فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها


تحقیق در مورد نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها

 

پیش از آنکه وارد اصل مطلب شویم می بایست تعریفی کوتاه ولی با اهمیت از مهندسی صنایع داد . مهندسی صنایع چیست ؟ بنا به تعریف انجمن مهندسی صنایع ایالات متحده ، مهندسی صنایع مربوط به طراحی ، اصلاح وبرپایی سیستم های کلی از قبیل : مواد ، تجهیزات وانرژی می باشد .مهندسی صنایع بردانشی خاص ومهارت در ریاضی ، فیزیک وعلوم اجتماعی با یکدیگر بااصول وروشهایی از تجزیه وتحلیل مهندسی وطراحی مشخص سیستمهای از قبل پیش بینی شده وارزیابی نتایج بدست آمده از سیستمها ترسیم میشود .

  • با توجه به تعریف بالا اصلاح ویا بهبودی در یک یا چند سیستم از جمله اهداف بسیار مهم مهندسی صنایع میباشد که نتیجة حاصل از آن افزایش بهره وری وکیفیت میباشد .
  • بهره وری :
  • بهره وری ع

    نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها

     

    پیش از آنکه وارد اصل مطلب شویم می بایست تعریفی کوتاه ولی با اهمیت از مهندسی صنایع داد . مهندسی صنایع چیست ؟ بنا به تعریف انجمن مهندسی صنایع ایالات متحده ، مهندسی صنایع مربوط به طراحی ، اصلاح وبرپایی سیستم های کلی از قبیل : مواد ، تجهیزات وانرژی می باشد .مهندسی صنایع بردانشی خاص ومهارت در ریاضی ، فیزیک وعلوم اجتماعی با یکدیگر بااصول وروشهایی از تجزیه وتحلیل مهندسی وطراحی مشخص سیستمهای از قبل پیش بینی شده وارزیابی نتایج بدست آمده از سیستمها ترسیم میشود .

    • با توجه به تعریف بالا اصلاح ویا بهبودی در یک یا چند سیستم از جمله اهداف بسیار مهم مهندسی صنایع میباشد که نتیجة حاصل از آن افزایش بهره وری وکیفیت میباشد .
    • بهره وری :
    • بهره وری عبارتسن از نسبت بازده به منابع مصرف شده .این تعریف در هر مؤسسه، هرصنعت یا بطور کلی هر سیستم اقتصادی کاربرد دارد .
    • محاسبه بهره وری از دیدگاه مهندسین صنایع :
    مهندسین صنایع با بدست آوردن زمانهای سه، هرصنعت یا بطور کلی هر سیستم اقتصادی کاربرد دارد .
  • محاسبه بهره وری از دیدگاه مهندسین صنایع :

مهندسین صنایع با بدست آوردن زمانهای


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نیم نگاهی پیرامون بهره وری واصلاح سیستمها

دانلود مقاله نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن


دانلود مقاله نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن

در سال ها ی اخیر نوشتن کودکان ، به ویژه نوشتن کودکان خرد سال ، مرکز نوجه قابل ملاحظه ای بوده است . ( شیکن دانز 1986 )  ‍‍« توصیه های این تحقیقات پیرامون نوشتن روشن است ولی فقط درصد ناچیزی از کودکستان ها و کلاس های سال اول دبستان برنامه های را برای نوشتن به کار بسته اند . پاره ای از دلائل که چرا چنین است به شرح زیرند :
1-    بسیاری از تحقیقات و نظریه ها در تضاد مستقیم با سنت ها ،‌ برنامه های کار ، اسلوب ها و مواد مورد استفاده هستند .
2-    بیشتر مربی ها آمادگی کافی برای آغاز یک برنامه برای آموزش نوشتن به کودکان 5-6 ساله را ندارند بنابراین احساس سر خوردگی می کنند و خطر شکست را زیاد می پندارند .
3-    بسیاری از مربی ها و والدین گمان می کنند که چون خردسالان نمی توانند بنویسند ، پس اصلا ننویسند .
4-    اغلب حمایت های اداری و اجتماعی برا ی آمادگی برای نوشتن کافی نیست .
آیا برنامه های آمادگی برای نوشتن یک ضرورت است
بنظر بنده کلمات موجب شگفتی خردسالان می شوند اگر نسبت به این مسأله شک دارید کافی است که شعف یک طفل را هنگامیکه (( بای بای )) را کشف می کند در نظر بگیرید یا یک کودک نوپا که قدرت کلمه (( نه )) را سبک سنگین می کند مشاهده کنید .

نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن
آیا برنامه های آمادگی برای نوشتن یک ضرورت است
چگونه می توان در کودکان آمادگی لازم برای نوشتن را ایجاد کرد
× چه دلایلی برا ی آمادگی برای نوشتن بچه ها وجود دارد ؟
ایجاد و افزایش انگیزه در شاگردان به منظور آمادگی برای نوشتن
ایجاد و افزایش انگیزه در معلمین
و اما رهنمود هایی برای آمادگی نوشتن تحت عنوان آموزش نوشتن گام به گام به بچه ها در سال اول دبستان .

 

شامل 15 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به تحقیقات صورت گرفته پیرامون آمادگی برای نوشتن

پاورپوینت نگاهی به معماری مدرسه ی جهانگیرخان

اختصاصی از فی ژوو پاورپوینت نگاهی به معماری مدرسه ی جهانگیرخان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت نگاهی به معماری مدرسه ی جهانگیرخان


پاورپوینت نگاهی به معماری مدرسه ی جهانگیرخان

قابلیت ویرایش : دارد 

تعداد صفحات اسلاید : 23

برای دیدن عکس در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید

برای خرید برید پایین!

راهنمای خرید

درخواست یا سفارش پاورپوینت : تلگرام یا پیامک : 09392481506

 http://ppt10.sellfile.ir


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت نگاهی به معماری مدرسه ی جهانگیرخان

تحقیق در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر


تحقیق در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه75

 

نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی

عمدتاً فلسفه معاصرغربی را به دوجریان کلان تحلیلی ـ تجربی واروپایی ـ قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود داشت .

متفکران این مکتب اصالت را به وجود می دهند نه به آن معنایی که درفلسفه اسلامی تعبیرمی شوددرفلسفه اسلامی برخی فیلسوفان بین ماهیت ووجود اصالت را با وجود می دهند اما دراین جا اصلاً بحث برسراین دو ـ ماهیت ووجود ـ نیست بلکه انسان موجود بی ماهیت قلمداد می شود که پرتاب شدگی از ویژگیهای اساسی او محسوب می گردد این انسان یا به تعبیرهایدگراز این درجستجوی ماهیت خود به سوی آینده می رود واصلاً درصدد طرح ریزی برای آینده است وتلاش می کند ازاین راه حرکت به سوی آینده وساختن ماهیت خویش ـ ماهیت خودرا بسازد که البته این به سادگی میسرنیست بلکه همراه با یک اضطراب وجودی است .

