فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت


تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه28

فهرست مطالب

مقدمه

 

1) دوران نصّ‏گراى صحابه

 

2) ظهور فقه الخلافة

 

رابطه قدرت و فقه الخلافة

 

تأخیر در تأسیس فقه الخلافة

 

3) اندیشه‏هاى جدید

 

الف) زمینه‏هاى تاریخى

 

ب) مبانى کلامى نظریه‏هاى جدید

 

1- اصول ثابت و شکل زمانى حکومت اسلامى

 

الف) اصل لزوم تأسیس حکومت

 

ب) اصل شورا

 

ج) اصل وکالت

 

2- اندیشه احیاى خلافت اسلامى

 

ارکان اندیشه سیاسى رشیدرضا

 

اصول و مبانى نظریه رشید رضا

 

الف) اجماع بر لزوم خلافت

 

ب) اصل وجوب شورا

 

ج) ولایت اهل حل وعقد

 

د) اصل بیعت

 

3- نظریه علمانیت

 

خلاصه و نتیجه

 

 

 



 

مقدمه

 

از دیدگاه بررسى‏هایى که امروزه با عنوان فرانظریّه (Meta theory) مشهورند، اندیشه‏هاى
سیاسى اهل سنت وضعیت ویژه‏اى دارند. با توجه به ملاک‏هاى تاریخى و برون منطقى، این
اندیشه‏ها به سه دوره متمایز تقسیم مى‏شوند. هر کدام از این دوره‏ها که در سطور آتى بررسى
مى‏شوند، مبانى و الگوى اندیشه پردازى خاصى دارند که تمایز گفتارى آن‏ها را نشان
مى‏دهند. در این مقاله، کوشش مى‏کنیم ضمن اشاره به ویژگى‏هاى عمومى این سه دوره،
مبانى و خصایص تفکر سیاسى جدید در اهل سنت را به اجمال طرح نماییم.

منظور از مبانى در این‏جا، زمینه‏ها و پایه‏هاى تاریخى- کلامى است که منظومه فکر
سیاسى اهل سنت با تکیه بر آن‏ها تدوین شده، و بر این اساس تاریخ و سنت اسلامى را باز
تفسیر مى‏نمایند. برخى از این مبانى، چنان که خواهد آمد، واضح و آشکارند و ما از آن ها به
مبانى کلامى تعبیر مى‏کنیم، اما بخشى دیگر وضوح بین ندارند، بلکه چنان‏که بعضى از
نویسندگان اشاره کرده‏اند، زمینه و ناخودآگاه اندیشه‏هاى اهل سنت را تشکیل مى‏دهند.
[1]

از یک دیدگاه، مبانى نوع دوم که در این‏جا با عنوان مبانى تاریخى اشاره مى‏کنیم-


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان


تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :44

 

فهرست مطالب:

 

اهل بیت چه کسانی هستند؟

اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»

صحیفه سجادیه

رساله امام رضا «ع» در خصوص فرائض و سنتها

رساله امام هادی «ع»

 نهج‌البلاغه

امامان علیهم السلام و نزول وحی

واژه وحی

وحی بر امامان در عرصه غیر تشریع

پانوشت‌ها

 

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:

۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.

۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.

۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.

۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.

بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.

اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.

این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.

با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.

در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:

۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:

رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».

۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:

روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]

۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:

رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]

۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]

این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

تحقیق در مورد احادیث اهل بیت نبوت

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد احادیث اهل بیت نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد احادیث اهل بیت نبوت


