرتبی وجود داشته که در دوره ساسانی تکامل یافته است.

در زمان تسلط اعراب به ایران تا مدتی دفاتر مالیاتی به زبان فارسی نگاشته می‌شد که این موضوع دیری نپایید و زبان دفاتر از فارسی به عربی تغییر کرد و مالیات نیز طبق قوانین اسلام در قالب زکات و خمس و… دریافت می‌گردید. البته پس از استقرار دولتهای ایرانی مجدداً دفاتر به زبان فارسی نگاشته شد. هر یک از این سلسله‌ها پس با شیوه ای خاص هزینه‌های کشور را تامین می‌کردند و نظام مالیاتی مخصوص به خود را داشتند.

در زمان پادشاهی سلسله صفویه، شاه عباس اوضاع دارایی مملکت را تغییر داد و تلاش کرد با توسعه تجارت خارجی، درآمد کشور را بیشتر از این راه تامین نماید.

در دوران قاجاریه، به‌واسطه جنگها و هزینه مسافرت‌های شاه و درباریان اوضاع مالیه کشور دچار بحران شدیدی شد که امیرکبیر تلاش وافری بمنظور سر و سامان دادن اوضاع مالی کشور نمود.

در دوره ی مشروطه اولین کابینه قانونی بدست میرزا نصراله مشیر الدوله تشکیل شد که ناصر الملک وزیر مالیه این کابینه بود. اما از آنجهت که تشکیلات خاصی برای امور مالی وجود نداشت، مستوفیان سابق به همان طریق سنتی و در خانه‌های خویش امور ما لی کشور را انجام می‌دادند و وزیر مالیه (ناصر الملک) بر آنها نظارت داشت. پس از چندی ناصر الملک با ایجاد مرکز دولتی به نام وزارت مالیه، مستوفیان را وادار کرد امور مالی را در آنجا رتق و فتق کنند. در اوایل خرداد 1289 ادارات سبعه تشکیل شدند و این اولین سازمان رسمی‌وزارت مالیه بود. مهمترین سازمانهای وزارت مالیه در این زمان خزانه داری کل و گمرک و وصول عایدات بودند.

دغدغه اصلی رضاشاه اروپایی شدن ایران بود که صنعتی شدن مهمترین گام در این راستا بود. به همین منظور بسیاری از زمینهای کشاورزی شمال کشور را به مالکیت خود در آورد و درآمد این زمینها را صرف هزینه‌های صنعتی شدن ایران نمود. در زمان وزارت مرحوم داور تغییرات فراوانی در نظام مالی و اقتصادی کشور به وجود آمد. وی با توانایی فراوان در ایجاد یک برنامه اقتصادی منسجم، به منظور راهنمایی تجار و بازرگانان، شرکت‌های بازرگانی فراوانی با سرمایه دولت ایجاد کرد تا بدین وسیله سرمایه گذاران و بازرگانان را تشویق به تمرکز سرمایه کند و با تشکیل شرکت‌های گوناگون صنعت کشور را ارتقا بخشند. همچنین وی برای راهنمایی تجار و تمرکز سرمایه‌های آنها و ایجاد راههای مساعدترین که بازرگانان بتوانند کالای صادراتی خود را به خارج عرضه کنند در حدود چهل شرکت دولتی تاسیس کرد. در واقع در این زمان است که کم کم قوانین گوناگون مالیاتی تصویب می‌شود و پایه‌های نظام مالیاتی کنونی کشور در همان دوران نهاده می‌شود.

1-2 تعریف مالیات

تعریف قانونی و رسمی‌از مالیات وجود ندارد و علمای حقوق نیز تعریف واحدی از مالیات ندارند. اما در تعریف مالیات میتوان از زاویه مؤدی بنگریم و آنرا اینگونه تعریف کنیم: مالیات سهمی‌است که به موجب اصل تعاون ملی و بر وفق مقررات، هر یک از سکنه ی کشور موظف است از ثروت و درآمد خود به منظور تامین هزینه‌های عمومی‌و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور به قدر قدرت و توانایی خود به دولت بدهد. و گاهی هم با امعان نظر به نقش دولت، مالیات را مبلغی بدانیم که دولت بر اساس قانون از اشخاص و موسسات به منظور تقویت مالی حکومت و تامین مخارج و هزینه‌های عمومی‌دریافت می‌کند.