اگزسیتانیالزیم برخلاف مکاتب دیگر یک نظام فلسفی مدرن یا فلسفه سیستماتیک نیست ! اتخاذ موضع

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

دانلود مقاله نگاهی بر روانشناسی عمومی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نگاهی بر روانشناسی عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  تعریف روانشناسی

اصطلاح  سایکالوژی یا پسیکولوژی از دو کلمه یونانی ‍Psyche بمعنای روح و روان و Logos  بمعنای مطالعه ترکیبی گردیده است.

 

ولی اصولا مطالعه بررسی خصوصیات مربوط به عادات، رفتار کردار و عکس العمل های یک فرد را روانشناسی یا بمعنای لغوی کلمه (مطالعه نفس) گویند.

 

از تمام عجایبی که بشر بدنبال آن می گردد چه در روی زمین و چه در آسمانها جالب ترین آنها بنظر می آید که خود بشر زنده باشد چه با مطالعات و تحقیقات علمی که در این  زمینه شده با این نتیجه رسیده اند که بیشتر منظور از تحقیقات و بررسی های علمی از جنبه های مختلف طبیعی،  اجتماعی و اقتصادی شناسائی طبیعت بشر بوده است تا خود طبیعت . دانشمندان نیز با مباحثات و مجادلات علمی تا اندازه ای با این نتیجه رسیده اند که بشر هنوز در مقابل مواهب طبیعت وجود ناچیز و بی فایده است و اگر چه علم ستاره شناسی ثابت کرده است که زمین تقریبا نزدیک به مرکز جهان است ولی با این وجود هنوز شناسائی موقعیت زمین برای بشر امری تصوری است. طبیعت هیچگاه احتیاج به شناسایی ندارد و از نظر بشری دلائل بسیار است که چرا اصولا بشر عقالمند به کشف  راز طبیعت و تشخیص افراد ساکن در آن می باشد.

 

 


تاریخچه علم روانشناسی

واژه ای که بنام (روانشناسی)  برای شناساندن علم مطالعه و بررسی رفتار رواج یافته ترجمه لغت پسیکولوژی ( یا با تلفظ انگلیسی سایکالاجی) می باشد که در اصل  از دو  کلمه یونانی پسیکه بمعنی روح و روان و لوگوس بمفهوم تحقیق و بیان مشتق شده است. پسیکه مفاهیم متعدد دارد. برخی  آنرا بمعنی دیگر روان تفسیر نموده اند. این کلمه نام یکی از خدایان افسانه ای یونان قدیم بوده که در ابتدا زندگی بشری و فنا پذیر  داشته بعدا در زمره خدایان در آمده و جاودان گردید.

 

کیفیت روح یا روان  نیز ناشی از افسانه جاودانی  پسیکه می باشد  .بنابر  کیفیت فوق تردیدی  نیست  دانش روانشناسی  دارای تاریخچه  طولانی فلسفی  و باستانی است و آغاز آن از زمان شناخت بشر وسیله خودش و آشنائی  او به کیفیات و حالات رفتاری خود و نسبت به محیط و اجزاء سازنده آن می باشد واین تاریخچه  جنبه  کاملا فلسفی  داشته و شرایط یک عالم  تجربی  را نداشت  زیرا روانشناسی  دانشی نوین و جوان می باشد و تنها از اواخر قرن نوزدهم بصورت یک علم تجربی بمنظور مطالعه علمی رفتار در آمد.  از اینجهت  علیرغم  گذشته فلسفی  و باستانی بسیار طولانی آن تاریخچه علمی بسیار کوتاهی دارد .مع الوصف در این مدت قلیل گامهای  بسیار مهمی  در زمینه اشاعه مبادی علمی آن برداشته شده بطوریکه امروزه یکی از مهمترین  و قابل توجه ترین علوم بشری می باشد .

 

بطوریکه بعدا اشاره می کنیم موضوع تحقیق دانش روانشناسی   رفتار موجودات بطور کلی است .و دراین مطالعه بمسائل روح و روان  آنطوریکه  مورد نظر قدما و فلاسفه  بوده و توجهی نمی شود و چه بهتر می بود که در ازاء واژه  روانشناسی ، کلمه ((رفتار شناسی )) برای این دانش بکار می رفت تا هیچگونه ابهامی در موضوع باقی نمی ماند . ضمنا واژه ای مانند ((روانشناسی ))  همواره حاوی کیفیات  و حالات اورءالطبیعه  و آنچه سابقا  علم النفس   می نامیدند می باشد و از اینجهت نمی توان در راه اثبات مبادی علمی  آن کوشش لازم را بعمل  آورد در صورتیکه ((رفتار شناسی ))  مانند واژه های  مشابه  ((زیست شناسی   )) یا ((انسان شناسی ))  جنبه  علمی این دانش  را ظاهر ساخته و آنرا  بحق  در زمره   علوم  قرار می دهد .اساس   علمی  روانشناسی  غیر قابل  انکار  و فعالیت  دانشمندان در مطالعه  علمی رفتار بدون تردید آنرا در جرگه   علوم تجربی  قرار داد و خواهد داد .با وجود این تا زمانیکه کلمه ((پسیکولوژی )) رایج  می باشد لاجرم  به حفظ  و رعایت واژه مشابه فارسی آن یعنی ((روانشناسی  )) هستیم . در عین حال  کوشش باید بر این باشد که دانش مزبور را در جرگه  سایر علوم تجربی و آزمایشگاهی قرار داده آنرا از فلسفه و ادبیات جدا سازیم .

 

نظری به تاریخچه فلسفی  روانشناسی _ بررسی گذشته فلسفی  و باستانی روانشناسی  بسبب اهمیت آن در پیشرفت علمی روانشناسی الزامی است و بهمین جهت بتفصیل  به شرح این تاریخچه از ازمنه قدیم می پردازیم . بشر بمنظور شناخت خود و کیفیت زندگی  از زمانیکه قدرت تفکر منطقی  یافت  بفعالیت  پرداخت  ولی از آنجا  که حدود دانش  او محدود بود توصیف وابستگی  حوادث رویدادها را در قالب  عوامل  و علل مرموز و ماوراءالطبیعه  توجیه می نمود .  مثلات تصور  می کرد خدایان فعالیت های  طبیعی ( رعد و برق و طوفان و باران و غیره )   را هدایت می کنند و بهمین ترتیب نیروها و قدرت ها درونی بشر را از طریق  تاثیر قدرت ((ارواح ))  تفسیر زندگی و تحرک  و بطور خلاصه  آنچه بستگی  به زیستن داشت بوجود میاودند .مفارقت  و جدائی  آنها از کالبد سبب  مرگ  و نیستی  می گردید .این طرز تلقی  و توجیه  همان  اعتقاد بعالم روح بود که قرون متمادی  تفکر آدمی را بخود انحصار داد .تنها در یک زمان اینگونه تفکرات جنبه منطقی و تا حدودی  علمی بخود  گرفت و آن نیز در زمان  نوابغ  یونانی مانند افلاطون  و ارسطو  بود که با گذشت آنان این جهش علمی  نیز بزوال گرائی لازم است به نظریات این نوابغ در زمینه کیفیت زندگی و حیات اشاره نمائیم .