تحقیق در مورد احادیث اهل بیت نبوت


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:86

مقدمه

در تاریخ پرفراز و نشیب دنیا و بشریت همیشه گروهی نور و گروهی ظلمت بودند همیشه بدان با خوبان جنگیده اند تا با هرج و مرج به کرسی حرف خود بنشینند و به آمالهای دور از خدا برسند و پروردگار مهربان بوسیله پیامبران مختلف دین خود را به بشریت آموزش داده تا راه راست را برود و خوب را از بد تشخیص  بدهند و سالم و بی دغدغه زندگی کنند از  زمان حضرت آدم بعد از آن پیامبران دیگر همچون نوح و عیسی و موسی و محمد (ص) تا کنون که مجتهدان بر احکام نظر دارند و ما می توانیم از دین خدا بهره های عالی ببریم دنیا هر روز منتظر آمدن کسی است که بهشت را فرود بیاورد تا قبل از مرگ بتوان به طور کاملاً ایده آل زندگی کرد و همواره مؤمنان دعا می کنند که زمان فرج نزدیک شود در اینجا سیری به کتب ادیان دیگر در مورد محضرت مهدی(عج) می اندازیم(در عهد قدیم[1]از آیین یهود) آمده است: شرایران، منقطع خواهند شد و اما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد . هان بعد از اندک مدتی هیچ شریری نخواهد بود . اما حکیمان و صالحان وارث زمین خواهند شد...


چکیده

مقدمه

پیشگفتار

ولادت حضرت قائم (ع)

اهمیت موضوع ظهور و ضرورت آن

امام زمان عج (ع)  از نگاه آیات

انتظار فرج

انتظار، تمرین و ریاضت

 دوران تکلیف حسّاس

انتظار تأیید و نصر

انتظار (حضور ایرانیان در صحنه)

انتظار، نگهبانی ایمان

ملحمه ی کبری، کشتار بزرگ

در سالی قبل از ظهور

ظهور مهدی(ع)

دوران ظهور

دوران ظهور

شهادت نفس زکیه ، مقدمه ظهور کبری

جمع شدن یاران امام مهدی (ع)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سیمایی از حکومت مهدی

تداوم حکومت اهل بیت علیه السلام

حکومت رسول الله و امیرالمومنین(ع)

مهدویت باب میل انگلیسی

 قادیانیی

بهائیه

آمادگی جامعه بشری برای ظهور

حمایت از جانشین حضرت

وظایف شیعه

وظایف مومنین: ایمان و توکل

حمایت از جانشین حضرت در عصر غیبت

نهایت تلاش مدعیان دروغین مهدویت

وظایف شیعه

وظایف شیعه در عصر غیبت امام زمان

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد احادیث اهل بیت نبوت

تحقیق در مورد شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت


تحقیق در مورد شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

 

 

  • مقدمه

شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت

  • بحث نخست: زمان شب قدر
  • بحث دوم: عمومیت شب قدر
  • بحث سوم: مسئله نزول قرآن در شب قدر

منابع:

تفسیر جامع سوره ی قدر

بیان آیات

انا انزلناه فى لیلة القدر"

و ما ادریک ما لیلة القدر"

"تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر"

لیلة القدر خیر من الف شهر"

 

 

 

 

 

شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت

  

 

۲۱ مهر ۱۳۸۵

از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مى‏نهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شب‌هاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مى‏شود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.

  • مقدمه

موضوع و اهمیت شب قدر، همان‌طور که در ادبیات فکرى، عقیدتى و روایى شیعه جایگاه ویژه و بالایى دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلى آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخى موارد و موضوعات مرتبط با شب‌هاى قدر و آیین‏ها و مناسک ویژه، آن، اختلاف نظرهایى دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمى‏دارند.

شاید اختلاف‏هاى روایی و موضوعى که در این نوشتار به عمده‏ترین آن‌ها اشاره خواهد شد، مباحثى باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهم‏تر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبى است و فیض جارى‌ای که خداوند در این شب از آسمان و به مداومت مى‏فرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن کریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشت‌ها از این آیات، که در میراث حدیثى و روایى هر دو فرقه رسوخ یافته است.

در نوشتار حاضر، فارغ از بحث تشیع، موضوعات و وجوهی از موارد مرتبط با شب قدر را، با تعاریف و گفتارهاى عالمان و مستند به کتب روایى و شروح تفسیری اهل سنت تقریرخواهیم نمود؛ بدان امید که این باب گشوده شده، در پى‌آمد خود تحقیقات و مباحث جامع‏تر را نیز به دنبال آورد.

  • بحث نخست: زمان شب قدر

از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مى‏نهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شب‌هاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مى‏شود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.