البته مالیات و عوارض با یکدیگر تفاوتهایی دارند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

در مالیات ما بخشی از درآمد را بدون ما به ازا به دولت پرداخت می‌کنیم در حالیکه در عوارض پرداختی که صورت می‌گیرد در عوض خدماتی است که دریافت می‌کنیم.

مرجع تصویب قوانین مالیاتی صرفاً مجلس است در حالیکه در مورد عوارض بسیاری از ارگانها مثل شهرداری تصمیم گیری می‌کنند.

مصرف مالیات به تشخیص دولت است ولی عوارض معمولاً صرف هزینه ی همان خدماتی می‌شود که برای ارائه ی آن عوارض اخذ می‌گردد.

مرجع اخذ مالیات سازمان مالیات است در حالیکه در عوارض کوشش بر این است که ارگان ارائه کننده خدمات دریافت کننده عوارض باشد.

1-2-1 ماهیت مالیات

در قدیم مالیات بیان کننده ی قدرت حکومت و بر اساس حقوق سلطنت توجیه می‌شد. اخذ مالیات کاملاً قاهرانه بود و اهراد توانایی مخالفت با اوامر حکومت در این زمینه نداشتند.

از قرن شانزدهم به بعد و به خصوص، از قرن هیجدهم طبیعت مالیات تغییر می‌کند و حقوق فردی اساس و پایه مالیات محسوب می‌گردد. بطور کلی در مورد فلسفه ی اخذ مالیات نظرات مختلفی ارائه شده که بطور خلاصه به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

مالیات در قبال دریافت خدمات از دولت: گروهی مالیات را هزینه خدماتی می‌دانند که دولت به شهروندان ارائه می‌کند.

مالیات به مثابه قرارداد شرکت: کل ملت شرکتی را تشکیل می‌دهد که دولت مدیر آن است و مالیات نیز هزینه فعالیتهای شرکت است.

مالیات بمثابه قرارداد بیمه: مالیات یک نوع بیمه است در مقابل مجموع خطراتی که دولت آنرا جبران و پارلمان نرخ آنرا تعیین می‌کند. در واقع بخشی از دارایی‌ها را می‌دهیم تا برای بقیه بیمه باشیم.

مالیات بموجب قرارداد اجتماعی: جامعه بر اساس قرارداد اجتماعی تشکیل می‌شود و یکی از مواد این قرارداد اجتماعی اینست که برای اداره امور جامعه بایستی مالیات بپردازیم.

مالیات بمثابه اعمال حاکمیت: حاکمیت جنبه‌های گوناگونی دارد. تبلور حاکمیت سیاسی در حوزه اقتصادی مالیات است.

در هر حال مالیات جنبه ارادی، اختیاری و داوطلبانه ندارد و یک عمل اقتداری و انحصاری و استثنایی قدرت عمومی‌است که برای اخذ آن نیاز به رضایت مؤدی نیست و وی مکلف به پرداخت مالیات معین شده از طرف حکومت است؛ بنابراین در تحلیل مالیات ترکیب دو نظر آخر یعنی مالیات بموجب قرارداد اجتماعی و مالیات بمثابه اعمال حاکمیت منطقی تر بنظر می‌رسد.

اصول مالیات:

بطور کلی در بحث اصول مالیات بطور خلاصه به دو دسته از اصول اشاره می‌شود: اصول اقتصادی و حقوقی؛ ابتدا اصول اقتصادی مالیات که در واقع حاصل فعالیتهای علمای علم اقتصاد است بیان می‌شود. این اصول خود به دو دسته ی اصول کلاسیک و اصول جدید تقسیم می‌شود. اصول کلاسیک در واقع اصولی است که توسط آدام اسمیت برشمرده شده و اصول جدید توسط اقتصاد دانان متاخر بیان گردیده است.

پس از ذکر اصول اقتصادی، اصول حقوقی مالیات بر شمرده می‌شود و در نهایت توضیحی مختصر در مورد سه ملاک برای ارزیابی نظام مالیاتی بیان می‌گردد.

اصول اقتصادی مالیات

اصول کلاسیک

اصل عدالت

طبق این اصل مالیات باید عمومیت داشته باشد و بین افراد مختلف جامعه بایستی بصورت عادلانه تقسیم گردد و بین افراد در پرداخت مالیات هیچ تبعیضی وجود نداشته باشد. البته این بدان معنی نیست که بایستی از طبقات ضعیف و کم درآمد هم مالیات اخذ گردد. در واقع بخشودگی و تخفیف مالیات نسبت اقشار کم درآمد یکی از موارد تامین کننده عدالت مالیاتی است.