 

نظریه فلاسفه یونان _ از ابتدا ی سال  690 قبل از میلاد خردمندان یونانی  پیرامون  نظام کلی جهان بحث وتعمیق نمودند و خواه و ناخواه  این مباحث و نظریات با رابطه و پیوند انسان و عالم هستی  نیز ارتباط یافت . پاره ای از این عقاید از نظر روانشناسی  اهمیت  داشتند و هنوز نیز ارزش  خود رااز دست نداده اند .

 

در حدود سالهای میان 490 تا 435  ق. م  امپداکلیس  معتقد  بود جهان هستی  از چهار عنصر  آب _ باد _ خاک و آتش  ترکیب  یافته است بقراط بین سنین 400 تا 377  ق. م  این عناصر را بچهار خصلت  و خوی آدمی تعبیر کرد و عقیده داشت حالت و مزاج افراد بستگی بموازنه و تعادل میان این چهار خصلت  دارند . این نظریه هنوز کماکان  از طرف  بسیاری از دانشمندان مورد تائید می باشد و چهار مزاج  بقراط را بطوریکه بعدا  خواهیم  دید اساس  سازمان  شخصیت دانسته و می کوشند از اینطریق میان طبایع  بشری و صورجسمانی افراد ارتباط برقرار سازند . افلاطون عوامل طبیعی را به دو گروه اجسام و تصورات تقسیم نمود . برای تصورات دو منشا قائل شد : برخی ذاتی و همراه با روح و دیگران زائیده  مشاهدات موجود زنده از راه حواس بودند .

 

از اینجا  دو گانگی جسم  و روح که در فرضیه روانی _ جسمی فلسفه  و روانشناسی مطرح می شود بوجود آمد .

 

یکی از بزرگترین متفکران یونانی ارسطو در بسیاری  از مقالات  و آثار خود مسائلی را مورد بحث قرار داد که از جهت  شناخت رفتار بشری از دیدگاه علمی بعنوان قدم اولیه  محسوب می گردد . بدیهی است ارسطو  نیز در چهار چوب محدودیتهای  زمان خود گرفتار  بوده است و نمی توانست مانند دانشمندان امروزه تفکر  کاملا علمی داشته باشد .  علیرغم  این محدودیت  ها نظریات  علمی زیر از خلال نوشته های او آشکارند : (1) دانش  و آگاهی  قابل توجهی  در مورد تشریح و فیزیولوژی  بدن (2) تعبیر  یادگیری  در سایه همکاری  تصورات در نتیجه  تماس و مجاورت ، مقابله و تباین یا تشابه       (3)  عقیده  و تصوراتیکه  حیوانات گروه  یا مجموعه متوالی و مداومی تشکیل می دهند که از اشکال پست شروع ببالا ختم         می شوند (4) تاکید روی اشاعه و پیشرفت دانش متکی  بر مشاهده  و در نتیجه  بر اساس توسعه  علوم تجربی _ باید اشاره کنیم نظریه ارسطو با افلاطون که روش قیاس عقلی را پایه گذاری کرد و سبب پیشرفت  فلسفه شد تفاوت دارد .

 

پس از ارسطو یونانیان به علم اخلاق توجه کردند از آن جمله  زنو فیلسوف  معتقد بود یک فرد عاقل باید تابع  دلیل و برهان بوده و بر تمامی هوی وهوس خویش فائق آید و درمقابل  خوشی ها و بلایا بی تفاوت و یکسان باشد . از طرف دیگر اپیکور  عقیده داشت هدفهائی همانا لذت و خوشی است و هر عملی که باعث  ایجاد عقاید  یونانیان اهمیت بسزائی  داشت و این نه تنها بواسطه  مزیت و برتری آن بلکه  در اثر حقیقتی بود که عرضه می داشتند  و در پایان کار علم فلسفه را بمدت پانزده قرن در تحت سلطه و نفوذ خود در آوردند .

 

تفکر فلسفی  در عصر مسیحیت _ بعد از تولد  مسیح  و نضج  بعدی کلیسا  توجه به علم و فلسفه بستگی به توجیه  و تفسیر مذهب و تعالیم روحانی یافت . تفکر فلسفی جهت دیگری  پیش گرفت ومسئله  روح و جسم بر مبنای تعلیمات مذهبی پایه گذاری شد . از آنجا که در مذهب مسیح پدیده روح و کیفیات خاص آن جای مشخصی و قاطعی دارند هر گونه کوشش برای احتراز از دو گانگی روح و جسم  بی ثمر بودو زندگی آدمی را بواسطه  تجلیات روح  می دانستند و جدائی از آنرا بصورت مرگ توجیه می نمودند .

 

علیرغم  این نظریات دانشمندانی از میان روحانیون درصدد تحقیق  در باره فعالیت های خاص بشر پرداختند که از میان آنها می توان به چند فرد اشاره نمود  .سنت اگوستین  بفعالیت های خود آگاه توجه نموده نظریه  خود را در مورد هماهنگ ساختن  و توسعه تدریجی  آن اظهار داشت . وی همچنین روش خوشتن  نگری را درباره فعالیتهای  خود آگاه  عنوان نمود و بدین ترتیب باعث پیشرفت قطعی  آنچه  که بعدها بنام روانشناسی فعالیت ذهنی معروف گردید شد .سنت توماس کوشش نمود تا علم و مذهب را با یکدیگر تطبیق  و هماهنگی دهد . بنا بعقیده  وی حقایق علمی  متکی برمشاهده و تجربه اند و حال آن که حقایق مذهبی متکی بر قدرت توانائی آسمانی کلیسا می باشد .

 

احیاء علوم _ در قرن پانزدهم و شانزدهم تمدن غرب در جهات مختلفی کشانده می شد لکن  صور و اشکال جدیدی در هنر _ ادبیات و موسیقی  ظاهر شدند .اکتشافات جغرافیائی  متعددی  صورت گرفت  و قدرت کلیسا بنحو موقعیت آمیزی  مورد شک و تردید  و اعتراض  واقع شد تحقیقات  علمی قابل ملاحظه ای در جریان بود که از مهمترین  آنها تحقیقات کپرنیک در نجوم  _کپلر در نجوم _گالیله در نور  و نجوم _ نیوتن  در فیزیک و روانشناسی بصری و سرانجام هاروی در فیزیولوژی می باشد .شاید سهم اصلی این دانشمندان در روانشناسی همانا تاکید آنان روی مطالعه عینی  حقایق بطور کلی است .

 

روانشناسی ما قبل تجربی _مسئله سازش بشر با محیط  از زمان ارسطو تا عصر دکارت بصورت مبهمی  باقی مانده بود . دکارت در این باره دو عقیده  مهم و قابل ذکر پیشنهاد کرد که یکی طرز کار میکانیکی بدن و دیگر تفسیری دو گانگی روح و جسم بود بدین معنی  که روح و جسم  موجودیت متفاوت داشته ولی در یک نقطه بدن با یکدیگر تلاقی می کنند .مسئله  روح و جسم برای فلاسفه  قرون هفدهم و هیجدهم امری بسیار مهم بود و بطریق مختلف و ازجهات متفاوت بروانشناسی معاصر نیز کشیده شد .