در میان عالمان و در میراث روایى و تفسیرى اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعى کردن جایگاه این شب در ماه مبارک رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دسته‏اى از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاکید مى‏کند که شب قدر به طور قطعى و یقینى نمى‏تواند در این دهه باشد و بلکه در تمامى لیالى سال پنهان است. روایت مذکور، که در ضمن مسئله‏اى فقهى وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شب‌هاى سال پنهان است و چنان‌چه کسى طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یکسال کامل، طلاق واقع نشده است»(ج1ـ ص57).

این حکم‌واره و در واقع روایت مستند، اشاره به این معنا دارد که جایگاه زمانى شب قدر، در حد احتمال قریب به یقین نیز نیست تا بتوان بر مبناى آن، به شکوک فروع و احتمالات نیز توجه کرد. در حقیقت، این روایت و روایات مشابه، چون روایت «عبدالله بن مسعود» با این مضمون که: «تنها کسى مى‏تواند شب قدر را درک کند که یکسال تمام شب زنده دارى کرده باشد» (درالمنثور، ج6ـ ص376)، بر موضوع پنهان بودن شب قدر به لحاظ جایگاه زمانى تاکید دارد و این بدان معناست که احتمال قرار داشتن شب قدر در یکى از شب‌هاى دهه آخر ماه مبارک منتفى و حداقل به لحاظ احتمال، برابر با شب‌هاى دیگر سال است.

این دسته از روایات منقول در منابع اهل سنت، البته از سوى دسته‌ای دیگر از روایات معتبرتر، که در نهایت به اجماع بیشتر مفسران و عالمان اهل سنت انجامیده است، مورد تردید و انکار قرار گرفته است. اگر گشودن بابى با عنوان «باب فضیلة (فضل) لیلةالقدر» ملازم و در کنار ابواب «صوم» و «صیام» در منابع روایى اهل سنت نشانه و اشاره‏اى نزدیک به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صیام پنداشته نشود، روایات معتبر چندانى در این خصوص وجود دارد که بر موضوع فوق تاکید دارد.

از «ماوردى» در «الحاوى الکبیر» روایتى سراغ داریم با این مضمون که: «در این که شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدى بین عالمان نباید باشد، چه، ابوذر از رسول الله روایت کرده است که این شب در دهه پایانى ماه رمضان است» (ص483). نیز روایت «عبدالله بن عمر» از رسول خدا(ص) که فرموده است: «شب قدر را در دهه پایانى رمضان بجویید» (درالمنثور، ج6ـ ص372).

شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مکرم اسلام در دهه پایانى ماه رمضان را نیز تاکیدى بر این جایگاه زمانى بتوان شمرد: «آنگاه که دهه آخر رمضان فرا مى‏رسید، رسول خدا شب‌ها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار مى‏داشت و از زنان دوری می‌جست»(المغنى، ج 3ـ ص 179) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتکاف پیامبر در دهه پایانى ماه مبارک رمضان را که در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتکاف بودند» (شرح نووی، ج8 ـ‌ص 66).

گفته شد که با وجود تعدد روایات دسته دوم، یعنى روایات مؤید قرار داشتن شب قدر در ظرف زمانى ماه مبارک رمضان و به خصوص در دهه سوم این ماه، روایات و احکام و تفاسیر دسته اول از مفسران و عالمان اهل سنت مبنى بر پنهان بودن شب قدر در لیالى مجموع سال تضعیف مى‏شود؛ اما باب اختلاف بر سر تعیین جایگاه واقعى این شب در میان شب‌هاى دهه آخر رمضان هم‌چنان در میان راویان و مفسران حدیث اهل تسنن مفتوح است.

روایات و مباحث متعدد و متفاوتى در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است که در یک طبقه بندى کلى به سه دسته روایات تاکیده کننده بر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم مى‏شوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیلةالقدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج6ـ ص376).