اصل اطمینان

‏مطابق این اصل مؤدی باید از صحت و دقت عمل مأموران مالیاتی اطمینان داشته باشد و این اطمینان وقتی حاصل می‌شود که میزان ماخذ، زمان و طریقه پرداخت مالیات دقیقاً مشخص شده باشد و به ماموران مالیاتی اجازه داده نشود که به هر میزان و نحوه ای که می‌خواهند مالیات وصول کنند. در غیر اینصورت زمینه تجاوز و تعدی مأمورین مالیاتی به حقوق مؤدیان و نیز رشوه خواری و فساد ماموران مزبور فراهم خواهد شد.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه مالی رشته حسابداری با موضوع مالیات بر ارزش افزوده

دانلود مقاله ارزش یابی رویکرد اساسی درس تربیت بدنی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله ارزش یابی رویکرد اساسی درس تربیت بدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ارزش یابی رویکرد اساسی درس تربیت بدنی


دانلود مقاله ارزش یابی رویکرد اساسی درس تربیت بدنی

فرمت فایل : ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات:20

 

فهرست مطالب:

ارزشیابی از درس
شیوه های ارزش یابی
چند نکته ی اساسی در ارزش یابی
ابزار اندازه گیری
شیوه نامه ارزشیابی درس تربیت بدنی دوره ابتدایی (دو نوبته)
مقدمه:
فصل اول: اهداف
فصل دوم: کلیات
فصل سوم: شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی برای پایه های دوم و سوم
فصل چهارم:
شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی برای پایه های چهارم و پنجم
شیوه نامه ارزشیابی درس تربیت بدنی دوره تحصیلی راهنمایی
مقدمه:
فصل اول: اهداف
فصل دوم: کلیات
فصل سوم: شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی
شیوه نامه ارزشیابی درس تربیت بدنی برای دوره تحصیلی نظری و مهارتی
مقدمه:
فصل اول: اهداف
فصل دوم: کلیات
فصل سوم: شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی (1)‌
فصل چهارم:
شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی (2) و (3)

 

 

ارزشیابی از درس

شیوه های ارزش یابی

رویکرد اساسی درس تربیت بدنی، فراهم کردن زمینه های ارتقای سطح آمادگی جسمانی و سلامتی دانش آموزان و ویژگی های شخصیتی مثبت از طریق فعالیت فردی و گروهی است و در این مهم حرکت به عنوان ابزاری جهت دست یابی به هدف عمل می کند.

بدیهی است ارزش یابی این درس، تحت تأثیر رویکرد آن قرار می گیرد. بدین معنا که ارزش یابی در درجه ی اول وسیله است که به طور مستمر بازخوردهایی را فراهم می آورد تا دانش آموزان از نقاط ضعف خود مطلع شوند و با دریافت راه حل های مناسب آموزشی، گام های مؤثری در زمینه ی دست یابی به سلامت جسمانی بردارند.

از طرف دیگر، بازخوردهای دریافتی به اصلاح روند آموزش و روش تدریس منجر می شود و به این ترتیب، ارزش یابی خود وسیله ای در جهت ارتقای سطح سلامتی است.

چند نکته ی اساسی در ارزش یابی

  • در درس تربیت بدنی اهداف مهارتی، جایگاه ویژه ای دارند و سهم قابل توجهی از اهداف کلی را به خود اختصاص می دهند.
  • اهداف شناختی هرگز اهداف مهارتی را تحت الشعاع قرار نمی دهند و به عنوان پشتوانه ای نظری برای شفاف سازی مفاهیم کلیدی مرتبط با اهداف مهارتی عمل می کنند.
  • برای دست یابی به اهداف شناختی و نگرشی، دو فرصت یادگیری فراهم می شود:

الف- دروس شناختی که فرصتی را برای تعامل بین دبیر و دانش آموزان و هم چنین دانش آموزان با یک دیگر درباره ی مفاهیم اساسی هم چون آمادگی جسمانی، مهارت های ورزشی، ایمنی در ورزش، بهداشت و تغذیه ی ورزشی و هدف های تربیت بدنی به شکل نظری فراهم می کند.

ب- دروس مهارتی که با محور قرار گرفتن دبیر محترم تربیت بدنی، رفتارهای دانش آموزان تحت نظارت قرار می گیرند و با یادآوری مباحث آموخته شده در کلاس دانشی، به شکل تذکر هدایت و مدیریت می شوند. زمان برگشت به حالت اولیه نیز فرصت مناسبی است که تذکرات به شکل مبسوط تر ارائه و عادات مناسب و شایسته جایگزین شوند.