 

بعد از دکارت توضیحات مختلفی در زمینه فوق عرضه شدند که بطور خلاصه به سه مورد زیر اشاره می کنیم :

 

1) موقعیت طلبی _ گولینکس و مالبرانش این دسته عقیده داشتند در موقعیت های لازم خداوند رابطه ای میان روح و جسم  برقرار می کند .

 

2) دوگانگی   _  اسپینوزا  _ طرفداران  این فلسفه  معتقد بودند روح و جسم دو جنبه مختلف یک عنصرند.

 

3) تعادل روحی  _جسمی  _ لیپ نیتز و برخی از فلاسفه انگلیسی  پیرو مکتب همراهی اندیشه ها معتقد بودند روح وجسم از یکدیگر جدا بوده و هرگز تلاقی نمی کنند مع الوصف فعالیتی بموازات یکدیگر دارند زیرا تحت تاثیر عوامل یکسان قرار می گیرند .

 

پیروان مکتب همراهی اندیشه ها  یا بعبارت دیگر تجربیون خدمت دیگری بعلم روانشناسی نمودند بدین معنی که با ارائه فرضیه همراهی اندیشه ها نشان دادند پیشرفت فردی در سایه تجربه امکان پذیر است یعنی احساسات و افکار ساده از طرق مختلف به افکار و احساسات  مرکب  و متشکل تبدیل می شوند . توماس ها بز و جان لاک مبتکر نهضتی گردیدند که طرفدارانشان نوعی از همراهی  اندیشه ها را بعنوان تفسیر  اساسی فعالیت های  روانی قلمداد نمودند . از میان این فلاسفه  می توان از افراد سرشناس زیر نام برد:

 

برخلاف  فرضیه  همراهی اندیشه ها نظریه مکتب استعدادها وجود داشت که از میان  طرفدارانش می توان از گروه آلمانی ولف و گروه اسکاتلندی  راید و توماس بران بنابر نظریه مکتب  استعدادها فعالیت مغز  به قسمتهای مختلفی تقسیم می گردد که شامل عقل _  هیجانات امیال و نظائر آنها می شدند و هر یک  مستقلا فعالیت داشتند .از این  فرضیه   دو زائیده  مهم حاصل  گردید که عبارت بود از :

 

1) جمجمه شناسی شناخت رشد بخش های مختلف جمجمه که در آن مکاتب فوق طبقه بندی شده و هریک  به بخش های مبنی از مغز مربوط می شدند .

 

2) معرفی موضوعاتی تعلیماتی بمنظور تعلیم و رشد مکتب استعدادها .

 

هر دو نظریه  فوق در برابر  شواهد علمی جدید مورد تردید قرار گرفته اند ولی اثرات  آنها هنوز در افکار مردم عادی پای برجا می باشد .

 

 

ظهور روانشناسی تجربی

در اواخر قرن هجدهم و اوائل  قرن نوزدهم تجسسات و کشفیات قابل توجهی در زمینه های مختلف علمی مانند فیزیولوژی _  تشریح _ پی شناسی  _ فیزیک  _ شیمی  و ریاضیات بعمل آمد که در پیشرفت روانشناسی تجربی  بسیار موثر بودند .تحقیقات جالبی  در مورد عمل فعالیت  سلسله اعصاب و عضلات انجام دادند . بازل ستاره شناس که بعدا علاقمند به تفاوت های فردی در سرعت انتقال شد فرضیه معادله  شخصی (انحراف فرد از معیار گروهی )  را ابداع نمود .فلورنس اولین آزمایش معدوم ساختن را اجرا کرد یعنی  بترتیب قسمتهای مختلف مغز را برداشت و روی جانوران آزمایش های خود را انجام داد و مارشال هال  اساس  باز تاب ها را مطالعه  کرد . وی نخاع  شوکی ما را قطع  نموده به مشاهده رفتار بود هر یک  از اعصاب حسب بدون در نظر گرفتن نحوه  تحریک احساس بخصوصی  را سبب می شوند .کلود برنارد عقاید اساسی علم و وظائف غدد را ارائه  داد که بعدها بنام کیفیت  تعادل حیاتی خوانده شد .داروین  نیز با تقدیم تئوری تکامل موجودات زنده زیست شناسی و روانشناسی جانوری  را بوجود آورد .

 

روانشناسی تجربی در آلمان _ بجرات می توان اظهار داشت دانشمندان آلمان در تجربی نمودن روانشناسی سهم بسزائی داشتند و تجربیاتی که در اواخر قرن نوزدهم انجام دادند هنوز نیز مورد تائید محققین می باشد . از میان این دانشمندان باید از لوتزی  نام بریم .

 

وبر  جنبه روانی و ارتباط میان تحریک و عکس االعمل یا احساس را مطالعه کرد . فخئر  آزمایش های و بر را توسعه داد و فرضیه ارتباط تحریک و احساس او را بصورت رابطه ریاضی در آورد .هلم هولتز با توجه  به نظریات مولر  فرضیات روابط میان رنگها و همچنین احساس شنوائی  را بر اساس آزمایش های تجربی  تدوین  نمود  که حتی امروزه نیز نظریات  اساسی روانشناسی  _کالبد شناسی و فیزیک را تشکیل می دهد .

 

روانشناسی  تجربی  در آلمان از سال  1879 یعنی  زمانیکه ویلهم وونت اولین آزمایشگاه رسمی روانشناسی  را در لایپزیک گشوده آغاز گردید .  توجه وونت بیشتر معطوف با آزمایش در زمینه فعالیت آگاهی و هشیاری شد .گرچه برخی از نوشته های او جنبه تخیلی دارند ولی نقش  وونت بعنوان یک روانشناس تجربی غیر قابل انکار می باشد ودر حقیقت او را می توان بانی روانشناسی  جدید دانست .

 

همزمان  با کتاب وونت  در مورد روانشناسی  فیزیولوژی  1874 بر نتانو کنایی بنام روانشناسی   از نقطه  نظر آزمایشی نگاشت  که ابتدا مورد توجه  قرار نگرفت  ولی بتدریج اهمیت  خاص یافت بر اساس آن مکاتب رفتار گرائی وگشتالت بوجود آمد که در فصول بعد به آنها اشاره خواهیم نمود .

 

روانشناسی  در انگلستان  _ از روانشناسی  آزمایشگاهی وونت اثر چندانی در انگلستان  مشاهده نمی گردید .تحت تاثیر  فرضیه  تکامل داروین سرفرانسیس گالتون دست بیک رشته مطالعات ابتکاری در زمینه تفاوت های فردی زد که شامل تحقیقات تاریخی روش تکوینی  می گردیدند . ضمنا مفهوم  ((آزمودن ))  را برای سنجش یک خصلت  خاص  مطالعه  نمود و روش همبستگی را بعنوان یک طریقه آماری برای تجزیه و تحلیل ارقام و اعداد ابداع کرد .