عمده‏ترین و بیشترین تاکید در روایات منابع سنى، بر شب بیست و سوم حکایت دارد و البته این تنها در منابع منعکس شده است و در عمل (امروزه) به استناد روایات مربوط به شب بیست و هفتم، این احتمال قوى‏تر از سایرین دانسته شده و بر آن تأکید مى‏شود و اعمال ویژه و مؤکد شب قدر نیز در میان اهل سنت، به طور خاص در این شب صورت مى‏پذیرد. برخى روایات وارده در منابع اهل سنت در این زمینه را مرور مى‏نماییم:

در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیارى صحابه و تابعین است» (ج8 ـ ص 58) و در روایتى از »ابن عمر» منقول است که «فردى نزد پیامبر عرض کرد که در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خواب‌هاى شما که بر بیست و سوم توافق دارند صحیح‌اند و هر کس خواست شب‌زنده‌دارى قدر را درک کند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج10ـ ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج6ـ ص 373) که مؤید همین نظر است.

داستان معروف «عبدالله بن انیس جُهنى» و «شب جهنى» نیز که به تکرار در روایات و منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است، نیز، تاکیدى بر شب بیست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر است. چکیده داستان عبدالله و «شب جهنى» چنین است: عبدالله بن انیس از تیره جهنیه که رمه‌دارى بادیه نشین بود، به دلیل دورى از مدینه، امکان حضور دایم در مدینه را نداشت. روزى خدمت رسول خدا رسید و احوال خویش عرضه داشت که به دلیل بعد مسافت امکان حضور دایم در شب‏هاى رمضان و احیاء نگهداشتن را در مدینه ندارد و از پیامبر خواست تا شب قدر را براى او معین کند تا در آن شب در مدینه حضور یابد و به عبادت بپردازد. پیامبر در پاسخ وى فرمود: «شب بیست و سوم ماه رمضان»(درالمنثور، ج6ـ ص 373) و از آن پس، شب بیست و سوم به عنوان شب قدر و «شب جهنى» معروف شد.

در کنار این روایات، دسته‏اى دیگر از روایات و تفاسیر اهل سنت، حکایت از «لیلة القدر» بودن شب‏هاى بیست و یکم و بیست و هفتم دارند و قول دوم از روایات این دسته، یعنى شب قدر بودن بیست و هفتم، تقریباً پذیرفته‏تر از قول اول است؛ اگر چه با قول لیلة القدر بودن شب بیست و سوم نیز به لحاظ تعدد روایات و تفاسیر سندى در برابرى است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شایع‏تر از دیدگاه دیگر مورد اهتمام اهل سنت است وشبى است که بزرگ شمرده مى‏شود. البته شبهاى بیست و سوم و بیست و یکم نیز مانند آنچه در بین شیعیان متداول است، در بین اهل سنت محل اهتمام و توجه‏اند.

اما روایات متعددى نیز در خصوص لیلة القدر بودن شب بیست و هفتم وجود دارد که مى‏توان با مراجعه به کتب روایى بعض تفاسیر آنها را مشاهده کرد. اجمالاً تاکید و یقینى منقول از «ابىّ بن کعب» در ضمن روایت منقول از وى در صحیح مسلم از «زرّ بن حبیش» که می‌گوید «ابی قسم یاد کرده است شب قدر شب بیست و هفتم است، زیرا به روایت پیامبر در بامداد شب قدر خورشید کم‌رونق و کم‌رمق و بدون پرتوهاى چندان طلوع مى‏کند» (ج8 ـ ص65) را اگر ضمیمه کنیم به روایات دیگر مثل روایتى منقول از پیامبر(ص) توسط «عایشه» که: «شب قدر را در شب بیست و هفتم بجویید» و روایت‌هاى مشابه دیگر، تقریباً احتمالى که براى روایات شب بیست و سوم به دست مى‏آمد، براى این شب نیز قابل تصور است و البته تاکید بر این شب از سوى اهل سنت بدون دلیل دیگرى و شاید در پى‌آمد عرف رایج بین عالمان و عامیان، ترجیح بلامرجحی است که یافتن دلیل براى آن حوصله بررسى متون فراوانى را آن‌هم بدون اعتماد به رسیدن به نتیجه قطعى مى‏طلبد.

به‌هرحال بین شب بیست و سوم (که روایات معروف اهل سنت و شیعه به صورت مشترک بدان اشاره دارند) و شب بیست و هفتم، تاکید و تردیدى خاص وجود ندارد، الا تفاوت نظرى که بدان اشاره شد.