  • پیش بینی مباحث آشنایی با هدف های تربیت بدنی در بخش هدف های شناختی بر نگرش فرد و تأمین اهداف نگرشی تأثیر مستقیم و مؤثری دارد.
  • در حیطه های شناختی هدف اصلی آشنایی و درک مفاهیم اساسی تربیت بدنی و اصول قوانین است. به این ترتیب، مبنای ارزش یابی، سنجش محفوظات دانش آموزان نیست.
  • ارزش یابی مستمر به دلیل فراهم کردن بازخوردهای دائمی باید مورد تأکید واقع شود.
  • ارزش یابی صرفاً بخشی از کل برنامه ی آموزشی است و نباید فرآیند آموزش را تحت الشعاع قرار دهد.
  • ارزش یابی مرتبط با بخش نگرشی در طول سال تحصیلی و به شکل ارزش یابی مستمر انجام می شود.
  • نوع و روش ارزش یابی باید متناسب با یادگیرنده و کلاس باشد.
  • ارزش یابی از سطح مهارت های ورزشی و فعالیت های جسمانی دانش آموزان معلول بسته به نوع معلولیت آنان تعدیل و ارزش یابی متناسب با سطح مورد انتظار انجام می شود.
  • در مورد افرادی که با تشخیص و صلاحدید پزشک معتمد به هیچ وجه امکان انجام مهارت های ورزشی و فعالیت های جسمانی وجود ندارد، ارزشی یابی از بخش هدف های شناختی و فعالیت های خارج از کلاس به عمل می آید.

ابزار اندازه گیری

آزمون های مورد استفاده در درس تربیت بدنی عبارت اند از:‌

  • انواع آزمون های تشریحی، پرسش و پاسخ، چند گزینه ای و … برای حیطه ی شناختی.
  • آزمون های استاندارد شده و آزمون های معلم ساخته ی آمادگی جسمانی.
  • آزمون های استاندارد شده و آزمون های معلم ساخته ی مهارت های ورزشی.
  • چک لیست عملکرد براساس رفتار مورد انتظار.
  • مشاهده ی رفتار دانش آموز در حین انجام فعالیت در حیطه ی مهارتی.
  • ارزش یابی شفاهی یا کتبی در حیطه ی شناختی.
  • مشاهده ی رفتار دانش آموز در فعالیت های کلاسی در حیطه ی نگرشی.

روش ارزش یابی انواع ارزش یابی

در درس تربیت بدنی از دو نوع ارزش یابی مستمر و پایانی استفاده می شود.

شیوه نامه ارزشیابی درس تربیت بدنی دوره ابتدایی (دو نوبته)

مقدمه:

با عنایت به آیین نامة امتحانات دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی مصوب ششصد و پنجاه و سومین جلسه شورای عالی آموزش و پروش مورخ 17/6/79 و در جهت ایجاد هماهنگی در شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی در دوره ابتدایی شیوه نامه ارزشیابی آن به شرح ذیل تدوین و جهت اجرا در مدارس کشور ارائه می گردد.

فصل اول: اهداف

  • آگاه ساختن دانش آموزان و اولیای آنان از میزان پیشرفت تحصیلی و وضعیت جسمانی و بهداشت روانی آنان برابر با اهداف برنامه درس تربیت بدنی
  • شناسایی ضعف های جسمانی، حرکتی و بهداشتی دانش آموزان و تلاش جهت تقویت آن ها.
  • شناسایی استعدادها و علائق دانش آموزان به منظور راهنمایی آنان در فعالیت های ورزشی.

فصل دوم: کلیات

ماده 1 : نمره ارزشیابی مستمر با توجه به میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیت های یادگیری،‌ نحوه اجرای مهارت های (بنیادی – ورزشی) آموزش داده شده و بررسی فعالیت های مرتبط با درس خارج از کلاس تعیین می شود.

ماده 2 : چنانچه دانش آموزی به علت مشکلات ویژه جسمی توانایی انجام بعضی از فعالیتهای عملی را نداشته باشد از امتحان آن بخش معاف و نمرة آن به سایر بخش های عملی که قادر به انجام آن می باشد اختصاص می یابد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارزش یابی رویکرد اساسی درس تربیت بدنی