 

در تعقیب  گالتون کارل پیرسون  و اسپیرمن  در پیشرفت  روشهای آماری پیشقدم  گردید  و در این رشته انگلستان نقش رهبری  را بدست آورد .

 

روانشناسی درفرانسه _ از آغاز روانشناسان فرانسوی علاقمند به مطالعه رفتار غیر عادی شدند .در سال 1792 پینل  بیماران روانی را در یکی از بیمارستان های پاریس از غل و زنجیررهائی داد ( بیمارستان سالپتریر )  و در سال  1801  رساله ای درباره بیگانگی روانی نگاشت و بیماری روانی را مانند بیماریهای جسمی قابل  درمان دانست .شارکو ، برنهایم ریبو و ژانه  از جمله دانشمندان برجسته فرانسوی بودند که در تاریخ روانشناسی غیر عادی و روانپزشکی  فرانسه  مقامات شامخی  دارا می باشند ،  دانشمندان فرانسوی  همچنین بمطالعه  هیپنوتیزم  (خواب مصنوعی )  که ابتدا  وسیله مسمر  مغناطیس  حیوانی خواهند شده بود .علاقمندی فراوان نشان دادند .سگین  خدمات فراوان در آزمایش تعلیم کودکانی که از نظر قوای دماغی ضعیف بوده و عقب افتادگی داشتند بعمل آورد . آلفردبینه  و تئودورسیمون آزمودنی جهت سنجش هوش ابداع نمودند که از سال 1905 تاکنون تحقیقات  متعددی روی آن انجام گرفته و بطوریکه بعدا خواهیم  دید یکی از رایج ترین آزمونهای سنجش هوش کودکان  می باشد .

 

روانشناسی در آمریکا _فعالیت روانشناسان  آمریکائی تحت تاثیر سه عامل قرار گرفت : 1) تجربیات  آزمایشگاهی وونت 2) فرضیه  تکاملی داروین 3) مفهوم  منحنی  طبیعی  احتمالات گوس _ هر سه عامل در تجربیات آزمایشگاهی _ مطالعات تکوینی (ژنتیکی )  و روش آماری روانشناسی آمریکا منعکس شده اند .

 

بنیان گذاران روانشناسی  در آمریکا باستثناء تعدادی مایل بودند مستقلا آزمایش های خود را تعقیب نمایند . مثلا استانلی هال و جیمزمک کین کتل هر دو در لایپزیک با وونت مطالعه نمودند با وصف این هال معروفیت خود را در اثر نفوذش روی فرضیات و نظریات  روانشناسی فرهنگی آمریکا بدست آورد .هال نهضت مطالعه کودک  را در آمریکا اشاعه داد و مقالات زیادی در باب روانشناسی  کودک _ نوجوانی و کهولت نگاشت و اولین نشریه روانشناسی را بنام ((نشریه  روانشناسی آمریکا )) چاپ و انتشار داد و در سال 1892 بعنوان اولین رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب گردید .  در مقابل همکارش کتل تاثیر بسزائی  در نهضت  آزمونهای روانی و مطالعه روانشناسی تفاوتهای  فردی در آمریکا داشت .

 

ویلیام جیمز بمطالعه حافظه و انتقال یادگیری  از راه تجربی  پرداخت  و ضمنا  فرضیه  تحریکی  هیجان را تدوین کرد و از طریق  کتاب خودش بنام ((اصول روانشناسی ، 1890  سالیان  متمادی بر روانشناسی  و تعلیم  و تربیت آمریکا اثر گذارد .

 

 

مکاتب روانشناسی

از آنجا که دانش روانشناسی از زمینه های فلسفی  _فیزیولوژی و فیزیک  و با توجه به سهم عظیم و مهمی از یست شناسی _هیئت و نجوم  و ریاضیات نضج گرفت اختلاف  نظر  فاحش در مورد مسائل مربوط به این دانش و روش های مطالعه  و یا تجربه آن بوجود  آمد که برخی نیز شایان توجه می باشند و روانشناسی را از جهات مختلف مورد بحث  قرار می دهند .

 

برخی از محققین  بکار مورد علاقه  خود بدون توجه به فرضیات رایج ادامه دادند .

 

بدین  ترتیب  ابینگهوس در آلمان توجهی به وونت وبرنتابو نکرد و زندگی خود را صرف مطالعه درباره حافظه  نمود – اولین آزمون نیمه تمام را تدوین  کرد و هجاهای بی معنی را ابداع نمود و در زمینه یادگیری  بخش در مقابل کل و دوباره یادگیری  بصورت روش بخاطر سپردن مطالبی که فراموش می شدند تحقیق کرده  مفاهیم متعدد دیگری درباره  حافظه  که تا امروز نیز باقی مانده اند بوجود آورد . ادوار ثرندایک  یادگیری  حیوانی را بدون توجه خاص به روانشناسی زمان خودش مطالعه کرد .

 

بطور کلی میان سالهای 1890و 1930  چهار مکتب اصلی  روانشناسی نشو و نما نمودند .ضمن پیشرفت هر یک تعداد کثیری از روانشناسان از این مکاتب پیروی نموده کوشیدند با دلائل قاطع  و علمی کیفیت رفتار را از دیدگاه مکتب  مورد نظر خود توجیه کنند .  اکنون  باختصار بشرح  هر یک می پردازیم  .

 

مکتب  روانشناسی  درون نگری _ برای طرفداران  این مکتب موضوع  علم روانشناسی  بر محور آگاهی قرار داشت  و روش مطالعه نیز درون نگری بود . این روش بسیار  دقیق بوده و از طریق آن فرد  تجربیات  خود را هنگامیکه  تحت تاثیر محرک قرار میگرفت  ( چه از طرف  اشخاص و چه از جهت  حوادث )تجزیه   و تحلیل  می نمود .

 

رهبر این مکتب ادوارد تیچنره انگلیسی  بود که زیر نظر  وونت تعلیم یافته و کاملا تحت نفوذ  او قرار داشت  . در سال 1892  تیچنر  بدانشگاه  کرنل  آمریکا آمده و تا هنگام  فوت  در آنجا  می زیست .مکتب  درون نگری  در سال 1910  به اوج شکوفان  خود رسید و پس از آن بتدریج  نزول نمود زیرا نتوانست جوابگوی   دانش پژوهان  آمریکائی  برای  مطالعه  تفاوت های فردی _ یادگیری  حیوانی  _ آزمونهای روانی و بطور  کلی روانشناسی علمی باشد خاصه آینکه این مسائل برای یک فرد پیرو این مکتب جزء دانش روانشناسی  محسوب  نمی گردد .

 

مکتب روانشناسی  کنش _ روانشناسی  کنشی بدون تردید جنبشی  علیه مکتب درون نگری  بود . در سال  1907 جیمز  انجل چنین نگاشت .(( باید توجه کنیم روانشناسی  کنشی در واقع روانشناسی فعالیت های ذهنی در مقابل روانشناسی عناصر ذهنی است .بعبارت  دیگر روانشناسی چون و چرا در برابر روانشناسی  چگونگی هشیاری است .))