در مجموع، به نظر مى‏رسد حاصل جمع روایات و وجه غالب آن‌ها و دیگر تفاسیر اهل سنت، نخست بر مسئله جایگاه زمانى شب قدر در ماه مبارک رمضان و سپس در قرار داشتن این شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه دیگر با وجود تعدد و کثرت سندى و اقبال به آن‌ها، به لحاظ ضعف در برابر این دسته روایات و تفاسیر منقول، معتبر نباشند.

  • بحث دوم: عمومیت شب قدر

از جمله مباحث دیگرى که در خصوص شب قدر مطرح است، اختصاص و عمومیت زمانى شب قدر به دوره‏اى خاص، یا جریان داشتن این باب واسعه الهى در همه دوره‌هاست. از موضوعاتى که تقریباً اتفاق نظر در مورد آن به حد اجماع و تواتر رسیده است، عمومیت داشتن شب قدر در همه دوره‏ها و زمان‌هاست؛ اما پاره‏اى احادیث و روایات منقول در اسناد روایى اهل سنت، که گاه به آن‌ها استدلال مى‏شود و بى طرفدار نیز نیستند، بر این اعتقاد استوارند که شب قدر مخصوص به دوره خاص حیات پیامبر بوده است و دیگر شب قدرى وجود ندارد. به بیان دیگر، این شب، اختصاص به دوره‏اى خاص از زمان (دوران حیات پیامبر) داشته و قابل تکرار نیست.

دسته‏اى دیگر از روایات که در بین روایات شیعه نیز مشابه آن یافت مى‏شود، برعکس، نه تنها دایره عمومیت شب قدر را از دوران پیامبر تا روزگار ما وسعت مى‏دهد، بلکه آن را به قبل از آن دوره نیز سرایت مى‏دهد و این اعتقاد را که شب قدر از ابتداى خلقت آدم وجود داشته و بابى وسیع از ابواب رحمت الهى بوده مسلم مى‏پندارد و بر آن ابرام مى‏ورزد.
اکنون روایات مؤید هر سه نظر را مرور مى‏کنیم.

گفتیم آن‌چه مسلم است، وجود «شب قدر» به عنوان شبى متفاوت از سایر لیالى سال است؛ شبى که اهمیت آن براى همه مشخص و تأیید شده است. دسته‏اى از روایات، از جمله روایت منقول در «صحیح بخارى» و «فتح البارى» بر این موضوع حکایت دارد که »شب قدر از میان رفته» و «شب مخصوصی بوده که در زمان پیامبر وجود داشته است»(تفسیر القاسمی‌،ج17ـ ص 217). روایت دیگرى نیز در «صحیح بخارى» از قول «عبادة بن صامت» نقل شده با این مضمون که «پیامبر تصمیم داشتند ما را از شب قدر به طور دقیق آگاه کنند، اما در راه دو نفر را در حال نزاع دیدند و وقتى به جمع ما وارد شدند، فرمودند به دلیل همین (نزاع‌ها) شب قدر از میان شما برداشته شد»(کتاب فضل لیلة‌القدر ـ باب 32). البته عده‏اى اعتقاد دارند که این برداشتن، قطعى نیست و تنها آگاهى از ظرف زمانى شب قدر را از بین برده است.

اما این دسته از روایات با پاره‏اى از روایات و شروح دیگر در مورد اختصاصى بودن شب قدر در تضاد است. روایات دسته دوم نیز در جمع روایات اهل سنت دیده مى‏شود و حتى بر دسته اول به لحاظ تعداد و اهمیت رجحان دارد. از جمله این روایات،‌نقل «اباهریرة» است از قول «عبدالله بن مکانس» که به «اباهریره» گفته بود:« گمان مى‏کنند شب قدر از بین رفته» و وى در پاسخ گفته بود: «دروغ است و در همه ماه‏هاى رمضانى که در پیش روست، شب قدر قرار دارد»(درالمنثور،ج6ـ ص372).
از «عبدالله بن عمر» نیز روایت است که: «درباره شب قدر از پیامبر(ص) سؤال شد که آیا همیشگى است یا اختصاص به زمان خاصى دارد؟(و) حضرت فرمود همه ماههاى رمضان داراى شب قدر است»(همان).
از جمله روایات شیعه نیز در این خصوص روایات «هشام بن حکم» از امام صادق(ع) است که آن حضرت فرمودند: «شب قدر در تمام سال‌ها موجود است» (وسایل الشیعه، ج10ـ ص 359).