 

جان دئویی و پس از آن هاروی کار که جملگی  از دانشگاه  شیکاگو بودند جزء رهبران شناخته شده نهضت روانشناسی کنشی محسوب می گردیدند .از آنجا  که این مکتب توجه خاص  بفعالیت افراد داشت هر گونه تحقیقات و تجسسات علمی را که منجر به استفاده عملی از روانشناسی می گردد تشویق می نمود . بدین ترتیب نفوذ مکتب شیکاگو  در روش تعلیم و تربیت امریکا  غیر قابل  انکار می باشد .

 

مکتب رفتارگرائی _  نهضت  بعدی مهم علیه روانشناسی سازمانی و کنشی مکتب رفتار گرائی بود که در واقع  با کوشش جان  واتسون  آغاز گردید و بوسیله او شدیدترین تجلی خود را نشان داد. دوران این مکتب کوتاه و پر آشوب بود ولی اثرات بسیار عمیق بر جای گذارد .واتسن  در دانشگاه شیکاگو  دانشجوی روانشناس معروف انجل بود ولی بمطالعه رفتار موشها پرداخته و برای آنها هشیاری قائل نگردید .از آنجا  که فرضیات  داروین  معمولا سلسله مراتبی را بیان می کند و فرد می تواند بدون التجا به هشیاری توانائی ها و قدرتهای حیوانات را بسنجد واتسن اظهار داشت هشیاری  مفهومی درروانشناسی  ندارد و آنچه باید مطالعه گردد رفتار می باشد . روانشناسی  واتسن بطور وضوح  جنبه خود کاری داشت .اولین مفهوم او ((عادت ))  بود  ولی بزودی توجه  به مطالعات پاولف در زمینه پاسخ های شرطی نمود و روش های مزبور را زیر بنای سازمان فرضیات  خود قرار داد .

 

مکتب رفتار گرائی ازتمام مطالعات روانشناسی باستثناء مسئله هشیاری  استقبال نمود .

 

توضیحات  مربوط به چون و چرا  مفهومی  نداشت .  آنچه  مهم می نمود  عامل ((چگونگی )) بود .

 

مکتب روانشناسی گشتالت _ در آلمان نهضتی در مقابل درون نگری و تجزیه و تحلیل هشیاری از طریق  عوامل آن بوسیله ماکس ورتایمر رواج یافت  .

 

این نهضت بر این اساس بود که هشیاری  را به بخش های ترکیب کننده خودش تجزیه کنند ( بخصوص زمانیکه ادارک  بطور وضوح با ماهیت  محرک ها متفاوت باشد ) .مثلا در مورد پدیده فای  ( حرکت  ظاهری بصری ) حرکت زمانی مشاهده می شود که در واقع  عاملی برای حرکت واقعی وجود ندارد .چنین اختلافاتی  معتقدین  مکتب گشتالت را بر آن داشته است که اظهار دارند ، هیات کلی از جمع بخش های خودش تفاوت دارد ، (لوبن  1939) ..در حدود  سال 1930  رهبران گروه آلمانی  این نهضت به آمریکا  رفتند تا از نفوذ  آلمانها در امر تعلیم و تربیت رهائی یابند . ورتایمر _ کافکا _ کهلر _ لوین  چهره های آشنائی در محافل دانشگاهی  امریکا بشمار میایند . مکتب گشتالت مسئله مطالعه هشیاری  را بعنوان مهمترین اصل در روانشناسی بررسی ننمود بلکه توجه وسیعی به مناسبات مشترک و مطالعه بخش های وسیع تر رفتار معطوف داشت .

 

سایر نهضت ها _ می توانیم فهرست  سایر مکاتب را بصورت نامحدودی ادامه می دهیم زیرا هر کجا استادی قابل احترام و سرشناس وجود داشت طرفدارانی برای بسط نظریات و انجام تجربیات و تحقیقاتش گرد می آمدند . نام بسیاری  از این اساتید را هنگام بحث در باره انگیزه و هیجان _  یادگیری  و نظریات مربوط با آن  _ ادارک و احساس _ شخصیت و رفتار غیر عادی ذکر خواهیم نمود . در اینجا باید اشاره کنیم از خصوصیات بارز روانشناسی امروزی آنست که تحقیقات و مطالعات هر فرد مشروط بر اینکه ضبط کافی از جهت  علمی منظور نموده باشد برای انجام آزمایش های وسیع  دیگر پذیرفته  می شود در این زمینه نتایج گذشته را صرفا  برای انکه متعلق به مکتب خاصی است مردود نمیشمارند .  اکنون قبل از خاتمه  این بحث باید بدو مکتب دیگر که بر روانشناسی بخصوص از نقطه  نظر مردم عادی اثر گذارده اند اشاره کنیم .این نهضت ها عبارتند از : 1) مک دوگال و مقصود یون و 2)  فروید و تجزیه و تحلیل کنندگان .

 

مک دو گال _ در سال 1908مک دو گال دانشمند انگلیسی  که  در امریکا  تدریس می نمود کتابی  بنام ((مقدمه بر روانشناسی اجتماعی)) نگاشت .مهمترین  پیام کتاب تاکید نویسنده روی غرائز بعنوان اصلی ترین  عوامل انگیزش بشر بود .  نظر مک دو گال غرائزی  که بصورت خصومیت _توانایی  و یا بازتاب های پیچیده  ظاهر می شدند نبود بلکه مقصود غرائزی بودند که در محاوره روزمره بحث می گردیدند .هفت  غریزه را بشرح  زیر بیان داشت : فرار _ ستیزه جوئی _ کنجکاوی  _نفرت  _ رفتار والدین _حمایت شخصی _تحقیر  شخصی  ضمنا غرائز مذکور را همراه با هیجان مربوطه ذکر  نمود مثلا فرا و ترس ستیزه جوئی وخشم و غیره .

 

فروید _فعالیت  سیگموندفروید  و پیروان  مکتب تجزیه و تحلیل روانی با روانشناسی متعارفی  رابطه چندانی ندارد گر چه افراد عادی با نظریات تجزیه  و تحلیل کنندگان آشنائی بیشتری تا با روانشناسی بطور اعم دارند .بنظر فروید تمایلات جنسی (منظور بطور کلی است و با مفهوم عادی آن تفاوت دارد . اساس انگیزه فعالیت بشری را تشکیل می دهد .این تمایلات در ناخود آگاه (نهاد ) قرار دادند و بواسطه فعالیت های خود آگاه (خود و فراخود ) سرکوب می شوند . سرکوبی منجر بجدال می گردد و از راه تخلیه یعنی از میان بردن آنچه سرکوب  شده است آرامش حاصل  خواهد شد .از آنجا که این انگیزه ها در ناخود آگاه وجود دارند و آشکار نیستند باید از یک تجزیه و تحلیل کننده (پسیکانالیست ) متبحر برای کشف  انگیزه ها و مسائل سرکوب شده یاری گرفت .

 

 

 

 

 

 

 

 


نظریات فروید سبب تحولات وسیع و عمیقی در شناخت رفتار آدمی ( بخصوص رفتار غیر عادی )  گردید که در فصول بعد مشروحا به آن اشاره خواهیم نمود پیروان فروید نیز در اشاعه نظریات استاد کوشیدند گر چه هر یک بنا بر سلیقه و تمایل خود را در آن دخل و تصرفاتی انجام دادند . آدلر و یونگ انگیزه  جنسی  را کمتر تاکید نمودند .هورنی فروم  و سالیوان نیز مکتب تجزیه و تحلیل روانی  نوین  را اشاعه  دادند ولی همه این افراد تحت نفوذ افکار فروید قرار داشتند .سهم فروید در پیشرفت روانشناسی دینامیک و شناخت انگیزه های بشر بطوریکه خواهیم دید غیر قابل انکار است .

 

 

موضوع علم روانشناسی

روانشناسی ( یا بهتر بگوییم رفتارشناسی ) کیفیت  رفتار موجودات (ارگانیزم ) را با استفاده از روشهای علمی مورد بررسی و تحقیق قرار می دهد . مطالعه  رفتار بطور کلی موضوع  علم روانشناسی را تشکیل خواهد داد واین بررسی صرفا جنبه  مطالعه  رفتار آدمی را در بر نمی گیرد بلکه شامل رفتار کلیه موجودات خواهد شد . با توجه به این امر اصول برای روانشناسی یک تعریف  کلی ذکر می کنیم تا بتواند از جمیع جهات جوابگوی نظریات مطالعه علمی رفتار باشد .

 

((دانش روانشناسی درباره مجموع وقایع قابل تحقیق که ارتباط با رفتار موجودات زنده دارند مطالعه می کند . ))

 

گرچه  از زوایه دید روانشناسان مختلف تعریف فوق بطرق متفاوتی می تواند تفسیر گردد ولی جنبه کلی آن در هر حال بفعالیت های موجود زنده ارتباط می یابد . بدیهی است می توان رفتار را از جهات کلی و یا جزء بجزء مطالعه نمود .

 

در تعریف روانشناسی روی ((مطالعه علمی )) تاکید  بسیار نمودیم  بنابراین باید ابتدا بتشریح  روش علمی و کیفیات خاص آن پرداخته آنگاه رفتار را بررسی نماییم .

 

 

تعریف علم

 بطور کلی عبادت از یک سلسله دانش تنظیم شده و طبقه بندی گردیده درباره پدیده های جهان می باشد . معمولا علوم را بسته به موضوع بدو گروه علوم خالص  و علوم اجتماعی تقسیم می کنند، سردسته علوم  خالص  ریاضیات  و سپس علوم دیگر مانند فیزیک  شیمی  _ زیست شناسی  و غیره  در زمره علوم خالص  محسوب می گردند . از میان علوم اجتماعی  جامعه  شناسی _ علوم اقتصادی  _ تربیتی  و فلسفه  را می توان نام برد . روانشناسی  در سر حد علوم خالص و اجتماعی قرار دارد .  زیرا از یک جهت رفتار زائیده  زندگی  موجود و در اثر فعالیت  دستگاه های بدنی است و چون روانشناسی  در حقیقت مطالعه علمی  رفتار است بنابراین جزء  علوم زیستی  بشمار می رود . از طرف دیگر رفتار موجود بخصوص آدمی تحت شرایط خاص  محیطی  تجلی  می کند پس روانشناسیس  را باید در زمره علوم اجتماعی نیز قرار داد . علیرغم  این کیفیت ، توجه  به شناخت رفتار در محیط آزمایشگاه و با استفاده از روشهای علمی که در سایر علوم خالص  منظور می گردد زمینه را برای قرار دادن  روانشناسی در جرگه  علوم  خالص مانند زیست شناسی  روز بروز فراهم تر می سازد .

 

تنها بواسطه  وسعت  زیاد این علم و شامل بودن آن به مسائل تربیتی و اجتماعی است که الزاما در حال حاضر باید آنرا در حد فاصل علوم خالص و اجتماعی قرار داد ولی بهیچ روی نباید با فلسفه  و ادبیات همقرینش  ساخت .

 

 

روش علمی

 آنچه به علمی شدن روانشناسی کمک می کند کاربرد روشهای مشاهده و تجربه در مطالعه  رفتار است .در حقیقت مشاهده تحت مراقبت و کنترل دقیق فنی  ( تجربه )) خوانده می شود . هر تحقیق روانشناسی  حاوی  مشاهدات متعدد می باشد وشرایط یا تجربه  علمی را داراست .معمولا تحقیقات علمی مستلزم مراحل زیرند :

 

1_مشاهده _ مشاهده شامل  جمع آوری تعداد زیادی وقایع  و حوادث است .

 

2_طبقه بندی  _حوادث وقایعی  که از طریق مشاهدات بدست می آیند گروه بندی  و تنظیم می گردند .

 

3_تحقیق  یا رسیدگی  _ رسیدگی در مورد چگونگی  وقایع از آنجهت است که در یکسان بودن نتایج  تردیدی وجود نداشته باشد .

 

4_ نتیجه کلی _ یکسان بودن نتایج  را بصورت قانون و قاعده کلی تدوین می کنند .

 

بعدا  خواهیم دید بسیاری  از تحقیقات  روانشناسی  بخصوص در موارد تجربی و آزمایشگاهی  مراحل  چهارگانه  فوق را طی نموده و از نظر ماهیت  و چگونگی هیچگونه عقب از سایر  تحقیقات  علمی نشان نمی دهند .

 

 

مفهوم نظریه علمی 

 نظریه علمی باید بر اصول عینی برقرا بوده و قابل اثبات باشد .

 

بنابراین  این نظریاتی که جنبه ذهنی دارند جائی در مفاهیم  علمی نخواهند داشت . بعبارت دیگر آنچه عینی است قابلیت  تکرار  و آزمایش داشته بر اصول عینی قرار گیرد توجه  به نکات  زیر در مورد علوم بطور عموم  و روانشناسی بطور اخص الزامی می باشد.

 

الف _ ((عالم  همیشه مشکوک  و مردد است )) _ مسئله تردید داشتن  نسبت به آنچه  هنوز با اثبات نرسیده  از خصوصیات کلیه علوم می باشد ، روانشناس (یا رفتارشناس) بتمام نظریات و عقایدی که بر روابط میان موجودات زنده و محیط آنها مربوط می شود مشکوک بوده و آزمایش می نماید . 

 

ب_((فقط پدیده های قابل رویت را می توان بررسی کرد)) روانشناس مانند سایر دانشمندان معتقد است تنها  پدیده های  قابل ملاحظه را می توان تحت بررسی و تحقیق قرار داد .این نظریه علمی واقعیت زمانی و مکانی و کیفی و جنبه کمی ماده و یا پدیده ای را که در زمان و مکان خاصی وجود دارد در مد نظر  میگیرد  .از این جهت دانش روانشناسی (رفتار شناسی) با نیروهای مرموز و پنهانی و یا مربوط به ارواح ارتباطی ندارد .