پس در مجموع در مى‏یابیم که آنچه به طور اجماع مورد پذیرش است، این است که شب قدر اختصاص به دوره‏اى خاص از تاریخ یعنى زمان پیامبر نداشته و تاکنون ادامه دارد و تا ابد نیز چنین خواهد بود.

پاره‏اى دیگر از روایات، بر ممتاز بودن امت محمد(ص) به این امتیاز و فقدان آن براى سایر امت‏هاى قبل از اسلام اشاره دارند و بر این عقیده استوارند که شب قدر امتیازی اختصاصی براى مسلمین است و در امت‌های گذشته سابقه نداشته است. به خصوص، در میان روایات اهل سنت، این نظر طرفداران بسیار دارد که شب قدر وجهى اختصاصى براى امت اسلامى است در تعلیل این استناد نیز گفته‌می‌شود چون پیامبر اعمال امت‏هاى پیشین را نگریست، دریافت اعمال صالح آنان به دلیل عمر طولانى‌شان بسیار بیشتر از امت خودش است و بهمین دلیل از خداوند خواست شب قدر را به مسلمانان اختصاص دهد تا این کاستى جبران شود و آنها با داشتن اعمال نیک بیش از پیشینیان، ممتاز شوند(درالمنثور،ج6ـ ص371) و نیز روایات دیگرى از این دست، که اشاره به ممتاز بودن امت پیامبر به واسطه جعل شب قدر براى آنان دارند (همان).

در کنار این دسته روایات پرطرفدار، پاره‏اى روایات دیگر، این موضوع را تایید نمی‌کنند و این اختصاص و امتیاز را به قبل نیز سرایت مى‏دهند. اگر چه تعداد این دسته روایات بین اهل سنت کمتر است، اما در منابع شیعه روایات زیادى یافت مى‏شود که ضمن آن‌ها، شب قدر براى قبل از امت پیامبر نیز دانسته شده است.

از این دسته روایات، از جمله مى‏توان به روایت «درالمنثور» منقول از ابوذر اشاره کنیم که از پیامبر پرسید: «آیا شب قدرى که در امت‏هاى پیشین بوده و براى امت تو هم هست تا ابد ادامه خواهد داشت» و پیامبر نیز فرمودند: «آرى» (و مخالفتى با بیان ابوذر نکردند).( همان، ص373). از روایات شیعه نیز روایت منقول از حضرت امام جواد را می‌توان ذکر کرد که در ضمن حدیثى مفصل فرمودند: »به خدا سوگند... امرى که بر تمام انبیاء تا حضرت محمد در شب قدر نازل مى‏شد، وصیت کردن بود و قرار دادن شخص به عنوان وصى» (اصول کافی، ج1ـ ص250).

در جمع روایات سه گانه فوق، باید گفت شب قدر با توجه به روایات و مستندات، از دید شیعه اختصاص به قبل از پیامبر و بعد از آن تا امروز دارد و شاید فضیلت‏هاى آن در امت پیامبر ازدیاد پیدا کرده و از دید اهل سنت، شبى است اختصاصی براى امت پیامبر که تا امروز نیز ادامه دارد و قبل از پیامبر نبوده و در واقع امتیاز مسلمانان بر سایر امت‌هاست؛ اگر چه روایاتى اندک شمار نیز در منابع اهل سنت وجود دارد که شب قدر را فقط مربوط به زمان پیامبر مى‏داند.