 

ج_(( کلیه حوادث ناشی از علل خاصی می باشند .)) _ بعبارت دیگر برای هر حادثه  علتی وجود دارد .این نظریه را می توان برای تمام علوم ذکر نمود و بنام (( تصمیم کلی)) خوانده می شود . هر حادثه دلیل دارد که خود نیز معلول دیگری است .قوانین روانشناسی موید آن هستند  زیرا هر رفتار دلیل دارد و هرگز وضعیتی بدون دلیل بوجود نمی آید .

 

د_(( علم با ارزشهای اخلاقی ارتباطی ندارد)) _ عدم ارتباط با ارزشهای اخلاقی   از خصوصیت  کلیه  علوم است . از همین روی روانشناس رفتار بشر را بدون تشویق و تحسین  مطالعه می کند .  در علوم خوب  یا بد _مفید  یا بی اثر _ زشت یا زیبا _ عامیانه  یا تربیت شده  اخلاقی  یا غیر اخلاقی  و نظایر آنها وجود ندارد  .دانش  مکشوفه  وسیله  یک دانشمند ممکن است از نظر اجتماعی تعابیر خاصی  یابد ولی در نظر عالم صرفا  حقیقت  محض جلوه می نماید.

 

ه_ (( علم فرضیات  و نظریات جدید را می پذیرد )) _ گرچه نتیجه  گیری کل  با توجه  به طبقه بندی مشاهدات نظر نهائی علم است ، در اکثر موارد لازم است فرضیه یا نظریه ای  را که می تواند حقایق را تشریح  کند پذیرفت و یا لااقل آنرا که بیشترین استفاده را دارد انتخاب  کرد .

 

با توجه به آنچه گفتیم آشکار روانشناسی علمی باید دارای شرایط خاص باشد . متاسفانه بسیاری  افراد خود را روانشناس  می دانند و تصور می کنند با در نظر گرفتن عقل  سلیم و یا قضاوت  و احساس متعارفی می توانند در مسائل روانشناسی و شناخت رفتار دخالت  نمایند . از آنجا که زندگی روزانه ما از نزدیک  با رفتار سایر  مردم بستگی دارد که کمتر متوجه  فرق و امتیاز ما بین  مشاهدات علمی و آنچه  بر حسب  اتفاق  وتصادف در زندگی پیش می آیند می شویم .علیرغم این کیفیت همواره باید در نظر داشت روانشناسی متعارفی  بر پایه  مشاهدات اتفاقی استوار بوده ممکن است درست یا اشتباه  باشد ، روش تجربه  و اندیشه در رفتار مردم در حالات  مشخص  بما میاموزد افراد در آینده  احتمالا چگونه رفتار می کنند . با این وصف  روش مزبور  جزء روانشناسی متعارفی بوده اغلب نتایج درستی ببار نمی آورد . در اینمورد مثالی ذکر می کنیم .در یک تحقیق از عده ای دانشجوی  رشته روانشناسی یکی از دانشگاه ها پرسیده شد آیا اطفال  باهوش دچار ضعف و سستی جسمانی  می باشند ؟ اکثریت  قریب  به اتفاق  پاسخ مثبت  دادند در حالیکه  مدارک  در دست جهت مخالفت  آنرا نشان می دهد .  تفاوت  اساسی میان روانشناسی  متعارفی  و روانشناسی  علمی را باید در روش رسیدن  به نتیجه کلی جستجو نمود .  روش علمی  بر اصول عینی و روانشناسی  متعارفی  برپایه ذهنی قرار دارند .

 

 

کیفیت  رفتار

از انجا  که در تعریف روانشناسی روی کلمه ((رفتار )) تاکید فراوان  نمودیم  لازم است بشرح  و بسط در این مورد پرداخته و بدو نکته  بشرح  زیر توجه کنیم : ( الف ) رفتار چیست  و (ب ) مفهوم علمی آن چگونه می باشد .

 

تعریف لغوی رفتار عبارت است از جمیع  فعالیتهائیکه  از موجود زنده سر می زند نه آنهائیکه  بر او وارد می گردد .راه رفتن _ مطالعه کردن _  داد و ستد اجتماعی _ و نظایر آنها رفتار های مورد مطالعه  رفتار کلی نشان می دهد و ضمنا  روانشناس مایل است مطالعه  خود را محدود بررفتار  یک موجود کامل بنماید .  از این جهت  کار او با فیزیولوژیست یا زیست  شناس که روی بخش های خاصی  از موجود مطالعه  می کنند و یا جامعه شناس  که گروه های متعدد را  در نظر می گیرد تفاوت  دارد . در مرتبه دوم روانشناسی به آن جنبه هایی از رفتار که قابل مشاهده هستند توجه می نماید . بدین جهت افکار  خصوصی  و رفتارهای مشابهی  که جنبه   مشاهده ندارند زمانی  مورد توجه  روانشناس قرار می گیرند که بطریقی  آشکار گردند .

 

در تعریف  رفتار از نظر روانشناس می توان چنین اظهارداشت  که آن عبارت از خصوصیات  قابل مشاهده و فعالیت های کلی  یک موجود زنده کامل می باشد .  تردیدی نیست  در مطالعه  رفتار باید توجه کامل به محرک و پاسخ مبذول داشت که در زیر بشرح آنها می پردازیم :

 

1_ محرک  _محر عبارت است  از یک عامل محیطی که روی موجود (ارگانیزم اثر گذارد و در آن تغییراتی  می دهد .این عامل بصورت  انرژی  بوده و ایجاد فعل و انفعالاتی در موجود  می نماید که در نتیجه  پاسخ ظاهر می گردد .محرک ها انواع  مختلف  دارند .گاه صوتی _ زمانی بصری  و هنگامی  نیز جنبه  لامسه  بخود می گیرند .محرک هائیکه  از خارج بر موجود وارد می آیند .محرک های  خارجی یا برونی  و آنهائیرا  که از درون سبب بروز تغییرات  می گردند  محرک های  داخلی یا درونی  می خوانند  .بمنظور روشن شدن مطلب بذکر یک مثال  علمی می پردازیم .فرض  می کنیم  روانشناسی   مایل باشد  میزان تشخیص  و تمیز طفل  دو ساله ای  را درباره  قطعات  مکعب ها و دوایر  چوبی بسنجد  .آزمایش را قبل  از صرف  غذای  کودک انجام می دهد تا پاداش  (بصورت شیرینی) موثر تر واقع گردد.  پس از اینکه (( بازی )) را برای طفل  شرح داد شیرینی  را زیر مکعب چوبی  گاهی سمت راست و زمانی سمت چپ قرار می دهد تا کودک بتواند از روی شکل ،  قطعه  چوب مورد نظر را انتخاب  کند و هر زمان  چوب  مکعبی  شکل را  بر می دارد شیرینی  را بعنوان  پاداش  دریافت  نماید . این آزمایش  آنقدر  ادامه  می یابد تا کودک  از عهده  تمیز اشکال  بر آید . در این مثال  چند نوع  محرک  تشخیص  می دهیم . ابتدا کودک علاقمند بوضع  قرار گرفتن قطعه چوب  بوده شکل  آن برای او اهمیتی  نداشت ولی کم کم&nb

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی بر روانشناسی عمومی