  • بحث سوم: مسئله نزول قرآن در شب قدر

به استناد سه آیه از قرآن کریم، شارحان و مفسران شیعه و سنى معتقدند قرآن کریم در شب قدر نازل شده است: نخست، آیه اول سوره «قدر» (انا انزلناه فى لیلة القدر)، و دوم، آیه سوم سوره «دخان» (انا انزلناه فى لیلة مبارکة) و سوم، آیه 185 سوره «بقره» (شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن). اگر تواتر عالمان و مفسران در خصوص تأیید مرجع ضمیر بودن قرآن در دو آیه اول هم نبود، بى تردید آیه سوم اشاره به نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان داشت. اما جمع این سه آیه، تردیدى باقى نمى‏گذارد که نزول قرآن در شب قدر بوده است و یکباره صورت گرفته است.

اما اختلاف نظر ناشى از موضوع، از آن‌جاست که عالمان و مفسرانی از اهل سنت، معتقدند ظرف مکانى نزول قرآن، «بیت المعمور» بوده در آسمان‏ها و قلب مبارک پیامبر نبوده و در ضمن شروع نزول قرآن نیز در این شب بوده است. مفسران زیادى چون «رشیدرضا» در «المنار»، «سید قطب» در «فى ظلال القرآن»، «جواهری طنطاوى» در«جواهر القرآن» و «المراغى» در تفسیر خود، اعتقاد به آغاز نزول قرآن در شب قدر دارند (تفسیرالمراغی، ج25، ص119).

نظر اول تایید شده توسط این دسته شارحان در مورد آغاز نزول در شب قدر، سخن درستى نیست؛ چون در مورد مسئله آغاز نزول در صبحگاه بیست و هفتم رجب و غار حرا اتفاق نظر کلى وجود دارد و غیر از آن مورد پذیرش نمى‏تواند باشد؛ الا اینکه آغاز بعثت را غار حرا بدانیم و بیست و هفتم رجب و آغاز نزول قرآن را شب قدر در ماه رمضان، که فرض درستى نیست.

در خصوص نزول قرآن بر قلب پیامبر یا نزول بر «بیت المعمور» که دومى قول مورد اتفاق اهل سنت است، نیز باید گفت که روایاتى از منابع اهل سنت که در این خصوص تایید و تاکید دارند، نمى‏توانند نافى روایات انزال قرآن بر سینه مبارک پیامبر باشند؛ چرا که جایگاه، مرتبه و مکانت حضرت پیامبر از همه آسمان‌ها و عوالم فراتر است و بیت المعمور در رتبه بالاترى از مکانت ایشان قرار ندارد که امتیازى دانسته شود.

علاوه بر این، نزول دفعى و نزول تدریجى دو مقوله جداست. در نزول دفعى، نیاز به نزول آیه آیه و قرائت و مرور آن نیست و روح و کلیت قرآن نازل مى‏شود در نزول تدریجى به مناسبت‏ها و اسباب نزول مختلف آیات تناسب آن نازل، قرائت، حفظ و به یاد سپرده مى‏شود و شیوع مى‏یابد. اضافه مى‏کنیم که آنچه ذات معصوم و حضرت کردگار در مى‏یابد نیز چیزى جز آن است که ما درمى‏یابیم و بنابراین آنچه در ارتباط با بندگان مطرح است، نزول تدریجى است که در آن شبهه‏اى نیست و در واقع نحوه، مکان و زمان نزول دفعى قرآن، تغییری در نزول تدریجى ایجاد نمى‏کند.

اما روایات مربوطه. روایت «ابن عباس» که در جمع این موضوع مستند اهل سنت قرار گرفته، چنین است: »پس از نزول قرآن در شب قدر، فرشته وحى نزول تدریجى قرآن را از غار حرا آغاز کرد و به مرور زمان و در پاسخ به نیازمندى‏ها و سئوالات بندگان بر محمد فرود آورد». این روایت با روایت دیگرى از »مقاتل« تکمیل مى‏شود که مى‏گوید: خداوند متعال قرآن را در شب قدر از لوح محفوظ بر فرشتگان امین وحى نازل فرمود و همه ساله خداى سبحان به اندازه یک سال تا سال آینده وحى را نازل مى‏فرماید و جبرئیل آن را اندک اندک بر پیامبر فرود مى‏آورد« (مجمع البیان، ج10ـ ص 518).

روایات متعدد دیگر نیز در این خصوص ذکر شده است که جمع آن‌ها، در نهایت ما را به این نتیجه می‌رساند که در مورد نزول کلی قرآن در شب قدر اختلاف نظر وجود ندارد و ظرف زمانی آن در همین شب مبارک است؛ اگر چه در مورد جایگاه نزول نیز، حتی اگر به قول اهل سنت معتقد باشیم و نزول بر بیت المعمور را بپذیریم، باز با روایات و معتقدات شیعه در این خصوص و در تایید نزول بر سینه مبارک پیامبر در تنافی نخواهد بود.

منابع:

1ـ سیوطی، جلال الدین: الدر المنثور، کتابخانه بزرگ آیت‌الله مرعشی نجفی، قم.
2ـ رازی، امام فخر: تفسیر الکبیر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
3ـ القاسمی، محمد جمال‌الدین: تفسیر القاسمی، بیروت.
4ـ المراغی، مصطفی: تفسیر المراغی، داراحیاءالتراث العربی،‌بیروت.
5ـ ابن المفتاح، عبدالله: شرح الازهار، الحجاز، قاهره.
6ـ طبرسی، امین الاسلام: مجمع البیان، اسلامیه، تهران.

منبع: بازتاب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شب‌های قدر از دیدگاه اهل سنت

تحقیق آماده درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام با عنوان اهل بیت - word

اختصاصی از فی ژوو تحقیق آماده درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام با عنوان اهل بیت - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام با عنوان اهل بیت - word


تحقیق آماده درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام با عنوان اهل بیت - word

موضوع تحقیق: اهل بیت

" نام درس: تاریخ تحلیلی صدر اسلام "

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات:  33 صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :

 

    تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداست‏خویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مى‏زیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوست‏بدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.

    در حقیقت‏بزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مى‏جستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مى‏خواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مى‏گرفت و بلند مى‏کرد و مى‏گفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آورده‏ایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .

    خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟

رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مى‏داشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مى‏جستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مى‏داشتند و از او کسب علم مى‏کردند و جرعه‏نوش دریاى دانش او بودند.

    این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوست‏بداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم.
    
    البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است:
    «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مى‏فرستند.اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کرده‏اند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى‏» (2) .
    بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده‏ات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى‏» (3) .

    مسلم از ابو مسعود انصارى روایت کرده است که پیامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى که به او تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگویید:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم در میان جهانیان برکت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى‏» (4) .

    نسایى از طلحه به دو طریق نقل کرده است که کسانى از پیامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بیاموزد،پیامبر در حال آموزش فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او برکت ده همان گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى‏» (5) .

    ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که پیوسته او به مسلمانان مى‏آموخت که‏موقع درود بر پیامبر بگویند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم درود فرستادى که تو ستوده بزرگوارى.بار خدایا!بر محمد و آل محمد مبارک گردان چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى براستى که تو ستوده بزرگوارى‏» (6) .

    این احادیث گواهى مى‏دهند که پیامبر مسلمانان را مامور کرده است تا هر گاه بر او درود مى‏فرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و این که درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه این درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى یومیه و یا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پیوسته در نمازهاى یومیه‏شان بر خاندان پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند چنان که بر خود پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند.
    هنگامى که پیامبر (ص) به پیروان خود دستور مى‏دهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان که بر خود او درود مى‏فرستند.در حقیقت این دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مى‏کند، چه او پیامبرى است که از روى هوا سخن نمى‏گوید،بویژه آنگاه که به مسلمانان امور دینى‏شان را مى‏آموزد.
    زمانى که خدا و رسولش مسلمانان را مامور مى‏کنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه که بر شخص محمد (ص) درود مى‏فرستند، (و چه بسا که مسلمانان به هنگام سخن گفتن یا خطبه خواندن و یا نوشتن،صلوات مى‏فرستند.) به این خاندان شرافت‏بخشیده و منزلت ایشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبه‏اى بعد از رتبه پیامبر و نزدیکترین افراد به او در ارج و مقام قرار داده است....

 

و.......


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام با عنوان اهل بیت - word